تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
مدرسه فکرت شعبهی ایتا : سلام چند نظر بازخورد روی این پست -
ناشناس : امیر رمضانی دارابی: با درود بر دوستان گروه . یک پرسش ایران در دویست و پنجاه سال گذشته در کدام جنگ با دو قدرت اتمی درگیر شده و بیش از ۲۴ ساعت مقاومت کرد !؟ و طرف مقابل تقاضای آتش بس کرد !؟ همین ما را کفایت الباقی وهمیات است . 🙏🙏 سید علی اصغر شفیعی دارابی به آقای امیر رمضانی: سلام مهندس تحلیل صحیح شرایط ... -
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ... -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، صبح بهخیر 🟩حق یا تکلیف 🔻 امام حسین علیهالسلام وقتی تصمیم به مقابله با یزید گرفت، به تمام همراهان خود اجازه انتخاب داد؛ به بیان امروزی، حضور در میدان مبارزه را برای دیگران "تکلیف" نکرد، بلکه "حق" انتخاب و تصمیمگیری برای آنان قائل شد. جلیل قربانی -
ناشناس : درود و عالی سکه و ستیزه را تفسیر کردی . از اینجا بود که دین ابزار قدرت شد . نه راهنمای حقیقت و آرامش برای زندگانی مردم .🙏🙏🖤🖤 امیر رمضانی دارابی -
ناشناس : دنیای اقتصاد- استفنوالت : حمله گسترده اسرائیل به ایران، جدیدترین دور از نزاع این رژیم برای حذف یا تضعیف تکتک مخالفان منطقهایاش است. در پی حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل نبرد سهمگینی را برای نابودی مردم فلسطین بهعنوان یک نیروی سیاسی معنادار آغاز کرد؛ تلاشی که توسط سازمانهای ... -
ناشناس : عصر ایران ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نوت: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل میگوید بخش زیرزمینی سایت هستهای نطنز در نتیجه حملات اسرائیل «آسیب مستقیم» دیده است. تأسیسات نطنز حدود ۷۰ زنجیره سانتریفیوژ در دو کارخانه غنیسازی دارد که یکی از آنها زیرزمین است. ایران همواره تلاش برای ساخت سلاح هستهای را رد کرده اما ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- اوسا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۹
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
خصلتهای مؤمن واقعی و مسلمان عاقل

به قلم صدرالدین آفاقی: با عرض تسلیت شهادت امام رضا علیه السلام این صحن را با ذکر دو حدیث از آن حضرت مزین میکنیم باشد که چراغ راه ما باشد: سه ویژگى برجسته مؤمن: لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال: ۱. سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. ۲. وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. ۳. وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
انواع بیادبی در کشورها

متن نقلی: برای برخی افراد مسافرت به معنای استراحتکردن و دورشدن از فشارهای کاری است، برای برخی دیگر به معنای تجربه و دیدن چیزهای جدید است. در هر حال باید بدانیم که هنگام دیدنکردن از یک مکان جدید، یک فرهنگ جدید، آدمهای متفاوت و به طور کلی زندگی متفاوت، چیزهایی هست که نباید انجام دهیم. اگر میخواهیم مهمانهای خوبی باشیم، باید با آداب مناسب کشور میزبان آشنا شویم.
در روسیه دسته گلی با تعداد گل زوج ندهید. در روسیه و کشورهای اروپای شرقی، دادن دستهگل با تعداد زوج توهینآمیز و ناشایست به حساب میآید. عدد زوج فقط در مراسم خاکسپاری داده میشود، بنابراین اگر نمیخواهید به کسی توهین کنید، دسته گلی با تعداد فرد بدهید.
در چین از ارتباط چشمی پرهیز کنید. در چین، تماس چشمی نشانه بیاحترامی است. چینیها وقتی از کسی عصبانی هستند این کار را میکنند، بنابراین اگر میخواهید مهمان خوبی باشید، این کار را نکنید.
در تایلند به هیچ وجه به اعضای خانواده سلطنتی بی احترامی نکنید.. جحتی جوکساختن درباره آنها ممکن است شما را دچار دردسر کند. از همه مهمتر، پا گذاشتن پولشان جرم به حساب میآید و با شما مثل یک مجرم رفتار میشود.
در نروژ درباره رفتن به کلیسا حرف نزنید. در نروز از کسی نپرسید که آیا به کلیسا میرود یا نه. فقط درصد بسیار کمی از جمعیت نروژ به کلیسا میروند، بنابراین اینکه به روی آنها بیاورید بیادبی به شمار میآید و بهتر است درباره آن حرف نزنید.
نکتههایی از دعای بعد از نماز زیارت امام رضا

به قلم دامنه: به نام خدا. همانگونه که گفتهاند؛ در کتاب «تحفة الزائر» آمده که شیخ مفید ذکر کرده: پس از نماز زیارت حضرت امام رضا -علیه السّلام- مستحب است این دعا را بخوانند: دعا با این عبارت توحیدی آغاز میشود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ الدَّائِمُ فِی مُلْکِهِ الْقَائِمُ » (منبع)
و این فراز دعا که در زیر میآورم، انسان را به اوج توحید راهنمایی میکند و به درگاه خدا پیش میراند و دل انسان را به نجوا و زمزمه با خدا مشغول میسازد:
«...سَیِّدِی لَوْ عَلِمَتِ الْأَرْضُ بِذُنُوبِی لَسَاخَتْ بِی أَوِ الْجِبَالُ لَهَدَّتْنِی أَوِ السَّمَاوَاتُ لاخْتَطَفَتْنِی أَوِ الْبِحَارُ لَأَغْرَقَتْنِی سَیِّدِی سَیِّدِی سَیِّدِی مَوْلایَ مَوْلایَ مَوْلایَ قَدْ تَکَرَّرَ وُقُوفِی لِضِیَافَتِکَ فَلا تَحْرِمْنِی مَا وَعَدْتَ الْمُتَعَرِّضِینَ لِمَسْأَلَتِکَ...»
ترجمۀ شیخ حسین انصاریان: آقاى من اگر زمین گناهان مرا میدانست هرآینه [مرا] فرو مىبرد[ند]، یا اگر کوهها خبر مىداشتند مرا درهم مىشکستند، یا آسمانها مطلع مىبودند مرا قطعهقطعه میکردند، یا دریاها آگاه مىبودند مرا غرق میکردند، آقاى من، آقاى من، آقاى من، مولایم، مولایم، مولایم، توقُّفم براى میهمانىات تکرار شده، پس مرا از آنچه به درخواستکنندگان از حضرتت وعده دادى محروم مکن...
شهید مهدی زینالدین
به قلم دامنه: به نام خدا. شهید «مهدی شیخ زینالدین» متولد ۲۴ اسفند ۱۳۳۸، معروف به «مهدی زینالدین» به همراه برادرش «مجید زینالدین»، در ۲۷ آبان ۱۳۶۳ در جادهی بانه-سردشت بر اثر کمین دشمن به شهادت رسیدند.
او از خانوادهای لبنانیتبار بود که فرماندهی «لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) قم» را بر عهده داشت. کتاب «از برف تا برف» نوشتهی علی اکبری مزدآبادی -که قبلاً با عنوان «از همه عذر میخوام» چاپ میشد- در بارهی شهید مهدی زینالدین است.
خبر فردِ فاسق باید بررسی و تحقیق شود
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ
فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ
فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ
ای اهل ایمان!
اگر فاسقی خبری برایتان آورد،
خبرش را بررسی و تحقیق کنید
تا مبادا از روی ناآگاهی، گروهی را
آسیب و گزند رسانید و بر کردهی
خود پشیمان شوید.
تفسیر علامه طباطبایی
«کـلمـه فـاسـق بـه طـورى که گفته اند به معناى کسى است که از طاعت خارج و به معصیت گرایش کند. و کلمه نبا به معناى خبر مهم و عظیم الشأن است... خـداى سـبـحـان در ایـن آیـه اصـل عـمل به خیر را که اصلى است عقلایى امضاء کرده، چون اسـاس زنـدگـى اجـتـمـاعـى بـشـر بـه هـمـیـن اسـت کـه وقـتـى خـبرى را مىشنوند به آن عـمـل کـنند، چیزى که هست در خصوص خبر اشخاص فاسق دستور فرموده تحقیق کنید، و این در حـقـیـقـت نـهـى از عـمل به خبر فاسق است، و حقیقت این نهى این است که مىخواهد از بى اعـتـبـارى و عدم حُجیت خبر فاسق پرده بردارد، و این هم خودش نوعى امضاء است، چون عقلا هـم رفـتارشان همین است که خبر اشخاص بى بندوبار را حجت نمىدانند، و به خبر کسى عمل مى کنند که به وى وثوق داشته باشند.
تـوضـیـحـى راجـع بـه نـقـش خـبر در زندگى اجتماعى انسان و اقسام خبر و لزوم تبین و تفحص درباره اخبار فاسق. توضیح اینکه: حیات آدمى حیاتى است علمى، و انسان سلوک طریق زندگى اش را بر این اسـاس بـنـا نـهـاده کـه آنـچـه بـه چـشـم خـود مـى بـیـنـد، بـه هـمـان عمل کند، حال چه خیر باشد و نافع و چه شر باشد و مضر. و چون مایحتاج زندگى اش و آنـچـه مـربـوط و مـتـعـلق بـه زندگى او است منحصر در دیدنیها و شنیدنیهاى خودش نیست بلکه بیشتر آنها از حیطه دید و علم او غایب است، ناگزیر مى شود که بقیه حوائج خود را کـه گـفـتـیـم از حـیـطـه عـلم او غـایـب اسـت از راه عـلم دیـگـران تـکمیل و تتمیم کند، علمى که دیگران با مشاهده و یا با گوش خود بدست آورده اند، و این همان خبر است. پـس اعتماد به خبر به این معنا است که عملا ترتیب اثر به آن بدهیم و با مضمون آن تا حـدى مـعامله علمى بکنیم که گویا خود از راه مشاهده بدست آورده ایم، و این همان طورى که گـفـتـیـم لازمه زندگى اجتماعى انسان است، و احتیاج ابتدائى او است، و بناى عُقلا و مدار عملکرد آنان بر قبول خبر دیگران است.
حـال اگـر خـبـرى کـه بـه مـا مى دهند متواتر باشد یعنى از بسیارى آورندگان آن براى انـسـان یـقـیـن آور بـاشـد و یـا اگـر بـه ایـن حـد از کـثـرت نـیـسـت حـداقـل هـمراه با قرینه هایى قطعى باشد که انسان نسبت به صدق مضمون آن یقین پیدا کند، چنین خبرى حجت و معتبر است. و امـا اگـر خـبر متواتر نبود، و همراه با قرینه هایى قطعى نیز نبود، و در نتیجه بعد از شنیدن خبر یقین به صحت آن حاصل نشد، و به اصطلاح علمى خبر واحد بود، چنین خبرى در نـظـر عـقـلا وقـتـى مـعـتـبـر اسـت کـه اگـر بـراى انـسـان یـقـیـن نـمـى آورد، حـداقـل وثوق و اطمینانى بیاورد، حال یا به حسب نوعش، خبرى وثوقآور باشد، (مانند خبرى کـه مـتـخـصـص یـک فـن بـه مـا مـى دهـد) و یـا بـه حـسـب شـخـصـش، وثـوقآور بـاشـد، (مـثـل ایـنـکـه شـخـص آورنده خبر مورد وثوق ما باشد)، عقلا بنا دارند که بر این خبر نیز تـرتـیـب اثـر دهـنـد. و سِـرّش هـم ایـن اسـت کـه عُـقـَلا یـا بـه عـلم عـمـل مـى کـنـنـد، و یـا به چیزى که اگر علم حقیقى نیست علم عادى هست، و آن عبارت است از مظنه و اطمینان.
