دو نوع آگاهی

دو نوع آگاهی رابطهی توسعه و ادبیات. در نشست ادبیات و توسعه «خانهی اندیشمندان علوم انسانی» خانم دکتر فرزانه فرشادی نگاه هگل را مورد بررسی قرار داد و به این نتایج رسید که برای «گئورگ ویلهلم فریدریش هگل» مسئله، مسئلهی «آگاهی» است. دو آگاهی؛
اول: آگاهی «من» است؛ به معنی خود را شناختن،
دوم: که این آگاهی در مرحلهی پیشرفت، به خودآگاهی در سپهر عمومی میرسد؛ یعنی آگاهی دوم.
بنابراین آگاهی، در سپهر عمومی و اجتماع، به خدایگان و بندگان میرسد که البته در کارْل مارکس جدا میشود، تبدیل به دیالکتیک (=تضاد دائم) و دوگانه میشود.
او نزدیکترین موضوع به منظر هگل دربارهی وجود «فرد در کل» را، در ادبیات ایران، بحث عطار میداند؛ داستان سیمرغش در «منطقالطیر. سیمرغ، ۳۰ تا مرغ است. ابتدا ۱۰۰ مرغ، بعد به ۷۰ مرغ ریزش کرد، ۳۰ تا مرغ ماندند که «جز به جز» هستند، اما در نهایت, وقتی خودشان با خودشان روبه رو میشوند (=در سپهر عمومی) این ۳۰ تا، با یکدیگر «یک کلیت» را درست میکنند. که نهتنها عدد ۳۰ در کنار مرغها، باهم پیوست میگیرد به نحوی که «سیمرغ» را شکل میدهد، بلکه این اجزا، آن «کلیت» را، شکل میدهند. پس واو میان «ادبیات و توسعه» واو بیربط نیست، میان آن دو، پیوست و رابط و جمعیت است.
پایان: ۱۷ آذر ۱۴۰۳
نگاشتهی نهایی و تحلیل محتوای متن: توسط توحید دامنه