نگارش ۱۳ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. آقاخامنهای یک شخصیت مشهوریست. در حکومت شاه، وارد سیاست و مبارزه شد. محال بود روحانییی شهامت بهخرج میداد دوست و همنشین و مصاحب زندهیاد دکتر علی شریعتی شود، اما او از نزدیکترین دوست و پیرو علی بود و علی و سیدعلی قلوی فکری هم بودند. پس از تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران، در بین جریان راست جمهوری اسلامی، بسیار نفوذ دارد. برای سپاهیان و بسیج و پایگاههای مقاومت، یک قِدّیس در حد پرستش! بدونِ پرسش است. در جهان، شخصیتهایی از دولتها و جوامع دینی و مذهبی با او مراوده و دوستی دارند. در جنبشهای نوظهورتری چون حزبالله لبنان، حماس غزه، انصارالله یمن و جهادیهای شیعی افغانستان، حرفشنوی ازو وجود دارد. تسلط بر تمام دولتهای جمهوری اسلامی ایران داشت و مهرههای خود را عین پازل کاشت. به جریان راست جمهوری اسلامی ایران گرایش و اعتماد واثق دارد و به آنان پر و بال میدهد. زندگی شخصی سالمی داشت و دارد. بهشدت بر نماز اهمیت شگفتانگیز میدهد و تضرع و دعا از وجنات اوست. اما همهی اینها برای من که یک نقل از دیدگاه شخصیام باقی مانده است، موجب نمیشود دیدگاه انتقادی بر مشیء و بینشش نیندازم:
۱. نگاه فقهی متصلّب، به وی امید و دل بستند و ایشان هم فقهاش با نوگرایی تقریباً زاویه دارد. شعرش عمیق است اما فقهش، از سنت بیرون نزده است.
۲. حاضر شده است همچنان در جایگاه اول کشور با بیش از ۳۶ سال طول، بمانَد و معلوم شد بر ماندن در آن تمایل دارد و یا خبرگان ایشان را مَجاب کردند تا عمر در رهبری باقی بماند.
۳. حلقههای دور ایشان، یکسره از تفکر راست است و او هم، آنان را حمایت و از رویشهایی در بسیج و احزاب راست، خرسند است و نمونه، مثال میزند.
۴. با آن که خاورمیانه از تفکر غالب عربی و عاری از سیاست درگیری آکنده است، ایشان سیاست نفوذ در مرز اسرائیل را پیش بُرد و مورد انتقاد داخلی و جهان قرار گرفت، اما همچنان نگرش خاورمیانهای خود را منطبق بر واقعیت میداند با آنکه تمام آن جبههها را از دست داد و ارتش نُخبهکُش و بدون اخلاق اسرائیل تمام منطقهی اطراف خود را سرکوب کرد و به ایران هم ۱۲ روز جنگ کرد و ضربات مهلک و غافلگیرکنندهای وارد کرد.
۵. شخصیتهایی مانند آیت الله منتظری، حجتالاسلام اکبر رفسنجانی، حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری، حجت الاسلام سید محمد موسوی خوئینی، حجت الاسلام مهدی کروبی، حجت الاسلام سید محمد خاتمی، آقای مهندس میرحسین موسوی، حجت الاسلام مسیح مهاجری، فیلسوف مصطفی ملکیان و ... از ایشان فاصله گرفته بودند و همچنان از وی دوری میکنند.
۶. در مقابل، شخصیت شاخص راست مانند: آقای حسین شریعتمداری کیهان، سرتیپ حسین الله کرم. آیت الله مصباح یزدی، آیت الله احمد جنتی، دو برادر: حجت الاسلام شیخ مهدی و شیخ حسین طائب، حجت الاسلام سید احمد خاتمی، حجت الاسلام سید احمد علمالهدی، آقای سعید جلیلی، آقای علی لاریجانی، حجت شیخ صادق لاریجانی، حجت الاسلام روح الله حسینیان، و روضهخوان شیخ کاظم رجبی صدیقی، بسیار مورد وثوق آقاخامنهای بودهاند و هستند.
مواردی ازین دست موجب شده است مسئلهی ولیفقیه -تزی مطلقه برآمده از تفقُه خاص امام خمینی- به صورت حادّ و خاموش، دچار بحران مشروعیت سیاسی شود و آقاخامنهای نتواند این جایگاه را به مرکز انسجام ملی تبدیل کند، و خود ایشان از نظر جامعهشناسی سیاسی مهمترین شکاف فعال (به مفهوم تنازع فکری) در درون جامعهی ایران شد. اینک میهن ایران در گپ و گفتِ چالش بزرگی مانند، جهانگرایی، ترک سیاست سنتی ناشی از وصیتنامه و صحیفهی امام خمینی، زمانمندشدن دورهی رهبری، انتقال قدرت، انتخابات و حتی رفراندوم مجلس مؤسسان و چندین مطالبهی سنگین از قدرت و حاکمیت وارد شده است و قدرت هم، تزهای رایج و جاری خود را رنگ حقانیت میزند و سایر دیدگاهها را یا انگ غربی میزند و یا ننگ بیدینی! با صدها افترای دیگر که حتی اسم بردن آن الفاظ چندشآور است و اتلاف اوقات. بیاعتنایی و سکوت فلسفی و فکرب به حرفهای سست و تهمتهای مفت، بهترین پاسخ است.
نمونهی تازه اینه مردم یک سال است به علت انتساب پروندهی فساد و زد و بند زمینخواری حوزهی علمیهی جایی گران و خوشآب و هوا در شمال شرق تهران به آقای شیخ کاظم رجبی صدیقی امام جمعه تهران و رئیس "ستاد امر به معروف و نهی از منکر" !!! ایران، خواهان عزل او بودند. اما همچنان آقاخامنهای پشت ایشان ماند و تا دیروز، گویی خبرها حاکیست قبول کرد کنار برود. کسی که حیثیت جمهوری اسلامی ایران را بازی سخت و رذلی کرد و مردم به این رفتار نظام بهشدت خندیدند. بگذرم. این تضاد و تنازع، مانند آب در دل تَفت کویر، راه باز میکند و زمین تشنه و چاک چاک را آبیاری مینماید. بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!