حـال کـه ایـن مـقدمه روشن گردید، مى گوییم: اینکه در آیه شریفه دستور به تحقیق و بـررسـى خـبـر فـاسـق را تـعـلیل فرموده به اینکه (أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا...) مى فـهـمـانـد کـه آنچه بدان امر فرموده، رفع جهالت است، و اینکه انسان اگر خواست به گـفـتـه فـاسـق تـرتـیـب اثـر دهـد، و بـه آن عـمـل کـنـد بـاید نسبت به مضمون خبر او علم حاصل کند، پس در آیه شریفه همان چیزى اثبات شده که عُقلا آن را ثابت مى دانند، و همان عـمـلى نـفـى شده که عُقلا هم آن را نفى مى کنند، و این همان امضاء است، نه تأسیس حکمى جدید.» المیزان.
توتون دارابکلا و خاطرهها و واژهها
به قلم دامنه : به نام خدا. یادی از توتون دارابکلا و خاطرهها و واژهها: یکی از خوانندگان اخیراً در بارهی توتون نوشته: «چه شد یاد توتم افتادی، و خاطراتش را در ذهنمان زنده کردی، ترابوزان، بارلی، ویرجنیا، نام توتونهایی بود که میکاشتیم، البته نخبندی تن واگن سوچکه و بوم سر، رج نخ و توتم سوزن ، بوقچه و عدل بندی و یک و یک و دو و سه و چار و پنج و شش و کبود سیاه و کبود تیلن و سم زنی توتم چینی، کشه گیری و چارشو دوش گیری هم خاطراتی داشت، ممنون از اینکه با عنوان واژه های محلی خاطرات را نیز زنده نگه میداری. باسپاس.»
اساساً من (دامنه) از هر نوشتاری که در آن واژگان دارابکلا رژه بروند، خوشم میآید، چون خون مرا تازهتر، رگ مرا بازتر، قلب مرا خوشضربانتر و روح مرا پرندهتر میسازد. پس، این کِشت کشاورزی که اینک از دارابکلا رخت بر بست، با تمام بزرگشدمان آمیختگی دارد؛ و من هم به ادامهی متن این خواننده بیفزایم:
اسب و توتمبار و سوچکهسر هیمهبزن را. و لِسکدوا و تیمجار را. و آن ولچو که سر تیمجار میگذاشتند و مترسکِ جیکا رَم دِه را. و آن چوصندوق و کارشناش بد عُنق دخانیات را. و آن کاوِهپوست، که بر گُردهی برگهای تختشده، توتِم میبستند موقع تختکردن را. و آن زحمتی که خواهران و مادران دیارمان میکشیدند و هرگز یک اُف به خدا و خانواده نمیگفتند را. و آن سرداب تاریک و نَمور که توتمشقهها را میذاشتن نم بکشه تا تخت بشه را. و آن بدخریدنهای دخانیات را.
توتون
و اون روغننباتیحلبهای ۱۷کیلویی که دو سر یک چوب سفت و دراز میبستیم و از کِله و چشمه آب میآوردیم داخل والکشیها با بَلو، میپاشیدیم که با آن انجلیچو، توتم را نشاء کنن را. و اونهمه پِکپِک و وِگوگ کردن زنان در حین سوزنپُر کردنِ توتون در زیر تِلوارها را. و آن جِرکّهجریکّهی سردَریبِن را.
و آن اقتصاد کمپرادور (=خریداری ارزان استعماری) که کشت توتون را بر ایران تحمیل کرد و اقتصاد کشاورزی و دامداری ایران را نابود نمود و شهید خسرو گلسرخی در بیدادگاه شاه آن را رسوا کرد را. و آن واسطهگریهای خائنانه در خرید توتمعدل از کشاورز و تأخیر پرداخت پولهای کشاورزان را. و آن قصههای قشنگ شبانهی مادران که موقع توتونتختکنی برای ما تعریف میکردند را، و آن بادی و لَمپا و هیمهبخاری و گوجهخوارش و صمیمیتها را.
و آن قول و وعدهها که پدران به فرزندان میدادند توتون رو بفروشم برات عروسی میکنم، برات اسب میخرم، برات دِوندی میخرم، شِما رِه وَرمه مشهد، قرضوقولهها ره میدم، جهیزیه میخرم، و... را. و آن وعدههای دیگر که هرگز از فرط فقر عملی نشد که نشد... را. و آن فرهنگ کارِ جمعی و قرضکاری و همبستگی و گرمی همسایهها را. و آن دودها و دودههای سوچکه و صدای ونگووای سیدابوالقاسم اذانگو: که ای مردم دارابکلا پایینمحله نَم کِنه سوچکه تَش بیته، بهین تش را خاموش و خامیر هاکین را.
