دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
سایت دامنه‌ی داراب‌کلا
قم : ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
مازندران، ساری، میاندورود، روستای داراب‌کلا

پیام های مدیر دامنه
نظر
موضوع
آرشیو
پسندیده تر
نویسنده ی سایت دامنه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاست» ثبت شده است

۰۳
مهر ۱۴۰۴
نگارش صبح ۳ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. سالهاست شعار و شعورم این شد: نه "راست"، نه "چپ"، عقل، عقل، عقل. عقل از عِقال است. عرب به زانوبند شُتر می‌گوید عِقال. آن را به زانوی شتر می‌بندد که رَم نکند، نرود، بیابان نزند، سارَبان را جا نگذارد، متواری نشود، نرهَد، نرود، تا یک نفر آدم و یک نفر شُتر با هم، از صحرا به سِره و سرا برگردند. عقل، انسان را از هر کجا به سرا می‌رسانَد، از سیر یا سکوت، با اوست. در حرکت و معرفت، راه پیشش باز می‌کند. در احساس و ادراک، وی را موزون می‌دارد. و بیشترین کار عقل تشخیص ستم از عدل است که قاموس هستی با همین محک، به ترتیب محکوم و محترم می‌شود. حتی به پیامبران خدا ایمان‌آوردن هم، از طرق عقل ممکن است، وگرنه عقل را کنار گذارد، حتی نمی‌فهمد پیامبران خدا چه آوُردند. آن نبی ع چه لوحی آورد، آن نبی ع چه چیزی را از حواری نهی کرد. آن نبی اکرم ص کدام سوره را گفت از بس سنگین، وزین و سخت و طاقت‌فرسا بود، نزدیک بود هلاکم کند. آن وصی ع چرا از مدینه خارج شد، کوفه را مرکز حکومت عدلش کرد. همه به تشخیص قدرت عقل است. البته هم "راست"، هم "چپ" جمهوری اسلامی ایران، ذی‌حیات هستند، حق سخن و نوشتن و پیمودن دارند، شاه هم با شاهنشاهی‌اش، دو حزب ساخته بود و دید نشد، "رستاخیز" آخرسر تأسیس کرد. اینان هم همان‌اند. مگر ملت نمی‌بیند پزشکیان دفتردار نظام! رئیس‌جمهور کیهان است؟! راحت و روشن دارد می‌بیند. دید او در سازمان ملل حرف کیهان را زد و وقت و حق و حرف ملت را باخت و بازید. بگذرم. پست دوم و سوم و چهارمم در ادامه
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۱۴۰۴ ، ۰۹:۱۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۲
مهر ۱۴۰۴

نگارش عصر ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. طرفداران طیف راست با هدف مصادره‌به‌مطلوب، روی جمله‌ای دیشب آقاخامنه‌ای خیز خُردسالانه‌ای برداشته‌اند، غافل از آن، که این کارشان به زیان آقاخامنه‌ای تمام می‌شود. خِرَد شما کجا رفت جناح راست کشور؟ جمله مربوط است به افشای یک جلسه‌ی خصوصی احتمالا" با حجت‌الاسلام آقای حسن روحانی و تیم مذاکره‌کننده‌ی آن دولت، که به برجام ختم شده بود. این حرف:

 "البته من همان‌زمان به مسئولان گفتم ۱۰ سال، طولانی و به اندازه‌ی یک عُمر است؛ چرا آن را قبول می‌کنید. قرار شد قبول نکنند اما قبول کردند"
پایان نقل قول


چرا زیان؟ می‌گویم. اول پردازش جمله، دوم بررسی جمله:

- اول پردازش این سخن آقاخامنه‌ای: ۱. تعهد ۱۰ساله‌ی هسته‌ای ایران به ۵ + ۱ را "طولانی" و به حد "یک عُمر" دانست. ۲. با چرای تأکیدی و نهی‌گونه، به آنان رسانید که قبول نکنید. ۳. حتی تیم و دولت حسن روحانی قول دادند یعنی "قرار شد قبول نکنند". ۴. ولی در ادامه تصریحا" و با قید تعجبِ "اما" و جمله‌ی حذَر، گفت: "اما قبول کردند".

- دوم بررسی آن، اینک زیان این جمله چی هست؟: ۱. وقتی علم داشت به این‌همه عیب و مخاطره و ضرر برجام و مدت ۱۰ سال اجرای آن، جامعه می‌پرسد چرا پس با اختیارات قانون اساسی جلوِ آنان را نگرفت، زیرا مملکت جای آزمون و خطا و موش آزمایشگاه که نیست. ۲. رهبریت جوامع در ذاتش یعنی هم هدایت یک کشور بر حسب اختیارات قانون اساسی آن کشور و هم نظارت بر کار دولت برای حفظ حقوق میهن و ملتش. پس نمی‌شود وقتی آنان قبول نکردند، جلوی‌شان را نگرفت. اگر واقعاً علم به زیان برجام در همان زمان داشت، باید مانع می‌شد. ۳. به حرکت دولت حسن روحانی "نرمش قهرمانانه" لقب داد که با این نقل جدید، در تصادم است. ۴. به روند پیاده‌شدن برجام توسط نظام اجازه داد حتی نقل می‌کنند امضا کرد مسیر روند را. پس از اول نمی‌بایست اجازه می‌داد چون با افشای این جلسه، معلوم ساخت مخالف برجام، آن‌هم به طولٌ مدت ۱۰ سال آن هم برای اجرا و تعهد، معترض بود.

بنابرین؛ جناح راست -که در سنگر ضد برجام محکم ایستاده است- اینک با خیز خبری و جولان با این جمله‌ی افشاگرانه‌ی آقاخامنه‌ای، دارد زیان وارد می‌کند. به قول زنده‌یاد دکتر علی شریعتی "بدترین حمله، بد دفاع کردن است". اقلا" عقل کار بزنید با این کار سبُک خود، زیان به آقاخامنه‌ای نرسانید، چون این جمله به نفعش تمام نشد. زیرا نظارت و مدیریت کشور قانونا" و مسئولا" دست اوست.

دو پست دیگرم مرتبط با این مسئله:

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۱۴۰۴ ، ۱۶:۵۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۰
شهریور ۱۴۰۴
نگارش ۳۰ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. روزنامه‌ی سراسری "خراسان" چاپ همزمان مشهد و تهران -که در پیش ار انقلاب پایگاه استاد مرحوم محمدتقی شریعتی و فرزندش زنده‌یاد دکتر علی شریعتی بود و پس از انقلاب نگاه مستقلانه داشت و مدتی‌ست تحت فشار عوامل مشهد به این سمت و آن سمت مارپیچ و مارپله می‌رود- در مورد حجت‌الاسلام آقای علی‌اکبر ناطق نوری نوشته است:
 
"در روزهای اخیر نشستی در منزل غلامرضا کرباسچی با حضور چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب همچون سیدمحمد خاتمی و مهدی کروبی برگزار شد. نشستی که در آن علی‌اکبر ناطق نوری نیز حاضر بود اما بنا بر گزارش رسانه‌ها، ترجیح داد سکوت اختیار کند و اظهارنظری درباره‌ی وضعیت کشور نداشته باشد. گفته می‌شود او بر این باور است که «توصیه‌ها گوش شنوایی ندارد... سکوت ناطق نوری، ولو از سر ناامیدی، این پیام را به جامعه منتقل می‌کند که حتی باتجربه‌ترین‌ها نیز امیدی به تغییر ندارند. چنین پیامی در فضای افکار عمومی، هزینه‌ای سنگین برای سرمایه اجتماعی کشور به همراه دارد."
پایان نقل قول
 
من هم پس چند نکته درین رابطه بگویم که "خراسان" این بحث را دیشب در چاپش وارد فضای سیاسی ایران کرد. من نظرم این است:
 
- آقای ناطق نوری از وقتی که از بازرسی بیت آقاخامنه‌ای کنار رفت، راه سکوت و گریز از مرکز در پیش گرفت.
 
- آقای ناطق نوری وقتی دید در شب مناظره‌ی مشهور، آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد به حریم او و فرزندانش حمله کرد، توقع داشت آقاخامنه‌ای ازو دفاع کند، اما دید آقاخامنه‌ای در نمازجمعه‌ی مشهورش، در مقام قیاسِ مرحوم رفسنجانی و احمدی‌نژاد گفت "نظر من به آقای احمدی‌نژاد نزدیک‌تر است."
 
- آقای ناطق نوری در شکاف شدید میان حجت الاسلام مرحوم اکبر رفسنجانی و آقاخامنه‌ای، جانب رفسنجانی ایستاد و تا آخر عمر، با او متحد ماند.
 
- آقای ناطق نوری در تمام مسائل پس از بحران ۸۸ و حتی از سال ۱۳۸۴ زمان آغاز زمامداری مطلق‌العنانِ آقای احمدی‌نژاد بر تمام ساختار کشور، از حاکمیت دلسرد شد و به سمت سکوت و هم‌پیمانی با ۵ نفر رفت: حلقه‌ی شب‌های شنبه‌ی تشخیص مصلحت با حضور حسن روحانی، سیدحسن خمینی، اکبر رفسنجانی، خودش و یک نفر دیگر "،،،" که نامش محفوظ است.
 
من البته شِمه گفتم، اگر تمام‌شمول بگویم تا ۸۸ ورق و حتی ۹۹ ورق وقت می‌برد. بگذرم. تاریخ است دیگه، نمی‌شود از آن گذشت. به قول گروه جامی نویسندگان "گذشته، چراغ راه آینده است" باید گذشته را نور بر تاریکی کرد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۸:۰۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۷
شهریور ۱۴۰۴
نگارش ۲۷ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. اون لنین است؛ لنین، بر شالوده‌ی مارکسیسم ماند، اما برای تحرک انقلابی آن، برآن حاشیه و نقب زد و «دیکتاتوری بر پرولتاریا» را برتر از «دیکتاتوریِ پرولتاریا» معرفی کرد، از دید او پرولتاریا (=کارگری و کارگران) نیاز داشتند یک حزب کمونیست تأسیس شود تا آنان را جهشی جهت دهد و بیدار کند و حتی رهبری نماید. کنارش هم، "چکا" را راه انداخت که پلیس مخفی بود، تا ضدکمونیست‌ها را کنترل و اذیت کند. تروتسکی رفیق لنین اما گفته بود اگر لنین به قدرت برسد دولتش مانند "یک دادگاه انقلابی خواهد بود" تا "کلّه‌ی ‌کارْل مارکس" را -که "به بزرگی کلّه‌ی شیر" است- به عنوان نخستین سر، زیر گیوتین ببرد. لنین البته دانشگاه، وکالت خواند و درس و مسائل را علّی و معلولی می‌دید، نه فقط، وقت برای مطالعه مقاله و کتابت. لنین زود مُرد و استالین جانشین، مکتب لنین را اساساً از تئوری‌های کلّه‌ی ‌کارْل مارکس، تهی کرد و رفت.
 
 
آنان، طبقه‌ی پرولتاریا را اِشراف دادند البته از ناحیه‌ی حزب. اینان در ایران طبقه‌ی روحانیت را اِشراف دادند، از هر طریقت: ۱.ولایت، ۲. شورا نگهبان، ۳. هر نهاد یک نفر از روحانیت،  ۴. هر استان یک آخوند بر سر استاندار. باید دید چه می‌شود. حزب کمونیست که رفت پس از ۷۰ سال تنازع برای بقا. حالا این روحانیت است و این ملت. به دیده‌ی من، اگر خدمت و قدرت، توأمان شد، یک چیز است، ولی اگر یکی از یکی دیگه جدا افتد، وای به حال میهن و نظام و ملت. عبرت‌ها آیا اعتبار می‌یابد! ای چه بسا ،،، ! بگذرم. دریغا! همانادریغا!
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ ، ۱۸:۳۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی