qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

۷ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۳ ثبت شده است

عکس های ما از داراب کلا تا مشهد مقدس
عکس

عکس های ما از داراب کلا تا مشهد مقدس

جمعه ارديبهشت ۱۴۰۳

مشهد مقدس

از ۳  تا   ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳  از راست:

حاج احمد آهنگر. سید رسول هاشمی

دامنه دارابی. سید علی اصغر شفیعی دارابی

 

 

دامنه و رفقا مزار داراب کلا

(غروب سی ام فروردین ۱۴۰۳)

عکاس : حجت رمضانی دارابی

مراسم بانو شهربانو

همسر سیدعسکری شفیعی

 

 

عکس‌ها در حجم بالاتر در

 

اینجا

 

 

...


 

دامنه و حمیدرضا. اوس صحرا

 

 

...

 

 

....

 

 

...

 

 

مشهد مقدس

چایخانه‌ی باغ رضوان حرم رضوی

 

 

در نواب حرم رضوی مشهد مقدس

(از ۳ تا ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳)

عکاس : دامنه . خانم‌های رفقا و دامنه

 

 

مسجد گوهرشاد

 

 

دامنه . سید علی اصغر

 

 

مشهد مقدس . دارالحجه

 

 

جاده دشت - تونل جنگل گلستان

ماشین جلویی، بنده

 

 

داخل جنگل گلستان

ماشین جلویی، بنده

عکاس : سید علی اصغر

از داخل ماشین حاج احمد

بقیه ی عکسها در  اینجا نگاه شود

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
چرا این عکس رهبری معظم برام جاذبه دارد؟
گوناگون

چرا این عکس رهبری معظم برام جاذبه دارد؟

جمعه ارديبهشت ۱۴۰۳
 به قلم دامنه:  ۲۱  .  ۲ . ۱۴۰۳ ، چرا این عکس رهبری معظم برام جاذبه دارد؟ درین عکس -که جدیداً اجازه‌ی انتشار یافته است- چند چیز جلوه دارد. البته به دید خودم. یکی یکی برمی‌شمارم:
 
 
 
۱. اون بیست و یک کتاب روی هم در جُلوَش؛ که نشان می‌دهد مطالعه‌ی رهبری معظم تطبیقی است، یعنی دست به مقایسه‌ی متون آثار مختلف می‌زند. ۲. خودِ کتابِ بازِ در حالِ مطالعه، که به صفحات انتهایی کتاب رسیده است که درین حالت، انسان به شعَف و شادی می‌رسد کتاب را به پایان بُرده است. ۳. اصل حضور در کتابخانه که یک فرهنگ و ادب دیرین در بین ایرانیان است. هم آشپزخانه، هم کتابخانه، هم بالخانه، سه عنصر اصلی رفتار ایرانی بوده است. ۴. موی بلند رهبری که نوعی خَرق عادت در میان نظام روحانیت است. دیرزمانی، داشتنِ مو بر سر برای فرد روحانی عیب و نقص بزرگ پنداشته می‌شد. ایراد می‌گرفت مُلّا را ببین زِلف گذاشته است! موی بلند سر، به تیپ و قیافه‌ی رهبری می‌آید زیرا اساساً فردی زیبا و جزوِ جاذبه‌داران از نظر رخ و چهره است. در دانش هم جزوِ پیشروان کتاب خواندن است، بی‌شمار کتاب خواند. ۵. اون نوشته‌ی پای عکس در سمت راست که حقیقت را بیان می‌کند. شیرینی جمله در خود جمله موج می‌زند: هیچ چیز جای کتاب را پُر نمی‌کند؛ البته به دید و ایده‌ی من: الّا یک رفیق اُنسا و دانا. ۶. دستِ راست رهبری که مشخص است از خود دوش به سمت پایین از کار افتاده است. یک نماد از رفتار مسلحانه‌ی سازمان ترور رجوی علیه‌ی شاخص‌های متفکر انقلاب. ۷. طرز نشستن، که وضع غَرقه است در لای کتاب و نشان از فرورفتن در اعماق متن است. ۸. اصل سبک مطالعه که نشان می‌دهد رهبر معظم برای خواندن، آدابی را -از روی استحباب یا وجوب و یا سلیقه و نظم- رعایت می‌کند. مثل گذاشتن عرقچین بر سر و پوشیدن سینپوش روی دَشداشه (=پیراهن بلند) که از دوخت‌های خاص روحانیت است که در پوشش پیراهن و قبا صنف روحانی به تقلید اروپا نرفته است. ۹. چشمگیری و تنوع موضوعی کتاب‌های چیده‌شده در قفسه‌ی کتابخانه. ۱۰. اگر گفتید چیست؟ می‌ذارم به کنجکاوی مخاطب.
 
 
حالا یک بند بگویمُ بِگذرم: لقاءُ الله را واردید همه. از واژه‌ی ملاقات و تلاقی می‌آید؛ یعنی دیدار و رو به رو شدن. در معنای معنوی عرفانی (=شناختی) یعنی نوعی تجلّی (=بُروز، جِلوه) است؛ یعنی یک حقیقتی برای سالک (رونده) اهل سُلوک، که طبق نظریه‌ی مرحوم میرزا مهدی اصفهانی اعلی الله مقامه (واضع مکتب تفکیک) حقیقت و وقوع دارد. او معتقد بود:
 
برای یک آدم صاحبدل چیزی بالاتر از این آیه نیست که خدا وحی فرستاده: مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم. (ر.ک: انسان شناسی قرآنی، شهید مطهری، ص ۱۳۳)
 
یک خواسته‌ی معنوی است دیدار با خدا و یاد خدا. عین دعای کُمیل، که در آن حتی یک خواسته‌ی مادی وجود ندارد، تماماً معنویت است. من از دیدن عکس مطالعه‌ی آقاخامنه‌ای لذت بردم چراکه مرا به لقاءُ الله برد و کتاب، این کار ناب را با انسان می‌کند. خاتمه دامنه.
۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
فرهنگ فراموش‌شده دوچرخه در قم
قم

فرهنگ فراموش‌شده دوچرخه در قم

پنجشنبه ارديبهشت ۱۴۰۳

 به قلم دامنه ۲۰ .  ۲ . ۱۴۰۳ : و عصری رفتم یک دفتری که پنج دقیقه زود رسیدم. همین مرا به این دوچرخه مواجه کرد. گفتم چه فرهنگی داری که درین عصرِ پُز دادن‌ها که راکب مغرور است ماشین فلان مقدار قیمت را می‌راند، مَرکَبت همان دوچرخه است. کمی گپ زدیم تا دفتر به روی ما باز شود. گفتم مُجازم از دوچرخه‌ات عکس بندازم. گفت: بفرما. پرسید چه کاره‌اید؟ گفتم وبلاگ‌نویس. شروع کرد به شرحی بر دوچرخه که خیلی خواندن دارد. من که آمدم خانه فوری هر چه ذهن‌سُپاری کردم بر نوشته آوُردم. این چُنین:

 

دوچرخه‌اش پلاک شهربانی قدیم دارد. ساخت انگلیس، مارک غزال.. مال پدرش بود از سال ۱۳۴۸ که ده سال پیش بر اثر دیابت نابینا شدُ درگذشت. همه‌ی امورش را با آن می‌رسد. با آن به جمکران هم می‌رود. برخی موتوری‌ها و تاکسی‌ها در خیایان بر آو طعنه بار می‌کنند حتی تهدید که بزن کنار ما رد شیم!!! گفت خرجش تنها باد است که آن هم با صلوات است. نه هوا را آلوده می‌کند. نه سوخت مصرف می‌کند. نه شکمش در اثر ماشین‌سواری عادت‌واره پیچ می‌خورَد. گلِه داشت از رفتارهای برخی‌ها که زمانی شوفاژ را نمی‌دانستند چیست ولی حالا زعفرانیه قصر خریدند و قدرت گرفتند. گفتم من پیش یک خطاط شاعر می‌رفتم برخی شب‌ها او می‌سُرود:

 

من از روئیدن خار بر سر دیوار دانستم

که ناکس کس نمی‌گردد از این بالا نشینی‌ها

 

من از افتادن سوسن به روی خاک دانستم

که کَس، ناکس نمی‌گردد از این اُفتان و خیزان‌ها

 

