دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

جامعه ی شیعه ی دیمی

جامعه ی شیعه ی دیمی

این حرف که «جامعه‌ی شیعه‌ی به صورت دیمی بزرگ شد» از حرف‌های من نیست، از کتاب «بایدها و نبایدها» اثر آیت‌الله دکتر بهشتی است که در سخنرانی‌ها هم مطرح نکرد، بلکه در جلسه‌ی تفسیری قرآن بدان پرداخت و این نشان می‌دهد جمله‌اش تصادفی نیست، تحقیقی‌ست، ارادی بیان کرد. جهت کسب بیشتر به ص ۱۳۰ این اثر گرانسنگ آن متفکر شهید رجوع می‌توان کرد.

 

 

او تحت عنوان آسیب‌شناسی جامعه‌ی شیعی، درین کتاب به «ولایت اجتماعی» پرداخت و نظریه‌ی مهمی را وارد ادبیات سیاسی ایران کرد که متأسفانه حکومت ایران عادت کرد تجلیل از آن شهید را به جملاتی از وی بکاهد که به نفع تداوم حضور عده‌ای از روحانیت مجامله‌گو در مصدر امور، تمام شود، حال آن که در نظریه‌ی ولایت اجتماعی شهید بهشتی، امر و نهیِ فرمان خدا، در این نوع ولایت، محقَّق و انجام و پیاده می‌شود، نه در انحصار عده‌ای خاص. یعنی مردم از سوی خداوند بزرگ، ولایت دارند بر جامعه و حکومت.

 

جامعه‌ی شیعه‌ی «دیمی» را من برداشتم این است یعنی آبیاری نشده است، یا بد، آب داده شده باشد. از دید آیت الله بهشتی عالم دانای دینی و مدیر توانمند سیاسی، «نظام اجتماعی اسلام محیطی‌ست باز، برای رشد فضیلت‌ها»، نه به تعبیر من: فضای بسته و برای تولید و ازدیاد فضیحت‌ها. رجوع شود به ص ۱۸۱ این اثر تفسیری.

 

مغفول نگذارم که آن متفکر دینی فریاد می‌زند درین کتاب، که «پُست حکومت برای برخی سرقُفلی»!! شده است. اگر این کتاب در اختیار است ص ۱۶۶ مراجعه و نگاه شود. که در ص بعدی‌اش از نوع «حکومت بد» یاد می‌کند با این سخن: «حکومت بد، کم، کم، آدم‌های بافضیلت و خوب را از گردونه خارج می‌سازد.» ۱۲ ، ۱۰ ، ۱۴۰۳ دامنه‌ی توحید

جامعه ی شیعه ی دیمی
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
جامعه ی شیعه ی دیمی
/post/2563
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۴۳
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

زنگوله‌ی آویزان بر گردنِ ذهن

زنگوله‌ی آویزان بر گردنِ ذهن
من وقتی کتاب «نردبان شکسته» اثر کیث پین با برگردان خانم سمانه پرهیزکاری را به انتها بردم، این الهام از آن گرفتم که سکولارها (=گیتی‌گرایان + جدا انگاران دین از نهاد حکومت) علاقه‌ی فراوان دارند به اشاره‌ی این سه چیز:
 
۱- اشاره به ماهیت غیرمحتمل معجزه‌ها ۲- اشاره به ناسازگاری منطقی در نوشته‌های متون مقدس ۳- اشاره به غیرممکن بودنِ اثبات ماوراء الطبیعه (=فرامادّیت، فراطبیعت)
 
 
اما در برابر، جواب بسیاری از محققان مذهبی این بوده است -یا می‌باشد- که برای بیشتر باورمندان و مذهبیون، اساساً حقایق و منطق، ریشه‌ی اصلی باور و عقیده محسوب نمی‌شود. مذهب مجموعه‌ی منسجمی از گزاره‌ها نیست که درست / نادرست حساب آید، چیزی که غلط و ناغلط است، روش نظریه‌های علمی است، با ایمان مذهبی افراد نمی‌شود فقط مواجهه‌ی منطقی و عقلی کرد.
 
در واقع به نظر من، دینداری، تعلقِ ایمان به آفریننده‌ی دین و آورنده‌ی مذهب است با هدف پناه‌جُستن به آموزه‌های سازندگی آن. کسانی از مذهبیون، علاوه بر ایمان اولیه، ایمان‌های خود را به عقلانیت و معنویت می‌دوزند که در حقیقت بر تقویت و محتوای قرائت دینی خود گام بر می‌دارند. به تعبیر من، میزان غنی‌سازی خود را بالاتر می‌بَرند. زنگوله‌ی آویزان بر گردنِ ذهن -که عنوان متنم ساختم- معنی‌اش این است انسان دیندار، ندای دین را در تمام امورش به خاطر ذهن و رفتار سُپارَد تا از آن بیرون نزند. ۲۱ ، ۹ ، ۱۴۰۳ ؛ دامنه.
زنگوله‌ی آویزان بر گردنِ ذهن
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
زنگوله‌ی آویزان بر گردنِ ذهن
/post/438
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۲۵۰۷۶
  • پست شده - چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۳، ۰۱:۳۸ ب.ظ
  • : برچسب ها
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

پیامبر اکرم و تیمور لنگ

متن نقلی یک با ویرایش آزاد: از تحقیق میدانی آقای پرفسور حمیدالله در کتاب «جنگ‌های پیامبر»: در جنگ‌های پیامبر (ص) در  ۲۷ سَریه و ۹ غزوه، فقط ۱۵۳ نفر کشته شدند. با توجه به آن که آن جنگ‌ها، دفاعی و تحمیلی بوده و مدینه را تهدید می‌کرد، و به آنان حمله می‌کردند، تمام سعی پیامبر (ص) این بود که جنگ‌ها با حداقل تلفات همراه باشد.»

 

نکته‌ی دامنه: پیامبر اکرم ص حتی فرمان می‌دادند رزمندگان اسلام حق ندارند یک شاخه درخت و یک بوته علف را آسیب زنند.

 

تندیس

مومیایی تیمور

 

قلمرو تیموریان در زمان مرگ تیمور

 

متن نقلی دو با ویرایش آزاد: می‌گویند تیمور (مشهور به تیمور لنگ) هم فقیه بود، هم حافظ قرآن، و چنان به ظواهر شرع پای‌بند که در فتوحات و قتل و غارت هایش با نام جهاد، میلیون‌ها انسان کشته شدند، اما بر چهارصد قاطر قطعات چوبی مسجدی را حمل می نمود تا فضیلت نماز در مسجد و جماعت را در بیابان‌ها از دست ندهد.
 