و آن نابودی جنگل برای کاتلکینگه و واگُنچو و شیرهیمه برای سوچکه که کلِکسَر همه ۱۱تا تریلی هیمهچو کَدییه را. و اون شپِشک توتم که بدجور پچاک و چسناک بود و دستان سیاهشدهی زنان دیارمان که شیرهی تلزهر توتم پدید میآورد را. و آن مردان خوشنشین که بارِ طاقتفرسای ۱۱ماه توتونکاری را بر دوش زنان میگذاشتند و خادشون فقط قیلون و چوپوق پُکپُک دانِه و فقط کَت ره پِشت دانه را. و آن تراکتور و وِرزا و اِزّال و زمین و چیچم و خی و کبودشدن توتم را. بگذرم، زیاد پیش نرم... . والسلام. تمام.
در بارۀ فنّ نیمفاصله در تایپکردن با رایانه
به قلم «یک دارابکلایی» : با سلام. با سپاس از اینکه به این نکات [پست ۷۳۴۴: اینجا] اهمیت میدهید که نشان دهنده اهمیت دادن به مخاطبتان است. من هم برای دوستانی که از رایانه استفاده میکنند این نکته را بیان میکنم. اگر از کلیدهای ترکیبی Ctrl+Shift و ۲ استفاده کنند میتوانند نیمفاصله ایجاد کنند. به این صورت که بعد از تایپ قسمت اول کلیدهای Ctrl و Shift را با هم فشرده و سپس کلید ۲ را بفشارند. پس از رها کردن آنها وقتی قسمت دوم کلمه تایپ میشود نیمفاصله ایجاد شده و به قسمت قبلی میچسبد. همچنین دوستان بدانند که بین هر کلمه با کلمه بعد باید یک فاصله قرار گیرد، اما علاماتی مثل نقطه، ویرگول، نقطه ویرگول و نقلقول به کلمه قبلی میچسبد و با کلمه بعد یک فاصله دارد. علامت پرانتز نیز به کلمات داخل پرانتز میچسبد و یک فاصله با کلمات خارج آن دارد. البته بسیاری از خوانندگان به این مسایل آشنا هستند. با سپاس.
پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام بر شما جناب «یک دارابکلایی». از اینکه جنابعالی نیز به این امور دقت و توجه فرمودی، موجب خرسندیست. شما به بخش واژگان محلی در دامنه نیز علاقهمندی نشان میدهی. از نکاتی که بر این فنّ افزودی ممنونم؛ زیرا با این زحمت و نگارش، به خوانندگان خود هم احترام قائل شدی و هم آموزشی ارزانی داشتی. درود.
آموزش فن نیمفاصله در تایپ

به قلم دامنه: به نام خدا. همانطور که میدانید امروزه تایپکردن در گوشیهای لمسی به علت وجود پیامرسانها و حضور افراد در پهنهی تبادل فکر و پیام، به عنوان یک کار همیشگی و اساسی درآمده است. من یک فن زیبانویسی و درستنویسی با صفحهکلید گوشی را -که کاربرد آن نشان اهمیتدادن، فرد به ادبیات فارسی است- بر روی عکس که از صفحهکلید تبلت خودم انداختم، به علاقهمندان میآموزم:
۱. به آن دگمهای که در سمت راستِ «دگمه دراز خط فاصله» قرار دارد توجه کنید، که با خط سبز دورش دایره کشیدم. این دگمهی صفحهکلید، کار مهمی برعهده دارد. هرگاه خواستید کلمات مرکّب و ترکیبی تایپ کنید، بعد از کلمهی اول، ابتدا بر روی این دگمه ضربه بزنید و بیآنکه دستتان به دگمهی خط فاصله بخورد، کلمهای بعدی را تایپ کنید. فقط با همین کار ساده، شما دوکلمهای را که باید طبق آداب ادبیات فارسی به صورت ترکیبی و بدون فاصلهازهم نوشته شوند، بهخوبی ترکیبی تایپ کردهاید.
۲. همچنین برخی از افعال که را که حرفهای کمکی دارند، با این دگمه، با فعل خود ترکیب میشوند. با چند مثال حُسن چنین تایپی را که با دگمۀ «نیمفاصله» ایجاد میشود، نشان میدهم. مثالها:
۱. حماسهسازان. که اگر این دگمه را نزنید با فاصله نوشته میشد، یعنی اینگونه: حماسه سازان.
۲. گرامیدوستم. که واژگان گرامیدوست باهم ترکیب است. نه به هم چسبیدند، و نه از هم جدایند.
۳. سیستَلی. لَمتَلی. نارنجدارتَلی. کِراتدارتَلی. ماهیتَلی. تِشهلیتَلی. شالدندونتَلی. همهی اینها که واژگان مازندرانی است، به کمک همین دگمه، اینگونه ترکیبی تایپ شدند.
۴. واژگونهسازی؛ که واژۀ ترکیبی است.
۵. به اندازهی هستهی خرما. یای نسبت به دو کلمهی اندازه و هسته بهزیبایی ترکیب شد.
۶. بقیهی مثالها را اگر به همین نوشتهی من در همین متن دقت شودد، واژگان ترکیبنوشته را خواهی دید. البته شما خوانندگان شریف بلد بودید، من فقط شرح دادم و تأکید کردم. پوزش.
نکته: اگر کمی حوصله بخریم و هنر و ذوق را به آن آغشته کنیم، ادبیات فارسی هرگز در لابهلای پیامرسانها منهدم نمیشود.
