منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

تَلِّ غمِ مُحرّم

پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۱۶ ق.ظ

به قلم دامنه : به نام خدا. وقتی تو، ای عزادار حسین (ع) در نقطه‌ی مُحرّم و بر تَلِّ غمِ آن می‌ایستی، عقل و احساست بر وجودت قطره می‌چکانَد تا با وجدانی راحت‌تر از هر ماه و روز دگر، به آن فرااُقیانوسِ بی‌کران بپیوندی؛ به مکتب و معبدِ امامِ عبادت و عبودیت و عرفان و عاشورا. به دانشگاهِ آموزگارِ چگونه‌زیستن و چگونه‌مردن، باهم. به پیشگاهِ انسانِ والِه خدا که در الهیّتِ یکتایِ یگانه هم ذوب بود و هم مجذوب. به درگاهِ اباعبدالله -علیه‌السّلام- که پدرِ بنده‌های خدا شد از روز ازَل و حضرتِ ثارالله (=خونِ خدا) گردید، اِلی‌الابَد. و به بارگاهِ شهید آگاهِ عاشورا که خدا نیز شیدا و پذیرا و در ملاقاتِ اوست.

 

 

وقتی بر کرانه‌ها و ناحیه‌های بی‌کران و بی‌کناره‌ی مُحرّم می‌نشینی، موجودیتت دگرگون می‌شود و رودبارِ اشک و پیام و جولانگاه فریاد و گریه و عزا احاطه‌ات می‌کند و آن‌چنان بر تو محیط می‌گردد که گویی به سانِ رودخانه‌ی خروشانی که:

 

 

باد دیواره‌های آبخیز تو را می‌ساید. آب آن را می‌تراشد. سیلاب از آن می‌خراشد. بُلبُلِ دل در آن می‌خُرامد. طاووسِ سِرّ بر آن می‌چَمد. زوزه‌ی سرما به آن می‌تازد. دلِ بی‌قرار از ژرفای این درّه‌، ذرّه‌ذرّه‌ می‌کاهد. روح که آکنده از درد و الَم است آن را می‌نوازاند. آفتابِ شاهد، بر آن نور می‌تاباند. مهتاب خجِل بر آن روشنی می‌پاشاند. برفِ اندوه، لبه‌های خشک آن را می‌پوشاند. طوفان سهمگین، سبزه‌های روییده‌‌ات را می‌کَند و به هوا می‌پراکنَد. ولی یک صخره‌سنگِ سختِ قطور در آن به تو درسِ مقاومت و کَنده‌نشدن می‌آموزاند. و خدای هستی‌بخش در تمام این مظاهر، برِت جلوِه می‌کند تا به تو بیاموزاند تا زنده‌ای به عهدت بمان که به آن «تلّ» چشم بدوزی و به آن «گودال» گوش بداری، و به آن خیمه‌ها دل دهی، تا نگذارنت به یغما روَی. که بتوانی تو ای عزادار عاشورا و رونده‌ی راه حسین (ع) -که عزاداری برای آن پیشوا و یارانش حتی در تنهایی و خلوت و رعایت مصلحت، چونان نماز، ترک نمی‌گردد- به اوج ادراک برسی که:

 

این جمله‌ی «ما رأیتُ الّا جمیلاً» حضرت زینب (س) پیام‌آور عاشورا چه پیامی‌ست که چارچوب مکتب شده‌است. که خطاب به حاکم وقت فرمودند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم. این ندا، نهایتِ عرفان نظری و عرفان عملی‌ و ختمِ فهم و آوای رسای تمامِ عصاره‌ی عاشوراست و در رثای واقعه‌ی کربلا.

 

و آخرین سخنان امام حسین (ع) در شب عاشورا با خداوند را -که برترین تابلوی زیستن است- صحیح هجی نمایی و وفق راهت کنی که چه عارفانه و توحیدی نجوا دادند:

 

 

«اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ وَ رَجَائِی فِی کُلِّ شِدَّةٍ وَ ...» «پروردگارا تنها تو در تمام پیش‌آمدهاى ناگوار، موردِ اطمینان من هستی و در هر سختى به تو امید دارم و... بسیارى از اندوه‌هایى که به من رو مى‌آورَد و قلب را ناتوان مى‌کند و راه‌چاره را مسدود مى‌سازد و دوست، مرا تنها می‌گذارد و دشمن، شماتت مى‌نماید، همه را با توجه‌ی تو، بر خود هموار ساختم و به جز تو، با دیگرى به میان ننهادم و به جز وصول به حضرتِ تو، به دیگرى اعتنایى ننمودم و... تو ملازمِ هر نیکی، و غایت و مُنتهای هر میل و رغبت هستی.» (منبع)

 

از نگاه آسیب‌شناسانه و دین‌شناسانه‌ی امام حسین (ع) پاره‌ای از مردم، نه بنده‌ی خدا که عبدِ دنیا هستند و تا جایی از دین، دَم! می‌زنند که فکر می‌کنند باید از آن منفعت و سود ببرند. ازین‌رو، وقتی دچار سختی و به گذر از آزمودن‌ها مبتلا می‌شوند، پا پس می‌کِشند و فقط زبان به دینداری و تدیّن می‌گشایند و عقب می‌نشیند. و به همین علت از نظر آن حضرت، دینداران در شرائطِ سخت، اندک‌اند؛ گویی دین «لَقلَقه‌ی زبان‌شان» می‌باشد، تا این‌گونه در جامعه ظاهر شوند و جلوه کنند. به تعبیر آیت‌الله عبدالله جوادی آملی «دینِ آدامسی» دارند. یعنی دین را مثلِ آدامس می‌جوند و بعد تُف می‌کنند!

