دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۲۷۱۱ مطلب توسط «ابراهیم طالبی | دامنه دارابی» ثبت شده است

۱۸ مهر ۱۴۰۴ ، ۱۰:۳۹

عقب نشینی به ژرفای درون

نگارش صبح ۱۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. وقتی ملتی مورد حقارت امیران و خُرده‌امیران خود قرار گیرد به کجا عقب می‌نشیند؟! آیزایا برلین می‌گوید بیشتر به سمت درون یعنی "زُهدورزی". مانند ملت آلمان در قرن‌های ۱۷ و ۱۸ که نتوانستند دولت مرکزی تشکیل دهند، نقل است در آن دو قرن آلمان ۳۰۰ امیر و ۱۲۰۰ خُرده‌امیر به خود دید. آشوب ۳۰ساله، حس حقارت، نفرت از حاکم و محزون از ضعف ملی عوارضی بود که به عواید یک ملت منجر شد. حتی زهدورزی، ریشه‌ی رومانتیسم اروپا شد و بیشتر، خود را در سبک ادبیات غمگین و مردم‌پسند، تجلّی (=نشان) داد.
 
در همان جنبش بود که مردم به دیدار هم نائل می‌آمدند؛ زیرا سران فکری این جنبش مدنی معتقد بودند تنها راه پی‌بردن به درون همدیگر، "دیدار و رابطه و حرف‌زدن" است، چراکه در حرف و دیدار، نظردوختن به چهره‌ی یکدیگر و تماشای پیج‌وتاب اندام و شنیدن صوت سخن، راه عبور به درون همدیگر است. مردم آلمان حقارت خود را با عقب‌نشستن به درون، اندوه‌زُدایی کردند. بگذرم.
 
اشاره: علاقمندان می‌توانند به کتابی که خودم آن را خرداد ۱۳۹۸ مطالعه کردم، رجوع کنند: به ص ۶۹ تا ۷۹ کتاب "ریشه‌های رومانتیسم" اثر فیلسوف سیاسی روسی مهاجر به لندن "آیزایا برلین" (۱۹۰۹ - ۱۹۹۷) ترجمه‌ی عبدالله کوثری در ۲۳۴ صفحه.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

نوشته‌ی حسن ابراهیمی عضو شورای داراب‌کلا. سلام. موضوع: اسامی زمین های کشاورزی دارابکلا. از دیر باز تا کنون که نیاکان و پدران و مادران زحمت کش و پینه بر دست ما جهت کسب روزی حلال با زحمات و مرارتهای فراوان در زمین‌های کشاورزی مشغول به کار و تلاش خالصانه ،اعم از تولید گندم ؛جو ؛پنبه؛ توتون ؛ لوبیای روغنی؛ صیفی جات ؛افتابگردان ؛کنجد ؛ کلزا ؛شالی ؛مرکبات ؛ سیاه ریشه و... هستند ؛ جهت سهولت در شناسایی املاک و اراضی کشاورزی مبادرت به نامگذاری آن می‌نمودند که تا به امروز برقرار و پابرجاست ازاینکه چه فلسفه ای در این نام‌گذاریها وجود دارد هر یک مورد بحث و اظهار نظر می باشد به برخی از این نامهای فعلی اشاره می‌کنم که هم نوعی نوستالوژی است و هم یاداور خاطرات کودکی همه ماها در این زمین ها

 

از سمت شمال غربی به جنوب غربی: سورِک صحرا لالیم بند وِرگ لی لیلم واهوسَر مَر بَزه زمین گَت چال گِل پِل سَنه کوری سید حُکومت لَد سید علی چِشمه موره جاری سِرخ رفع انار قلّت اوسا صحرا چشمه سرتاس منبع لَرگ پَرچیم شاه تپه یور میون چال مَمسِن دَکته سیاه بول اِربابی لِمال مِناردشت و پیر خفته

 

و از شمال شرقی به جنوب شرقی: دیو چاه زِد کاتی کَش مَر دره آب بندون دِله مَله کَش آقا اَسیو پیش مِرجه کاتی کالدرسر جامخانه راه پاشایی باغ جَر پِشت گِرد کَل نرگس آمِن پیله کوه راه تِلار بِن چَفت پیش تَشی لَد قاد خِل بَبر خاسه باج گیرون تیرنگِردی و پول جاری

 

در هر حال ۲۴۰۰ هکتار از این اراضی پر محصول و قابل کشت دارابکلای بزرگ که از مهمترین داده های خدادادی است با این عناوین در اذهان ما باقی مانده و نکته قابل توجه بافت داخلی دارابکلا که محل سکونت ماست نیز ۱۶۵ هکتار می باشد

 

 

نوشته‌ی دوم: آمار جمعیتی داراب‌کلا در ۱۴۰۴ هجری خورشیدی

سلام. موضوع: امار جمعیتی دارابکلا. تا ۱۵ مهر ۱۴۰۴ جمعیت دارابکلا با ۵۶۵۹ نفر و تعداد خانوار ۱۸۶۱ که از این آمار تعداد آقایان ۲۸۳۹ و خانمها ۲۸۲۰ نفر و آمار بالای ۱۸ سال ۴۲۰۴ نفر و بالای ۶۰ سال ۷۹۶ نفر می باشد . طبق آمار سامانه فرد بالای ۱۰۰ سال نداریم. شورای اسلامی و دهیاری داراب‌کلا

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

امروز ۱۴ مهر روز به شهادت رسیدن سیروس اسماعیل‌زاده است، دایی خانمم؛ در جبهه‌ی سومار. عکس را از روی گنجه‌ی خونه مادرخانم انداختم. یاد این سرباز میهن ایران، جاودانه باد. دامنه

 

دو خاطره از سیروس اسماعیل‌زاده

آن شهید جبهه‌ی سومار سال ۱۳۶۱ از روشنفکرترین جوانان عصر خود بود. طبع شوخ و خُلق جذاب داشت. دو خاطره ازو بگویم:

 

خاطره‌ی یک

سیروس اسماعیل‌زاده سرباز شهید دفاع از میهن، واقعاً شوخ‌طبع و مرد مُروّت. از شوخ‌طبعی‌اش این خاطره برام جاذبه‌ی شدیدتری دارد: جبهه‌ی سومار بود. خانمم به او -که دایی‌اش بود- نامه نوشت. پرسید امام زمان علیه السلام را در جبهه می‌بینی؟! اون هم جواب نوشت: آره! وِن اسب اَم سنگر پیش دَوِسّه هست من آن را جو و اُوه می‌دهم! بگذرم. یادش در دل، هم خاطره دارد، هم تُ (=درد زیاد) می‌آورد که آقازادگان نمی‌رفتند، تک‌فرزند رفت و شهید شد. آهِ شهید اول بیخ شکمبارگان قدرت را خواهد گرفت. در پاسداشت این شهید متفکر و متخلق به اخلاق انسانی، نگاشته شد که ۱۴ مهر سالروز شهادتش بود. درود. درود. دامنه.

