بایگانی تیر ۱۳۹۹ :: دامنه‌ی داراب‌کلا
Menu
مطالب دامنه را اینجا جستجو کنید : ↓↓

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پيشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعی
دنبال کننده ها
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

۳۱ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا

آیه‌ی‌۸۳ بقره

و به مردم نیک بگوئید. ترجمه‌ی مرحوم مصطفی خرّم‌دل

و با مردم با خوش زبانی سخن گویید. ترجمه‌ی شیخ حسین انصاریان

و با مردم به زبان خوش سخن بگویید. ترجمه‌ی بهاءالدین خرّمشاهی

و به مردمان سخن نیک گویید. ترجمه‌ی مرحوم عبدالمحمد آیتی

و به مردم نیک بگویید. ترجمه‌ی آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی

و با مردم نیکو سخن بگویید. ترجمه‌ی مرکز فرهنگ و معارف قرآن

و با مردم [به زبان‌] خوش سخن بگویید. ترجمه‌ی مرحوم محمدمهدی فولادوند

و به مردم سخن خوش و نیک بگویید. ترجمه‌ی مرحوم سیدجلال‌الدین مجتبوی

و بگوئید با مردم گفتاری نیک. ترجمه‌ی مرحوم شیخ محمدکاظم معزّی

و به زبان خوش با مردم تکلّم کنید. ترجمه‌ی مرحوم آیت‌الله مهدی الهی قمشه‌ای

و با مردم، نیکو سخن گویید. مرحوم ابوالفضل بهرام‌پور

 

تفسیر آیت‌الله عبدالله جوادی آملی: به هر حال با مسلمان، با کافر، با هر کسی می‌‌خواهی حرف بزنی با ادب حرف بزن! مگر نمی‌‌خواهی راحت باشی؟ چرا برای خودت دردسر درست می ‌کنی؟ نفرمود «قولوا للمؤمنین» یا «قولوا للکذا»! ﴿قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾، همین!

 

تفسیر روایی مرحوم علامه طباطبایی در المیزان: در کافى از امام صادق (ع) روایت کرده که در تفسیر قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً فرموده : با مردم سخن بگوئید، اما بعد از آنکه صلاح و فساد آنرا تشخیص داده باشید، و آنچه صلاح است بگوئید. و در کتاب معانى، از امام باقر (ع) روایت کرده، که فرموده: به مردم چیزى را بگوئید، که بهترین سخنى باشد که شما دوست می‌دارید به شما بگویند. و چنین بنظر مى‌رسد که ائمه (علیهم السلام) این معانى را از اطلاق کلمه «حُسن» استفاده کرده‌اند، چون هم نزد گوینده‌اش مطلق است، و هم از نظر مورد.

 

تسلیت شهادت: امروز سالروز شهادت اندوهبار امام محمدتقی جوادالائمه (ع) به دست حکومت ستمگر عباسی‌ست. سه سخن حکیمانه‌ی آن امام عزیز و باب‌الحوائج را با رجوع به این (منبع) می‌نویسم و تقدیم می‌دارم: ۱. انسان به وسیلهٔ ادب، به کمالاتِ اخلاقی می‌رسد. ۲ عدالت، زینت‌بخش ایمان است. ۳. ادب، زینت‌بخش عبادات است.

  • دامنه | دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. می‌خواهی با هر نگرش و نگاهی به وضعیت ایرانِ امروز بنگری، بنگر؛ چه منتقدانه، چه معتقدانه، اما به براندازی و براندازان مدد نرسان. آنان به تنها چیزی ڪه به آن هرگز فڪر نمی‌ڪنند و دل نمی‌سوزانند، منافع ملی، امنیت پایدار و آینده‌ی درخشان‌تر ایران است. تازه، بدشان هم نمی‌آید ڪه این هر سه، عرصه‌ی تاخت‌وتاز قرار گیرد، ولو به دستِ بیرونی (=به فارسی: بیگانه. به عربی: اَجنبی).

 

دوست ارجمندم جناب دڪتر عباس خلجی مدیر «فراسوی سیاست» در نوشته‌ای با عنوان «برای ایران چه باید ڪرد؟!» تحلیلی برای ضرورتِ همگرایی داخلی ارائه داد ڪه جامعیت داشت، این نوشته‌ام به درخواست ایشان به نگارش در می‌آید  و امتدادی است بر آن نگرش، ڪه در «دامنه دوم» (اینجا) به زیر چاپ رفت.

 

هر ایرانی، مُحِق (=حقمَند، حقدار، صاحبِ حق) است ڪه به «ایرانِ امروز برای ایرانِ فردا» فڪر ڪند، دغدغه داشته باشد، نظر دهد، مطالبه‌گری ڪند، خواسته داشته باشد و در تعیین و ثبیت سرنوشت جمعی، شرڪت. زیرا؛ به تعبیر زنده‌یاد دڪتر علی شریعتی در جزوه‌ی «روشنفڪر مسئول»، همه‌ی ما «مسئول»ایم و پیش خداوند و وجدان‌مان، پاسخگو. چراڪه به قول ڪنفوسیوس: ما امانتدارِ آیندگانیم، نه میراثخوار گذشتگان.

 

همگرایی به معنی دست‌شُستن از ایده و آراء نیست، ترڪِ خواسته‌هایی است ڪه برای هدف‌های اساسی‌تر، فرونهادنِِ تنش‌هایی است برای جهش مؤثرتر. همگرایی همچنین معلوم است ڪه به معنی همسان‌سازی افڪار نیست ڪه بیشتر شبیه‌سازی است تا جامعه‌سازی. همگرایی باید ڪنارگذاشتنِ عاقلانه‌ و رضامندانه‌ی «نقش»هایی باشد ڪه رُل (=بازیگری) در زمین دشمن و یا حریف به حساب می‌آید و به‌ڪارگیری عامدانه و مسئولانه‌ی «نقشه»هایی باشد ڪه راه را می‌نمایاند و چاله و چاه را پر می‌نماید.

 

سخن رسول خدا محمد مصطفی (ص) «اَلا ڪُلڪمْ راعٍ، وَ ڪُلڪمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ» بهترین رهنمود برای این رویڪرد، آینده‌نگری، جامعه‌سازی، خودسازی و در یڪ ڪلمه همگرایی داخلی است. قلمم را درین فراز، به احترام استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری، می‌سپارم به بیان سَدید ایشان ڪه در شرح عبارت بالا، حرِف خوب را، خوب زد؛ در مجموعه آثارش، جلد هفدهم (منبع) :

 

«تمام افرادِ شما مسلمانان، به منزله‌ی حافظ و نگهبان و شبان دیگران هستید و تمامِ شما نسبت به تمامِ خودتان، مسؤولید. تعبیرى از این بالاتر نمى‌توان کرد، یعنى ایجاد نوعى تعهّد و مسؤولیتِ مشترک میان افرادِ مسلمان براى حفظ و نگهدارى جامعه‌ی اسلامى بر مبناى تعلیمات اسلامى.»

 

استاد برای تبیین، چنین ادامه داده است ڪه برای فهم درست آن در زمانه‌ی ما، دقتِ فراوان ما را می‌طلبد:

 

«چنین وظیفه‌ی سنگینى اولًا آگاهى و اطلاع زیاد مى‏‌خواهد، یعنى هر فرد یا اجتماع ناآگاهى نمى‌تواند این وظیفه را به‌خوبى انجام دهد، و ثانیاً قدرت و امکان مى‏‌طلبد. انجام‌دادنِ چنین مسؤولیت بزرگ و چنین تکلیف بسیار بزرگى، احتیاج به قدرت و نیرو دارد، و ما قدرت و نیروى لازم را براى این موضوع کسب نکرده‌ایم. نیرو را بالقوه داریم ولى این نیرو را جمع نمى‌‏کنیم.»


نڪته‌ی پایانی: در جامعه‌ی امروز ایران، مردم این سرزمین باتمدن ڪه به شڪرانه‌ی خدا با واژگون ڪردن سلطنت ناشایست پهلوی، به نعمت اقتدار و قدرت بهره‌مند شده‌اند به نظر من دست‌ڪم چهار چیز را بیش از پیش می‌خواهند ڪه در نگرش من، یڪ پایبندی پیشبَرانه‌ی مدرن (=نوین، امروزین) برای پیش به سوی «ایرانِ امروز برای ایرانِ فردا» می‌باشد:

 

۱. پایداری ارزش‌های اخلاقی و دینی از دامنه‌ی عبادت تا قلّه‌ی عدالت. ۲. مردمی‌ماندن و پاسخگوبودنِ روند سیاست و حڪومت از صدر تا انتها. ۳. آسان‌ترشدنِ معیشت مردم و پیوندهای داخلی و داد و ستد جهانی به همراه مقاومت انقلابی و جهاد سازندگی. ۴. مبارزه‌ی حقیقی و اقدام واقعی با هر گونه «فساد و فقر و تبعیض» ڪه در راهبُردِ رهبری همواره بخشی‌جدایی‌ناپذیر از هدایتگری و حڪومتداری و مطالبه‌گری بوده است.

  • دامنه | دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. بلاخره «الازهر» به این باور راستین شیعه -ڪه به «توسّل و شفاعت» اعتقاد راسخ دارد- وارد شد و به‌حق، فتوای به‌حق صادر ڪرد ڪه سال‌ها بود شیعیان جهان -و حتی پاره‌ای از مسلمانان اهل سنت- بدان همت و اهتمام می‌ورزیدند؛ گرایشی ڪه ناشی از عشق به اهلبیت (ع) و ایمان به «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» بوده است؛ یعنی آیه‌ی ٣٥ سوره‌ی مائده ڪه برگردانِ فارسی آن (با ترجمه‌ی شیخ حسین انصاریان) این است (منبع):

ای اهل ایمان! از خدا پروا ڪنید و دست‌آویز و وسیله‌ای [از ایمان، عمل صالح و آبروی مقرّبان درگاهش] برای تقرّب به سوی او بجویید؛ و در راه او جهاد ڪنید تا رستگار شوید.

 

فتوای نوینِ «ڪمیته‌ی فتوای مجمع تحقیقات اسلامی» الازهر مصر در درباره‌ی حڪم توسل این است ڪه من دیشب دیده‌ام:

«توسل به پیامبر (ص) پس از وفات ایشان، بنا بر قول جمهور فقهای مالڪی و شافعی و متأخّران حنفی و نزد حنبلی‌ها جایز است... شخص می‌تواند برای حاجات خود به پیامبر (ص) متوسّل شود و او را نزد خدای متعال، شفیع گرداند،.. زیرا پیامبر (ص) شفیعی است ڪه شفاعت او رد نمی‌شود... و فاعل فقط خدای متعال است ڪه به هرڪه بخواهد حاجت و نعمت می‌دهد...» (منبع)

نڪته: باز الازهر و صد رحمت به آن، ڪه باور به پدیده‌ی توسّل را پذیرفت، بدا به حال انڪاریون در جهان ڪه تا عقل‌شان به چیزی قد نداد، و خود در شڪّ و شُبهه و جهل و تردیدافڪنی غرقاب‌اند، از سرِ لجاجت، یا از روی عناد و یا از قِبَلِ غفلت، نه فقط دست به انڪار می‌زنند ڪه حتی ایمان‌ورزی سایرین را شماتت و سرزنش می‌ڪنند، و رفتار مؤمنانه‌ی مؤمنین و مؤقنین را، یا رفتاری عوامانه می‌پندارند و یا افڪاری متعصّبانه؛ حال چه بخواهد زیارت مشهد مقدس و نجف اشرف و ڪربلای معلی باشد و چه بخواهد راسخیت فرد در پیروی از اهلبیت عصمت و طهارت (ع) و رسول رحمت حضرت ختمی مرتبت (ص) باشد.

شاهد مثال: سال‌ها با چشمان سر و دیده‌ی دلم شاهدم ڪه عشق زائرین رضویِ بارگاه زیبای حضرت رئوف (ع)، در آن صحن و سرا، گُل می‌ڪرد، شڪوفه می‌داد، شڪوفا می‌شد و غُنچه می‌بخشید. اساساً اماڪن متبرّڪه و مَشاهد مُشرّفه، همواره جایی معنوی، آرام‌بخش و مطمئن برای عشق‌بازی و توحید و عبادت و عبودیت و پرستشِ پروردگار، توسط زائرین بوده‌است؛ توسل و تقرّب یعنی همین. چه راست و صدق گفت خدای متعال ڪه: ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ.

  • دامنه | دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. در یڪ شیارِ تند و خشن پنهان شده بودیم. می‌دانستیم به ڪجا بُرده می‌شویم تا نه فقط بَرده‌ی اَغیار نشویم ڪه بَرنده و بُرّنده شویم. تنها پناه ما شاخه‌های پُرپُشت بلوط (=موزی‌دار) بود ڪه در سایه‌ی آن نمی‌گذاشتم در گرمای تیرماه تابستان -ڪه طاقت از انسان می‌رُبود- گرمازده و هلاڪ شویم. وقتی در استتار (=پوشیدگی و سِتر) باشی بخشی از آزادی و شاید تمام آزادی‌ات از بین می‌رود به‌ویژه راحتی‌ات.

 

در آن غوغای شیار و حالات مخفی‌شدن، حالا دهن‌به‌دهن و سینه‌به‌سینه می‌شنوی امام قطعنامه را پذیرفتند. نمی‌دانستم به چه حالی بشوم؛ ناراحت یا خوشحال. دل و دلیری، عقل و عشق، و سختی و راحتی وجودم را می‌فشُرد. از یڪ سو به قول شهید سیدمحمدباقر صدر ذوب در امام خمینی بودم و از سمت دیگر بی‌خبر ڪه آیا اولین فرزندم -ڪه نامش را «عارف» برگزیده بودیم- به دنیا آمد یا نه. آیا ازین جنگ سالم به در می‌روم و روی نخستین فرزندم را می‌بینم؟ من مانند آن شتر و ساربان شتر شده بودم در داستان مثنوی مولوی ڪه از یڪ سو به حڪم ساربان به جلو می‌تاخت و از سوی دیگر به عشق بچه‌شُترش به عقب چشم داشت و گاه‌گاه در غفلت ساربان راه به سمت فرزند ڪج می‌ڪرد. بگذرم.

 

در همان شیار، تازه فهمیدیم باید به عملیات برویم؛ زیرا صدام و سازمان تروریستی منافقین بعد از قبول قطعنامه ۵۹۸ شروع ڪردند به تجاوز مجدّد به خاڪ ایران. رفتیم عملیات در محور انجیران مریوان ڪه خط نفوذ دشمن بود و توطئه‌های اهریمنان. یاد آقای بهرام اڪبری داماد مرحوم آقا دارابڪلایی می‌افتم ڪه ڪنار هم لای قلوه‌سنگ، ایستاده روز را شب و شب را به روز می‌بردیم: تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ ... (آیه‌ی ۲۷ آل عمران). آنقدر ماندم و به خانه نیامدم ڪه وقتی آمدم ۱۰ ماه متوالی از این آخرین مرحله از «جبهه‌رفتن‌‌ها»یم گذشته بود و میان دو ڪشور شیعه و همسایه و هم‌دین صلح شده بود و تمام آرزوهای غرب و صدام، به فنا، و همه‌ی رسوایی‌های «فروغ جاویدان»های! منافقین، در مرصاد برملا.

 

جنگ با هدیه‌ی جان و خون پاڪ شهیدان به خدا و اسلام و ایران و با سرفرازی ایرانیان خاتمه یافت، اما اینڪ ملت می‌بیند ڪه خون‌آشام‌های فساد در لوای نعمت صلح و امنیت و رشد و توسعه ڪه به برڪت اقتدار و قدرت جمهوری اسلامی ایران به دست آمده، چه نانجیبی‌هایی ڪه نمی‌ڪنند. چه جیب‌هایی ڪه نمی‌دوزند. چه چیزهایی ڪه نمی‌دُزدند، و چه پول‌هایی ڪه نمی‌خورند. بگذرم.

 

دیروز (جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۹) ڪه یادآور قبول قطعنامه بود، با این پست صبحگاهی‌ام، هم خواستم گذری به آن روزهای سخت ڪرده باشم و نام امام خمینی را زنده نگه دارم و هم گفته‌باشم یادِ مادرشهید ابراهیم عباسیان -ڪه با عمری غمخواری و زاری و بُردبای پریروز (۲۶ تیر ۱۳۹۹) به دیدار فرزند شهیدش شتافت- گرامی داشته می‌شود الی‌الابد؛ ڪه ابراهیم شهیدش در گرمدشت خرمشهر در دهه‌ی شصت، با رزم و مقاومت و رشادت و سرانجام نثار خونش، در برابر دست‌درازی‌های دشمن عَنودی چون صدام حسین و غرب و امپریالیسم ایستاد و به همراه همه‌ی رزمندگان دلاور، نگذاشتند ملت زیر یوغ زورگویان عالَم روَد.

  • دامنه | دارابی

به قلم دکتر عباس خلجی : برای ایران چه باید کرد؟! مهمترین پرسش در ذهن ایرانیان این است که کشتی ایران به کدامین سوی روان است؟! پاسخ به این پرسش آسان نیست. چون چشم‌انداز پیش روی چندان روشن نیست. اما تجربه 40 ساله ایرانیان نشان می‌دهد که زندگی سیاسی در ایران فراز و نشیب بسیاری داشته و دارد و زندگی ایرانیان همواره در مسیری پرفراز و نشیب و در بستری پرسنگلاخ رقم خورده و ملتی آبدیده ساخته شده است. به گونه‌ای که ایرانیان به مثابه ملتی جان‌سخت و مقاوم در برابر شدائد و مشکلات معرفی شده‌اند.

 

دکتر عباس خلجی

 

اینک در شرایطی به سر می‌بریم که کشتی ایران در اقیانوس طوفانی و متلاطمی گرفتار است و با موج‌های بلندی دست و پنجه نرم می‌کند که از سویی پیامد تحریم‌های ظالمانه دشمنان واز سوی دیگر حاصل بی‌تدبیری سیاستمداران و دولتمردان کشور است. البته بر ناظران آگاه پوشیده نیست که که اختلافات عقیدتی و سیاسی عمیق و گسترده در میان مدیران و سیاست‌مداران کشور در پیچیدگی اوضاع نقش بسیاری دارد. بنابراین ایرانیان روزگار سختی را تجربه می‌کنند و شرایط سیاسی و اقتصادی بس نامطلوبی را پشت سر می‌گذارند. این در شرایطی است که بیگانگان و دشمنان جهانی و منطقه‌ای ایران چون دزدان دریایی مترصد فرصتی مناسب برای شبیخون زدن به کشتی و غارت مسافران آن هستند. در واقع، همه ما ایرانیان به مثابه مسافرانی که سوار این کشتی هستیم در معرض تهاجم و دست‌اندازی رهزنان قرار داریم و بنابراین، سرنوشت و آینده یکسانی در پیش رو داریم.

  • دامنه | دارابی

به قلم سیدعلی‌اصغر: بانوی مهتابی شبهای دل، مروارید اقیانوس قلب، گل‌واژه هستی، دست تو را بوسه می زند آسمان، عشق تو در سینه انسان است. چقدر در دل شب های بی ستاره به باغ صبر و صبوری تحمل غم ها یاد خدا در دل تو پنهان بود. چقدر ارج نهم‌ به غصه های دلت. تو وصف لذت شهادت ابراهیمی. مهر جاوید طلعت تو فاخر عصمت. گوهر نادر عفّت می ستایم تو را تا کهکشان ها. بهشت جاودانه فرش زیر پایت. بر مقام مادر شهید عباسیان بوسه می زنم و بر هجرش اشک می ریزم.

 

 
به قلم دامنه: به نام خدا. امروز پنجشنبه (۲۶ تیر ۱۳۹۹) با شنیدن خبر درگذشت همسایه‌ی عزیز‌مان مادر شهید ابراهیم عباسیان که برای من مانند مادر بودند و انسانی مهربان و دوست‌داشتنی، به قبله ایستادم و به روح دردمند این زن شکیبا دو رکعت هدیه کردم و به قرآن پناه بردم، آیه‌ی ۳۱ سوره‌ی مبارکه‌ی احزاب آمد و نثار روان پاک‌شان می‌کنم:
 
وَمَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا کَرِیمًا: و هر کس از شما در برابر خدا و پیغمبرش خضوع و اطاعت کند و کار شایسته انجام دهد، پاداش او را دوچندان خواهیم داد، و برای او (در قیامت) رزق و نعمت ارزشمندی فراهم ساخته‌ایم.
 

 
کبرا خاله؛ مادر شهید ابراهیم عباسیان
 

مزار داراب‌کلا. قبر شهید ابراهیم عباسیان

 
من با اندوه‌ و سوگی که مرا در بر گرفته این مصیبت فراق و جدایی مادر را به دوست دیرینم حمید و همه‌ی فرزندان آن مرحوم و تمامی بستگان به‌ویژه به روح زنده و شاهد و ناظر شهید ابراهیم عباسیان تسلیت می‌گویم. و در پیشگاه رحمت واسعه‌ی خدای متعال برای بردباری بازماندگان دست به دعا برمی‌دارم و به احترام آن مادر شهید، در صحن مدرسه‌ی فکرت ۳ روز عزای عمومی برای پاسداشت مقام والای ایشان اعلان می‌کنم.
  • دامنه | دارابی

به قلم دامنه : به نام خدا. دیروز (۲۵ تیر ۱۳۹۹) خبر درگذشتِ آقای ابوالقاسم سرحدی‌زاده مرا به فڪر فرو برد. زیرا با «او» یادِ چند چیز می‌افتم ڪه می‌گویم:

 

آن ایام -ڪه او وزیر ڪار دولت میرحسین بود- من قم بودم. گاه، شب‌ها برای ڪلاس «تڪواندو» -ڪه زیر نظر آقای سید محمد پولادگر طلبه‌ی حوزه و بعدها رئیس فدارسیون تڪواندو، بود- به باشگاهی در خاڪ‌فرج قم می‌رفتم. البته اخوان: شیخ وحدت و شیخ باقر هم، به همین باشگاه تڪواندو می‌رفتند و از من، چند «دان» جلوتر بودند و من مُبتدی بودم و به‌شدّت ناشی!

 

منیع عکس

 

یڪ مسجدی در لاینِ (=خط عبوری) وسط بلوار امام‌موسی صدر خاڪ‌فرج ڪه به قبرستان وادی‎‌السّلام می‌پیوست، وجود داشت ڪه تخریب آن مشڪل و مسئله‌ساز شده بود و ڪسی جرئت نمی‌ڪرد سازه‌ی مسجد را زیرورو ڪند. تا این‌ڪه آذر ۱۳۶۶ هنگامی ڪه آقای سرحدی‌زاده -ڪه با شورای نگهبان بر سرِ حقِ ڪارگر در برابر ڪارفرما نبرد فڪری سنگین و پردامنه داشت- و نیز برای روشن‌شدنِ حڪم شرعی گستره‌ی حق دولت در مسائل حڪومتی، یڪ سؤال حڪومتی مهم از امام خمینی ڪرد، (منبع) فضای سیاسی و اندیشه‌ای وقت ایران به‌شدت دگرگون شد و افراد شاخص در حڪومت شروع ڪردند به بیان دیدگاه‌های سنتی و نوین؛ به‌طوری ڪه آیت‌الله خامنه‌ای -در مقام امام‌جمعه- خطبه‌ای خوانده بودند، ڪه امام خمینی ضمن تصحیح آن دیدگاه حڪومتی، ایشان را چونان آفتاب -ڪه می‌درخشد- توصیف فرمودند.

 

ڪاری ڪه وزیر ڪار دولت میرحسین ڪرد، موجب شده‌بود تا امام خمینی بیشتر به حرف بیایند و ناگفته‌های نوینی ڪه درباره‌ی سیاست و حڪومت در ذهن داشتند و شاید برای رعایت حال زُعمای بزرگ قم از علنی‌ساختن آن پرهیز می‌نمودند، آشڪارا و حتی دور از انتظار، به زبان و قلم بیاورند؛ ڪه بعدها آقای جهانگیر صالح‌پور (=نام مستعار سعید حجاریان) در مجله‌ی «ڪیان» امام خمینی را «فقیه دورانِ گذار» معرفی نمود ڪه روند عُرفی‌شدن حڪومت و سیاست در پهنه‌ی جمهوری اسلامی ایران را، آسان ڪرده‌اند.

 

بنابراین، نه فقط آن مسجد از قِبَلِ این گونه حرف‌های نوین امام، از لاین امام‌موسی صدر در قم برداشته شد، ڪه حتی اگر گفته شود «زمینه‌ساز تشڪیل مجمع تشخیص مصلحت نظام» همان پرسش شرعی آقای سرحدی‌زاده بود بی‌وجه نیست.

 

توضیح: شورای نگهبان گویا معتقد بود نمی‌توان ڪارفرما را به پرداختِ حق بیمه برای ڪارگران، اجبار ڪرد و فقهای آن شورا، این را خلاف شرع می‌پنداشتند و سرحدی‌زاده در برابر این رأی ایستادگی ڪرد و ڪار این ڪارزار را به نزد امام بُرد. و شد همان چیزی ڪه می‌بایست می‌شد.

 

یادڪرد: از پس از مجلس ششم، آقای سرحدی‌زاده ڪه به «سڪته‌ی مغزی» و سپس به سڪوت رفت و من دیگر از دیدگاه ایشان هیچ خبری نداشتم؛ چونان‌ڪه امروزه‌روز هم از دیدگاه بسیاری از افراد و جریان‌های فڪری ایران مانند نئومارڪسیست‌ها، روشنفڪران، لائیڪ‌ها بی‌خبر شدم زیرا گویا اینان نمی‌خواهند حرف بزنند، یا شاید نمی‌گذارند حرف بزنند و شاید هم حرفی ندارند! ڪه بزنند. بگذرم و خدا را به‌جِدّ می‌خوانم ڪه به این وزیر کاردانِ «ڪار» و حامی ڪارگران ڪه با رژیم مستبد شاه، مبارزه‌ی بی‌امان ڪرد و شڪنجه شد و زندان ڪشید، علوِّ درجات و حَشر با شهیدان والامقام اسلام دِهاد.

 

 

تصویر مرحوم سرحدی‌زاده در صفحه‌ی اول

روزنامه جمهوری اسلامی شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۹

 

نڪته: دست‌ڪم در آن برهه سه شخصیت باعث شدند تا امام خمینی -رهبر ڪبیر انقلاب اسلامی- بحث گسترده‌ی اختیارات حڪومتیِ ولی‌فقیه، به عبارتی حڪومت اسلامی در جمهوری اسلامی ایران را، به ساحتِ عمومی بڪشانند و با مردم در میان بگذارند: ۱. مرحوم ابوالقاسم سرحدی‌زاده ڪه شرح دادم. ۲. حجت‌الاسلام محمدحسن قدیری ڪه حُرمت شطرنج را مطرح ڪرده بود و امام جوابی رهگشا و پُربازتاب دادند. ۳. و آیت‌الله خامنه‌ای ڪه خطبه‌ای خوانده بودند تا دیدگاه نوین امام را تشریح و باز ڪنند، اما امام، تشریح ایشان را اصلاح فرمودند ڪه بازخوردهای گوناگونی داشت و رهبری نیز بلافاصله سخن اصلاحی و ایضاحی (=روشن‌سازی) امام را با طیٖبِ خاطر (=خاطرجمع، با ڪمالِ میل) پذیرفتند.

  • دامنه | دارابی
یک آیه در روز
 
وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ
 
 
برای (مبارزه‌ی با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیروی (مادی و معنوی) و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید، و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد. هر آنچه را در راه خدا (از جمله تجهیزات جنگی و تقویت بنیه دفاعی و نظامی اسلامی) صرف کنید، پاداش آن به تمام و کمال به شما داده می‌شود و هیچ گونه ستمی نمی‌بینید.
 
«اَعِدُّوا»: تهیّه کنید. آماده سازید.
 
«رِباط»: ریسمانی که چهارپا را با آن می‌بندند. در اینجا مراد پرورش و نگهداری مَرْکب‌های جهاد است.
 
«آخَرِینَ»: دیگران.
 
«مِن دُونِهِمْ»: سوای ایشان. غیر از آنان.
 
«یُوَفَّ إِلَیْکُمْ»: پاداش آن به تمام و کمال به شما داده می‌شود.
 
«أَنتُمْ لا تُظْلَمُونَ»: از سوی خدا به شما ظلم نمی‌شود. اگر نیروی کافی برای مقابله با دشمنان فراهم سازید، از سوی آنان ظلم و ستمی به شما نمی‌شود، چرا که جرأت آن را نخواهند داشت.
 
ترجمه‌ و توضیح: مرحوم مصطفی خرّم‌دل
  • دامنه | دارابی

 

ای حاجب ابروی تو هر ابرویی

از روی تو آب روی هر دلجویی

حُسن همه زان تُست بل عشق همه

در هر کویی ز تُست گفتگویی

 

(منبع)

(رباعیات. ملاهادی سبزواری)

 

حاج ملاهادی سبزواری

مزار حاج ملاهادی سبزواری در سبزوار

  • دامنه | دارابی

یڪم: دڪتر «امان‌الله قرائی‌مقدم» جامعه‌شناس با استناد به نظریه‌ی «پیتیریم سوروڪین» جامعه‌شناس مشهور  روس‌تبار آمریڪا (۱۸۸۹ - ۱۹۶۸) درباره‌ی نظامات و ادوار جهان بر این نظر است ڪه جهان اڪنون در دوران «حسّی و مادّی» خود قرار دارد و اقتضای این دوران هم «ڪم‌تفاوتی» افراد به یڪدیگر است. از نظر او «اقتضای این جهان به‌ویژه در شرایط زندگی صنعتی و در ڪلان‌شهرها این است ڪه آدم‌ها با یڪدیگر شبیه روبات برخورد  می‌ڪنند. مثلا در ڪوچه و خیابان از ڪنار هم عبور می‌ڪنند اما ڪمترین توجّهی به هم ندارند.» آقای قرائی‌مقدم این را ناشی از ڪم‌رنگ‌شدنِ «معنویات و بروز بیشتر مادّیات در این جوامع» می‌داند ڪه ڪمترین آسیب آن، «همین ڪم‌تفاوتی یا بی‌تفاوتی» است. (منبع)

 

در مورد نظر قرائی‌مقدم نظری ندارم یعنی بلد نیستم چیزی بگویم اما در باره‌ی سوروڪین باید بگویم او واقعیت‌ها را یا ناشی از افڪار ادراڪی و تجربی می‌داند، یا عقیدتی و ایمانی، و یا باورهای ایده‌آلیستیی و عقلانی. ویکی پدیا سوروڪین در تئوری تقارُب (=به هم نزدیڪ‌شدن) این پیام را رسانده ڪه به‌تدریج ڪشورهای سرمایه‌داری و سوسیالیستی به هم نزدیڪ می‌شوند. زیرا اقتصاد و تولید، منجر به درد و معضل مشترڪ مشڪلات بشر می‌گردد و از بروز اختلافات سیاسی می‌ڪاهد.

 

نظری به دیدگاه سوروڪین ندارم، بلد هم نیستم، من جامعه‌شناسی عمومی را با مطالعه‌ی آزاد آنتونی گیدِنز مزمزه ڪردم، با ترجمه‌ی منوچهر صبوری از نشر نی، اما درس تخصصی جامعه‌شناسی سیاسی را با استاد دڪتر حسین بشیریه گذراندم. بگذرم.

 

دوم: رهبر ڪاتولیڪ‌های جهان یعنی آقای «پاپ فرانسیس» در «موعظه‌ی هفتگی خود» در مورد مسجد «ایاصوفیه»‌ی استانبول ترڪیه موعظه ڪرده ڪه از ڪار رجب طیّب اردغان ناراحت است و گفته: «فڪر من به استانبول می‌رود، به سنّت صوفی فڪر می‌ڪنم، بسیار ناراحت هستم.» (منبع)

 

چه بگویم به پاپ؟ برخی‌ها در ایران -حتی حتی از میان روحانیان- ڪه مقامات دینی را صرفاً برای «موعظه‌گری» می‌خواهند و مدعی‌اند دین از سیاست جدا است و اقدام امام خمینی در تأسیس جمهوری اسلامی ایران را تقبیح و سرزنش می‌ڪنند. مثلاً اخیراً حجت‌الاسلام مهدی مهریزی هم مصاحبه ڪرده و گفته «قرآن ڪریم در گزارش خود از پیامبران، بیان نڪرده است ڪه تلاش پیامبران در ڪنار هدایت و تعلیم مردم، تشڪیل حڪومت بوده است.» (منبع)

 

راستی: استانبول، در اصل اسلامبول بوده است. اما لائیڪ‌ها نام اسلام را از روی آن حذف و «استانبول» ڪردند. ایاصوفیه هم دیرزمانی مسجد بوده است و سپس موزه شد و حالا باز نیز به اصل خود برمی‌گردد. آقای پاپ مقام مذهبی مسیحیت ڪاتولیڪ اگر از تحولات خشن جهان و ستمگری‌های زورگویان ناراحت باشد بهتر است تا از روز و روزگار یڪ مسجد. البته موعظه (=پند) اساساً خوب است، اما جهان فقط با موعظه پیش نمی‌رود. ڪاری در ردیف امام خمینی رهبر ڪبیر انقلاب اسلامی باید ڪرد و نظام سیاسی مُبتنی بر دین و منطق و عقلانیت و متّڪی بر نظر و رأی همیشگی مردم و جمهوریت باید آراست.

