کاکُل چیست؟
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. ایرانشناسی. در خراسان جنوبی، هر گاه در کشت کشاورزی -مثلا" گندم یا جو- یک قسمتی از زمین، بوته بلندتر از بقیه باشد و رو به قبله هم خم شده باشد، کشاورز آن را "کاکُل" مینامد و نشانهای از لطف خاص خدا میخواند و برکات ویژهی حضرت رزاق به خودش. ازینرو؛ از دیرباز رسمی دیرپا در آنجا مرسوم شده است که به آن مراسم کاکُل میگویند. چگونه؟
جناب آقای
هادی ثابت شوکتآبادی
کارگردان مستند کاکل
من چون خود با چشمان خودم مستند (ساختهی آقای هادی ثابت شوکتآبادی) را از اول تا آخر از زبان خودِ محلیهای آن دیار دیدم، و چند عکس هم از روی آن انداختم (در زیر منعکس ساختم) عرض میکنم. پیش از ورود به بحث بگویم از سالیان دور تا همین چهار دهه قبل در محل ما برخی از سادات، موی سر فرزندان ذکور خود را که میتراشیدند قسمت رأس را کاکُل میگذاشتند تا هم علامت سیادت باشد و هم شاید نشان رزق و حرمت:
صحنههایی از مستند "کاکُل"
(ساختهی آقای هادی ثابت شوکتآبادی)
لحظهی آوردن بزغاله برای قربانیکردن
شکرکردن و دفزدن صاحب زمین و همسرش
اولین کار این است کشاورز آدم معتمد و مؤمن محل را در جریان "کاکُلِ" زمین خود میگذارد. معتمد با کشاورز به سرِ زمین میرود تا "کاکُل" را مشاهده، بررسی و تصدیق کند. وقتی گواهی داد، همهی کشاورزان دِه به آن کشتزار احترام خاص میگذارند و ازینکه خدا به روستایشان نظر انداخته، خرسندی و سُرور میکنند و شکرگزاری به جا میآورند. زیبایی کار آنجا اوج میگیرد که صاحب کشتزار به مردم وعدهی قربانی بزغاله میدهد. وقت درو که رسید جارچی یا قُرُقبان محل، در گرد روستا میگردد و جار میزند: قُرُق زمینها پایان یافت، بروید برای درو. قُرُق زمینها پایان یافت، بروید برای درو.
هنگام خرمن، صاحب کشتزاری که زمینش "کاکُل" در آوُرد، بزغاله را سوار الاغ میکند به محل خرمن میآورَد و در راه خدا قربانی میکند. همزمان مدح میخوانند و دف میزنند. نصف گوشت قربانی میان فقرا تقسیم و مابقی آبگوشت میشود و نوشِ جان کشاورزان. و معنویترین جا -که اشک آدم از شوق بیرون میزند- آنجاست که کشاورز و همسرش کنار سفرهی شام نیت میکنند اگر محصول خوب فروش کرد، به کربلا زیارت حضرت اباعبدالله علیه السلام بروند. الله اکبر؛ چه انگیزهی درخشندهای.
خواستم چه بگویم: دستکم سه چیز: ۱. باور دینی مردم، چونان ریشههای کهنسالچناران، درین مرزوبوم ریشه داونیده، مبلغان دینی ازین باورها به زیباترین شیوهها نگهبانی کنند؛ در واقع مبلغان روحانی، شوراهای نگهبان جامعه به حساب میآیند و حتی بر حکومت و قدرت هم، حق نظارت دارند. ۲. سنتهای بیآلایش بومی، برآمده از اعتقادات شرعی است و نشان یکتاپرستانه دارد، که در گرداگرد ایران، بالاترین علامت زیست معنوی محسوب میشود، بر همه است که آن را حراست و تقویت کنند. ۳. مجاری فرهنگی نظام، برای انتشار آرمانها و انگیزههای دینی و ارزشی در مبانی انقلاب اسلامی، به جای دامنزدن به فرهنگهای غلط غربی و سبک زندگی تقلیدی، این نوع آداب و اخلاق زیستی را شناسایی و در بهترین حالت و ساعت به روی مردم بگشایند تا آثار معنوی آن چونان آب بر قلبها نفوذ کند. اسلام به هنرِ دعوت و تبلیغ به شیوهی بلیغ، بهای گران قائل است.
سلام جناب دارابی بزرگوار.
ناخودآگاه به یاد دوبیتی باباطاهر افتادم:
نسیمی کز بن آن کاکُل آیو
مرا خوش تر ز بوی سنبل آیو...
وفقک الله.