 

خاطره‌ی دو

یکی از دوستانم بچه بود. سیروس ازو پرسید:

 

- خا برارزا بگو ببینم می‌خوایی آینده چه‌کاره شی؟!

- گفت من؟!

- گفت آره، پس گوسفن؟!

- خندید و گفت: می‌خوام بزرگ که شدم چپُّون بشم!

- غش کرد سیروس و اطرافیان و تکرار کرد چپُّون؟!

- گفت اَره چپُّون بشم گوسفن و بِز بچرونم.

- سیروس گفت اینم اَمه اقبال! همه می‌خوان دکتر و مهندس و خلبون بشن، مه برارزا خان چپُّون!

 

جمع از خنده ترکید. من حالا بگویم این دوست من چقدر فکر صحیحی داشت. اگر چپُّون می‌شد الآن میلیاردر می‌شد از دارایی بِز و گوسفن و شیر و ماست و کره و دل‌بن‌جگر و دوغ و پندیر و آغُل و حتی فروش جغول‌بغول.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۵ مهر ۱۴۰۴ ، ۱۶:۱۶

بهبودستان در ایران

نگارش شب ۱۵ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. خبر خیلی خوبی به چشمم خورد. داشتم روزنامه‌ی اطلاعات را می‌خواندم که دیدم حجت‌الاسلام آقای سیدمصطفی محقق‌داماد ریاست "شورای بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار" خبر خوشایندی مطرح کرد. از زبان خود وی نقل می‌کنم. او گفت:

 
- "خانه‌ی علاج" (=بهبودستان) در بخشی از باغ موقوفه ۱۰ هکتاری دکتر منوچهر ستوده در منطقه کلارآباد استان مازندران ایجاد می شود تا استادان برجسته‌ی کشور وقتی از بیمارستان ترخیص می شوند تا زمان بهبودی کامل در آن مرکز استراحت کنند و پزشک به وضعیت آنان رسیدگی کند. دکتر «منوچهر ستوده» ایرانشناس و جغرافیدان برجسته، یک باغ ۱۰ هکتاری در استان مازندران را به‌طور یک‌جا به بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار وقف کرده اند که حدود چهار هکتار آن زمین زراعی است و جای بسیار خوبی برای ایجاد «خانه‌ی علاج» به نظر می‌رسد."
 
شخصاً با این کار ستُرگ و ستودنی در رعایت شأن و منزلت دانشمندان میهن -بدون تبعیض و تفتیش عقاید و شاخص‌های غلط- احساس خوشحالی می‌کنم. سال‌ها پیش در روستای داراب‌کلا کلنگی روی حمام مردانه‌ی پیش غسّالخانه زمین زدند و من چشمم افتاد و پرسیدم چیست این سازه؟ شنیدم که گفت "خانه‌ی عالِم". دیگر نمی‌دانم چی شد و به کجا رسانده شد. در داراب‌کلا البته تقریباً تمامی آخوندها خود خونه‌ی ارثی یا شخصی دارند و "خانه‌ی عالِم" چرا کلنگ خورده بود، خبر ندارم. اما اصل طرح -که افراد یک دِه به یک روحانی باسواد و باتقوا و بدون آلایش و دنیازدگی مستقر در "خانه‌ی عالِم" رابطه‌ی فکری و دینی و اجتماعی داشته باشند- ایده‌ی مناسبی است. کم و کیف آن را خبر ندارم.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

نگارش ۱۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در کتاب "سیمای انسان کامل" اثر آیت‌الله جعفر سبحانی دیشب می‌خواندم و خنده‌ام! گرفت که وی در ص ۲۰۸ این کتابش معتقد است: "کنیزی زنان نسبت به خدا از مفاخر آنها به شمار می‌رود". حتی به‌صراحت نوشته است: "خدا در مقام توصیف دختر پیامبر [ص] می‌فرماید: زوّجتُ أمتی فاطمةَ مِن عبدی علیٍّ: من کنیزم فاطمه را به همسری بنده‌ام علی در آوردم." واقعاً ازین ادعا درین کتاب، متعجب که کم است، در خنده و قهقهه!غرق شدم! بگذرم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ مهر ۱۴۰۴ ، ۲۰:۳۲

مَجوس

نگارش اول ۸ ، ۴ ، ۱۴۰۱ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی . در "مَجوس" اثر جان رابرت فاولز (۱۹۲۶ - ۲۰۰۵) رمان‌نویس انگلیس در صفحه‌ی ۲۱ از نکته‌ی جالبی پرده برمی‌دارد. وقتی برای استخدام معلم درس انگلیسی شدن در خارج از بریتانیا به مصاحبه رفته بود، "زنی بی‌قرار با ذهنی فرهنگ‌زده و لحن و لغاتی سطح‌بالا" با وی مصاحبه کرده بود که با "حالتی انگار خصوصی گفت بسیاربسیار اهمیت دارد که افرادی شایسته در خارج کشور، مُعرِّفِ «ما» باشند". بگذرم.
 

مجوس. عکس از دامنه

 

 

صداقت سقراطی

نگارش دوم

عصر ۱۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
من رمان "مَجوس" اثر رابرت فاولز را تیر ۱۴۰۱ خواندم. او درین رمان از "صداقت سقراطی" مثال زد که معتقد است دانشگاه آکسفورد "بزرگترین هدیه‌اش به زندگی متمدن" همین صداقت سقراطی است. من البته از آکسفورد درین متن حرفی نمی‌زنم. اما خُب شاید ذهن بپرّد به این سمت مگر سقراط تفکرش چی بوده است. روشن سازم بنیاد تعلیمات سقراط:
 
۱. جویایی خوشی
۲. رستگاری
 
بوده است. البته در پرتو فضائل سقراطی؛ مانند این پنج اصل: حکمت، شجاعت، عفت، عدالت، روشنگری. خود سقراط شیوه‌ی پرسشگرانه داشت برای بیدارسازی. او نابینا بود و دائم میان جمع‌های جوانان در محلات و خیابان آتن می‌رفت و با جملاتی پرسش‌گونه، ذهن‌شان را به مسائل روز آن دوره، مشوّش می‌کرد، آنگاه از جمع‌شان می‌گذشت تا به تفکر و اندیشه بپردازند. بگذرم. این رمان، پرلغت‌ترین رمانی بود که در عمرم خوانده و از ادبیات غنی و مبتکرانه‌ی آن، لذت برده بودم.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱ مهر ۱۴۰۴ ، ۱۴:۵۳

لمپا

لَمپاست!

گردسوز هم اسمش هست!

این بنا که جمهوری اسلامی ایران گرفته است!

دیگر هر کس رفت انبار آن را پیدا کرده است!

یا از سمساری ضلع غرب پاساعت ساری ابتیاع نموده است!

دیری نمی‌پاید می‌بینی هر شب کبریت فتیله‌اش را سو کرده است!

 

همه با این سو خاطرات دارند

یا نوستالژیک!

یا کُمیک!

یا دراماتیک!

می‌گم هیمن زیر اِت پمپلیک!

کیجا وتته لمپا سو خامیر ووونه!

ریکا کنار لمپا شیشه اشکنه!

ننا نفت دکاری بادی و لمپا دله؟!

هی ت حواس کاجه دره! سو ره پایین بیار دود بزووهه!

بَوا لمپا شیشه بشکسه، زکرا رمضون یا اوسا حبیب دکون سر بخرین!

سو ره بالا بیار جان مار! تاریکه این دله!

هع هاکن هع هاکن لمپاشیشه را پاک هاکون؟

نفت دکاردی؟ خالی نوووشه؟؟ ون کینگ سولاخ بوووووشه!

الپِک الپِک آمد سواش!

لل پر شد دورش!

هر سو باپلی می‌آمد سمتش!

نماشون کبریت زونه یشتنه تاق سر!

ون بن توتون تخت کاردنه!

سایه‌ی که نور لمپا ایجاد می‌کرد بازی می‌کردیم با شکلک!

عاروس یار می‌ذاشتن زیر چونه‌ی او

موقع هدیه‌ی عروسی هم روشن می‌شد لمپا

آی زیر نو لمپا قصه گفتند مادران و مادربزرگان

تا تلویزیون آمد لمپا بیمار و بیکار شد!

بارها هر کس یک لمپاشیشه شکست!

وای اگر بوی نفت لمپا به چای و پلا چک می‌گرفت!

برا لمپا شلوار و پیراهن هم می‌دوختن دورش می‌بستند!

حتی زیر گرماش دیزیندون می‌ذاشتن پلو ته‌چین آلو دَم می‌دادند.

در دسته‌روی ماه محرم به اوسا و امامزاده‌ها لمپاها در صدر و در سر بود و سوسو می‌داد.

در امامزاده‌ها این لمپاها حتی جنبه‌ی خرافه هم داشت که ون نور شفا دنه!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰ مهر ۱۴۰۴ ، ۱۱:۵۸

غریو کتاب

نگارش صبح ۱۰ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در رمان "کتابفروشی ۲۴ ساعته" اثر رابین اسلوان ص ۲۲ آن خوانده بودم که او از جامعه‌ی کوچکی در یک شهر -نمی‌دانم فرضی یا واقعی- نام برده بود مردمش مثل چند قمَر به صورت عجیب، گِرد این کتابخانه‌ی ۲۴ ساعته (فروشگاه کتاب) می‌چرخیدند و کتاب می‌خریدند. حالیا، دریغا، در ایران هم روزی رسد مردم به جای داروخانه‌ی شبانه‌روزی و غیرشبانه‌روزی و گرفتن قرص و کپسول و آمپول، دور کتابفروشی بگردند و کتاب بگیرند. بگذرم. کی شود غریوِ کتاب از هر صدایی طنین‌اندازتر باشد.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
نگارش صبح ۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. ترامپ و نتانیاهو دیشب -من که خواب ژرف! بودم- در آمریکا حرف‌هایی گفتند که نگاه به آن، به نظرم برای تحلیل خاورمیانه ضرورت دارد:
 
- مثلاً ترامپ گفت: «بسیاری از کشورها برای اسرائیل به خاطر کاری که انجام داده و نبردی که داشته، احترام قائل شده‌اند.»
 
- مثلاً نتانیاهو گفت: "دشمنان اسرائیل حقیقت سخت را فهمیده‌اند و آن این است هرآن‌کس که به ما حمله کند، بهای سنگینی پرداخت خواهد کرد اما کسانی که شریک ما می‌شوند، پیشرفت و امنیت بیشتر برای مردم خود رقم خواهند زد... اسرائیل هرآنچه لازم باشد انجام خواهد داد."
 
دیدگاه من: خاورمیانه خیلی‌سال است از درگیرشدن با اسرائیل کنار کشید، چون هر بار دید اسرائیل در جنگش با هر کشور، هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد حتی بمباران سد اُسوان مصر باشد و یا تخریب مرکز هسته‌ای صدام و یا ترور اسماعیل هنیه در شمال تهران و یا ترور یکجای سران نظامی و اطلاعاتی و دانشمندان اتمی ایران در تهران و ۱۹ استان همزمان. خاورمیانه از همان سال‌ها متوجه شد نیروی هوایی ارتش اسرائیل در هر فصل، مجهزتر از فصل قبل می‌شود. حالا که چندسالی‌ست جمهوری اسلامی ایران به تصمیم سران نظام خود را تا مرزهای کشورهای خاورمیانه با اسرائیل کشانده، دیده‌شده که اسرائیل همچنان جنگ‌طلب است و منتظر فرصت. مثلا" آمد در آسمان ایران تا ۱۲ روز خیمه زد و تمام سایت‌های اتمی ایران را خود و بی۲های آمریکا تلّ خاک کردند و تجهیزات هسته‌ای ایران را در زیر میلیاردها تُن آوار، در اعماق. عقل می‌گوید ملت و میهن اول، سپس اگر امکان و توان بود، دیگران. به تز امام "امروز ایران فردا فلسطین". هر چند این تز هم محتاج گرایش و رأی مردم است. وگرنه هزینه‌های هر رویارویی از جیب معیشت مردم کسر می‌شود و نسوج میهن در خطر قرار می‌گیرد که گرفت. شرّ، باطل است و ممکن است زور هم داشته باشد، اما دفع شرّ -اگر هم از روی ناچاری باشد- باز نیز عقلانیت می‌خواهد و نقشه و طرح و مشورت در خاورمیانه و ائتلاف و تجهیزات.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
نگارش صبح ۵ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در حالی که روزنامه‌ی اطلاعات متعلق به حاکمیت با مشیء تقریباً معتدلش در ۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ نوشت: "برجام با نظر رهبر انقلاب در سال ۹۴ تأیید و با شروطی ۹گانه اجرا ش و آقای [...] نماینده‌ی جوان جریان پایداری آن را استعماری خواند". "این نماینده‌ی نزدیک به آقای سعید جلیلی [در مجلس شورای اسلامی] اعلام کرد برجام رسماً تمام شد و به تاریخ پیوست. توافقی استعماری و یک‌طرفه که ده سال عمر یک ملت را تلف کرد."
 
اینک حافظه‌ی ملت از حکومت و حاکمیت مرور می‌شود. مثلاً این سخن آقاخامنه‌ای در ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ آن زمان:
 
- "ما البتّه برجام را ابتدائاً نقض نخواهیم کرد؛ لکن اگر طرف مقابل نقض کند...، نقض می‌کنیم، اینها اگر پاره کردند، ما آتش میزنیم. اینکه حالا نقض نمی‌کنیم، متّکی است به دستور قرآن: اَوفوا بِالعَهد؛ آنکه اگر آنها نقض کردند، ما هم نقض خواهیم کرد، این هم متّکی است به آیه‌ی قرآن: وَ اِمّا تَخافَنَّ مِن قَومٍ خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلی‌ سَوآء؛ اگر آن طرف نقض کرد نقض کن. «فَانبِذ» یعنی پرتاب کن طرف خودش، رد کن. بنابراین ما تابع اصول قرآنی هستیم.» دیدار ماه رمضان با مسئولان نظام ۹۵/۰۳/۲۵"
 
پایان نقل قول
 
سایت آقاخامنه‌ای همین آتش‌زدن برجام را در ۲۹ ، ۱۲ ، ۱۳۹۵ جزوِ خبرهای برگزیده‌ی مخاطبان سایت خود، اعلام کرد. نگاه شود به آدرس این لینک .
 
یادآوری کنم، تازه‌نیوز نیز دیشب ۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ خبر داده نماینده‌ی انگلیس در سازمان ملل گفته "بازگشت تحریم‌های ایران" یکی‌اش به علت سخنان آقاخامنه‌ای بوده که همزمان با حضور آقای مسعود پزشکیان در سازمان ملل، در نطقی تلویزیونی "مذاکرات را رد کرده است".
 
من فقط خواستم مرور کرده باشم تا مجدداً ذهن‌ها مرورگری کند که برجام با آن‌که چنین عهدنامه‌ای خوانده شد که به استناد سخن آقاخامنه‌ای با اتکای قرآن، نظام ج،ا.ایران به آن پایبند شد، و در مجلس هم توسط چند نماینده‌ی حزب دست‌راستی آتش زده شده بود، سرانجام به تعبیر سیدعباس عراقچی توسط تروئیکا (=تری یعنی سه کشور اروپایی) "دفن" شد. شاید لازم‌ترین پرسش مهر از دانش‌آموزان این باشد که از آنان پرسیده شود کدام قرارداد بود که "نرمش قهرمانانه" نامیده شد و بعد توسط افراد دست‌راستی "قرارداد استعماری" خوانده شد؟!
 
روشن کنم من منتقد برجام بودم، نه به خاطر این حاشیه‌ها، بلکه به علت ناشی‌گری‌ها که چرا به جای ۵ + ۱ (یعنی ۵ کشور صاحب وتو + آلمان بی وتو که زائد بودند و تله) مذاکره ۱ + ۱ (=یعنی ایران + آمریکا) انجام نمی‌گرفت. همان سال، این شش‌پایه‌ را لغزان و کرمو خوانده بودم. حالا وضع چند سالیه حاکمان؛ در حال مقابله با ملت خود در درون، هستند و مشغول منازعه با چند دولت در بیرون. تمام این سیاستگذاری‌ها به نفع اسرائیل بود و شد. زیان را این میان کی می‌کند؟! نسل جوان‌مان، میهن دیرین‌مان و مردم در حال مشقت در معیشت‌شان.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
نگارش صبح ۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. سایت "عصر ایران" امروز نوشته: "آیت الله سید زهیر قزوینی مدرس خارج فقه و اصول حوزه قم" در مصاحبه با این سایت، مسائلی از حوزه قم را گفته، ازجمله این سه مورد را: 
 
- "امروزه یک استاد خارج خوب به‌سختی تربیت می‌شود، زیرا سبک قدیم از بین رفته و روش فعلی ضعیف است. برخی اساتید که اهلیت تدریس درس خارج را ندارند، به این کار مشغول شده‌اند. آن‌ها ضعیف هستند، چون درس‌های دوره قدیم را به طور کامل نخوانده‌اند و برخی صرفاً به دلیل «آقازادگی» به جایگاه استادی رسیده‌اند."
 
- آینده حوزه قم نگران‌کننده است. با رفتن اساتید خوب و بازگشت بسیاری از طلاب عراقی به نجف، حوزه قم در حال ضعیف‌شدن و خالی‌شدن از اساتید بزرگ است... در حال حاضر، اقبال طلاب و حتی مردم عادی برای رفتن به نجف بیشتر شده است. دلیل آن هم مادی است و هم معنوی؛ در نجف شهریه بیشتری پرداخت می‌شود و از نظر معنوی نیز در جوار حرم امام علی (ع) هستند."
 
 
- "باید از ایران محافظت کرد. اگر ایران از بین برود، تشیع از بین می‌رود. همه مردم و مسئولین باید دست‌به‌دست هم دهند و ایران را حفظ کنند. اگر این نظام برود، رژیمی می‌آید که همسو با اسرائیل است. همه باید قدر این نظام را بدانند."
 
پایان نقل قول
 
سه نکته هم من در رابطه با حرف‌های آقای سید زهیر قزوینی -که در قم به تدریس درس خارج فقه و اصول مشغول است- بگویم: ۱. زمانی باب بود به طلبه‌هایی که، بیشتر، از طریق گوش‌دادن نوار، درس‌های اساتید حوزه را می‌آموختند، طلبه‌ی "نواری" می‌نامیدند. که گمان کنم بهتر از این بود که تن استادانی دهند که به قول این استاد حوزه، با سوءاستفاده از "آقازادگی" به "جایگاه استادی" پَرش کردند. ۲. شاید یک علت از هجرت به نجف -علاوه بر دو علت که این استاد برشمرد- این باشد حوزه‌ی علمیه‌ی نجف، حکومتی نیست و  دچار سیاست‌زدگی غلیظ نشده است. ۳. و اما حفظ میهن هم، در درجه‌ی نخست به خود حکومت بستگی داد که تا کجا می‌خواهد خواست خود را بر اکثریت ملت ترجیح دهد و به نگرش مورد نیاز امروز، بازنگردد. ملت ایران هرگز ستم را تأیید نمی‌کند؛ چه اسرائیل باشد، چه هر نوع سیاست و اصرار بر نوع اجباری. آخر حرفم این باشد که آقازادگی حکومتی کم داشت ایران! و حالا آقازادگی حوزوی! هم به قول این استاد، افزوده شد!
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۳ مهر ۱۴۰۴ ، ۲۰:۵۴

سرده اوسا

 

اخیراً محل بودم این عکس رو انداختم. سردِه سه معنی دارد:

۱. سرِ دِه، که بالادست اوسا قرار دارد.
۲. سرده همان جای سرد
۳. جایی که آب سر می‌دهد و جاری می‌شود.

شالبزار اوسا که در شرق اوسا قرار دارد، آبش از همین رودخانه‌ی سرده و آبندان مُرسم مشروب و سیراب می‌شود. برنج این تیکه‌ی اوسا بسیار معطر است و خوردنش دندان و جویدن و خورشت نمی‌خواهد! از بس نرم‌دست است. مردم سه روستای داراب‌کلا و اوسا و مُرسم، ملایم مجاورت هم زیست می‌کنند. این مکان گاه نمایشگاه عرضه‌ی اغذیه‌ی سنتی نیز می‌شود. دذ اصل فوتبال‌زمین اوساست. اوسا هم همآره تیم داراب‌کلا را می‌بُرد، با هفت هشت گل. دامنه