باور سِتان مردم مَباش
به قلم دامنه: به نام خدا. از تبریز تا نیریز؛ از بجنورد تا بروجرد. باورسِتان مَباش. اگر خواستی باورِ افراد -بهویژه جوانان- را بسِتانی، هیچ فکر کردهای جای آن، چه میگذاری؟ میدانی آنان را با خالیکردن عقیده، دچار خلاء کردهای؟ و با این بیرحمی غیراخلاقیات، ساختمان وجودیشان را در معرض خطر قرار دادهای؟ شمایی که از تبریز تا نیریز؛ و از بجنورد تا بروجرد میتلاشی که ایمان و علایق دینی باورمندان جامعه را در هر موقعیت و فرصتی که تحصیل کردی، متلاشی کنی، بدان که به بدترین نوعِ تلاش، مشغولی؛ بلکه مشغولیت شیطانی یافتهای. و خودت یا تغافل میکنی، یا مأمور مخفی شیطانِ درون و شیاطین بیرونی شدهای، و خودت از آن خبر نداری که مفت و مجانی، رایگان با بندگانِ خداوند میستیزی.
بنابراین اگر بر فرض به حکم عقل خود و به یُمن آزادی و حتی به خاطر احساس شخصی، میخواهی چنین کنی، اول باید از افکار خود خبر داشته باشی که چقدر میارزد، آیا درست و موزون است، تا چه حد خودت به آن یقین و اطمینان داری. و نیز بدانی آنچه از باور دیگران میرُبایی، به ازای آن چه مینِشانی. اگر چنین کاری را بیمحابا و بیرحمانه و بی«مفاصاحساب» میکنی، یقین کن در حال تخریب هم خود و هم دیگرانی.
آری با شما بودم، ایرانی؛ از تبریز تا نیریز؛ و از بجنورد تا بروجرد. فرقی نمیکند تخریب یک ساختمان بلند با دینامیک، با تخریب باورهای دینی یک جوان با بمب تردیدافکنی و بیباورسازی. ایمان، از نظر من سیمان اجتماعی است، آن را بهآسانی از ایمانورزان نگیر و مثل خودت پُرخلاء و بیدغدغه مَساز.
نکته: اگر میبینید پیامبر خاتم (ص) که معدن رحمت است و مخزن مکارم اخلاق، اول سراغ باور زورمندان و زرمندان و بُتخواهان رفته بود، دلیلش این بود، میخواست بر جای آن باورهای جاهلیت، باور اسلام بنشاند که دین رحمت و سهله و عقل و خرد و صلح و مخالف هرگونه زور و زر و تزویر است. درود خدا بر محمد رسولالله (ص) که باور برتر بر باورهای آغشته و منحرف و تحریفشده نشاند و راه رستگاری به روی بشریت گشود و توحید و یگانهپرستی و عشق به پرورگار و خدمت به خلق را جا انداخت. و سلام بر حضرت امام صادق (ع) که پیشوایی اندیشمند برای تبیین مکتب مسلمین و رهبری خردمند برای شیعیان بوده است. میلاد دو دُرِّ ایمان و اسلام بر پیروان خجسته باد.
صِرَاط مُسْتَقِیم یعنی چه؟
یس. وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ
إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ، عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ
یس. سوگند به قرآن کریم،
که بیتردید تو از فرستادگانی،
بر راهی راست [قرار داری.]
تفسیر علامه طباطبایی
خداى تعالى در این آیه به قرآن حکیم سوگند مىخورد بر اینکه رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) از مُرسلین است. و اگر قرآن را به وصف حکیم توصیف کرد، براى این است که حکمت در آن جاى گرفته، و حکمت عبارت است از معارف حقیقى و فروعات آن، از شرایع و عبرتها و مواعظ... و توصیف (صراط) به استقامت، به منظور توضیح بوده، و گرنه در معناى خود کلمه صراط، استقامت خوابیده، چون صراط به معناى راه روشن و مستقیم است، و مراد از (صراط مستقیم) آن طریقى است که: عابرِ خود را به سوى خدا مىرساند، یعنى به سعادت انسانىاش، که مساوى است با قُرب به خدا و کمال عبودیت. المیزان.
نکتۀ دامنه: به نام خدا. بنا بر نظر برخی از صاحبنظران، به تصریح آیۀ چهار یاسین «صراط مستقیم» پیامبر اکرم (ص) است و به تصریح آیۀ ۶۱ یس یعنی این آیه: [وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ» و اینکه مرا بپرستید که این راهی است مستقیم.] «صراط مستقیم» یعنی پرستش حضرت باریتعالی. جمع این، همان تفسیری است که علامه در بالا بیان فرمودند که مُراد از صراط مستقیم یعنی راهی که روَنده و عابر را به سوی خدا می برَد و به پروردگار میرساند. که این رستگارشدن انسان است. این نوشتار را با هدف گرامیداشت میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و میلاد امام صادق -علیهالسلام- تقدیم کردهام. که آخر کلام را به یک حدیث گوهربار از آن امام اندیشمند و بنیانگذار فقه جعفری مزیّن مینمایم که حکیمانه فرمودند: «رعایتنکردن حقوق، زبونى است، و آدمی را براى پوزشخواهى به دروغ وامىدارد.» (تحفالعقول، ص۳۶۰)
دوآب پلسفید مازندران
تفسیر آیهی ۵ سورهی صف

از کمیِ روَندگان راه حق نباید هراسید
به قلم دامنه: به نام خدا. سخنرانی امام علی (ع). سخنرانی آن حضرت در مسجد کوفه، در خطبۀ ۲۰۱ نهج البلاغه (منبع) درج شده است؛ که من در این پست، سه محور تأکیدی آن سخنرانی و یک نکتهام را بیان میکنم:
یک: در «راه راست» از کمیِ روَندگان نباید هراسید. دو: اکثریت بر گِرد سُفرهای جمعاند! که سیری آن کوتاه است اما گرسنگی آن طولانی. سه: همهی مردم در خشنودی و خشم، شریکاند. مثال زدند قوم ثمود را؛ که یک نفر شتر حضرت صالح (ع) را «پی» کرد، (یعنی دست و پای آن را بُرید) اما عذاب، همهی قوم را گرفت.
