ملا محمد خورِ خراسان جنوبی
به قلم دامنه: ملا محمد گره میگشاید. او از خورِ خراسان جنوبیست؛ مردم روستا بیاستثنا وی را قبول دارند. همه به وی رجوع میکنند. همه حامی اویند. همه ملا را حلّال مشکلاتشان میخوانند. همه حرام و حلالداناش میدانند. همه پناه به او میآرند. همه هنوز فوتش هم نرسیده گواهی میدهند «الّا خیراً» ازو ندیدند. ملا محمد واقعاً گره میگشاید. دیدم دردِدل مردم پیش او را. مستندی عین واقعی. خدا خیر دهاد جناب حسین روئینتن کارگردان و تهیهکنندهی آن را و جناب هادی ثابت شوکتآباد دستاندرکار دیگر این مستند فاخر را که خود، مستند ماندگار «کاکُل» را دیرباز از همان سامان ساخته بود و من از آن در همین دامنه در پست سهشنبه، ۱۹ مهر ۱۴۰۱ اینجا نگاشته بودم. حالا درین مستند زیبا هم، حاج ملا محمد فولادی را به ایران شناساندند به همراه همسر خیراندیشش کربلائی فاطمه زنگویی را.
این ملا محمد خورِ خراسان جنوبی نام مردم خود را (چونان خورشید در تصویر) تابان ساخته است. خودش در خور به سانِ خورشید میدرخشد. کار میکند، امور دینی مردم را میرسد. بنایی بلد است. با موتور خود را به هر کجا نیاز است میرسانَد. مردم او را به دیدهی نعمت خدا روی خور مینگرند یعنی تمامکمال دوستش دارند، ریزترین درد و مسئلهی خود را با او در میان میگذارند؛ انگاری عقلِ منفصلِ تمام دیار خور است؛ کسی در خور و اطراف خور نیست که او را وثوق خود نداند. خدا خیراش دهاد.
حقیقت تمدن ایران بر روی همین خیر و برکتها، عشق و باورها، خدا و ایمان بندهها و... بنا شده است. هر کس این مایه را از بطن ایران تخلیه کند او حراماً در حرام مرتکب شده است و کُفران عظیم نموده است. هر کس کاری کرده است و کاری میکند مردم به روحانیتی عینِ ملامحمد -ملائکی مؤمن مؤتمن از مِلک متدین و مؤمنین ما- بدبین شوند، اقدامی ابولهَبانه صورت داده و میدهد که خودِ خدای بارئ، بَرو تَبّت و تبّ فرستاده است، آن هم تَبّت نه فقط بر یک "یَد"ش (=دستش) بلکه بر هر دو دستش که بُریده باد. نیز بر زنش اُمّجمیل (خواهر ابوسفیان) که زنی فتنهگر و دوبههمزن بود و حتی از حدّ حَقد و حسد، خارها را از صحرا میآوُرد زیر پای حضرت رسول ص میریخت که کف پای پیامبر ص از آن مسیری که عبور میکند زخمی گردد. امروزه هر کس (آن چند زن هرزهی خارجنشین + عمَلههای نوکرمآب داخلنشین) که تخم عداوت علیهی روحانیت میپراکنند، عین ابیلهب و اِمْرأئهی اویند که لعنت خریدند. دامنه.