- شنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
- ۱۸:۰۴
نگارش ۳۰ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. روزنامهی سراسری "خراسان" چاپ همزمان مشهد و تهران -که در پیش ار انقلاب پایگاه استاد مرحوم محمدتقی شریعتی و فرزندش زندهیاد دکتر علی شریعتی بود و پس از انقلاب نگاه مستقلانه داشت و مدتیست تحت فشار عوامل مشهد به این سمت و آن سمت مارپیچ و مارپله میرود- در مورد حجتالاسلام آقای علیاکبر ناطق نوری نوشته است:
"در روزهای اخیر نشستی در منزل غلامرضا کرباسچی با حضور چهرههای شاخص اصلاحطلب همچون سیدمحمد خاتمی و مهدی کروبی برگزار شد. نشستی که در آن علیاکبر ناطق نوری نیز حاضر بود اما بنا بر گزارش رسانهها، ترجیح داد سکوت اختیار کند و اظهارنظری دربارهی وضعیت کشور نداشته باشد. گفته میشود او بر این باور است که «توصیهها گوش شنوایی ندارد... سکوت ناطق نوری، ولو از سر ناامیدی، این پیام را به جامعه منتقل میکند که حتی باتجربهترینها نیز امیدی به تغییر ندارند. چنین پیامی در فضای افکار عمومی، هزینهای سنگین برای سرمایه اجتماعی کشور به همراه دارد."
پایان نقل قول
من هم پس چند نکته درین رابطه بگویم که "خراسان" این بحث را دیشب در چاپش وارد فضای سیاسی ایران کرد. من نظرم این است:
- آقای ناطق نوری از وقتی که از بازرسی بیت آقاخامنهای کنار رفت، راه سکوت و گریز از مرکز در پیش گرفت.
- آقای ناطق نوری وقتی دید در شب مناظرهی مشهور، آقای دکتر محمود احمدینژاد به حریم او و فرزندانش حمله کرد، توقع داشت آقاخامنهای ازو دفاع کند، اما دید آقاخامنهای در نمازجمعهی مشهورش، در مقام قیاسِ مرحوم رفسنجانی و احمدینژاد گفت "نظر من به آقای احمدینژاد نزدیکتر است."
- آقای ناطق نوری در شکاف شدید میان حجت الاسلام مرحوم اکبر رفسنجانی و آقاخامنهای، جانب رفسنجانی ایستاد و تا آخر عمر، با او متحد ماند.
- آقای ناطق نوری در تمام مسائل پس از بحران ۸۸ و حتی از سال ۱۳۸۴ زمان آغاز زمامداری مطلقالعنانِ آقای احمدینژاد بر تمام ساختار کشور، از حاکمیت دلسرد شد و به سمت سکوت و همپیمانی با ۵ نفر رفت: حلقهی شبهای شنبهی تشخیص مصلحت با حضور حسن روحانی، سیدحسن خمینی، اکبر رفسنجانی، خودش و یک نفر دیگر "،،،" که نامش محفوظ است.
من البته شِمه گفتم، اگر تمامشمول بگویم تا ۸۸ ورق و حتی ۹۹ ورق وقت میبرد. بگذرم. تاریخ است دیگه، نمیشود از آن گذشت. به قول گروه جامی نویسندگان "گذشته، چراغ راه آینده است" باید گذشته را نور بر تاریکی کرد.
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/2715