لطفالله میثمی به روزنامه شرق چی گفت؟
اشاره: من در واتساپ میکوشم بر پایهی مدل پیامنویسی این پیامرسان، متنم به عبارتِ "بیشتر بخوانید..." نرسد، مگر از سرِ ناچاری. اما برای این یادداشت من پیشاپیش باید پوزش بخواهم که ازین قاعده بیرون میافتد. پس، تا امکان داشتید "بیشتر بخوانید..." را نیز ضربه بزنید تا متنم ابتَر (=دُمبریده) رها شود.
لطفالله به روزنامه شرق چی گفت؟
شروع: خودِ روزنامه نامی نهاد بر سرِ این گفت و شنود، با این ترکیب لفظی: «عصر چریکها : دیالکتیک مبارزه». شناختِ لطفالله، چهرهی شهیرِ سپهر سیاست ایران، گامیست که خودتان باید بردارید. بلادرنگ میدانم که میثمی نابینا را میشناسید. پس به پلهی بعد، تا کِشم. فقط خالی نگذارم او وقتی شبی از مرداد ۱۳۵۳ در حال تهیهی یک بمب صوتی در خانهی تیمی بود، دچار انفجار و نابینا شد اما از "مبارزه دلسرد" نشد. حتی گفت: "خدایا اگر نابینا هم شدیم این ترازوی عدالت از دستمان نیفتد." این یعنی آرمان عدالت، بر پیشانی نهضت مبارزین حک بود.
لطفالله بار دیگر این پیامها را که در عصر شاه شکنجه در کار نبود، ابطال کرد و سرگذشت شکنجهی خود را شرح داد، حتی با محمد حنیفنژاد (۱۳۱۷ – ۴ خرداد ۱۳۵۱) داماد مهندس بازرگان، و انسان خداپرست، وقتی شوخی میکرد گفته بود "شما نسبت به شکنجه، کمی ذهنی هستید. این طور بود که اگر کسی زیر شکنجه اسم یکی را میگفت، خانوادهی طرف مقابل با او قهر میکرد."
جایی مهم، لطفالله حرف حنیفنژاد را که به همه حالی میکرد خدا را باید در مبارزه حاضر داشته باشند و از هر کس که سُست میشد، خدا را به آنان یاد میآوُرد، تازه کرد و سندی بر روی تاریخ، ثبت ساخت.
تاریخ نشانی میدهد چند کتاب، کتاب مبارزه بود و لطفالله درین جا هم آن منابع کلیدی را افتاح کرد: تکامل، شناخت، راه انبیا راه بشر، قرآن، نهجالبلاغه و اقتصاد که حنیفنژاد جزوههایی را با نظارت خود وارد فاز شناخت میکرد حتی جزوهای در مورد نفت. این کار نقش آموزش در مبارزه را آشکار میکند.