نکته‌ی دامنه: پناه بر خدا از دستِ این سبک و سیاق دینداری‌ها.
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
پیامبر اکرم و تیمور لنگ
/post/2549
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۱۳۴
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

مازندران چگونه مسلمان شد؟

مازندران چگونه مسلمان شد؟

پست شده در سه شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ : متن نقلی : "پیشینه دینی مازندران: اسلام در مازندران با جنگ و شمشیر وارد نشد. زمان خلفایی که آمدند ایران را فتح کردند و نعمت اسلام را برای ایران آوردند مازندران پشت بلندی‌ها ماند و دست‌شان به مازندران نرسید. تا این‌که فرزندان ائمه (ع) با شکم گرسنه و بدن برهنه فراری از این کوه‌ها پیاده عبور کردند و خودشان را رساندند به مازندران. مردم مازندران را این‌ها توانستند مسلمان کنند. یعنی از اول مازندران شیعه متولد شد. مازندران مسلمان. از اول آن کسانی که این‌ها را مسلمان کردند فرزندان ائمه (ع) بودند. آن‌ هم با چه زحمتی اینطور این‌ها با دست و پای برهنه از کوه‌ها عبور کردند. مازندران این‌گونه به دست اسلام افتاد. لذا وقتی در یمن حکومت علویان قرار بود تشکیل شود ائمه‌ی یمن که هزار سال حکومت کردند از مازندران نیرو بردند. مبدأشان در واقع به دست مازندرانی‌ها بودند و مردان جوان مازندران رفتند جنگیدند برای این که اسلام و شیعه را آن‌جا نهادینه کنند." 

مازندران چگونه مسلمان شد؟
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
مازندران چگونه مسلمان شد؟
/post/2544
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۱۴۶
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

مسجد قدس قم

مسجد قدس قم

پاتوق نماز شام و خُفتنِ من

۱ ، ۷ ، ۱۴۰۳ : نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی

این سه عکس را همین الآن وقتی جماعت بودم انداختم. چند حُسن دارد این مسجد، برمی‌شمُرم:

۱. حجت الاسلام موحدی امام جماعت آن است، اهل شبستر. پرهیزگار. بدون ورود به جناح سیاسی. نماز را هم با رعایت حال اَضعَفِ نمازگزار می‌خوانَد. بین دو نماز هم، مردم را برای صحبت گروگان نمی‌گیرد.

 

مرحوم حاج

«سید ابوالفضل تولیت»

 

         

 

۱ مهر ۱۴۰۳

مسجد قدس قم

 

 

۲. مسجدی تمیز و با سقف بلند است و دایره‌مانند، که اکسیژن در آن بسیار تازه جریان دارد. آدم خفه نمی‌شود. و با کمال خوشحالی، همواره تمام محیط دو طرف مسجد (=بانوان و آقایان) فشرده و پر است.

 

۳. اما یک ویژگی دیگری هم دارد؛ مؤسسش مرحوم حاج «سید ابوالفضل تولیت» رحمت الله علیه بود که قبرش هم در ضلع عقب قبله قرار دارد. تولیت را اهل سیاست و تاریخ انقلاب اسلامی می‌شناسند؛ فرد ذی‌نفوذ قم که حتی شاه هم وساطتش را می‌پذیرفت. آن مرحوم، سرمایه‌دار مؤمن و نیکوکار بود و جاهای زیادی را در قم وقف مردم کرد که میلیاردها دلار ارزش دارد؛ مثل بیمارستان علی بن ابی طالب سپاه قم در سالاریه. وی از دوستان مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی بود. از درگاه قبرش هم، عکس انداختم.

 

۴. نمای بیرون مسجد هم دلچسب است، معماری زیبایی دارد، طبقه‌ی دومش زائرسرا هم هست که درش به روی مردم کشور باز است. در زمان اعتکاف، جزوِ مطلوب‌ترین مسجد معتکفین است.

 

۵. بسیج این مسجد، چه سمت زنان و چه سمت مردان، خیلی‌فعال است و تندروی درین مسجد وجود ندارد؛ خیلی به‌ندرت.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
مسجد قدس قم
/post/2537
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۱۲۲
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

شجاع ترین کتاب

نوشته‌ی ابراهیم طالبی دامنه دارابی: میلاد محمد بن عبدالله ص به میزان بعثت حضرت محمد رسول الله ص ارزش معنوی دارد. باید «محمد»ی می‌بود تا «مَبعث»ی می‌شد. یک مردِ درستکارِ آمده‌به‌دنیا، آماده‌ی برانگیختگی برای نجات دنیا.

 

 

حالا پس از تولد وَ بعثت وَ هجرت وَ ساخت مدینه‌ی دیانت وُ سیاست، این کتابِ آن آخرین فرستاده‌ی حضرتِ آفریننده است که میان ما، زندگان را، زندگانی می‌بخشد؛ که به تعبیر من راستگوترین و شجاع‌ترین کتاب است. راستگوترین؛ چون حتی آن نهیب‌ها در وحی نیز درج شد. شجاع‌ترین؛ چون چه کتابی قدرت دارد برای افراد شاخص راحت و ساده حرف بزند و حتی برای یوسف پیامبر «حتّی اذا هلک» تا آن که از دنیا رفت، به کار بِبرَد؟!

 

«و لَقَد جاءکُم یُوسُفُ مِن قبلُ بِالبیِّناتِ فما زِلتُم فی‏ شکٍّ مِمّا جاءکُم بِه حتّی اذا هَلَکَ قُلتُم لَن یَبعَثَ اللهُ مِن بعدِهِ رسولاً کذلکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتابٌ»

 

اساساً اگر برای کمترین کسِ سیاست که مرده باشد واژه‌ی هَلَکَ به کار روَد، موج افترا و هجوم ایجاد می‌شود که برای فلان مقام! لغت هلک استخدام کرد. حال آن که کتاب الله مجید برای نبی خود یوسف ع لفظ هلک آوُرد. قرآن واقعاً کتاب بدون سانسور است. اجازه نداشت یک حرف از وحی را از نقل و رساندن به مردم سانسور کند. این است که می‌بایست معتقد و عاشق قرآن شد؛ کتابی شجاع و راست. حتی آنجا در سوره‌ی عبَس هم خدا و رسولش در بیان، سانسور نکردند: عَبَسَ وَ تَوَلَّىٰ. چهره در هم کشید و روی گردانید... چون که یک اعمی (=نابینا) آمده بود نزدش؛ فَاَنْتَ عَنهُ تَلَهَّىٰ: ولی تو [با روی‌گردانی] از او به دیگران می‌پردازی. کَلَّا اِنَّهَا تَذْکِرَةٌ. «این چنین [برخوردی شایسته] نیست، بی‌تردید این آیات قرآن مایه‌ی پند است.»

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
شجاع ترین کتاب
/post/333
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۲
  • ۷۰۴
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

پیامِ پیامبرِ اکرمِ من

پیامِ پیامبرِ اکرمِ من. پای در گهواره می‌کوبیدم، لابد مادرم در لالایی خود فرهنگِ «لا» گفتن را در گوشم خواند و حتماً ادبِ «اَشهَد» را در روحم دمید. کمتر مادری می‌شود پیدا کرد که از بدوِ شیرخوراندن، تا بلوغِ فرزندانش، از آموزاندنِ الفبای زیستن در سایه‌ی پیام پربارِ پیامبر، اِبا کند. پس، من در همان گهواره، مسلمانی‌ام آهنگ و بانگ گرفت. اینک که ارث و ژن، مرا مسلمان ساخت، در شصتُ دومین سال حیاتم -که کم نمانده به شصتُ سه برسم- خشنودم که پیامِ پیامبرِ اکرمِ من، در من زنده است و مرا به عقیده به مکتب خودش و زندگی زیرِ تعلیماتش وا داشت. همین قدر بر من بس، آنچه واقعاً بفهمم از ناحیه‌ی رسول خاتم است، ایمان دارم به آن تمام. زیرا محمد، امینِ خدا، آخرین زبانِ واسطِ وحی در میان آخرین ایمان‌آورندگان به پیامبری برانگیخته از آسمان، است. زان پس است که آسمان، شکاف دریافت وحی‌اش بسته شد. و او، ختم همه‌ی اخلاق و خاتمه‌ی تمامی ایمان شد. نه فقط ایمان آوُردم به آوَرده‌هایش، دوست هم می‌دارمَش تا به ابد، در آخرین حدّ لایه‌های حُبُ و پیچ‌های اطاعت. دو پیام آن خاتم نبوت برای من مژدگانی ابدی است: آن جا که آن ندا را سر داد: ای انسان!  «جُستنِ آنچه مایه‌ی سامان توست، نشانه‌ی دنیادوستی نیست.» و نیز آن دگر پیامِ جهان‌نگر که فریاد برآوَرد:

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
پیامِ پیامبرِ اکرمِ من
/post/2158
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۲
  • ۳۵۶
ادامه ی مطلب
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

راه مردم

ثُم اَفیضوا مِن حیثُ اَفاضَ الناسُ. من ازین آیه‌ی ۱۹۹ بقره می‌آموزم خدا دارد تعلیم می‌دهد به همگان که از همان راه عموم مردم آمدُشد شود. پیمان است که راه را از راه مردم باید پیمود. ریشه‌ی این دستور آن بود که سران قُریش به سبب نِخوت، هنگام بازگشت از حج از راه مردم برنمی‌گشتند. این است دستور آمد از وحی، که از راهی که مردم می‌روند، بروید. قرآن واقعاً مایه‌ی آرامش انسان است.

 

نقل است که مرحوم آیت ا... شیخ مرتضی حائری پسر آیت ا... آشیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ قم از بس مردمی و خاکی و متواضع بود گاه عمامه را برعکس بر سر می‌گذاشت از بس دنبال شیکُ پیک کردن البسه و ظاهر خود نبود. حتی نقل است زیرپیراهنش گاه روی پیراهنش بود. یعنی اهل دنیا و تظاهر نبود، پاک و سالم بود سلامت نفسش زبانزد بود. گویا پدرخانم مرحوم آقا سیدمصطفی بود. دامنه دارابی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
راه مردم
/post/2520
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۱۲۸
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

راهِ از اسلام سر درآوُردن

در تمام جاهایی که بودم هر کس از من مستقیماً مشورت می‌کرد که چگونه با اسلام آشنا شوم می‌گفتم راهی که من برای آشناشدن با دین رفتم از نظر خودم فکر می‌کنم سالم‌ترین راه است. آن راه چیست؟ آن راه این است که به همه‌ی مشورت‌کنندگان در عمرم هم، گفتم. اینک هم اگر طرفِ مشورت کسی قرار گیرم همان را با قاطعیتی بالاتر می‌گویم. چون‌که با این شش تن به بهترین نحو با قرآن، با اهل بیت عصمت ع انیس می‌شویم و حضرت امام اعلا علی علیه السلام و حضرت امام قیام و عرفان حسین علیه السلام درین افکار به‌خوبی و به‌درستی نشان داده می‌شوند. آثار این شش تن درین زمانه منظورمه که بهترین مسیر برای از اسلام، سالمْ سر درآوُردن است و به اسلامِ سالمْ، رسیدنُ نائل‌آمدن.

یک : مطالعه، با انگیزه‌ی اعتقادِ

 

تمام آثار آقای دکتر زنده‌یاد علی شریعتی

تمام آثار آقای آیت ا... شهید مرتضی مطهری

تمام آثار آقای مهندس مرحوم مهدی بازرگان

تمام آثار آقای آیت ا... شهید دکتر بهشتی

تمام آثار آقای استاد مرحوم محمدرضا حکیمی

تمام آثار آقای حجت الاسلام محمد مجتهد شبستری

 

دو : مطالعه، با انگیزه‌ی اطلاع و احتیاط

 آثار دستچین آقای دکتر عبدالکریم سروشِ قدیم و جدید. صدالبته، درین میان، خواندن احوال وَ اخلاق وَ خاطرات علمای پارسا و همچنین کسب دانش وَ ارزش وَ بینش دانشمندانِ دانا را نباید از دست داد. یک دوره هم باید آنچه زنده‌یاد نادر ابراهیمی نگاشتُ ساخت را از سر گُذرانْد. علاوه‌برین، باید با تسلط بر افکار متفکران مشهور مغرب‌زمین، قوت مقایسه وَ اقتباس در خود پدید آوُرد. چون در اثر مقایسه است که به عمق برتری‌های تئوری‌های اسلام مبین، ایمان عمیق می‌آوریم.  ۱۰ . ۶ . ۱۴۰۳ دامنه دارابی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
راهِ از اسلام سر درآوُردن
/post/2527
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۶۸
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

تربیت و حکومت

امروز ۷ ، ۶ ، ۱۴۰۳ روزنامه‌ها را دیدم، دیدم چیزی قابل عرضه‌کردن در اخبار امروز و دیروز پیدا نشد، این بود به این مورد از سُویم ورود شد. ← این: از یک سمت، اسلام ضمانت اجرای تمامی احکامش را به عهده‌ی اجتماع گذاشت. از سمت دیگر حکومت را مأمور کرد سیاسات و حدود را «با کمال مراقبت و تحفُظ» اجرا کند. معلوم است چنین حکومتی، موافق طبع عموم مردم امروز نیست. چون علامه، المیزان را سال ۱۳۳۵ داشت می‌نوشت پس آن روز را تطبیق داد که از نظر وی فرورفته در «شهوات و هواوهوس» بود. آرزوها در دو طبقه‌ی مرفه و فقیر آن روز نیز نمی‌گذاشت چنین حکومتی را بپذیرد. چون به نقل از همان جلد ۴ المیزان در صفحه‌ی ۱۶۰، وضع حال آن این بود: بشری که، به دست خود آزادی را در «کام‌گیری، خوشگذرانی، سبُعیت، درّندگی» سلب می‌کرد. لذا از نظر آن اسلام‌شناس، چنین نظامی (سیاسات و حدودش تحفظ و مراقبت شود) «آنگاه موافقِ طبع عموم مردم می‌شود که در نشر دعوت و گسترش تربیت اسلامی شدیداً مجاهدت» شده باشد و بشود. در واقع از نظر وی، تا تربیت اسلامی رخ نداده باشد، امکان نظام دلخواه اسلام وجود ندارد. در فلسفه‌ی سیاسی وی، در صورت امکان تشکیل نظام هم، «مشورت با عقلای قوم» باید یک اصل اساسی آن نظام در نظر گرفته شود. زیرا در نگاه ایشان بعد از رسول ص و بعد از غیبت امام زمان علیه السلام، «بدون هیچ تردید و اختلافی» امر حکومت «به دست مسلمین» است. نیز در دین اسلام، در تمامی احکام اخلاقی و قرآنی، توحید حاکم است. یعنی جای خدا توسط هیچ احدی تصرف نشود. نکته‌ی من دقیقاً این است جامعه‌ی ایران این زمان (امروز که می‌نویسم، هست: ۷ شهریور ۱۴۰۳) با آن زمان (که سال ۱۳۳۵ بود) چه وجه اشتراکاتی پیدا کرده است. منظورم این است چقدر از هم شباهت می‌گیرند. اصلاً اشتراک و شباهت پیدا کرده اند، یا نه. جواب هر جور که شد، نظریه‌ی سیاسی صاحب المیزان درین میزان، درست شناخته می‌شود. دامنه دارابی

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
تربیت و حکومت
/post/2524
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۹۵
  • پست شده - چهارشنبه, ۷ شهریور ۱۴۰۳، ۱۲:۵۹ ب.ظ
  • : برچسب ها
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

آقای خوئی و دانشمند یهودی

آقای خوئی و دانشمند یهودی

روایت مرحوم آیت‌الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی از گفت‌وگو با یک دانشمند یهودی و اثبات جاودانگی قرآن: «مرحوم آیت‌الله العظمی خوئی در کتاب تفسیری خود با عنوان «البیان فی تفسیر القرآن» که با نام «بیان در علوم و مسائل کلی قرآن» (ص ۶۵۶-۶۵۷) به فارسی ترجمه شده است به ماجرای گفتگوی خود با یک دانشمند یهودی و اثبات جاودانگی قرآن می‌پردازند: من‌‌ با‌ یکی‌ ‌از‌ علمای‌ یهود گفت‌وگویی‌ داشتم‌ و ‌در‌ ‌این باره‌ ‌که‌ «دوران‌ دین‌ یهود سپری‌ ‌شده‌ و دلایل‌ و معجزاتشان‌ تمام‌ ‌شده‌ ‌است‌» ‌به‌ ‌او‌ گفتم‌: آیا شریعت‌ تنها ‌برای‌ یهودی‌هاست‌ و ‌ یا ‌ ‌به‌ تمام‌ مردم‌ و ملت‌ها عمومیت‌ دارد! اگر‌ اختصاص‌ ‌به‌ ملت‌ یهود داشته‌ ‌باشد‌، ملت‌های‌ دیگر ‌به‌ پیامبر دیگری‌ نیازمند خواهند ‌بود‌ و ‌آن‌ پیامبر ‌به‌ نظر ‌شما‌ جز پیامبر اسلام‌ چه‌ کسی‌ می‌تواند باشد‌! ‌اگر‌ شریعت‌ موسی‌ همگانی‌ و جهانی‌ ‌است‌ و ‌به‌ تمام‌ بشر و انسان‌ها عمومیت‌ دارد، پس‌ ‌به‌ یک‌ دلیل‌ همیشگی‌ و گواه‌ زنده‌ای‌ نیازمند خواهد ‌بود‌، ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ امروز چنین‌ دلیل‌ و گواهی‌ ‌در‌ دست‌ نیست‌، زیرا معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌به‌ عصر ‌خود‌ وی‌ اختصاص‌ داشت‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ وی‌ اثری‌ ‌از‌ ‌آن‌ باقی‌ نمانده‌ ‌است‌ ‌تا‌ موجب‌ باور و یقین‌ شود و بقا و استمرار آئین‌ یهود ‌را‌ ‌برای‌ همیشه‌ ثابت‌ کند و ‌در‌ تمام‌ اعصار و قرون‌ گواه‌ حقانیت‌ ‌آن‌ ‌باشد‌.

 

اگر‌ بگویید: گرچه‌ ‌اینکه‌ معجزات‌ فعلا وجود ندارد ولی‌ تواتر اخبار و نقل‌های‌ فراوان‌ وجود آن‌ها ‌را‌ روشن‌ و مسلم‌ می‌سازد، ‌در‌ جواب‌ خواهیم‌ ‌گفت‌ ‌که‌: اولا: معجزه‌، ‌در‌ صورتی‌ می‌تواند، ‌از‌ راه‌ تواتر ثابت‌ شود ‌که‌ تعداد ناقلانش‌ ‌به‌ حدی‌ برسند ‌که‌ ‌در‌ میان‌ مردم‌ موجب‌ یقین‌ شود و ‌شما‌ نمی‌توانید چنین‌ تواتر ‌را‌ ‌در‌ اثبات‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌در‌ ‌هر‌ عصری‌ و میان‌ ‌هر‌ ملت‌ و نسلی‌ ثابت‌ کنید. ثانیا: ‌اگر‌ تنها نقل‌ معجزات‌ ‌در‌ اثبات‌ یک‌ حقیقت‌ کفایت‌ کند، ‌اینکه‌ ‌که‌ ‌به‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ اختصاص‌ ندارد، ‌شما‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌را‌ نقل‌ می‌کنید، مسیحیان‌ معجزات‌ حضرت‌ عیسی‌ ‌را‌ نقل‌ می‌کنند، مسلمانان‌ نیز معجزات‌ پیامبرشان‌ ‌را‌، چه‌ تفاوتی‌ ‌در‌ میان‌ ‌اینکه‌ نقل‌ها هست‌ ‌که‌ گفتار ‌شما‌ ‌در‌ نقل‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ پذیرفته‌ شود ولی‌ گفتار دیگران‌ نه‌؟؟ ‌اگر‌ همان‌ نقل‌ معجزات‌ پیامبری‌ موجب‌ تصدیق‌ ‌آن‌ پیامبر شود، ‌شما‌ چرا نبوت‌ پیامبران‌ دیگر ‌را‌ ‌که‌ معجزات‌ همه‌ آنان‌ نقل‌ ‌شده‌ ‌است‌، تصدیق‌ نمی‌کنید!؟ 

 

او‌ ‌در‌ پاسخ‌ ‌من‌ ‌گفت‌: معجزاتی‌ ‌که‌ یهودیان‌ ‌برای‌ حضرت‌ موسی‌ نقل‌ می‌کنند مسیحیان‌ و مسلمانان‌ نیز آن‌ها ‌را‌ تصدیق‌ می‌نمایند و ‌به‌ صحت‌ آن‌ها اعتراف‌ دارند و اما معجزات‌ پیامبران‌ دیگر مورد قبول‌ همه‌ نیست‌، ‌اینکه‌ ‌است‌ ‌که‌ آن‌ها ‌به‌ دلائل‌ دیگر نیازمندند ‌تا‌ ‌به‌ مرحله‌ ثبوت‌ برسند. در‌ پاسخ‌ وی‌ گفتم‌: آری‌، درست‌ ‌است‌ ‌که‌ مسیحیان‌ و مسلمانان‌ نیز معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌را‌ قبول‌ دارند ولی‌ نه‌ ‌از‌ راه‌ تواتر و نقل‌های‌ یقین‌ آور یهودیان‌ بلکه‌ ‌به‌ علت‌ ‌اینکه‌ ‌که‌ پیامبرانشان‌ ‌از‌ ‌آن‌ معجزات‌ خبر داده‌اند. مسیحیان‌ و مسلمانان‌، معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌را‌ ‌به‌ وسیله پیامبرانشان‌ می‌شناسند و ‌اگر‌ نبوت‌ آنان‌ ‌را‌ نپذیرند، راهی‌ ‌به‌ تصدیق‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ نخواهند داشت‌ ‌تا‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ پیامبری‌ قبول‌ بدارند. ‌اینکه‌ اشکال‌ تنها ‌به‌ دین‌ یهود اختصاص‌ ندارد بلکه‌ ‌به‌ تمام‌ ادیان‌ گذشته‌ ‌هم‌ متوجه‌ ‌است‌ و تنها دین‌ اسلام‌ ‌است‌ ‌که‌ معجزه ‌آن‌ جاودان‌ و ‌در‌ تمام‌ قرون‌ و اعصار زنده‌ و ‌در‌ میان‌ تمام‌ ملت‌ها و نسل‌ها جریان‌ دارد و ‌تا‌ روز رستاخیز ‌با‌ جهانیان‌ سخن‌ می‌گوید و آنان‌ ‌را‌ ‌به‌ سوی‌ حق‌ دعوت‌ می‌کند. ما از‌ راه‌ ‌اینکه‌ معجزه جاودان‌ و جاری‌ ‌که‌ همان‌ قرآن‌ ‌است‌، اسلام‌ ‌را‌ می‌شناسیم‌ و ‌آن‌ ‌را‌ تصدیق‌ می‌کنیم‌، اسلام‌ ‌را‌ ‌که‌ شناختیم‌ و پذیرفتیم‌ ‌از‌ تصدیق‌ تمام‌ پیامبران‌ گذشته‌ نیز ناگزیریم‌ زیرا ‌که‌ قرآن‌ و پیامبر اسلام‌ آنان‌ ‌را‌ امضا و تصدیق‌ کرده‌ ‌است‌. کوتاه‌ سخن‌ ‌اینکه‌ قرآن‌ تنها معجزه جاودان‌ و همیشگی‌ ‌است‌ ‌که‌ صحت‌ تمام‌ کتب‌ آسمانی‌ پیشین‌ ‌را‌ امضا و ‌به‌ صدق‌ و پاکی‌ تمام‌ پیامبران‌ گذشته‌ شهادت‌ می‌دهد و ‌به‌ آنان‌ ارج‌ می‌نهد.» (منبع)

آقای خوئی و دانشمند یهودی
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
آقای خوئی و دانشمند یهودی
/post/664
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۶۴۱
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

نوحه‌خوانی بانوان

نوحه‌خوانی بانوان

 به قلم دامنه : ۲۱ . ۴ . ۱۴۰۳ ، یک مسئله‌ی شرعی این است که نقل است نوحه‌خوانی بانوان اشکال دارد. من حکم این موضوع را بلد نیستم. خواستم فقط طرح مسئله کرده باشم. به هرحال من یادم است مرحوم مادرم تعریف می‌کرد در داراب‌کلا چند بانو از جمله جدّه‌ی من، روضه و نوحه می‌خواندند. نیمی از جمعیت ایران بانوان هستند چرا نباید نوحه‌خوان مخصوص به خود داشته باشند. این اشکال در کنار اشکال شرعی نیازمند نگاه فقهی است که من ازین دانش برخوردار نیستم.

نوحه‌خوانی بانوان
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
نوحه‌خوانی بانوان
/post/2501
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۱۶۰
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

خانم سمیه نوری ، دین و دینداری

 

به قلم دامنه: ایشان خانم «سمیه نوری» است، اهل کرمانشاه، امروز زندگی‌اش را می‌خواندم. اهل غُر به خدا بود. اما روزی در برف شاهرود به سرِ قبر شیخ ابوالحسن خرقانی در بسطام می‌رود می‌رود (امسال اردیبهشت از کنارش با رفقا گذشتیم) آنجا الهام می‌شود که به کربلا برود. رفت. در مسجد کوفه به‌شدت متحول می‌شود. بنیان خود را مرصوص می‌کند و به حرم رضوی می‌شتابد و اینک خود می‌گوید در راه درست قرار دارد. چون خود گفته است هیچ آدابی نداشت، نه نماز، نه خدا، نه دین. حتی  می‌گفت: «دین سمّ است و اگه وارد بدنت بشه، مغزتو مسموم می‌کنه!» اما اینک مسیر را یافت و در راه خدا آمده است. خوش آمدی بانو سمیه‌ی نوری. دین نور است، نورانی می‌کند.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
خانم سمیه نوری ، دین و دینداری
/post/2492
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۱۴۶
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

چهارده دُرّ از صدف دعای ابوحمزه

به قلم دامنه: من چهارده دُرّ از صدف دعای ابوحمزه (ثابت بن دینار ثُمالی از قبیله‌ی ثُماله، از تیره‌‌ی اَزد کوفه که فقیه و محدّث بوده و چهار امام معصوم از امام سجاد ع تا امام کاظم ع را درک کرده و از اصحاب و معتمدان آن ائمه‌ی هدی ع بوده) را استخراج و خلاصه می‌کنم؛ زیرا معصومین ع راه و رسم پرهیزگاری و چراغ راه هدایت هستند. منبع من متنی طولانی از آیت‌الله محمدجعفر طبسی است که این گونه فشرده و فهرست‌واره برداشت کرده‌ام:

 

۱. دقت در عقوبت

۲. خلوص در توحید

۳. جهل مطلق انسان

۴. امید به استجابت خواسته

۵. برنگزیندن هیچ چیز بر ذکر خدا

۶. طلبیدن هر چیز از خدا

۷. پوشاندن عیوب

۸. بخشندگی گناهان

۹. داشتن علمِ غیب مطلق خدا

۱۰. توبه وسیله‌ی ترفیع درجه و شست‌وشو روح

۱۱. گریه‌ی تاریکی قبر با هدف عمل نیک  به عنوان پادزهر

۱۲. طلب وسعت رزق

۱۳. درخواست امنیت در کشور

۱۴. تمنای عافیت خلق.

