نویسنده: ابراهیم طالبی دارابی < دامنه >. به نام خدا. سلام. یکم: امام خمینی تنها انسانی بود که بعد از پیامبران و امامان -جمیعا" علیهم السلام- گفتمان ندای فراگیر آفرید؛ ندای اعتراض به سیاست سلطنتی، ندای تفسیر از اسلام واقعی، ندای نفیِ انتظار منفی حضرت حجت عج که منتظر را فقط تماشاگر و چشمبهراه خنثی میخواست و این سه ندا در میان حوزهی علمیهی متضاد کبود / روشنِ آن روز که از یک سو چنان کبود و خَموش که کتاب فلسفه را با انبُردست بلند میکرد زیرا خیال میکرد نجس است و از سوی دیگر آنقدر روشن و فریادگر که تمام عالمان مبارز توسط شاه، یا به زندان روانه شده بودند یا به تبعید در بلاد دیر و دور، رایج بود. گفتمان ندای فراگیر امام همان است که مشهور شد به "انقلاب نوار"؛ نوارهای تکاندهندهی سخنرانی که مخفیانه جیب به جیب میشد و دست به دست. اگر امام نبود، هرگز شاه هم ساقط نمیشد و اسلام از تاقچه به میدان نمیآمد و مغناطیس ایمان نمیگردید.
دوم: ساده زندگی میکرد. سادیهی ساده. چه عصر نهضت که در نجف تبعید گردیده بود و چه عصر صدارت که در جماران مستقر شده بود. مرجعیتش در فقه و رساله، به امامت و رهبریاش اعتبار میبخشید و رهبریتش بر مرجعیتش شکلی از کاریزمای کامل میداد. مردم از امام به عنوان انسانی که فقط الهی میاندیشید تصور داشتند و به همین علتِ بارزِ سلامت نفس و سادگی زندگی، وقتی یک کلمه فقط میگفت که بشتابید به جبهه، آنچنان موج اعزام راه میافتاد که سپاه از سازماندهی آنهمه داوطلب جان بر کف، به عجز میافتاد.
سوم: بالاترین اقتدار را در برابر غرب داشت. شاید بتوان گفت کار جسورانهای که با غربِ غارتگر کرد، توانست به لحاظ تئوری نظام بینالمللی را آرامآرام از تفکر تمامتخواهانهی دوقطبی و تکقطبی مختل سازد و اینک آنچه در جهان درینباره در حال وقوع است ناشی از رویارویییی بود که امام خلق کرد که در واقعیت امر، بنیاد استبداد بینالمللی را چون استبداد داخلی به مَذبح و زباله بُرد. زیاد شد. بس باشد که امام برای من یک مبداء و معیار و مقتدای ابدی است که هر چه با آن تطبیق یابیم، تقویت میگردیم.
آن روز -روز رحلت امام خمینی بنیانگذار انقلاب و جمهوری اسلامی و روز انتخاب آقای خامنهای مقام معظم رهبری- همه خیال میکردند مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی رهبر میشود ولی امام چه دورنگری کرده بود که برخلاف تصورات همه (یا بخشی از همه)، آقاخامنهای را مدتها در علَن و خفا، در وصف و ثنا، «آفتاب» ساخت و آن روز پس از ارتحال، خبر رهبری آقای خامنهای شوک و شوق یکجا ایجاد کرده بود. چپ از نخست با او کج افتاد و دیریست که هنوز کج است! | ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ |
سلام و درود بر برادر ارزشمند و فرزانه ام جناب طالبی دامنه که خدا بر دامنه دانش و فرزانگی اش بیافزایید. بزرگوار مدتی است به دلیل مشغله کاری سنگین جدید بیشتر مطالب عزیزان را مرور و بهره مند می شوم و فرصت نگارش دیدگاه مورد نظر یا نقد فرمایشات فرزانگان برایم میسر نیست اما به پاس ارادتی که به امام راحل رضوان الله تعالی علیه دارم و خود از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به عنوان یک جوان اهل مطالعه و در میدان بودم در عین حال از کانون قدرت دوری می جستم در نقد فرمایش حضرتعالی نکتهای کوتاه را عرض کنم اگرچه نکته آموزنده آن بسیار است و بهره مند شدیم. بزرگوار حضرت عالی علت کنار زدن نیروهای متخصص و دانش آموختگان از کار را به تسلط جناح چپ استالینستی بر نهادهای انقلاب دانستی حال آنکه بیشترین آسیب و قلع و قمع این جریان را بعد از انقلاب در تمام کشور شاهد بودیم چه مناظرات تلویزیونی کوبنده شهید والامقام بهشتی رضوان الله تعالی علیه چه سرکوب آنان به دلیل اقدام مسلحانه در گنبد و کردستان و سایر نقاط ضرباتی که انقلابیون بر جریان چپ استالینستی در ایران وارد کردند بقدری قوی و سنگین بود که حتی شهید والامقام بهشتی را به دروغ وابسته به امپریالیسم معرفی کردند همان های که به ظاهر با شرق انس و الفتی داشتند و در واقع نیروی امپریالیسم بودند اقدام به قتل و عالم نیروهای اصیل انقلاب به بهانه وابستگی به غرب کردند لذا این نقد حضرت عالی به عنوان ضعف آن پیر فرزانه چندان واقع گرایانه نیست
دوم اینکه فرمودی اخبار آنچنان که بود به ایشان نمی رسید بزرگوار یکی از شگفتی های امام خمینی ره با آن عظمت عرفانی و زهد گوش دادن به رادیو بیگانه جهت اطلاع و وقوف بر اوضاع مملکت و طرحها و نقشهای شوم آنان بود گمان نمی کنم تحلیل بی خبری امام خمینی ره از اوضاع چندان واقع نما باشد
حتی ان پیر حکیم یکی از بقال های قدیم قم را خصوصی فرا خواند او را مامور حضور در جبهه کرده بود تا اخبار جبهه را بدون سانسور آنطور او می بیند به امام گزارش کند بدون شک اینگونه افراد یک نفر نبود با این تدابیر لازم گمان نمی کنم بشود گفت چون مسیولان به دلیل رعایت حال آن زعیم بی بدیل از اخبار واقعی خودداری می کردند پس او کانال دیگر نداشت و بی خبر بود.
در پایان به عرض برسانم اگرچه بر نقد شما نقد وارد است اما انصاف در بیان حضرت عالی آموزنده است و بهره مند شدیم سعیکم مشکور و اجرکم عندالله جزیل
برادر قاصر و مقصر شما. سید کمال الدین عمادی