دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
سایت دامنه‌ی داراب‌کلا
قم : ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
مازندران، ساری، میاندورود، روستای داراب‌کلا

پیام های کوتاه
بایگانی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اوسا» ثبت شده است

اخیراً محل بودم این عکس رو انداختم. سردِه سه معنی دارد: ۱. سرِ دِه، که بالادست اوسا قرار دارد. ۲. سرده همان جای سرد. ۳. جایی که آب سر می‌دهد و جاری می‌شود. شالبزار اوسا که در شرق اوسا قرار دارد، آبش از همین رودخانه‌ی سرده و آبندان مُرسم مشروب و سیراب می‌شود. برنج این تیکه‌ی اوسا بسیار معطر است و خوردنش دندان و جویدن و خورشت نمی‌خواهد! از بس نرم‌دست است. مردم سه روستای داراب‌کلا و اوسا و مُرسم، ملایم مجاورت هم زیست می‌کنند. این مکان گاه نمایشگاه عرضه‌ی اغذیه‌ی سنتی نیز می‌شود. دذ اصل فوتبال‌زمین اوساست. اوسا هم همآره تیم داراب‌کلا را می‌بُرد، با هفت هشت گل. دامنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۱۴۰۴ ، ۲۰:۵۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

این مهندس اکبر مؤمنی دارابی اوسایی است.
در امامزاده علی‌اکبر اوسا دفن است.
رفیق جون‌جونی من بود، از کلاس در دبستان.
از من دو سال کمتر سن داشت،
اما مُخ و مغزش از من بسیار سرتر بود.
نخبه‌ای بود این دوستم.
مهندسی برق خوانده بود در دانشگاه سمنان.
پدرم روزی ازش خواسته بود
کاری کند برق امامزاده علی‌اکبر اوسا
روز که بنِه می‌افتد آفتاب، خودبه‌خود قطع شود.
مهندس اکبر مؤمنی آن سال همین ابتکار را کرد.
او به شوخی به پدرم که همنام همدیگر بودند،
آن امامزاده را می‌گفت: "امامزاده شخ علی‌اکبر"!!
چون متصدی مرمّت آن بُقعه پدرم بود.
تا سارقین بقیه‌ی طلا و مُطلّاهای آن جا را نبرند!
این بود قصه‌ی دو اکبر. اکبر مؤمنی انسانی که نه با عقل، شرع را می‌کوبید نه با شرع، عقل را. درود بر مرحوم مهندس اکبر که از خاندان مشهور مؤمنی‌های اوسا بود و روز تشییع جنازه‌اش یادم است سر جمعیت اوسا بود و دُمش تکیه‌پیش داراب‌کلا. مثلش، کم پدید آمده است. ۲۸ ، ۶ ، ۱۴۰۴ دامنه رفیقِ اکبَر و پسر مرحوم شخ عَی‌لَکبِر!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۷:۱۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
در اوسا، دٖی بِلن است از خانه‌ها. نگارش ۱۴ ، ۴ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. از یک ماه، نه، نه، بلکه از دو ماه مانده به تاسوعا -به زبان محلی نِهِم‌رُز- ذهن اوسایی‌ها از هیمه هست، تا به همه. نذری‌پِلا را روی تَش‌کِله با شعله‌ورکردن هیمه، دَم می‌آورند با پیچیدن بوی زعفران و زیره. از شب قبلش حیاط همه، جیزّه‌بیزّه‌ی مرغ بلند است و هر گوشت گوسفن و غاز و سیکا، با بهترین طعم کَره‌ی بِنِه و ماستِ پرچربِ سِرسِم و نعنا. تا چِش چِش را می‌بیند همه جای اوسا، دٖی بِلن است از خانه‌ها. همه به نیت پاک و عمل اخلاص و نذر ناب، برای واقعه‌ی عاشورا و حرکت حضرت سیدالشهدا. آن سان که به یک سلطان و خلیفه‌ی مضحک، نه‌ی محکم گفت و برابر ظلم و ظلمت و ظالم، دست بیعت و همکاری و مشارکت در سلطنت نداد و در واقعه‌ی غمبار، با دفاعی سرشار از انسانیت و عرفان و عدالت، خود و یارانش عزیزانه به ملکوت اعلیٰ رهسپار شدند و اوسایی‌ها این روز را به‌درستی و با عزم ایمانی و ارادت الهی، به سنت نذری‌دادن طعام، زنده نگه داشته‌اند. روزی که ۱۰۰ در ۱۰۰ روشن شد تبهکاران از حکومت امویان، قصد جان امام حسین علیه السلام و یاران را کردند. این است که سوگواری آن را، این روستا بر خود، سنت رایج ساخت و مردمان بافرهنگ و رشدیافته‌ی آن خِطّه، خط آن امام علیه السلام را برای نه گفتن به ستمگران و ماندن در اخلاقیات حضرت اباعبدالله علیه السلام، دنبال می‌کنند و با جان و دل، هم عزاداری می‌کنند و هم به واردشدگان روستا، طعام می‌خورانن. این گام معنوی و مذهبی، بر آنان گوارا و سوگواری‌شان برای آن پیشوای باتقوا، قبولِ پیشگاه خدای باری‌تعالیٰ. با آن که تورم و گرانی بیداد می‌کند و بیش از یک دهه است این نابِخرَدی و نابسامانی، مردم را بیچاره کرده است، اما مردم اوسا وُسع خود را برای وُسعت تاسوعا، خالصانه پیشکش می‌کنند و زندگانی خود را با آن بیمه و در رونق نگاه می‌دارند. من که سالیان سال تاسوعا را در اوسا گذراندم، این دِی زیبا را دارم می‌بینم و آن بوی نذری‌پِلا را همین سرِ صبحی دارم می‌گیرم و مَشامم را تا شام، سیر ساخته‌ام. سپاس؛ اوسا.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۱۴۰۴ ، ۱۲:۲۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
روز ۶ ، ۱ ، ۱۴۰۴ در امامزاده عباس اوسا قبر مرحوم فضل الله اوسا را فاتحه‌خوانی کردیم. او دو برادر به اسم‌های محمد و حسن داشت. هرگز پیش کسی گدایی نکرد. یک لُ‌لِه (=سبد کولی) خرید بزرگ. می‌رفت روستاهای بالادست و دوردست مِرغانه محلی می‌خرید، می‌آوُرد میان مردم در کوچه‌ها و خونه‌ها می‌فروخت.
 
 
در دوره‌ی جوانی ما او فردی ۵۵ ساله بود اما فقط کار می‌کرد، ولو در حد فروش مِاغانه و چینکا و ترکوله و تَنشی؛ نه گدایی و تکدّی‌گری. افتخار کردم سر قبرش حاضر شدم. درین مورد باز عموحمید حسابی جانب مستضعفین را دارد. درود بر روحش و دوربینی که چهره‌هایی چون فضل‌الله اسماعیل نژاد اوسایی را از یاد نمی‌برد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۱۴۰۴ ، ۱۹:۳۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی