نگارش عصر ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. طرفداران طیف راست با هدف مصادرهبهمطلوب، روی جملهای دیشب آقاخامنهای خیز خُردسالانهای برداشتهاند، غافل از آن، که این کارشان به زیان آقاخامنهای تمام میشود. خِرَد شما کجا رفت جناح راست کشور؟ جمله مربوط است به افشای یک جلسهی خصوصی احتمالا" با حجتالاسلام آقای حسن روحانی و تیم مذاکرهکنندهی آن دولت، که به برجام ختم شده بود. این حرف:
"البته من همانزمان به مسئولان گفتم ۱۰ سال، طولانی و به اندازهی یک عُمر است؛ چرا آن را قبول میکنید. قرار شد قبول نکنند اما قبول کردند"
پایان نقل قول
چرا زیان؟ میگویم. اول پردازش جمله، دوم بررسی جمله:
- اول پردازش این سخن آقاخامنهای: ۱. تعهد ۱۰سالهی هستهای ایران به ۵ + ۱ را "طولانی" و به حد "یک عُمر" دانست. ۲. با چرای تأکیدی و نهیگونه، به آنان رسانید که قبول نکنید. ۳. حتی تیم و دولت حسن روحانی قول دادند یعنی "قرار شد قبول نکنند". ۴. ولی در ادامه تصریحا" و با قید تعجبِ "اما" و جملهی حذَر، گفت: "اما قبول کردند".
- دوم بررسی آن، اینک زیان این جمله چی هست؟: ۱. وقتی علم داشت به اینهمه عیب و مخاطره و ضرر برجام و مدت ۱۰ سال اجرای آن، جامعه میپرسد چرا پس با اختیارات قانون اساسی جلوِ آنان را نگرفت، زیرا مملکت جای آزمون و خطا و موش آزمایشگاه که نیست. ۲. رهبریت جوامع در ذاتش یعنی هم هدایت یک کشور بر حسب اختیارات قانون اساسی آن کشور و هم نظارت بر کار دولت برای حفظ حقوق میهن و ملتش. پس نمیشود وقتی آنان قبول نکردند، جلویشان را نگرفت. اگر واقعاً علم به زیان برجام در همان زمان داشت، باید مانع میشد. ۳. به حرکت دولت حسن روحانی "نرمش قهرمانانه" لقب داد که با این نقل جدید، در تصادم است. ۴. به روند پیادهشدن برجام توسط نظام اجازه داد حتی نقل میکنند امضا کرد مسیر روند را. پس از اول نمیبایست اجازه میداد چون با افشای این جلسه، معلوم ساخت مخالف برجام، آنهم به طولٌ مدت ۱۰ سال آن هم برای اجرا و تعهد، معترض بود.
بنابرین؛ جناح راست -که در سنگر ضد برجام محکم ایستاده است- اینک با خیز خبری و جولان با این جملهی افشاگرانهی آقاخامنهای، دارد زیان وارد میکند. به قول زندهیاد دکتر علی شریعتی "بدترین حمله، بد دفاع کردن است". اقلا" عقل کار بزنید با این کار سبُک خود، زیان به آقاخامنهای نرسانید، چون این جمله به نفعش تمام نشد. زیرا نظارت و مدیریت کشور قانونا" و مسئولا" دست اوست.
دو پست دیگرم مرتبط با این مسئله:
آقای علی لاریجانی سرِ عقل بیا!
نگارش شب ۱ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
آقای علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ج.ا.ایران امروز در "ایکس" نوشت: "این دروغ است که ایران مذاکره نمیکند. ما در حال مذاکره بودیم که به ما حملهی نظامی کردید. اگر پیشنهاد عاقلانه و عادلانهای ارائه شود که منافع ایران را حفظ کند، میپذیریم."
این آقای علی لاریجانی -که خود را عقل کل و قلدور فکر فلسفی! میپندارد- خیال میکند مذاکره یعنی رفتن سرِ میز هر چه دلت خواست از طرف بگیری و چیزی ندهی. شاگرد آقای حدادعادل بیش نیستی که تز دکتریات را نمره داد. او چی بلد بود که به توی یکی داده باشد. آری، ایران داشت مذاکره میکرد، اما سخنان ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ آقاخامنهای در مرقد -که سران آمریکا را "بیادب" = "بیتدبیر" خطاب کرد مسیر را دگرگون کرد. آن روز در مرقد، گفت:
"به شما چه؟ شما امکانات اتمی دارید، بمب اتم دارید، ویرانگری شدید دنیا در اختیار شما است، به شما چه که ملّت ایران غنیسازی داشته باشد یا نداشته باشد، صنعت هستهای داشته باشد یا نداشته باشد؟ [ملّت ایران] یک ملّتی است که اختیارش دست خودش است؛ به شما ربطی ندارد؛ شما چهکارهاید؟ شما از چه موضع حقوقیای این حرفها را میزنید؟ این مطلب ما است"
همین، اولتیماتوم سنگین آقاخامنهای مسیر را به کلی دگرگون کرد و نشان داد دولت پزشکیان، دفتردار نظام است، نه پریذیدنت ایران. تمام نشستها با ویتکاف نمایندهی ترامپ در عمان و رُم یک عبث و لاعبه بیش نبود. زیرا چندی پیش از آن در ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ خود آقاخامنهای در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش گفته بود: "مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست" اما با این که آن تاریخ گفت شرافتمندانه نیست ولی دولت پزشکیان، فرستاده شد سر میز مذاکره. ضایع ازین زیادتر؟! مذاکره کسی میرود که اختیار داشته باشد. آنان هم فهمیدند پزشکیان در ساختار، هیچ قدرتی ندارد و این پست پس از مرحوم اکبر رفسنجانی مسلوبالاختیاری بیش نیست. و ۹ روز پس از سخنرانی مرقد، جنگ اسرائیل با ایران، با فروپاشی نظام فاسد بشار اسد و تاراندن چند هزار نیروی مستشاری نظامی حکومت ایران، در ۲۳ خرداد استارت خورد و فضای ایران را به این روزا رساند. حالا آقای علی لاریجانی سر عقل بیا! لغتباز نشو مانند حداد که پاچنار وی بیش نیستی. مذاکرهی عاقلانه که میگی چه صیغهایه؟! جمع مکسّر؟! یا رباعی مجرد؟! و نه ثلاثی مزید؟! زیاد بازی میکنی با لغات. مملکت با لغات و توئیتبازها اداره نمیشود. به فکر تغییر باشید و تسلیم رأی و خواست اکثریت مردم.
پل در جبهه بدون حضور سران نظام افتتاح میشد!
نگارش صبح ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دیروز دوست فرهیختهی من از پل جبههها گفت؛ در حساب "وضعیت" واتسآپ خود. پلهای شناوری که بدون حضور سران نظام، افتتاح میشد و رزمندگان از آن عبور میکردند تا بر لشگر صدام، فائق آیند. به او گفتم بلی؛ چُنین بود. جبهه، پلها را بدون سران میرفتیم. سران ولی حالا، خود ملت را پل خود کردند در عوض. ملت ولی، عوضشان میکند وقتش که رِسَد با رَصد. خواسته بودم امروز ستون روزم را درینزمینه پیش ببرم که صبح سروقتِ مطبوعات که رفتم، دیدم سخنان آقاخامنهای را تیتر کردند. ذهنم تیرت شد چه بنویسم. که این فکر دستم داد. ابتدا سه فراز سخن آقاخامنهای که برگزیدم، و از بسط مبحث پل، گذر کردم:
- "حالا اینها آمدند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند. مسئله این است. این علم است، علم از بین رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمیرود، این وجود دارد"
- "حالا این بابا، طرف آمریکایی، پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنیسازی نداشته باشد... یعنی چه؟"
- "مذاکره با آمریکا بنبست محض = ضرر محض است."
این سه سخن از آقاخامنهای که من در مطبوعات امروز ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ خواندم، ذهنم سه معنی برای آن یافت: سخن ۱ معنیاش این است، تمام تأسیسات هستهای در چهار جای خُنداب اراک، نطنز کاشان، فردوی قم و سایت اصفهان توسط شش بمبافکنهای بی۲ آمریکا و شلیک زیردریایی و هواپیماهایی اف ۲۲ و اف ۳۵ اسرائیل نابود شد که ترامپ به آن خلبانان بی۲۲ آمریکا لقب "تام کروز" -هنرپیشهی مشهورشان- داد. سخن ۲ "این بابا" یعنی ترامپ. ضربالمثل "پا در یک کفش کرده" یعنی پافشاری و لجبازی. من با آغاز سال ۲۰۲۵ متنی نوشته بودم که ترامپ، لج ترامپی دارد و سال ۲۰۲۵ سال لج او با ایران است. چون سند امنیت ملی آمریکا آمده بود نظام جمهوری اسلامی ایران در ۲۰۲۵ باید از خاورمیانه برداشته شود. او لج کرده که ایران هرگز نباید هستهای داشته باشد، چه فناش، چه اسلحهاش. سخن ۳ هم یعنی، مذاکره نه. که جایش لابد مقابله است، زیرا مبادله و مرابطه، زمانیه که از درِ مذاکره فقط میشود واردش شد. اینکه ملت چه میخواهد، باید از خود ملت، پرسوجو کرد و قانون اساسی هم آن را از پیش به عنوان رفتاری مدنی و شرعی تصریح کرده است؛ همهپرسی یا همان رفراندم. اگر این نشد، میهن و ملت در معرض همین سیاست اعلامی است، خطر است یا ایمنی و امنیت و معیشت، آن بماند به زمانش. ختم این مبحث.
آری، پل در جبهه، بدون حضور سران نظام افتتاح میشد! و اما حالا ملت، پل سران شد. البته آقاخامنهای در جنگ، یک رزمنده بود و امام خمینی برای حفظش، منعش کرده بود دیگر نرود و یا کمتر روَد. برای مرحوم رفسنجانی هم نذر گوسفن کرده بود وقتی به دست فُرقان ترور شده بود. رفسنجانی البته فرمانده جنگ شده بود، یعنی با حضور امام، او نفر دوم بود در ایران. بعد در صدارتش آنقدر یکدنده شده بود و خودمحور، به او لقب "اکبرشاه" داده بود، چپ!
متن به مناسبت هفتهی "دفاع مقدس"