زنگولهی آویزان بر گردنِ ذهن
چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۳، ۰۱:۳۸ ب.ظ
من وقتی کتاب «نردبان شکسته» اثر کیث پین با برگردان خانم سمانه پرهیزکاری را به انتها بردم، این الهام از آن گرفتم که سکولارها (=گیتیگرایان + جدا انگاران دین از نهاد حکومت) علاقهی فراوان دارند به اشارهی این سه چیز:
۱- اشاره به ماهیت غیرمحتمل معجزهها ۲- اشاره به ناسازگاری منطقی در نوشتههای متون مقدس ۳- اشاره به غیرممکن بودنِ اثبات ماوراء الطبیعه (=فرامادّیت، فراطبیعت)
اما در برابر، جواب بسیاری از محققان مذهبی این بوده است -یا میباشد- که برای بیشتر باورمندان و مذهبیون، اساساً حقایق و منطق، ریشهی اصلی باور و عقیده محسوب نمیشود. مذهب مجموعهی منسجمی از گزارهها نیست که درست / نادرست حساب آید، چیزی که غلط و ناغلط است، روش نظریههای علمی است، با ایمان مذهبی افراد نمیشود فقط مواجههی منطقی و عقلی کرد.
در واقع به نظر من، دینداری، تعلقِ ایمان به آفرینندهی دین و آورندهی مذهب است با هدف پناهجُستن به آموزههای سازندگی آن. کسانی از مذهبیون، علاوه بر ایمان اولیه، ایمانهای خود را به عقلانیت و معنویت میدوزند که در حقیقت بر تقویت و محتوای قرائت دینی خود گام بر میدارند. به تعبیر من، میزان غنیسازی خود را بالاتر میبَرند. زنگولهی آویزان بر گردنِ ذهن -که عنوان متنم ساختم- معنیاش این است انسان دیندار، ندای دین را در تمام امورش به خاطر ذهن و رفتار سُپارَد تا از آن بیرون نزند. ۲۱ ، ۹ ، ۱۴۰۳ ؛ دامنه.
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/438
۱۴۰۳/۰۹/۲۱