نامه علی (ع) به طلحه و زبیر
پاسخ به ادّعاهاى سران جمَل نامه امام علی (ع) به طلحه و زبیر : پس از یاد خدا و درود شما مى دانید- گر چه پنهان مى دارید- که من براى حکومت در پى مردم نرفته، تا آنان به سوى من آمدند، و من قول بیعت نداده تا آن که آنان با من بیعت کردند، و شما دو نفر از کسانى بودید که مرا خواستند و بیعت کردند. همانا بیعت عموم مردم با من نه از روى ترس قدرتى مسلّط بود، و نه براى به دست آوردن متاع دنیا. اگر شما دو نفر از روى میل و انتخاب بیعت کردید تا دیر نشده (از راهى که در پیش گرفته اید) باز گردید، و در پیشگاه خدا توبه کنید. و اگر در دل با اکراه بیعت کردید خود دانید، زیرا این شما بودید که مرا در حکومت بر خویش راه دادید، اطاعت از من را ظاهر، و نافرمانى را پنهان داشتید. به جانم سوگند شما از سایر مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقیده و پنهان کارى نیستید. اگر در آغاز بیعت کنار مى رفتید (و بیعت نمى کردید) آسانتر بود که بیعت کنید و سپس به بهانه سرباز زنید.
شما پنداشته اید که من کُشندۀ عثمان مى باشم، بیایید تا مردم مدینه کسى بین من و شما داورى کنند، آنان که نه از من طرفدارى کرده و نه به یارى شما برخاسته، سپس هر کدام به اندازه جرمى که در آن حادثه داشته، مسؤولیّت آن را پذیرا باشد. اى دو پیر مرد، از آنچه در اندیشه دارید باز گردید، هم اکنون بزرگترین مسئله شما، عار است، پیش از آن که عار و آتش خشم پروردگار، دامنگیرتان گردد. با درود. (ترجمه نامه ۵۴ نهج البلاغه – نامه به طلحه و زبیر به عنوان دو تن از سران جنگ جمل) (منبع)
نامه علی (ع) به طلحه و زبیر
پاسخ به ادّعاهاى سران جمَل نامه امام علی (ع) به طلحه و زبیر : پس از یاد خدا و درود شما مى دانید- گر چه پنهان مى دارید- که من براى حکومت در پى مردم نرفته، تا آنان به سوى من آمدند، و من قول بیعت نداده تا آن که آنان با من بیعت کردند، و شما دو نفر از کسانى بودید که مرا خواستند و بیعت کردند. همانا بیعت عموم مردم با من نه از روى ترس قدرتى مسلّط بود، و نه براى به دست آوردن متاع دنیا. اگر شما دو نفر از روى میل و انتخاب بیعت کردید تا دیر نشده (از راهى که در پیش گرفته اید) باز گردید، و در پیشگاه خدا توبه کنید. و اگر در دل با اکراه بیعت کردید خود دانید، زیرا این شما بودید که مرا در حکومت بر خویش راه دادید، اطاعت از من را ظاهر، و نافرمانى را پنهان داشتید. به جانم سوگند شما از سایر مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقیده و پنهان کارى نیستید. اگر در آغاز بیعت کنار مى رفتید (و بیعت نمى کردید) آسانتر بود که بیعت کنید و سپس به بهانه سرباز زنید.
شما پنداشته اید که من کُشندۀ عثمان مى باشم، بیایید تا مردم مدینه کسى بین من و شما داورى کنند، آنان که نه از من طرفدارى کرده و نه به یارى شما برخاسته، سپس هر کدام به اندازه جرمى که در آن حادثه داشته، مسؤولیّت آن را پذیرا باشد. اى دو پیر مرد، از آنچه در اندیشه دارید باز گردید، هم اکنون بزرگترین مسئله شما، عار است، پیش از آن که عار و آتش خشم پروردگار، دامنگیرتان گردد. با درود. (ترجمه نامه ۵۴ نهج البلاغه – نامه به طلحه و زبیر به عنوان دو تن از سران جنگ جمل) (منبع)
پاسخ به ادّعاهاى سران جمَل نامه امام علی (ع) به طلحه و زبیر : پس از یاد خدا و درود شما مى دانید- گر چه پنهان مى دارید- که من براى حکومت در پى مردم نرفته، تا آنان به سوى من آمدند، و من قول بیعت نداده تا آن که آنان با من بیعت کردند، و شما دو نفر از کسانى بودید که مرا خواستند و بیعت کردند. همانا بیعت عموم مردم با من نه از روى ترس قدرتى مسلّط بود، و نه براى به دست آوردن متاع دنیا. اگر شما دو نفر از روى میل و انتخاب بیعت کردید تا دیر نشده (از راهى که در پیش گرفته اید) باز گردید، و در پیشگاه خدا توبه کنید. و اگر در دل با اکراه بیعت کردید خود دانید، زیرا این شما بودید که مرا در حکومت بر خویش راه دادید، اطاعت از من را ظاهر، و نافرمانى را پنهان داشتید. به جانم سوگند شما از سایر مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقیده و پنهان کارى نیستید. اگر در آغاز بیعت کنار مى رفتید (و بیعت نمى کردید) آسانتر بود که بیعت کنید و سپس به بهانه سرباز زنید.
شما پنداشته اید که من کُشندۀ عثمان مى باشم، بیایید تا مردم مدینه کسى بین من و شما داورى کنند، آنان که نه از من طرفدارى کرده و نه به یارى شما برخاسته، سپس هر کدام به اندازه جرمى که در آن حادثه داشته، مسؤولیّت آن را پذیرا باشد. اى دو پیر مرد، از آنچه در اندیشه دارید باز گردید، هم اکنون بزرگترین مسئله شما، عار است، پیش از آن که عار و آتش خشم پروردگار، دامنگیرتان گردد. با درود. (ترجمه نامه ۵۴ نهج البلاغه – نامه به طلحه و زبیر به عنوان دو تن از سران جنگ جمل) (منبع)
نامه علی (ع) به طلحه و زبیر
پاسخ به ادّعاهاى سران جمَل نامه امام علی (ع) به طلحه و زبیر : پس از یاد خدا و درود شما مى دانید- گر چه پنهان مى دارید- که من براى حکومت در پى مردم نرفته، تا آنان به سوى من آمدند، و من قول بیعت نداده تا آن که آنان با من بیعت کردند، و شما دو نفر از کسانى بودید که مرا خواستند و بیعت کردند. همانا بیعت عموم مردم با من نه از روى ترس قدرتى مسلّط بود، و نه براى به دست آوردن متاع دنیا. اگر شما دو نفر از روى میل و انتخاب بیعت کردید تا دیر نشده (از راهى که در پیش گرفته اید) باز گردید، و در پیشگاه خدا توبه کنید. و اگر در دل با اکراه بیعت کردید خود دانید، زیرا این شما بودید که مرا در حکومت بر خویش راه دادید، اطاعت از من را ظاهر، و نافرمانى را پنهان داشتید. به جانم سوگند شما از سایر مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقیده و پنهان کارى نیستید. اگر در آغاز بیعت کنار مى رفتید (و بیعت نمى کردید) آسانتر بود که بیعت کنید و سپس به بهانه سرباز زنید.
شما پنداشته اید که من کُشندۀ عثمان مى باشم، بیایید تا مردم مدینه کسى بین من و شما داورى کنند، آنان که نه از من طرفدارى کرده و نه به یارى شما برخاسته، سپس هر کدام به اندازه جرمى که در آن حادثه داشته، مسؤولیّت آن را پذیرا باشد. اى دو پیر مرد، از آنچه در اندیشه دارید باز گردید، هم اکنون بزرگترین مسئله شما، عار است، پیش از آن که عار و آتش خشم پروردگار، دامنگیرتان گردد. با درود. (ترجمه نامه ۵۴ نهج البلاغه – نامه به طلحه و زبیر به عنوان دو تن از سران جنگ جمل) (منبع)
پاسخ به ادّعاهاى سران جمَل نامه امام علی (ع) به طلحه و زبیر : پس از یاد خدا و درود شما مى دانید- گر چه پنهان مى دارید- که من براى حکومت در پى مردم نرفته، تا آنان به سوى من آمدند، و من قول بیعت نداده تا آن که آنان با من بیعت کردند، و شما دو نفر از کسانى بودید که مرا خواستند و بیعت کردند. همانا بیعت عموم مردم با من نه از روى ترس قدرتى مسلّط بود، و نه براى به دست آوردن متاع دنیا. اگر شما دو نفر از روى میل و انتخاب بیعت کردید تا دیر نشده (از راهى که در پیش گرفته اید) باز گردید، و در پیشگاه خدا توبه کنید. و اگر در دل با اکراه بیعت کردید خود دانید، زیرا این شما بودید که مرا در حکومت بر خویش راه دادید، اطاعت از من را ظاهر، و نافرمانى را پنهان داشتید. به جانم سوگند شما از سایر مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقیده و پنهان کارى نیستید. اگر در آغاز بیعت کنار مى رفتید (و بیعت نمى کردید) آسانتر بود که بیعت کنید و سپس به بهانه سرباز زنید.
شما پنداشته اید که من کُشندۀ عثمان مى باشم، بیایید تا مردم مدینه کسى بین من و شما داورى کنند، آنان که نه از من طرفدارى کرده و نه به یارى شما برخاسته، سپس هر کدام به اندازه جرمى که در آن حادثه داشته، مسؤولیّت آن را پذیرا باشد. اى دو پیر مرد، از آنچه در اندیشه دارید باز گردید، هم اکنون بزرگترین مسئله شما، عار است، پیش از آن که عار و آتش خشم پروردگار، دامنگیرتان گردد. با درود. (ترجمه نامه ۵۴ نهج البلاغه – نامه به طلحه و زبیر به عنوان دو تن از سران جنگ جمل) (منبع)

سلام استاد
طلحه وزبیر بیعت کرده بودند ولی انها به امید امتیاز های این کار را کرده بودند ولی من گمان میکنم این مسئله به عدم شناخت مولا ی متقیان برمی گردد انها نمی دانستند مولا علی باور داشت به این جمله دنیا پشیزی برای من ارزش ندارد امان از طلحه وزبیر های زمانه ما که برای منافع چه کارها نکرده ونمیکنند ....
سلام استاد
انها نمیدانستند این دنیا انقدر در مقابل مولا کوچک است که علی فریفته ان شود علی همه را مرعوب کرد چون که مرعوب خدا بود عاشق حق بود در حق ذوب شده بود اصلا علی جنسش از خدا بود عبد خدا بود علی یک کلام بنده خدا بود خدایا به ما توفیق بندگی بده
سلام استاد
واما بیعت شکنان خیلی ها با امام خمینی بیعت کردند ولی به انحا مختلف شکستند عده ای به مال دنیا دل بستند بخشی مر عوب پست ومقام شدند گروهی تسلیم قدرت ظاهری و ....شدند وای به حال همشان
سلام استاد
واما راجع به راه ما راه علی خیلی زیباست ولی سخت ومشکل در راه علی زر وزور و تزویر جایی ندارد راه علی جامع است انتزاع دران جایی نیست راه علی فهم علم حلم گذشت انفاق جاذبه ودافعه دنیا را سه طلاقه کردن در مرام علی جذم اندیشی و... جایی ندارد رکود در ان نیست تلاش است وپویایی در یک کلام رهروان علی اندکند وعلی فقط علی بود ولا غیر
سلام استاد
واما علی قهرمان قهرمانان بود علی با عمر ابن عبدوود دوئل کرد ومردانه اورا مغلوب کرد علی به جای پیغمبر خوابید وپیامبر امین وقتی به امر خدا هجرت کرد امانت های مردم را به علی سپرد علی به خاطر اسلام از قدرت گذشت
وعلی انجا که خالکی از بینی زن یهودی دراورده شد طلب مرگ کرد علی فاطمه را فدای اسلام کرد عشق من وتو عاشق فاطمه ایم یادگار پیامبر وعلی از شیری که برای او اوردند به قاتلش داد وفرمود اورا یک شمشیر بیشتر نزنید و علی کار می کرد قنات حفر میکرد و وقف می کرد از راه دین نان نمی خورد علی شجاع شجاعان بود به گواه تاریخ
سلام استاد
علی معدن علم ودانش بود به گواه همه تا جایی که عمر گفت اگر علی نبود هلاک میشدم و علی هم اوست که مردم ایران افتخارشان این است که شیعه اویند مردمی که که در تاریخ در حکومت رانی وسیاست ورزی وعلم وفهم وتاریخ وتمدن بی نظیرند علی هنکامی که شمشیر جهل وجمود وقشری گری فرقش را شکافت فرمود فست وبه ربالکعبه و.....این علی بر علیحه عثمان توطئه میکند نه نه نه
سلام استاد
نکته اخر چه شباهت عجیبی است میان طلحه وزبیر زمان ماوانها واین که با گذشت زمان مردم بیشتر به حقانیت علی پی میبرند