بایگانی اسفند ۱۴۰۱ :: دامنه‌ی داراب‌کلا
Menu
مطالب دامنه را اینجا جستجو کنید : ↓↓

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پيشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعی
دنبال کننده ها
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

۱۲ مطلب در اسفند ۱۴۰۱ ثبت شده است

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. آخرین روز سال ۱۴۰۱ است، گفتم به موضوعی بپردازم که تمام یک فصل از چهار فصل سال را اشغال کرده بود؛ اغتشاشات پاییز. هیچ تردیدی نیست که نسبت به بحران پاییز، جامعه شاهد تعدّد مواضع افراد و جریان‌ها بود. تاریخِ این قطعه از انقلاب اسلامی در دل خود واقعیات، شایعات، جعلیات و بیانیاتِ عجیبی را مضبوط یافت. اگر با نگاهی کاملا" سفید نقطه‌ی شروع آن را تبرّی حقیقی از یک رفتار ارشادی خام و بدشکل بدانیم، نقطه‌های بعدی آن نشان داد که منتقمین و مسلحین علیه‌ی نظام نه تنها سوار بر موج شدند که شتاب کرده یک برنامه‌ی فشاری فشرده‌ی طراحی‌شده‌ی بیرون مرزی را جلو انداختند تا از فرصت پیش‌آمده بالاترین بهره‌برداری را بکنند. بگذرم. زیرا شرح حادثه که آشوبی بی‌قدوقواره از سوی براندازانی هرزه و دریده بود، دخلی ندارد. خواستم فقط سه مورد را برجسته کنم تا از آن دانشی / تجربتی کسب و دشت کرده باشیم:

 

یکم: واقعا" فریاد اعتراضی را (که همواره به خاطر مصلحتی مهمتر به نام حفظ انقلاب اسلامی، آن را فروخفته نگه می‌دارند) باید از فشار آشوبگری سوا کرد و کوشید ضعف‌ها، حتی خطاها را اگر نتوان از بین برد دست‌کم از آن کاست. مثل سه ضعف و خطای راهبردی به ترتیب زیر:

 

الف > محدودسازی دایره‌ی انتخاباتی و به انحصاربردنِ آن در تفکر بسته و حقانیت‌پنداری که فقط ارادت‌سالاری به جریان سیاسی و حزبی خود را شایسته‌ی سیاست‌ورزی می‌داند و در نتیجه دست به حذف رقیب از طریق پناه‌بردن به شورای نگهبان می‌زند تا مسیر خود برای کسب (=بخوانید: تصاحب و صاحب‌شدنِ) قدرتِ تقنینی، اجرایی، قضائی را، جاده‌ای صاف و بدونِ موانع (=رقیب انتخاباتی) ببیند. این خطا و انحراف راهبردی ضربه‌ی مهلکی بر پیکر جامعه‌ی مذهبی سیاسی وارد می‌کند که در انتها به شقاق می‌انجماد و گرچه جریان برانداز به راحتی قادر نیست از میان این معترضین یارگیری کند، ولی به هر حال میل افراد اعتراضگر را قلقلک که می‌دهد.

 

ب > سپاه پاسداران که قوانین و فرمان‌های ولی‌فقیه، آن را مستقیما" متکفّل ساختنِ ارتش ۲۰ میلیونی و حتی بیشتر کرده است، و کارِ حفظ و ایجادِ امنیت پایدار را به او سپرده است، سه کار را از دستورِ کار یا به قول رایج سینِ برنامه بیرون نیندازد: ۱. نهادی برای همه است، نه فکر و جناح خاص. این نهاد عالی‌رتبه و جان‌فدا باید خود را به گونه‌ای بسازد (در مدل آموزش و روند رفتاری عمومی) تا مردم آن را عین‌واره‌ی شهید حاج قاسم ببینند که گفتار و کرداری کرد که مکتب و منهَج شده است. ۲. دروازه‌ی این نهاد باید به روی ورود همه‌ی مردم جهت تبادل دیدار و شنیدار و گفتار باز باشد. ۳. رایزنی مردمی این نهاد خادم ملت و انقلاب لزوما" باید بر اساس منافع ملی صورت گیرد نه منافع جناحی.

 

ج > روحانیت باید از انقلاب اسلامی دفاعی بدون تردید داشته باشد، شکی درین نیست، اما این نهاد دینی -که در مجاورت تقدّسات زیست می‌کند و همواره مأموریتی از سوی امام عصر عج بر گردن دارد تا محل رجوع مردم و مؤمنین برای رفع و رفوی مسائل عدیده‌ی آنان باقی بماند- نباید خود را به یک مرکزِ پیرو و تابع و حرف‌شِنو جهت توجیه رفتارهای دولتی تقلیل و تنزّل دهد. نمونه‌نمازهای جمعه، نشان می‌دهد دستِ اصلی قدرتِ روحانیت -که همان خطیبان جمعه‌اند- به‌شدت ناقص و بُریده‌شده، است تا آن حد که نتوانسته‌اند میان حکومت و ملت حرف حق را نطق کنند. دائم بر اساس سرنوشته‌هایی که برایشان ارسال می‌شود، سخن می‌رانند. اینان را مثال زدم چون دستِ حوزه در میان حکومت و مردم‌ است. ارزیابی جامعه ازین نهاد دینی و شبکه‌ی گسترده‌ی نمازجمعه به نظر می‌رسد چندان رضایت‌بخش نیست، هیچ، گلایه‌واره هم هست. امامِ جمعه همزمان باید زبانِ گویا و شجاع و پارسای سه عرصه باشد: مردم، حکومت، دین. و در هیچ کدام نباید از حقیقت امر دست بردارد و اسیر توجیه و کتمان واقعیت گردد.


دوم: دست و زبان و ذهن و پاهایی در جامعه به‌فوریت و وفور فعال شده‌اند که دائم می‌کوشند از نظام، فقط و فقط ضعف را پمپاژ کنند. اینان دو دسته‌اند:

  • دامنه | دارابی

 

 

عکاس: دامنه

 

میرزا حسن لاهیجی فرزند ملاعبدالرزاق (فیاض) لاهیجی و‌ نوه‌ی دختری حکیم ملا صدرا است. (اهل لاهیجان گیلان) پدرش عبدالرزاق لاهیجی متکلم شیعه قرن یازدهم شاگرد حکیم ملاصدار و جانبدار حکیم بوعلی سینا، صاحب کتاب‌های "گوهر مراد"، "سرمایه‌ی ایمان" و "شوارق الالهام". این قبر سرِ خیابان چهارمردان قم در صد متری حرم حضرت معصومه س کنار خیابان آیت‌الله مرعشی نجفی واقع است. روح پدر و پسر شاد.

  • دامنه | دارابی

به قلم دامنه: سه امر و نهی درخشنده‌ی داریوش یکم. به نام خدا. سلام. این روزها تا نوروز ۱۴۰۲ کتاب «حکومتی که برای جهان دستور می‌نوشت» را در دستِ مطالعه و یادداشت‌برداری دارم. نوشته‌ی دکنر ن. بختورتاش. کتابی درباره‌ی ایران که دو سده رهبری جهان را در دست داشت. در صفحه‌ی ۴۴۵ به نوع‌دوستی پرداخته است که چون مهم است، بدان می‌پردازم. آنچه من فهمیدم (البته به نقل این کتاب) تاریخ گواهی داده که داریوش هخامنش یکم از راه «نوع‌دوستی و گرایش به تکامل فکری و همچنین پرهیز از بت‌پرستی» نمایندگانی به کارتاژ (تونس فعلی در شمال آفریقا) فرستاد و از کارتاژی‌ها خواست از سه چیز بپرهیزند. آن سه چیز چه بود؟ در زیر ردیف می‌کنم:

 

- از قربانی‌کردن انسان در راه بت‌ها.
- از خوردن گوشت سگ.
- از دفن مُردگان خود به جای سوزاندن.

 

چیزی هم به این متن امروزم بیفزایم: داریوش یکم، چهارمین شاهنشاه هخامنشی بود در ۴۸۶ پیش از میلاد زاده شد و در ۵۲۲ درگذشت، داماد کوروش کبیر بود. او شورش‌های داخلی ایران را با قاطعیت سرکوب کرد و دایره‌ی وسیع فرمانروایی هخامنشی را در بیرون از مرزهای ایران، باز هم وسعت داد.

 

کتاب نوشته‌ی دکنر ن. بختورتاش

«حکومتی که برای جهان دستور می‌نوشت»

 

حالا با این یادآوری می‌خواهم برگردم به همان سه نهی او به تونسی‌ها. او تقریبا" پیش از ۱۱۰۰ و اندی سال قبل از تولد دین اسلام، دست به این سه توصیه‌ی جهانی زد؛ به عبارت امروزی، آمرانه "امر به معروف" نمود و مقتدرانه "نهی از منکر" کرد.

 

اسلام هم وقتی بر قلب آن عبادتگرِ امین و حنیفِ درون غار حرا، حضرت محمد بن عبدالله‌ی مصطفی -صلّی اللّه علیه و آله- نورِ پیامبری تابانده، پیش از هر چیز بر توحید و یکتاپرستی خدای باری‌تعالی، دست گذاشته و از بت و بت‌پرستی و همه‌ی آداب جاهلی آن، نهی اکید صادر کرده.

 

سگ (=کَلب) را کنار خوک (=خنزیر) حرام‌گوشت دانسته و حتی جزوِ نجاسات معرفی کرده تا جز در وادی دام و گله و پاسبانی و نیازهای ایمنی، کسی سگ را برای خوردن یا آمیزیدن پرورش ندهد. و فقط در نهی سوم داریوش نظر اسلام فرق دارد؛ همان دفن مردگان را امضاء کرده است که داریوش سوزاندن را توصیه می‌کرده که فرهنگی هندی بنگالی بوده.

 

نکته: به اسلامِ آسانگیر، گیر می‌دهند! حال آن‌که از دین ما نزدیک ۱۱۰۰ و اندی سال زودتر، خودِ داریوش بزرگ هم، خوردن گوشت سگ را نه فقط برای ایرانی که برای بیرونی نیز منع می‌نموده. حالا برخی‌ها با دورزدنِ تعالیم ایرانی و آموزه‌های اسلامی، سگ را تا به اتاق‌خواب‌های خود برده‌اند و این حیوان را -که کارهای ویژه ازو برای خدمتِ انسان، ساخته است- از شوهران و همسران و فرزندان و همنوعان خود نزدیک‌تر به خود، می‌بینند و نزاکت رفتاری خود را تعطیل و پُشت و به فرهنگ بیگانگان رو و خو کرده‌اند.

 

هان! زنهار! نمی‌گویم حضرت محمد امین مصطفای ما (ص) کجایی که ببینی برخی چه با خود  و دین‌آموزه می‌کنند؟! بلکه همان داریوش بزرگ هخامنش را صدا می‌زنم: که آی مردِ درنوردیدن مرزها و آی شاهنشاه جهان‌گشا، کجایی که بیایی ببینی آن زمان نه فقط مردم سرزمین خود را از سگ‌بازی، بازمی‌داشتی که تونسی‌ها را هم امر و نهی می‌نمودی از اکل سگ خودداری کنند، اینک همشهری‌های خودت سگ‌باز شدند و خیال می‌کنند مدرن‌بودن و نوبودن و مُدِ روز شدن در دنیای مدرنیته، یعنی پوشک‌پوشیدن به تن سگ و بامشی و گربه! و قلّاده بستن و کلاه‌دوختن بر سر سگ و شاهین و شامپانزه!

  • دامنه | دارابی

به قلم دامنه: مسائل روز به نام خدا. سلام. قرار بود در چشم‌انداز ۲۰ ساله، ایران در منطقه مقام نخست باشد. برخی سیاسیون درین‌باره برین باورند که ایران فقط در دو موضوع هسته‌ای و توان دفاعی دست برتر یافته است و فقط این بخش از چشم‌انداز "عملیاتی شده". لذا پیشنهاد می‌دهند حال که ایران در قدرت دفاعی پیشرفت کرده است، باید دیپلماسی خود را فعال کند. خواستم این را بر اساس دیدگاه خودم مقداری باز کنم.

 

یکم: فکر کنم -بلکه بهتر است بگویم: یقین دارم- که ایران در برخی از مسائل دیگر هم، در منطقه از سایر کشورها پیشی گرفته. مانند پزشکی، نانو، فنون، صنایع، رشد تحصیلی، امنیت پایدار.

 

دوم: با آن که چنین رشدی شتابان روی داده است اما در یک پروژه‌ی مرموز، پول وطن از زمان دو دولت آقایان حجت الاسلام حسن روحانی و حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی، به ورطه‌ی دلّالی افتاده و همین مردم را دچار تشویش و دلشورگی ساخته. من حدس می‌زنم (البته قریب به یقین) چون این دو دولت در ذخیره‌ی ارزی کمبودهایی دارند، فکر می‌کنند به گران‌فروشی دلار به بازار، کسری بودجه‌های خود را جبران می‌کنند، کاری که نه فقط میانبُر و راه‌چاره‌ی استثنایی نیست، بلکه ضربه‌ی مُهلک بر پیکر اقتصاد کشور و سقوط پول ایران است. پول، پله پله باید ارزش ریالی پیدا کند اما عملا" پله پله بلکه نردبان به نردبان سقوط می‌کند.

 

سوم: با دیپلماسی فعال، هیچ دولتی زیان نمی‌کند. خودِ دیپلماسی، نوعی فن رابطه‌ی رسمی با رئیسان و نمایندگان رسمی کشورهای دیگر است برای پیداکردن بهترین و آسان‌ترین رابطه با همدیگر. چه کسی با این فن می‌تواند مخالف باشد؟! مگر آن که عاقل نباشد! بنابرین، مشکل در جای دیگر است؛ در کجا؟ در این که مسائل میان کشورها (با دخالت یا بدون دخالت دست‌های آلوده) همچنان انباشت شود و در دو طرف، انگیزه‌ی به کارگیری فن دیپلماسی، کاهش یاید. حال که کشور به بالاترین مرحله‌ی توان بازدارندگی رسیده، مردان سیاست آن باید از آن برای دیپلماسی بهره بگیرند. مثلا" همین الآن با آن که جمهوری آذربایجان عملا" زمینِ بازی اسرائیل علیه‌ی ایران شده، عادی‌ترین کار باز هم دیپلماسی است زیرا دیپلماسی یک کار دائمی در نظام سیاسی است و حتی کشورها به جنگ هم رفتند نیز، درِ دیپلماسی را به روی خود نمی‌بندند، زیرا نهایتِ جنگ هم، بلاخره میز مذاکره است. قدرت‌های نوظهور، همیشه موانعِ پیش رو دارند؛ زیرا قدرت‌های مسلط آنان را دست‌کم رقیب و در نهایت حریف و حتی خصم خود می‌پندارند و این ایجاب می‌کند فن دیپلماسی با بالاترین رایزنی و بازکردن بهترین روزنه، جزوِ رفتار رایج کشور شود حتی با دولت‌هایی که در رویارویی با ایران کم نمی‌گذراند.

 

نتیجه: دایره‌ی نخبگانی قدرت سیاسی در ایران به نظرم فشل است و تا به حال نتوانسته‌اند نفعِ قدرت نظامی ایران را -که به مدد ارتش و سپاه ایجاد شده و شگفتی جهان را با ایجاد جبهه‌ی مقاومت برانگیخته است- در مناسبات سیاسی دولت‌های خود به‌درستی به کار گیرند و از آن در برابر معاملات سیاسی، سود ببرند. دولت سیزدهم هم سیاست خارجی خود را دقیقا" معلوم نکرده و سر در گم است. به خاطر همین، در اقتصاد ممکن است به دورنمای برنامه‌ی‌های خود نائل نیاید. این وسط، نقد دولت رخ می‌دهد زیرا بر دهان جامعه لگام نمی‌شود بست. ازین رو ممکن است نقّادی‌ها به حسابِ حمله به دولت ارزیابی شود. چرا؟ چون در نگاه پاره‌ای از حامیان دولت ۱۳ این دولت دقیقا" همان دولت ارزشی‌یی هست که سال‌های سال در فکر شکل‌گیری آن بودند که از منظر آنان توانسته بساط دولت قبل را جمع کند؛ دولتی که نماینده‌ی تفکر مرحوم رفسنجانی بوده است و با رهبری معظم نظام زاویه‌ی علنی و مخفی داشته است. پس؛ خود چندان مصلحت نمی‌بینند این دولت  را با نقد بی‌تعارف، به دردسر بیندازند. البته همه فهمیدند که رقابت درون‌جناحی هم در برابر این دولت بروز کرده است. مثلا" آقای محمدرضا باهنر، که دولت فعلی را فاقد توان و تخصص برای اداره‌ی کشور می‌داند و فکر آقای علی لاریجانی را گره‌گشا معرفی می‌کند. بگذرم. فقط روشن کنم خدمات این دولت را نفی نمی‌کنم و بارها شماره هم کرده‌ام. | ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ | ابراهیم طالبی دارابی

  • دامنه | دارابی

 

 

پای انارقلت | ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ |

عکاس: حمیدرضا طالبی

 

 

...

 

 

...

 

 

من و حمید رضا طالبی

پای انارقلت | ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ |

 

 

نمایی از زیر اناقلت روستای داراب‌کلا

 

 

عکاس تصاویر بالا: حمیدرضا طالبی

 

 

و این هم عکسی از داداش حیدرم

که به رحمت خدا پیوست. روز تشییع جنازه‌ی

مرحوم آیت الله حاج سید رضی شفیعی دارابی

  • دامنه | دارابی

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت هشتاد و دوم

پرسش سوم

در آستانه‌ی دررسیدنِ عید شکوهمند ایرانی نوروز، پرسشی در سربرگِ صحن مدرسه فکرت برای بحث، سنجاق می‌شود؛ باشد به علم و عمل ما افزاید. در ادبیات دینی مسلمین (قرآن، روایات، سفارشات) اشاره شده است در اموال شما "حق نیازمندان" نهفته است. فی اموالهِم حقٌّ معلومٌ لِلسَّائِلِ والمحروم (۲۵ / معارج) شما اعضای شریف فکرت به این مسئله چگونه می‌اندیشید؟ این حق در مال همه‌ی مردم وجود دارد؟ یا در اموال برخی از آنها؟ بینش شما نسبت به باور به این آموزه‌ی دینی و پیاده‌کردن آن چیست؟ فقر که به طور تام،ّ ریشه‌کن و تمام نمی‌شود، ولی آیا این اشاره‌ی دینی، به معنی به کار گیریِ شیوه‌ی اقتصادی ویژه و اهتمام همیشگی توسط مؤمنین نیست که جامعه را عاری از فقر بیچارگان نگاه دارند؟ اگر هست آن شیوه‌ها از نظر شما چه و چگونه باید باشد؟ مدیریت مدرسه فکرت

  • دامنه | دارابی

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت هشتاد و یکم

 

جناب استاد حجت‌الاسلام آقا سید حسین موسوی خوئینی سلام. بیت زیر در وسط شعر شما برای من قابل هضم نبود و بر گوارش فهم من، ثقل انداخت! این بیت:

 

جویندگانِ جوهرِ دریایِ کُنهِ تو

در وادیِ یقین و گمان از تو بی‌خبر

مگر می‌شود جوینده‌ای اهل اِکتناه و رفتن به کُنه قضایا باشد، اما

  • دامنه | دارابی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۸ اسفند ۱۴۰۱ ، ۰۸:۰۸
  • دامنه | دارابی
عکس یادگاری
سال ۱۳۶۵ جنگل میانسره‌ی داراب‌کلا
 
 
از راست ردیف پشت: جعفر رجبی. حاج محمدعلی مصطفی آهنگر. حاج موسی اکبر آهنگر. مرحوم مصطفی مؤمنی. ابراهیم شهابی. از راست ردیف وسط: حاج علی ملایی. احمد بابویه. شیخ باقر طالبی. سید علی اکبر هاشمی. سید رسول هاشمی. از راست ردیف اول: هادی آهنگر. آق سید عسکری شفیعی. بنده ابراهیم طالبی دارابی. حسن آهنگر. عکاس: سید علی اصغر
  • دامنه | دارابی

به قلم حجت‌الاسلام محمد رضا احمدی: دَکَل، نامی است که کسانی که دوره های آموزش نظامی را طی کرده و یا در جبهه حضور داشته اند، حتما به ویژگی های آن آگاه هستند. این کلمه گرچه در امور نظامی و دیدبانی کاربرد دارد، اما نام کتاب مستند داستانی است که در هفت زنگ (فصل) برای دانش آموزان تبیین شده است. این کتاب در واقع شرح بخشهایی از بیانیه گام دوم انقلاب است که فراخور حال دانش آموزان بیان شده است. این کتاب، مواجهه یک روحانی با دانش آموزانی است که برای خالی کردن دق دلشان از آخوند و نظام، کف دستشان را شلاق وار روانه پس گردن جلویی می‌کردند. در واقع اخراجی هایی بودند که در کلاس درس نشسته اند. اما این معلم روحانی خوش برخورد و خوش ذوق توانست در جلسات متعدد و با استدلال و منطق، به شبهه ها و سوالات متعدد از دوران پهلوی و انقلاب اسلامی و مسائل روز پاسخ دهد، پاسخی که در واقع بلسان قومه است.

 

حجت‌الاسلام

محمد رضا احمدی

 

 

در پایان کتاب، که دیگر با دانش آموزان رفیق صمیمی شده بود و انگار به شبهه ها هم پاسخ داده شد، از آنها می خواهد که همیشه مسائل انقلاب و نظام را از بالای دکل نگاه کرده و تحلیل کنند، نه از پشت خاکریز. از بالای دکل می توان شعاع انقلاب اسلامی را دید، نقاط قوت انقلاب را در داخل و خارج ارزیابی کرد و ترفندهای دشمن را بهتر شناخت، همچنین می توان دید کدام خط و جناح در خط انقلاب هست و کدام یک در مقابل انقلاب. علاوه بر این، نقاط ضعف خود را نیز می توانیم بهتر تشخیص دهیم. در مجموع باید کلان نگر باشیم و اسیر تحلیل های سطحی و کوچه بازاری نشویم. و بدین ترتیب نام کتاب دکل نام گرفت که در ۳۳۱ صفحه به نگارش در آمده است. محمدرضا احمدی.

  • دامنه | دارابی

 

 

عکاس: حمید رضا طالبی دارابی

 

 

نمای کامل تکیه‌پیش داراب‌کلا

از زاویه‌ی بلندی شمالی. اسفند ۱۴۰۱

 

 

برف بهمن ۱۴۰۱ داراب کلا

 

عکس ها در : اینجا

 

 

باید با او نشست تا آموخت

از ضمیرش چه بیرون می‌دهد

جناب باب قاسم رمضان رفیق مرحوم پدرم

شب‌نشینی منزل ما می‌آمد برای ما قصه‌های ردیف می‌گفت

  • دامنه | دارابی

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت هفتاد و نهم

 

مدرسه‌ی فکرت بر روی «ایتا»
میدانی برای دیدار فکری با همدیگر : فهمیدن دانش، دمیدن ارزش، دانستن رویش، خواستن روش، گرفتن جهش.

تآسیس مدرسه فکرت روی ایتا

مَطلَع و مطلب

برای شروع دگرباره‌ی "مدرسه فکرت"

به نام خدا. سلام. "مدرسه‌ی فکرت" یک گردهمایی گره‌گشایانه است تا اعضای شریف، دانشور و اهل فکرت و خرَد، گره‌های فکری را به روی همدیگر باز بگشایند. در بیان یکی از دانشمندان خداپرست خوانده‌ام که معتقد بود:

 

"خواستار آن باش که به دست کسی که از تو بهتر است، هدایت شوی."

 

درین صحن، قصد بر هدایت و ارشاد کسی نیست. تمام تلاش این است اعضا به همدیگر دانایی بیفزایند. دانایی خود آثارش را بر انسان کم‌کم یا یکباره می‌گذارد. من همه‌ی اعضای شریف و محترم این تالار فکری را از خودم بهتر می‌دانم؛ پس می‌کوشم بیاموزم و اگر حرفی دارای پشتوانه‌ی منطقی و عقلی و شرعی برای بیان و بحث داشتم، از در میان گذاشتن با چنین اعضایی متفکر و خردمند و مبادی به آدابِ مذهبی و انسانی، دریغ نورزم. مهمترین اصل درین تالار، تقویت اندیشه و آشنایی با نگرش و نگاه همدیگر است. پس در یک جمله می‌توان مقررات را خلاصه کرد: فقط نوشته‌ی اعضا و پرهیز اکید از ارسال هر نوع کپی‌ها و بازفرست‌ها. می‌دانیم که دانایی، توانایی است. با دانش خود، توان یکدیگر را بالا ببریم که اخلاق و ایمان و اراده و روحیه و رفتار و پندار و کردار و گفتار در همین نسخه، نهفته است. آیه‌ی ۱۹۱ آل عمران خطاب و ختمی زیباست برای این مَطلَع و مطلب:

 

الَّذینَ یَذکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی‏ جُنُوبِهِم وَ یَتَفَکَّرونَ فی‏ خَلقِ السَّماواتِ وَ الارضِ رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلاً سُبحانَکَ... .

 

پیام آیه بر خردورزی و تفکر و اندیشه است: "همان ها که در همه حال، چه ایستاده و نشسته و چه بر پهلو آرمیده، خدا را یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند و با خدا زمزمه می‌کنند که پروردگارا ! این جهان را بی‌هدف نیافریده‌ای که تو از انجام کارهای باطل و بیهوده‌ منزّهی.

 

مدرسه فکرت: با ارادت: | ۷ اسفند ۱۴۰۱ | ابراهیم طالبی دارابی

  • دامنه | دارابی
دامنه‌ی داراب‌کلا

قالب کارزی چهارم : دامنه ی داراب کلا