به قلم دکتر عباس خلجی : برای ایران چه باید کرد؟! مهمترین پرسش در ذهن ایرانیان این است که کشتی ایران به کدامین سوی روان است؟! پاسخ به این پرسش آسان نیست. چون چشمانداز پیش روی چندان روشن نیست. اما تجربه 40 ساله ایرانیان نشان میدهد که زندگی سیاسی در ایران فراز و نشیب بسیاری داشته و دارد و زندگی ایرانیان همواره در مسیری پرفراز و نشیب و در بستری پرسنگلاخ رقم خورده و ملتی آبدیده ساخته شده است. به گونهای که ایرانیان به مثابه ملتی جانسخت و مقاوم در برابر شدائد و مشکلات معرفی شدهاند.
دکتر عباس خلجی
اینک در شرایطی به سر میبریم که کشتی ایران در اقیانوس طوفانی و متلاطمی گرفتار است و با موجهای بلندی دست و پنجه نرم میکند که از سویی پیامد تحریمهای ظالمانه دشمنان واز سوی دیگر حاصل بیتدبیری سیاستمداران و دولتمردان کشور است. البته بر ناظران آگاه پوشیده نیست که که اختلافات عقیدتی و سیاسی عمیق و گسترده در میان مدیران و سیاستمداران کشور در پیچیدگی اوضاع نقش بسیاری دارد. بنابراین ایرانیان روزگار سختی را تجربه میکنند و شرایط سیاسی و اقتصادی بس نامطلوبی را پشت سر میگذارند. این در شرایطی است که بیگانگان و دشمنان جهانی و منطقهای ایران چون دزدان دریایی مترصد فرصتی مناسب برای شبیخون زدن به کشتی و غارت مسافران آن هستند. در واقع، همه ما ایرانیان به مثابه مسافرانی که سوار این کشتی هستیم در معرض تهاجم و دستاندازی رهزنان قرار داریم و بنابراین، سرنوشت و آینده یکسانی در پیش رو داریم.
بدیهی است در این شرایط بحرانی مهمترین وظیفه و نیکوترین تکلیف مسافران غلبهبر هراس و اتخاذ رویکردی همگرایانه در برابر مشکلات موجود و حفظ وحدت و هماهنگی و یگانگی در برابر دشمنان خارجی است. البته تکلیف هدایتگران کشتی و مدیران تدبیر امور بسی سنگینتر از مسافران است. آنان وظیفه حراست از تمامیت ایران و حفاظت از جان و مال کشتینشینان را بر عهده دارند و برای انجام این ماموریت باید چشماندازی مناسب و مطلوب برای برونرفت از شرایط کنونی ترسیم نمایند و همه امکانات و نیروهای موجود را برای نیل به این هدف حیاتی به کار گیرند و مسافران را نیز در جهت رسیدن به این مقصد مشترک هماهنگ و سازماندهی کنند.
برای مسافران کشتی هرگز قابل قبول نیست که در شرایط بحرانی شاهد اختلاف نظر سیاسی و حتی جنگ قدرت میان هدایتگران و مدیران کشتی ایران باشند. بنابراین همواره از خود میپرسند که چرا مدیران کشور به جای آن که در باره مسائل مهمی چون توسعه ملی و اقتصاد ملی و معیشت عمومی مردم به اجماع نظر و وحدت عمل برسند، بدون توجه به شرایط بحرانی کشور و وظیفه ملی در سامان دادن به امور جامعه همواره به همدیگر چنگ و دندان نشان میدهند و در حال جدال عقیدتی و ستیز جناحی و پیکار سیاسی هستند؟ چرا آنان به جای آن که به فکر نجات کشتی از گرداب هولناکی -که در کمین آن است- باشند، دل مشغول منازعات سیاسی کودکانه و مترصد انتقامجویی از رقبای سیاسی خویش هستند. منازعاتی که در چارچوب صفبندیهای سیاسی چون چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا و ... صورت میگیرد؛ در حالی که چنین تقسیمبندیهای سیاسی از دیدگاه مردم ایران دیگر اهمیتی ندارد و حتی مابهازای خارجی ندارد
بنابراین همان گونه که همگرایی مسافران در قبال سرنوشت کشتی امری حیاتی است، کنار نهادن اختلافات سیاسی و نگرش جناحی و تمرکز بر حراست از کیان ملی ایران تکلیف بنیادین مسئولین کشور است. زیرا در این شرایط واگرایی نه تنها کمکی به باشندگان کشور در جهت عبور از بحران و یافتن ساحل نجات نخواهد کرد، بلکه بسیاری از منابع ملی و انرژی میهنی ایرانیان را در کشاکش رقابتهای بیحاصل از بین خواهد برد و فرصت بیشتری را به دشمنان ایران برای سازماندهی منابع و هماهنگی نیروهای خود برای ضربه به ایران خواهد داد.
جان کلام این است که ایران هم اینک در معرض توفان سهمگین و مخاطرات بزرگی قرار دارد و تکلیف همه ایرانیان حراست از ایران در برابر دشمنان است. دشمنانی که تیغ زهرآگین خود را در عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی بر شاهرگ حیاتی ایرانیان نهادهاند. از این رو انتظار همگرایی از ایرانیان و مسئولین و کنار نهادن هرگونه اختلاف و پایان دادن به جنگ قدرتی که شرر به جان ایرانیان درانداخته است انتظار نابجایی نیست. چون انتظار همگرایی در چنین شرایطی تنها روزنه امید ایرانیان است. این همگرایی بستر مناسبی برای عبور آرام و کمهزینه ایران از بحران کنونی است و کشتی طوفانزده ایرانیان را از گزند دشمنان و رهزنان و بیتدبیری سیاستبازان کاسبمسلک در امان نگه میدارد. در واقع، خویشتنداری بزرگوارانه و همگرایی آیندهنگرانه ایرانیان درس عبرت و الگوی مناسبی برای سیاستمداران و دولتمردانی است که سیاستورزی و دولتمردی را با دعواهای خیابانی اشتباه گرفتهاند.