دامنه‌ی داراب‌کلا

جهان، ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود، داراب‌کلا
۱۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرآن در صحنه» ثبت شده است
دامنه  | دارابی
دامنه | دارابی شنبه, ۲۶ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۴۵ ق.ظ

شَطَط چی هست؟

به قلم دامنه: گشتی در ترجمه‌ها برای آیه‌ی ۴ جِن: و اَنّهُ کان یَقولُ سَفیهُنا علی اللّهِ شَطَطاً. ادیب و حکیم ابی‌القاسم الحسین (=راغب اصفهانی درگذشته‌ی ۵۰۲ قمری) کلمه‌ی «شطط» را در کتابش "مفردات" "سخن دور از حقیقت" معنا کرده است. ببینیم مترجمان سرسناش دیگر چه معنا کرده‌اند:

سخنی دور از حق. ترجمه‌ی مشکینی

سخنان ناروا. ترجمه‌ی مکارم شیرازی

از حق دور بودن. ترجمه‌ی المیزان

به خدا دروغ بستن. ترجمه‌ی الهی قمشه‌ای

سخنانی یاوه. ترجمه‌ی مهدی فولادوند

سخنی دور از صواب. ترجمه‌ی سید محمدرضا صفوی

سخنی دور از حق. ترجمه‌ی حسین انصاریان

ستیزه. ترجمه‌ی مجتبوی

دروغ بستن. ترجمه‌ی حاج سید ابراهیم بروجردی

سخنانی یاوه و پراکنده سُراییدن. ترجمه‌ی صادقی تهرانی

سخنى ناحق. ترجمه‌ی محسن قرائتی

اقوال نادرست. ترجمه‌ی مصطفی خرمدل

ناحق. ترجمه‌ی عبدالمحمد آیتی

پریشان‌گویی. ترجمه‌ی خرمشاهی

گزاف. ترجمه‌ی حسین استاد ولی

حرف ناهنجار. ترجمه‌ی کرم‌خدا امینیان

یاوه‌سرائى. ترجمه‌ی سید مهدی آیت‌اللهی

تهمت‌آمیز. ترجمه‌ی داریوش شاهین

لغو و افترا. ترجمه‌ی عبدالمجید صادق نوبرى

بیهوده. ترجمه‌ی محمدکاظم معزى

سخنى متجاوز از حد. ترجمه‌ی محمود یاسرى

اگر بیشتر گشت می‌زدم، یقیناً هنوزم بیشتر دشت می‌کردم. بگذرم.

تعداد دیدگاه ها ← :
دامنه  | دارابی
دامنه | دارابی سه شنبه, ۱ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۰۲ ق.ظ

کی مُبَذِّر است؟

 : به قلم دامنه: برداشتی آزاد از درس ۱۴۱ این کتاب (تفسیر همراه: عکس اینجا) در ص ۶۷۵ از ص ۲۸۴ قرآن بر روی آیه‌ی ۲۷ اسراء: اِنَّ المُبَذِّرینَ کانُوا اِخوانَ الشَّیاطین.

 

 

قرآن چون انسان‌ساز است در مسائل اقتصاد فرد هم دستور صادر فرمود. این واژه یعنی ریخت‌وپاش‌کنندگان. هر چند از ریشه‌ی بذر است به معنای پاشیدن دانه برای گرفتن محصول، اما تبذیر معنی حیف‌ومیل می‌دهد در جهت هدردادن با اهداف ناصحیح و یا حتی بی‌هدف. و این، اموال و امکانات و فرصت‌ها و سرمایه‌ها را نابود می‌کند.

 

هرچند تبذیر بیشتر در مسائل مالی‌ست اما در سایر نعمت‌ها هم وجود دارد. مثلاً به‌هدردادن عمر. مثلاً بکارگیری گوش، چشم، هوش در راه ناصحیح. مثلاً به نقل تفسیر نمونه (ص ۴۶ ، جلد ۷) "سپردن مسئولیت به افراد نالایق". جالبتر این است که امام صادق پیشوای بزرگ ع مُبَذِّر را کسی می‌داند که "چیزی را در غیر مسیر الهی خرج کند". پس؛ هر کس نعمت الهی را با حیف‌ومیل و ریخت‌وپاش در مسیر مقاصد غلط به هدر دهد او مُبَذِّر است.

