تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : چند بحث در چند زمینه -
سید مهدی صباغ دارابی : سلام و عرض ادب، با عرض پوزش در نوشتار بالا مهندس سرایلو مدیر عامل شرکت نکاچوب نبود ایشون مدیر راهسازی شرکت بودبسیار توانمند بود که همکاران بهش میگفتن سرایلو بزرگ، مدیر عامل فک کنم یا آقای نجاتی بود یا آقای اهنگری. یاعلی مدد -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، روز بهخیر فقط یک نکته؛ بر اساس کتاب " بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی" نوشته حمید روحانی، یکی از دلایل اعتراض آیتالله خمینی به محمدرضاشاه پهلوی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دادن حق رأی به زنان بود. جلیل قربانی -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، روزتون بهخیر ۱- چند سال پیش تصمیم گرفتند تا بنای یادبودی با عنوان شهدای گمنام در پارک تفریحی وزرامحله در شهر سرخرود بسازند. ۲- این کار در آن زمان با مخالفت گسترده اهالی وزرامحله از جمله خانوادههای شهدای محل روبرو شد. ۳- مادر دو شهید یدالهی (مادرخانم بنده) گفته بود این دو شهید گمنام را در ... -
ناشناس : سلام متنی از آقای عمادالدین باقی: تاکر کارلسون یکی از چهرههای مشهور رسانهای در امریکا و چهره محوری در جنبش ماگا است. صفحهاش در یوتیوب بیش از ۵ میلیون دنبال کننده دارد. برخی مطالبش درباره ایران شگفت انگیز است. اگر از زبان یک ایرانی گفته میشد به توهم توطئه و غرب ستیزی متهم میشد اما از زبان شخصیتی مانند ... -
ناشناس : به ص ۳۳۸ تا ص ۳۴۳ کتاب جامعهشناسی سیاسی دکتر حسین بشیریه رجوع شود. -
از مدرسه فکرت : درود خواندنی و پر اهمیت -
ناشناس : درود بر شما آقای نور مفیدی در جنگل خواری استان گلستان معروفه و در حال حاضر مالک شرکت ممتاز! محمدحسین آهنگر دارابی -
ناشناس : پیام یک عضو مدرسه فکرت: سلام جناب آقای طالبی. مطلب شما عینا مشابه قطعنامه هائیست که اپوزیسیون خارج نشین درمیتینگهای تبلیغاتی که راه میاندازد پرسروصدا اما جمعیتی ازآن استقبال نمیکنند صادرشده. چندایراد کارشمارا باصراحت گوشزد کنم اولا.همچون گذشته بادیدگاه توام باتحقیر وشکست برای جبهه داخلی وغلبه وظفروپیروزی ... -
ناشناس : جمعی از فعالان سیاسی اجتماعی استان یزد جمعهشب با سید محمد خاتمی دیدار کردند. در این دیدار که در محل بیت تاریخی شهید صدوقی برگزار شد، سید محمد خاتمی طی سخنانی با تأکید بر شناخت دقیق مشکلات برای رسیدن به صورت راه حل واقعی، اظهار کرد: اگر معتقدیم اسلام جاودانه است باید به تمام پرسش ها و نیازهای روز به روز نو ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- دامنه کتاب
- انقلاب اسلامی
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مسائل روز
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- جهان
- فرهنگ لغت دارابکلا
- قرآن در صحنه
- روحانیت ایران
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- جامعه
- لیف روح
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- جبهه
- روحانیت دارابکلا
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- خاورمیانه
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- سیاست
- اوسا
- روزبه روزگرد
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- زندگی
- حومه
- شهرها
- کبل آخوند ملاعلی
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
آذر ۱۴۰۴
۹
-
آبان ۱۴۰۴
۲۰
-
مهر ۱۴۰۴
۱۸
-
شهریور ۱۴۰۴
۲۸
-
مرداد ۱۴۰۴
۳۳
-
تیر ۱۴۰۴
۱۶
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۰
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۱
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۷
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۰
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۱
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۵
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۷
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
علامه از نظر شریعتی
مرحوم دکتر علی شریعتی در بخشی از کتاب «انسان بیخود» (مجموعه آثار، شماره ۲۵) به مقایسهی بیهویتی غربگرایان و شخصیت والای اسلامشناسان حقیقی میپردازد و به همین مناسبت علامه طباطبائی (رضوان الله تعالی علیه) را الگوی برتر یک شخصیت پرمحتوا میداند و معرفی میکند:
این آقای طباطبائی… همه نوابغ فلسفه و عرفان و کلام و ادب اسلام در اندیشه او به صورت خودآگاه وجود دارد، دریائی از چهارده قرن تفکر و علم و ذوق و ایمان و فداکاری و حماسه و معنویت- که در این فرهنگ و تاریخ عظیم اسلام است- در درون او منعکس است.
برای اینکه آنها خالی از محتوای بومی و محتوای اصیل خودشان نشده و شخصیتزده نشدهاند، (ولی) این متجدد تصدیقدار است که شخصیتزده شده.
و میدیدم کسانی را که از همین مشرقزمین و از توی جامعههای اسلامی به اروپا میآمدند، یا اروپائی در همین جا پیششان میآمد: علامه طباطبائی یکی از همین کسان- که من همیشه حس میکردم- است؛ یک مُدرّس بزرگ، یک فیلسوف و یک مرد متفکر بزرگ اسلامی است؛ در قم هم هست؛ یک آدم مُنفرد هم هست؛ دَم و دستگاه و هیچی هم ندارد؛ این، در برابر شخصیتهای بزرگی مثل «هانری کروبَن» (یا) استادان بزرگ و شرقشناس و کرسیدار سوربن که قرار میگیرد، روح موفق و مسلط خودش را بر آن خارجی کاملاً نشان میدهد. چرا؟
برای اینکه این آقا خالی از محتوای خودش نشده؛ این آقای طباطبائی یا امثال او که دچار شخصیتزدگی نشدند؛ پُرند؛ از چی؟ از همه تاریخ خودش؛ آنجا که نشسته همه فرهنگ اسلامی در درون او موج میزند، همه نوابغ فلسفه و عرفان و کلام و ادب اسلام در اندیشه او به صورت خودآگاه وجود دارد، دریائی از چهارده قرن تفکر و علم و ذوق و ایمان و فداکاری و حماسه و معنویت- که در این فرهنگ و تاریخ عظیم اسلام است- در درون او منعکس است؛ آنوقت او با این عظمت و با این وقار و سنگینی خودش را مییابد و بنابراین در برابر یک فرنگی که قرار میگیرد، میبیند این فرنگی همهاش سیصد سال تاریخ دارد، همهاش چهارصد سال ادبیات دارد، و هنوز تازه به دوران رسیده- از سه قرن پیش- است؛ این است که احساس تفوق انسانی بر او میکند.
اما تصدیقدار متجدّد غرب زده: اما تصدیقدار متجدّدی که از خودش فارغ شده، اسلام را همان مزخرفاتی میداند که وقتی کوچک بوده مامانش به او گفته؛ بعد که دیگر بزرگ شده، از آن هیچ نمیداند؛ بعد که دکتر شده مذهب اسلام (را) به همان اندازهای (میشناسد) که وقتی قُنداق بوده، یا وقتی که خودش را نمیتوانسته جمع کند، یک چیزهائی (درباره اسلام) به او گفتهاند، و یا آدمهای بیاستعدادی که اصلاً صلاحیت اینکه درباره اسلام صحبت بکنند نداشتند، مسائلی را به نام تعلیمات دین به او یاد دادند؛
وقتی بچه بوده در آن سطح چیزهائی از دین یاد گرفته، بعد هم فراموش کرده؛ چیزی هم نبوده؛ تازه اغلبش هم منحرف بوده؛ بعد که رشد کرده و تحصیلات عالی کرده، این تحصیلات عالیش را همه از اروپائی گرفته؛ راجع به خودش هیچی نمیشناسد؛ از اسلام یک دین کلی میشناسد و مجموعه فحشهائی که اروپائیها میدهند؛ از گذشته تاریخ خودش چند خواجه میشناسد (خواجه نظامالملک، خواجه رشیدالدین فضلالله…!)؛ (در این صورت) از دین بیزار میشود، از تاریخش بیزار میشود، از فرهنگش بیزار میشود، از ادبیاتش بیزار میشود. ادبیاتش چیست؟ مجموعه شعرهائی که تملُّقی است برای گدائی در برابر یک پادشاه ترک یا مغول.
...از آنهمه معنویت و زیبائی که در عرفان و ادب ما هست، تملقهای گدایانه و انحرافهای صوفیمآبانه به رخ ما کشیده شد؛ و آنهمه عوامل مترقی انسانساز نو و عقلی و منطقی که میتواند ملتی را امروز احیاء کند و انسانی را مواج از شخصیت و نیرو و قدرت سازندگی بکند- که در اسلام هست-، به صورت مجموعهای از تعلیمات خشک و جامد به رخ او و به مغز او وارد شده نه برای اینکه او آنها را بشناسد برای اینکه از آنها بیزار بشود.
...آنچه که امروز به عنوان بزرگترین و نخستین قدمی که روشنفکران خودآگاه ما باید بردارند تا به عنوان نخستین گام برای هرگونه اصلاح معنوی و فکری و به عنوان مقدمهای و زمینهای برای بنیاد هرگونه فرهنگی و هرگونه تربیتی و اصلاحی در فرد و جامعه تلقی بشود، این است که:
همانگونه هوشیارانه و طبق برنامه علمی و منطقییی که آنها ما را از خویش بیگانه کردند و نسبت به معنویت و مذهب خود نه تنها ناآشنا که دشمن کردند تا شیفته خود کنند و خود را در برابر آنها حقیر، ذلیل و پست حس کنیم و هرچه را به خود منسوب است محکوم بدانیم و هرچه را که به او منسوب است مورد تقلید قرار بدهیم (این موجبات موجب شده است که ما- چنانکه میخواست- تبدیل به یک انسان دست دوم بشویم که فقط به دردِ رنج بردن و مصرف کردن آنچه او تولید میکند- هم کالای معنوی و هم کالای مادی- (دچار شویم) و به این صورت در بیائیم)، (ما هم) بیاندیشیم تا همانگونه، همه این عوامل، همه این اصول و همه این راههائی را که آنها طرح کردند و برنامههائی را که عنوان کردند تا ما را از خود بیگانه و از خود مُنسلخ و از خود گریزان و منفور کنند، (بشناسیم و) از همان راهها برگردیم. به کجا؟
به خویش؛ به کدام خویش؟ به آن خویشی که در گذشته تجربه کرد، که انسانِ مستقلِ سازنده تمدن و کمال و فضیلت و جامعه متمدن نسبت به زمان خودش میساخت، و به مکتبی که تجربه کرد، که مظاهرِ متعالیِ انسانهائی که برای همه وقت زندهاند و زیبایند، میسازد؛ به آن خویش برگردیم؛ آن خویش الگو میخواهد؛ چگونه؟ چنانکه علی (ع) بود! منبع: شفقنا
نشان دادن نظر ها [ ۹ ] پنهان کردن نظر ها
-
دهقان سلامپروردگار یک سری نعمت های عام دارد مثل چشم و.......ولی نعمت خاصی نیز دارد که به هر کسی نمیدهدچرا نمیدانمیکی از نعمت های خاص فهم است قدرت تحلیل است خدمت به مردم و....... البته نفهمی هم نعمت استولی نمی دانم خاص است یا عامبدا به حال مردمی که نفهمها بر انها حکومت میکنند -
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سلام جناب دهقانهمانطوری که بدرستی و زیبا و از سرِ درد و درک گفتی از فهم و نفهم و... ، من هم بیفزایم که:فهم گرانیگاه انسان است.فهم نعمت عظیم آدمی ست که که به زبان علم منطق «فصل» است، فصل بین انسان و حیوان. خط ممیّز انسان با غیر انسان.فهم نباشد، پسر اولین تیرانداز اسلام یعنی فرزند دنیاطلبِ سعدابی وقّاص نیز در جرگه باطل و ظالمین می ایستد و بر علیه امام حسین (ع) عزیزترین انسان نزد رسول خدا (ص) شمشیر می کشد! که مثلاً به حکومت در ری برسد.درضمن، من برخلاف شما نمی دانم نفهمی هم نعمت است. چون نسبت دادن این موضوع به آسمان خلقت حضرت خالق، آسان نیست.خودت فکر کن ببین واقعاً نفهمی هم نعمت است؟اسپینوزا، فهم را متحول کرد... ولی خود اسیر مادّه شد و معنا را فراموش.بله؛ بدا به حال انسانی که اسیر «نفهم ها» شود -