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
نگارش صبح ۳ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. سالهاست شعار و شعورم این شد: نه "راست"، نه "چپ"، عقل، عقل، عقل. عقل از عِقال است. عرب به زانوبند شُتر می‌گوید عِقال. آن را به زانوی شتر می‌بندد که رَم نکند، نرود، بیابان نزند، سارَبان را جا نگذارد، متواری نشود، نرهَد، نرود، تا یک نفر آدم و یک نفر شُتر با هم، از صحرا به سِره و سرا برگردند. عقل، انسان را از هر کجا به سرا می‌رسانَد، از سیر یا سکوت، با اوست. در حرکت و معرفت، راه پیشش باز می‌کند. در احساس و ادراک، وی را موزون می‌دارد. و بیشترین کار عقل تشخیص ستم از عدل است که قاموس هستی با همین محک، به ترتیب محکوم و محترم می‌شود. حتی به پیامبران خدا ایمان‌آوردن هم، از طرق عقل ممکن است، وگرنه عقل را کنار گذارد، حتی نمی‌فهمد پیامبران خدا چه آوُردند. آن نبی ع چه لوحی آورد، آن نبی ع چه چیزی را از حواری نهی کرد. آن نبی اکرم ص کدام سوره را گفت از بس سنگین، وزین و سخت و طاقت‌فرسا بود، نزدیک بود هلاکم کند. آن وصی ع چرا از مدینه خارج شد، کوفه را مرکز حکومت عدلش کرد. همه به تشخیص قدرت عقل است. البته هم "راست"، هم "چپ" جمهوری اسلامی ایران، ذی‌حیات هستند، حق سخن و نوشتن و پیمودن دارند، شاه هم با شاهنشاهی‌اش، دو حزب ساخته بود و دید نشد، "رستاخیز" آخرسر تأسیس کرد. اینان هم همان‌اند. مگر ملت نمی‌بیند پزشکیان دفتردار نظام! رئیس‌جمهور کیهان است؟! راحت و روشن دارد می‌بیند. دید او در سازمان ملل حرف کیهان را زد و وقت و حق و حرف ملت را باخت و بازید. بگذرم. پست دوم و سوم و چهارمم در ادامه
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

نگارش عصر ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. طرفداران طیف راست با هدف مصادره‌به‌مطلوب، روی جمله‌ای دیشب آقاخامنه‌ای خیز خُردسالانه‌ای برداشته‌اند، غافل از آن، که این کارشان به زیان آقاخامنه‌ای تمام می‌شود. خِرَد شما کجا رفت جناح راست کشور؟ جمله مربوط است به افشای یک جلسه‌ی خصوصی احتمالا" با حجت‌الاسلام آقای حسن روحانی و تیم مذاکره‌کننده‌ی آن دولت، که به برجام ختم شده بود. این حرف:

 "البته من همان‌زمان به مسئولان گفتم ۱۰ سال، طولانی و به اندازه‌ی یک عُمر است؛ چرا آن را قبول می‌کنید. قرار شد قبول نکنند اما قبول کردند"
پایان نقل قول


چرا زیان؟ می‌گویم. اول پردازش جمله، دوم بررسی جمله:

- اول پردازش این سخن آقاخامنه‌ای: ۱. تعهد ۱۰ساله‌ی هسته‌ای ایران به ۵ + ۱ را "طولانی" و به حد "یک عُمر" دانست. ۲. با چرای تأکیدی و نهی‌گونه، به آنان رسانید که قبول نکنید. ۳. حتی تیم و دولت حسن روحانی قول دادند یعنی "قرار شد قبول نکنند". ۴. ولی در ادامه تصریحا" و با قید تعجبِ "اما" و جمله‌ی حذَر، گفت: "اما قبول کردند".

- دوم بررسی آن، اینک زیان این جمله چی هست؟: ۱. وقتی علم داشت به این‌همه عیب و مخاطره و ضرر برجام و مدت ۱۰ سال اجرای آن، جامعه می‌پرسد چرا پس با اختیارات قانون اساسی جلوِ آنان را نگرفت، زیرا مملکت جای آزمون و خطا و موش آزمایشگاه که نیست. ۲. رهبریت جوامع در ذاتش یعنی هم هدایت یک کشور بر حسب اختیارات قانون اساسی آن کشور و هم نظارت بر کار دولت برای حفظ حقوق میهن و ملتش. پس نمی‌شود وقتی آنان قبول نکردند، جلوی‌شان را نگرفت. اگر واقعاً علم به زیان برجام در همان زمان داشت، باید مانع می‌شد. ۳. به حرکت دولت حسن روحانی "نرمش قهرمانانه" لقب داد که با این نقل جدید، در تصادم است. ۴. به روند پیاده‌شدن برجام توسط نظام اجازه داد حتی نقل می‌کنند امضا کرد مسیر روند را. پس از اول نمی‌بایست اجازه می‌داد چون با افشای این جلسه، معلوم ساخت مخالف برجام، آن‌هم به طولٌ مدت ۱۰ سال آن هم برای اجرا و تعهد، معترض بود.

بنابرین؛ جناح راست -که در سنگر ضد برجام محکم ایستاده است- اینک با خیز خبری و جولان با این جمله‌ی افشاگرانه‌ی آقاخامنه‌ای، دارد زیان وارد می‌کند. به قول زنده‌یاد دکتر علی شریعتی "بدترین حمله، بد دفاع کردن است". اقلا" عقل کار بزنید با این کار سبُک خود، زیان به آقاخامنه‌ای نرسانید، چون این جمله به نفعش تمام نشد. زیرا نظارت و مدیریت کشور قانونا" و مسئولا" دست اوست.

دو پست دیگرم مرتبط با این مسئله:

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱ مهر ۱۴۰۴ ، ۱۱:۴۳

محیط مجدد جنگی!

نگارش صبح ۱ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. نگاهی به محیط سه سمت اسرائیل و ایران و آمریکا نشان می‌دهد سه سمت نسبت به هم، در جنگ لفظی شدیدی قرار گرفتند و هر سه سمت در حال نشان‌دادن میزان آمادگی پیشدستی و بازدارندگی خود هستند. بارشِ سخن هر سه سمت، یادآور روزهایی‌ست که صدام‌حسین نسبت به مرزهایش با ایران، اولتیماتوم مُطنطن می‌داد و ازین سمت، امام خمینی و یارانش در حکومت، به او پاسخ لفظی می‌دادند. تا رسید روز آخر شهریور ۱۳۵۹ که صدام رجزهایش را عملی کرد و جنگ را آغاز استارت زد. حالا مروری در زیر از محیط مجدد جنگ، درین روزا:

- محیط اسرائیل: بنیامین نتانیاهو دیروز دوشنبه ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ در مقر وزارت جنگ  با یسرائیل کاتس وزیر جنگ و «ایال زامیر» رئیس ستاد ارتش و اعضای ستاد حرف زد. این حرف: "ما در نبردی هستیم که در آن دشمنان خود را شکست خواهیم داد و باید محور ایران را نابود کنیم و این در دسترس ماست... ما مصمم هستیم که به تمام اهداف جنگی دست یابیم... سال آینده برای امنیت اسرائیل تاریخی خواهد بود... اسرائیل مصمم است که نه تنها در غزه، بلکه در سایر عرصه‌ها نیز به اهداف خود دست یابد.. فرصت‌هایی برای امنیت، پیروزی و صلح ایجاد کند."