نکته: هشدارهای امام علی (ع) محدود به زمان خاص نیست، امروزه نیز ما در مَعرض آزمونهای داخلی و نیز مواجه با رفتارهای هیتلرمآبانهی خارجی توسط ترامپ هستیم. رستگاری و سربلندی آن است در برابر چنین موانعی، مردمانی مقاوم و تسلیمناپذیر باشیم. تا فردوسیهای زمان، حکایات ما را با افتخار و غرور، حماسهسُرایی کنند. همیشه صلح در اسلام، اصل بوده است؛ حتی نوید اسلام «صلح جهانی» است؛ ولی اگر ملتی مورد هجوم، تحریم و خشمِ دشمن واقع شد، حقِّ مقاومت، عزتآفرینی و پایبندی به آرمان و دفع و تأدیب متجاوز و نیز اخلاق دفاعی برای آن محفوظ است.
پول؛ همهچیزِ برخیها
قلم دامنه. به نام خدا. برای بعضیها همه چیز این متاع است: پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول. پول.
نکته: من که در بارهی پول نکتهدانی بلد نیستم، بگذرم و فقط بگویم پول از نظر من حسِ توان و تقسیم وقت و بخت به انسان میبخشد، اما همهچیز او اگر پول شود، در دستیابی به زندگی پاکیزه، به زبان شیرین محلی، بُور (=خیط) میشود؛ یعنی ناکام میماند. دو بیت از شاعر هزارجریب آقای عباس قاسمی که زبانِ حال پول با صاحبِ پول است مینویسم:
دین و شرف و خداپرستی
با یادِ من از زمین برَستی
...
ای صاحبِ من مَشو اسیرم
من آفتِ هر رفیق و دینم
(منبع شعر)
نصب حجت الاسلام محمدی لائینی

به قلم دامنه: به نام خدا. دربارهی یک نصب تازه در استان مازندران. در تاریخ شیعه، مراجع شیعه در بلاد دینی نماینده میگذاشتند و به فرد دارای صلاحیت علمی و فضیلتهای دیگر اجازهنامهی کتبی میدادند تا امور شرعی و عمومی مردم و نیز وجوهات را متکفل باشند. گاه به افراد غیرروحانی نیز این وکالات را صادر میکردند مثل مرحوم ابراهیم یزدی نهضت آزادی، که از سوی امام خمینی اجازهنامهی شرعی داشت. او پیش از انقلاب چون در آمریکا و اروپا حضور داشت، امام به وی چنین اجازتی داده بودند.
با تأسیس جمهوری اسلامی، امام خمینی در تمام استانها نماینده گذاشت که بیشتر آنان امامجمعهی مرکز استان را نیز عهدهدار بودند. علاوه بر استانها و بلاد شیعهنشین جهان، در نهادها و سازمانهای برآمده از انقلاب مانند: سپاه، جهاد، کمیته، بنیاد مسکن، کمیتهی امداد و اماکن مقدسهای مثل آستان قدس رضوی نیز، نماینده منصوب میکردند. اساس این کار ریشه در حق وکالت دارد که امام کاظم -علیه السلام- آن را بنیاد نهادند و بهتر است بگویم انتظام و سروسامان بخشیدند؛ زیرا تمام عمر پربرکت خود را در حبس و زندان عباسیان بودند، از این رو وکالت رونق گرفت تا دست مردم که از امام معصوم (ع) کوتاه شد، به نمایندگانش دسترسی داشته باشند. و امام هادی (ع) این نهاد مالی و وکالتیِ امامت را بیشتر توسعه دادند، زیرا حاکمان وقت، نمیگذاشتند امامان معصوم (ع) آزادی عمل داشته باشند. بگذرم.
با رحلت امام خمینی، تمام نمایندگان امام توسط رهبری در سِمت خود ابقا شدند و هیچکدام عوض نشدند الّا حجتالاسلام عبدالله نوری، که از نمایندگی امام در سپاه در سال ۱۳۶۹ توسط رهبری کنار گذاشته شد و به جای او حجتالاسلام محمود محمدیعراقی کنگاوری (داماد آیتالله محمدتقی مصباح یزدی) را نماینده ولی فقیه در سپاه منصوب کرد؛ او هماینک مسئول دفتر رهبری در قم میباشد. بعدها به ترتیب؛ حجتالاسلام محمدعلی موحدی کرمانی، حجتالاسلام علی سعیدی شاهرودی و هماینک حجتالاسلام عبدالله حاجیصادقی دهاقانی اصفهانی را. بگذرم.
پس از خرداد ۱۳۶۸ عنوان «نمایندهی امام» نه یکباره، که کمکم به مرور زمان به عنوان «نمایندهی ولیفقیه» تغییرنام یافت. در مازندران با آنکه مرکز استان ساری بود، اما نمایندهی امام و سپس نمایندهی ولیفقیه در مازندران، مرحوم حجتالاسلام هادی روحانی بود که در بابل مستقر و امام جمعهی آن شهر بود. زیرا ساری از حیث علمایی، دچار کمیابی یا مسائل حاشیهای بود. با درگذشت آقای روحانی، این نمایندگی به حجتالاسلام نورالله طبرسی سوچلمایی امام جمعۀ ساری واگذار شد. در مورد چگونگی افکار و رفتار این دو نمایندهی ولیفقیه (آقایان هادی روحانی و نورالله طبرسی)، یکی مستقر در بابل و دیگری در ساری، من شناخت و ارزیابی ندارم و ورود نمیکنم و میگذرم. اینک که حجتالاسلام شیخ محمدباقر محمدی لائینی نکایی به این جایگاه رسید، نمیدانم آیا این ساختار را در نکا برپا میکند، یا در مرکز استان. هنوز نمیدانم.
از آنجا که اساساً به تحولات ایران و نیز به اخبار ویژهی مازندران علایق مطالعاتی دارم، وقتی از این نصب با خبر شدم، چندی پیش دست به کسب اطلاعات تحلیلی زدم، یعنی از دوست بافضیلتم جناب آقسید رسول هاشمی و دو نفر دیگر، جویای نظر تشریحی شدم. چون آقرسول را خبره و کارشناس قابل و مطلع در استان بهویژه مسلط به امور نکا و منطقه میدانم، دیدگاه وی برای من اهمیت داشت، ازینرو ایشان مرا از پارهای از زوایای این شخصیت نکایی و جایگاه قبلیاش آگاهتر کرد. متن آقرسول -البته گوشهای از تحلیل و دیدگاهش- این است، که عیناً در زیر نقل میشود:
«سلام اقاابراهیم... . اقاشیخ محمد باقر لایینی فرزند مرحوم ایت ا... لایینی بوده که حدود هفده سالی بعد از اقای روح الله بیانی از فضلای شهرستان به امامت جمعه نکا منصوب شدند. ایشان اهل زهد وتقوا بوده، فردی بی حاشیه وکمتر درامورات سیاسی در ان زمان دخالت وبیشتر سعی در ایجاد وحدت رویه تلاش داشتند. ساده زیست بی ادعا مأخوذ به حیا و ابروداری در دستور کار ومنش زندگی ایشان بوده. دنبال زرق وبرق دنیایی نبود. انشا الله با استفاده از ظرفیت استانی در جهت امورات محوله وتوسعه استان و وحدت حوزه ودانشگاه با بهره گیری ومشاوره اهل علم وقلم بتواند بخشی از محرومیتهای استان را با رایزنی و همفکری وبکارگیری نمایندگان مردم در مجلس مرتفع نماید.» پایان نقل قول.
من نیز به ایشان پاسخ دادم: آقسیدرسول خیلی ممنون. نظر شما را درین باره منصفانه میدانم. خوب نوشتی و مرا آگاه کردی. پس، انشاءالله خیر است. نکات محوری را فرمودی. از آنجا که در امور نکا و منطقه احاطه داری، دیدگاهت را کارشناسی میدانم. از شما رفیق بسیارعزیزم متشکرم. تحلیل این خبر و گزینش و رویداد و بازتاب، بماند برای روزی که صلاح سخن، سر رسید.
مدرسه فکرت ۵۱
آنارشیگری
پست ۴۸۰ : به نام خدا. سلام. گرچه وقتی اسم آنارشیسم میآید، ذهن همگان به دمِدستیترین تعریف آن یعنی هرجومرج ڪشانده میشود، اما این تعریفی جامع و مانع از آن نیست. یڪ فلسفه از آنارشیسم این است ڪه افراد در پناه آن اساساً به ایجاد هرگونه حڪومت و دولت و قدرتی رضایت ندارند. خودِ واژهی ترڪیبی آنارشیسم یعنی نبودِ حڪومت، نبودِ ریاست،. زیرا درین ایدئولوژی، سلطهگری و حڪمرانی هیچ ڪسی پذیرفته نیست؛ به جای آن قائل به محوریت انجمن و سمن (=سازمانهای مردمنهاد) هستند. بگذرم.
خواستم بگویم من مدتیست به پدیدهی فراگیر، فڪر میڪنم ڪه نسلهای جدید در گسترهی جهانی، به نوعی آنارشیگری را دنبال میڪنند، بیآنڪه البته خود ازین مڪتب سیاسی سر در بیاورند. در ایران نیز، به نظرم نمیتوانیم این پدیده را نادیده بگیریم؛ گویی نوعی خفیف یا تند ازین فڪر در رفتارها بروز دارد. نمیخواهم بگویم چنین فڪر و رفتاری داوطلبانه و مبتنی بر انتخاب است، بلڪه منظورم این است وقتی به آن خیره میشویم چنین چیزی در افڪار و رفتار سرریز دارد.
نڪته: من بارها به افرادی بر میخورم ڪه وقتی ڪمی میشڪافم میبینم اساساً هیچ طبقه، هیچ قدرت، تقریباً هیچ ڪس و نیز هیچ شیوهی سیاسی و حڪومتی را قبول ندارد؛ انگار سرخورده است و به همه ڪس منتقد و منتظر یڪ واقعه در آینده. بنابراین، هرگاه چنین فڪری، زمینهی بروز رفتاری پیدا ڪند، به آنارشیگری شباهت میزند. امید است، نسل تازهی ما با خویشتنداری و بردباری و درجهی بالایی از دانایی، آیندهساز بماند. زیرا آنان ڪه میآیند، روزی هم میروند. جهان یعنی آینده و رونده.
۱۹ آذر ۱۳۹۸
ابراهیم طالبی دارابی [دامنه]
پاسخ
سلام جناب... البته شما خود زیادتر از من خبردار هستی. من ڪه در توانم نیست ڪسی را قانع ڪنم، در روحیهی من هم نیست اساساً به قصد قانعڪردن ڪسی، وارد پاسخ شوم، اما چون خودت خواستی و گفتی، من فقط سه مثال میآورم:
۱. در دههی پنجاه هرچه میڪوشیدند فتوای ترور از امام خمینی بگیرند، امام به شیوه رضایت نداد.