 

سخن امام حسین (ع) -که در کتاب حدیثی «تحف العقول» محدّث حرّانی ثبت است- این است:

 

«همانا مردمان، بنده‌ی دنیایند و دین، لقلقه‌ی زبان آنهاست و هر جا منافع‌شان [به وسیله‌ی دین] بیشتر تأمین شود، زبان مى‌چرخانند و چون به بلا آزموده شوند آن‌گاه دینداران اندک‌اند.» (منبع)

 

نکته: به نظر من، امام حسین (ع) چنین دیندارانی را، نه فقط در عالَمِ نظر به جامعه و دینداران شناساندند، بلکه در صحنه‌ی عمل به چشم خود دیده‌اند. آن‌همه آدم در کربلا که به مَصاف با اباعبدالله (ع) صف شده‌بودند و آرایش لشکر گرفته بودند، از کافرستان! نیامده بودند، بلکه دینی، در حد لقلقه‌ی زبان داشتند و به فرموه‌ی حضرت سیدالشهداء (ع) «بنده‌ی دنیا» بودند که حاضر شده‌بودند دست به شقاوت و خفّت بیالایند.

 

حرم امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (س)

 

سخنان امام حسین (ع) و اساساً بیان پیامبران و امامان -علیهم السلام- لبریز از پند و سرشار از اندرز است، زیرا حکمت است. و حکمت سخنی‌ست که فرد را به مقصد پیش می‌برَد. پس کافی‌ست کمی به آن نگریست و اندیشید. آرامش و بازسازی فقط با سخنان حکمت‌آمیز، میسّر است. دیگر این‌که گفتار امام حسین (ع) از آن نظر در نزد دیگران نافذ است و بر جان می‌نشیند، چون هم به‌طور ویژه در قلب‌های مؤمنان و آزادمردان حضور دارد و هم آنچه به دیگران سفارش می‌کرد، خود در عمل‌کردن به آن پشتاز بود. مثل این جمله‌ها و گفتارها  (منبع) که آن حضرت می‌فرمایند: بیشتر بخوانید ↓

«چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.»

 

«بخشنده‌ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می‌بخشد.»

 

«عقل جز به پیروی از «حق» کمال نمی‌یابد آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل نهی نمی‌شود؟»

 

«بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است: إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ»

 

«جز به یکى از سه نفر حاجت مبَر: به دیندار، یا صاحب مروّت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.»

 

«رستگـار نمی‌شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.»

 

«هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو، رضایت دیگرى را بجـویـد، سبقت‌گیـرنـده اهل بهشت خـواهـدبــود.»

«کسی در قیامت در امان نیست، مگر کسی که در دنیا، پَروا از خدا در دل داشت.»

 

«به‌درستی که من مرگ را جز سعادت نمی‌بینم و زندگی با ستمکاران را جز مِحنت (=بلا و عذاب و آفت) نمی‌دانم.»

 

«بخشنده‌ترین مردم کسی‌ست که به آن کسی که چشمِ امید به او نبسته، بخشش ‌کند.»

 

«نیازِ مردم به شما از نعمت‌های خدا بر شماست، از این نعمت، افسرده و بیزار نباشید.»

 

«اى مردم در خوبى‏‌ها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره‌گرفتن از فرصت‏‌ها شتاب نمایید و کار نیکى را که در انجامش شتاب نکرده‌‏اید، به حساب نیاورید.»

 

«عاجزترین مردم کسی‌ست که نتواند دعا کند.»

 

«آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می‌دهد و نگرانی‌ها به او رو می‌آورد.»

 

«خداوندا! تو مى‌دانى که آنچه از ما صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زِمامدارى و یا به‌چنگ‌آوردنِ ثروت و مال نبود، بلکه هدف ما آن است که نشانه‌هاى دین تو را آشکار سازیم و اصلاح و درستى را در همه‌ی بلاد برملا کنیم تا بندگانِ مظلومت آسوده باشند و فرایض و سنّت‌ها و احکامت مورد عمل قرار گیرد.»

 

امام حسین (ع) هنگام به میدانِ دفاع رفتنِ فرزندش علی اکبر: «بارالها! بر این مردم گواه باش که جوانی به مبارزه‌‌ی آنان شتافت که در خُلق‌و‌خوی و گفتار، شبیه‌ترین مردم به فرستاده‌ی توست»

 

«حذَر کن از مواردی که باید عذرخواهی کنی، زیرا مؤمن نه کار زشتی انجام می‌دهد و نه به عذرخواهی می‌پردازد، اما اهلِ نفاق، همه‌روزه بدی می‌کند، و به عذرخواهی می‌پردازد.»

 

«من کُشته‌ی اشکم؛ هر مؤمنى مرا یاد کند، اشکش روان شود.»

 

«هر که خدا را ، آن‌گونه که سزاوار اوست، بندگی کند، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند.»

 

«سلام‌کردن هفتاد حسنه و ثواب دارد شصت و نُه ثواب از برای سلام‌کننده و یک ثواب برای جوابگوست.»: لِلسَّلامِ سَبعُونَ حَسَنَةً، تِسعٌ وَ سِتُّونَ لِلمُبتَدِءِ وَ واحِدَةٌ لِلرادِ.

 

«از نشانه‏‌هاى خوش‏نامى و نیک‏بختى، همنشینى با خردمندان است.»

 

«همنشینی با سِفلگان و افراد پست، ناپسند است و همدمی گناهکاران موجب بدبینی مردم و از دست‌دادن اعتماد و اعتبار است.»

 

«از نشانه‌های عالم، نقدِ سخن و اندیشه‌ی خود و آگاهی از نظرات مختلف است.»

 

«گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است.»

 

بخشی از سخنرانی امام حسین (ع ) در صبح عاشورا:

 

«بندگان خدا، از خدا پروا کنید،

و از دنیا برحذَر باشید؛

که اگر دنیا براى کسى مى‌مانْد،

و کسى در آن مى‌مانْد،

پیامبران سزاوارترین افراد به ماندن،

و سزامندتر به خشنود‌شدن از قضاى الهى،

و خشنودتر به آن بودند؛

اما خداى متعال،

دنیا را

براى آزمایش

و اهلش را

براى نابودى

آفریده است.

نوى آن کهنه،

و نعمتش زایل،

و شادى‌اش تلخ مى‌شود.

سراى آن، فقط براى رسیدن

و خانه‌اش براى دل‌کَنْدن است.

توشه برگیرید،

که بهترین توشه،

پرهیزگارى‌ست.

و پروا کنید،

شاید که رستگار شوید».

 

از وصیت‌نامه‌ی امام حسین (ع) به محمّد حنفیه:

 

«من برای جاه‌طلبی و کام‌جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار اُمت جدّم قیام کردم؛ می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه‌ی جَدّ و پدرم حرکت کنم».

 

شرح و نکته:

 

امام (ع) درین فراز، به تقبیح صریح چهار کردارِ زشتِ جاه‌طلبی، کام‌جوئی، آشوبگری و ستمگری پرداختند که در زمانه‌ی ایشان تاروپود حکومت و جامعه را پوشانده و پوشالی ساخته بود. و از چهار آرمان سخن به میان آوردند که اساس و بنیاد یک حکومت و جامعه‌ی راستین است: اصلاح کار اُمّت محمد (ص) و حرکت بر وفق شیوه‌ی نبوی و علوی با تأکید بر گستراندنِ معروف و برافکندنِ منکر.

 

این چارچوبی‌ست که با عاشورا و با شهادت رقم خورد تا بر پیروان «راه» دائمی را بنمایاند. پیمودنِ راه امام حسین (ع) اگر با شناخت درستِ افکار و رفتار آن حضرت طی گردد که -اُسوه‌ی حسَنه است- خُسران ندارد و بی‌هیچ تردیدی، پیمایش راه همه‌ی انبیاء الهی‌ست، که به تعبیر مرحوم مهدی بازرگان «راه انبیاء، راه بشر است»

 

در وصیت‌نامه‌ی امام حسین -علیه‌السلام- این فرازش درسی نهفته است که کمتر به آن توجه شده است؛ آنجا که نوشته‌اند:

 

«پـس... هر کس این [نهضت] را رد کند، صبر مى‌کنم تا خداوند بین من و این گروه قضاوت کند که او بهترین داوران است.»

 

نکته اینجاست که امام (ع) در برابر کسانی که حرکت آن حضرت را در ردِّ بیعت با خلیفه و سپس هجرت به کوفه مورد انتقاد قرار دادند و یا رد کردند، شکیبایی ورزیدند و در برابرشان صف‌آرایی نکردند بلکه صبورانه به راه اصلاحی خود ادامه دادند و تا روز عاشورا نیز از نجات و راهنمایی افرادی که بی‌شرمانه در مَصاف با ایشان قرار گرفته بودند، دست برنداشتند، زیرا تمام افکار و رفتار امام حسین (ع) جنبه‌ی انسان‌سازی داشت و رنگ توحیدی و مأموریتی الهی. این است که مکتب آن حضرت دانشگاه است و محل تحصیل.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/1658

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">