دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

پست شده در پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۴
بازدید ها : ۶۳
ساعت پست : ۰۸:۰۹
پیام به من

مدرسه فکرت ۱۰۵

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

پیام‌هایم

در مدرسه فکرت

قسمت صد و پنجم

حاجت بدن، مثل چاه نفت است

نگارش ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در کتاب "مسأله‌ی حجاب" ص ۱۰۹ آن، آیت الله مرتضی مطهری حوائج طبیعی انسان را "مانند چاه نفت" تشبیه کرد که تراکم و تجمع گازهای درون چاه، خطرِ انفجار را به وجود می‌آورَد؛ که بع همین علت، آن را از چاه خارج می‌کنند و به آتش می‌دهند. این فکر آقای مطهری نشان می‌دهد انسان حوائج و نیازها و لذات خود را باید برآورده کند و به قول ایشان وجود "استعداد هر چیزی در انسان، سند است که انسان حق دارد آن را به فعلیّت برسانَد و حتی از نظر وی "منع‌کردن آن، ظلم" محسوب می‌شود. به همین دلیل، در ص ۹۷ معتقد است سرکوب قوای طبیعی و خدادادی "به زیان اجتماع می‌انجامد."

 

اپیکور فیلسوف یونان باستان بنیان‌گذار "فلسفه‌ی لذت" است. او اساس فکرش بر لذت و آرامش در شکل طبیعی و ضروری آن است. عصاره‌ی اپیکوریسم (=فلسفه‌ی زندگی لذت) این است:

 

۱. پرهیز از پریشانی

۲. جذب آرامش نفْسی

۳. دوری از هر تعَب و رنجی

 

کتابِ "در جستجوی لذت" اثر اپیکور است؛ به تعبیر رایج "دفترچه‌ی راهنمای" زندگی آرام و سرشار از شادی. او تزش بر "اهمیت دوستی‌های اصیل" استوار بود نه دوستی‌های صوری. او ترس از زندگی لذت‌واره را "بزرگترین مانع" شادزیستن اعلان کرد و لذت‌ها را سه دسته ساخت:

 

۱. لذت طبیعی و ضروری

۲. لذت طبیعی اما غیر ضروری

۳. غیر طبیعی و غیر ضروری

 

ایپکور در عصر هِلنیسم (=بی‌خدایی) تفکر ضدِ اضطراب را ارائه کرد و موافق و معرّف فکر و فردِ شاداب، شد. مرتضی مطهری نیز، چون حاجت‌های بدن را، مانند چاه نفت می‌دانست، معتقد بود باید به شکل طبیعی آن را برآورده کرد تا انسان دچار انفجار نشود و به‌درستی بتواند آتش درونش را طبیعی و لذیذ، اِطفاء کند، نه سرکوب و امتناع.

 

نان و نام!

نگارش : ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. امروز پِلا بی پِلا. فقط تیسا نونِ کرِه‌مال. انسان تهذیب نکند، نان و نام او را به یک آدم‌فروش مبدل می‌کند که حاضر است برای آن پای هر ستمی را امضاء کند و پیش هر ستمگری کُرنش. بَربَریِ دور! خادم خریده‌ام وشنایی جِ خالیک از گلی قورت نشووونه چه بَرسه اُوه و جُو. دامنه. عکس نون، اون شعبه دلِه. اینجه عکس‌مکس ممنوعهه!!

پیام‌هایم

در مدرسه فکرت

قسمت صد و پنجم

حاجت بدن، مثل چاه نفت است

نگارش ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در کتاب "مسأله‌ی حجاب" ص ۱۰۹ آن، آیت الله مرتضی مطهری حوائج طبیعی انسان را "مانند چاه نفت" تشبیه کرد که تراکم و تجمع گازهای درون چاه، خطرِ انفجار را به وجود می‌آورَد؛ که بع همین علت، آن را از چاه خارج می‌کنند و به آتش می‌دهند. این فکر آقای مطهری نشان می‌دهد انسان حوائج و نیازها و لذات خود را باید برآورده کند و به قول ایشان وجود "استعداد هر چیزی در انسان، سند است که انسان حق دارد آن را به فعلیّت برسانَد و حتی از نظر وی "منع‌کردن آن، ظلم" محسوب می‌شود. به همین دلیل، در ص ۹۷ معتقد است سرکوب قوای طبیعی و خدادادی "به زیان اجتماع می‌انجامد."

 

اپیکور فیلسوف یونان باستان بنیان‌گذار "فلسفه‌ی لذت" است. او اساس فکرش بر لذت و آرامش در شکل طبیعی و ضروری آن است. عصاره‌ی اپیکوریسم (=فلسفه‌ی زندگی لذت) این است:

 

۱. پرهیز از پریشانی

۲. جذب آرامش نفْسی

۳. دوری از هر تعَب و رنجی

 

کتابِ "در جستجوی لذت" اثر اپیکور است؛ به تعبیر رایج "دفترچه‌ی راهنمای" زندگی آرام و سرشار از شادی. او تزش بر "اهمیت دوستی‌های اصیل" استوار بود نه دوستی‌های صوری. او ترس از زندگی لذت‌واره را "بزرگترین مانع" شادزیستن اعلان کرد و لذت‌ها را سه دسته ساخت:

 

۱. لذت طبیعی و ضروری

۲. لذت طبیعی اما غیر ضروری

۳. غیر طبیعی و غیر ضروری

 

ایپکور در عصر هِلنیسم (=بی‌خدایی) تفکر ضدِ اضطراب را ارائه کرد و موافق و معرّف فکر و فردِ شاداب، شد. مرتضی مطهری نیز، چون حاجت‌های بدن را، مانند چاه نفت می‌دانست، معتقد بود باید به شکل طبیعی آن را برآورده کرد تا انسان دچار انفجار نشود و به‌درستی بتواند آتش درونش را طبیعی و لذیذ، اِطفاء کند، نه سرکوب و امتناع.

 

نان و نام!

نگارش : ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. امروز پِلا بی پِلا. فقط تیسا نونِ کرِه‌مال. انسان تهذیب نکند، نان و نام او را به یک آدم‌فروش مبدل می‌کند که حاضر است برای آن پای هر ستمی را امضاء کند و پیش هر ستمگری کُرنش. بَربَریِ دور! خادم خریده‌ام وشنایی جِ خالیک از گلی قورت نشووونه چه بَرسه اُوه و جُو. دامنه. عکس نون، اون شعبه دلِه. اینجه عکس‌مکس ممنوعهه!!

آهنگ از حامیم

از همون اول

که تو رو دیدم

فرق میکردی اینو فهمیدم…


از همون اول

منو تو چشمات غرق میکردی

اینو فهمیدم!


از همون اول فهیمده بودم

عاشقت میشم

نه به این زودی!


آخه من از عشق

ترسیده بودم

من قوی رو ندیده بودی…

 

من با تو اینم با تو انگار

بهترین آدم دنیا رو زمینم…


تو یه نوری

تو یه کار کردی

که من رویای فردامو ببینم!


همه دنیا یه طرف

باشن من و تو

یه طرف…

از خودم بیشتر

تورو میخوامت اینم یه طرف…

کار من اینه که تو سینه نگه دارم تورو
تو یه مرواریدی تو قلب من و

من یه صدف!

فقط از دست همه

دورت نگه دارم همین…
منو اینجوری که هستم

با تورو اصلا همین
من سر تو برا تو

دیوونه ای ام یه نگو…
میکشونم همه‌ی هفت آسمونو رو زمین!

───┤ ♩♬♫♪♭ ├───

شعر و ملودی : حامیم

تنظیم قطعه : علیرضا ریاضی

لطفا" با باند یا هنذفری

آندره‌آ استراماچونی سیاسی!

نگارش ۱۰ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

"آندره‌آ استراماچونی" مربی فوتبال ایتالیایی، اگر که حالت کاریزماتیک دارد و حرکات عجیبی کنار زمین فوتبال بروز می‌دهد، واقعاً ذاتی و از آنِ شاکله‌ی طبیعی و تربیتیِ اوست. لازم نیست کسانی به ضرب و زور و جنب و جوش! بکوشند برای سیاستمداران این جمهوری اسلامی -که از چشم ملت این میهن، به‌شدت افتاده‌اند- یک "آندره‌آ استراماچونی رُمی" ثانی! شبیه‌سازی کنند. آن صدام حسین تکریتی بود که با عکس‌ها و مجسمه‌هاش، بغداد تا بصره و و از دیوانیه تا موصل را به پرستیژ خود وصل و متصل و دیوانه داشت!

 

آری؛ آندره‌آ استراماچونی فوتبالی را -که در دل جانبداران خود جِلوه می‌کند- را آندره‌آ استراماچونی سیاسی! نسازید. کاریزماتیک (=نفوذ محبوبیت شخصیتی) نه فروشی‌ست، نه خریدنی، نه تبلیغی، و نه حتی شبیه‌کردنی. عکسش فقط در شعبه‌ی واتساپ مدرسه فکرت منعکس است.

 

مِتکازین

نگارش ۱۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

تئاتری هفته‌ی قبلی در یادواره‌ی شهدای روستای "مِتکازین" بهشهر به حالت مردمی و خودجوش با بازگویی انتقادی "سیاست‌های بین‌المللی" به صحنه رفت که در بخشی ازین تئاتر، ترامپ دستگیر و بازداشت می‌شود.

 

طنز ، هنر ادبی است و افراد قهار می‌طلبد، خصوصا" در جوامع استبدادزده که فقط می‌شود از راه طنز، بیدارگری را با رفتاری رِند مانند حافظ، طی کرد.

 

مردم مِتکازین در جنگ ۸ ساله‌ی دفاع مقدس زیاد بودند و از لِمراسک بهشهر هم، بیشتر. با این تئاتر، پاسپورت‌های متکازینی‌ها قرمزتَش! نشود.

 

لفظ محلی قرمزتَش حالتی از سرخی شدید پوست است که در اثر خارش و خاراندن مدام (=بَرِک بَرِک) پدید می‌آید. و نیز کنایه از امری خطرناک و ورودممنوع، است. مثلاً هوا قرمزتَش است پس از سایه و خانه نباید بیرون زد. یا دیگ (=لَوِه) قرمزتَش است نَوِنِه (=نمی‌بایست) دستش زد.

 

دونالد ترامپ، قرمزتَش است، اما جمهوری اسلامی ایران خصوصا" با قیل و قال‌های امام‌جمعه‌های اصلی کشوری هر جمعه‌ی‌شان، می‌گویند ما از آمریکا نمی‌ترسیم، آمریکا از ما می‌ترسد. لابد روی مکزیکوسیتی حساب باز کردند و آتاوای کانادا. یقین است مکزیک که آقازاده نمی‌روند، چون‌که باندهای تبهکار زیاد دارد و ذرت تلخ زیادتر و مواد تلِ زهر هنوزم زیادِ زیادتر! همان کانادا بهتر است، چون هم برف دارد، هم برق دارد. هم خرس و کفشدوزک. آقا محمودرضا خاوری خرم‌آبادی رئیس بانک ملی فراری اختلاس سه هزار میلیاردی چفیه‌پوش از خاورمیانه هم هست آنجا که گفته شده بود این پرونده‌اش را "کِش" ندهند. کِش می‌آد کَشِ تامون آقاها و آقازادها. اما درود بر همان مردم مِتکازین بهشهر ما، که متکا را شو زین می‌کنند و شب را در شادی و تاریکی و بی‌برقی و شعف و شور و شوق و شعور و آگاهی و تئاتربازی، می‌رسانندش به فردا و فرداها.

 

آهنگ مرهَم و غم

رفتنت غربت را یادم می‌آره

زخم من غیرِ تو مرهم نداره

زندگیم فرفی با مردن ندارد

 

آهنگ از کامران تفتی

لطفاً با باند یا هندزفری!

 

مماس عشق و عطش

یادآوری مدیر مدرسه فکرت

 

سلام شریفان. به عظمت و شکوه و جلال اربعین امام حسین علیه السلام، هم‌اینک درین صحن شعبه‌ی ایتا تمام اختیارات اعضاء (منهای فوروارد و لینک و کپی که منع اکید است) باز و آزاد می‌شود تا از رویدادهای معنوی زیارت اربعین و یا هر سوژه‌ی در شأن مدرسه، بهره ببریم. التماس دارم از هر دل هر شیدا که کف بی‌کفشِ خود را بر کفِ اتوبان تفتیده‌ی نجف - کربلا، بر زمین می‌کشانَد و تا ۸۶ کیلومتر نف!س نفَس می‌آید اما کم نمی‌آورَد تا آخرین عمود را دوست دارد عطشان عطرافشان بیوید و ببوسد. هان! حالیا! در حین بوسه بر عمود آخر، آخرین حد عشق و عطش به هم می‌مالند و می‌نالند. بگذرم و راهی بَرزنِ تن و کوی روانم شوَم!

 

سه‌شنبه ۱۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

چاه و چالش

نگارش ۱۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
هر گاه میان افراد مباشرت، معاشرت، مشاجرت و مصاحبت واقعی در بگیرد، به آن چالِش می‌گویند. چالش در دستور زبان فارسی، "حاصل‌مصدر" از لفظ چال و چاله است. پس؛ چالش فکری نوعی کندن چاله و چوله است برای شکافت راه و روندگی روی آن. مثلاً:
 
۱. کشاورز با داز به تاشش لَم‌لِوار زمین پوشیده از هرزعلف‌ها و خارها می‌پردازد تا بوته‌های مُثمِر، نوج بزند و به نور برسد و ثمرات زیاد از آن بگیرد.
 
۲. یا همواره تَهِ چاه آب، تاریک و از گازهای خطرناک، انباشت است. سعی می‌کنند در آن هوا و نور وارد کنند تا عمق چاه و آب زلال متلذّذ یا آب راکد متعفّن پیدا شود.
 
پس، چالش فکری به عنوان اقدامی انسانی و ستودنی، اثرات عقلی، اخلاقی، دینی، فرهنگی، دانشی و ... بر فرد و جامعه می‌گذارد. هر کس در چالش، قصدش جزین باشد، او منفعت را سوزانده است. اصل بنیادین چالش، جدّی‌بودن آن است که روی اصلی‌ترین نیازها و ایرادهای حکومت و جامعه دور می‌زند و بردباری و پرهیز از خُلقِ تنگ، این بستر بشری را پهن می‌کند. فقط حیوانات، این جانوران محبوب آفرینش هستند که بستر چالش ندارند، زیرا غریزه کار خود را برای آنان می‌کند و عقل در نهاد حیوان گذاشته نشد تا نیاز به چالش پیدا کنند. نه. بقاء آنان، تنازعی برای باقی‌گذاشتن ژن نسل خود است و بس و ماندن قدرتمند در قلمرو خود و گرفتن آلاف و الوف و علف و علوف .
 
 
 
درِ مدرسه ، درِ زندان
 
نگارش ۱۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
ویکتور هوگو در رُمان خود گفته بود:
 
"درِ هر مدرسه‌ای بُگشایی
بسته‌ای خود درِ زندانی را"
 
مدرسه، در زبان عرب "اسم مکان" است؛ جایی برای درس. هویت هر مدرسه در درس و بحث، سؤال و جواب و نهایتاً دانش و دانش‌پذیریِ آن است. درس‌دادن و درس‌گرفتن، شگفت‌انگیزترین داد و سِتد در بین بشریت است. حتی نقل است ادریس، پیامبر خدا -سلامُ‌الله- زان‌رو اسمش ادریس شد چون درس می‌داد و لفظ ادریس یک معنی‌ آن این است به کسی اطلاق می‌شود که زیاد درس می‌دهد. پس؛ بهتر است هر کس اِدریس فهم درون خود را روشن کند تا عِفریت جهل را از خود و اجتماع برهانَد، که مانند هوگو درِ مدرسه گشاید و درِ زندان ببندانَد.
 
،،
 
یادآوری کنم که:
من تا اِت چی بین وعده‌‌ خاش گَلی فِرو نکانم، دستم به سمت مداد و تایپ نشووونه! برم ریزمُغذّی بخورم، بیام واس پاسخ و ماسخم. دامنه
 
سیاست نظام دست سعید جلیلی است
 
نگارش ۱۶ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
حالا کار به کجا کشیده که حتی سردبیر روزنامه‌ی افراطی دست‌راستی «جوان» هم -که رایگان در یک ارگان نظام توزیع می‌شود- از رفتار جهالت‌بار آقای سعید جلیلی به ستوه آمده است و بالاخره به فهم ولو گذرا و موقت رسیده که این فرد نادان، کارهایی "ضد انسجام" می‌کند. این روزنامه حتی اصل توییت‌زدن "اعضای نهاد‌های امنیتی و راهبردی در خصوص امور کلان کشور" را ضد «مصلحت» دانست. حرف درستی که من چندین بار است طی این ۱۰ و اندی سال گفته بودم. که اینک این روزنامه‌ی متصل به قدرت هم، آن را تقبیح و"افشای غیرضروری اطلاعات حساس" معرفی کرد. و لحن سعید جلیلی را -که تعبیر گوساله‌پرستی سامری برای بازگشت به مذاکرات در موضع‌اش به کار رفت- اقدامی "ملتهب‌‌کننده و زمینه‌ساز شکاف" در جامعه دانست.
 
مهم این است خودشان در سایه، تمام زِمام جمهوری اسلامی ایران را به کفِ باکفایت! آقای سعید جلیلی سپرده بودند و او و حلقه‌ی او را، سایه‌ی یُمنِ قدرت ساخته بودند و سخنران ثابت محفل‌های "بصیرت" و "تعالی‌بخش"!!! اما حداقل در باب لزوم بازگشت جمهوری اسلامی ایران به خواسته‌های مردم و تسلیم قدرت در برابر اصل ملت، رفسنجانی از همه -بدون استثناء- بصیرتر بود که قصد کرده نظام را بازساری کند که بیشتر ازین از چشم ملت نیفتد. هر چند من، نه لفظ "بصیرت" را جدی و عاید می‌گیرم و نه تمام رفتار و عمل رفسنجانی را که بخشی ازین کجروی حاکمیت، با سکوت و خاموشی و حتی تأییدهای او پدید آمد. و البته سرانجام او از قدرت و مشیء حاکمیت، ناامید و متأسف و پر از غصه و افسوس، به مسیر ملت برگشت و جانش کفاف نکرد و ناگهان گفتند رفسنجانی در استخر سعد، غرق و مرحوم گشت. بگذرم. سیاست نظام، دست سعید جلیلی است. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 
👆👈آهنگی مَوّاج و مُهیّج از حامیم
با هندزفری یا باند لطفاً
 
زندگی کردم،،،
زندگی کردم تورو با همه قلبم
عاشقم کردی
عاشقت کردم
من که می‌دونی
با همه سردم
با تو خندیدم با تو
گرییییه هم کردم
این همه راه اومدم باهات
حیفه
حیفه برگردم
 
اگه مثل تو آدم زیاده
شبیه تو از کجا آدم بیاره
کجای شهرو باید بگردم که
خاطره هامونو یادم نیاره
 
اگه مثل تو آدم زیاده
شبیه تو از کجا آدم بیاره
کجای شهرو باید بگردم که
خاطره هامونو یادم نیاره
 
 
 
خودمو
زدم به خواب به خواب
اما خب بیدارم
اما خب بیدارم
من واسه دیدن تو
پِلکامو رو هممممم
دیگه می‌ذارم
 
صورت ماهت
پشت پلکامه
این یعنی قلبت
هنوز باهامه
 
زندگی کردم تورو با همه قلبم
خاطره‌هایی که با تو دارم
عین رؤیامه
هووووومه
تنهامه
عین رؤیامه
تنهامه
تنهامه
 
 
عاشقم کردی
عاشقت کردم
 
عاشقم کردی
عاشقت کردم
 
 
 
اگه مثل تو آدم زیاده
شبیه تو از کجا آدم بیاره
کجای شهرو باید بگردم
که خاطره هامونو یادم نیاره
 
 
اگه مثل تو آدم زیاده
شبیه تو از کجا آدم بیاره
کجای شهرو باید بگردم
که خاطره هامونو یادم نیاره
 
مباحث روز ۱۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ در مدرسه فکرت:
 

آخ جانِ انسان

نگارش ۱۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
 
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
دوست گرامی من جناب آقای احمد محسنی از مشهد، هر چند گَه و وقت، یک تا سه بیت شعر از بزرگان ادبیات فارسی برای من می‌فرستد و در مدرسه فکرت شعبه‌ی واتساپ هم، حضور همیشگی دارد. ایشان را محلی‌های داراب‌کلا لابد می‌شناسند. پدرش -حاج‌آقا غلام محسنی- از مردان خوب روزگار و از مؤثران نساجی بهشهر به همراه همسر بسیاردلیر و پراطلاع‌اش در آن شرکت بود. روح هر دو شاد. نسبت خونی به مرحوم حاج محسن محسنی ببخیل و کوچه‌ی ما محسنی‌های شازّه آق‌عبدالله محسنی جَدّ مرحوم جلیل محسنی و حسین محسنی دارد. خواستم کمی از محلی‌بودن احمد آقا بگویم بعد رفته باشم سر بحثم که به شکرانه‌ی خدا خود احمدآقا از کارآفرینان پرکار در مشهد هست و دست زبَردست در صادرات دارد؛ آن‌هم در سخت‌ترین وضعیت بی‌ریخت اقتصاد در احتضار (=جان‌کندِش) ایران. غرَض این است در منزلش در مشهد، شبی با بهترین کتاب‌های ادبی و تاریخی کتابخانه‌اش، حال خوبی به من دست داده بود که تمدن و ادب و ادبیات میهن نزدش، گران می‌ارزد. این بیت حکیم فردوسی را او امروز صبح برایم هدایت کرد:
 
 
"زِ ما باد بر جانِ آن کس درود
که داد و خِرَد باشدَش تار و پود"
 
 
مستطاب ابوالقاسم فردوسی درین بیت، چند حرف دارد که می‌شکافمش. از ناحیه‌ی بینشی خودم؛ عیب و انکسار داشت هم گردن منم:
 
۱. لزوم درود بر "جانِ" انسان و "جانِ انسان" فرستادن. مثلاً ما اگر کسی یا چیزی را خیلی دوست بداریم، می‌گوییم: مِه جانِ مادر. مِه جانِ نوه. مِه جانِ اسب. مِه جانِ منگو که نُه‌مِن شیر می‌دهد. یا مِه جانِ کتاب. زیاد شِکموو باشد فرد، حتی می‌گوید: مِه جانِ کباب! یا حتی خیلی دلبسته شود می‌گوید: آخ مِه جانِ بِز که جلودار گلّه‌ی گوسفند است و زنگوله در گردنش. پس؛ فردوسی هم از ذات و عرَض ایرانیان متمدن خبر داشت که گفت بر "جان" آن کس درود. زیرا جان، گرانیگاه کالبد انسان است.
 
 
۲. بر داد یعنی دادگری و عدل دست گذاشت که بگوید این خصلت انسان است که اصالت دارد.
 
 
۳. خِرَد را خمیرمایه‌ی انسان معرفی کرده است؛ زیرا شالوده‌ای سِفت‌تر از خِرَد نیست که انسان را در شرافت و شریعت + شهامت و رشادت، سمت و سو دهد
 
۴. پس فردوسیِ میهن‌مان، انسانی را درود می‌فرستد آن‌هم بر جان و نفْسش، که از دو خصلت خالی نباشد: داد و خِرَد. آن هم این صفٌّت، تار و پودش شود، عین شالوده‌ی فَرش.
 
روزهایی بوده که در جبهه خور و خوراک ما، فقط نون بود و پنیر و هندوانه. گاه همین هم پیدا نمی‌شد، وِشنا اِشکِم می‌زدیم به گونی خاشکه‌نون! که با چشم می‌دیدیم پیش ازین اَشنیک (=گتِ گَل یا همان موش) رویش رژه رفته بود! ولی گرسنگی را مگر اینا حالی می‌شود. رسول اکرم ص خود که شیر در بادیه در بادِیه و نون جو می‌خورد فرمود بدین مضمون فقر و گرسنگی، ایمان را از در، بیرون می‌کند. ۱۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : عکاس دامنه. در خانه.
 

تعظیمِ مسجد! تکفیر ملت!

نگارش ۲۰ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
مولوی در دفتر دوم مثنوی معنوی سرود:
 
"ابلهان تعظیمِ مسجد می‌کنند
در جفای اهل دل، جِد می‌کنند"
 
او معتقد بود مسجد اهل دل و اولیا، درون آنهاست و سجده‌گاه‌شان حقیقت است نه مَجاز. و دلِ سیر دارد از خشکه‌مقدسان. همانان که بَنا و بارو و گلدسته و مناره و آبدارخانه و منبر و محراب و مُهر را عظمت و شکوه می‌دهند اما از مِهر عاری می‌شوند و بر اهل دل و معنا و عرفان و حیا، و‌ بر اهل عشق و حیرت و معنویت و طریقیت جفا می‌کنند و زبان را چونان شمشیر، آخته به تهمت و بسان خنجر، آغشته به خون می‌سازند. مسجد بیت خداست، در بیت خدا انسان، آدم می‌شود، نه به قول مولوی: "ابله".
 
دامنه دو
تذکر مدیر
امیر رمضانی لطف کن
مقررات مدرسه فکرت را رعایت کن.
فوروارد و لینک خلاف آیین‌نامه‌ی این جاست.
در صورت تکرار در اخراج هیچ کسی درنگ ندارم.
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 

هدف منهای خشونت

نگارش ۲۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
شادروان ویل دورانت در ص ۹۲ کتاب "دفاع از هند" ترجمه‌ی خانم مهوش غلامی نوشته بود ماهاتما گاندی معتقد بود هدفی که رسیدن به آن "مستلزم خشونت باشد، بی‌ارزش" است. او با این تز بنیادی، جنبش مدنی عاری از خشونت را در هندوستان علیه‌ی انگلستان (=بریتانیای کبیر) برپا کرد و سرانجام به مطلوب خود رسید.
 
گاندی برین نظر بود نمی‌توان در جهان بدون تعالیم "بودا، مسیح [ع] و حضرت محمد [ص] زندگی کرد." ویل دورانت این فراز را در همین کتاب با فن نویسندگی قهارش، برجسته ساخت که شگفتی آدم را درجا درمی‌آورَد. بگذرم.
 
یادم است جمله‌ای از استاد آیت الله مرتضی مطهری که چه زیبا گفته بود: کلاس، جای تعلیم است، نه جای تبلیغ. او به دست خشونت کلامی و سپس ترور فیزیکی توسط گروه قرآنی "فُرقان" از سرِ راه!! برداشته شد تا جاده‌ی قدرت برای بدفهمان و متحجّران هموار شود؛ که در حوزه‌ی قم به او سُخره می‌کردند نعلین! نمی‌پوشد، به جایش کفش غرب! پایش دارد.
 
عکس
 وقتی برای خونه آب و نون می‌گیرم، آن روز گویی همه‌چیز دارم و سبُکبالم: شعارم همیشه اینه: در خانه ← اول آشپزخانه، دوم کتابخانه، سوم کارِ خانه، چهارم "کارخانه"، سپس فقط فقط برنامه. دامنه
 
 
ای روزگار! ای روزگار! اِت کال انجیر، اِت کال مِرغانه قایده قیمت پیدا هاکاردِه. خدا به دادِ توده بَرسِه، خواصّ حکومت که می‌خورندُ به مملکت و میهن می‌خندند. ممنونم از مُراسله‌ی این محموله که وِشنای دل رِ وَننِه و اُوه اینگندِه. ترجمه، بی ترجمه. شرح و نشر فقط مال دامنه، بَخاردن مال رِکنِده!
 

استراتژی چمن‌زنی

نگارش ۲۲ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
خانم "نیکی پیری" مطرح کرده که خانم "سوزان مالونی" معاون مؤسسه‌ی بروکینگز -که در وزارت خارجه‌ی آمریکا عصر "باراک حسین اوباما" نقش بارز داشت- در یادداشتی نوشته: "اسرائیل به این نتیجه رسیده که استراتژی «چمن‌زنی» را برای تهران اجرا کند."
 
استراتژی چمن‌زنی چیست؟ بهتر است ذهن خوانندگان را به پارکبانان شریف پارک‌ها تمرکز ببخشم. آنان دستگاهی بُرّنده دارند که با بنزین کار می‌کند و هر چند وقت یک بار آن را روی چمن پارک‌ها می‌گردانند، چمن را چند سانت کوتاه می‌کند. اسرائیل نسبت به مؤسسات اتمی "جمهوری اسلامی ایران" به سیاست چمن‌زنی رو آورده. بمباران منهدم‌کننده‌ی سه سایت اتمی در جنگ ۱۲روزه توسط بمب‌افکن‌های مَهیب بی‌۲ دورپرواز نامرئی آمریکا، جنگ "چمن‌زنی" توافقی بود. فازبندی دارد. دیشب هم ارتش اسرائیل در آماده‌باش مطلق رفت.
 
نکته: سیاست سنتی جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه، بزرگترین تهدید امنیتی برای میهن گردیده. منافع ملی میهن حکم می‌کند این حکومت روحانیت -که بلد نیست با جهان بسازد تا کشور را بسازد- دست‌کم برای ملت و میهن هم شده، دست از رفتار جنگی و سخنرانی‌های خالی از توان، بردارد. دنگ ژیائو پینگ رهبر وقت چین گفته بود تا ۱۰۰ سال چین با جهان، اعلان صلح می‌کند تا اقتصادش را شکوفا کند. چین هنوز هم به آن چهار اصل دنگ، وفادار مانده و اقتصادش هم جهان را فراگرفته و داخل هر خانه نفوذ کرده.

 

۱۶۰ جنگنده‌ی هوایی اسرائیل

در تمرین مانوْر حمله

نگارش ۲۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ صبح
 
اخیراً نیروی هوایی ارتش تا بُن مسلح و مدرن اسرائیل، مانوْر «عملیات سپیده‌دم» را با پرواز ۱۶۰ جنگنده‌ی هوابی و ۱۵ هواپیمای سوخت‌رسان هوایی صورت داد.
 
روی این حرکت نظامی ارتش مجهز و غیرقابل کنترل اسرائیل، چند تحلیل صورت گرفت که من وامی‌گذارم و می‌گذرم و فقط حرف و فهم تحلیلی احتمالی خودم را می‌گویم آن حرفی که گفته شده بود اسرائیل "به زمین چسبید" و "در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا در آمد و لِه شد" از نظر من، مشخص بود و شد که نه به زمین چسبید! نه له گردید. این جرثومه‌ی خاورمیانه، همچنان هر کشوری را که بخواهد قدرت و تهدید به رُخش کِشد، آماج جنگ ترکیبی مهلک قرار می‌دهد. همه دیدند ۲۳ خرداد ۲ بامداد در دل شب با اف ۳۵ و اف ۲۲ آمد تقریباً همه‌ی سران اطلاعاتی، نظامی و اتمی "جمهوری اسلامی ایران" را در جا در خانه و برج و محل پادگان حتی، ترور کرد و در اقدامی عجیب ۱۲ روز در آسمان ایران به صورت مطلق لنگر انداخت و پس از ترور، شروع کرد به انهدام اتمی‌های ایران. اینک با برخاستن ۱۶۰ جنگنده از زمین، مقدمات فاز دوم را استارت زد. در دشمن‌شناسی باید دست از جملات رُمانی و ادبیاتی بر داشت و حقیقت را نقل کرد هر چند تلخ باشد و حرکت ناحق طرف جنگ.
 

حِشمت روحانیت! حدّت و شدًت ملت

نگارش ۲۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ شب
 
مرحوم آیت‌ا.. العظمی محمدعلی اراکی هرگز در عمرش با هیچ عالمی دید و بازدید نمی‌کرد، حتی هیچ‌وقت پیش آقابروجردی مرجع عام شیعیان هم نرفت (ر.ک: کتاب "آیینه‌ی صدق..." شرح حال آقااراکی به کوشش آیت‌ا.. رضا استادی، ص ۵۲) او می‌گفت: "مردم وقتی زندگی سطح بالا و حشمت را از آخوندجماعت ببینند، می‌رَمند و می‌گویند این فرد دنیاطلب است." (همان منبع: ر.ک: ص ۶۳)
 
یک نکته فقط گوید دامنه: لغت حشمت یعنی دبدَبه و کبکَبه. در محاوره‌ی عمومی شَلپ! شلیپ! پُخ و پُز! خودنمایی و ظاهرگرایی! تبختُر و قارون‌طور.
 

باری با هندوانه‌ی آرژانتینی!

در نیسان آبی!
همان وِرگِ مازِ مشهور جاده‌هراز و گوهرباران و ساری!
کاری از آقا ابراهیم دارابکلایی.
علت نامیدن این هندوانه به آرژانتینی!
به خاطر خط موّاجش است، راه‌راهی!
شبیه پیرهن فوتبال آرژانتینی!
تحسینت می‌کنم آقا ابراهیم دارابکلایی.
فردی کاری با نهایت درایت و درستکاری.
واسه‌ی من هم لابد کنار می‌ذاری!
نویسنده: ابراهیم طالبی دامنه دارابی؛
مقیم قم: قلبِ هر "ساهون‌دوست"ی!
و مَدرَس و مَرقد و مغز و رِرق هر آخوندِ "حکومت"ی!

 

ملت این میهن ←مستضعف

روحانیتِ این حکومت در عوض ← مستطیع حج!

نگارش ۲۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

متن من در چاپ عصر

نوبت نون بودم، صبحی، نونوایی بربری، بدون خشخاشی! معمولاً صامتم در صف، ساکتم در جمع. یکی -جوان، اما مطلع و روشن- که پاکدشت ورامین کارگاه مونتاژ دستگاه خشکشویی بیمارستان‌ها دارد- به حرف آمد و دلی پردرد. گفت هر چه وصل می‌کنیم، قطعات از چین است و ماچین! و سه روز در هفته هم، برق نداریم که نداریم. افسوس داشت از فرقش با خواهرش که او اطریش است و این، پاکدشت. گفت: پایین‌ترش عباس‌آباد است و ریخته‌گران بزرگ -که با برق چندین آمپر کار می‌کنند- کاملاً کلافه‌اند و از وضع بدخیم برق مملکت، مستأصل و دست در چانه.

 

به حرف آمدم و گفتم: اینان که حاکم‌اند برین دین! و آئین و میهن و ملت و مملکت، در عوضِ نبودِ برق در طول و این مدت، تا توانستند ملتِ این میهن را مستضعف کردندُ روحانیتِ این حکومت را، مستطیعِ حج! آن‌هم از نوع عمره‌اش و تمتُع‌اش و کاروان‌داری‌های پولکلی و بی‌روحش! پول سیب‌زمینی و ترشی نداشتند عصر شاه هیچ کس از روحانیت، اما اینک طلا و نقره، عین زنگوله‌ی شُتر و بُز در گردن و مُچ‌های زنانشان جرنگ‌جرینگ می‌آید و زبان‌شان در محفل و منبر در نصیحت مردم، یک ذرع‌و‌نیم دراز می‌شود؛ همه، نه، اغلب، اغلب. پارسایان اما، اندک. اندک. اندک.

بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!

عقل، نفع، رفاه، سازواری و دادوستد

پنج پایه‌ی نیاز فوری و مطلوب میهن و ملت

نگارش ۲۷ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

متن من در چاپ صبح

برادر سید آقارحیم یحیی صفوی "مشاور عالی" آقاخامنه‌ای گفت: "الان در آتش‌بس نیستیم، در مرحله‌ی جنگ هستیم؛ هر آن این موضوع ممکن است به هم بخورد، هیچ پروتکل، آیین‌نامه یا قراردادی بین ما و آمریکا و اسرائیل نوشته نشده است... احتمال می‌دهم جنگ مجددی رخ بدهد.. آمریکا و اسرائیل می‌گویند ما صلح را از طریق قدرت ایجاد می‌کنیم... ما نظامیان می‌گوییم اگر خواهان صلحی، برای جنگ آماده شو. بهترین پدافند، حمله است."

 

درین‌باره چند مسئله می‌گویم:

مسئله‌ی اول : ابتدا جمهوری اسلامی ایران روشن سازد با چه استدلال (عقلی، عقیدتی، امنیتی، منافع ملی) همچنان سیاست خارجی خود را بر "درگیری و نابودی با اسرائیل" بنا نهاده است. اسرائیل شرّ مطلق اما چنین شرّی، شرارت خطرناکی هم دارد، اما چرا میهن ایران باید درگیری با شرّ را گردن بگیرد. مگر به‌تنهایی و فاقد ائتلاف و مجوز رسمی از شورای امنیت سازمان ملل می‌تواند؟! چنین سیاست مخاطره‌آمیز چگونه به نفع میهن و ملت ایران است؟ چون‌که زیربنای هر سیاستی، در درجه‌ی نخست، منفعت ملی و تأمین امنیت و معیشت مردم و فلاحت و صلاح سرزمین است.

 

مسئله‌ی دوم : در جنگ اول اسرائیل با ایران، تمام جنّ و اِنس تقریباً حدس می‌زدند حمله‌ای به ایران در شُرف وقوع است، اما تقریباً تمام رده‌بالاهای نظامی، اطلاعاتی و اتمی در غافلگیرانه‌ترین جنگ مدرن اسرائیل در کمتر از چند ثانیه، شبانه، یک‌باره ترور شدند و کشور هیچ آرایش دفاعی نداشت. چرا؟ چرا تمام این رده‌بالاها که ترور شدند در تهران (یا خانه، یا سازمان، یا در ساختمان پادگان) بودند و در مقرهای جنگی نبودند؟! شما برادر سید آقارحیم یحیی به عنوان شغل مهم‌ات واقعاً چه مشورتی در آن روزهای منتهی به حمله‌ی اسرائیل، به سیستم و سپاه و ارتش و آقاخامنه‌ای به عنوان "فرمانده کل قوا" داده بودید؟ برای مردم لااقل شٌمّه‌ای بگویید.

 

مسئله‌ی سوم : "جمهوری اسلامی ایران" باید ازین عقلانیت برخوردار شود که کشاندن ایران برای جنگیدن با اسرائیل، هرگز به نفع میهن، منطقه‌ی خاورمیانه و خصوصا" مراکز اقتصادی و ملی بسیارحساس و حیاتی خلیج فارس نیست. چه: ۱. با سبک "جبهه‌ی مقاومت" -که تماماً توسط اسرائیل در هفت جبهه تار‌مار شدند و به شکست خاورمیانه‌ای جمهوری اسلامی ایران انجامید و سقوط قطعی خاندان اسد و فروپاشی ساختاری و جنگی و حتی ترور رهبر اصلی و رهبران ثانوی جنبش حزب‌الله لبنان را به همراه داشته است- و چه: ۲. به سبک شلیک موشک از خاک ایران.

 

میهن به نظرم چونان چین، نیازمند یک تنفُس تقریباً دویست‌ساله برای ترمیم تمام عقب‌ماندگی‌های چند و چندین‌ساله، است و این نسل نو، خواهان زندگی مدرن و متدین عقلی و در نُرم اخلاق جهانی‌ست. کسی حق ندارد بر این میهن و مام و ملت، فرمانروایی انفرادی و جناحی و رفتاری خودسرانه و خودکامه کند. عقل، نفع، رفاه، سازواری و دادوستد، به نظرم پنج پایه‌ی نیاز فوری و مطلوب میهن و ملت است. و این دست نمی‌دهد الّا روشی که مرحوم مهندس مهدی بازرگان داشت تا و طی می‌کرد که با اسَف و افسوس، دسیسه‌ای او را از سر این ملت و میهن کنار زد. راه، رفت. چاه ماند سرِ راه ملت. اینک زمان، زمان تغییرات است، خدا کند میهن آسیب نبیند با ملت. همین و بس.

بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!

 

مهندس پژوهشگر آقا عبدی سلام

چون در پرده‌ی ۲ از شهر گنجه حرف میان آوُردی، من یک خمسه (=پنج‌پاره شعر) از آن حکیم برجسته و خببر "نظامی گنجوی" اهل گنجه می‌آورم که بسیار زیبا و حکیمانه است:

 

چو سقراط را داد نوبت سخن

رُطب ریز شد خوشه نخل بن

جهانجوی را گفت پاینده باش

به دین و به دانش گراینده باش

همه آرزوها شکار تو باد

آری دین و دانش. این هر کدام کنار هم نباشند، آن دیگری وارو می‌شود و پاروی شکسته! درود. دامنه

 

فعلا" این هنگام

پایان جواب‌هام. والسلام.

دادِ حق ؛ نیفتادن به لُکنت

نگارش ۲۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ صبح
 
من در "نواندیش" خواندم که نوشت: ‌"محمدحسن رجبی دوانی، کارشناس صداوسیما گفت: حسن روحانی اَشعث بن قیس زمانه علیه‌ی نظام است." و نیز نوشت همین آقای رجبی دوانی گفته آقای دکتر محمد جواد ظریف "همان ابوموسی اشعری است؛ اشعری اعتراف کرد که سرش کلاه رفت اما ظریف اعتراف نکرد."
 
نیز روزنامه‌ی "ابرار" امروز پرده از آقای غضنفری مجلس برداشته که او گفته آقای دکتر مسعود پزشکیان "جاسوس" است و حتی "همدست اسرائیل" که "نگذارد اسرائیل نابود شود."
 
 
فقط یک نکته بگویم و وارد محتوای حرفای این فرد (پسر حجت‌الاسلام مرحوم علی دوانی و برادرخانم آقای الهام عضو اسبق شورای نگهبان) نشوم و بگذرم:
 
اعضای کُرنشگر این نظام و انحصار، چون در نقد سخن یا موضع منتقدین -از هر نوع سلیقه و فکر- در عجز مطلق به سر می‌برند و حریف منطق آنان نمی‌شوند، حسِّ حسَد و خشم خود را از طریق شبیه‌سازی آنان با چهره‌هایی از تاریخ اسلام، خالی می‌کنند و به این روش، در واقع خیال می‌کنند ضربه‌ی کاری را به آنان می‌زنند و از دور خارج می‌کنند و از دایره‌ی تنگ کُرنش به قدرت، بیرون می‌اندازند.
 
از نظر من آقای حجت الاسلام حسن روحانی یا آقای دکتر محمد جواد ظریف و یا آقای دکتر مسعود پزشکیان، چون عهده‌دار سیاست‌اند، قابل نقدند و در معرض پرسش و پاسخ، کما این‌که آقاخامنه‌ای هم چون کشورداری و کل سیاست، دستش و پیروان کُرنشی‌اش هست، قابل نقد و نظر و پرسشگری‌اند. این را اسلام و ادبیات سیاسی پیامبران و امامان معصوم -علیهم السلام- به انسان آموخت که در برابر فرمانروایان خود، به لُکنت نیفتید و دادِ خود را حتی اگر نیاز شد، با فریاد (=بلندترکردن صدا) بگیرید. چنانچه موسی نبی ع وقتی خواست به محاجّه‌ی فرعون و آن ساحران پول‌دوست دربار برود گفت: خدایا گره از زبانم باز کن. "وَاحْلُل عُقدَةً مِن لِسانی". (سوره‌ی طاها، آیه‌ی ۲۷)
 
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!

مانیفست نوین شفاهیِ مخفی!

نگارش ۲۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ عصر
 
آقای حسین مظفر وزیر اسبق و عضو مجمع تشخیص مصلحت در مورد بیانیه‌ی ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ "جبهه‌ی اصلاحات ایران" گفت: 
 
"بدون شک بیانیه‌ای که به اسم اصلاحات صادر شده، عبور از عقلانیت و خط قرمز نظام، مخدوش‌کردن مصالح ملی و چراغ سبزی برای تیزشدن دندان طمع دشمنان.. است."
 
به نظر من با آن‌که چهره‌های کُرنشی نظام یقین پیدا کردند "جبهه‌ی اصلاحات ایران" از دیدِ آنان از "خط قرمز نظام" عبور کردند، و حتی می‌گویند این بیانیه، برای تیزشدن چنگ و دندان دشمنان "جمهوری اسلامی ایران" صادر شده است، اما چنان از حالت "تعلیق" جنگ اسرائیل با ایران هراس دارند، دیگر مانند بحران ۸۸ نیست که شبِ پس از عاشورای آن بحران، جرأت کنند شبانه ۲۱۵ نفر از چهره‌های چپ ایران را دستگیر و بازداشت و همگی را با لباس زندانی در یک دادگاه محاکمه کنند. همین نشان می‌دهد نظام ازین حالت در خوف است و قدرت خود را مانند آن سال نمی‌تواند اعمال کند. بگذرم. به محتوای حرف آقای مظفر و مفاد آن بیانیه -که اکثر افراد دخیل در جناح راست را به‌شدت به وحشت انداخت- ورود و موضعی ندارم. حدسم فقط این است حرکت آنان، به نظرم رفتاری برخاسته از مانیفست نوین شفاهیِ مخفی است.

زدن یک آیت الله

با سنگ داغ نون‌سنگک

نگارش ۳۰ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ صبح
 
آیت الله مرحوم نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی زمانی که در تویسرکان استان همدان تبعید بود، به علت نوشتن کتاب "شهید جاوید" در ماهیت و اهداف واقعه‌ی عاشورا که سر و صدا به راه افتاده بود، با سنگِ داغِ نون‌سنگک مورد هجوم قرار می‌گرفت.
 
 
کتاب "شهید جاوید" پژوهشی نو بود با حرف‌هایی تازه که به گوش کمتر آدم‌ها خورده بود. لذا برخی از حوزوی‌ها، بر آن نقد علمی و منطقی زده بودند و حتی علمایانی بر تأیید آن تقریظ نوشتند؛ کاری نادر در حوزه‌ی علمیه. پاره‌ای هم به جای نقد، به تکفیر و تفسیق و خشم و هجوم به این آیت‌الله‌ی محقق و نقاد و رُک در بیان، روی آورده بودند؛ کاری رایج در حوزه‌ی علمیه. که همچنان بدان خو گرفته‌اند.
 
روشن سازم آیت الله نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی صاحب چندین اثر مهم است و یکی از نخستین فقیهان پرمغز و باشهامت حوزه‌ی علمیه‌ی قم بود که به نقد برخی از آثار آیت الله استاد مرتضی مطهری پرداخته بود که با توجه به این که امام خمینی آثار شهید مطهری را با لفظ "۱۰۰ در ۱۰۰" مورد تأیید و تأکید قرار داده بود، ورود به نقد آثارش جُربزه و توان علمی می‌خواست که در آیت‌الله نعمت‌الله وجود داشت. البته از نظر من هیچ کتاب و گفتار و فکری، حتی اگر قید "۱۰۰ در ۱۰۰" تأیید هم بگیرد، به معنای توقف نقد بر آن نیست. چون هیچ کس نمی‌تواند بگوید حرف من و تفسیر من از دین، آخرین فهم و بهترین فهم است. منظور امام خمینی هم گمان نکنم این بوده باشد که آثار مطهری نقد و بررسی نشود.
 
اشاره: جدا از کتاب "شهید جاوید"، از میان آثار دیگر آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی می‌توان به چهار کتاب "غلو؛ درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین" ، "عصای موسی، یا درمان بیماری غلو" ، "جمال انسانیت" و "حدیث‌های خیالی در تفسیر مجمع‌البیان" اشاره داشت.

درس سیاسی امام رضا

نگارش ۳۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
تاریخ به ما آموخت که دستگاه عباسی، امام رضا -علیه السلام- را کِشان‌کِشان به خراسان کشانْد و مأمون -باسوادترین خلیفه‌ی عباسی- آن امام ع را وارد دستگاه سیاست و حکومت کرد. اکراه امام ع بر اجبار مأمون نتوانست غلبه کند. و امام هشتم ع مجبور به حضور در دستگاه قدرت شد. اما درس سیاسی مهمی به پیروان داد و آن این بود نقش خود را مشروط نمود که در امور حکومت و خلافت دخالت نمی‌کند و در تصمیمات نظام آنان، ورود نمی‌کند تا نشان داده باشد وقتی حکومت از پای‌بست سُست و ستمگر است، نمی‌شود در آن مشارکت خودمختارانه کرد و فعالیت سیاسی و تصمیم‌گیری داشت.

وضعیتی که ارتش اسرائیل بر ایران حاکم کرد

نگارش ۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
اسرائیل تقریباً ۷۵ در ۱۰۰ باریکه‌ی غزه فلسطین را کامل تصرف کرد. مانده فقط ۲۵ در ۱۰۰ بقیه‌ی باریکه که خود شهر غزه مرکز اداری و تشکیلاتی این باریکه، در آن واقع است. این باقیمانده‌ی خاک نوار غزه را آغاز کرده که به تصرف در آوَرد. معلوم بود و هست که با شدیدترین سبک کشتار این تصرف رخ داد.
 
سال قبل گفتم حکومت جمهوری اسلامی ایران چون نمی‌تواند برای مردم غزه کاری کند، و توان جنگیدن با اسرائیل به علت مسافت و قدرت تجهیزات ارتش اسرائیل و تجرببات چندین جنگ در شش دهه را ندارد، به‌زودی جز سخن و رجز و پایان نمازجمعه موقع آمدن به خانه چند شعار سر داده بشه، کاری ازش ساخته نیست.
 
اینک، آن زمان، دیربازی است که فرا رسید و حتی رد شد و ارتش اسرائیل با تاراندن شدیدا" سرکوبکرانه‌ی تمام نیروهای ایران و نیز سازماندهی‌شدگان "محور مقاومت" و فروپاشاندن خاندان فاسد اسد در سوریه، تصرف باریکه را اینک دارد تکمیل می‌کند و حتی دو ماه قبل، ۱۲روز و شب بر آسمان ایران اردوی جنگی زد، ترور کرد، بمب انداخت و ویران کرد و رفت؛ تا باز، برگردد و با این استراتژی "چمن‌زنی"، نظام ایران را بین ترس حمله‌ی مجدد و مشغول‌سازی کل سیستم به این مسئله، در وضعیت تعلیق و انتظار و آماده‌باش گذاشت، کاری که نفس اقتصاد و تجارت را می‌فشُرَد و ثبات و توسعه و رشد را از شاخص‌ها فاصله می‌اندازد. این وضعیتی است که به نظر من ارتش اسرائیل بر ایران حاکم کرد.
 
 
این انجیرِ روستای مُرسم همسایه‌ی مُشعشَع اوسا و داراب‌کلاست. وینان هم، رفیقانم، اخوانم. یا اهل مُرسم‌اند. یا اهل اوسا. یا ساخت سنه‌کوه و از ممِج و زاده‌ی سرخرو و یا از مغز مغز داراب‌کلا. مغز درین سخنم یعنی زاده و بومی و اصل اصل محلی، ناف و ناب چیزی. انجیر می‌خواین! اون عکس. که خدا هر یک کال آن را دقیق یک لقمه کرده است بر داهون، راحت‌الحلقوم. جمع ضدیَن می‌خوایبن هم، این دِ تا عسک! با "n" بار مکث! شرح عکس: دامنه است و بس! ۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ شنبه‌ی نخستین روز شهریور است و هست.

کوروش کبیر سد ساخت

دکتر ولایتی سازه‌ی "مسیح دانشوری"

نگارش ۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
آقای دکتر علی‌اکبر ولایتی -مشاور آقاخامنه‌ای- امروز گفت:
 
"از زمان کوروش همواره قفقاز حاشیه‌ی امنیتی ایران بوده است."
 
البته آقای دکتر ولایتی دیر بیدار شده از خماری! حالا که تنگه‌ی گذر زنگزور به "جاده‌ی ترامپ" تبدیل شده و اختیار آن دست ارتش آمریکا افتاده، فکر این "مشاور" !!! سوی تاریخ و فتوحات کوروش کبیر رفته است. کوروش ذوالقرنین، در سمت زنگزور سد نساخته بود جناب ولایتی، بلکه در شکاف کوه‌های چین به درخواست قومی که گرفتار ستم و بیدادِ "یأجوج و مأجوج" بودند، سد سدید ساخت. اما خود دکتر ولایتی در عوض، در دارآباد تهران به جای سد، یک جایی وسیع به عنوان سازه‌ی "مسیح دانشوری" ساخت. بقیه بمانَد که این اهل ولایت و اسمش ولایتی! چرا و با چه زمینی و چگونه سازه را راست کرده؟!

ایران در خطر بیابان

نگارش ۲ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
بیابان، همان بی‌آبان است، جایی که آب ندارد. گزارشی خواندم که کارشناسش نوشت:
 
"هیچ موجود زنده‌ای در دشت‌های مرکزی ایران زندگی نمی‌کند."
 
من آنچنان وحشت کردم زیرا از نقلی دیگر خبر داشتم که اکنون "زاینده‌رود، گاوخونی، مهارلو، بختگان، پریشان، حوض‌سلطان قم ، دریاچه‌ی نمک کاشان قم و... به خشکی گرایدند.
 
به طور ناگوار و خشن حتی اهل فن برین نظرند: "مناطق مرکزی ایران، شبیه به صحرای آفریقا و عربستان" شده است.
 
مرحوم دکتر پرویز کردوانی کویرشناش شهیر ایران روزهایی پیش‌بینی کرده بود «ایران شدیداً در معرض بیابانی‌شدن است» که اینک همان شد که او و کارشناسان می‌گفتند. حتی خیلی‌ها قائل‌اند نرخ گرم‌شدن زمین در ایران خیلی بالاست.

۸۵ هزار مسجد

۸۵ میلیون جمعیت

نگارش ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
یک قول این است ایران ۸۵ هزار مسجد دارد با ۸۵ میلیون نفر جمعیت. یعنی هر هزار نفر، یک باب مسجد. مسجد، از اصلی‌ترین مکان رسمی برای مناسک عبادی و مراسم مذهبی در اسلام است.
 
با این امکان مادی، باید دید آیا مذهب همچنان توسط مسجد، در مغز و قلب ملت دمیده می‌شود؟ یا نه، مردم گرایش و باورهای مذهبی خود را از جاهایی دیگر، عقلانی‌تر و متقیانه‌تر چون خانواده، مطالعه، کتابخانه، مرشدان معنوی، دانشمندان و نمادهای دینی تقویت می‌کنند و رشد می‌دهند. و یا اگر تضعیف مذهبی روی داده است آیا یک علت به خاطر نبود مسجد در میزان جهانی و واقعی آن نیست که به دست افرادی معدود و با ذهن‌های مسدود و تنگ‌نظر اداره می‌شود؟!
 
 
من نظرم این است مسجد در ایران از کارکرد خود دور افتاده است و شکل و ظاهر، بر محتوا و باطن، اولویت یافته است. یک علت این است آخوند مسجد از آن معنویت آخوندهای گذشته -که نماد پارسایی و پرهیزگاری بودند- به‌شدت فاصله دارد و قابل مقایسه نیست. و نیز مسجد در دست حکومت افتاده است.
 
قائلم مسجدهایی هم بوده و هستند که سیاست‌زده نیستند و عبارت و سیاست در آن با روش اسلام و اخلاق و انسانیت پیش می‌رود. من با مسجدهایی در چند شهر خو و اُنس دارم که در آن از شعار و تظاهر و جناح‌زدگی خبری نیست، خانه‌ی واقعی خداست، نه پاتوق جولان چند نفر خاص. مسجد، عبادتگاه معنوی و اخلاقی و دانشی و سیاسی و اجتماعی و حتی آموزشی برای مردم است، نه تیول نهاد، سازمان و یا افراد خاص و برنامه‌های خشک و یک‌دست.

بازی موساد اسرائیل با حاکمیت ایران

نگارش ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
حجت الاسلام آقای شیخ غلامحسین محسنی اژه‌ای بالاخره وارد شد و بیانیه‌ی "جبهه‌ی اصلاحات ایران" را جهت "خواست دشمن" اعلام کرد:
 
نقل از او به روایت "رویداد ۲۴" :
 
«عده قلیلی از یک جمع فعال مثلا" سیاسی، بیانیه‌ای در راستای خواست دشمن دادند. آقایانی که از روی غفلت و امراض خاص بیانیه دادند خودشان اعلام اشتباه کنند و از این کار زشت خود برگردند؛ طبیعی است که دادستان تهران هم به وظیفه‌ی قانونی خود عمل می‌کند.»
پایان نقل قول
 
پردازش و تبیین
 
۱. او پیش از تشخیص دادگاه یا شکایت از آنها، رأی صادر کرد.
 
۲. قوه‌ی قضاییه در جمهوری اسلامی ایران، همیشه سمت حاکم و حاکمیت بود، حال آن‌که این قوه باید میان ملت و قدرت، قضاوت کند تا عدالت پدید آید. و شرط آن استقلال قوه و بی‌طرفی آن است، که مخدوش است.
 
۳. چندی پیش تحلیل کردم در همین مدرسه که جناح حاکم خیلی علاقمند است اعضای "جبهه‌ی اصلاحات ایران" را یکجا و یک‌شب عین شب عاشورای بحران ۸۸ دستگیر کند، اما آنقدر از جنگ ۱۲ روزه‌ی ارتش اسرائیل با آنان به شوک و خوف و آماده‌باش فرو رفت، مانده است که چه کند.
 
۴. این اژه‌ای رسما" پا در سیاست گذاشت و برای فعالیت در سیاست و فعالین سیاسی، زبان تهدید گشود؛ عین آیت الله شیخ محمد یزدی رأس اسبق قوه‌ی قضاییه که خطبه می‌خواند و روزنامه‌ها را تهدید به توقیف می‌کرد و انداختن توی "قیف". همان که میرحسین آن را "توقیف فلّه‌ای" خوانده بود!
 
۵. جهان از جمهوری اسلامی ایران -البته برخی از سران آن- بیاد بیآموزد که سیاست یعنی دخالت قوه‌ی قضاوت در امر فعالیت و گوشالی احزاب.
 
نکته: به نظر من جریان قدرت و حاکمیت، بازی موساد و ارتش اسرائیل با فضای داخلی را تشخیص نمی‌دهد. ارتش اسرائیل دنبال دخالت حکومت در امور احزاب و سیاست است تا پس از سرگرم کردن آنان در برخورد قهری با منتقدان، چمن‌زنی دوم را بپا کند.
 
بگذرم بنایم بر
تبیین مسئله بود، نه موضع. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 

عقل در کشور همسایه

نگارش ۹ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
"امارت اسلامی افغانستان" با تصویب یک قانون، سیاست تازه‌ای به مردم ابلاغ کرده است. عین ماده‌ی قانون:
 
"انتقاد از فرمان‌ها، هدایا، احکام و تصامیم هبت‌الله آخوند‌زاده رهبر امارت افغانستان ممنوع" است.
 
سه نکته‌ی دامنه :
 
۱. لااقل عقل داشتند برای آقای شیخ "هبت‌الله آخوند‌زاده" القاب و عناوین نیاوُردند.
 
۲. لااقل عقل داشتند ممنوعیت را محدود به "هدیه و حکم و فرمان و تصمیم" کردند.
 
۳. لااقل عقل داشتند فقط لفظ "انتقاد" را درج کردند و نگفتند هر گونه فکر و کار و نیّت نسبت به هبت‌الله آخوند‌زاده رهبر افغانستان مثلاً حرام است و توبیخ دارد.
 
عقل در کشور همسایه، خود، یک تعلیم و برانگیختنِ کارساز است و این امارت اسلامی می‌تواند آن را به همسایگان خود صادر کند. آخه روزگاری "صدور انقلاب" جمهوری اسلامی ایران، باب بود که بساط "بازارروز"ش به‌کلی جمع شد و موقوف!
 
روزی مرد مصلح و صالح ایران مهندس مهدی بازرگان انتقاد کرده بود صدور انقلاب چه معنی‌یی دارد، مگر انقلاب، بُقچه‌ی حموم و نخود و لوبیا است که آن را بشود صادر کرد. چه فهم و فکر ژرفی داشت آن انسان متقی ایران، که روزگار شاه با مستعار "عبدالله متقی" کتاب می‌نوشت و برای "آزادی" نهضت کرد.
 
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 
 
 
دامنه ۳ | ابراهیم طالبی دارابی:
چهار خبر جامعه
چهار نظر دامنه
و نیز یک مورد خاطره
 
نگارش ۱۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح 
 
خبر ۱
انسان ۲۵ هزار ساله
ژائو پدرو دماگالیس استاد مولکولی در دانشگاه بیرمنگام انگلیس می‌گوید با پیشرفت‌های علم و فن و بازسازی دی ان آی و تجدید سلول بدن، می‌توان عمر انسان را به ۲۵ هزار سال رسانْد.
 
نظر دامنه:
کیست عمرِ دراز نخواهد، اما سه عیب دارد: ۱. حضرت عزرائیل علیه السلام، از بیکارترین ملائکه می‌شود! ۲. از فرط جمعیت، قحطی جهان را فرا می‌گیرد. ۳. کشورهایی که امپراتوری یا پادشاهی یا ولایت فقیه دارند، باید ۲۵ هزار سال حکومت یک فرد مادام‌العمری!!! را نظاره و نگاه کنند، حتی تحمل و چاره و حتی به رغبت و طوع، اطاعت!
 
خبر ۲
نورمفیدی هم راهکار داد
آقای سید کاظم نورمفیدی امام‌جمعه‌ی گرگان در خطبه‌ی ۷ شهریور اخیرش از "اتخاذ مواضع قاطعانه‌ی ایران در برابر فشارهای بین‌المللی" حرف زد که به قولش "تا منافع ملی کشور حفظ شود." او راهکار هم داد که برابر "مکانیسم ماشه" جمهوری اسلامی ایران "از معاهده‌ی ان پی تی و پروتکل الحاقی" خارج شود که به قولش "تا طرف مقابل به‌درستی حساب کار خود را بداند."
 
نظر دامنه:
این آیت‌الله‌ی جناح جپ خیال می‌کند مکانیسم ماشه و ان پی تی، شبیه پارسِل چوب جنگل گرگان آن زمان (نُقل جامعه‌ی آن روز) است، که به مانند آب‌خوردن برای مثلاً حوزه‌ی علمیه‌ی نور یا جای دیگر، از کف جنگل، استحصال کرد و مثلاً نگذاشت در بستر جنگل بپوسد! و سپس آسان فروش کرد و راحت و مفت پول در آوُرد. بوته‌ی مجیزه‌گویی تا کجا که سرَک نکشیده! خسارت بی‌جبرانی که آقای حجت الاسلام سید محمد خاتمی بر جنبش بزرگ و فراگیر "۲ خرداد" زده بود و انقلاب مدنی را نابود ساخته بود، کم بود، حالا این چهره‌ی چپ سنتی نیز مجیزه‌گو در خطبه‌ی جمعه شد. که چه؟ که قدرت، ازو اعلان رضایت کند. راستی! حق‌هایی که گفته نمی‌شود در کجای تاریخ تلنبار می‌شود؟! فیلسوف باید شد تا کشفش نمود. حق، در اثر اشتیاق قدرت‌پرستان به انبار تاریخ پر می‌کشد.
 
خبر ۳
اسلحه و زیتون
دولت لبنان برای تحویل سلاح از "شبه‌نظامیان فلسطینی" به اردوگاه‌های برج‌البراجنه و البص در حومه‌ی صور رفت. توماس باراک فرستاده‌ی ویژه‌ی آمریکا در سوریه البته به ۴۰ هزار نفر از لبنان اشاره داشت که از ایران "حقوق دریافتی" دارند که به نظر او با تحویل اسحله به دولت لبنان باید فکری برای تأمین معاش‌شان کرد و فقط نگفت حالا برو زیتون بکار.
 
نظر دامنه:
مرحوم یاسرعرفات ساف (=سازمان آزادیبخش فلسطین) را تأسیس کرده بود، در آرم شاخه‌ی زیتون گذاشته بود تا با آن نشانه، در اسرائیل نفوذ کند و از راه مذاکره لااقل به یک ذره از خاک فلسطین دست یابد. او و چریک‌هایش در تونس ساکن بودند و راه به فلسطین نداشتند. آری، زیتون و اسلحه، هر کدام وقت دارد. زیتون، مخالفانی دارد؛ هم در اسرائیل، هم در فلسطین، هم میان مداخله‌گران خاورمیانه و ازجمله‌ی آن، آن سوریه‌ و این روسیه!
 
خبر ۴
عقل در کشور همسایه
"امارت اسلامی افغانستان" با تصویب یک قانون، سیاست تازه‌ای به مردم ابلاغ کرده است. عین ماده‌ی قانون: "انتقاد از فرمان‌ها، هدایا، احکام و تصامیم هبت‌الله آخوند‌زاده رهبر امارت افغانستان ممنوع" است.
 
نظر دامنه:
۱. لااقل عقل داشتند برای آقای شیخ "هبت‌الله آخوند‌زاده" القاب و عناوین نیاوُردند.
 
۲. لااقل عقل داشتند ممنوعیت را محدود به "هدیه و حکم و فرمان و تصمیم" کردند.
 
۳. لااقل عقل داشتند فقط لفظ "انتقاد" را درج کردند و نگفتند هر گونه فکر و کار و نیّت نسبت به هبت‌الله آخوند‌زاده رهبر افغانستان مثلاً حرام است و توبیخ دارد.
 
عقل افغانستان، خود، یک نوع تعلیم و برانگیختن است و این امارت اسلامی می‌تواند آن را به همسایگان خود صادر کند. آخه روزگاری "صدور انقلاب" از طرف جمهوری اسلامی ایران باب بود که بساط "بازارروز"ش به‌کلی جمع شد و موقوف!
 
یک مورد خاطره
روزی مرد مصلح و صالح ایران مهندس مهدی بازرگان انتقاد کرده بود صدور انقلاب چه معنی‌یی دارد، مگر انقلاب، بُقچه‌ی حموم و نخود و لوبیا است که آن را بشود صادر کرد. چه فهم و فکر ژرفی داشت آن انسان متقی ایران، که روزگار شاه با مستعار "عبدالله متقی" کتاب می‌نوشت و برای "آزادی" نهضت کرد.
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 
 

اعتراف دیرهنگام شیخ ذوالنور

نگارش ۱۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح
 
آقای شیخ مجتبی ذوالنور نماینده‌ی قم حرفهایی گفت که نیاز است به او چن پنج حرفی گویم. او گفت عین متن او:
 
"ما بر حل مشکلات زیربنایی کشور تمرکز نکردیم. آیا وقت آن نیست که از لجنه‌های محدودی مثل جلسه‌ی سران قوا خارج شویم و نهادهای رسمی را در حل مشکلاتی کشور به بازی بگیریم و از ظرفیت و توان آن‌ها استفاده کنیم؟ آیا وقت آن نرسیده که فرمایش مقام معظم رهبری که اختیار جلسات سران قوا را فقط در مواقع اضطرار و جایی که قانون نداریم تجویز فرمودند، اجرا کنیم؟ ولی امروز پشت درهای بسته بدون در نظر گرفتن نمایندگان مردم می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند و همه‌ی ما داریم هرز می‌چرخیم."
پایان نقل قول
 
چند نکته گویم و برم:
 
۱. این شیخ بالاخره اعتراف کرد دارند "هرز" می‌چرخند، عین پیچ هرز بر مُهره‌ی لق‌.
 
۲. خود این شیخ، لِجنه (=نشست و حلقه‌ی محدود) برگزار می‌کرد؛ زمانی که قم فرمانده‌ی "تیپ امام صادق" بود؛ نزدیک سه دهه. این تیپ مسلحِ مستقر در بلوار غدیر شرقی قم، تیپی‌ست با طلاب اسلحه‌به‌دست و مهیای فرمان. آن زمان‌ها چه خبرها که نبود، وقتی بیت مرحوم منتظری را حمله می‌شد، حتی حسینیه مورد هجوم و اهانت و چندین وحشت‌آفرینی‌های دیگر. لابد این شیخ هرز می‌چرخید! فقط.
 
۳. این شیخ همان است که در داخل مجلس، "برجام" آقایان حسن روحانی و جواد ظریف را آتش زد. درین‌باره نظری نمی‌گذارم. فقط در مکتب اسلام آتش‌زدن قرارداد و پیمان و تعهدنامه، به نظرم نهی شده باشد و دون اخلاق است. بازم آخوندها در بیرون‌افتادن از دین و اخلاق همه را جلوترند و جسورتر.
 
۴. این شیخ عضو "جبهه‌ی پایداری" است، حزبی که از دل آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد برخاست و سپس به مکتب شبیه فکر و تز "ابن تیمیه‌"ی آقای آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی گرائید و جمهوری اسلامی ایران را از انقلاب اسلامی منحرف ساخت همان مصباح که امام خمینی را در مبارزه با شاه فردی "تندرو" تندخو توصیف کرده بود و از نهضت و انقلاب علیه‌ی شاه بریده بود و بعد از درگذشت امام خمینی، در جایی آقاخامنه‌ای وی را به استاد مطهری تشبیه!!! زد که به نظر من اصلاً چنین نیست و تشبیه نادرستی‌ست.
 
۵. گله‌ی این شیخ -که سرباز مرحوم مصباح است- واقعیت دارد. زیرا مجلس را معلوم است کدام شخص این مملکت و آن باند مجهز قم و مشهد و الهیه! "از رأس امور" انداخت. دیگر مجلس "عصاره‌ی فضائل ملت" نیست جناب حجت الاسلام مجتبی ذوالنور؛ زیرا دستچین و دستپخت شورای نگهبانی‌ست که همه‌شون یکسره از جناح راست‌اند و مهره‌چین مخصوص نظام "ولایت مطلقه‌ی فقیه".
 
 
اشاره: از دید من، اسرائیل و آمریکا و روسیه هر سه، همین قدرت و حکومت فعلی ایران را به منافع ملی خود منطبق می‌دانند، تا با سر کار گذاشتن آنان، منطقه را مسلّطانه بدوشند و مزوّرانه برُوبند. تزویر کنار زور و بغل زر.
 

ابتکار "معصومه ابتکار"

نگارش ۱۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی

چاپ شب

خانم معصومه ابتکار ریاست اسبق سازمان محیط‌زیست افشا کرد با آن که "هشدارهای محدودیت منابع آب در دهه‌ی هفتاد" برای مناطق ۲۱ و ۲۲ تهران را اعلان کرده بود، اما آن را گسترش دادند.

نکته‌هایی گویم و گذرم:

اهل فن می‌دانند منطقه‌ی ۲۲ تهران در شمالی‌ترین نقطه‌ی غرب تهران است بالای آزادراه همت تهران کرج.

اهل فن می‌دانند کدام نهاد انقلابی این منطقه را اتراق و تیول اعضای خود کرد، حتی واسه سکونت!

اهل فن می‌دانند آن محل نشست با ۱۰۰‌ متر ژرفا در اعماق زیر کوه در منطقه‌ی ۲۲ را چه نهادی ساخت و نشست سرّی دکتر مسعود پزشکیان با اعضای شورای عالی امنیت ملی در آن اعماق را اسرائیل بمباران کرده بود و تمام ورودی‌های آن را منهدم ساخت و افراد حفاظت بیرون آن، تقریباً تمامی زیر بمباران دو نوع جنگنده‌ی هوایی اف ۲۲ و اف ۳۵ ارتش اسرائیل، جان سپردند.

ابتکار "معصومه ابتکار" این بود آن هشدارها را گفت ولی افراد خاص و نهاد انقلابی خاص گوش به حرف هیج کس نمی‌دهند. این است که باید این نظام را صادر کرد! عطرش آخه مدعی‌اند که جهان را فرا گرفته و همه دارند این رایحه را بو می‌کشند! حتی "راسو" که قدرت دفاعی  قوی‌تر از بمبش، بو است، از نوع اشمئزاز.

 

حالا برو بَتُج، بَتِج

نگارش ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی

چاپ صبح

این، خانم "کایا کالاس" نماینده‌ی عالی اتحادیه‌ی اروپاست که آقای سید عباس عراقچی دیروز ۱۳ شهریور در دوحه‌ی قطر مجبور به دیدارش شد، بلکه "ماشه" به آتش منقل نورَد و سِرخ و داغ نشود تا مثلاً زار بزند مکانیسم بازگشت قطعنامه -که مقاماتی نادان از جمهوری اسلامی ایران آن را "کاغذپاره" تلقی می‌کردند- برای تنببه نظام ایران باز نگردد.

حالا بَتُج، بَتِج (=بِدو بٌدو، بشتاب بشتاب) آقای سید عباس! وزیر ناشی امور خارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران که انگار وزیر امور نظامیان ایرانی نه میهن و ملت آن. حتی حرف را هم بلد نیست بزند چه رسد وزیر تحمیلی این کار مهم باشد. وزیر یعنی کِشنده‌ی بار سنگین و وِزر. کجا اینا بار آمدند که قادر باشند بارِ سنگین و سهمگین سیاست خارجی یک مملکت با تمدن را بکِشند! بگذرم. کار را تندروهای راست‌گرا و ناشی‌گری‌های سه دولت سابق، از بیخ خراب کردند، حالا اینا در آخرین ایستگاه دارند زار می‌زنند سوار اتوبوس مذاکره شوند.

عقل، عقل، عقل؛ این متاع کمیاب جمهوری اسلامی ایران. خانم اَشتون کم بود، حالا کالاس طلوع کرد و "بورِل" مسئول قبل غرب، غروب. بچرخید به قول شیخ ذوالنور حزب پایداری به صورت: "هرز" و به تعبیرم: لق.

 

سخنگوی سپاه هستی

یا سخنگوی جمهوری اسلامی ایران؟!

نگارش ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

چاپ شب

 

آقای "علی‌محمد نائینی" سخنگوی سپاه به نقل از "روز نو" گفت:

 

"یک بخش از جنگ، نبرد ادراکی و روانی است، این نبرد توسط دشمن با حفظ سایه‌ی جنگ بر ایران ادامه دارد... با وجود اینکه ما می دانیم، دشمن توان شروع جنگ جدید ندارد، ولی می‌خواهد کشور را در فضای جنگی همراه با نگرانی و ملتهب نگه دارد و برای حفظ این فضا دائما عملیات روانی انجام می‌دهند... به مردم ایران هم اعلام می‌کنیم؛ نگران نباشند، اگر جنگی اتفاق افتد، دست برتر و قدرت پاسخ پشیمان‌کننده داریم، کشور در امنیت کامل قرار دارد."

 

چند نکته گویم و رد شم:

 

۱. اگر جنگ دوم اسرائیل با ایران به نظر این سخنگو، سایه است، پس چرا تمام تمرکزتان بر ترس از شروع احتمالی آن شده است؟! مردم را خام فرض نکنید جناب سخنگو.

 

۲. ادعا شد اسرائیل فقط دارد عملیات روانی انجام می‌دهد، اما پیش از جنگ ۱۲ روزه‌ی اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران نیز، افراد رده‌بالا -که بیشترشان ترور شدند- در سخنان خود بارها اطمینان دادند اسرائیل جرأت و توان حمله به ایران را ندارد، اما ملت دید، دارد و آمد زد و دررفت.

 

۳. می‌گوید این دفعه اسرائیل جنگی دگر با ایران راه اندازد "پاسخ پشیمان‌کننده داریم". اتفاقاً طی یک سال اخیر مقالات و مقامات نظامی و اطلاعاتی و امنیتی حتی سیاسی همین را می‌گفتند، اما همه دیدند اسرائیل آمد ترور کرد، بمب زد، نابود ساخت و راحت رفت.

 

اشاره: برادر علی‌محمد نائینی! بهتر است بدانی ملت از خودت به اسرائیل و ایران شناخت واقع‌بینانه‌تری دارد. این‌همه حرف و سخن را کنار گذارید و مردم با حرفای بدون پشتوانه، در تردید و خوف و محاسبات نادرست نیندازید. شما معلوم کن سخنگوی سپاه هستی یا سخنگوی جمهوری اسلامی ایران؟! که برای همه‌ی امور ایران دخالت می‌کنید.

 

خا اسم ببَر!

گوش قدرت کر است کِه!

نگارش ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

چاپ صبح

ایشان "آیت الله علی‌اکبر مسعودی خمینی" است. فقط سه چیز ازو گویم شاید کفایت کند:

 

۱. متولی حرم حضرت معصومه س قم بود، با دیدگاه چپ‌گرایانه" اما آقاخامنه‌ای وی را برکنار و پسرِ "آیت‌الله شهید سید محمدرضا سعیدی" را بر جای او متولی حرم کرد؛ همون حجت‌الاسلام تندرو و راستگرا سیدمحمد سعیدی که نمازجمعه‌ی قم را شاذّ و ناب! می‌‌خوانَد.

 

۲. او از منقدین جناح راست است با آن که عضو جامعه‌ی مدرسین قم است؛ جریانی به‌شدت راستگرا و سیاست‌زده و پشتیبان مطلق نظام "ولایت مطلقه‌ی فقیه" و مقلدان و پیروان محض آقاخامنه‌ای.

 

۳. او در انتخابات اخیر به آقای دکتر مسعود پزشکیان رأی داد و بر افکار و رفتار جناح راست نقد صریح می‌زد.

 

او اینک می‌‌خواهد به روایت این روزنامه‌ی امروز آرمان ملی، از سایه‌ها اسم ببرد. خا ببرد! مگر گوشی هست که به صدای ملت و ندای میهن گوش سپُرَد. او لابد از دخمه‌های آنان خبر دارد! بگذرم و من برم زیر بارون قم؛ البته مصنوعی و با آهنگ "عرشیاس".

ملت! بمان! - میهن! بخن!

رشید با رجزخوانی مخالف بود

نگارش ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

چاپ عصر

آقای سید احمد آوایی دزفولی نماینده‌ی سابق دزفول در مورد غلامعلی رشید دزفولی همشهری و رفیق خود، حرف بسیارمهمی زد. گفت او با رجَزخوانی فرماندهان نظامی مخالف بود.

 

یادآوری کنم غلامعلی رشید از نیروهای چپگرا منصورون بود و در مسائل انقلاب هم به جناح راست هیچ تعلقی نداشت و رجز هم هرگز نمی‌خواند. جالب این‌که بعد از برادر محسن رضایی، همه‌چیز داشت مهیا می‌شد که او فرمانده کل سپاه شود اما آقاخامنه‌ای آقای سید یحیی آقارحیم را فرمانده کل سپاه کرد. سردار رشید مخ طراح جنگی- چهره‌ای که مزرعه‌ی مخفی موشکی رگباری را احیا کرده بود- سرانجام توسط اسرائیل در شب اول جنگ ۱۲ روزه، ترور شد. آیا فرماندهان رجزخوان و بلوف به حرف این سردار توانمند ایران گوش خواهند داد؛ گمان نکنم. بگذرم.

 

خاطره و نکته

نگارش ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
روزی جبهه بین انگشتان شست و اشاره‌ی دست چپم، قرمزی بالا داد. آنقدر آن را خاراندم قرمزجیجیلیک (=شدیداً سرخ) شده بود و کوش می‌کرد. بیش از ۱۵ نفر هر کدام چیزی گفتند.
 
یکی گفت : گال است!
یکی گفت : خال است!
یکی گفت : سالَک است!
یکی گفت : رُطیل زد!
یکی گفت : عقرب رفت!
یکی گفت : گَل گاز گرفت!
یکی گفت : شط‌علی سَپِل زد!
یکی گفت : مادرزادی است! یا اباالفضل!
یکی گفت : برو پایگاه اورژانس خط، بپرس از پزشک!
 
رفتم با تویوتای غذا. آقای پزشک پشت خط تا دید گفت: کنسرو چیتی قارچی خوردی؟ گفتم آری! گفت چند رزمنده را گرفت! بگذرم. کنسرو از ارتش آمده بود با قارچ و گوشت. آمدم سنگر و گفتم مرا با نظرت خودتان گج‌گمراه کردید، نزدیک بود وصی‌ناظر را بگیرم!
 
اینک این خاطره، مرا به خاطره‌ی دلکش از استاد محمدتقی شریعتی پدر زنده‌یاد دکتر علی شریعتی دوخت. شاید گفته شود چطور؟ می‌گم بیا، اینا، این، طور:
 
از آن استاد در ص ۱۲۲ کتاب "از چشمه‌ی کویر" خوانده‌ام که یک تاجر مشهدی در کِشتی نشسته بود. گفت سرم درد می‌کند. آن فرد گفت "من ناخدای کشتی هستم، پزشک نیستم." تاجر خدا را شکر کرد که "اگر [۲۹] ایرانی همراش بودند، فوراً [۲۹] جور اظهار نظر و دارو تجویز می‌کردند". بگذرم.
 
آیا این نظام، ایران را ساخت؟
 
نگارش ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح
 
با تمام قطعیت و قاطعیت بگویم: نه، نساخت.
 
نشانم دهید دست کی موبایل ساخت کره و آمریکا نیست!
 
نشانم دهید دست کی ماشین ساخت ایران هست و دلهره ندارد!
 
نشانم دهید دست کی در خونه ظروف ایرانی‌ست و بدان افتخار می‌کند!
 
نشانم دهید دست کی عمامه و عبا ایرانی‌ست و هندی و استرالیایی نزده است!
 
نشانم دهید دست کی تبلت و لپ‌تاپ اگر هست از غرب یا جنوب شرق نیست!
 
نشانم دهید دست کی بالاست بین راهی رفته گیجاسر گیج نشد و راضی برگشت!
 
نشانم دهید دست کی سه کیسه قرص کپسول آمپول نیست عین پلا قورت نمی‌دن!
 
نشانم دهید دست کی پر است که گوید آری وزیر و سران هم محاکمه شدند!
 
نشانم دهید دست کی به دلش است از کاشتن دوربین پلیس در جاهایی چون کمربندی که سرعت زیر پنجاه یا شصت تاست فقط واسه خالی‌کردن جیب مردم!
 
آقای مهندس بهزاد نبوی از چهره‌های مطرح چپ اگر راهبرد مهم برای کشور را "حل مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی عقلانی" اعلان کرد، حرف راست زد، اما این نظام گرفتار دست‌کم سه عقب‌ماندگی است:
 
۱. آخوندهای خروس‌جنگی با جهان!
۲. انقلابی‌های بی‌عقل و بی‌خرد و نادان!
۳. آدم‌های حاضر در حکومت که فقط خود را حق، کل جهان را باطل می‌پندارند.
 
روشن سازم جناحین چپ و راست هر دو زمانی به قدرت می‌رسند یادشان رفته است ملت آنان را فرستاد بالا. ولی آنها سه روز بعد نوکر همان منصوب‌ها از سوی حاکمیت یکدست می‌شوند و گویی اصلاً انتخاباتی پیش پای مردم گذاشته نشد که راه نو و سیاست نو و مورد قبول مردم باید راه بیفتد نه فقط حرف ثابت و دائم حاکم و حاکمیت. این نظام، ایران با آن تبار تمدنی را ساخت؟ نخواهد هم ساخت. تغییر. تغییر، تغییر. این است راه قرآن و تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان.
 
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 

عرب جاهلی رگ می‌زد، خون بمکَد

نگارش ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
آن دسته مسلمان‌ها که خیلی میل دارند خون مردم را هر بار با بهانه و بی‌بهانه بریزند، بدانند که امام علی -علیه السلام- این کار را ریشه در عرب جاهلی می‌دانستند. عرب جاهلی گاه شتر را رگ می‌زد و از خونش برای رفع عطش و گرسنگی می‌خورْد. برای دریافت اطلاعات بیشتر ر.ک: خطبه‌ی ۲۶ نهج‌البلاغه.
 

آیا این نظام، ایران را ساخت؟

نگارش ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح
 
با تمام قطعیت و قاطعیت بگویم: نه، نساخت.
 
نشانم دهید دست کی موبایل ساخت کره و آمریکا نیست!
 
نشانم دهید دست کی ماشین ساخت ایران هست و دلهره ندارد!
 
نشانم دهید دست کی در خونه ظروف ایرانی‌ست و بدان افتخار می‌کند!
 
نشانم دهید دست کی عمامه و عبا ایرانی‌ست و هندی و استرالیایی نزده است!
 
نشانم دهید دست کی تبلت و لپ‌تاپ اگر هست از غرب یا جنوب شرق نیست!
 
نشانم دهید دست کی بالاست بین راهی رفته گیجاسر گیج نشد و راضی برگشت!
 
نشانم دهید دست کی سه کیسه قرص کپسول آمپول نیست عین پلا قورت نمی‌دن!
 
نشانم دهید دست کی پر است که گوید آری وزیر و سران هم محاکمه شدند!
 
نشانم دهید دست کی به دلش است از کاشتن دوربین پلیس در جاهایی چون کمربندی که سرعت زیر پنجاه یا شصت تاست فقط واسه خالی‌کردن جیب مردم!
 
آقای مهندس بهزاد نبوی از چهره‌های مطرح چپ اگر راهبرد مهم برای کشور را "حل مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی عقلانی" اعلان کرد، حرف راست زد، اما این نظام گرفتار دست‌کم سه عقب‌ماندگی است:
 
۱. آخوندهای خروس‌جنگی با جهان!
۲. انقلابی‌های بی‌عقل و بی‌خرد و نادان!
۳. آدم‌های حاضر در حکومت که فقط خود را حق، کل جهان را باطل می‌پندارند.
 
روشن سازم جناحین چپ و راست هر دو زمانی به قدرت می‌رسند یادشان رفته است ملت آنان را فرستاد بالا. ولی آنها سه روز بعد نوکر همان منصوب‌ها از سوی حاکمیت یکدست می‌شوند و گویی اصلاً انتخاباتی پیش پای مردم گذاشته نشد که راه نو و سیاست نو و مورد قبول مردم باید راه بیفتد نه فقط حرف ثابت و دائم حاکم و حاکمیت. این نظام، ایران با آن تبار تمدنی را ساخت؟ نخواهد هم ساخت. تغییر. تغییر، تغییر. این است راه قرآن و تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان.
 
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 
 

این موسی را گزینش رد می‌کند؟!

نگارش ۲۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
نقل است شُعیب با موسی قرار بست هر چه رَمه، برّه‌ی سیاه زاییدند، مال موسی شوند. موسی هنگامی که گوسفندان را به قوچ (نر) می‌داد، پارچه‌ی سیاه جلوِ چشم‌شان می‌گرفت. آن سال، همه‌ی برّه‌هاآ سیاه زاییده شدند. و شدند مال موسی. شُعیب سال دیگر قرارداد بست هر چه بره، سفید زاییده شوند، مال موسی. موسی این بار زمانی که گوسفندان را به قوچ (نر) می‌داد، پارچه‌ی سفید رو چشم‌شان می‌گذاشت. برّه‌ها همه، سفید زاییده شدند. و شدند مال موسی. الآن در بخارا همین کار را می‌کنند. موسی ع ۱۰ سال قرار شد، قراریِ شُعیب ع را بکند که به یکی از دو دخترش -که سرِ چاهِ آب، آن دو را، دیده و دل باخت و شِفت و شیفت‌شان شده بود- برسد. برای این مورد ر.ک: ص ۱۲۷ "مقالات راشد" اثر حجت‌الاسلام مرحوم حسینعلی راشد. این موسی را آیا گزینش رد می‌کند؟!
 

عقل امنیتی علی لاریجانی چند فارنهایت است؟!

نگارش ۲۲ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ عصر
 
آقای علی لاریجانی نشان داد هیچ عقل امنیتی درستی ندارد -که شبیه امام‌جمعه‌های مشهور این روزهای ایران- حرف شعاری و عوام‌فریبانه زد. جای او حتی در صداسیما هم زیاد بود -که این سازمان را ارگان یک جناح ساخته بود- چه رسد جای حساسی چون شعام.  او در مورد اسرائیل به سران خاورمیانه نوشت:
 
"حداقل علیه‌ی دیوانگی این رژیم «ستاد عملیات مشترک» تشکیل دهید... برای مسلمانان گرسنه و مظلوم فلسطینی که کاری نکردید، حداقل برای جلوگیری از نابودی خودتان تصمیم مختصری بگیرید."
 
چند ایراد در موضع اش وجود دارد:
 
- وی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران است، خطابش از نظر دیپلماتیک نمی‌تواند به سران خاورمیانه باشد. این طرز حرفش شبیه بالارفتن تندروها از دیوار سفارت عربستان بود که روابط را تخریب و ویران کرده بودند.
 
- وی فکر نکرد ممکن است سران خاورمیانه به او تشَر بزنند و اُشتُلُم دهند خودتان برای غزه و لبنان و سوریه چه توانستید بکنید که همه چیز را در میدان دادید و متواری شدید!
 
- حتی حرفش نسبت به اوضاع آشفته‌ی خاورمیانه حق هم باشد، او نباید وارد توئیت‌بازی شود که چند سال آقای دکتر محمدجواد ظریف اسیر آن بود و امنیت ایران را بازیچه‌ی اسباب‌بازی و بچگی‌های مُفرِط خود کرده بود.
 
- از کجا معلوم آن سران پیام ندهند خود شما چرا جنگ ۱۲روزه را ادامه ندادید! ولی به حماس و حزب‌الله لبنان گفتید ادامه دهید و همه می‌دانیم کار به کجا کشید. جولانِ مطلق مال نیروی هوایی ارتش اسرائیل شد که در خاورمیانه هر آن چه دلش خواست، می‌کند.
 
پایان. در سیاست، لیاقت و ممارست، اصالت دارد تا هر کس هر کجا گماشته نشود که راحت و با بازیگوشی بر میهن خسارت نزند. عقل امنیتی علی لاریجانی! به نظر من، منهای ۹۹ فارنهایت است!
 

تغییر جهان ! بشین سرِ جات

نگارش ۲۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
روزی دکتر آیت الله بهشتی از جایی در لندن می‌گذشت. تابلویی توجه‌اش را جلب کرد. به سمت مقبره‌ی مارکس. به دوستش گفت بریم سر قبر مارکس. رفتند. نوشته‌ی روی سنگ قبر کارل مارکس بنیانگذار مکتب مارکسیسم توجه‌ی دکتر بهشتی را جلب کرد. مارکس گفته بود این حرفش را در سنگ قبرش حک کنند:
 
"تفسیر جهان مهم نیست! تغییر جهان مهم است."
 
آن حرف مارکس بر شهید بهشتی اثر گذاشت. حالا، حالیا، حرف من چیست؟ همانا، تغییر جهان مهم است، اما شوروی با آن‌همه وسعت و قدرت -که یک بلوک از جهان شده بود و ۷۰ سال عمر کرد- نتوانست و فرو پاشید. عده‌ای از خیالیون جمهوری اسلامی ایران، فکر می‌کنند تغییر جهان شبیه راحتی کندنِ خیار از بوته‌زار است و تکاندن توت از توتستان. بشین سر جای خودت، خودت را تغییر بده و میهن را آباد و پرآب کن و ملت را در تنگنای معیشت و گرانی، گرفتارتر نساز. مگر فراموش شد آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد می‌گفت جهان را می‌خواهم مدیریت کنم! عده‌ای هم تاآخرین حد حمایتش می‌کردند. سرآخر چی ماند از اون؟! فقط هوگو چاوز مونده بود و سلطان هزارچمِ قابوس! فرار دسته‌دسته راستی‌ها از دفتر و دستکش و داستان جفنگ مهدوی‌گرای کاذبش.
 

خاورمیانه و چهار هشدار

نگارش ۲۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح
 
به این چهار مواضع در خاورمیانه بنگرید یک لحظه:
 
- دریادار زکی آکتورک سخنگوی وزارت دفاع ترکیه گفت: اسرائیل "حملات بی‌پروای خود را، گسترش خواهد داد."
 
- زیو الکیندیک وزیر اسرائیل گفت: رهبران حماس نباید اجازه داشته باشند در هیچ کجای جهان استراحت کنند ... ما آنها را تعقیب خواهیم کرد.
 
 
- الی کوهن وزیر انرژی و زیرساخت اسرائیل نیز گفت: "هر کسی که وابسته به حماس باشد، نمی‌تواند در هیچ کجای دنیا -از جمله استانبول- راحت بخوابد ... اسرائیل و ایالات متحده کاملا هماهنگ هستند ... ترامپ بزرگترین متحد ما است که ثبات را در منطقه ترویج می‌دهد."
 
- مشرق‌نیوز سایت نزدیک به س.اطلاعات.س با مدیریت آقای ر. دا نیز بلاخره به خطر اسرائیل اذعان نمود، گفت: "پیام علی لاریجانی و هشدار محسن رضایی زنگ خطری است که اگر تبدیل به تحرک و هماهنگی عملی نشود، منطقه را با خطرات فراگیرتری روبه‌رو خواهد کرد."
 
چند نکته بگویم:
 
۱. ترکیه با این سخن دریادار خود حمله‌ی اسرائیل به ترکیه جهت ترور اعضای حماس را تقریباً قطعی فرض کرد. ۲. زیو وزیر اسرائیل با دست گذاشتن روی لفظ استراحت، کوشید میان مردم غزه و اعضای حماس فرق ایجاد که مردم، وسط جنگ گرفتار شدند و رهبران و اعضای حماس در هتل‌ها و مکان‌های امن مانند ترکیه. و مرفه در دوحه، در حال تفریح هستند! ۳. کوهن هم خواست بگوید دست اسرائیل از طریق موساد و نیروی هوایی اسرائیل، به همه‌ی خاورمیانه می‌رسد. ۴. و مشرق‌نیوز نیز در واقع به دوام قدرت و "خطر فراگیر" ارتش اسرائیل اعتراف کرد.
 
البته دوحه هم در اجلاسش، جز چند خط حرف، کاری ازش ساخته نیست. خاورمیانه در اتاق تاریک چین، روس، آمریکا و فرانسه رهبری می‌شود و اسرائیل میدان‌دار آنهاست. جمهوری اسلامی ایران اگر میهن و ملت برایش اهمیت دارد، راهی جز اعلان سیاست خارجی نوین و ساختن کشور و رفتن به سمت اقتصاد ندارد. خاورمیانه روزی را در پیش دارد که آن روز وقتی بیاید- تازه معلوم می‌شود چقدر سیاست، همواره به قول وینستون چرچیل "با چندین دروغ، اسکورت می‌شود".
 
واقع‌گرایی و آرمانگرایی
 
نگارش ۲۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
آقای مهدی فضائلی -که زمانی خبرگزاری راستگرای "فارس" را می‌چرخاند و در روزنامه‌ی "جام‌جم" سازمان صداسیما نفوذ داشت و چند سالی است در بخش آثار "بیت" و "دفتر" آقاخامنه‌ای مشغول شد- به تندروهای جناح راست هشدار داد: "واقع‌بینی و آرمان‌گرایی همزمان باید مورد توجه قرار گیرد و غفلت از هر کدام باعث تندروی یا تفریط خواهد شد."
 
دو نکته:
 
- واقع‌گرایی پیش‌شرط دارد؛ ترکِ تقلید و رجوع به عقل خویش و عقل جمعی
 
- آرمانگرایی هم پیش شرط دارد؛ ترک حرف؛ رجوع به تشخیص منافع ملی و فداکاری واقعی میهنی و دینی
 
آقای فضائلی این را بداند این هشدارش تا دمِ در کیهان و کاخ نیاوران برسد، ۲۹ جور تبصره و حاشیه می‌خورَد، زیرا این دو جا، آدماش دنبال "منویات" آقاخامنه‌ای هستند، نه تصریحات و تذکراتش. این است که میان واقع‌گرایی و آرمانگرایی در فضای سیاسی و حکومتی ایران، با سیمان و فارووچ پر شده است. یاد کتاب "شورشیان آرمانخواه" افتادم، اثر آقای مازیار بهروز که چریک‌های فدایی خلق ایران را مورد تحلیل و تفسیر قرار داده بود.
 

آیا وزارت خارجه‌ی ایران اختیار دارد؟

نگارش ۲۸ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
آقای سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه‌ی ایران نوشت: "از جانب جمهوری اسلامی ایران، روز گذشته طرحی معقول و قابل‌اجرا را به همتایان اروپایی ارائه دادم تا از وقوع بحرانی غیرضروری و قابل اجتناب در روزهای آینده جلوگیری شود. با این حال، به‌جای آن‌ که به محتوای این طرح پرداخته شود، ایران اکنون با مجموعه‌ای از بهانه‌ها و طفره‌روی‌های آشکار مواجه است؛ از جمله ادعای مضحکی مبنی بر اینکه وزارت امور خارجه، نماینده‌ی تمام ساختار سیاسی کشور نیست... اما او [ایمانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه] و جامعه‌ی جهانی باید بدانند که من از حمایت کامل تمامی ارکان جمهوری اسلامی ایران، از جمله شورای عالی امنیت ملی کشور، برخوردارم."
 
حالا من روی این حرفای آقای سید عباس عراقچی توضیحاتی می‌نویسم. در کشور رواج دارد چند وزیر ایران را رئیس‌جمهور هر دوره‌ی ایران، لزوماً باید با آقاخامنه‌ای ببندد، مانند وزیر اطلاعات، وزیر دفاع، وزیر خارجه، وزیر کشور، حتی شنیده‌ام وزیر ارتباطات و مخابرات. همین نشان می‌دهد وزارت خارجه اختیار از خود ندارد باید با ساختار همواره سازگار باشد. مطّلعینِ مسائل روز به‌خوبی خبر دارند آن سال، بشّار اسد رئیس‌جمهور سوریه را چگونه به ایران آورده بودند که حتی وزیر وقت خارجه‌ی ایران از آن بو نبرده بود و دست به استعفا زده بود. از آنجا که سیاست خارجی ایران در جایی جدا از وزارت خارجه ایران تعیین می‌شود، نقش وزیر امور خارجه ایران صرفاً فن دیپلماتیک و ابتکارات روزمرّه‌ی آن وزارتخانه است، نه تعیین راهبرد و سیاست‌گذاری‌های روابط یا مذاکره و رفع تنش یا جزئیات دیگر. مثل نقد ایران بر ساختار آمریکا که منتقدین برجام می‌گفتند امضای جان کری و حتی باراک‌حسین اوباما ممکن است از سوی کنگره معتبر پنداشته نشود. بگذرم. وزارتخانه‌ی خارجه‌ی ایران از وزیر تا نگهبانِ دمِ درِ ساختمانِ سی تیر آن، همگان کارمند و فرمانبَر حساب می‌آیند، نه سیاستمدار و سیاست‌گذار و منفک از ساختار. اروپا دخالتش در امور ایران، ناشی ازین است نظام بین‌الملل، با ائتلاف قدرت‌ها، دولت‌ها را تحت فشار قرار می‌دهند تا شکل‌گیری بازیگران منطقه‌ای را بر شالوده‌ی جهانی تطبیق دهند. عقل حکم می‌کند در چنین نظام جهانی زورمحور، که رفع آن، جنگ‌های بزرگ خونین در پی دارد و از ایرانِ به‌تنهایی، چنین جنگی ساخته نیست، میهن و ملت را از فشار خسته‌کننده و فلاکت‌افکن، بیرون نگه داشت و به اقتصاد و روابط با حسب منافع فوری ملت، روی آوُرد و این عقل و روح سازگاری می‌خواهد و برداشت درست از دین و تفکر روی منفعت و مصلحت.
 

عراق هم از یک قرارداد با ایران کنار کشید

نگارش ۲۸ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
عراق یک توافق مهم اقتصادی با ایران را، الغا کرد که به موجب آن گاز ترکمنستان از مسیر ایران به عراق منتقل می‌شد" اما رژیم حاکم بر عراق از خطر "نقض تحریم‌های آمریکا علیه‌ی جمهوری اسلامی ایران" بر منافع کشورش، این قرارداد را کنار گذاشت، زیرا تأیید آمریکا را نیاز داشت. ترامپ در یک تئوری تام هر ترتیباتی اقتصادی را که بتواند به سود ایران بینجامد، در هر جای چهان باشد، تأیید نمی‌کند و حتی آن "کشور خاطیِ" مرتبط با ایران را جریمه می‌کند.
 
دو علت از علل فشار آمریکا بر ایران -به نقل خود آمریکایی‌ها- سیاست خاورمیانه‌ای ایران و تشکیلات "سپاه قدس" است که در کار خاورمیانه بوده است. و آنان در پی رویارویی با این دو پدیده هستند. حکومت در ایران و دولت آقای دکتر مسعود پزشکیان دچار این چالش بزرگ و پیچیده شدند. بگذرم.
 
چاپ شب

انواع ماشه!!

نگارش ۲۹ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
این، حجت‌الاسلام سید محمد سعیدی است، متولّی حرم قم. این تیتر رو عکس هم، از روزنامه‌ی "اطلاعات". سعیدی در خطبه‌ی نمازجمعه‌ی ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ قم به نقل این منبع گفت: "ماشه‌ی اول، ماشه‌های بعدی را بیدار می‌کند."
 
