عالم ز برایت آفریدم گله کردی
يكشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۲۲ ق.ظ
از طرف خدا به انسان
عالم ز برایت آفریدم گله کردی
از روح خودم در تو دمیدم گله کردی
گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند
صد ناز بکردی و خریدم گله کردی
جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور
از هرچه که نعمت به تو دادم گله کردی
گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم
بر بخشش بیمنّت من هم گله کردی
با این که گنهکاری و فسق تو عیان است
خواهان توام تویی که از من گله کردی
هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم
با اینکه خطای تو ندیدم گله کردی
صد بار تو را مؤنس جانم طلبیدم
از صحبت با مؤنس جانت گله کردی
گر رغبت به سخن گفتن با یار نکردی
با این که نماز تو خریدم گله کردی
بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان
بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی
از عالم و آدم گله کردی و شکایت
خود باز خریدم گلهات را گله کردی
| لینک کوتاه →
qaqom.blog.ir/post/2138
۱۴۰۱/۰۵/۳۰
+++