دهقان سلام متاسفانه امثال اقای طبا طبائی استثائ هستند -
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سلام جناب دهقانروال این بوده.همین استنثاء بودن هم نوعی قاعده است.چون قرآن بارها و بارها در آیات متعدد آورده «قلیلُ» یعنی خوبان اندک اند؛ مؤمنان در اقلیت اند -
دهقان سلام اصلا ما وعملکرد باعث تهی شدنی که اشاره شد هستیم افکار کردار ما شاهد این مدعااست -
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سلام جناب دهقانبله این را کاملاً قبول دارم.همیشه بدکاری موجب تباهی شده.هیچ خوب کاری به تباهی نرفتهو تبهکاری ریشه اش این است بشر از اصل خود تهی شده.ممنونم بحث را با این نکته پُختی -
دهقان سلام اصلا بی خود بازار -
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سلام جناب دهقانمتوجه این پیامت نشدم -
دهقان سلام نکته اساسی امثال اقاب طباطبایی تقوا داشتند در خدا ذوب شده بودند خدایی فکر میکردند خدایی میدیدند وخدایی می نوشتند خدایی عمل میکردند ظاهر اینها طباطبایی بود ولی این خدا بود که فکر او راشکل می داد اوفقط خدا رامیدید ان کسی که قلم او را می چرخاند خدا بود عملی که انجام میدادعامل حقیقی خدا بود وبس شما میدانی من باورم این است اعتقاد م امثال او برای ریا واسم ورسم معیشت نبود ان حدیث را یاداوری کنم ریا مانند موجود سیاه در شب سیاه بر روی سنگ سیاه است اگر دقیق نیست ...تو مرا میشناسی من اهل تظاهر و....نیستم حداقل اعتقاد من وشما این است خدا علم مطلق قدرت مطلق حکمت مططلق و... کسی که در خدا ذوب شد خدایی شد این صفات خدا به اومنتقل میشود با توجه به درجه تقوا وظرفیتی که پیدا میکند -
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سلام جناب دهقاناین پیامت را دوسه بار خواندم؛ یاد گفت و گوی های حضوری مان برای من تازه شد،از پشت بام تا حیاطاز حیاط تا راهرواز خلوت تا جلوتمن حرف تو را دراین باره پذیرا هستم چون می دانم؛صدق در توستو راستی و شوق به خدا.معرفت همین است که شما همۀ داشته های خودت را لطف خدا می دانیو نداشته ها را هم حکمت خدا.علامه حسن حسن زاده می گوید:خدایا اگر دوباره حساب کنی، سهم من زیاد می آد.ممنونم با این نکته توحیدی ات. من اساساً توحید را مرکز بشر می دانم. توحید باشد هیچ انسانی، زیر بار هیچ وِرزا نمی رود. وِرزا همان گاو دو شاخی ست که در تخت جمشید یا پاسارگاد نماد شده. اما آنجا نزد کوروش و داریوش معنایی دیگر داشته. -
دهقان سلام انسان که به خدا وصل شد حر است ازاد استوازاده نه اقاهای این جهانی وانسانی است ازاده -
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سلام جناب دهقاناین ناشی از جهان بینی الهی ست. بینش، وقتی مادّی نباشد همین گونه اطراف را می بنید که شما نوشتی.حُرّ بودن شرطش به اراده است.و اراده شرطش به معناگرایی.کسی جهان را همین ظاهر بپندارد، بازنده بزرگ و خسارت دیدۀ احمقی ست.ممنونم و سپاس سپاس. -
دهقان سلام مزاح کردم ولی خوب نفهمها راحت ند و..... -
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سلام جناب دهقانآهان؛ پس مزاح و فُکاهی بود که گفتی: نفهمی هم نعمت استآخه با افکارم نمی خواند لذا جدّی نظرم را گفتمشوخی جالبی بود پس؛نکته ات از جدّ کارسازتر بود.دریافتم حالا منظورته. -
دهقان سلام بی خود ها اکثریت
-
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سلام جناب دهقانبله؛ از دیدگاه قرآن، این است.اکثریت «بی خود».وباخود ها «قلیل»اند.و شریعتی عجب چیز بلندی در حق علامه طباطبایی گفت:این آقا خالی از محتوای خودش نشده؛و تو به تیزی عصاره متن را گرفتی.دریافت، نعمت مخصوص انسان است که هرکس بآسانی ندارد. -
شفیعی آقای خامنهای زندگی در قصر را ننگ میدانست؛ ایشان میگفت مگر فقرا آجیل میخورند که من هم بخورماو درباره برخی نقل قولها درباره میزان رفاقت و صمیمتش با رهبر انقلاب، میگوید که برخی شلوغش کردهاند، ایشان رفیق زیاد دارد و من هم یکی از آن رفیقان هستم؛ البته رفیقی که میگود: من هر زمانی دلم برای ایشان تنگ میشد به دیدار ایشان میرفتم. الان هم هر وقت دلم بخواهد میتوانم ایشان را ببینیم. من تاریخش را به یاد ندارم، هر زمانی بخواهم به دیدار ایشان رفتهام. متاسفانه یکیدوسال است که من به دلیل وضعیت جسمی نمیتوانم تهران بروم منتهی ایشان در این مدت خانه ما آمدند و ایشان را دیدم
آقای خامنهای یک عالم و روحانی متدین و متشرع است که اگر همه دنیا علیهاش باشد، دست از حق و حقیقت نمیکشدوی در پاسخ به ادعای کسانی که میگویند آیتالله خامنهای به دلیل کارهای فراوان اجرایی، زمان لازم برای مطالعه و تحقیق علمی نداشته است، گفت: آیت الله خامنه ای در 22 سالگی "کفایه" میگفت؛ یعنی سخت ترین کتابهای سطح. وقتی نزد آقا( امام خمینی) رفت 5-4 سالی که خارج میخواند بیشترین اشخاص من جمله آیتالله رفسنجانی رحمهالله میگفتند والله ایشان مجتهد است. بعد از این که ولی فقیه شدند یک روز خانه ایشان رفتم و دیدم آقای مومن و آقای خزعلی، آقای هاشمی (هاشمی شاهرودی) آمدند. یعنی، 4 شاگرد آقای صدر(ره)، آقای خویی(ره) و امام خمینی(ره) آمده بودند تا جلسه شورای فقهی تشکیل بشود و مباحث فقهی در آن مطرح گردد؛ یعنی باهم مباحثه علمی کنند.
رحیمپور ازغدی با بیان اینکه،"بعد از آن جلسات فقهی بود که همه اذعان کردند که آقای خامنهای، اعلم است" توضیح میدهد: در ایامی که ایشان تازه رهبر شده بودند، با فقهای برجسته چندین سال مباحثه میکردند. بنابراین آقای خامنهای، بحث علمی و فقهی را به صورت ریشهای دنبال کردهاند و به علوم فقهی احاطه کامل دارند؛ من خدا را شاهد میگیرم که آقای خامنهای اعلم فقهای زمانه است. بعد از این که 23 سالگی مجتهد بودند، 15 سال کار علمی کردند. آقای خامنهای اعلم به فقه عبادی است؛ در فقه سیاسی و اجتماعی و مدیریت هم که رقیب ندارد.
آقای هاشمی گفتند که خامنهای اعلم است؛ آقای مصباح هم که فقیه و حکیم است گفت والله آقای خامنهای اعلم زمان استرحیمپور ازغدی، آیتالله خامنهای را یک روشنفکر واقعی و ذاتی میداند و میگوید که متحجرین و مرتجعین همیشه با آقای خامنهای مشکل داشته و دارند چون ایشان در فقه اجتماعی قوی و مسلط بود؛ وی درباره چرایی مخالفت متحجرین با رهبر انقلاب نیز میگوید: "شیعه انگلیسی از فقیهی میترسد که در امور اجتماعی قوی باشد. آقای خامنهای در امور اجتماعی مدیریتی بی نظیر دارد. ایشان از آنهایی نبود که بنشیند و دستور بدهد، خودش وسط میدان بود. با همین فرماندهان بوده و با اینها زندگی کرده است. از کسانی نبود که خانه بنشیند و از دور جنگ را مدیریت کند. یادم هست یکبار گفتند آقای خامنهای از جبهه آمده، من نزد ایشان رفتم. گفتند ایشان به دبیرستان علوی رفته است. به آنجا رفتم. نگهبان جلوی در گفت، آقای خامنهای گفته اگر از دفترم هم تماس گرفتند، من را تا 4 بیدار نکنید چون 48 ساعت است که نخوابیدهام. گفتم به ایشان سلام برسانید. یکباره دیدم آقای خامنهای از پشت شیشه گفتند بگویید حیدرآقا بیاید داخل. آقای خامنهای به من گفت درست است که خیلی خسته هستم ولی دوست دارم با شما قدری حرف بزنیم. از بیکفایتیهای بنیصدر در جبهه صحبت کردند".
متحجرین همیشه با آقای خامنهای مشکل داشته و دارند چون ایشان در فقه اجتماعی قوی و مسلط بودند؛ شعیه انگلیسی از فقیهی میترسد که مثل آقای خامنهای به فقه اجتماعی مسلط باشد"من اهل غلو کردن درباره هیچ کسی نیستم و بر اساس مشاهداتم میگویم که آقای خامنهای نه یک روشنفکر، بلکه فراتر از روشنفکران مطرح بوده و هستند. البته روشنفکر مذهبی یا غیرمذهبی نداریم. کافر و مسلمان داریم. کافرها برخی روشنفکر هستند و برخی خرفت و در مسلمانان هم این چنین است. کسی که بیشتر ببیند و از لحاظ فکری قویتر باشد، روشنفکر است. آقای خامنهای ذاتاً روشنفکر است و با مطالعات و نگاه خاصی که داشتهاند، واقعاً یک روشنفکر نابغه است" بخشی از دیگر اظهارات رحیمپور ازغدی در این مصاحبه است و همچنین درباره ادله خود در این باره میگوید: باز هم میگویم نمیتوانم مشاهدات خود را انکار کنم و بگویم آقای خامنهای روشنفکر نیست. نگاه روشن و فکر روشن ایشان برای همه ثابت شده است. آقای خامنهای آنقدر روشنفکر است که روشنفکران ایران باید نزد ایشان درس روشنفکری بخوانند. خیلی قویتر از این هستند که شما تصور میکنید. هر کسی بود نمیتوانست این مدت با این همه مشکل و دشمن، این انقلاب را نگه دارد. روزی به ایشان درباره مدیریت کشور نقدی کردم؛ ایشان در پاسخ گفتند این به شما مربوط است که رای به یک رئیسجمهور دهید یا وکیلی انتخاب کنید که صرفاً نظارت کند. ببینید 2 کار به ولی فقیه واگذار شده است که یکی حفاظت از مرزهای کشور که با چندین سال جنگ با دشمن جهانی، توانستیم طوری مرزها را حفظ کنیم که یک وجب هم به دشمن نرسد. یکی هم مرزهای دین است که ذرهای در انقلاب اسلامی التقاط حاصل نشده است. به آقای خامنهای گفتم، پس برخی ناکارآمدیها برای چیست؟ گفتند این مربوط به انقلاب نیست بلکه برخی اشتباهات و انتخابهاست.
آقای خامنهای ذاتاً یک روشنفکر است؛ نه یک روشنفکر، بلکه فراتر از روشنفکران مطرح که روشنفکران داخلی باید نزد او شاگردی کنند" هر سه نفر رفیق و خیلی با هم بودیم. بحث رفاقت بود نه ارتباط!" این جمله پاسخ حیدر رحیمپور به سوالی درباره دوستی مقام معظم رهبری با او و دکتر شریعتی است؛ میگوید، رفیق بودیم تا اینکه صرفاً با یکدیگر در ارتباط باشیم. رفاقتی که به گفته رحیمپور، 20 سال در مشهد طول کشیده است. وی در توصیف رابطه دکتر شریعتی با مقام معظم رهبری گفت: آقای خامنهای و آقای شریعتی بیشتر باهم رفیق بودند تا اینکه بگویم باهم فقط ارتباط داشتند. آقای خامنهای از شریعتی نقد میکردند، چون فقیه بودند و حق هم داشتند که نقد کنند چون اطلاعات فقهی و دینی شریعتی کافی نبود و لازم بود که آقای خامنهای ایشان را نقد کند. من هم به آقای شریعتی نقد میکردم. اینکه بگویند آیا آقای خامنهای، شریعتی را قبول داشتند یا نه، سوال درستی نیست چون انسانها معصوم نیستند و ممکن است کارهای نامطلوب هم داشته باشند آقای شریعتی چون اطلاعات فقهی لازمی نداشتند، خطاهای مرتکب میشدند و حق با آقای خامنهای بود که او را نقد کنند.
آقای خامنهای و شریعتی بیشتر باهم رفیق بودند؛ آقای خامنهای شریعتی را نقد میکردند، چون فقیه بودند و حق هم داشتند؛ چون اطلاعات فقهی و دینی شریعتی کافی نبودرحیمپورازغدی با "سخت" خواندن توصیف دوستی مقام معظم رهبری و دکتر شریعتی میگوید که رفاقت مقام معظم رهبری و دکتر شریعتی مانعی برای نقدهای فقهی، علمی و منطقی آیتالله خامنهای به دکتر شریعتی نبود و چون آیتالله خامنهای فقیه بود و در عین حال آقای شریعتی نیز سواد فقهی لازم را نداشت، ایشان(مقام معظم رهبری) حق داشتند که به شریعتی انتقاد کنند.
وی با رد برخی ادعاها درباره شریعتی مبنی بر عدم نقد پذیری میگوید که دکتر شریعتی نه تنها از آیتاللهخامنهای بلکه اشکال را از هرکسی قبول میکردند؛ او در نقل خاطرهای در همینباره میگوید: یک روز دکتر شریعتی در همین اتاق روبهرو نشسته بود و درباره ولی فقیه صحبت میکرد. میگفت نظام اسلام این چنین است که فقها بین خود کسی را به اعلمیت قبول دارند و وقتی این اعلم مطلبی را بیان کرد، همه باید اطاعت کنند. من مخالفت کردم و گفتم همه مجتهد هستند و حق انتقاد دارند. آقای شریعتی میگفت، اگر مجتهدین میخواهند اسلام جان تازه بگیرد باید همه از بین خود یک نفر را برگزینند و همه هر چه او میگوید انجام دهند. این حرف شریعتی است که اشکال گرفتیم و ایشان قبول کرد.
"به نظر من شریعتی برخلاف آنچه که همگان تصور میکنند یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتی های زمان و شاید از شگفتی های شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کردهاند تا این انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگهدارند و این ظلمی به اوست" این جمله مشهور مقام معظم رهبری درباره دکتر شریعتی است؛ جملهای که حیدر رحیم پور ازغدی از آن به عنوان محبت و علاقه آیتالله خامنهای به دکتر شریعتی یاد میکند و توضیح میدهد:ما 20 سال باهم رفیق بودیم و دائم با هم حرف میزدیم، بحث میکردیم. شریعتی میگفت که اگر در ایران چند روحانی همانند آقای خامنهای داشته باشیم، ایران اسلامی میشود.
شریعتی میگفت اگر در ایران چند روحانی همانند آقای خامنهای داشته باشیم، ایران اسلامی میشود -
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی سلام جناب آقای شفیعی رفیق گرامیاز بزرگواری ات ممنونم. جناب عالی همیشه دامنه را با خواندن و نوشتن مزیّن می کنی و این برای من افتخاری ست که از بدو تأسیس تا کنون شما در دامنه حضوری شایسته داری.متن شما را به همراه مقدمۀ تان پست کردم