 

فرق است میان مُبَذِّر و آدم مُسرِف. اسراف‌کننده زیاده‌روی می‌کند در مصرف آنچه سزاوار است، ولی مُبَذِّر دست به مصرف اموالی می‌زند که حتی سزاوار نیست. یعنی مال را در راه حرام به کار می‌برَد؛ حال‌آن‌که مصرف بیش از حد مال در راه حلال، اسراف است. وقتی اسراف، آن‌همه نهی شده است، تکلیف تبذیر روشن است. از هر دو باید دوری کرد؛ از تبذیر البته به طور اکیدتر. چرا که قرآن در آیه‌ی بالا فرموده است: اینان -مُبَذِّرین- برادران (=رفیقان و همسویان) شیطان‌ها هستند.

تعداد دیدگاه ها ← :
دامنه  | دارابی
دامنه | دارابی دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۴۰۲، ۰۳:۰۰ ب.ظ

کتابی از آقای محمدی لائینی

تاریخ انتشار این پست: ارسالی حجت الاسلام شاکر طاهر خوش: "با سلام و عرض ادب و احترام. کتاب« نکاتی از سوره حمد، با نگاهی به سوره حمد» سلسله درس های نماینده محترم مقام عظمای ولایت و رهبری و امام جمعه محترم مرکز استان مازندران، ساری؛ حضرت آیت الله محمد باقر محمدی لائینی -حفظه الله- در ایام ماه مبارک رمضان ۱۴۰۱ شمسی است که توسط محقق و پژوهشگر علوم اسلامی، حضرت حجت‌الاسلام طاهر خوش سارَوی در ۲۳۲ صفحه، توسط انتشارات سرای کتاب قم ( آقای سید حسینی نکایی)، در تیراژ ۲ هزار نسخه در چاپخانه افست زارع ساری چاپ، صحافی و روانه بازار گردیده‌است.

 

 

از امتیازات این کتاب می توان به: نزول سوره حمد، نام های سوره، ترجمه و شرح هر یک از آیات این سوره با اسلوبی سلیس و روان و همچنین بهره‌مندی از آیات، روایات، داستان، اشعار، نکات ادبی و... نام برد."

 

نظر دامنه

حجت‌الاسلام شاکر طاهر خوش دوست گرامی من سلام. چه اطلاع‌رسانی خوبی. رفت برای چاپ در دامنه‌. تلاش خواهم کرد به کتاب شما دست بیابم و بخوانم. علت شاید نهفته باشد که چرا شائقم بخوانم: دلیلم این است: ۱. این که حجت الاسلام محمدباقر محمدی لائینی (فرزند مرحوم آیت‌الله محمدی لائینی) و امام جمعه محترم ساری، انسان وارسته‌ای هستند و شنیدن و خواندن حرف‌های افراد پارسا و باتقوا به انسان قوت قلب می‌بخشد. ۲. این که مسئله و موضوع‌اش مورد نیاز هر انسان باورمند است.

ناشناس ناشناس ناشناس ناشناس ناشناس ناشناس
تعداد دیدگاه ها ← :
دامنه  | دارابی
دامنه | دارابی يكشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۲۵ ق.ظ

فؤاد قلب؛ ظن زَعم، حفیظ وکیل

: به قلم دامنه: تاریخ انتشار این پست: یکشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۲۵ ق.ظ. فرق لغت با لغت: مثلاً درین پست فُؤاد با قلب؛ ظنّ با زَعم، حفیظ با وکیل. یکی از کتاب‌هایی که با خود به همراه برده بودم آن دو هفته -که لااقل در وقت فراغت، معطل نباشم-  "لغت‌نامه‌ی تفسیری" اثر ابوالفضل بهرام‌پور بود که عکسی از آن انداختم. این کتاب، حال آدم را عوض می‌کند؛ چون در هر صفحه از آن، درهای معنی الفاظ به روی خواننده باز می‌شود. من فقط توانسته بودم تورق کنم اما روی چند لغت خیلی توقف داشتم و لذا دست به برداشت و شرح زده بودم در پای یک ورقی. حالا امروز چشمم به آن ورق افتاد و این جا به اشتراک گذاشتم. باشد که به فرق های لغت دقت ورزیم که شماها می‌ورزید، نهیب به خودم است که بورزم؛ علاقه هم به لغت دارم.

 

 

ظن، گمان و احتمالِ راحج و ترجیح‌دار است ولی زَعم جایی است که شخص به مطلب و چیزی یقین دارد در حالی که باطل است. مثلاً قرآن سوره‌ی کهف آیه‌ی ۴۸ «زَعمتُم» به کار برد که نباید آن را "گمان‌کردید" معنی کرد. معنی دقیق آن "پنداشتید" می‌باشد. به ترجمه‌ها بنگرید می‌بینید که برخی مترجمین آن را نادرست برگردان کردند. زیرا گمان ممکن است احتمالاً مقدمه‌ی یقین شود ولی زعم اساساً باطل است. در مراودات روزانه معمولاً می‌گوییم فلانی به زعم خود چنین فکر کرد. یعنی پیش خود پنداشت.

تعداد دیدگاه ها ← :
دامنه  | دارابی
دامنه | دارابی پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۰۱ ق.ظ

قرآن، عقل الله

به قلم دامنه: تاریخ انتشار: . برخی  -ازجمله دکتر دینانی- قائل‌اند قرآن، عقلُ الله است. او درین کتاب (عکس مندرج) در صفحه‌ی ۱۸۴ میان گزاره و انشاء در قرآن فرق می‌گذارد. در جمله‌های گزاره، احتمال صدق و کذب وجود دارد اما در جمله‌های انشائی صدق و کذب نیست. مثلاً به گفته‌ی وی بسم الله الرحمن الرحیم گزاره نیست، انشاء است. او آیات مشتمل بر امر و نهی را انشاء می‌داند. اما می‌گوید تردید نکنید بعضی از آیات قرآن عظیم الشأن، گزاره است. مثلاً آیاتی که خبر از گذشته و داستانی نظیر حضرت نوح ع و موسی ع و عیسی ع می‌دهند حتماً گزاره است.

 

 

اما چگونه می‌توان گفت گزاره است حال آن که احتمال صدق و کذب در تعریف گزاره هست؟ جواب این است: به حسب ذات، هر گزاره احتمال صدق و کذب دارد اما چون در قرآن کریم قائل سخن، خداوند است پس آن را صادق می‌دانیم. علت این است ما در گزاره، به اعتبارِ گوینده، احتمال صدق یا کذب می‌دهیم، نه به اعتبار ذات. گزارشگر وقتی خداست، احتمال کذب در آن نیست. قرآن عقل الله است. دامنه. راستی روزی رفتم این کتاب را بخرم دیدم هست سیصدهزار تومان!!! واقعاً کالاهای فکری چرا و چقدر این قدر گران؟!! والسلام. پنجشنبه: ۵ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۰۱ ق.ظ. دامنه.

ناشناس ناشناس ناشناس ناشناس
تعداد دیدگاه ها ← :
دامنه  | دارابی
دامنه | دارابی جمعه, ۱۵ دی ۱۴۰۲، ۱۱:۳۸ ق.ظ

زندگی کوچنده

این  روزنامه‌ی "خوزی‌ها" با این تیتر و عکسش مرا برد به قریشُ ایلافُ آیات. من حرفم را آخر این پست خواهم زد. اول شرحی بر قضیه‌ی کوچ بنویسم:

 

 

اُلفت دادَنِشان در کوچِ زمستانی (به سوی یمن) و کوچ تابستانی (به سوی شام سوریه و فلسطین) آیه‌ی دوم سوره‌ی قریش بود؛ این آیه: "ایلافِهِم رِحلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیفِ". ترجمه‌ای خوب از مرحوم آیت الله میرزا علی اکبر مشکینی. برخی از کتاب‌های تفسیری برین نظرند که حمله‌ی اصحاب فیل به مکه، "کاروان‌هاى تجارتى قریش در تابستان و زمستان را" تهدید کرد، لذا خداوند با نابودی سپاه ابرهه توسط سنگ‌باران‌کردن سِجّیل (=سنگ‌گِل) از سوی ابابیل (=پرستوها، چلچلاها به زبان محلی ما) به عبارتی شبیه پهپادها در زمانه‌ی ما، مسیرِ کوچ زمستانى و تابستانى قریش را امن کرد. تفسیر ص‍ف‍ی‌ع‍ل‍ی‌ش‍اه‌ همین را خیلی شکیل به شعر و نظم درآورده است:

 

خلق‌ می‌خواندندِشان‌ اهل‌ حرم‌

داشتند اهل‌ حرم‌ ‌را‌ محترم‌

حاصل‌ آن که‌ قصه‌ اصحاب‌ فیل‌

بر‌ قریش‌ ‌آن‌ ‌بود‌ نعمت‌ ‌در‌ سبیل‌

تا‌ ‌بر‌ ‌ایشان‌ ‌در‌ وقوع‌ رحلتَین‌

اُلفتی‌ ‌از‌ مردمان‌ ‌باشد‌ بعَین‌

 

 

آیت الله العظمی ناصر مکارم نیز در تفسیر نمونه این توضیح را داده که «زمین مکه باغ و زراعتى نداشت، دامدارى آن نیز محدود بود، بیشترین درآمد از طریق همین کاروان‌هاى تجارى تأمین مى‌شد. در فصل زمستان به سوى جنوب یعنى سرزمین یمن که هواى آن نسبتاً گرم بود روى مى‌آوردند، و در فصل تابستان به سوى شمال و سرزمین شام که هواى ملایم و مطلوبى داشت، و اتفاقاً هم سرزمین یمن و هم سرزمین شام از کانون‌هاى مهم تجارت در آن روز بودند، و مکه و مدینه حلقه‌ی اتصالى در میان آن دو محسوب مى‌شد.»

تعداد دیدگاه ها ← :
دامنه  | دارابی
دامنه | دارابی يكشنبه, ۷ آبان ۱۴۰۲، ۰۶:۱۷ ق.ظ

در سایه‌ی آیه‌ی ۶ و ۷ مجادله

 

تفسیر علامه طباطبایی

آیه‌ی ۶ مجادله: یومَ یبعثُهم اللهُ جمیعا فینبئُهم بما عملوا احصاهُ اللهُ و نسوهُ و الله علی کل شیءٍ شهیدٌ.

 

ترجمه: روزی که خدا همه‌ی ایشان را مبعوث می‌کند و آنها را بدانچه کرده‌اند، خبر می‌دهد، چون خدا اعمال آنها را به شمار آورده و خود آنها آن را فراموش کرده‌اند، و خدا بر هر چیزی ناظر و گواه است.

 

تفسیر: یعنی کافران در روزی عذاب خوار کننده را دارند که خدا همه‌ی آنها را بر می‌انگیزد و آن روز، روز حساب و جزاست و سپس خدا ایشان را از حقیقت اعمالشان در دنیا، باخبر می‌سازد، چون خدا همه‌ی اعمال آنها را احصاء کرده و به شمارش در آورده است در حالی که آنها خودشان آن اعمال را فراموش کرده‌اند، ولی خدا چون ناظر و شاهد بر هر چیز است، اعمال آنها را مشاهده و احصاء نموده. المیزان.

 

 

آیه‌ی ۷ مجادله: الم ترَ انّ اللهَ یعلمُ ما فی السمواتِ و ما فی الارضِ ما یکون مِن نجوی ثلثه الا هو رابعهم و لا خمسه الا هو سادسهم و لا ادنی من ذلک و لا اکثر الا هو معهم اَین ما کانوا ثم ینبئهم بما عملوا یوم القیمه ان الله بکل شی ء علیم.

 

ترجمه: آیا می‌دانی که خدا آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند؟ هیچ نجوای سه‌نفری نیست، مگر آن که او چهارمشان است و هیچ پنج نفری نیست جز این که او ششمی آنست و هیچ کمتر یا بیشتری نیست مگر این که او با ایشان است، هر جا که باشند، آنگاه در روز قیامت به ایشان خبر می‌دهد که چه کردند، چون خدا به هر چیزی داناست.

 

تفسیر: استفهام در آیه انکاری است و منظور از (رؤیت) علم یقینی است، (نجوی) یعنی سخن بیخ گوشی و سِرّی. می‌فرماید اهل نجوی هر چند نفر که باشند، خدا هم همراه آنهاست، چون خدا هر چه در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و شاهد همه‌ی اعمال و گفتار آنها و عالِم به اسرار ایشان است، و معیت خدا با معیت اهل نجوی معیت علمی است نه نزدیکی جسمانی، چون هیچ مکانی از خدای سبحان خالی نیست، در عین این که او فوق مکان و جسمیت است. و او در روز قیامت همه‌ی افراد من‌جمله اهل نجوی را به حقیقت اعمالی که کرده‌اند، من‌جمله نجوایشان خبر می‌دهد، چون خدا به هر چیزی داناست و هیچ ذره‌ای از علم او مخفی نمی‌ماند. المیزان.

Mohsen Tohidi
تعداد دیدگاه ها ← :
مشهد مقدس و سه سخنِ امام رضا دامنه  | دارابی
دامنه | دارابی شنبه, ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ۰۸:۰۸ ق.ظ

مشهد مقدس و سه سخنِ امام رضا

      

 

مشهد مقدس

تصاویر رسیده به دامنه

پنجره فولاد (۲۴ شهریور ۱۴۰۲)

شب شهادت امام رضا علیه السلام

بست شیخ طوسی (۲۲ شهریور ۱۴۰۲)

دارالحجه جایگاه قبر امام رضا علیه السلام

نشر عکس :: سایت دامنه


به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. هنوز هم جا دارد از امام رضا -علیه السلام- بگویم. روز شهادت امام هشتم است که برای مردم ایران و زادگاه‌مان یک روز حزن‌انگیز خاص است که در دیار ما از دیرباز برای چنین‌روزی، مراسم سوگواری برپا می‌شد؛ هم در محل ما و هم توسط هیئت پایین‌تکیه‌ی داراب‌کلا و خیل بی‌شمار مشتاقان امام رئوف از محلی‌های‌مان در خودِ حرم مقدس آن امام هُمام (=بلندهمّت. سَرور. دلیر) پس؛ بهتر دیدم در "ستون روزِ" امروزم به سه سخن بسیارمهم حضرت رضا عالم آل محمد ص بپردازم که از کتابخانه‌ی احادیث شیعه برداشت کرده و روی آن تنظیم و توضیح صورت دادم. سپاس بی‌کران از هنری که در تصاویر به کار رفته.

 

سخن یکم: پرسیدند از امام رضا که "بهترین بندگان" کیانند؟ پاسخ دادند: "آنان، که هر گاه نیکى مى‌کنند، خوشحال مى‌شوند، هر گاه بدى مى‌کنند، استغفار مى‌کنند، هر گاه چیزى به آنان داده مى‌شود، سپاس مى‌گویند، هر گاه مبتلا و گرفتار مى‌شوند، شکیبایى مى‌کنند، و هر گاه خشمگین مى‌شوند، عفو و گذشت مى‌کنند. منبع.

 

سخن دوم: این سخن هم روایت شده است از آن امام شهید ارض طوس: "کسى که، یکی از هم‌نوعان و هم‌دینان او براى کارى به او پناه آورد، ولى او، با آن که مى‌تواند، پناه ندهد و کارى برایش نکند، رشته‌ی ولایتِ خداى متعال را بُریده است. منبع.

 

سخن سوم: کسی از حضرت رضا پرسید: اى پسر پیامبر درباره‌ی قرآن چه مى‌فرمایى؟ فرمودند: قـرآن کلام خــداست، از آن فـراتر نـرویـد و هدایت را در غیرِ قرآن مَجویید که گمراه مى‌شوید. منبع. دامنه.  پست مرتبط با این پست: اینجا. تصاویر مشهد در ادامه:

تعداد دیدگاه ها ← :
دامنه  | دارابی
دامنه | دارابی يكشنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۱:۳۹ ب.ظ

تدبر آیه‌ی سه عبس

 

DAMU

 

متن نقلی با کمی دخل و تصرف. جمع‌بندی بنده (دامنه) از چند مفسر قرآن که امروز عصر تا الآن دست داد. هدف: لزوم تلاش نسبت به هدایتِ افراد باظرفیت و اینکه هدایت‌یافتن انسان‌ها در اختیار ما نیست. نکته‌ها: ۱. تلاش براى تزکیه‌ی نفس و درستکارى مایه‌ی ارجمندى انسان و شایستگى او براى احترام افزون‌تر. ۲. مراد، صلاح (درستکارى) و پاکسازى درون است. ۳. مداومت بر تصفیه‌ی درون و پاکسازى باطن. ۴. فعل مضارع یزّکّى بر استمرار دلالت دارد. عکس صفحه‌ی قرآن شریف از : دامنه.
تعداد دیدگاه ها ← :
دامنه  | دارابی
دامنه | دارابی جمعه, ۲۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۱۹ ق.ظ

وحی، نبی، نبأ

 

یادآوری: پیشتر در پست آیین خاتم در ۱۰ فروردین ۱۳۹۷ این کتاب را معرفی کرده بودم اما اینک نوشته‌ای دیگر در همین رابطه در زیر ارائه می‌کنم:


به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. نبی و نبأ در لغت دست‌کم چهار معنی دارد: خبر، جای مرتفع، راهِ روشن، صوتِ خَفی. البته در زبان عِبری نبی سه معنی دیگر هم دارد: بیننده‌ی خواب، رائی، نذیره (=نذر). وحی هم، دست‌کم هفده معنی با خود حمل می‌کند و در هفتاد مورد، در قرآن مورد استعمال قرار گرفت. برخی‌ها البته وحی را «حس ششم» توجیه و تفسیر کرده‌اند. ولی مرحوم علامه طباطبایی وحی را «شعور مرموز» خواند و امام خمینی ره آن را «غیرِ قابل تصوّر». زنده‌یاد اقبال لاهوری وحی را «حالت باطنی» و «خودآگاهی درونی و خودآگاهی پیغمبری» معنی کرد. لذا به دلیل ماهیت فراطبیعی‌بودن آن، برای نوع بشر اعم از «مُلحد و متألّه» دشوار است. به حدی که آقای دکتر عبدالکریم سروش تحت اِغوای شیطانی! اساس وحی را به «کشف و تجربه‌ی شخصی» فرو کاست و دین را به عصاره‌ی تجارُب فردی تحریف بُرد و از آن زمان به بعد به جاده‌ی دروغ‌بافی و خیالات و اوهام افتاد و حرف‌های بی‌پایه وی را احاطه کرد و از راه به دَر. او گونه‌های وحی را نشناخت و به انحراف زد و سرانجام به قلم لجاجت افتاد و چهره‌ای کریه و مات از خود بروز داد و هر چه کرد ازین منجلاب فکر غلط بیرون آید، بخت با او یاری نکرده است. امید است ازین فساد عقیده نجات یابد. علمای ربانی به ما آموختند وحی به معنای اعم، اختصاص به پیامبران ع ندارد -که وحی بر انبیای الهی از قِسمِ وحی‌ی تشریعی‌ست- بلکه گونه‌هایی دارد که شامل دیگر چیزها هم می‌شود؛

 

مثلِ: وحی به جمادات.