۲. هرچه سازمان مجاهدین خلقِ اواخر دههی پنجاه بر شیوهی قیام مسلحانه علیه رژیم شاه اصرار میڪرد، امام هرگز قبول نمیڪرد و فقط به حضور دایمی و منسجم مردم در تظاهرات خیابانی موافق بودند، ڪه ڪمیتههایی هدایتگر این تظاهرات را منظم و مردمی و مسالمتآمیز پیش میبرد.
۳. حتی وقتی سینما رڪس آبادان را آتش زدند، امام و تمام مبارزین -ڪه از رهبر نهضت خط میگرفتند- رژیم شاه را درین حرڪت شوم، رسوا ڪردند، تا به ملت بفهمانند آتشزدن ڪارِ درستی نیست و انقلابیون چنین رفتاری ندارند و این شیوه شدیداً محڪوم است.
درڪِ زودرَس
پست ۴۸۱ : به نام خدا. سلام. سالها پیش در ڪتاب «در خدمت و خیانت روشنفڪران» اثر مرحوم جلال آلاحمد خوانده بودم ڪه او در ص ۲۶ نوشت: روشنفڪر قادر به «درڪِ زودرَس از وقایع اجتماعی» است.
نڪته: نمیدانم درین مسیر آیا ڪارشناسان «اط...» و «ام...» ڪه لزوماً باید درڪِ زودرَس از اجتماع داشته باشند و مبتلا به بلیهی درڪِ دیررَس نباشند، دادههای خود را به مقامات بالا -و نه لزوماً والا- بهدرستی میرسانند، تا تبدیل به نهاده شود و میان سه حالت متعادل سیستم، به تعبیر «تالڪوت پارسونز» تعادل برقرار باشد؛ یعنی میان دادهها، نهادهها و بازخوردها.
افزوده: هرگاه میان دادهها، نهادهها و بازخوردها در هر سیستمی توازُن نباشد، سیستم دچار نقص در عملڪرد میشود و به تعبیر پارسونز اختلال سیستمی پدید میآید.
توضیح: دادهها یعنی مطالبات مردم از نظام ڪه بزرگترین سیستم است. نهادهها یعنی پردازش دادههای مردم توسط حڪومت و تبدیل دادهها به قانون و جوابهای رضایتبخش. بازخوردها یعنی واڪنشهای مردمی ڪه یا بازخورد منفی است و یا بازخورد مثبت. هر دادهای، اگر درست به نهاده بدل شود، بازخورد آن نیز مثبت است. بگذرم.
۲۰ آذر ۱۳۹۸
ابراهیم طالبی دارابی [دامنه]
پاسخ
سلام. تیلوتپیل شد، ولی وارِش آمده بود شست! جایی هم ڪه درهبهدست ایستادهام، رأس جغرافیایی انارقلّت است، ڪه انارباغ ماست.
آداب قاجاری!
پست ۴۸۲ : به نام خدا. سلام. حاجیخان قدسی شعری دارد ڪه به ڪسانی طعنه میزند ڪه دوست دارند نامدار و ناموَر معرفی شوند. مثل «عبداللهخان بهادُر» ڪه اصرار داشت نامش در شاهنامه بیاید. اما حڪیم فردوسی، الحق حڪیم بوده... . شعر حاجیخان قدسی این است ڪه از ابراهیم باستانی پاریزی قرض گرفتم:
نهنگی ڪه از غایتِ اِحتشام
نگُنجد به بحر، از بزرگیاش نام
نڪته: برخی آدابِ قاجاری ڪه آڪنده از القاب و اِعطای ڪیلویی! و دلبخواهیِ نام و نشان به اینُوآن بود، گویا در فڪر و ذهن عدهای از قدرتلیسان مَزمِزه ڪرده! البته سانسور نڪنم پارهایی علما در آن عصر، از سرِ اڪراه و یا اجبار، شاهان قجری را با القاب و پیشوند و پسوندهای گران خطاب میڪردند ڪه همین امر بر شاهان و شاهزادگان مُشتبَهه شد ڪه شاید چُنان باشند! بگذرم. تطبیق امروزهروز با خودِ خواننده.
پاسخ
سلام. من از اِڪراه و اجبار هر دو نام بردم. یعنی در دل ازین ڪار ڪراهت داشتند اما مجبور بودند. حالا شما در ڪنار اڪراه و اجبار خواستی اقبال را هم بنشانی مخیّری جناب. بلی، مُلا احمد نراقی در ڪتاب اخلاقی «معراجالسعاده» -ڪه در اڪثر خانهها موجود است- در مقدمهاش دو صفحه در وصف فتحعلیشاه مطلب مینویسد و چنان هم مینویسد ڪه اگر اسم فتحعلیشاه را از آن صفحه حذف ڪنی، گویا دارد یڪ انسان قدّیس الهی را توصیف میڪند و حتی دولت او را «مصون از زوال» میخواند. بگذرمُ و فقط بگویم ڪه الحمدُلِله این شیوه! دیگر منسوخ شد. نشد؟! دیگر ڪی در ڪجای جهان به رئیس ڪشورش میگوید «قطبِ عالَم امڪان»!!؟ الان حتی حُڪّام سعودی هم خود را خادمُ الحرمَین الشّریفَین لقب دادهاند! چه رسد به «دالایی لاما»ی حالای تبّت! بیشتتر بخوانید ↓