 

سوم: «عمران‌خان» گفته «بیش از ۸ میلیون ڪشمیری از طرف ۸۰۰ هزار نظامی هندی محاصره شده‌اند و حدود یڪ سال است ڪه تهیه‌ی امڪانات اولیه‌ی زندگی نیز برای آن‌ها مشڪل شده.» (منبع)

 

اشاره‌ی نخست‌وزیر پاڪستان به ڪشمیرِ بخشِ هند است. ڪشمیر منطقه‌ای وسیع و بڪر است ڪه سه پاره شد. بخش هندی، بخش پاڪستانی، بخش چینی ڪه اقصا نام دارد. تمام این سه پاره، حوزه‌ی نفوذ زبان «فارسی» بوده و هست.

 
کوه «دو برادران» قم. در ضلع جنوب شرقی مسجد تاریخی روستای جمکران قم

 

چهارم: از قم هم بگویم. قم چند روزی است ڪه یڪ روز در میان، یا دو سه روز در میان، در زیر ذرّات ریزگردها دیده نمی‌شود؛ حتی از فراز ڪوه «دو برادران» قم و یا از شیار ڪوه خضر و حتی از خط ‌الرأس بزرگراه آوینی. دیروز ریزگردهای حیاط منزلم را جارو زدم. هم زیاد بود و هم به خاڪ قم نمی‌ماند. گویا از دوردست‌ها به اُم‌القرای قم، مقیم شد.

 

نڪته: عڪس ڪوه «دو برادران قم» را در بالا منعڪس ڪردم. نڪته‌ی دستور زبان فارسی این‌ڪه، در فارسی وقتی عدد بر سر ڪلمه یا معدود آمده، دیگر آن ڪلمه جمع نمی‌آید. ڪوه دو برادر درست است نه دو برادران. اما این نام -ولو نادرست- هم به‌ڪار می‌رود و هم این دو تا ڪوه با همین عنوانِ «دو برادران» در میراث طبیعی ملی ثبت شده است. علت نامیدنِ به این نام، در عڪس مشخص است: چون عینِ دو برادر ڪنار هم‌اند؛ مانند قله‌ی دماوند ڪه البته در رشته‌ی ڪوه البرز، یڪّه و تڪ‌قلو شد! این قلّه‌ها به قول ملڪ‌الشعرای بهار -ڪه در حرم امام رضا (ع) دفن است- حڪومت‌های زیادی را شاهد بودند، حڪومت‌ها آمدند و رفتند ولی دماوند هنوز هم پابرجاست. مرحوم «بهار» این را به شعر در آورد. بگذرم باز.

  • دامنه | دارابی

این جهان زندان و ما زندانیان
حُفره‌ ڪن زندان و خود را وا رَهان
چیست دنیا از خدا غافل‌بُدن
نه قُماش و نُقره و میزان و زن

مثنوی مولوی

دفتر اول.بخش ۵۰

 

توضیحات دامنه:

 

نڪته‌ی ۱ : از نگاه مولوی، دنیا ڪه بد نیست؛ دنیای ڪسی بد می‌گردد ڪه به «غفلت از خدا» ڪشانده شود، وگرنه قماش و نقره و زن و میزان و متاع‌های این جهان ڪه خوب‌اند و نعمت.

 

نڪته‌ی ۲ : در ڪتابِ «تقریرات استاد بدیع‌الزمان فروزانفر» نوشته‌ی مرحوم دڪتر سید محمد دبیرسیاقی خواندم ڪه مرحوم بدیع‌الزمان فروزانفر برین نظر بود ڪه مولوی این شعر را در نقد «صوفیه» سُرود ڪه قائل به «تَرڪِ» دنیا بودند.

 

نڪته‌ی ۳ : البته اعتراف ڪنم ڪه غافل‌نشدن و غافل‌نبودن از خدا، ڪاری سهل‌وآسان نیست؛ بسی هم سخت است و مواظبت و مداومت می‌طلبد. ڪه اغلب این رَغبت از ما ستانده می‌شود.

  • دامنه | دارابی

به قلم دامنه: به‌ نام خدا. سلام. «تهوّع» رُمانی است از ژان پل سارتر. قهرمان داستان او آنتوان روکانتین است. او از رجّاله‌ها (=فرومایه و پست) است با اندیشه‌ها و احساسات دروغین. به سبب دغدغه‌های «وجود»ی دچار حالت تهوّع می‌شود. ادراک از پیرامونش و حتی آگاهی به «خود» موجب تهوّع روکانتین می‌شود.

 

رمان تهوّع. بازنشر دامنه

 

روکانتین سرانجام به قسمتی باریک می‌رسد و می‌فهمد که وجود او با این افکار و فرومایگی که دارد، در جهان بی اثر و زیان‌بخش است. تهوّع از همین اینجا ناشی می‌شود. تهوّع، دل به‌هم‌خوردگی و استفراغ و دل‌آشوبی است که انسان را گیج و مبهوت (=هاج‌وواج و سرگردان) می‌کند. با شرح کوتاه این رمان خواستم گفته باشم سرگردانی و فرومایگی پهلوبه‌پهلوی هم می‌زنند! هین! همین!!

  • دامنه | دارابی
دامنه‌ی داراب‌کلا

قالب کارزی چهارم : دامنه ی داراب کلا