مثلِ: وحی بر حیوانات.

مثلِ: وحی به شیاطین و جنّ.

مثلِ: وحی به ملائکه.

مثلِ: وحی بر انسان‌های کامل. این مورد آخری: (ر.ک: انبیاء / ۷۳)

 

وحی بر انسان‌های کامل از نظر صاحب تفسیر شریف "المیزان" وحی‌ی «تسدیدی و تأییدی» تعبیر می‌شود. مانند وحی به «آدمِ غیرِ پیشوا» هممچون مادر حضرت موسی ع که این شکل از وحی، «اِلهام نفْسی»ست.

 

حالا با این مقدمه، این را بگویم که علامه نبی را کسی می‌داند که "صلاحِ معاش و معادِ مردم" را تبیین کند. بنابرین خواستم درین پستم بگویم، بگویم بگویم هر کس ازین "صلاحِ" پیامبری بیرون بیفتد، خود، خود را غرق کرده است. خواه وحی را حس ششم!!! بخواند، خواه تجربه‌ی اَفرادی و عصاره‌ی انسانی. در کتاب ۷۱۲صفحه‌ای "آئین خاتم" -که بنده تماما" آن را سه سال پیش خواندم- اثرِ حجت‌الاسلام محمدحسن قدردان قراملکی، از صفحات ۳۷ تا ۱۰۸ و نیز صفحه‌ی ۱۵۵ مطالب مفیدی درین‌باره دارد که جزوِ آثار خوب در پژوهشِ نبوت و خاتمیت محسوب است. دامنه.

ناشناس ناشناس سندبلاست
تعداد دیدگاه ها ← :
دامنه  | دارابی
دامنه | دارابی پنجشنبه, ۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۱۳ ب.ظ

شیوه‌ی اهل لجاجت

به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. از تدبر در  آیه‌ی ۲ قمر طبق نظر صاحب تفسیر نمونه این گونه برداشت می‌شود که تهمت‌زدن بهانه‏‌اى است براى تسلیم‌نشدن در برابر حق. "وَ اِن یَروا آیَةً یُعرِضوا و یَقولوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ". که معنی آن را اغلب مترجمان این می‌دانند: و چنانچه نشانه‌های (حق) را ببینند (از آن) رویگردان شده و می‌گویند آن جادوی دنباله‌دار است. این شیوه‌ی اهل لجاجت است.
تعداد دیدگاه ها ← :
دامنه  | دارابی
دامنه | دارابی جمعه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۱:۴۸ ب.ظ

قُریشی، اِسرائیلی، فَرّهی، فِقهی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام . وقتی طالوت (=نواده‌ی بنیامین برادرِ تنی یوسف ع) توسط خدا زِمامدار شد، اَشراف قوم، بهانه درآوردند که نبوت بر رسم ما از خانه‌ی لاوی (=پسر سوم یعقوب ع) برانگیخته می‌شود و سلطنت بر رسم ما از خانه‌ی یوسف ع؛ پس خدا نباید طالوت را -که ازین دو دودمان نیست و چوپان و فقیر و بی‌نشان است- بر ما حاکم کند. حکمرانی وی بر ما که قومی برتریم سزاوار نیست. فکر میراثی و وراثتی شکل گرفت. حال آن که خدا در طالوت دو قوه را شرط حکومت دانست، نه خون و دوده را؛ قدرت جسمی و دانش فکری. چون این دو صفت است حکومت را شجاع و عاقل نگاه می‌دارد. در صدر اسلام هم، پس از وفات پیامبر اکرم ص، برخی از کسانی که سمت و سویی غیر از امام علی ع پیدا کرده بودند، شرط حکومت را قُریشی‌بودن اعلان کردند. یعنی باز هم لیاقت را به نژاد چسب زدند. در ایران باستان و سپس عصر پادشاهان هم، عنصر فَرّهی (=شوکت برگرفته از آسمان) فرد را پادشاه می‌کرد و بر مردم حاکم. تا این که فقیهان ستُرگ شیعه خاصه امام خمینی ره این بساط را با پهن‌کردن نظریه‌ی "ولایتِ فقیه" که دل دین استخراج شد، جمع کرد. تمام. برای اصل بحث، من هفت هشت تفسیر درباره‌ی آیه‌ی ۲۴۷ بقره را -که بحث طالوت آن جا درج است- دیشب، شب قدر زیر و رو کردم مانند تفسیرهای: تسنیم، نور، نمونه، اثنی‌عشری، اَطیب‌البیان  و نیز المیزان، که منجر به این متن‌نوشته‌ی من شد.


خداوند متعال در اعتقادات ما به استناد وحی "یُؤتی‏ مُلْکهُ مَن یَشاءُ" است؛ یعنی فقط اوست که حکومت و مُلک را به هر که خواهد، دهد. دیگران درین کار حق تصرّفی ندارند و دیگر عناصری چون نژاد، رنگ، تیره، تبار، قبیله، قوم، دوده، دودمان، طیف، طایفه وارد و داخل این حقیقت نیست. و نیز آنانی هم که برای خود فَرّه ایزدی قائل شدند و بر مردم حکم راندند از اعتبار افتاد. حتی اعتبار هم نداشت. من در عصر حاضر از میان تفکر غلط قُریشی، اِسرائیلی، فَرّهی، فقط اندیشه‌ی سیاسی "فِقهی" را به خط خدا موافق می‌بینم که با آرای عمومی سالم مردم نافذ می‌شود. هرگز هم حاضر نیستم بپذیرم در روزگاری که به تعبیرم فقیهان در صحنه، نه فقیهان در خانه، زندگی می‌کنند و در دسترس بشر هستند، می‌شود سراغ غیر فقیه رفت. اگر قحط فقیه بود، آن یک گام دگری هست.


منظورم این نیست دین فقط از عینک فقه دیده شود و صرف رساله معیار دین‌ورزی و حکومت‌داری گردد، نه، منظورم این است یک فقیه پرهیزگار (=دین‌شناسِ دیندار متقی) که فَرید (=یگانه‌ی) زمانه‌ی خویش است و فراست دارد و لزوما" باید، هم عالِم باشد، هم عادل. هم سیّاس باشد و هم سرشار از رشادت و سطوت، موردِ وثوق‌ترین حکومت‌کننده بر مردم خواهد بود. دست‌کم به سه علت:پپ

 

۱. از زورگویی به مردم خود می‌پرهیزد و اساسا" ملکه‌ی تقوا وی از از زور دور می‌دارد و زور نخستین عنصر است که حاکم را از لیاقت ساقط می‌سازد

 

۲. در تصمیمات مملکتی، برای مردم و حکومت، پیِ کشف نزدیکترین رأی به رأی خداوند است و همین، وی را از حکومت فردی بیرون می‌برَد و در نفسش صیانت بالا می‌آفریند و اساسا" ملکه‌ی عدل وی را از خودرأی‌یی مصون می‌دارد

 

۳. مشیء‌یی بر پایه‌ی مشورت و خُلقی بر پله‌ی محبت دارد. از یک سو از دانشِ دانایان جامعه‌اش، خود را بی‌نیاز نمی‌بیند و از سوی دیگر حکومت و ولایت خود را در سازواره‌ی رابطه‌ی دوستی حُبّ مردم با او، و رابطه‌ی دوستی و حُبّ او با مردم اِعمال می‌کند؛ به عبارتی سلطه‌گری نمی‌کند، بلکه مدیریت و هدایت مسیر را  هموار می‌سازد. اگر در وجودش خصوصیت هژمونی یا کاریزماتیک رخ داد، حاکی از نفوذ در قلوب مردم است، نه ناشی از رفتار ظاهرگرایانه‌ی عموم و یا دستگاه تبلیغی قدرت.

| ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ | ابراهیم طالبی دامنه دارابی

ناشناس
تعداد دیدگاه ها ← :
۱ ۲ ۳ ---- ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی
دامنه ی داراب کلا : قالب هفتم فرهان