 

التماس دعا. قم. دامنه

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
چهارده دُرّ از صدف دعای ابوحمزه
/post/2469
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۱۷۹
  • پست شده - پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۲۹ ق.ظ
  • : برچسب ها
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

رسم دل میان هندو تا مُسلِم، مسیحی، یحیوی

رسم دل میان هندو تا مُسلِم، مسیحی، یحیوی

به قلم دامنه: رسم دل. اساساً به سوی خدا رفتن یک رسم جهانی است. چه مسلِم باشی، چه هندو، چه مسیحی و چه به دین یحیوی و هر سلوکی. حتی حضور هندوهای هند برای عبادت در معبد با بهترین حالت در لباس و شکوه ذهن و شوکت صورت می‌پذیرد. شاید آنان خیال می‌کنند خدای آنان (بُت درون معبد) ناراحت می‌شود لُخت و عور باشند، پس پوشش هنگام رفتن در محوطه‌ی معبد از الزامات است، حتی برآمده از حس‌وحال‌های خود فرد معتقد.

 

 

خواستم بگویم سبک عبادت و اساساً مناسک در اسلام خیلی حکمت دارد و بسیار زیبنده اجرا می‌شود. مثلاً نماز در خلوت. اقامه در جماعت. رفتن به زیارت. طرز حضور و خواندن دعای کمیل. حتی یک آش نذری پختن و یا سفره‌ی ابوالفضل العباس س انداختن؛ تمامی دارای چارچوب زیبا و حس‌وحال‌های عرفانی و معنوی است. ماه رمضان اوج این نزاکت و رسم دل است. خدایا ! اِمدادا ! اخلاصا ! که شعله‌های این آداب زیبا و دلربا و این رفتار انباشت از ادب و ارادت، از دل تک‌تک ماها، هرگز خاموش نشود.

رسم دل میان هندو تا مُسلِم، مسیحی، یحیوی
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
رسم دل میان هندو تا مُسلِم، مسیحی، یحیوی
/post/2467
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۲۱۷
  • پست شده - سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۰۳ ق.ظ
  • : برچسب ها
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

۱۵۰ نیروی عقل و جهل

 به قلم دامنه: ۱۵۰ نیروی متضادِ متساوْ در انسان. نه؛ نه، هرگز فکر نمی‌کنم که شما نمی‌دانید، نه. چُنین مَباد. می‌دانم که می‌دانید خداوند متعال به صورت تساوی، ۷۵ نیرو به عقل داده است و ۷۵ نیرو به جهل، که سرجمع آن می‌شود ۱۵۰ نیرو. هر کدام دو به دو، رودرروی هم‌اند به صف! و حتی اگر مؤمنی بخواهد، رویاروی هم‌اند، به دفع! راستی؛ این ۱۵۰ نیروی خدادادِ مثبت و منفی را -که نوعی لشگر آماده‌باش عقل و جهل محسوب می‌شوند- در کدام اتاقِ کنترل خود وارسی‌اش می‌کنید؟!!! اصلاً جهت‌دِه هستید یا نه؟! میز کنترل این دو نیروی متعارض دارید یا نه؟! نام می‌برم این نیروی لشگر درون انسان را که می‌دانم خبر دارید پیشوای ششم امام صادق علیه السلام جزئیات از آن را در نشستی به پیروان آموختند. هر نیرو خود به‌تنهایی در دیدِ آن حضرت (البته به برداشت آزاد من) اندازه‌ی زورِ یک لشگر را دارد، حتی فراتر از لشگر را. زیرا کافی‌ست مثلاً کسی شقاوت را جای سعادت در قلبش غَرس کند، دیگر همین یک نیرو، کار صدها لشگر (حتی n لشگر) را علیه‌ی او می‌کند. جدول زیر را از متافزیک گرفتم اما به سیاق خودم تدوین کردم.

جدول

لشگریان عقل (فضایل اخلاقی) 

مقابلش

لشگریان جهل (رذایل اخلاقی)

در زیر :
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
۱۵۰ نیروی عقل و جهل
/post/2457
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۲۲۳
  • پست شده - سه شنبه, ۱ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۱۱ ق.ظ
  • : برچسب ها
ادامه ی مطلب
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

نکاتی بر دعای ندبه

نکاتی بر دعای ندبه

 

به قلم دامنه: برداشت تفسیری بنده از نُدبه. از همان لفظ نُدبه شروع کنم که «شیون» است. شیون به چیست؟ شیون برای فراز و فرود. از یک سو ندبه‌خوان بهجت و سُرور از خود بروز می‌دهد تا داشته‌های دینش را به رخ روحش بکشد تغذیه‌اش کند؛ عید کند خود را. کما این که ترجیح این است این دعا در سه عید بزرگ زمزمه شود نیز صبح جمعه که انسان تمام زوایای وجود شخصی برآمده از سرشت خود را جمعیت و اتحاد بخشد. از نظر من چند جای این دعا، از همه جا نردبان‌تر است؛ ولو شیون برای نالیدن فرود خود و جامعه (یعنی نقص‌هایی از خود و جامعه‌ی خود) باشد و یا شیون برای بالیدن فراز خود و جامعه (یعنی کمالاتی از محیط مسلمین و داشته‌های دین خود و جامعه‌ی خود)

 

از جمله‌ این‌ جاها :

 

یکم: آن جا، که آمده است: «اَینَ مُحی مَعالِمِ الدینِ و اهلِه» کجاست احیاگر نشانه‌های دین و اهل دین؟! معالم درین جا یعنی بقایا و نشانه‌ها. فرض درین فراز برین گرفته شده که نشانه‌ها و اهل آن نسیان رفته است؛ پس ظهور موعود را زود می‌خواهد؛ چرا؟ چون از مُردن ارزش‌ها و اصول مذهبی در میان مردم نگران و غصه‌دار شده است، پس در انتظار احیاگر نشسته است. چون کمی بالاتر در مقام منتظر نالید که کی می‌شود بیایی که اَمْت و عِوَجِ و انحراف را درست کنی!

 

دوم: آن جا، که آمده است: هَلْ اِلیکَ یابْنَ اَحمدَ سَبِیلٌ فَتُلقىٰ. یعنی «آیا به سوی تو ای پسر احمد -صلوات الله علیه و آله و سلّم- راهی هست تا ملاقات شوی؟ این فراز شیون را به فاز شیفتگی و شیدایی می‌برَد. دیگر نالیدن نیست، بالیدن است برای دیدار و دیدن. چون حضرت موعود ع در پِس پرده است، مشتاق، در مقام ندبه خود را متقاضی ملاقات با امام زمان ع معرفی می‌کند. چنین فکری، موجب حرکت تکاملی آن فرد می‌شود و در همان هنگام دعا احساس شکوه و شکوفایی می‌کند و غنچه‌ی درونش باز می‌شود.

 

سوم: آن جا، که آمده است: رَیّاً رَوِیّاً هَنیئاً سائِغاً. از همین فراز عجیب پایانی، با آن همه گریه و زاری، از خدا گوارایی و خوشی و شادی پایدار و کامل می‌خواهد که همچنان بر جانش جاری باشد و بر دریای درونش بریزد که پس از دریافت آن، حتی دیگر تشنگی دستش ندهد. این یعنی شیون باید به شیدایی پیوند بخورَد و جوش شود. پس ندبه ندای ناله است به سوی نوا. به عبارتی سیردادن دل از فردی مویه‌کُنان به فردی مُبتهج و شادمان.

نکاتی بر دعای ندبه
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
نکاتی بر دعای ندبه
/post/2290
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۵۳۹
  • پست شده - چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ۰۱:۰۲ ب.ظ
  • : برچسب ها
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

هفت منزل انسان

به قلم دامنه: تاریخ انتشار این پست: چه خبر از هفت منزل؟!!! کتاب "در سپیده‌ی اخلاص" اثر آیت الله حسین مظاهری به منازل هفت‌گانه‌ی حکیم فریدالدین عطار پرداخته است که من تلاش کردم ازین پرداخت، برداشت آزاد با ادبیات خودم ارائه دهم. امید است بتوانم.

 

 

ابتدا نماد هفت‌ منزل:

 

منزل اول: دنیا

منزل دوم: خوف

منزل سوم: رَجاء

منزل چهارم: حیاء

منزل پنجم: شُکر

منزل ششم: محبت

منزل هفتم: الله متعال

 

شرح مختصر هر منزل:

 

در منزل اول -دنیا- :  قصد، قصد دنیایی‌ست؛ از نوع حلال آن، نه دنیای حرام. یعنی عمل واجب یا مستحب طبق دستور خدا انجام می‌گیرد اما هدف، گرفتن پاداش از خدا برای حاجت دنیاست. بهترین مثالش این است: شخص خبر دارد گُزاردن نماز اول وقت باعث محبت او در دل‌ها می‌شود (ر.ک: ص: ۳۷) و خودِ نماز هم او را دعا می‌کند؛ پس با این قصد، اولِ وقت اقامه می‌کند.

 

در منزل دوم -خوف- : محرّکِ فرد در ترک یا انجام عمل، پروا از خدا و عقوبت است. ترس و تقوا و پروا عامل خوبی هست و قرآن از نذیر (=هشداردهنده) و بشیر (=بشارت‌دهنده) و مشتقّات هر دو لفظ، استفاده کرده است. مثل آیات مکّی بر محور معاد؛ که اِنذار است و محرک خوف. منزلگاه دوم را فوز بزرگ خوانده‌اند.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
هفت منزل انسان
/post/2448
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۲۸۴
ادامه ی مطلب
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

مثلث بعثت، امامت، مهدویت

مثلث بعثت، امامت، مهدویت

به قلم دامنه: تاریخ انتشار این پست:

 

اول:

مثلث بعثت، امامت، مهدویت

شرافتمندان سلام. بعثت بر بشریت و در رأس آن بر سادات خجسته باد. همه‌ی پیغمبران در ساده‌ترین مکان، برانگیخته شدند. زیر بوته‌ی انار، درون غار، و حتی کنار گوسفندان. این به‌خوبی می‌رساند ″اَنَا بشَرٌ مِثلُکم″ (۱۱۰ - کهف) را. از جنس همین مردم کوچه و بازار و سوق بودند تا آسان و روان، بشر را به سمت فلاح و رستگاری سوق دهند. امین عرب حضرت محمد آخرین نبی رحمت، آن سان به بعثت رسید که حتی در مال، وابسته به حضرت خدیجه‌ی پرثروت بود و در دوران حساس حیات، یتیم و تحت سرپرست؛ سرپرستانی لایق و احَقّ و ارجح، چون پدربزرگش عبدالمطلب و سپس عمویش ابوطالب. پس؛ میان بعثتِ پیامبری با ثروت و زر و حتی با تزویر و زور، هیچ نسبتی برقرار نیست. آن کس برانگیخته می‌شد که لیاقت دریافت وحی را می‌داشت. شرط نبوت نه ثروت بود، نه قصر. نه سلطنت بود، نه دستی چیره‌دست.

 

با همین منطق ساده می‌توان دریافت پیروانِ پیامبران -علیهم صلوات الله اجمعین- در راه درست هستند و تحت تعالیم برگزیده‌ترین انسان‌های روی زمین. کافی هست پیام آنان را دست یافت و بر نصّ آن دستبُرد نزد و متن مقدس را تحریف نکرد. بهترین راه اطمینان این است به راهِ راهنمایانِ پس از پیامبران، در آمد و پویه‌ی آنان را پیمود و توشه‌ی پربار، پیمانه کرد. و چه پیمانی بهتر و سزاوارتر با امام علی و چه پیمودنی شایسته‌تر از پیمایش و پایش راه علی علیه السلام، که هم اَنفَس برای پیامبر خاتم ص بود، هم عصاره‌ی فضایل تمامی پیغمبران و هم اولین امام پس از خاتمه‌یافتن نبوت آنان.

 

من بعثت منهای امامت را فقط یک اتفاق می‌دانم و ظاهرِ کار. بعثت، دنباله دارد که آن را پیاده سازد، یعنی امامت و اجتهاد. که همه در انتظار یک ظهورند، عین واقعه‌ی قیامت که طلوع حضرت موعود خاتم الاوصیاء آقا و مولا امام عصر و زمان مهدی صاحب الزمان ع بر کره‌ی زمین است. مثلث بعثت، امامت و مهدویت مساوی است با هدایت و سعادت. فرخنده باد فروآمدن پیام «اِقراء»ی وحی، بر سینه‌ی صدر محمد صلی الله، در میانه‌ی غار حرا. دامنه.

 

 

:

به یاد ابوباقر مخ موشکی حزب‌الله عراق

در کمتر از دو روز می‌خواستند حماس را نابود سازند اما تا امروز ۱۲۵ روز طول کشید و اسرائیل در گرداب باریکه‌ی غزه به دست صدها رزمنده، گیر کرده است. صدام حسین رهبر حزب بعث و رئیس عراق هم، روزی می‌خواست سه روزه تهران را فتح کند اما ۸ سال مقاومت هزاران رزمنده‌ی ایران، ارتش عفلقی عراق را به پشت مرزها راند و یک وجب از خاک را به جنگجویان نداد. بعد سرکرده‌ی سازمان منافقین خواست یک شبه از کِرند غرب، میلیشیای مزدور خود را به غرب تهران برساند که در مرصادِ صدها رزمنده به کام مرگِ جهنم فرستاده شدند. اخیراً هم، انگلیس و آمریکا -دو یاغی مغرور بین‌المللی- با آوردن ناو خواستند یمن را بترسانند اما دیدند میلیون‌ها رزمنده‌ی یمن، شجاع‌تر از آنند که با جابجایی چند ناو و چند بمباران، از مقاومت دست بر دارند.

 

حال که دیدند به استیصال رسیدند -و بدتر از آن به افتضاح- دیشب ارتش اشغالگر و تروریست آمریکا -که غرب‌پرستان داخلی از روی غفلت و انحراف آن ارتش را آزادیبخش و ناجی! قلمداد می‌کنند و شاید هم ستایش- به همان سبک ترور حاج قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی، در شرق بغداد منطقه‌ی بلدیات، از هوا با پهپاد، این رزمنده‌ی فرمانده‌ی ارشد حزب‌الله عراق را ترور کرد.

مثلث بعثت، امامت، مهدویت
ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
مثلث بعثت، امامت، مهدویت
/post/2449
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۱۹۷
ادامه ی مطلب
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

قرآن، عقل الله

به قلم دامنه: تاریخ انتشار: . برخی  -ازجمله دکتر دینانی- قائل‌اند قرآن، عقلُ الله است. او درین کتاب (عکس مندرج) در صفحه‌ی ۱۸۴ میان گزاره و انشاء در قرآن فرق می‌گذارد. در جمله‌های گزاره، احتمال صدق و کذب وجود دارد اما در جمله‌های انشائی صدق و کذب نیست. مثلاً به گفته‌ی وی بسم الله الرحمن الرحیم گزاره نیست، انشاء است. او آیات مشتمل بر امر و نهی را انشاء می‌داند. اما می‌گوید تردید نکنید بعضی از آیات قرآن عظیم الشأن، گزاره است. مثلاً آیاتی که خبر از گذشته و داستانی نظیر حضرت نوح ع و موسی ع و عیسی ع می‌دهند حتماً گزاره است.

 

 

اما چگونه می‌توان گفت گزاره است حال آن که احتمال صدق و کذب در تعریف گزاره هست؟ جواب این است: به حسب ذات، هر گزاره احتمال صدق و کذب دارد اما چون در قرآن کریم قائل سخن، خداوند است پس آن را صادق می‌دانیم. علت این است ما در گزاره، به اعتبارِ گوینده، احتمال صدق یا کذب می‌دهیم، نه به اعتبار ذات. گزارشگر وقتی خداست، احتمال کذب در آن نیست. قرآن عقل الله است. دامنه. راستی روزی رفتم این کتاب را بخرم دیدم هست سیصدهزار تومان!!! واقعاً کالاهای فکری چرا و چقدر این قدر گران؟!! والسلام. پنجشنبه: ۵ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۰۱ ق.ظ. دامنه.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
قرآن، عقل الله
/post/2439
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۳۴۵
۴
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

اسلام پیر نمی‌شود

وقتی با این پرسش مواجه می‌شوم که "کامل‌ترین دین بودنِ اسلام" به چه معناست؟ اول دنبال جواب عقل خودم می‌گردم، و چون نیازمند تتبع اهل فن هم هستم، سپس پیِ آراء اهل علم (=دین‌شناسان) می‌روم. اغلب این طور گفته‌اند که اسلام چون آنچه موجبِ قُرب انسان به خدا می‌شود را دقیق بیان فرموده است. (ر.ک: سرشت و سرنوشت. دکتر دینانی. ص ۲۰۰) برای این، اسلام کامل است که چیزی را فروگذار نکرده است. پیام مهم اسلام هم معرفت به خداوند است و اسلام شناخت ما را از خداوند کامل می‌کند. می‌دایند لابد چرا. چون جوهرِ دین که از -غیب الغیوب آمده است- "معرفتِ خداوند" است. اسلام به قول عارفان و متألّهان "پیر نمی‌شود". فقط باید توسط اهل فن تفسیر شود. البته باید به‌هوش بود تا در دام تفسیر هر ناوارِد یا منحرف نیفتاد.  ۳۰ آذر ۱۴۰۲ دامنه.

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
اسلام پیر نمی‌شود
/post/2431
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۱
  • ۲۲۳
  • پست شده - پنجشنبه, ۳۰ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۳۳ ب.ظ
  • : برچسب ها
۱
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

زندگی آیا معنی دارد؟!

ویل دورانت (۱۹۸۱ - ۱۸۸۵) در بخش اول کتابش «درباره‌ی معنی زندگی» ترجمه‌ی شهاب‌الدین عباسی با عنوان "تمنای معنی" گفت انقلاب صنعتی غرب خانه و خانواده را نابود کرد؛ هر اختراعی قدرتمندان را قوی‌تر  می‌کند و ضعیفان را ضعیف‌تر. غرب خدا را ظاهراً ناپدید !!! کرده است. (ر.ک:  ص ۲۴) وی درین اثر این‌گونه زیبا به ضرورتِ وجود دین پرداخت که اشتباه است اگر این واقعیت را در نظر نگیریم زندگی معنوی ما همان قدر طبیعی است، که زندگی جسمانی ما. اساساً از نظر ویل دورانت وضع طبیعی بشر "امید" است نه یأس. او با قاطعیت رویه‌ی تمدن غرب را نقد می‌کرد.ویل دورانت  -همان طور که  از آن صفحه‌ی بسیار مهمش از روی گوشی‌ام عکس انداخته‌ام- باور داشت دین‌های بزرگ از دلِ نیاز انسان‌ها به این که احساس کنند زندگی‌شان ارزش دارد و سرنوشت‌شان بیهوده نیست سرچشمه گرفته‌ و شکوفا شده‌اند. وقتی چنین ایمانی که مایه‌ی دلگرمی است رو به ضعف گذارَد، زندگی کاستی می‌گیرد و از یک نمایش روحانی به واقعه‌ای زیستی!!! تبدیل می‌شود و منزلَت انسان را نابود می‎سازد. درین شرائط جسارت‌های حیاتی انسان که تحسین او را برمی‌انگیخت، تبدیل به شکّاکیت و تحقیر می‌شود و در پی آن امید و ایمان، ناپدید و ترس و تردید رویّه‌ی روز می‌شود.

 

 

 

مستزاد : اینک همان تمدن -که از خدا هیچ باکی ندارد و به قول زنده‌یاد ویل دورانت  ظاهراً ناپدید!!!  کرده‌اند- آنچه پادگان نظامی آمریکا (=اسرائیل) بر سر مردم فلسطین در باریکه‌ی غزه و کرانه باختری می‌آورد خوشحال است و جانبدار. دنیا تا این حد از معنی در زندگی تهی نشده بود که امروز شده است. غرب با این نگبت و نخوت خواهی‌نخواهی می‌پژمُرَد؛ پژمُرد فعلاً پلاسیدگی‌اش هنوز خوب بیرون نریخت. اهل فن این پژمردگی زندگی غربی و غرب‌لیسانی را دقیق لمس می‌کنند. باایمانی مانع است، تن به هر کاری بشود داد و پای هر کاری را مُهر تأیید بشود زد. دامنه. تا امروز ۲۲ آذر ۱۴۰۲ : بازدید کل سایت دامنه: « ۱۳۴۸۰۹۹ »

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
زندگی آیا معنی دارد؟!
/post/2427
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
  • ۰
  • ۲۳۰
۰
درج پیام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
۱ ۲ ۳ ... ۷ ۸ ۹ بعد