خیلی خوشش آمدُ گفت: شاعری؟ گفتم نه ناقِلم! به قول برخی‌ها ناقلا و خلِه بِلا! هیچی! خواستم فرهنگ فراموش‌شده‌ی استفاده از دوچرخه برای امور کاری و اداری را یادآوری کنم که در میان ما رَخت بر بست. امید است باز دلش بیادُ برگردد سمت ماها.  قم. دامنه‌ی دو.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
قم

دو پاتوقم در قم

سه شنبه ارديبهشت ۱۴۰۳
 

 

 به قلم دامنه: ۱۹ . ۲ . ۱۴۰۳ ، دو پاتوق (=لنگر، میعادگاه) من در قم، یکی مسجد فاطمه زهرا س بلوار شهید سردار کریمی‌ی زین‌الدین است و دومی مسجد قدس شهرک امام خمینی رحمت الله‌ی بنیاد. هم برای نمازهایم، هم برای شرکت در مراسم و مناسبت‌های دلخواه‌ام. بگذرم. اما این جا قصدم شرح پاتوقم نیست. خواستم گفته باشم به آن دو بلندگوی بالای مسجد در عکس بالاتر از تابلوی پایگاه مقاومت اُم ابیها -سلام الله علیها- نگه بیندازید. همین لحظات پیش زیر هوایی آبی رفتم لَبنیاتی آن سمت تا ماستِ ماسال بخرم و شیر محلی روستایی، این عکس را انداختم. وقتی بلندگو، دهنه‌اش به سمت بالای آسمان است این یعنی هیئت اُمنای مسجد آن، آدم‌هایی هستند که حق و حقوق همسایگان مسجد را از گزند صدای گوشخراش -حتی دلخراش- رعایت می‌کنند. این؛ یعنی ای همسایه‌های مسجد! در امان هستید، حتی گلبانگ اذان هم سمت پنجره‌های خانه‌های شما نیست.

 

اینک گویم: ای مسجدهای ایران! ازین کار ستوده‌ی مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیهای قم، درسِ احترام‌گذاشتن به مردم اطراف مسجد گیرید. بگذرم. اسلام از آزار صوتی به مردم، اَخم کرده است، پس اَخم و نهی دین را، آئین خود کنید، زور نگویید. بلندگوها را روی مؤذّنه‌ها سمت آسمان تنظیم سازید و صداهای تربیون را هم، روی میزان آرام و کم، موزون کنید. این گون باشید هم رضایت مردم را دارید، هم اَخم اسلام را نمی‌خرید.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
قم

درمانگاه «قرآن و عترت» قم

سه شنبه ارديبهشت ۱۴۰۳

 

به قلم دامنه: ۱۸ . ۲ . ۱۴۰۳ ، درمانگاه شبانه‌روزی «قرآن و عترت» قم از مرکز مهم مورد رجوع مردم قم است. این ساختمان وقف است. طبق وقفنامه تولیت آن با مراجع تقلید است. چون وقف امام زمان عج شده است. ساختمان این درمانگاه قبلاً متعلق به مرحوم امام خمینی بود. ولی سال ۱۳۴۳ از سوی یک روحانی بروجردی به نام آیت الله عبدالله مجد فقیهی خریداری و به یک درمانگاه تبدیل شد. اکنون آقای حمید فقیهی، فرزند این روحانی، مدیر عامل این درمانگاه است. حمیدرضا مجد فقیهی، مدیرعامل کنونی درمانگاه در مصاحبه‌ای که  سال ۱۳۹۷ داشته توضیح داده که بعد از مرحوم آیت‌الله بهجت، تولیت آن برعهده‌ی مرحوم آیت‌الله صافی گلپایگانی گذاشته شده بود. به نقل از حجت الاسلام محسن اکبری، روابط عمومی دفتر مرحوم آیت الله گلپایگانی، بعد از فوت آقای صافی، تولیت هم ازو خارج شد. از آن وقت به بعد هنوز تولیت جدید درمانگاه قرآن و عترت معرفی نشد. بلکه به صورت هیئت امنایی اداره می‌شود.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
جهان، جامعه

معلم کیست؟

پنجشنبه ارديبهشت ۱۴۰۳

 به قلم دامنه: ۱۳  .  ۲ . ۱۴۰۳ : معلم از اسمش پیداست حامل علم است، زیباترین اسم در تاریخ. اگر کارگر حامل نیروی کار است، اگر بانکی حامل تجربه‌ی پول‌پردازی است، اگر خیاط حامل هنر دوخت است، اگر راننده حامل فن راندن است و اگر روحانی حامل توانایی برای منبر و راهنمای کاروان و رهنمود دینی مردم است، معلم از همه برتر، حامل بالاترین متاع معنوی است، علم برای درس. این است که در وصف معلم مرحوم امام آوُرده است "شغل انبیا". مهمترین عنصر در انبیا، نبأ است یعنی خبر عظیم. و معلم هم پیغام بَر است؛ درس عظیم.

 

معتقدم جهان هر چه اینک دارد ریشه‌اش و اُمّ و اساسش مال معلم است؛ زیرا معلم اگر در تاریخ وجود نداشت همه بی‌سواد می‌بودند. تمام آثار تمدنی جهان و حتی ادیان، ریشه در کار معلم دارد. صنعت، تجارت، سازه‌ها، مدیریت، شناخت، تولیدات و در یک کلمه پروسه‌ی گردش دانش در میان بشر، نشئت از معلم دارد. معلم سررشته‌ی جهان است. حتی یک فوق پروفسور هم هر چه دارد ابتدا از معلم دارد. پس؛ معلم بنیاد هستیِ حضرتِ هستی‌بخش را چیدمان و حتی به‌سامان می‌کند و بشر را به علم و سواد مسلح می‌سازد.

 

حالا این معلم چه باید بکند؟ این پرسشی‌ست ابدی، نه فصلی. هر معلم خود باید برای مقام خود عمارت علمی خلق کند تا بر دانش دست دشته باشد و به متعلّم (=دانش‌گیرنده‌ی) خود اِمارت علمی کند. من باورمندم که تنظیم و تعمیر بشر به دست معلم است. معلم با باارزش‌ترین کار سروکار دارد و همین معلم را «عزیز» نگه می‌دارد. عزیز صفت اصلی خداوند است یعنی تحت نفوذ نیست. معلم هم باید نفوذناپذیر (=عزیز) باشد یعنی هیچ خللی در خود راه ندهد، چون خلل موجب می‌شود معلم داشته‌های تعلیمی خود را آغشته و در التقاط با اَغلاط کند، حال آن که کار معلم خلوص و اخلاص در علم و پروریدن است؛ صفتی ناشی از پروردگار متعالی. من خلاصه کنم: معلم بیشترین صفت‌ها را از خدا در قرض خود دارد. یعنی بیشترین صفات خداوند در معلم ظهور دارد. بار امانت بر دوش دارد. آیا با این عظمت و شأنیتی که در معلم است، نباید معلم خود را در نزدیکی خدا ببیند؟ و مردم هم معلم را در جوارِ الله حس کنند؟ من تعبیرم از معلم این است: معلم جارُالله است. یعنی فردی در همسایگی خدا. خدا خود نخستین معلم است.

 

زیبایی این که اخیراً اتفاقی دیدم حجت الاسلام محمد جواد فاضل لنکرانی (گمان کنم ایشان در حوزه آیت الله باشد، من کاملاً نمی‌دانم به همین علت ازین لفظ پرهیز کردم) در مورد معلم یک حرف پُری زد بر طبعم نشست. گفت بدین مضمون که ویژگی‌ ممتاز یک معلم این است "خطر انحرافات، بدعت‌ها و آسیب‌ها و حملاتی که به دین و اعتقادات مردم" می‌شود را به‌هنگام تشخیص دهد و با آن مقابله ورزَد. از نظر من ورزد با کُنَد فرق آسمان تا زمین دارد. ورزد یعنی دائم کارش همین باشد و بشود جزوِ ذاتی شغلش.

 

و چه جالب‌تر که دیشب سخنانی تازه از رهبری معظم به دیدم رسیده که در نطقی خیلی باحکمت فرمودند معلم باید مشغول به "هویت‌سازی نسل نوجوان و جوان" شود. چرا؟ چون "هر حرف و رفتار و موضع‌گیری و حتی اشاره‌ی معلم در شخصیت‌سازی نسل نو تأثیر دارد." و این تعبیر را مطرح کردند که از دید من جزوِ تاریخی‌ترین توجه است که انذار کردند.این مطلب که ثابت می‌کند چقدر نظام معلمی مهم و سرنوشت‌ساز است:

 

"همه‌ی دستگاه‌ها به‌کارگیرنده‌ی نیروی انسانی هستند، اما آموزش‌وپرورش، پرورش‌دهنده‌ی منابع انسانی است."

 

وقت زیادی از همه‌ی شریفان را گرفتم. معذرت می‌خواهم. چون شخصاً معلم را مهم می‌دانم این‌گونه قلم زدم. این را هم بگویم بارِ اصلی بروز انقلاب بر دوش معلمان انقلابی بود که جامعه را از نیرنگ سلطنت پهلوی و خُفتگی قاجاری آگاهی مخفی می‌دادند. بگذرم. بر شماها معلم‌های محترم روزتان مَیمون. دامنه مدیر مدرسه فکرت.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
سیاستجهان، جامعه

پیچیدگی مبارزه با اسرائیل

سه شنبه ارديبهشت ۱۴۰۳

به قلم دامنه: ۱۱ . ۲ . ۱۴۰۳ ، اسرائیل باطل است. با باطل باید از درِ گفت و گوی موسوی - هارونی و محمدی ص وارد شد که دربار فرعون و سپس حضرت محمد سه دربار شاهان وقت را محلی برای محاجّه و تبادل نامه بدل کرده بودند. اما باطل از روی غرور و غضب، اغلب خود را به "صُمُّ بُکمٌ عُمیٌ" می‌زند. پس؛ مبارزه با او از راه دیگر باید شروع شود. چون باطل بَدواً و طبعاً ضد حق رفتار می‌کند. لذاست که باید غرق شود چون فرعون و رد شود چون رفتار نبوی. اسرائیل، باطلی نوین است. از دست‌سازهای اروپا و از پَروریده‌های آمریکا. بنابرین چون ساخت این نظام جعلی اساساً بر مبنای جلوگیری از پیشروی اسلام و مسلمین است، پس پشت آن قدرت‌های باطل با تجهیزات مدرن ایستاده‌اند. همین، مبارزه با اسرائیل را هم پرانگیزه‌تر کرده است و هم پیچیده‌تر و احتیاط‌آمیزتر. این است که در ویرانی این رژیم دست‌ساختِ غرب، نباید شتاب کرد چون عده‌ای پشت این رژیم قصد نمایش اُحُد دیگری دارند تا از دامنه‌ی تنگه‌ی کوه اُحُد، جمهوری اسلامی را از پشت هجوم کنند و بر تن قدرت اسلام زخم زند. اما بینش و پیچش سپاه با امر و دستور رهبری معظم بر مبارزه با باطلی به اسم اسرائیل نقشه‌ی مبارزه را به‌کلی عوض کرد و نوید نوینی به جهان پرتاب شد. من به عنوان پیگیر تحلیل مسائل روز و جهان معتقدم باید همچنان اصل پیچیدگی نابودی اسرائیل را مد نظر داشت. من نه فقط طرفدار اصل پرتاب موشک به خاک اشغال‌شده بوده و هستم و حتی می‌باشم (یعنی تکرار در آتی با خرج‌های خاص)، بلکه طرفِ این شلیک‌ام. البته احتمال و جبر، بر من حکم می‌کرد باید کمی مؤخّر شلیک می‌شد تا اسرائیل خطاهای خود را بدتر از خطاهای مرتکب‌شده می‌کرد و غزه به عاملی برای آخرین حد رسوایی و فروپاشی مشروعیتی این رژیم می‌رسید. اما حکیم متأله حضرت آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی، متنی را از سویدا (=خط خال دلش) نگاشت که تنه می‌زند به بردن پیام مرحوم امام خمینی نزد میخائیل گورپاچف صدرِ هیأت رئیسه‌ی کمونیستی شوروی. آن دیدار جوادی آملی مقدمه‌ی فروپاشی نظام کمونیستی شد و من امید می‌برَم (البته حتم تحلیلی و علم به ماوقَع ندارم) ولی باور دارم که این پیام رمزنگار معظم له، رمز واژگونی اسرائیل در آتی شود.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
ادامه ی مطلب