- محیط آمریکا: ترامپ، مایک والتز را نماینده‌ی آمریکا در سازمان ملل کرد، چهره‌ی ضدایرانی. او گفت فعال‌سازی مکانیسم ماشه یکی از اقدامات اصلی‌ام است. والتز چهره‌ی اطلاعاتی آمریکا همانی‌ست جنگ آمریکا با عراق را یک "اشتباه فاجعه‌بار" می‌دانست و به برکناری صدام‌حسین اعتراض داشت زیرا از نظر او "خلأ قدرت در عراق ایجاد کرد که به سود ایران" شده بود.

- محیط ایران: ۱. آقای مظاهر مجیدی فرمانده سپاه استان همدان گفت: "هفته دفاع مقدس هر سال توفیقات داشتیم رژه نیروهای مسلح را برگزار کنیم...امسال به دلیل تهدیداتی که ایجاد شد، مقرر گردید از تجمعات گسترده پرهیز و آمادگی‌ها برای دفاع از کشور معطوف شود." ۲. آقای علی فدوی جانشین سپاه پاسداران در نشست شورای اداری استان یزد گفت: "در کشور ما هر فردی هر سخنی را آزادانه مطرح می‌کند و این موضوع باعث می‌شود جمع‌آوری اطلاعات برای دشمن آسان شود." ۳. بیانیه‌ی سپاه: "...آمادگی‌های همه جانبه رزمی، تدبیر راهبردی، امنیت مردم‌پایه، توان اطلاعاتی، دفاع زمینی، دریایی و هوایی، موشکی و سایبری و حمایت بی‌دریغ از مقاومت و سایر عرصه‌های میدان در بالا‌ترین سطح آماده و مهیا برای اقدام متقابل هستند." ۴. آقای سیدمصطفی خوش‌چشم اهل مشهد، کارشناس شبکه‌ی افق به نقل سایت "دیده‌بان" گفت: "در نظرسنجی‌هایی که بعد از توقف جنگ ۱۲ روزه انجام شد، تعداد مردمی که خواستار ساخت بمب اتم هستند، بیشتر شده و به ۹۰ درصد رسیده است." ۵. نزدیک ۷۰ نماینده‌ی مجلس هم خواستار ساخت بمب اتم شدند. ۶. چهره‌هایی هم از جناح چپ از آقای مسعود پزشکیان خواستند در آمریکا با ترامپ دیدار کند تا جلوِ جو جنگی و تحریمی علیه‌ی ایران را بگیرد.

در آخر، بیان کنم، نظری درین موارد فعلاً ندارم. هفته‌ی دفاع مقدس بود و یادآوری این روزای جنگی و محیط لغزان تعلیق صلح و جنگ و آتش‌بس بی‌اطمینان. فقط در مورد سه مورد حرف دارم: الف. مفاد آخرین پارگراف بیانیه‌ی سپاه پاسداران در بند ۳ بالا، بگویم حتی ارتش‌های بزرگ دنیا -که ائتلاف ناگسسته دارند- چنین حدی از توان را در خود ادعا نمی‌کنند. بیانیه باید بیان واقعیت باشد نه حاصل احساسات و غیرت و آرمان. هر کدام البته در جای‌شان. ب. آقای علی فدوی هم بداند نشست اطلاعات از سوی سخنرانی‌های پی‌درپی سراداران آفت بزرگ این روزهای جمهوری اسلامی ایران است. بگذرم. ج. آقای پزشکیان دفتردار نظام است، نه رئیس‌جمهور ایران! ازش ساخته نیست. چپ درین باب، تخیل خارق‌العاده کرد در باب مسافرت بعضاً مفرّح دیرباز سران ایران به نیویورک مقر آن سازمان!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱ مهر ۱۴۰۴ ، ۰۹:۲۹

داوطلب!

نگارش ابراهیم طالبی دامنه دارابی. لفظ داو در قمار مطرح است، آن را قمارکن طلب می‌کند. خودم نه قمار کردم، نه قمار بلدم، نه قمار حتی دیده‌ام. فقط باری به شهری مهمان شده بودم، زمان استراحت عصر، دیدم صاحبخانه و دوستش برای تفنّن، شروع کردند به ورق‌بازی که منم برای دفاع از شأنم، از آن اتاق زدم بیرون. همین. اما این لغت در دفاع مقدس با لغتِ "طلب" ترکیب شد، چه واژه‌ی مرکبّ قشنگی هم: داوطلب.

 

آری داوطلبان بسیج که از شرکت تا کوره‌ی آجرپزی، از مدرسه تا دانشگاه ملی، از اداره تا خانه‌ی کپَری سمت جبهه می‌شتافتند، با فوری‌ترین تعلیم نظامی. دیگر لفظ داوطلب از قمارخانه به رزمگاه هجرت کرد و "داوطلب" لفظ مقدس شد برای باشهامت‌ترین رزمندگان. از همه‌چیز می‌زدند به جبهه مشرّف می‌شدند از حج و نمازشب، واجب‌تر.

 

این عکس، اهواز ۱۳۶۲ آمدم پیش کل مرتضاحسن در تابستان بشدت سوزان. چند باری داوطلب بسیجی شدم به ارج و اجر جبهه نائل آمدم. ۷ چیز جنگ -که ۸ سال درازا داده شد- هنوزم ذهنم را ورز می‌دهد:

 

- وداع سنگین با عشق
که باید می‌رفتی، اندوه در دل، اندود می‌کردی

- طی‌کردن ۱۰۰۰ اندی کیلومتر مسافت
که گاه نه آب بود، نه هیچ دَیّار بشر

- دوست‌یابی نوین با افراد نوین
که آدم را در رفاقت، از رشت به دشتستان وصل می‌کرد مثلاً

- اُنس با مفاهیم دین و مسلک
که بارها دیده شده بود رزمندگانی تازه با آن آشنا شدند

- محاکمه‌ی مرگِ در بستر
که شهادت، آن مرگ‌ها را بی‌اعتبار کرده بود

- تجربه‌ی کُشتن آدم
که جای غاز و کرک باید انسان می‌کشتی، چه خوفناک

- اعزام مجدد
که غرور داشت

بس کنم. بگذرم. به مناسبت روز دفاع مقدس

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۱ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۵:۵۳

مذاکره‌ی دو قلیون!

مذاکره‌ی دو قلیون!

از دامنه ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴

قیلون راست: آب داری؟!

قیلون چپ: نه، ۱۰۰۰ سد زدند! رگ آب را خشکاندند!

قیلون راست: خا بگو برقی‌ات کنند!

قیلون چپ: برق سد می‌خواهد! سد که آب ندارد!

قیلون راست: گازی بشی چی؟!

قیلون چپ: گاز را قطَر قاپید، ایران افزار استحصال ندارد!

قیلون راست: شعب ابی طالب پس واسه چیست؟!

قیلون چپ: خود رسول خدا ص کوشید آن تحریم را لغو کند!

قیلون راست: سران مکه فرق دارند با سران الآنه!

قیلون چپ: سنت پیامبر اکرم ص بر مذاکره هم بود!

قیلون راست: ای کج قیلون! ت کمر را خدا خم کرد!

قیلون چپ: ای راس قیلون! ت گردن "ولِ غاز" جِ ول‌تر است کِ!

قیلون راست: تِ اسم خدا گم و گور هاکانه!

قیلون چپ: مذاکره می‌کنی یا رجَز می‌خوانی!

قیلون راست: ب تِ چ. تو برو از غرب، توبره پر کن!

قیلون چپ: مگر آخور چین روس برا آخوند، کمونیست نیست!

قیلون راست: الو ۱۱۴؟ ۱۱۳؟ ۱۱۶؟ اع همه خوابند که!

قیلون چپ: خا ۱۲۵ و ۱۱۵ زنگ بزن! "آمد زد، رفت"!

قبل از ختم دعوا د تا قیلون و چالش‌شون، سپاسم را بگزارم سخت و سفت از عکاس خوش‌ذوق ما، آقا.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۱ شهریور ۱۴۰۴ ، ۰۸:۰۹

مدرسه فکرت ۱۰۵

پیام‌هایم

در مدرسه فکرت

قسمت صد و پنجم

حاجت بدن، مثل چاه نفت است

نگارش ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در کتاب "مسأله‌ی حجاب" ص ۱۰۹ آن، آیت الله مرتضی مطهری حوائج طبیعی انسان را "مانند چاه نفت" تشبیه کرد که تراکم و تجمع گازهای درون چاه، خطرِ انفجار را به وجود می‌آورَد؛ که بع همین علت، آن را از چاه خارج می‌کنند و به آتش می‌دهند. این فکر آقای مطهری نشان می‌دهد انسان حوائج و نیازها و لذات خود را باید برآورده کند و به قول ایشان وجود "استعداد هر چیزی در انسان، سند است که انسان حق دارد آن را به فعلیّت برسانَد و حتی از نظر وی "منع‌کردن آن، ظلم" محسوب می‌شود. به همین دلیل، در ص ۹۷ معتقد است سرکوب قوای طبیعی و خدادادی "به زیان اجتماع می‌انجامد."

 

اپیکور فیلسوف یونان باستان بنیان‌گذار "فلسفه‌ی لذت" است. او اساس فکرش بر لذت و آرامش در شکل طبیعی و ضروری آن است. عصاره‌ی اپیکوریسم (=فلسفه‌ی زندگی لذت) این است:

 

۱. پرهیز از پریشانی

۲. جذب آرامش نفْسی

۳. دوری از هر تعَب و رنجی

 

کتابِ "در جستجوی لذت" اثر اپیکور است؛ به تعبیر رایج "دفترچه‌ی راهنمای" زندگی آرام و سرشار از شادی. او تزش بر "اهمیت دوستی‌های اصیل" استوار بود نه دوستی‌های صوری. او ترس از زندگی لذت‌واره را "بزرگترین مانع" شادزیستن اعلان کرد و لذت‌ها را سه دسته ساخت:

 

۱. لذت طبیعی و ضروری

۲. لذت طبیعی اما غیر ضروری

۳. غیر طبیعی و غیر ضروری

 

ایپکور در عصر هِلنیسم (=بی‌خدایی) تفکر ضدِ اضطراب را ارائه کرد و موافق و معرّف فکر و فردِ شاداب، شد. مرتضی مطهری نیز، چون حاجت‌های بدن را، مانند چاه نفت می‌دانست، معتقد بود باید به شکل طبیعی آن را برآورده کرد تا انسان دچار انفجار نشود و به‌درستی بتواند آتش درونش را طبیعی و لذیذ، اِطفاء کند، نه سرکوب و امتناع.

 

نان و نام!

نگارش : ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. امروز پِلا بی پِلا. فقط تیسا نونِ کرِه‌مال. انسان تهذیب نکند، نان و نام او را به یک آدم‌فروش مبدل می‌کند که حاضر است برای آن پای هر ستمی را امضاء کند و پیش هر ستمگری کُرنش. بَربَریِ دور! خادم خریده‌ام وشنایی جِ خالیک از گلی قورت نشووونه چه بَرسه اُوه و جُو. دامنه. عکس نون، اون شعبه دلِه. اینجه عکس‌مکس ممنوعهه!!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۰ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۸:۰۴

سکوت آقای ناطق نوری

نگارش ۳۰ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. روزنامه‌ی سراسری "خراسان" چاپ همزمان مشهد و تهران -که در پیش ار انقلاب پایگاه استاد مرحوم محمدتقی شریعتی و فرزندش زنده‌یاد دکتر علی شریعتی بود و پس از انقلاب نگاه مستقلانه داشت و مدتی‌ست تحت فشار عوامل مشهد به این سمت و آن سمت مارپیچ و مارپله می‌رود- در مورد حجت‌الاسلام آقای علی‌اکبر ناطق نوری نوشته است:
 
"در روزهای اخیر نشستی در منزل غلامرضا کرباسچی با حضور چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب همچون سیدمحمد خاتمی و مهدی کروبی برگزار شد. نشستی که در آن علی‌اکبر ناطق نوری نیز حاضر بود اما بنا بر گزارش رسانه‌ها، ترجیح داد سکوت اختیار کند و اظهارنظری درباره‌ی وضعیت کشور نداشته باشد. گفته می‌شود او بر این باور است که «توصیه‌ها گوش شنوایی ندارد... سکوت ناطق نوری، ولو از سر ناامیدی، این پیام را به جامعه منتقل می‌کند که حتی باتجربه‌ترین‌ها نیز امیدی به تغییر ندارند. چنین پیامی در فضای افکار عمومی، هزینه‌ای سنگین برای سرمایه اجتماعی کشور به همراه دارد."
پایان نقل قول
 
من هم پس چند نکته درین رابطه بگویم که "خراسان" این بحث را دیشب در چاپش وارد فضای سیاسی ایران کرد. من نظرم این است:
 
- آقای ناطق نوری از وقتی که از بازرسی بیت آقاخامنه‌ای کنار رفت، راه سکوت و گریز از مرکز در پیش گرفت.
 
- آقای ناطق نوری وقتی دید در شب مناظره‌ی مشهور، آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد به حریم او و فرزندانش حمله کرد، توقع داشت آقاخامنه‌ای ازو دفاع کند، اما دید آقاخامنه‌ای در نمازجمعه‌ی مشهورش، در مقام قیاسِ مرحوم رفسنجانی و احمدی‌نژاد گفت "نظر من به آقای احمدی‌نژاد نزدیک‌تر است."
 
- آقای ناطق نوری در شکاف شدید میان حجت الاسلام مرحوم اکبر رفسنجانی و آقاخامنه‌ای، جانب رفسنجانی ایستاد و تا آخر عمر، با او متحد ماند.
 
- آقای ناطق نوری در تمام مسائل پس از بحران ۸۸ و حتی از سال ۱۳۸۴ زمان آغاز زمامداری مطلق‌العنانِ آقای احمدی‌نژاد بر تمام ساختار کشور، از حاکمیت دلسرد شد و به سمت سکوت و هم‌پیمانی با ۵ نفر رفت: حلقه‌ی شب‌های شنبه‌ی تشخیص مصلحت با حضور حسن روحانی، سیدحسن خمینی، اکبر رفسنجانی، خودش و یک نفر دیگر "،،،" که نامش محفوظ است.
 
من البته شِمه گفتم، اگر تمام‌شمول بگویم تا ۸۸ ورق و حتی ۹۹ ورق وقت می‌برد. بگذرم. تاریخ است دیگه، نمی‌شود از آن گذشت. به قول گروه جامی نویسندگان "گذشته، چراغ راه آینده است" باید گذشته را نور بر تاریکی کرد.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۹ شهریور ۱۴۰۴ ، ۰۹:۴۹

الآنِ اسرائیل و ایران

نگارش ۲۹ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. حلقه را حالا بسته‌تر کرد آمریکا. مارکو روبیو وزیر خارجه آمریکا در اسرائیل گفت "ایران نباید حتی موشک‌های کوتاه‌برد و میان‌برد داشته باشد." از آن سو نه فقط بتسالل اسموتریچ وزیر دارایی اسرائیل گفت «غزه را سنگ به سنگ تخریب می‌کنیم تا امکان هیچ بازگشتی برای اهالی باقی نمانَد." بلکه حالا خانه‌ی بادیه‌نشینان عرب صحرای نقب (=نگب) که زندگی شبانی دارند (نگاه به عکس) توسط اسرائیل آتش زده شد.
 
این مثلث مرموز وارونه‌ی نقب اسرائیل (نگاه به عکس) ۱. هم مرکز اتمی دیمونا است که توسط فرانسه ساخته شد، ۲. هم محل یک پایگاه نظامی محرمانه‌ی آمریکا در کوه «هارکرینِ» در آن ۳. و هم محل اختفای شش پایگاه نیرو هوایی اسرائیل با پیچیده‌ترین جنگنده‌ها و تجهیزات ارتش آن.
 
 
 
...
 
 
 
بارها گفتم از نظر من ایران آن توان را ندارد که نگذارد اسرائیل با مردم فلسطین چنین کشتار فجیعی کند. اسرائیل سالهاست پی کشاندن پای ایران به لب مرز و ورود به ماجرا بود. جنگ غزه آغاز تاکتیک بود، تکنیک نیز. و یک رفتار استراتژیک، که ایران را دام اندازد و انداخت. هر چه دارد می‌کشد الآن این نظام، هم ناشی از خصم خشن اسرائیل است، هم مشورت‌نداشتن عُقلایی سیستم برای گذار.
 
نظرها در ایران فراوان است. مثلاً این مشیء سیاسی روزنامه جمهوری اسلامی حجت الاسلام مسیح مهاجری است که یک جایگاه ویژه برای این جریده قائل‌اند: او گفت: "ما اگر در سیاست‌هایمان تجدید نظر کنیم و توجه به مردم را محور اصلی حکمرانی قرار دهیم پیروز خواهیم شد... می‌توان با تصحیح سیاست‌های داخلی دشمن را وادار به عقب‌نشینی کنیم."
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
نگارش ۲۷ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. اون لنین است؛ لنین، بر شالوده‌ی مارکسیسم ماند، اما برای تحرک انقلابی آن، برآن حاشیه و نقب زد و «دیکتاتوری بر پرولتاریا» را برتر از «دیکتاتوریِ پرولتاریا» معرفی کرد، از دید او پرولتاریا (=کارگری و کارگران) نیاز داشتند یک حزب کمونیست تأسیس شود تا آنان را جهشی جهت دهد و بیدار کند و حتی رهبری نماید. کنارش هم، "چکا" را راه انداخت که پلیس مخفی بود، تا ضدکمونیست‌ها را کنترل و اذیت کند. تروتسکی رفیق لنین اما گفته بود اگر لنین به قدرت برسد دولتش مانند "یک دادگاه انقلابی خواهد بود" تا "کلّه‌ی ‌کارْل مارکس" را -که "به بزرگی کلّه‌ی شیر" است- به عنوان نخستین سر، زیر گیوتین ببرد. لنین البته دانشگاه، وکالت خواند و درس و مسائل را علّی و معلولی می‌دید، نه فقط، وقت برای مطالعه مقاله و کتابت. لنین زود مُرد و استالین جانشین، مکتب لنین را اساساً از تئوری‌های کلّه‌ی ‌کارْل مارکس، تهی کرد و رفت.
 
 
آنان، طبقه‌ی پرولتاریا را اِشراف دادند البته از ناحیه‌ی حزب. اینان در ایران طبقه‌ی روحانیت را اِشراف دادند، از هر طریقت: ۱.ولایت، ۲. شورا نگهبان، ۳. هر نهاد یک نفر از روحانیت،  ۴. هر استان یک آخوند بر سر استاندار. باید دید چه می‌شود. حزب کمونیست که رفت پس از ۷۰ سال تنازع برای بقا. حالا این روحانیت است و این ملت. به دیده‌ی من، اگر خدمت و قدرت، توأمان شد، یک چیز است، ولی اگر یکی از یکی دیگه جدا افتد، وای به حال میهن و نظام و ملت. عبرت‌ها آیا اعتبار می‌یابد! ای چه بسا ،،، ! بگذرم. دریغا! همانادریغا!
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۶ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۹:۳۵

فساد در زمین و فسادِ زمین

نگارش ۲۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. چاپ شب. نظام جمهوری اسلامی ایران همیشه خود را متشرّع و تابع و ترویج‌کننده‌ی شریعت شیعه معرفی می‌کرده است. فساد در زمین را چنان زشت می‌دانست که ادعا می‌شد با فساد، عرش خدا به لرزه درمی‌آید. اینک هر استان ایران وقتی بررسی شود کمتر پیش می‌آید فسادِ زمین. پیش نیامده باشد و پرونده‌ی قَطور در دادگاه خاک نخورده باشد. یا جنگل را خوردند. یا ساحل را. یا کوه و مرتع را و یا حتی سنگ و چِکِل را. و صد آه، که آهک و معدن و غار را.

 

 

تیترهای ریز دور این روزنامه‌ی "صدای ملت" (چاپ امروز ۲۵ ، ۶ . ۱۴۰۴) همه، قابل توجه است؛ مخصوصاً آن تیتر سمت چپ که خبر از بازگردانده شدن "۱۲۳ هکتار زمین منطقه‌ی ۲۲ تهران به بیت‌المال" داده است. این خبر خوشایند است، اما حرف ملت این است این‌همه فساد زمین، چرا باید در جمهوری اسلامی ایران رخ می‌داد. مگر طی نزدیک به این ۵۰ سال، حکومت در دست مذهبیون شیعه نبود؟! همه هم گزینش شدند به سیستم دولت شیعی راه یافتند. اما فساد در همه جا، عین بوته‌ی صیفی‌جات رشد فزاینده کرده است و همچنان سر بر می‌آوَرد. ملائک، معترض بودند انسان را خلق نکن! اینها در زمین فساد می‌کنند! بگذرم. قرآن اشاره کرد و وارد نشوم نگو که مذهبیون را هم شامل می‌شد!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی