تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : سلام آقای طالبی روز بهخیر در بازی با ورق، وقتی برگهای اصلی و به ویژه "آس" از دست کسی خارج شود، به قول معروف دست او برای رقیبان رو میشود. از آن به بعد، حریفان از برگهای باقیمانده در دست او و شرایط وی برای ادامه بازی، آگاهی کامل دارند و میتوانند حرکتهای بعدی او را با دقت بالا پیشبینی کنند. در چنین ... -
جعفر آهنگر دارابی : جناب آقای ابراهیم طالبی مدیر سایت دامنه از لطف و عنایت جنابعالی بسیار سپاسگزارم از اینکه نوشتار بنده و دوستان محترم و همچنین اظهار نظر خود را برای ثبت در تاریخ در سایت بارگذاری نموده اید.... موفق باشید. جعفر آهنگر دارابی تیرماه ۱۴۰۴ -
ناشناس : سلام استاد آقا ابراهیم عزیز، خاطرات مرا زنده کردی، اول از همه یادی کنم.از استاد خودم ابوی گرانقدر شما ، که بخشِ زیادی از دوران عمر مکتبخانه ای بنده پیش ایشان سپری شد . و به همین خاطر یکی جاهای ثابتی که قرائت فاتحه دارم مزار ایشان است ، خدا رحمتش کنه. واقعا خاطرات زیست مکتبخانه ای فراموش نشدنی است، ... -
جعفر آهنگر دارابی : سلام ✍ در تأیید بیانیه مهندس میرحسین موسوی؛ و نقد انفعال اصلاحطلبان قدرتمحور بیانیه اخیر مهندس میرحسین موسوی، با نگاهی دقیق، دلسوزانه و آیندهنگر، بار دیگر نشان داد که در میانهی هیاهوی سیاستورزیهای بیثمر، هنوز صداهایی هستند که دغدغهی مردم، نجات کشور و گذار مسالمتآمیز از بحرانهای ساختاری را دارند. ... -
مدرسه فکرت شعبهی ایتا : سلام چند نظر بازخورد روی این پست -
ناشناس : امیر رمضانی دارابی: با درود بر دوستان گروه . یک پرسش ایران در دویست و پنجاه سال گذشته در کدام جنگ با دو قدرت اتمی درگیر شده و بیش از ۲۴ ساعت مقاومت کرد !؟ و طرف مقابل تقاضای آتش بس کرد !؟ همین ما را کفایت الباقی وهمیات است . 🙏🙏 سید علی اصغر شفیعی دارابی به آقای امیر رمضانی: سلام مهندس تحلیل صحیح شرایط ... -
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- اوسا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
مدرسه فکرت ۸۴
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
تاریکی تاریخی را به در کنیم!
به نام خدا. سلام. مسعود رجوی و موسی خیابانی با جمعی از اعضای خود نزد امام میروند. کی؟ ۶ اردیبهشت ۱۳۵۸. کجا؟ قم. نجف نیز پیش امام دیداری صورت گرفت. آن دو سرِ سازمان به امام چه گفتند که امام بر تلاش سازنده برای نجات کشور تأکید کرد و فرمود:
«اسلام بیش از هر چیزی به آزادی عنایت دارد و در اسلام خلاف آزادی نیست؛ الاّ در چیزهایی که مخالف با عفت عمومی است."
این دیدار در منابع این گونه روایت شد که بیشتر روحانیون (نه سنتی، بلکه روحانیون انقلابی) با دیدار امام با آنان مخالف بودند و جالب این که یکی از مخالفان دیدار مرحوم منتظری بود. برای منِ مایل به دانستن مسائل انقلاب این قطعه گنگ ماند، چون اطلاعاتش قطرهچکانی صورت گرفت. نقل است این دیدار ظاهرا" با نقش مرحوم سید احمدآقا منعقد شد.
مدرسه فکرت ۸۳
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
به نام خدا. سلام. معمولا" ایرانیان هنگامهی نوشدن سال، به قرآن پناه میبرند و لای کتاب را باز میکنند که ببینند چه آیهای در پایانِ سال گذشته و آغازِ سال آینده به روی او گشوده میشود. من هم یکی از همین ایرانیان. لای قرآن را باز کرده، دیدم چه آیهی شگفتیسازی آمده است. دستورالعملی که خدا مستقیم به پیامبر اکرم ص صادر نموده و در جان مؤمنان و باورمندان سپرده. عنی آیهی ۱۹۹ اعراف: «خُذ العفوَ و امُر بِالعُرفِ و اَعْرِض عَن الجاهلینَ» یعنی:
مدرسه فکرت ۸۲
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
پرسش سوم
در آستانهی دررسیدنِ عید شکوهمند ایرانی نوروز، پرسشی در سربرگِ صحن مدرسه فکرت برای بحث، سنجاق میشود؛ باشد به علم و عمل ما افزاید. در ادبیات دینی مسلمین (قرآن، روایات، سفارشات) اشاره شده است در اموال شما "حق نیازمندان" نهفته است. فی اموالهِم حقٌّ معلومٌ لِلسَّائِلِ والمحروم (۲۵ / معارج) شما اعضای شریف فکرت به این مسئله چگونه میاندیشید؟ این حق در مال همهی مردم وجود دارد؟ یا در اموال برخی از آنها؟ بینش شما نسبت به باور به این آموزهی دینی و پیادهکردن آن چیست؟ فقر که به طور تام،ّ ریشهکن و تمام نمیشود، ولی آیا این اشارهی دینی، به معنی به کار گیریِ شیوهی اقتصادی ویژه و اهتمام همیشگی توسط مؤمنین نیست که جامعه را عاری از فقر بیچارگان نگاه دارند؟ اگر هست آن شیوهها از نظر شما چه و چگونه باید باشد؟ مدیریت مدرسه فکرت
مدرسه فکرت ۸۱
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
جناب استاد حجتالاسلام آقا سید حسین موسوی خوئینی سلام. بیت زیر در وسط شعر شما برای من قابل هضم نبود و بر گوارش فهم من، ثقل انداخت! این بیت:
جویندگانِ جوهرِ دریایِ کُنهِ تو
در وادیِ یقین و گمان از تو بیخبر
مگر میشود جویندهای اهل اِکتناه و رفتن به کُنه قضایا باشد، اما
مدرسه فکرت ۸۰
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
مدرسهی فکرت بر روی «ایتا»
میدانی برای دیدار فکری با همدیگر : فهمیدن دانش، دمیدن ارزش، دانستن رویش، خواستن روش، گرفتن جهش.
تآسیس مدرسه فکرت روی ایتا
مَطلَع و مطلب
برای شروع دگربارهی "مدرسه فکرت"
به نام خدا. سلام. "مدرسهی فکرت" یک گردهمایی گرهگشایانه است تا اعضای شریف، دانشور و اهل فکرت و خرَد، گرههای فکری را به روی همدیگر باز بگشایند. در بیان یکی از دانشمندان خداپرست خواندهام که معتقد بود:
"خواستار آن باش که به دست کسی که از تو بهتر است، هدایت شوی."
درین صحن، قصد بر هدایت و ارشاد کسی نیست. تمام تلاش این است اعضا به همدیگر دانایی بیفزایند. دانایی خود آثارش را بر انسان کمکم یا یکباره میگذارد. من همهی اعضای شریف و محترم این تالار فکری را از خودم بهتر میدانم؛ پس میکوشم بیاموزم و اگر حرفی دارای پشتوانهی منطقی و عقلی و شرعی برای بیان و بحث داشتم، از در میان گذاشتن با چنین اعضایی متفکر و خردمند و مبادی به آدابِ مذهبی و انسانی، دریغ نورزم. مهمترین اصل درین تالار، تقویت اندیشه و آشنایی با نگرش و نگاه همدیگر است. پس در یک جمله میتوان مقررات را خلاصه کرد: فقط نوشتهی اعضا و پرهیز اکید از ارسال هر نوع کپیها و بازفرستها. میدانیم که دانایی، توانایی است. با دانش خود، توان یکدیگر را بالا ببریم که اخلاق و ایمان و اراده و روحیه و رفتار و پندار و کردار و گفتار در همین نسخه، نهفته است. آیهی ۱۹۱ آل عمران خطاب و ختمی زیباست برای این مَطلَع و مطلب:
الَّذینَ یَذکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِم وَ یَتَفَکَّرونَ فی خَلقِ السَّماواتِ وَ الارضِ رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلاً سُبحانَکَ... .
پیام آیه بر خردورزی و تفکر و اندیشه است: "همان ها که در همه حال، چه ایستاده و نشسته و چه بر پهلو آرمیده، خدا را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند و با خدا زمزمه میکنند که پروردگارا ! این جهان را بیهدف نیافریدهای که تو از انجام کارهای باطل و بیهوده منزّهی.
مدرسه فکرت: با ارادت: | ۷ اسفند ۱۴۰۱ | ابراهیم طالبی دارابی
مدرسه فکرت ۷۹
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت هفتاد و نهم
مسائل روز
چند خبر، چند نظر
به نام خدا. سلام
امروز یکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱ از چهار روزنامه چهار خبر نقل میکنم و چهار نظرم را در.
خبر یکم : روزنامهی "آرمان امروز" وابسته به کارگزاران سازندگی و اعضای بیت مرحوم رفسنجانی نوشته: "اصولگراها به دنبال حذف «جمهوریت»"
نظر : لابد شما جناح اون وریها لاشهی دوم نظام یعنی «اسلامیت» را میخواهد قیجی کند! حراج انقلاب اسلامی!! یعنی این همه مفت و راحت و مجانی؟!
خبر دوم : روزنامه "آفتاب یزد" هم عکسی را تیتر زده و نوشته: محدودیت جدید طالبان برای دختران افغانستان؛ طالبان ثبت نام دختران را در آزمون سال آیندهی دانشگاه ممنوع کرده.
نظر : در عوض ایران از یک سو سهم زنان را در کنکور و رشتهها زیادتر کرده است و از سوی دیگر هنجارشکنی یک عده هم برای نشان دادن مو و آرایش خود غلیظتر شده است!
خبر سوم : روزنامه اطلاعات تیتر زده: سدهای تهران فقط چند هفته تا خشکی کامل فاصله دارند.
نظر : قابل توجهی آنانی که کنار استخر و سونای خود، لم میدادند و آب و برق نجومی مصرف میکردند و مثلا" میخواستند این انقلاب را به کمک چند چهرهی بوقلمونصفت و ملوّن! از بین ببرند.
خبر چهارم : روزنامه «مهد تمدن» نوشته : نیاز اورژانسی به ترمیم کابینه.
نظر: حجت الاسلام آق سید ابراهیم رئیسی آن قدر !! مأخوذ به حیا است که چندان رغبت به ترمیم نمیکند! او دولتش «دستور» است فقط. کردند، که هیچ. نکردند هم باز هم دستورا" در دستور.
یکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه
سلام آقا مصطفی. رانتِ اطلاعات (=درآمد از راه فرصتطلبی) یعنی همین. آنان همواره خبر دارند کجای پایتخت و چه سرمایهای مستهلک (=نابود) نمیشود؛ لذا آوردههای مردم را به جای بردن به سمت تولید و سرمایهگذاری و اشتغال و دادن بازدهی پولی به مردم، وارد زمینخری و سوداگری میکنند. بانکها که محل پولهای امانی مردم است، به مردمی که پول میگذارند، ۸ درصد سود میدهد و همان پول را وقتی وام میدهد بالای ۲۴ درصد. خرسندم اساساً با هیچ بانکی تا به امروز سر و کار نداشتم و تنها کارم به بانک فقط جابجایی آنی است و بس. از دقت شما در برخی از موشکافیها سپاس. با ارادت: ابراهیم.
سلام مجدد جناب آقا مصطفی. صحیح میدانم استدلال و مثال شما. ذهن خلاق شما در بحث بسیار اثربخش است. در مطالعهی کتاب "چهل حدیث" یا همان «اربعین» امام خمینی ره در چند سال پیش، به قاعدهی قشنگی بر خورده بودم که در ذهنم همان زمان نقش بست. امام در آخرای کتابش فرموده بود:
"میسور با معسور ساقط نمیشود."
یعنی اگر چیزی شدنی شد، با سختی از گردن آدم بیرون نمیافتد. باید آن را به سرانجام رساند، ولو معسور (=سخت و با عُسر و حرَج) باشد. وقت نماز قم داخل شد و بیشتر نتوانستم بنویسم. ممنونم.
نوشتهها و نظرات در فضاهای مجازی ۳
قسمت سوم
نوشتهها و نظرات ردوبدل شده
مسائل روز: چرا حیفا؟ چرا تلآویو؟ به نام خدا. نیک میدانید که «پایگاه پهپادی راهبردی ۳۱۳» (یکی از شهرهای پهپادی ارتش جمهوری اسلامی ایران) بر دشمن زبون هراس افکند؛ آن هم رونمایی از پَهپاد (=پرندهی هدایتپذیر از دور) جدید و مدرنی به نام «آرش۲» که ۱۰۰۰ کیلومتر را میزند. یعنی درست استان حیفا در دامنهی کوه کرمل در شمال اسرائیل را. زدن تلآویو معلوم است چرا؛ چون کانون سیاسی نگرانی و چالش منطقهایست. اما حیفا چرا؟ کافیست همینقدر بدانیم که: حیفا شهریست دارای فرودگاه بینالمللی بسیارمهم، مرکز بهاییت، دارای مخوفترین دانشگاه صنعتی هوافضا و علوم مهندسی به اسم تخنیون، و مرکز توطئه و دسیسه علیهی ایران و شیعه. این شهر عربنشین روزگاری دور زیر حکومت شاهنشاهی ایران بود. هماینک هم، خط راهآهن آن به شبکهی ریلی حجاز وصل است.
جواب استاد ربانی به دامنه: علیک السلام صدیق گرامی صباح الخیر، آقا الحمدلله شما صاحب اندیشه ای و بسیار دوست داشتنی. «نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست / چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم». ز فرمایشات علامه رحمت الله علیه بجا بیان کردی، المتکبر به معنی صاحب بزرگی و عظمت کبریایی آمده ، تکبر خداوند ، ناشی از کمال وجود اوست چون غنی بالذات است و کبریایی مختص به اوست " وله الکبریاءفی السموات و الأرض... از آنجائی که ، الکلام یجر الکلامه عرض میکنم، عن رسول الله( ص) : اسم الله اعظم فی سته آیات فی آخر سوره الحشر .اسم اعظم خداوند در شش آیه آخر سوره حشر است . یعنی هر کس خدا را با اسم اعظمش بخواند خداوند جواب میدهد و هر گاه چیزی بخواهد عطا می کند ، تاکید شده هر شب انسان با طهارت بخواند تا به مراد دلش ... . اطال الله عمرک عزیز.
سلام و بسی قدردانی جناب استاد ربانی از جوابی که دادی. همیشه بدین مسئله فکر میکنم تنها دفتری که برای آدمی ورق پایانی ندارد، کمال است که شما بهموقع دست بر سر آن گذاشتید. شاید بتوان آن سخن مخصوص حضرت ایوبِ ابتلاها دیده -علیه السلام- را در ردیف فکر کمال نشاند؛ پرسیدند حیات چیست؟ فرمود «همانا نبردی مداوم». سخن ایوب نبی یعنی در برابر ابتلائات، تسلیمنشدن و کسب کمال را باز نیز پیمودن. عارفان یاد دادند اگر بنا دارید خدا در میان شما منزل گزیند، محض خاطر خدا از عقیدهی شخصیات چشم بپوش. شکرانهسخن اینکه چنین مباحثی که جنابعالی به صحن میآورید، به مخاطب میانگارانَد که انسان با هواهای نفسانی به حرکت در نیاید، بلکه به اسم اعظم درآمیزید و به آن چنگ آویزد. آری؛ به تعبیر مرحوم بازرگان انسان همان «ذرهی بیانتها» است در پیشگاه باریتعالی و حریم کبریا. درود بر شما.
استاد نجفی سلام. زیارت قبول. پیام جنابعالی را خواندم خرسند گشتم. فرمودید از "طریق اسرا" دارید طی طریق میکنید. اولا" ازینکه فرمودی نایبالزیارهی همه هستید مسرورمان کردید. ثانیا" در صورت امکانِ نوشتن پیام درین پیامرسان، بفرمایید طریق اُسرا یعنی کدام مسیر؟ حله به کربلا؟ یا کوفه به کربلا که مشهور شد به طریق العلما؟ امابعد؛ عرضم این است حقیقتا" نام "نجف" و "نجفی" در میان ایرانیان یک رمز بود؛ رمز با امام علی ع بودن. حتی پیشوند و پسوند اسامی هم با لفظ نجف آجین و عجین میشد. مثلا" نجفی مرعشی. نجفی قوچانی. همرزمی داشتم از بابل فامیلیاش نجفزاده بود. دوستی دارم اسمش نجف است؛ رئیس پژوهشگاه اندیشه سیاسی و استاد علوم سیاسی: حجتالاسلام دکتر نجف لکزایی. حتی اسم حاجعلی کارگر هم میشنیدیم نجفعلی است. نیز مرحوم حاج نجف و نجفقاربون. راستی از وطن به وطن رفتی، زادگاهات؛ نجف. بیشتر بخوانید ↓
نوشتهها و نظرات در فضاهای مجازی ۲
قسمت دوم
نوشتهها و نظرات ردوبدل شده
شیخ محمدآقا سلام. بله درست فرمودین، سلاحی به اسم خمسهخمسه اساسا" وجود خارجی نداشت. گفته بودم شهید حسن باقری که انسانی نابغه و کنجکاو بود، تیمی ساخت برای شناسایی خمسهخمسه، که تیم با چند روز شناسایی در دل دشمن، با چشمانشان دیدند چند توپ کنار هم با حالت فاصلهفاصله ولی بهشدت منظم از سوی عراقیها پرتاب میشود که صدای مَهیب و در عین رگبارمانند میداد که آهنگ غرشش گویی انسان را به رقص درمیآورد. بله خوب یادت بود مرحوم جیران شعبان نوری هم مثال مناسبی بود. لفظ جیران -که اخیرا" آقای حسن فتحی سریال شبکهی خانگی هم با همین نام ساخت- به معنی آهوی بزرگچشم است. ناصرالدینشاه قاجار هم نام یکی از همسران صیغهای خود را همین نام گذاشت. سپاس از تازهگوییهای چناب مستطاب.
جناب حجتالاسلام کاظمیان سلام. با تعبیری که برای مسجد استخدام کردهاید موافقم؛ پیشرانه و موتور محرّکه. خواستم به پیوست سپاس، عرض کنم مسجد در طول تاریخ آثار شگفتانگیزی در هر جا که اسلام گسترش عقیدتی یافت، بر جای گذاشت و با خود هنر، معماری، ذوق، هندسه، باغسرا، آب، مدرَس تدریس و صدها کار بدیع ارمغان آورد. مسجد و تکیه حتی مرکز انقلاب اسلامی بود و بچههای مسجد انقلاب را بر شاه پیروز کردند؛ هم به خاطر ماه محرم و رمضان، هم به دلیل اتصال با روحانیت و نیروهای سیاسی. در نظر حضرت رسولالله ص مسجد محل حکومت و سیاست هم بود. باید مسجد با امامجماعتهایی دانشمند و مسلط به علوم روز اداره شود و فهم و درک تفکر نو و آشناکردن نسل نوین با دین مبین را دارا باشد. درود، متن مفیدی بود.
نوشتهها و نظرات در فضاهای مجازی
نوشتهها و نظرات ردوبدل شده
دامنه: بهزودی، علاوه بر ستون روزانهی "به چه تکیه کنیم؟!"، در پنج دایره با عناوین زیر، به صورت سلسلهواره، مطلب خواهم نوشت. البته در هر کاری، طبق آموزهی قرآنی میبایست گفت: ان شاءالله تعالی. دایرهی دنیا. دایرهی ایران. دایرهی عرفان. دایرهی شعر. دایرهی آیه.
عبادت در همهجای زمین: در مذاهب دیگر مانند یهودیت و مسیحیت، مردم، از غیرِ مَعبدهای عمومی دین خود، از عبادت و نماز منعاند. اما اسلام این محدودیت را برداشت. هر مسلمانی در هر کجای دنیا که باشد میتواند نماز و عبادتش را به انجام رسانَد. زیرا شارع اسلام این عبادات را در مرحلهی اول "فردی" قرار داد اما فواید اجتماعی آن را هم، از نظر دور نداشت و در مرحلهی بعدی گذاشت. این سخن پیامبر ص بسیار عرفان میآفریند و امتیاز مسلمین است: «برای من، همهی روی زمین مَعبَد و پرستشگاه است.»
آپارتاید غرب: اسلام ما را از سوگند بیجا برحذر داشت وگرنه به "به پیر، به پیغمبر" قسم میخوردم (زیرا این قَسَم از قِسم غلیظ سوگندهاست) که آنچه بر سر ایران دارند میآورند فقط آپارتاید (=فرق قائلشدنِ) اتمیست. دوئیت و رفتار متناقض غرب واضح است، فقط یک آدم لجباز میتواند آن را انکار کند. همهی داروندارِ اتمی ایران باید زیر دوربینِ آژانس بینالملل (در واقع جاسوسان نظام سلطه) باشد و آستانهی اتمی ما تحت کنترل غرب، اما اسرائیل درین مسئله از تمام قاعدهها مستثنی باشد و هیچ کس حق نداشته باشد ازو یک پرسش اتمی بپرسد و هیچ کشور منطقه نباید ازو جلو زنَد. من درین مسئله، راهبرد رهبری معظم را میپذیرم که هم جلوِ غرب ایستادند و هم همزمان اجازهی حرف دادند؛ بیشا، آن که رفت برای حرف با غرب، باید جانبدار منافع ملی باشد، نه هواخواه و دلسِپُردِ غرب. بیشتر بخوانید ↓
مدرسه فکرت ۷۸
سلام استاد احمدی. هنوز هم آن غربستایان غَرّهاند و از کار نابخردانهیشان در برجام که به رسوایی آنان انجامید، دفاع میکنند. البته در تاریخ ثبت است که رهبری معظم به آنان هم فرصت مذاکره داد و هم صدها بار هشدار و تحذیر و نهیب و تذکر دادند. بگذرم.
میدان ارزش دانش ( ۳۲ )
به قلم دامنه: به نام خدا. متن کامل در لینک بالا در دامنه.
سلام استاد سید عمادی. مهم و مفید ترسیم کردهاید. امید است قبساتی که بر قلب موسای کلیم ع نور و بینش افکند، بر دل ماها هم ذرهای زبانه کشد و راه را در مرام و پویهی الهی بپیماییم. درود بیپایان آقا.
به مناسبت میلاد امام رضا ع :
سلام جناب آقای قربانی. روزتان به خیر و خوبی.
لَا تَقْفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ إِنَّ السَّمعَ والبَصَرَ والفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنهُ مَسئُولًا.
و (ای انسان) هرگز آنچه را که بدان علم و اطمینان نداری دنبال مکن که چشم و گوش و دل همه مسئولند.
ایرانشناسی ( ۱۱ )
فلسفهی "حکمران عادل" نخستین بار در خطّهی ایران برخاست. و ایرانیها به مسائل مربوط به معنا و هدفِ زندگی سخت میبالند و با دو سنت پیچیده یکی باستان و دیگری اسلام درهمتنیدهاند.
میدان ارزش دانش ( ۳۳ )
صندوق توسعهی ملی؟ یا صندوق اعانه؟!
به نام خدا. سلام. صندوق توسعهی ملی که ارزها آنجا جمعآوری میشود، برای ایمنی منابع برای نسلهای آتی، است نه برای تأمین منافع آنی دولتهای قبلی و فعلی و آتی. واقعاً مسئولان دولتی به این صندوق چه نگاهی داشته و دارند؟! در متنی گزارشی که از قول دکتر ساسان شاهویسی، اقتصاددان، امروز صبح زود خواندهام که دولت ۱۱ و ۱۲ (حجتالاسلام حسن روحانی) «۶۱ درصد منابع صندوق توسعه ملی که سهم نسلهای آینده قلمداد میشود» را در ۸ سال ریاست خود «خرج هزینههای جاری کرده است.» اگر این نقل واقعیت داشته باشد و بعید است _با توجه به وضع تنبلی مُزمنِ آن دولت_ واقعیت نداشته باشد، چه فاجعهای مثل خیانت آن دولت به کسانی که در بورس سرمایه برده بودند، صورت گرفته است و ملت را هم به هیچ حساب کردهاند.
آنچه این اقتصاددان آمار داده است در دورهی ۴سالهی دوم دولت آقای حسن روحانی، صندوق توسعهی ملی «با کسری ۱۳ میلیارد دلاری» به دولت ۱۳ آقای رئیسی واگذار گردیده است. حال آنکه، آقای فرزین، مدیر اسبق صندوق توسعهی ملی، میگوید "او صندوق را با حدود ۵۴ میلیارد منابع، تحویل دولت روحانی" داده بود. بگذرم. خواستم فقط از یک نمونهی غلط یا خیانت و بیتدبیری یاد کرده باشم. چون چندان ازین فن و فنون سر در نمیآورم.
حالا نقل این است که حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی گویا گفته است «اجازه دادیم سهم ۴۰ درصدی قانونی صندوق توسعه، به صندوق ریخته شود تا صندوق توسعه ملی به اهدافش نزدیک شود». نمیدانم راست است و این اتفاق واقعاً افتاده است؟ یا نه؟ چون مدتی است حقیقتاً ملت به سخنان دستاندرکاران مملکت خود بسیار بیاعتماد گردیده است؛ زیرا از بس دروغ و فریب از کار آمده است. مثل اون یکی که گفته بود به هر ایرانی یک باغ ۱۰۰۰ متری میدهد! یا مثل اون یکی دیگر که گفته بود دیدید اینهمه ایرباس خریدیم از اروپا و بهزودی همه از راه میرسند! و یا آن یکی اسبق و آن دیگری ماسبق که هر یک گفته بودند:ما هزارها فروشگاه زنجیرهای زدهایم و مردم را به رفاه رساندهایم. و پس و پیرو او هم چندین و چند بار سخن رانده بود فقط، که ما مردمسالاری دینی را صادر میکنیم!
اقتصاددانان اما (البته تا جایی که من نظریهها و مواضع روزشان را دنبال میکنم) برین نظرند که نه فقط دولتها، حتی اتاق بازرگانیها هم، صندوق توسعهی ملی "به عنوان یک صندوق اعانه" و کمککار میبینند که هر جا بودجهی عمومی کم شد، از این جیب ملی، ارتزاق کنند.
آیا صندوق ملی توسعه به جایگاه و ساختار اصلی خود بازمیگردد؟! نمیدانم. چون دارم چند دهه میبینم «خودکامگی در تخصیص منابع» وجود دارد و هر رئیس دولتی خودمختارانه دستِ تصرف دراز میکند به این دَخل، که باید بسیار حسابشده کِشوی آن کشیده شود، چون مال تمام کشور است. نه مثل دخل یک مغازه و بقّالی بازوبسته شود و هر مشتری که آمد کشوی دخلش را وا کند و امور اصلی آن را وا گذارد.
دامنه / ۲۲ خرداد ۱۴۰۱
مدرسه فکرت ۷۷
جناب حجتالاسلام استاد سید عمادی سلام و صدها با صلای رسا سپاس. نه اینکه این پست شما را پی نگرفته باشم، نه، خواندم و صبر ورزیدم تا از دیشب به این سمت، رویش کاوش ذهنی کرده باشم. با این پیشپرده که از شگفتانگیزترین کار بشری یعنی عبودیت -و به تعبیر این بنده، بندگیی خودخواسته و خداطلبیده نزد حضرت باری- به نمایش گذاشته و آن را به ادامهی بحث بسیار سنگین تفارق میان رحمت و ولایت ملتصق ساختهاید، من دلالت شدم به این هدایت که در حقیقت، بندگی یعنی کسب اخلاقِ خدایی. و این اوج عظمت انسانِ اهلی است که خود را در اهلیتِ حقتعالیٰ خدای بلندمرتبه قرار داده است، و شده کسی که میتواند اهل کوی حضرت دوست شود و در آن شهرپایهی الهی زیست کند. کیف کردم ازین پردهگشایی. خدا خیرت دهاد استاد. یک پست خوب همچنین این است که فکرِ فرد را به انجام تراوش و و سرانجام تألیف فرا خوانَد تا الیف خدا گردد و انیس اولیای الله.
۱ ⟨ ۲ ⟨ ۱۴۰۱
سلام جناب حجتالاسلام شیخ غلامی دارابی. ابرقدرتیی ابلیس با چه قدرتی سرکوب میشود مهم است. اگر او و اذناب و جنودش همهجای جهان در یک آن و صدها آن، حضور ویرانگری دارند، ازو ابرقدرتتر خودِ انسان است که خدا به وی چهار نفْس به سکون فا داده است: ۱. امٌارهای که بلد است چگونه وی را به در برَد. ۲. لوّامهای که قادر است وی را مجدد از دست شروری چون اماره بازپس بگیرد و تحویل صاحبش دهد. ۳. مطمئنّه که الماس وجودش را تراش میدهد و نوک پایهاس را تیز میکند و کف وجودش را قلع میزند و روح و روانش را رایحه میمالد. و ۴. یادم رفت و شاید هم نیست. غرَض: ابلیس، رانده شده که با ابرقدرتی تمام ما را هم برانَد. از کجا از یزدانشهر به شیطانشهر. ولی همین آدمی میتواند وی را با سهمگینترین سلاح ویرانگر نابود کند؛ کجا؟ آنجا که انسان در مرز قدم میزند و نمیخواهد پا از سرزمین پروردگار به برهوت غیر ذی زرع اذناب و ایادی ابلیس سُکنا گزیند. بگذرم.
من آن را نگفتم! من این را گویم: چه شبی بهتر از دیشبشب، شب شهادت امام علی ع که میبایست میرفت به خانهی نهجالبلاغه. رفتم و غَوری کرده و چه به چشمم تلألؤ افکنده؟ این، این، عرض میکنم پایین. اما چگونه باید درِ خانهی نهجالبلاغه را دقّالباب کرد؟! اقیانوس است، باید البسهی غوّاصی بر تنِ فکر و الهمهی صیّادی بر روح ذهن پوشاند تا بتوان از میان آن همه دُرّ در میان صدف، دست به گوهر زد و جان را جوهر. چراااااا؟ زیرا اگر بتوان از آفریدگار -که نه دیده به آن بیناست و نه پدیده به آن نمایان- یکیچند آفریده سراغ داد که جِلوهی خدا درو جَلا یافته باشه، یکی از آن سرپناهان امیر مؤمنان علی علیهالسلام است. و این دیشب در آن بیت به چشمم بیشتر آمد که دفعتاً یادداشت نوشتم و شد این: «چشمِ زخم حقیقت دارد، استفاده از نیروهاى مرموز طبیعت حقیقت دارد، سِحر و جادو وجود دارد، و فال نیک راست است، و رویدادِ بد را بدشگون دانستن، درست نیست. بوى خوش، درمان و نشاطآور است، عسل درمانکننده و نشاطآور است، سوارى بهبودىآور است، و نگاه به سبزهزار درمانکننده و نشاطآور است.»
حکمت ۴۰۰ بود یا همان کلمات قصار نهجالبلاغه. دامنه.
۲ ⟨ ۲ ⟨ ۱۴۰۱
استاد احمدی سلام. از تذکره، مستندات آوردید. درود. بنده هم فرازی دیگر باز میکنم با تمرکز بر یک واژهی حیرتانگیز. در زیر: پس از نبی رحمت ص از علی ع قانتتر کیست در آیینی که محمد رسول ص از خدا آن را به سینه امانت گرفت و به امت داد و آنان را از احتمالِ پرسه در پلیدی رهاند؟ دارم درس پس میدهم وگرنه خود واقف و بدان آگاهابد: در آغاز آیهی ۳۱ احزاب نکتهای زیبا آمده: «وَ مَن یَقنُتْ...» این واژه از قنوت است و قنوت به نظر صاحبِ المیزان یعنی خضوع و اطاعت؛ که در نظر برخی مترجمان و مفسران برجستهی قرآن، برگردان فارسی آن «مداومتِ بر طاعت»، «دوام اعمال صالحه»، «فروتنی و فرمانبری» و نیز از نگاه صاحب کتاب بیانالسعادة «تسلیمپیشگی» است. زیرا قنوت -که در نماز هم جزوی مستحب و از صحنههای دلانگیز نیاز و راز و درخواست هست- به معناى خضوع و اطاعت و طاعت و ملازمت و مداومت میباشد. این که قرآن در حق حضرت مریم س میفرماید: «وَ کانَت مِنَ القانِتِینَ» و یا میفرماید «یا مَریَمُ اقنُتِی لِرَبِّکِ» و یا میفرماید «أَمَّن هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ» همهوهمه نشان تسلیمپیشگی آن بانوی بزرگ در پیشگاه خداوند متعال بوده است که یکی از سرشناسان این واژه و فعل بودهاند. چونان که ابراهیم ع در آیهی ۱۲۰ نحل بهتنهایی اُمت معرفی و به قانتا و حنیفا توصیف شده است. و من درین عصر با شناختی که از نیمهنزدیک به قاسم سلیمانی داشتم وی را -که والاترین شهید مسیر سیدالشهداء ع و اصول علوی ع است- انسانی به تماممعنا قانت دیدم. مطیع خدا و در خط طاعت حضرت رَبّ. یاد مرام او قنوتآفرین است و قانتزا. درود بَرو که آبرو بود و آرزو. دامنه.
۳ ⟨ ۲ ⟨ ۱۴۰۱
جناب سلام. سپاس. آن سرکرده ابلیس، سِرّش در سرش هست که سده سده راه میپیماید تا سرسپرده بیابد، سرِ لیست سیاهش اسمش را اسمنویسی کند. سرِ ابلیس را میتوان بر سنگ کوفت، سخت است، سترگی و سلامت نفس میطلبد. انسان سالم در فصای متسالم سرشناسهای به اسم ابلیس را سر میبُرّد، وگرنه سرش سرِ دارِ سیر و سیاحت سفیه ابلیس است.
سلام آقای... این فراز درست. دست مریزاد آزاد. دو فراز دگرگونه ز این، هم، میتوان لیوانِ مؤمن و مسلم را دید و ایضاً استکانِ کسانی که وادی دیگری را برگزیدند. یکی اینکه: ای اهالی قبیلهی قبله! صدها انتقاد بر شما روا، اما مرحبا که از میان ۳۶۵ روز سال خدا، این سه شب را دوست دارید انسانیتر و عابدتر باشید. دیگری اینکه: ای اهالی قبیلهی پشتکردهبهقبله! هزاران سپاس ارزانی شما که پندارید که پند همه هستید و پیشیگرفته از تمامتمام انسان، اما دریغا و زِنهارا که که از میان ۳۶۵ روز سال خدا را مثلاً عالی میگذرانید و به نظر خود عقلانی، اما این سه شب را چرا دوست ندارید انسانیتر و عاقلتر باشید؟! تا دستکم بر رخ تابان آیین مذهبی و عبادی همنوعان خود را تیغ و چنگ نکشید. مگر قدر را بشر، خودسر ساخته؟! خدا خود فرموده لیالی قدر. حرفم این بود جناب آزاد سخن شما حق، اما در واقع اگر نقد بر مؤمن وارد است، این طور نیست بر سایرین نباشد. درود.
شایستهکاری ( ۲۶ )
نگذاریم مداد و قلم و رواننویس و خودکار و دوات و ابزارآلات نوشتن، از جیب و ذهن و جامدادی روی میز مطالعهمان پَر بزند. گاه به فروشگاههای نوشتافزار هم سر بزنیم. آن زمان کارِ ستوده یکی این بوده در جیب کسی خودنویس چی بوده. نگذاریم در فصای غشآلود مجازی فراموش کنیم که فراموش میشویم. بیشتر بخوانید ↓
مدرسه فکرت ۷۶
مدرسه فکرت ۷۵
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
۱۰ اسفند ۱۴۰۰ / ابراهیم طالبی دارابی دامنه
یادِ خدا میکنم سپس سلام. به قلم دامنه: چون در تضادِ با آمیزهی عظیمِ «ایران و اسلام»اند، اتحادِ این دو را، شرم دارند و بیآنکه آزرم کنند از کنارِ اصلیترین موضع و موضوع فردوسی -مانند آن کسی که یواشکی بر اثر ترسِ از باغبان، از پشتِ پرچینِ باغ دولّاشده میگریزد- در میروند. به کجا؟ به وَهمکده و دروغگاه. اینان، گویی نمیبینند حکیم در آغاز شاهنامه، که کتابِ دین و میهن و مُهیمن هر سه هست، درگاه خدا را از آینهی اهلبیت -علیهم السلام- میبیند: «منم بندهی اهلِ بیتِ نبی / ستایندهی خاک و پای وصی». تازه، حکیم فردوسی فقط به همین بسنده نکرده، بلکه پس از سُرودنِ چند بیت نابِ دیگر در حقِ حضرت نبی ص و حضرت وصی یعنی علی ع، ادامه داده اگر کسی مرا (=فردوسی را) به خاطر این عقیده و علاقه، ملامت میکند، باکی نیست: «گرت زین بد آید گناهِ من است / چنین است و این دین و راهِ من است». میفرماید اگر ازین آئین و مرامِ اهلِ بیتیِ فردوسی بدت میآید بدان که این شماتت وارد نیست زیرا منِ فردوسی گناهم این است راهم راه محمد و علی آن دو مُتحدِ نفسانیست. و چنان در بیت بعدی این موضع و موضوع عقیدتیاش را که در واقع عقاید وقتِ ملت ایران بود، راسخانه بیان و تکرار میکند، تو گویی او میخواهد بهشدت درست بودنِ باور و بار و بََرِ مذهبیاش را آشکار کند: «بر این زادم و هم بر این بگذرم / چنان دان که خاکِ پیِ حیدرم». جنابِ فردوسیی شریفِ اَلیف، ما هم در رکابِ تو هستیم، ای زندهسازِ زبان فاخر فارسی و احیاگرِ اسلام ناب نبوی و علوی، ای فردوسی. پس بدان ای فخرِ فخرِ فارسیزبانان و مسلمانان و جهانیان، اینان که در تلاش برای تضاد دین با میهناند هرگز نخواهند رهِ تو را به دروغ بپیمایند که در صدر شاهنامهی جاودانهات نوشتی: «به نام خداوندِ جان و خرَد / کز این برتر اندیشه بر نگذرَد» و این اولین بیتت را به دومین بیت نغزت پیوستی که گُسستی درش نباشد: «خداوندِ نام و خداوندِ جای / خداوندِ روزیدِه رهنمای». چچچچ ۱۹
مدرسه فکرت ۷۴
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
مدرسه فکرت ۷۳
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
۴ بهمن ۱۴۰۰
مزرعهی فکرت ۱
ایران به مانند یک پازل
به نام خدا. سلام. پازل یعنی هر چیز آشفته که اگر قطعههای آن درست چیده نشود از دیدن آن سرگشته و گیج گردی. پازل ایران هم باید منطقی و هوشمندانه چیده شود، وگرنه آشفته خواهد بود؛ پازل علمش، پازل جغرافیایش، پازل حکومتش و حتی پازل ملتش. من مثالی میزنم که اگر پازل، خوب چیدمان نشود چهبسا فرصت به تهدید تبدیل شود. خانوادهی شهید محمد جهانآرا ( ۱۳۳۳ - ۱۳۶۰ ) را در نظر بگیریم. یک نمونهی مهم برای مطالعه؛ که من بلکه بتوانم درین اولین شمارهی ستون روزانهام با اسم «مزرعهی فکرت» آن را بهکمترین جملات جا بیندازم.
محمد جهانآرا که شهید شد؛ او در رژیم شاه مرتبط با شهید حجتالاسلام سیدعلی اندرزگو بود و در گروه چریکی منصورون. و حتی چند گروه ضد رژیم دیگر. فرمانده سپاه خرمشهر شد و برای دیدار با امام جهت گزارش جنگ در ۷ مهر ۱۳۶۰ راهی تهران شد اما سقوط هواپیما در کهریزک تهران موجب شهادتش شد. برادرِ دیگرش که در دفاع مقدس اسیر شد و هنوز وضعش ناپیداست. دیگربرادرش علی، که پیش از انقلاب توسط ساواک دستگیر و در زندان توسط رژیم اعدام شد. حسن جهانآرا -کوچکتر از محمد- که سرنوشتش را اهل فن بلدند؛ سال ۱۳۶۰ به علت عضویت و فعالیت در سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد و آنقدر بر موضعاش در زندان ماند که در قضیهی بررسی مجدد پروندههای اعضا و فعالین این سازمان پس از هجوم نیروهای نظامی مسعود رجوی با نام «فروغ جاویدان» به ایران و عملیات مرصاد در برابر آنان (که بنده هم همانزمان حضور داشتم در جبههی غرب به مدت یازده ماه متوالی که حتی فرصت مرخصیآمدن سهروزه برای رزمندگان ممکن نبود) پروندهی وی به جریان افتاد و در همان سال ۱۳۶۷ اعدام شد.
من چند سال پیش، در خاطرهی روز ۳ شهریور ۱۳۶۴ ص ۲۳۰ مرحوم هاشمی رفسنجانی خوانده بودم که وی نیز به این موضوع اشاره کرده و در دفتر یادداشتم ثبت نموده بودم؛ با این جملاتم: حسن، برادرِ شهید جهانآرا که به علت عضویت در سازمان مجاهدین خلق، همچنان در زندان بود، پدرش به ملاقات رفسنجانی رفت تا آزادش کند و ... .
منظور؟ منظورم این است در درون ایران که هیچ، حتی در درون خانوادههای ایران، تکثر یک رسم است، تضاد طبیعی حکفرماست است، اختلاف فکری وجود دارد. گونهگونی گرایش چه بخواهی چه نخواهی هست. ازینروست که اگر پازل آن بد چیده شود، به آشفتگی دامن میزند. یعنی حتی ایرانی هم باید ایرانی را به رسمیت بشناسد تا پازل درست درآید و الّا پازل، پارهپاره باقی میمانَد.
۴ بهمن ۱۴۰۰ / ابراهیم طالبی دارابی دامنه
یادآوری: تعبیر «مزرعهی فکرت» که فارسی آن کِشتزار است، به عنوان اسم سرستون یادداشتهای روزانهام در مدرسه فکرت، پیشنهاد قشنگ و صادقانهی صَدیق شریف دکتر صادق ولینژاد است که از ایشان ازین بابت تشکر دارم و میکوشم هر روز، فعالتیم درین صحن را با شمارگانی تحت همین نام، در گوشهای از حیاط وسیع مدرسه فکرت شروع کنم. امید است چیزهایی مفید و مُثمر و سایهسار در آن کِشت کنم تا سودمند و عاید دِرو گردد. مثلثِ کاشت، داشت، برداشت. تا خدا چه خواهد.
جناب آقای دکتر ولینژاد
سلام و عرض ارادت و ابراز تشکر وافر که متن بنده را علاوه بر امتداد، اعتبار بخشیدید. چهار نکته در جواب:
یک. خوب شد مرا به ارجاع فلکه فکرت ۱۳، مطلع ساختید. بله تازه یادم آمد که به طرید قبلاً اشاره کرده بودم اما در متن دیروز کمی آن را وسعت دادم.
دو. پیشنهاد مزرعهی فکرت را برگزیدم. معقول و مقبول است. ممنونم از حُسن سلیقهات.
سه. رویش و ریزش را درست نکتهپردازی کردید. از نظر من «از قطار انقلاب پیادهشدن» فاجعهبارتر از، «از قطار انقلاب پیادهکردن» است. روی این جملهام اگر بحث هم شکل بگیرد استقبال میکنم. علت مبرهن است: اولی خودریزشیست، اما دومی نه، نوعی طَرید است. اینکه کسی خود، خود را از دایرهی انقلاب بیرون ببرد، نوعی پاپسکشیدن و به قول لنین «فرار به جلو»ست. چون انقلاب سال ۵۵ ملت، مالجدّی هیچ فرد و صنف و گروهی نیست، مال تمام ملت است با رهبری خردمندانهی رهبر نهضت امام خمینی و همراهی و روشنگری تعدای قابل توجه از روحانیت و علمای مبارز و مؤثر و روشنفکران متفکر و مؤسس که البته با درجهی بسیار بالایی از نقش تاریخساز مرحوم دکتر علی شریعتی در ایجاد تفکر انقلابی و دعوت روشنفکرانهی وی به محتوای غنی و تحریفنشدهی اسلام نبوی و علوی و فاطمی و حسینی.
چهار اما. چون دربارهی علت سقوط ساسانیان در همین صحن در سالهای گذشته مطلب زیاد نوشتم خصوصاً متنی تقریباًجامع با عنوان «کمی دربارهی سقوط ساسانیان»، بنابرین همان را در زیر نشانی میدهم تا دوباره شما و هر علاقهمند به تاریخ ایران، اگر خواست آن را مطالعه فرماید. درود بیعدد دکتر :
پاسخ:
یک ایراد شکلی هم دارد نوشتههای استاد، پاراگرافبندی نیست و این صدمات سختی بر چشم و ذهن و فکر خواننده وارد میسازد. و هیچ نمیتوان تشخیص داد آغاز و پایان جمله کجاست. به قول آقای جوادیآملی «صدر و ساقه»اش چیست. واقعاً، گسستگی در متن، حوصلهبَر است. مولا ع عجب سفارشی فرمودند: تقوا کنار نظم. و نظم کنار تقوا.
سلام. به جناب قلیتبار و خوانندگاه علاقهمند به این نوع موارد عرض میکتم: ریشههای این ضعف مثل هویج صاف نیست، مثل اختاپوس کج است. بهراحتیی یک بوته نیست که آن را با کمی کشِشِ دست بیرون بتوان کشید و دید آیا کرمو شده یا سالم مانده؟! حال که به بحث ورود کردید، باید عرض کنم اگر چنانچه تحقیق این فرد راست است و پیمایشها طی شده، دستکم دو پیشنیاز باید پاس شود تا چند واحد تخصصی گرفت و پای تشخیص این معضل نشست:
۱. این ضعف مخاطرهآمیز برای آینده ایجاب میکند مردم برای اینکه دین را بشناسند باید مطالعات دینی خود را غنیتر کنند؛ زیرا اگر گروِش به حوزه ازینهم کاستهتر شود، ممکن است دسترسیداشتن به عالم دین خیلی کم شود. بیشتر بخوانبد ↓