دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

پیام مدیر
نظر
موضوع
بایگانی
پسندیده
۲۸آبان

مهم برام درین متن و عکس، نفر سمت راست آقای مسعود پزشکیان نیست؛ بلکه دقیقاً نفر جانب چپ جناب دکتر محمدعلی موحد عرفان‌پژوه عارف بزرگ و متخلق است که با برادرش آقای صمد موحد سهم زیادی در رونق کتاب‌خواندن نسل شبیه نسل ما داشتند.

 

 

من تشنه‌ی قلم او بودم خاصه، کتاب "فُصوص الحِکَم" او که از مرحوم «محیی‌الدین ابن عربی» به فارسی شیرین، برگردان کرد و بر آن قوی‌ترین تعلیق، نوشت که «نشر کارنامه» آن را چاپ و انتشار داد. کتابی که هرگز نورش سوی خاموشی نمی‌روَد و برای من از بهترین کتاب بوده و هست. او به پزشکیان، رئیس‌کشور ایران -که روز کتاب به دیدارش رفته بود- به طبع شوخ و طنزش گفت:

 

"صوفیان در قدیم روزنامه داشتند، اما نه به معنی خبرهای روزانه. بلکه به عنوان نوشتن اعمال روزانه و قبل از خواب، خود را محاکمه می‌کردند. این روزنامه در سطوح بسیار مهمی بود.»

 

و سرآخر هم این شعر را به پزشکیان، پند داد: «خدمت می‌کن برای کِردگار / با قبول و ردِّ خَلقانت، چه کار!» یعنی کار برای کردگار کن که کار برای مردم حساب می‌آید این که مردم نقدت کنند یا بپذیرنت را به کار گره نزن. آن هم حق مردم است ردت کنند یا قبولت کنند. معیار، کردگار متعال است؛ اما حق نقد و رد، حق قطعی مردم است که باید مصون و در امان از تصرف و تعدّی حکومت و حاکمان بماند.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/854
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴۰۳/۰۸/۲۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

جامعه

دامنه کتاب

لیف روح

چهره ها

گوناگون

نظرات (۱)

سلام آقای طالبی

روز به خیر

🟢 طی یک سال گذشته، چند سخنرانی از دکتر موحد درباره مثنوی مولانا، رابطه شمس و مولانا، ابن‌عربی و توضیح فصوص‌الحکم گوش داده‌ام.

🟡 هر چند لهجه غلیظ آذری او آدم را یاد محمدتقی جعفری می‌اندازد، اما در ادبیات، دانشمند دیگری است، طنز پنهان و شیرین در کلام این مرد جهان‌دیده وجود دارد.

❇️ دکتر سروش در شرح مثنوی خود، در برخی روایت‌های متفاوت از برخی ابیات مثنوی، ارجاع اصلی را به روایت دکتر موحد می‌دهد.

✳️ «مُدَّ ظِلَّهُ‌العالی / سایه‌اش مستدام باد» فقط در شأن او و مانند او رواست!

✅ یکی از یادداشت‌های من از سخنان دکتر موحد👇👇


بخشی از سخنان استاد محمدعلی موحّد 

من معتقدم؛ پیری و سالخوردگی مثل عاشقی می‌مانَد.

 تا عاشق نشده‌ای نمی‌دانی عشق چیست و تا پیر نشوی نمی‌دانی پیری چیست؟! 

بله هر‌ آن مقدار که پیر شدی می‌توانی راجع‌به پیری حرف بزنی هر قدر که در راه پیش بروی راه را می‌شناسی.

 

در ادب فارسی بحثی داریم به نام مراثی و در مراثی بحث جالبی داریم دربارۀ خودمرثیّه‌سرایی. بسیاری از شاعران برای خود مرثیّه گفته‌اند. شیخ‌الشعرا رودکی با سرودن قصیدۀ «مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود» به‌نوعی برای خود مرثیّه‌سرایی کرده است و به‌نوعی بنیان مرثیّه‌سرایی برای خود را در ادب فارسی گذاشته است. 

همزمان با او کسائی مروزی نیز با مادۀ تاریخ تولدش مرثیه‌سرایی کرده است. در ادب فارسی بسیاری از شاعران برای خود مرثیه‌سرایی کرده اند. پرسش این است چرا شاعر برای خودش مرثیه می‌سراید؟ مرثیه استغاثه است، مرثیه استرحام است. لحن گفته را شما ببینید استغاثه می‌کند، استرحام می‌کند که به این روز افتاده‌ام! ببینید. «نهیب مرگ بلرزاندم شب و روز/ چو کودکان بدآموز را نهیب دوال».

مولانا نیز می‌گوید: «وآن سر و فرقِ گَشِ شعشع شده / وقت پیری ناخوش و اصلع شده ». 

مولانا در بحث‌هایی که راجع به پیری دارد یک تعبیری دارد که آمده دارد می‌بَرَد. 

 

مسئله این است تمام مواهب الهی وقتی به آدم می‌رسد به سن‌وسال من که می‌رسد همۀ مواهب انسان همین‌جور به صف بر لب بام عمر می‌ایستند، مثل ارکستر. هماهنگ با هم می‌ایستند و پر می‌کشند و می‌روند و دیگر بر نمی‌گردند. مرثیه این است.

 چرا عیادت مریض می‌روید؟ عده‌ای برای ثواب اخروی می‌روند ولی گذشته از این سوابق اخروی چه معنا دارد رفتن به عیادت مریض؟ این کار در واقع روحیه دادن به مریض و قوّت‌قلب دادن است. ذات آدمی این‌جور خلق شده که نیاز عاطفی شدیدی دارد، این‌که ببینند کسانی دوروبرش هستند و هوایش را دارند ولو به لفظ باشد و عملی نباشد. پیرنوازی برای روحیه دادن به پیرمرد است و به او قوّت‌قلب می‌دهد. 

 

تمام مواهب الهی پر می‌کشند و می‌روند. گوش آدم، چشم آدم، رمق زندگی آدم، همه فروکش می‌کنند و مثل این که همنوایی دارند و کاری هم نمی‌توانی بکنی. به‌هرحال پیش از آن که کار به آن جا بکشد باید خودمان هوای کار را داشته باشیم.

جلیل قربانی

پاسخ مدیر دامنه :
،،
سلام جناب آقای جلیل قربانی
واقعاً مُد ظله را در حق این موحِد حقیقتاً موحَد، درست گفتی. من هم برای این انسان والا، سایه‌ی بلند می‌خواهم و امتداد عمر. انسان لذت می‌برد برای این نمونه‌ها دعایی که گفتی، بخواهد. عالی بود نکاتت. برم پست پایین‌ترت را مطالعه کنم.

ایضاً این هم پر بود از مضامین و پیام ژرف. گفتم که آقای قربانی! محمدعلی موحد برایم مهم و فردی فرید است. وجودش تعلیم است. از آن سطر بالای متنی که زحمت ویراست آن را کشیدی، تشبیه «پیر» به «راه» که طی می‌شود بی‌نهایت خوشم آمد. چه تطبیق قشنگی کرد. آقا بسیار درودا که مرا به ضیافت این «پیر» پارسا نشاندی. حبّذا احسنت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">