این روحانی مشهدی طوری در قم حرف زده است که انگار "مکانیسم ماشه" را نمی‌داند چیچی! هست. از حرفش درمی‌گذرم. به انواع ماشه! می‌پردازم:
 
- ماشه‌ی ۱ ماشه‌داری‌ست، پای کتار و بافور و گاز!
- ماشه‌ی ۲ ماشه‌داری‌ست، پای کباب و تش‌کله و غاز!
- ماشه‌ی ۳ ماشه‌داری‌ست، پای کتاب و عم‌جزء و آیه راز!
- ماشه‌ی ۴ ماشه‌داری‌ست، پای کار و آهن و کوره و بازوی باز!
- ماشه‌ی ۵ ماشه‌داری‌ست، پای کلاس و خانه و بخاری جلو واز!
- ماشه‌ی ۶ ماشه‌داری‌ست، پای کارزار و جنگ و جدل برجام عین ماز!
 
ازین شیش ماشه من سه ماشه‌دار را نوگر کردم: ماشه‌دار آخوند در مکتبخانه را. ماشه‌دار آبدار از دست پدرم را. ماشه‌دار مزه‌دار زیر انگله‌ی کباب جگر و اسبه‌کیک را. حالا مانده ماشه‌دار شیش که از شلپَت ج شدیدتر است. بافور به مافورم نخورده و ماشه‌های این "امام‌جمعه" هم واسم گُنگه. دامنه
 
 
،،،


آدرس عقل را آیا کسی دارد؟!


نگارش ۳۰ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

شگفتی دارد شورای عالی امنیت ملی ۳روز پیش نشست داشت در تأیید و لابد تمجید! توافق قاهره بین سید عباس عراقچی و گروسی آژانس اتمی. دیروز اَعی‌باز نشست داشت در رد آن توافق! سه روز نشد حرف عوض شد! پس از این‌همه مدت از جنگ در غزه، تازه رسیدند به این اطلاعیه:

 

این شورا... "در مورد ماجراجویی‌های" اسرائیل بحث کرد.. "و تاکید بر این مهم شد که سیاست جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی همکاری هرچه بیشتر برای ایجاد صلح و ثبات در منطقه خواهد بود... به وزارت خارجه مأموریت داده شد... برای حفظ منافع ملی کشور به رایزنی‌های خود ادامه دهد."

 

آخه! آقای علی لاریجانی که شد دبیر شورای عالی امنیت ملی، مگر از عقل امنیتی برخوردار است! او اگر عقل سیاسی داشت مجلس را و سازمان صداسیما را به این روز نمی‌انداخت. ۳روزه رنگ پس داد. بگذرم! آدرس عقل را آیا کسی دارد؟!

 

برم سرِ اصل مطلب. این دو عکس دو روزنامه‌ی "اسرار" و "بیان ملی" است. هر دو آبشخور واحد دارند، زمانی در راه مرحوم آقای محمدرضا راه‌چمنی بود نماینده‌ی چند دوره‌ی مردم سبزوار در مجلس. هر کدام ازین دو روزنامه ۸ تیتر دارد، جمعا" ۱۶ تیتر. من سه تیتر را درین متنم مد نظر دارم. آقای پزشکیان آن بالای اسرار گفت "سازندگان نظنز مهمتر از آن را می‌سازند" این یعنی اعتراف به این که اسرائیل و بی۲ های آمریکا اتم نطنز را منهدم کردند. دومی خبر وزیر علوم در بیان ملی از هجرت ۱۲۰۰۰ پژوهشگر از کشور. سومی آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد قطعنامه را "کاغذپاره" خوانده بود و تحریم را "نمنه‌دی"! آدرس عقل را آیا کسی دارد؟!

 

آقای علی لاریجانی سرِ عقل بیا!

نگارش شب ۱ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

آقای علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ج.ا.ایران امروز در "ایکس" نوشت: "این دروغ است که ایران مذاکره نمی‌کند. ما در حال مذاکره بودیم که به ما حمله‌ی نظامی کردید. اگر پیشنهاد عاقلانه و عادلانه‌ای ارائه شود که منافع ایران را حفظ کند، می‌پذیریم."

 

این آقای علی لاریجانی -که خود را عقل کل و قلدور فکر فلسفی! می‌پندارد- خیال می‌کند مذاکره یعنی رفتن سرِ میز هر چه دلت خواست از طرف بگیری و چیزی ندهی. شاگرد آقای حدادعادل بیش نیستی که تز دکتری‌ات را نمره داد. او چی بلد بود که به توی یکی داده باشد. آری، ایران داشت مذاکره می‌کرد، اما سخنان ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ آقاخامنه‌ای در مرقد -که سران آمریکا را "بی‌ادب" = "بی‌تدبیر" خطاب کرد مسیر را دگرگون کرد. آن روز در مرقد، گفت:

 

"به شما چه؟ شما امکانات اتمی دارید، بمب اتم دارید، ویرانگری شدید دنیا در اختیار شما است، به شما چه که ملّت ایران غنی‌سازی داشته باشد یا نداشته باشد، صنعت هسته‌ای داشته باشد یا نداشته باشد؟ [ملّت ایران] یک ملّتی است که اختیارش دست خودش است؛ به شما ربطی ندارد؛ شما چه‌کاره‌اید؟ شما از چه موضع حقوقی‌ای این حرفها را میزنید؟ این مطلب ما است"

 

همین، اولتیماتوم سنگین آقاخامنه‌ای مسیر را به کلی دگرگون کرد و نشان داد دولت پزشکیان، دفتردار نظام است، نه پریذیدنت ایران. تمام نشست‌ها با ویتکاف نماینده‌ی ترامپ در عمان و رُم یک عبث و لاعبه بیش نبود. زیرا چندی پیش از آن در ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ خود آقاخامنه‌ای در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش گفته بود: "مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست" اما با این که آن تاریخ گفت شرافتمندانه نیست ولی دولت پزشکیان، فرستاده شد سر میز مذاکره. ضایع ازین زیادتر؟! مذاکره کسی می‌رود که اختیار داشته باشد. آنان هم فهمیدند پزشکیان در ساختار، هیچ قدرتی ندارد و این پست پس از مرحوم اکبر رفسنجانی مسلوب‌الاختیاری بیش نیست. و ۹ روز پس از سخنرانی مرقد، جنگ اسرائیل با ایران، با فروپاشی نظام فاسد بشار اسد و تاراندن چند هزار نیروی مستشاری نظامی حکومت ایران، در ۲۳ خرداد استارت خورد و فضای ایران را به این روزا رساند. حالا آقای علی لاریجانی سر عقل بیا! لغت‌باز نشو مانند حداد که پاچنار وی بیش نیستی. مذاکره‌ی عاقلانه که می‌گی چه صیغه‌ایه؟! جمع مکسّر؟! یا رباعی مجرد؟! و نه ثلاثی مزید؟! زیاد بازی می‌کنی با لغات. مملکت با لغات و توئیت‌بازها اداره نمی‌شود. به فکر تغییر باشید و تسلیم رأی و خواست اکثریت مردم.

 

پل در جبهه بدون حضور سران نظام افتتاح می‌شد!

نگارش صبح ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

دیروز دوست فرهیخته‌ی من از پل جبهه‌ها گفت؛ در حساب "وضعیت" واتس‌آپ خود. پل‌های شناوری که بدون حضور سران نظام، افتتاح می‌شد و رزمندگان از آن عبور می‌کردند تا بر لشگر صدام، فائق آیند. به او گفتم بلی؛ چُنین بود. جبهه، پل‌ها را بدون سران می‌رفتیم. سران ولی حالا، خود ملت را پل خود کردند در عوض. ملت ولی، عوض‌شان می‌کند وقتش که رِسَد با رَصد. خواسته بودم امروز ستون روزم را درین‌زمینه پیش ببرم که صبح سروقتِ مطبوعات که رفتم، دیدم سخنان آقاخامنه‌ای را تیتر کردند. ذهنم تیرت شد چه بنویسم. که این فکر دستم داد. ابتدا سه فراز سخن آقاخامنه‌ای که برگزیدم، و از بسط مبحث پل، گذر کردم:

 

- "حالا اینها آمدند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند. مسئله این است. این علم است، علم از بین رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمیرود، این وجود دارد"

 

- "حالا این بابا، طرف آمریکایی، پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنی‌سازی نداشته باشد... یعنی چه؟"

 

- "مذاکره با آمریکا بن‌بست محض = ضرر محض است."

 

این سه سخن از آقاخامنه‌ای که من در مطبوعات امروز ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ خواندم، ذهنم سه معنی برای آن یافت: سخن ۱ معنی‌اش این است، تمام تأسیسات هسته‌ای در چهار جای خُنداب اراک، نطنز کاشان، فردوی قم و سایت اصفهان توسط شش بمب‌افکن‌های بی‌۲ آمریکا و شلیک زیردریایی و هواپیماهایی اف ۲۲ و اف ۳۵ اسرائیل نابود شد که ترامپ به آن خلبانان بی‌۲۲ آمریکا لقب "تام کروز" -هنرپیشه‌ی مشهورشان- داد. سخن ۲ "این بابا" یعنی ترامپ. ضرب‌المثل "پا در یک کفش کرده" یعنی پافشاری و لجبازی. من با آغاز سال ۲۰۲۵ متنی نوشته بودم که ترامپ، لج ترامپی دارد و سال ۲۰۲۵ سال لج او با ایران است. چون سند امنیت ملی آمریکا آمده بود نظام جمهوری اسلامی ایران در ۲۰۲۵ باید از خاورمیانه برداشته شود. او لج کرده که ایران هرگز نباید هسته‌ای داشته باشد، چه فن‌اش، چه اسلحه‌اش. سخن ۳ هم یعنی، مذاکره نه. که جایش لابد مقابله است، زیرا مبادله و مرابطه، زمانیه که از درِ مذاکره فقط می‌شود واردش شد. این‌که ملت چه می‌خواهد، باید از خود ملت، پرس‌وجو کرد و قانون اساسی هم آن را از پیش به عنوان رفتاری مدنی و شرعی تصریح کرده است؛ همه‌پرسی یا همان رفراندم. اگر این نشد، میهن و ملت در معرض همین سیاست اعلامی است، خطر است یا ایمنی و امنیت و معیشت، آن بماند به زمانش. ختم این مبحث.

 

آری، پل در جبهه، بدون حضور سران نظام افتتاح می‌شد! و اما حالا ملت، پل سران شد. البته آقاخامنه‌ای در جنگ، یک رزمنده بود و امام خمینی برای حفظش، منعش کرده بود دیگر نرود و یا کمتر روَد. برای مرحوم رفسنجانی هم نذر گوسفن کرده بود وقتی به دست فُرقان ترور شده بود. رفسنجانی البته فرمانده جنگ شده بود، یعنی با حضور امام، او نفر دوم بود در ایران. بعد در صدارتش آنقدر یک‌دنده شده بود و خودمحور، به او لقب "اکبرشاه" داده بود، چپ!

زیان‌رساندن هم‌اکنونِ طیف راست به آقاخامنه‌ای

 
نگارش عصر ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
طرفداران طیف راست با هدف مصادره‌به‌مطلوب، روی جمله‌ای دیشب آقاخامنه‌ای خیز خُردسالانه‌ای برداشته‌اند، غافل از آن، که این کارشان به زیان آقاخامنه‌ای تمام می‌شود. خِرَد شما کجا رفت جناح راست کشور؟ جمله مربوط است به افشای یک جلسه‌ی خصوصی احتمالا" با حجت‌الاسلام آقای حسن روحانی و تیم مذاکره‌کننده‌ی آن دولت، که به برجام ختم شده بود. این حرف:
 
 "البته من همان‌زمان به مسئولان گفتم ۱۰ سال، طولانی و به اندازه‌ی یک عُمر است؛ چرا آن را قبول می‌کنید. قرار شد قبول نکنند اما قبول کردند"
پایان نقل قول
 
 
چرا زیان؟ می‌گویم. اول پردازش جمله، دوم بررسی جمله:
 
- اول پردازش این سخن آقاخامنه‌ای: ۱. تعهد ۱۰ساله‌ی هسته‌ای ایران به ۵ + ۱ را "طولانی" و به حد "یک عُمر" دانست. ۲. با چرای تأکیدی و نهی‌گونه، به آنان رسانید که قبول نکنید. ۳. حتی تیم و دولت حسن روحانی قول دادند یعنی "قرار شد قبول نکنند". ۴. ولی در ادامه تصریحا" و با قید تعجبِ "اما" و جمله‌ی حذَر، گفت: "اما قبول کردند".
 
- دوم بررسی آن، اینک زیان این جمله چی هست؟: ۱. وقتی علم داشت به این‌همه عیب و مخاطره و ضرر برجام و مدت ۱۰ سال اجرای آن، جامعه می‌پرسد چرا پس با اختیارات قانون اساسی جلوِ آنان را نگرفت، زیرا مملکت جای آزمون و خطا و موش آزمایشگاه که نیست. ۲. رهبریت جوامع در ذاتش یعنی هم هدایت یک کشور بر حسب اختیارات قانون اساسی آن کشور و هم نظارت بر کار دولت برای حفظ حقوق میهن و ملتش. پس نمی‌شود وقتی آنان قبول نکردند، جلوی‌شان را نگرفت. اگر واقعاً علم به زیان برجام در همان زمان داشت، باید مانع می‌شد. ۳. به حرکت دولت حسن روحانی "نرمش قهرمانانه" لقب داد که با این نقل جدید، در تصادم است. ۴. به روند پیاده‌شدن برجام توسط نظام اجازه داد حتی نقل می‌کنند امضا کرد مسیر روند را. پس از اول نمی‌بایست اجازه می‌داد چون با افشای این جلسه، معلوم ساخت مخالف برجام، آن‌هم به طولٌ مدت ۱۰ سال آن هم برای اجرا و تعهد، معترض بود.
 
بنابرین؛ جناح راست -که در سنگر ضد برجام محکم ایستاده است- اینک با خیز خبری و جولان با این جمله‌ی افشاگرانه‌ی آقاخامنه‌ای، دارد زیان وارد می‌کند. به قول زنده‌یاد دکتر علی شریعتی "بدترین حمله، بد دفاع کردن است". اقلا" عقل کار بزنید با این کار سبُک خود، زیان به آقاخامنه‌ای نرسانید، چون این جمله به نفعش تمام نشد. زیرا نظارت و مدیریت کشور قانونا" و مسئولا" دست اوست.
 

گذرخان قم شبیه ناصرخسرو تهرون

 
خاطره؛ نوشته‌ی نو از من: ایشون، رزمنده‌ی جنگ در دهه‌ی شصت است، ساکن قم. نونوایی بربری دیدمش. اینم عکسش. داشتم نونم را روی توری کُنج، خنک می‌کردم و سُس سوخته‌اش را با فِرچه، پاک. گفت دهه‌ی ۶۰ جبهه در سنگرهای عراق چمدون‌ چمدون دینار بود که در هر تک و ضد پاتک به سربازان و بعثیان می‌دادند. رزمنده‌هایی از ایران چمدان را که می‌دیدند دینار را غنیمت می‌گرفتند و بعد می‌آوردند گذرخان -جایی شبیه ناصرخسرو تهرون- چنچ می کردند. دینار را می‌دادند، پول ایران می‌ستاندند. حرفش کجاش اهمیت دارد؟! خا می‌گم الآن. دینار پای ریال ایران لنگ می‌زد. اما حالا دینار ریال ایران را حتی پول حساب نمی‌کند تا چنچ. چرا؟ برید از سران جمهوری اسلامی ایران بپرسین. خانمم برای کربلای اربعین امسال -که بار هفدهمش بود- ۱۵ میلیون تومان داد فکر می‌کنید چند کاغذ دینار عراق گرفت؟! نگویم، وحشت می‌کنید! این است آثار سیاست خاورمیانه‌ای نظام آخوندهای ایران. خدایا خِرَد را روزی ایران کن و خردمندان را در آن ازدیاد. دامنه. ۳ مهر ۱۴۰۴ والسلام.
به مناسبت هفته "دفاع مقدس" تحریر کردم
 

خاورمیانه؛ ۲۷ ملت مختلف با ۱۱۰ گروه قومی!

 
نگارش شب ۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
تام باراک اخیراً حرف‌هایی زده که این‌روزها خواندن چنین ایده‌ها و سازوبرگ‌ها، در تحلیل و تسلط اهل فن بر مسائل روز ایران و جهان، بسیار اهمیت دارد. به عنوان یک فرد حساس به مسائل روز، از خوانندگان می‌خواهم حرف این فرد را، چند بار بخوانند حتی ذخیره کنند و بر روی آن تفکر کنند. تکان‌دهنده است. او گفت:
 
"کشورهای منطقه‌ی خاورمیانه توسط بریتانیایی‌ها و فرانسوی‌ها در سال ۱۹۱۶ ایجاد شده‌اند... خاورمیانه‌ای وجود ندارد. در این منطقه، قبایل و روستاها وجود دارند... در خاورمیانه، کشور نداریم، روستاها و قبایل داریم... بریتانیا و فرانسه خطوط مستقیمی در سراسر امپراتوری عثمانی کشیدند تا کشورهای مدرن خاورمیانه را ایجاد کنند، اما خاورمیانه به این شکل کار نمی‌کند... خاورمیانه با فرد، خانواده، روستا، سپس قبیله، جامعه، دین شروع می‌شود و در نهایت ملت... چرا خاورمیانه را توهم می‌نامم؟ [زیرا] غیرممکن است انتظار داشته باشیم ۲۷ ملت مختلف که ۱۱۰ گروه قومی مختلف دارند، با مفاهیم سیاسی، همسو شوند... مردم کشورهای خاورمیانه فقط به این فکر هستند که "زندگی خود و فرزندانشان را بهتر کنند."
 
او سفیر آمریکا در ترکیه و نماینده‌ی ویژه ترامپ در امور سوریه است. بگذرم. فقط این را می‌دانم تیم ترامپ روی خاورمیانه برنامه‌ی نامرئی دارند. مثلاً تمام ژنرال‌های ارتش آمریکا در همه جای جهان برای یک نشست فوری و اضطراری، به آمریکا فرا خوانده شدند.
 
روزگاری دکتر شادروان محمود حسابی -عکس‌نوشته‌ی بالا- گفته بود "جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه‌اش خراب می‌شود و هر کس بخواهد خانه‌اش را آباد کند، باید در ویرانی مملکتش بکوشد"! عکس‌نوشته‌ی بالا
 
البته من سال‌ها فکر می‌کردم این جمله‌ی مشهور، از دکتر محمدحسین پاپلی یزدی جغرافی‌دان ایران و استاد مطرح دانشگاه فردوسی مشهد است. اما بعدها متوجه شدم، مرحوم حسابی آن را انشاء نموده است.
 

پیام تسلیت‌ها در ایران؛ تابلو و منبع اطلاعات و تفکر

 
نگارش شب ۷ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
همسر آقاسیستانی مرجع تقلید دیروز ۶ ، ۷ ، ۱۴۰۴ در نجف درگذشت که از "خاندانی اهل علم و روحانی و از نواده‌های مرحوم سید مجدد شیرازی بود. دو پیام متفاوت از درگذشت آن بانو.
 
- ۱ متن تسلیت آقاخامنه‌ای بر اساس "ایلنا"
 
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
حضرت آیت‌الله آقای حاج سیّدعلی سیستانی (دامت برکاته)
درگذشت همسر مکرّمه‌ی آن جناب را تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسئلت مینمایم. سیّدعلی خامنه‌ای ۷ مهر ۱۴۰۴ پایان نقل قول
 
 
- ۲ متن تسلیت آقای خاتمی بر اساس "نواندیش"
 
بسم الله الرحمن الرحیم
مرجع عظیم الشان حضرت آیت الله العظمی حاج سید علی سیستانی مدظله العالی
درگذشت بانوی بزرگوار و با فضلیت سرکار همسر گرانقدرتان را صمیمانه به حضرت مستطاب عالی و همه بستگان داغدار تسلیت می‌گویم و از پیشگاه حضرت حق جل و علا برای آن فقیده سعیده آمرزش و رحمت الهی و برای بازماندگان معزز صبر و سلامتی و اجر مسألت می‌کنم و از خداوند منان میخواهم که سایه‌ی بلندپایه حضرت‌عالی را که افتخار اسلام و تشییع هستید مستدام و وجود مبارکتان را که منشاء خیر و برکت برای اسلام و مسلمانان و آزادگان جهان بوده است در پناه خود محفوظ بدارد. ۱۴۰۴/۷/۷ ارادتمند. سید محمد خاتمی. پایان نقل قول.
 
،،
سلام جناب حاج علی چلویی
به این متنت همین الآن پاسخ می‌دهم رخف. 👇
 

اطلاعیه‌ی مدیر مدرسه فکرت

جناب آقای حاج علی چلویی سلام
در مورد پیشنهادات به جناب حجت‌الاسلام آقای شیخ احمد باقریان برای خروج از مدرسه فکرت، باید عرض کنم محضر آن رخف که این حرفت مانند آن می‌مانَد که عرب به پیامبر اکرم ص بگوید سلمان -سلام‌الله- را چرا به جمع عرب‌ها راه دادی؟! نه فقط راه داد، حتی سلمان -سلام‌الله- را آن حضرت از اهل‌بیت -علیهم‌السلام- کرد. این مثال را زدم تا استدلالت را فرو بریزم. از سوی دیگر، مدرسه فکرت اگر مختص روستای داراب‌کلا بود، اسمش می‌شد "مدرسه فکرت داراب‌کلا". اما من چنین قیدی در تأسیس این مدرسه نیاوردم. این صحن، شامل داراب‌کلا هست تا اوسا و مُرسم و سرتا. و از نکا هست تا بهشهر و گرگان و شهر مشهد همه‌ی ماها. و از آنجا هست تا اسفراین و مرند و اصفهان و تهران و قم و کرج و بابل و قزوین و حتی تا ممَسنی استان فارس و شهر آبادان و تمام جاهای ایران، حتی اکوادور و آلمان. اگر برشمارم شهرها را این متنم از هفتاد کف دست می‌گذرد. استاد باقریان را من دعوت کردم، خودش، دو بار ازین صحن رفت، دفعه‌ی آخر بدون دخالت من، به اصرار چند عضو این صحن، حاضر به حضور شد و این بار، محکم و مؤثرتر از قبل، می‌مانَد. به‌هرحال، درخت که میوه داشته باشد، سنگ و کپِّل می‌خورَد. این شیخ مجتهد در جمع صحن، ثمر دارد و ثمر می‌دهد. سنگ هم بخورَد، خا بخورد. سرِ نبی اکرم ص در طائف، خاکروبه ریختند، اما دست از ابلاغ بر نداشت. داخل همین متن از استاد باقریان می‌خواهم صحن بمانَد، زیرا مؤثر است و درخت پرثمر. پیشنهادت جناب حاج علی چلویی با چارچوب دینی و اخلاقی جور نیست. جبهه را هم، تمام ملت و مذاهب و گرایش‌ها پیش بردند، در مدرسه‌های ایران گاه از همه‌ی قبایل و شهرها و مذهب‌ها درس می‌خواندند، مانند دبیرستان البرز تهران و مدرسه رفاه تهران و مدرسه فیضیه قم و مدرسه‌ی پریزاد و مدرسه‌ی دو درب مشهد.
۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ سه شنبه
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 

روزنامه جوان به سعید جلیلی چرا تاخت؟!


نگارش صبح ۹ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
نظر روزنامه‌ی جناح راستی "جوان" (وابسته به سپاه) در مورد این روزای آقای سعید جلیلی و برخی از نمایندگان پیرو او در طیف راست مجلس. عین نقل قول در زیر:

 

- "آقای جلیلی، در ذیل نیروهای انقلاب تعریف می‌شود. با این حال او نسبت روشنی با انسجام ملی ندارد. تلاش او برای تفهیم اتهامات به روحانی و برجامی‌ها چه حاصلی برای مردم در این نقطه زمانی و مکانی دارد، جز اثبات خودش دنباله‌رُوهای او در مجلس ویدئو می‌پراکنند که برجام را به رهبری تحمیل کردند، اما، چون «آیت‌الله خامنه‌ای شاه و دیکتاتور نیست، پذیرفته است»! با آنکه رهبری بارها از زحمات رئیس‌جمهور تقدیر کردند و در دیدار هفته دولت امسال گفتند که «این زحمات باید قدرشناسی شود»، می‌گویند «مردم در انتخاب پزشکیان اشتباه کردند»! در انتخاب شما به عنوان نماینده مجلس چطور؟ عین حق و عدالت و درستی را انتخاب کردند و جز این هرچه بود، باز اشتباه بود؟! این مقایسه‌ها و تحلیل‌ها، نهایت بی‌شرمی است. آن دیگری از همین دسته در مجلس می‌گوید «من ضبط‌صوت رهبری نیستم». تو کی هستی که چنین شئ‌ای یا چیزی باشی یا نباشی؟! چگونه خودت را با هر نسبتی با آن جایگاه مقایسه می‌کنی؟! کسانی که اگر بخشی از مردم حزب‌اللهی به آنان توجه کردند و رأی دادند، به دلیل انتساب خودشان به آن جایگاه بود، حالا ادعای آزادمنشی و استقلال سیاسی می‌کنند. این چیزها فضای سیاسی کشور را نه‌فقط از انسجام خارج کرده است که آن را به ابتذال کشانده است."

 

توضیحاتی هم من بیفزایم: این چند روزی بارها از سوی افرادی از جناح راست و یا هم‌راستا با تفکر این طیف، برجام به عنوان برنامه‌ای زیانبار مورد نقد قرار گرفت. حتی در برخی نوشته‌ها از "تقصیرکاران" سخن به میان آوُرده شد و نیز این‌که آقاخامنه‌ای از افشای جلسه‌ای سخن گفت که خلاصه‌اش این بود از زیان برجام مطلع بود و به دست‌اندرکاران آن گفت و آنان قبول کردند ولی کار خودشان را عملی کردند که در من در پاسخ می‌گفتم وقتی علم به این زیان و سرشت برجام وجود داشت، چرا به عنوان یک کار خطرناک و زیانبار، مانع نشد که اینک وقتی سرنوشت برجام این شد، بشود آن را میان مردم مطرح نمود، این کار چو سود؟! به نقد من هم درین صحن، نقد و ایراد وارد شد که نقد و نظر البته امر بدیهی و طبیعی و عقلی است. حالا خود درون جناح راست، بر سر افراطی‌گری درین ماجرا، غوغا بپا خاست که روزنامه‌ی "جوان" در بالا به آقای سعید جلیلی و پیروانش این‌گونه تاخت.

 

دو حرکت مشکوک در خاورمیانه

نگارش شب ۹ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

دو حرکت در خاورمیانه، از دیروز به این ور مشکوک به نظر می‌رسد:

 

- یکم پرواز هواپیماهای تانکر سوخت‌رسان ارتش آمریکا به سمت کشور قطر.

 

- دومی صدور "فرمان اجرایی" ترامپ که "اگر به قطر حمله شود، آمریکا باید «تمام اقدامات قانونی و مقتضی شامل اقدامات دیپلماتیک، اقتصادی و در صورت نیاز نظامی را برای دفاع از منافع آمریکا و کشور قطر اتخاذ کند."

 

نظر من: فرمان ترامپ علامت این است در صورت جنگ دوم اسرائیل با ایران، قطر خاک آمریکا محسوب می‌شود. و این یعنی قرارگاه جنگ در قطر است که بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه است. اضافه کنم امروز در شهری بودم، که چندین مرحله غرّش عبور هواپیماها در ساعات متوالی را شاهد بودم. اما ارزیابی دقیقی از آن پیدا نکرده‌ام.

 

رد مذاکره = تشدید مخاطره


نگارش شب ۱۰ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
امروز یک پهپاد تریتون ارتش آمریکا از الظفره‌ی امارات بر فراز خلیج فارس -مسیر مشخص در عکس- دست به جمع‌آوری اطلاعات در مورد ایران زد. تریتون قدرت پرواز به مدت طولانی را دارد و ارتش آمریکا ارزیابی خود را بر پایه‌ی اعتماد به این تریتون انجام می‌دهد.

تحلیل نظری من: ۱. این حرکت نظامی، فقط جنبه‌ی جمع‌آوری ندارد. ۲. ممکن است دستاویزی باشد تا سپاه -که در یک تفکیک کار خلیج فارس بر عهده‌ی اوست و مکُران بر عهده‌ی ارتش- به واکنش دست بزند. ۳. ممکن است نوعی عملیات فریب باشد تا تست شود. ۴. رد مذاکره در ازای تشدید مخاطره، این احتمالات را هم وارد حریم جغرافیایی و فضای روانی جامعه کرده است. ۵. لج ترامپی در ۲۰۲۵ روی ایران در حال پیاده‌شدن است و احتمال فروکش‌کردن آن، بسیار، بسیار، پایین است.

۲۰۰ فروند هواپیمای جنگنده

نگارش شب ۱۱ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

این که آمریکا این روزا از سراسر جهان تا ۲۰۰ فروند هواپیمای جنگنده با ۱۵ سوخت‌رسان هوایی ارتشش را وارد منطقه و قطر کند، نشانه‌هایی در خود بر جای می‌گذارد. تجهیزاتی تااین‌مقدار هجومی، حاکی از وسعت وخامت است، که خود وزیر دفاع کابینه‌ی پزشکیان آقای "امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده" در واکنشش گفت: "مردم حواسشان به جنگ روانی دشمن باشد، اگر هم جنگی به ما تحمیل شد وظیفه‌ی ما نظامیان این است که دفاع کنیم." فعلاً من فقط دارم لج ترامپی را رصد می‌کنم. بگذرم.

 

تابوت فقیران

 

نگارش صبح ۱۳ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی

در کتاب "مرگ آن گاه که بیاید" اثر آقای کریم فیضی سرگذشت دویست نفر از مشاهیر جهان ۱۰۰ نفر از جهان و ۱۰۰ نفر از ایران در قالب داستان آمد. من چند سال پیش آن را خواندم. ص ۲۰۳ آن از ویکتور هوگو نویسنده‌ی مشهور کتاب "بینوایان" سخن گفت. هوگو گفته بود، یعنی وصیت کرده بود:

 

- "بسیار مایلم تابوت من با تابوت فقیران، به گورستان عمومی شهر حمل شود."

 

این شخصیت جهانی می‌گفت "من به خداوند ایمان کامل دارم" اما اعتقاد داشت -از دعا و مغفرت‌خواهی اصحاب کلیسا رضایتی ندارم و ابراز تنفُّر می‌نمایم." وقتی این شخصیت را با این تزهایی نابش با کسانی در ایران مقایسه می‌کنم، می‌بینم چقدر برای جای دفن و مراسم خاص و ریخت و پاشِ افراد داخل در حکومت، دست و پا می‌کنند و شرَف فرد را در اَشرافیت جای دفن و کفن می‌گیرند. تقدسات در جای خود بسیار مهم و محدود است، اما پیروان قدرت، همتی جزین ندارند افراد را بی‌جهت بزرگ و مشهور و مقدس جلوه دهند. شهرت آنان حتی از شهرشان عبور نکرد، چه رسد به جهان. از هوگو هم نمی‌آموزند آن هوسرانان قدرت! آن کسانی که مردم را به آخرت دعوت و وعدَت می‌دهند، ولی خودشان را در آخور بند کرده‌اند!


لااقل قیمت لوبیا چیتی را هم
برن روی منبر تلویزیون به مردم بگویند کیلویی چند شده!


نگارش شب ۱۳ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
آقای "حجت‌الاسلام علی محمدی‌سیرت مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در نیروی قدس سپاه" گفت: "انقلاب اسلامی و جبهه‌ی مقاومت در ۴۸ سال گذشته راه خود را با قدرت پیموده‌اند و در آینده نیز با صلابت به پیش خواهند رفت"

این شیخ شاغل در سپاه قدس لااقل دو چیز دیگر را هم به ملت بگوید: ۱. درین ۴۸ سال کدام کشور خاورمیانه را توانستند مانند خودشان کنند؟! کدام دولت عربی را توانستند توسط مردم خودشان، واژگون کنند؟! نگاه کنند خاورمیانه را ببیند برای جمهوری اسلامی ایران چی مانده است! و مردم ایران را هم ببینند که در معیشت چه دردسرهایی دارند می‌کشند. واقعاً شرم‌آور است این‌جور حرف آن هم نزد این ملت در رنج و زجر. ۲. جولان‌‌دادن با این طور سخن، نه نون برای مردم می‌شود، و نه آب و آجر. حیا که ندارند، برند قیمت لوبیا چیتی را هم روی منبر تلویزیون‌شان به مردم بگویند کیلویی چند شد! یک سایت ایران، امروز گزارش داد قیمت یک کیلوی آن از ۶۵۵ هزار تومان عبور کرد. مردم را با افکار پوسیده به حلقوم خطر هُل می‌دهند، موقع جنگ هم که می‌شود، به پَستو می‌روند.

 

برنج، قاطی! مردم، عاصی!

حکومت مشغول خود و خاورمیانه است، همطی!!

 
نگارش شب ۱۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
مدیر جهاد مازندران - اسمش را نمی‌دانم- خبر داد "۱۱۵ پرونده‌ی تخلف تعزیراتی به ارزش ۱۱۴ میلیارد تومان برای شالی‌کوبی‌های مازندران و ۲۲ پرونده تخلف تخلیط برنج در مازندران" تشکیل شد.
 
پایان نقل قول
 
 
تاکنون در ایران معلوم شد اجناس خوب با اجناس ناجور درهم (به قول این دولتمرد: تخلیط) می‌شود. برمی‌شمارم:
 
 
۱. درهم‌کردن سیب‌زمینی با خاک
 
۲. درهم‌کردن قند با قنده‌خاک
 
۳. درهم‌کردن عسل با مرّباجات
 
۴. درهم‌کردن رأی مردم گاه با تقلّبات
 
۵. درهم‌کردن بنزین با آب
 
۶. درهم‌کردن فرنی با نخاله‌آرد
 
۷. درهم‌کردن مردم معترض با لفظ زشت "خش و خاشاک"
 
۸. درهم‌کردن در اتاق با ارّه‌خاک
 
۹. درهم‌کردن آش توراهی با موریانه‌حبوبات
 
۱۰. درهم‌کردن موز رسیده و کال با گاز آمونیاک
 
۱۱. درهم‌کردن برنج با کیسه‌کیسه جنس ناناب
 
 
 
خدایا کدام پادشاه ایران بود که گفت ایران را از خشکسالی، دروغ و یکی دیگه یادم رفت چی، دور دار. گویا داریوش بود. برنج، قاطی! مردم، عاصی! حکومت مشغول خود و خاورمیانه است، همطی!!
 
 

رسوخ تز کاهن در ایران

 
نگارش ظهر ۱۵ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
در دوره‌ی ۵ جلدی کتاب "روایت تفکر و تمدن از آغاز تا کنون" خوانده بودم وقتی کاهن می‌مُرد او را به همراه تعدادی زیاد از "خدمتکارانش" در معبدی دفن می‌کردند، چون باور برین بود خدمتکاران در آن دنیا هم به "ارباب خود خدمت می‌کنند"! رجوع شود به ص ۲۸ کتاب. روشن کنم کاهن کسانی بودند که امور دینی مردم را متولی‌گری می‌کردند و خود را نماینده‌ی خدا حتی بیشتر از خدا می‌پنداشتند و مردم هم، یا از سر خرافه و جهل و یا روی ترس و ستم، درین پنداشت غلط، غرق بودند. این طرز تفکر در جوامع نزدیک به هم سرریز می‌کرد و هنوز هم در بافت جامعه رسوخ دارد. در همین جمهوری اسلامی ایران نگاه شود که چگونه افراد متصل به حکومت را در جاهای خاص! دفن می‌کنند و حتی زیارتگاه درست می‌کنند و انگار قبرستان عمومی مال مردم و مستمندان است و آنان و مستکبران باید ویژه، خاک شوند . مثلاً آقای حجت الاسلام علی‌اکبر ناطق نوری می‌گفت باید ذوب شد در نفر اول کشور و یا امیرعباس هویدا حتی می‌گفت "شخص دوم نداریم، فقط شاه و بس." در مورد نقل قول هویدا نخست‌وزیر شاه، نگاه شود به ص ۱۱۷ کتاب "آن حکایت‌ها" گفتگوی هرموزکی یزدی با احسان نراقی.
 

معلمان، سرایداران، سربداران

نگارش عصر ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

سلام آق سید جعفر حاتمی. کشورهایی که به رشد و توسعه بر پایه‌ی دانش و ارزش بومی ملت خود اهمیت دادند، اول از همه به آموزش و پرورش به عنوان سرمایه نگاه کردند، نه هزینه. آموزش هزینه نیست، سرمایه است. معلم در چنین تفکری، نقش سازنده‌ی تمام افراد یک کشور را دارد، از دهیار تا رئیس‌جمهور و امپراتور. انتشارت مفید و جذاب و آموزنده بود. درود. دامنه.

 

این پیام من بود به آق سید جعفر که در بخش "وضعیت" واتس‌آپ کلیپ گذاشت و در آن جایگاه معلمان در چند کشور سنجیده شد. مثلاً ژاپن که معلم حقوقش از وزیران بیشتر شد و نخست‌وزیر علت آن را این دانست، که این معلم است وزیر می‌سازد، دانشمند و امپراتور. و در انتهای آن کلیپ بخشنامه‌ای بود از آموزش و پرورش تهران که از کمبود سرایدار گفت. سرایداران محترم در محیط مدرسه با معلم و دانش آموز هم‌نفَس هستند و زحمتکش. بخشنامه اما تقاضا داشت چون سرایداران کم هستند، خود معلمان هم می‌توانند همزمان سربدار شوند. بگذرم. وقت معلم باید وقت وزیران‌سازی باشد و امپراتورساختن و مهندس و دانشمند تحویل کشور و جهان دادن. سرایداران شریف‌اند، اما معلم جایش کلاس است و درس و دفتر و کتاب و تفکر. یاد سریال سربداران افتادم که سربازی بودم سال ۱۳۶۳ چالوس، تماشاش می‌کردم. شیخ حسن جوری -استاد امین تارُخِ خدابیامرز- تا می‌توانست درس می‌داد. و ایلخان مغول تا از قاضی شارع -استاد علی نصیریان- با قضاوت‌های شرعی ناحقش، می‌پرسید چه از ما لازم دارید؟! همش دو کف دست و سر سوی آسمان می‌کرد، جواب می‌داده است: ان‌شاءالله تعالی آخرت! لابد این "آخرت، آخرت"، آخرین عُرضه و جُربزه‌ی آموزش و پرورش به معلمانش هست که خواسته‌های آرام و مدنی صنفی‌شان حتی در جلوِ مجلس سرکوب شد، چه رسد به مقام و منزلَت و تأمین منزل‌هایشان.

 

 

 

معلمان، سرایداران، سربداران

نگارش عصر ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

سلام آق سید جعفر حاتمی. کشورهایی که به رشد و توسعه بر پایه‌ی دانش و ارزش بومی ملت خود اهمیت دادند، اول از همه به آموزش و پرورش به عنوان سرمایه نگاه کردند، نه هزینه. آموزش هزینه نیست، سرمایه است. معلم در چنین تفکری، نقش سازنده‌ی تمام افراد یک کشور را دارد، از دهیار تا رئیس‌جمهور و امپراتور. انتشارت مفید و جذاب و آموزنده بود. درود. دامنه.

 

این پیام من بود به آق سید جعفر که در بخش "وضعیت" واتس‌آپ کلیپ گذاشت و در آن، جایگاه معلمان در چند کشور سنجیده شد. مثلاً ژاپن که معلم حقوقش از وزیران بیشتر شد و نخست‌وزیر علت آن را این دانست، که این معلم است وزیر می‌سازد، دانشمند و امپراتور. و در انتهای آن کلیپ بخشنامه‌ای بود از آموزش و پرورش تهران که از کمبود سرایدار گفت. سرایداران محترم در محیط مدرسه با معلم و دانش آموز هم‌نفَس هستند و زحمتکش. بخشنامه اما تقاضا داشت چون سرایداران کم هستند، خود معلمان هم می‌توانند همزمان سربدار شوند. بگذرم. وقت معلم باید وقت وزیران‌سازی باشد و امپراتورساختن و مهندس و دانشمند تحویل کشور و جهان دادن. سرایداران شریف‌اند، اما معلم جایش کلاس است و درس و دفتر و کتاب و تفکر. یاد سریال سربداران افتادم که سربازی بودم سال ۱۳۶۳ چالوس، تماشاش می‌کردم. شیخ حسن جوری -استاد امین تارُخِ خدابیامرز- تا می‌توانست درس می‌داد. و ایلخان مغول تا از قاضی شارع -استاد علی نصیریان- با قضاوت‌های شرعی ناحقش، می‌پرسید چه از ما لازم دارید؟! همش دو کف دست و سر سوی آسمان می‌کرد، جواب می‌داده است: ان‌شاءالله تعالی آخرت! لابد این "آخرت، آخرت"، آخرین عُرضه و جُربزه‌ی آموزش و پرورش به معلمانش هست که خواسته‌های آرام و مدنی صنفی‌شان حتی در جلوِ مجلس سرکوب شد، چه رسد به مقام و منزلَت و تأمین منزل‌هایشان.

بگذرم. به مناسبت گشایش مدرسه‌ها در مهرماه

 

 

 

معلمان، سرایداران، سربداران

نگارش شب ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

سلام آق سید جعفر حاتمی. کشورهایی که به رشد و توسعه بر پایه‌ی دانش و ارزش بومی ملت خود اهمیت دادند، اول از همه به آموزش و پرورش به عنوان سرمایه نگاه کردند، نه هزینه. آموزش هزینه نیست، سرمایه است. معلم در چنین تفکری، نقش سازنده‌ی تمام افراد یک کشور را دارد، از دهیار تا رئیس‌جمهور و امپراتور. انتشارت مفید و جذاب و آموزنده بود. درود. دامنه. این پیام من بود به آق سید جعفر که در بخش "وضعیت" واتس‌آپ کلیپ گذاشت و در آن، جایگاه معلمان در چند کشور سنجیده شد. مثلاً ژاپن که معلم حقوقش از وزیران بیشتر شد و نخست‌وزیر علت آن را این دانست، که این معلم است وزیر می‌سازد، و دانشمند و امپراتور از تعلیم معلم بالا آمدند. و در انتهای آن کلیپ، بخشنامه‌ای بود از آموزش و پرورش تهران که از کمبود سرایدار گفت. سرایداران محترم در محیط مدرسه البته که با معلم و دانش‌آموز هم‌نفَس هستند و زحمتکش. بخشنامه اما تقاضا داشت چون سرایداران کم هستند، خود معلمان هم می‌توانند همزمان سربدار شوند. وقت معلم باید وقف وزیران‌سازی باشد و امپراتورساختن و مهندس و دانشمند تحویل کشور و جهان دادن. سرایداران شریف‌اند، اما معلم جایش کلاس است و درس و دفتر و کتاب و تفکر. یاد سریال سربداران افتادم که سربازی بودم سال ۱۳۶۳ چالوس، تماشاش می‌کردم. شیخ حسن جوری -استاد امین تارُخِ خدابیامرز- تا می‌توانست به مردم در کوی برزن درس می‌داد. ولی ایلخان مغول تا از قاضی شارع -استاد علی نصیریان- با آن قضاوت‌های شرعی ناحقش، می‌پرسید چه از ما می‌خواهید؟! همش دو کف دست و سرش را سوی آسمان می‌کرد و ریاکارانه جواب می‌داده است: "ان‌شاءالله تعالی، آخرت"! لابد این "آخرت، آخرت"، آخرین حواله‌ی آموزش و پرورش به معلمانش هست که خواسته‌های آرام صنفی‌شان حتی، در جلوِ مجلس سرکوب شد، چه رسد به مقام و منزلَت و تأمین منزل‌هایشان. بگذرم. به مناسبت گشایش مدرسه‌ها در مهرماه

 

باران نجف و روحانیت نجف

 
نگارش ظهر ۱۷ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
در کتاب آقای جعفر شیرعلی‌پناه تحت عنوان "دایرةالمعارف مصور تاریخ زندگی امام خمینی" نشر سایان خوانده بودم که وقتی در نجف باران می‌آمد برخی از روحانیون از خانه بیرون نمی‌آمدند "تا نکند آب ناپاک به بدنشان ترشُّح کند." او علت را این دانست که روحانیت نجف "به نجس و پاکی دینی خیلی اهمیت می‌دادند." علاقمندان به مطالعه‌ی بیشتر ر.ک: ص ۱۳۸ کتاب.
 
در بین روحانیت همواره بوده‌اند که فرع بر اصل می‌چربد. مستحب بر واجب سبقت می‌گیرد. خرافه بر عقل سوار می‌شود. و از همه جالب‌تر کلاه شرعی برای متشرّعین، تشریح و تجویز می‌گردد، حتی سر شرع هم شیره مالیده می‌شود. بگذرم. ظاهر همیشه بر باطن غلبه داشت. البته همان عصر تعدادی‌شون در نجف می‌گفتند شاه ایران را "نباید تضعیف کرد" حتی او را "ناجی شیعیان" می‌دانستند.
 
 

عقب‌نشینی به ژرفای درون

 
نگارش صبح ۱۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
وقتی ملتی مورد حقارت امیران و خُرده‌امیران خود قرار گیرد به کجا عقب می‌نشیند؟! آیزایا برلین می‌گوید بیشتر به سمت درون یعنی "زُهدورزی". مانند ملت آلمان در قرن‌های ۱۷ و ۱۸ که نتوانستند دولت مرکزی تشکیل دهند، نقل است در آن دو قرن آلمان ۳۰۰ امیر و ۱۲۰۰ خُرده‌امیر به خود دید. آشوب ۳۰ساله، حس حقارت، نفرت از حاکم و محزون از ضعف ملی عوارضی بود که به عواید یک ملت منجر شد. حتی زهدورزی، ریشه‌ی رومانتیسم اروپا شد و بیشتر، خود را در سبک ادبیات غمگین و مردم‌پسند، تجلّی (=نشان) داد.
 
در همان جنبش بود که مردم به دیدار هم نائل می‌آمدند؛ زیرا سران فکری این جنبش مدنی معتقد بودند تنها راه پی‌بردن به درون همدیگر، "دیدار و رابطه و حرف‌زدن" است، چراکه در حرف و دیدار، نظردوختن به چهره‌ی یکدیگر و تماشای پیج‌وتاب اندام و شنیدن صوت سخن، راه عبور به درون همدیگر است. مردم آلمان حقارت خود را با عقب‌نشستن به درون، اندوه‌زُدایی کردند. بگذرم.
 
اشاره: علاقمندان می‌توانند به کتابی که خودم آن را خرداد ۱۳۹۸ مطالعه کردم، رجوع کنند: به ص ۶۹ تا ۷۹ کتاب "ریشه‌های رومانتیسم" اثر فیلسوف سیاسی روسی مهاجر به لندن "آیزایا برلین" (۱۹۰۹ - ۱۹۹۷) ترجمه‌ی عبدالله کوثری در ۲۳۴ صفحه.
 

قصه و جمعه و خطبه!

 
نگارش شب ۱۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
در یک سایت خبری ایران خواندم که "حجت‌الاسلام" آقای "احمد مطهری‌اصل" در نمازجمعه‌ی ۱۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ تبریز مدعی شد:
 
- "این‌بار اگر جنگی رخ دهد، صرفاً با چند موشک به سمت اسرائیل و حیفا نخواهد بود؛ بلکه همه‌ی منطقه خواهند فهمید که اگر با نگاهی بد به جمهوری اسلامی بنگرند، اسرائیل و آمریکا باید از منطقه کوچ کنند."
 
پایان نقل قول
 
اما نظرم: فقط یا امامزاده بیژن!!! همین. اما یک خاطره هم بگویم: مادرم قصه می‌گفت. یادم است چه جور. یکی در امامزاده هاشم گردنه‌ی هراز -نه آن مسیر سفیدرود رشت- توی برف گیر گرد. گمانم آن سال‌ها اسب و قاطر بود نه اتومبیل و کامیون. گفت یا امامزاده هاشوم! ازین بند و کاتی در پاشوم. نذری را ادا کانوم. از کاتی (=آن نوک گردنه) که عبور کرد، خاش پِشت سر را حتی نِشاهوه و در بورده. بگذرم. قصه‌های مادرها قشنگ‌تر از خطبه‌های این نمازجمعه‌خوان‌های مشهور کشور بود.
 

حتی دختر ملامحسن را در بیابان گرگ خورد

۱۹ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی
ملامحسن فیض کاشانی را از کاشان بیرون کرده بودند که به روایت ابراهیم باستانی پاریزی در ص ۷۳ کتاب "نونِ جو و دوغِ گَو" حتی "در بیابان سرد دخترش را گرگ خورد". ملامحسن، هم پیش ملاصدرا درس خواند و هم دامادش شد. این فقیه فیلسوف، تفکر میانه داشت و موسیقی را جایز می‌دانست. فقیه‌های خشک مغز قرن ۱۱، تاب این فقیه و شاعر و محدث را نداشتند و مانند ملاصدرا او را از شهر بیرون کردند. تبعید و تکفیر، ارزان‌ترین اسحله‌ی فقیهان خشک‌مغز بوده است. همیشه فقیهان خشک، علیه‌ی فقیهان تر و تازه دست به کار بوده و هستند و بنیاد تفرقه و هرج و مرج فقهی و اجتماعی را هم‌اینان در میان ملت ریختند. بگذرم.
 
 
،،
 
قم، امروز لحظاتی پیش ۱۹ آبان ۱۴۰۴ بزرگراه مرتضی آوینی شمالی. هوای آبانی قم، از هوای تابستانی چیزی کم نداشت! آفرینش در بارش است. پس ای آسمان باران ببار بر ایران و جهان و انسان. دامنه
 
 

مراعات جانب عقل

۱۹ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی
یکی از مفسران اسلام در جهان علامه طباطبائی بود. او در ص ۱۹۶ جلد ۴ المیزان مرابطه در جامعه‌ی مسلمین را مطرح کرده و دو تا از چند شرط مهم را این می‌دانست که کسی حاکم می‌شود باید در انجام کارهایش مشورت کند و هرگز امپراتوری و سلطنت نکند. آن مرد شایسته حتی در ص ۱۵۹ همان جلد گفته است به جهت این که فطرت عقل بر پیروی حق است، اسلام بر اساس مراعات جانب عقل، قوانین خود را وضع نمود. بنابراین با توجه به این تفکر علامه، عقل‌ستیزان در واقع شرع‌ستیزان هستند و شرع را با ناقص‌الفکری خود صدمه وارد می‌کنند. هنوز هم روح اخباری‌گری وجود دارد که همه‌چیز را از راه حدیث و روایت می‌خواهند ببینند.
 
 

تا بازار اصلاح نشود...

۲۱ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی
آقای محمدمهدی فولادوند مترجم سرشناس قرآن در ص ۴۴۹ کتابش با عنوان "قرآن‌شناسی" نقل کرده است که "مرحوم آیت... عبدالرحیم حائری" معتقد بود "تا بازار اصلاح نشود، جامعه‌ی اسلامی اصلاح نمی‌شود." این عالِم دین در زمان حیاتش "جامعه‌ی اخوان اسلامی" را با انگیزه‌ی دفع تفرقه، در ایران تأسیس کرده بود.
 
به نظرم حرف درستی زد. خودِ فولادوند در ص ۴۲۰ همین کتاب از واژه‌ی ظلم معنی تکان‌دهنده ارائه داد و گفت: "ظلم یعنی نابجاکاری".
 
بازار ایران -دولتی و خصوصی هر دو- به یک عبارت دچار نابجاکاری شد یعنی ظلم با مردم. البته ریشه‌ی این پدیده به بسیاری از فسادهای سرسام‌آور باز می‌گردد که در حکومت ایران کنونی رواج گرفت و در هیچ بلاد دیگری چنین نوع بزِه و بلایی دیده نمی‌شود. در اِنجیل از قول عیسی مسیح -سلام بر او- آمده است: اگر همه‌ی عالَم را به دست آوری و خود را در بازی، تو را چه سود دهد.
 

ستمکاری علما

۲۴ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی
ار جلد ۱ تفسیر المیزان ص ۵۷۶ چند سال پیش یادداشتی در دفترم نوشته بودم که جا دارد این جا مطرح کنم که در آن جلد گفته بود "اختلاف‌های دینی و انحراف از جاده‌ی صواب [=راه درست] علتش ستمکاری علما است" که یا "مطالب کتاب خدا را به مردم درست نگفتند و یا تحریف کردند و یا تأویل [یعنی تطبیق های بی‌جهت] نمودند". من برین نظرم که البته مردم ایران به خاطر این که یک حکومت به‌ظاهر دینی روحانیت را به چشم خود طی بیش از چهل سال متوالی مشاهده کردند، دیگر حتی برای اغلب مراجع هم اعتبار و نفوذ معنوی و دخالت شرعی قائل نیستند. روح انسان موجودی است که در چهاردیواری بدن نمی‌گنجد و در چارچوب ستمکاری علمای دین هم متوقف نمی‌شود، روح، پیِ متحد واقعی خود می‌گردد و عُلقه‌ی خود را خود پیدا می کند، چون یک روح درستکار هیچگاه تحت امر ستمکار نمی‌رود. روح ملت از ستمکاری و ظاهرسازی دینی آزُرده شده است و تاوان آن بسیار شکننده خواهد بود. آن روز هم می‌رسد.

دو خبرنگار جهان از ایران به سمت سکولار روایت کردند

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی : ۱ ، ۹ ، ۱۴۰۴ :
دیشب سی‌ام آبان خواندم که نیکولاس پلهام خبرنگار خاورمیانه‌ی نشریه‌ی "اکونومیست" و آدام‌ رابرتز سردبیر دیجیتال این مجله، در شماره‌ی ویژه‌ی پیش‌بینی سال ۲۰۲۶ گفتگویی درباره‌ی ایران داشتند. این دو می‌گویند به‌تازگی در ایران بازدیدی صورت دادند و در جریان این مشاهدات متوجه شده‌اند که "جامعه‌ی ایران بسیار سکولار است و مردم علاقه‌ی زیادی به پیوستن به جامعه‌ی جهانی دارند." من -دامنه- هم توضیحات دارم که می‌دهم: وقتی گزارش این دو نویسنده را خواندم، یاد درس شکاف‌ها در "جامعه‌شناسی سیاسی" افتادم که استاد ما به ما آموخت جامعه بر بستر نیروهای سیاسی و نیروهای سیاسی بر بستر تضادها و تضادها بر بستر یکی از پنج شکاف اصلی شامل شکاف متوازی، شکاف متراکم و شکاف متقاطع و...، وارد فاز دموکراسی یا دیکتاتوری یا توتالیتری، یا آنارشیستی می‌شود. مثال می‌زنم: شکاف‌های میان مذهب و ملت و حکومت و نیروهای مذهبی و لیبرال و نظامیان و بوروکراسی و اقتصاددانان و روشنفکران و سایر نسل نوجوان و جوان و دانشجویان در ایران، به شکاف متراکم تبدیل شده است و بدترین شکاف، شکاف متراکم است یعنی روی هم بار می‌شود. و در اثر آن فکر و گرایش جدید تولید می‌شود و حالت انفجاری رخ می‌دهد. در حکومت‌های دموکراتیک، شکاف‌ها متقاطع است مانند پل‌های غیرهمسطح که گره ترافیک کور نمی‌شود و با خردمندی حل می‌کنند. اما این نظام کنونی ایران در اثر نبود تفکر درست در حاکمیت، و فقدان فرد یا فکر تأثیرگذار، دچار شکاف متراکم شده است و گره‌ها هم کور گِر افتاده است و دیگر کسی هم در حکومت ایران نیروی نفوذ و محبوبیت و کاریزما را ندارد که چیزی بگوید ملت که حرفش را ملت گوش کند و صحیح بداند. ملت از حاکمان خود پیش افتاده است و جهان و ایران را بهتر می‌فهمد. اما شکاف ایران فعلاً در وضعیت انباشت و تراکم است. ذات نیروهای مذهبی هم تفرقه و غیریت‌سازی است. حالا کی این تراکم شکاف مانند گاز در درون چاه نفت بترکد، هنوز هیچ‌کس نمی‌داند. می‌گویند ضعف شاه این بود مردم را هیچ حساب نمی‌کرد و به همه‌ی کسان حکومت سعی کرد حرف خودش را دیکته کند و و آخر هم کشور ا تک‌حزبی کرد و سرانجام از اسب پیاده شد و از اصل هم افتاد. در پایان صورت‌بندی شکاف‌ها را برای کسانی که می‌خواهند بیشتر و بهتر بدانند، می‌نویسم و در جعبه‌ی پاسخ پیوست می‌کنم. صورت‌بندی شکاف‌ها در جامعه‌شناسی سیاسی را بدین‌گونه ارائه می‌کنم:

 

- جامعه‌ی تک‌شکافی فعال.
مثل شکاف پروتستان و کاتولیک در انگلستان.

- جامعه‌ی دوشکافی متوازی.
مثل احزاب مذهبی و غیرمذهبی هلند.

- جامعه‌ی تک‌شکافی متراکم.
مثل تراکم مذهب و احزاب لائیک در ایرلند و ترکیه

- جامعه‌ی دوشکافی متقاطع
مثل شکاف سوسیالیسم و لیبرالیسم در سوئد، فرانسه

- جامعه‌ی سه شکافی متقاطع.
مثل شکاف طبقات، روستا و شهر و مذهب در فرانسه عصر دوگل

 

از شرح و توضیح آن خودداری می‌کنم. چون در اعلان و یا صحن مدرسه فکرت جای مباحث طولانی و چَنِه‌کشیدن! نیست. خواننده حوصله نمی‌کند که خود را اسیر متن‌های طولانی کند. حد متن، دو کف دست یا حتی بهتر است یک کف دست باشد.

نشست فکری ماه شماره‌ی شصت هشتم

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی : ۱۱ ، ۹ ، ۱۴۰۴ :
در ۶ آذر ۱۴۰۴ شصت و هشتمین نشست ماه توسط رفقا انجام گرفت. من هم درین نوبت از نشست شرکت داشتم. نشست، تک‌بحث مشخص داشت، اما مسائل حادّ روز، فضا را بالاجبار به نُه بحث کشانید؛ همگی مفید. مانند: ۱- مسیر قدرت، ۲- حال و روز مذهب، ۳- سیاست حکومت، ۴- وضعیت حاکمیت ملت، ۵- نگاه توسعه‌محور، ۶- وجوب زایش تغییر در‌ون‌زا، نه برون‌زا و... از زبان تک تک افراد حاضر در عکس، مورد تحلیل و کنکاش قرار گرفت. درین نشست، پروین فرزند جعفر با توجه به رشته‌ی علمی خود، یک تحلیل جامعه‌شناختی عمومی از ایران ارائه داد که نشان می‌داد وی تا چه اندازه بر واقعیات و تحولات ایران آگاه است و برای آن دغدغه‌ی مَرمّت دارد، عین ساختمانی کهن که باید با ریزه‌کاری‌های باستان‌شناسانه از ترگ‌های آن کاست و مَرّمت کرد. من شخصاً از مُفاد و مورد به مورد مباحث این نشست توسط حضار، بهره بردم و در نوبت خودم در دو مورد "سیاست‌های بعثی‌سازی صدام حسین و بازگرفتِ رفتار او در منطقه برای هژمونی داخلی" و "مذهب به عنوان پدیده‌ای انسانی" تحلیل عِلّی و شرحی توصیفی و روایی ارائه دادم. از صاحب مجلس ممنونم که بذل کردند و شام لذیذی به حاضران خوراندند. یاد برادرش ابراهیم هم در سالگردش نیکو داشته شد. حاضرین عکس بالا از راست بدین نام است: حسینعلی رمضانی. مهدی مقتدایی. جعفر رجبی. من. سید رسول هاشمی. حسن آهنگر. محمدحسین آهنگر. سیدعلی‌اصغر شفیعی. احمد بابویه. سیدعلی اندیک. ابوطالب طالبی وحدت. جلیل قربانی. محمد عبدی. جعفر آهنگر.

گزارش یک دیدار غمبار

درین مسافرت آذرماه به محل، یکی از وظایفی که برای خودم معین کرده بودم، شتافتن به پیش آق سید موسی صباغ بود که پسر باسواد، باتقوا، مهندس مکانیک و انسان خوش‌فکر خود را در اوج جوانی از دست داد. مصیبتی که با هیچ مَسرّتی التیام نمی‌گیرد. با هماهنگی آقامحمدتقی آهنگر این دیدار تسلیت دست داد. صبح یکشنبه ۹ آذر ۱۴۰۴ در منزل محمدتقی و سپس منزل سیدموسی حضور پیدا کردیم. می‌گفت سیدمهدی پسرشان بسیار با استعداد بود. تمام مطالعاتش، کتاب‌هایی بود به زبان انگلیسی. حتی یادداشت‌ها را به انگلیسی می‌نگاشت که آوُرد مشاهده کردم، به‌وقتتش منعکس می‌کنم. واقعاً با این درگذشت نابهنگام، صدمه‌ی دردناکی دیدند؛ هم آق سیدموسی و هم همسرش خانم بابویه. امید است با این رنج ابدی، آسیب شدید نبینند و دلشان ازین مصیبت سهمگین، آرامی و تسکین گیرد. هر دو، هم پدر و هم مادرِ مهندس سیدمهدی را در چهره‌ای بسیار اندوهبار دیدم. روحش شاداب باد. از محمدتقی و همسرش نیره آهنگری -دو دبیر محترم منطقه- ممنونم پذیرایی ناهار ما بودند. خانم من و خانم محمدتقی از قدیمی‌ترین دوستان و هم دبیرستان هم بوده و همچنان دوست صمیمی مانده‌اند. بگذرم. پسرشان حسین‌آقا عکس انداخت. درود. دامنه


ماهیگیری و صاحبی!

یکی از ۸ روز مسافرتم را رفتیم سمت دشت‌ناز وَری کانال آب لپِر پِه، برای صید ماهیگیری با عموحمید طالبی. کی؟ پنجشنبه ۶ آذر ۱۴۰۴ از ۷ صبح تا ۱ و نیم بعدازظهر. وای حالیا، هر چه ماهی بود آن روز در چنگک من قلاب می‌شد، نه در قیتون و سِلیپ عموحمید!! چون من از قم آمده بودم و قم هم که می‌دانید ملت را در چنگک! انداخت و به سمت این روز مشقّت فرستاد چه رسد به مار و ماهی. به رسم ادب، عموحمید و زن‌عموحمید از پذیرایی‌هایی که کردین و خیلی سخاوت داشتین، بسی ممنونم. دامنه. راستی سِلیپ. سِلیپ چوب‌پنبه‌ای سبک است که مابین چنگک و نی بر نخ قیتون بسته می‌شود که ماهیگیر با تکان‌خوردن آن می‌فهمد ماهی در طُعمه‌ی خمیرش به چنگ افتاده است که باید بکشد ماهی را صید کند. در یکی از عکس‌ها این حالت را منعکس کردم.

ده آفت که حاکم را ازچشم مردم می‌اندازد

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی : ۱۲ ، ۹ ، ۱۴۰۴ :
همین چند روز پیش که خونه‌ی آقامحمدتقی آهنگری رفته بودیم، کتابی از شیخ محمد دشتی را مقداری نگاه کردم. کتابی با عنوان "امام علی و مسائل سیاسی". وی در صفحات میانی آن، علل سقوط سه خلیفه‌ی اول تا سوم را از زبان امام علی ع برشمرد. فشرده‌ی آن این بود که چگونه آفات حاکم، آنان را واژگون می‌کند.

 

۱. جاه‌طلبی
۲. تجاوزگری
۳. خشونت
۴. گفتارهای ناروا
۵. برخوردهای تند بیجا
۶. لغزش‌های پی‌درپی
۷. خوشگذرانی
۸. تبعیض
۹. حیف و میل بیت‌المال
۱۰. پوزش‌نخواستن از اشتباهات

 

طالبین این مبحث می‌توانند ص ۱۲۳ جلد دوم این کتاب را مرور کنند. آنچه نوشتم حاصل غَور فوری این کتاب بود. در تاریخ مذهب، همواره استخوان‌های مذهب -که امری صامت است- توسط افراد قدرت‌طلب به صدا می‌آید.

نگاه به جامعه از دیدی دیگر

در همان نشست ماه در منزل آقاجعفر آهنگر، جمع از فرزند وی پروین خواست یک گزارش از جامعه‌شناسی ایران ارائه کند. آنچه من برداشت کرده‌ام با میزان حضور ذهنم می‌نویسم: وی نقادانه به هنر سینما و به طور عام به مسائل جامعه‌ی ایران نگاه انداخت و نقدش این بود هنر در پیش و پس از انقلاب از شکل تجارت‌محور خارج نشده است و همه به آن به دیده‌ی بازار و درآمد می‌نگرند. از سوی دیگر نگران این بود بخشی از مذهبیون انقلابی خود، دچار اسلام‌هراسی شدند. شاید علت این بوده باشد که وی فکر کرده است نگاه جمعی از مردم کشور به تغییر در حکمرانی کشور و ضرباتی که این نظام بر مذهب فرو فرستاده است، آنان را به هراس از تفسیر اسلام کشانده است. از منظر او آمریکا خوی دخالتگری در منطقه دارد و نمی‌گذارد نظام ایران در خاورمیانه حوزه‌ی نفوذ ایجاد کند. این حرف هم ازو بود اسرائیل که خود در سرکوب مردم خود می‌کوشد صلاحیت ورود به امور سایر کشورها را ندارد. در دغدغه‌ی وی این مسئله موج می‌زد که خواسته‌های سیاسی اگر بر پایه‌ی تئوری‌های جایگزین حمایت نشود، دردهای مزمن ایران را به جای درمان، دردناک‌تر می‌کند. حاصل تحلیل پروین این بود بهترین شیوه، شیوه‌ی نرم و مبتنی بر ارزش‌های مورد باور جامعه است که مسیر ایران را آرام و آباد نگه می‌دارد؛ به همین خاطر دخالت خارجی در ایران را یک فضولی دانست. بگذرم. وی با داشته‌های فکری، تسلط در نطق و فن بیان، و شجاعت در شرکت برای انتقال تحلیلش، حیرت جمع را برانگیخت. سوادش درین زمینه بالا بود. از وی تشکر می‌کنم که در "نشست"، نشست و بدون لکنت حرف زد. دامنه

 

قدرت و رقیبی قدرتمندتر به نام فن‌آوری دیجیتال

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۱۴ ، ۹ ، ۱۴۰۴ :
آقای علیرضا داودنژاد کارگردان سینما حرف سنگینی زد. او گفت: "چه کسی نمی‌داند فناوری دیجیتال، قدرت را توزیع کرده و افکار عمومی با روایت‌های هنری و رسانه‌ای باورپذیر ساخته می‌شود." او ادامه داده: "آیا باورپذیری جز با قریحه و تخصص و خلاقیت در هنر و نمایش و سینما به دست می‌آید؟ آیا موضوع راهبردی دانایی سینمایی -که فقدان آن هر منظومه هنری رسانه‌ای را به تکرار و کسالت و رکود می‌کشانَد- کم از دانایی غنی‌سازی است؟"
پایان نقل قول

در واقع این کارگردان سینما به نظرم خواسته است دست‌کم سه حرف سنگین به قدرت مستقر نظام، گوشزد کند:

 

۱. با گسترش تکنولوژی دیجیتالی، آگاهی‌رسانی در کمترین ثانیه در جهان پخش می‌شود. مثلاً اسرائیل دیروز افشاگری کرد جنبش حزب‌الله لبنان بابت انفجار  مخزن نیترات آمونیوم سال ۱۳۹۹، چهار شهروند لبنان را به قتل رساند تا اطلاعاتی که از انفجار محل نیترات در دست داشتند، لو نرود. اسرائیل می‌گوید این مخزن که منفجر شد متعلق به حزب‌الله بود که در آن مواد سمی کشنده ذخیره می‌کرد. این خبر در کمترین زمان در جهان مخابره شد و قدرت‌ها و حکومت‌ها قادر نیستند جلوِ نشر خبر توسط فضای دیجیتال، تاب بیاورند.

 

۲. هیچ کس درین نظام نمی‌تواند خود را قدرت برتر بداند، زیرا افکار عمومی از جایی مانند قدرت و سیاست خط نمی‌پذیرد. دنیای دیجیتال باورپذیری‌های زوری و حتی حکم‌های شرعی مذهبیون را زیر و رو کرد.

 

۳. فرانسیس بیکن روزگاری گفته بود "دانایی، توانایی است". آری فرانسیس راست گفت، دانایی به نظرم قدرتش از غنی‌سازی بمب اتمی بیشتر است. هر حکومتی دانایی مردم را کنترل کند، خودش را به باد فنا سپرده است، زیرا قدرت نافذ دیجیتال، نه سلطنت می‌شناسد، نه ولایت، نه وارثت و نه حتی سنتی‌ترین شکل حکومتداری یعنی شیخوخیت.


بلی؛ قدرت و حکومت، حتی مدعی مذهب و شریعت، رقیبی قدرتمندتر به نام فن‌آوری دیجیتال پیدا کرده است و عصر شُتر و عصر سنگ و عصر آتش به عصر انفجار اطلاعات منتهی شده است. اطلاعات و آگاهی ملت، قدرتِ هر حاکم و حکومتی را درمی‌نوردد و نمی‌گذارد کسی بر گُرده‌ی مردم به‌آسانی حکمرانی کند. درود بر قدرتِ قدرتمندِ دیجیتال؛ البته از نوع سالم و سه‌ضلعی نیک‌گفتار و نیک‌پندار و نیک‌کردار آن.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2663
دیدن یا نوشتن نظرات : ۶
پست شده در پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۴
بازدید ها : ۶۳
ساعت پست : ۰۸:۰۹
دنبال کننده

مدرسه فکرت ۱۰۵

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
مدرسه فکرت ۱۰۵

پیام‌هایم

در مدرسه فکرت

قسمت صد و پنجم

حاجت بدن، مثل چاه نفت است

نگارش ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در کتاب "مسأله‌ی حجاب" ص ۱۰۹ آن، آیت الله مرتضی مطهری حوائج طبیعی انسان را "مانند چاه نفت" تشبیه کرد که تراکم و تجمع گازهای درون چاه، خطرِ انفجار را به وجود می‌آورَد؛ که بع همین علت، آن را از چاه خارج می‌کنند و به آتش می‌دهند. این فکر آقای مطهری نشان می‌دهد انسان حوائج و نیازها و لذات خود را باید برآورده کند و به قول ایشان وجود "استعداد هر چیزی در انسان، سند است که انسان حق دارد آن را به فعلیّت برسانَد و حتی از نظر وی "منع‌کردن آن، ظلم" محسوب می‌شود. به همین دلیل، در ص ۹۷ معتقد است سرکوب قوای طبیعی و خدادادی "به زیان اجتماع می‌انجامد."

 

اپیکور فیلسوف یونان باستان بنیان‌گذار "فلسفه‌ی لذت" است. او اساس فکرش بر لذت و آرامش در شکل طبیعی و ضروری آن است. عصاره‌ی اپیکوریسم (=فلسفه‌ی زندگی لذت) این است:

 

۱. پرهیز از پریشانی

۲. جذب آرامش نفْسی

۳. دوری از هر تعَب و رنجی

 

کتابِ "در جستجوی لذت" اثر اپیکور است؛ به تعبیر رایج "دفترچه‌ی راهنمای" زندگی آرام و سرشار از شادی. او تزش بر "اهمیت دوستی‌های اصیل" استوار بود نه دوستی‌های صوری. او ترس از زندگی لذت‌واره را "بزرگترین مانع" شادزیستن اعلان کرد و لذت‌ها را سه دسته ساخت:

 

۱. لذت طبیعی و ضروری

۲. لذت طبیعی اما غیر ضروری

۳. غیر طبیعی و غیر ضروری

 

ایپکور در عصر هِلنیسم (=بی‌خدایی) تفکر ضدِ اضطراب را ارائه کرد و موافق و معرّف فکر و فردِ شاداب، شد. مرتضی مطهری نیز، چون حاجت‌های بدن را، مانند چاه نفت می‌دانست، معتقد بود باید به شکل طبیعی آن را برآورده کرد تا انسان دچار انفجار نشود و به‌درستی بتواند آتش درونش را طبیعی و لذیذ، اِطفاء کند، نه سرکوب و امتناع.

 

نان و نام!

نگارش : ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. امروز پِلا بی پِلا. فقط تیسا نونِ کرِه‌مال. انسان تهذیب نکند، نان و نام او را به یک آدم‌فروش مبدل می‌کند که حاضر است برای آن پای هر ستمی را امضاء کند و پیش هر ستمگری کُرنش. بَربَریِ دور! خادم خریده‌ام وشنایی جِ خالیک از گلی قورت نشووونه چه بَرسه اُوه و جُو. دامنه. عکس نون، اون شعبه دلِه. اینجه عکس‌مکس ممنوعهه!!

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی

پیام‌هایم

در مدرسه فکرت

قسمت صد و پنجم

حاجت بدن، مثل چاه نفت است

نگارش ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در کتاب "مسأله‌ی حجاب" ص ۱۰۹ آن، آیت الله مرتضی مطهری حوائج طبیعی انسان را "مانند چاه نفت" تشبیه کرد که تراکم و تجمع گازهای درون چاه، خطرِ انفجار را به وجود می‌آورَد؛ که بع همین علت، آن را از چاه خارج می‌کنند و به آتش می‌دهند. این فکر آقای مطهری نشان می‌دهد انسان حوائج و نیازها و لذات خود را باید برآورده کند و به قول ایشان وجود "استعداد هر چیزی در انسان، سند است که انسان حق دارد آن را به فعلیّت برسانَد و حتی از نظر وی "منع‌کردن آن، ظلم" محسوب می‌شود. به همین دلیل، در ص ۹۷ معتقد است سرکوب قوای طبیعی و خدادادی "به زیان اجتماع می‌انجامد."

 

اپیکور فیلسوف یونان باستان بنیان‌گذار "فلسفه‌ی لذت" است. او اساس فکرش بر لذت و آرامش در شکل طبیعی و ضروری آن است. عصاره‌ی اپیکوریسم (=فلسفه‌ی زندگی لذت) این است:

 

۱. پرهیز از پریشانی

۲. جذب آرامش نفْسی

۳. دوری از هر تعَب و رنجی

 

کتابِ "در جستجوی لذت" اثر اپیکور است؛ به تعبیر رایج "دفترچه‌ی راهنمای" زندگی آرام و سرشار از شادی. او تزش بر "اهمیت دوستی‌های اصیل" استوار بود نه دوستی‌های صوری. او ترس از زندگی لذت‌واره را "بزرگترین مانع" شادزیستن اعلان کرد و لذت‌ها را سه دسته ساخت:

 

۱. لذت طبیعی و ضروری

۲. لذت طبیعی اما غیر ضروری

۳. غیر طبیعی و غیر ضروری

 

ایپکور در عصر هِلنیسم (=بی‌خدایی) تفکر ضدِ اضطراب را ارائه کرد و موافق و معرّف فکر و فردِ شاداب، شد. مرتضی مطهری نیز، چون حاجت‌های بدن را، مانند چاه نفت می‌دانست، معتقد بود باید به شکل طبیعی آن را برآورده کرد تا انسان دچار انفجار نشود و به‌درستی بتواند آتش درونش را طبیعی و لذیذ، اِطفاء کند، نه سرکوب و امتناع.

 

نان و نام!

نگارش : ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. امروز پِلا بی پِلا. فقط تیسا نونِ کرِه‌مال. انسان تهذیب نکند، نان و نام او را به یک آدم‌فروش مبدل می‌کند که حاضر است برای آن پای هر ستمی را امضاء کند و پیش هر ستمگری کُرنش. بَربَریِ دور! خادم خریده‌ام وشنایی جِ خالیک از گلی قورت نشووونه چه بَرسه اُوه و جُو. دامنه. عکس نون، اون شعبه دلِه. اینجه عکس‌مکس ممنوعهه!!

آهنگ از حامیم

از همون اول

که تو رو دیدم

فرق میکردی اینو فهمیدم…


از همون اول

منو تو چشمات غرق میکردی

اینو فهمیدم!


از همون اول فهیمده بودم

عاشقت میشم

نه به این زودی!


آخه من از عشق

ترسیده بودم

من قوی رو ندیده بودی…

 

من با تو اینم با تو انگار

بهترین آدم دنیا رو زمینم…


تو یه نوری

تو یه کار کردی

که من رویای فردامو ببینم!


همه دنیا یه طرف

باشن من و تو

یه طرف…

از خودم بیشتر

تورو میخوامت اینم یه طرف…

کار من اینه که تو سینه نگه دارم تورو
تو یه مرواریدی تو قلب من و

من یه صدف!

فقط از دست همه

دورت نگه دارم همین…
منو اینجوری که هستم

با تورو اصلا همین
من سر تو برا تو

دیوونه ای ام یه نگو…
میکشونم همه‌ی هفت آسمونو رو زمین!

───┤ ♩♬♫♪♭ ├───

شعر و ملودی : حامیم

تنظیم قطعه : علیرضا ریاضی

لطفا" با باند یا هنذفری

آندره‌آ استراماچونی سیاسی!

نگارش ۱۰ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

"آندره‌آ استراماچونی" مربی فوتبال ایتالیایی، اگر که حالت کاریزماتیک دارد و حرکات عجیبی کنار زمین فوتبال بروز می‌دهد، واقعاً ذاتی و از آنِ شاکله‌ی طبیعی و تربیتیِ اوست. لازم نیست کسانی به ضرب و زور و جنب و جوش! بکوشند برای سیاستمداران این جمهوری اسلامی -که از چشم ملت این میهن، به‌شدت افتاده‌اند- یک "آندره‌آ استراماچونی رُمی" ثانی! شبیه‌سازی کنند. آن صدام حسین تکریتی بود که با عکس‌ها و مجسمه‌هاش، بغداد تا بصره و و از دیوانیه تا موصل را به پرستیژ خود وصل و متصل و دیوانه داشت!

 

آری؛ آندره‌آ استراماچونی فوتبالی را -که در دل جانبداران خود جِلوه می‌کند- را آندره‌آ استراماچونی سیاسی! نسازید. کاریزماتیک (=نفوذ محبوبیت شخصیتی) نه فروشی‌ست، نه خریدنی، نه تبلیغی، و نه حتی شبیه‌کردنی. عکسش فقط در شعبه‌ی واتساپ مدرسه فکرت منعکس است.

 

مِتکازین

نگارش ۱۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

تئاتری هفته‌ی قبلی در یادواره‌ی شهدای روستای "مِتکازین" بهشهر به حالت مردمی و خودجوش با بازگویی انتقادی "سیاست‌های بین‌المللی" به صحنه رفت که در بخشی ازین تئاتر، ترامپ دستگیر و بازداشت می‌شود.

 

طنز ، هنر ادبی است و افراد قهار می‌طلبد، خصوصا" در جوامع استبدادزده که فقط می‌شود از راه طنز، بیدارگری را با رفتاری رِند مانند حافظ، طی کرد.

 

مردم مِتکازین در جنگ ۸ ساله‌ی دفاع مقدس زیاد بودند و از لِمراسک بهشهر هم، بیشتر. با این تئاتر، پاسپورت‌های متکازینی‌ها قرمزتَش! نشود.

 

لفظ محلی قرمزتَش حالتی از سرخی شدید پوست است که در اثر خارش و خاراندن مدام (=بَرِک بَرِک) پدید می‌آید. و نیز کنایه از امری خطرناک و ورودممنوع، است. مثلاً هوا قرمزتَش است پس از سایه و خانه نباید بیرون زد. یا دیگ (=لَوِه) قرمزتَش است نَوِنِه (=نمی‌بایست) دستش زد.

 

دونالد ترامپ، قرمزتَش است، اما جمهوری اسلامی ایران خصوصا" با قیل و قال‌های امام‌جمعه‌های اصلی کشوری هر جمعه‌ی‌شان، می‌گویند ما از آمریکا نمی‌ترسیم، آمریکا از ما می‌ترسد. لابد روی مکزیکوسیتی حساب باز کردند و آتاوای کانادا. یقین است مکزیک که آقازاده نمی‌روند، چون‌که باندهای تبهکار زیاد دارد و ذرت تلخ زیادتر و مواد تلِ زهر هنوزم زیادِ زیادتر! همان کانادا بهتر است، چون هم برف دارد، هم برق دارد. هم خرس و کفشدوزک. آقا محمودرضا خاوری خرم‌آبادی رئیس بانک ملی فراری اختلاس سه هزار میلیاردی چفیه‌پوش از خاورمیانه هم هست آنجا که گفته شده بود این پرونده‌اش را "کِش" ندهند. کِش می‌آد کَشِ تامون آقاها و آقازادها. اما درود بر همان مردم مِتکازین بهشهر ما، که متکا را شو زین می‌کنند و شب را در شادی و تاریکی و بی‌برقی و شعف و شور و شوق و شعور و آگاهی و تئاتربازی، می‌رسانندش به فردا و فرداها.

 

آهنگ مرهَم و غم

رفتنت غربت را یادم می‌آره

زخم من غیرِ تو مرهم نداره

زندگیم فرفی با مردن ندارد

 

آهنگ از کامران تفتی

لطفاً با باند یا هندزفری!

 

مماس عشق و عطش

یادآوری مدیر مدرسه فکرت

 

سلام شریفان. به عظمت و شکوه و جلال اربعین امام حسین علیه السلام، هم‌اینک درین صحن شعبه‌ی ایتا تمام اختیارات اعضاء (منهای فوروارد و لینک و کپی که منع اکید است) باز و آزاد می‌شود تا از رویدادهای معنوی زیارت اربعین و یا هر سوژه‌ی در شأن مدرسه، بهره ببریم. التماس دارم از هر دل هر شیدا که کف بی‌کفشِ خود را بر کفِ اتوبان تفتیده‌ی نجف - کربلا، بر زمین می‌کشانَد و تا ۸۶ کیلومتر نف!س نفَس می‌آید اما کم نمی‌آورَد تا آخرین عمود را دوست دارد عطشان عطرافشان بیوید و ببوسد. هان! حالیا! در حین بوسه بر عمود آخر، آخرین حد عشق و عطش به هم می‌مالند و می‌نالند. بگذرم و راهی بَرزنِ تن و کوی روانم شوَم!

 

سه‌شنبه ۱۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

چاه و چالش

نگارش ۱۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
هر گاه میان افراد مباشرت، معاشرت، مشاجرت و مصاحبت واقعی در بگیرد، به آن چالِش می‌گویند. چالش در دستور زبان فارسی، "حاصل‌مصدر" از لفظ چال و چاله است. پس؛ چالش فکری نوعی کندن چاله و چوله است برای شکافت راه و روندگی روی آن. مثلاً:
 
۱. کشاورز با داز به تاشش لَم‌لِوار زمین پوشیده از هرزعلف‌ها و خارها می‌پردازد تا بوته‌های مُثمِر، نوج بزند و به نور برسد و ثمرات زیاد از آن بگیرد.
 
۲. یا همواره تَهِ چاه آب، تاریک و از گازهای خطرناک، انباشت است. سعی می‌کنند در آن هوا و نور وارد کنند تا عمق چاه و آب زلال متلذّذ یا آب راکد متعفّن پیدا شود.
 
پس، چالش فکری به عنوان اقدامی انسانی و ستودنی، اثرات عقلی، اخلاقی، دینی، فرهنگی، دانشی و ... بر فرد و جامعه می‌گذارد. هر کس در چالش، قصدش جزین باشد، او منفعت را سوزانده است. اصل بنیادین چالش، جدّی‌بودن آن است که روی اصلی‌ترین نیازها و ایرادهای حکومت و جامعه دور می‌زند و بردباری و پرهیز از خُلقِ تنگ، این بستر بشری را پهن می‌کند. فقط حیوانات، این جانوران محبوب آفرینش هستند که بستر چالش ندارند، زیرا غریزه کار خود را برای آنان می‌کند و عقل در نهاد حیوان گذاشته نشد تا نیاز به چالش پیدا کنند. نه. بقاء آنان، تنازعی برای باقی‌گذاشتن ژن نسل خود است و بس و ماندن قدرتمند در قلمرو خود و گرفتن آلاف و الوف و علف و علوف .
 
 
 
درِ مدرسه ، درِ زندان
 
نگارش ۱۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
ویکتور هوگو در رُمان خود گفته بود:
 
"درِ هر مدرسه‌ای بُگشایی
بسته‌ای خود درِ زندانی را"
 
مدرسه، در زبان عرب "اسم مکان" است؛ جایی برای درس. هویت هر مدرسه در درس و بحث، سؤال و جواب و نهایتاً دانش و دانش‌پذیریِ آن است. درس‌دادن و درس‌گرفتن، شگفت‌انگیزترین داد و سِتد در بین بشریت است. حتی نقل است ادریس، پیامبر خدا -سلامُ‌الله- زان‌رو اسمش ادریس شد چون درس می‌داد و لفظ ادریس یک معنی‌ آن این است به کسی اطلاق می‌شود که زیاد درس می‌دهد. پس؛ بهتر است هر کس اِدریس فهم درون خود را روشن کند تا عِفریت جهل را از خود و اجتماع برهانَد، که مانند هوگو درِ مدرسه گشاید و درِ زندان ببندانَد.
 
،،
 
یادآوری کنم که:
من تا اِت چی بین وعده‌‌ خاش گَلی فِرو نکانم، دستم به سمت مداد و تایپ نشووونه! برم ریزمُغذّی بخورم، بیام واس پاسخ و ماسخم. دامنه
 
سیاست نظام دست سعید جلیلی است
 
نگارش ۱۶ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
حالا کار به کجا کشیده که حتی سردبیر روزنامه‌ی افراطی دست‌راستی «جوان» هم -که رایگان در یک ارگان نظام توزیع می‌شود- از رفتار جهالت‌بار آقای سعید جلیلی به ستوه آمده است و بالاخره به فهم ولو گذرا و موقت رسیده که این فرد نادان، کارهایی "ضد انسجام" می‌کند. این روزنامه حتی اصل توییت‌زدن "اعضای نهاد‌های امنیتی و راهبردی در خصوص امور کلان کشور" را ضد «مصلحت» دانست. حرف درستی که من چندین بار است طی این ۱۰ و اندی سال گفته بودم. که اینک این روزنامه‌ی متصل به قدرت هم، آن را تقبیح و"افشای غیرضروری اطلاعات حساس" معرفی کرد. و لحن سعید جلیلی را -که تعبیر گوساله‌پرستی سامری برای بازگشت به مذاکرات در موضع‌اش به کار رفت- اقدامی "ملتهب‌‌کننده و زمینه‌ساز شکاف" در جامعه دانست.
 
مهم این است خودشان در سایه، تمام زِمام جمهوری اسلامی ایران را به کفِ باکفایت! آقای سعید جلیلی سپرده بودند و او و حلقه‌ی او را، سایه‌ی یُمنِ قدرت ساخته بودند و سخنران ثابت محفل‌های "بصیرت" و "تعالی‌بخش"!!! اما حداقل در باب لزوم بازگشت جمهوری اسلامی ایران به خواسته‌های مردم و تسلیم قدرت در برابر اصل ملت، رفسنجانی از همه -بدون استثناء- بصیرتر بود که قصد کرده نظام را بازساری کند که بیشتر ازین از چشم ملت نیفتد. هر چند من، نه لفظ "بصیرت" را جدی و عاید می‌گیرم و نه تمام رفتار و عمل رفسنجانی را که بخشی ازین کجروی حاکمیت، با سکوت و خاموشی و حتی تأییدهای او پدید آمد. و البته سرانجام او از قدرت و مشیء حاکمیت، ناامید و متأسف و پر از غصه و افسوس، به مسیر ملت برگشت و جانش کفاف نکرد و ناگهان گفتند رفسنجانی در استخر سعد، غرق و مرحوم گشت. بگذرم. سیاست نظام، دست سعید جلیلی است. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 
👆👈آهنگی مَوّاج و مُهیّج از حامیم
با هندزفری یا باند لطفاً
 
زندگی کردم،،،
زندگی کردم تورو با همه قلبم
عاشقم کردی
عاشقت کردم
من که می‌دونی
با همه سردم
با تو خندیدم با تو
گرییییه هم کردم
این همه راه اومدم باهات
حیفه
حیفه برگردم
 
اگه مثل تو آدم زیاده
شبیه تو از کجا آدم بیاره
کجای شهرو باید بگردم که
خاطره هامونو یادم نیاره
 
اگه مثل تو آدم زیاده
شبیه تو از کجا آدم بیاره
کجای شهرو باید بگردم که
خاطره هامونو یادم نیاره
 
 
 
خودمو
زدم به خواب به خواب
اما خب بیدارم
اما خب بیدارم
من واسه دیدن تو
پِلکامو رو هممممم
دیگه می‌ذارم
 
صورت ماهت
پشت پلکامه
این یعنی قلبت
هنوز باهامه
 
زندگی کردم تورو با همه قلبم
خاطره‌هایی که با تو دارم
عین رؤیامه
هووووومه
تنهامه
عین رؤیامه
تنهامه
تنهامه
 
 
عاشقم کردی
عاشقت کردم
 
عاشقم کردی
عاشقت کردم
 
 
 
اگه مثل تو آدم زیاده
شبیه تو از کجا آدم بیاره
کجای شهرو باید بگردم
که خاطره هامونو یادم نیاره
 
 
اگه مثل تو آدم زیاده
شبیه تو از کجا آدم بیاره
کجای شهرو باید بگردم
که خاطره هامونو یادم نیاره
 
مباحث روز ۱۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ در مدرسه فکرت:
 

آخ جانِ انسان

نگارش ۱۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
 
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
دوست گرامی من جناب آقای احمد محسنی از مشهد، هر چند گَه و وقت، یک تا سه بیت شعر از بزرگان ادبیات فارسی برای من می‌فرستد و در مدرسه فکرت شعبه‌ی واتساپ هم، حضور همیشگی دارد. ایشان را محلی‌های داراب‌کلا لابد می‌شناسند. پدرش -حاج‌آقا غلام محسنی- از مردان خوب روزگار و از مؤثران نساجی بهشهر به همراه همسر بسیاردلیر و پراطلاع‌اش در آن شرکت بود. روح هر دو شاد. نسبت خونی به مرحوم حاج محسن محسنی ببخیل و کوچه‌ی ما محسنی‌های شازّه آق‌عبدالله محسنی جَدّ مرحوم جلیل محسنی و حسین محسنی دارد. خواستم کمی از محلی‌بودن احمد آقا بگویم بعد رفته باشم سر بحثم که به شکرانه‌ی خدا خود احمدآقا از کارآفرینان پرکار در مشهد هست و دست زبَردست در صادرات دارد؛ آن‌هم در سخت‌ترین وضعیت بی‌ریخت اقتصاد در احتضار (=جان‌کندِش) ایران. غرَض این است در منزلش در مشهد، شبی با بهترین کتاب‌های ادبی و تاریخی کتابخانه‌اش، حال خوبی به من دست داده بود که تمدن و ادب و ادبیات میهن نزدش، گران می‌ارزد. این بیت حکیم فردوسی را او امروز صبح برایم هدایت کرد:
 
 
"زِ ما باد بر جانِ آن کس درود
که داد و خِرَد باشدَش تار و پود"
 
 
مستطاب ابوالقاسم فردوسی درین بیت، چند حرف دارد که می‌شکافمش. از ناحیه‌ی بینشی خودم؛ عیب و انکسار داشت هم گردن منم:
 
۱. لزوم درود بر "جانِ" انسان و "جانِ انسان" فرستادن. مثلاً ما اگر کسی یا چیزی را خیلی دوست بداریم، می‌گوییم: مِه جانِ مادر. مِه جانِ نوه. مِه جانِ اسب. مِه جانِ منگو که نُه‌مِن شیر می‌دهد. یا مِه جانِ کتاب. زیاد شِکموو باشد فرد، حتی می‌گوید: مِه جانِ کباب! یا حتی خیلی دلبسته شود می‌گوید: آخ مِه جانِ بِز که جلودار گلّه‌ی گوسفند است و زنگوله در گردنش. پس؛ فردوسی هم از ذات و عرَض ایرانیان متمدن خبر داشت که گفت بر "جان" آن کس درود. زیرا جان، گرانیگاه کالبد انسان است.
 
 
۲. بر داد یعنی دادگری و عدل دست گذاشت که بگوید این خصلت انسان است که اصالت دارد.
 
 
۳. خِرَد را خمیرمایه‌ی انسان معرفی کرده است؛ زیرا شالوده‌ای سِفت‌تر از خِرَد نیست که انسان را در شرافت و شریعت + شهامت و رشادت، سمت و سو دهد
 
۴. پس فردوسیِ میهن‌مان، انسانی را درود می‌فرستد آن‌هم بر جان و نفْسش، که از دو خصلت خالی نباشد: داد و خِرَد. آن هم این صفٌّت، تار و پودش شود، عین شالوده‌ی فَرش.
 
روزهایی بوده که در جبهه خور و خوراک ما، فقط نون بود و پنیر و هندوانه. گاه همین هم پیدا نمی‌شد، وِشنا اِشکِم می‌زدیم به گونی خاشکه‌نون! که با چشم می‌دیدیم پیش ازین اَشنیک (=گتِ گَل یا همان موش) رویش رژه رفته بود! ولی گرسنگی را مگر اینا حالی می‌شود. رسول اکرم ص خود که شیر در بادیه در بادِیه و نون جو می‌خورد فرمود بدین مضمون فقر و گرسنگی، ایمان را از در، بیرون می‌کند. ۱۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : عکاس دامنه. در خانه.
 

تعظیمِ مسجد! تکفیر ملت!

نگارش ۲۰ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
مولوی در دفتر دوم مثنوی معنوی سرود:
 
"ابلهان تعظیمِ مسجد می‌کنند
در جفای اهل دل، جِد می‌کنند"
 
او معتقد بود مسجد اهل دل و اولیا، درون آنهاست و سجده‌گاه‌شان حقیقت است نه مَجاز. و دلِ سیر دارد از خشکه‌مقدسان. همانان که بَنا و بارو و گلدسته و مناره و آبدارخانه و منبر و محراب و مُهر را عظمت و شکوه می‌دهند اما از مِهر عاری می‌شوند و بر اهل دل و معنا و عرفان و حیا، و‌ بر اهل عشق و حیرت و معنویت و طریقیت جفا می‌کنند و زبان را چونان شمشیر، آخته به تهمت و بسان خنجر، آغشته به خون می‌سازند. مسجد بیت خداست، در بیت خدا انسان، آدم می‌شود، نه به قول مولوی: "ابله".
 
دامنه دو
تذکر مدیر
امیر رمضانی لطف کن
مقررات مدرسه فکرت را رعایت کن.
فوروارد و لینک خلاف آیین‌نامه‌ی این جاست.
در صورت تکرار در اخراج هیچ کسی درنگ ندارم.
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 

هدف منهای خشونت

نگارش ۲۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
شادروان ویل دورانت در ص ۹۲ کتاب "دفاع از هند" ترجمه‌ی خانم مهوش غلامی نوشته بود ماهاتما گاندی معتقد بود هدفی که رسیدن به آن "مستلزم خشونت باشد، بی‌ارزش" است. او با این تز بنیادی، جنبش مدنی عاری از خشونت را در هندوستان علیه‌ی انگلستان (=بریتانیای کبیر) برپا کرد و سرانجام به مطلوب خود رسید.
 
گاندی برین نظر بود نمی‌توان در جهان بدون تعالیم "بودا، مسیح [ع] و حضرت محمد [ص] زندگی کرد." ویل دورانت این فراز را در همین کتاب با فن نویسندگی قهارش، برجسته ساخت که شگفتی آدم را درجا درمی‌آورَد. بگذرم.
 
یادم است جمله‌ای از استاد آیت الله مرتضی مطهری که چه زیبا گفته بود: کلاس، جای تعلیم است، نه جای تبلیغ. او به دست خشونت کلامی و سپس ترور فیزیکی توسط گروه قرآنی "فُرقان" از سرِ راه!! برداشته شد تا جاده‌ی قدرت برای بدفهمان و متحجّران هموار شود؛ که در حوزه‌ی قم به او سُخره می‌کردند نعلین! نمی‌پوشد، به جایش کفش غرب! پایش دارد.
 
عکس
 وقتی برای خونه آب و نون می‌گیرم، آن روز گویی همه‌چیز دارم و سبُکبالم: شعارم همیشه اینه: در خانه ← اول آشپزخانه، دوم کتابخانه، سوم کارِ خانه، چهارم "کارخانه"، سپس فقط فقط برنامه. دامنه
 
 
ای روزگار! ای روزگار! اِت کال انجیر، اِت کال مِرغانه قایده قیمت پیدا هاکاردِه. خدا به دادِ توده بَرسِه، خواصّ حکومت که می‌خورندُ به مملکت و میهن می‌خندند. ممنونم از مُراسله‌ی این محموله که وِشنای دل رِ وَننِه و اُوه اینگندِه. ترجمه، بی ترجمه. شرح و نشر فقط مال دامنه، بَخاردن مال رِکنِده!
 

استراتژی چمن‌زنی

نگارش ۲۲ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
خانم "نیکی پیری" مطرح کرده که خانم "سوزان مالونی" معاون مؤسسه‌ی بروکینگز -که در وزارت خارجه‌ی آمریکا عصر "باراک حسین اوباما" نقش بارز داشت- در یادداشتی نوشته: "اسرائیل به این نتیجه رسیده که استراتژی «چمن‌زنی» را برای تهران اجرا کند."
 
استراتژی چمن‌زنی چیست؟ بهتر است ذهن خوانندگان را به پارکبانان شریف پارک‌ها تمرکز ببخشم. آنان دستگاهی بُرّنده دارند که با بنزین کار می‌کند و هر چند وقت یک بار آن را روی چمن پارک‌ها می‌گردانند، چمن را چند سانت کوتاه می‌کند. اسرائیل نسبت به مؤسسات اتمی "جمهوری اسلامی ایران" به سیاست چمن‌زنی رو آورده. بمباران منهدم‌کننده‌ی سه سایت اتمی در جنگ ۱۲روزه توسط بمب‌افکن‌های مَهیب بی‌۲ دورپرواز نامرئی آمریکا، جنگ "چمن‌زنی" توافقی بود. فازبندی دارد. دیشب هم ارتش اسرائیل در آماده‌باش مطلق رفت.
 
نکته: سیاست سنتی جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه، بزرگترین تهدید امنیتی برای میهن گردیده. منافع ملی میهن حکم می‌کند این حکومت روحانیت -که بلد نیست با جهان بسازد تا کشور را بسازد- دست‌کم برای ملت و میهن هم شده، دست از رفتار جنگی و سخنرانی‌های خالی از توان، بردارد. دنگ ژیائو پینگ رهبر وقت چین گفته بود تا ۱۰۰ سال چین با جهان، اعلان صلح می‌کند تا اقتصادش را شکوفا کند. چین هنوز هم به آن چهار اصل دنگ، وفادار مانده و اقتصادش هم جهان را فراگرفته و داخل هر خانه نفوذ کرده.

 

۱۶۰ جنگنده‌ی هوایی اسرائیل

در تمرین مانوْر حمله

نگارش ۲۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ صبح
 
اخیراً نیروی هوایی ارتش تا بُن مسلح و مدرن اسرائیل، مانوْر «عملیات سپیده‌دم» را با پرواز ۱۶۰ جنگنده‌ی هوابی و ۱۵ هواپیمای سوخت‌رسان هوایی صورت داد.
 
روی این حرکت نظامی ارتش مجهز و غیرقابل کنترل اسرائیل، چند تحلیل صورت گرفت که من وامی‌گذارم و می‌گذرم و فقط حرف و فهم تحلیلی احتمالی خودم را می‌گویم آن حرفی که گفته شده بود اسرائیل "به زمین چسبید" و "در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا در آمد و لِه شد" از نظر من، مشخص بود و شد که نه به زمین چسبید! نه له گردید. این جرثومه‌ی خاورمیانه، همچنان هر کشوری را که بخواهد قدرت و تهدید به رُخش کِشد، آماج جنگ ترکیبی مهلک قرار می‌دهد. همه دیدند ۲۳ خرداد ۲ بامداد در دل شب با اف ۳۵ و اف ۲۲ آمد تقریباً همه‌ی سران اطلاعاتی، نظامی و اتمی "جمهوری اسلامی ایران" را در جا در خانه و برج و محل پادگان حتی، ترور کرد و در اقدامی عجیب ۱۲ روز در آسمان ایران به صورت مطلق لنگر انداخت و پس از ترور، شروع کرد به انهدام اتمی‌های ایران. اینک با برخاستن ۱۶۰ جنگنده از زمین، مقدمات فاز دوم را استارت زد. در دشمن‌شناسی باید دست از جملات رُمانی و ادبیاتی بر داشت و حقیقت را نقل کرد هر چند تلخ باشد و حرکت ناحق طرف جنگ.
 

حِشمت روحانیت! حدّت و شدًت ملت

نگارش ۲۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ شب
 
مرحوم آیت‌ا.. العظمی محمدعلی اراکی هرگز در عمرش با هیچ عالمی دید و بازدید نمی‌کرد، حتی هیچ‌وقت پیش آقابروجردی مرجع عام شیعیان هم نرفت (ر.ک: کتاب "آیینه‌ی صدق..." شرح حال آقااراکی به کوشش آیت‌ا.. رضا استادی، ص ۵۲) او می‌گفت: "مردم وقتی زندگی سطح بالا و حشمت را از آخوندجماعت ببینند، می‌رَمند و می‌گویند این فرد دنیاطلب است." (همان منبع: ر.ک: ص ۶۳)
 
یک نکته فقط گوید دامنه: لغت حشمت یعنی دبدَبه و کبکَبه. در محاوره‌ی عمومی شَلپ! شلیپ! پُخ و پُز! خودنمایی و ظاهرگرایی! تبختُر و قارون‌طور.
 

باری با هندوانه‌ی آرژانتینی!

در نیسان آبی!
همان وِرگِ مازِ مشهور جاده‌هراز و گوهرباران و ساری!
کاری از آقا ابراهیم دارابکلایی.
علت نامیدن این هندوانه به آرژانتینی!
به خاطر خط موّاجش است، راه‌راهی!
شبیه پیرهن فوتبال آرژانتینی!
تحسینت می‌کنم آقا ابراهیم دارابکلایی.
فردی کاری با نهایت درایت و درستکاری.
واسه‌ی من هم لابد کنار می‌ذاری!
نویسنده: ابراهیم طالبی دامنه دارابی؛
مقیم قم: قلبِ هر "ساهون‌دوست"ی!
و مَدرَس و مَرقد و مغز و رِرق هر آخوندِ "حکومت"ی!

 

ملت این میهن ←مستضعف

روحانیتِ این حکومت در عوض ← مستطیع حج!

نگارش ۲۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

متن من در چاپ عصر

نوبت نون بودم، صبحی، نونوایی بربری، بدون خشخاشی! معمولاً صامتم در صف، ساکتم در جمع. یکی -جوان، اما مطلع و روشن- که پاکدشت ورامین کارگاه مونتاژ دستگاه خشکشویی بیمارستان‌ها دارد- به حرف آمد و دلی پردرد. گفت هر چه وصل می‌کنیم، قطعات از چین است و ماچین! و سه روز در هفته هم، برق نداریم که نداریم. افسوس داشت از فرقش با خواهرش که او اطریش است و این، پاکدشت. گفت: پایین‌ترش عباس‌آباد است و ریخته‌گران بزرگ -که با برق چندین آمپر کار می‌کنند- کاملاً کلافه‌اند و از وضع بدخیم برق مملکت، مستأصل و دست در چانه.

 

به حرف آمدم و گفتم: اینان که حاکم‌اند برین دین! و آئین و میهن و ملت و مملکت، در عوضِ نبودِ برق در طول و این مدت، تا توانستند ملتِ این میهن را مستضعف کردندُ روحانیتِ این حکومت را، مستطیعِ حج! آن‌هم از نوع عمره‌اش و تمتُع‌اش و کاروان‌داری‌های پولکلی و بی‌روحش! پول سیب‌زمینی و ترشی نداشتند عصر شاه هیچ کس از روحانیت، اما اینک طلا و نقره، عین زنگوله‌ی شُتر و بُز در گردن و مُچ‌های زنانشان جرنگ‌جرینگ می‌آید و زبان‌شان در محفل و منبر در نصیحت مردم، یک ذرع‌و‌نیم دراز می‌شود؛ همه، نه، اغلب، اغلب. پارسایان اما، اندک. اندک. اندک.

بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!

عقل، نفع، رفاه، سازواری و دادوستد

پنج پایه‌ی نیاز فوری و مطلوب میهن و ملت

نگارش ۲۷ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

متن من در چاپ صبح

برادر سید آقارحیم یحیی صفوی "مشاور عالی" آقاخامنه‌ای گفت: "الان در آتش‌بس نیستیم، در مرحله‌ی جنگ هستیم؛ هر آن این موضوع ممکن است به هم بخورد، هیچ پروتکل، آیین‌نامه یا قراردادی بین ما و آمریکا و اسرائیل نوشته نشده است... احتمال می‌دهم جنگ مجددی رخ بدهد.. آمریکا و اسرائیل می‌گویند ما صلح را از طریق قدرت ایجاد می‌کنیم... ما نظامیان می‌گوییم اگر خواهان صلحی، برای جنگ آماده شو. بهترین پدافند، حمله است."

 

درین‌باره چند مسئله می‌گویم:

مسئله‌ی اول : ابتدا جمهوری اسلامی ایران روشن سازد با چه استدلال (عقلی، عقیدتی، امنیتی، منافع ملی) همچنان سیاست خارجی خود را بر "درگیری و نابودی با اسرائیل" بنا نهاده است. اسرائیل شرّ مطلق اما چنین شرّی، شرارت خطرناکی هم دارد، اما چرا میهن ایران باید درگیری با شرّ را گردن بگیرد. مگر به‌تنهایی و فاقد ائتلاف و مجوز رسمی از شورای امنیت سازمان ملل می‌تواند؟! چنین سیاست مخاطره‌آمیز چگونه به نفع میهن و ملت ایران است؟ چون‌که زیربنای هر سیاستی، در درجه‌ی نخست، منفعت ملی و تأمین امنیت و معیشت مردم و فلاحت و صلاح سرزمین است.

 

مسئله‌ی دوم : در جنگ اول اسرائیل با ایران، تمام جنّ و اِنس تقریباً حدس می‌زدند حمله‌ای به ایران در شُرف وقوع است، اما تقریباً تمام رده‌بالاهای نظامی، اطلاعاتی و اتمی در غافلگیرانه‌ترین جنگ مدرن اسرائیل در کمتر از چند ثانیه، شبانه، یک‌باره ترور شدند و کشور هیچ آرایش دفاعی نداشت. چرا؟ چرا تمام این رده‌بالاها که ترور شدند در تهران (یا خانه، یا سازمان، یا در ساختمان پادگان) بودند و در مقرهای جنگی نبودند؟! شما برادر سید آقارحیم یحیی به عنوان شغل مهم‌ات واقعاً چه مشورتی در آن روزهای منتهی به حمله‌ی اسرائیل، به سیستم و سپاه و ارتش و آقاخامنه‌ای به عنوان "فرمانده کل قوا" داده بودید؟ برای مردم لااقل شٌمّه‌ای بگویید.

 

مسئله‌ی سوم : "جمهوری اسلامی ایران" باید ازین عقلانیت برخوردار شود که کشاندن ایران برای جنگیدن با اسرائیل، هرگز به نفع میهن، منطقه‌ی خاورمیانه و خصوصا" مراکز اقتصادی و ملی بسیارحساس و حیاتی خلیج فارس نیست. چه: ۱. با سبک "جبهه‌ی مقاومت" -که تماماً توسط اسرائیل در هفت جبهه تار‌مار شدند و به شکست خاورمیانه‌ای جمهوری اسلامی ایران انجامید و سقوط قطعی خاندان اسد و فروپاشی ساختاری و جنگی و حتی ترور رهبر اصلی و رهبران ثانوی جنبش حزب‌الله لبنان را به همراه داشته است- و چه: ۲. به سبک شلیک موشک از خاک ایران.

 

میهن به نظرم چونان چین، نیازمند یک تنفُس تقریباً دویست‌ساله برای ترمیم تمام عقب‌ماندگی‌های چند و چندین‌ساله، است و این نسل نو، خواهان زندگی مدرن و متدین عقلی و در نُرم اخلاق جهانی‌ست. کسی حق ندارد بر این میهن و مام و ملت، فرمانروایی انفرادی و جناحی و رفتاری خودسرانه و خودکامه کند. عقل، نفع، رفاه، سازواری و دادوستد، به نظرم پنج پایه‌ی نیاز فوری و مطلوب میهن و ملت است. و این دست نمی‌دهد الّا روشی که مرحوم مهندس مهدی بازرگان داشت تا و طی می‌کرد که با اسَف و افسوس، دسیسه‌ای او را از سر این ملت و میهن کنار زد. راه، رفت. چاه ماند سرِ راه ملت. اینک زمان، زمان تغییرات است، خدا کند میهن آسیب نبیند با ملت. همین و بس.

بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!

 

مهندس پژوهشگر آقا عبدی سلام

چون در پرده‌ی ۲ از شهر گنجه حرف میان آوُردی، من یک خمسه (=پنج‌پاره شعر) از آن حکیم برجسته و خببر "نظامی گنجوی" اهل گنجه می‌آورم که بسیار زیبا و حکیمانه است:

 

چو سقراط را داد نوبت سخن

رُطب ریز شد خوشه نخل بن

جهانجوی را گفت پاینده باش

به دین و به دانش گراینده باش

همه آرزوها شکار تو باد

آری دین و دانش. این هر کدام کنار هم نباشند، آن دیگری وارو می‌شود و پاروی شکسته! درود. دامنه

 

فعلا" این هنگام

پایان جواب‌هام. والسلام.

دادِ حق ؛ نیفتادن به لُکنت

نگارش ۲۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ صبح
 
من در "نواندیش" خواندم که نوشت: ‌"محمدحسن رجبی دوانی، کارشناس صداوسیما گفت: حسن روحانی اَشعث بن قیس زمانه علیه‌ی نظام است." و نیز نوشت همین آقای رجبی دوانی گفته آقای دکتر محمد جواد ظریف "همان ابوموسی اشعری است؛ اشعری اعتراف کرد که سرش کلاه رفت اما ظریف اعتراف نکرد."
 
نیز روزنامه‌ی "ابرار" امروز پرده از آقای غضنفری مجلس برداشته که او گفته آقای دکتر مسعود پزشکیان "جاسوس" است و حتی "همدست اسرائیل" که "نگذارد اسرائیل نابود شود."
 
 
فقط یک نکته بگویم و وارد محتوای حرفای این فرد (پسر حجت‌الاسلام مرحوم علی دوانی و برادرخانم آقای الهام عضو اسبق شورای نگهبان) نشوم و بگذرم:
 
اعضای کُرنشگر این نظام و انحصار، چون در نقد سخن یا موضع منتقدین -از هر نوع سلیقه و فکر- در عجز مطلق به سر می‌برند و حریف منطق آنان نمی‌شوند، حسِّ حسَد و خشم خود را از طریق شبیه‌سازی آنان با چهره‌هایی از تاریخ اسلام، خالی می‌کنند و به این روش، در واقع خیال می‌کنند ضربه‌ی کاری را به آنان می‌زنند و از دور خارج می‌کنند و از دایره‌ی تنگ کُرنش به قدرت، بیرون می‌اندازند.
 
از نظر من آقای حجت الاسلام حسن روحانی یا آقای دکتر محمد جواد ظریف و یا آقای دکتر مسعود پزشکیان، چون عهده‌دار سیاست‌اند، قابل نقدند و در معرض پرسش و پاسخ، کما این‌که آقاخامنه‌ای هم چون کشورداری و کل سیاست، دستش و پیروان کُرنشی‌اش هست، قابل نقد و نظر و پرسشگری‌اند. این را اسلام و ادبیات سیاسی پیامبران و امامان معصوم -علیهم السلام- به انسان آموخت که در برابر فرمانروایان خود، به لُکنت نیفتید و دادِ خود را حتی اگر نیاز شد، با فریاد (=بلندترکردن صدا) بگیرید. چنانچه موسی نبی ع وقتی خواست به محاجّه‌ی فرعون و آن ساحران پول‌دوست دربار برود گفت: خدایا گره از زبانم باز کن. "وَاحْلُل عُقدَةً مِن لِسانی". (سوره‌ی طاها، آیه‌ی ۲۷)
 
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!

مانیفست نوین شفاهیِ مخفی!

نگارش ۲۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ عصر
 
آقای حسین مظفر وزیر اسبق و عضو مجمع تشخیص مصلحت در مورد بیانیه‌ی ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ "جبهه‌ی اصلاحات ایران" گفت: 
 
"بدون شک بیانیه‌ای که به اسم اصلاحات صادر شده، عبور از عقلانیت و خط قرمز نظام، مخدوش‌کردن مصالح ملی و چراغ سبزی برای تیزشدن دندان طمع دشمنان.. است."
 
به نظر من با آن‌که چهره‌های کُرنشی نظام یقین پیدا کردند "جبهه‌ی اصلاحات ایران" از دیدِ آنان از "خط قرمز نظام" عبور کردند، و حتی می‌گویند این بیانیه، برای تیزشدن چنگ و دندان دشمنان "جمهوری اسلامی ایران" صادر شده است، اما چنان از حالت "تعلیق" جنگ اسرائیل با ایران هراس دارند، دیگر مانند بحران ۸۸ نیست که شبِ پس از عاشورای آن بحران، جرأت کنند شبانه ۲۱۵ نفر از چهره‌های چپ ایران را دستگیر و بازداشت و همگی را با لباس زندانی در یک دادگاه محاکمه کنند. همین نشان می‌دهد نظام ازین حالت در خوف است و قدرت خود را مانند آن سال نمی‌تواند اعمال کند. بگذرم. به محتوای حرف آقای مظفر و مفاد آن بیانیه -که اکثر افراد دخیل در جناح راست را به‌شدت به وحشت انداخت- ورود و موضعی ندارم. حدسم فقط این است حرکت آنان، به نظرم رفتاری برخاسته از مانیفست نوین شفاهیِ مخفی است.

زدن یک آیت الله

با سنگ داغ نون‌سنگک

نگارش ۳۰ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ صبح
 
آیت الله مرحوم نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی زمانی که در تویسرکان استان همدان تبعید بود، به علت نوشتن کتاب "شهید جاوید" در ماهیت و اهداف واقعه‌ی عاشورا که سر و صدا به راه افتاده بود، با سنگِ داغِ نون‌سنگک مورد هجوم قرار می‌گرفت.
 
 
کتاب "شهید جاوید" پژوهشی نو بود با حرف‌هایی تازه که به گوش کمتر آدم‌ها خورده بود. لذا برخی از حوزوی‌ها، بر آن نقد علمی و منطقی زده بودند و حتی علمایانی بر تأیید آن تقریظ نوشتند؛ کاری نادر در حوزه‌ی علمیه. پاره‌ای هم به جای نقد، به تکفیر و تفسیق و خشم و هجوم به این آیت‌الله‌ی محقق و نقاد و رُک در بیان، روی آورده بودند؛ کاری رایج در حوزه‌ی علمیه. که همچنان بدان خو گرفته‌اند.
 
روشن سازم آیت الله نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی صاحب چندین اثر مهم است و یکی از نخستین فقیهان پرمغز و باشهامت حوزه‌ی علمیه‌ی قم بود که به نقد برخی از آثار آیت الله استاد مرتضی مطهری پرداخته بود که با توجه به این که امام خمینی آثار شهید مطهری را با لفظ "۱۰۰ در ۱۰۰" مورد تأیید و تأکید قرار داده بود، ورود به نقد آثارش جُربزه و توان علمی می‌خواست که در آیت‌الله نعمت‌الله وجود داشت. البته از نظر من هیچ کتاب و گفتار و فکری، حتی اگر قید "۱۰۰ در ۱۰۰" تأیید هم بگیرد، به معنای توقف نقد بر آن نیست. چون هیچ کس نمی‌تواند بگوید حرف من و تفسیر من از دین، آخرین فهم و بهترین فهم است. منظور امام خمینی هم گمان نکنم این بوده باشد که آثار مطهری نقد و بررسی نشود.
 
اشاره: جدا از کتاب "شهید جاوید"، از میان آثار دیگر آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی می‌توان به چهار کتاب "غلو؛ درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین" ، "عصای موسی، یا درمان بیماری غلو" ، "جمال انسانیت" و "حدیث‌های خیالی در تفسیر مجمع‌البیان" اشاره داشت.

درس سیاسی امام رضا

نگارش ۳۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
تاریخ به ما آموخت که دستگاه عباسی، امام رضا -علیه السلام- را کِشان‌کِشان به خراسان کشانْد و مأمون -باسوادترین خلیفه‌ی عباسی- آن امام ع را وارد دستگاه سیاست و حکومت کرد. اکراه امام ع بر اجبار مأمون نتوانست غلبه کند. و امام هشتم ع مجبور به حضور در دستگاه قدرت شد. اما درس سیاسی مهمی به پیروان داد و آن این بود نقش خود را مشروط نمود که در امور حکومت و خلافت دخالت نمی‌کند و در تصمیمات نظام آنان، ورود نمی‌کند تا نشان داده باشد وقتی حکومت از پای‌بست سُست و ستمگر است، نمی‌شود در آن مشارکت خودمختارانه کرد و فعالیت سیاسی و تصمیم‌گیری داشت.

وضعیتی که ارتش اسرائیل بر ایران حاکم کرد

نگارش ۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
اسرائیل تقریباً ۷۵ در ۱۰۰ باریکه‌ی غزه فلسطین را کامل تصرف کرد. مانده فقط ۲۵ در ۱۰۰ بقیه‌ی باریکه که خود شهر غزه مرکز اداری و تشکیلاتی این باریکه، در آن واقع است. این باقیمانده‌ی خاک نوار غزه را آغاز کرده که به تصرف در آوَرد. معلوم بود و هست که با شدیدترین سبک کشتار این تصرف رخ داد.
 
سال قبل گفتم حکومت جمهوری اسلامی ایران چون نمی‌تواند برای مردم غزه کاری کند، و توان جنگیدن با اسرائیل به علت مسافت و قدرت تجهیزات ارتش اسرائیل و تجرببات چندین جنگ در شش دهه را ندارد، به‌زودی جز سخن و رجز و پایان نمازجمعه موقع آمدن به خانه چند شعار سر داده بشه، کاری ازش ساخته نیست.
 
اینک، آن زمان، دیربازی است که فرا رسید و حتی رد شد و ارتش اسرائیل با تاراندن شدیدا" سرکوبکرانه‌ی تمام نیروهای ایران و نیز سازماندهی‌شدگان "محور مقاومت" و فروپاشاندن خاندان فاسد اسد در سوریه، تصرف باریکه را اینک دارد تکمیل می‌کند و حتی دو ماه قبل، ۱۲روز و شب بر آسمان ایران اردوی جنگی زد، ترور کرد، بمب انداخت و ویران کرد و رفت؛ تا باز، برگردد و با این استراتژی "چمن‌زنی"، نظام ایران را بین ترس حمله‌ی مجدد و مشغول‌سازی کل سیستم به این مسئله، در وضعیت تعلیق و انتظار و آماده‌باش گذاشت، کاری که نفس اقتصاد و تجارت را می‌فشُرَد و ثبات و توسعه و رشد را از شاخص‌ها فاصله می‌اندازد. این وضعیتی است که به نظر من ارتش اسرائیل بر ایران حاکم کرد.
 
 
این انجیرِ روستای مُرسم همسایه‌ی مُشعشَع اوسا و داراب‌کلاست. وینان هم، رفیقانم، اخوانم. یا اهل مُرسم‌اند. یا اهل اوسا. یا ساخت سنه‌کوه و از ممِج و زاده‌ی سرخرو و یا از مغز مغز داراب‌کلا. مغز درین سخنم یعنی زاده و بومی و اصل اصل محلی، ناف و ناب چیزی. انجیر می‌خواین! اون عکس. که خدا هر یک کال آن را دقیق یک لقمه کرده است بر داهون، راحت‌الحلقوم. جمع ضدیَن می‌خوایبن هم، این دِ تا عسک! با "n" بار مکث! شرح عکس: دامنه است و بس! ۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ شنبه‌ی نخستین روز شهریور است و هست.

کوروش کبیر سد ساخت

دکتر ولایتی سازه‌ی "مسیح دانشوری"

نگارش ۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
آقای دکتر علی‌اکبر ولایتی -مشاور آقاخامنه‌ای- امروز گفت:
 
"از زمان کوروش همواره قفقاز حاشیه‌ی امنیتی ایران بوده است."
 
البته آقای دکتر ولایتی دیر بیدار شده از خماری! حالا که تنگه‌ی گذر زنگزور به "جاده‌ی ترامپ" تبدیل شده و اختیار آن دست ارتش آمریکا افتاده، فکر این "مشاور" !!! سوی تاریخ و فتوحات کوروش کبیر رفته است. کوروش ذوالقرنین، در سمت زنگزور سد نساخته بود جناب ولایتی، بلکه در شکاف کوه‌های چین به درخواست قومی که گرفتار ستم و بیدادِ "یأجوج و مأجوج" بودند، سد سدید ساخت. اما خود دکتر ولایتی در عوض، در دارآباد تهران به جای سد، یک جایی وسیع به عنوان سازه‌ی "مسیح دانشوری" ساخت. بقیه بمانَد که این اهل ولایت و اسمش ولایتی! چرا و با چه زمینی و چگونه سازه را راست کرده؟!

ایران در خطر بیابان

نگارش ۲ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
بیابان، همان بی‌آبان است، جایی که آب ندارد. گزارشی خواندم که کارشناسش نوشت:
 
"هیچ موجود زنده‌ای در دشت‌های مرکزی ایران زندگی نمی‌کند."
 
من آنچنان وحشت کردم زیرا از نقلی دیگر خبر داشتم که اکنون "زاینده‌رود، گاوخونی، مهارلو، بختگان، پریشان، حوض‌سلطان قم ، دریاچه‌ی نمک کاشان قم و... به خشکی گرایدند.
 
به طور ناگوار و خشن حتی اهل فن برین نظرند: "مناطق مرکزی ایران، شبیه به صحرای آفریقا و عربستان" شده است.
 
مرحوم دکتر پرویز کردوانی کویرشناش شهیر ایران روزهایی پیش‌بینی کرده بود «ایران شدیداً در معرض بیابانی‌شدن است» که اینک همان شد که او و کارشناسان می‌گفتند. حتی خیلی‌ها قائل‌اند نرخ گرم‌شدن زمین در ایران خیلی بالاست.

۸۵ هزار مسجد

۸۵ میلیون جمعیت

نگارش ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
یک قول این است ایران ۸۵ هزار مسجد دارد با ۸۵ میلیون نفر جمعیت. یعنی هر هزار نفر، یک باب مسجد. مسجد، از اصلی‌ترین مکان رسمی برای مناسک عبادی و مراسم مذهبی در اسلام است.
 
با این امکان مادی، باید دید آیا مذهب همچنان توسط مسجد، در مغز و قلب ملت دمیده می‌شود؟ یا نه، مردم گرایش و باورهای مذهبی خود را از جاهایی دیگر، عقلانی‌تر و متقیانه‌تر چون خانواده، مطالعه، کتابخانه، مرشدان معنوی، دانشمندان و نمادهای دینی تقویت می‌کنند و رشد می‌دهند. و یا اگر تضعیف مذهبی روی داده است آیا یک علت به خاطر نبود مسجد در میزان جهانی و واقعی آن نیست که به دست افرادی معدود و با ذهن‌های مسدود و تنگ‌نظر اداره می‌شود؟!
 
 
من نظرم این است مسجد در ایران از کارکرد خود دور افتاده است و شکل و ظاهر، بر محتوا و باطن، اولویت یافته است. یک علت این است آخوند مسجد از آن معنویت آخوندهای گذشته -که نماد پارسایی و پرهیزگاری بودند- به‌شدت فاصله دارد و قابل مقایسه نیست. و نیز مسجد در دست حکومت افتاده است.
 
قائلم مسجدهایی هم بوده و هستند که سیاست‌زده نیستند و عبارت و سیاست در آن با روش اسلام و اخلاق و انسانیت پیش می‌رود. من با مسجدهایی در چند شهر خو و اُنس دارم که در آن از شعار و تظاهر و جناح‌زدگی خبری نیست، خانه‌ی واقعی خداست، نه پاتوق جولان چند نفر خاص. مسجد، عبادتگاه معنوی و اخلاقی و دانشی و سیاسی و اجتماعی و حتی آموزشی برای مردم است، نه تیول نهاد، سازمان و یا افراد خاص و برنامه‌های خشک و یک‌دست.

بازی موساد اسرائیل با حاکمیت ایران

نگارش ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
حجت الاسلام آقای شیخ غلامحسین محسنی اژه‌ای بالاخره وارد شد و بیانیه‌ی "جبهه‌ی اصلاحات ایران" را جهت "خواست دشمن" اعلام کرد:
 
نقل از او به روایت "رویداد ۲۴" :
 
«عده قلیلی از یک جمع فعال مثلا" سیاسی، بیانیه‌ای در راستای خواست دشمن دادند. آقایانی که از روی غفلت و امراض خاص بیانیه دادند خودشان اعلام اشتباه کنند و از این کار زشت خود برگردند؛ طبیعی است که دادستان تهران هم به وظیفه‌ی قانونی خود عمل می‌کند.»
پایان نقل قول
 
پردازش و تبیین
 
۱. او پیش از تشخیص دادگاه یا شکایت از آنها، رأی صادر کرد.
 
۲. قوه‌ی قضاییه در جمهوری اسلامی ایران، همیشه سمت حاکم و حاکمیت بود، حال آن‌که این قوه باید میان ملت و قدرت، قضاوت کند تا عدالت پدید آید. و شرط آن استقلال قوه و بی‌طرفی آن است، که مخدوش است.
 
۳. چندی پیش تحلیل کردم در همین مدرسه که جناح حاکم خیلی علاقمند است اعضای "جبهه‌ی اصلاحات ایران" را یکجا و یک‌شب عین شب عاشورای بحران ۸۸ دستگیر کند، اما آنقدر از جنگ ۱۲ روزه‌ی ارتش اسرائیل با آنان به شوک و خوف و آماده‌باش فرو رفت، مانده است که چه کند.
 
۴. این اژه‌ای رسما" پا در سیاست گذاشت و برای فعالیت در سیاست و فعالین سیاسی، زبان تهدید گشود؛ عین آیت الله شیخ محمد یزدی رأس اسبق قوه‌ی قضاییه که خطبه می‌خواند و روزنامه‌ها را تهدید به توقیف می‌کرد و انداختن توی "قیف". همان که میرحسین آن را "توقیف فلّه‌ای" خوانده بود!
 
۵. جهان از جمهوری اسلامی ایران -البته برخی از سران آن- بیاد بیآموزد که سیاست یعنی دخالت قوه‌ی قضاوت در امر فعالیت و گوشالی احزاب.
 
نکته: به نظر من جریان قدرت و حاکمیت، بازی موساد و ارتش اسرائیل با فضای داخلی را تشخیص نمی‌دهد. ارتش اسرائیل دنبال دخالت حکومت در امور احزاب و سیاست است تا پس از سرگرم کردن آنان در برخورد قهری با منتقدان، چمن‌زنی دوم را بپا کند.
 
بگذرم بنایم بر
تبیین مسئله بود، نه موضع. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 

عقل در کشور همسایه

نگارش ۹ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
"امارت اسلامی افغانستان" با تصویب یک قانون، سیاست تازه‌ای به مردم ابلاغ کرده است. عین ماده‌ی قانون:
 
"انتقاد از فرمان‌ها، هدایا، احکام و تصامیم هبت‌الله آخوند‌زاده رهبر امارت افغانستان ممنوع" است.
 
سه نکته‌ی دامنه :
 
۱. لااقل عقل داشتند برای آقای شیخ "هبت‌الله آخوند‌زاده" القاب و عناوین نیاوُردند.
 
۲. لااقل عقل داشتند ممنوعیت را محدود به "هدیه و حکم و فرمان و تصمیم" کردند.
 
۳. لااقل عقل داشتند فقط لفظ "انتقاد" را درج کردند و نگفتند هر گونه فکر و کار و نیّت نسبت به هبت‌الله آخوند‌زاده رهبر افغانستان مثلاً حرام است و توبیخ دارد.
 
عقل در کشور همسایه، خود، یک تعلیم و برانگیختنِ کارساز است و این امارت اسلامی می‌تواند آن را به همسایگان خود صادر کند. آخه روزگاری "صدور انقلاب" جمهوری اسلامی ایران، باب بود که بساط "بازارروز"ش به‌کلی جمع شد و موقوف!
 
روزی مرد مصلح و صالح ایران مهندس مهدی بازرگان انتقاد کرده بود صدور انقلاب چه معنی‌یی دارد، مگر انقلاب، بُقچه‌ی حموم و نخود و لوبیا است که آن را بشود صادر کرد. چه فهم و فکر ژرفی داشت آن انسان متقی ایران، که روزگار شاه با مستعار "عبدالله متقی" کتاب می‌نوشت و برای "آزادی" نهضت کرد.
 
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 
 
 
دامنه ۳ | ابراهیم طالبی دارابی:
چهار خبر جامعه
چهار نظر دامنه
و نیز یک مورد خاطره
 
نگارش ۱۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح 
 
خبر ۱
انسان ۲۵ هزار ساله
ژائو پدرو دماگالیس استاد مولکولی در دانشگاه بیرمنگام انگلیس می‌گوید با پیشرفت‌های علم و فن و بازسازی دی ان آی و تجدید سلول بدن، می‌توان عمر انسان را به ۲۵ هزار سال رسانْد.
 
نظر دامنه:
کیست عمرِ دراز نخواهد، اما سه عیب دارد: ۱. حضرت عزرائیل علیه السلام، از بیکارترین ملائکه می‌شود! ۲. از فرط جمعیت، قحطی جهان را فرا می‌گیرد. ۳. کشورهایی که امپراتوری یا پادشاهی یا ولایت فقیه دارند، باید ۲۵ هزار سال حکومت یک فرد مادام‌العمری!!! را نظاره و نگاه کنند، حتی تحمل و چاره و حتی به رغبت و طوع، اطاعت!
 
خبر ۲
نورمفیدی هم راهکار داد
آقای سید کاظم نورمفیدی امام‌جمعه‌ی گرگان در خطبه‌ی ۷ شهریور اخیرش از "اتخاذ مواضع قاطعانه‌ی ایران در برابر فشارهای بین‌المللی" حرف زد که به قولش "تا منافع ملی کشور حفظ شود." او راهکار هم داد که برابر "مکانیسم ماشه" جمهوری اسلامی ایران "از معاهده‌ی ان پی تی و پروتکل الحاقی" خارج شود که به قولش "تا طرف مقابل به‌درستی حساب کار خود را بداند."
 
نظر دامنه:
این آیت‌الله‌ی جناح جپ خیال می‌کند مکانیسم ماشه و ان پی تی، شبیه پارسِل چوب جنگل گرگان آن زمان (نُقل جامعه‌ی آن روز) است، که به مانند آب‌خوردن برای مثلاً حوزه‌ی علمیه‌ی نور یا جای دیگر، از کف جنگل، استحصال کرد و مثلاً نگذاشت در بستر جنگل بپوسد! و سپس آسان فروش کرد و راحت و مفت پول در آوُرد. بوته‌ی مجیزه‌گویی تا کجا که سرَک نکشیده! خسارت بی‌جبرانی که آقای حجت الاسلام سید محمد خاتمی بر جنبش بزرگ و فراگیر "۲ خرداد" زده بود و انقلاب مدنی را نابود ساخته بود، کم بود، حالا این چهره‌ی چپ سنتی نیز مجیزه‌گو در خطبه‌ی جمعه شد. که چه؟ که قدرت، ازو اعلان رضایت کند. راستی! حق‌هایی که گفته نمی‌شود در کجای تاریخ تلنبار می‌شود؟! فیلسوف باید شد تا کشفش نمود. حق، در اثر اشتیاق قدرت‌پرستان به انبار تاریخ پر می‌کشد.
 
خبر ۳
اسلحه و زیتون
دولت لبنان برای تحویل سلاح از "شبه‌نظامیان فلسطینی" به اردوگاه‌های برج‌البراجنه و البص در حومه‌ی صور رفت. توماس باراک فرستاده‌ی ویژه‌ی آمریکا در سوریه البته به ۴۰ هزار نفر از لبنان اشاره داشت که از ایران "حقوق دریافتی" دارند که به نظر او با تحویل اسحله به دولت لبنان باید فکری برای تأمین معاش‌شان کرد و فقط نگفت حالا برو زیتون بکار.
 
نظر دامنه:
مرحوم یاسرعرفات ساف (=سازمان آزادیبخش فلسطین) را تأسیس کرده بود، در آرم شاخه‌ی زیتون گذاشته بود تا با آن نشانه، در اسرائیل نفوذ کند و از راه مذاکره لااقل به یک ذره از خاک فلسطین دست یابد. او و چریک‌هایش در تونس ساکن بودند و راه به فلسطین نداشتند. آری، زیتون و اسلحه، هر کدام وقت دارد. زیتون، مخالفانی دارد؛ هم در اسرائیل، هم در فلسطین، هم میان مداخله‌گران خاورمیانه و ازجمله‌ی آن، آن سوریه‌ و این روسیه!
 
خبر ۴
عقل در کشور همسایه
"امارت اسلامی افغانستان" با تصویب یک قانون، سیاست تازه‌ای به مردم ابلاغ کرده است. عین ماده‌ی قانون: "انتقاد از فرمان‌ها، هدایا، احکام و تصامیم هبت‌الله آخوند‌زاده رهبر امارت افغانستان ممنوع" است.
 
نظر دامنه:
۱. لااقل عقل داشتند برای آقای شیخ "هبت‌الله آخوند‌زاده" القاب و عناوین نیاوُردند.
 
۲. لااقل عقل داشتند ممنوعیت را محدود به "هدیه و حکم و فرمان و تصمیم" کردند.
 
۳. لااقل عقل داشتند فقط لفظ "انتقاد" را درج کردند و نگفتند هر گونه فکر و کار و نیّت نسبت به هبت‌الله آخوند‌زاده رهبر افغانستان مثلاً حرام است و توبیخ دارد.
 
عقل افغانستان، خود، یک نوع تعلیم و برانگیختن است و این امارت اسلامی می‌تواند آن را به همسایگان خود صادر کند. آخه روزگاری "صدور انقلاب" از طرف جمهوری اسلامی ایران باب بود که بساط "بازارروز"ش به‌کلی جمع شد و موقوف!
 
یک مورد خاطره
روزی مرد مصلح و صالح ایران مهندس مهدی بازرگان انتقاد کرده بود صدور انقلاب چه معنی‌یی دارد، مگر انقلاب، بُقچه‌ی حموم و نخود و لوبیا است که آن را بشود صادر کرد. چه فهم و فکر ژرفی داشت آن انسان متقی ایران، که روزگار شاه با مستعار "عبدالله متقی" کتاب می‌نوشت و برای "آزادی" نهضت کرد.
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 
 

اعتراف دیرهنگام شیخ ذوالنور

نگارش ۱۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح
 
آقای شیخ مجتبی ذوالنور نماینده‌ی قم حرفهایی گفت که نیاز است به او چن پنج حرفی گویم. او گفت عین متن او:
 
"ما بر حل مشکلات زیربنایی کشور تمرکز نکردیم. آیا وقت آن نیست که از لجنه‌های محدودی مثل جلسه‌ی سران قوا خارج شویم و نهادهای رسمی را در حل مشکلاتی کشور به بازی بگیریم و از ظرفیت و توان آن‌ها استفاده کنیم؟ آیا وقت آن نرسیده که فرمایش مقام معظم رهبری که اختیار جلسات سران قوا را فقط در مواقع اضطرار و جایی که قانون نداریم تجویز فرمودند، اجرا کنیم؟ ولی امروز پشت درهای بسته بدون در نظر گرفتن نمایندگان مردم می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند و همه‌ی ما داریم هرز می‌چرخیم."
پایان نقل قول
 
چند نکته گویم و برم:
 
۱. این شیخ بالاخره اعتراف کرد دارند "هرز" می‌چرخند، عین پیچ هرز بر مُهره‌ی لق‌.
 
۲. خود این شیخ، لِجنه (=نشست و حلقه‌ی محدود) برگزار می‌کرد؛ زمانی که قم فرمانده‌ی "تیپ امام صادق" بود؛ نزدیک سه دهه. این تیپ مسلحِ مستقر در بلوار غدیر شرقی قم، تیپی‌ست با طلاب اسلحه‌به‌دست و مهیای فرمان. آن زمان‌ها چه خبرها که نبود، وقتی بیت مرحوم منتظری را حمله می‌شد، حتی حسینیه مورد هجوم و اهانت و چندین وحشت‌آفرینی‌های دیگر. لابد این شیخ هرز می‌چرخید! فقط.
 
۳. این شیخ همان است که در داخل مجلس، "برجام" آقایان حسن روحانی و جواد ظریف را آتش زد. درین‌باره نظری نمی‌گذارم. فقط در مکتب اسلام آتش‌زدن قرارداد و پیمان و تعهدنامه، به نظرم نهی شده باشد و دون اخلاق است. بازم آخوندها در بیرون‌افتادن از دین و اخلاق همه را جلوترند و جسورتر.
 
۴. این شیخ عضو "جبهه‌ی پایداری" است، حزبی که از دل آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد برخاست و سپس به مکتب شبیه فکر و تز "ابن تیمیه‌"ی آقای آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی گرائید و جمهوری اسلامی ایران را از انقلاب اسلامی منحرف ساخت همان مصباح که امام خمینی را در مبارزه با شاه فردی "تندرو" تندخو توصیف کرده بود و از نهضت و انقلاب علیه‌ی شاه بریده بود و بعد از درگذشت امام خمینی، در جایی آقاخامنه‌ای وی را به استاد مطهری تشبیه!!! زد که به نظر من اصلاً چنین نیست و تشبیه نادرستی‌ست.
 
۵. گله‌ی این شیخ -که سرباز مرحوم مصباح است- واقعیت دارد. زیرا مجلس را معلوم است کدام شخص این مملکت و آن باند مجهز قم و مشهد و الهیه! "از رأس امور" انداخت. دیگر مجلس "عصاره‌ی فضائل ملت" نیست جناب حجت الاسلام مجتبی ذوالنور؛ زیرا دستچین و دستپخت شورای نگهبانی‌ست که همه‌شون یکسره از جناح راست‌اند و مهره‌چین مخصوص نظام "ولایت مطلقه‌ی فقیه".
 
 
اشاره: از دید من، اسرائیل و آمریکا و روسیه هر سه، همین قدرت و حکومت فعلی ایران را به منافع ملی خود منطبق می‌دانند، تا با سر کار گذاشتن آنان، منطقه را مسلّطانه بدوشند و مزوّرانه برُوبند. تزویر کنار زور و بغل زر.
 

ابتکار "معصومه ابتکار"

نگارش ۱۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی

چاپ شب

خانم معصومه ابتکار ریاست اسبق سازمان محیط‌زیست افشا کرد با آن که "هشدارهای محدودیت منابع آب در دهه‌ی هفتاد" برای مناطق ۲۱ و ۲۲ تهران را اعلان کرده بود، اما آن را گسترش دادند.

نکته‌هایی گویم و گذرم:

اهل فن می‌دانند منطقه‌ی ۲۲ تهران در شمالی‌ترین نقطه‌ی غرب تهران است بالای آزادراه همت تهران کرج.

اهل فن می‌دانند کدام نهاد انقلابی این منطقه را اتراق و تیول اعضای خود کرد، حتی واسه سکونت!

اهل فن می‌دانند آن محل نشست با ۱۰۰‌ متر ژرفا در اعماق زیر کوه در منطقه‌ی ۲۲ را چه نهادی ساخت و نشست سرّی دکتر مسعود پزشکیان با اعضای شورای عالی امنیت ملی در آن اعماق را اسرائیل بمباران کرده بود و تمام ورودی‌های آن را منهدم ساخت و افراد حفاظت بیرون آن، تقریباً تمامی زیر بمباران دو نوع جنگنده‌ی هوایی اف ۲۲ و اف ۳۵ ارتش اسرائیل، جان سپردند.

ابتکار "معصومه ابتکار" این بود آن هشدارها را گفت ولی افراد خاص و نهاد انقلابی خاص گوش به حرف هیج کس نمی‌دهند. این است که باید این نظام را صادر کرد! عطرش آخه مدعی‌اند که جهان را فرا گرفته و همه دارند این رایحه را بو می‌کشند! حتی "راسو" که قدرت دفاعی  قوی‌تر از بمبش، بو است، از نوع اشمئزاز.

 

حالا برو بَتُج، بَتِج

نگارش ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی

چاپ صبح

این، خانم "کایا کالاس" نماینده‌ی عالی اتحادیه‌ی اروپاست که آقای سید عباس عراقچی دیروز ۱۳ شهریور در دوحه‌ی قطر مجبور به دیدارش شد، بلکه "ماشه" به آتش منقل نورَد و سِرخ و داغ نشود تا مثلاً زار بزند مکانیسم بازگشت قطعنامه -که مقاماتی نادان از جمهوری اسلامی ایران آن را "کاغذپاره" تلقی می‌کردند- برای تنببه نظام ایران باز نگردد.

حالا بَتُج، بَتِج (=بِدو بٌدو، بشتاب بشتاب) آقای سید عباس! وزیر ناشی امور خارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران که انگار وزیر امور نظامیان ایرانی نه میهن و ملت آن. حتی حرف را هم بلد نیست بزند چه رسد وزیر تحمیلی این کار مهم باشد. وزیر یعنی کِشنده‌ی بار سنگین و وِزر. کجا اینا بار آمدند که قادر باشند بارِ سنگین و سهمگین سیاست خارجی یک مملکت با تمدن را بکِشند! بگذرم. کار را تندروهای راست‌گرا و ناشی‌گری‌های سه دولت سابق، از بیخ خراب کردند، حالا اینا در آخرین ایستگاه دارند زار می‌زنند سوار اتوبوس مذاکره شوند.

عقل، عقل، عقل؛ این متاع کمیاب جمهوری اسلامی ایران. خانم اَشتون کم بود، حالا کالاس طلوع کرد و "بورِل" مسئول قبل غرب، غروب. بچرخید به قول شیخ ذوالنور حزب پایداری به صورت: "هرز" و به تعبیرم: لق.

 

سخنگوی سپاه هستی

یا سخنگوی جمهوری اسلامی ایران؟!

نگارش ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

چاپ شب

 

آقای "علی‌محمد نائینی" سخنگوی سپاه به نقل از "روز نو" گفت:

 

"یک بخش از جنگ، نبرد ادراکی و روانی است، این نبرد توسط دشمن با حفظ سایه‌ی جنگ بر ایران ادامه دارد... با وجود اینکه ما می دانیم، دشمن توان شروع جنگ جدید ندارد، ولی می‌خواهد کشور را در فضای جنگی همراه با نگرانی و ملتهب نگه دارد و برای حفظ این فضا دائما عملیات روانی انجام می‌دهند... به مردم ایران هم اعلام می‌کنیم؛ نگران نباشند، اگر جنگی اتفاق افتد، دست برتر و قدرت پاسخ پشیمان‌کننده داریم، کشور در امنیت کامل قرار دارد."

 

چند نکته گویم و رد شم:

 

۱. اگر جنگ دوم اسرائیل با ایران به نظر این سخنگو، سایه است، پس چرا تمام تمرکزتان بر ترس از شروع احتمالی آن شده است؟! مردم را خام فرض نکنید جناب سخنگو.

 

۲. ادعا شد اسرائیل فقط دارد عملیات روانی انجام می‌دهد، اما پیش از جنگ ۱۲ روزه‌ی اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران نیز، افراد رده‌بالا -که بیشترشان ترور شدند- در سخنان خود بارها اطمینان دادند اسرائیل جرأت و توان حمله به ایران را ندارد، اما ملت دید، دارد و آمد زد و دررفت.

 

۳. می‌گوید این دفعه اسرائیل جنگی دگر با ایران راه اندازد "پاسخ پشیمان‌کننده داریم". اتفاقاً طی یک سال اخیر مقالات و مقامات نظامی و اطلاعاتی و امنیتی حتی سیاسی همین را می‌گفتند، اما همه دیدند اسرائیل آمد ترور کرد، بمب زد، نابود ساخت و راحت رفت.

 

اشاره: برادر علی‌محمد نائینی! بهتر است بدانی ملت از خودت به اسرائیل و ایران شناخت واقع‌بینانه‌تری دارد. این‌همه حرف و سخن را کنار گذارید و مردم با حرفای بدون پشتوانه، در تردید و خوف و محاسبات نادرست نیندازید. شما معلوم کن سخنگوی سپاه هستی یا سخنگوی جمهوری اسلامی ایران؟! که برای همه‌ی امور ایران دخالت می‌کنید.

 

خا اسم ببَر!

گوش قدرت کر است کِه!

نگارش ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

چاپ صبح

ایشان "آیت الله علی‌اکبر مسعودی خمینی" است. فقط سه چیز ازو گویم شاید کفایت کند:

 

۱. متولی حرم حضرت معصومه س قم بود، با دیدگاه چپ‌گرایانه" اما آقاخامنه‌ای وی را برکنار و پسرِ "آیت‌الله شهید سید محمدرضا سعیدی" را بر جای او متولی حرم کرد؛ همون حجت‌الاسلام تندرو و راستگرا سیدمحمد سعیدی که نمازجمعه‌ی قم را شاذّ و ناب! می‌‌خوانَد.

 

۲. او از منقدین جناح راست است با آن که عضو جامعه‌ی مدرسین قم است؛ جریانی به‌شدت راستگرا و سیاست‌زده و پشتیبان مطلق نظام "ولایت مطلقه‌ی فقیه" و مقلدان و پیروان محض آقاخامنه‌ای.

 

۳. او در انتخابات اخیر به آقای دکتر مسعود پزشکیان رأی داد و بر افکار و رفتار جناح راست نقد صریح می‌زد.

 

او اینک می‌‌خواهد به روایت این روزنامه‌ی امروز آرمان ملی، از سایه‌ها اسم ببرد. خا ببرد! مگر گوشی هست که به صدای ملت و ندای میهن گوش سپُرَد. او لابد از دخمه‌های آنان خبر دارد! بگذرم و من برم زیر بارون قم؛ البته مصنوعی و با آهنگ "عرشیاس".

ملت! بمان! - میهن! بخن!

رشید با رجزخوانی مخالف بود

نگارش ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

چاپ عصر

آقای سید احمد آوایی دزفولی نماینده‌ی سابق دزفول در مورد غلامعلی رشید دزفولی همشهری و رفیق خود، حرف بسیارمهمی زد. گفت او با رجَزخوانی فرماندهان نظامی مخالف بود.

 

یادآوری کنم غلامعلی رشید از نیروهای چپگرا منصورون بود و در مسائل انقلاب هم به جناح راست هیچ تعلقی نداشت و رجز هم هرگز نمی‌خواند. جالب این‌که بعد از برادر محسن رضایی، همه‌چیز داشت مهیا می‌شد که او فرمانده کل سپاه شود اما آقاخامنه‌ای آقای سید یحیی آقارحیم را فرمانده کل سپاه کرد. سردار رشید مخ طراح جنگی- چهره‌ای که مزرعه‌ی مخفی موشکی رگباری را احیا کرده بود- سرانجام توسط اسرائیل در شب اول جنگ ۱۲ روزه، ترور شد. آیا فرماندهان رجزخوان و بلوف به حرف این سردار توانمند ایران گوش خواهند داد؛ گمان نکنم. بگذرم.

 

خاطره و نکته

نگارش ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
روزی جبهه بین انگشتان شست و اشاره‌ی دست چپم، قرمزی بالا داد. آنقدر آن را خاراندم قرمزجیجیلیک (=شدیداً سرخ) شده بود و کوش می‌کرد. بیش از ۱۵ نفر هر کدام چیزی گفتند.
 
یکی گفت : گال است!
یکی گفت : خال است!
یکی گفت : سالَک است!
یکی گفت : رُطیل زد!
یکی گفت : عقرب رفت!
یکی گفت : گَل گاز گرفت!
یکی گفت : شط‌علی سَپِل زد!
یکی گفت : مادرزادی است! یا اباالفضل!
یکی گفت : برو پایگاه اورژانس خط، بپرس از پزشک!
 
رفتم با تویوتای غذا. آقای پزشک پشت خط تا دید گفت: کنسرو چیتی قارچی خوردی؟ گفتم آری! گفت چند رزمنده را گرفت! بگذرم. کنسرو از ارتش آمده بود با قارچ و گوشت. آمدم سنگر و گفتم مرا با نظرت خودتان گج‌گمراه کردید، نزدیک بود وصی‌ناظر را بگیرم!
 
اینک این خاطره، مرا به خاطره‌ی دلکش از استاد محمدتقی شریعتی پدر زنده‌یاد دکتر علی شریعتی دوخت. شاید گفته شود چطور؟ می‌گم بیا، اینا، این، طور:
 
از آن استاد در ص ۱۲۲ کتاب "از چشمه‌ی کویر" خوانده‌ام که یک تاجر مشهدی در کِشتی نشسته بود. گفت سرم درد می‌کند. آن فرد گفت "من ناخدای کشتی هستم، پزشک نیستم." تاجر خدا را شکر کرد که "اگر [۲۹] ایرانی همراش بودند، فوراً [۲۹] جور اظهار نظر و دارو تجویز می‌کردند". بگذرم.
 
آیا این نظام، ایران را ساخت؟
 
نگارش ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح
 
با تمام قطعیت و قاطعیت بگویم: نه، نساخت.
 
نشانم دهید دست کی موبایل ساخت کره و آمریکا نیست!
 
نشانم دهید دست کی ماشین ساخت ایران هست و دلهره ندارد!
 
نشانم دهید دست کی در خونه ظروف ایرانی‌ست و بدان افتخار می‌کند!
 
نشانم دهید دست کی عمامه و عبا ایرانی‌ست و هندی و استرالیایی نزده است!
 
نشانم دهید دست کی تبلت و لپ‌تاپ اگر هست از غرب یا جنوب شرق نیست!
 
نشانم دهید دست کی بالاست بین راهی رفته گیجاسر گیج نشد و راضی برگشت!
 
نشانم دهید دست کی سه کیسه قرص کپسول آمپول نیست عین پلا قورت نمی‌دن!
 
نشانم دهید دست کی پر است که گوید آری وزیر و سران هم محاکمه شدند!
 
نشانم دهید دست کی به دلش است از کاشتن دوربین پلیس در جاهایی چون کمربندی که سرعت زیر پنجاه یا شصت تاست فقط واسه خالی‌کردن جیب مردم!
 
آقای مهندس بهزاد نبوی از چهره‌های مطرح چپ اگر راهبرد مهم برای کشور را "حل مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی عقلانی" اعلان کرد، حرف راست زد، اما این نظام گرفتار دست‌کم سه عقب‌ماندگی است:
 
۱. آخوندهای خروس‌جنگی با جهان!
۲. انقلابی‌های بی‌عقل و بی‌خرد و نادان!
۳. آدم‌های حاضر در حکومت که فقط خود را حق، کل جهان را باطل می‌پندارند.
 
روشن سازم جناحین چپ و راست هر دو زمانی به قدرت می‌رسند یادشان رفته است ملت آنان را فرستاد بالا. ولی آنها سه روز بعد نوکر همان منصوب‌ها از سوی حاکمیت یکدست می‌شوند و گویی اصلاً انتخاباتی پیش پای مردم گذاشته نشد که راه نو و سیاست نو و مورد قبول مردم باید راه بیفتد نه فقط حرف ثابت و دائم حاکم و حاکمیت. این نظام، ایران با آن تبار تمدنی را ساخت؟ نخواهد هم ساخت. تغییر. تغییر، تغییر. این است راه قرآن و تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان.
 
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 

عرب جاهلی رگ می‌زد، خون بمکَد

نگارش ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
آن دسته مسلمان‌ها که خیلی میل دارند خون مردم را هر بار با بهانه و بی‌بهانه بریزند، بدانند که امام علی -علیه السلام- این کار را ریشه در عرب جاهلی می‌دانستند. عرب جاهلی گاه شتر را رگ می‌زد و از خونش برای رفع عطش و گرسنگی می‌خورْد. برای دریافت اطلاعات بیشتر ر.ک: خطبه‌ی ۲۶ نهج‌البلاغه.
 

آیا این نظام، ایران را ساخت؟

نگارش ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح
 
با تمام قطعیت و قاطعیت بگویم: نه، نساخت.
 
نشانم دهید دست کی موبایل ساخت کره و آمریکا نیست!
 
نشانم دهید دست کی ماشین ساخت ایران هست و دلهره ندارد!
 
نشانم دهید دست کی در خونه ظروف ایرانی‌ست و بدان افتخار می‌کند!
 
نشانم دهید دست کی عمامه و عبا ایرانی‌ست و هندی و استرالیایی نزده است!
 
نشانم دهید دست کی تبلت و لپ‌تاپ اگر هست از غرب یا جنوب شرق نیست!
 
نشانم دهید دست کی بالاست بین راهی رفته گیجاسر گیج نشد و راضی برگشت!
 
نشانم دهید دست کی سه کیسه قرص کپسول آمپول نیست عین پلا قورت نمی‌دن!
 
نشانم دهید دست کی پر است که گوید آری وزیر و سران هم محاکمه شدند!
 
نشانم دهید دست کی به دلش است از کاشتن دوربین پلیس در جاهایی چون کمربندی که سرعت زیر پنجاه یا شصت تاست فقط واسه خالی‌کردن جیب مردم!
 
آقای مهندس بهزاد نبوی از چهره‌های مطرح چپ اگر راهبرد مهم برای کشور را "حل مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی عقلانی" اعلان کرد، حرف راست زد، اما این نظام گرفتار دست‌کم سه عقب‌ماندگی است:
 
۱. آخوندهای خروس‌جنگی با جهان!
۲. انقلابی‌های بی‌عقل و بی‌خرد و نادان!
۳. آدم‌های حاضر در حکومت که فقط خود را حق، کل جهان را باطل می‌پندارند.
 
روشن سازم جناحین چپ و راست هر دو زمانی به قدرت می‌رسند یادشان رفته است ملت آنان را فرستاد بالا. ولی آنها سه روز بعد نوکر همان منصوب‌ها از سوی حاکمیت یکدست می‌شوند و گویی اصلاً انتخاباتی پیش پای مردم گذاشته نشد که راه نو و سیاست نو و مورد قبول مردم باید راه بیفتد نه فقط حرف ثابت و دائم حاکم و حاکمیت. این نظام، ایران با آن تبار تمدنی را ساخت؟ نخواهد هم ساخت. تغییر. تغییر، تغییر. این است راه قرآن و تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان.
 
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 
 

این موسی را گزینش رد می‌کند؟!

نگارش ۲۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
نقل است شُعیب با موسی قرار بست هر چه رَمه، برّه‌ی سیاه زاییدند، مال موسی شوند. موسی هنگامی که گوسفندان را به قوچ (نر) می‌داد، پارچه‌ی سیاه جلوِ چشم‌شان می‌گرفت. آن سال، همه‌ی برّه‌هاآ سیاه زاییده شدند. و شدند مال موسی. شُعیب سال دیگر قرارداد بست هر چه بره، سفید زاییده شوند، مال موسی. موسی این بار زمانی که گوسفندان را به قوچ (نر) می‌داد، پارچه‌ی سفید رو چشم‌شان می‌گذاشت. برّه‌ها همه، سفید زاییده شدند. و شدند مال موسی. الآن در بخارا همین کار را می‌کنند. موسی ع ۱۰ سال قرار شد، قراریِ شُعیب ع را بکند که به یکی از دو دخترش -که سرِ چاهِ آب، آن دو را، دیده و دل باخت و شِفت و شیفت‌شان شده بود- برسد. برای این مورد ر.ک: ص ۱۲۷ "مقالات راشد" اثر حجت‌الاسلام مرحوم حسینعلی راشد. این موسی را آیا گزینش رد می‌کند؟!
 

عقل امنیتی علی لاریجانی چند فارنهایت است؟!

نگارش ۲۲ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ عصر
 
آقای علی لاریجانی نشان داد هیچ عقل امنیتی درستی ندارد -که شبیه امام‌جمعه‌های مشهور این روزهای ایران- حرف شعاری و عوام‌فریبانه زد. جای او حتی در صداسیما هم زیاد بود -که این سازمان را ارگان یک جناح ساخته بود- چه رسد جای حساسی چون شعام.  او در مورد اسرائیل به سران خاورمیانه نوشت:
 
"حداقل علیه‌ی دیوانگی این رژیم «ستاد عملیات مشترک» تشکیل دهید... برای مسلمانان گرسنه و مظلوم فلسطینی که کاری نکردید، حداقل برای جلوگیری از نابودی خودتان تصمیم مختصری بگیرید."
 
چند ایراد در موضع اش وجود دارد:
 
- وی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران است، خطابش از نظر دیپلماتیک نمی‌تواند به سران خاورمیانه باشد. این طرز حرفش شبیه بالارفتن تندروها از دیوار سفارت عربستان بود که روابط را تخریب و ویران کرده بودند.
 
- وی فکر نکرد ممکن است سران خاورمیانه به او تشَر بزنند و اُشتُلُم دهند خودتان برای غزه و لبنان و سوریه چه توانستید بکنید که همه چیز را در میدان دادید و متواری شدید!
 
- حتی حرفش نسبت به اوضاع آشفته‌ی خاورمیانه حق هم باشد، او نباید وارد توئیت‌بازی شود که چند سال آقای دکتر محمدجواد ظریف اسیر آن بود و امنیت ایران را بازیچه‌ی اسباب‌بازی و بچگی‌های مُفرِط خود کرده بود.
 
- از کجا معلوم آن سران پیام ندهند خود شما چرا جنگ ۱۲روزه را ادامه ندادید! ولی به حماس و حزب‌الله لبنان گفتید ادامه دهید و همه می‌دانیم کار به کجا کشید. جولانِ مطلق مال نیروی هوایی ارتش اسرائیل شد که در خاورمیانه هر آن چه دلش خواست، می‌کند.
 
پایان. در سیاست، لیاقت و ممارست، اصالت دارد تا هر کس هر کجا گماشته نشود که راحت و با بازیگوشی بر میهن خسارت نزند. عقل امنیتی علی لاریجانی! به نظر من، منهای ۹۹ فارنهایت است!
 

تغییر جهان ! بشین سرِ جات

نگارش ۲۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
روزی دکتر آیت الله بهشتی از جایی در لندن می‌گذشت. تابلویی توجه‌اش را جلب کرد. به سمت مقبره‌ی مارکس. به دوستش گفت بریم سر قبر مارکس. رفتند. نوشته‌ی روی سنگ قبر کارل مارکس بنیانگذار مکتب مارکسیسم توجه‌ی دکتر بهشتی را جلب کرد. مارکس گفته بود این حرفش را در سنگ قبرش حک کنند:
 
"تفسیر جهان مهم نیست! تغییر جهان مهم است."
 
آن حرف مارکس بر شهید بهشتی اثر گذاشت. حالا، حالیا، حرف من چیست؟ همانا، تغییر جهان مهم است، اما شوروی با آن‌همه وسعت و قدرت -که یک بلوک از جهان شده بود و ۷۰ سال عمر کرد- نتوانست و فرو پاشید. عده‌ای از خیالیون جمهوری اسلامی ایران، فکر می‌کنند تغییر جهان شبیه راحتی کندنِ خیار از بوته‌زار است و تکاندن توت از توتستان. بشین سر جای خودت، خودت را تغییر بده و میهن را آباد و پرآب کن و ملت را در تنگنای معیشت و گرانی، گرفتارتر نساز. مگر فراموش شد آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد می‌گفت جهان را می‌خواهم مدیریت کنم! عده‌ای هم تاآخرین حد حمایتش می‌کردند. سرآخر چی ماند از اون؟! فقط هوگو چاوز مونده بود و سلطان هزارچمِ قابوس! فرار دسته‌دسته راستی‌ها از دفتر و دستکش و داستان جفنگ مهدوی‌گرای کاذبش.
 

خاورمیانه و چهار هشدار

نگارش ۲۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح
 
به این چهار مواضع در خاورمیانه بنگرید یک لحظه:
 
- دریادار زکی آکتورک سخنگوی وزارت دفاع ترکیه گفت: اسرائیل "حملات بی‌پروای خود را، گسترش خواهد داد."
 
- زیو الکیندیک وزیر اسرائیل گفت: رهبران حماس نباید اجازه داشته باشند در هیچ کجای جهان استراحت کنند ... ما آنها را تعقیب خواهیم کرد.
 
 
- الی کوهن وزیر انرژی و زیرساخت اسرائیل نیز گفت: "هر کسی که وابسته به حماس باشد، نمی‌تواند در هیچ کجای دنیا -از جمله استانبول- راحت بخوابد ... اسرائیل و ایالات متحده کاملا هماهنگ هستند ... ترامپ بزرگترین متحد ما است که ثبات را در منطقه ترویج می‌دهد."
 
- مشرق‌نیوز سایت نزدیک به س.اطلاعات.س با مدیریت آقای ر. دا نیز بلاخره به خطر اسرائیل اذعان نمود، گفت: "پیام علی لاریجانی و هشدار محسن رضایی زنگ خطری است که اگر تبدیل به تحرک و هماهنگی عملی نشود، منطقه را با خطرات فراگیرتری روبه‌رو خواهد کرد."
 
چند نکته بگویم:
 
۱. ترکیه با این سخن دریادار خود حمله‌ی اسرائیل به ترکیه جهت ترور اعضای حماس را تقریباً قطعی فرض کرد. ۲. زیو وزیر اسرائیل با دست گذاشتن روی لفظ استراحت، کوشید میان مردم غزه و اعضای حماس فرق ایجاد که مردم، وسط جنگ گرفتار شدند و رهبران و اعضای حماس در هتل‌ها و مکان‌های امن مانند ترکیه. و مرفه در دوحه، در حال تفریح هستند! ۳. کوهن هم خواست بگوید دست اسرائیل از طریق موساد و نیروی هوایی اسرائیل، به همه‌ی خاورمیانه می‌رسد. ۴. و مشرق‌نیوز نیز در واقع به دوام قدرت و "خطر فراگیر" ارتش اسرائیل اعتراف کرد.
 
البته دوحه هم در اجلاسش، جز چند خط حرف، کاری ازش ساخته نیست. خاورمیانه در اتاق تاریک چین، روس، آمریکا و فرانسه رهبری می‌شود و اسرائیل میدان‌دار آنهاست. جمهوری اسلامی ایران اگر میهن و ملت برایش اهمیت دارد، راهی جز اعلان سیاست خارجی نوین و ساختن کشور و رفتن به سمت اقتصاد ندارد. خاورمیانه روزی را در پیش دارد که آن روز وقتی بیاید- تازه معلوم می‌شود چقدر سیاست، همواره به قول وینستون چرچیل "با چندین دروغ، اسکورت می‌شود".
 
واقع‌گرایی و آرمانگرایی
 
نگارش ۲۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
آقای مهدی فضائلی -که زمانی خبرگزاری راستگرای "فارس" را می‌چرخاند و در روزنامه‌ی "جام‌جم" سازمان صداسیما نفوذ داشت و چند سالی است در بخش آثار "بیت" و "دفتر" آقاخامنه‌ای مشغول شد- به تندروهای جناح راست هشدار داد: "واقع‌بینی و آرمان‌گرایی همزمان باید مورد توجه قرار گیرد و غفلت از هر کدام باعث تندروی یا تفریط خواهد شد."
 
دو نکته:
 
- واقع‌گرایی پیش‌شرط دارد؛ ترکِ تقلید و رجوع به عقل خویش و عقل جمعی
 
- آرمانگرایی هم پیش شرط دارد؛ ترک حرف؛ رجوع به تشخیص منافع ملی و فداکاری واقعی میهنی و دینی
 
آقای فضائلی این را بداند این هشدارش تا دمِ در کیهان و کاخ نیاوران برسد، ۲۹ جور تبصره و حاشیه می‌خورَد، زیرا این دو جا، آدماش دنبال "منویات" آقاخامنه‌ای هستند، نه تصریحات و تذکراتش. این است که میان واقع‌گرایی و آرمانگرایی در فضای سیاسی و حکومتی ایران، با سیمان و فارووچ پر شده است. یاد کتاب "شورشیان آرمانخواه" افتادم، اثر آقای مازیار بهروز که چریک‌های فدایی خلق ایران را مورد تحلیل و تفسیر قرار داده بود.
 

آیا وزارت خارجه‌ی ایران اختیار دارد؟

نگارش ۲۸ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
آقای سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه‌ی ایران نوشت: "از جانب جمهوری اسلامی ایران، روز گذشته طرحی معقول و قابل‌اجرا را به همتایان اروپایی ارائه دادم تا از وقوع بحرانی غیرضروری و قابل اجتناب در روزهای آینده جلوگیری شود. با این حال، به‌جای آن‌ که به محتوای این طرح پرداخته شود، ایران اکنون با مجموعه‌ای از بهانه‌ها و طفره‌روی‌های آشکار مواجه است؛ از جمله ادعای مضحکی مبنی بر اینکه وزارت امور خارجه، نماینده‌ی تمام ساختار سیاسی کشور نیست... اما او [ایمانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه] و جامعه‌ی جهانی باید بدانند که من از حمایت کامل تمامی ارکان جمهوری اسلامی ایران، از جمله شورای عالی امنیت ملی کشور، برخوردارم."
 
حالا من روی این حرفای آقای سید عباس عراقچی توضیحاتی می‌نویسم. در کشور رواج دارد چند وزیر ایران را رئیس‌جمهور هر دوره‌ی ایران، لزوماً باید با آقاخامنه‌ای ببندد، مانند وزیر اطلاعات، وزیر دفاع، وزیر خارجه، وزیر کشور، حتی شنیده‌ام وزیر ارتباطات و مخابرات. همین نشان می‌دهد وزارت خارجه اختیار از خود ندارد باید با ساختار همواره سازگار باشد. مطّلعینِ مسائل روز به‌خوبی خبر دارند آن سال، بشّار اسد رئیس‌جمهور سوریه را چگونه به ایران آورده بودند که حتی وزیر وقت خارجه‌ی ایران از آن بو نبرده بود و دست به استعفا زده بود. از آنجا که سیاست خارجی ایران در جایی جدا از وزارت خارجه ایران تعیین می‌شود، نقش وزیر امور خارجه ایران صرفاً فن دیپلماتیک و ابتکارات روزمرّه‌ی آن وزارتخانه است، نه تعیین راهبرد و سیاست‌گذاری‌های روابط یا مذاکره و رفع تنش یا جزئیات دیگر. مثل نقد ایران بر ساختار آمریکا که منتقدین برجام می‌گفتند امضای جان کری و حتی باراک‌حسین اوباما ممکن است از سوی کنگره معتبر پنداشته نشود. بگذرم. وزارتخانه‌ی خارجه‌ی ایران از وزیر تا نگهبانِ دمِ درِ ساختمانِ سی تیر آن، همگان کارمند و فرمانبَر حساب می‌آیند، نه سیاستمدار و سیاست‌گذار و منفک از ساختار. اروپا دخالتش در امور ایران، ناشی ازین است نظام بین‌الملل، با ائتلاف قدرت‌ها، دولت‌ها را تحت فشار قرار می‌دهند تا شکل‌گیری بازیگران منطقه‌ای را بر شالوده‌ی جهانی تطبیق دهند. عقل حکم می‌کند در چنین نظام جهانی زورمحور، که رفع آن، جنگ‌های بزرگ خونین در پی دارد و از ایرانِ به‌تنهایی، چنین جنگی ساخته نیست، میهن و ملت را از فشار خسته‌کننده و فلاکت‌افکن، بیرون نگه داشت و به اقتصاد و روابط با حسب منافع فوری ملت، روی آوُرد و این عقل و روح سازگاری می‌خواهد و برداشت درست از دین و تفکر روی منفعت و مصلحت.
 

عراق هم از یک قرارداد با ایران کنار کشید

نگارش ۲۸ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
عراق یک توافق مهم اقتصادی با ایران را، الغا کرد که به موجب آن گاز ترکمنستان از مسیر ایران به عراق منتقل می‌شد" اما رژیم حاکم بر عراق از خطر "نقض تحریم‌های آمریکا علیه‌ی جمهوری اسلامی ایران" بر منافع کشورش، این قرارداد را کنار گذاشت، زیرا تأیید آمریکا را نیاز داشت. ترامپ در یک تئوری تام هر ترتیباتی اقتصادی را که بتواند به سود ایران بینجامد، در هر جای چهان باشد، تأیید نمی‌کند و حتی آن "کشور خاطیِ" مرتبط با ایران را جریمه می‌کند.
 
دو علت از علل فشار آمریکا بر ایران -به نقل خود آمریکایی‌ها- سیاست خاورمیانه‌ای ایران و تشکیلات "سپاه قدس" است که در کار خاورمیانه بوده است. و آنان در پی رویارویی با این دو پدیده هستند. حکومت در ایران و دولت آقای دکتر مسعود پزشکیان دچار این چالش بزرگ و پیچیده شدند. بگذرم.
 
چاپ شب

انواع ماشه!!

نگارش ۲۹ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
این، حجت‌الاسلام سید محمد سعیدی است، متولّی حرم قم. این تیتر رو عکس هم، از روزنامه‌ی "اطلاعات". سعیدی در خطبه‌ی نمازجمعه‌ی ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ قم به نقل این منبع گفت: "ماشه‌ی اول، ماشه‌های بعدی را بیدار می‌کند."
 
این روحانی مشهدی طوری در قم حرف زده است که انگار "مکانیسم ماشه" را نمی‌داند چیچی! هست. از حرفش درمی‌گذرم. به انواع ماشه! می‌پردازم:
 
- ماشه‌ی ۱ ماشه‌داری‌ست، پای کتار و بافور و گاز!
- ماشه‌ی ۲ ماشه‌داری‌ست، پای کباب و تش‌کله و غاز!
- ماشه‌ی ۳ ماشه‌داری‌ست، پای کتاب و عم‌جزء و آیه راز!
- ماشه‌ی ۴ ماشه‌داری‌ست، پای کار و آهن و کوره و بازوی باز!
- ماشه‌ی ۵ ماشه‌داری‌ست، پای کلاس و خانه و بخاری جلو واز!
- ماشه‌ی ۶ ماشه‌داری‌ست، پای کارزار و جنگ و جدل برجام عین ماز!
 
ازین شیش ماشه من سه ماشه‌دار را نوگر کردم: ماشه‌دار آخوند در مکتبخانه را. ماشه‌دار آبدار از دست پدرم را. ماشه‌دار مزه‌دار زیر انگله‌ی کباب جگر و اسبه‌کیک را. حالا مانده ماشه‌دار شیش که از شلپَت ج شدیدتر است. بافور به مافورم نخورده و ماشه‌های این "امام‌جمعه" هم واسم گُنگه. دامنه
 
 
،،،


آدرس عقل را آیا کسی دارد؟!


نگارش ۳۰ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

شگفتی دارد شورای عالی امنیت ملی ۳روز پیش نشست داشت در تأیید و لابد تمجید! توافق قاهره بین سید عباس عراقچی و گروسی آژانس اتمی. دیروز اَعی‌باز نشست داشت در رد آن توافق! سه روز نشد حرف عوض شد! پس از این‌همه مدت از جنگ در غزه، تازه رسیدند به این اطلاعیه:

 

این شورا... "در مورد ماجراجویی‌های" اسرائیل بحث کرد.. "و تاکید بر این مهم شد که سیاست جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی همکاری هرچه بیشتر برای ایجاد صلح و ثبات در منطقه خواهد بود... به وزارت خارجه مأموریت داده شد... برای حفظ منافع ملی کشور به رایزنی‌های خود ادامه دهد."

 

آخه! آقای علی لاریجانی که شد دبیر شورای عالی امنیت ملی، مگر از عقل امنیتی برخوردار است! او اگر عقل سیاسی داشت مجلس را و سازمان صداسیما را به این روز نمی‌انداخت. ۳روزه رنگ پس داد. بگذرم! آدرس عقل را آیا کسی دارد؟!

 

برم سرِ اصل مطلب. این دو عکس دو روزنامه‌ی "اسرار" و "بیان ملی" است. هر دو آبشخور واحد دارند، زمانی در راه مرحوم آقای محمدرضا راه‌چمنی بود نماینده‌ی چند دوره‌ی مردم سبزوار در مجلس. هر کدام ازین دو روزنامه ۸ تیتر دارد، جمعا" ۱۶ تیتر. من سه تیتر را درین متنم مد نظر دارم. آقای پزشکیان آن بالای اسرار گفت "سازندگان نظنز مهمتر از آن را می‌سازند" این یعنی اعتراف به این که اسرائیل و بی۲ های آمریکا اتم نطنز را منهدم کردند. دومی خبر وزیر علوم در بیان ملی از هجرت ۱۲۰۰۰ پژوهشگر از کشور. سومی آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد قطعنامه را "کاغذپاره" خوانده بود و تحریم را "نمنه‌دی"! آدرس عقل را آیا کسی دارد؟!

 

آقای علی لاریجانی سرِ عقل بیا!

نگارش شب ۱ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

آقای علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ج.ا.ایران امروز در "ایکس" نوشت: "این دروغ است که ایران مذاکره نمی‌کند. ما در حال مذاکره بودیم که به ما حمله‌ی نظامی کردید. اگر پیشنهاد عاقلانه و عادلانه‌ای ارائه شود که منافع ایران را حفظ کند، می‌پذیریم."

 

این آقای علی لاریجانی -که خود را عقل کل و قلدور فکر فلسفی! می‌پندارد- خیال می‌کند مذاکره یعنی رفتن سرِ میز هر چه دلت خواست از طرف بگیری و چیزی ندهی. شاگرد آقای حدادعادل بیش نیستی که تز دکتری‌ات را نمره داد. او چی بلد بود که به توی یکی داده باشد. آری، ایران داشت مذاکره می‌کرد، اما سخنان ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ آقاخامنه‌ای در مرقد -که سران آمریکا را "بی‌ادب" = "بی‌تدبیر" خطاب کرد مسیر را دگرگون کرد. آن روز در مرقد، گفت:

 

"به شما چه؟ شما امکانات اتمی دارید، بمب اتم دارید، ویرانگری شدید دنیا در اختیار شما است، به شما چه که ملّت ایران غنی‌سازی داشته باشد یا نداشته باشد، صنعت هسته‌ای داشته باشد یا نداشته باشد؟ [ملّت ایران] یک ملّتی است که اختیارش دست خودش است؛ به شما ربطی ندارد؛ شما چه‌کاره‌اید؟ شما از چه موضع حقوقی‌ای این حرفها را میزنید؟ این مطلب ما است"

 

همین، اولتیماتوم سنگین آقاخامنه‌ای مسیر را به کلی دگرگون کرد و نشان داد دولت پزشکیان، دفتردار نظام است، نه پریذیدنت ایران. تمام نشست‌ها با ویتکاف نماینده‌ی ترامپ در عمان و رُم یک عبث و لاعبه بیش نبود. زیرا چندی پیش از آن در ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ خود آقاخامنه‌ای در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش گفته بود: "مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست" اما با این که آن تاریخ گفت شرافتمندانه نیست ولی دولت پزشکیان، فرستاده شد سر میز مذاکره. ضایع ازین زیادتر؟! مذاکره کسی می‌رود که اختیار داشته باشد. آنان هم فهمیدند پزشکیان در ساختار، هیچ قدرتی ندارد و این پست پس از مرحوم اکبر رفسنجانی مسلوب‌الاختیاری بیش نیست. و ۹ روز پس از سخنرانی مرقد، جنگ اسرائیل با ایران، با فروپاشی نظام فاسد بشار اسد و تاراندن چند هزار نیروی مستشاری نظامی حکومت ایران، در ۲۳ خرداد استارت خورد و فضای ایران را به این روزا رساند. حالا آقای علی لاریجانی سر عقل بیا! لغت‌باز نشو مانند حداد که پاچنار وی بیش نیستی. مذاکره‌ی عاقلانه که می‌گی چه صیغه‌ایه؟! جمع مکسّر؟! یا رباعی مجرد؟! و نه ثلاثی مزید؟! زیاد بازی می‌کنی با لغات. مملکت با لغات و توئیت‌بازها اداره نمی‌شود. به فکر تغییر باشید و تسلیم رأی و خواست اکثریت مردم.

 

پل در جبهه بدون حضور سران نظام افتتاح می‌شد!

نگارش صبح ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

دیروز دوست فرهیخته‌ی من از پل جبهه‌ها گفت؛ در حساب "وضعیت" واتس‌آپ خود. پل‌های شناوری که بدون حضور سران نظام، افتتاح می‌شد و رزمندگان از آن عبور می‌کردند تا بر لشگر صدام، فائق آیند. به او گفتم بلی؛ چُنین بود. جبهه، پل‌ها را بدون سران می‌رفتیم. سران ولی حالا، خود ملت را پل خود کردند در عوض. ملت ولی، عوض‌شان می‌کند وقتش که رِسَد با رَصد. خواسته بودم امروز ستون روزم را درین‌زمینه پیش ببرم که صبح سروقتِ مطبوعات که رفتم، دیدم سخنان آقاخامنه‌ای را تیتر کردند. ذهنم تیرت شد چه بنویسم. که این فکر دستم داد. ابتدا سه فراز سخن آقاخامنه‌ای که برگزیدم، و از بسط مبحث پل، گذر کردم:

 

- "حالا اینها آمدند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند. مسئله این است. این علم است، علم از بین رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمیرود، این وجود دارد"

 

- "حالا این بابا، طرف آمریکایی، پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنی‌سازی نداشته باشد... یعنی چه؟"

 

- "مذاکره با آمریکا بن‌بست محض = ضرر محض است."

 

این سه سخن از آقاخامنه‌ای که من در مطبوعات امروز ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ خواندم، ذهنم سه معنی برای آن یافت: سخن ۱ معنی‌اش این است، تمام تأسیسات هسته‌ای در چهار جای خُنداب اراک، نطنز کاشان، فردوی قم و سایت اصفهان توسط شش بمب‌افکن‌های بی‌۲ آمریکا و شلیک زیردریایی و هواپیماهایی اف ۲۲ و اف ۳۵ اسرائیل نابود شد که ترامپ به آن خلبانان بی‌۲۲ آمریکا لقب "تام کروز" -هنرپیشه‌ی مشهورشان- داد. سخن ۲ "این بابا" یعنی ترامپ. ضرب‌المثل "پا در یک کفش کرده" یعنی پافشاری و لجبازی. من با آغاز سال ۲۰۲۵ متنی نوشته بودم که ترامپ، لج ترامپی دارد و سال ۲۰۲۵ سال لج او با ایران است. چون سند امنیت ملی آمریکا آمده بود نظام جمهوری اسلامی ایران در ۲۰۲۵ باید از خاورمیانه برداشته شود. او لج کرده که ایران هرگز نباید هسته‌ای داشته باشد، چه فن‌اش، چه اسلحه‌اش. سخن ۳ هم یعنی، مذاکره نه. که جایش لابد مقابله است، زیرا مبادله و مرابطه، زمانیه که از درِ مذاکره فقط می‌شود واردش شد. این‌که ملت چه می‌خواهد، باید از خود ملت، پرس‌وجو کرد و قانون اساسی هم آن را از پیش به عنوان رفتاری مدنی و شرعی تصریح کرده است؛ همه‌پرسی یا همان رفراندم. اگر این نشد، میهن و ملت در معرض همین سیاست اعلامی است، خطر است یا ایمنی و امنیت و معیشت، آن بماند به زمانش. ختم این مبحث.

 

آری، پل در جبهه، بدون حضور سران نظام افتتاح می‌شد! و اما حالا ملت، پل سران شد. البته آقاخامنه‌ای در جنگ، یک رزمنده بود و امام خمینی برای حفظش، منعش کرده بود دیگر نرود و یا کمتر روَد. برای مرحوم رفسنجانی هم نذر گوسفن کرده بود وقتی به دست فُرقان ترور شده بود. رفسنجانی البته فرمانده جنگ شده بود، یعنی با حضور امام، او نفر دوم بود در ایران. بعد در صدارتش آنقدر یک‌دنده شده بود و خودمحور، به او لقب "اکبرشاه" داده بود، چپ!

زیان‌رساندن هم‌اکنونِ طیف راست به آقاخامنه‌ای

 
نگارش عصر ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
طرفداران طیف راست با هدف مصادره‌به‌مطلوب، روی جمله‌ای دیشب آقاخامنه‌ای خیز خُردسالانه‌ای برداشته‌اند، غافل از آن، که این کارشان به زیان آقاخامنه‌ای تمام می‌شود. خِرَد شما کجا رفت جناح راست کشور؟ جمله مربوط است به افشای یک جلسه‌ی خصوصی احتمالا" با حجت‌الاسلام آقای حسن روحانی و تیم مذاکره‌کننده‌ی آن دولت، که به برجام ختم شده بود. این حرف:
 
 "البته من همان‌زمان به مسئولان گفتم ۱۰ سال، طولانی و به اندازه‌ی یک عُمر است؛ چرا آن را قبول می‌کنید. قرار شد قبول نکنند اما قبول کردند"
پایان نقل قول
 
 
چرا زیان؟ می‌گویم. اول پردازش جمله، دوم بررسی جمله:
 
- اول پردازش این سخن آقاخامنه‌ای: ۱. تعهد ۱۰ساله‌ی هسته‌ای ایران به ۵ + ۱ را "طولانی" و به حد "یک عُمر" دانست. ۲. با چرای تأکیدی و نهی‌گونه، به آنان رسانید که قبول نکنید. ۳. حتی تیم و دولت حسن روحانی قول دادند یعنی "قرار شد قبول نکنند". ۴. ولی در ادامه تصریحا" و با قید تعجبِ "اما" و جمله‌ی حذَر، گفت: "اما قبول کردند".
 
- دوم بررسی آن، اینک زیان این جمله چی هست؟: ۱. وقتی علم داشت به این‌همه عیب و مخاطره و ضرر برجام و مدت ۱۰ سال اجرای آن، جامعه می‌پرسد چرا پس با اختیارات قانون اساسی جلوِ آنان را نگرفت، زیرا مملکت جای آزمون و خطا و موش آزمایشگاه که نیست. ۲. رهبریت جوامع در ذاتش یعنی هم هدایت یک کشور بر حسب اختیارات قانون اساسی آن کشور و هم نظارت بر کار دولت برای حفظ حقوق میهن و ملتش. پس نمی‌شود وقتی آنان قبول نکردند، جلوی‌شان را نگرفت. اگر واقعاً علم به زیان برجام در همان زمان داشت، باید مانع می‌شد. ۳. به حرکت دولت حسن روحانی "نرمش قهرمانانه" لقب داد که با این نقل جدید، در تصادم است. ۴. به روند پیاده‌شدن برجام توسط نظام اجازه داد حتی نقل می‌کنند امضا کرد مسیر روند را. پس از اول نمی‌بایست اجازه می‌داد چون با افشای این جلسه، معلوم ساخت مخالف برجام، آن‌هم به طولٌ مدت ۱۰ سال آن هم برای اجرا و تعهد، معترض بود.
 
بنابرین؛ جناح راست -که در سنگر ضد برجام محکم ایستاده است- اینک با خیز خبری و جولان با این جمله‌ی افشاگرانه‌ی آقاخامنه‌ای، دارد زیان وارد می‌کند. به قول زنده‌یاد دکتر علی شریعتی "بدترین حمله، بد دفاع کردن است". اقلا" عقل کار بزنید با این کار سبُک خود، زیان به آقاخامنه‌ای نرسانید، چون این جمله به نفعش تمام نشد. زیرا نظارت و مدیریت کشور قانونا" و مسئولا" دست اوست.
 

گذرخان قم شبیه ناصرخسرو تهرون

 
خاطره؛ نوشته‌ی نو از من: ایشون، رزمنده‌ی جنگ در دهه‌ی شصت است، ساکن قم. نونوایی بربری دیدمش. اینم عکسش. داشتم نونم را روی توری کُنج، خنک می‌کردم و سُس سوخته‌اش را با فِرچه، پاک. گفت دهه‌ی ۶۰ جبهه در سنگرهای عراق چمدون‌ چمدون دینار بود که در هر تک و ضد پاتک به سربازان و بعثیان می‌دادند. رزمنده‌هایی از ایران چمدان را که می‌دیدند دینار را غنیمت می‌گرفتند و بعد می‌آوردند گذرخان -جایی شبیه ناصرخسرو تهرون- چنچ می کردند. دینار را می‌دادند، پول ایران می‌ستاندند. حرفش کجاش اهمیت دارد؟! خا می‌گم الآن. دینار پای ریال ایران لنگ می‌زد. اما حالا دینار ریال ایران را حتی پول حساب نمی‌کند تا چنچ. چرا؟ برید از سران جمهوری اسلامی ایران بپرسین. خانمم برای کربلای اربعین امسال -که بار هفدهمش بود- ۱۵ میلیون تومان داد فکر می‌کنید چند کاغذ دینار عراق گرفت؟! نگویم، وحشت می‌کنید! این است آثار سیاست خاورمیانه‌ای نظام آخوندهای ایران. خدایا خِرَد را روزی ایران کن و خردمندان را در آن ازدیاد. دامنه. ۳ مهر ۱۴۰۴ والسلام.
به مناسبت هفته "دفاع مقدس" تحریر کردم
 

خاورمیانه؛ ۲۷ ملت مختلف با ۱۱۰ گروه قومی!

 
نگارش شب ۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
تام باراک اخیراً حرف‌هایی زده که این‌روزها خواندن چنین ایده‌ها و سازوبرگ‌ها، در تحلیل و تسلط اهل فن بر مسائل روز ایران و جهان، بسیار اهمیت دارد. به عنوان یک فرد حساس به مسائل روز، از خوانندگان می‌خواهم حرف این فرد را، چند بار بخوانند حتی ذخیره کنند و بر روی آن تفکر کنند. تکان‌دهنده است. او گفت:
 
"کشورهای منطقه‌ی خاورمیانه توسط بریتانیایی‌ها و فرانسوی‌ها در سال ۱۹۱۶ ایجاد شده‌اند... خاورمیانه‌ای وجود ندارد. در این منطقه، قبایل و روستاها وجود دارند... در خاورمیانه، کشور نداریم، روستاها و قبایل داریم... بریتانیا و فرانسه خطوط مستقیمی در سراسر امپراتوری عثمانی کشیدند تا کشورهای مدرن خاورمیانه را ایجاد کنند، اما خاورمیانه به این شکل کار نمی‌کند... خاورمیانه با فرد، خانواده، روستا، سپس قبیله، جامعه، دین شروع می‌شود و در نهایت ملت... چرا خاورمیانه را توهم می‌نامم؟ [زیرا] غیرممکن است انتظار داشته باشیم ۲۷ ملت مختلف که ۱۱۰ گروه قومی مختلف دارند، با مفاهیم سیاسی، همسو شوند... مردم کشورهای خاورمیانه فقط به این فکر هستند که "زندگی خود و فرزندانشان را بهتر کنند."
 
او سفیر آمریکا در ترکیه و نماینده‌ی ویژه ترامپ در امور سوریه است. بگذرم. فقط این را می‌دانم تیم ترامپ روی خاورمیانه برنامه‌ی نامرئی دارند. مثلاً تمام ژنرال‌های ارتش آمریکا در همه جای جهان برای یک نشست فوری و اضطراری، به آمریکا فرا خوانده شدند.
 
روزگاری دکتر شادروان محمود حسابی -عکس‌نوشته‌ی بالا- گفته بود "جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه‌اش خراب می‌شود و هر کس بخواهد خانه‌اش را آباد کند، باید در ویرانی مملکتش بکوشد"! عکس‌نوشته‌ی بالا
 
البته من سال‌ها فکر می‌کردم این جمله‌ی مشهور، از دکتر محمدحسین پاپلی یزدی جغرافی‌دان ایران و استاد مطرح دانشگاه فردوسی مشهد است. اما بعدها متوجه شدم، مرحوم حسابی آن را انشاء نموده است.
 

پیام تسلیت‌ها در ایران؛ تابلو و منبع اطلاعات و تفکر

 
نگارش شب ۷ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
همسر آقاسیستانی مرجع تقلید دیروز ۶ ، ۷ ، ۱۴۰۴ در نجف درگذشت که از "خاندانی اهل علم و روحانی و از نواده‌های مرحوم سید مجدد شیرازی بود. دو پیام متفاوت از درگذشت آن بانو.
 
- ۱ متن تسلیت آقاخامنه‌ای بر اساس "ایلنا"
 
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
حضرت آیت‌الله آقای حاج سیّدعلی سیستانی (دامت برکاته)
درگذشت همسر مکرّمه‌ی آن جناب را تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسئلت مینمایم. سیّدعلی خامنه‌ای ۷ مهر ۱۴۰۴ پایان نقل قول
 
 
- ۲ متن تسلیت آقای خاتمی بر اساس "نواندیش"
 
بسم الله الرحمن الرحیم
مرجع عظیم الشان حضرت آیت الله العظمی حاج سید علی سیستانی مدظله العالی
درگذشت بانوی بزرگوار و با فضلیت سرکار همسر گرانقدرتان را صمیمانه به حضرت مستطاب عالی و همه بستگان داغدار تسلیت می‌گویم و از پیشگاه حضرت حق جل و علا برای آن فقیده سعیده آمرزش و رحمت الهی و برای بازماندگان معزز صبر و سلامتی و اجر مسألت می‌کنم و از خداوند منان میخواهم که سایه‌ی بلندپایه حضرت‌عالی را که افتخار اسلام و تشییع هستید مستدام و وجود مبارکتان را که منشاء خیر و برکت برای اسلام و مسلمانان و آزادگان جهان بوده است در پناه خود محفوظ بدارد. ۱۴۰۴/۷/۷ ارادتمند. سید محمد خاتمی. پایان نقل قول.
 
،،
سلام جناب حاج علی چلویی
به این متنت همین الآن پاسخ می‌دهم رخف. 👇
 

اطلاعیه‌ی مدیر مدرسه فکرت

جناب آقای حاج علی چلویی سلام
در مورد پیشنهادات به جناب حجت‌الاسلام آقای شیخ احمد باقریان برای خروج از مدرسه فکرت، باید عرض کنم محضر آن رخف که این حرفت مانند آن می‌مانَد که عرب به پیامبر اکرم ص بگوید سلمان -سلام‌الله- را چرا به جمع عرب‌ها راه دادی؟! نه فقط راه داد، حتی سلمان -سلام‌الله- را آن حضرت از اهل‌بیت -علیهم‌السلام- کرد. این مثال را زدم تا استدلالت را فرو بریزم. از سوی دیگر، مدرسه فکرت اگر مختص روستای داراب‌کلا بود، اسمش می‌شد "مدرسه فکرت داراب‌کلا". اما من چنین قیدی در تأسیس این مدرسه نیاوردم. این صحن، شامل داراب‌کلا هست تا اوسا و مُرسم و سرتا. و از نکا هست تا بهشهر و گرگان و شهر مشهد همه‌ی ماها. و از آنجا هست تا اسفراین و مرند و اصفهان و تهران و قم و کرج و بابل و قزوین و حتی تا ممَسنی استان فارس و شهر آبادان و تمام جاهای ایران، حتی اکوادور و آلمان. اگر برشمارم شهرها را این متنم از هفتاد کف دست می‌گذرد. استاد باقریان را من دعوت کردم، خودش، دو بار ازین صحن رفت، دفعه‌ی آخر بدون دخالت من، به اصرار چند عضو این صحن، حاضر به حضور شد و این بار، محکم و مؤثرتر از قبل، می‌مانَد. به‌هرحال، درخت که میوه داشته باشد، سنگ و کپِّل می‌خورَد. این شیخ مجتهد در جمع صحن، ثمر دارد و ثمر می‌دهد. سنگ هم بخورَد، خا بخورد. سرِ نبی اکرم ص در طائف، خاکروبه ریختند، اما دست از ابلاغ بر نداشت. داخل همین متن از استاد باقریان می‌خواهم صحن بمانَد، زیرا مؤثر است و درخت پرثمر. پیشنهادت جناب حاج علی چلویی با چارچوب دینی و اخلاقی جور نیست. جبهه را هم، تمام ملت و مذاهب و گرایش‌ها پیش بردند، در مدرسه‌های ایران گاه از همه‌ی قبایل و شهرها و مذهب‌ها درس می‌خواندند، مانند دبیرستان البرز تهران و مدرسه رفاه تهران و مدرسه فیضیه قم و مدرسه‌ی پریزاد و مدرسه‌ی دو درب مشهد.
۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ سه شنبه
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 

روزنامه جوان به سعید جلیلی چرا تاخت؟!


نگارش صبح ۹ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
نظر روزنامه‌ی جناح راستی "جوان" (وابسته به سپاه) در مورد این روزای آقای سعید جلیلی و برخی از نمایندگان پیرو او در طیف راست مجلس. عین نقل قول در زیر:

 

- "آقای جلیلی، در ذیل نیروهای انقلاب تعریف می‌شود. با این حال او نسبت روشنی با انسجام ملی ندارد. تلاش او برای تفهیم اتهامات به روحانی و برجامی‌ها چه حاصلی برای مردم در این نقطه زمانی و مکانی دارد، جز اثبات خودش دنباله‌رُوهای او در مجلس ویدئو می‌پراکنند که برجام را به رهبری تحمیل کردند، اما، چون «آیت‌الله خامنه‌ای شاه و دیکتاتور نیست، پذیرفته است»! با آنکه رهبری بارها از زحمات رئیس‌جمهور تقدیر کردند و در دیدار هفته دولت امسال گفتند که «این زحمات باید قدرشناسی شود»، می‌گویند «مردم در انتخاب پزشکیان اشتباه کردند»! در انتخاب شما به عنوان نماینده مجلس چطور؟ عین حق و عدالت و درستی را انتخاب کردند و جز این هرچه بود، باز اشتباه بود؟! این مقایسه‌ها و تحلیل‌ها، نهایت بی‌شرمی است. آن دیگری از همین دسته در مجلس می‌گوید «من ضبط‌صوت رهبری نیستم». تو کی هستی که چنین شئ‌ای یا چیزی باشی یا نباشی؟! چگونه خودت را با هر نسبتی با آن جایگاه مقایسه می‌کنی؟! کسانی که اگر بخشی از مردم حزب‌اللهی به آنان توجه کردند و رأی دادند، به دلیل انتساب خودشان به آن جایگاه بود، حالا ادعای آزادمنشی و استقلال سیاسی می‌کنند. این چیزها فضای سیاسی کشور را نه‌فقط از انسجام خارج کرده است که آن را به ابتذال کشانده است."

 

توضیحاتی هم من بیفزایم: این چند روزی بارها از سوی افرادی از جناح راست و یا هم‌راستا با تفکر این طیف، برجام به عنوان برنامه‌ای زیانبار مورد نقد قرار گرفت. حتی در برخی نوشته‌ها از "تقصیرکاران" سخن به میان آوُرده شد و نیز این‌که آقاخامنه‌ای از افشای جلسه‌ای سخن گفت که خلاصه‌اش این بود از زیان برجام مطلع بود و به دست‌اندرکاران آن گفت و آنان قبول کردند ولی کار خودشان را عملی کردند که در من در پاسخ می‌گفتم وقتی علم به این زیان و سرشت برجام وجود داشت، چرا به عنوان یک کار خطرناک و زیانبار، مانع نشد که اینک وقتی سرنوشت برجام این شد، بشود آن را میان مردم مطرح نمود، این کار چو سود؟! به نقد من هم درین صحن، نقد و ایراد وارد شد که نقد و نظر البته امر بدیهی و طبیعی و عقلی است. حالا خود درون جناح راست، بر سر افراطی‌گری درین ماجرا، غوغا بپا خاست که روزنامه‌ی "جوان" در بالا به آقای سعید جلیلی و پیروانش این‌گونه تاخت.

 

دو حرکت مشکوک در خاورمیانه

نگارش شب ۹ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

دو حرکت در خاورمیانه، از دیروز به این ور مشکوک به نظر می‌رسد:

 

- یکم پرواز هواپیماهای تانکر سوخت‌رسان ارتش آمریکا به سمت کشور قطر.

 

- دومی صدور "فرمان اجرایی" ترامپ که "اگر به قطر حمله شود، آمریکا باید «تمام اقدامات قانونی و مقتضی شامل اقدامات دیپلماتیک، اقتصادی و در صورت نیاز نظامی را برای دفاع از منافع آمریکا و کشور قطر اتخاذ کند."

 

نظر من: فرمان ترامپ علامت این است در صورت جنگ دوم اسرائیل با ایران، قطر خاک آمریکا محسوب می‌شود. و این یعنی قرارگاه جنگ در قطر است که بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه است. اضافه کنم امروز در شهری بودم، که چندین مرحله غرّش عبور هواپیماها در ساعات متوالی را شاهد بودم. اما ارزیابی دقیقی از آن پیدا نکرده‌ام.

 

رد مذاکره = تشدید مخاطره


نگارش شب ۱۰ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
امروز یک پهپاد تریتون ارتش آمریکا از الظفره‌ی امارات بر فراز خلیج فارس -مسیر مشخص در عکس- دست به جمع‌آوری اطلاعات در مورد ایران زد. تریتون قدرت پرواز به مدت طولانی را دارد و ارتش آمریکا ارزیابی خود را بر پایه‌ی اعتماد به این تریتون انجام می‌دهد.

تحلیل نظری من: ۱. این حرکت نظامی، فقط جنبه‌ی جمع‌آوری ندارد. ۲. ممکن است دستاویزی باشد تا سپاه -که در یک تفکیک کار خلیج فارس بر عهده‌ی اوست و مکُران بر عهده‌ی ارتش- به واکنش دست بزند. ۳. ممکن است نوعی عملیات فریب باشد تا تست شود. ۴. رد مذاکره در ازای تشدید مخاطره، این احتمالات را هم وارد حریم جغرافیایی و فضای روانی جامعه کرده است. ۵. لج ترامپی در ۲۰۲۵ روی ایران در حال پیاده‌شدن است و احتمال فروکش‌کردن آن، بسیار، بسیار، پایین است.

۲۰۰ فروند هواپیمای جنگنده

نگارش شب ۱۱ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

این که آمریکا این روزا از سراسر جهان تا ۲۰۰ فروند هواپیمای جنگنده با ۱۵ سوخت‌رسان هوایی ارتشش را وارد منطقه و قطر کند، نشانه‌هایی در خود بر جای می‌گذارد. تجهیزاتی تااین‌مقدار هجومی، حاکی از وسعت وخامت است، که خود وزیر دفاع کابینه‌ی پزشکیان آقای "امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده" در واکنشش گفت: "مردم حواسشان به جنگ روانی دشمن باشد، اگر هم جنگی به ما تحمیل شد وظیفه‌ی ما نظامیان این است که دفاع کنیم." فعلاً من فقط دارم لج ترامپی را رصد می‌کنم. بگذرم.

 

تابوت فقیران

 

نگارش صبح ۱۳ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی

در کتاب "مرگ آن گاه که بیاید" اثر آقای کریم فیضی سرگذشت دویست نفر از مشاهیر جهان ۱۰۰ نفر از جهان و ۱۰۰ نفر از ایران در قالب داستان آمد. من چند سال پیش آن را خواندم. ص ۲۰۳ آن از ویکتور هوگو نویسنده‌ی مشهور کتاب "بینوایان" سخن گفت. هوگو گفته بود، یعنی وصیت کرده بود:

 

- "بسیار مایلم تابوت من با تابوت فقیران، به گورستان عمومی شهر حمل شود."

 

این شخصیت جهانی می‌گفت "من به خداوند ایمان کامل دارم" اما اعتقاد داشت -از دعا و مغفرت‌خواهی اصحاب کلیسا رضایتی ندارم و ابراز تنفُّر می‌نمایم." وقتی این شخصیت را با این تزهایی نابش با کسانی در ایران مقایسه می‌کنم، می‌بینم چقدر برای جای دفن و مراسم خاص و ریخت و پاشِ افراد داخل در حکومت، دست و پا می‌کنند و شرَف فرد را در اَشرافیت جای دفن و کفن می‌گیرند. تقدسات در جای خود بسیار مهم و محدود است، اما پیروان قدرت، همتی جزین ندارند افراد را بی‌جهت بزرگ و مشهور و مقدس جلوه دهند. شهرت آنان حتی از شهرشان عبور نکرد، چه رسد به جهان. از هوگو هم نمی‌آموزند آن هوسرانان قدرت! آن کسانی که مردم را به آخرت دعوت و وعدَت می‌دهند، ولی خودشان را در آخور بند کرده‌اند!


لااقل قیمت لوبیا چیتی را هم
برن روی منبر تلویزیون به مردم بگویند کیلویی چند شده!


نگارش شب ۱۳ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
آقای "حجت‌الاسلام علی محمدی‌سیرت مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در نیروی قدس سپاه" گفت: "انقلاب اسلامی و جبهه‌ی مقاومت در ۴۸ سال گذشته راه خود را با قدرت پیموده‌اند و در آینده نیز با صلابت به پیش خواهند رفت"

این شیخ شاغل در سپاه قدس لااقل دو چیز دیگر را هم به ملت بگوید: ۱. درین ۴۸ سال کدام کشور خاورمیانه را توانستند مانند خودشان کنند؟! کدام دولت عربی را توانستند توسط مردم خودشان، واژگون کنند؟! نگاه کنند خاورمیانه را ببیند برای جمهوری اسلامی ایران چی مانده است! و مردم ایران را هم ببینند که در معیشت چه دردسرهایی دارند می‌کشند. واقعاً شرم‌آور است این‌جور حرف آن هم نزد این ملت در رنج و زجر. ۲. جولان‌‌دادن با این طور سخن، نه نون برای مردم می‌شود، و نه آب و آجر. حیا که ندارند، برند قیمت لوبیا چیتی را هم روی منبر تلویزیون‌شان به مردم بگویند کیلویی چند شد! یک سایت ایران، امروز گزارش داد قیمت یک کیلوی آن از ۶۵۵ هزار تومان عبور کرد. مردم را با افکار پوسیده به حلقوم خطر هُل می‌دهند، موقع جنگ هم که می‌شود، به پَستو می‌روند.

 

برنج، قاطی! مردم، عاصی!

حکومت مشغول خود و خاورمیانه است، همطی!!

 
نگارش شب ۱۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
مدیر جهاد مازندران - اسمش را نمی‌دانم- خبر داد "۱۱۵ پرونده‌ی تخلف تعزیراتی به ارزش ۱۱۴ میلیارد تومان برای شالی‌کوبی‌های مازندران و ۲۲ پرونده تخلف تخلیط برنج در مازندران" تشکیل شد.
 
پایان نقل قول
 
 
تاکنون در ایران معلوم شد اجناس خوب با اجناس ناجور درهم (به قول این دولتمرد: تخلیط) می‌شود. برمی‌شمارم:
 
 
۱. درهم‌کردن سیب‌زمینی با خاک
 
۲. درهم‌کردن قند با قنده‌خاک
 
۳. درهم‌کردن عسل با مرّباجات
 
۴. درهم‌کردن رأی مردم گاه با تقلّبات
 
۵. درهم‌کردن بنزین با آب
 
۶. درهم‌کردن فرنی با نخاله‌آرد
 
۷. درهم‌کردن مردم معترض با لفظ زشت "خش و خاشاک"
 
۸. درهم‌کردن در اتاق با ارّه‌خاک
 
۹. درهم‌کردن آش توراهی با موریانه‌حبوبات
 
۱۰. درهم‌کردن موز رسیده و کال با گاز آمونیاک
 
۱۱. درهم‌کردن برنج با کیسه‌کیسه جنس ناناب
 
 
 
خدایا کدام پادشاه ایران بود که گفت ایران را از خشکسالی، دروغ و یکی دیگه یادم رفت چی، دور دار. گویا داریوش بود. برنج، قاطی! مردم، عاصی! حکومت مشغول خود و خاورمیانه است، همطی!!
 
 

رسوخ تز کاهن در ایران

 
نگارش ظهر ۱۵ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
در دوره‌ی ۵ جلدی کتاب "روایت تفکر و تمدن از آغاز تا کنون" خوانده بودم وقتی کاهن می‌مُرد او را به همراه تعدادی زیاد از "خدمتکارانش" در معبدی دفن می‌کردند، چون باور برین بود خدمتکاران در آن دنیا هم به "ارباب خود خدمت می‌کنند"! رجوع شود به ص ۲۸ کتاب. روشن کنم کاهن کسانی بودند که امور دینی مردم را متولی‌گری می‌کردند و خود را نماینده‌ی خدا حتی بیشتر از خدا می‌پنداشتند و مردم هم، یا از سر خرافه و جهل و یا روی ترس و ستم، درین پنداشت غلط، غرق بودند. این طرز تفکر در جوامع نزدیک به هم سرریز می‌کرد و هنوز هم در بافت جامعه رسوخ دارد. در همین جمهوری اسلامی ایران نگاه شود که چگونه افراد متصل به حکومت را در جاهای خاص! دفن می‌کنند و حتی زیارتگاه درست می‌کنند و انگار قبرستان عمومی مال مردم و مستمندان است و آنان و مستکبران باید ویژه، خاک شوند . مثلاً آقای حجت الاسلام علی‌اکبر ناطق نوری می‌گفت باید ذوب شد در نفر اول کشور و یا امیرعباس هویدا حتی می‌گفت "شخص دوم نداریم، فقط شاه و بس." در مورد نقل قول هویدا نخست‌وزیر شاه، نگاه شود به ص ۱۱۷ کتاب "آن حکایت‌ها" گفتگوی هرموزکی یزدی با احسان نراقی.
 

معلمان، سرایداران، سربداران

نگارش عصر ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

سلام آق سید جعفر حاتمی. کشورهایی که به رشد و توسعه بر پایه‌ی دانش و ارزش بومی ملت خود اهمیت دادند، اول از همه به آموزش و پرورش به عنوان سرمایه نگاه کردند، نه هزینه. آموزش هزینه نیست، سرمایه است. معلم در چنین تفکری، نقش سازنده‌ی تمام افراد یک کشور را دارد، از دهیار تا رئیس‌جمهور و امپراتور. انتشارت مفید و جذاب و آموزنده بود. درود. دامنه.

 

این پیام من بود به آق سید جعفر که در بخش "وضعیت" واتس‌آپ کلیپ گذاشت و در آن جایگاه معلمان در چند کشور سنجیده شد. مثلاً ژاپن که معلم حقوقش از وزیران بیشتر شد و نخست‌وزیر علت آن را این دانست، که این معلم است وزیر می‌سازد، دانشمند و امپراتور. و در انتهای آن کلیپ بخشنامه‌ای بود از آموزش و پرورش تهران که از کمبود سرایدار گفت. سرایداران محترم در محیط مدرسه با معلم و دانش آموز هم‌نفَس هستند و زحمتکش. بخشنامه اما تقاضا داشت چون سرایداران کم هستند، خود معلمان هم می‌توانند همزمان سربدار شوند. بگذرم. وقت معلم باید وقت وزیران‌سازی باشد و امپراتورساختن و مهندس و دانشمند تحویل کشور و جهان دادن. سرایداران شریف‌اند، اما معلم جایش کلاس است و درس و دفتر و کتاب و تفکر. یاد سریال سربداران افتادم که سربازی بودم سال ۱۳۶۳ چالوس، تماشاش می‌کردم. شیخ حسن جوری -استاد امین تارُخِ خدابیامرز- تا می‌توانست درس می‌داد. و ایلخان مغول تا از قاضی شارع -استاد علی نصیریان- با قضاوت‌های شرعی ناحقش، می‌پرسید چه از ما لازم دارید؟! همش دو کف دست و سر سوی آسمان می‌کرد، جواب می‌داده است: ان‌شاءالله تعالی آخرت! لابد این "آخرت، آخرت"، آخرین عُرضه و جُربزه‌ی آموزش و پرورش به معلمانش هست که خواسته‌های آرام و مدنی صنفی‌شان حتی در جلوِ مجلس سرکوب شد، چه رسد به مقام و منزلَت و تأمین منزل‌هایشان.

 

 

 

معلمان، سرایداران، سربداران

نگارش عصر ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

سلام آق سید جعفر حاتمی. کشورهایی که به رشد و توسعه بر پایه‌ی دانش و ارزش بومی ملت خود اهمیت دادند، اول از همه به آموزش و پرورش به عنوان سرمایه نگاه کردند، نه هزینه. آموزش هزینه نیست، سرمایه است. معلم در چنین تفکری، نقش سازنده‌ی تمام افراد یک کشور را دارد، از دهیار تا رئیس‌جمهور و امپراتور. انتشارت مفید و جذاب و آموزنده بود. درود. دامنه.

 

این پیام من بود به آق سید جعفر که در بخش "وضعیت" واتس‌آپ کلیپ گذاشت و در آن، جایگاه معلمان در چند کشور سنجیده شد. مثلاً ژاپن که معلم حقوقش از وزیران بیشتر شد و نخست‌وزیر علت آن را این دانست، که این معلم است وزیر می‌سازد، دانشمند و امپراتور. و در انتهای آن کلیپ بخشنامه‌ای بود از آموزش و پرورش تهران که از کمبود سرایدار گفت. سرایداران محترم در محیط مدرسه با معلم و دانش آموز هم‌نفَس هستند و زحمتکش. بخشنامه اما تقاضا داشت چون سرایداران کم هستند، خود معلمان هم می‌توانند همزمان سربدار شوند. بگذرم. وقت معلم باید وقت وزیران‌سازی باشد و امپراتورساختن و مهندس و دانشمند تحویل کشور و جهان دادن. سرایداران شریف‌اند، اما معلم جایش کلاس است و درس و دفتر و کتاب و تفکر. یاد سریال سربداران افتادم که سربازی بودم سال ۱۳۶۳ چالوس، تماشاش می‌کردم. شیخ حسن جوری -استاد امین تارُخِ خدابیامرز- تا می‌توانست درس می‌داد. و ایلخان مغول تا از قاضی شارع -استاد علی نصیریان- با قضاوت‌های شرعی ناحقش، می‌پرسید چه از ما لازم دارید؟! همش دو کف دست و سر سوی آسمان می‌کرد، جواب می‌داده است: ان‌شاءالله تعالی آخرت! لابد این "آخرت، آخرت"، آخرین عُرضه و جُربزه‌ی آموزش و پرورش به معلمانش هست که خواسته‌های آرام و مدنی صنفی‌شان حتی در جلوِ مجلس سرکوب شد، چه رسد به مقام و منزلَت و تأمین منزل‌هایشان.

بگذرم. به مناسبت گشایش مدرسه‌ها در مهرماه

 

 

 

معلمان، سرایداران، سربداران

نگارش شب ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

سلام آق سید جعفر حاتمی. کشورهایی که به رشد و توسعه بر پایه‌ی دانش و ارزش بومی ملت خود اهمیت دادند، اول از همه به آموزش و پرورش به عنوان سرمایه نگاه کردند، نه هزینه. آموزش هزینه نیست، سرمایه است. معلم در چنین تفکری، نقش سازنده‌ی تمام افراد یک کشور را دارد، از دهیار تا رئیس‌جمهور و امپراتور. انتشارت مفید و جذاب و آموزنده بود. درود. دامنه. این پیام من بود به آق سید جعفر که در بخش "وضعیت" واتس‌آپ کلیپ گذاشت و در آن، جایگاه معلمان در چند کشور سنجیده شد. مثلاً ژاپن که معلم حقوقش از وزیران بیشتر شد و نخست‌وزیر علت آن را این دانست، که این معلم است وزیر می‌سازد، و دانشمند و امپراتور از تعلیم معلم بالا آمدند. و در انتهای آن کلیپ، بخشنامه‌ای بود از آموزش و پرورش تهران که از کمبود سرایدار گفت. سرایداران محترم در محیط مدرسه البته که با معلم و دانش‌آموز هم‌نفَس هستند و زحمتکش. بخشنامه اما تقاضا داشت چون سرایداران کم هستند، خود معلمان هم می‌توانند همزمان سربدار شوند. وقت معلم باید وقف وزیران‌سازی باشد و امپراتورساختن و مهندس و دانشمند تحویل کشور و جهان دادن. سرایداران شریف‌اند، اما معلم جایش کلاس است و درس و دفتر و کتاب و تفکر. یاد سریال سربداران افتادم که سربازی بودم سال ۱۳۶۳ چالوس، تماشاش می‌کردم. شیخ حسن جوری -استاد امین تارُخِ خدابیامرز- تا می‌توانست به مردم در کوی برزن درس می‌داد. ولی ایلخان مغول تا از قاضی شارع -استاد علی نصیریان- با آن قضاوت‌های شرعی ناحقش، می‌پرسید چه از ما می‌خواهید؟! همش دو کف دست و سرش را سوی آسمان می‌کرد و ریاکارانه جواب می‌داده است: "ان‌شاءالله تعالی، آخرت"! لابد این "آخرت، آخرت"، آخرین حواله‌ی آموزش و پرورش به معلمانش هست که خواسته‌های آرام صنفی‌شان حتی، در جلوِ مجلس سرکوب شد، چه رسد به مقام و منزلَت و تأمین منزل‌هایشان. بگذرم. به مناسبت گشایش مدرسه‌ها در مهرماه

 

باران نجف و روحانیت نجف

 
نگارش ظهر ۱۷ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
در کتاب آقای جعفر شیرعلی‌پناه تحت عنوان "دایرةالمعارف مصور تاریخ زندگی امام خمینی" نشر سایان خوانده بودم که وقتی در نجف باران می‌آمد برخی از روحانیون از خانه بیرون نمی‌آمدند "تا نکند آب ناپاک به بدنشان ترشُّح کند." او علت را این دانست که روحانیت نجف "به نجس و پاکی دینی خیلی اهمیت می‌دادند." علاقمندان به مطالعه‌ی بیشتر ر.ک: ص ۱۳۸ کتاب.
 
در بین روحانیت همواره بوده‌اند که فرع بر اصل می‌چربد. مستحب بر واجب سبقت می‌گیرد. خرافه بر عقل سوار می‌شود. و از همه جالب‌تر کلاه شرعی برای متشرّعین، تشریح و تجویز می‌گردد، حتی سر شرع هم شیره مالیده می‌شود. بگذرم. ظاهر همیشه بر باطن غلبه داشت. البته همان عصر تعدادی‌شون در نجف می‌گفتند شاه ایران را "نباید تضعیف کرد" حتی او را "ناجی شیعیان" می‌دانستند.
 
 

عقب‌نشینی به ژرفای درون

 
نگارش صبح ۱۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
وقتی ملتی مورد حقارت امیران و خُرده‌امیران خود قرار گیرد به کجا عقب می‌نشیند؟! آیزایا برلین می‌گوید بیشتر به سمت درون یعنی "زُهدورزی". مانند ملت آلمان در قرن‌های ۱۷ و ۱۸ که نتوانستند دولت مرکزی تشکیل دهند، نقل است در آن دو قرن آلمان ۳۰۰ امیر و ۱۲۰۰ خُرده‌امیر به خود دید. آشوب ۳۰ساله، حس حقارت، نفرت از حاکم و محزون از ضعف ملی عوارضی بود که به عواید یک ملت منجر شد. حتی زهدورزی، ریشه‌ی رومانتیسم اروپا شد و بیشتر، خود را در سبک ادبیات غمگین و مردم‌پسند، تجلّی (=نشان) داد.
 
در همان جنبش بود که مردم به دیدار هم نائل می‌آمدند؛ زیرا سران فکری این جنبش مدنی معتقد بودند تنها راه پی‌بردن به درون همدیگر، "دیدار و رابطه و حرف‌زدن" است، چراکه در حرف و دیدار، نظردوختن به چهره‌ی یکدیگر و تماشای پیج‌وتاب اندام و شنیدن صوت سخن، راه عبور به درون همدیگر است. مردم آلمان حقارت خود را با عقب‌نشستن به درون، اندوه‌زُدایی کردند. بگذرم.
 
اشاره: علاقمندان می‌توانند به کتابی که خودم آن را خرداد ۱۳۹۸ مطالعه کردم، رجوع کنند: به ص ۶۹ تا ۷۹ کتاب "ریشه‌های رومانتیسم" اثر فیلسوف سیاسی روسی مهاجر به لندن "آیزایا برلین" (۱۹۰۹ - ۱۹۹۷) ترجمه‌ی عبدالله کوثری در ۲۳۴ صفحه.
 

قصه و جمعه و خطبه!

 
نگارش شب ۱۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
در یک سایت خبری ایران خواندم که "حجت‌الاسلام" آقای "احمد مطهری‌اصل" در نمازجمعه‌ی ۱۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ تبریز مدعی شد:
 
- "این‌بار اگر جنگی رخ دهد، صرفاً با چند موشک به سمت اسرائیل و حیفا نخواهد بود؛ بلکه همه‌ی منطقه خواهند فهمید که اگر با نگاهی بد به جمهوری اسلامی بنگرند، اسرائیل و آمریکا باید از منطقه کوچ کنند."
 
پایان نقل قول
 
اما نظرم: فقط یا امامزاده بیژن!!! همین. اما یک خاطره هم بگویم: مادرم قصه می‌گفت. یادم است چه جور. یکی در امامزاده هاشم گردنه‌ی هراز -نه آن مسیر سفیدرود رشت- توی برف گیر گرد. گمانم آن سال‌ها اسب و قاطر بود نه اتومبیل و کامیون. گفت یا امامزاده هاشوم! ازین بند و کاتی در پاشوم. نذری را ادا کانوم. از کاتی (=آن نوک گردنه) که عبور کرد، خاش پِشت سر را حتی نِشاهوه و در بورده. بگذرم. قصه‌های مادرها قشنگ‌تر از خطبه‌های این نمازجمعه‌خوان‌های مشهور کشور بود.
 

حتی دختر ملامحسن را در بیابان گرگ خورد

۱۹ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی
ملامحسن فیض کاشانی را از کاشان بیرون کرده بودند که به روایت ابراهیم باستانی پاریزی در ص ۷۳ کتاب "نونِ جو و دوغِ گَو" حتی "در بیابان سرد دخترش را گرگ خورد". ملامحسن، هم پیش ملاصدرا درس خواند و هم دامادش شد. این فقیه فیلسوف، تفکر میانه داشت و موسیقی را جایز می‌دانست. فقیه‌های خشک مغز قرن ۱۱، تاب این فقیه و شاعر و محدث را نداشتند و مانند ملاصدرا او را از شهر بیرون کردند. تبعید و تکفیر، ارزان‌ترین اسحله‌ی فقیهان خشک‌مغز بوده است. همیشه فقیهان خشک، علیه‌ی فقیهان تر و تازه دست به کار بوده و هستند و بنیاد تفرقه و هرج و مرج فقهی و اجتماعی را هم‌اینان در میان ملت ریختند. بگذرم.
 
 
،،
 
قم، امروز لحظاتی پیش ۱۹ آبان ۱۴۰۴ بزرگراه مرتضی آوینی شمالی. هوای آبانی قم، از هوای تابستانی چیزی کم نداشت! آفرینش در بارش است. پس ای آسمان باران ببار بر ایران و جهان و انسان. دامنه
 
 

مراعات جانب عقل

۱۹ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی
یکی از مفسران اسلام در جهان علامه طباطبائی بود. او در ص ۱۹۶ جلد ۴ المیزان مرابطه در جامعه‌ی مسلمین را مطرح کرده و دو تا از چند شرط مهم را این می‌دانست که کسی حاکم می‌شود باید در انجام کارهایش مشورت کند و هرگز امپراتوری و سلطنت نکند. آن مرد شایسته حتی در ص ۱۵۹ همان جلد گفته است به جهت این که فطرت عقل بر پیروی حق است، اسلام بر اساس مراعات جانب عقل، قوانین خود را وضع نمود. بنابراین با توجه به این تفکر علامه، عقل‌ستیزان در واقع شرع‌ستیزان هستند و شرع را با ناقص‌الفکری خود صدمه وارد می‌کنند. هنوز هم روح اخباری‌گری وجود دارد که همه‌چیز را از راه حدیث و روایت می‌خواهند ببینند.
 
 

تا بازار اصلاح نشود...

۲۱ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی
آقای محمدمهدی فولادوند مترجم سرشناس قرآن در ص ۴۴۹ کتابش با عنوان "قرآن‌شناسی" نقل کرده است که "مرحوم آیت... عبدالرحیم حائری" معتقد بود "تا بازار اصلاح نشود، جامعه‌ی اسلامی اصلاح نمی‌شود." این عالِم دین در زمان حیاتش "جامعه‌ی اخوان اسلامی" را با انگیزه‌ی دفع تفرقه، در ایران تأسیس کرده بود.
 
به نظرم حرف درستی زد. خودِ فولادوند در ص ۴۲۰ همین کتاب از واژه‌ی ظلم معنی تکان‌دهنده ارائه داد و گفت: "ظلم یعنی نابجاکاری".
 
بازار ایران -دولتی و خصوصی هر دو- به یک عبارت دچار نابجاکاری شد یعنی ظلم با مردم. البته ریشه‌ی این پدیده به بسیاری از فسادهای سرسام‌آور باز می‌گردد که در حکومت ایران کنونی رواج گرفت و در هیچ بلاد دیگری چنین نوع بزِه و بلایی دیده نمی‌شود. در اِنجیل از قول عیسی مسیح -سلام بر او- آمده است: اگر همه‌ی عالَم را به دست آوری و خود را در بازی، تو را چه سود دهد.
 

ستمکاری علما

۲۴ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی
ار جلد ۱ تفسیر المیزان ص ۵۷۶ چند سال پیش یادداشتی در دفترم نوشته بودم که جا دارد این جا مطرح کنم که در آن جلد گفته بود "اختلاف‌های دینی و انحراف از جاده‌ی صواب [=راه درست] علتش ستمکاری علما است" که یا "مطالب کتاب خدا را به مردم درست نگفتند و یا تحریف کردند و یا تأویل [یعنی تطبیق های بی‌جهت] نمودند". من برین نظرم که البته مردم ایران به خاطر این که یک حکومت به‌ظاهر دینی روحانیت را به چشم خود طی بیش از چهل سال متوالی مشاهده کردند، دیگر حتی برای اغلب مراجع هم اعتبار و نفوذ معنوی و دخالت شرعی قائل نیستند. روح انسان موجودی است که در چهاردیواری بدن نمی‌گنجد و در چارچوب ستمکاری علمای دین هم متوقف نمی‌شود، روح، پیِ متحد واقعی خود می‌گردد و عُلقه‌ی خود را خود پیدا می کند، چون یک روح درستکار هیچگاه تحت امر ستمکار نمی‌رود. روح ملت از ستمکاری و ظاهرسازی دینی آزُرده شده است و تاوان آن بسیار شکننده خواهد بود. آن روز هم می‌رسد.

دو خبرنگار جهان از ایران به سمت سکولار روایت کردند

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی : ۱ ، ۹ ، ۱۴۰۴ :
دیشب سی‌ام آبان خواندم که نیکولاس پلهام خبرنگار خاورمیانه‌ی نشریه‌ی "اکونومیست" و آدام‌ رابرتز سردبیر دیجیتال این مجله، در شماره‌ی ویژه‌ی پیش‌بینی سال ۲۰۲۶ گفتگویی درباره‌ی ایران داشتند. این دو می‌گویند به‌تازگی در ایران بازدیدی صورت دادند و در جریان این مشاهدات متوجه شده‌اند که "جامعه‌ی ایران بسیار سکولار است و مردم علاقه‌ی زیادی به پیوستن به جامعه‌ی جهانی دارند." من -دامنه- هم توضیحات دارم که می‌دهم: وقتی گزارش این دو نویسنده را خواندم، یاد درس شکاف‌ها در "جامعه‌شناسی سیاسی" افتادم که استاد ما به ما آموخت جامعه بر بستر نیروهای سیاسی و نیروهای سیاسی بر بستر تضادها و تضادها بر بستر یکی از پنج شکاف اصلی شامل شکاف متوازی، شکاف متراکم و شکاف متقاطع و...، وارد فاز دموکراسی یا دیکتاتوری یا توتالیتری، یا آنارشیستی می‌شود. مثال می‌زنم: شکاف‌های میان مذهب و ملت و حکومت و نیروهای مذهبی و لیبرال و نظامیان و بوروکراسی و اقتصاددانان و روشنفکران و سایر نسل نوجوان و جوان و دانشجویان در ایران، به شکاف متراکم تبدیل شده است و بدترین شکاف، شکاف متراکم است یعنی روی هم بار می‌شود. و در اثر آن فکر و گرایش جدید تولید می‌شود و حالت انفجاری رخ می‌دهد. در حکومت‌های دموکراتیک، شکاف‌ها متقاطع است مانند پل‌های غیرهمسطح که گره ترافیک کور نمی‌شود و با خردمندی حل می‌کنند. اما این نظام کنونی ایران در اثر نبود تفکر درست در حاکمیت، و فقدان فرد یا فکر تأثیرگذار، دچار شکاف متراکم شده است و گره‌ها هم کور گِر افتاده است و دیگر کسی هم در حکومت ایران نیروی نفوذ و محبوبیت و کاریزما را ندارد که چیزی بگوید ملت که حرفش را ملت گوش کند و صحیح بداند. ملت از حاکمان خود پیش افتاده است و جهان و ایران را بهتر می‌فهمد. اما شکاف ایران فعلاً در وضعیت انباشت و تراکم است. ذات نیروهای مذهبی هم تفرقه و غیریت‌سازی است. حالا کی این تراکم شکاف مانند گاز در درون چاه نفت بترکد، هنوز هیچ‌کس نمی‌داند. می‌گویند ضعف شاه این بود مردم را هیچ حساب نمی‌کرد و به همه‌ی کسان حکومت سعی کرد حرف خودش را دیکته کند و و آخر هم کشور ا تک‌حزبی کرد و سرانجام از اسب پیاده شد و از اصل هم افتاد. در پایان صورت‌بندی شکاف‌ها را برای کسانی که می‌خواهند بیشتر و بهتر بدانند، می‌نویسم و در جعبه‌ی پاسخ پیوست می‌کنم. صورت‌بندی شکاف‌ها در جامعه‌شناسی سیاسی را بدین‌گونه ارائه می‌کنم:

 

- جامعه‌ی تک‌شکافی فعال.
مثل شکاف پروتستان و کاتولیک در انگلستان.

- جامعه‌ی دوشکافی متوازی.
مثل احزاب مذهبی و غیرمذهبی هلند.

- جامعه‌ی تک‌شکافی متراکم.
مثل تراکم مذهب و احزاب لائیک در ایرلند و ترکیه

- جامعه‌ی دوشکافی متقاطع
مثل شکاف سوسیالیسم و لیبرالیسم در سوئد، فرانسه

- جامعه‌ی سه شکافی متقاطع.
مثل شکاف طبقات، روستا و شهر و مذهب در فرانسه عصر دوگل

 

از شرح و توضیح آن خودداری می‌کنم. چون در اعلان و یا صحن مدرسه فکرت جای مباحث طولانی و چَنِه‌کشیدن! نیست. خواننده حوصله نمی‌کند که خود را اسیر متن‌های طولانی کند. حد متن، دو کف دست یا حتی بهتر است یک کف دست باشد.

نشست فکری ماه شماره‌ی شصت هشتم

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی : ۱۱ ، ۹ ، ۱۴۰۴ :
در ۶ آذر ۱۴۰۴ شصت و هشتمین نشست ماه توسط رفقا انجام گرفت. من هم درین نوبت از نشست شرکت داشتم. نشست، تک‌بحث مشخص داشت، اما مسائل حادّ روز، فضا را بالاجبار به نُه بحث کشانید؛ همگی مفید. مانند: ۱- مسیر قدرت، ۲- حال و روز مذهب، ۳- سیاست حکومت، ۴- وضعیت حاکمیت ملت، ۵- نگاه توسعه‌محور، ۶- وجوب زایش تغییر در‌ون‌زا، نه برون‌زا و... از زبان تک تک افراد حاضر در عکس، مورد تحلیل و کنکاش قرار گرفت. درین نشست، پروین فرزند جعفر با توجه به رشته‌ی علمی خود، یک تحلیل جامعه‌شناختی عمومی از ایران ارائه داد که نشان می‌داد وی تا چه اندازه بر واقعیات و تحولات ایران آگاه است و برای آن دغدغه‌ی مَرمّت دارد، عین ساختمانی کهن که باید با ریزه‌کاری‌های باستان‌شناسانه از ترگ‌های آن کاست و مَرّمت کرد. من شخصاً از مُفاد و مورد به مورد مباحث این نشست توسط حضار، بهره بردم و در نوبت خودم در دو مورد "سیاست‌های بعثی‌سازی صدام حسین و بازگرفتِ رفتار او در منطقه برای هژمونی داخلی" و "مذهب به عنوان پدیده‌ای انسانی" تحلیل عِلّی و شرحی توصیفی و روایی ارائه دادم. از صاحب مجلس ممنونم که بذل کردند و شام لذیذی به حاضران خوراندند. یاد برادرش ابراهیم هم در سالگردش نیکو داشته شد. حاضرین عکس بالا از راست بدین نام است: حسینعلی رمضانی. مهدی مقتدایی. جعفر رجبی. من. سید رسول هاشمی. حسن آهنگر. محمدحسین آهنگر. سیدعلی‌اصغر شفیعی. احمد بابویه. سیدعلی اندیک. ابوطالب طالبی وحدت. جلیل قربانی. محمد عبدی. جعفر آهنگر.

گزارش یک دیدار غمبار

درین مسافرت آذرماه به محل، یکی از وظایفی که برای خودم معین کرده بودم، شتافتن به پیش آق سید موسی صباغ بود که پسر باسواد، باتقوا، مهندس مکانیک و انسان خوش‌فکر خود را در اوج جوانی از دست داد. مصیبتی که با هیچ مَسرّتی التیام نمی‌گیرد. با هماهنگی آقامحمدتقی آهنگر این دیدار تسلیت دست داد. صبح یکشنبه ۹ آذر ۱۴۰۴ در منزل محمدتقی و سپس منزل سیدموسی حضور پیدا کردیم. می‌گفت سیدمهدی پسرشان بسیار با استعداد بود. تمام مطالعاتش، کتاب‌هایی بود به زبان انگلیسی. حتی یادداشت‌ها را به انگلیسی می‌نگاشت که آوُرد مشاهده کردم، به‌وقتتش منعکس می‌کنم. واقعاً با این درگذشت نابهنگام، صدمه‌ی دردناکی دیدند؛ هم آق سیدموسی و هم همسرش خانم بابویه. امید است با این رنج ابدی، آسیب شدید نبینند و دلشان ازین مصیبت سهمگین، آرامی و تسکین گیرد. هر دو، هم پدر و هم مادرِ مهندس سیدمهدی را در چهره‌ای بسیار اندوهبار دیدم. روحش شاداب باد. از محمدتقی و همسرش نیره آهنگری -دو دبیر محترم منطقه- ممنونم پذیرایی ناهار ما بودند. خانم من و خانم محمدتقی از قدیمی‌ترین دوستان و هم دبیرستان هم بوده و همچنان دوست صمیمی مانده‌اند. بگذرم. پسرشان حسین‌آقا عکس انداخت. درود. دامنه


ماهیگیری و صاحبی!

یکی از ۸ روز مسافرتم را رفتیم سمت دشت‌ناز وَری کانال آب لپِر پِه، برای صید ماهیگیری با عموحمید طالبی. کی؟ پنجشنبه ۶ آذر ۱۴۰۴ از ۷ صبح تا ۱ و نیم بعدازظهر. وای حالیا، هر چه ماهی بود آن روز در چنگک من قلاب می‌شد، نه در قیتون و سِلیپ عموحمید!! چون من از قم آمده بودم و قم هم که می‌دانید ملت را در چنگک! انداخت و به سمت این روز مشقّت فرستاد چه رسد به مار و ماهی. به رسم ادب، عموحمید و زن‌عموحمید از پذیرایی‌هایی که کردین و خیلی سخاوت داشتین، بسی ممنونم. دامنه. راستی سِلیپ. سِلیپ چوب‌پنبه‌ای سبک است که مابین چنگک و نی بر نخ قیتون بسته می‌شود که ماهیگیر با تکان‌خوردن آن می‌فهمد ماهی در طُعمه‌ی خمیرش به چنگ افتاده است که باید بکشد ماهی را صید کند. در یکی از عکس‌ها این حالت را منعکس کردم.

ده آفت که حاکم را ازچشم مردم می‌اندازد

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی : ۱۲ ، ۹ ، ۱۴۰۴ :
همین چند روز پیش که خونه‌ی آقامحمدتقی آهنگری رفته بودیم، کتابی از شیخ محمد دشتی را مقداری نگاه کردم. کتابی با عنوان "امام علی و مسائل سیاسی". وی در صفحات میانی آن، علل سقوط سه خلیفه‌ی اول تا سوم را از زبان امام علی ع برشمرد. فشرده‌ی آن این بود که چگونه آفات حاکم، آنان را واژگون می‌کند.

 

۱. جاه‌طلبی
۲. تجاوزگری
۳. خشونت
۴. گفتارهای ناروا
۵. برخوردهای تند بیجا
۶. لغزش‌های پی‌درپی
۷. خوشگذرانی
۸. تبعیض
۹. حیف و میل بیت‌المال
۱۰. پوزش‌نخواستن از اشتباهات

 

طالبین این مبحث می‌توانند ص ۱۲۳ جلد دوم این کتاب را مرور کنند. آنچه نوشتم حاصل غَور فوری این کتاب بود. در تاریخ مذهب، همواره استخوان‌های مذهب -که امری صامت است- توسط افراد قدرت‌طلب به صدا می‌آید.

نگاه به جامعه از دیدی دیگر

در همان نشست ماه در منزل آقاجعفر آهنگر، جمع از فرزند وی پروین خواست یک گزارش از جامعه‌شناسی ایران ارائه کند. آنچه من برداشت کرده‌ام با میزان حضور ذهنم می‌نویسم: وی نقادانه به هنر سینما و به طور عام به مسائل جامعه‌ی ایران نگاه انداخت و نقدش این بود هنر در پیش و پس از انقلاب از شکل تجارت‌محور خارج نشده است و همه به آن به دیده‌ی بازار و درآمد می‌نگرند. از سوی دیگر نگران این بود بخشی از مذهبیون انقلابی خود، دچار اسلام‌هراسی شدند. شاید علت این بوده باشد که وی فکر کرده است نگاه جمعی از مردم کشور به تغییر در حکمرانی کشور و ضرباتی که این نظام بر مذهب فرو فرستاده است، آنان را به هراس از تفسیر اسلام کشانده است. از منظر او آمریکا خوی دخالتگری در منطقه دارد و نمی‌گذارد نظام ایران در خاورمیانه حوزه‌ی نفوذ ایجاد کند. این حرف هم ازو بود اسرائیل که خود در سرکوب مردم خود می‌کوشد صلاحیت ورود به امور سایر کشورها را ندارد. در دغدغه‌ی وی این مسئله موج می‌زد که خواسته‌های سیاسی اگر بر پایه‌ی تئوری‌های جایگزین حمایت نشود، دردهای مزمن ایران را به جای درمان، دردناک‌تر می‌کند. حاصل تحلیل پروین این بود بهترین شیوه، شیوه‌ی نرم و مبتنی بر ارزش‌های مورد باور جامعه است که مسیر ایران را آرام و آباد نگه می‌دارد؛ به همین خاطر دخالت خارجی در ایران را یک فضولی دانست. بگذرم. وی با داشته‌های فکری، تسلط در نطق و فن بیان، و شجاعت در شرکت برای انتقال تحلیلش، حیرت جمع را برانگیخت. سوادش درین زمینه بالا بود. از وی تشکر می‌کنم که در "نشست"، نشست و بدون لکنت حرف زد. دامنه

 

قدرت و رقیبی قدرتمندتر به نام فن‌آوری دیجیتال

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۱۴ ، ۹ ، ۱۴۰۴ :
آقای علیرضا داودنژاد کارگردان سینما حرف سنگینی زد. او گفت: "چه کسی نمی‌داند فناوری دیجیتال، قدرت را توزیع کرده و افکار عمومی با روایت‌های هنری و رسانه‌ای باورپذیر ساخته می‌شود." او ادامه داده: "آیا باورپذیری جز با قریحه و تخصص و خلاقیت در هنر و نمایش و سینما به دست می‌آید؟ آیا موضوع راهبردی دانایی سینمایی -که فقدان آن هر منظومه هنری رسانه‌ای را به تکرار و کسالت و رکود می‌کشانَد- کم از دانایی غنی‌سازی است؟"
پایان نقل قول

در واقع این کارگردان سینما به نظرم خواسته است دست‌کم سه حرف سنگین به قدرت مستقر نظام، گوشزد کند:

 

۱. با گسترش تکنولوژی دیجیتالی، آگاهی‌رسانی در کمترین ثانیه در جهان پخش می‌شود. مثلاً اسرائیل دیروز افشاگری کرد جنبش حزب‌الله لبنان بابت انفجار  مخزن نیترات آمونیوم سال ۱۳۹۹، چهار شهروند لبنان را به قتل رساند تا اطلاعاتی که از انفجار محل نیترات در دست داشتند، لو نرود. اسرائیل می‌گوید این مخزن که منفجر شد متعلق به حزب‌الله بود که در آن مواد سمی کشنده ذخیره می‌کرد. این خبر در کمترین زمان در جهان مخابره شد و قدرت‌ها و حکومت‌ها قادر نیستند جلوِ نشر خبر توسط فضای دیجیتال، تاب بیاورند.

 

۲. هیچ کس درین نظام نمی‌تواند خود را قدرت برتر بداند، زیرا افکار عمومی از جایی مانند قدرت و سیاست خط نمی‌پذیرد. دنیای دیجیتال باورپذیری‌های زوری و حتی حکم‌های شرعی مذهبیون را زیر و رو کرد.

 

۳. فرانسیس بیکن روزگاری گفته بود "دانایی، توانایی است". آری فرانسیس راست گفت، دانایی به نظرم قدرتش از غنی‌سازی بمب اتمی بیشتر است. هر حکومتی دانایی مردم را کنترل کند، خودش را به باد فنا سپرده است، زیرا قدرت نافذ دیجیتال، نه سلطنت می‌شناسد، نه ولایت، نه وارثت و نه حتی سنتی‌ترین شکل حکومتداری یعنی شیخوخیت.


بلی؛ قدرت و حکومت، حتی مدعی مذهب و شریعت، رقیبی قدرتمندتر به نام فن‌آوری دیجیتال پیدا کرده است و عصر شُتر و عصر سنگ و عصر آتش به عصر انفجار اطلاعات منتهی شده است. اطلاعات و آگاهی ملت، قدرتِ هر حاکم و حکومتی را درمی‌نوردد و نمی‌گذارد کسی بر گُرده‌ی مردم به‌آسانی حکمرانی کند. درود بر قدرتِ قدرتمندِ دیجیتال؛ البته از نوع سالم و سه‌ضلعی نیک‌گفتار و نیک‌پندار و نیک‌کردار آن.

دیدن یا نوشتن نظرات : ۶
مدرسه فکرت ۱۰۵

مدرسه فکرت ۱۰۵

ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
مدرسه فکرت ۱۰۵

پیام‌هایم

در مدرسه فکرت

قسمت صد و پنجم

حاجت بدن، مثل چاه نفت است

نگارش ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در کتاب "مسأله‌ی حجاب" ص ۱۰۹ آن، آیت الله مرتضی مطهری حوائج طبیعی انسان را "مانند چاه نفت" تشبیه کرد که تراکم و تجمع گازهای درون چاه، خطرِ انفجار را به وجود می‌آورَد؛ که بع همین علت، آن را از چاه خارج می‌کنند و به آتش می‌دهند. این فکر آقای مطهری نشان می‌دهد انسان حوائج و نیازها و لذات خود را باید برآورده کند و به قول ایشان وجود "استعداد هر چیزی در انسان، سند است که انسان حق دارد آن را به فعلیّت برسانَد و حتی از نظر وی "منع‌کردن آن، ظلم" محسوب می‌شود. به همین دلیل، در ص ۹۷ معتقد است سرکوب قوای طبیعی و خدادادی "به زیان اجتماع می‌انجامد."

 

اپیکور فیلسوف یونان باستان بنیان‌گذار "فلسفه‌ی لذت" است. او اساس فکرش بر لذت و آرامش در شکل طبیعی و ضروری آن است. عصاره‌ی اپیکوریسم (=فلسفه‌ی زندگی لذت) این است:

 

۱. پرهیز از پریشانی

۲. جذب آرامش نفْسی

۳. دوری از هر تعَب و رنجی

 

کتابِ "در جستجوی لذت" اثر اپیکور است؛ به تعبیر رایج "دفترچه‌ی راهنمای" زندگی آرام و سرشار از شادی. او تزش بر "اهمیت دوستی‌های اصیل" استوار بود نه دوستی‌های صوری. او ترس از زندگی لذت‌واره را "بزرگترین مانع" شادزیستن اعلان کرد و لذت‌ها را سه دسته ساخت:

 

۱. لذت طبیعی و ضروری

۲. لذت طبیعی اما غیر ضروری

۳. غیر طبیعی و غیر ضروری

 

ایپکور در عصر هِلنیسم (=بی‌خدایی) تفکر ضدِ اضطراب را ارائه کرد و موافق و معرّف فکر و فردِ شاداب، شد. مرتضی مطهری نیز، چون حاجت‌های بدن را، مانند چاه نفت می‌دانست، معتقد بود باید به شکل طبیعی آن را برآورده کرد تا انسان دچار انفجار نشود و به‌درستی بتواند آتش درونش را طبیعی و لذیذ، اِطفاء کند، نه سرکوب و امتناع.

 

نان و نام!

نگارش : ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. امروز پِلا بی پِلا. فقط تیسا نونِ کرِه‌مال. انسان تهذیب نکند، نان و نام او را به یک آدم‌فروش مبدل می‌کند که حاضر است برای آن پای هر ستمی را امضاء کند و پیش هر ستمگری کُرنش. بَربَریِ دور! خادم خریده‌ام وشنایی جِ خالیک از گلی قورت نشووونه چه بَرسه اُوه و جُو. دامنه. عکس نون، اون شعبه دلِه. اینجه عکس‌مکس ممنوعهه!!

پیام‌هایم

در مدرسه فکرت

قسمت صد و پنجم

حاجت بدن، مثل چاه نفت است

نگارش ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در کتاب "مسأله‌ی حجاب" ص ۱۰۹ آن، آیت الله مرتضی مطهری حوائج طبیعی انسان را "مانند چاه نفت" تشبیه کرد که تراکم و تجمع گازهای درون چاه، خطرِ انفجار را به وجود می‌آورَد؛ که بع همین علت، آن را از چاه خارج می‌کنند و به آتش می‌دهند. این فکر آقای مطهری نشان می‌دهد انسان حوائج و نیازها و لذات خود را باید برآورده کند و به قول ایشان وجود "استعداد هر چیزی در انسان، سند است که انسان حق دارد آن را به فعلیّت برسانَد و حتی از نظر وی "منع‌کردن آن، ظلم" محسوب می‌شود. به همین دلیل، در ص ۹۷ معتقد است سرکوب قوای طبیعی و خدادادی "به زیان اجتماع می‌انجامد."

 

اپیکور فیلسوف یونان باستان بنیان‌گذار "فلسفه‌ی لذت" است. او اساس فکرش بر لذت و آرامش در شکل طبیعی و ضروری آن است. عصاره‌ی اپیکوریسم (=فلسفه‌ی زندگی لذت) این است:

 

۱. پرهیز از پریشانی

۲. جذب آرامش نفْسی

۳. دوری از هر تعَب و رنجی

 

کتابِ "در جستجوی لذت" اثر اپیکور است؛ به تعبیر رایج "دفترچه‌ی راهنمای" زندگی آرام و سرشار از شادی. او تزش بر "اهمیت دوستی‌های اصیل" استوار بود نه دوستی‌های صوری. او ترس از زندگی لذت‌واره را "بزرگترین مانع" شادزیستن اعلان کرد و لذت‌ها را سه دسته ساخت:

 

۱. لذت طبیعی و ضروری

۲. لذت طبیعی اما غیر ضروری

۳. غیر طبیعی و غیر ضروری

 

ایپکور در عصر هِلنیسم (=بی‌خدایی) تفکر ضدِ اضطراب را ارائه کرد و موافق و معرّف فکر و فردِ شاداب، شد. مرتضی مطهری نیز، چون حاجت‌های بدن را، مانند چاه نفت می‌دانست، معتقد بود باید به شکل طبیعی آن را برآورده کرد تا انسان دچار انفجار نشود و به‌درستی بتواند آتش درونش را طبیعی و لذیذ، اِطفاء کند، نه سرکوب و امتناع.

 

نان و نام!

نگارش : ۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. امروز پِلا بی پِلا. فقط تیسا نونِ کرِه‌مال. انسان تهذیب نکند، نان و نام او را به یک آدم‌فروش مبدل می‌کند که حاضر است برای آن پای هر ستمی را امضاء کند و پیش هر ستمگری کُرنش. بَربَریِ دور! خادم خریده‌ام وشنایی جِ خالیک از گلی قورت نشووونه چه بَرسه اُوه و جُو. دامنه. عکس نون، اون شعبه دلِه. اینجه عکس‌مکس ممنوعهه!!

آهنگ از حامیم

از همون اول

که تو رو دیدم

فرق میکردی اینو فهمیدم…


از همون اول

منو تو چشمات غرق میکردی

اینو فهمیدم!


از همون اول فهیمده بودم

عاشقت میشم

نه به این زودی!


آخه من از عشق

ترسیده بودم

من قوی رو ندیده بودی…

 

من با تو اینم با تو انگار

بهترین آدم دنیا رو زمینم…


تو یه نوری

تو یه کار کردی

که من رویای فردامو ببینم!


همه دنیا یه طرف

باشن من و تو

یه طرف…

از خودم بیشتر

تورو میخوامت اینم یه طرف…

کار من اینه که تو سینه نگه دارم تورو
تو یه مرواریدی تو قلب من و

من یه صدف!

فقط از دست همه

دورت نگه دارم همین…
منو اینجوری که هستم

با تورو اصلا همین
من سر تو برا تو

دیوونه ای ام یه نگو…
میکشونم همه‌ی هفت آسمونو رو زمین!

───┤ ♩♬♫♪♭ ├───

شعر و ملودی : حامیم

تنظیم قطعه : علیرضا ریاضی

لطفا" با باند یا هنذفری

آندره‌آ استراماچونی سیاسی!

نگارش ۱۰ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

"آندره‌آ استراماچونی" مربی فوتبال ایتالیایی، اگر که حالت کاریزماتیک دارد و حرکات عجیبی کنار زمین فوتبال بروز می‌دهد، واقعاً ذاتی و از آنِ شاکله‌ی طبیعی و تربیتیِ اوست. لازم نیست کسانی به ضرب و زور و جنب و جوش! بکوشند برای سیاستمداران این جمهوری اسلامی -که از چشم ملت این میهن، به‌شدت افتاده‌اند- یک "آندره‌آ استراماچونی رُمی" ثانی! شبیه‌سازی کنند. آن صدام حسین تکریتی بود که با عکس‌ها و مجسمه‌هاش، بغداد تا بصره و و از دیوانیه تا موصل را به پرستیژ خود وصل و متصل و دیوانه داشت!

 

آری؛ آندره‌آ استراماچونی فوتبالی را -که در دل جانبداران خود جِلوه می‌کند- را آندره‌آ استراماچونی سیاسی! نسازید. کاریزماتیک (=نفوذ محبوبیت شخصیتی) نه فروشی‌ست، نه خریدنی، نه تبلیغی، و نه حتی شبیه‌کردنی. عکسش فقط در شعبه‌ی واتساپ مدرسه فکرت منعکس است.

 

مِتکازین

نگارش ۱۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

تئاتری هفته‌ی قبلی در یادواره‌ی شهدای روستای "مِتکازین" بهشهر به حالت مردمی و خودجوش با بازگویی انتقادی "سیاست‌های بین‌المللی" به صحنه رفت که در بخشی ازین تئاتر، ترامپ دستگیر و بازداشت می‌شود.

 

طنز ، هنر ادبی است و افراد قهار می‌طلبد، خصوصا" در جوامع استبدادزده که فقط می‌شود از راه طنز، بیدارگری را با رفتاری رِند مانند حافظ، طی کرد.

 

مردم مِتکازین در جنگ ۸ ساله‌ی دفاع مقدس زیاد بودند و از لِمراسک بهشهر هم، بیشتر. با این تئاتر، پاسپورت‌های متکازینی‌ها قرمزتَش! نشود.

 

لفظ محلی قرمزتَش حالتی از سرخی شدید پوست است که در اثر خارش و خاراندن مدام (=بَرِک بَرِک) پدید می‌آید. و نیز کنایه از امری خطرناک و ورودممنوع، است. مثلاً هوا قرمزتَش است پس از سایه و خانه نباید بیرون زد. یا دیگ (=لَوِه) قرمزتَش است نَوِنِه (=نمی‌بایست) دستش زد.

 

دونالد ترامپ، قرمزتَش است، اما جمهوری اسلامی ایران خصوصا" با قیل و قال‌های امام‌جمعه‌های اصلی کشوری هر جمعه‌ی‌شان، می‌گویند ما از آمریکا نمی‌ترسیم، آمریکا از ما می‌ترسد. لابد روی مکزیکوسیتی حساب باز کردند و آتاوای کانادا. یقین است مکزیک که آقازاده نمی‌روند، چون‌که باندهای تبهکار زیاد دارد و ذرت تلخ زیادتر و مواد تلِ زهر هنوزم زیادِ زیادتر! همان کانادا بهتر است، چون هم برف دارد، هم برق دارد. هم خرس و کفشدوزک. آقا محمودرضا خاوری خرم‌آبادی رئیس بانک ملی فراری اختلاس سه هزار میلیاردی چفیه‌پوش از خاورمیانه هم هست آنجا که گفته شده بود این پرونده‌اش را "کِش" ندهند. کِش می‌آد کَشِ تامون آقاها و آقازادها. اما درود بر همان مردم مِتکازین بهشهر ما، که متکا را شو زین می‌کنند و شب را در شادی و تاریکی و بی‌برقی و شعف و شور و شوق و شعور و آگاهی و تئاتربازی، می‌رسانندش به فردا و فرداها.

 

آهنگ مرهَم و غم

رفتنت غربت را یادم می‌آره

زخم من غیرِ تو مرهم نداره

زندگیم فرفی با مردن ندارد

 

آهنگ از کامران تفتی

لطفاً با باند یا هندزفری!

 

مماس عشق و عطش

یادآوری مدیر مدرسه فکرت

 

سلام شریفان. به عظمت و شکوه و جلال اربعین امام حسین علیه السلام، هم‌اینک درین صحن شعبه‌ی ایتا تمام اختیارات اعضاء (منهای فوروارد و لینک و کپی که منع اکید است) باز و آزاد می‌شود تا از رویدادهای معنوی زیارت اربعین و یا هر سوژه‌ی در شأن مدرسه، بهره ببریم. التماس دارم از هر دل هر شیدا که کف بی‌کفشِ خود را بر کفِ اتوبان تفتیده‌ی نجف - کربلا، بر زمین می‌کشانَد و تا ۸۶ کیلومتر نف!س نفَس می‌آید اما کم نمی‌آورَد تا آخرین عمود را دوست دارد عطشان عطرافشان بیوید و ببوسد. هان! حالیا! در حین بوسه بر عمود آخر، آخرین حد عشق و عطش به هم می‌مالند و می‌نالند. بگذرم و راهی بَرزنِ تن و کوی روانم شوَم!

 

سه‌شنبه ۱۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴

مدیر مدرسه فکرت

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

چاه و چالش

نگارش ۱۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
هر گاه میان افراد مباشرت، معاشرت، مشاجرت و مصاحبت واقعی در بگیرد، به آن چالِش می‌گویند. چالش در دستور زبان فارسی، "حاصل‌مصدر" از لفظ چال و چاله است. پس؛ چالش فکری نوعی کندن چاله و چوله است برای شکافت راه و روندگی روی آن. مثلاً:
 
۱. کشاورز با داز به تاشش لَم‌لِوار زمین پوشیده از هرزعلف‌ها و خارها می‌پردازد تا بوته‌های مُثمِر، نوج بزند و به نور برسد و ثمرات زیاد از آن بگیرد.
 
۲. یا همواره تَهِ چاه آب، تاریک و از گازهای خطرناک، انباشت است. سعی می‌کنند در آن هوا و نور وارد کنند تا عمق چاه و آب زلال متلذّذ یا آب راکد متعفّن پیدا شود.
 
پس، چالش فکری به عنوان اقدامی انسانی و ستودنی، اثرات عقلی، اخلاقی، دینی، فرهنگی، دانشی و ... بر فرد و جامعه می‌گذارد. هر کس در چالش، قصدش جزین باشد، او منفعت را سوزانده است. اصل بنیادین چالش، جدّی‌بودن آن است که روی اصلی‌ترین نیازها و ایرادهای حکومت و جامعه دور می‌زند و بردباری و پرهیز از خُلقِ تنگ، این بستر بشری را پهن می‌کند. فقط حیوانات، این جانوران محبوب آفرینش هستند که بستر چالش ندارند، زیرا غریزه کار خود را برای آنان می‌کند و عقل در نهاد حیوان گذاشته نشد تا نیاز به چالش پیدا کنند. نه. بقاء آنان، تنازعی برای باقی‌گذاشتن ژن نسل خود است و بس و ماندن قدرتمند در قلمرو خود و گرفتن آلاف و الوف و علف و علوف .
 
 
 
درِ مدرسه ، درِ زندان
 
نگارش ۱۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
ویکتور هوگو در رُمان خود گفته بود:
 
"درِ هر مدرسه‌ای بُگشایی
بسته‌ای خود درِ زندانی را"
 
مدرسه، در زبان عرب "اسم مکان" است؛ جایی برای درس. هویت هر مدرسه در درس و بحث، سؤال و جواب و نهایتاً دانش و دانش‌پذیریِ آن است. درس‌دادن و درس‌گرفتن، شگفت‌انگیزترین داد و سِتد در بین بشریت است. حتی نقل است ادریس، پیامبر خدا -سلامُ‌الله- زان‌رو اسمش ادریس شد چون درس می‌داد و لفظ ادریس یک معنی‌ آن این است به کسی اطلاق می‌شود که زیاد درس می‌دهد. پس؛ بهتر است هر کس اِدریس فهم درون خود را روشن کند تا عِفریت جهل را از خود و اجتماع برهانَد، که مانند هوگو درِ مدرسه گشاید و درِ زندان ببندانَد.
 
،،
 
یادآوری کنم که:
من تا اِت چی بین وعده‌‌ خاش گَلی فِرو نکانم، دستم به سمت مداد و تایپ نشووونه! برم ریزمُغذّی بخورم، بیام واس پاسخ و ماسخم. دامنه
 
سیاست نظام دست سعید جلیلی است
 
نگارش ۱۶ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
حالا کار به کجا کشیده که حتی سردبیر روزنامه‌ی افراطی دست‌راستی «جوان» هم -که رایگان در یک ارگان نظام توزیع می‌شود- از رفتار جهالت‌بار آقای سعید جلیلی به ستوه آمده است و بالاخره به فهم ولو گذرا و موقت رسیده که این فرد نادان، کارهایی "ضد انسجام" می‌کند. این روزنامه حتی اصل توییت‌زدن "اعضای نهاد‌های امنیتی و راهبردی در خصوص امور کلان کشور" را ضد «مصلحت» دانست. حرف درستی که من چندین بار است طی این ۱۰ و اندی سال گفته بودم. که اینک این روزنامه‌ی متصل به قدرت هم، آن را تقبیح و"افشای غیرضروری اطلاعات حساس" معرفی کرد. و لحن سعید جلیلی را -که تعبیر گوساله‌پرستی سامری برای بازگشت به مذاکرات در موضع‌اش به کار رفت- اقدامی "ملتهب‌‌کننده و زمینه‌ساز شکاف" در جامعه دانست.
 
مهم این است خودشان در سایه، تمام زِمام جمهوری اسلامی ایران را به کفِ باکفایت! آقای سعید جلیلی سپرده بودند و او و حلقه‌ی او را، سایه‌ی یُمنِ قدرت ساخته بودند و سخنران ثابت محفل‌های "بصیرت" و "تعالی‌بخش"!!! اما حداقل در باب لزوم بازگشت جمهوری اسلامی ایران به خواسته‌های مردم و تسلیم قدرت در برابر اصل ملت، رفسنجانی از همه -بدون استثناء- بصیرتر بود که قصد کرده نظام را بازساری کند که بیشتر ازین از چشم ملت نیفتد. هر چند من، نه لفظ "بصیرت" را جدی و عاید می‌گیرم و نه تمام رفتار و عمل رفسنجانی را که بخشی ازین کجروی حاکمیت، با سکوت و خاموشی و حتی تأییدهای او پدید آمد. و البته سرانجام او از قدرت و مشیء حاکمیت، ناامید و متأسف و پر از غصه و افسوس، به مسیر ملت برگشت و جانش کفاف نکرد و ناگهان گفتند رفسنجانی در استخر سعد، غرق و مرحوم گشت. بگذرم. سیاست نظام، دست سعید جلیلی است. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 
👆👈آهنگی مَوّاج و مُهیّج از حامیم
با هندزفری یا باند لطفاً
 
زندگی کردم،،،
زندگی کردم تورو با همه قلبم
عاشقم کردی
عاشقت کردم
من که می‌دونی
با همه سردم
با تو خندیدم با تو
گرییییه هم کردم
این همه راه اومدم باهات
حیفه
حیفه برگردم
 
اگه مثل تو آدم زیاده
شبیه تو از کجا آدم بیاره
کجای شهرو باید بگردم که
خاطره هامونو یادم نیاره
 
اگه مثل تو آدم زیاده
شبیه تو از کجا آدم بیاره
کجای شهرو باید بگردم که
خاطره هامونو یادم نیاره
 
 
 
خودمو
زدم به خواب به خواب
اما خب بیدارم
اما خب بیدارم
من واسه دیدن تو
پِلکامو رو هممممم
دیگه می‌ذارم
 
صورت ماهت
پشت پلکامه
این یعنی قلبت
هنوز باهامه
 
زندگی کردم تورو با همه قلبم
خاطره‌هایی که با تو دارم
عین رؤیامه
هووووومه
تنهامه
عین رؤیامه
تنهامه
تنهامه
 
 
عاشقم کردی
عاشقت کردم
 
عاشقم کردی
عاشقت کردم
 
 
 
اگه مثل تو آدم زیاده
شبیه تو از کجا آدم بیاره
کجای شهرو باید بگردم
که خاطره هامونو یادم نیاره
 
 
اگه مثل تو آدم زیاده
شبیه تو از کجا آدم بیاره
کجای شهرو باید بگردم
که خاطره هامونو یادم نیاره
 
مباحث روز ۱۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ در مدرسه فکرت:
 

آخ جانِ انسان

نگارش ۱۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
 
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
دوست گرامی من جناب آقای احمد محسنی از مشهد، هر چند گَه و وقت، یک تا سه بیت شعر از بزرگان ادبیات فارسی برای من می‌فرستد و در مدرسه فکرت شعبه‌ی واتساپ هم، حضور همیشگی دارد. ایشان را محلی‌های داراب‌کلا لابد می‌شناسند. پدرش -حاج‌آقا غلام محسنی- از مردان خوب روزگار و از مؤثران نساجی بهشهر به همراه همسر بسیاردلیر و پراطلاع‌اش در آن شرکت بود. روح هر دو شاد. نسبت خونی به مرحوم حاج محسن محسنی ببخیل و کوچه‌ی ما محسنی‌های شازّه آق‌عبدالله محسنی جَدّ مرحوم جلیل محسنی و حسین محسنی دارد. خواستم کمی از محلی‌بودن احمد آقا بگویم بعد رفته باشم سر بحثم که به شکرانه‌ی خدا خود احمدآقا از کارآفرینان پرکار در مشهد هست و دست زبَردست در صادرات دارد؛ آن‌هم در سخت‌ترین وضعیت بی‌ریخت اقتصاد در احتضار (=جان‌کندِش) ایران. غرَض این است در منزلش در مشهد، شبی با بهترین کتاب‌های ادبی و تاریخی کتابخانه‌اش، حال خوبی به من دست داده بود که تمدن و ادب و ادبیات میهن نزدش، گران می‌ارزد. این بیت حکیم فردوسی را او امروز صبح برایم هدایت کرد:
 
 
"زِ ما باد بر جانِ آن کس درود
که داد و خِرَد باشدَش تار و پود"
 
 
مستطاب ابوالقاسم فردوسی درین بیت، چند حرف دارد که می‌شکافمش. از ناحیه‌ی بینشی خودم؛ عیب و انکسار داشت هم گردن منم:
 
۱. لزوم درود بر "جانِ" انسان و "جانِ انسان" فرستادن. مثلاً ما اگر کسی یا چیزی را خیلی دوست بداریم، می‌گوییم: مِه جانِ مادر. مِه جانِ نوه. مِه جانِ اسب. مِه جانِ منگو که نُه‌مِن شیر می‌دهد. یا مِه جانِ کتاب. زیاد شِکموو باشد فرد، حتی می‌گوید: مِه جانِ کباب! یا حتی خیلی دلبسته شود می‌گوید: آخ مِه جانِ بِز که جلودار گلّه‌ی گوسفند است و زنگوله در گردنش. پس؛ فردوسی هم از ذات و عرَض ایرانیان متمدن خبر داشت که گفت بر "جان" آن کس درود. زیرا جان، گرانیگاه کالبد انسان است.
 
 
۲. بر داد یعنی دادگری و عدل دست گذاشت که بگوید این خصلت انسان است که اصالت دارد.
 
 
۳. خِرَد را خمیرمایه‌ی انسان معرفی کرده است؛ زیرا شالوده‌ای سِفت‌تر از خِرَد نیست که انسان را در شرافت و شریعت + شهامت و رشادت، سمت و سو دهد
 
۴. پس فردوسیِ میهن‌مان، انسانی را درود می‌فرستد آن‌هم بر جان و نفْسش، که از دو خصلت خالی نباشد: داد و خِرَد. آن هم این صفٌّت، تار و پودش شود، عین شالوده‌ی فَرش.
 
روزهایی بوده که در جبهه خور و خوراک ما، فقط نون بود و پنیر و هندوانه. گاه همین هم پیدا نمی‌شد، وِشنا اِشکِم می‌زدیم به گونی خاشکه‌نون! که با چشم می‌دیدیم پیش ازین اَشنیک (=گتِ گَل یا همان موش) رویش رژه رفته بود! ولی گرسنگی را مگر اینا حالی می‌شود. رسول اکرم ص خود که شیر در بادیه در بادِیه و نون جو می‌خورد فرمود بدین مضمون فقر و گرسنگی، ایمان را از در، بیرون می‌کند. ۱۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : عکاس دامنه. در خانه.
 

تعظیمِ مسجد! تکفیر ملت!

نگارش ۲۰ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
مولوی در دفتر دوم مثنوی معنوی سرود:
 
"ابلهان تعظیمِ مسجد می‌کنند
در جفای اهل دل، جِد می‌کنند"
 
او معتقد بود مسجد اهل دل و اولیا، درون آنهاست و سجده‌گاه‌شان حقیقت است نه مَجاز. و دلِ سیر دارد از خشکه‌مقدسان. همانان که بَنا و بارو و گلدسته و مناره و آبدارخانه و منبر و محراب و مُهر را عظمت و شکوه می‌دهند اما از مِهر عاری می‌شوند و بر اهل دل و معنا و عرفان و حیا، و‌ بر اهل عشق و حیرت و معنویت و طریقیت جفا می‌کنند و زبان را چونان شمشیر، آخته به تهمت و بسان خنجر، آغشته به خون می‌سازند. مسجد بیت خداست، در بیت خدا انسان، آدم می‌شود، نه به قول مولوی: "ابله".
 
دامنه دو
تذکر مدیر
امیر رمضانی لطف کن
مقررات مدرسه فکرت را رعایت کن.
فوروارد و لینک خلاف آیین‌نامه‌ی این جاست.
در صورت تکرار در اخراج هیچ کسی درنگ ندارم.
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 

هدف منهای خشونت

نگارش ۲۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
شادروان ویل دورانت در ص ۹۲ کتاب "دفاع از هند" ترجمه‌ی خانم مهوش غلامی نوشته بود ماهاتما گاندی معتقد بود هدفی که رسیدن به آن "مستلزم خشونت باشد، بی‌ارزش" است. او با این تز بنیادی، جنبش مدنی عاری از خشونت را در هندوستان علیه‌ی انگلستان (=بریتانیای کبیر) برپا کرد و سرانجام به مطلوب خود رسید.
 
گاندی برین نظر بود نمی‌توان در جهان بدون تعالیم "بودا، مسیح [ع] و حضرت محمد [ص] زندگی کرد." ویل دورانت این فراز را در همین کتاب با فن نویسندگی قهارش، برجسته ساخت که شگفتی آدم را درجا درمی‌آورَد. بگذرم.
 
یادم است جمله‌ای از استاد آیت الله مرتضی مطهری که چه زیبا گفته بود: کلاس، جای تعلیم است، نه جای تبلیغ. او به دست خشونت کلامی و سپس ترور فیزیکی توسط گروه قرآنی "فُرقان" از سرِ راه!! برداشته شد تا جاده‌ی قدرت برای بدفهمان و متحجّران هموار شود؛ که در حوزه‌ی قم به او سُخره می‌کردند نعلین! نمی‌پوشد، به جایش کفش غرب! پایش دارد.
 
عکس
 وقتی برای خونه آب و نون می‌گیرم، آن روز گویی همه‌چیز دارم و سبُکبالم: شعارم همیشه اینه: در خانه ← اول آشپزخانه، دوم کتابخانه، سوم کارِ خانه، چهارم "کارخانه"، سپس فقط فقط برنامه. دامنه
 
 
ای روزگار! ای روزگار! اِت کال انجیر، اِت کال مِرغانه قایده قیمت پیدا هاکاردِه. خدا به دادِ توده بَرسِه، خواصّ حکومت که می‌خورندُ به مملکت و میهن می‌خندند. ممنونم از مُراسله‌ی این محموله که وِشنای دل رِ وَننِه و اُوه اینگندِه. ترجمه، بی ترجمه. شرح و نشر فقط مال دامنه، بَخاردن مال رِکنِده!
 

استراتژی چمن‌زنی

نگارش ۲۲ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
خانم "نیکی پیری" مطرح کرده که خانم "سوزان مالونی" معاون مؤسسه‌ی بروکینگز -که در وزارت خارجه‌ی آمریکا عصر "باراک حسین اوباما" نقش بارز داشت- در یادداشتی نوشته: "اسرائیل به این نتیجه رسیده که استراتژی «چمن‌زنی» را برای تهران اجرا کند."
 
استراتژی چمن‌زنی چیست؟ بهتر است ذهن خوانندگان را به پارکبانان شریف پارک‌ها تمرکز ببخشم. آنان دستگاهی بُرّنده دارند که با بنزین کار می‌کند و هر چند وقت یک بار آن را روی چمن پارک‌ها می‌گردانند، چمن را چند سانت کوتاه می‌کند. اسرائیل نسبت به مؤسسات اتمی "جمهوری اسلامی ایران" به سیاست چمن‌زنی رو آورده. بمباران منهدم‌کننده‌ی سه سایت اتمی در جنگ ۱۲روزه توسط بمب‌افکن‌های مَهیب بی‌۲ دورپرواز نامرئی آمریکا، جنگ "چمن‌زنی" توافقی بود. فازبندی دارد. دیشب هم ارتش اسرائیل در آماده‌باش مطلق رفت.
 
نکته: سیاست سنتی جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه، بزرگترین تهدید امنیتی برای میهن گردیده. منافع ملی میهن حکم می‌کند این حکومت روحانیت -که بلد نیست با جهان بسازد تا کشور را بسازد- دست‌کم برای ملت و میهن هم شده، دست از رفتار جنگی و سخنرانی‌های خالی از توان، بردارد. دنگ ژیائو پینگ رهبر وقت چین گفته بود تا ۱۰۰ سال چین با جهان، اعلان صلح می‌کند تا اقتصادش را شکوفا کند. چین هنوز هم به آن چهار اصل دنگ، وفادار مانده و اقتصادش هم جهان را فراگرفته و داخل هر خانه نفوذ کرده.

 

۱۶۰ جنگنده‌ی هوایی اسرائیل

در تمرین مانوْر حمله

نگارش ۲۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ صبح
 
اخیراً نیروی هوایی ارتش تا بُن مسلح و مدرن اسرائیل، مانوْر «عملیات سپیده‌دم» را با پرواز ۱۶۰ جنگنده‌ی هوابی و ۱۵ هواپیمای سوخت‌رسان هوایی صورت داد.
 
روی این حرکت نظامی ارتش مجهز و غیرقابل کنترل اسرائیل، چند تحلیل صورت گرفت که من وامی‌گذارم و می‌گذرم و فقط حرف و فهم تحلیلی احتمالی خودم را می‌گویم آن حرفی که گفته شده بود اسرائیل "به زمین چسبید" و "در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا در آمد و لِه شد" از نظر من، مشخص بود و شد که نه به زمین چسبید! نه له گردید. این جرثومه‌ی خاورمیانه، همچنان هر کشوری را که بخواهد قدرت و تهدید به رُخش کِشد، آماج جنگ ترکیبی مهلک قرار می‌دهد. همه دیدند ۲۳ خرداد ۲ بامداد در دل شب با اف ۳۵ و اف ۲۲ آمد تقریباً همه‌ی سران اطلاعاتی، نظامی و اتمی "جمهوری اسلامی ایران" را در جا در خانه و برج و محل پادگان حتی، ترور کرد و در اقدامی عجیب ۱۲ روز در آسمان ایران به صورت مطلق لنگر انداخت و پس از ترور، شروع کرد به انهدام اتمی‌های ایران. اینک با برخاستن ۱۶۰ جنگنده از زمین، مقدمات فاز دوم را استارت زد. در دشمن‌شناسی باید دست از جملات رُمانی و ادبیاتی بر داشت و حقیقت را نقل کرد هر چند تلخ باشد و حرکت ناحق طرف جنگ.
 

حِشمت روحانیت! حدّت و شدًت ملت

نگارش ۲۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ شب
 
مرحوم آیت‌ا.. العظمی محمدعلی اراکی هرگز در عمرش با هیچ عالمی دید و بازدید نمی‌کرد، حتی هیچ‌وقت پیش آقابروجردی مرجع عام شیعیان هم نرفت (ر.ک: کتاب "آیینه‌ی صدق..." شرح حال آقااراکی به کوشش آیت‌ا.. رضا استادی، ص ۵۲) او می‌گفت: "مردم وقتی زندگی سطح بالا و حشمت را از آخوندجماعت ببینند، می‌رَمند و می‌گویند این فرد دنیاطلب است." (همان منبع: ر.ک: ص ۶۳)
 
یک نکته فقط گوید دامنه: لغت حشمت یعنی دبدَبه و کبکَبه. در محاوره‌ی عمومی شَلپ! شلیپ! پُخ و پُز! خودنمایی و ظاهرگرایی! تبختُر و قارون‌طور.
 

باری با هندوانه‌ی آرژانتینی!

در نیسان آبی!
همان وِرگِ مازِ مشهور جاده‌هراز و گوهرباران و ساری!
کاری از آقا ابراهیم دارابکلایی.
علت نامیدن این هندوانه به آرژانتینی!
به خاطر خط موّاجش است، راه‌راهی!
شبیه پیرهن فوتبال آرژانتینی!
تحسینت می‌کنم آقا ابراهیم دارابکلایی.
فردی کاری با نهایت درایت و درستکاری.
واسه‌ی من هم لابد کنار می‌ذاری!
نویسنده: ابراهیم طالبی دامنه دارابی؛
مقیم قم: قلبِ هر "ساهون‌دوست"ی!
و مَدرَس و مَرقد و مغز و رِرق هر آخوندِ "حکومت"ی!

 

ملت این میهن ←مستضعف

روحانیتِ این حکومت در عوض ← مستطیع حج!

نگارش ۲۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

متن من در چاپ عصر

نوبت نون بودم، صبحی، نونوایی بربری، بدون خشخاشی! معمولاً صامتم در صف، ساکتم در جمع. یکی -جوان، اما مطلع و روشن- که پاکدشت ورامین کارگاه مونتاژ دستگاه خشکشویی بیمارستان‌ها دارد- به حرف آمد و دلی پردرد. گفت هر چه وصل می‌کنیم، قطعات از چین است و ماچین! و سه روز در هفته هم، برق نداریم که نداریم. افسوس داشت از فرقش با خواهرش که او اطریش است و این، پاکدشت. گفت: پایین‌ترش عباس‌آباد است و ریخته‌گران بزرگ -که با برق چندین آمپر کار می‌کنند- کاملاً کلافه‌اند و از وضع بدخیم برق مملکت، مستأصل و دست در چانه.

 

به حرف آمدم و گفتم: اینان که حاکم‌اند برین دین! و آئین و میهن و ملت و مملکت، در عوضِ نبودِ برق در طول و این مدت، تا توانستند ملتِ این میهن را مستضعف کردندُ روحانیتِ این حکومت را، مستطیعِ حج! آن‌هم از نوع عمره‌اش و تمتُع‌اش و کاروان‌داری‌های پولکلی و بی‌روحش! پول سیب‌زمینی و ترشی نداشتند عصر شاه هیچ کس از روحانیت، اما اینک طلا و نقره، عین زنگوله‌ی شُتر و بُز در گردن و مُچ‌های زنانشان جرنگ‌جرینگ می‌آید و زبان‌شان در محفل و منبر در نصیحت مردم، یک ذرع‌و‌نیم دراز می‌شود؛ همه، نه، اغلب، اغلب. پارسایان اما، اندک. اندک. اندک.

بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!

عقل، نفع، رفاه، سازواری و دادوستد

پنج پایه‌ی نیاز فوری و مطلوب میهن و ملت

نگارش ۲۷ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

متن من در چاپ صبح

برادر سید آقارحیم یحیی صفوی "مشاور عالی" آقاخامنه‌ای گفت: "الان در آتش‌بس نیستیم، در مرحله‌ی جنگ هستیم؛ هر آن این موضوع ممکن است به هم بخورد، هیچ پروتکل، آیین‌نامه یا قراردادی بین ما و آمریکا و اسرائیل نوشته نشده است... احتمال می‌دهم جنگ مجددی رخ بدهد.. آمریکا و اسرائیل می‌گویند ما صلح را از طریق قدرت ایجاد می‌کنیم... ما نظامیان می‌گوییم اگر خواهان صلحی، برای جنگ آماده شو. بهترین پدافند، حمله است."

 

درین‌باره چند مسئله می‌گویم:

مسئله‌ی اول : ابتدا جمهوری اسلامی ایران روشن سازد با چه استدلال (عقلی، عقیدتی، امنیتی، منافع ملی) همچنان سیاست خارجی خود را بر "درگیری و نابودی با اسرائیل" بنا نهاده است. اسرائیل شرّ مطلق اما چنین شرّی، شرارت خطرناکی هم دارد، اما چرا میهن ایران باید درگیری با شرّ را گردن بگیرد. مگر به‌تنهایی و فاقد ائتلاف و مجوز رسمی از شورای امنیت سازمان ملل می‌تواند؟! چنین سیاست مخاطره‌آمیز چگونه به نفع میهن و ملت ایران است؟ چون‌که زیربنای هر سیاستی، در درجه‌ی نخست، منفعت ملی و تأمین امنیت و معیشت مردم و فلاحت و صلاح سرزمین است.

 

مسئله‌ی دوم : در جنگ اول اسرائیل با ایران، تمام جنّ و اِنس تقریباً حدس می‌زدند حمله‌ای به ایران در شُرف وقوع است، اما تقریباً تمام رده‌بالاهای نظامی، اطلاعاتی و اتمی در غافلگیرانه‌ترین جنگ مدرن اسرائیل در کمتر از چند ثانیه، شبانه، یک‌باره ترور شدند و کشور هیچ آرایش دفاعی نداشت. چرا؟ چرا تمام این رده‌بالاها که ترور شدند در تهران (یا خانه، یا سازمان، یا در ساختمان پادگان) بودند و در مقرهای جنگی نبودند؟! شما برادر سید آقارحیم یحیی به عنوان شغل مهم‌ات واقعاً چه مشورتی در آن روزهای منتهی به حمله‌ی اسرائیل، به سیستم و سپاه و ارتش و آقاخامنه‌ای به عنوان "فرمانده کل قوا" داده بودید؟ برای مردم لااقل شٌمّه‌ای بگویید.

 

مسئله‌ی سوم : "جمهوری اسلامی ایران" باید ازین عقلانیت برخوردار شود که کشاندن ایران برای جنگیدن با اسرائیل، هرگز به نفع میهن، منطقه‌ی خاورمیانه و خصوصا" مراکز اقتصادی و ملی بسیارحساس و حیاتی خلیج فارس نیست. چه: ۱. با سبک "جبهه‌ی مقاومت" -که تماماً توسط اسرائیل در هفت جبهه تار‌مار شدند و به شکست خاورمیانه‌ای جمهوری اسلامی ایران انجامید و سقوط قطعی خاندان اسد و فروپاشی ساختاری و جنگی و حتی ترور رهبر اصلی و رهبران ثانوی جنبش حزب‌الله لبنان را به همراه داشته است- و چه: ۲. به سبک شلیک موشک از خاک ایران.

 

میهن به نظرم چونان چین، نیازمند یک تنفُس تقریباً دویست‌ساله برای ترمیم تمام عقب‌ماندگی‌های چند و چندین‌ساله، است و این نسل نو، خواهان زندگی مدرن و متدین عقلی و در نُرم اخلاق جهانی‌ست. کسی حق ندارد بر این میهن و مام و ملت، فرمانروایی انفرادی و جناحی و رفتاری خودسرانه و خودکامه کند. عقل، نفع، رفاه، سازواری و دادوستد، به نظرم پنج پایه‌ی نیاز فوری و مطلوب میهن و ملت است. و این دست نمی‌دهد الّا روشی که مرحوم مهندس مهدی بازرگان داشت تا و طی می‌کرد که با اسَف و افسوس، دسیسه‌ای او را از سر این ملت و میهن کنار زد. راه، رفت. چاه ماند سرِ راه ملت. اینک زمان، زمان تغییرات است، خدا کند میهن آسیب نبیند با ملت. همین و بس.

بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!

 

مهندس پژوهشگر آقا عبدی سلام

چون در پرده‌ی ۲ از شهر گنجه حرف میان آوُردی، من یک خمسه (=پنج‌پاره شعر) از آن حکیم برجسته و خببر "نظامی گنجوی" اهل گنجه می‌آورم که بسیار زیبا و حکیمانه است:

 

چو سقراط را داد نوبت سخن

رُطب ریز شد خوشه نخل بن

جهانجوی را گفت پاینده باش

به دین و به دانش گراینده باش

همه آرزوها شکار تو باد

آری دین و دانش. این هر کدام کنار هم نباشند، آن دیگری وارو می‌شود و پاروی شکسته! درود. دامنه

 

فعلا" این هنگام

پایان جواب‌هام. والسلام.

دادِ حق ؛ نیفتادن به لُکنت

نگارش ۲۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ صبح
 
من در "نواندیش" خواندم که نوشت: ‌"محمدحسن رجبی دوانی، کارشناس صداوسیما گفت: حسن روحانی اَشعث بن قیس زمانه علیه‌ی نظام است." و نیز نوشت همین آقای رجبی دوانی گفته آقای دکتر محمد جواد ظریف "همان ابوموسی اشعری است؛ اشعری اعتراف کرد که سرش کلاه رفت اما ظریف اعتراف نکرد."
 
نیز روزنامه‌ی "ابرار" امروز پرده از آقای غضنفری مجلس برداشته که او گفته آقای دکتر مسعود پزشکیان "جاسوس" است و حتی "همدست اسرائیل" که "نگذارد اسرائیل نابود شود."
 
 
فقط یک نکته بگویم و وارد محتوای حرفای این فرد (پسر حجت‌الاسلام مرحوم علی دوانی و برادرخانم آقای الهام عضو اسبق شورای نگهبان) نشوم و بگذرم:
 
اعضای کُرنشگر این نظام و انحصار، چون در نقد سخن یا موضع منتقدین -از هر نوع سلیقه و فکر- در عجز مطلق به سر می‌برند و حریف منطق آنان نمی‌شوند، حسِّ حسَد و خشم خود را از طریق شبیه‌سازی آنان با چهره‌هایی از تاریخ اسلام، خالی می‌کنند و به این روش، در واقع خیال می‌کنند ضربه‌ی کاری را به آنان می‌زنند و از دور خارج می‌کنند و از دایره‌ی تنگ کُرنش به قدرت، بیرون می‌اندازند.
 
از نظر من آقای حجت الاسلام حسن روحانی یا آقای دکتر محمد جواد ظریف و یا آقای دکتر مسعود پزشکیان، چون عهده‌دار سیاست‌اند، قابل نقدند و در معرض پرسش و پاسخ، کما این‌که آقاخامنه‌ای هم چون کشورداری و کل سیاست، دستش و پیروان کُرنشی‌اش هست، قابل نقد و نظر و پرسشگری‌اند. این را اسلام و ادبیات سیاسی پیامبران و امامان معصوم -علیهم السلام- به انسان آموخت که در برابر فرمانروایان خود، به لُکنت نیفتید و دادِ خود را حتی اگر نیاز شد، با فریاد (=بلندترکردن صدا) بگیرید. چنانچه موسی نبی ع وقتی خواست به محاجّه‌ی فرعون و آن ساحران پول‌دوست دربار برود گفت: خدایا گره از زبانم باز کن. "وَاحْلُل عُقدَةً مِن لِسانی". (سوره‌ی طاها، آیه‌ی ۲۷)
 
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!

مانیفست نوین شفاهیِ مخفی!

نگارش ۲۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ عصر
 
آقای حسین مظفر وزیر اسبق و عضو مجمع تشخیص مصلحت در مورد بیانیه‌ی ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ "جبهه‌ی اصلاحات ایران" گفت: 
 
"بدون شک بیانیه‌ای که به اسم اصلاحات صادر شده، عبور از عقلانیت و خط قرمز نظام، مخدوش‌کردن مصالح ملی و چراغ سبزی برای تیزشدن دندان طمع دشمنان.. است."
 
به نظر من با آن‌که چهره‌های کُرنشی نظام یقین پیدا کردند "جبهه‌ی اصلاحات ایران" از دیدِ آنان از "خط قرمز نظام" عبور کردند، و حتی می‌گویند این بیانیه، برای تیزشدن چنگ و دندان دشمنان "جمهوری اسلامی ایران" صادر شده است، اما چنان از حالت "تعلیق" جنگ اسرائیل با ایران هراس دارند، دیگر مانند بحران ۸۸ نیست که شبِ پس از عاشورای آن بحران، جرأت کنند شبانه ۲۱۵ نفر از چهره‌های چپ ایران را دستگیر و بازداشت و همگی را با لباس زندانی در یک دادگاه محاکمه کنند. همین نشان می‌دهد نظام ازین حالت در خوف است و قدرت خود را مانند آن سال نمی‌تواند اعمال کند. بگذرم. به محتوای حرف آقای مظفر و مفاد آن بیانیه -که اکثر افراد دخیل در جناح راست را به‌شدت به وحشت انداخت- ورود و موضعی ندارم. حدسم فقط این است حرکت آنان، به نظرم رفتاری برخاسته از مانیفست نوین شفاهیِ مخفی است.

زدن یک آیت الله

با سنگ داغ نون‌سنگک

نگارش ۳۰ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
متن من در چاپ صبح
 
آیت الله مرحوم نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی زمانی که در تویسرکان استان همدان تبعید بود، به علت نوشتن کتاب "شهید جاوید" در ماهیت و اهداف واقعه‌ی عاشورا که سر و صدا به راه افتاده بود، با سنگِ داغِ نون‌سنگک مورد هجوم قرار می‌گرفت.
 
 
کتاب "شهید جاوید" پژوهشی نو بود با حرف‌هایی تازه که به گوش کمتر آدم‌ها خورده بود. لذا برخی از حوزوی‌ها، بر آن نقد علمی و منطقی زده بودند و حتی علمایانی بر تأیید آن تقریظ نوشتند؛ کاری نادر در حوزه‌ی علمیه. پاره‌ای هم به جای نقد، به تکفیر و تفسیق و خشم و هجوم به این آیت‌الله‌ی محقق و نقاد و رُک در بیان، روی آورده بودند؛ کاری رایج در حوزه‌ی علمیه. که همچنان بدان خو گرفته‌اند.
 
روشن سازم آیت الله نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی صاحب چندین اثر مهم است و یکی از نخستین فقیهان پرمغز و باشهامت حوزه‌ی علمیه‌ی قم بود که به نقد برخی از آثار آیت الله استاد مرتضی مطهری پرداخته بود که با توجه به این که امام خمینی آثار شهید مطهری را با لفظ "۱۰۰ در ۱۰۰" مورد تأیید و تأکید قرار داده بود، ورود به نقد آثارش جُربزه و توان علمی می‌خواست که در آیت‌الله نعمت‌الله وجود داشت. البته از نظر من هیچ کتاب و گفتار و فکری، حتی اگر قید "۱۰۰ در ۱۰۰" تأیید هم بگیرد، به معنای توقف نقد بر آن نیست. چون هیچ کس نمی‌تواند بگوید حرف من و تفسیر من از دین، آخرین فهم و بهترین فهم است. منظور امام خمینی هم گمان نکنم این بوده باشد که آثار مطهری نقد و بررسی نشود.
 
اشاره: جدا از کتاب "شهید جاوید"، از میان آثار دیگر آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی می‌توان به چهار کتاب "غلو؛ درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین" ، "عصای موسی، یا درمان بیماری غلو" ، "جمال انسانیت" و "حدیث‌های خیالی در تفسیر مجمع‌البیان" اشاره داشت.

درس سیاسی امام رضا

نگارش ۳۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
تاریخ به ما آموخت که دستگاه عباسی، امام رضا -علیه السلام- را کِشان‌کِشان به خراسان کشانْد و مأمون -باسوادترین خلیفه‌ی عباسی- آن امام ع را وارد دستگاه سیاست و حکومت کرد. اکراه امام ع بر اجبار مأمون نتوانست غلبه کند. و امام هشتم ع مجبور به حضور در دستگاه قدرت شد. اما درس سیاسی مهمی به پیروان داد و آن این بود نقش خود را مشروط نمود که در امور حکومت و خلافت دخالت نمی‌کند و در تصمیمات نظام آنان، ورود نمی‌کند تا نشان داده باشد وقتی حکومت از پای‌بست سُست و ستمگر است، نمی‌شود در آن مشارکت خودمختارانه کرد و فعالیت سیاسی و تصمیم‌گیری داشت.

وضعیتی که ارتش اسرائیل بر ایران حاکم کرد

نگارش ۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
اسرائیل تقریباً ۷۵ در ۱۰۰ باریکه‌ی غزه فلسطین را کامل تصرف کرد. مانده فقط ۲۵ در ۱۰۰ بقیه‌ی باریکه که خود شهر غزه مرکز اداری و تشکیلاتی این باریکه، در آن واقع است. این باقیمانده‌ی خاک نوار غزه را آغاز کرده که به تصرف در آوَرد. معلوم بود و هست که با شدیدترین سبک کشتار این تصرف رخ داد.
 
سال قبل گفتم حکومت جمهوری اسلامی ایران چون نمی‌تواند برای مردم غزه کاری کند، و توان جنگیدن با اسرائیل به علت مسافت و قدرت تجهیزات ارتش اسرائیل و تجرببات چندین جنگ در شش دهه را ندارد، به‌زودی جز سخن و رجز و پایان نمازجمعه موقع آمدن به خانه چند شعار سر داده بشه، کاری ازش ساخته نیست.
 
اینک، آن زمان، دیربازی است که فرا رسید و حتی رد شد و ارتش اسرائیل با تاراندن شدیدا" سرکوبکرانه‌ی تمام نیروهای ایران و نیز سازماندهی‌شدگان "محور مقاومت" و فروپاشاندن خاندان فاسد اسد در سوریه، تصرف باریکه را اینک دارد تکمیل می‌کند و حتی دو ماه قبل، ۱۲روز و شب بر آسمان ایران اردوی جنگی زد، ترور کرد، بمب انداخت و ویران کرد و رفت؛ تا باز، برگردد و با این استراتژی "چمن‌زنی"، نظام ایران را بین ترس حمله‌ی مجدد و مشغول‌سازی کل سیستم به این مسئله، در وضعیت تعلیق و انتظار و آماده‌باش گذاشت، کاری که نفس اقتصاد و تجارت را می‌فشُرَد و ثبات و توسعه و رشد را از شاخص‌ها فاصله می‌اندازد. این وضعیتی است که به نظر من ارتش اسرائیل بر ایران حاکم کرد.
 
 
این انجیرِ روستای مُرسم همسایه‌ی مُشعشَع اوسا و داراب‌کلاست. وینان هم، رفیقانم، اخوانم. یا اهل مُرسم‌اند. یا اهل اوسا. یا ساخت سنه‌کوه و از ممِج و زاده‌ی سرخرو و یا از مغز مغز داراب‌کلا. مغز درین سخنم یعنی زاده و بومی و اصل اصل محلی، ناف و ناب چیزی. انجیر می‌خواین! اون عکس. که خدا هر یک کال آن را دقیق یک لقمه کرده است بر داهون، راحت‌الحلقوم. جمع ضدیَن می‌خوایبن هم، این دِ تا عسک! با "n" بار مکث! شرح عکس: دامنه است و بس! ۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ شنبه‌ی نخستین روز شهریور است و هست.

کوروش کبیر سد ساخت

دکتر ولایتی سازه‌ی "مسیح دانشوری"

نگارش ۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
آقای دکتر علی‌اکبر ولایتی -مشاور آقاخامنه‌ای- امروز گفت:
 
"از زمان کوروش همواره قفقاز حاشیه‌ی امنیتی ایران بوده است."
 
البته آقای دکتر ولایتی دیر بیدار شده از خماری! حالا که تنگه‌ی گذر زنگزور به "جاده‌ی ترامپ" تبدیل شده و اختیار آن دست ارتش آمریکا افتاده، فکر این "مشاور" !!! سوی تاریخ و فتوحات کوروش کبیر رفته است. کوروش ذوالقرنین، در سمت زنگزور سد نساخته بود جناب ولایتی، بلکه در شکاف کوه‌های چین به درخواست قومی که گرفتار ستم و بیدادِ "یأجوج و مأجوج" بودند، سد سدید ساخت. اما خود دکتر ولایتی در عوض، در دارآباد تهران به جای سد، یک جایی وسیع به عنوان سازه‌ی "مسیح دانشوری" ساخت. بقیه بمانَد که این اهل ولایت و اسمش ولایتی! چرا و با چه زمینی و چگونه سازه را راست کرده؟!

ایران در خطر بیابان

نگارش ۲ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
بیابان، همان بی‌آبان است، جایی که آب ندارد. گزارشی خواندم که کارشناسش نوشت:
 
"هیچ موجود زنده‌ای در دشت‌های مرکزی ایران زندگی نمی‌کند."
 
من آنچنان وحشت کردم زیرا از نقلی دیگر خبر داشتم که اکنون "زاینده‌رود، گاوخونی، مهارلو، بختگان، پریشان، حوض‌سلطان قم ، دریاچه‌ی نمک کاشان قم و... به خشکی گرایدند.
 
به طور ناگوار و خشن حتی اهل فن برین نظرند: "مناطق مرکزی ایران، شبیه به صحرای آفریقا و عربستان" شده است.
 
مرحوم دکتر پرویز کردوانی کویرشناش شهیر ایران روزهایی پیش‌بینی کرده بود «ایران شدیداً در معرض بیابانی‌شدن است» که اینک همان شد که او و کارشناسان می‌گفتند. حتی خیلی‌ها قائل‌اند نرخ گرم‌شدن زمین در ایران خیلی بالاست.

۸۵ هزار مسجد

۸۵ میلیون جمعیت

نگارش ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
یک قول این است ایران ۸۵ هزار مسجد دارد با ۸۵ میلیون نفر جمعیت. یعنی هر هزار نفر، یک باب مسجد. مسجد، از اصلی‌ترین مکان رسمی برای مناسک عبادی و مراسم مذهبی در اسلام است.
 
با این امکان مادی، باید دید آیا مذهب همچنان توسط مسجد، در مغز و قلب ملت دمیده می‌شود؟ یا نه، مردم گرایش و باورهای مذهبی خود را از جاهایی دیگر، عقلانی‌تر و متقیانه‌تر چون خانواده، مطالعه، کتابخانه، مرشدان معنوی، دانشمندان و نمادهای دینی تقویت می‌کنند و رشد می‌دهند. و یا اگر تضعیف مذهبی روی داده است آیا یک علت به خاطر نبود مسجد در میزان جهانی و واقعی آن نیست که به دست افرادی معدود و با ذهن‌های مسدود و تنگ‌نظر اداره می‌شود؟!
 
 
من نظرم این است مسجد در ایران از کارکرد خود دور افتاده است و شکل و ظاهر، بر محتوا و باطن، اولویت یافته است. یک علت این است آخوند مسجد از آن معنویت آخوندهای گذشته -که نماد پارسایی و پرهیزگاری بودند- به‌شدت فاصله دارد و قابل مقایسه نیست. و نیز مسجد در دست حکومت افتاده است.
 
قائلم مسجدهایی هم بوده و هستند که سیاست‌زده نیستند و عبارت و سیاست در آن با روش اسلام و اخلاق و انسانیت پیش می‌رود. من با مسجدهایی در چند شهر خو و اُنس دارم که در آن از شعار و تظاهر و جناح‌زدگی خبری نیست، خانه‌ی واقعی خداست، نه پاتوق جولان چند نفر خاص. مسجد، عبادتگاه معنوی و اخلاقی و دانشی و سیاسی و اجتماعی و حتی آموزشی برای مردم است، نه تیول نهاد، سازمان و یا افراد خاص و برنامه‌های خشک و یک‌دست.

بازی موساد اسرائیل با حاکمیت ایران

نگارش ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
حجت الاسلام آقای شیخ غلامحسین محسنی اژه‌ای بالاخره وارد شد و بیانیه‌ی "جبهه‌ی اصلاحات ایران" را جهت "خواست دشمن" اعلام کرد:
 
نقل از او به روایت "رویداد ۲۴" :
 
«عده قلیلی از یک جمع فعال مثلا" سیاسی، بیانیه‌ای در راستای خواست دشمن دادند. آقایانی که از روی غفلت و امراض خاص بیانیه دادند خودشان اعلام اشتباه کنند و از این کار زشت خود برگردند؛ طبیعی است که دادستان تهران هم به وظیفه‌ی قانونی خود عمل می‌کند.»
پایان نقل قول
 
پردازش و تبیین
 
۱. او پیش از تشخیص دادگاه یا شکایت از آنها، رأی صادر کرد.
 
۲. قوه‌ی قضاییه در جمهوری اسلامی ایران، همیشه سمت حاکم و حاکمیت بود، حال آن‌که این قوه باید میان ملت و قدرت، قضاوت کند تا عدالت پدید آید. و شرط آن استقلال قوه و بی‌طرفی آن است، که مخدوش است.
 
۳. چندی پیش تحلیل کردم در همین مدرسه که جناح حاکم خیلی علاقمند است اعضای "جبهه‌ی اصلاحات ایران" را یکجا و یک‌شب عین شب عاشورای بحران ۸۸ دستگیر کند، اما آنقدر از جنگ ۱۲ روزه‌ی ارتش اسرائیل با آنان به شوک و خوف و آماده‌باش فرو رفت، مانده است که چه کند.
 
۴. این اژه‌ای رسما" پا در سیاست گذاشت و برای فعالیت در سیاست و فعالین سیاسی، زبان تهدید گشود؛ عین آیت الله شیخ محمد یزدی رأس اسبق قوه‌ی قضاییه که خطبه می‌خواند و روزنامه‌ها را تهدید به توقیف می‌کرد و انداختن توی "قیف". همان که میرحسین آن را "توقیف فلّه‌ای" خوانده بود!
 
۵. جهان از جمهوری اسلامی ایران -البته برخی از سران آن- بیاد بیآموزد که سیاست یعنی دخالت قوه‌ی قضاوت در امر فعالیت و گوشالی احزاب.
 
نکته: به نظر من جریان قدرت و حاکمیت، بازی موساد و ارتش اسرائیل با فضای داخلی را تشخیص نمی‌دهد. ارتش اسرائیل دنبال دخالت حکومت در امور احزاب و سیاست است تا پس از سرگرم کردن آنان در برخورد قهری با منتقدان، چمن‌زنی دوم را بپا کند.
 
بگذرم بنایم بر
تبیین مسئله بود، نه موضع. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 

عقل در کشور همسایه

نگارش ۹ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
"امارت اسلامی افغانستان" با تصویب یک قانون، سیاست تازه‌ای به مردم ابلاغ کرده است. عین ماده‌ی قانون:
 
"انتقاد از فرمان‌ها، هدایا، احکام و تصامیم هبت‌الله آخوند‌زاده رهبر امارت افغانستان ممنوع" است.
 
سه نکته‌ی دامنه :
 
۱. لااقل عقل داشتند برای آقای شیخ "هبت‌الله آخوند‌زاده" القاب و عناوین نیاوُردند.
 
۲. لااقل عقل داشتند ممنوعیت را محدود به "هدیه و حکم و فرمان و تصمیم" کردند.
 
۳. لااقل عقل داشتند فقط لفظ "انتقاد" را درج کردند و نگفتند هر گونه فکر و کار و نیّت نسبت به هبت‌الله آخوند‌زاده رهبر افغانستان مثلاً حرام است و توبیخ دارد.
 
عقل در کشور همسایه، خود، یک تعلیم و برانگیختنِ کارساز است و این امارت اسلامی می‌تواند آن را به همسایگان خود صادر کند. آخه روزگاری "صدور انقلاب" جمهوری اسلامی ایران، باب بود که بساط "بازارروز"ش به‌کلی جمع شد و موقوف!
 
روزی مرد مصلح و صالح ایران مهندس مهدی بازرگان انتقاد کرده بود صدور انقلاب چه معنی‌یی دارد، مگر انقلاب، بُقچه‌ی حموم و نخود و لوبیا است که آن را بشود صادر کرد. چه فهم و فکر ژرفی داشت آن انسان متقی ایران، که روزگار شاه با مستعار "عبدالله متقی" کتاب می‌نوشت و برای "آزادی" نهضت کرد.
 
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 
 
 
دامنه ۳ | ابراهیم طالبی دارابی:
چهار خبر جامعه
چهار نظر دامنه
و نیز یک مورد خاطره
 
نگارش ۱۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح 
 
خبر ۱
انسان ۲۵ هزار ساله
ژائو پدرو دماگالیس استاد مولکولی در دانشگاه بیرمنگام انگلیس می‌گوید با پیشرفت‌های علم و فن و بازسازی دی ان آی و تجدید سلول بدن، می‌توان عمر انسان را به ۲۵ هزار سال رسانْد.
 
نظر دامنه:
کیست عمرِ دراز نخواهد، اما سه عیب دارد: ۱. حضرت عزرائیل علیه السلام، از بیکارترین ملائکه می‌شود! ۲. از فرط جمعیت، قحطی جهان را فرا می‌گیرد. ۳. کشورهایی که امپراتوری یا پادشاهی یا ولایت فقیه دارند، باید ۲۵ هزار سال حکومت یک فرد مادام‌العمری!!! را نظاره و نگاه کنند، حتی تحمل و چاره و حتی به رغبت و طوع، اطاعت!
 
خبر ۲
نورمفیدی هم راهکار داد
آقای سید کاظم نورمفیدی امام‌جمعه‌ی گرگان در خطبه‌ی ۷ شهریور اخیرش از "اتخاذ مواضع قاطعانه‌ی ایران در برابر فشارهای بین‌المللی" حرف زد که به قولش "تا منافع ملی کشور حفظ شود." او راهکار هم داد که برابر "مکانیسم ماشه" جمهوری اسلامی ایران "از معاهده‌ی ان پی تی و پروتکل الحاقی" خارج شود که به قولش "تا طرف مقابل به‌درستی حساب کار خود را بداند."
 
نظر دامنه:
این آیت‌الله‌ی جناح جپ خیال می‌کند مکانیسم ماشه و ان پی تی، شبیه پارسِل چوب جنگل گرگان آن زمان (نُقل جامعه‌ی آن روز) است، که به مانند آب‌خوردن برای مثلاً حوزه‌ی علمیه‌ی نور یا جای دیگر، از کف جنگل، استحصال کرد و مثلاً نگذاشت در بستر جنگل بپوسد! و سپس آسان فروش کرد و راحت و مفت پول در آوُرد. بوته‌ی مجیزه‌گویی تا کجا که سرَک نکشیده! خسارت بی‌جبرانی که آقای حجت الاسلام سید محمد خاتمی بر جنبش بزرگ و فراگیر "۲ خرداد" زده بود و انقلاب مدنی را نابود ساخته بود، کم بود، حالا این چهره‌ی چپ سنتی نیز مجیزه‌گو در خطبه‌ی جمعه شد. که چه؟ که قدرت، ازو اعلان رضایت کند. راستی! حق‌هایی که گفته نمی‌شود در کجای تاریخ تلنبار می‌شود؟! فیلسوف باید شد تا کشفش نمود. حق، در اثر اشتیاق قدرت‌پرستان به انبار تاریخ پر می‌کشد.
 
خبر ۳
اسلحه و زیتون
دولت لبنان برای تحویل سلاح از "شبه‌نظامیان فلسطینی" به اردوگاه‌های برج‌البراجنه و البص در حومه‌ی صور رفت. توماس باراک فرستاده‌ی ویژه‌ی آمریکا در سوریه البته به ۴۰ هزار نفر از لبنان اشاره داشت که از ایران "حقوق دریافتی" دارند که به نظر او با تحویل اسحله به دولت لبنان باید فکری برای تأمین معاش‌شان کرد و فقط نگفت حالا برو زیتون بکار.
 
نظر دامنه:
مرحوم یاسرعرفات ساف (=سازمان آزادیبخش فلسطین) را تأسیس کرده بود، در آرم شاخه‌ی زیتون گذاشته بود تا با آن نشانه، در اسرائیل نفوذ کند و از راه مذاکره لااقل به یک ذره از خاک فلسطین دست یابد. او و چریک‌هایش در تونس ساکن بودند و راه به فلسطین نداشتند. آری، زیتون و اسلحه، هر کدام وقت دارد. زیتون، مخالفانی دارد؛ هم در اسرائیل، هم در فلسطین، هم میان مداخله‌گران خاورمیانه و ازجمله‌ی آن، آن سوریه‌ و این روسیه!
 
خبر ۴
عقل در کشور همسایه
"امارت اسلامی افغانستان" با تصویب یک قانون، سیاست تازه‌ای به مردم ابلاغ کرده است. عین ماده‌ی قانون: "انتقاد از فرمان‌ها، هدایا، احکام و تصامیم هبت‌الله آخوند‌زاده رهبر امارت افغانستان ممنوع" است.
 
نظر دامنه:
۱. لااقل عقل داشتند برای آقای شیخ "هبت‌الله آخوند‌زاده" القاب و عناوین نیاوُردند.
 
۲. لااقل عقل داشتند ممنوعیت را محدود به "هدیه و حکم و فرمان و تصمیم" کردند.
 
۳. لااقل عقل داشتند فقط لفظ "انتقاد" را درج کردند و نگفتند هر گونه فکر و کار و نیّت نسبت به هبت‌الله آخوند‌زاده رهبر افغانستان مثلاً حرام است و توبیخ دارد.
 
عقل افغانستان، خود، یک نوع تعلیم و برانگیختن است و این امارت اسلامی می‌تواند آن را به همسایگان خود صادر کند. آخه روزگاری "صدور انقلاب" از طرف جمهوری اسلامی ایران باب بود که بساط "بازارروز"ش به‌کلی جمع شد و موقوف!
 
یک مورد خاطره
روزی مرد مصلح و صالح ایران مهندس مهدی بازرگان انتقاد کرده بود صدور انقلاب چه معنی‌یی دارد، مگر انقلاب، بُقچه‌ی حموم و نخود و لوبیا است که آن را بشود صادر کرد. چه فهم و فکر ژرفی داشت آن انسان متقی ایران، که روزگار شاه با مستعار "عبدالله متقی" کتاب می‌نوشت و برای "آزادی" نهضت کرد.
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 
 

اعتراف دیرهنگام شیخ ذوالنور

نگارش ۱۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح
 
آقای شیخ مجتبی ذوالنور نماینده‌ی قم حرفهایی گفت که نیاز است به او چن پنج حرفی گویم. او گفت عین متن او:
 
"ما بر حل مشکلات زیربنایی کشور تمرکز نکردیم. آیا وقت آن نیست که از لجنه‌های محدودی مثل جلسه‌ی سران قوا خارج شویم و نهادهای رسمی را در حل مشکلاتی کشور به بازی بگیریم و از ظرفیت و توان آن‌ها استفاده کنیم؟ آیا وقت آن نرسیده که فرمایش مقام معظم رهبری که اختیار جلسات سران قوا را فقط در مواقع اضطرار و جایی که قانون نداریم تجویز فرمودند، اجرا کنیم؟ ولی امروز پشت درهای بسته بدون در نظر گرفتن نمایندگان مردم می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند و همه‌ی ما داریم هرز می‌چرخیم."
پایان نقل قول
 
چند نکته گویم و برم:
 
۱. این شیخ بالاخره اعتراف کرد دارند "هرز" می‌چرخند، عین پیچ هرز بر مُهره‌ی لق‌.
 
۲. خود این شیخ، لِجنه (=نشست و حلقه‌ی محدود) برگزار می‌کرد؛ زمانی که قم فرمانده‌ی "تیپ امام صادق" بود؛ نزدیک سه دهه. این تیپ مسلحِ مستقر در بلوار غدیر شرقی قم، تیپی‌ست با طلاب اسلحه‌به‌دست و مهیای فرمان. آن زمان‌ها چه خبرها که نبود، وقتی بیت مرحوم منتظری را حمله می‌شد، حتی حسینیه مورد هجوم و اهانت و چندین وحشت‌آفرینی‌های دیگر. لابد این شیخ هرز می‌چرخید! فقط.
 
۳. این شیخ همان است که در داخل مجلس، "برجام" آقایان حسن روحانی و جواد ظریف را آتش زد. درین‌باره نظری نمی‌گذارم. فقط در مکتب اسلام آتش‌زدن قرارداد و پیمان و تعهدنامه، به نظرم نهی شده باشد و دون اخلاق است. بازم آخوندها در بیرون‌افتادن از دین و اخلاق همه را جلوترند و جسورتر.
 
۴. این شیخ عضو "جبهه‌ی پایداری" است، حزبی که از دل آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد برخاست و سپس به مکتب شبیه فکر و تز "ابن تیمیه‌"ی آقای آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی گرائید و جمهوری اسلامی ایران را از انقلاب اسلامی منحرف ساخت همان مصباح که امام خمینی را در مبارزه با شاه فردی "تندرو" تندخو توصیف کرده بود و از نهضت و انقلاب علیه‌ی شاه بریده بود و بعد از درگذشت امام خمینی، در جایی آقاخامنه‌ای وی را به استاد مطهری تشبیه!!! زد که به نظر من اصلاً چنین نیست و تشبیه نادرستی‌ست.
 
۵. گله‌ی این شیخ -که سرباز مرحوم مصباح است- واقعیت دارد. زیرا مجلس را معلوم است کدام شخص این مملکت و آن باند مجهز قم و مشهد و الهیه! "از رأس امور" انداخت. دیگر مجلس "عصاره‌ی فضائل ملت" نیست جناب حجت الاسلام مجتبی ذوالنور؛ زیرا دستچین و دستپخت شورای نگهبانی‌ست که همه‌شون یکسره از جناح راست‌اند و مهره‌چین مخصوص نظام "ولایت مطلقه‌ی فقیه".
 
 
اشاره: از دید من، اسرائیل و آمریکا و روسیه هر سه، همین قدرت و حکومت فعلی ایران را به منافع ملی خود منطبق می‌دانند، تا با سر کار گذاشتن آنان، منطقه را مسلّطانه بدوشند و مزوّرانه برُوبند. تزویر کنار زور و بغل زر.
 

ابتکار "معصومه ابتکار"

نگارش ۱۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی

چاپ شب

خانم معصومه ابتکار ریاست اسبق سازمان محیط‌زیست افشا کرد با آن که "هشدارهای محدودیت منابع آب در دهه‌ی هفتاد" برای مناطق ۲۱ و ۲۲ تهران را اعلان کرده بود، اما آن را گسترش دادند.

نکته‌هایی گویم و گذرم:

اهل فن می‌دانند منطقه‌ی ۲۲ تهران در شمالی‌ترین نقطه‌ی غرب تهران است بالای آزادراه همت تهران کرج.

اهل فن می‌دانند کدام نهاد انقلابی این منطقه را اتراق و تیول اعضای خود کرد، حتی واسه سکونت!

اهل فن می‌دانند آن محل نشست با ۱۰۰‌ متر ژرفا در اعماق زیر کوه در منطقه‌ی ۲۲ را چه نهادی ساخت و نشست سرّی دکتر مسعود پزشکیان با اعضای شورای عالی امنیت ملی در آن اعماق را اسرائیل بمباران کرده بود و تمام ورودی‌های آن را منهدم ساخت و افراد حفاظت بیرون آن، تقریباً تمامی زیر بمباران دو نوع جنگنده‌ی هوایی اف ۲۲ و اف ۳۵ ارتش اسرائیل، جان سپردند.

ابتکار "معصومه ابتکار" این بود آن هشدارها را گفت ولی افراد خاص و نهاد انقلابی خاص گوش به حرف هیج کس نمی‌دهند. این است که باید این نظام را صادر کرد! عطرش آخه مدعی‌اند که جهان را فرا گرفته و همه دارند این رایحه را بو می‌کشند! حتی "راسو" که قدرت دفاعی  قوی‌تر از بمبش، بو است، از نوع اشمئزاز.

 

حالا برو بَتُج، بَتِج

نگارش ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی

چاپ صبح

این، خانم "کایا کالاس" نماینده‌ی عالی اتحادیه‌ی اروپاست که آقای سید عباس عراقچی دیروز ۱۳ شهریور در دوحه‌ی قطر مجبور به دیدارش شد، بلکه "ماشه" به آتش منقل نورَد و سِرخ و داغ نشود تا مثلاً زار بزند مکانیسم بازگشت قطعنامه -که مقاماتی نادان از جمهوری اسلامی ایران آن را "کاغذپاره" تلقی می‌کردند- برای تنببه نظام ایران باز نگردد.

حالا بَتُج، بَتِج (=بِدو بٌدو، بشتاب بشتاب) آقای سید عباس! وزیر ناشی امور خارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران که انگار وزیر امور نظامیان ایرانی نه میهن و ملت آن. حتی حرف را هم بلد نیست بزند چه رسد وزیر تحمیلی این کار مهم باشد. وزیر یعنی کِشنده‌ی بار سنگین و وِزر. کجا اینا بار آمدند که قادر باشند بارِ سنگین و سهمگین سیاست خارجی یک مملکت با تمدن را بکِشند! بگذرم. کار را تندروهای راست‌گرا و ناشی‌گری‌های سه دولت سابق، از بیخ خراب کردند، حالا اینا در آخرین ایستگاه دارند زار می‌زنند سوار اتوبوس مذاکره شوند.

عقل، عقل، عقل؛ این متاع کمیاب جمهوری اسلامی ایران. خانم اَشتون کم بود، حالا کالاس طلوع کرد و "بورِل" مسئول قبل غرب، غروب. بچرخید به قول شیخ ذوالنور حزب پایداری به صورت: "هرز" و به تعبیرم: لق.

 

سخنگوی سپاه هستی

یا سخنگوی جمهوری اسلامی ایران؟!

نگارش ۱۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

 

چاپ شب

 

آقای "علی‌محمد نائینی" سخنگوی سپاه به نقل از "روز نو" گفت:

 

"یک بخش از جنگ، نبرد ادراکی و روانی است، این نبرد توسط دشمن با حفظ سایه‌ی جنگ بر ایران ادامه دارد... با وجود اینکه ما می دانیم، دشمن توان شروع جنگ جدید ندارد، ولی می‌خواهد کشور را در فضای جنگی همراه با نگرانی و ملتهب نگه دارد و برای حفظ این فضا دائما عملیات روانی انجام می‌دهند... به مردم ایران هم اعلام می‌کنیم؛ نگران نباشند، اگر جنگی اتفاق افتد، دست برتر و قدرت پاسخ پشیمان‌کننده داریم، کشور در امنیت کامل قرار دارد."

 

چند نکته گویم و رد شم:

 

۱. اگر جنگ دوم اسرائیل با ایران به نظر این سخنگو، سایه است، پس چرا تمام تمرکزتان بر ترس از شروع احتمالی آن شده است؟! مردم را خام فرض نکنید جناب سخنگو.

 

۲. ادعا شد اسرائیل فقط دارد عملیات روانی انجام می‌دهد، اما پیش از جنگ ۱۲ روزه‌ی اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران نیز، افراد رده‌بالا -که بیشترشان ترور شدند- در سخنان خود بارها اطمینان دادند اسرائیل جرأت و توان حمله به ایران را ندارد، اما ملت دید، دارد و آمد زد و دررفت.

 

۳. می‌گوید این دفعه اسرائیل جنگی دگر با ایران راه اندازد "پاسخ پشیمان‌کننده داریم". اتفاقاً طی یک سال اخیر مقالات و مقامات نظامی و اطلاعاتی و امنیتی حتی سیاسی همین را می‌گفتند، اما همه دیدند اسرائیل آمد ترور کرد، بمب زد، نابود ساخت و راحت رفت.

 

اشاره: برادر علی‌محمد نائینی! بهتر است بدانی ملت از خودت به اسرائیل و ایران شناخت واقع‌بینانه‌تری دارد. این‌همه حرف و سخن را کنار گذارید و مردم با حرفای بدون پشتوانه، در تردید و خوف و محاسبات نادرست نیندازید. شما معلوم کن سخنگوی سپاه هستی یا سخنگوی جمهوری اسلامی ایران؟! که برای همه‌ی امور ایران دخالت می‌کنید.

 

خا اسم ببَر!

گوش قدرت کر است کِه!

نگارش ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

چاپ صبح

ایشان "آیت الله علی‌اکبر مسعودی خمینی" است. فقط سه چیز ازو گویم شاید کفایت کند:

 

۱. متولی حرم حضرت معصومه س قم بود، با دیدگاه چپ‌گرایانه" اما آقاخامنه‌ای وی را برکنار و پسرِ "آیت‌الله شهید سید محمدرضا سعیدی" را بر جای او متولی حرم کرد؛ همون حجت‌الاسلام تندرو و راستگرا سیدمحمد سعیدی که نمازجمعه‌ی قم را شاذّ و ناب! می‌‌خوانَد.

 

۲. او از منقدین جناح راست است با آن که عضو جامعه‌ی مدرسین قم است؛ جریانی به‌شدت راستگرا و سیاست‌زده و پشتیبان مطلق نظام "ولایت مطلقه‌ی فقیه" و مقلدان و پیروان محض آقاخامنه‌ای.

 

۳. او در انتخابات اخیر به آقای دکتر مسعود پزشکیان رأی داد و بر افکار و رفتار جناح راست نقد صریح می‌زد.

 

او اینک می‌‌خواهد به روایت این روزنامه‌ی امروز آرمان ملی، از سایه‌ها اسم ببرد. خا ببرد! مگر گوشی هست که به صدای ملت و ندای میهن گوش سپُرَد. او لابد از دخمه‌های آنان خبر دارد! بگذرم و من برم زیر بارون قم؛ البته مصنوعی و با آهنگ "عرشیاس".

ملت! بمان! - میهن! بخن!

رشید با رجزخوانی مخالف بود

نگارش ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

چاپ عصر

آقای سید احمد آوایی دزفولی نماینده‌ی سابق دزفول در مورد غلامعلی رشید دزفولی همشهری و رفیق خود، حرف بسیارمهمی زد. گفت او با رجَزخوانی فرماندهان نظامی مخالف بود.

 

یادآوری کنم غلامعلی رشید از نیروهای چپگرا منصورون بود و در مسائل انقلاب هم به جناح راست هیچ تعلقی نداشت و رجز هم هرگز نمی‌خواند. جالب این‌که بعد از برادر محسن رضایی، همه‌چیز داشت مهیا می‌شد که او فرمانده کل سپاه شود اما آقاخامنه‌ای آقای سید یحیی آقارحیم را فرمانده کل سپاه کرد. سردار رشید مخ طراح جنگی- چهره‌ای که مزرعه‌ی مخفی موشکی رگباری را احیا کرده بود- سرانجام توسط اسرائیل در شب اول جنگ ۱۲ روزه، ترور شد. آیا فرماندهان رجزخوان و بلوف به حرف این سردار توانمند ایران گوش خواهند داد؛ گمان نکنم. بگذرم.

 

خاطره و نکته

نگارش ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
روزی جبهه بین انگشتان شست و اشاره‌ی دست چپم، قرمزی بالا داد. آنقدر آن را خاراندم قرمزجیجیلیک (=شدیداً سرخ) شده بود و کوش می‌کرد. بیش از ۱۵ نفر هر کدام چیزی گفتند.
 
یکی گفت : گال است!
یکی گفت : خال است!
یکی گفت : سالَک است!
یکی گفت : رُطیل زد!
یکی گفت : عقرب رفت!
یکی گفت : گَل گاز گرفت!
یکی گفت : شط‌علی سَپِل زد!
یکی گفت : مادرزادی است! یا اباالفضل!
یکی گفت : برو پایگاه اورژانس خط، بپرس از پزشک!
 
رفتم با تویوتای غذا. آقای پزشک پشت خط تا دید گفت: کنسرو چیتی قارچی خوردی؟ گفتم آری! گفت چند رزمنده را گرفت! بگذرم. کنسرو از ارتش آمده بود با قارچ و گوشت. آمدم سنگر و گفتم مرا با نظرت خودتان گج‌گمراه کردید، نزدیک بود وصی‌ناظر را بگیرم!
 
اینک این خاطره، مرا به خاطره‌ی دلکش از استاد محمدتقی شریعتی پدر زنده‌یاد دکتر علی شریعتی دوخت. شاید گفته شود چطور؟ می‌گم بیا، اینا، این، طور:
 
از آن استاد در ص ۱۲۲ کتاب "از چشمه‌ی کویر" خوانده‌ام که یک تاجر مشهدی در کِشتی نشسته بود. گفت سرم درد می‌کند. آن فرد گفت "من ناخدای کشتی هستم، پزشک نیستم." تاجر خدا را شکر کرد که "اگر [۲۹] ایرانی همراش بودند، فوراً [۲۹] جور اظهار نظر و دارو تجویز می‌کردند". بگذرم.
 
آیا این نظام، ایران را ساخت؟
 
نگارش ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح
 
با تمام قطعیت و قاطعیت بگویم: نه، نساخت.
 
نشانم دهید دست کی موبایل ساخت کره و آمریکا نیست!
 
نشانم دهید دست کی ماشین ساخت ایران هست و دلهره ندارد!
 
نشانم دهید دست کی در خونه ظروف ایرانی‌ست و بدان افتخار می‌کند!
 
نشانم دهید دست کی عمامه و عبا ایرانی‌ست و هندی و استرالیایی نزده است!
 
نشانم دهید دست کی تبلت و لپ‌تاپ اگر هست از غرب یا جنوب شرق نیست!
 
نشانم دهید دست کی بالاست بین راهی رفته گیجاسر گیج نشد و راضی برگشت!
 
نشانم دهید دست کی سه کیسه قرص کپسول آمپول نیست عین پلا قورت نمی‌دن!
 
نشانم دهید دست کی پر است که گوید آری وزیر و سران هم محاکمه شدند!
 
نشانم دهید دست کی به دلش است از کاشتن دوربین پلیس در جاهایی چون کمربندی که سرعت زیر پنجاه یا شصت تاست فقط واسه خالی‌کردن جیب مردم!
 
آقای مهندس بهزاد نبوی از چهره‌های مطرح چپ اگر راهبرد مهم برای کشور را "حل مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی عقلانی" اعلان کرد، حرف راست زد، اما این نظام گرفتار دست‌کم سه عقب‌ماندگی است:
 
۱. آخوندهای خروس‌جنگی با جهان!
۲. انقلابی‌های بی‌عقل و بی‌خرد و نادان!
۳. آدم‌های حاضر در حکومت که فقط خود را حق، کل جهان را باطل می‌پندارند.
 
روشن سازم جناحین چپ و راست هر دو زمانی به قدرت می‌رسند یادشان رفته است ملت آنان را فرستاد بالا. ولی آنها سه روز بعد نوکر همان منصوب‌ها از سوی حاکمیت یکدست می‌شوند و گویی اصلاً انتخاباتی پیش پای مردم گذاشته نشد که راه نو و سیاست نو و مورد قبول مردم باید راه بیفتد نه فقط حرف ثابت و دائم حاکم و حاکمیت. این نظام، ایران با آن تبار تمدنی را ساخت؟ نخواهد هم ساخت. تغییر. تغییر، تغییر. این است راه قرآن و تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان.
 
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 

عرب جاهلی رگ می‌زد، خون بمکَد

نگارش ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
آن دسته مسلمان‌ها که خیلی میل دارند خون مردم را هر بار با بهانه و بی‌بهانه بریزند، بدانند که امام علی -علیه السلام- این کار را ریشه در عرب جاهلی می‌دانستند. عرب جاهلی گاه شتر را رگ می‌زد و از خونش برای رفع عطش و گرسنگی می‌خورْد. برای دریافت اطلاعات بیشتر ر.ک: خطبه‌ی ۲۶ نهج‌البلاغه.
 

آیا این نظام، ایران را ساخت؟

نگارش ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح
 
با تمام قطعیت و قاطعیت بگویم: نه، نساخت.
 
نشانم دهید دست کی موبایل ساخت کره و آمریکا نیست!
 
نشانم دهید دست کی ماشین ساخت ایران هست و دلهره ندارد!
 
نشانم دهید دست کی در خونه ظروف ایرانی‌ست و بدان افتخار می‌کند!
 
نشانم دهید دست کی عمامه و عبا ایرانی‌ست و هندی و استرالیایی نزده است!
 
نشانم دهید دست کی تبلت و لپ‌تاپ اگر هست از غرب یا جنوب شرق نیست!
 
نشانم دهید دست کی بالاست بین راهی رفته گیجاسر گیج نشد و راضی برگشت!
 
نشانم دهید دست کی سه کیسه قرص کپسول آمپول نیست عین پلا قورت نمی‌دن!
 
نشانم دهید دست کی پر است که گوید آری وزیر و سران هم محاکمه شدند!
 
نشانم دهید دست کی به دلش است از کاشتن دوربین پلیس در جاهایی چون کمربندی که سرعت زیر پنجاه یا شصت تاست فقط واسه خالی‌کردن جیب مردم!
 
آقای مهندس بهزاد نبوی از چهره‌های مطرح چپ اگر راهبرد مهم برای کشور را "حل مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی عقلانی" اعلان کرد، حرف راست زد، اما این نظام گرفتار دست‌کم سه عقب‌ماندگی است:
 
۱. آخوندهای خروس‌جنگی با جهان!
۲. انقلابی‌های بی‌عقل و بی‌خرد و نادان!
۳. آدم‌های حاضر در حکومت که فقط خود را حق، کل جهان را باطل می‌پندارند.
 
روشن سازم جناحین چپ و راست هر دو زمانی به قدرت می‌رسند یادشان رفته است ملت آنان را فرستاد بالا. ولی آنها سه روز بعد نوکر همان منصوب‌ها از سوی حاکمیت یکدست می‌شوند و گویی اصلاً انتخاباتی پیش پای مردم گذاشته نشد که راه نو و سیاست نو و مورد قبول مردم باید راه بیفتد نه فقط حرف ثابت و دائم حاکم و حاکمیت. این نظام، ایران با آن تبار تمدنی را ساخت؟ نخواهد هم ساخت. تغییر. تغییر، تغییر. این است راه قرآن و تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان.
 
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
 
 

این موسی را گزینش رد می‌کند؟!

نگارش ۲۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
نقل است شُعیب با موسی قرار بست هر چه رَمه، برّه‌ی سیاه زاییدند، مال موسی شوند. موسی هنگامی که گوسفندان را به قوچ (نر) می‌داد، پارچه‌ی سیاه جلوِ چشم‌شان می‌گرفت. آن سال، همه‌ی برّه‌هاآ سیاه زاییده شدند. و شدند مال موسی. شُعیب سال دیگر قرارداد بست هر چه بره، سفید زاییده شوند، مال موسی. موسی این بار زمانی که گوسفندان را به قوچ (نر) می‌داد، پارچه‌ی سفید رو چشم‌شان می‌گذاشت. برّه‌ها همه، سفید زاییده شدند. و شدند مال موسی. الآن در بخارا همین کار را می‌کنند. موسی ع ۱۰ سال قرار شد، قراریِ شُعیب ع را بکند که به یکی از دو دخترش -که سرِ چاهِ آب، آن دو را، دیده و دل باخت و شِفت و شیفت‌شان شده بود- برسد. برای این مورد ر.ک: ص ۱۲۷ "مقالات راشد" اثر حجت‌الاسلام مرحوم حسینعلی راشد. این موسی را آیا گزینش رد می‌کند؟!
 

عقل امنیتی علی لاریجانی چند فارنهایت است؟!

نگارش ۲۲ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ عصر
 
آقای علی لاریجانی نشان داد هیچ عقل امنیتی درستی ندارد -که شبیه امام‌جمعه‌های مشهور این روزهای ایران- حرف شعاری و عوام‌فریبانه زد. جای او حتی در صداسیما هم زیاد بود -که این سازمان را ارگان یک جناح ساخته بود- چه رسد جای حساسی چون شعام.  او در مورد اسرائیل به سران خاورمیانه نوشت:
 
"حداقل علیه‌ی دیوانگی این رژیم «ستاد عملیات مشترک» تشکیل دهید... برای مسلمانان گرسنه و مظلوم فلسطینی که کاری نکردید، حداقل برای جلوگیری از نابودی خودتان تصمیم مختصری بگیرید."
 
چند ایراد در موضع اش وجود دارد:
 
- وی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران است، خطابش از نظر دیپلماتیک نمی‌تواند به سران خاورمیانه باشد. این طرز حرفش شبیه بالارفتن تندروها از دیوار سفارت عربستان بود که روابط را تخریب و ویران کرده بودند.
 
- وی فکر نکرد ممکن است سران خاورمیانه به او تشَر بزنند و اُشتُلُم دهند خودتان برای غزه و لبنان و سوریه چه توانستید بکنید که همه چیز را در میدان دادید و متواری شدید!
 
- حتی حرفش نسبت به اوضاع آشفته‌ی خاورمیانه حق هم باشد، او نباید وارد توئیت‌بازی شود که چند سال آقای دکتر محمدجواد ظریف اسیر آن بود و امنیت ایران را بازیچه‌ی اسباب‌بازی و بچگی‌های مُفرِط خود کرده بود.
 
- از کجا معلوم آن سران پیام ندهند خود شما چرا جنگ ۱۲روزه را ادامه ندادید! ولی به حماس و حزب‌الله لبنان گفتید ادامه دهید و همه می‌دانیم کار به کجا کشید. جولانِ مطلق مال نیروی هوایی ارتش اسرائیل شد که در خاورمیانه هر آن چه دلش خواست، می‌کند.
 
پایان. در سیاست، لیاقت و ممارست، اصالت دارد تا هر کس هر کجا گماشته نشود که راحت و با بازیگوشی بر میهن خسارت نزند. عقل امنیتی علی لاریجانی! به نظر من، منهای ۹۹ فارنهایت است!
 

تغییر جهان ! بشین سرِ جات

نگارش ۲۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
روزی دکتر آیت الله بهشتی از جایی در لندن می‌گذشت. تابلویی توجه‌اش را جلب کرد. به سمت مقبره‌ی مارکس. به دوستش گفت بریم سر قبر مارکس. رفتند. نوشته‌ی روی سنگ قبر کارل مارکس بنیانگذار مکتب مارکسیسم توجه‌ی دکتر بهشتی را جلب کرد. مارکس گفته بود این حرفش را در سنگ قبرش حک کنند:
 
"تفسیر جهان مهم نیست! تغییر جهان مهم است."
 
آن حرف مارکس بر شهید بهشتی اثر گذاشت. حالا، حالیا، حرف من چیست؟ همانا، تغییر جهان مهم است، اما شوروی با آن‌همه وسعت و قدرت -که یک بلوک از جهان شده بود و ۷۰ سال عمر کرد- نتوانست و فرو پاشید. عده‌ای از خیالیون جمهوری اسلامی ایران، فکر می‌کنند تغییر جهان شبیه راحتی کندنِ خیار از بوته‌زار است و تکاندن توت از توتستان. بشین سر جای خودت، خودت را تغییر بده و میهن را آباد و پرآب کن و ملت را در تنگنای معیشت و گرانی، گرفتارتر نساز. مگر فراموش شد آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد می‌گفت جهان را می‌خواهم مدیریت کنم! عده‌ای هم تاآخرین حد حمایتش می‌کردند. سرآخر چی ماند از اون؟! فقط هوگو چاوز مونده بود و سلطان هزارچمِ قابوس! فرار دسته‌دسته راستی‌ها از دفتر و دستکش و داستان جفنگ مهدوی‌گرای کاذبش.
 

خاورمیانه و چهار هشدار

نگارش ۲۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ صبح
 
به این چهار مواضع در خاورمیانه بنگرید یک لحظه:
 
- دریادار زکی آکتورک سخنگوی وزارت دفاع ترکیه گفت: اسرائیل "حملات بی‌پروای خود را، گسترش خواهد داد."
 
- زیو الکیندیک وزیر اسرائیل گفت: رهبران حماس نباید اجازه داشته باشند در هیچ کجای جهان استراحت کنند ... ما آنها را تعقیب خواهیم کرد.
 
 
- الی کوهن وزیر انرژی و زیرساخت اسرائیل نیز گفت: "هر کسی که وابسته به حماس باشد، نمی‌تواند در هیچ کجای دنیا -از جمله استانبول- راحت بخوابد ... اسرائیل و ایالات متحده کاملا هماهنگ هستند ... ترامپ بزرگترین متحد ما است که ثبات را در منطقه ترویج می‌دهد."
 
- مشرق‌نیوز سایت نزدیک به س.اطلاعات.س با مدیریت آقای ر. دا نیز بلاخره به خطر اسرائیل اذعان نمود، گفت: "پیام علی لاریجانی و هشدار محسن رضایی زنگ خطری است که اگر تبدیل به تحرک و هماهنگی عملی نشود، منطقه را با خطرات فراگیرتری روبه‌رو خواهد کرد."
 
چند نکته بگویم:
 
۱. ترکیه با این سخن دریادار خود حمله‌ی اسرائیل به ترکیه جهت ترور اعضای حماس را تقریباً قطعی فرض کرد. ۲. زیو وزیر اسرائیل با دست گذاشتن روی لفظ استراحت، کوشید میان مردم غزه و اعضای حماس فرق ایجاد که مردم، وسط جنگ گرفتار شدند و رهبران و اعضای حماس در هتل‌ها و مکان‌های امن مانند ترکیه. و مرفه در دوحه، در حال تفریح هستند! ۳. کوهن هم خواست بگوید دست اسرائیل از طریق موساد و نیروی هوایی اسرائیل، به همه‌ی خاورمیانه می‌رسد. ۴. و مشرق‌نیوز نیز در واقع به دوام قدرت و "خطر فراگیر" ارتش اسرائیل اعتراف کرد.
 
البته دوحه هم در اجلاسش، جز چند خط حرف، کاری ازش ساخته نیست. خاورمیانه در اتاق تاریک چین، روس، آمریکا و فرانسه رهبری می‌شود و اسرائیل میدان‌دار آنهاست. جمهوری اسلامی ایران اگر میهن و ملت برایش اهمیت دارد، راهی جز اعلان سیاست خارجی نوین و ساختن کشور و رفتن به سمت اقتصاد ندارد. خاورمیانه روزی را در پیش دارد که آن روز وقتی بیاید- تازه معلوم می‌شود چقدر سیاست، همواره به قول وینستون چرچیل "با چندین دروغ، اسکورت می‌شود".
 
واقع‌گرایی و آرمانگرایی
 
نگارش ۲۴ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
آقای مهدی فضائلی -که زمانی خبرگزاری راستگرای "فارس" را می‌چرخاند و در روزنامه‌ی "جام‌جم" سازمان صداسیما نفوذ داشت و چند سالی است در بخش آثار "بیت" و "دفتر" آقاخامنه‌ای مشغول شد- به تندروهای جناح راست هشدار داد: "واقع‌بینی و آرمان‌گرایی همزمان باید مورد توجه قرار گیرد و غفلت از هر کدام باعث تندروی یا تفریط خواهد شد."
 
دو نکته:
 
- واقع‌گرایی پیش‌شرط دارد؛ ترکِ تقلید و رجوع به عقل خویش و عقل جمعی
 
- آرمانگرایی هم پیش شرط دارد؛ ترک حرف؛ رجوع به تشخیص منافع ملی و فداکاری واقعی میهنی و دینی
 
آقای فضائلی این را بداند این هشدارش تا دمِ در کیهان و کاخ نیاوران برسد، ۲۹ جور تبصره و حاشیه می‌خورَد، زیرا این دو جا، آدماش دنبال "منویات" آقاخامنه‌ای هستند، نه تصریحات و تذکراتش. این است که میان واقع‌گرایی و آرمانگرایی در فضای سیاسی و حکومتی ایران، با سیمان و فارووچ پر شده است. یاد کتاب "شورشیان آرمانخواه" افتادم، اثر آقای مازیار بهروز که چریک‌های فدایی خلق ایران را مورد تحلیل و تفسیر قرار داده بود.
 

آیا وزارت خارجه‌ی ایران اختیار دارد؟

نگارش ۲۸ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
آقای سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه‌ی ایران نوشت: "از جانب جمهوری اسلامی ایران، روز گذشته طرحی معقول و قابل‌اجرا را به همتایان اروپایی ارائه دادم تا از وقوع بحرانی غیرضروری و قابل اجتناب در روزهای آینده جلوگیری شود. با این حال، به‌جای آن‌ که به محتوای این طرح پرداخته شود، ایران اکنون با مجموعه‌ای از بهانه‌ها و طفره‌روی‌های آشکار مواجه است؛ از جمله ادعای مضحکی مبنی بر اینکه وزارت امور خارجه، نماینده‌ی تمام ساختار سیاسی کشور نیست... اما او [ایمانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه] و جامعه‌ی جهانی باید بدانند که من از حمایت کامل تمامی ارکان جمهوری اسلامی ایران، از جمله شورای عالی امنیت ملی کشور، برخوردارم."
 
حالا من روی این حرفای آقای سید عباس عراقچی توضیحاتی می‌نویسم. در کشور رواج دارد چند وزیر ایران را رئیس‌جمهور هر دوره‌ی ایران، لزوماً باید با آقاخامنه‌ای ببندد، مانند وزیر اطلاعات، وزیر دفاع، وزیر خارجه، وزیر کشور، حتی شنیده‌ام وزیر ارتباطات و مخابرات. همین نشان می‌دهد وزارت خارجه اختیار از خود ندارد باید با ساختار همواره سازگار باشد. مطّلعینِ مسائل روز به‌خوبی خبر دارند آن سال، بشّار اسد رئیس‌جمهور سوریه را چگونه به ایران آورده بودند که حتی وزیر وقت خارجه‌ی ایران از آن بو نبرده بود و دست به استعفا زده بود. از آنجا که سیاست خارجی ایران در جایی جدا از وزارت خارجه ایران تعیین می‌شود، نقش وزیر امور خارجه ایران صرفاً فن دیپلماتیک و ابتکارات روزمرّه‌ی آن وزارتخانه است، نه تعیین راهبرد و سیاست‌گذاری‌های روابط یا مذاکره و رفع تنش یا جزئیات دیگر. مثل نقد ایران بر ساختار آمریکا که منتقدین برجام می‌گفتند امضای جان کری و حتی باراک‌حسین اوباما ممکن است از سوی کنگره معتبر پنداشته نشود. بگذرم. وزارتخانه‌ی خارجه‌ی ایران از وزیر تا نگهبانِ دمِ درِ ساختمانِ سی تیر آن، همگان کارمند و فرمانبَر حساب می‌آیند، نه سیاستمدار و سیاست‌گذار و منفک از ساختار. اروپا دخالتش در امور ایران، ناشی ازین است نظام بین‌الملل، با ائتلاف قدرت‌ها، دولت‌ها را تحت فشار قرار می‌دهند تا شکل‌گیری بازیگران منطقه‌ای را بر شالوده‌ی جهانی تطبیق دهند. عقل حکم می‌کند در چنین نظام جهانی زورمحور، که رفع آن، جنگ‌های بزرگ خونین در پی دارد و از ایرانِ به‌تنهایی، چنین جنگی ساخته نیست، میهن و ملت را از فشار خسته‌کننده و فلاکت‌افکن، بیرون نگه داشت و به اقتصاد و روابط با حسب منافع فوری ملت، روی آوُرد و این عقل و روح سازگاری می‌خواهد و برداشت درست از دین و تفکر روی منفعت و مصلحت.
 

عراق هم از یک قرارداد با ایران کنار کشید

نگارش ۲۸ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
عراق یک توافق مهم اقتصادی با ایران را، الغا کرد که به موجب آن گاز ترکمنستان از مسیر ایران به عراق منتقل می‌شد" اما رژیم حاکم بر عراق از خطر "نقض تحریم‌های آمریکا علیه‌ی جمهوری اسلامی ایران" بر منافع کشورش، این قرارداد را کنار گذاشت، زیرا تأیید آمریکا را نیاز داشت. ترامپ در یک تئوری تام هر ترتیباتی اقتصادی را که بتواند به سود ایران بینجامد، در هر جای چهان باشد، تأیید نمی‌کند و حتی آن "کشور خاطیِ" مرتبط با ایران را جریمه می‌کند.
 
دو علت از علل فشار آمریکا بر ایران -به نقل خود آمریکایی‌ها- سیاست خاورمیانه‌ای ایران و تشکیلات "سپاه قدس" است که در کار خاورمیانه بوده است. و آنان در پی رویارویی با این دو پدیده هستند. حکومت در ایران و دولت آقای دکتر مسعود پزشکیان دچار این چالش بزرگ و پیچیده شدند. بگذرم.
 
چاپ شب

انواع ماشه!!

نگارش ۲۹ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
این، حجت‌الاسلام سید محمد سعیدی است، متولّی حرم قم. این تیتر رو عکس هم، از روزنامه‌ی "اطلاعات". سعیدی در خطبه‌ی نمازجمعه‌ی ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ قم به نقل این منبع گفت: "ماشه‌ی اول، ماشه‌های بعدی را بیدار می‌کند."
 
این روحانی مشهدی طوری در قم حرف زده است که انگار "مکانیسم ماشه" را نمی‌داند چیچی! هست. از حرفش درمی‌گذرم. به انواع ماشه! می‌پردازم:
 
- ماشه‌ی ۱ ماشه‌داری‌ست، پای کتار و بافور و گاز!
- ماشه‌ی ۲ ماشه‌داری‌ست، پای کباب و تش‌کله و غاز!
- ماشه‌ی ۳ ماشه‌داری‌ست، پای کتاب و عم‌جزء و آیه راز!
- ماشه‌ی ۴ ماشه‌داری‌ست، پای کار و آهن و کوره و بازوی باز!
- ماشه‌ی ۵ ماشه‌داری‌ست، پای کلاس و خانه و بخاری جلو واز!
- ماشه‌ی ۶ ماشه‌داری‌ست، پای کارزار و جنگ و جدل برجام عین ماز!
 
ازین شیش ماشه من سه ماشه‌دار را نوگر کردم: ماشه‌دار آخوند در مکتبخانه را. ماشه‌دار آبدار از دست پدرم را. ماشه‌دار مزه‌دار زیر انگله‌ی کباب جگر و اسبه‌کیک را. حالا مانده ماشه‌دار شیش که از شلپَت ج شدیدتر است. بافور به مافورم نخورده و ماشه‌های این "امام‌جمعه" هم واسم گُنگه. دامنه
 
 
،،،


آدرس عقل را آیا کسی دارد؟!


نگارش ۳۰ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

شگفتی دارد شورای عالی امنیت ملی ۳روز پیش نشست داشت در تأیید و لابد تمجید! توافق قاهره بین سید عباس عراقچی و گروسی آژانس اتمی. دیروز اَعی‌باز نشست داشت در رد آن توافق! سه روز نشد حرف عوض شد! پس از این‌همه مدت از جنگ در غزه، تازه رسیدند به این اطلاعیه:

 

این شورا... "در مورد ماجراجویی‌های" اسرائیل بحث کرد.. "و تاکید بر این مهم شد که سیاست جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی همکاری هرچه بیشتر برای ایجاد صلح و ثبات در منطقه خواهد بود... به وزارت خارجه مأموریت داده شد... برای حفظ منافع ملی کشور به رایزنی‌های خود ادامه دهد."

 

آخه! آقای علی لاریجانی که شد دبیر شورای عالی امنیت ملی، مگر از عقل امنیتی برخوردار است! او اگر عقل سیاسی داشت مجلس را و سازمان صداسیما را به این روز نمی‌انداخت. ۳روزه رنگ پس داد. بگذرم! آدرس عقل را آیا کسی دارد؟!

 

برم سرِ اصل مطلب. این دو عکس دو روزنامه‌ی "اسرار" و "بیان ملی" است. هر دو آبشخور واحد دارند، زمانی در راه مرحوم آقای محمدرضا راه‌چمنی بود نماینده‌ی چند دوره‌ی مردم سبزوار در مجلس. هر کدام ازین دو روزنامه ۸ تیتر دارد، جمعا" ۱۶ تیتر. من سه تیتر را درین متنم مد نظر دارم. آقای پزشکیان آن بالای اسرار گفت "سازندگان نظنز مهمتر از آن را می‌سازند" این یعنی اعتراف به این که اسرائیل و بی۲ های آمریکا اتم نطنز را منهدم کردند. دومی خبر وزیر علوم در بیان ملی از هجرت ۱۲۰۰۰ پژوهشگر از کشور. سومی آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد قطعنامه را "کاغذپاره" خوانده بود و تحریم را "نمنه‌دی"! آدرس عقل را آیا کسی دارد؟!

 

آقای علی لاریجانی سرِ عقل بیا!

نگارش شب ۱ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

آقای علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ج.ا.ایران امروز در "ایکس" نوشت: "این دروغ است که ایران مذاکره نمی‌کند. ما در حال مذاکره بودیم که به ما حمله‌ی نظامی کردید. اگر پیشنهاد عاقلانه و عادلانه‌ای ارائه شود که منافع ایران را حفظ کند، می‌پذیریم."

 

این آقای علی لاریجانی -که خود را عقل کل و قلدور فکر فلسفی! می‌پندارد- خیال می‌کند مذاکره یعنی رفتن سرِ میز هر چه دلت خواست از طرف بگیری و چیزی ندهی. شاگرد آقای حدادعادل بیش نیستی که تز دکتری‌ات را نمره داد. او چی بلد بود که به توی یکی داده باشد. آری، ایران داشت مذاکره می‌کرد، اما سخنان ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ آقاخامنه‌ای در مرقد -که سران آمریکا را "بی‌ادب" = "بی‌تدبیر" خطاب کرد مسیر را دگرگون کرد. آن روز در مرقد، گفت:

 

"به شما چه؟ شما امکانات اتمی دارید، بمب اتم دارید، ویرانگری شدید دنیا در اختیار شما است، به شما چه که ملّت ایران غنی‌سازی داشته باشد یا نداشته باشد، صنعت هسته‌ای داشته باشد یا نداشته باشد؟ [ملّت ایران] یک ملّتی است که اختیارش دست خودش است؛ به شما ربطی ندارد؛ شما چه‌کاره‌اید؟ شما از چه موضع حقوقی‌ای این حرفها را میزنید؟ این مطلب ما است"

 

همین، اولتیماتوم سنگین آقاخامنه‌ای مسیر را به کلی دگرگون کرد و نشان داد دولت پزشکیان، دفتردار نظام است، نه پریذیدنت ایران. تمام نشست‌ها با ویتکاف نماینده‌ی ترامپ در عمان و رُم یک عبث و لاعبه بیش نبود. زیرا چندی پیش از آن در ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ خود آقاخامنه‌ای در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش گفته بود: "مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست" اما با این که آن تاریخ گفت شرافتمندانه نیست ولی دولت پزشکیان، فرستاده شد سر میز مذاکره. ضایع ازین زیادتر؟! مذاکره کسی می‌رود که اختیار داشته باشد. آنان هم فهمیدند پزشکیان در ساختار، هیچ قدرتی ندارد و این پست پس از مرحوم اکبر رفسنجانی مسلوب‌الاختیاری بیش نیست. و ۹ روز پس از سخنرانی مرقد، جنگ اسرائیل با ایران، با فروپاشی نظام فاسد بشار اسد و تاراندن چند هزار نیروی مستشاری نظامی حکومت ایران، در ۲۳ خرداد استارت خورد و فضای ایران را به این روزا رساند. حالا آقای علی لاریجانی سر عقل بیا! لغت‌باز نشو مانند حداد که پاچنار وی بیش نیستی. مذاکره‌ی عاقلانه که می‌گی چه صیغه‌ایه؟! جمع مکسّر؟! یا رباعی مجرد؟! و نه ثلاثی مزید؟! زیاد بازی می‌کنی با لغات. مملکت با لغات و توئیت‌بازها اداره نمی‌شود. به فکر تغییر باشید و تسلیم رأی و خواست اکثریت مردم.

 

پل در جبهه بدون حضور سران نظام افتتاح می‌شد!

نگارش صبح ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

دیروز دوست فرهیخته‌ی من از پل جبهه‌ها گفت؛ در حساب "وضعیت" واتس‌آپ خود. پل‌های شناوری که بدون حضور سران نظام، افتتاح می‌شد و رزمندگان از آن عبور می‌کردند تا بر لشگر صدام، فائق آیند. به او گفتم بلی؛ چُنین بود. جبهه، پل‌ها را بدون سران می‌رفتیم. سران ولی حالا، خود ملت را پل خود کردند در عوض. ملت ولی، عوض‌شان می‌کند وقتش که رِسَد با رَصد. خواسته بودم امروز ستون روزم را درین‌زمینه پیش ببرم که صبح سروقتِ مطبوعات که رفتم، دیدم سخنان آقاخامنه‌ای را تیتر کردند. ذهنم تیرت شد چه بنویسم. که این فکر دستم داد. ابتدا سه فراز سخن آقاخامنه‌ای که برگزیدم، و از بسط مبحث پل، گذر کردم:

 

- "حالا اینها آمدند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند. مسئله این است. این علم است، علم از بین رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمیرود، این وجود دارد"

 

- "حالا این بابا، طرف آمریکایی، پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنی‌سازی نداشته باشد... یعنی چه؟"

 

- "مذاکره با آمریکا بن‌بست محض = ضرر محض است."

 

این سه سخن از آقاخامنه‌ای که من در مطبوعات امروز ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ خواندم، ذهنم سه معنی برای آن یافت: سخن ۱ معنی‌اش این است، تمام تأسیسات هسته‌ای در چهار جای خُنداب اراک، نطنز کاشان، فردوی قم و سایت اصفهان توسط شش بمب‌افکن‌های بی‌۲ آمریکا و شلیک زیردریایی و هواپیماهایی اف ۲۲ و اف ۳۵ اسرائیل نابود شد که ترامپ به آن خلبانان بی‌۲۲ آمریکا لقب "تام کروز" -هنرپیشه‌ی مشهورشان- داد. سخن ۲ "این بابا" یعنی ترامپ. ضرب‌المثل "پا در یک کفش کرده" یعنی پافشاری و لجبازی. من با آغاز سال ۲۰۲۵ متنی نوشته بودم که ترامپ، لج ترامپی دارد و سال ۲۰۲۵ سال لج او با ایران است. چون سند امنیت ملی آمریکا آمده بود نظام جمهوری اسلامی ایران در ۲۰۲۵ باید از خاورمیانه برداشته شود. او لج کرده که ایران هرگز نباید هسته‌ای داشته باشد، چه فن‌اش، چه اسلحه‌اش. سخن ۳ هم یعنی، مذاکره نه. که جایش لابد مقابله است، زیرا مبادله و مرابطه، زمانیه که از درِ مذاکره فقط می‌شود واردش شد. این‌که ملت چه می‌خواهد، باید از خود ملت، پرس‌وجو کرد و قانون اساسی هم آن را از پیش به عنوان رفتاری مدنی و شرعی تصریح کرده است؛ همه‌پرسی یا همان رفراندم. اگر این نشد، میهن و ملت در معرض همین سیاست اعلامی است، خطر است یا ایمنی و امنیت و معیشت، آن بماند به زمانش. ختم این مبحث.

 

آری، پل در جبهه، بدون حضور سران نظام افتتاح می‌شد! و اما حالا ملت، پل سران شد. البته آقاخامنه‌ای در جنگ، یک رزمنده بود و امام خمینی برای حفظش، منعش کرده بود دیگر نرود و یا کمتر روَد. برای مرحوم رفسنجانی هم نذر گوسفن کرده بود وقتی به دست فُرقان ترور شده بود. رفسنجانی البته فرمانده جنگ شده بود، یعنی با حضور امام، او نفر دوم بود در ایران. بعد در صدارتش آنقدر یک‌دنده شده بود و خودمحور، به او لقب "اکبرشاه" داده بود، چپ!

زیان‌رساندن هم‌اکنونِ طیف راست به آقاخامنه‌ای

 
نگارش عصر ۲ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
طرفداران طیف راست با هدف مصادره‌به‌مطلوب، روی جمله‌ای دیشب آقاخامنه‌ای خیز خُردسالانه‌ای برداشته‌اند، غافل از آن، که این کارشان به زیان آقاخامنه‌ای تمام می‌شود. خِرَد شما کجا رفت جناح راست کشور؟ جمله مربوط است به افشای یک جلسه‌ی خصوصی احتمالا" با حجت‌الاسلام آقای حسن روحانی و تیم مذاکره‌کننده‌ی آن دولت، که به برجام ختم شده بود. این حرف:
 
 "البته من همان‌زمان به مسئولان گفتم ۱۰ سال، طولانی و به اندازه‌ی یک عُمر است؛ چرا آن را قبول می‌کنید. قرار شد قبول نکنند اما قبول کردند"
پایان نقل قول
 
 
چرا زیان؟ می‌گویم. اول پردازش جمله، دوم بررسی جمله:
 
- اول پردازش این سخن آقاخامنه‌ای: ۱. تعهد ۱۰ساله‌ی هسته‌ای ایران به ۵ + ۱ را "طولانی" و به حد "یک عُمر" دانست. ۲. با چرای تأکیدی و نهی‌گونه، به آنان رسانید که قبول نکنید. ۳. حتی تیم و دولت حسن روحانی قول دادند یعنی "قرار شد قبول نکنند". ۴. ولی در ادامه تصریحا" و با قید تعجبِ "اما" و جمله‌ی حذَر، گفت: "اما قبول کردند".
 
- دوم بررسی آن، اینک زیان این جمله چی هست؟: ۱. وقتی علم داشت به این‌همه عیب و مخاطره و ضرر برجام و مدت ۱۰ سال اجرای آن، جامعه می‌پرسد چرا پس با اختیارات قانون اساسی جلوِ آنان را نگرفت، زیرا مملکت جای آزمون و خطا و موش آزمایشگاه که نیست. ۲. رهبریت جوامع در ذاتش یعنی هم هدایت یک کشور بر حسب اختیارات قانون اساسی آن کشور و هم نظارت بر کار دولت برای حفظ حقوق میهن و ملتش. پس نمی‌شود وقتی آنان قبول نکردند، جلوی‌شان را نگرفت. اگر واقعاً علم به زیان برجام در همان زمان داشت، باید مانع می‌شد. ۳. به حرکت دولت حسن روحانی "نرمش قهرمانانه" لقب داد که با این نقل جدید، در تصادم است. ۴. به روند پیاده‌شدن برجام توسط نظام اجازه داد حتی نقل می‌کنند امضا کرد مسیر روند را. پس از اول نمی‌بایست اجازه می‌داد چون با افشای این جلسه، معلوم ساخت مخالف برجام، آن‌هم به طولٌ مدت ۱۰ سال آن هم برای اجرا و تعهد، معترض بود.
 
بنابرین؛ جناح راست -که در سنگر ضد برجام محکم ایستاده است- اینک با خیز خبری و جولان با این جمله‌ی افشاگرانه‌ی آقاخامنه‌ای، دارد زیان وارد می‌کند. به قول زنده‌یاد دکتر علی شریعتی "بدترین حمله، بد دفاع کردن است". اقلا" عقل کار بزنید با این کار سبُک خود، زیان به آقاخامنه‌ای نرسانید، چون این جمله به نفعش تمام نشد. زیرا نظارت و مدیریت کشور قانونا" و مسئولا" دست اوست.
 

گذرخان قم شبیه ناصرخسرو تهرون

 
خاطره؛ نوشته‌ی نو از من: ایشون، رزمنده‌ی جنگ در دهه‌ی شصت است، ساکن قم. نونوایی بربری دیدمش. اینم عکسش. داشتم نونم را روی توری کُنج، خنک می‌کردم و سُس سوخته‌اش را با فِرچه، پاک. گفت دهه‌ی ۶۰ جبهه در سنگرهای عراق چمدون‌ چمدون دینار بود که در هر تک و ضد پاتک به سربازان و بعثیان می‌دادند. رزمنده‌هایی از ایران چمدان را که می‌دیدند دینار را غنیمت می‌گرفتند و بعد می‌آوردند گذرخان -جایی شبیه ناصرخسرو تهرون- چنچ می کردند. دینار را می‌دادند، پول ایران می‌ستاندند. حرفش کجاش اهمیت دارد؟! خا می‌گم الآن. دینار پای ریال ایران لنگ می‌زد. اما حالا دینار ریال ایران را حتی پول حساب نمی‌کند تا چنچ. چرا؟ برید از سران جمهوری اسلامی ایران بپرسین. خانمم برای کربلای اربعین امسال -که بار هفدهمش بود- ۱۵ میلیون تومان داد فکر می‌کنید چند کاغذ دینار عراق گرفت؟! نگویم، وحشت می‌کنید! این است آثار سیاست خاورمیانه‌ای نظام آخوندهای ایران. خدایا خِرَد را روزی ایران کن و خردمندان را در آن ازدیاد. دامنه. ۳ مهر ۱۴۰۴ والسلام.
به مناسبت هفته "دفاع مقدس" تحریر کردم
 

خاورمیانه؛ ۲۷ ملت مختلف با ۱۱۰ گروه قومی!

 
نگارش شب ۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
تام باراک اخیراً حرف‌هایی زده که این‌روزها خواندن چنین ایده‌ها و سازوبرگ‌ها، در تحلیل و تسلط اهل فن بر مسائل روز ایران و جهان، بسیار اهمیت دارد. به عنوان یک فرد حساس به مسائل روز، از خوانندگان می‌خواهم حرف این فرد را، چند بار بخوانند حتی ذخیره کنند و بر روی آن تفکر کنند. تکان‌دهنده است. او گفت:
 
"کشورهای منطقه‌ی خاورمیانه توسط بریتانیایی‌ها و فرانسوی‌ها در سال ۱۹۱۶ ایجاد شده‌اند... خاورمیانه‌ای وجود ندارد. در این منطقه، قبایل و روستاها وجود دارند... در خاورمیانه، کشور نداریم، روستاها و قبایل داریم... بریتانیا و فرانسه خطوط مستقیمی در سراسر امپراتوری عثمانی کشیدند تا کشورهای مدرن خاورمیانه را ایجاد کنند، اما خاورمیانه به این شکل کار نمی‌کند... خاورمیانه با فرد، خانواده، روستا، سپس قبیله، جامعه، دین شروع می‌شود و در نهایت ملت... چرا خاورمیانه را توهم می‌نامم؟ [زیرا] غیرممکن است انتظار داشته باشیم ۲۷ ملت مختلف که ۱۱۰ گروه قومی مختلف دارند، با مفاهیم سیاسی، همسو شوند... مردم کشورهای خاورمیانه فقط به این فکر هستند که "زندگی خود و فرزندانشان را بهتر کنند."
 
او سفیر آمریکا در ترکیه و نماینده‌ی ویژه ترامپ در امور سوریه است. بگذرم. فقط این را می‌دانم تیم ترامپ روی خاورمیانه برنامه‌ی نامرئی دارند. مثلاً تمام ژنرال‌های ارتش آمریکا در همه جای جهان برای یک نشست فوری و اضطراری، به آمریکا فرا خوانده شدند.
 
روزگاری دکتر شادروان محمود حسابی -عکس‌نوشته‌ی بالا- گفته بود "جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه‌اش خراب می‌شود و هر کس بخواهد خانه‌اش را آباد کند، باید در ویرانی مملکتش بکوشد"! عکس‌نوشته‌ی بالا
 
البته من سال‌ها فکر می‌کردم این جمله‌ی مشهور، از دکتر محمدحسین پاپلی یزدی جغرافی‌دان ایران و استاد مطرح دانشگاه فردوسی مشهد است. اما بعدها متوجه شدم، مرحوم حسابی آن را انشاء نموده است.
 

پیام تسلیت‌ها در ایران؛ تابلو و منبع اطلاعات و تفکر

 
نگارش شب ۷ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
همسر آقاسیستانی مرجع تقلید دیروز ۶ ، ۷ ، ۱۴۰۴ در نجف درگذشت که از "خاندانی اهل علم و روحانی و از نواده‌های مرحوم سید مجدد شیرازی بود. دو پیام متفاوت از درگذشت آن بانو.
 
- ۱ متن تسلیت آقاخامنه‌ای بر اساس "ایلنا"
 
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
حضرت آیت‌الله آقای حاج سیّدعلی سیستانی (دامت برکاته)
درگذشت همسر مکرّمه‌ی آن جناب را تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسئلت مینمایم. سیّدعلی خامنه‌ای ۷ مهر ۱۴۰۴ پایان نقل قول
 
 
- ۲ متن تسلیت آقای خاتمی بر اساس "نواندیش"
 
بسم الله الرحمن الرحیم
مرجع عظیم الشان حضرت آیت الله العظمی حاج سید علی سیستانی مدظله العالی
درگذشت بانوی بزرگوار و با فضلیت سرکار همسر گرانقدرتان را صمیمانه به حضرت مستطاب عالی و همه بستگان داغدار تسلیت می‌گویم و از پیشگاه حضرت حق جل و علا برای آن فقیده سعیده آمرزش و رحمت الهی و برای بازماندگان معزز صبر و سلامتی و اجر مسألت می‌کنم و از خداوند منان میخواهم که سایه‌ی بلندپایه حضرت‌عالی را که افتخار اسلام و تشییع هستید مستدام و وجود مبارکتان را که منشاء خیر و برکت برای اسلام و مسلمانان و آزادگان جهان بوده است در پناه خود محفوظ بدارد. ۱۴۰۴/۷/۷ ارادتمند. سید محمد خاتمی. پایان نقل قول.
 
،،
سلام جناب حاج علی چلویی
به این متنت همین الآن پاسخ می‌دهم رخف. 👇
 

اطلاعیه‌ی مدیر مدرسه فکرت

جناب آقای حاج علی چلویی سلام
در مورد پیشنهادات به جناب حجت‌الاسلام آقای شیخ احمد باقریان برای خروج از مدرسه فکرت، باید عرض کنم محضر آن رخف که این حرفت مانند آن می‌مانَد که عرب به پیامبر اکرم ص بگوید سلمان -سلام‌الله- را چرا به جمع عرب‌ها راه دادی؟! نه فقط راه داد، حتی سلمان -سلام‌الله- را آن حضرت از اهل‌بیت -علیهم‌السلام- کرد. این مثال را زدم تا استدلالت را فرو بریزم. از سوی دیگر، مدرسه فکرت اگر مختص روستای داراب‌کلا بود، اسمش می‌شد "مدرسه فکرت داراب‌کلا". اما من چنین قیدی در تأسیس این مدرسه نیاوردم. این صحن، شامل داراب‌کلا هست تا اوسا و مُرسم و سرتا. و از نکا هست تا بهشهر و گرگان و شهر مشهد همه‌ی ماها. و از آنجا هست تا اسفراین و مرند و اصفهان و تهران و قم و کرج و بابل و قزوین و حتی تا ممَسنی استان فارس و شهر آبادان و تمام جاهای ایران، حتی اکوادور و آلمان. اگر برشمارم شهرها را این متنم از هفتاد کف دست می‌گذرد. استاد باقریان را من دعوت کردم، خودش، دو بار ازین صحن رفت، دفعه‌ی آخر بدون دخالت من، به اصرار چند عضو این صحن، حاضر به حضور شد و این بار، محکم و مؤثرتر از قبل، می‌مانَد. به‌هرحال، درخت که میوه داشته باشد، سنگ و کپِّل می‌خورَد. این شیخ مجتهد در جمع صحن، ثمر دارد و ثمر می‌دهد. سنگ هم بخورَد، خا بخورد. سرِ نبی اکرم ص در طائف، خاکروبه ریختند، اما دست از ابلاغ بر نداشت. داخل همین متن از استاد باقریان می‌خواهم صحن بمانَد، زیرا مؤثر است و درخت پرثمر. پیشنهادت جناب حاج علی چلویی با چارچوب دینی و اخلاقی جور نیست. جبهه را هم، تمام ملت و مذاهب و گرایش‌ها پیش بردند، در مدرسه‌های ایران گاه از همه‌ی قبایل و شهرها و مذهب‌ها درس می‌خواندند، مانند دبیرستان البرز تهران و مدرسه رفاه تهران و مدرسه فیضیه قم و مدرسه‌ی پریزاد و مدرسه‌ی دو درب مشهد.
۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ سه شنبه
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 

روزنامه جوان به سعید جلیلی چرا تاخت؟!


نگارش صبح ۹ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
نظر روزنامه‌ی جناح راستی "جوان" (وابسته به سپاه) در مورد این روزای آقای سعید جلیلی و برخی از نمایندگان پیرو او در طیف راست مجلس. عین نقل قول در زیر:

 

- "آقای جلیلی، در ذیل نیروهای انقلاب تعریف می‌شود. با این حال او نسبت روشنی با انسجام ملی ندارد. تلاش او برای تفهیم اتهامات به روحانی و برجامی‌ها چه حاصلی برای مردم در این نقطه زمانی و مکانی دارد، جز اثبات خودش دنباله‌رُوهای او در مجلس ویدئو می‌پراکنند که برجام را به رهبری تحمیل کردند، اما، چون «آیت‌الله خامنه‌ای شاه و دیکتاتور نیست، پذیرفته است»! با آنکه رهبری بارها از زحمات رئیس‌جمهور تقدیر کردند و در دیدار هفته دولت امسال گفتند که «این زحمات باید قدرشناسی شود»، می‌گویند «مردم در انتخاب پزشکیان اشتباه کردند»! در انتخاب شما به عنوان نماینده مجلس چطور؟ عین حق و عدالت و درستی را انتخاب کردند و جز این هرچه بود، باز اشتباه بود؟! این مقایسه‌ها و تحلیل‌ها، نهایت بی‌شرمی است. آن دیگری از همین دسته در مجلس می‌گوید «من ضبط‌صوت رهبری نیستم». تو کی هستی که چنین شئ‌ای یا چیزی باشی یا نباشی؟! چگونه خودت را با هر نسبتی با آن جایگاه مقایسه می‌کنی؟! کسانی که اگر بخشی از مردم حزب‌اللهی به آنان توجه کردند و رأی دادند، به دلیل انتساب خودشان به آن جایگاه بود، حالا ادعای آزادمنشی و استقلال سیاسی می‌کنند. این چیزها فضای سیاسی کشور را نه‌فقط از انسجام خارج کرده است که آن را به ابتذال کشانده است."

 

توضیحاتی هم من بیفزایم: این چند روزی بارها از سوی افرادی از جناح راست و یا هم‌راستا با تفکر این طیف، برجام به عنوان برنامه‌ای زیانبار مورد نقد قرار گرفت. حتی در برخی نوشته‌ها از "تقصیرکاران" سخن به میان آوُرده شد و نیز این‌که آقاخامنه‌ای از افشای جلسه‌ای سخن گفت که خلاصه‌اش این بود از زیان برجام مطلع بود و به دست‌اندرکاران آن گفت و آنان قبول کردند ولی کار خودشان را عملی کردند که در من در پاسخ می‌گفتم وقتی علم به این زیان و سرشت برجام وجود داشت، چرا به عنوان یک کار خطرناک و زیانبار، مانع نشد که اینک وقتی سرنوشت برجام این شد، بشود آن را میان مردم مطرح نمود، این کار چو سود؟! به نقد من هم درین صحن، نقد و ایراد وارد شد که نقد و نظر البته امر بدیهی و طبیعی و عقلی است. حالا خود درون جناح راست، بر سر افراطی‌گری درین ماجرا، غوغا بپا خاست که روزنامه‌ی "جوان" در بالا به آقای سعید جلیلی و پیروانش این‌گونه تاخت.

 

دو حرکت مشکوک در خاورمیانه

نگارش شب ۹ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

دو حرکت در خاورمیانه، از دیروز به این ور مشکوک به نظر می‌رسد:

 

- یکم پرواز هواپیماهای تانکر سوخت‌رسان ارتش آمریکا به سمت کشور قطر.

 

- دومی صدور "فرمان اجرایی" ترامپ که "اگر به قطر حمله شود، آمریکا باید «تمام اقدامات قانونی و مقتضی شامل اقدامات دیپلماتیک، اقتصادی و در صورت نیاز نظامی را برای دفاع از منافع آمریکا و کشور قطر اتخاذ کند."

 

نظر من: فرمان ترامپ علامت این است در صورت جنگ دوم اسرائیل با ایران، قطر خاک آمریکا محسوب می‌شود. و این یعنی قرارگاه جنگ در قطر است که بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه است. اضافه کنم امروز در شهری بودم، که چندین مرحله غرّش عبور هواپیماها در ساعات متوالی را شاهد بودم. اما ارزیابی دقیقی از آن پیدا نکرده‌ام.

 

رد مذاکره = تشدید مخاطره


نگارش شب ۱۰ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
امروز یک پهپاد تریتون ارتش آمریکا از الظفره‌ی امارات بر فراز خلیج فارس -مسیر مشخص در عکس- دست به جمع‌آوری اطلاعات در مورد ایران زد. تریتون قدرت پرواز به مدت طولانی را دارد و ارتش آمریکا ارزیابی خود را بر پایه‌ی اعتماد به این تریتون انجام می‌دهد.

تحلیل نظری من: ۱. این حرکت نظامی، فقط جنبه‌ی جمع‌آوری ندارد. ۲. ممکن است دستاویزی باشد تا سپاه -که در یک تفکیک کار خلیج فارس بر عهده‌ی اوست و مکُران بر عهده‌ی ارتش- به واکنش دست بزند. ۳. ممکن است نوعی عملیات فریب باشد تا تست شود. ۴. رد مذاکره در ازای تشدید مخاطره، این احتمالات را هم وارد حریم جغرافیایی و فضای روانی جامعه کرده است. ۵. لج ترامپی در ۲۰۲۵ روی ایران در حال پیاده‌شدن است و احتمال فروکش‌کردن آن، بسیار، بسیار، پایین است.

۲۰۰ فروند هواپیمای جنگنده

نگارش شب ۱۱ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

این که آمریکا این روزا از سراسر جهان تا ۲۰۰ فروند هواپیمای جنگنده با ۱۵ سوخت‌رسان هوایی ارتشش را وارد منطقه و قطر کند، نشانه‌هایی در خود بر جای می‌گذارد. تجهیزاتی تااین‌مقدار هجومی، حاکی از وسعت وخامت است، که خود وزیر دفاع کابینه‌ی پزشکیان آقای "امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده" در واکنشش گفت: "مردم حواسشان به جنگ روانی دشمن باشد، اگر هم جنگی به ما تحمیل شد وظیفه‌ی ما نظامیان این است که دفاع کنیم." فعلاً من فقط دارم لج ترامپی را رصد می‌کنم. بگذرم.

 

تابوت فقیران

 

نگارش صبح ۱۳ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی

در کتاب "مرگ آن گاه که بیاید" اثر آقای کریم فیضی سرگذشت دویست نفر از مشاهیر جهان ۱۰۰ نفر از جهان و ۱۰۰ نفر از ایران در قالب داستان آمد. من چند سال پیش آن را خواندم. ص ۲۰۳ آن از ویکتور هوگو نویسنده‌ی مشهور کتاب "بینوایان" سخن گفت. هوگو گفته بود، یعنی وصیت کرده بود:

 

- "بسیار مایلم تابوت من با تابوت فقیران، به گورستان عمومی شهر حمل شود."

 

این شخصیت جهانی می‌گفت "من به خداوند ایمان کامل دارم" اما اعتقاد داشت -از دعا و مغفرت‌خواهی اصحاب کلیسا رضایتی ندارم و ابراز تنفُّر می‌نمایم." وقتی این شخصیت را با این تزهایی نابش با کسانی در ایران مقایسه می‌کنم، می‌بینم چقدر برای جای دفن و مراسم خاص و ریخت و پاشِ افراد داخل در حکومت، دست و پا می‌کنند و شرَف فرد را در اَشرافیت جای دفن و کفن می‌گیرند. تقدسات در جای خود بسیار مهم و محدود است، اما پیروان قدرت، همتی جزین ندارند افراد را بی‌جهت بزرگ و مشهور و مقدس جلوه دهند. شهرت آنان حتی از شهرشان عبور نکرد، چه رسد به جهان. از هوگو هم نمی‌آموزند آن هوسرانان قدرت! آن کسانی که مردم را به آخرت دعوت و وعدَت می‌دهند، ولی خودشان را در آخور بند کرده‌اند!


لااقل قیمت لوبیا چیتی را هم
برن روی منبر تلویزیون به مردم بگویند کیلویی چند شده!


نگارش شب ۱۳ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
آقای "حجت‌الاسلام علی محمدی‌سیرت مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در نیروی قدس سپاه" گفت: "انقلاب اسلامی و جبهه‌ی مقاومت در ۴۸ سال گذشته راه خود را با قدرت پیموده‌اند و در آینده نیز با صلابت به پیش خواهند رفت"

این شیخ شاغل در سپاه قدس لااقل دو چیز دیگر را هم به ملت بگوید: ۱. درین ۴۸ سال کدام کشور خاورمیانه را توانستند مانند خودشان کنند؟! کدام دولت عربی را توانستند توسط مردم خودشان، واژگون کنند؟! نگاه کنند خاورمیانه را ببیند برای جمهوری اسلامی ایران چی مانده است! و مردم ایران را هم ببینند که در معیشت چه دردسرهایی دارند می‌کشند. واقعاً شرم‌آور است این‌جور حرف آن هم نزد این ملت در رنج و زجر. ۲. جولان‌‌دادن با این طور سخن، نه نون برای مردم می‌شود، و نه آب و آجر. حیا که ندارند، برند قیمت لوبیا چیتی را هم روی منبر تلویزیون‌شان به مردم بگویند کیلویی چند شد! یک سایت ایران، امروز گزارش داد قیمت یک کیلوی آن از ۶۵۵ هزار تومان عبور کرد. مردم را با افکار پوسیده به حلقوم خطر هُل می‌دهند، موقع جنگ هم که می‌شود، به پَستو می‌روند.

 

برنج، قاطی! مردم، عاصی!

حکومت مشغول خود و خاورمیانه است، همطی!!

 
نگارش شب ۱۴ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
مدیر جهاد مازندران - اسمش را نمی‌دانم- خبر داد "۱۱۵ پرونده‌ی تخلف تعزیراتی به ارزش ۱۱۴ میلیارد تومان برای شالی‌کوبی‌های مازندران و ۲۲ پرونده تخلف تخلیط برنج در مازندران" تشکیل شد.
 
پایان نقل قول
 
 
تاکنون در ایران معلوم شد اجناس خوب با اجناس ناجور درهم (به قول این دولتمرد: تخلیط) می‌شود. برمی‌شمارم:
 
 
۱. درهم‌کردن سیب‌زمینی با خاک
 
۲. درهم‌کردن قند با قنده‌خاک
 
۳. درهم‌کردن عسل با مرّباجات
 
۴. درهم‌کردن رأی مردم گاه با تقلّبات
 
۵. درهم‌کردن بنزین با آب
 
۶. درهم‌کردن فرنی با نخاله‌آرد
 
۷. درهم‌کردن مردم معترض با لفظ زشت "خش و خاشاک"
 
۸. درهم‌کردن در اتاق با ارّه‌خاک
 
۹. درهم‌کردن آش توراهی با موریانه‌حبوبات
 
۱۰. درهم‌کردن موز رسیده و کال با گاز آمونیاک
 
۱۱. درهم‌کردن برنج با کیسه‌کیسه جنس ناناب
 
 
 
خدایا کدام پادشاه ایران بود که گفت ایران را از خشکسالی، دروغ و یکی دیگه یادم رفت چی، دور دار. گویا داریوش بود. برنج، قاطی! مردم، عاصی! حکومت مشغول خود و خاورمیانه است، همطی!!
 
 

رسوخ تز کاهن در ایران

 
نگارش ظهر ۱۵ ، ۷ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
در دوره‌ی ۵ جلدی کتاب "روایت تفکر و تمدن از آغاز تا کنون" خوانده بودم وقتی کاهن می‌مُرد او را به همراه تعدادی زیاد از "خدمتکارانش" در معبدی دفن می‌کردند، چون باور برین بود خدمتکاران در آن دنیا هم به "ارباب خود خدمت می‌کنند"! رجوع شود به ص ۲۸ کتاب. روشن کنم کاهن کسانی بودند که امور دینی مردم را متولی‌گری می‌کردند و خود را نماینده‌ی خدا حتی بیشتر از خدا می‌پنداشتند و مردم هم، یا از سر خرافه و جهل و یا روی ترس و ستم، درین پنداشت غلط، غرق بودند. این طرز تفکر در جوامع نزدیک به هم سرریز می‌کرد و هنوز هم در بافت جامعه رسوخ دارد. در همین جمهوری اسلامی ایران نگاه شود که چگونه افراد متصل به حکومت را در جاهای خاص! دفن می‌کنند و حتی زیارتگاه درست می‌کنند و انگار قبرستان عمومی مال مردم و مستمندان است و آنان و مستکبران باید ویژه، خاک شوند . مثلاً آقای حجت الاسلام علی‌اکبر ناطق نوری می‌گفت باید ذوب شد در نفر اول کشور و یا امیرعباس هویدا حتی می‌گفت "شخص دوم نداریم، فقط شاه و بس." در مورد نقل قول هویدا نخست‌وزیر شاه، نگاه شود به ص ۱۱۷ کتاب "آن حکایت‌ها" گفتگوی هرموزکی یزدی با احسان نراقی.
 

معلمان، سرایداران، سربداران

نگارش عصر ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

سلام آق سید جعفر حاتمی. کشورهایی که به رشد و توسعه بر پایه‌ی دانش و ارزش بومی ملت خود اهمیت دادند، اول از همه به آموزش و پرورش به عنوان سرمایه نگاه کردند، نه هزینه. آموزش هزینه نیست، سرمایه است. معلم در چنین تفکری، نقش سازنده‌ی تمام افراد یک کشور را دارد، از دهیار تا رئیس‌جمهور و امپراتور. انتشارت مفید و جذاب و آموزنده بود. درود. دامنه.

 

این پیام من بود به آق سید جعفر که در بخش "وضعیت" واتس‌آپ کلیپ گذاشت و در آن جایگاه معلمان در چند کشور سنجیده شد. مثلاً ژاپن که معلم حقوقش از وزیران بیشتر شد و نخست‌وزیر علت آن را این دانست، که این معلم است وزیر می‌سازد، دانشمند و امپراتور. و در انتهای آن کلیپ بخشنامه‌ای بود از آموزش و پرورش تهران که از کمبود سرایدار گفت. سرایداران محترم در محیط مدرسه با معلم و دانش آموز هم‌نفَس هستند و زحمتکش. بخشنامه اما تقاضا داشت چون سرایداران کم هستند، خود معلمان هم می‌توانند همزمان سربدار شوند. بگذرم. وقت معلم باید وقت وزیران‌سازی باشد و امپراتورساختن و مهندس و دانشمند تحویل کشور و جهان دادن. سرایداران شریف‌اند، اما معلم جایش کلاس است و درس و دفتر و کتاب و تفکر. یاد سریال سربداران افتادم که سربازی بودم سال ۱۳۶۳ چالوس، تماشاش می‌کردم. شیخ حسن جوری -استاد امین تارُخِ خدابیامرز- تا می‌توانست درس می‌داد. و ایلخان مغول تا از قاضی شارع -استاد علی نصیریان- با قضاوت‌های شرعی ناحقش، می‌پرسید چه از ما لازم دارید؟! همش دو کف دست و سر سوی آسمان می‌کرد، جواب می‌داده است: ان‌شاءالله تعالی آخرت! لابد این "آخرت، آخرت"، آخرین عُرضه و جُربزه‌ی آموزش و پرورش به معلمانش هست که خواسته‌های آرام و مدنی صنفی‌شان حتی در جلوِ مجلس سرکوب شد، چه رسد به مقام و منزلَت و تأمین منزل‌هایشان.

 

 

 

معلمان، سرایداران، سربداران

نگارش عصر ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

سلام آق سید جعفر حاتمی. کشورهایی که به رشد و توسعه بر پایه‌ی دانش و ارزش بومی ملت خود اهمیت دادند، اول از همه به آموزش و پرورش به عنوان سرمایه نگاه کردند، نه هزینه. آموزش هزینه نیست، سرمایه است. معلم در چنین تفکری، نقش سازنده‌ی تمام افراد یک کشور را دارد، از دهیار تا رئیس‌جمهور و امپراتور. انتشارت مفید و جذاب و آموزنده بود. درود. دامنه.

 

این پیام من بود به آق سید جعفر که در بخش "وضعیت" واتس‌آپ کلیپ گذاشت و در آن، جایگاه معلمان در چند کشور سنجیده شد. مثلاً ژاپن که معلم حقوقش از وزیران بیشتر شد و نخست‌وزیر علت آن را این دانست، که این معلم است وزیر می‌سازد، دانشمند و امپراتور. و در انتهای آن کلیپ بخشنامه‌ای بود از آموزش و پرورش تهران که از کمبود سرایدار گفت. سرایداران محترم در محیط مدرسه با معلم و دانش آموز هم‌نفَس هستند و زحمتکش. بخشنامه اما تقاضا داشت چون سرایداران کم هستند، خود معلمان هم می‌توانند همزمان سربدار شوند. بگذرم. وقت معلم باید وقت وزیران‌سازی باشد و امپراتورساختن و مهندس و دانشمند تحویل کشور و جهان دادن. سرایداران شریف‌اند، اما معلم جایش کلاس است و درس و دفتر و کتاب و تفکر. یاد سریال سربداران افتادم که سربازی بودم سال ۱۳۶۳ چالوس، تماشاش می‌کردم. شیخ حسن جوری -استاد امین تارُخِ خدابیامرز- تا می‌توانست درس می‌داد. و ایلخان مغول تا از قاضی شارع -استاد علی نصیریان- با قضاوت‌های شرعی ناحقش، می‌پرسید چه از ما لازم دارید؟! همش دو کف دست و سر سوی آسمان می‌کرد، جواب می‌داده است: ان‌شاءالله تعالی آخرت! لابد این "آخرت، آخرت"، آخرین عُرضه و جُربزه‌ی آموزش و پرورش به معلمانش هست که خواسته‌های آرام و مدنی صنفی‌شان حتی در جلوِ مجلس سرکوب شد، چه رسد به مقام و منزلَت و تأمین منزل‌هایشان.

بگذرم. به مناسبت گشایش مدرسه‌ها در مهرماه

 

 

 

معلمان، سرایداران، سربداران

نگارش شب ۳۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

سلام آق سید جعفر حاتمی. کشورهایی که به رشد و توسعه بر پایه‌ی دانش و ارزش بومی ملت خود اهمیت دادند، اول از همه به آموزش و پرورش به عنوان سرمایه نگاه کردند، نه هزینه. آموزش هزینه نیست، سرمایه است. معلم در چنین تفکری، نقش سازنده‌ی تمام افراد یک کشور را دارد، از دهیار تا رئیس‌جمهور و امپراتور. انتشارت مفید و جذاب و آموزنده بود. درود. دامنه. این پیام من بود به آق سید جعفر که در بخش "وضعیت" واتس‌آپ کلیپ گذاشت و در آن، جایگاه معلمان در چند کشور سنجیده شد. مثلاً ژاپن که معلم حقوقش از وزیران بیشتر شد و نخست‌وزیر علت آن را این دانست، که این معلم است وزیر می‌سازد، و دانشمند و امپراتور از تعلیم معلم بالا آمدند. و در انتهای آن کلیپ، بخشنامه‌ای بود از آموزش و پرورش تهران که از کمبود سرایدار گفت. سرایداران محترم در محیط مدرسه البته که با معلم و دانش‌آموز هم‌نفَس هستند و زحمتکش. بخشنامه اما تقاضا داشت چون سرایداران کم هستند، خود معلمان هم می‌توانند همزمان سربدار شوند. وقت معلم باید وقف وزیران‌سازی باشد و امپراتورساختن و مهندس و دانشمند تحویل کشور و جهان دادن. سرایداران شریف‌اند، اما معلم جایش کلاس است و درس و دفتر و کتاب و تفکر. یاد سریال سربداران افتادم که سربازی بودم سال ۱۳۶۳ چالوس، تماشاش می‌کردم. شیخ حسن جوری -استاد امین تارُخِ خدابیامرز- تا می‌توانست به مردم در کوی برزن درس می‌داد. ولی ایلخان مغول تا از قاضی شارع -استاد علی نصیریان- با آن قضاوت‌های شرعی ناحقش، می‌پرسید چه از ما می‌خواهید؟! همش دو کف دست و سرش را سوی آسمان می‌کرد و ریاکارانه جواب می‌داده است: "ان‌شاءالله تعالی، آخرت"! لابد این "آخرت، آخرت"، آخرین حواله‌ی آموزش و پرورش به معلمانش هست که خواسته‌های آرام صنفی‌شان حتی، در جلوِ مجلس سرکوب شد، چه رسد به مقام و منزلَت و تأمین منزل‌هایشان. بگذرم. به مناسبت گشایش مدرسه‌ها در مهرماه

 

باران نجف و روحانیت نجف

 
نگارش ظهر ۱۷ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
در کتاب آقای جعفر شیرعلی‌پناه تحت عنوان "دایرةالمعارف مصور تاریخ زندگی امام خمینی" نشر سایان خوانده بودم که وقتی در نجف باران می‌آمد برخی از روحانیون از خانه بیرون نمی‌آمدند "تا نکند آب ناپاک به بدنشان ترشُّح کند." او علت را این دانست که روحانیت نجف "به نجس و پاکی دینی خیلی اهمیت می‌دادند." علاقمندان به مطالعه‌ی بیشتر ر.ک: ص ۱۳۸ کتاب.
 
در بین روحانیت همواره بوده‌اند که فرع بر اصل می‌چربد. مستحب بر واجب سبقت می‌گیرد. خرافه بر عقل سوار می‌شود. و از همه جالب‌تر کلاه شرعی برای متشرّعین، تشریح و تجویز می‌گردد، حتی سر شرع هم شیره مالیده می‌شود. بگذرم. ظاهر همیشه بر باطن غلبه داشت. البته همان عصر تعدادی‌شون در نجف می‌گفتند شاه ایران را "نباید تضعیف کرد" حتی او را "ناجی شیعیان" می‌دانستند.
 
 

عقب‌نشینی به ژرفای درون

 
نگارش صبح ۱۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
وقتی ملتی مورد حقارت امیران و خُرده‌امیران خود قرار گیرد به کجا عقب می‌نشیند؟! آیزایا برلین می‌گوید بیشتر به سمت درون یعنی "زُهدورزی". مانند ملت آلمان در قرن‌های ۱۷ و ۱۸ که نتوانستند دولت مرکزی تشکیل دهند، نقل است در آن دو قرن آلمان ۳۰۰ امیر و ۱۲۰۰ خُرده‌امیر به خود دید. آشوب ۳۰ساله، حس حقارت، نفرت از حاکم و محزون از ضعف ملی عوارضی بود که به عواید یک ملت منجر شد. حتی زهدورزی، ریشه‌ی رومانتیسم اروپا شد و بیشتر، خود را در سبک ادبیات غمگین و مردم‌پسند، تجلّی (=نشان) داد.
 
در همان جنبش بود که مردم به دیدار هم نائل می‌آمدند؛ زیرا سران فکری این جنبش مدنی معتقد بودند تنها راه پی‌بردن به درون همدیگر، "دیدار و رابطه و حرف‌زدن" است، چراکه در حرف و دیدار، نظردوختن به چهره‌ی یکدیگر و تماشای پیج‌وتاب اندام و شنیدن صوت سخن، راه عبور به درون همدیگر است. مردم آلمان حقارت خود را با عقب‌نشستن به درون، اندوه‌زُدایی کردند. بگذرم.
 
اشاره: علاقمندان می‌توانند به کتابی که خودم آن را خرداد ۱۳۹۸ مطالعه کردم، رجوع کنند: به ص ۶۹ تا ۷۹ کتاب "ریشه‌های رومانتیسم" اثر فیلسوف سیاسی روسی مهاجر به لندن "آیزایا برلین" (۱۹۰۹ - ۱۹۹۷) ترجمه‌ی عبدالله کوثری در ۲۳۴ صفحه.
 

قصه و جمعه و خطبه!

 
نگارش شب ۱۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
در یک سایت خبری ایران خواندم که "حجت‌الاسلام" آقای "احمد مطهری‌اصل" در نمازجمعه‌ی ۱۸ ، ۷ ، ۱۴۰۴ تبریز مدعی شد:
 
- "این‌بار اگر جنگی رخ دهد، صرفاً با چند موشک به سمت اسرائیل و حیفا نخواهد بود؛ بلکه همه‌ی منطقه خواهند فهمید که اگر با نگاهی بد به جمهوری اسلامی بنگرند، اسرائیل و آمریکا باید از منطقه کوچ کنند."
 
پایان نقل قول
 
اما نظرم: فقط یا امامزاده بیژن!!! همین. اما یک خاطره هم بگویم: مادرم قصه می‌گفت. یادم است چه جور. یکی در امامزاده هاشم گردنه‌ی هراز -نه آن مسیر سفیدرود رشت- توی برف گیر گرد. گمانم آن سال‌ها اسب و قاطر بود نه اتومبیل و کامیون. گفت یا امامزاده هاشوم! ازین بند و کاتی در پاشوم. نذری را ادا کانوم. از کاتی (=آن نوک گردنه) که عبور کرد، خاش پِشت سر را حتی نِشاهوه و در بورده. بگذرم. قصه‌های مادرها قشنگ‌تر از خطبه‌های این نمازجمعه‌خوان‌های مشهور کشور بود.
 

حتی دختر ملامحسن را در بیابان گرگ خورد

۱۹ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی
ملامحسن فیض کاشانی را از کاشان بیرون کرده بودند که به روایت ابراهیم باستانی پاریزی در ص ۷۳ کتاب "نونِ جو و دوغِ گَو" حتی "در بیابان سرد دخترش را گرگ خورد". ملامحسن، هم پیش ملاصدرا درس خواند و هم دامادش شد. این فقیه فیلسوف، تفکر میانه داشت و موسیقی را جایز می‌دانست. فقیه‌های خشک مغز قرن ۱۱، تاب این فقیه و شاعر و محدث را نداشتند و مانند ملاصدرا او را از شهر بیرون کردند. تبعید و تکفیر، ارزان‌ترین اسحله‌ی فقیهان خشک‌مغز بوده است. همیشه فقیهان خشک، علیه‌ی فقیهان تر و تازه دست به کار بوده و هستند و بنیاد تفرقه و هرج و مرج فقهی و اجتماعی را هم‌اینان در میان ملت ریختند. بگذرم.
 
 
،،
 
قم، امروز لحظاتی پیش ۱۹ آبان ۱۴۰۴ بزرگراه مرتضی آوینی شمالی. هوای آبانی قم، از هوای تابستانی چیزی کم نداشت! آفرینش در بارش است. پس ای آسمان باران ببار بر ایران و جهان و انسان. دامنه
 
 

مراعات جانب عقل

۱۹ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی
یکی از مفسران اسلام در جهان علامه طباطبائی بود. او در ص ۱۹۶ جلد ۴ المیزان مرابطه در جامعه‌ی مسلمین را مطرح کرده و دو تا از چند شرط مهم را این می‌دانست که کسی حاکم می‌شود باید در انجام کارهایش مشورت کند و هرگز امپراتوری و سلطنت نکند. آن مرد شایسته حتی در ص ۱۵۹ همان جلد گفته است به جهت این که فطرت عقل بر پیروی حق است، اسلام بر اساس مراعات جانب عقل، قوانین خود را وضع نمود. بنابراین با توجه به این تفکر علامه، عقل‌ستیزان در واقع شرع‌ستیزان هستند و شرع را با ناقص‌الفکری خود صدمه وارد می‌کنند. هنوز هم روح اخباری‌گری وجود دارد که همه‌چیز را از راه حدیث و روایت می‌خواهند ببینند.
 
 

تا بازار اصلاح نشود...

۲۱ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی
آقای محمدمهدی فولادوند مترجم سرشناس قرآن در ص ۴۴۹ کتابش با عنوان "قرآن‌شناسی" نقل کرده است که "مرحوم آیت... عبدالرحیم حائری" معتقد بود "تا بازار اصلاح نشود، جامعه‌ی اسلامی اصلاح نمی‌شود." این عالِم دین در زمان حیاتش "جامعه‌ی اخوان اسلامی" را با انگیزه‌ی دفع تفرقه، در ایران تأسیس کرده بود.
 
به نظرم حرف درستی زد. خودِ فولادوند در ص ۴۲۰ همین کتاب از واژه‌ی ظلم معنی تکان‌دهنده ارائه داد و گفت: "ظلم یعنی نابجاکاری".
 
بازار ایران -دولتی و خصوصی هر دو- به یک عبارت دچار نابجاکاری شد یعنی ظلم با مردم. البته ریشه‌ی این پدیده به بسیاری از فسادهای سرسام‌آور باز می‌گردد که در حکومت ایران کنونی رواج گرفت و در هیچ بلاد دیگری چنین نوع بزِه و بلایی دیده نمی‌شود. در اِنجیل از قول عیسی مسیح -سلام بر او- آمده است: اگر همه‌ی عالَم را به دست آوری و خود را در بازی، تو را چه سود دهد.
 

ستمکاری علما

۲۴ ، ۸ ، ۱۴۰۴ : نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی
ار جلد ۱ تفسیر المیزان ص ۵۷۶ چند سال پیش یادداشتی در دفترم نوشته بودم که جا دارد این جا مطرح کنم که در آن جلد گفته بود "اختلاف‌های دینی و انحراف از جاده‌ی صواب [=راه درست] علتش ستمکاری علما است" که یا "مطالب کتاب خدا را به مردم درست نگفتند و یا تحریف کردند و یا تأویل [یعنی تطبیق های بی‌جهت] نمودند". من برین نظرم که البته مردم ایران به خاطر این که یک حکومت به‌ظاهر دینی روحانیت را به چشم خود طی بیش از چهل سال متوالی مشاهده کردند، دیگر حتی برای اغلب مراجع هم اعتبار و نفوذ معنوی و دخالت شرعی قائل نیستند. روح انسان موجودی است که در چهاردیواری بدن نمی‌گنجد و در چارچوب ستمکاری علمای دین هم متوقف نمی‌شود، روح، پیِ متحد واقعی خود می‌گردد و عُلقه‌ی خود را خود پیدا می کند، چون یک روح درستکار هیچگاه تحت امر ستمکار نمی‌رود. روح ملت از ستمکاری و ظاهرسازی دینی آزُرده شده است و تاوان آن بسیار شکننده خواهد بود. آن روز هم می‌رسد.

دو خبرنگار جهان از ایران به سمت سکولار روایت کردند

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی : ۱ ، ۹ ، ۱۴۰۴ :
دیشب سی‌ام آبان خواندم که نیکولاس پلهام خبرنگار خاورمیانه‌ی نشریه‌ی "اکونومیست" و آدام‌ رابرتز سردبیر دیجیتال این مجله، در شماره‌ی ویژه‌ی پیش‌بینی سال ۲۰۲۶ گفتگویی درباره‌ی ایران داشتند. این دو می‌گویند به‌تازگی در ایران بازدیدی صورت دادند و در جریان این مشاهدات متوجه شده‌اند که "جامعه‌ی ایران بسیار سکولار است و مردم علاقه‌ی زیادی به پیوستن به جامعه‌ی جهانی دارند." من -دامنه- هم توضیحات دارم که می‌دهم: وقتی گزارش این دو نویسنده را خواندم، یاد درس شکاف‌ها در "جامعه‌شناسی سیاسی" افتادم که استاد ما به ما آموخت جامعه بر بستر نیروهای سیاسی و نیروهای سیاسی بر بستر تضادها و تضادها بر بستر یکی از پنج شکاف اصلی شامل شکاف متوازی، شکاف متراکم و شکاف متقاطع و...، وارد فاز دموکراسی یا دیکتاتوری یا توتالیتری، یا آنارشیستی می‌شود. مثال می‌زنم: شکاف‌های میان مذهب و ملت و حکومت و نیروهای مذهبی و لیبرال و نظامیان و بوروکراسی و اقتصاددانان و روشنفکران و سایر نسل نوجوان و جوان و دانشجویان در ایران، به شکاف متراکم تبدیل شده است و بدترین شکاف، شکاف متراکم است یعنی روی هم بار می‌شود. و در اثر آن فکر و گرایش جدید تولید می‌شود و حالت انفجاری رخ می‌دهد. در حکومت‌های دموکراتیک، شکاف‌ها متقاطع است مانند پل‌های غیرهمسطح که گره ترافیک کور نمی‌شود و با خردمندی حل می‌کنند. اما این نظام کنونی ایران در اثر نبود تفکر درست در حاکمیت، و فقدان فرد یا فکر تأثیرگذار، دچار شکاف متراکم شده است و گره‌ها هم کور گِر افتاده است و دیگر کسی هم در حکومت ایران نیروی نفوذ و محبوبیت و کاریزما را ندارد که چیزی بگوید ملت که حرفش را ملت گوش کند و صحیح بداند. ملت از حاکمان خود پیش افتاده است و جهان و ایران را بهتر می‌فهمد. اما شکاف ایران فعلاً در وضعیت انباشت و تراکم است. ذات نیروهای مذهبی هم تفرقه و غیریت‌سازی است. حالا کی این تراکم شکاف مانند گاز در درون چاه نفت بترکد، هنوز هیچ‌کس نمی‌داند. می‌گویند ضعف شاه این بود مردم را هیچ حساب نمی‌کرد و به همه‌ی کسان حکومت سعی کرد حرف خودش را دیکته کند و و آخر هم کشور ا تک‌حزبی کرد و سرانجام از اسب پیاده شد و از اصل هم افتاد. در پایان صورت‌بندی شکاف‌ها را برای کسانی که می‌خواهند بیشتر و بهتر بدانند، می‌نویسم و در جعبه‌ی پاسخ پیوست می‌کنم. صورت‌بندی شکاف‌ها در جامعه‌شناسی سیاسی را بدین‌گونه ارائه می‌کنم:

 

- جامعه‌ی تک‌شکافی فعال.
مثل شکاف پروتستان و کاتولیک در انگلستان.

- جامعه‌ی دوشکافی متوازی.
مثل احزاب مذهبی و غیرمذهبی هلند.

- جامعه‌ی تک‌شکافی متراکم.
مثل تراکم مذهب و احزاب لائیک در ایرلند و ترکیه

- جامعه‌ی دوشکافی متقاطع
مثل شکاف سوسیالیسم و لیبرالیسم در سوئد، فرانسه

- جامعه‌ی سه شکافی متقاطع.
مثل شکاف طبقات، روستا و شهر و مذهب در فرانسه عصر دوگل

 

از شرح و توضیح آن خودداری می‌کنم. چون در اعلان و یا صحن مدرسه فکرت جای مباحث طولانی و چَنِه‌کشیدن! نیست. خواننده حوصله نمی‌کند که خود را اسیر متن‌های طولانی کند. حد متن، دو کف دست یا حتی بهتر است یک کف دست باشد.

نشست فکری ماه شماره‌ی شصت هشتم

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی : ۱۱ ، ۹ ، ۱۴۰۴ :
در ۶ آذر ۱۴۰۴ شصت و هشتمین نشست ماه توسط رفقا انجام گرفت. من هم درین نوبت از نشست شرکت داشتم. نشست، تک‌بحث مشخص داشت، اما مسائل حادّ روز، فضا را بالاجبار به نُه بحث کشانید؛ همگی مفید. مانند: ۱- مسیر قدرت، ۲- حال و روز مذهب، ۳- سیاست حکومت، ۴- وضعیت حاکمیت ملت، ۵- نگاه توسعه‌محور، ۶- وجوب زایش تغییر در‌ون‌زا، نه برون‌زا و... از زبان تک تک افراد حاضر در عکس، مورد تحلیل و کنکاش قرار گرفت. درین نشست، پروین فرزند جعفر با توجه به رشته‌ی علمی خود، یک تحلیل جامعه‌شناختی عمومی از ایران ارائه داد که نشان می‌داد وی تا چه اندازه بر واقعیات و تحولات ایران آگاه است و برای آن دغدغه‌ی مَرمّت دارد، عین ساختمانی کهن که باید با ریزه‌کاری‌های باستان‌شناسانه از ترگ‌های آن کاست و مَرّمت کرد. من شخصاً از مُفاد و مورد به مورد مباحث این نشست توسط حضار، بهره بردم و در نوبت خودم در دو مورد "سیاست‌های بعثی‌سازی صدام حسین و بازگرفتِ رفتار او در منطقه برای هژمونی داخلی" و "مذهب به عنوان پدیده‌ای انسانی" تحلیل عِلّی و شرحی توصیفی و روایی ارائه دادم. از صاحب مجلس ممنونم که بذل کردند و شام لذیذی به حاضران خوراندند. یاد برادرش ابراهیم هم در سالگردش نیکو داشته شد. حاضرین عکس بالا از راست بدین نام است: حسینعلی رمضانی. مهدی مقتدایی. جعفر رجبی. من. سید رسول هاشمی. حسن آهنگر. محمدحسین آهنگر. سیدعلی‌اصغر شفیعی. احمد بابویه. سیدعلی اندیک. ابوطالب طالبی وحدت. جلیل قربانی. محمد عبدی. جعفر آهنگر.

گزارش یک دیدار غمبار

درین مسافرت آذرماه به محل، یکی از وظایفی که برای خودم معین کرده بودم، شتافتن به پیش آق سید موسی صباغ بود که پسر باسواد، باتقوا، مهندس مکانیک و انسان خوش‌فکر خود را در اوج جوانی از دست داد. مصیبتی که با هیچ مَسرّتی التیام نمی‌گیرد. با هماهنگی آقامحمدتقی آهنگر این دیدار تسلیت دست داد. صبح یکشنبه ۹ آذر ۱۴۰۴ در منزل محمدتقی و سپس منزل سیدموسی حضور پیدا کردیم. می‌گفت سیدمهدی پسرشان بسیار با استعداد بود. تمام مطالعاتش، کتاب‌هایی بود به زبان انگلیسی. حتی یادداشت‌ها را به انگلیسی می‌نگاشت که آوُرد مشاهده کردم، به‌وقتتش منعکس می‌کنم. واقعاً با این درگذشت نابهنگام، صدمه‌ی دردناکی دیدند؛ هم آق سیدموسی و هم همسرش خانم بابویه. امید است با این رنج ابدی، آسیب شدید نبینند و دلشان ازین مصیبت سهمگین، آرامی و تسکین گیرد. هر دو، هم پدر و هم مادرِ مهندس سیدمهدی را در چهره‌ای بسیار اندوهبار دیدم. روحش شاداب باد. از محمدتقی و همسرش نیره آهنگری -دو دبیر محترم منطقه- ممنونم پذیرایی ناهار ما بودند. خانم من و خانم محمدتقی از قدیمی‌ترین دوستان و هم دبیرستان هم بوده و همچنان دوست صمیمی مانده‌اند. بگذرم. پسرشان حسین‌آقا عکس انداخت. درود. دامنه


ماهیگیری و صاحبی!

یکی از ۸ روز مسافرتم را رفتیم سمت دشت‌ناز وَری کانال آب لپِر پِه، برای صید ماهیگیری با عموحمید طالبی. کی؟ پنجشنبه ۶ آذر ۱۴۰۴ از ۷ صبح تا ۱ و نیم بعدازظهر. وای حالیا، هر چه ماهی بود آن روز در چنگک من قلاب می‌شد، نه در قیتون و سِلیپ عموحمید!! چون من از قم آمده بودم و قم هم که می‌دانید ملت را در چنگک! انداخت و به سمت این روز مشقّت فرستاد چه رسد به مار و ماهی. به رسم ادب، عموحمید و زن‌عموحمید از پذیرایی‌هایی که کردین و خیلی سخاوت داشتین، بسی ممنونم. دامنه. راستی سِلیپ. سِلیپ چوب‌پنبه‌ای سبک است که مابین چنگک و نی بر نخ قیتون بسته می‌شود که ماهیگیر با تکان‌خوردن آن می‌فهمد ماهی در طُعمه‌ی خمیرش به چنگ افتاده است که باید بکشد ماهی را صید کند. در یکی از عکس‌ها این حالت را منعکس کردم.

ده آفت که حاکم را ازچشم مردم می‌اندازد

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی : ۱۲ ، ۹ ، ۱۴۰۴ :
همین چند روز پیش که خونه‌ی آقامحمدتقی آهنگری رفته بودیم، کتابی از شیخ محمد دشتی را مقداری نگاه کردم. کتابی با عنوان "امام علی و مسائل سیاسی". وی در صفحات میانی آن، علل سقوط سه خلیفه‌ی اول تا سوم را از زبان امام علی ع برشمرد. فشرده‌ی آن این بود که چگونه آفات حاکم، آنان را واژگون می‌کند.

 

۱. جاه‌طلبی
۲. تجاوزگری
۳. خشونت
۴. گفتارهای ناروا
۵. برخوردهای تند بیجا
۶. لغزش‌های پی‌درپی
۷. خوشگذرانی
۸. تبعیض
۹. حیف و میل بیت‌المال
۱۰. پوزش‌نخواستن از اشتباهات

 

طالبین این مبحث می‌توانند ص ۱۲۳ جلد دوم این کتاب را مرور کنند. آنچه نوشتم حاصل غَور فوری این کتاب بود. در تاریخ مذهب، همواره استخوان‌های مذهب -که امری صامت است- توسط افراد قدرت‌طلب به صدا می‌آید.

نگاه به جامعه از دیدی دیگر

در همان نشست ماه در منزل آقاجعفر آهنگر، جمع از فرزند وی پروین خواست یک گزارش از جامعه‌شناسی ایران ارائه کند. آنچه من برداشت کرده‌ام با میزان حضور ذهنم می‌نویسم: وی نقادانه به هنر سینما و به طور عام به مسائل جامعه‌ی ایران نگاه انداخت و نقدش این بود هنر در پیش و پس از انقلاب از شکل تجارت‌محور خارج نشده است و همه به آن به دیده‌ی بازار و درآمد می‌نگرند. از سوی دیگر نگران این بود بخشی از مذهبیون انقلابی خود، دچار اسلام‌هراسی شدند. شاید علت این بوده باشد که وی فکر کرده است نگاه جمعی از مردم کشور به تغییر در حکمرانی کشور و ضرباتی که این نظام بر مذهب فرو فرستاده است، آنان را به هراس از تفسیر اسلام کشانده است. از منظر او آمریکا خوی دخالتگری در منطقه دارد و نمی‌گذارد نظام ایران در خاورمیانه حوزه‌ی نفوذ ایجاد کند. این حرف هم ازو بود اسرائیل که خود در سرکوب مردم خود می‌کوشد صلاحیت ورود به امور سایر کشورها را ندارد. در دغدغه‌ی وی این مسئله موج می‌زد که خواسته‌های سیاسی اگر بر پایه‌ی تئوری‌های جایگزین حمایت نشود، دردهای مزمن ایران را به جای درمان، دردناک‌تر می‌کند. حاصل تحلیل پروین این بود بهترین شیوه، شیوه‌ی نرم و مبتنی بر ارزش‌های مورد باور جامعه است که مسیر ایران را آرام و آباد نگه می‌دارد؛ به همین خاطر دخالت خارجی در ایران را یک فضولی دانست. بگذرم. وی با داشته‌های فکری، تسلط در نطق و فن بیان، و شجاعت در شرکت برای انتقال تحلیلش، حیرت جمع را برانگیخت. سوادش درین زمینه بالا بود. از وی تشکر می‌کنم که در "نشست"، نشست و بدون لکنت حرف زد. دامنه

 

قدرت و رقیبی قدرتمندتر به نام فن‌آوری دیجیتال

نگارش دامنه ابراهیم طالبی دارابی ۱۴ ، ۹ ، ۱۴۰۴ :
آقای علیرضا داودنژاد کارگردان سینما حرف سنگینی زد. او گفت: "چه کسی نمی‌داند فناوری دیجیتال، قدرت را توزیع کرده و افکار عمومی با روایت‌های هنری و رسانه‌ای باورپذیر ساخته می‌شود." او ادامه داده: "آیا باورپذیری جز با قریحه و تخصص و خلاقیت در هنر و نمایش و سینما به دست می‌آید؟ آیا موضوع راهبردی دانایی سینمایی -که فقدان آن هر منظومه هنری رسانه‌ای را به تکرار و کسالت و رکود می‌کشانَد- کم از دانایی غنی‌سازی است؟"
پایان نقل قول

در واقع این کارگردان سینما به نظرم خواسته است دست‌کم سه حرف سنگین به قدرت مستقر نظام، گوشزد کند:

 

۱. با گسترش تکنولوژی دیجیتالی، آگاهی‌رسانی در کمترین ثانیه در جهان پخش می‌شود. مثلاً اسرائیل دیروز افشاگری کرد جنبش حزب‌الله لبنان بابت انفجار  مخزن نیترات آمونیوم سال ۱۳۹۹، چهار شهروند لبنان را به قتل رساند تا اطلاعاتی که از انفجار محل نیترات در دست داشتند، لو نرود. اسرائیل می‌گوید این مخزن که منفجر شد متعلق به حزب‌الله بود که در آن مواد سمی کشنده ذخیره می‌کرد. این خبر در کمترین زمان در جهان مخابره شد و قدرت‌ها و حکومت‌ها قادر نیستند جلوِ نشر خبر توسط فضای دیجیتال، تاب بیاورند.

 

۲. هیچ کس درین نظام نمی‌تواند خود را قدرت برتر بداند، زیرا افکار عمومی از جایی مانند قدرت و سیاست خط نمی‌پذیرد. دنیای دیجیتال باورپذیری‌های زوری و حتی حکم‌های شرعی مذهبیون را زیر و رو کرد.

 

۳. فرانسیس بیکن روزگاری گفته بود "دانایی، توانایی است". آری فرانسیس راست گفت، دانایی به نظرم قدرتش از غنی‌سازی بمب اتمی بیشتر است. هر حکومتی دانایی مردم را کنترل کند، خودش را به باد فنا سپرده است، زیرا قدرت نافذ دیجیتال، نه سلطنت می‌شناسد، نه ولایت، نه وارثت و نه حتی سنتی‌ترین شکل حکومتداری یعنی شیخوخیت.


بلی؛ قدرت و حکومت، حتی مدعی مذهب و شریعت، رقیبی قدرتمندتر به نام فن‌آوری دیجیتال پیدا کرده است و عصر شُتر و عصر سنگ و عصر آتش به عصر انفجار اطلاعات منتهی شده است. اطلاعات و آگاهی ملت، قدرتِ هر حاکم و حکومتی را درمی‌نوردد و نمی‌گذارد کسی بر گُرده‌ی مردم به‌آسانی حکمرانی کند. درود بر قدرتِ قدرتمندِ دیجیتال؛ البته از نوع سالم و سه‌ضلعی نیک‌گفتار و نیک‌پندار و نیک‌کردار آن.

دیدن یا نوشتن نظرات : ۶
۶ عدد کامنت تا به حال ثبت شده است
  • ناشناس
    ناشناس می گوید :

    چند نظر از مدرسه فکرت 

  • ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
    ابراهیم طالبی | دامنه دارابی می گوید :
    ،،
    جناب آقای دکتر فتح‌الله دهقان سلام
    طرح مسئله‌های آن رفیق دردکشیده‌ام، به‌جا و نوین است. برین نظرم "میهن" تنها عنصری است که با آن ایران از تفرق رهایی می‌یابد. راحت و بر اساس یک فکر آزاد بگویم که حتی نظریه‌ی "ولایت مطلقه‌ی فقیه" دیری‌ست که نقش اتحادبخشی میهنی را از دست داد و خود باعث تفرقه و شقوق است. فقط عنصر "میهن" نقش اول را ایفا می‌کند. بگذرم. درود. دامنه.

    متنی دیگر از فتح الله دهقان: .
    به فال نیک می گیریم 
    در :۱۲ / ۵ /۱۴۰۴
    نوشته ای :دکتر فتح اله دهقان /دانش آموخته جغرافیای سیاسی 

    خبرگزاری فارس اعلام کرد،احتمالا دکتر علی لاریجانی به شورای عالی امنیت ملی باز خواهد گشت. 
     علی لاریجانی در نحله فیلسوفان
     نخبگان ،عالمان و .....این مرز و بوم قرار دارد .
    از نظر اصالت خانوادگی نیز ایشان از خانواده ای اصیل هستند که دل در گرو ایران زمین دارند. 
    اگر چه علی لاریجانی در سیاست ورزی خود فراز وفرودهایی را طی نموده است ،ولی اگر نگاهی منصفانه به عملکرد وی داشته باشیم معدل نهایی سیاست ورزی وی قابل قبول است .
    در این که علی لاریجانی در طیف عقلای این مملکت جای دارد هیچ شک و تردیدی نیست .
    عملکرد ایشان در مذاکرات هسته ای ،ریاست مجلس نیز نشان از واقعگرایی ،پراگماتیسم بودن و عقلانیت ایشان دارد.
    چکیده متنم:
    در سطح کلان و استراتژیک بازگشت لاریجانی به شورای عالی امنیت ملی تغییر فکر و اندیشه در این جایگاه مهم است که باید به فال نیک گرفت .
    زیرا پوپولیسم مغایر با اصالت وتمدن ایرانی جای خود را به عقلانیت بوزر جمهوری ایرانی داد ه است.
    از جهت کاریزما نیز دکتر لاریجانی انسانی صاحب دانش وخرد، از نحله فیلسوفان و متخصصین ،از خانواده ای اصیل ودرخیل عقلای این مرز و بوم جای دارد.
    در هر حال قرار گرفتن ایشان در این جایگاه مهم در شرایط کنونی را باید به فال نیک گرفت ،زیرا عملکرد کاملا مغایر با منافع ملی وامنیت ملی سلف ایشان در این جایگاه به عملکری در راستای منافع ملی وامنیت ملی توسط ایشان تغییر جهت خواهد داد و این پالسی مثبت به ایرانیان و پایان عصر ی پر هزینه وشروع عصری نو خواهد بود.


    جواب دامنه 
     جناب آقای دکتر فتح‌الله دهقان سلام
    این آقای علی لاریجانی را کامل به مخاطبان خود نشناساندی. مثلا" این درین چند زمینه:

    ۱. در صدارتش بر سازمان تلویزیون نظام
    ۲. در ریاستش بر وزارت ارشاد
    ۳. در حضورش در دفتر سیاسی سپاه
    ۴. در نمایندگی‌اش از قم در "مجلس شورای اسلامی"نظام

    دهقان! کسی را که در تمام عمر سیاسی‌اش نقش یکطرفه برای قدرت و حاکمیت داشته و یکی از کسانی بود که مذاکرات را دادن دُرّ و گرفتن آب‌نبات فرو می‌کاست، کامل می‌شناساندی! این فرد بین‌الجناحَین یک زیست انگلی و اپورتونیستی دارد. منظورم از انگلی، نه آن اِسناد اهانت، بلکه تعبیری به زبان محلی ما ورمِز است در کنار بینج است. بوته‌ای خودرو در کنار برنج که آبش را می‌قاپد! دامنه بگذرد. هر کس ممکن مزایا هم داشته باشد اما بحث من تاریکی‌ها در زیست این عنصر چندزیست! است. درود. دامنه


    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    یک بحث کوتاه
    در شعبه‌ی واتساپ مدرسه فکرت
    میان اعضا ۱۲ مرداد ۱۴۰۴ :


    متن دکتر فتح‌الله دهقان:
    به فال نیک می گیریم 
    در : ۱۲ / ۵ / ۱۴۰۴
    نوشته ی : دکتر فتح اله دهقان / دانش آموخته جغرافیای سیاسی 
    خبرگزاری فارس اعلام کرد،احتمالا  دکتر علی لاریجانی به شورای عالی امنیت ملی باز خواهد گشت.  علی لاریجانی در نحله فیلسوفان نخبگان ،عالمان و .....این مرز و بوم قرار دارد . از نظر اصالت خانوادگی نیز  ایشان از خانواده ای  اصیل  هستند که دل در گرو ایران  زمین دارند.  اگر چه علی لاریجانی در سیاست ورزی خود فراز وفرودهایی را طی نموده است ،ولی اگر نگاهی منصفانه به عملکرد وی داشته باشیم معدل نهایی سیاست ورزی وی قابل قبول است . در این که علی لاریجانی در طیف عقلای این مملکت جای دارد هیچ شک و تردیدی نیست. عملکرد ایشان در مذاکرات هسته ای ،ریاست مجلس نیز نشان از واقعگرایی ،پراگماتیسم بودن و عقلانیت ایشان دارد.

    چکیده متنم:
    در سطح کلان و استراتژیک بازگشت  لاریجانی به شورای عالی امنیت ملی تغییر فکر و اندیشه در این جایگاه مهم است که باید به فال نیک گرفت. زیرا پوپولیسم مغایر با اصالت وتمدن ایرانی جای خود را به عقلانیت بوزر جمهوری ایرانی داد ه است. از جهت کاریزما نیز دکتر لاریجانی انسانی صاحب دانش وخرد، از نحله فیلسوفان و متخصصین ،از خانواده ای اصیل ودرخیل عقلای این مرز و بوم جای دارد. در هر حال قرار گرفتن ایشان در این جایگاه مهم در شرایط کنونی را باید به فال نیک گرفت ،زیرا عملکرد کاملا  مغایر با منافع ملی وامنیت ملی سلف ایشان در این جایگاه به عملکری در راستای منافع ملی وامنیت ملی توسط ایشان تغییر جهت خواهد داد و این پالسی مثبت به ایرانیان و پایان عصر ی پر هزینه  وشروع عصری نو خواهد بود.



    نظر دامنه:
    جناب آقای دکتر فتح‌الله دهقان سلام
    این آقای علی لاریجانی را کامل به مخاطبان خود نشناساندی. مثلا" این درین چند زمینه:

    ۱. در صدارتش بر سازمان تلویزیون نظام
    ۲. در ریاستش بر وزارت ارشاد
    ۳. در حضورش در دفتر سیاسی سپاه
    ۴. در نمایندگی‌اش از قم در "مجلس شورای اسلامی"نظام

    دهقان! کسی را که در تمام عمر سیاسی‌اش نقش یکطرفه برای قدرت و حاکمیت داشته و یکی از کسانی بود که مذاکرات را دادن دُرّ و گرفتن آب‌نبات فرو می‌کاست، کامل می‌شناساندی! این فرد بین‌الجناحَین یک زیست انگلی و اپورتونیستی دارد. منظورم از انگلی، نه آن اِسناد اهانت، بلکه تعبیری به زبان محلی ما ورمِز است در کنار بینج است. بوته‌ای خودرو در کنار برنج که آبش را می‌قاپد! دامنه بگذرد. هر کس ممکن مزایا هم داشته باشد اما بحث من تاریکی‌ها در زیست این عنصر چندزیست! است. درود. دامنه



    جواب فتح الله دهقان:
    سلام
    استاد گرامی 
    من به طور خلاصه اشاره کردم
    اما ،لب کلام من این بود ،در مقایسه با سلفش جلیلی 
    اکر با این زاویه نگاه کنید فکر کنم به حقیر حق میدهید



    نظر محمد عبدی:
    با درود جناب مدیر 
    این علی لاریجانی داماد مطهری برای منم اصلا چندش آور و سکر آور است و انگار وصله ناجوری است بخصوص خاطرات تلخ برنامه سازی هویت بی هویت دوره قدرت ایشان بر اریکه صدا و سیمای میلی و حمله شبانه روزی به خاتمی و تیم اصلاح طلبانش که همه چیز را وارونه سازی می کردند و ایشان نقش صددرصدی داشت و...



    جواب دوم دامنه به دکتر دهقان:
    نرو بمان.‌ بحث دارم بازم: جناب دهقان سلام. شما پژوهشگر هستی، چهره را وقتی می‌شناسانی نمی‌توانی از عمکرد کریه و نکبت‌بار آقای علی لاریجانی در درون قدرت، چشم بپوشی و غمض عین کنی. او شخصیت خسارت‌باری در سیستم داشت. او و آقای سعید جلیلی فرقی که دارند این است سعید جلیلی نادان است و علی لاریجانی کمی علم‌دان. این دو مو نمی‌زنند در ستایش قدرت. پوزش. درود. دامنه



    جواب دامنه به عبدی:
    جناب مهندس محمد عبدی سلام
    بله، آقای لاریجانی در برنامه‌ی هویت که از مؤسسه‌ی حیّان آقای علی خزعلی پسر آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی ساخته شده بود، حتی به زنده‌یاد دکتر عبدالحسین زرین‌کوب هم جسارت و ستم کرد. در کنفرانس برلین هم یکسره در تلویزیون نظام جمهوری اسلامی ایران به رقیبان جناح چپ و روشنفکران تاخت. هر چند در آن کنفرانس قضایایی هم رخ داد ولی این علی لاریجانی بدترین رفتار کرده بود. ممنونم مواردی را مطرح کرده‌ای محمد. درود. دامنه



    جواب محمد عبدی به دامنه:
    با درود قضیه کارناوال عصر عاشورا سیمای لاریجانی پاپوش خاتمی کرده بود و هرگز ازو بابت این جفا و نامردی بزرگ عذرخواهی و جبران نکرده بود. 
    اون پسر خزعلی که سمندر دوزیست واقعی است. علی لاریجانی آدم به مراتب پیچیده ای هست هر چند بسیاری از اهالی دیارشان جالبه آنوسی بودند بعد بابیه ازلی مسلک و اینان برادران هم از عجایب هفتگانه اند هر کدامشان. به نظر فراماسونرهای عهد قاجار پرونده بهتری از اینا دارند.

    جواب دوم دامنه به عبدی:
    مجدد سلام آقای محمد عبدی
    موسسه‌ی حیّان وصل به جاهایی نزدیک به «اط ، ام» بود. البته این علی خزعلی بعدها به جنگ اقاخامنه‌ای رفت و دستگیر شد و بازداشت. و به‌کلی از جناح راست برید و از اپوزیسیون هم داغ‌تر شد و می گوید این با این نظام فقط با درفش می‌شود مواجهه کرد و مواجه داشت. البته خلاصه کردم. من جانبدار هیج یک از سیاستمداران جمهوری اسلامی ایران نیستم. بگذرم. درود. دامنه،



    جواب سوم فتح الله دهقان به دامنه:
    سلام. جناب عالی بهتر از من ریشه تفکر ات قای جلیلی را میدانی و عملکرد ایشان وهم فکرانش را  نیز هم چنین  ! باید بپذیریم شرایط یکی از عوامل متغیرهای قضاوت ماست در برهه کنونی حداکثر خواهی جواب نمیدهد، باید به حداقل ها هم قانع باشیم در خصوص آقای لاریجانی من در مقاله اشاره کردم حیات سیاسی ایشان فراز و نشیب داشته  منظور من همین مطالبی بود که جناب عالی اشاره  کردی ولی معدل را مبنای قضاوت کردم 
    در ضمن من همیشه در خدمت هستم 
    الان در تشییع جنازه هستم 
    باز هم در خدمت هستم



    جواب سوم محمد عبدی به دامنه:
    یک جمله بگویم بهتره من ساکت شم ☺️
    این پسر خزعلی بوی سیر را خیلی خیلی زودتر بقیه اصولی ها به مشامش رسید و بوگیر خوبی است هر چند من هرگز حرفهایش را با اینکه خیلی با حرارت بیان می کند جدی نمی گیرم و...



    جواب چهارم دامنه به دهقان:
    پس جناب فتح‌الله چون در مراسم تشییع هستی، از سمت من تمام. والسلام. ✋.



    جواب پنجم فتح الله دهقان به دامنه:
    در ضمن من فکر میکنم ایشان از خانواده اصیلی هستند و قابل مقایسه با طرفهای مقابلش نیستند.



    نظر جلیل قربانی:
    جناب آقای دهقان
    سلام، روز به‌خیر

    🟫 لاریجانی‌ها تاکنون، خیری برای مردم ایران نداشتند. 

    🟩 به عنوان یک طرفدار اصلاحات، اگر از تمام آن‌چه این یکی از چندین عضو خانواده هاشم آملی کرده، بگذرم، از پخش برنامه "چراغ" در دوره ریاست او بر صداوسیما نمی‌گذرم.

    🟥 او بعد از صرف تمام امکانات صداوسیما در حمایت از ناطق‌نوری و شکست سنگین در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ کینه‌ورزی در حق خاتمی و اصلاح‌طلبان را با برنامه دروغین "چراغ" دنبال کرد تا به خیال خود چراغ اصلاح‌طلبی را خاموش کند.



    نظر جلیل قربانی:
    سلام جناب آقای عبدی
    روز به‌خیر

    🟩 همواره با اصلاحات همراه بودم و هستم و معتقدم که امروز هم در این ایستگاه، باید افراد جدیدی سوار قطار اصلاحات شوند، اما شخصاً لاریجانی‌ها را باور نمی‌کنم.

    خیلی خودم را کنترل کردم تا قلم (صفحه‌کلید) تند نشود.



    نظر آقای علیرضا معافی به دکتر دهقان:
    با سلام و تهنیت و تبریک حتما
    ۱.به فال نیک میگیریم وای .....
    ۲.در هر بر همون پاشنه  میچرخه
    ۳.وصیت نامه رو در اوج می‌نویسند نه در ....
    ۴.تغییر روسای قوا در کشور امید بخش نیست چه برسه به .....
    ۵.آزموده را آزمودن خطاست .
    ۶.بازیگر میدان عوض شده الان مهره عوض کردن فایده ای نداره .زمان خریدنی بیش نیست .



    نظر محمد تقی آهنگر به معافی:
    سلام 
    بر علیرضا 
    این نو جایگزینی 
    در شورای امنیت ملی ،،،،
    باز هم عوام فریبی ،،،،،
    می خواهند بگن حاکمیت قصد حذف تندروها امثال جلیلی هاست
    عجب !!!!


    علیرضا معافی: حکم مردمان کوچه محله ماها رو داشتند ،تا تونستند و وقت کردند و زور داشتن به سرو صورت همدیگه چنگ انداختند و صندلی کشیدن و قندون پرتاب کردند تا روزی رسید که یک خارجی بی مغز و کله خراب زبون نفهم همه ی اینها رو یکجا بر سر همشون داره میاره و الان در علم مدیریت و اقتصاد بهش میگن فرصت های از دست رفته و دیگر چه سود


    علیرضا معافی: لاریجانی باسواده ولی عالم نیست مثل بچه ها غرق در بازی میشه نمیتونه مدیر باشه .

    سید علی اصغر شفیعی دارابی:
    بسمه‌تعالى

    جناب آقاى دکتر یدالله سحابى

    درگذشت مرحوم آقاى مهندس مهدى بازرگان را به جناب‌عالى و خانواده‌ى محترم آن مرحوم تسلیت مى‌گویم. ایشان یکى از مبارزان دیرین با رژیم ستمشاهى و نیز از جمله‌ى پیشروان ترویج و تبیین اندیشه‌هاى ناب اسلامى با زبان و منطق و شیوه‌ى نوین بود و از این رهگذر بى‌شک در چشم همه‌ى علاقه‌مندان به گسترش و رواج ایمان اسلامى در میان طبقات تحصیل‌کرده در دوران خفقان و دین‌زدایى رژیم پهلوى، داراى شأن و ارزش بخصوص بود.
    خداوند ایشان را مشمول رحمت و مغفرت و فضل خود قرار دهد و به تلاشهاى ایشان با چشم رضا و قبول بنگرد.

    لطفاً مراتب تسلیت این‌جانب را به همسر و فرزندان محترم ایشان ابلاغ فرمایید.

    سیّد على خامنه‌اى

    جلیل قربانی:
    سلام اصغرآقای عزیز
    روز به‌خیر

    🟩 بعدها اعلام خواهد شد که همه کسانی که در کنار مهندس بازرگان در مبارزه علیه رژیم شاه قرار گرفتند، نه تنها در کار مبارزه به مهندس بازرگان اقتدا کرده بودند بلکه نمازهای یومیه خودشان را هم با اقتدا به امامت مهندس بازرگان اقامه کردند.

    🟨 دوستی داشتیم‌ که می‌گفت که صادق‌ترین دینداران در کشور ما اعضای نهضت آزادی هستند و درست هم می‌گفت؛ چرا که آنها تنها کسانی بودند که دین را ابزار دنیا نکردند.

     

    ،،
    سلام جناب آق سید محمد
    یک زندگی سالم، از معنویت (=تغذیه‌ی روان) و لذت (=تغذیه‌ی تن) ریشه می‌گیرد و به درختی تناور در آخر عمر می‌انجامد. این مسیر باید نه از آبیاری تن و روان دست کشید و نه از دفع آفات آن. حکومت مالک مردم نیست. ملت را آداب و اخلاقیات و خُلقیات و نیز پیام‌های خدا در ادیان شکل و سامان می‌دهد. با دیدگاه و مقیّداتی -که به‌درستی از آن یاد کرده‌ای- دقیقاً هم‌نظرم. ممنونم که دیده و نظریده‌ای. درود. دامنه

     


    پاسخ‌هایم به اعضا
    در صحن مدرسه فکرت شعبه‌ی ایتا در امروز ۱۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
     
    جناب آقاعیسی دانشور محترم سلام 
    در متن شما اشاره‌ای هم به من داشتی با این جملاتت:
     
    "امیدوارم مدیریت گروه از لاک ِ خود برتر بینی و و همه چیز دانی و برتری طلبی گروهی و صنفی بیرون شود و گروه را به نحوی که یقینا خودش بهتر میداند ، مدیریت کند نه اینکه با شیوه تنگ نظرانه ، منتقدین را طرد و یا وادار به سکوت کند."
     
    استاد من آقاعیسی مرد پارسا فقط بگوبم این جملاتت در مورد من نادرست است. البته شما اختیار دارید آن گونه که به آن رسیده‌ای مرا قضاوت یا معرفی کنید. حتی از سمت من کاملاً آزادید مرا در هر جایی که دیدی چنین لاکی بر تن پوشیدم و در زیر آن فرو رفتم، همان جا بیا مرا آگاه کن که این جابه قول خودت: «خود برتر بینی و و همه چیز دانی و برتری طلبی گروهی و صنفی» شدی. خودم خودم را این طور نمی‌دانم. شما اگر یقین کردی، چنینم، در مددرسانی به خودسازی من دریغ مکن. ممنون. مدرسه تخته‌سیاه‌اس هم نصب است و هم گچ دارد و تخته‌پاک‌کن. من هرگز ناز کسی را نمی‌کشم بخواهد بنویسد یا ننویسد.
     
    خاطره‌ی دامنه:
    در حموم‌پیش لاک‌پِشتی را گرفتیم. آوردیم کوچه. جمع شدیم همه. لاک‌پِشت سرش را کرد به تَه‌اش. هر کار کردیم کله‌اش را از غلاف بیرون نیاوُرد. سِخ پِلخ کردیم نشد. مول شد. یکی از افراد که جیگر صدام حسین را داشت! گفت تیل دِرس کنین. رمه‌های وی عملِه‌وار تیل کردند. من تحت دستور نمی‌رفتم از خوردکی، دست به سیاه و سفید نزدم. او پشتِ لاک، تندیر درست کرد. دستور دوم صادر کرد. گفت تَش کنید. نوکران او کردند. انگله‌ی آتش (=اَخگر شعله) همه را ریخت روی لاک. لاک‌پِشت چنان راه افتاد و چه‌سان کله‌اش را داد بیرون.
     
    حالا آقاعیسی مرد پارسای خدا من لاک ندارم که نیاز به تیل و تَش شوی. من تحت دستور کسی نمی‌روم. آقاخامنه‌ای در رأس نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. ۳۶ سال بلامنازع هم هست. به نطرت کسی که ۳۶ سال در قدرت است، ملت ازین حق خداداد برخوردار نیست، به ایشان نگاه نقادی کند؟! این که خیلی غیرعقلی و غیرشرعی است دهن همه بسته شود و گوش همه فقط گوش باشد استماع. درود. دامنه.
     
    محمد عبدی به دامنه:
    جان تش. برخی ها اینجا می خوانن و میرن جای دیگه چشمه سر و چشمه پلی 
    پسته اشکننه و برای آقا دبیر اینا بشکن زننه و باریک الله هدیه دننه
     
    ،،
    جناب حجت الاسلام آقا شیخ جوادآقا آفاقی سلام
    ابتدا بگویم طبق آیه‌ی قرآن «یُحرّفون ،،،» عمل کنید و از انحراف نقل متن خودداری بورزید. در نقل متن من تحریف مرتکب شدید. من در بند ۱ نگفتم نگاه فقهی آقاخامنه‌ای متصلب است. اما شما را راحت این را به من نسبت داده‌اید. بند ۱ من این بود عینا" :
     
    "۱. نگاه فقهی متصلّب، به وی امید و دل بستند و ایشان هم فقه‌اش با نوگرایی تقریباً زاویه دارد. شعرش عمیق است اما فقهش، از سنت بیرون نزده است."
     
    یعنی تفکر متصلب (=بگیر و ببند) امید بسته است به آقاخامنه‌ای. نه آن که شما برداشت کرده‌اید و یا سخن من نسبت داده‌اید.
     
    انتها هم بگویم مگر از نظر شما هم شکننده است که امثال آقایان الله‌کرم، کاظم صدیقی، حسین شریعتمداری و سعید و جلیلی و آن جبلی تلویزیون و شیخ صادق لاریجانی دور و بری‌های آقاخامنه‌ای هستند که نگرانت کرد متنم! بگذرم. شما در سایر جملات به من خود من تاختی، که چندان اعتباری قائل نیستم به این چیزها جواب بدهم. هر چه دلت خواست سرم تلنبار کن. من در آخر ممنونم از بیاناتی که برای مخاطبان روشن ساختید. با آرزوی سلامتی برای شما شیخ واقعاً پرهیزگار، اما خیلی‌حکومتی! کشکولی. درود. دامنه
     
     
    دامنه یک |
    ،،
    جناب آقای شیخ محمد رضا احمدی سلام
    در دینی که من آموزه‌هایی از آن را آموختم عملکرد و نوشته‌ها و سخنرانی‌ها و موضع‌گیری‌های حاکم را می‌شود بدون لکنت و مجاملت، برای جامعه‌ای عدلی‌تر و حکومتی کارآمدتر مورد بررسی و تحلیل و حتی نقًادی روزمرّه قرار داد زیرا مسائل ایران و جهان و حتی موضوعات نوپدید دین و اندیشه بسیار سیّال است. سپاس از آن دوست پخته و فرهیخته. من در کیش شخصیت هیچ انسان در زمین نیستم. درود. دامنه.
     
    راستی! حتی در نشست‌های سرّی‌ترین موضوعات در بین رفیقان، من راحت و آسان آقای حجت الاسلام سید محمد خاتمی را نقد. می‌کنم و سایر افراد را. صحن و سرّی ندارد برایم. ممنونم.
     
    تقریباً تمام روحانیان قدیمی حاضر در حکومت در سن ۲۵ تا ۳۵ سالگی صدر نظام شغل گرفتند و بسیار هم حوادث انقلاب فراوان بود و کار را بر همه دشوار ساخته بود و جنگ ۸ ساله هم فرصت باقی نگذاشت. حالا اینان چگونه و چه زمان درین مدت داخل حکومت فقیه و حتی مرجع تقلید شدند؟ مرا آقای احمدی شیره‌مالی نخواهی توانی کرد. ارادت.
     
     
    یادآوری عام 👇
    ناهارم امروز همبرگر است از کیلومتر ۵ جاده هراز آمل که نام شرکت را افشا نمی‌کنم که تبلیغ حساب آید، البته همبرگر از نوع ۳۰ در ۱۰۰ که گوشتش اندک! است و مال ما تهیدستان! نه قدرت‌پرستان! کشکولی‌تمام. پس؛ برَم آن را بیج‌مَما کنم و بخورم و بیام واسه چند پاسخ به چند متن یا جواب.
     
    محمد عبدی به دامنه:
    کاله هههههههههههههههههههههه
     
    دامنه دو |
    ،،
    کوفت!
    بِلا!
    ناخاشی!
    مَلکِمیت!
    ممّد! تبلیغ ممنوع است! تمام. والسلام
     
    ،،
     
    محمد عبدی به دامنه:
    🥰🥰😊😊😂😂
     
    جلیل قربانی به دامنه:
    سلام آقاابراهیم، روز به‌خیر
     
    🔸در حاشیه تبلیغ همبرگر
         چند رج پایین‌تر
    👇👇👇
     
    جلیل قربانی به دامنه:
    🟥 استحاله فکری
    طنزیم: جلیل قربانی
    مقدمه: 
    آقای ابراهیم طالبی مدیر محترم مدرسه فکرت طبق معمول، شرحی از ناهار امروز خود را در تابلوی مدرسه فکرت نصب کرد. اما یک تفاوت بین ناهار امروز وی با ناهار روزهای دیگر وجود داشت که مرا وادار به موضع‌گیری و مرزبندی جدی با او و هم‌پالکی‌هایش کرده است.
     
    جناب آقای ابراهیم طالبی
    حالا دیگر چهره شما غرب‌زدگان برای ما آشکار شده است، اگر تاکنون درباره استحاله فکری و تغییر گرایش به سوی خودباختگان شکی وجود داشت، حالا دیگر مطمئن شدیم که دیگر از دست رفته‌اید و از جبهه خودی‌ها به سنگر نخودی‌ها رفته‌اید.
     
    آقای طالبی
    کارتان به جایی رسیده که به جای کَهی‌پِلا و مِرغانه بَوریشت که غذای محلی و سنتی مازندرانی است، غذای مدرن و امریکایی همبرگر می‌خورید و بدتر از آن این است که خوردن آن را که سبک زندگی مرفّهان بی‌درد است، برای اشاعه فرهنگ غرب تبلیغ می‌کنید.
     
    آقاابراهیم 
    شما از همان دسته افرادی هستید که اگر خدای ناکرده، روزی جواد ظریف شعبه فروش همبرگر مک‌دونالد را در ایران دایر کند، ساعت‌ها در صف کیلومتری آن می‌ایستید تا از آن لقمه‌های مشکوک بخورید.
     
    مدیر محترم مدرسه فکرت
    شما با این کارتان، مدرسه فکرت را هم از ارج و اعتبار انداخته‌اید و با هم‌دستی عناصر معلوم‌الحال مانند عبدی در کار تبلیغ محصولاتی هستید که در میز غذاخوری کاخ‌نشینان و مستکبران جای دارد نه در سفره کوخ‌نشینان و مستضعفان."
    پایان متن جلیل قربانی
     
    ،،
    آقا جلیل سلام
    جای خود را پر نکردی زود، متن من جهید جایت را گرفت! دیگر مثل برق جمهوری اسلامی، زود و زود و زیاد نمی‌رود!
    جناب جلیل پاک نکنی! می‌رسم سر وقت متن قشنگ و جذابت! نوبت به نوبت.
     
    دامنه یک |
    حالا جواب
    جناب جلیل قربانی سلام
    باور بفرما از طنزهای به‌شدت نافذی بود که در من رسوخ کرد. اتفاقاً از هفت پاچه لباس روحانیت، همه‌شان مارک غربی و خارجی آن طلب بیشتری دارد در میان روحانیت. مثل:
     
    ۱. عمامه. جنسش وال هندی
    ۲. نعلین. چرم اصلی ایتالیایی
    ۳. عبا. پشم استرالیایی
    ۴. شلوار. تیترون ژاپن
    ۵. لباده. پارچه انگلستان
     
    و هزار پیچ و خم دارد این داستان!
    درود وافر بدون ویفر به پارسایان‌روحانیانِ آنان.
    والسلام. درود. دامنه
     
    دامنه یک | 
    ،،
    سلام جناب مهندس محمد عبدی
    به توجه به بند دوم : یکی از سرچشمه‌های راهزنی و ترور همین منطقه‌ی قفقاز بود. مثلاً یوسف استالین، همان ژزف استالین از راهزنان کوه‌های گرجستان بود. بخشی از ناامنی‌ها و وحشت‌آفرینی ازین قلمرو ریشه می‌گیرد. در داعش هم قفقازی‌ها زیاد بودند. نقش روسیه‌ی پوتین و مِدودف در دورداشتن مرزهای روس از دردسرهای بزرگ. درود. دامنه
     
     
    ،،
    جناب آقای شیخ مالک سلام
    با توجه به فرازهای پایانی مصیبت روضه‌ی امروزت در مورد آقا امام سجاد علیه السلام، به نظرم چنین جزع و فزع که به ساحت آن مقام معنوی نسبت می‌دهند، نه فقط به‌دور است، حتی ممکن است برای تحریک احساسات افراد پای منبر، ساخته شده باشد تا روضه‌خوان مجلسش به تعبیر رایج: حسابی بگیرد. درود. دامنه
     
     
    شیخ مالک به دامنه:
    سلام آقا ابراهیم تشکر که در روضه خوانی شرکت میکنید آن جمله آخر جزء اوج مقدسات مقتل است که از بیان مبارک خودِ امام سجاد علیه السلام است ..بله گریز است تا مستمعین و عزادار از فیض گریه و اشک مستفیض شوند و تحول عظیم معنوی در مجلس حاکم بشود .یک اشکال فنی در این مقتل وارد است آن را نگفتید
     
    ،،
    محمد عبدی به دامنه:
    با درود 
    این منطقه قفقاز یکی از حاصلخیزترین مناطق کشاورزی و دامپروری و بخصوص پرورش ابریشم در طول تاریخ ایران بوده است و دولت صفویه از قبل این ابریشم مثل نفت فعلی با کمک روحانیون آن زمان خوشگذرانی و البته تا حدی ابادانی هم می کردند اما با جدایی قفقاز دوره فتحعلی شاه، بعدها در دوره ناصرالدین شاه و به کمک مشیرالدوله سپهسالار کشت خشخاش در ایران مرکزی ،تهران ،یزد و اصفهان منبع درآمد ایران شد و البته مردمانی بنگی و مفلوک کنار منقلی تحویل پهلوی شد و ...
    و اما جنگاوری و دلیری و سلحشوری گرجیان و چرکسها و خلاصه قفقازی ها در لشکر صفوی و بخصوص شاه عباس کبیر و بعدها شاهان دیگر ایران را از تعرض مصون و حفظ داشت و بعدها نه شاهان صرفا بلکه عوامل دیگری که روزهای آینده خواهید خواند این منطقه را از مام میهن جدا و به روسیه زورگو بدطینت زشتخو ضمیمه شد و من حالم بد میشه هر وقت این منطقه را مطالعه می کنم و جدایی مام وطن را حس می کنم . سپاس از دقت نظر و آورده شما
     
    ،،
    سلام مجدد آشیخ احمدی مکرم
    کمونیست‌ها در اوایل انقلاب روی دیوارهای محل شعار می‌نوشتند:
     
    «زمین از آنِ کسی است که بر روی آن کار می کند.»!
     
    اما بعد، یزد جمع اضداد است:
    با افراد و اشخاص متضاد:
    شیخ صدوقی بزرگ شهید محراب
    سید روح‌الله خاتمی
    شیخ محمد بزدی
    سید محمد خاتمی
    دکتر ندوشن
    محمد تقی مصباح
    و ،،،
    بگذرم.
     
     
    ،،
    باز هم سلام آقااحمدی شیخ کرام
    دشمن و باطل را باید همان‌گونه دشمن‌شناسی کرد، که هست. در محل اشتغال من سال‌های چند کارشناس اسرائیل بودند که وقتی می‌خواستند از اسرائیل بگویند، یک واو را به خاطر علاقه به ایران یا ضدیت با دشمن جابجا نمی‌کردند. آنچه درین جور موارد می‌نویسی نباید بوی تمایل بدهد. من هم تمایلم ظهور فلسطین است، اما در تحلیل تابع میل نباید بود، باید واقعیت را بررسی کرد. درود. دامنه
     
     
    ،،
    سایر پاسخ‌هایم
    باشه
    برای
    پس از مباحثه‌ی
    دو نفره‌ی
    شیخ مالک و مهندس محمد عبدی.
    خدا حافظ همگی ✋✋
     
    محمد عبدی به دامنه:
    تورو خدا باش ما تمام شد 
    من تمام شد 
    من میرم تا ناصرالدین شاه را ببینم چه می کنه با مشیرالدوله و مستشارالدوله ....
    با درود جناب مدیر
     
     
    ،،
    دامنه ۳ | 
    سلام محمد.
    نه میانبحث مهمی ترتیب دادید شما و آقا شیخ مالک. به استنتاج برسید، من کمی کار هم دارم، باز می‌آم. درود بر هر دِ شخ. شخ عبدی سنه‌کوهی و شخ مالک داراب‌کلایی
     
     
    جلیل قربانی به دامنه:
    سلام اقای طالبی، روز به‌خیر
     
    🟥 مدرک تحصیلات دانشگاهی بسیاری از افرادی که در پست‌ها و مناصب دولتی بعد از انقلاب بودند‌ و مدعی کسب آن مدرک از دانشگاه‌های معتبر داخلی و خارجی هم بودند، قلّابی و جعلی از کار در آمد...!
    غیر دانشگاهی را من نمی‌دانم....
     
     
    دامنه یک | 
    ،،
    سلام مجدد، اساساً آقا جلیل
    این قماش روحانیان مردم را به ترک دنیا دعوت می‌کنند و خودشان دنبال پول و دنیا سه‌گام روانه‌اند و سِرمونی ندارند! بگذرم و ممنونم از طنز فاخرتان.
     
    سِرمونی، لغتی در محل ما برای بامشی‌ها که هر چه استخوان و ماس‌پلا بریزند پیش پیشی، باز چشمش به در است و دست! خصوصاً سِیوبامشی‌ها.
     
    ،،
    دامنه دو |
    برق من هم رفت!
    سِس بَیمِه
    حموم‌زنانه جِ بدته!
     
    محمد عبدی به دامنه:
    ول هاکن 
    را دکف برو دارکلا و ..
     
    ،،
    محمد عبدی به دامنه:
    میگم همین الان راه بیفت بیا 
    آخر هفته سنه کوه حسابی خنکه 
    تعارف نکان برو تنهایی سره ورگ وونه ته وس سه
     
     
    دامنه یک |
    ،،
    سلام جناب شیخ مالک
    من متن‌هایی که یقین کنم مال خود فرد است، تا تَه می‌رم. اما بفهم متن از گوگل و سایت‌ها سرقت شده است و به اسم خود جا زده باشند، حتی اِت سِسکِه نخوندمبه. اما اشکال فنی را دقت نکردم در کجای متن خودت بود. درود، دامنه.
     
     
    دامنه ۳ | 
    سلام محمد عبدی
    سنه‌کوه حموم عمومی نداننِه مِن نِمبه!
     
    دامنه یک | 
    ،،
    آقا قاسم بابویه رخف جبهه و پشت جبهه و حتی هم‌محلّه‌ی من سلام. ازت می‌خوام این متن خودت را نه ویرایش بزنی و نه حذف کنی. درین پیامت یک شباهت در الفاظ با یک عمامه‌به‌سر سوسو زد که انتظار دارم تاب و توان و طافت جوابیه‌ی من را داشته باشین. به‌زودی جوابیه‌ی دامنه همان "شِخ عَیلکبر اِوریم طالبی" را خواهین دید. فعلأ مشعوفم و درود. دامنه

    دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    جوابیه‌‌ام به جناب قاسم بابویه
    اول ادب بجا آورم سلام کنم و عرض ارادت: سلام رخفم آقاقاسم. ۱. مرز مهران ایلام بر تو گوارا. بیرون هوای مهران و دهلران ۵۵ درجه فارنهایت برای دلیران! اما، اما، کولربِن چنان خانک و نرم که قونجولوک می‌زنند پتوپیچان. ۲. قاسم یاد تابش سوزان جبهه‌ی جنوب به‌خیر که برخی پاسداران سبزه‌پوشِ جاخوش کرده در قرارگاه‌ها از سردی کولر گازی جنرال آمریکا، یخ می‌کردند عین اسکیموهای آلاسکا. اما ما بسیجیان خاکی‌پوش در جوفیر و سوسنگرد و هفت‌تپه و ابوغُریب و حتی دُب هَردان می‌مردیم از آمدن آفتاب تا خود نالبِن سنگرهای‌مان. ۳. اما قاسم تو فقط به علت ورودم به مسائل روز و نقشم در وظایف فکری‌ام و بیانات انتقادی‌ام برین نظام آفت‌زده‌ی‌تان، کوشش داری عین آن عمامه‌به‌سر مرا به جرگه‌ی ضدانقلاب بتارانی. اما هیچ نمی‌دانی که تو و هزاران رُستم‌ کاغذی‌تان قدِ قواره‌ی یک لَل هم نمی‌توانین بر روحم خراش اندازین، چه رسد به خون‌وخوندار کردن! لابد سَپل خط شط‌علی هویزه و بستان فراموش‌تان شد که ران همه را گاز و گرز می‌زد اما به من اوریم طالبی می‌رسید سپل می‌شد عین زنبور عسل! برات خیلی زود است بتوانی مرا نیش بزنی قاسم! بگذرم. من هر چی باشم، ضدانقلاب نیستم. خیالی لَلِمباز شو ثانیه‌هایی برو بگرد به خانه‌های داراب‌کلا که کدام آخوندها و غیرآخوندها عکس مفرّح فرح و عکس مدرّج و تاجدار شاه را تا شب ۲۲ بهمن ۵۷ تن کَت و بیج کُت و بغل قدک و درز جیب‌شان پایین و بِریم (=بیرون) نیاوردند! حالا برای من شدی داروغه‌ی آقاخامنه‌ای بر رخم گُرز و دَره می‌کشی! معلومه تره درِه! ۴. هشدار می‌دهم رخفم قاسم بگو با من در نیفتند، من گردن‌دکته‌تر از آنم که خیال درو می‌کنند. بگذرم. تو را مردِ خاک و خدمت می‌دانم، فقط جهلت تو را عین قلنجری مَر چنبره زد. آنان آلوده‌اند. من دستخط شب‌نامه‌های تمام‌شان را در کیف اسنادم دارم و حتی خانمم را نشان ندادم تا آبروی آنان را مصون دارم. نزدم حد و حرمت آنان محفوظ است و حرمت‌شکنی در فاهمه‌ی من نیست. لطف کن بگو به آنان اگر ادامه دهند، وارد میدان می‌شوم و هر چه دارم، می‌ریزم صحن و اعلان. ۵. هر بار بر برادر ارشدم نَشتَر می‌زنی، بزن. بزن. برن. اما برادر ارشد من، پرهیزگاری‌اش آن‌چنان هست که آدم‌هایی کناری‌اش، گفتارش را ریشه در همین اصل اخلاقی‌اش می‌دانند. او بی‌نیاز از دفاع من است. فقط بدان تمام کسانی که در بالای نظام‌تان مورد حَب تو هستند، فقط کافی‌ست یک دوره شناخت قرآن را پیش آقای ابوطالب طالبی مشهور به آقای وحدت بگذارنند و بیآموزند. تردید ندارم دست از وحشت بر میهن و مردم می‌کِشند و از کُشتن حرف نمی‌زند و بر کِشتن دست می‌برند. ۶. ازت قاسم ممنونم که مرا سُخره‌ی خودت می‌کنی، بدان اما رخفم تسخیرم نخواهی توانی کرد. در عُرضه تو و هزارها عین تو نیست. یقین دارم دوستم داری: چون یکم: هم خوشگلم! عین تِ. دوم: جذَبه دارم که تو را هم مجذوبم کرد. سوم: اهل وفایی، نه جفا. بدان پس قاسم، تو تانک و من اَرمنجی. ولی هیچ توان نداری با چرخ‌های آهنین‌ات مرا لِه کنی، حتی از رویم رد شوی. باز زنده از زیر تانک بیرون می‌آم. ارمنجی بر هوشش تکیه دارد، تانک به فرمانش. فرمان هم دست تو نیست قاسم! تو فقط راه می‌ری که زیر بگیری. خوبی؟ سلامتی؟ خداقوت داری.

    نیمه‌ی مرداد ۱۴۰۴
    ابراهیم طالبی دامنه دارابی
    داراب‌کلا : کنار رَف بِن خونه‌ی ارثی‌ام در حموم‌پیش

    ،،
    آشیخ محمدرضا سلام
    مثال می‌زنم پس، چون جناب‌عالی به طرف بحث خودت انگ نمی‌چسبانی، آدم آسان وارد بحثت می‌شود:

    ۱. در جنگ ۱۲ روزه‌ی اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران، ارتش‌شان همان شب نقشه‌ی نظامی انجام داد و یک‌جا بالای ۸۹ نفر رده‌بالای نظام را در مشاغل حساس نظامی و اطلاعاتی و اتمی ترور کرد. حالا شما چند اسم نام ببر که ایران چند سرِ مطرح ارتش اسرائیل یا سایر سیاسیون را در طی ۱۲ روز زد؟

    ۲. ارتش اسرائیل طرح غافلگیری شبانه را پیاده کرد و ۱۲ روز زد و رفت. حالا شما که به نقل سخنرانان می‌گویی جمهوری اسلامی ایران حتی می‌توانست در صورت ادامه‌ی جنگ در روزهای بعد، اسرائیل را کلاً نابود و محو کند، خاب، اینک که خیالش آسوده‌تر شد، مثلاً یک جنگ پیش‌دستانه کند و آن رژیم را از صفحه‌ی روزگار بردارد. هیچ نقشه و طرح عملیاتی نه سپاه داشت، نه ارتش که اساسا" از این ارتش خود حکومت ایران هراس دارد که نکند به ملت بپیوندد!

    ۳. آقا احمدی جنگ با هر جایی، برای میهن خسارت، بار می‌آورَد. بهتر است این نظام دچار تب شما، تب‌بُر را به خودش بزند و پول میهن را برای برق و آب و گوسفند و شتر و بره و بحر و برّ و بیابان هزینه کند. درود دامنه

    ،،
    من اساساً از هایپرها بیزاری می‌جویم جناب شیخ محمدرضا. خرید را باید از بقّال باانصاف و ارزان‌فروش و قانع و حلال‌خور کوچه پس‌کوچه‌ها انجام داد. الآن ارسال صوت در صحن می‌شه، انجام داد، از بس بر لَه، نه علیه‌ی مدیریت مدرسه فکرت، جنبش مطالبه‌گری راه انداختی! کشکولی. البته خردمندانه و مدنی. به جمهوری اسلامی خودتان یاد بدهید وا ! سپاس آقا. سلام هم سربارش. درود. دامنه

    ،،
    آقا شیخ محمدرضا سلام سه سِواره
    گتاب بابل و آمل را راندی قم، حالا بکوب بران ایلام. بله، بستنی میدان بستنی زنبیل‌آباد هم به‌راه است. یاد زیگورات چغازنبیل شوشتر به‌خیر. تا آن بالای بالای آن هم رفتیم و بستنی و حلوا و خرما خوردیم! جنگ هشت‌ساله برای خودش چارچوب داشت، این جنگ ۱۲روزه فقط بَروش،بَروش بود! درود. دامنه

    ،،
    سلام جناب حجت الاسلام آشیخ محمد نجفی
    حرف هم بزن! فقط استیکر که مزه نمی‌ده.
    کشکولی: امام مهدی علیه السلام عجله ندارد، چون مهیا نشد هیچ، بلکه جمهوری اسلامی ایران آخوندی‌شده‌ی ایران، بدتر زمینه‌ی آمدن امام عصر علیه السلام را مؤخّرتر کرد! روح ابوی‌تان آیت الله آقا دارابکلایی شاد و خدا همسرتان و مادرتان را غریق رحمت کناد. درود. دامنه

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    آشیخ محمدرضا سلام
    این هم آش شب ارم
    الآن می‌فرستم: 👇

    دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:
    این آش ارم
    من هم دلیک‌اشکم
    نوبت ایستادم
    اما خوش‌شانسم!
    زود به دیگ رسیدم
    دامنه‌ام در دامن آشم؟ محضر ماشم!

    ،،
    حجت الاسلام استاد شیخ احمد باقریان سلام
    با آن‌که مذهبیون و روحانیون از نجف تا مشهد، از دارایی معنوی‌یی چون احادیث گوهربار معصومین علیهم‌السلام برخوردارند و هر روز روحانیون برای مذهبیون منبر و محراب می‌روند، اما همچنان این سخنان مهم امامان و پیامبران -سلام خدا بر تمام‌شان- در مغز مذهبیون فرو نمی‌رود و محتاج‌ترین نسل معاصرند در رسیدن به فضلیت و اخلاق. حرفم مانند همیشه حاشا و کَلّا هم دارد. درود. دامنه

    جلیل قربانی:
    سلام روز به‌خیر آقاابراهیم

    🟨 استراتژیست‌ها می‌گویند در هر عملیات نظامی، در صورتی که نقشه غافلگیرانه برای اجرا داشته باشید، انگار استعداد و توان نظامی خود را ۲۵ برابر بیشتر کرده‌اید.

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    جناب جلیل سلام
    من همواره برین نظر بودم که هیچ کاری در بخش نظامی و حمله و جنگ، بر اصل غافلگیری پیشی ندارد. هر چند اخلاق و ادیان بر رعایت حقوق و جان مردم در زمان غافلگیری امر و نهی‌های مهمی دارند، اما این یک کار مهم در جنگ است. در هشت سال دفاع مقدس این ضعف و قوت‌ها را عین به عین دیدیم. ممنونم آقاقربانی که نکته‌ی مهمی را مطرح کردید. درود. دامنه.

    دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    جناب حجت الاسلام آشیخ جوادآقا آفاقی سلام
    یک نصیحتت بکنم گوش کن. عاید است برایت چون آنچنان مستغرق در حکومت و حمایت مطلق از قدرت شده‌ای، گاه اخلاق از پیش و پَسَت عین رزرزماهی لیز می‌خورَد! مرد آخوند تقواپیشه‌ی حج‌دیده! شما دیگه چرا؟ آقای شیخ احمد باقریان استاد و بزرگ‌مان در بیان خود، مطابق سیره‌ی حسنه فروتنی کردند و لفظ «امر کردند...» را برای من به‌کار بردند. نکند به نظرت باید می‌نوشتند مدیر مدرسه «التماس و تمنا کرد». شما شیخ جواد خوش‌اخلاق، لطف کن به ایشان بی‌حرمتی نکن. که اگر بر همین مِنهَج بمانی گویی حج اخیرت را گذاشتی رو طاقچه‌ی خاطره، نه برای خودسازی خود و جامعه. آخه شما خود، تشنه‌ی منبررفتن هستی و گرسنه‌ی هزاران پندآموز پای تکیه. چرا از آدابی که مردم را شو و روز، مژده می‌دهی، آنات و ساعاتی از آن، عاری هستی! من کی باشم که به استاد باقریان ملای پرنکته‌دان امر کنم. حالا از زبان خود مدیر بشنو، که من در دعوت این‌بار شیخ باقریان، هیچ نقش و نقشه‌ای نداشتم و فقط رایرنی‌ برخی از اعضا را به اطلاع ایشان رساندم و لینک را جهت ورود. ایشان آنقدر اکراه کردند که باز من کلمه‌ای هم اصرار نکردم. تا سرانجام خود آن رایزنان، مستقیماً وی را قانع کردند لینک مدرسه را مجدد لمس کنند و وارد شوند. به مردم حُسن ظن کن آقای شیخ جواد آفاقی. و بر رخسار مخالف فکری خود خشم نپاش. به خندان‌بودن خود اقبال کن. درود. دامنه

    ،،
    سلام آقاقاسم
    مگر یادت نمی‌آد؟ در جبهه گاه ماشین تدارکات غذا نمی‌آد می‌رفتیم سر گونی، نون‌های موش‌خورده را آب می‌زدیم می‌خوردیم، قوت تن بگیریم صدام حسین را نذاریم یک وجب میهن را بگیرد. و نگرفت. حالا این جمهوری اسلامی آخوندی شما کاری کرد که اسرائیل داخل حکومت راهرُو و دالون زد و هنیه را در ساختمان سپاه قدس! در جای خوش آب و هوای تهران ترور می‌کند و در جنگ اخیرش با جمهوری اسلامی ایران، حتی ساختمان کرم‌رنگ ستاد فرماندهی سپاه در قصر فیروزه اتوبان شهید عباس دوران را شب با اف ۳۵ و اف ۲۲ می‌زند و فرماندهان رده‌بالا را یکجا ترور می‌کند. قاسم سَرساب باش آقای سعید جلیلی و پیمان جبلی شما را سرویس اطلاعاتی فرانسه صید نکند! درود. دامنه. اشکم‌بل‌تر از خود قاسم بابویه دیار بشری دنیهه! از مهران بیا، بریم بِز و گوسفن و لر منگو آب بدیم! آنقدر چریدند، نشخوار نمی‌توانند بکنن. بگذرم. بِرو، بٌرو.

    ،،
    جناب آقاعیسی رمضانی سلام
    دانشور استاد و انسان وارسته. از سوءظن خودت نسبت به من بزن بیرون رفیق. من در دعوت این‌بار استاد باقریان حتی یک ثانیه به ایشان تقاضایی نکردم. فقط لینک مدرسه را آن رایزنان محترم با ایشان، از من خواستند به استاد باقریان بفرستم. همین. به شخصیت پاک و مبرّای توی رفیق متقی، نمی‌آید که وارد تله شوید و پایت به سیم‌ گل‌تله گیر بیفتد. حیف هستی تو استاد خوب من. درود. دامنه

    ،،
    جناب آق سید محمد وکیل سلام
    تازه رسیدم به نقدی که بر متن من نوشته‌اید. از آن رفیق گرامی‌ام ممنونم که دست به نقد متنم بردی و هر جا احساس کردی که من در نوشته‌ام به نظرت لغزیدم و یا به حدس یا حتمت بر قاعده‌ی نقد، وفا نورزیدم، نقادی کردید. در جوابم به مقداری که قادرم، وارد می‌شوم. بسیار ممنونم. درود. دامنه

    ،،
    سلام جناب حجت الاسلام آقای شیخ جواد آقا آفاقی
    ازینکه همین‌مقدار فروتنی ورزیدی تحریف لفظی در نقل جمله‌ام صورت دادید، اثربخشی این حرکت‌تان در اذهان خواهد مانْد. اما تحریف معنوی یا همان مفهومی در نوشتارهای من وجود ندارد. زیرا این کار از کسانی برمی‌آید از ضعف‌های خروار خروار این نظام هیچ اطلاعاتی نداشته باشند. آنقدر مسیر جمهوری اسلامی ایران توسط آخوندها و باندها و برخی از سرکردگان سپاه -که به‌ناحق عرصه‌ی سیاست را جولانگاه خود کرده‌اند- کج شد که بارش بیشتر بز زمین ریخت یک‌وَر لوپّه دارد بقیه را می‌کِشد اما تِلوتلو می‌خورَد. پس نیازی نمی‌بینم حتی در نقد آرای امام خمینی متوسل به تصرف و تحریف شوم. باری گفتم، هیچ کسی حتی امام خمینی حق ندارد برای کشور و مردم وصیت‌نامه بنویسید. ملت راهش را سیّال و بر حسب زمان و مکان پیش می‌برد. وصیت نوعی دخالت در امور مردم است و هیچ پایه و اساس حقوقی و سیاسی و دینی ندارد. وصیت مال ارثیه است و اگر شد سفارش به خاندان خود. الآن وصیتنامه امام خمینی را دانشگاه‌ها درس می‌دهند! بگذرم. خواستم مثالی بزنم. زیرا شما حرف امام خمینی را دله آوردی. درود. دامنه

    ،،
    جناب آشیخ مالک رجبی دارابی سلام
    چون حوزه‌ی نفوذ معاویة بن ابی سفیان را وارد متن کردید، خواستم بدانم بنی‌هاشم هم همکاری با سلطنت اموی داشتند. چون خود معاویه ۴۰ سال حاکم مسلمین بود. ممنونم. درود. دامنه

    ،،
    جناب جلیل قربانی سلام
    آقا نکات آموزشی مهمی مطرح کردید. ممنونم و با بندهای آن موافقم. درود. دامنه

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    یادآوری عام 👇
    پایان پاسخ‌هایم
    می‌ماند پاسخم به فرازهای
    متن آق سید محمد موسوی که در وقت آن می‌آم
    والسلام. نامه تمام. ✋✋

    ،،
    مباحث ۱۶ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
    مهندس محمد عبدی سلام
    لفظ کفر و لفظ وحی در تلقی مفسران هر کدام ۱۷ معنی دارند. مثلاً یک معنی کفر یعنی پوشش. مانند کفرم را در نیار. یک معنی دیگرش یعنی ناسپاسی. مانند کفر نعمت. و معنی خیلی شاذّ آن هم یعنی انکار حق با آن که می‌داند حق است. پس، کفر بارها در میان سینه‌ی مردم طی شبانه روز رفت و آمد می‌کند. البته کغر فقهی درین میان، واویلا می‌کند. زیرا فقیه یا متشرعین متنسّک با کمترین چیزی، متوسل به آن می‌شوند. بگذرم. نبرد کفر را برای خود میدانِ "باز"ی دارد و وسعت "بازی‌های فقهی". درود. دامنه

    ،،
    سلام جناب آق سید محمد
    ادامه‌ی جواب دیروزم به آن رفیق گرامی‌ام:

    به بند ۱ ات:
    ساختار نظام و قانون اساسی آن و حتی شریعت، دستِ حاکم مسلمین را به اصلی‌ترین عنصر پویایی دین یعنی عدل، گره زده است. منتقدین برین نظرند این شرط مفقود و دست‌کم مخدوش شده است. و فراساختاری رخ داده است.


    به بند ۲ ات:
    در ادبیات سیاسی شاکله‌ی فرد باید مورد داوری عمومی قرار گیرد، حتی در نظام کمونیستی شوروی، در حکومت امپراتوری ژاپن، هم هیروشیتی مورد قضاوت ملت قرار گرفت و هم خروشچف و استالین. شخص و شخصیت برای شهروندان امری مجزاست، اما برای حاکم و حاکمان موضوعی متداخل است،


    به بند ۳ ات:
    در منظر منتقدان این نگرش است که نه فقط قانون اساسی و توافقات عرفی نادیده گرفته شد حتی نسبت به سند چشم‌انداز و نیز گام‌دوم، هم وفا نشده است.

    به بند ۴ ات:
    راه‌حل‌های بسیار زیادی از سوی منتقدان ارائه شد. نه فقط اعتنا نشد، بلکه انگ زدن شد. مهمترین چاره انتقال قدرت است که نیز بازگشت به آرای ملت و نیز ترک سیاست سنتی گردن‌گرفتن امور ملل دیگر.

    النهایه، آق سید محمد موسوی وکیل گرامی ممنون هستم متن مرا مورد بررسی و نقادی قرار داده‌ای. درود. دامنه

    ،،
    سلام و سپاس محمد.
    اشاره‌ی بسیارمهمی کردی رشد تفکر رساله‌ی جهادیه به جای رساله‌های حیضیه! و نفّاسیه! و استحاضیه! مردم غش آورده بودند برخی فقیهان از بس روی موهومات تفقه می‌نمودند! بگذرم! درود. دامنه

    ،،
    جناب آقای شیخ مالک رجبی دارابی سلام
    بابت پاسخت در مورد سلطنت امویان ممنونم. حرف مهمی زدید که نشان مطالعه‌‌ی مسلطت بر تاریخ صدر اسلام است. از نظر من، شاید یک ریشه‌ی رشد فرهنگ زیبای "تقیه" در حفظ کرامت و جان مؤمنان، همین منع آل هاشم به همکاری با امویان و عباسیان بود. بسیارسپاس شیخ خوشگله! که هیچ نیاز به لیزکردن رخساره و مالیدن مُشک بر لباده و کشیدن سُرمه سرِ پلک‌ها نداری. ذاتا" زیبایی شیخ خوب و خوش‌خُلق من. درود. دامنه

    راستی برای متنت از "استدعا" به پایین، هم گویمت: یک استکان کمرباریک آب‌هویج بدون شِکر بخور، جوشی نشی! به تو فقط خوش‌اخلاقی می‌آدَتِت. تو فرض کن من لِر مَنگو! و حتی لنگ گوسفن! پس راحت و دلرحم بدون غازکَل‌دَس‌چو ببرم قنات‌پشون آب بیآشامانم! دوستت دارم. نخن!
    ،،
    جناب آقاجلیل سلام
    مهندس میرحسین موسوی در مقام نخست‌وزیر ایران یکی از قدرتمندترین سیاستمداران ایران ظاهر شد و یک ریال حرام و یک ورق پرونده‌ی زد و بند مالی در زندگی او پیدا نشد. ازین‌رو دست حکومت و حاکمیت که پس از سال ۸۸ این مرد صالح و انقلابی راستین را به حصر برد و هزاران تهمت و حرف بد به او زد، حسابی خالی است! آقا حرفت را تصدیق می‌کنم آقاقربانی. درود. دامنه

    ،،
    آشیخ جوادآقا آفاقی سلام 
    در مورد مباحثه‌ی دوجانبه‌ی آقای شیخ احمد باقریان و شما آقای شیخ جواد آفاقی
    نظرم این است: حالا ایشان به عنوان یک مجتهد و روحانی مسلط به معارف اسلام اگر خواستند از یک سخن معصوم علیه السلام لایه‌ای را باز و شرح کنند، باید دم امثال شماها را ببینند؟ منطق شما درین مواجهه‌ی با ایشان مسموع نیست. سخنان پیشوایان دین خصوصیا" چندین بطن دارد، ایشان خواست بطن مدارا از پیام آن امام علیه السلام را بشکافند، چه ربطی دارد که شما به علت فضل وی و فهم قوی‌اش، مانند شیرهیمه جِرکّه‌جِریکّه می‌آیی! درود. دامنه

    شیخ جوادآقا آفاقی به دامنه:
    سلام علیکم. جناب آقای طالبی 
    شایدایشان مجتهدشما باشد. وهمچنین سخت تحت الحمایه. 
    ولی برداشتم اینگونه نیست.

    ،،
    دامنه یک | به شیخ جواد آفاقی:
    نرو
    حرف دارم
    سلام آشیخ جوادآقا آفاقی 
    سلام مجدد. پرسشم این است در زیر:
    ایشان به عنوان یک شیخ حوزه آیا حق ندارند از روایت امام صادق علیه‌السلام -که بیشتر فقه حوزه دور قال الباقر علیه السلام و قال الصادق علیه السلام دور می‌زند- یک تعلیم عمومی بزنند و یک لایه از هزاران لایه‌ی سخن ژرف امام صادق پیشوای دانشمند شیعیان را باز کنند که شما به جای برافروختن، برآشفته می‌شوین؟ منطق سخن شما با ایشان از نظر من، مبتلا به غرض‌ورزی شده است. من خواننده‌ی متن شما و ایشان هستم، پس بازخورد حرف خودت را هم تاب داشته باش، سپاس. درود. دامنه

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    سلام مجدد آشیخ جوادآقا
    پس حواس باشد خیابان فلسطین قوس پارک دانشجو نروی! نقل است دو سمت سراسر این خیابان عینک‌فروشی‌ها همه مال بهائیان است! همان‌هایی که در حیفا اسرائیل مقیم شدند و جمهوری اسلامی شما در جنگ ۱۲ روزه آن شهر را می‌گویند می‌زد! شیشه‌ی آلمانی بنداز مثل من که در روز و شب مثل کینگسوکرک (=کرم شب‌تاب) نور می‌زند! شیشه‌ی ساخت حوزه‌ی علمیه‌ی مدرسه‌ی معصومیه‌ی خیابان بلوار امین قم را نزنی! درود. دامنه

    ،،
    جناب آقای قربانی سلام
    در مورد همه‌ی بندهای پست چکیده‌‌ات نظر نمی‌دم، اما به بندهای ۵ و ۶ دو نکته می‌گویم:

    به ۵ : در مدت جنگ ۱۲‌روزه روزی جایی رفته بودم، دیدم متصدی آن ساختمان می‌گوید این مدت هنوز یک آخوند درین حوالی ندیدیم!

    به ۶ : روز اول قضیه‌ی غزه تحلیل چند وجهی نوشته بودم و در یک وجه آن گفتم چون جمهوری اسلامی همجوار با اسرائیل نیست، توان حمایت از غزه را ندارد، بهتر است با رایزنی حل کند اما آن موشک‌های سال گذشته را زد و مذاکرت در مصر پاشید. حالا مردم غزه گرفتار سیاست‌های غلط جمهوری اسلامی ایران و آتش جهنمی ارتش مجهز اما بدون قید و قانون اسرائیل شدند. بهانه برای اسرائیل مهیا شد هر بلایی سر فلسطین و تمام خاورمیانه بیاورد و سران حکومت جمهوری اسلامی ایران را در هراس جنگ دومش مشغول ساخت. درود. دامنه

    ،،
    محمد عبدی:
    با درود مدیر جان 
    ببخشید شرمنده رو نوشته شما نظر میدم 
    اسرائیل بدون قید و قانون نیست این جمله مرا معترضه حساب کنید نه طرفداری که مبادا ان بصیرت گوی رفیق حسن بصری ما را متهم به طرفداری و پرونده علیه ما شکل دهد .
    برای آن حرفم که قید و قانون دارد اگر لازم باشد کلی توضیح و مطلب دارم .

    ،،
    سلام جناب آقای دکتر فتح‌الله دهقان سلام
    گزارش مسئولیت‌شناسانه‌ای نوشتی. آبیدر سنندج گفتی، دلم رفت به سال ۱۳۶۱ که مسیر جنگ ما بود و یادآور خاطراتم. به شما گزارش کنم حال و وضع جنگل هیرکانی هم از کُنج مُغان تا تنگ گرگان و گلستان خوب نیست. مَمسنی شما حالش شبیه حال مَمسِن‌دَکته‌ای ما داراب‌کلا است که خونه‌ی ما آمدی و چهار کیلومتر آن‌سوتر است و شده آشغال‌سوزانی! ممنونم دهقان. درود. دامنه

    ،،
    سلام جناب آقای دکتر فتح‌الله دهقان سلام
    سندی هم دیدی که اسرائیل تقاضای آتش‌بس کرد؟! آن‌هم تقاضا از آمریکا که خودش با اسرائیل با هم در جنگ با جمهوری اسلامی ایران و بمباران نقاط حیاتی میهن ایران بود. شما پژوهشگر قهار و محتاط و حساسی هستی. می‌شود سند رو کنید رفرنس من در تحلیل‌هایم شود. دهقان ممنون می‌شم! درود. دامنه


    جواب دکتر فتح الله دهقان به دامنه:
    سلام
    استاد گرامی 
    من از رسانه ها دیدم 
    وبا توجه به آن اشاره کردم
     از لطف حضرت عالی ممنون و متشکرم من اگر چیزی دارم از حضرت حق است ،از روی لطف کرمش به حقیر عنایت کرده است 
    امیدوارم بتوانیم شکر گذار نعمتهایش باشیم


    ،،
    باش تا یک حرفم را بگویم آقا دهقان
    سلام دکتر آقا فتح‌الله
    از آن جا که من سه دهه بیشتر است با خصلت‌ اصلی علمی تو آشنا هستم. شما کوشش داشتید چه در مقالاتت، چه در کتاب‌هایت، چه در تحلیل‌هایت در روزنامه آفتاب یزد، از هر چیزی که از قطعیت آن آگاهی نداری، پرهیز کنی. حتی بارها برای تدوین متن دنبال سند و منبع گشتی. تازه، اگر نمی‌یافتی دست از آن متن می‌شستی. این بود گمان کردم تو سند دارید که اسرائیل تقاضا کرد. البته بهتر بود در متن خود قید می‌کرد بر پایه‌ی نقل رسانه‌های جمهوری اسلامی ایران. سپاس بی کران. درود، دامنه.

    دکتر فتح‌الله دهقان به دامنه:
    سلام. فرمایش حضرت عالی متقن، علمی و منطقی است ،چشم از این به بعد سعی میکنم رعایت کنم
  • ناشناس
    ناشناس می گوید :

    قاسم بابویه به دامنه

    در ۱۷ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : سلام اروین رفق خار ته در پاسخ بند ۴ آقای سید محمد موسوی گفتی تنها جاره تغییر انتقال حکومت است ، نیز میر حسین منافق هم در بهبوحه جنگ ۱۲روز اسرائیل و آمریکا رفراندوم و مجلس موسسان تغییر حکومت را پیشنهاد کرد و رجوی خائن و تروریست مزدور صدام و اسراییل و آمریکا و ۱۷هزار آدم کش هم تایید حمایت و از هم سازمانی قبلی و هم پیمان فعلی خودش پشتیبانی و اعلام آمادگی کردند فرق بین دو منافق شناسنامه دار با تو رفق خار در چیه غیر از هر سه تای حرف در یک راستاست یعنی هرسه در صدد نابودی یا تغییر جمهوری اسلامی هستید مگر برای من ننوشتی که من ضد انقلاب نیمه نتیجه و ثمره انقلاب جمهوری اسلامی هسته اگر نی چرا مخرج مشترک شما سه نفر یکیست اسرائیل و آمریکا هر دو زیادی خوردند و بیشتر از دهن شأن نتانیابو گفت سه روزه ایران را سرنگون می کنیم ترامپ قمار باز گفته بود ایران باید تسلیم شود و زنگ بزند و اعلام کند تسلیم شدن را حال در جنگ ۱۲روزه کی پرچم پایان جنگ را بالا برد ما طرح و نقشه نداشتیم خجالت خوب چیزیه تلاویو خالی از سکنه شده بود و آمریکا وارد شد ضربه زد ضربه متقابل و شدید خورد و جنگ را از صبح خاتمه دادند از طریق قطر و مشاور ترامپ گفته بود اسراییل نیاز به صلح دارد چون ذخیره دفایی اش تمام شد و ایران تجزیه نشد آقای افق خار ، راستی ته همیشه یک کف دست برای من می نوشتی این دفه دو وجب زیاد پرت و بلا نوشتی مگه وجبی تره پول دنه 😜 ته بمویی حموم پیش زون درازی کاندی تجه کار دارمه در رف لو تره دم بدم بند سر اودله خفه بوشی

    ضمنا پشت سر آیت الله عظما امام خامنه‌ای رهبر هوشیار ما مراجع عظام تقلید سیستانی قدرتمند نجف مکارم شیرازی بزرگ نوری همدانی سترگ جوادی آملی بی نظیر حسن زاده آملی عارف منجم ریاضیدان فیلسوف و همه چیدان و آیت الله بهجت و آیت الله بهاالدینی اکثریت مردم شریف ایران بودند و هستند تو در جنگ ۱۲روزه دیدی ، آن آدمها یی که نام بردی از رهبر ما گریزان بوده و هستند مثل خودت معلوم الحالند کسی تره برایشان خورد نمی کند اینم قایم دار

  • ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
    ابراهیم طالبی | دامنه دارابی می گوید :
    ،،
    یادآوری عام 👇

    بَق بوردِه...!
    نِت دره...!
    گرمی ولی حِل‌حِل بیاردِه مِرِه...!
    با این‌همه هراهرا و حراره...!
    جواب اما به جواب‌ها را الآن اِمبِه دِمبِه...!
    یکی که برگردان محلی به فارسی‌اش خارِه...!
    برگردان هاکانِه...!
    تا مدیر خاش جاماله، پَشتیم‌پَلی بَوووشه...!
    و در پاسخ ماسخ، کم نییارِه و عین وِرگ‌ماز وز وز نکانه...!

    سید حمید دارابی:
    سلام
    برق رفت
    اینترنت وصل است
    از گرمی هوا بی تاب شدم
    با این همه سرو صدا و گرما
    الان می آیم تا جواب شما را بدهم
    یکی که به زبان محلی اشراف دارد به فارسی ترجمه کند
    تا مدیر در جایی که نشسته است تکانی بخورد و سرحال شود
    تا در پاسخ کم نیارد و مثل زنبور بزرگ (زنبور بی عسل) سرو صدا نکند

    دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    سلام حاج سید حمید آقا
    آقا دوست دلنشین من، چقدر مترجم زبردستی هستی. ممنونم. به خانم دکتر هم سلام عمو ابراهیم را برسان. خیلی از حضورت در این برگردان خشنود شدم. از جواب آقا قاسم بابویه شروع می‌کنم. یعنی از بِن به بالا. بسم الله.

    ،،
    سلام آقا قاسم بابویه
    ۱. هر آن‌چه را که در متن‌ها به منِ رَخِفت انگ و منگ و چنگ و کشِه می‌زنی، نه فقط جدی نمی‌گیرم، بلکه می‌دانم تو مرا خطاب می‌کنی، ولی به دیگران چِک می‌دی. اما بدان قاسم شبیه‌سازی‌های تو به دردِ همان قارت‌خیل پِل بِن خاننِه! تِ هنوز هم وَگ‌کپِّل‌زَن هسسی؟! فکر کردم فیوز موشک را بلدی نصب کنی! پیاده‌ای از بیخ کِه!

    ۲. مگر انتقال قدرت امری قبیح است؟! روانشاد نلسون ماندلا، خود، قدرت را ترک کرد درحالی‌که کل آفریقای جنوبی (با اکثریت قاطع) همچنان دوستدارش مانده بودند. اما مرحوم ماندلا با انتقال قدرت، فرهنگ جهانی ساخت و خود محبوب جهان شد. حال آن‌که در مورد آقاخامنه‌ای، کاملاً روشن است آن موقعیت را در بین ملت و میهن ندارد. مردم در موردش متفرق شدند، نه متحد. انتقال قدرت با روح دین ناسازگار نیست! قاسم! حتی سفارش هم شد ای تیفنگ‌به‌دوش. بگذرم. انتقال قدرت، یک رفتار مدنی و مدرن و اخلاقی است

    ۳. من لِش‌دلِه‌ی بالمله جه عبور کردم، گت‌چال را رد کردم! چون نرگِس‌آمن نشست دارم. آن تیفگ پُرخشاب را بَوِر اسلحه‌خانه‌ی سورک سپاه، بذار ببا پیشم پافنگ کن. تا تو را از خاورمیانه آگاه کنم. کاغذ و مداد ببار رخف. ناهار هم لینگ و دست مرغ و دمبه‌ی دِمبل است! بهت می‌دم ول‌ویلانگ نری ببخل. درود. دامنه

    ،،
    سلام آقای علی غلامی‌نژاد
    من چندین بار است طی این چند سالی گفتم کشور را آقای سعید جلیلی دارد هدایت می‌کند. البته یادت باشد سعید جلیلی همه‌ی جهل و نادانی‌اش یک طرف، آقای علی لاریجانی همه‌ی نیرنگ‌بازی‌هایش یک طرف. این لاریجانی‌های ۱ و ۲ و ۳ و ۵ به جمهوری اسلامی شما آنقدر ضربات زدند، خاندان اموی بر بنی‌هاشم نزدند. بگذرم. درود، دامنه

    ،،
    مهندس محمد عبدی سلام
    همان اول هم، متن من واضح بود.
    عینا" آن جمله‌ام را نقل می‌کنم:
    "و آتش جهنمی ارتش مجهز اما بدون قید و قانون اسرائیل شدند"
    از سوی دیگر، من پارسال گفتم پاسخ موشکی ایران اگر یک ماه تأخیر می‌افتاد، به مصلحت خاورمیانه نزدیکتر بود و چون مذاکرات در مصر داشت به نتیجه می‌رسید که موشک‌های ایران، روند را وارونه کرد. درود. دامنه

    ،،
    سلام آق قاسم
    با قال رض حاجی سید ممد: خامبِه دَنی بووووشی!
    کشکولی.

    ،،
    حجت الاسلام آقای شیخ جوادآقا آفاقی سلام
    خیلی خوشحالم حتی در پایتخت، آخوندها در مرکز قدرت حکومتشان نمی‌توانند خیابان فلسطین شمالی بروند شیشه عینک تعویض کنند، چون کشف حجاب آن مسیرها از خود عصر رضا میرپنج بیشتر شده است، اما خیابان فلسطین جنوبی را دودوک! می‌کشند، می‌روند، چون‌که بیت آقاخامنه‌ای آنجاست و صبح زود درس خارج فقه مهیا. و گاه روضه‌ی شیخ کاظم صدیقی! (=راستگوترین شیخ جمهوری اسلامی) شرکت می‌کنند. البته درس فقه از ترس اسرائیل یا منعقد نیست! یا رفت آن هفت‌ضلعی گوش هفت حوض بزرگراه باقری! اما گرگان من فقط نون قُلاج می‌خرم و مِلونِ "طالبی گرمک"! درود. دامنه

    ،،
    علی‌آقای غلامی‌نژاد سلام
    اول آن‌که من اسم دارم، اگر اسم مرا در پاسخ یا نظر خطاب به من نیاری، وارد جواب نمی‌شوم. اما بعد، این جمهوری اسلامی خودتان را برین از متواریان سوریه‌ی خاندان اسد و از لبنان که دارد خلع سلاح می‌کنند، قرضی بیارید! چون این حکومت شما فقط خاش دور ور آدما را از پست می‌برد می‌گذارد روی آن پست. این که نشد تحول و تکامل! درود. دامنه

    ،،
    آشیخ مالک سلام
    تِ حن تا شام و شامان دلِه دری؟!
    مدینه‌وری کی می‌ری؟!
    تِ ذکر مصیبت خادش سی دقیقه هست!
    پس صحبت هم لابد چهل دقیقه! است
    مردِم تِهروک را ت در کاندی که!
    البته آجرک الله یا شیخ مصیبت!
    درود. دامنه

    آقا شیخ جواد آقا آفافی سلام
    در متن مدون خودت آوردی:

    "شیعیان به تعبیر روایات همیشه اهل کار های بزرگ هستند..."

    خواستم گفته باشم پس چرا اکثر روحانیت به جای کارهای بزرگ امورشان را به سمت حمله به مردم و سایر دانشمندان و ... انصراف دادند. حتی گاه در طول سال یک کتاب نمی‌نویسند. بگذرم. کارهای کوچک برای آخوندها نون و نوا دارد. درود. دامنه

    ،،
    جناب سیدمحمدآقا سلام
    علاوه بر خشنودی که زیبا و سلیس و بارعایت می‌نویسید، لازم می‌دانم ابراز کنم از نوشته‌هایت الهام می‌شود گرفت؛ الهام برای پختن بحث‌های بیشتر. اما بعد چند مطلب:

    ۱ من به ۱ تان : در بینش سیاسی دینی هر کس در ساحت سیاست، از عدل بیرون بزند، خود به خود منعزل (=برکنار) است. 

    ۲ من به ۲ تان : روحیات فرد در مقام مسئولیت، جزوِ مسلّمات نقد و نقادی است. مثلاً اگر کسی در مقام حکومتی از رفتار مشورت و سپس عزم. بیرون بزند، در واقع شرط اصلی خود را کنار گذاشته است. در مورد میرحسین موسوی بسیاری از مراجع مشورت دادند، اما حکومت گوش شنوایی ندارد، مرجع‌ها را تا جایی تحمل می‌کند که یک کلمه به آقاخامنه‌ای تعرض یا اعتراض یا حتی اِعراض نکند. وگرنه بیت و دفترش تخته سنگ است.

    ۳ من به ۳ تان : آفتاب آمد، دلیل آفتاب!

    ۴ من به ۴ تان : حکومت به مطالبات مردمی نه اعتنا می‌کند و نه حتی جایی برای تجمع مدنی و آرام. حکومت دچار خودحق‌ پنداری مطلق شد.

    ۵ من به ۵ تان : کو؟ ۵ نبود؟ کوکو زیاد خوردم! گج‌گمراه و لرمنگو شدم! بگذرم. تلاش علمی‌ات را تحسین می‌کنم. ضعف متن مرا هر گاه به شیوه‌ی بگیری، خرسندی مرا بیمه کردی. فضل آن سید میراحمد بر من مبرهن است. درود. دامنه

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    سلام مجدد استاد شیخ مالک
    نیت و روش آن دوست را درین موضوع می‌ستایم. بر والدینت نیز بارها رحمت باد. درود. دامنه

    دامنه سه | ابراهیم طالبی دارابی:
    اوف اوف اوف
    اِت کِس آیا این دله نیست برای من مدیر ات نصفه‌اسکان چای کلکته بیاورد؟ کف‌کتِله کردم از بس پاسخ نوشتم چون که مدیر پاسخگو هستم! دامنه

    دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    شیخ محمد عبد سنه‌کوه سلام
    رفتی لابد نمازجمعه! تِ کلوش دگِش شد! درود. دامنه

    شیخ محمدرضا احمدی:
    چای عراقی برات بیارم؟
    سلام جانم

    دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    آشیخ احمدی سلام
    دیدن موقعیت امام علی علیه السلام بر آن شیخ دل‌صیقلی گوارا. خواستم برات پاسخ ویژه بنویسم که دیدم از نجف اشرف ظهور کردی. در ضلع غربی قبر امام علی علیه السلام مسجد علی بن ابی طالب دو رکعت برای مادرم، پدرم و داداشم حیدر اقامه کن. یقین کن من مشهد جبران می‌کنم. چای عراقی آهنگ را نداری بذاری؟ قشنگ است. صحن را مزین کن به آن آهنگ. درود. دامنه

    ،،
    به‌به قبر آسید علی قاضی. آشیخ احمدی سلام سوم. من داخلش رفتم نماز خواندم در وادی السلام. سلام بر تو و آن عارل واله و آن رئیسعلی دلواری که کمی پایین‌تر از قبر سید علی قاضی دفن است. درود. دامنه

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    پایان
    پاسخ‌های من
    امروز جمعه ۱۷ ، ۵ ، ۱۴۰۴ پیس‌مَما.

    شیخ محمدرضا احمدی:
    السلام علیکم
    از حرم آمدیم بیرون، اما چسبیده به شهر و کنار وادی‌السلام هستیم تا ساعت ۵ اینجا.
    علی‌الحساب همین‌جا به جای می‌آورم تا برسم کربلا.
    به روی چشم
    خدا همه رفتگان را بیامرزد

    دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    قبول است آقا. بسم‌الله بفرما کربلا. ✋✋

    جلیل قربانی به من
    در راستای پاسخم به علی غلامی‌نژاد:
    سلام
    🟩 اح.........سن..........ت!

    شیخ جوادآقا آفاقی:
    سلام. جناب آقای طالبی 
    دراین متن هم مثل گذشته اتان گرفتار تحریف شدید 
    ایستادگی هم فکران سیاسی شما درحمایت ازپروژه های آمریکایی وصهیونیستی  
    زن زندگی آزادی وسنگ تمام دولت محترم آقای پزشکیان درعدم ابلاغ قانون مصوب مجلس درباره عفاف وحجاب ویاسبک زندگی ایرانی واسلامی وهجمه به فراجا درموضوع گشتهای ارشاد منجر به این درهم ریختگی وحتی دربعضی جهات بدتر ازجایی که بی حجابی مرسوم است شده است. 
    به قول آن بزرگوار بدهکارهم شدیم. 
    ضمنا محض مزید اطلاع درباره دروس مقام معظم رهبری عرض کنم ازقبل از جریان کرونا تاکنون درس فقه تعطیل میباشد.
    بیش از۵سال.

    سید محمد موسوی به من:
    سلام و درود ‌مجدد 

    بله! در هر عرصه‌ای از زندگی، چه در سیاست، چه در حکمرانی، یا حتی در تعاملات روزمره، نگاه به عدالت، مشورت، و خرد جمعی می‌بایست به‌طور جدی در نظر گرفته شود.
    در نهایت، اگر از مسیر عدالت و انصاف خارج شویم، حتی در صورت حفظ قدرت، مشروعیت خود را از دست خواهیم داد.
    ممنونم از هزینه وقت ‌و ابراز محبت- 🍀


    سلام جناب آقای دکتر فتح‌الله دهقان
    به نظرت دوره‌ی مشروطه روزنامه‌نگاری رشد بیشتری کرده بود یا در دوره‌ی کنونی جمهوری اسلامی؟ از طرفی آیا هرگز فکر می‌کنی در جمهوری اسلامی ایران روزنامه‌نگاری در قواره و قدرت "حسنین هیکل" ظهور کرده باشد؟! درود، دامنه

    سید علی اصغر شفیعی دارابی:
    جناب حجت‌الاسلام حاج شیخ جواد آفاقی
    سلام علیکم
    سزاوار بود که در بیان مطالب، جانب انصاف رعایت می‌شد تا هم حرمت گفت‌وگو محفوظ بماند و هم مسیر تبادل نظر از حاشیه‌ها به دور باشد.
    تردد در گروه‌ها، ورود یا عدم ورود به مباحث سیاسی، و یا اظهار نظر در موضوعات مختلف، در نهایت امری شخصی و مبتنی بر تشخیص فردی است؛ و سزا نیست که بر پایه‌ی گمان یا پیش‌فرض، نیت‌خوانی و قضاوت شتاب‌زده شود.
    همه ما، چه در موضع نقد و چه در موضع دفاع، محتاج صداقت در نیت و عمل هستیم .



    شیخ جوادآقا آفاقی به سید علی اصغر:
    سلام علیکم 
    جناب آقای شفیعی.
    برابررصد مطالب منتشره جنابعالی در ایام جنگ ۱۲ روزه به نظرم مواضع مثبت وروشنی داشته اید. واز تدبیر رهبری دفاع نموده و هم بر وفاق و همدلی مردم تکیه کردیدو بر خلاف برخی که سعی کردند از نقاط ضعف بگویندو از بازگویی نقاط مثبت امتناع ورزیده و کوشیدند و می کوشند تا یاس و نا امیدی و خوف و ترس را به جامعه تزریق کنند ولی جنابعالی منش درستی را پیشه نمودی و جای تشکر دارد و از غیرت دینی و ملی و انقلابیتان صمیمانه تشکر می شود.
    تذکرتان هم که با نیت خیر خواهی ابراز گردید قابل تقدیر می باشد. البته در اینکه بنده مرتکب مشی خلاف اخلاق و انصاف شدم یانه؟؛ اختلاف نظر داریم ولی در مجموع از جنابعالی سپاس وافر دارم.
    چون از انصاف سخن به میان آوردی میگویم: انصاف اقتضا می کند همانگونه که در مورد نوشته بنده و نوع مواجهه اینجانب با دیگران تذکر دادی؛ در قبال اهانت ها و بی حرمتی های برخی از افراد به رهبر فرزانه و نهاد با عظمت و سر افراز روحانیت بویژه روحانیت ارجمند دارابکلا و...هم موضع می گرفتی و تذکر می‌دادی. البته این افراد بغض و کینه درونیشان را ابراز میدارند؛ شاید بی اختیار مرتکب این امور می شوند و یقینا هم ره به جائی نخواهند برد؛ ولی این انتظار را از جنابعالی داشته و دارم؛ منظورم اینست تذکر جنابعالی فراگیر باشد و نه یک سویه . در پایان خداوند والدین جنابعالی واخوی و آقازاده محترمتان مهندس سید جواد شفیعی را رحمت نماید.



    سید علی اصغر شفیعی دارابی:
    سلام
    برادر ارجمند و بزرگوار، حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا آفاقی دامت برکاته
    از لطف و حسن‌ظن جنابعالی صمیمانه سپاسگزارم. در روزهای جنگ ۱۲ روزه، که به فضل الهی و با تدابیر حکیمانه رهبر انقلاب و مقاومت مجاهدان غیور به توقف تجاوز و ناکامی اهداف دشمن انجامید، همه ما وظیفه داشتیم با تکیه بر وحدت، امید و اعتماد به وعده‌های الهی، از ایجاد یأس و تفرقه پرهیز کنیم.
    همچنین بر این باورم که آزادی بیان، حقی بنیادین برای همه شهروندان است و فضای گفت‌وگو، زمینه‌ساز اندیشه‌پروری و رشد اجتماعی خواهد بود. نقد منصفانه و تضارب آرا، هنگامی ثمربخش است که فراگیر، خیرخواهانه و به دور از یک‌سویه‌نگری باشد.
    در همین راستا، درباره دفاع از روحانیت داراب‌کلا نکته‌ای به ذهنم می‌رسد؛ وقتی اعضای محترم در گروه حضور دارند، انتظار طبیعی این است که در بحث‌ها و تضارب افکار نیز شرکت کنند. به‌ویژه که پروتکل‌ها و ظرفیت‌های فضای مجازی، بستری مناسب برای انتشار اندیشه‌ها و تعامل فکری فراهم کرده است. وقتی دو دیدگاه متفاوت در گروه حضور دارد، بهترین نتیجه زمانی حاصل می‌شود که هر دو به روشنی و صراحت، دیدگاه‌های خود را بیان کنند.
    بی‌تردید صیانت از جایگاه ایران اسلامی وظیفه‌ای مشترک و همیشگی است.
    از خداوند متعال، رحمت و غفران واسعه برای پدر بزرگوارتان و برادرزاده جوانتان مسئلت دارم.


    علی غلامی‌نژاد:
    سلام و صبح به خیر 
    .
    وقاحت هم حدی داره...

    یک قلم رو جا انداختین 
    همون جماعت وسط جنگ ۱۲ روزه که عده ای بیشرف بحث ترور رهبر انقلاب را مطرح می کردند و با وقاحت تمام دنبال رهبری حسن روحانی بودن، یا خفه خون گرفته بودن یا حمایت کردن!!!

    چهره بعضی ها خیلی وقته برای مردم عیان شده وفاقی وقیح

    شیخ جوادآقا آفاقی:
    سلام علیکم.
    برادرگرامی جناب آقای سیدعلی اصغرشفیعی زیدعزه
    پیشنهادات جنابعالی قابل تقدیر است ولی آنچه افرادی معدود علیه روحانیت بویژه روحانیت دارابکلا می نویسند؛ جز هتاکی و دادن نسبت های رکیک و دروغ و پوشاندن خطاهای خود و هتاکی (البته در قالب اصطلاح تحریفی کشکولی و...) و ادعاهای بی مایه و ... چیز دیگری است؟ آیا می توان نام این شیوه برخورد و یک طرفه به محکمه رفتن را گفتگو نامید؟؛ به لطف الهی روحانیت دارابکلا صادق و فهیم و فاضل و بی ادعا و خیر خواه و دور از داشتن نقطه سیاه و... هستند؛ و.... مجددا از جنابعالی درتوجه به متن بنده سپاسی وافر دارم
  • ناشناس
    ناشناس می گوید :

    🔹تجارت به جای جنگ
    نوشته: جلیل قربانی

    ۱- از قدیم‌ گفته‌اند که "گربه‌ای که دستش به گوشت نمی‌رسید، می‌گفت گوشتش بو می‌داد". حالا حکایت مقامات این گربه خاورمیانه [ایران] است.

    ۲- تا زمانی که کار دست ترکیه و آذربایجان بود، هر چه در توان داشتند برای جلوگیری از ایجاد‌ کریدور زنگ‌زور به کار بردند و مدعی بودند که اجازه تغییر در مرزهای جغرافیایی منطقه را نمی‌دهند.

    ۳- حالا‌ که ترامپ وارد عرصه شد و توانست هم صلح میان ارمنستان و آذربایجان و هم کریدور زمینی زنگزو را یک‌جا برقرار کند و‌خودش هم میدان‌دار آن شده، می‌گویند این‌کریدور اهمیت ندارد.

    ۴- یک‌ شاهراه زمینی ترانزیتی با این‌ ویژگی برای هر دو‌ کشور کوهستانی آذربایجان و ارمنستان، غنیمت بزرگی است. منافع ترکیه و‌ حتی روسیه از این کریدور یکی از عوامل رونق آن در تجارت آسیای میانه، قفقاز و اوراسیا خواهد بود.

    ۵- این‌که برخی می‌گویند هر آینه ممکن است جنگ بین دو‌ کشور ارمنستان و آذربایجان دوباره آغاز شود، از اهمیت این کریدور کم‌ نمی‌کند. احتمال جنگ بین همسایگان در هر جای دنیا وجود دارد، اما منافع مشترک‌ این کریدور از عوامل بازدارنده و پیش‌گیرنده در جنگ است.

    جلیل قربانی

  • ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
    ابراهیم طالبی | دامنه دارابی می گوید :

    ،،
    سلام جناب آقا جلیل
    مواردی که در مورد گذرگاه زنگزور در حوالی شمال غرب ایران مطرح کردید، از درجه‌ی بالای اهمیت برخوردار است. روشن سازم، من این حرکت ترامپ را درین نزدیکی مرز جمهوری اسلامی ایران، در جهت رسیدن «دالان داوود» از جولان تا تنْت و دیرالزور و کردستان ایران می‌دانم. یعنی اسرائیل از زمین، به زنگزور راه پیدا می‌کند توسعه‌ی سرزمینی و همان حیاط خلوت حیاتی که هیتلر ازین اصطلاح یاد می کرد.

    سپاس از این نوشته‌ی خوب‌تان که وقتی همه‌ی اجزای حاکمیت سرگرم پریدن روی اجزای دیگر حکومت جمهوری اسلامی ایران هستند، شما مهم‌بودن این اتفاق را در اذهان زنده کردید و مفهوم کلیدی تجارت را برجسته ساختید. من قائلمذجهان، تحت تجارت می‌چرخد، چنانچه انسان تحت جیب می‌خرد، می‌چرد، می‌رِکد، می‌خورَد، حتی می‌لَفد.

    اوووووف تَش هایته مره، برق دنیهه. دنیا به برق وصل است، حکومت آخوندها به صبر! و قطع! واقعا" بدون برق می‌خوان برن نبرد؟! درود. دامنه


    بقیه‌ی جواب دامنه به اعضا:


    جلیل قربانی:

    سلام آقاابراهیم مدیر
    روز به‌خیر

    🔸اگر کتاب "سیصدوبیست‌وپنج" نوشته شادروان حمیدرضا صدر را بخوانید، احتمالاً نظرتان درباره عوامل و دلایل ترور حسن‌علی منصور تغییر می‌کند.

    🔹منصور به‌جای اسدالله عَلَم آمد و در کمتر از یک‌سال ترور شد و بعد هم باجناق او امیرعباس هویدا به جای وی نشست.

    ▪️دشمنی و‌ کینه عَلَم نسبت به این دو نفر در یادداشت‌های عَلَم آشکار است.

     

    دامنه یک
    یادآوری عام 👇
    اینک در نماشون شنبه ۱۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ مَجال دست داد تا به پست‌هایی در هر دو شعبه‌ی ایتا و واتس‌آپ مدرسه فکرت، پاسخ‌هایی بدهم. پیشاپیش بگویم از قصد جولان در برخی نوشته‌های اعضا آگاهم، بنابراین، وارد آن معرکه‌ها نمی‌شوم که اِتلاف وقت است و بدترین هدردادِ اوقات. در زیر این پست در واتس‌آپ، تمامی جواب‌هایم به‌مرور در داخل آن مربع مخصوص «پاسخ» انتشار داده می‌شود. هر کس خواست بخواند، به کَرّات بیاید و ضربه بزند و ببیند. جبری هم، در دیدن نیست. در پایان، همواره باور دارم چالش فکری آری؛ جولان فردی نه. نه. نه. دامنه.

    ،،

    دامنه دو |
    اشاره: 👇
    از همین زیرا،
    می‌پرّم به پله‌های بالا،
    واس جواب‌ها.
    بسم الله.

     

    شیخ احمد باقریان:
    سلام علیک
    جناب آقای طالبی
    خیلی حوصله داری
    من کامپیوتر را خاموش کردم دارم میرم انجیر بچینم
    تا بعد انشا الله

    ،،
    وایسا حاج آقا
    به قول رضا صادقی وایسا دنیا
    یک جمله بگم
    بعد بفرما انجیردار.
    سلام استاد شیخ احمد باقریان. نکند خودتان دارید می‌رید به جای آقاشیخ جوادآقا آفاقی شیشه‌ی عینک را دودی کنید! دیگه مردم فرق انواع آخوندها از بر شدند. درود. دامنه


    ،،
    اِسا برم سراغ جناب جلیل
    سلام آقا قربانی. فقط اول بدان برق بورده!
    نت اِت سِسکه اَلپک اَلپک زَندِه!
    جمهوری اسلامی زمانی برق صادر می‌کرد؟
    حالا برق ندارد حتی به خاش شهروندان توزیع کند.
    اسم شرکت توزیع برق و انرژی را باید گذاشت:
    شرکت توزیع صبر و خاموشی!
    الان می‌آم واسه جواب ترور منصور حسنعلی پسر علی.
    درود. دامنه


    ،،
    جناب جلیل قربانی سلام
    ۱. کتاب "سیصد و بیست‌وپنج" اثر حمید صدر را نه دیدم و نه خواندم. در واقع یک نمره منفی به خودم می‌دم کتابی که جلیل قربانی خواند، من حتی از چاپش مطلع نبودم. جزوِ دستور کارم می‌گذارم.

    ۲. من از دو منبع فقط خواستم اسحله‌ی "هفت‌تیر"ی که به دست محمد بخارایی رسید، معلوم کنم. در پی علل ترور نبودم و البته دستاویزهایی که اسدالله علَم بیرجندی در دربار شکل می‌داد خیلی اطلاعات دارم.

    ۳. نقل است اساساً امام خمینی هرگز ترور هیچ کس را جواز شرعی نداده بودند. بگذرم. ممنونم. لایه باز کردی، مهم و برام اهمیت پژوهشی داشت. درود. دامنه

    ،،
    سلام
    جناب آقای طالبی
    رفتم چن دانه انجیر چیدم برگشتم
    من نمیتونم بالای درخت برم
    چون دست و پای سالم ندارم
    همان اطراف چند دانه چیدم
    ضمنا من حدود شانزده سال پیش به خاطر آب مروارید چشمم را جراحی کردم و لنز گذاشتم و از عینک مطالعه خیلی کم استفاده میکنم
    برای بیرون در آفتاب از عینک دودی استفاده میکنم
    اما شیشه عینکم نزدیک شصت سال است با رنگ روشن و صاف میبند
    از سیزده سالگی که پای اخرین سخنرانی امام خمینی ره بودم تاکنون شیشه عینکم صاف و روشن است
    برای رنگ شیشه عوض نمیکنم
    یکرنگم صاف و بدون تیره و کدر
    تندرست باشید

    ،،
    جناب استاد باقریان سلام
    در جریان باشید جواب توأم با طعم طنز شما را در آن شعبه‌ی واتس‌آپ مدرسه فکرت به پاسخ من در بخش «اعلان» انتشار دادم. برای پاسخ به این متن شما خواهم آمد باز. بگذارید بروم بالا، بعد جِر بشم مجدد به زیر. درود. دامنه


    ،،
    جناب آشیخ محمدرضا احمدی سلام
    حرکت پیاده‌ات از نجف به سمت کربلا بر آن رفیق والا، گوارا. به نظرم اسم "خلیج فارس" را فقط باید با همین دو کلمه کنار هم آوُرد. آوَردن لفظ «همیشه» در وسط این دو واژه‌ی تاریخی هم حشو است و هم غلط‌انداز و هم تصرف در لفظ تاریخی آن. الان یک زائز دیگر کنار این زائر پشتش نوشته شود، "خلیج فارس"، زائران جهان یا تماشاگران تلویزیون‌های جهان گمان می‌کنند دو نوع خلیج فارس داریم.

    یکی: "خلیج فارس"
    یکی: "خلیج همیشه فارس"

    دومی لفظ گرچه عِرق و احساس در آن جمعیت دارد، اما وفا به اسناد ملی و تاریخی میهن نیست. زیارتت هم پذیرای خدا. درود. دامنه. دلم خیلی واسه‌ات تنگ شد! حتی تنگ‌لولو.

    ،،

    دامنه دو |اشاره اعی باز:
    هنوزم برق نیامد!
    لابد رفت ارمنستان!
    مَردِم سِس شدند از حِل حِل آمدن! بگذرم!


    ،،
    جناب علی‌آقا غلامی‌نژاد سلام
    این الهام علی‌اف پسر حیدر علی‌اف. پارسال روی سد دوستی مرز ارَس با یک رئیس دیگر جمهوری اسلامی ایران هم، عجب خنده‌هایی ملیح کرده بودند که به تهران نیامده در دم در آن شیار شمال غرب ایران، هلیکوپتر حاملش که مخصوص محمدرضاشاه! بود، سقوط کرد و خودش هم مُرد و جان در نبُرد. آن عکس را بگذار صحن، قَپّون نزند. درود. دامنه

    ،،
    آری
    آقای علی‌آقا غلامی‌نژاد!
    فقط آقای مسعود پزشکیان و الهام علی‌اف با هم دیدار نکردند. او ایران آمد و پاستور هم رفته بود و کشه‌خاش کردند! این جواب دوم. درود. دامنه

     

    محمد عبدی:
    [ عکس ]
    سه مدیر در یک قاب

    از جمله اتفاقات نادر

    😊😂😊😂😊


    ،،
    محمد عبدی مهندس لِسک‌دوا فروش! کوفت!
    سلام
    سیّاس هر پهنه بودی!
    صیّاد هر سه دامنه هم شدی؟!
    درود. دامنه

    محمد عبدی:
    🥰😜🤪😜

    ،،
    آشیخ مالک رجبی دارابی سلام
    اگر این‌گونه که شما از بازخورد سخنان امام سجاد علیه السلام در مجلس یزید بن معاویه با آب و تاب یاد می‌کنی، پس چرا به قول سید جعفر شهیدی تاریخ مسلمین کاملا وارونه شد. سخنان برحق و حتی بسیارکوبنده و تکان‌دهنده زد امام زین‌العابدین علیه السلام، اما حکومت اموی از بازتاب و نشرش جلوگیری کرد و این حکومت تا ۶۰ سال بعد هم همچنین دست امویان مطلق ماند. تاریخ را آق شیخ مالک گرامی و فعال خستگی‌ناپذیر فضای مجازی و محیط واقعی، هرگز نباید مطابق حزن و احساسات خود، وارو گفت. درود. دامنه


    ،،
    سلام جناب استاد باقریان
    چرا برای اثبات و استناد کلاه شرعی ۶۶۶ کیلومتر رفتید کرمانشاه؟! در همین قم میان آخوندها برای این که سر سال! واشون مال دلِه خمس نکفه! همه‌ی دارایی خود را در ازای یک جعبه کبریت بی‌خطر گوگرد انحصاری! با خانم‌شان بیع و معامله می‌کنند، فردا هنوز آفتاب تِه نزد، جوگ‌بازی در یارنه، مال را از یدِ و کَفِ خاش خانم‌ها در یارنِه و کِف هِک کاننه که خدا سر ره (نعوذ بالله) کلاه شرعی بیشتنه! درود. دامنه

     

    شیخ احمد باقریان:
    علیک السلام
    بله جناب آقای طالبی
    این هم یکی از راه های کسب حرام است چه آخوند باشد و چه غیر اخوند
    فرق نمیکند
    و آخوندی را میشناسم که افزون بر بی سوادی اصلا خمس نمیدهد
    روضه خوان معمولی و نماز میت خوان است
    من نمیدانم این شخص چجوری مردم را به پاک کردن مالشان دعوت میکند؟!!!!!!!!


    ،،
    استاد باقریان سلام
    در آن شعبه جواب شما را با این گزاره پخش کردم:

    جواب بسیار جذاب
    استاد آشیخ احمد باقریان
    به جواب من. واقعاً مهم است.

    شیخ احمد باقریان
    [در پاسخ به دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی]
    علیک السلام
    جناب آقای طالبی
    از زمان حمله اسرائیل به ایران در واتساپ حضور ندارم
    چون با چند گروه خیلی وقتم را میگیرد عملا رهایش کردم
    شرمنده ام که از واتساپ بی خبرم


    ،،
    جناب آشیخ جوادآقا آفاقی سلام
    در یک پستی دیگر در زیر این پستت، گفتی:

    "افرادی معدود علیه روحانیت بویژه روحانیت دارابکلا می نویسند"

    منِ مدیر مدرسه فکرت هر دو شعبه، بر متون اعضا اشراف دارم. ادعای شما هیچ هم درست نیست. مگر روحانیون از کوه قاف فرید عطار نیشابوری آمدند که نشود به آنها انتقاد کرد. امام خمینی حتی تخطئه را نعمت می‌دانست چه رسد نقد و انتقاد. نکند توقع دارید مانند کلیسای کاتولیک قرون وسطیٰ آن عمامه و عبا به جای نشان هویت صِنفی، علامت سد آهنین مصونیت تلقی کرده‌ای! شما آخوندها میزان خطاهای‌تان مگر چقدر کمتر از مردم است. حتی بیشتر است. منظورم شخص شما و هیچ فرد خاصی نیست، بحثم این است، وقتی همه از واقعیت روحانیت خبر دارند چه نیازی دارند به اهانت توسل کنند. شما خودتان را نرمِه‌هیمه می‌دانید که هیچ کی نباید شما را دست برند، اشکننی! رز و رمون وووننی. برای خودتان حریم زیادی ترسیم نکنید. کلی گفتم. مردم را با بدترین حکومت‌داری به تاب‌آوری فرا می‌خوانید، اما تاب یک انتقاد را ندارید و آن را اهانت جا می‌زنید. بگذرم. درود. دامنه

     

    دامنه دو |
    اشاره‌ی سه 👇
    بِقُ قرآن
    برق هنور نیموووه!
    عرق چار کِل شوووونه!
    ولی مسئولان جمهوری اسلامی حوزه!
    کولر بن ج پِروخ بزووونه!


    ،،
    ت محمد عبدی فتلی شاه ره
    تیکه‌پاره هاکاردی! او دوست خیلی از آخوندها بود!
    سلام دوست سنه‌کوهی مداد به دست من!
    درود. دامنه

    ،،
    آشیخ احمدی سلام
    گوش سپردم. حزین و اندوه‌بار.
    گویا صدای آقای پویانفر است. درسته؟ درود. دامنه


    ،،
    حاج محمدتقی سلام
    عجب عکس و صحنه‌ای.
    زمین و آسمان در حال اُنس آشتی!
    خمیرآش داری، برام بیاری
    درود. دامنه

    محمد عبدی به دامنه:
    با درود مدیر جان

    فتلی شاه دوا هسسه کلی شیخها ره شه دور و ور بیارده و شه وسسه پاس درس هاکرده
    دنباله داننه این بحث ....

    ،،
    جلیل سلام
    عجب نماشتِه‌ای صید کردی.
    ی چی بگم؟!
    انه بیا اینه:
    در داراب‌کلا، مغرب کاذب داربم. چون یک یال بلند از شرق و جنوب محل ما و مُرسم و اوسا تا غرب داراب‌کلا امتداد دارد و به جاده‌ی ساری گرگان مشهد ختم می‌شود و همین یال مانع است مغرب صادق داشته باشند این سه روستا. البته شگفتی یال جایش بسیار محبوب و مخفوظ. درود. دامنه

    ،،
    اشاره چهار 😡 :
    پایان یافت پاسخ‌هایم
    بَق بَموووهه!
    تِهرووک در بورده.
    وه تازه بمووووهه! ✋✋


    ،،

    آقا دکتر فتح‌الله دهقان سلام

    تو که مرا سی سال است می‌شناسی، من مگر این جواب‌های صوری و کنسرواتیستی تو را می‌پذیرم. بگذرم. فقط به اعضای مدرسه بگویم این آق دهقان رفیقم تهران که بودیم یک شغلش از چند شغلش! این بود اسکورت امام خمینی هم بود. همین باعث است که دل ندارد انگشت را محکم روی دیم (=صورت) جمهوری اسلامی فشار دهد، فکر می‌کند اسبه‌دیم (=صورت سفید) جمهوری اسلامی لکّه می‌افتد و کهو (=کبود) می‌شود. دهقان در ممسنی معلومه آبشار و مرتع عشایر زیاد می‌روی حساب بهت شیر و شیرسر (=سرشیر) می‌خورانند و به همه‌چیز به دید خوش‌بینی مفرط نگاه می کنی. بگذرم. درود. دامنه


    ،،

    رفیقم جناب جعفر آهنگر شمارگانی در مورد سرگذشت شهید ابراهیم عباسیان در صحن مدرسه فکرت شعبه‌ی واتساپ نوشت که به آن مقداری می‌پردازم:


    جعفر آهنگر دوستم سلام

    آقا، بر متنت و بر اشکی که در ماتم مظلومیتِ این شهید و اعضای محترم و متین بیت شریف شهید ابراهیم عباسیان بر گونه‌ی من و شاید خوانندگان دیگر جاری کردی، درود بی‌عدد می‌فرستم.


    باری؛ باید به عرض آن مورّخ برسانم. نخستین بار در فضای عمومی، این ابراهیم طالبی دارابی (همان شِخ عیلکْبر اِوریم) بود که در مزار داراب‌کلا در مراسم هفتم مرحوم محمد دارابکلایی اسم ابراهیم عباسیان را به عنوان شهید عزیز داراب‌کلا نام برد و عموزاده‌ی گرامی‌ام دوست دیرینم حمیدرضا باقرمداح، از آن سخنان من پشت تریبون مزار، زیر درخت آغوزدار، فیلم و تصویر گرفت و مردم از شنیدن نام شهید ابراهیم عباسیان به وجد آمده بودند.


    جالب این است عده‌ای به سرکردگی آقای «...، ...، ...، ...» رفتند پیش یکی، که فیلم را بدهید ما بازبینی کنیم ببینیم ابراهیم طالبی سر قبر چه گفت! بگذرم. حرف‌ها در سینه دارم و به وقتش بیرون می‌آرم.


    بسیار محزون نوشتی جعفر و در عین حال از فن نویسندگی که امانت در نقل و روایت بدون تصرف است، بیرون نیفتادی. در مورد تلاش برای اعاده‌ی حرمت به این خاندان، خاطراتی دارم که نقل آن را هنوز زود می‌بینم.


    ازین راه و از این جا به داداش‌حمید عباسیان رفیق کودکی‌ام تا الان نثار درود دارم و برای مظلومیت این نخبه‌ی بااخلاق و با دانش فراوان، همآره دلی دردمند دارم که برای این شخصیت آرام و متفکر و پاک، کاری از دست من و ما ساخته نبود که خودم گَزیده‌ترین فرد با نیش‌های نون‌بُران در محلم بودم. بازم بگذرم و ار خامه‌ی خوبت و گردآوری اطلاعات برای تدوین رویداد، بسیار سپاسگزارم. ۱۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ درود. دامنه.


    اشاره: این عکس اختصاصی سایتم "دامنه‌ی داراب‌کلا" است از چهره‌ی شهید ابراهیم عباسیان در جبهه‌ی گرمدشت خرمشهر خوزستان، که رفیقم داداش‌حمید عباسیان در ۲۶ مهر ۱۳۹۸ برای انتشار در سایت دامنه‌ی داراب‌کلا. به من ارسال کرده بود. درود به روح او.


    ☝️👈💧💧 حیرت‌انگیزترین آهنگ "۴صبح" نیواد

    از آن جا که شهید مظلوم داراب‌کلا ابراهیم عباسیان یک عاشق وارسته و پاکدل بود، شهید شد و به عشقش نرسید و از ازدواج پرشورش باز ماند و دل همگان را جریح و سوزاند، این آهنگ حُزن‌انگیز را به یادش در این ستون خودم «اعلان» می‌گذارم که روزی اگر عمر من کفاف نکرد حداقل با این آهنگ درین مکان حرف دلم را با نغمه‌های فریبای این آهنگ، گفته باشم ای شهید عزیز حموم‌پیش ما، من همچنان مانند آن روزهای ایام عاشق اخلاق و کمال و فضیلتت هستم ای دوست و همسایه‌ی پاک و بااخلاض و حامی واقعی تهیدستان.


    سرگشته‌ی تو دامنه :💧💧😭😭💧💧 ✋✋


    مباحث روز ۱۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ در مدرسه فکرت:


    یادآوری عام 👇

    وقت "باز"ی دارم الآن!

    که به پاسخ پست‌ها دست آویزم، لام تا کام!


    ،،

    استاد باقریان سلام

    انجیردار نکِف فقط! شما خادِش به حد وفور، ویلچرنشین شده‌ای! البته از نوع مدرن و شارژی و خوش‌رکاب! سپاس استاد خَلّاق و خوش‌اخلاق. درود. دامنه


    ،،

    مجدد آشیخ باقریان سلام

    فرمودید: "از سیزده سالگی که پای  اخرین سخنرانی امام خمینی ره بودم تاکنون شیشه عینکم صاف و روشن است"


    چه بختی با شما یار بود که ۱۳ ساله بودید دروس امام خمینی را درک کردید. به تعبیر من پس صحابه‌ی ایشان حساب می‌آیید چون دیدید از چشم. پس تابعین! را مدد رسان که راه اول را کج نکنند. شما الحمدُ لِله والمنّه والهِمٌه عینک دودی نزدید درین جمهوری اسلامی. واسه همین است پس که تپُق نمی‌آورید در سیاست و شریعت! درود. دامنه


    شیخ مالک:

    سلام علیکم آقا ابراهیم وقت بخیر

    ویلچر شارژی برای یکی از دوستان لازم داشتیم..

    شنیدم قیمتش 60الی 70میلیون تومان است دیگه پی گیر نشدیم باز هم دقیق نمی‌دونم چون خودم مستقیم از فروشنده سوال نکردم

    جناب استاد حاج آقا باقریان هم بزودی شفا پیدا کنند و از ویلچر سواری خارج شوند .


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    آقا باقریان بازم سلام

    جوابم کشکولی هم دارد: شما ۱۳ ساله بودید امام خمینی را آن‌هم در درس حوزه‌اش درک کردید، ای بسا در شاکله‌ات طرح و برنامه ریخت همان درس. من ۱۳ سالگی ام  دست‌کم به شس جهت می‌چرخیدم عین گج‌گوسفن: ۱. هلی‌دِزی. ۲. لیزخاک (=سُرسُره سرِ تپّه تا بِن). ۳. همیه‌کشی آن‌هم با دوش و مَل و رسَِن از سنگچککلی. ۴. مله‌گردی از اَلمه‌جار تا اتاق‌پیش و از تکیه‌پیش تا اوسا پِل‌پیش. ۵. چِش‌بَکّا می‌بستیم تا هر که جا خورد پیداش کنیم. الان جمهوری اسلامیِ مسئولانِ بدون سؤال! چِش‌بَکّا بازی دارن می‌کنن با میهن. ۶. در رودخانه یا وگ می‌گرفتیم یا خرچنگ و اگر خلوت بود انارکوپّه‌ی بِن سیکامِرغانه دِزّیمی چه قشنگ هم. بعد این انقلاب اسلامی بیش از حد پاک و خالص، از ما با این جور ویژگی‌های زشت البته در حد بخشس، یک رزمنده ساخت که اینک مرا در همین مدرسه‌دله می‌گویند رزمنده نیستی! لغزنده‌ هستی و حتی اهل مغرب و منافق! عجب! بذار این اِعوجاجات هم بگذرد. درود. دامنه.


    شیخ محمدرضا احمدی:

    سلام جناب طالبی

    وقت به خیر

    سوژه امروز مرا ردیف کردی، ممنون

    جان این جهان کسی نیست جز ذات واجب الوجودی که مستجمع جمیع صفات است.

    اوست که عالم و علیم است،

    دادگر است و عادل.

    بقیه جان‌ها از این جان بی‌همتا نشات می‌گیرند. او هم جان است، هم جان جانان. بقیه جان‌ها، غیرحقیقی و به اعتبار آن جانِ حقیقی هستند.

    مرحوم شهید مطهری از حضرت امام خمینی با عنوان جان جانان یاد می‌کند.

    از مقدمه کتاب سیری در نهج البلاغه به خوبی پیداست که مرحوم شیرازی در جان شهید مطهری اثر عمیق گذاشت و او را از مفاهیم نهج‌البلاغه سیراب کرد.


    در سفر اربعین هستیم.

    کدام جان است که جان‌های خود را فدای او می‌کنیم؟ نه تنها جان خود، بلکه جان پدر و مادر خود را که عزیزترین کسان ما هستند.

    کسی که ظلم می‌کند، دادگری در او مرده است، او نه تنها مستحق درود نیست، بلکه هزاران بار باید بر او لعنت فرستاد و کسی که در وجودش دادگری باشد، می‌تواند پرچم مبارزه با ظلم را بلند کند. بر او هزاران هزار سلام باد.

    یزید، مانند پدر خود پرچم ظلم را بلند کرد، بر او لعنت، حسین هم پرچم دادگری و دادخواهی را، بر او هزاران هزار درود.

    بعد از صدها سال، مستکبران نگذاشتند پرچم ظلم یزید بر زمین بماند و تشنگی و قحطی و گرسنگی را در عاشورای غزه زنده کردند،

    و بعد از صدها سال، جبهه مقاومت عَلَم دادگری حسین را برافراشتند تا بگویند انصاف و دادگری هنوز نفس می‌کشد، حتی در حال تشنگی و گرسنگی.


    قربان دادگری تو، فرزند زهرا، حسین بن علی.

    درود بر تو و آباء و ابنای دادگرت.


    عمود ۱۰۰۰


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    آشیح مالک سلام

    ممنونم مرد حوزه و جامعه و بُقعه

    یک کشکولی ت ره بزنم دلم خانِک شود:

    شما آخوندها سی چهل سال درس خوندننی حوزه دله، کدام ورق از کتاب شما علم سیاست است که کل کشور دله اردو زدید چار چنگی سیاست و حکومت و همه‌چی وه نسخه می‌پیچین؟! حتی پارک‌های درون هم آخوند گذاشتد تا مردم سر به راه کنند! آخه کسی می‌خواد خود آخوند را سر به راه و حتی برخی‌شون را سرپا کند! ترامپ ج نَکفین، ویلچر که خوبه! ژنراتور برق هم ایران می‌تواند از بازار جهان بخرد. که برق نپّرد. نِت الپک بزند و نت‌داران شونگ بیایند و حرص! درود، دامنه


    ،،

    جناب آشیخ محمدرضا

    زائر حائر و واله کربلا سلام آقا

    چه حاشیه‌ی زدی، حشر بود بر متن من. دلت را می‌دانم سوته است و سوده. بگذار آن دل برای شهید آگاه و امام مردم و مرام در ارض کربلا بسوزد. شیدایی تو مرا شِفت کرد! ادبیاتت را برم. ثبتش می‌کنم. عمود ۱۰۰۰ را عوض ببوس. اشکم در آمد و یاد سیطره‌ها (=ایست و باززسی‌ها) در آن جاده افتادم که ما را قدم به قدم تفتیش می‌کردند. بگذرم. درود. دامنه


    ،،

    آقا احمدی سلام

    مگه ندووونسسسی؟!

    دامنه یک بُعدش یعنی ملالغتی! درود داری. دامنه


    ،،

    شیخ مقیم راه نجف به کربلا آقا احمدی ماه ما

    سلام آقا. تِ زیارت خدشه‌دار نشه! برق واقعاً فقط در دولت آقای مسعود پزشکیان می‌ره و می‌آیه؟! من البته هیچ دولتی را مورد پسندم نمی‌دانم الّا دولت خدمتگزار مهندس میرحسین که اینک زیر ستم حکومت ایران در حصر است و او هرگز برای رفع حصرش نزد هیچ مقامی کُرنش نمی‌کند. بگذرم. برق را آن دو دولت قبل یعنی حجت الاسلام حسن روحانی و و آن یکی در دولت سیزده به این روز انداختند. چون تحریم را نتوانستند حل کننذ زیرا ولی‌فقیه شماها نمی‌گذاشت و نمی‌گذارد دولت‌ها مطابق رأی مردم رفتار کنند. بگذرم. درود. دامنه


    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:

    توضیح مهم: 👇

    اگر در پاسخ‌های من

    از نظر ویرایشی افتادگی دیدید

    بگذارید به حساب

    اشتباه من در تایپ.

    اما خودتان صحیح آن را

    قرائت کنید. درود. دامنه


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    احمدی شیخ شبیه من! سلام!

    دادگاه ویژه روحانیت ج باک داری؟!

    یا خاش همقطاران گزارشگر ج هراس؟!

    مه ج نپیچ! چنان ت ره چنان فتیله‌پیچ کنم خاش دس لینگ را نِشناسی! حتی آدرس قم و گتاب را یاد بَکانی! تنظیمات دست موجود برتری است که هیچ کس به ژرفا و بیکرانگی چنین موجودی علم و اطلاع نخواهد یافت. خدااااا این احمدی را به "دار" در کربلا. درود. دامنه


    ،،

    مهندس محمد عبدی سلام

    غایت در قدرت، مطلقه‌شدن است. فتلی‌شاه برای غایت دم همه را می‌دید حتی علما. بگذرم. فقط باید روح دموکراتیک در جامعه پدیدار شود تا استبداد عضله‌اش آب شود و شِل‌شهین. درود. دامنه


    ،،

    ضمن سلام به شیخ باقریان استاد و نیز نویسنده‌ی روزنامه‌ی بشیر مازندران متعلق به حجت الاسلام عباسعلی بهاری نماینده‌ی سال‌های قبل ساری، یک نکته بگویم که لفظ اَخانید در جوابش به شیخ محمدرضا احمدی، لفظ جمع مکسٌر آخوند است. یعنی آخوندها. البته هر چند تعبیر است تا جمع مکسر، چون واژه‌ای عربی نیست. درود. دامنه


    ،،

    آشیخ مالک سلام

    سپاس از اهتمام آن دوست که هرگز شنونده و مخاطب خود را بی‌جواب نمی‌گذارد. ازت ممنونم بابت شرح و بسطی که برین موضوع دادید. خشنودم مطالعه دارید. درود. دامنه


    ،،

    آقای محمدتقی آهنگر دارابی سلام

    می‌دانی که عضو اگر به کامنتم واکنش (چه رد، چه نقد، چه ابرام) نکند، من هم لَس لَس از بحث با آن فرد، پا پس می‌کشم. مرد حساب! کو پس جواب؟! درود. دامنه. خاتمه


    البته یک عمومی هم گویم:

    هر کس دلقک‌بازی کند و من امکان ندارد مقصود و مقصد کسی را کشف نکنم، بداند، محلش نمی‌ذارم. نه در مدرسه، نه در دامنه، و نه در خانه.


    قاسم بابویه:

    سلام ای اورین باشه اینها هم می گذرد قبلا هم گفتم صبرممممممان خیلی زیاده حول نشو در تعجُبم ته دم هر پیامی می دادی سری چرت و پرت میگفت الان انشاالله دِم را قطع کردی بازم دمت گرم شیخ عمو اورین


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    محمد مهندس عبدی سلام

    درس تحولات ایران معاصر را با دکتر صادق زیباکلام در سال ۱۳۷۲ گذراندم. او همین نزاع و تیرگی میان اخباریون (که به حدیث فقط بسنده می‌کنند) و اصولیون (که عقل اعتزلی علمای اهل تسنن را مهم می‌دانند) را در دوره‌ی معاصر به حد مُشبع بحث می‌کرد. مرا یاد کلاسش انداختی. مهم بود گردآوری و تدوین تو. درود، دامنه


    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    سلام آق قاسم بابویه

    تِ قاسم دِم که نه، "شاخ" را کجا جا دادی؟!

    بگذار حکایت کنم:

    حکیم بوعلی سینا می‌گفت: من از گاو می‌ترسم!

    پرسیدند چرا؟!

    گفت: چون‌که شاخ دارد! عقل ندارد.

    قاسم شاخ ویشتر نیاز است؟

    یا عقل؟!

    اصلاً شاخ بی‌عقل می‌دانی چه می‌کند بر بشریت؟!

    تِ پیر مار و شم شهید شخ حسن را خدا رحمت کند

    ت ره ات ذره عقل دهد، شاخ را خار جا بزنی، نه مه مُخ و کش ره! اره رخف! درود. دامنه


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    استاد باقریان سلام

    از این که خاطره‌ای از مرحوم پدرم در منزل خودتان که آن زمان گرگان و رامیان مقیم بودید، نقل کردید خطاب به حجت الاسلام آشیخ محمدرضا احمدی، از شما ممنونم. پدرم سواد چندانی نداشت، ساده زندگی می‌کرد. بلی؛ شب‌نماز داشت و شب‌زنده‌دار بود. یادم است تا تلا دم کالی می‌رفت، رختخواب را یِشته. در حالی که مردم تازه لمپا و بادی داشتند روشن می‌کردند. خداوند اموات شما و شیخ احمدی و همه‌ی این جمع را در نشاط بدارد. متن شما را یادگاری در سایتم دامنه می‌گذارم. راضی باشید. درود. دامنه


    شیخ محمدرضا احمدی:

    سلام


    رای مردم:

    مدیریت در تولید و مصرف برق، یا ناترازی.

    پزشکیان هم گفته بود کار من نیست.

    درسته، قبلا هم بود،

    اما چه‌جوری بود؟

    پزشکیان ترازو را هم کنار دستش اضافه کرد تا هر روز آمار ارائه کند.

    شعر یادش رفت، سراغ شعر نو رفت.


    مواظب باش!

    قراره سهمیه بنزین شماها دهک‌های بالا قطع بشه، امروز گفت، اگر اشتباه نکنم.


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    آشیخ محمدرضا سلام

    از لطف آن دوست بر والد من ممنونم. مادرت و پدرت غرق در رحمت. پدرم یک شیخ از گونه‌ی قدیمی و ساده‌زیست، و روضه‌خوان در حد مصیبت برای امام حسین علیه السلام بود. و پدری زنده‌دل و مهربان و سخاوتمند بود. درود. دامنه


    قاسم بابویه:

    سلام مجدد اورین تِه زونّ ملکمیت بزنِ کار مار ندانی برو بُریم شِل اُ هادیم یا بوُ بخاس تِ تن خسه که نیه تِ چنَ درد نِنه ملکمت بزهِ


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    آقا احمدی مرد خدا سلام آقا

    تا در نوشته‌های نقد حکومتداری آقاخامنه‌ای را هم نبینم، سخنان آن دوست تندرست و روح پاک را خدشه‌دار می‌دانم. که فقط شجاعت می‌ورزید در نقد هر چیزی که با حاکمیت زوایه دارد. ملاکت را عوض کن شیخ برنا. آقاخامنه‌ای ۳۶ و اندی سال عنان روحانیت و قدرت و سپاه و ارتش و پیروانش دست اوست، می‌شود مگر نقد بر عملکردش نداشت؟! ضعف‌ها و اشتباهات حاکمان را گفتن در ادبیات شیعه توصیه شده است. پزشکیان که سهله، من هیج شخصیت را در کیشش نمی‌روم. بگذرم. درود، دامنه


    محمد تقی آهنگر:

    سلام 

    اقا ابراهیم 

    هراز گاهی با دوربین گوشی از طبیعت 

    وابرهای اسمان عکس می اندازم 

    وبا دیدن ان انرژی مثبت می گیرم ومناسبت

    داشته باشه به اشتراک می گذارم 

    وتک خور نیستم 

    از اینکه خوشت امد خوشحالم ،،،،،

    خداوند زیباست وزیبایی ها را دوست دارد 

    درود


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    آق قاسم سلام و بدان

    من از قدیم هم

    نه شِل اوه دامه

    نه کَسوی بینج جمع کاردمه

    نه توتم نشاء شیمه

    نه حتی جو درو

    آجرپزی یک بار رفتم

    تاب نیاوردم یک برادر افغان

    همان کوره‌سر کتابی از کریستف کلمپ

    به من هدیه داد،

    رفتم سایه تا غروب تمام کردم.

    حالا تو قاسم گفتی دیگه ننویس!

    به روی چشم!

    به قول آن گزارشگر کُشتی

    اسمش را نمی‌دانم:

    تمام

    تمام

    تمام

    شیر گوسفن بر تو حلال!

    من رفتم.

    دیگه

    دیاری هم نمبه!

    خدا دار همه

    خاصه قاسم بابویه 

    که خیلی خدا را نیاز داره

    تا ماز نکانه!

    زیزم و سییرَم نزنه! کشکولی

    بای: ✋✋


    جلیل قربانی:

    🔸جمع نامکسّر

         طنزیم: جلیل قربانی


    ۱- در دوره رضاشاه، برخی نویسنده‌ها تلاش کردند تا استفاده از قاعده جمع مکسّر در زبان عربی را در زبان فارسی هم به‌کار ببرند؛ مانند پَناجِر برای جمع پنجره‌ها.

     این نوآوری(!) مورد پسند ادیبان پارسی‌‌گرا نیامد و این جمع‌بستن در فارسی رایج نشد.


    ۲- آخوند یک کلمه فارسی/ ترکی است. بعد از ۴۵ سال دیگر کوچک و بزرگ در این مملکت بدون آن‌که به مکتب و مدرسه رفته باشند، این موضوع را دریافته‌اند که آخوند‌ها وقتی یک جا یا بر سر یک منصب و مقام جمع شوند، هیچ وقت خودشان مکسّر نمی‌شوند، بلکه دیگران را مکسّر می‌کنند.


    ۳- شما هم جسارتاً تا مکسّر نشده‌اید از کار مکسّر کردن آخوندها دست بشویید. تاریخ این مملکت ثابت کرده که آخوندها مثل پیچک هستند؛ انعطاف‌پذیر، سازگار و ماندگار با شرایط زمان و‌ مکان! حالا هم که در سیاست وارد شدند، انعطاف‌پذیری را عنداللزوم و عندالمطالبه از واجبات خواهند گرفت.‌


    ۴- یادآوری مهم:

    آقا به خدا قسم من خواستم یک طنز بنویسم و با این آدم‌های بزرگوار که ظرفیت چنین شوخی‌هایی دارند، شوخی کنم؛ هر چند می‌دانم دوستداران غیرآخوند از این شوخی من بیشتر ناراحت می‌شوند تا دوستان آخوند...


    شیخ محمدرضا احمدی:

    سلام آقا


    هوای اینجا به معنای واقعی بَل دنه.

    ۱۵ مکان برتر گرم زمین، امروز در عراق است، اما نه به اندازه گرمای پیاده‌روی اربعین.


    بله،

    ۳۶ سال هدایت مردم و مسئولان،

    ۳۶ سال ایستادگی در برابر انحراف از شعار نه شرقی، نه غربی،

    ۳۶ سال مقاومت در مقابل زیاده‌خواهی استکبار،

    ۳۶ سال دفاع از کیان ایران و ایرانی،


    بقیه باشه برای بعد،

    اما ۳۶ سال تذکرات فراوان، بخصوص در باره همین برقی که هر روز شونه، آن هم دو شیفت و تو عصبانی بونی و نادیده گرفتن اخطارها.


    یادته یکی گفته بود به ظاهر بگویید چشم، اما کار خودتان را بکنید؟

    بفرمایید، این هم نتیجه کار خودشان.

    ارادت


    شیخ احمد باقریان:

    علیک السلام

    جناب آقای طالبی

    عرض کردم

    من درختی نیستم

    درخت انجیر قم عرضی رشد میکند و با دست میتوان چید


    علیک السلام

    جناب اقای طالبی 

    13 سالگی درس امام شرکت نمیکردم 

    آن موقع جامع المقدمات میخواندم

    در  آخرین سخنرانی سیاسیش در خانه اش شرکت کردم 

    البته جمعیت زیاد بود نزدیک بود زیر دست و پا بیفتم نجاتم دادند


    علیک السلام

    جناب آقای طالبی

    بله آن زمان که زمان جنگ بود جنابعالی رزمنده بودی 

    حالا بعضیها که اهل جنگ نبودند فراری از جنگ بودند دو آتشه   و وانمود میکنند اهل جنگند


    علیک السلام

    جناب آقا ابراهیم ممنونم از بذل توجه جنابعالی


    علیک السلام

    جناب آقای طالبی

    پدرت آدم مخلص و بی غل و غش  و با صفا بود 

    خدا او را با اولیاء طاهرین محشور گرداند

    نقل قول از من درباره او مجاز است


    جلیل قربانی:

    ◾️شعر سپید پزشکیان درباره وضعیت کشور :


    مذاکره نمی‌کنید؟ 

    جنگ می‌خواهید؟

    خب آمد زد و رفت. 

    اگر درست هم کنیم، 

    دوباره می‌زند.

    یکی بگوید چه کنیم؟

                ۱۹مرداد۱۴۰۴


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    جناب محمد تقی سلام

    اتفاقاً این ذوقت در ثبت شگفتی‌های آفرینش از هنر برمی‌خیزد. عکس، حسی‌ترین کار در روابط اجتماعی است. حتی یک خانواده هم بنیادش بر ثبت عکس و خاطرات. شیرین می‌شود. درود. دامنه


    ،،

    آقا جلیل سلام

    رج را دیده بودم. اما چون رفته بودم، فرصت جور نشد پاسخ دهم. اینک جوابم: ۱. در دانشگاه تهران درس می‌خواندم به برخی از تازه‌کارها (که یُمن آقای الهام سخنگوی اسبق شورای نگهبان که آن زمان نیمه‌کاره‌ی دانشگاه بود برای تدریس آورده شده بودند) دکاتیر ! جمع مکسّر دکتر لقب داده بودند که نه فقط مکسرش غلط بود که که خود آن تازه‌واردها هم غلط بودند و از علم. عاری. ۲. آخوند اگر نسبت به من پیچک شد، نه از سیس‌تلی و تلی‌مسّک هم بدتر می‌شوم! خاطرت جمع جلیل. پناجر! هم موجب خنده شد و نشنیده بودم. درود. دامنه


    ،،

    سلام آشیخ احمدی

    آره، چون اسم کوچک آن رئیس دولت، "اکبر" بود و سنّش هم از آقاخامنه‌ای گت‌تر. حتی امام خمینی برایش گوسفند نذر کرد وقتی فرقان او را ترور کرد.


    راستی! احمدی! اگر کتاب بنویسی خواندی می‌شود! چون یکسره این ۳۶ سال را سفید دیدی! درود. دامنه


    ،،

    ‌جناب استاد باقریان سلام

    آهان، اول گمان کردم در درس امام خمینی در ۱۳ سالگی شرکت داشتید. حتی خواستم بگویم لابد در مسجد سلماسی؟. بلی، حالا فهمیدم. درود. دامنه


    ،،

    سلام مجدد استاد باقریان

    واقعاً منّت و صنّت نمی‌کنم که جبهه شتافتیم. حرف امام خمینی را حرف خدا می‌پنداشتیم. الآن را نبین استاد. آن زمان مانند منِ نوجوان، زیاد به جبهه رو آوردن بودند. خودم طی ۸ سال جنگ فقط سال ۵۹ و ۶۳ را جبهه نرفتم، چون سرباز چالوس بودم که شما هم آن مقر تدریس می‌کردید. بگذرم. الآن هر چه می‌خواهند روی من اسم می‌گذارند. خا بگذارند. خدا بر خلق خود آگاه است. درود، دامنه


    ،،

    با نهایت احترام برای شما برای محبت به روح مرحوم پدرم از جایم برنمی‌خیزم. سپاس استاد باقریان و سلام.


    ،،

    جناب جلیل سلام

    من طی این مدت پس از جنگ ۱۲ روزه بارها گفتم اسرائیل شب آمد زد و ۱۲ روز میان رده‌های بالای نظام، وحشت آفرید و رفت و باز، ارتشش بازمی‌گردد. فازبندی کرده است. البته آقای مسعود پزشکیان درین مدت فردی سست‌پایه و به قول محلی: دِ دیم ارّه ظاهر شد و به تمجید و تقدیس کسانی در حکومت پرداخت که لازم شده بود پیشگاه ملت و حتی از میهن عذرخواهی کنند و جوابگویی. چون سیاست‌های خاورمیانه‌ای غلطی را این چند سالی پیاده کردند و سرآخر اسرائیل را جری کردند که بتواند شدیدترین شبیخون ترور را اجرا کند و بالای ۸۶ فرد رده‌بالای نظامی و اطلاعاتی و اتمی و ،،، را به سرعت برق ترور درود. دامنه


    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:

    پایان پاسخ‌هایم

    پیش به سوی

    لِ و خو و شو.

    خدا همراه: ✋✋


    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:

    تذکر مدیر

    امیر رمضانی لطف کن

    مقررات مدرسه فکرت را رعایت کن.

    فوروارد و لینک خلاف آیین‌نامه‌ی این جاست.

    در صورت تکرار در اخراج هیچ کسی درنگ ندارم.

    مدیر مدرسه فکرت

    ابراهیم طالبی دامنه دارابی


    امیر رمضانی:

    بله چشم

    برای دوستانی که منبع طلب میکنن . هم راهکاری بده .


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    سلام. و سپاس

    از امیرجناب.


    محمد:

    درود بر شرفت جناب مدیر با این انتخاب و نوشتارت از مولانا جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی 




    بسیار بسیار آموزنده و با مضامین عالی است این نوشتار امروز شما 



    حقیقتا هم همین باید باشد که مولوی گفت


    محمد تقی آهنگر:

    اقا ابراهیم 

    سلام 

    جالب بود 

    کلمه ی ابله

    ولی ازنگاه دیگر اگر خروجی مسجد مجاهد

    نباشد ، ،،


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    یادآوری عام 👇

    کمی دیر رسیدم منزل.

    تا آمدم هم، دیدم برق ما لامصّب!!! رفت!

    کجا رفت؟!

    در دفتر حاکمان "جمهوری اسلامی ایران"!

    که خنک باشند و سِس نشن!

    بگذرم.

    الآن نمازم را اقامه کنم

    ۲۹ لقمه هم، بگیرم

    بر شکم نحیف و چسبیده به ستون فقراتم بزنم

    برمی‌گردم. می‌آیم واس جواب‌هایم.

    والسلام.

    همه‌ی پاسخ‌ها، در باکس "پاسخ" زیر این پست

    در یخش "اعلان" واتساپ به مرور انتشار می‌یابد. دامنه


    شیخ جوادآقا آفاقی:

    سلام علیکم. 

    جناب آقای طالبی

     بنده منکر نقاط ضعف در برخی از روحانیون و یا اعضای نهادهای حکومتی نیستم و نیز منکر جواز انتقادهای خیرخواهانه نیستم ولی چرا باید نهاد روحانیت را مورد هجمه قرار داد؟؛ تازه انگیزه از انتقاد چیست؟؛ اصلاح است یا عقده گشایی و کینه توزی؟؛ راه انتقاد اینست که استهزاء کنید؛ چرا این همه روایات و آیات در باب استهزاء را نادیده می گیری؟؛ اگر نیست اصرار داری شیوه این نیست که هر روز بتازی؟؛ انکار نمیکنم که برخی از انتقادها وارد است؛ ولی شیوه برخورد نشان میده که اقدامات مصداق بارزی از «کلمه حق براد بها الباطل» است. کسی منکر حضورت در جبهه ها نیست ولی چه فرقیست بین نوشته های تو با سخنان سخیف مهدی نصیری که اخیرا گفته است خدا را شاکرم که زنده ماندم و الآن دارم جبران می کنم و میگوید کاری که ما در ۵۷ کردیم یک فاجعه بود و امروزه نجات را در راهبری شاهزاده ملعون پهلوی میداند.

    روایت می فرماید «اَلعُلَماء وَرَثَهُ الاَنبیاء»، علما وارثان انبیاء هستند

     سوال :چرا نسبت به روحانیت حمله و هجمه صورت می‌گیرد، باید گفت: این روایت بیان می‌کند که رسالت روحانیت، رسالت انبیاء است. در هر جامعه، هر پیامبری رسالتی داشت و برای آن زحمت می‌کشید. آنها نیز در راه رسالتشان آزار و اذیت دیدند و عده ای به آنها حمله کردند. پیامبر (ص) در جامعه منفورتر بودند یا روحانیت در جامعه اسلامی? 

    انبیاء که دارای عُلو درجه و مقام بودند در راه رسالتشان با تخریب (از جمله مجنون و دیوانه خواندن آنها، به قتل رساندن و..) روبه رو بودند. چرا انبیاء تخریب می شدند و مورد هجوم قرار می گرفتند؟! چون اثرگذارترین‌ها بودند. اینکه روحانیت نیز مورد هجوم قرار می گیرد به این خاطر است که این قشر اثر گذارند

    وقتی بیان میشود که ( همه از واقعیت روحانیت خبر دارند...) این یعنی مسدود کردن مباحثه. یعنی قضاوت بدون استناد و بی دلیل که بیان کننده هیچگونه انعطافی نخواهد داشت. آیا نقد صحیح اینگونه است جنابعالی با این شیوه ای که در پیش گرفته ای دقیقا همان مسیری است که مهدی نصیری ها دارند دنبال می کنند. به علی بن ابی طالب علیه السلام می گفتند تدبیر ندارد و سیاست بلد نیست؛ به حضرت می گفتند مروج خشونت و غضب است و... و متاسفانه امروزه همین تعابیر از نوک قلمت نگاشته می شود و...؛ از تاریخ عبرت بگیرید؛ با این منشت به

     نا کجا آباد منتهی خواهد شد.

    ضمنا با تغییر نام ونشان هیچ چیزی عوض نمیشود جزنمایشی ازنادان فرض کردن وتحمیق دیگران.

    بله هرچه درمحتوای متون هجمات دروغین وتوهینها وتحریفات برعلیه امنیت کشوروستون خیمه انقلاب سنگین ترشود باید ازعناوین عاریتی برای فرار ازواقعیت وترس درقضاوتها استفاده کرد.!!


    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:

    اشاره‌ی ۱ 👇

    پاسخ‌های من از همین زیر شروع می‌شود.

    از خود پست آق شیخ جوادآقا آفاقی

    آغاز می‌کنم. بسم الله.


    شیخ مالک:

    سلام علیکم آقا ابراهیم وقت بخیر

    مولوی بیش از ۸۵۰ سال قبل زندگی میکرد و گفته سنی مذهب بود و در این گفته شکی نیست ...از شعر مولوی 👇👇


    "ابلهان تعظیمِ مسجد می‌کنند

    در جفای اهل دل، جِد می‌کنند


    مولوی منظورش اینکه افراد نادان و جاهل مسجد می‌روند و در و دیوار مسجد را بوس می‌کنند بعدش همیشه مردم را اذیت و آزار می‌کنند شما آمدی همین بیت را چسباندی به منبر و محراب....

    هرکس بنفع خودش تفسیر می‌کند مخصوصاً آنهایی که کینه و بغض دارند از کسی هر چند آنکس حق باشد مثلاً ایوب از داوود کینه دارد هر چند داوود اهل دل و با معرفت و با ایمان و حقگو است اما از نظر ایوب چون کینه داوود را بدل دارد در اینصورت ایوب می گوید داوود اَبله است  

    اما بر حسب واقعیت منظور مولوی بله افرادی سالهای سال کبوتر مسجد و حرمند اما واقعا اَبله هستند مثلاً عمر سعد


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    جناب حجت الاسلام

    آق شیخ جواد آقا آفاقی سلام


    ۱- من فرقم با مهدی نصیری این است "انقلاب اسلامی" را حرکت ملت علیه‌ی استبداد و رسیدن به آزادی و دینداری می‌دانم و همچنان انقلاب اسلامی را تلاقی ملایم آرمان و واقعیت می‌دانم. این "جمهوری اسلامی" به این شکل و قیافه و قواره و بی‌قاعده و بی‌فایده درآمده به دستان روحانیت متحجر و خودخواه را، هرگز درست نمی‌دانم و از نظرم نیازمند جابجایی و انتقال قدرت شد. خود روحانیت درین مورد دست‌کم چهار دسته شدند. بگذرم.


    ۲- روحانیت به قدرت متصل شد. قدرت طبق نظریه‌ی "لُرد آکتون" (فیلسوف مشهور) فساد می‌آورَد و قدرت مطلقه فساد بیشتر. قدرت در جمهوری اسلامی ایران هم به فساد (انواع فساد) منجر شد. روحانیت مدافع این قدرت است. پس روحانیت، نه فقط فساد را رد نمی‌کند بلکه دست همدست به آن داده است. چرا روحانیت نبابد انتقاد شود! مگر از آسمان هفتم! متولد شده‌اند و در کلاس انبیاء علیهم السلام زانوی تلمّذ زده‌اند. با چهار کلمه عربی یادگرفتن -که ابزار علم دین است نه خود دین- مگر باید برای خود مصونیت آوُرد!


    شما آشیخ جوادآقا حتی یک کلمه اهانت و واژه‌گان تهمت در انتقاد از روحانیت درین دو صحن مدرسه فکرت شعبه‌ی ایتا و واتساپ پیدا نمی‌توانی بکنی. انتقاد از کی اسمش شد اهانت؟! خودت بارها زبان پاره کردی عین باربَن‌کشی! و حتی به استاد باقریان مرد ورع و وارستگی تلخی کردی و ادبیات زُمخت زدی و منتقدان حکومت را هر بار یک اسم تازه نثار ایثار می‌کنی!


    سایر حرف آن جناب درین پستت، فایده‌ای درش نمی‌بینم که جواب صادر کنم. من شخصاً خودت را در ردیف روحانیتِ منزه به شمار می‌آورم، ولی بسیار مِرغانه‌ی کم‌تحمل! هستی. عیب عجیبت همین است. دندان قروچه خواستین بکنید ترامپ که هست! برید محوش کنید. مدرسه فکرت محوشدنی نیست. اعضای آن هم مشتمل از هر نوع سلیقه است. حتی مدیر هم درین مدرسه حصار امن ندارد و انتقاد به مدیر بارها بارها شده است و من جیک نزدم. بگذرم، اخلاق خوبت و معنویتت حیف است خرج قدرت شود که فساد، عین انگیرمَل آن را چنگ و منگ زد. درود. دامنه


    ،،

    شیخ مالک مرد مصیبت و روضه و بیان احکام سلام

    آق شخ گرامی سه دقیقه نگذشت از گذاشتن پستم که راحت یک دروغ به من بستی؟! کجای متن ستون روز امروزم سخن از روحانیت رفت؟! در عین حال ممنونم که شعر مولوی را خودت هم شرح کردی. پس برای من هم حق شرح قائل شو. من شرحم این است. مگر بگوبی ابراهیم! شرحت را بذار دور، بیا شرح مرا گوش! راستی مولوی گفتی مال ۸۵۰ سال قبل بود. مگر دیرینگی کهنگی و نسخ می‌آورد؟! اگر این باشد نعوذ بالله خدا که قدیم است و حادث نیست. و انبیای خدا هم از دیرترین زمان با ما هستند. بگذرم. درود. دامنه


    شیخ مالک:

    سلام مجدداً 

    منظور خواستم کمی از مولوی بگویم نه اینکه حرفش کهنه شد شعرش کهنه نمیشود


    منظورم منبر بود فقط برای روحانیت غیر روحانیت منبر نمی‌رود البته گفتم بیت مولوی را تصدیق کردم و واقعیت را نوشتم شما هم توضیح خوبی دادی منظور منم خواستم به سلیقه خودم توضیح بدهم


    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:

    برادر بادانش و فضلم آقا محمدتقی سلام

    از استقبالت خرسندم زیرا چنین متن‌هایی را در کارهای آموزشی‌‌ات به خاطر تجلیل ابیات کهن میهن استفاده می‌کنی. من شب‌ها مطالعه‌ی مروری دارم. خصوصاً روی یادداشت‌های خطی‌‌ام. دیشب گوشه‌ی سمت چپ این دفترم را که سال ۱۳۸۶ نوشتم دید زدم، همین بیت چشمم را گرفت. دست‌نشون لایش گذاشتم. ظهر آمدم خانه، رفتم به سویش و شد پستی با اسم "تعظیم مسجد و تکفیر ملت" و من همآره شعرها را شرح می‌کنم. این عکس آن دفتر یادداشت خطی آن سال‌هایم ممنونم. درود. دامنه


    ،،

    مهندس محمد عبدی سلام

    خشنودم شعر مولوی بر دلت

    و شرح دامنه بر دامنت نشست. درود. دامنه


    ،،

    سلام جناب حجت الاسلام شیخ مالک

    یک پرسش: امام زین العابدین علیه السلام به‌حق از تبار و اجدادش گفت. پس شما آخوندها تا یک نفر یا یک شخصیت خواست از تبار و تیره و آبای خود بگوید، سریع عین بادکنک تِرکِننی و می‌گین: این چیزها در پرونده‌ دخلی ندارد! درود. دامنه. الآن ویژ کاندی گوونی: من نایمه! خاب، معلومه حرفم کلی‌ست نه شخص خودت. درود. دامنه


    ،،


    سلام بازم مهندس محمد عبدی

    چون دیروز در مورد پست جدال اخباریون و اصولیون برات خاطره نوشتم از کلاسم با دکتر صادق زیباکلام، دیدیم نه، هیچ جوابی ندیدم، من هم رو چارچوب خودم هستم که کسی پاسخ مرا واکنش (چه رد، چه پذیرش، چه نقد و چه حرف و گپ) نشان ندهد. من هم دیگر نمی‌آم واس نظر و چالش. آری محمد، عبد سنه کوه درود. دامنه


    ،،

    استاد باقریان سلام

    در واقع خواستید بگویید میان بنده‌ی خدا و خدا هیچ گاه و هیچ جا حتی در رفاه، جدابی نیفتد و فراموشی نگیریم. پس؛ درگاه خدا، هر گاه، با دعا. خیلی هم زیبا. درود. دامنه


    ،،

    سلام جناب حجت الاسلام آشیخ محمدرضا احمدی

    از کی هر چه سمت حاکم به ملت آمده همه سپید بوده؟ که شما آن را مثبت می‌پنداری! یعنی ۳۶ سال آقاخامنه‌ای حتی یک اشتباه هم سخن نگفت؟! پس معصوم علیه السلام که می‌گفتند درش معدود به ۱۴ تا شد، جدیدا" به روی روحانیتِ قم و مشهد گشوده شد! حوزه‌ی نجف اشرف چنین تزی ندارد. درود. دامنه


    ،،

    سلام آقای رنگین‌کمان

    سپاس از تمام حاضران آن جا

    وای، خداااااا مِه رخف آق موسی رمضانی زکریا تقی، اینچه کربلا عکس دله چرا چندوکی نشسته! از بس پیازجار وجین کرد و شِل بِن، بیل زد. اِخ خادااااا. سلام موسا، زیارت قبول. حاج علی چلویی پَلی چرا نرفتی قونجولوک و پُروخ بزنی هِه موسیٰ؟! تِ رِه قَر یاننه مگه!؟! درود. دامنه


    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:

    پایان، پیس‌مَما

    این بود پاسخ من به شماها

    خدا همراه: ✋✋


    دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:

    تذکر مدیر

    شیخ محمد رضا احمدی

    لطف کن مقررات مدرسه فکرت را رعایت کن

    هر عضو در شبانه روز فقط ۸ عکس حق دارد بگذارد

    از علت‌هایی که موجبه اختیارات اعضاء را ببندم

    همین عبور عمد با غیرعمد از مقررات است

    مدیر مدرسه فکرت

    ابراهیم طالبی دامنه دارابی


    دامنه سه | ابراهیم طالبی دارابی:

    هدف منهای خشونت


    نگارش ۲۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

    ابراهیم طالبی دامنه دارابی


    شادروان ویل دورانت در ص ۹۲ کتاب "دفاع از هند" ترجمه‌ی خانم مهوش غلامی نوشته بود ماهاتما گاندی معتقد بود هدفی که رسیدن به آن "مستلزم خشونت باشد، بی‌ارزش" است. او با این تز بنیادی، جنبش مدنی عاری از خشونت را در هندوستان علیه‌ی انگلستان (=بریتانیای کبیر) برپا کرد و سرانجام به مطلوب خود رسید.


    گاندی برین نظر بود نمی‌توان در جهان بدون تعالیم "بودا، مسیح [ع] و حضرت محمد [ص] زندگی کرد." ویل دورانت این فراز را در همین کتاب با فن نویسندگی قهارش، برجسته ساخت که شگفتی آدم را درجا درمی‌آورَد. بگذرم.


    یادم است جمله‌ای از استاد آیت الله مرتضی مطهری که چه زیبا گفته بود: کلاس، جای تعلیم است، نه جای تبلیغ. او به دست خشونت کلامی و سپس ترور فیزیکی توسط گروه قرآنی "فُرقان" از سرِ راه!! برداشته شد تا جاده‌ی قدرت برای بدفهمان و متحجّران هموار شود؛ که در حوزه‌ی قم به او سُخره می‌کردند نعلین! نمی‌پوشد، به جایش کفش غرب! پایش دارد.


    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    سلام آشیخ محمدرضا 

    زیارتت و حاج‌خانمت قبول است ای خدا

    ممنونم تذکرم را شدی پذیرا

    درود. دامنه. ✋✋


    محمد تقی آهنگر:

    سلام برمدیر محترم 

    حاشیه ی کوتا برمتن خوبت 

    تطبیق نظرودیدگاه گاندی و

    شهید مطهری تعالیم بود 

    اگر اشتباه نکرده باشم شهید مطهری 

    گفته بود به این مضمون هرچیزی روحی دارد ومهم 👇

    روح تعالیم است 

    درود


    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:

    یادآوری عام 👇

    چند پاسخ به چند پست

    امروز ۲۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴

    در واتس‌آپ در بخش "اعلان"

    داخل جعبه‌ی جواب

    جمع و یکی یکی درج می‌شود. دامنه. بسم‌الله.


    دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    جناب مهندس محمد عبدی سلام

    از نظر من علمای اُعلام زمانی که می‌خواهند در مورد جنگ و جهاد و دفاع و مسائل استراتژیک فتوا یا پیام بدهند، بسیار لازم دارند از راهکار مشورت پیش بروند چون‌که آنان تخصص راهبردی ندارند و از مصلحت‌ها کمتر خبر دارند. ازین‌که این روزها سرِ پژوهش‌ات دَمِر و حتی مِچِر هستی! مشکلی نیست. آسوده باش و آسوده بنگار.. بگذرم. دامنه


    جناب دکتر فتح‌الله دهقان سلام

    نقد یکی از چارچوب‌هایش این است، ناقد حرف خود را به خاطر حفظ موقعیت خود، یا رعایت جایگاه شخصیت، سانسور نکند. و الّا آقا فتح‌الله! نقد ابتَر می‌ماند. شاید شنیدی یا خواندی شیخ مرتضی انصاری اول چاه آب خود را که سگ در آن افتاد، پُر کرد، سپس طی فتوای سخت، گفت سگ، آب چاه را نجس نمی‌کند. خواست بگوید من حرف شرع را استنباط کردم و از گفتن آن خوف نمی‌کنم. اول دهنه‌ی چاه آب منزلش را بست، تا دهن کسانی را که ممکن بود حتی حتم که بگویند او به نفع چاه آب خود رأی داد، بست. اگر نقلی که ذهنی کردم، کم و کاست داشت خشنودم می‌کند هر آن کس آن را کامل کند. شیخ انصاری آنقدر بزرگ است که دو کتابش در میان طلاب تدریس می‌شود. او اهل دزفول و مقیم نجف اشرف بود. سرِ قبرش هم رفتم در حرم امیر امام علی علیه السلام. درود. دامنه


    ،،

    جناب آقا محمد تقی سلام

    دقیق بر اُسّ متن تمرکز کردی. تعالیم. حتی اسم کتاب دینی در زمان شاه به پیشنهاد دو سه تن از روحانیون حاضر در دانشگاه عصر شاه، "تعلیمات دینی" شد. تعلیم به مباحثه می‌انجامد، اما تبلیغ به خموشی و اغلب سخن وارونه. درود. دامنه


    ،،

    محمدتقی برادر خوب دانشورم سلام

    اتفاقاً همین گام‌هایی که روی نوشته‌هایی از من و سایر دانشمندان این صحن، برمی‌داری و بهترین‌هایش را هدف‌گذاری می‌کنی، بیشترین سهم را در تقویت انگیزه و حتی دقت روی حرف حساب زدن دارد. ممنونم که چُنین جهد و جهادی داری. در انقلاب کشور غنا، رادیو نبود. مردم خبر را سینه به سینه به فرسنگ‌ها دورتر می‌رساندند. درود. دامنه


    ،،

    استاد حاج شیخ احمد باقریان سلام

    فرمودی در مسائل سیاسی ورود نمی‌کنی. البته یک دأب خویشتن‌دارانه است، ولی فقط مسائل مذهبی و تعالیم دینی هم کفایت ندارد. تکاپوها باید از تکافوی ادلّه سیراب شود. شما هر جا هم ورود کردید، شایسته ظاهر شدید و با قوت کلام. درود. دامنه


    ،،

    شیخ محمدرضا سلام

    در مورد بحث از عملکرد آقاخامنه‌ای

    که پیش آمده بود، جنابعالی حالا فرمودید:


    "مثبت اندیش و مثبت‌نگرم، نه سفیدشوی‌."


    با توجه به این منطق خودت، من حرفم این است پس چرا در مورد دولت ۱۴ یکسره سیاه می‌نویسی؟! از همان زمان کاندیداتور شد تا رئیس‌جمهور. اما در مورد دولت ۱۳ به‌تمامه مبلغ شده بودی و مؤید. من می‌گویم آخوند، هر یک نفر آخوند، باید زبان قال و حال و نال ملت خود باشد، نه تابع تام قدرت. یقین کم من منهای دولت میرحسین هیچ دولت در ایران را سالم و عادل نمی‌دانم. البته خدمات هر دولت را می‌شود با پژوهش بی‌طرف شمرد. درود. دامنه


    ،،

    مهندس عبدی سلام

    گمان کنم آن سال پس از اربعین کربلا بود که با داماد قلعه‌سری خاندان‌تان آمده‌ بودین خونه‌ام در قم. آی کف کاردمه آن سرهنگ سرگشاد، سرت را از قفا جدا می‌ساخت! درود. دامنه


    ،،

    جناب آقای حسین رنگین‌کمان سلام

    این شعبه‌ی رود فُرات در پایین خیابان سدرالمنتهیٰ را گشتم و عکس هم انداختم. گوشه‌ی چپ همین جا هستی در لب شعبه‌ی شریعه‌ی فرات، مقام امام زمان علیه السلام می‌گویند هست و من رفتم بازدید کردم. زیارتت قبول. درود، دامنه


    ،،

    پرده سه جناب عبدی:

    سلام محمد. اغلب علمای شیعه حفظ ظاهر حوزه را به پایگاه مکتب، اصل می‌دانستند و برای پشتیبانی از آن حاضر بودند حکومت‌ها را گونه‌ای نرم دارند که اصل حوزه کنده نشود. فقط رضا میرپنج پهلوی در بخشی از بیست سال حکومتش با تحریک برخی روشنفکران که برای نوسازی ایران شتاب داشتند، روحانیتِ را از سر راه برداشت و سال‌های بسیار وحشت‌آوری برای روحانیت رقم زد. درود. دامنه


    ،،

    سلام جناب محمد سنه‌کوه

    بابت هر چهار پاسخت به چهار پاسخم ممنونم.

    حاج آقا بیانی در نکا بود، خیلی طرفدار داشت. حکومت تحملش نکرد. بگذرم. حکومت آخوند مبلغ قدرت را می‌خواهد نه روحانی معلم حکمت و معنویت. به حال زار این حکومت شخصی‌شده باید فکری کرد. میهن خودش بلد است. پس ملت بمان! میهن بخن! درود. دامنه


    ،،

    درود بر دو یار دیرینن

    حاج محمدتقی

    حاج محمدعبدی

    سلام علیکما دو خوب در دوستی و همکاری.


    دامنه سه | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    پاسخ دکتر فتح‌الله دهقان به

    پاسخ من در چند سانت بالاتر ازین جعبه:


    "سلام

    تشکر و سپاس

    من عرض کردم خدمتتان از نظر حقیر امام یک مکتب که قابل نقد هست .

    پس من نقد ایشان را رد نمی کنم .

    دیگر اینکه هرچه بعد از ایشون رخ داده عادلانه نیست به نام ایشان نوسته شود .

    در کلیت نیز فرمایش آن برادر عزیز در خصوص نقد متین ،علمی و منطقی است ."


    پایان نقل قول


    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:

    پایان پاسخ‌هایم

    در این ساعت و امروز

    درود. دامنه. ✋✋


    شیخ احمد باقریان:

    علیک السلام

    ناب آقای طالبی

    بنا میگذارم بر حسن ظن جنابعالی

    نه شایستگی خودم


    شیخ محمدرضا احمدی:

    سلام مجدد جناب طالبی


    راه را گم نکنیم. این تمام همت و توجه من در زندگی است. آهسته برویم، اما منحرف نشویم. در جاده درست اگر دچار افراط و تفریط شویم، قابل کنترل و اصلاح است، اما در در جاده ترکستان، بی معناست، زیرا بنیانش غلط است.

    مسیر که کج باشد، هرچقدر هم زیبا و تند برویم به مقصد نمی‌رسیم، اما در مسیر درست، حتما به هدف خواهیم رسید، ولو با تاخیر.پ و سختی.

    کشکولی: شما خودت روزی ده بار علیه رفتن برق در دولت ۱۴ می‌نویسی، اونوقت به من میگی علیه دولت ۱۴ می‌نویسم؟


    برای قضاوت در باره عملکردها وقت داریم و عجله نمی‌کنیم، اما در باره سیاست‌ها، راهی که دولت ۱۴ از ابتدا انتخاب کرد غلط بود، برخلاف دولت ۱۳ که مطابق آرمان‌های انقلاب و نهضت بود. قد و قواره رئیس دولت ۱۴ به آن اندازه نبود که بتواند مقاصد بلند را برای مردم ترجمه کند. خودش چی داشت؟ هنوز هم برخی از سخنانش سنجیده نیست، استخدام کلماتش ضعیف است، هر نکته مکانی دارد را بلد نیست، چراکه توانش همین است. 

    یک روز می‌گوید اگر بزنند دوباره می‌سازیم، اما مدتی بعد می‌گوید اگر بسازیم دوبار می‌زنتد، چیکار کنیم؟ این نحوه از رفتارها در چارچوب یک رئیس جمهوری نمی‌گنجد. اما اینها دلیل بر بد بودن ایشان نیست، سلیم النفس و بی‌ریا و متواضع است.


    بله، دولت میرحسین هم در خدمت مردم و جنگ بود و با روحیات انقلابی و مورد حمایت امام خمینی، همه ما به چشم خود دیدیم، اما تا کی؟

    بماند ...


    جلیل قربانی:

    👆تصویر متنی یا متن تصویری


    با سلام و روز به‌خیر!


    دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    سلام جناب آقا احمدی شیخ گرامی

    اشتباه نشود، من برق می‌رود می‌گویم، خطاب من به حاکمیت است که چنبره زد بر سر میهن و ملت و جند سال است برق ندارد کشور. آقای مسعود پزشکیان هم جِمه‌ی قدرت تنش کرد و تقدیس حکومت آخوندها را می‌کند. بله، دولت میرحسین را در تاریخ انقلاب اسلامی مثال زدم. وگرنه او را به خاطر کینه‌های شخصی و جناحی حصر گذاشتند. بگذرم. او اهل کُرنش نزد هیچ کس نیست، خیال قدرت جمع باشد، میرحسین یعنی عزت نفس. درود. دامنه.


    حاشیه: با این که از پاسخ در امروز خدا حافظی کردم تا بعد، ولی به احترامت آمدم وسط. زیارتت و زیارت حاج‌خانمت قیول است که گفتی بَل (=حرارت زبانه کشیده) می‌دهد کربلا.


    شیخ محمدرضا احمدی:

    ممنون

    ممنون

    ممنون

    خیلی به یاد شما بوده و هستم

    شما هم ما را دعا کنید

    انشاالله حاج‌خانم شما هم به سلامت برگردند.


    دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:

    ،،

    سلام جناب آقای جلیل قربانی

    ایتا چون مال آقای مهدی غفاری است. مرکزش قم و وابسته به نهادی از حوزه‌ی علمیه‌ی قم. من البته اگر خود وزارتخانه اطلاعات هم پیام‌رسان بزند، می‌روم آن دله کلِه می‌زنم و حرفایم را می‌گم. ممنونم، مستندات رو کردی.


    راستی عموماً بگویم شبخ محمدرضا احمدی شأنش اجلّ از باند پایداری است. البته خوف هم دارد از گزارشگری! که هم‌لباسانی بشدت بی‌طاقت و عصبانی‌طور و کج‌خُلق دارد. درود. دامنه

  • ناشناس
    ناشناس می گوید :
    دمیدن از سر گشاد سُرنا
    با سلام
     
    ۱. اسراییل دارای ۸۰۰ کلاهک هسته‌ای است، عضو ان پی تی نیست، عضو هیچ پیمان و پادمان هسته‌ای هم نیست، در عین حال در سازمان‌های هسته‌ای نفوذ دارد. او تهدید بالذات و بالقوه و بالفعل در منطقه است.
     
    ۲. جناب طالبی: "سیاست سنتی جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه، بزرگترین تهدید امنیتی برای میهن گردیده". سیاستی که نه سلاح هسته‌ای دارد، نه علامتی از ساخت سلاح هسته‌ای دارد، عضو ان پی تی هست، هم پیمان‌ها و پادمان‌ها را رعایت کرده.
     
    ۳. به این می‌گویند دمیدن از سر گشاد سُرنا.
     
    ۴. جناب طالبی: دیشب هم ارتش اسرائیل در آماده‌باش مطلق رفت.
    منابع سیا امروز: از ۹۰۰ لانچر آماده شلیک ایران، یک سوم حامل موشک‌های مدرن است که نمونه آن را در روز آخر جنگ دیدیم.
    اگر فرصت کردم روز آخر جنگ را خواهم گفت.
     
    ۵. نذر شما در حمله به روحانیت هم مجدداً قبول باشد، جناب طالبی.
     

    محمدرضا احمدی

  • ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
    ابراهیم طالبی | دامنه دارابی می گوید :
    ،،
    آقا احمدی شیخ محمد رضا سلام
    از همین زیر شروع می‌کنم می‌روم سمت تاج صحن:
     
    ۱- اسرائیل هر جرثومه‌ای باشد، در تحلیل نویسنده دخالت ندارد. و الا نوشته‌ی من می‌شود و حس و احساس و موضع.
     
    ۲- جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه هر چه توان بگذارد، به استهلاک میهن منجر می‌شود. این را اسرائیل لازم دارد که خود را با جمهوری اسلامی ایران درگیر داشته باشد که مشروعیت کسب کند.
     
    ۳. من نذری، ندارم. خود نذر هم مسئله عقلی است که باید حل شود. زیرا خدای من این‌همه کُشتن گوسفند نیاز ندارد و غنی مطلق است.
     
    ۴. من نقد حکومت روحانیت را بر خودم واجب می‌دانم، زبرا میهن توسط افکار نادرست تعدادی از آنان به مخاطره افتاده است. اما هنوزم در ذهنم هستند روحانیتی که واقعاً عطر روح می‌دهند مانند، همین آ سید علی قاضی طباطبایی که رفتی در نجف سراغ بیت محقرش آن هم در قبرستان.
     
    ۵. جمهوری اسلامی ایران امانت‌دار میهن است، نباید میهن و ملت را در معرض تهدید ببرد برای کسانی که حق هستند ولی ایران در توان ندارد آنان را از دست اسرائیل نجات دهد. جمهوری اسلامی ایران الان خودش دنبال غریق نجات است! درود، دامنه


    دامنه دو |
    یادآوری عام 👇
    پس از گزاردن نماز راز،
    و خوردن ناهار رفع نیاز،
    و دوش ولَرم و سبُکی و فراز،
    حالا دوشادوشم برا جواب، بدون ماز !
     
    محمد عبدی به دامنه:
    با درود بر جناب آقا  مدیر 
    برایم جالب است که در یک حرکت هماهنگ در این چند روز 
    نتانیاهو شروع به ساخت کلیپ گفتگو رودررو با ملت ایران مشابه قبل از آغاز حمله 23 خرداد کرد و 
    تندروهای داخلی که دستشان با او در یک نعل اسبی در یک کاسه هست شروع کردند به حملات بی رحمانه ،دروغ و دونگ علیه دولت شخص رییس جمهور و سخنگو و شورای اطلاع رسانی دولت و ...
    برای یافتن جاسوس ازین راحت تر که به جای وفاق و همبستگی در داخل و نیروهای داخلی همدست شدن با دشمن و در پی بی آبرویی و تضعیف دولت هستند آیا واقعا این تندرو ها بازم مثل دفعه قبل سرشان را در برف مثل کبک فرو بردند و یا موضوع چیز دیگر است ...
     
     
    ،،
    مهندس محمد عبدی سلام
    هرگز از نقد حتی حمله‌ی جناح راست به دولت ۱۴ و یا حتی خود آقای دکتر مسعود پزشکیان نگران نباش. آنان که هزاران ویژگی ملکوتی و قدیسانه برای ریاست دولت ۱۳ دَمبِره کردند، چه عایدی داشتند؟! بگذاریم همه، دولت‌ها راحت نقد شوند. پزشکیان در جنگ ۱۲‌روزه هیچ شباهت به پریزدنت ایران نداشت، او آن مدت را عین آقای حسین شریعتمداری کیهان، پاستور را اداره کرد و کارش تقلید و ستایش قدرت و حاکمیت بود، گویی "دولت" نداشت ایران. بگذرم. درود. دامنه
     
    دَمبِره: کاری‌ست در کوره‌ی دَمی نعلچگرها و (آن عده آهن گر های مهاجر هندوستان به ایران) که دَمِ تبر و داز را بُرّان می‌کنند.
     
    ،،
    جناب آقای
    حجت الاسلام شیخ مالک رجبی سلام
    پاسخی دریافت نکردم. درود. دامنه
     
    ،،
    استاد باقریان سلام
    نذرها اغلب منجر به کُشتار حیوانات می‌شود که پیش پای خدا قربانی می‌شود. چنین نذری به نظر شما درین وضع بد زمین و خشکسالی و گرانی و بی‌آبی و ... با چارچوب ادیان می‌خورد؟! خدای ما مهر دارد و عدل و حکمت. درود. دامنه
     
    شیخ احمد باقریان:
    علیک السلام
    جناب آقای طالبی
    بنده بحث مصثداق و بیان احکام نداشتم
    چنانکه شرح طولانی را برنامه ندارم
    و الا این نذرهای مردم غالب و اکثرا فاقد شرایط نذر صحیح است و با فقدان شرایط  ادای نذر واجب نیست
    رجوع: رساله های عملیه
    اما مقداری از این نذرها برای خوراک مردم مصرف میشود  از جهت مصرف مشکلی ندارد.
     
    شیخ مالک:
    سلام علیکم آقا ابراهیم ببخشید متوجه سوال نبودم چشم بزودی در خدمت هستم
     
    جلیل قربانی:
    سلام آقای طالبی، روز به‌خیر
     
    🟧 فکر کنم که عبارت مازندرانی‌ "دَم‌بِرِه"، معادل عبارت فارسی "دَم‌بُره" است؛ به معمای برّان (تیز) کردن زبانه (دهانه) هر چیزی که قابلیت برش اشیا (چاقو و‌ کارد)، برش درخت (تبر) و خاک (بیل) را داشته باشد.
     
    سلام دوباره
     
    🟩 یکی از نمازهای واجب، نماز نذر و عهد و قسم است.
     
    🟨 در گذشته که وضع مالی مردم خوب نبود و نمی‌تونستن گوسفند قربونی کنن، برای نذر با خدا ساخت‌وپاخت می‌کردن و سر و ته قضیه رو با چند رکعت نماز و چند روز روزه هم می‌آوردن.
     
    شیخ احمد باقریان:
    سلام علیک
    جناب آقای قربانی
    در تایید فرمایش جنابعالی به منظور   تنوع داستانکی تقدیم میشود:
     
     
    شب اول ماه بود
    امام جماعت بعد از نماز رو کرد به مردم و گفت:
    فردا دو رکعت نماز و مقداری صدقه مستحب است
    چند لحظه بعد یک  پولداری نزد او رفت و پرسید:
    آقای روحانی
    نمیشه به جای آن مقدار صدقه دو رکعت دیگه نماز بخوانیم؟؟؟؟؟😂😂😂😂
     
    شیخ مالک:
    سلام مجدد :  این مقایسه مع الفارق است
    در شماره ۴۲ مقتل علت خطبه خوانی امام سجاد را نوشتم و لازم بود .
    چون مردمی که با روحانیون درباری و مزدور معاویه در ارتباط بودند و تازه مسلمان بودند و کراراً گفتم معاویه ۱۲ هزار منبر نصب کرد تا روحانیونی دنیا دوست بروند بالای منبر از علی علیه‌السلام بدگویی کنند و از معاویه ستایش کنند تا جایی که اگر روحانی مزدور از امیر المومنین علیه السلام فراموش شد و بدگویی نکرد و بعداً یادش آمد قضایش را در جای دیگر بدگویی میکرد...از این جهت واجب بود امام سجاد علیه السلام از خودش و اجدادش در خطبه کامل تعریف کند تا مردم آگاه شوند .
    در ضمن اگر کسی از اعضا از اجدادش گفت من ندیدم کسی بی احترامی کند
    خدا حافظ شما
     
    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ادامه‌ی جواب👇
    به چند جواب. بسم‌الله.
     
    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    علی‌آقا دارابکلایی سلام
    در شکُندن ماهرانه‌ و هنرمندانه‌‌ی هندوان
    واقعاً کم‌رقیبی. ات هندوانه الآن می‌شه ۳۳۳ هزار تومن! بگذرم.
     
    باری؛ عرض کنم پیش ما هم چنین بُرشی داده بودی چشم پسرانم (=خواهرزادگانت) از اوج شگفتی از حدَقه زده بود بیرون. درود. دامنه
     
    ،،
    سلام آشیخ محمدرضا
    اتفاقاً من خوشحال هستم جناح راست چون در قدرت مبسوط‌الید است، به آنان مجوز پیام‌رسان دادند. خودم اولین کسان بودم، ایتا را چند سال پیش به عنوان نسخه‌ی پشتیبان مدرسه فکرت نصب کرده بودم. بگذرم. راست هر چه امکانات ردیف کند، من از آن سود می‌جویم تا حرفم را منتقل کنم. درود. دامنه
     
    ،،
    محمد عبدی سلام
    مسجد "توفیق" نکا شنیدم که طعم انقلاب اسلامی راستین و پایگاه برای متقکرین نکا را دارد. باری در آن به اتفاق حاج سید آق رسول هاشمی نماز گزاردم. بگذرم. درود. دامنه
     
    محمد:
    با درود 
     
    نقد اگر نقد باشد خوبه اما مشکل این است که تخریب و تهمت فراوانتر و فراتر از نقد هست متاسفانه 
    من تخریب را نمی پسندم حتی اگر مخالف دیدگاه من باشد
     
    با درود آقا مدیر 
    مسجد توفیق یکی از برترین و بهترین مساجد نکا بود که ندای حق را از آنجا می شد شنید الان را نمی دانم آیا آنجا را هم تسخیر کردند یا نه
     
    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    جناب جلیل سلام
    شبیه هم گفتیم. شما با دقت و مثال بیشتر. در محل ما در کناره‌ی رود نسلی از مهاجرین هندی‌تبار سُکنیٰ داشتند، که کارشان همین دَمبِره کردن تبر بود. آنقدر تیز می‌شد تبر، با یک ضربه درخت شل‌پا به قطر بازوی قَطور تو را در دَم قطع می‌کرد. بگذرم. حکومت از بالا تا زیر ریاست دولت ۱۳ را تا توانسته بودند دَمبِره کردند، ولی دیدند کال کال است و حتی کیک زرد را هم نمی‌بُرّد و سرآخر با هلی‌کوپتر مخصوص شاه افتاد و باقی ماجرا. خدا نگه دار میهن ما، درود. دامنه
     
    ،،
    جناب استاد باقریان سلام
    از آسیب‌شناسی آن مجتهد محترم ممنونم. البته نذری‌پلا در محل ما و مُرسم و اوسا -دو روستای محبوب و مردمی مهربان بالادست ما- در روزهای ۷ محرم، ۹ محرم و ۱۰ محرم سالیان سال است رواج دارد و مردم بدون حتی یک تیم پلا هدردادن به آن پایبندند. درود. دامنه
     
    ،،
    سلام مجدد آشیخ مالک
    گمان کردم یادت رفت و یا نخواستی ورود کنید. درود. دامنه
     
    ،،
    و سلام مجدد جناب آقا جلیل
    و هستند کسایی که حتی نذر دیگران را بر هم می‌زنند! بگذرم. نامه‌ی سرگشاده بلد نیستم! درود. دامنه
     
    ،،
    استاد باقریان سلام
    برای ملت همه‌چیز لایَجوز !!! است
    اما برای آخوندهای مملکت تمام‌چیز جایز است. بگذرم. درود. دامنه
     
    ،،
    شیخ مالک سلام
    ممنونم از جواب و اهتمام.
    منظورم این است تکیه‌ی امام سجاد علیه السلام بر نیاکان حُسن حساب آمد. اما همین فخر به نیا و آبا را اگر در جمهوری اسلامی ایران کسی بگوید، جواب می‌دهند پسر نوح ! را مگر یادت رفت! بگذرم. درود. دامنه. السلام علیک یا امام سجاد زین العابدین اسلام و مسلمانان.
     
    ،،
    مهندس محمد عبدی سلام
    این جواب یادم رفت. در پرده‌ی ۴ حرف تحلیلی دکتر ناصر کاتوزیان درست است. که گفت میان مردم و حکومت‌ها در ایران بیگانگی حاکم بود. قدرت، ملت را پشم هم حساب نمی‌کرد و ملت هم قدرت را پخمه می‌دانست، نه پُخته.
     
    راستای کاتوزیان لفظی است برای روحانیان در تمدن دیرین ایران. کاتوز یعنی فرد معنوی و روحانی. آقای ناصر کاتوزیان که کتاب او را در دانشگاه درس گرفتیم، احتمالا" از همان دوده است و دودمان. درود. دامنه
     
    دامنه دو |
    پایان پاسخ‌هایم
    امروز ۲۲ ، ۵ ، ۱۴۰۴ والسلام
    و احترام به شریفان
    ..
    آشیخ محمدرضا سلام
    نیستی قم راحتی. برق نیست. آن وقت به جای واقعیت بر سر آقای مسعود پزشکیان داد می‌کشند که چرا برق را می برد! آخه آن دولت ۱۳، و آن دولت ۱۲ و ۱۱ و همطی بور تا آخر مگر برق گذاشتند برای مملکت که پزشکیان آن را ندهد به ملت! "خانه پای‌بست ویران است"! هر چند پزشکیان در این جنگ ۱۲ روزه با آقایان کیهان یکسان و یکسان بود. بگذرم! ساندویچ نذری پل گیشا تهران را به رخ‌مان می‌کشی! بخورش در کربلا با پپسی! بیا این هم ساندویچ من که گوشه‌اش نوشتم. نذری اربعین نیست، ولی خیلی به آن قرابت دارد. در وضعیت امروز واتس‌آپ خودم انتشار دادم، همان به قول شما مدرن‌ها: استوری! می‌گذارم در زیر. درود. دامنه

    ،،
    آشیخ محمدرضا سلام
    من در متن آن عکس نه ورود کردم، نه فکر. من گفتم ایتا هر جه هست یک ابزار است در دست ما. محتوای آن را خودمان باید بسازیم. من هم از حرفی که در ایتا می‌زنم، از هیچ جا باکی ندارم. چون حرفی بر منطق و عقل می‌زنم. پس هر جا می‌خواهد گزارش شود، شود. انسان پشت حرفش پنهان است. به قول امام علی علیه السلام انسان زیر زبانش هست. خودم می‌دانم ذهن من چه سخنی را در دهن من اندازد. اندازه و منطبق بر زمانه. درود. دامنه

    ،،
    مهندس محمد عبدی سلام 
    عکس مسجد توفیق نکا را گذرت خورد، بنداز و بذار. درود. دامنه

    ،،
    استاد باقریان سلام
    بله مطالب شما مبرهن و مفید بود. درود. دامنه

    امیر رمضانی زیر پست ۱۶۰ جنگنده اسرائیل:
    با سلام روشنگری در خصوص این پست 
    ۱۰۰ فروند از جنگنده های اسراییل 
    ۴۰ فروند از جنگده های آمریکا 
    ۲۰ فروند از جنگنده های انگلیس .
    رژیم به زمین چسیبده بود . وگرنه تقاضای آتش بس از طرف ایران نبود . همین یک دلیل کفایت میکند

    ،،
    قاسم بابویه به امیر رمضانی:
    سلام مهندس عراق هم با چندین لشکر نظامی زرهی و با چندین هواپیمای جنگی با چندین کشورهای جهان وارد جنگ با نظام نو پای ما وارد شده بودن اخرش به کجا ختم شد اگر الان هم این جاسوسان غربگدا به خودشان بیایند و جاسوس دشمن نباشند پیروز میدان خواهیم شد به امید خدا سالم باشید مهندس

    ،،
    جلیل قربانی به امیر رمضانی:
    سلام آقای رمضانی
    روز به‌خیر

    ❇️ در زمان جنگ هشت‌ساله، هیچ‌گاه از ناتوانی ایران در برابر عراق سخنی گفته نشد، هر چه می‌شنیدیم، نوید فتح و ظفر و‌ حماسه‌آفرینی برای رسیدن به کربلا و حرکت به سوی قدس و رفع فتنه از عالم بود.

    🟥 گزیده‌ای از سخنان سردار محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران درباره روزهای پایانی جنگ را بخوانید؛👇👇

    [محمد باقری:
    روزی که قطعنامه‌ی ۵۹۸ را پذیرفتیم، هشت‌مان گرو نُه‌مان بود. امام هم می‌گفتند، جنگ جنگ تا پیروزی، جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم، تا این حد! اما آیا به این نحو جنگ ادامه‌پذیر بود یا خیر؟]

    ▪️سردار باقری هم بابت این حرف‌ها از انقلابی‌نماها فحش خورد. فایل تصویری این حرف‌ها هم در اینترنت هست.

    محمد عبدی به دامنه:
    با درود آقا مدیر 
    وقت تعیین شده برای حمله بعدی نهم یا دهم شهریور هست و به سرعت این زمان نزدیک هست 
    خدا رحم کند 
    خدایا ما را از دست جنگ طلبان نجات بده و شر آنها را از سر ملت کم و کوتاه فرما 
    تا آرامش و صلح و دوستی با جهان 
    به این سرزمین اهوارایی برگردد

    شیخ مالک به محمد عبدی:
    سلام علیکم به شما کی گفته؟؟
    شما از کجا اطلاع دارید که نهم و دهم شهریور اسرائیل به ایران حمله می کند؟؟

    علیرضا معافی به قاسم ۹:
    عرض سلام ،گذشته از اینکه این گمانه درست باشه یا نباشه و جای بحث و راستی آزمایی داره ،تا الان براتون سوال نشده که چرا در تیم دشمن جاسوس کم پیدا میشه ولی در تیم خودی جاسوس زیاد شده .به این پدیده ها باید به صورت علی معلولی نگاه کرد .با انسان باید به صورت فطرت و ذات و طبع انسانی نگاه کرد نه با تعصب و حب بیجاه ،

    سید علی اصغر شفیعی دارابی بدون اشاره به دامنه اما در رد و نقد آن متن:
    بازدارندگی واقعی در برابر تهدیدات هوایی اسرائیل

    مانور اخیر نیروی هوایی اسرائیل با ۱۶۰ جنگنده و ۱۵ هواپیمای سوخت‌رسان، بدون شک نمایشی از توان لجستیکی و رزمی این رژیم است. اما تجربه نشان داده که صرفِ توان سخت‌افزاری به‌تنهایی تضمین‌کننده‌ی موفقیت در نبرد واقعی نیست.
    مردم ایران، با سابقه‌ای چند هزار ساله در مقاومت و بقا در برابر مهاجمان، یک لایه‌ی بنیادین بازدارندگی محسوب می‌شوند. این لایه، نه فقط در خطوط مقدم نظامی بلکه در عمق فرهنگی، اعتقادی و هویتی امتداد دارد. دشمن در مواجهه با چنین ساختار تمدنی، نمی‌تواند صرفاً با عملیات هوایی یا جنگ ترکیبی، اراده‌ی یک ملت را در هم بشکند.
    از نظر سخت‌افزاری نیز ایران امروز صاحب یکی از متنوع‌ترین و پیشرفته‌ترین زرادخانه‌های موشکی در منطقه است. موشک‌های بالستیک با بردهای کوتاه، متوسط و بلند، از «فاتح» و «ذوالفقار» تا «خرمشهر» و «قدر»، قابلیت پوشش تمام نقاط حساس و راهبردی اسرائیل را دارند. این توان، همراه با سامانه‌های پهپادی دوربرد و قدرت جنگ الکترونیک، باعث می‌شود هرگونه حمله‌ی پیش‌دستانه علیه ایران با هزینه‌ای سنگین و غیرقابل پیش‌بینی برای مهاجم همراه شود.
    در واقع، حتی اگر دشمن آغازگر درگیری باشد، پایان آن لزوماً به اراده‌ی او نخواهد بود. لایه‌های تمدنی ایران، پشتوانه‌ی ملی و اعتقادی مردم، و بازدارندگی موشکی، ترکیبی ایجاد کرده‌اند که اهداف نظامی اسرائیل را در مرحله‌ی اجرا یا بلافاصله پس از آغاز، با شکست مواجه خواهد کرد.

    جلیل قربانی به سید علی اصغر شفیعی:
    سلام اصغرآقا، روز به‌خیر

    🟩 جنگ، نیازمند توان نظامی و تسلیحاتی است، هیچ ملتی در برابر تجاوز دیگران، از پیش‌باخته نیست و حتماً در پی پیروزی و قطع پای متجاوزان است، اما این خواستن، کافی نیست، بلکه نیازمند یک‌ توانستن هم هست که بتواند در برابر تجاوز ایستاده و او را عقب براند.

    🟨 ادامه یا پایان جنگ‌ها هم بر پایه این توان تسلیحاتی است نه فقط داشتن روحیه و پشتوانه فرهنگی. زیان مالی و انسانی گسترده، حتی مردم مبارز را وادار به پذیرش صلح می‌کند، 

    🟥 گفتگو‌ و‌ مذاکره، مسیر جایگزین جنگ است برای چانه‌زنی و تامین منافع؛ پرورش و‌ به‌کارگیری سیاست‌‌ورزان عاقل و دیپلمات‌‌های دارای توان مذاکره، در کنار تربیت نظامیان، امری ضروری است.

    🟫 شاید بتوان‌ گفت‌ که تجربه نشان داده که جنگ، سرگرمی نظامیان است، در نهایت، همه دشمنی‌ها در کنار میزها پایان می‌یابد نه در میدان‌ها


    ،،
    قاسم بابویه:
    سلام اقای قربانی به نظر شما واقعا جنگها سرگرمی نظامیان هست یعنی یه نظامی منتظر هست که کشورش برای موضوی وارد جنگی شود تا در این جنگ این نظامیها از گشتن یا مردند لذت ببرند

    ،
    شیخ محمدرضا احمدی:
    سلام جناب عبدی
    وقت به خیر
    دهه اول محرم بود که گفتگوی تلویزیون به دکتر متقی را نگاه می‌کردم، دیدم ایشان گفت یک هفته دیگر اسراییل حمله می‌کند.
    من چون دو سه تا درس با ایشون داشتم و خاطرات خوبی از کلاس و جلسه امتحان دارم، خیلی تعجب کردم.
    با خودم گفتم از شخصی مانند دکتر متقی بعید است که این گونه زمان تعیین کند، مگر این که اطلاعات خاصی داشته باشد که دیگران ندارند.
    یک و دو هفته و سه هفته و... گذشت، اما حمله‌ای صورت نگرفت.

    من نمی‌گویم این رژیم دیوانه حمله می‌کند یا خیر، از او هرچیزی سر می‌زند، هر لحظه ممکن است اقدام کند، اما تعیین دقیق زمان حمله واقعا سخت است.
    حملات در جایی و زمانی و به صورتی انجام می‌شود که قابل پیش بینی نباشد، اصل غافلگیری را حتما در نظر دارند.

    دیشب هم دکتر عراقچی گفته بود به عنوان کارشناس روابط بین الملل می‌گویم فعلا خبری از حمله نیست..

    ،،
    دامنه:
    ۲۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
    جناب دکتر فتح‌الله دهقان سلام
    پیامبر اکرم ص نقل است اول زانوی شُتر را عِقال (=زانوبند) زد، بعد توسّل به خدا کرد. شُتر را هم نبندی، سر به بیابان می‌زند؛ چون خار می‌خواهد و خاشاک می‌چّرد. دعا جای خود، ثنا جای خود، کارها و تدبیرها هم جای خود. به تعبیرم تقدیر و تدبیر همسایه‌ی هم‌اند و به هم نون قرض می‌دهند. بگذرم. درود. دامنه

    ،،

    شیخ احمد باقریان:
    اگر تو هم طلبه هستی، درس بخوان!

    🔻 شیخ عباس قمی (ره): 

    💠 در دوران مشروطه غوغای عجیبی بود و بحث پیرامون مشروطه و استبداد بالا گرفته بود. پیرمردی در حمام بود که شاید هفتاد سال از عمرش گذشته بود. محاسن بلندی داشت و کارگر حمام بود.

    💠 گفتم: «پدر، من می خواهم سرم را بتراشم و کیسه و صابون بزنم.»

    💠 گفت بسیار خوب و مشغول کار سر تراشیدن و کیسه کشیدن شد.

    💠 وقتی دلاک مشغول کیسه کشیدن بود، گفتم: «پدر! شما مشروطه ای هستی یا مستبد؟»

    💠 گفت: «من دلاک و کارگر حمام هستم. کار دلاک و کارگر حمام این است که سر بتراشد، کیسه بکشد، و صابون بزند، آشیخ اگر تو هم طلبه هستی، درس بخوان، و مباحثه کن. کار تو مطالعه و نوشتن است ما بقیش زیادی است.»

    ⚡️ این یک کلمه حرف و موعظه، درس آموزنده ای شد برای من.

    🌀 از حمام آمدم بیرون، یکسره رفتم حجره و استاد پیدا کردم و شروع کردم به تصنیف و نوشتن و کتاب تألیف کردن.

    ☑️ شیخ عباس قمی این مطلب را در اواخر حیاتشان برای فرزندشان نقل کرده بود و می گفت: «به برکت موعظه آن پیرمرد، من موفق شدم ۸۴ جلد کتاب تألیف کنم»

    📎 مفاخر اسلام، ج۱۱ ، ص۵۳

    ،،
    دامنه ۳ | 
    استاد حاج شیخ احمد باقریان سلام
    از مسائل آن زمان انقلاب مشروطه، استاد آیت الله مرتضی مطهری تعریف می‌کرد در کتابی که برخی از مشروعه‌خواها فکر می‌کردند، "مشروطه" اسم یک زن! است. نمی‌دانستند مشروطه یعنی قدرت شاه باید مشروط شود، نن مطلقه!! درود. دامنه.

    ،،
    اول متن نَقلی آقای جلیل قربانی در صحن:

    🟩 محمدعلی جنت‌خواه نوشت:
    🔸‏اگر روسیه در کمک اطلاعاتی و نظامی به صدام موفق می‌شد ما امروز چیزی به اسم راهپیمایی اربعین نداشتیم.

    🔹این پیروزی امریکا به رهبری جورج بوش بر صدام و حامی‌اش پوتین بود که شیعیان عراق رو از زیر فشار و خفقان خارج کرد.

    ،،
    جناب جلیل قربانی سلام
    و همان زمان آقای مشکینی و آقای محتشمی می‌گفتند صدام "خالد بن ولید" ! شد،. بریم کنار صدام حسین، با آمریکا بجنگیم! من در دلم می‌گفتم: هِنیشین خاش سرجا!!

    بگذرم! این بود آن موضع از دو چهره مطرح از دو جناح راست و چپ. درود. دامنه

    ،،

    محمد عبدی به دامنه:

    با درود دامنه جان شه باجا عزیز آقا دبیر رمضانی رو بگو برات بفرسته با اتوبوس ساری قم و بگیر میل بفرما حالشو ببر 😂💕🙏،

    ،،
    سلام جناب آقای محمد عبدی
    من اگر برای باجناق و رفیقم آقاعیسی جعفرمرتضی، لب باز کنم، انجیر دلم هوَس کرد، حتی خود انجیر دار را از لِش‌دله‌ و گت‌چال بالمله از ریشه می‌کَند برام می‌فرستد. بارها برایم انجیر کند در لوله گذاشت، فرستاد. درود محمد. سنه‌کوه گوارا. دامنه


    شیخ محمدرضا احمدی:
    سلام آقای عبدی

    هوای سنه کوه ییلاقیه؟

    جلیل قربانی:
    سلام آقاابراهیم، روز به‌خیر

    🔹اگر سیاست بلد بودند باید با امریکا همکاری می‌کردند، مثل دولت خاتمی.

    🔸 اگر سیاست بلد نبودند، باید ساکت می‌نشستند.

    ♦️البته از اون آدم‌ها چندان انتظاری نداشتیم.
    ،،
    آشیخ محمدرضا سلام
    معلومه کربلا گرما شما را پِتکا کرد که هوس ییلاق کردی! با قال خادت هوای آنجه بَل (=تنوره) داهِه. بور چِلاوِ آمل! خانک بَوووش. یا عمامه و عبا و قدک و لبّاده بذار کنار تا سرما برسه، و تا آن موقع دَشداشه‌ی قمیص سفید دَتپوش! درود. دامنه

    ،،
    جواب شیخ محمدرضا:
    سلام بر مدیر گرامی
    ته نظر، کسی که در گرمای قم زندگی هکرده، گرمای عراق براش خله مهمه؟
    اصلا احساس گرما نکردم. خیلی معمولی بود.
    تازه، 
    قبل از کربلا، سه روز بوردمه ییلاق شخ موسی، حسابی سرما ذخیره هکردمه.
    جالب این که شخ موسی و فیلبند تقریبا روبروی هم هستند با فاصله یک دره عمیق. 
    اما اگر کسی که می‌خواهد از شخ موسی به فیلبند بره، باید بیاد بابل و آمل و جاده هراز و چلاو و فیلبند.

    ،،
    جواب شیخ احمد باقریان به من:
    علیک السلام
    جناب آقای طالبی
    حکایت استاد شهید مطهری از عوامان بود (آخوندهای کم سواد یا بی سواد)
    اما عالمانشان میفهمیدند
    ولی آنانکه در تهران و ایران بودند خوب میفهمیدند
    دکتر سروش میگفت
    «از میان افراد آن زمان تنها کسی که متوجه شد این مشروطه از بیگانه ها آب میخورد شیخ فضل الله نوری بود ولی اشتباه او در این بود که میتوان با هواداری از سلطنت توطئه مشروطه خواهان را از بین برد».
    اگر کلیپش را پیدا کردم با اجازه این گروه میگذارم

    ،
    آق قاسم بابویه سلام
    دوش تو کلاش است
    شیخ محمدرضا احمدی جایی می‌رود آن آدم دوش کتاب باشد!
    اَعی ت قاسم به جای جول‌غوزِم
    بوردی مشهد و هتل اسرم!
    لابد برای چهل هَشتِم.
    شِکم نیست که، خیک است تِ اِشکِم! درود. دامنه

    ،،
    قاسم بابویه به من:
    سلام اورین حاج اقا با یه دست کتاب و بادست دیگه سلاح اگه دشمن خطای کنه حاج اقا در کنار من است به عنوان فرمانده شک نکن تا رسیدم خونه برام زنگ زدن مشهد می روی مگه کسی هست بگه نه اره سریع شیفت حرم گرفتم امدم هتل مهر رضا اُنتا ته هسی اشکم بِل راسی یه خواب دیدم هر وقت وقت شد برات تعریف میکنم

    ،،
    زیارت و شیفت قبول باشد قاسم.
    سلام. چه عجب قاسم، تِ مره خواب دیدی! تُر که نداشتی! نه، تو شیفته‌ی منی. از بس مرا دوست داری جام مجنون را می‌زنی ترگ دینی. باشه بنویس بفرس خواب را که برات تعبیر کنم. کلاش تو راستی خشاب مشقی دارد! منه واقعی! حالا بخور دم نزن. درود. دامنه.

    قاسم بابویه به من:
    ببخشید متن اخر تو واقعا اشتباست و بخش دوم تو همینجوری اشتباه تتتتره اصلا اصلا هر جور فکر کاندی هاکُن

    ،،
    استاد باقریان سلام
    مطلب مهمی در جواب قضبه‌ی "مشروطه‌خانم"! نوشتید. شیخ فضل الله نوری آزادی را خبیثه می‌دانست و استبداد را طیّبه. و به دست شیخ ابراهیم کلانتر رفت دار. حرف درست را آیت الله نائینی می‌زد که که کتاب "تنبیه،،، و تنزیه،،،" را از دست روحانیون عوام آن مقطعه، خمیر کرد ریخت دجله. البته نسخه‌اش را مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی عجب حاشیه و ترجمه‌ای زد. درود. دامنه.
    ،،
    زیارت و شیفت قبول باشد قاسم.
    سلام. چه عجب قاسم، تِ مره خواب دیدی! تُر که نداشتی! نه، تو شیفته‌ی منی. از بس مرا دوست داری جام مجنون را می‌زنی ترگ دینی. باشه بنویس بفرس خواب را که برات تعبیر کنم. کلاش تو راستی خشاب مشقی دارد! منه واقعی! حالا بخور دم نزن. درود. دامنه.

    قاسم بابویه:
    ببخشید متن اخر تو واقعا اشتباست و بخش دوم تو همینجوری اشتباه تتتتره اصلا اصلا هر جور فکر کاندی هاکُن ‌وقت شد تعریف میکنم

    ،،
    مهندس محمد سلام
    عالی آقاعیسا باجناق فرهیخته‌ی مرا می‌شناسی. باسواد است و حلال‌خور در جهان. پاک و خالص. درود. دامنه

    شیخ احمد باقریان:
    علیک السلام
    جناب آقای طالبی
    زمان اعدام شیخ شهید نوری زمان استبداد مشروطه خواهان شده بود
    آنچه اشاره فرمودی ساخته پرداخته همانان برای توجیه جنایتشان است
    لذا داوری کردن واقعا دشوار است 
    یک کلیپ از دکتر نصر دارم که از سرنوشت حامیان اعدام شیخ سخن گفت
    بله شیخ تنها در مورد حمایت از استبداد شاه دچار اشتباه شد و فکر میکرد راه مقابله با آن مشروطه حمایت از اتستبداد است
    مطالب ذیل در ارتباط با این موضوع نیست وارد نمیشوم

    ،،
    نه قاسم! تفنگ تو حتی پرنده‌ی پِسپولوک را هم بنگ نمی‌گیرد و نمی‌اندازد حکومت، شم سر را خَن کرد! مشقی‌تمام است و پلاستیک محض! والسلام و از سمت من تمام. درود. دامنه


    ،،
    استاد باقریان سلام
    شیخ فضل‌الله نوری در سمت نادرست تاریخ و نهضت مشروطه ایستاده بود و تاوان خود را پس داد. او بود استبداد را از کبیر به صغیر رساند. بگذرم. مرحوم آیت الله محمدحسین نائینی سمت درست تاریخ و انقلاب مشروطیت ایستاده بود اما علمای حسود تاب نداشتند. مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی دقیق رفت سراغ ترجمه و توشیح کتاب مهم او. درود. دامنه. از سمت من تمام.

    شیخ احمد باقریان:
    علیک السلام
    جناب آقای طالبی
    من نظر خودم را گفتم
    اصرار ندارم کسی بپذیرد
    احتیاط در داوری در مورد صد سال گذشته پسندیده است
    بیش از این در این باره مجال بحث ندارم
    قد قامت الصلاة
    ،،
    استاد باقریان مجدد سلام
    بحث، داوری نیست، بحث تشخیص است. وگرنه تاریخ‌دانی چه سود. شما الان قد قامت گفتید، من خیلی وقت است نماز شام و خفتن را خوندم. ممنونم. ۲۴ ، ۵ ، ۱۴۰۴ درود. دامنه

    ،،
    شیخ جوادآقا آفاقی:
    به نام خدا
    🔹منورالفکرها برعلیه شیخ شهید
    یکی از سیاست های استعمار برای به استثمار کشیدن ملت ها، تخریب ذهنیت جامعه نسبت به رهبران قیام ها و مبارزانی است که در راه استقلال کشور پایداری کرده اند. چنین سیاستی نیز در ایران، بسیار نمود دارد ازجمله کسانی که به تخریب شخصیت وی پرداخته شده، آیت الله شیخ فضل الله نوری است که در مواجهه با نفوذ استعمار در دوران مشروطه بسیار مبارزه نمود و نماد مقاومت انگاشته می شد.
    کتاب های مربوط به دوران مشروطه، عمدتاً توسط چهره های شاخص جریان منورالفکری دوران مشروطه نگاشته شده که اکثراً با ادبیات روشن فکری و الهام گرفته از اندیشه غربی به نگارش درآمده است. درواقع این جریان سنگ بنای نگارش این بخش از تاریخ ایران را نهاده است. ازجمله آثاری مانند تاریخ انقلاب مشروطیت ایران نوشته مهدی ملک زاده، تشیع و مشروطیت در ایران نوشته عبدالهادی حائری، تاریخ بیداری ایرانیان نوشته ناظم الاسلام کرمانی، زمینه انقلاب مشروطیت ایران نوشته سید حسن تقی زاده، تاریخ مشروطه ایران اثر احمد کسروی، حیات یحیی اثر میرزا یحیی دولت آبادی و کتاب های متعدد دیگری که غرب گرایان ایرانی در این حوزه به نگارش درآورده اند
    . به طور کلی تاریخ نگاری غربی ها و جریان روشن فکر غرب گرا درمورد شیخ فضل الله چند شاخصه دارد، ازجمله این شاخصه ها، شایعه پراکنی در قالب اتهاماتی چون رشوه گیری، محافظه کاری، مدافع استبداد بودن و... به شیخ بوده است. 
    ❗️بیانی ازیک نمونه ازشبهه افکنی
    🔹 اتهام استبدادخواهی

     از گسترده ترین اتهاماتی که به شیخ نسبت داده شده، استبدادخواهی است به گونه ای که امروزه نیز این اتهام به شیخ، نسبت داده می شود. برای نمونه، ماشاالله آجودانی می گوید:
    شیخ فضل الله به جهت همکاری هایش با استبداد محمدعلی شاه و تشویق و حمایت شاه به کشتار مردم تبریز، در تحریک و تحریض او به قلع وقمع مشروطه خواهان «مجرم سیاسی» است. (آجودانی، 1382: 365)
    اشخاصی چون جان فوران، پیتر آوری، ادوارد براون، ادوارد گری و دیگر نویسندگانی که به نوعی در تبعیت از سیاست های استعماری، در حوزه تاریخ مشروطه به تدوین کتاب تاریخی پرداخته اند، به چنین اتهامی نسبت به شیخ فضل الله، چیزی فروگذاری نکرده اند و بر این باورند که شیخ به همراهی با محمدعلی شاه اقدام به توطئه و دسیسه علیه مشروطه خواهان نموده است. (آفاری، 1379: 253) همچنان که ادوارد براون ضمن آنکه شیخ فضل الله را به عنوان عامل دسیسه و تخریب مشروطه و وابسته به شاه می داند، درمورد رفتن ایشان به حرم عبدالعظیم می نویسد: «یک سری تبلیغات ارتجاعی را آغازید و رهبران مردم را ملحد، بابی و امثالهم تکفیر نمود». (براون، 1380: 151)
    خانم آفاری نیز در کتاب انقلاب مشروطه ایران می نویسد: «فضل الله، عین الدوله و وزیر بلژیکی او (مسیو نوز) را حمایت کرد و از سیاست های ضدمردمی عین الدوله پشتیبانی نمود». خانم آفاری مدعی است اتحاد سیاسی شیخ فضل الله با عین الدوله، منجر به کاهش اعتبار شیخ در تهران شد و باعث اعدام وی گردید. (آفاری، 1379: 77 - 76)
    از سوی دیگر، روزنامه هایی مانند حبل المتین که در هتاکی به شیخ از هیچ اتهامی دریغ نورزیده، مشروعه خواهی را عامل دست مستبدین دانسته و می نویسد:
    بعد از آنکه از هر در مأیوس شدند و برگشتن دوره استبداد را نتوانستند، صلاح چنان دانستند که به هر شیوه هست مسئله را دینی و مذهبی کرده، به اسم شریعت، بنیان اسلام را خراب کنند و به نام دیانت ظلم را اشاعه دهند. (روزنامه حبل المتین، ش 11)
    این گونه ادبیات آثارملک زاده نیز مشهود است. وی مشروطه مشروعه را بزرگ ترین عکس العملی می داند که مستبدین در مقابله با انقلاب مشروطه برپا کردند. درواقع ملک زاده معتقد است: «استبداد و کهنه پرستی، سالوسی و عوام فریبی در لباس مشروطه مشروعه برضد آزادی و عدالت قیام نمود». (ملک زاده، 1383: 2 / 479 - 477)
    اتهام شیخ در هم دستی با مستبدان، رشوه گیری از دربار، تبانی با بیگانگان و حسادت شخصی به دیگران، تماماً جنگ روانی بود که دشمنان دیرین اسلام و ایران، برای از میان برداشتن بزرگ ترین مانع دسایس خویش در این کشور، ساخته بودند. حقیقت آن است که شیخ فضل الله در مواجهه با راهبرد غرب گرایان که در نقاب آزادی خواهی و مشروطه طلبی، سیاست های استعمارگران را اعمال می کردند، مقابله نمود. در واقع ایشان به تشجیع و ترغیب محمدعلی شاه بر مقاومت و ایستادگی در برابر خواست ها و تحمیل های دولت انگلیس و روس پرداخت، که این مسئله، بسیار متفاوت از قبول و حمایت از استبداد است. به عبارتی، شیخ ضمن دفع افسد به فاسد، درصدد بود جنبه بیگانه ستیزی نهضت بر محور پادشاهی صورت پذیرد؛ اما همیشه اندیشه شیخ بر این امر استوار بود که «تعرض به امور دینی و اعتقادی و ترتب مقدمات اضمحلال دولت اسلامی، مطلبی است که صبر بر آن روا نیست». (ترکمان، 1362: 1 / 69 - 


    محمد عیدی به من
    با درود بر آقا مدیر 

    دیروز دیدم مباحثاتی با جناب استاد باقریان در مورد شیخ فضل الله نوری عامل تکفیر و کشتار مردم به دست استبداد محمدعلی شاهی داشتی که نشد وارد بحث شوم و ترجیح دادم موضعی را نداشته باشم تا با پیشداوری نباشد اما مطالبی را این روزها در حال تکمیلش هستم که واقعا درس عبرت است که چطور می شود تاریخ را وارونه کرد و تحریف نمود را به عینه دیدم و لمس کردم با تمام وجود و....
    دیشب هم توافقات پشت پرده دو روباه را پیگیر بودم تا انتهای شب و کم خوابیدم و باید بگویم خدا بخیر کند این چند ماه مانده تا پایان سال ۲۰۲۵ را و عبرتها و درسها می توان نگاشت برای هر طیفی

    دامنه ۳ | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    سلام آشیخ محمدرضا
    من طرفدار هیچ دولتی نیستم. خواه بپذیری! خواه هر طور خواستی بنویسی. من یک سال اول دولت ۱۳ کاملاً سکوت کردم که منطق هم همین را می‌گوید که باید دید چه می‌کند هر دولت تازه‌وارد. اما سال دومش چند نقد نوشتم و اسم دولت ۱۳ را گذاشته بودم "دولت دستور" چون کار رئیس‌جمهور آن دولت هی دستور بود پشت دستور که صادر می‌کرد. ازقضا خودت هم آمدی وسط حرف مرا امضا کردی. اما اینک یادت شاید نمانده است. حتی آقای حجت الاسلام سید محمد شفیعی هم آمد میان و در صحن گفت" آقا ابراهیم بهتر است باز هم صبر کنیم و نقد نکنیم و ... . من هم رفتم کنار. دیگر به جز چند متن در طی سه سال، نقد نکردم تا این که عمرش سر آمد و آن سقوط در دره پس از دیدارش با الهام علی‌اف پیش آمد و مُرد. حالا جناب آشیخ محمدرضا من چه چیزی را ظاهر کنم؟ بگم طرفدار دکتر مسعود پزشکیان هستم؟ خاب معلومه من در عمرم تفکر غلط جناح راست را نپسندیدم، اما دلیلی ندارد که مرا به جناح دیگر منتسب کنی. پزشکیان فقط می‌دانم مانند شما و آقاخامنه‌ای جهان را و ایران را نمی‌بیند، البته اخیراً برخی از قدرت‌ستایی‌های او در وصف حاکمیت، او را پهلوی کیهان نشانده است بدون کمترین فرق. درود. دامنه. بهت نمی‌آد صد رحمت را در جرز صد لعنت دوک بزنی! تو شیخ باتحملی هستی و فردی اهل تحقیق و رفتار حساب.

    ،،
    سلام دوباره آقا شیخ محمدرضا
    اساساً گذاشتن لفظ "فتنه" روی رفتار مردم اعم از اعتراض یا مطالبه و حتی جنبش، از دید من قضاوت و غرض‌آلود است و نشان لکه‌دار کردن مخالفان خود است. در تاریخ روی رویدادها باید اسم درست را گذاشت، بنابراین من لفظ "فتنه‌ی ۸۸" را یک رفتار خارج از عقلانیت و مروت می‌دانم. حق مردم است، با حکومت وارد مبارزه مدنی و اعتراضی شوند. هر اعتراضی وقتی سرکوب شود، مشخص است، رنگ دیگری می‌گیرد. گذاشتن لفظ فتنه، نوعی فرار از واقعیت است و گذاشتم اسم بد روی دیگران. درود. دامنه

    ،،
    سلام آقای شیخ جواد آقا آفاقی
    خوب شد سال ۶۰ عضو "حزب جمهوری اسلامی" بودی. برادرت آقا عبدالرحیم پارسال یا کمی آن‌سوتر عکسی از اسناد اتاق پدرت گذاشت که مردم داراب‌کلا به تعداد زیاد اسم نوشته بودند عضو "حزب جمهوری اسلامی" شوند. خاب، پس دیالمه پیش درس حزبی خواندی! یک کشکولی بگویم: خوب شد از سال ۶۰، شش سال عقب‌تر نرفتی! وگرنه حزب رستاخیز شاه شکارت می‌کرد و می‌شدی خدای ناکرده شاه‌پِشت! درود، دامنه

    ،،
    سلام استاد باقریان
    آنقدر خشم شده بود که یک‌شبه "فقیه عالیقدر" شد هر آن چه که خشم را خالی می‌کرد. "فقیه متضلع" برازنده‌ی مرحوم آیت الله العظمی منتظری بود که دکتر عبدالکریم سروش در بحث او با منتظری بر سر وحی به آن فقیه داد. فقیهی دارای اضلاع. و مرحوم منتظری رسید به آن حقیقت که شهامت گفت: این جمهوری اسلامی نه جمهوری است و نه اسلامی. به تعبیر من حکومت آخوندی است به قرائت امثال آقای آیت الله مصباح یزدی و حجت الاسلام سید احمد علم‌الهدی و آقای حسین شریعتمداری کیهان و بخشی از فرماندهان راست‌گرای (مداخله‌گر سیاست) سپاه پاسداران. متنی با رأی منطقی نوشتید آقای باقریان. خدا نگاه‌بان‌تان. درود. دامنه

    ،،
    آشیخ محمدرضا سلام آقا
    فقط کافیه از ۸ تا عکس ۹ تا بذاری! مکانیسم ماشه را سرت خالی می کنم تا فرجام کار دست بیاد! هر عضو در شبانه روز فقط حق انتشار تا ۸ عکس را دارد. ۸ هم به خاطر عشقم به امام هشتم علیه السلام است. درود. دامنه

    ،،
    جناب حجت الاسلام آشیخ
    جوادآقا آفاقی بازم سلام
    اگر اسم ازین متن محو شود، خواننده هم از تاریخ سال ۱۳۶۵ تا ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ خبر نداشته باشد، پیش خود می‌گوید چقدر خشم در متن مرتعش است. یک مرجع به مرجع دیگه می‌گه چنین باش! چنین نباش. این در اسلامی که من می‌شناسم به هیچ کسی اجازه نمی‌دهد به منتقد یا معتقد یا منصرف یا معترض و یا حتی متعرّض خود، چنین ادبیاتی به کار ببرد. یادت باشد آق شیخ جوادآقا برای تخریب امام خمینی راه ساده‌لوحانه‌ای را شیوه‌ی خودت ساخته‌ای. بدان تویی که آقاخامنه‌ای را بسیار می‌پسندی، همو رفت نزد امام خمینی تضرع کرد و گریست و گفت این نامه را صداوسیما پخش نکند. آقاخامنه‌ای تنها شخصیتی بود که به تمام قوا نمی‌گذاشت امام خمینی به آیت الله منتظری آن گونه بد مواجهه کند. شما آشیخ جواد بسیار فرد کم‌اطلاع و حتی بی‌اطلاعی هستی از مسائل ایران و انقلاب و اسلام. درود. دامنه. فقط گویم این نامه‌ی امام خمینی با آن که چنین ادبیاتی استخدام کرد و سرطان هم ایشان را بسیار فشار می‌آورد، به عظمت فکری آیت الله منتظری افزوده بود و نشان داده بود چه فقیه شجاع و آگاهی بود که کسی توان نداشت به امام خمینی یک انتقاد بکند، ضعف‌های او را و حکومت را بدون لکنت می‌گفت.

    ،،
    سلام آشیخ محمدرضا
    لااقل دنباله‌اش هم بنویس "سید ولی نصر" پسر "سید حسین نصر" رئیس‌دفتر فرح دیبا نائب‌السلطنه‌ی محمدرضاشاه. بگذرم. فقط خواستم سید ولی نصر بگویم از کیست. درود. دامنه

    شیخ محمدرضا احمدی:
    سلام
    امام هشتم، عالم آل محمد، حضرت علی بن موسی الرضا پشتیبان شما و اهلی این گروه و ملت بزرگ ایران باشد.
    دیگه به تعداد عکس‌ها خیلی حساس شدم‌.
    مراقب هستم.

    دامنه ۳ | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    جناب حجت الاسلام
    حاج شیخ مرتضی بابایی سلام
    بلی، متوجه شده بودم. چون ادبیات آن متن حاکی از رفتار و اخلاق مدارای آقای ایازی رستمکلایی بود. من خواستم فقط اشاره و به قول شما اعاظم و علما: حاشیه بنویسم. درود. دامنه

    ،،
    آشیخ جواد آقا آفاقی سلام
    من به هیچ جناحی هیچ تعلق ندارم. شما تا روزی جناب عزراییل می‌آید همچنان بگو مدیر خود را "دور از وابستگی سیاسی جلوه" می‌دهد. دستت ازین تایپ هرگز نلرزد و ترکونش انگوس نگیری. درود. دامنه

    ،،
    جناب حجت الاسلام 
    عبدالرحیم اباذری سلام
    تشبه به چفیه را گفتی. الآن چند سالیه در حوزه‌ی علمیه‌ی قم برخی از طلبه‌ها به جای هفت قلم لباس آخوند، یک قلم دیگه اضاف کردند: چفیه می‌گذارند گردن! بگذرم. گمان کنم با این قلم لباس می خواهند قلمداد کنند خیلی انقلابی‌اند و "ولایی". یاد کتاب "ولا‌ها و ولایت‌ها" افتادم. اثری از آیت الله مرتضی مطهری. دست روی نفوذ گذاشتی و خوب پختی متن را. درود. دامنه

    شیخ احمد باقریان:
    علیک السلام
    جناب آقای طالبی
    یکی هم بیاید میان آفاق و انفس صلح پدید ورد
    و میان مدعیان اصولگرایی و مدعیان اصاحطلبی صلح پدید آورد

    دامنه ۳ | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    دانشور محترم آقاعیسی سلام
    قم بیا ببرمت بیت مرحوم منتظری را ببین. همچنان همان بیت و همان حسینیه که با بیا و کلنگ و آجرپاره و خنجر مورد حمله قرار گرفت، باقی‌ست و متروکه. آقا عیسی بلی امام خمینی گفت حوزه را با درس گرمی ببخش. هر چند امام خمینی نمی‌تواند کسی را از سیاست منع کند، اما همین درس‌دادن آیت الله منتظری را هم ازو ستانده بودند و حتی حسینیه را حمله کردند. بگذرم. حق در تاریخ سوسوی خود را می‌زند. آدم می‌خواهد که آن را ببیند. درود. دامنه

    ،،
    راستی‌های اهل مهدویت غِلاظ و شِداد می‌گویند آقا علیه السلام بیاید درست می‌کند! بگذرم. اَنفُس، گاهی آفاق را حریف نیست! چون آفاق، افاقه‌ی پول و پاکت دارد، انفُس حساب آدم را می‌کشد! سلام و سپاس فراوان استاد باقریان ازین مزاح‌تان.

    ،،
    جناب آقاجلیل سلام
    ۱. باشه شب می‌بینم که ببینم آقای عباس عبدی چه نقدی کرده. ۲. فرمودی اتاق فکر برای کشور. من جوابم این است: تاکنون معلوم شد مُهرگان از آن رو مهره‌چینی می‌شوند که مُهره‌چین یقین کند مُهره به او کُرنش می‌کند. این است عرض حال حکومت و سیاست. درود. دامنه

    ،،
    سلام استاد باقریان
    اتفاقاً بسیارهم روشنگرانه و با ادبیات نافذ و محکم وارد شدید سرشار از خویشتنداری و استناد در سخن. درود. دامنه

    ،،
    آشیخ محمدرضا سلام
    من از تبیین خارج نشدم. موضع نمی‌گیرم. تشکر که نظرت را مرقوم فرمودی. درود. دامنه

    ،،
    آشیخ محمدرضا سلام 
    شفافیت در تفکرت به نفع مدرسه فکرت تمام شد. اینک اعضا بهتر شما را می‌شناسند. من به مقصودم نائل آمدم. این‌که من برای کسی چه پیشوند و چه پسوندی به کار می‌برم به خودم راجع است و امری شخصی. گمان نکنم شما قصد داشتید بر من حتی شکل اسم‌بردن افراد را یاد دهی یا تحمیل کنی، مطمئن هستم اینطی شِخ نیهی! درود. دامنه

    ،،
    سلام آشیخ محمدرضا
    در مورد آنچه در پاییز بر سر فوت مهسا امینی شیلا اتفاق افتاد هنوزم می‌گویم "جنبش کور" بود و در ادامه هرزه‌ها و هرمزگان آن را به قهقرا بردند. اعتراض را حق مردم می‌دانم آن سال هم گفتم. حکومت را هم گفتم اگر "خدمت و قدرت" را کنار هم نداشته باشد از مشروعیت سیاسی می‌افتد. اینک گرفتار است جمهوری اسلامی شما. غرق در فساد و شکاف و تراکم بحران‌ها. درود. دامنه

    ،،
    اعی سلام شخ مم‌رضا
    پس تِ حواس دَوووشه احمدی!
    ۸ تا ویشه عکس بذاری، تره ورمه پشت قبر امام هشتم علیه السلام، که قبر هارون‌الرشید دفن است! درود. دامنه

    ،،
    توضیح:
    بلی، "ژینا" درست است. هرچه فکر کرده بودم. یادم نیامد.
    سلام و ممنونم جناب جلیل قربانی که توضیح فرستادید.

    ،،
    آقا احمدی شیخ محمد رضا سلام
    گفتم که، نسبت به بیانیه‌ی جبهه‌ی اصلاحات و نیز سخنرانی آقای دکتر محمود سریع‌القلم وارد موضع نمی‌شوم. فقط تبیین و پردازش صورت دادم. اما اول و آخر متن من ربط به این موضوع نداشت. من دیرباز است که گفتم نسبت به این جمهوری اسلامی ایران دیدگاه انتقادی دارم. از خودت و هزاران گت‌ترت هم اجازه نمی‌گیرم! این آخری کشکولی. ت دوا استاد احمدی! درود. دامنه

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    پاسخ دوم:
    آق شیخ محمد رضا سلام بازا
    اگر دقت کنی حتی آخر دو بخش نوشتم:
    پایان پردازش
    و الحمدُ لِله متن ستون روزم ویرایش نکردم، که کسی نگوید تا نقد شد، دست به آن بُرد. درود. دامنه

    ۲۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
    ،،
    آقا شیخ محمدرضا سلام آقا
    داری گویا
    "تشنه‌ی آبم عمو
    جگر کبابم عمو" می‌شوی!
    از کربلا آمدی هنوز بلا و کرب در کله‌ات لانه کرده است.
    عزاداری‌هات در این جا و کربلا قبول خدا بوده است.
    آرام شو حالا آقا. آن سیو جگرت ی وقت اسبه جگرت را چرکی نکند! درود. دامنه

    شیخ جوادآقا آفاقی به من:
    سلام علیکم. 
    تمامی متن به طور کل ازآن تعصب وتعشقی فریاد میزند که جنابعالی منکر وجود آن درخودت هستی. 
    حمایت محض وتمام عیار ازمرحوم منتظری وتعارض به مشی خط امام راحل ره 
    به یاد کاغذ ودوات خواستن پیامبر افتادم که دومی معترض شد وگفت آخرعمری پیامبرهوشیاری لازم راندارد. 
    چقدر امام رادست کم میگیرید واحیانا کسالت امام ره رادلیل میگیرید که امام متوجه نشد چی مینویسد..
    مثل آن آقای عاشق دوآتشه ان مرحوم که نوشت قرار برپاره کردن نامه بود وازبیت منتظری نقل شد که ازبیت امام گفتند شما نامه راپاره کنید ماهم امحا میکنیم. همیقدر سبک وموهن. 
    یا گفته بود چون تلویزیون پخش نکرد پس اعتبارش قابل خدشه است. 
    شایسته است کمی به فهم ودرک خوانندگان محترم احترام بگذاریم.

    ،،
    آق شیخ جوادآقا آفاقی سلام
    خدا را شکر شما شیخ خال به گوش لب! قبولت افتاده است. درین صحن نقدهای من بر تمام جناح‌ها در سایت دامنه بایگانی است.
    هم دیدگاه‌های آقای سید محمد خاتمی را نقد زده‌ام
    هم دیدگاه‌های آقای محمدتقی مصباح یزدی را
    هم دیدگاه‌های آقای شیخ محمد یزدی را
    هم دیدگاه‌های آقاخامنه‌ای را
    هم دیدگاه‌های امام خمینی را
    هم دیدگاه‌های مسعود رجوی را
    هم دیدگاه‌های آقای سعید حجاریان را
    هم دیدگاه‌های آقای سعید جلیلی نادان را
    هم دیدگاه‌های آقایانی از سپاه پاسداران را

    آق شیخ جوادآقا بیشتر از اوضاع مملکت مطلع شو. بی‌اطلاعی لطمه‌ات می‌زند. و بالا و پایین منبر ممکن است کم بیاوری و حدیث‌مدیث جعل و بدعت کنید. درود. دامنه.

    دامنه ۳ | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    جناب آقا شیخ محمد رضا سلام
    در همین صحن شرح و متن از نهج‌البلاغه نوشتید مرتّب و بادقت در چندین قسمت. اینک گویا یادت رفت آن سخن مولا امام علی پیشوای پارسایان که فرمود بدین مضمون: اشخاص را با حق بسنج، نه حق را با اشخاص. اما شما شخص حقوقی چون "جمهوری اسلامی ایران" را معیار و ملاک خود ساختید و همه‌چیز و همه‌کس را با این ملاک بد، می‌سنجی و نمره می‌دهی عین کلیسای کاتولیک قرون وسطی. مرد دانا و اهل پژوهش، اساس کار احزاب و ائتلاف‌ها با اسم جبهه و هر نامی، موضع‌گیری است. به خودت چه دردی وارد کرد که حق موضع را از منتقدین برنمی‌تابی. حتی اگر آن موضع مخالف فکر خودت باشد؟!

    ببین آقا احمدی شماها به دولت نقد دارید. خیلی‌هم خوب. آزادانه هم می‌نویسید. کسی هم به شماها خُرده نمی‌گیرد و نباید هم بگیرد. از سمت دیگر جریان‌ها و افرادی هم هستند به حاکمیت انتقاد می‌کنند. موضع می‌گیرند. فرق شماها با آنها چیست؟ خون شما فوران‌تر می‌کند و سرخ‌تر است مگر؟! آنها می‌شوند ضدانقلاب و به قول برخی‌ها: "غرب‌گدا" و شماها می‌شوید ولایی‌ها و والاها. دست بکش ازین شیوه به تو نمی‌آد جزع و فزع. تو آخوند جگردار و تاب‌آور هستی. برگرد به سرِ همان عقل و خرد و خبیری خود. خود را آسان از شاخص منطق برون نبر. حتی گاهی پای امامان معصوم ع را به پای این نظام می‌کشانی که واقعاً خیلی به این روش‌ات ایراد وارد است که آدم برای این نظلم لک گرفته و آفت‌زده حاضر شود ائمه معصومین علیهم السلام را هزینه کند، حتی استاد باقریان هم چند بار تذکر داد به افراد که امامان را خرج این جمهوری اسلامی نکنید. درود. دامنه


    متن آقا شیخ جواد آقا آفاقی به
    جواب‌های من و نظرش در مورد خودِ من این بود که
    امروز ۲۹ ، ۵ ، ۱۴۰۴ در صحن مدرسه فکرت شعبه‌ی ایتا گذاشت و من هم پاسخ دادم در همین پست

    متن ایشان عینا" :👇

    "سلام علیکم. 
    جناب آقاابراهیم طالبی .
    بر همه افراداین گروه وسایراشخاصی که به مطالب شماتاکنون دسترسی داشته اند روشن است که جنابعالی از مدافعان سخت و از وابستگان فکری و غیر شناسنامه ای جبهه به اصطلاح اصلاح طلبان هستید. هرچه هم دست و پا بزنید که چنین نیست کارکردهایت چیزی جز این نمی باشد. همه میدانند که چند نقد مختصرضعیف به خاتمی و موسوی و سروش و...خود یک راه فرار و گریز و فریب دادن دیگران است؛ اما این حنا دیگر رنگی ندارد. اگر نوشته های همه روزه و دائمیت علیه نهاد روحانیت و حوزه علمیه و امام و رهبری وشخصیتهای علمی موثردرانقلاب و سپاه وحمایتهای توام باتعصب وتعشق ازمطرودین درپیشگاه امام وامت اوو.. اگرچه بدون اسم باشد؛ هرکه آنها را بخواند چیزی در حق نویسنده جز وصف معاند و کینه توز را روا نمی‌داند. کمی از غرور کاذب بیرون بیاییدو برای فهم دیگران هم اعتبار قائل باش. برهمگان روشن است که خصلت شیطانی غرور و عقل گرائی افراطی سرتاپای وجودت را فرا گرفته و نمی توانی از این پیله رهایی یابی و بدین جهت هم هرمطلبی که خلاف نظرت باشد را سیاه می پنداری. البته شعار حق طلبی و مدافع ملت و کشور و...دیگر رنگ باخته. همگان فهمیده اند که جنابعالی اسیر نفس گشته ای. روندی که جنابعالی در حوزه دین و سیاست داری طی میکنی (( وصدتاسف افرادی مشخص بادیدگاه سیاسی مشابه دراین امر مویدوکمک کننده هستند)) منتهی به منش احمد کسروی مرتد وتقی زاده های ملعون و هم پالکیهای دیگر آنان خواهد شد. آنان بر سر سفره روحانیت و دین و... نشستند و علیه همه آنها برخواستند؛ ظن قوی دارم با این فرمانی که دارید پیش می روی در آینده ای دور یا نزدیک؛ چاره ای جز تصحیح و تایید افکار انحرافی آنان را نخواهید داشت."
    ،،
    پاسخ خاص به
    این متن آق شیخ جواد آقا آفاقی:
    ،،
    جناب حجت الاسلام
    شیخ جواد آقا آفاقی سلام
    شما یک جواب بیشتر لازم نداری: فردی کم‌اطلاع و حتی بی‌اطلاع هستی. و همین، کار دستت داد و تو را کِشاند سر تکفیر و راحت مرا به سمت منش سیداحمد کسروی و سیدحسن تقی‌زاده، هم‌انتها کردی. هر دو هم آخوند این ممکلت بودند و تعلیم از حوزه گرفتند و ... . آق شیخ جوادآقا هر چه بیشتر پیچ وا می‌کنی، ضعف در وجودت می‌زند بالا و از حالت اِستوا به حالت افترا سیر می‌کنی. بلد نیستی متن‌های مرا حتی بفهمی، آنگاه چون خشمگین می‌شوی، ازین جنس حرف‌ها به من بار می‌کنی. آخوند اگر پارسایی را در خورجین گذارد، خرج قدرت می‌شود و ابزارک تملق.

    شما شبخ جوادآقا آخوند دین در عوض اسیر نفس نیستی، از زیّ طلبگی خودت مرا به عنوان یک انسان به قول خودت:

    فرد "معاند"
    فرد "کینه‌توز"
    فرد دچار "غرور کاذب"
    فرد "اسیر نفس"
    فرد دچار "خصلت شیطانی"
    فرد دجار "عقل‌گرایی افراطی"
    تعلیم بده و به کشتی نجات خودت سوار کن! عاجزا"،

    راستی شیخ اهل سخن و نوشتن. برخاستند را غلط املا کردی و از بُن ماضی خواست، تایپ کردی حال آن‌که بلند شدن از بُن ماضی خاست است، نه خواست! مقداری ادبیات زبان فارسی هم بیآموز. کتاب "خودآموز" زیاد است بازار، اگر نشد حاضرم رایگان ۲۹ جلسه که نه، طی چهار جلسه برات کلاس بذارم، درین فاز فول فول بشی! اَغلاط متن را با اغراض سینه‌ات ادغام نکنی! این یکی کشکولی مرد حسابی.

    به پیامبر اکرم ص درود می‌فرستم که برای حتی کافر غُصه می‌خپرد چرا ایمان نیاوُرد، اما کسانی که لباس و ردا و شولا بر تن کردند، کارشان این است "یَدخلون" در دین را "یَخرجون" کنند. این جا اما کلیسای سنت پیتر نیست، میهن ایران است و تمدن و ادب و مدارا و زرتشت و کوروش ذوالقرنین و امام هشتم رئوف ع و امام حسین ع و نبی اکرم ص و امام متقیان علی علیه السلام را با هم دارد و سعدی شیخ اجل آنان است و مولوی مثنوی معنوی گوی‌شان. درود. دامنه

    ،،
    استاد باقریان سلام
    شرح شما بر سخنان بزرگان دین، حقیقتاً مانند بوته‌ی پیلم است بر گزش‌های بوته‌ی گزنه بر بدن. ممنونم. آقایان جمهوری اسلامی فقط آیه‌ی ترهبون را زبان می‌آورند و از آیات اخلاقی سوره‌ی حجرات را برای خودشان انگاری آیه و آیت نمی‌بینند. ممنونم. مهم بود و باعث انشراح شد. درود. دامنه

    پاسخم 
    به یک پاسخ طنز جناب آقا جلیل قربانی
    در مدرسه فکرت شعبه‌ی واتساپ:

    آقاجلیل سلام
    دقیقِ دقیق گفتی برادر. آن دوره اگر کسی دوربین دله عدسی را نگاه می‌کرد می‌گفتند نَدبدی و عقب‌مانده! است. راستی فارسی لفظ فیگور چیه؟! فیگور اسم غذایی در مغرب‌زمین است!؟! مواظب باش عقرب نزندِت! درود. دامنه

    نظر جناب عیسی رمضانی محمد به
    متن جواب شیخ محمدرضا احمدی به من و اشاره به من:

    سلام استاد احمدی گرامی، از مطالب ِ عمیق ِ آن مرد عریق بهره مند شدم، احاطه و عِرقِ حضرت عالی به اسلام سیاسی ستودنی است ، بیانات شما در این پُست و عموم مطالبی که ، مسبوق به سابقه بوده است ، بیانگر اشراف جنابعالی به اینگونه موضوعات ِ راهبری و استراتژیک است. 
    با اجازه شما و دوست قدیم و فامیل ندیم خودم جناب استاد طالبی عزیز، نظرِ خودم را بیان می‌کنم. 
    ✅ جناب استاد طالبی یک اصلاح طلب و رفرمیست ِ تمام عیار هستند و حتی در حدو اندازه ی لیدر ، ( هم در قوه و هم در فعل ) و نگرش ایشان کاملا چپ است.
     این را هم در عمل نشان دادند و هم در ادبیات ِ نوشتاری، نمی دانم چرا تمایل ندارند آن را واضح و شفاف اعلام کنند. 
    به نظرم هیچ اشکالی ندارد، در ادبیات سیاسی،( تاکید می‌کنم در مسائل سیاسی) ، این دسته بندی‌های ، اصلاح طلبی و اصول گرایی لازم است، منتهی‌ باید قوائد بازی را رعایت کنند و پاسخگوی عملکرد خود باشند. 
    ✅ استاد تخصصش استفاده از قانون مجاورت است، با آن ادبیات اقناعی و نگارشِ روایی ، موضوعی را تبیین می‌کنند و بعد آنچه را که باید بگوید می‌گوید ، ولی نه باعنوان موضع ِ شخصی، ( یعنی مَثَل معروف خودش را بیاراسمش را نَیار ) 
    ✅ جناب استاد احمدی بزرگوار، به نظرم، چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید تفاوت دیدگاه را که ناشی از تفاوت در تعریف ِ مفاهیم است را بپذیریم، و تا در ادبیات نظری به اشتراک مفاهیم نرسیم وحدت رویه شکل نخواهد گرفت. 
    ✅ آنچه تفاوت ها را آشکار تر می‌کند، برداشت های متفاوت از ""مفهوم ِ اعمال ولایت "" است، باید ، یا خطِ واحدِ ولایت ِ الله را بپذیریم تا به وحدت برسیم، یا راههای گوناگونِ ولایت های شیاطین را ، که موجب ِ تفرق است .
    نمی شود زیر عَلَم حسین علیه السلام سینه بزنیم و لی از سیطره ی اختاپوسیِ بوسفیانها و معاویه های زمان هم ، دفاع نماییم و در زمینِ آنها بازی کنیم . 
    حداقل صد رحمت به عمروعاص که معتقد بود پشت ِسرِ مولا امیرالمؤمنین نماز می‌خواند ولی سرِ سفره معاویه می‌نشیند، ( منظورم کلی است و اشاره‌ به فرد خاصی نیست ) برخی از این آقایان مدعی علوی و حسینی حتی پشت ِ سر ولایت نماز هم نمی‌خوانند. 
    ✅ جناب استاد احمدی بزرگوار، اگر قرار باشد نظامات و ساختارهایی ظالمانه ی حاکم ِ بر جهان را بپذیریم، و به آنها مشروعیت بدهیم و حتی بدتر، طرحهای الگوبرداری از آنها را ارائه بدهیم ، آنهم فقط ، به صِرفِ اینکه واقعیت هستند !!! دیگر چرا دَم از مولا علی می‌زنیم؟ وچرا از قیام امام حسین می‌گوییم؟  
    همه ی ما تحت هر اسم و لوایی که باشیم نمی توانیم از فرهنگ ِ شیعی خودمان ، یعنی از خیمه‌ی امام حسین ، دور شویم، پس ، به خود بیاییم و به اصالت ِ خود برگردیم. 
    سالم و سربلند باشید

    شیخ جواد آقا آفاقی به من:

    سلام علیکم..جناب آقاابراهیم طالبی
    ازفرصتی که صرف کردید ومطالب بنده را مرور نمودی وپاسخم رادادید ممنونم. اما...
    ۱. هرکس این نوشته ات را بخواند و همخوان با فکر و اندیشه ات نباشد به خوبی مییابد که چه قدر مغروری و مجددا به هتاکی روی آوردی؛ خودت حکم صادر می کنی و خودت محکوم می کنی و..
    ۲. بنده هم به جنابعالی توصیه می کنم کمی از غرور و منیت و به خود بالیدن بیرون بیا تا توجه کنی که چه می نویسی؛
    ۳. متاسفانه و خود برتر بینی را پیشه کردی؛ بارها هم به صراحت و به کنایه نشان داده ای که تحمل مخالف برایت سخت است و برای تبرئه کردن خود چاره ای جز تند مزاجی و تند خوئی و تهدید و... و گاهی هم در قالب کشکولی و گاه در پناه ...برای خود نمی بینی.
    ۴. اتفاقا ضعف در رفتارهایت در قالب کینه توزی و خودخواهی در نوشته هایت موج می زند. متاسفانه چون دچار این صفات نامناسب شده ای نمی توانی حقیقت را بیابی و در سراشیبی خطرناکی قرار گرفته ای؛
    ۵. باز گو کردن بدعاقتی احمد کسروی و... هم برای این بوده که بهتر بدانی؛ صرف روحانی زاده بودن و حتی زیست با روحانی دلیل بر این نیست به عاقبتی مثل کسروی ها دچار نشوی؛ یک عامل بد بختی او همین بود که وحی و شرع را در حدی که خودش میخواست قبول داشت و نه آنچه بوده است؛ همین موجب شد تا به عقل گرایی افراطی روی آورد و ...
    ۶. چرا از انطباق قضایای نا خوشایند تاریخی به خود خشمگین می شوی؛ به جای این همه عصبانیت (که موجب می شود تا مجددا شواهدی بر مغرور بودنت بروز دهی) اندکی هم به کارکرد بد خود بنگر؛ چرا از چشم متدینین و مومنان به امام و انقلاب و...افتاده اید؟ و به هر مدافع نظام خوی بدبینی پیدا کرده ای؟ چرا در کنار این همه انتقادهای برآمده از هوای نفس؛ حاضر نیستی نقاط مثبت دیگران را به بینی و...؟
    ۷. عملا نشان دادی که حتی بزرگانی همانند شهید مطهری و شهید بهشتی و علامه طباطبائی و جوادی آملی و... را در راستای خواسته های نفسانی خود می خواهی. زمانی بود دم از آقای جوادی آملی می‌زدی ولی از آن روزی که این عالم متعهد از رهبری تمجید کرد و فرمود باید امام زمان خویش را بشناسیم و حمایت کنیم و...(نقل به معنا) دیگر در نوشته هایت خبری از دم زدن از این مفسر قرآن نیست. سخنان شهید بهشتی و شهید مطهری را بر اساس خواسته خود تقطیع می کنی؛ مرحوم محمد رضای حکیمی هم آن نیست که تو می نویسی. علامه طباطبایی ره را هم در صورت تطابق با خواسته آن قبول داری و نه در پی حق باشی. نمونه اش اینکه موضع این مفسر قرآن در مورد انحرافات عقیدتی دکتر شریعتی را باور نداری. خارج ساختن شهید مطهری از حسینیه ارشاد توسط مریدان افراطی دکتر شریعتی را نادیده می گیری. فکر می کنم اگر دنبال روشن شدن حقیقت (دچار شدنت به خصلت خود خواهی و خود بینی و...) باشی ذکر این شواهد کافی باشه. ولی آرزو دارم به خود بیائی و کمی حجاب نفس را کنار بگذارید.
    بقیه پاسخ هایم را به فرصت دیگری واگذار می نمایم.

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    انگور؛ به شرح دامنه
    اگ زود بخورن غوره است.
    اگ دیر بخورند ممیج است.
    اگ جوش بزنند آبغوره است.
    اگ بپزندش شیره است.
    اگ نکنندش غذای جیکا تیکا است.
    اگ تخمیر کنند، سرکه است.
    اگ بدوزند به هم خشکبار است.
    اگ گرما دهند، مَویز است.
    اگ نَم تیشی دلِه جا هادن و درپوش بزنند، نجسّی! است.

    دامنه ۳ | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    دانشور پارسا استاد آقاعیسی سلام
    همیشه در کردارت، حضرت کردگار را دیدم. چیزی که ازت عاری نمی‌شود همین اخلاق خداپرستانه‌ات است. آقاعیسی به عرض برسانم دوستی من و آشیخ محمدرضا دیگه دارد از چهار دهه می‌گذرد و تازه، ده سال کمی کمتر را کنار هم در مرکزی مهم و در مقطعی مهم کار کردیم. گمان نکنم جناب استاد شیخ محمد رضا احمدی از من حتی یک نشانه حرکت جناحی مشاهده کرده باشد. فکر هم را هم می‌خوانیدم. با‌این‌همه از بیکران لطفت آرامش درو می‌کنم. برقرار و به قول بالمله‌ای کله پیش وچکون: صعیی سالم باشی. درود. دامنه. راستی استاد عیسی! من هر چه بوده و باشم راستی نبوده و نیستم! یقین کن از من ای دوست مثل آینه و مانند الماس من، من نه جناح چپ هستم، نه جناح راست. عقل و شرع و عشق مرام من است و بس. تقلید فقط در فروعی که معلوم است. تحقیق و تکیه بر فهم تا هر چه که دلم و مغزم و عقلم آن را ملایم خود بیند. مستدام ای مستطاب عیسای بادین و ایمان.

    ،،
    جناب آق شیخ جوادآقا آفاقی سلام
     ۱- تردید ندارم اسم "غرور" و "مغرور"ی که آن جناب بر سرم گذاشته‌ای؛ نام حقیقی‌اش تسلیم جهل نشدنِ من است. ضد جهالتم و آخوندها اغلب چون حس ربوبیت دارند، برای تخریب چنین اسم‌هایی سر مردم می‌گذارند. راحت باش آقا در اسم‌گذاری سرِ من. رنجی نمی‌برم، اذیت هم نمی‌شوم.

    ۲- علامه طباطبایی را حتی نمی‌شناسی. از المیزان چندین جلدی آن سوره‌ای نیست نخوانده باشم. آثارش را تمامه منهای دروس را خواندم. او در مورد حکومت قائل به این بود شکل حکومت در هر زمان فرق دارد، زیرا بستگی به مردم همان زمانه دارد. این جمهوری اسلامی شما چه بخواهی چه نخواهی مورد قبول این نسل نیست. روزی به درکی من رسیدم، می‌رسی. البته دست به توجیه روحانیت حد یقِف ندارد!

    ۳. باز نیز بگویم حتی نمی‌دانی کتاب "شیعیگری" سید احمد کسروی چه جفنگیاتی گفته. حتی "تاریخ مشروطیت" او را ورق هم نزدند روحانیت بعضاً. آن زمان داشتی عمامه‌پیچیدن می‌آموختی این آثار را خواندم و از ایمان من نکاستم، شما کافرم بخوان. از من چیزی کسر نمی‌آید. به فکر انکسار اخلاقت باش که پل صراط نه به گشادی پل ممِسن‌دکته است! نه به پهنای پل اُوسا و نه به باریکه‌ی گردنه‌ی مُزسم و چلکادره! باریک است عین اسب دِم. بگذرم، آن پایین پل چاه وَیل است، اعماق دارد و ژرفا فقط آنان را که بُهتان‌ می‌زنند را نخست می‌بلعد. ای اهل بهشت! شیخ خوب و باتقوا، بترس از خدا و خود را در مقابل قدرت و فسادش، خمیده و خاموش ندار. درود. دامنه
  • جعفر آهنگر دارایی
    جعفر آهنگر دارایی می گوید :

    سلام آقا ابراهیم 

    ✍ یادداشت تأمل‌برانگیز و واقع‌بینانه‌ی شما را خواندم. بله، متأسفانه باید اذعان کرد که حاکمیت در این چند دهه، با تکرار شعارهای پوپولیستی و غیرقابل تحقق چون «نابودی اسرائیل» و صرف منابع ملی برای ایجاد و پشتیبانی از نیروهای نیابتی در منطقه، نه تنها نتوانست امنیتی برای منطقه یا حتی مردم ایران فراهم کند، بلکه نتیجه‌ای جز فقر، انزوا، بی‌ثباتی و تخریب بیشتر روابط دیپلماتیک و اقتصادی نداشت.

    امروز شاهد آن هستیم که ارتش اسرائیل، نه‌تنها غزه را در آستانه‌ی اشغال کامل قرار داده، بلکه با سلسله عملیات‌های بی‌سابقه‌ی خود، حاکمیت جمهوری اسلامی را به مرحله‌ی اضطراب دائمی و آماده‌باشِ فرساینده کشانده است؛ آن هم بدون هیچ واکنش جدی، جز بیانیه‌خوانی و نمایش‌های سیاسی در تریبون‌های رسمی.

    تلخ‌تر اینکه هنوز هم از این سیاست‌های شکست‌خورده و پرهزینه، بازنگری نشده و همچنان شاهد حضور چهره‌های فاقد تخصص در تریبون‌های صداوسیما هستیم که با تحلیل‌های بی‌پایه، آتش تنش را شعله‌ورتر می‌کنند؛ بدون در نظر گرفتن آنکه نتیجه‌ی این‌گونه موضع‌گیری‌های احساسی و غیرعقلانی، فقط فلاکت بیشتر برای ملت ایران است.

    امید است عقلانیت، منافع ملی، و توجه به خواست واقعی مردم، جایگزین شعارهای توخالی و سیاست‌های پرخطر گذشته گردد.

    با احترام 

    جعفر آهنگر دارابی 

    ۱ شهریور ۱۴۰۴

  • ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
    ابراهیم طالبی | دامنه دارابی می گوید :
    ،،
    رفیق گرامی‌ام آقاجعفر سلام
    و نوشته‌ای که خودت بر متنم نگاشتی، برخوردار از نکات مهم و قابل قبول و تفکر. از نظر من جمهوری اسلامی ایران یکی از نظام‌هایی مرتبط است که باید پاسخگوی مردم غزه باشد که ارتش اسرائیل بهانه کرد و کشتار را ادامه داد. به‌هرحال این نظام برای حماس در مبارزه با اسرائیل نقش مستقیم داشت. که اینک کشتار دیده می‌شود ولی از حاکمان ایران کاری بر نمی‌آد. از اول معلوم بود، قبول نمی کردند و شنوایی نداشتند. بگذرم. درود. دامنه.

    سایر مباحث مدرسه فکرت ۱ ، شهریور ۱۴۰۴ :
    ،،
    جناب شیخ مالک فاضل محترم سلام
    من هم واقعاً با نظرت بر استمرار نهضت سوادآموزی به مفهوم از گهواره تا گور دانش جستن، موافقم. زیرا بر علوم هر بار علم نوین افزوده می‌شود که بر تمام علوم هم لایه‌های نو گشوده می‌شود که باید آن را در سواد خود کرد. درود. دامنه. انجیر زیاد نخور نهضت سوم را هم استدامت بده.

    شیخ احمد باقریان:
    سلام علیک
    جناب اقای طالبی
    انجیر مازنداران باشه لای ناخنها و نیز لثه ها را زخم میکند
    ولی انجیر قم مشکل ندارد حتی اگر با پوست خورده شود
    پس بهتر است توصیه ات را اصلاح بفرمایی:
    (انجیر مازندران را نخور)

    دامنه ۳ | 
    ،،
    حضرت استاد باقریان سلام
    جالب بود. خبر نداشتم ازین دانستنی.
    البته من هم به آق شخ مالک گفتم "انجیر زیاد نخور".
    من هم انجیر را با پوست می‌خورم. این‌هم انجیر روستای مُرسم نزدیک اوسا و داراب‌کلا.


    جناب آقای دکتر فتح‌الله دهقان سلام
    محقق و نویسنده و تحلیلگر فعال ایران این را بدان این وضعیت محصول مستقیم سیاست‌هایی است که حاکمان ایران با دورزدن خواست اکثریت ملت برای میهن به وجود آوُردند. اینک نیز، به خرد جمعی جامعه‌ی ایران، هیچ وقعی نمی‌نهمند و به عنوان اقلیتی قدرتمند و متصل به ساختار قدرت و امنیت، در تار خود گرفتار آمدند.

    جمهوری اسلامی ایران دلش است ارتش آمریکا را بر زمین بزند. ایده، ایده حقانی هم باشد، در واقع امر، دو شرط نیاز دارد: اندازه‌ی آمریکا ثروت ذخیره کند. حد ارتش آمریکا تجهیزات. اما آنقدر این ایده، پندار است و خیال و شعار، چیزی جز فقر و اقتصاد فروپاشیده برای میهن باقی نمی‌گذارد. 

    ورودت به بحث حاکمیت سرزمینی که یکی از چهار اصل تشکیل کشور-دولت در زبان روابط بین‌الملل است، خیلی ارزنده بود. کاش نظریه‌ی ژان بُدَن را در حد دو خط به آن چسب می‌زد آقای دکتر دهقان. درود. دامنه.

    ،،

    قاسم بابویه با این متن :
    خاتمی زاییده که لباس صورتی تنش کردن یا پالس برای فتنه‌های زنانه آینده هست؟ ضمنا، واقعا این پفیوز«باغی» نظام، قلبش مشکل داشت؟ یا این جلبک_صورتی در بیمارستان لنگر انداخته جهت فیدبک گرفتن‌های رسانه‌ای و ملاقات با کسانی که شاید محدودیت دارند؟
    به نظر می رسد آنها مقدمه یک فتنه فتنگری در آینده باشد ندمبه آقا شیخ باقریان فرح آبادی بهتر دنده .

    ،،
    شیخ احمد باقریان به قاسم بابویه:
    باقریان را دیگه با تو کاری نیست
    تا دیروز فکر میکردم تو آخوندی و برایم سخت بود که یک آخوند که باید دیگران را نصیحت کنتد و معلم اخلاق باشد بد اخلاقی کند و زشت بنویسد
    دیروز در پیام یکی از دوستان فهمیدم آخوند نیستی راحت شدم
    دیگه بد اخلاقی و زشتگویی تو برایم مهم نیست 
    چون زشتگو در جامعه فراوانند نمیشود با همه کلنجار رفت
    به زشتگویی خود ادامه ادامه بدهید
    از جانب من دیگه به شما اعتراضی نمیشود

    ،،
    قاسم بابویه بابویه به شیخ احمد باقریان:
    خدا راه شکر بخاطر اینکه با یه اخوند در باری دیگه طرف نیستم خوشحالم کردی انشاالله با شیخ منتظری مشهور گردی خدا نگهدار

    ،،
    استاد باقریان به قاسم بابویه:
    خدا من و منتظری و امام خمینی و تو و دیگر دوستان گروه همه و نیز پدرها و مادرهای همه ما را با پیشوایان معصوم علیهم السلام محشور (نه مشهور) گرداند
    خدا همه ما را به صراط مستقیمش هدایت فرماید
    خدا همه ما ر ا به اخلاق حسنه مورد پسند خدا و معصومان علیهم السلام مزین فرماید
    و اخلاق بد و زشتگویی و زشتنویسی را از همه ما دور گرداند  
    خدا به همه ما سعه صدر عنایت کند
    خدا از گناهان همه ما در گذرد و مورد عفو و رحمت واسعه اش قرار بدهد
    خدا همه ما را به ولایت ائمه علیهم السلام بمیراند
    خدا عاقبت همه ما را به خیر ختم گرداند

    ،،
    قاسم بابویه به شیخ باقریان:
    خیلی ها از صدر اسلام تا به الان چنین دعای کردن ولی عاقبت به خیر نشدن فکر نکم که چنین افکاری که شما دارید خداوند اصلا توجه کند پس تا می توانی دعا در حق خودت و اموات خود کن تا شاید به نوای برسین سپاسگزارم از لطف شما اقا

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    سلام جناب آقا شیخ محمدرضا
    البته می‌گویند جمعیت ایران هم شباهت دارد می‌زند به کهنسالگی اروپا. در مورد مغرب‌زمین من اهل اقتباس هستم و تقلید را قبول ندارم. به قول شما شخا: "جایز" نمی‌دانم. اروپا در فن و ابزار و نگهداری بوم‌زیست پیشرفته است. درود. دامنه

    ،،
    سلام آشیخ احمدی
    دولت ۱۳ نه درایت درش بود و نه عقل سیاسی. به نظرم شناختت از آن دولت، بسیارکم و یا در جهت هم‌سانی با قدرت است که گاو بوعلی‌سینا شاخت نزند. حتی آقاخامنه‌ای که دو دولت خودش -یعنی دولت آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد دولت ۹ + ۱۰ و آقای "دولت ۱۳"- را آن‌همه ستود، من که می‌دانم آن ستودن‌ها سرانجامش چی شد و چقدر با واقعیت فاصله دارد. بگذرم. درود. دامنه

    ،،
    سلام آقا قاسم بابویه
    روزی در خونه‌ی پدرت به عیادتش آمده بودم. خیلی در بستر مانده بود و با آن جثه‌ی خوبش، اواخر بسیار هم نحیف شده بود. یک حرف توانست به من برساند. آن حرف این بود خدا را صدهزار مرتبه شکر فرزندان فهمیده تحویل دادم. خدا رحمتش کند. پدرشهید بود و انسان بااخلاق. رحمت و درود و ادب به شیخ حسن شهید، برادرت. حرف پدرت را زمین نزن قاسم. از الفبای فارسی الفاظی نگو که پدرت ازت شرم کند که گفت فرزندان فهمیده دادم جامعه. گفتم تو حتی آنقدر صلاحیت داری که خبرگان نظام‌تان می‌تواند تو را رهبر سوم جمهوری اسلامی ایران کند! اما مدرسه فکرت شرطش رعایت ادب است، ادب. این را از خودت غرببه نکن رخف. درود. دامنه

    ،،
    آقا شیخ محمدرضا سلام آقا
    من هر چه جواب آقای مهندس محمد عبدی را خواندم، پی نبردم چه وهنی مرتکب شد که شما بهش گفتی" "مواظب حرف زدنت باش". من همآره شخص خودت را فوق‌العاده خویشتندار و برخوردار از بردباری بالا می‌دانسته و می‌دانم. چی شد که ازین صبغه یک آن زدی بیرون؟! نکند این هم از فرجام برجام! است و سیمان! والسلام. درود. دامنه

    شیخ محمدرضا احمدی:
    سلام جناب طالبی

    کاش دولت ۱۴ هم یک کم درایت دولت ۱۳ را داشت تا این همه ما را گرفتار نمی‌کرد.
    شما مدتی است که عقل سیاسی را به گونه‌ای دیگر تعبیر می‌کنید.

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    سلام جناب احمدی
    حمل بر صحت قاعده‌ای است که شما از حوزه به جامعه نشت و نشر می‌دهید. من گفتم، خودم چنین برداشتی نداشتم. خود دانید و آقای عبدی. از نظر من بردباری‌ات نباید فرو ریزد حتی اگر تندی شود به خودت. ازت همان خویشتنداری را آرزومندم. تفسیرت آن لایه‌ی بدبیانه بود. بهتر است، در مباحثه تحمل هم تمرین بشه. در شما همیشه سعه‌ی صدر عظیمی بوده و هست. خود استاد باقریان هم باری، ازت برای این ظرفیت تمجید درستی کرد. آقای عبدی به نظرم به شخصیت تو احترام قائل است همش. درود. دامنه

    شیخ محمدرضا احمدی:
    سلام علیکم

    موافقم، صد درصد،
    ممنون از راهنمایی زیبای‌تان که بر دلم نشست، دعا کن به آن عمل کنم.

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    خدا خاضعانه برای وجودت شکر مزید می‌گویم آقا احمدی استاد خوب خودم. پایان و سلام.

    عیسی رمضانی:
    سلام جناب استاد طالبی،  
    در این پُست ، شما بعنوان مدیر گروه ،ورود کردی که مثلا اصلاح بکنی یا جانبداری کنی؟ استاد احمدی دارند منطقی بحث را پیش می‌برند، و به نظرم ، هم به لحاظ شکلی و هم محتوایی دارند استدلال می‌کنند، حرف ایشان اینه عده ای رفتند قراردادی را امضا کردند ولی در داخل کشور بطور شایسته به آن پرداخته نشد. و بعد از ۱۰ سال گَندش درآمد، باید پرسید قبل از تصویب نهایی در ایران:  
    ۱.آیامذاکره کنندگان ما خواسته یا ناخواسته مرتکب اشتباه شدند؟ کما اینکه ظاهرا آقای ظریف گفت اشتباه شده‌ است .
    ۲. آیا تصمیم گیرندگان داخل کشور به مصوبات ِ جلسه ی دلواپسان( که بعدا همین افراد مذبذب، با هدف تحقیر ، به این افراد ، لقب ِدلواپس داده بودند ) و موضع گیری ها و اعتراضات دلسوزان نظام وقعی گذاشتند؟  
    ۳.آیا به شروط مورد نظر رهبری معظم توجه شده است؟ 
    جناب استاد طالبی از شما بعیده که اینگونه، بحث را منحرف کنی و:
    ✅ پای دولت ِ فلان و بهمان را وسط بکشی 
    ✅ویا طرف ِبحث را متهم به بی اطلاعی، آنهم از نوع بسیار کَمَش بکنی 
    ✅جناب استاد طالبی این چه منطقی است که ، تا طرف حرفی می‌زند ، از نظر حضرت عالی، یعنی مواجب بگیر دولت و حاکمیت است . بگذار دو استاد مطالبشان را بیان کنند، اون از خود راضی که معنا دار ، دعوت به سکوت می کند تکلیفش معلومه . 
    دوست من، آن عقل سیاسی که بنده از شما سراغ دارم انتظارم این است که، حداقل در اداره ی این گروه ، آن را بکار بگیرید، گرچه نا امیدانه نظاره گرِ عدم تحلیل منصفانه از وضعیت اضطراری کشور و دفاع جانبدارانه از براندازان هستم ، ولی حداقل در اینجا درایت بیشتری به خرج بدهید و یک سویه قضاوت نکنید ، تمام حرف من رعایت ادب و انصاف توسط اعضای محترم، در این گروه است. 
    سالم و سربلند باشید

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    دانشور پارسا آقاعیسی سلام
    من اساساً وارد بحث برجام نمی‌شوم. تاکنون هم نشدم مگر چند بار در سایت دامنه. من منتقد برجام بودم نه به خاطر حاشیه، به خاطر آن که مذاکره فقط باید با آمریکا می‌شد و اروپا در آن زمان برجام هیچ اثری نداشت. سخن من با استاد شیخ محمدرضا احمدی مربوط به خود "دولت ۱۳" بود که جناح راست مرتکب دروغ و غلو در مورد او بود و هست. اگر فکر می‌کنی ورودم بد بود از محضرت استاد خوبم ممنونم نقدم کردید. درود. دامنه

    ،،
    جناب حاج بهرام اکبری لالیمی سلام
    گرچه من به پست‌های بدون سلام پاسخ نمی‌دهم. اما شما حق استادی گردن من داری و همسنگری در جبهه. خیالت را آسوده کنم. من در بررسی کسی سخن سیاستمداران را ملاک نمی‌گیرم. در دین و اندیشه و سیاست پیرو کسی نیستم. سخن شما از امام خمینی برای من یک متن است فقط. درود. دامنه. مشهد هم زیارت یادت نرود.

    این عکسِ حمل تنه‌ی درختان جنگل داراب‌کلا از حولِ گردنه‌ی امامزاده‌ علی‌اکبر اوسا در بَبِرخواسِه‌ی داراب‌کلا را خودم انداختم در آن زمان‌ها، که از وقت سحر تا اوقات مغرب، ده‌ها بلکه صدها تریلر از وسط محل می‌گذشتند و خانه‌ها را به لرزش و تن و رو را به ترکُنِش می‌آوُردند و در شاه‌آباد اسلام‌آباد پایین‌دستِ داراب‌کلا، در کف هکتاری شرکت "نکاچوب" می‌ریختند که یا خام‌فروشی شود، یا نئوپان و یا مبل و پنجره و در. اینک جنگل دارابکلا و اوسا و مُرسم در تنفّس مطلق است و مراعات یک طرح. خدا کند بکر و حفظ بماند. ولی اگر  بهره‌برداری روزی دگرباره آغازیدن کرد، غارت، جایش را به تجارت و عدالت و ترک سرقت، بسپُرد. ما نوجوان که بودیم به این ماشین‌ها -که گردوخاک غلیظ به محل ارمغان! می‌دادند- سنگ کپپل می‌کردیم! ولی چرخ پنچر نمی‌کردیم!! بگذرم! ۳۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ دامنه

    این انجیرِ روستای مُرسم همسایه‌ی مُشعشَع اوسا و داراب‌کلاست. وینان هم، رفیقانم، اخوانم. یا اهل مُرسم‌اند. یا اهل اوسا. یا ساخت سنه‌کوه و از ممِج و زاده‌ی سرخرو و یا از مغز مغز داراب‌کلا. مغز درین سخنم یعنی زاده و بومی و اصل اصل محلی، ناف و ناب چیزی. انجیر می‌خواین! اون عکس. که خدا هر یک کال آن را دقیق یک لقمه کرده است بر داهون، راحت‌الحلقوم. جمع ضدیَن می‌خوایبن هم، این دِ تا عسک! با "n" بار مکث! شرح عکس: دامنه است و بس! ۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ شنبه‌ی نخستین روز شهریور است و هست.

    خوردنش با بقیه!
    نشرش اما از دامنه!
    داهون، کامل اوه دَکتِه!
    ازین همه جیزّه‌بیزّه!
    با صید ماهرانه‌ی ماهی‌سفیدهای دره‌دلِه!

    جناب آقای دکتر فتح‌الله دهقان
    یکی از فوری‌ترین مصلحت میهن، بازگشت آخوند به حوزه است. تا پس از کسب آموزش سیاست و آشنایی با سازواری جهانی به سیاست برگردد. البته فقط از راه رأی مردم. نه با نظریه‌ی پیشینی سیاسی که فقیه بر مردم حق حکومت دارد. آخوند به این جهان قهر است و همه را اهل دوزخ می‌پندارد و می‌خواهد انگار ایران را محل هبوط حضرت آدم علیه السلام و حضرت حوا سلام الله علیها کند. متن و منطق در این نوشتارت مسموع است برای کسانی که مسموم و سمی شدند برای میهن و تمدن. ۹ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : درود. دامنه

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    سلام جناب آقا شیخ محمدرضا
    البته می‌گویند جمعیت ایران هم شباهت دارد می‌زند به کهنسالگی اروپا. در مورد مغرب‌زمین من اهل اقتباس هستم و تقلید را قبول ندارم. به قول شما شخا: "جایز" نمی‌دانم. اروپا در فن و ابزار و نگهداری بوم‌زیست پیشرفته است. درود. دامنه

    ،،
    سلام آشیخ احمدی
    دولت ۱۳ نه درایت درش بود و نه عقل سیاسی. به نظرم شناختت از آن دولت، بسیارکم و یا در جهت هم‌سانی با قدرت است که گاو بوعلی‌سینا شاخت نزند. حتی آقاخامنه‌ای که دو دولت خودش -یعنی دولت آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد دولت ۹ + ۱۰ و آقای "دولت ۱۳"- را آن‌همه ستود، من که می‌دانم آن ستودن‌ها سرانجامش چی شد و چقدر با واقعیت فاصله دارد. بگذرم. درود. دامنه

    ،،
    سلام آقا قاسم بابویه
    روزی در خونه‌ی پدرت به عیادتش آمده بودم. خیلی در بستر مانده بود و با آن جثه‌ی خوبش، اواخر بسیار هم نحیف شده بود. یک حرف توانست به من برساند. آن حرف این بود خدا را صدهزار مرتبه شکر فرزندان فهمیده تحویل دادم. خدا رحمتش کند. پدرشهید بود و انسان بااخلاق. رحمت و درود و ادب به شیخ حسن شهید، برادرت. حرف پدرت را زمین نزن قاسم. از الفبای فارسی الفاظی نگو که پدرت ازت شرم کند که گفت فرزندان فهمیده دادم جامعه. گفتم تو حتی آنقدر صلاحیت داری که خبرگان نظام‌تان می‌تواند تو را رهبر سوم جمهوری اسلامی ایران کند! اما مدرسه فکرت شرطش رعایت ادب است، ادب. این را از خودت غرببه نکن رخف. درود. دامنه

    ،،
    آقا شیخ محمدرضا سلام آقا
    من هر چه جواب آقای مهندس محمد عبدی را خواندم، پی نبردم چه وهنی مرتکب شد که شما بهش گفتی" "مواظب حرف زدنت باش". من همآره شخص خودت را فوق‌العاده خویشتندار و برخوردار از بردباری بالا می‌دانسته و می‌دانم. چی شد که ازین صبغه یک آن زدی بیرون؟! نکند این هم از فرجام برجام! است و سیمان! والسلام. درود. دامنه

    ،،
    سلام جناب احمدی
    حمل بر صحت قاعده‌ای است که شما از حوزه به جامعه نشت و نشر می‌دهید. من گفتم، خودم چنین برداشتی نداشتم. خود دانید و آقای عبدی. از نظر من بردباری‌ات نباید فرو ریزد حتی اگر تندی شود به خودت. ازت همان خویشتنداری را آرزومندم. تفسیرت آن لایه‌ی بدبیانه بود. بهتر است، در مباحثه تحمل هم تمرین بشه. در شما همیشه سعه‌ی صدر عظیمی بوده و هست. خود استاد باقریان هم باری، ازت برای این ظرفیت تمجید درستی کرد. آقای عبدی به نظرم به شخصیت تو احترام قائل است همش. درود. دامنه

    شیخ محمدرضا احمدی دو:
    سلام علیکم

    موافقم، صد درصد،
    ممنون از راهنمایی زیبای‌تان که بر دلم نشست، دعا کن به آن عمل کنم.

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    خدا خاضعانه برای وجودت شکر مزید می‌گویم آقا احمدی استاد خوب خودم. پایان و سلام.

    ،،
    دانشور پارسا آقاعیسی سلام
    من اساساً وارد بحث برجام نمی‌شوم. تاکنون هم نشدم مگر چند بار در سایت دامنه. من منتقد برجام بودم نه به خاطر حاشیه، به خاطر آن که مذاکره فقط باید با آمریکا می‌شد و اروپا در آن زمان برجام هیچ اثری نداشت. سخن من با استاد شیخ محمدرضا احمدی مربوط به خود "دولت ۱۳" بود که جناح راست مرتکب دروغ و غلو در مورد او بود و هست. اگر فکر می‌کنی ورودم بد بود از محضرت استاد خوبم ممنونم نقدم کردید. درود. دامنه

    ،،
    جناب حاج بهرام اکبری لالیمی سلام
    گرچه من به پست‌های بدون سلام پاسخ نمی‌دهم. اما شما حق استادی گردن من داری و همسنگری در جبهه. خیالت را آسوده کنم. من در بررسی کسی سخن سیاستمداران را ملاک نمی‌گیرم. در دین و اندیشه و سیاست پیرو کسی نیستم. سخن شما از امام خمینی برای من یک متن است فقط. درود. دامنه. مشهد هم زیارت یادت نرود.
    ،،
    مجدد بر جناب حاج بهرام اکبری لالیمی سلام
    من هم گفتم برای من آن پیام امام خمینی یک متن است فقط. بله، حتی آیات قرآن آن جا که از شیطان در مورد اغوای انسان صحبت می‌کند هم یک متن است و در جای خود مهم. البته با توجه به این‌که در نقل قول از امام خمینی آورده‌ای که ایشان اعتراف کرد اشتباه کرد، می‌شود با همین استناد، آن را به سایر اشتباهات امام خمینی مبنا قرار داد. اما من مهندس مهدی بازرگان را به روایت امام خمینی نمی‌شناسم. او را مصلح و صالح بزرگ ایران معاصر می‌دانم که اسیر خشم شد و هزاران فحش و بدگویی شنید. افراد با حق می‌سنجم. نه با نقل قول اشخاص. روایت امام خمینی از مرحوم بازرگان یک متن است فقط. استاد مطهری پشت بازرگان نماز می‌بست. بازرگان در خشت خام می‌دید و خیلی‌ها در آینه هم ندیدند و رساندند میهن به جایی که جای خالی تز بازرگان حس می‌شود. درود. دامنه

    ،،
    حاج بهرام اکبری سلام
    گفتی عطر جمهوری اسلامی ایران در جهان ساطع شد به قولت: فراگیر.
    چند عطر را نام می‌برم:

    عطر چای دبش دولت ۱۳
    عطر خاوری دولت ۹ + ۱۰
    عطر آیت الله جنتی که جهان دارد غبطه می‌خورد به او
    عطر سعید مرتضوی کهریزک
    عطر سرکوب کوی دانشگاه
    عطر قتل‌های زنجیره‌ای اعضای واجا در عصر دری نجف‌آبادی
    عطر شیخ علی تهرانی در تفرجگاه کرج
    عطر مشایی و بقایی و کُردان
    عطر زمین ازگل
    عطر فروش آهن شهرک مهدیه حوزه علمیه
    عطر اختلاس در آستان قدس
    عطر بابک زنجانی
    عطر سرکوب مردم در بحران ۸۸
    عطر پست‌های مادام‌العمری
    عطر اختلاس‌ها در هزارها
    عطر آقازاده‌ها
    عطر بیوت
    عطر ،،، . بس است
    اگر بشمارم "پله پله تا ملاقات خدا" می‌رسد!
    آنقدر عطر دادید به جهان همه سرازیر شدند سمت تهران! والسلام، درود. دامنه

    ،،
    حاج محمد تقی سلام
    مرحوم پدرم وقتی می‌خواست جواب کسی را فشرده کند و یا چندان در مهارت خود نمی‌دید پاسخ دهد، به طرف می‌گفت:

    "صلوات بَرِس کلِک رِه بَکِن."

    یکی که ترجمه‌ی محلی به فارسی‌اش قوی‌ست، خواست ترجمه کند.
    راستی خواستیم بیاییم بیتت، اما مؤخر افتاد. درود. دامنه

    ،،
    حاج بهرام‌آقا سلام بازم
    میشل فوکو فیلسوف پست‌مدرنیسم کتابی نوشته بود "روح جهانِ بی‌روح" حتی اوایل انقلاب آمده بود تهران و بهشت زهرا را دید. گفت انقلاب ایران روح این جهان بی‌روح است. اما بعد فسادهای بی‌شمار این نظام‌تان را دید، از حرفش انصراف داد. استاد محمدرضا حکیمی هم سرانجام ازین جمهوری اسلامی ایران انصراف داد و شرمنده‌ی کتاب الحیات خود شد که در آن عدل را از زبان اهل بیت علیهم السلام کاوید. آقابهرام نظام شما با این عطرهایش! دماغ جهان را کیپ کرد از بس بدبو بود این عطرها. درود. دامنه

    ،،
    آقاجلیل سلام
    یک ضرب رفتی به مقصد و مقصود من در متنم.
    عجیب نبود ادوکلن دریک اصل فرانسه می‌زدی و می‌زدم! هیچ مگس حتی سراغ آدم نمی‌آد با آن ادوکلن چه رسد به ماز و سپل و سگ‌مغِز. درود. دامنه

    ،،
    سلام استاد باقریان
    شما استاد در نشر سخنان امامان معصوم ع گویی نذر و عهد دارید. بسیار هم مهم. تمام شرح‌های شما را دیشب مطالعه کردم. محل ما با دریای گوهرباران بالای ۲۹ کیلومتر فاصله دارد و من هم طالب دریا نیستم و اهل قنات‌پشون و حموم‌پیش و دره‌دله هستم.. درود. دامنه

    ،،
    جناب آقای علیرضا معافی سلام
    با تقکرت موافقم. البته همیشه درگیر گذشته و حال و مستقبل هستیم. هر کدام را باید مواد تجربه و آموزه‌ی خود کنیم. علم هم ریشه در گذشته دارد و سیر در آینده. درود. دامنه

    بهرام:
    سلام علیکم
    وقتی گفته شد انقلاب اسلامی معجزه قرن بود ، من بی سواد متوجه شدم ، شما با آن همه اطلاعات متوجه نشدی ، یادم آمد یک فرد عوام ، وقتی مشکلی برایش پیش آمد ، گفته بود خدا بیامرزد شاه آریامهر را ، یکدفعه شما را با او قیاس کردم ، 
    در قرآن کریم ؛ سوره والشمس خداوند یازده قسم خورد ، آخر فرمود قد افلح من ذکیها و قد خاب من دسیها ، آخر آیه داستان قوم ثمود را مطرح می کند ، که پیامبرش را تکذیب کردند ، پیامبر شان حضرت صالح بود ، حضرت صالح برای صدق ادعای خودش شتری از دل کوه بیرون آورد ، قوم حضرت صالح ، شقی ترین فرد فرستادند که شتر پی کند (یعنی بکشد) حضرت صالح التماس کرد ، گوش نکردند ، شتر را کشتند ، عذاب هم نازل شد ، نمی دانم شما با حرف هایت می خواهی به این شتر ضربه ، بزنی ، یا او را بکشی ، یا می خواهی ما هم شما را کمک کنیم ، برای نابودی انقلاب ، و انقلاب دیگری انجام دهیم ، تکلیف ما را روشن کن .
    ‌ببخشد کوچکترین و کم سواد ترین فرد مدرسه ، الحمدلله افراد فاضل در مدرسه زیاد هستند ، ما افتخار شاگردی آن ها را داریم .
    بهرام اکبری لالیمی ، کوچیک شما

    قاسم بابویه:
    سلام اورین شیخ عمو اگر عدالت را مثل شیخ باقریان رعایت می کردی می توانستم روی حرفت یه کمی فکر کنم ولی اصلا رعایت نشد چون خیلیها حرف تندتری زدن اما شما سکوت اخیتار کردی دلیلش ربط به خودت داره بهر حال ما هم جوابشان را دادیم گفتیم جواب ابلهان خاموشی یا بعضیها هنوز مال حرام در لای دندانهایشان هست ولی خودشان نمی بینند ما حا لیشان میکنیم زیاد روایت یا شعر قالبمان نکنند از اینکه یاد پدر من کردی سپاسگزارم خدا پدر و برادرت به قول ما عمو حیدر را رحمت کنه در اخر حواست باشه فریب دوستان خوش خیال خود را نخورید چاه گشادی برایت کندن اورین حواست جمع باشه جاده هنوز برای تو خاکی هست سالم و پایدار باشی اورین جان

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    حاج بهرام‌آقا سلام
    نه، خیر. هیچ کدام. می‌گویم این شتر آب زلال و علف تازه نیاز دارد. علف بی‌وِر به آن خوراندند و آب آلوده نوشاندند به آن. گوارش این شتُر عیب کرد. بهرام، بیراهه نران. آفت بیش از آن است. نشود روزی طبیب‌ها جوابش کنند. بگذرم. شما صالح هستید و ناقه‌ی صالح ع را هم "پی" نمی‌کنی. ولی انسان مؤمن حق را کتمان نکن. والسلام. درود و دامنه

    ،،
    آقا قاسم رخف من سلام
    باورت شود آنچه بهت گفتم از سر شفقت بود و رخف هم بودن. حرفم به عنوان مدیر مدرسه نبود، از روی آن سابقه‌ی طولانی رفاقت گفتم. هر جایی ورودم را لازم دیدم تذکر آئین‌نامه‌ای دادم. گت و خوود نکردم. ممنونم در حق والدین و داداشم دعا کردید. درود. دامنه

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    استاد باقریان سلام
    با آن‌که ادیان آسمانی بر ساده‌زیستی و زندگی بی‌آلایش دست تأکید برده‌اند و خود پیامبر اکرم ص در نهایت ساده‌زیستی زندگی می‌کرد، اما در بهشت هر چه وعده می‌دهید شما روحانی‌ها به نقل روایت‌ها، همه اَشرافی و زخارف است و حیر‌انگیز است چرا؟ درود. دامنه

    ،،
    مجدداً سلام دارم استاد باقریان
    کاشکی به خود من زنگ می‌زدید، چون محل بودم یک افرایی و تیرنگردی و اوسا سرده می‌بردمت و نیز یک غذای محلی ناب پیشت، دستچین می‌کردم. سه جا در متن من از جاهایی زیبای داراب‌کلا و اوساست. درود. دامنه

    ،،
    جناب حجت الاسلام
    آشیخ محمدرضا سلام
    من بحثم معرفی فکر و عمل میشل فوکو نبود که نقل است به همین ویروس مُرد. خواستم مثالی بزنم که حتی یک فیلسوف در پست‌مدرنیسم نیز به انقلاب اسلامی ایران توجه نشان داده بود که خیال می‌کرد در مدرنیته رسوخ می‌کند. اما فساد و آفت این نظام‌تان را از عطر و ریح انداخت. درود. دامنه

    شیخ احمد باقریان:
    علیک السلام
    جناب آقای طالبی
    از لطف جنابعالی ممنونم
    فرصم خیلی کم بود
    و خوب شد نیامدم که ممکن بود جناب آفاقی از آفاق اتهام زنی پیام بفرستد که در داربکلا جلسه توطئه داشتند😂😂😂

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    استاد باقریان سلام
    چندی پیش جناب آقای حاج علی چلویی از رفیقان من درین صحن یک فیلمی گذاشته بود. من اساساً فیلم باز نمی‌کنم. کسی به من گفت سخنان آقای حسن عباسی سپاه است که گفت کاخ سفید را می‌خواهند حسینیه کنند و زیر کاخ سفید را هم اسطبل اسب که با اسب‌های آن تعزیه عاشورا بگیرند. شما جناب حجت الاسلام آشیخ احمد باقریان بدان در کشور ما لغات اول از زبان سران بیرون می‌آید و سپس در زبان پیروان‌شان تکرار می‌شود تا بلکه کاخ سفید را زودتر حسینیه بکنند. روزی یکی از سران این حکومت گفته بود انقلاب اسلامی ایران چنان صادر شد که اعضای کاخ سفید آمریکا حتی ریش گذاشتند. اگه کسی می‌داند بگوید این فرد کی بود؟! درود. دامنه

    پاسخ خنداان من است به استاد باقریان ☝️

    ،،
    استاد باقریان سلام
    نگران نیستم از دست عیون!
    ۵۱ و ۵۲ سوره‌ی قلم را جاری می‌کردم: لَیُزلِقُونَک را
    نیر حرز امام جوادالائمه -علیهم‌السلام- در کتف من دوخته است.
    کشکولی از یادگارهای شیخ بهائی است. درود، دامنه

    دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    آقاجلیل سلام
    جا دارد برای آن جواب غِلمان و قَلیان استاد باقریان
    یک طنز قهار بنگاری.

    شیخ جوادآقا آفاقی:
    سلام علیکم 
    جناب آقای طالبی.
    در پاسخ به موارد مطرح شده در خصوص شماری از مظاهر فساد و تلاش برای سیستمی جلوه دادن آنها، نکاتی به شرح زیر بازگو می شود:
    ۱. نظام جمهوری اسلامی دارای دو بُعد است، اول. بُعد رویکردی (اصول و آرمان ها) دوم. بُعد عملکردی (ساختار سیاسی کشور و کارکردهای کارگزارن) آنچه مسلم و قطعی است، نظام اسلامی از حیث اصول و آرمان ها، اهداف و رویکردها و مبانی و جهت گیری ها کاملاً مبتنی بر آرمان های متعالی اسلام، دو ر راستای تعالی مادی و معنوی کشور، تحقق عدالت همه جانبه و مبارزه با فساد و تبعیض بنا نهاده شده است از این‌رو رویکردهای نظام جمهوری اسلامی ایران که برآمده از اصول مترقی قانون اساسی و اهداف بنیادین و برنامه ها و سیاست های کلان جمهوری اسلامی از آن جمله است؛ با فساد و بی عدالتی به هیچ نحوی سر سازگاری نداشته و ندارد و در طول سالیان انقلاب، با نظارت همه جانبه رهبری نظام و بازوهای رهبری، تلاش شده تا اصول و آرمان‌های انقلاب، از مسیر اصلی خود فاصله نگیرد.
    ۲. در بعد عملکردی: اینکه به دلیل سستی و فشلی برخی از بخش‌های نظارتی و عدم قاطعیت دستگاه قضاء در برهه هائی و در مواردی موجب شده که در برخی دستگاه ها و توسط برخی مسئولین غیر صالح و نفوذی و یا با حمایت معدودی از آنان، فساد و سوء استفاده هایی در سطح کشور و بویژه در حوزه اقتصاد، صنعت و بانک ها و... صورت می گیرد و یا به دلیل عدم نظارت، وضعیت اقتصاد کشور و افزایش بی رویه قیمت ها؛ وضعیت معیشتی اقشار مختلف به یک بحران جدی تبدیل شود و نظائر آن ... یک واقعیت انکارناپذیر است اما:
    ۱. صحیح نیست که افراد و احزابی، این معدود از تخلفات و سوء استفاده ها و یا اختلاس و دزدی ها را به کل سیستم و ساختار نظام جمهوری اسلامی تعمیم دهند و با بزرگنمایی و سیاه نمایی کنند، و بصورت غیرمنصفانه، همه مسئولین امر و کل ساختار جمهوری اسلامی را دزد بخوانیم. بعبارتی دیگر: انتساب امور مذکور به کل ساختار نظام جمهوری اسلامی، نگاهی کاملاً بدبینانه محسوب می شود؛ و نمی بایست چنین انگاره ای را در اذهان عمومی نشر و تبلیغ کنیم! گرچه طبق فرموده رهبر معظم انقلاب : «همین معدود و مختصر تخلفات و سوء استفاده ها نیز برای جامعه و نظام اسلامی شایسته نیست و باید توسط دستگاه های مسئول، برای دفع و رفع آن‌ها تلاش و مجاهدت شود».
    ۲. شایسته نیست که این خطا و تعمیم های ناروا را بسط و توسعه داده و به کلیت نظام و بُعد رویکردی یعنی اهداف و آرمان ها و اصول و ارزش‌های نظام نیز نسبت دهیم، به عبارتی حق این است که بین رویکردها (اصول و آرمان ها) با عملکردها (رفتار مسئولین) تفکیک قائل شویم. 
    ۳. روا نیست با گرفتار آمدن در چنین تعمیم های ناروایی، با اتکاء به چند نمونه آمار فساد اقتصادی که از قضا توسط دستگاه های نظارتی کشف و برخورد شده است و همین برخورد با فساد خود نشانگر برحق بودن نظام و پای بندی آن به اصول و آرمان هایش است، از همه پیشرفت ها و دستاوردهای عظیمی که به دستان پر توان فرزندان انقلابی همین ملت در عرصه های مختلف علمی، پژوهشی، صنایع و فن آوری، اقتصادی، سیاسی امنیتی و اجتماعی، نظامی و ... اتفاق افتاده چشم ببندیم و همه آن ها را انکار کنیم!
    ۴. یکی از دلایلی که بعضی‌ از افراد، نظام رو به فساد سیستماتیک متهم می‌کنند همین پرونده های فسادی است که در رسانه های رسمی و غیر رسمی اطلاع رسانی می شوند در حالی‌که اگر نوع فساد سیستماتیک باشد، اصلا فساد لو نمی رود، کشف و رسیدگی نمی شود، حکم اعدام صادر نمی‌شود، درخواست بازگرداندن مجرم اقتصادی را به پلیس اینترپل نمی‌دهد و...
    ۵ـ در جنگ شناختی و جنگ روایت ها اصل بر ندیدن مبارزه با فساد توسط حاکمیت است. چون رسانه‌های دشمن قرار است فساد سیستماتیک را در کشور جا بیاندازند؛ نه "مبارزه سیستمی" با فساد را. برخی هم در داخل از سر حماقت یا خیانت در همین بازی نقش پیدا می‌کنند. پدیده ای نادر که در هیچ جای عالم نمونه ندارد. اینکه دستگاه قضایی با فساد مبارزه کند اما برخی همین را از مصادیق فساد سیستمی بدانند. یعنی کارآمدی را فساد روایت کنند.
    ۶. رسانه‌ها به دو روش تلقی فساد سیستمی را خواسته یا ناخواسته جا می‌اندازند. اول تکثیر اخبار فساد و دوم تکرار. وقتی مخاطب هر روز با اخبار تائید شده و تائید نشده فساد مواجه شود طبیعی است که ذهن او خودکار تصور می کند همه جا را فساد گرفته است. از آن سو تکرار، این تلقی را تبدیل به یک ابر روایت در ذهن می کند تا دیگر مسائل هم از همین منظر تحلیل شود. راه مقابله با این بیماری نادر اجتماعی این است که: مبارزه سیستمی با فساد را ببینیم. این که تمرین کنیم خودمان درست ببینیم و دیگران را هم تشویق به درست دیدن کنیم. جهاد تبیین هم چیزی غیر این نیست.

    ۷- به نظرمیرسد کسی که این نظام را نظام دیگران مینامد حق قضاوت ازاوسلب شده ودراین زمینه ورود بی دلیل میکند. این تحلیلها مربوط به خانواده انقلاب است نه ازبیگانگان به جمهوری اسلامی.!!
    بله فقط میتواند یک علت بیشتر نداشته باشد وآن تکثیرضدانقلاب!
    8- نکته مهمتر اینکه: اگر بناباشد بروز فساد در بدنه را دلیل بر نا درستی نظام و یا ناکارآمدی آن بدانیم؛ پس باید بر حکومت علوی و نبوی هم خورده بگیریم؛ زیرا در حکومت آن بزرگواران هم افراد متخلفی پیداشدند؛ منتهی برخی به مجازات و کیفر رسیدند و بعضی هم پا به گریز و فرار نهادند و یا...؛ خوشبتانه سیاست کلان و اصلی نظام جمهوری اسلامی هم اینگونه بوده و ...
    9. اگر بناباشد بروز برخی از چالشهای ناخواسته و مشکلاتیکه غالبا دست دشمنان در بروز آنها دخیل بوده و می باشند را دلیل غیر معطر بودن نظام مقدس جمهوری اسلامی بدانیم باید حماسه جاوید کربلا و سه جنگ خانمانسوز جمل و صفین و نهروان را هم زیر سوال به بریم چون در پرتو همه آنها، مدافعان اهل بیت مواجه با آسیب های فراوان شدند. البته کسیکه عناد با نظام و آرمان های انقلاب دارد چاره ای جز سیاه دیدن همه کارکردهای انقلاب و نظام ندارد.
    10 اگر برخورد با توطئه گران در عرصه فتنه 88 و مقابله با آشوب طلبان در جریان فتنه مهسا و همانندهای آنها را دلیل بر بدی نظام بدانیم پس باید بر دستور خشن قرآنی در مواجهه با منافقان و مؤسسان مسجد ضرار و بر خورد خشن رسول خدا (ص) با یهودیان خیبر و ... و اقدامات امام علی (ع) در برخورد با خشک مقدس های خوارج و... را هم معترض باشیم. البته شواهد نشان میدهد عناد ورزان با جمهوری اسلامی در این سراشیبی قرار گرفتند و اگر اندکی فضا را مناسب به بینند بر خدا و رسول و ولی هم خورده می گیرند

    شیخ محمدرضا احمدی دو:
    با سلام

    اتفاقا فکر فوکو بود که انقلاب را تایید کرد،
    و فکر فوکو بود که از آن برگشت،
    مثل خیلی‌های دیگر که من و شما می‌شناسیم.

    درست است در مقام بیان و توضیح اندیشه فوکو نیستیم، اما یعنی چی که با فکر فوکو کاری نداریم؟
    آن تلقی‌ای که ایشان از انقلاب اسلامی داشت، مانند بسیاری از افراد دیگر، اتفاق نیفتاد، یکی از افکارش آزادی اقلیت‌هایی مانند همجنس‌گرایان بود که واقع نشد.
    یعنی این بخش از تفکر فوکو با انقلاب اسلامی در تعارض بود، لذا دیدگاهش عوض شد.
    جوری می‌نویسی فساد و آفت که انگار اگر به تفکر فوکو عمل می‌شد و همجنس‌گرایان آزاد می‌شدند، مملکت گلستان می‌شد.

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    سلام محمد مهندس عبدی
    احتیاط کن به تجدید وضو مبتلا نشی!

    ،،
    جناب آشیخ جوادآقا آفاقی سلام
    از هر سو به نظام جمهوری اسلامی ایران نگریسته شود. فساد آن را فرا گرفته است:
    از بانک
    از توزیع امتیاز
    از تبعیض سپردن پست به روحانیت راستگرا
    از اقتصاد
    از فرهنگ
    از تئوری‌های بی‌پایه
    از دیوان‌سالاری
    از عمرانی‌ها
    از شهرداری‌ها
    از برخی از مسائل اقتصادی و سیاسی سپاه
    از دفترها
    از بیت‌ها
    از نصب‌ها
    از شغل‌‌گرفتن فک و فامیل‌ها

    لذا این نظام دچار این‌همه لک و آفت و سیسک‌‌بزه‌دیم! باید خود را تغییر دهد و به اصل انقلاب اسلامی تطبیق کند. این نظام، آن نظام نیست که قولش داده شد. درود. دامنه

    ،،
    آشیخ محمدرضا سلام
    نه. منظورم آن است که میشل فوکو وقتی رفته بود بهشت زهرا، تن دیوار پنجه‌ی پر از خون دید. تا آن نقاشی را دید گفت این انقلاب قدرتش در پایین جامعه پخش است. بعد خودت هم می‌دانی روحانیونی که حتی شاه را تنها شاه شیعه ایران می‌دانستند و می‌ستائیدند، آمدند قدرت را قورت دادند.

    راستی آشیخ احمدی گرامی به شما گمانم نمی‌آید به من بگویی آن "،،،‌گرایی" فوکو را باور دارم! برای شناخت این قسم من، سری به داراب‌کلا بزن که رفتی و می‌دانی کجاست، و بپرس از ۹۹ نفر که شاید ۸۸ تاشان بگن فکر من درین باب چیست. درود. دامنه

    شیخ جوادآقا آفاقی:
    سلام علیکم. 
    جناب آقای طالبی. 
    گفتمان کیلویی جنابعالی مثل آن خواستگاری است که به اوگفته بودند اگرخواستید مقبول بیفتی کلمات درشت بگو.😅
    اوهم شروع کرد به فیل. شتر. گاو....وو
    کلی گویی مثل طنزمیماند خریدارندارد..
    البته به باورخودتان وهمفکران محدود جنابعالی شاید درست باشد.اما جامعه اسلامی ایران بعداز بارها روشدن اندیشه وتفکر نفرت آفرین وسفلگی طیف غربگرا دیگر دلخوش حرفهای غلط ومتحجرگونه آنان نمی‌ماند..
    راهش رادرایستادگی ومقاومتی میداند که شما ازآن به دلایل فراوان ترسان ورویگردانید.

    دامنه سه | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    کشکولی: "محدود" نه! معدود.
    آخوندها نمی‌دانم چرا فارسی‌نویسی‌شان
    از عربی‌گویی‌شان عقب است! معذرت از محضرت!
    سلام فعلاً آشیخ جوادآقای اهل مروت و مدارا و مدیریت.
    کتاب مدارا و مدیریت آقای دکتر عبدالکریم سروش را بخوان! درود. دامنه
    نگو مقلد سروش است! کتاب مال شیطان هم باشد باید خواند! والسلام. نامه تمام و احترام

    شیخ جوادآقا آفاقی:
    سلام علیکم 
    جناب آقای طالبی مدیرمحترم گروه
     ما که میدانیم بد گفتنت از سروش در برخی از نوشته های اخیرت تصنعی و مقطعی بوده شاید هم برای این باشد که وی در چند ماه اخیر به دفاع از ایران و نظام در جنگ ۱۲ روزه و... پرداخت وگرنه گوشت و پوست خو گرفته جنابعالی با اندیشه نابکار در عرصه فهم دینی و سیاسی اوست.
     ولی الگوی من اندیشه امام و رهبری و مدافعان راستین انقلاب است .
     کمی از آن لاک بیرون بیا تا قدر نظام را بهتر بدانی قبلاً هم خطر دچار شدنت به فرجام بد احمد کسروی و حکیم زاده وتقی زاده های دیروز را و.....یاد اورشدم.

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    آقای شیخ جواد آقا آفاقی سلام
    علم کلام علم دفاع عقلانی از عقاید شیعه است. شما عین علم کلام، علمی ایجاد کنید در دفاع از عرصه و عیان نظام‌تان! امابعد، نقد من بر پاره‌ای از آراء آقای دکتر عبدالکریم سروش هیچ ارتباطی به فکر او در مورد نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد، نقدم بَرو مربوط به رأی او در مورد وحی و تجربت نبوی است. سپاس از شما که دغدغه‌ی مرا داری! به هر حال آخوند خوب هستی و برای امثال ماها دل می‌سوزانی. محل رفتی، پیشنهاد می‌کنم چند بار به جای مسجد، برو میان جمعیت جوان و فقط بگو حرف‌تان چیست. در دفتر یادداشت کن و برای آن حرف‌ها جواب بیاب. آخوند یعنی همین که مرا تحذیر می‌دهی و خودت را لابد در مصونیت مطلق می‌بینی. درود. دامنه

    ،،
    استاد باقریان سلام
    روزی -چند سال پیش- در بالاتکیه‌ی داراب‌کلا یک اهل سنت از گنبد آمده بود مجلس امام حسین علیه‌السلام. عصر بود گویی. خودم بودم. کسی -اسم نمی‌آورم- بر خلیفه‌ی ۲ لعنت فرستاد. آن اهل سنت گویا بلافاصله گفت لعنت بر خود تو.

    خلاصه:

    آن آقا و آخوند به خلیفه‌ی او لعن فرستاد
    ولی او، به خود او.
    نقار در مذهب، بیشتر ناشی از عاطلی افراد است.
    داستان جالبی بود از شما به نقل از منبع آقای شُبیری. درود. دامنه
  • ناشناس
    ناشناس می گوید :

    اا

    سلام آقاابراهیم، روز به‌خیر
    🔹به عنوان کامنت بر پست شما
    👇👇
    غلامعلی رشید:
    اگر شرایط و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در مقیاس عملیات‌هایی مثل فتح‌المبین و بیت‌المقدس کار اسرائیل را تمام می‌کنیم.

    دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، به‌وضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیب‌پذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمی‌گردد.

    متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کرده‌اند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما می‌خواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفته‌اند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولت‌ها و ملت‌های مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند.

    حماس ۳۰ هزار رزمنده دارد؛ اگر ۱۰ هزار نفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به اسرائیل حمله کنند، به همراه ۱۰ هزار نفر از رزمندگان حزب‌الله لبنان و ۲ یا ۳ هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام می‌شود.
    ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

    جلیل قربانی 

  • ابراهیم طالبی  | دامنه دارابی
    ابراهیم طالبی | دامنه دارابی می گوید :
    ،،
    آقاجلیل سلام
    پاسخم به این کامنت منقول:
    ۱. ابتدا تشکر می‌کنم مستند ارائه کردید.
    ۲. غلامعلی رشید اساساً طرح و عملیاتی فکر می‌کرد.
    ۳. بله، ایشان با وسواس از فعل التزامی بهره می‌گرفت؛ با قیود شاید و اما و اگر.
    ۴. در هر چهار سخن، رجزخوانی وجود ندارد، دورنما و شرط و امکان را مطرح کرده است.
    سپاسگزارم. درود. دامنه

    ،،
    سلام آق سید یاسر
    رضا میرپنج یک بار فقط روشنفکران وارد حاکمیت کرد و سپس اکثرشان را یا کشت و یا نفی بلد کرد و یا محکوم و اذیت و حصر. آقاخامنه‌ای چون به جریان روشنفکری ایران و منطقه تسلط و احاطه دارد، آنان را در دایره‌ی قدرت راه نداد و نمی‌دهد. پس، بحث آنان ربط به متن من ندارد. سیاست عرصه‌ی گردش همگان است، نه آخوند و ارادتمندان فقط. درود. دامنه
    ،،
    راستی آق سید یاسر
    ی چی بگم:

    ☝️ 👈 : روشنفکران که خوارج محسوب نمی‌شوند، چون خوارج عقیده‌مندان مذهبی متنسک بودند حتی امام علی علیه السلام را هم در مذهب، از خودشان نعوذ بالله عقب‌تر می‌پنداشتند. روشنفکران که تنسک به مذهب برای‌شان شرط عقلانیت نیست. پوزش. درود و ارادت دامنه

    👆👈

    ،،
    آقای سیدحسین شفیعی دارابی:
    🌹بازخوانی نمونه هائی از نقاط مشترک «خوارج» و«مدعیان روشنفکری» در اندیشه و عمل!!!🌹

    بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. سلام علیکم. پیاپیش زاد شب نبی مکرّم اسلام (ص) و احیا گر مذهب تشیع حضرت امام صادق (ع) را تبریک می گویم.

     🌸 از جمله تلاشهای انحرافی و تهاجم (بلکه شبیخون) فرهنگی در حال شکل گیری در عرصه مجازی اینست که بین «خوارج» زمان امام علی (ع) با مدعیان روشنفکری در دهه های اخیر؛ قرابت و نزدیکی وجود ندارد؛ از جمله دلایل فعالان در این عرصه فرهنگی بسیار خطرناک اینست که ادعا می کنند: «خوارج»؛ به ظواهر دین پرداخته و پای بند به آموزه های ظاهری دین بوده اند ولی مدعیان روشنفکری، به عقلانیت و دانش تکیه دارند و همه آنان (و یا دست کم، غالب آنان) به شریعت و آموزه های دینی بی اعتناء هستند؛ 
    ✅ طرح این هجمه فرهنگی در فضای مجازی موجب شکل گیری این پرسش شده و یا می شود: آیا واقعا چنین است؟؛ یعنی بین دو طیف «خوارج» گذشته و «مدعیان روشنفکری» امروزی، همانندی و نقاط اشتراکی وجود ندارد؟
    ✅ طبیعتا پاسخ تفصیلی به این پرسش؛ مجال دیگری را می طلبد؛ اما پاسخ اجمالیم در قالب این نوشته چنین است:
    🌸 1) قطعا بین دو طایفه منحرف «خوارج» گذشته و «مدعیان روشنفکری» در دهه های اخیر، نقاط افتراق متعددی وجود دارد؛ بارزترین آنها عبارت از این است که خوارج» به ظواهر آموزه های دین، پای بند بوده و...؛ و مدعیان روشنفکری (دست کم غالب آنان)، نه تنها به رعایت آموزهای دینی پای بند نیستند؛ بلکه به آنها باور هم ندارند؛ و سخت مدافع منش عقل گرائی افراطی و علم زدگی هستند؛ اما وجود این نقطه افتراق و همانند های آن بین این دو طایفه بدفرجام، موجب نمیشود که بگوئیم: نقاط مشترکی بین این دو طیف وجود ندارد؛
    🌸 2) شواهد عینی و واقعیت های خارجی در گذشته و حال به وضوح گویای اینست که بین «خوارج» عصر علوی و مدعیان روشنفکری در عصر دو رهرو بصیر علوی (خمینی و خامنه ای)، در دو حوزه «اندیشه» و «عمل»، نقاط مشترک فراوانی وجود دارد؛ در این نوشته کوتاه، از باب نمونه، به ذکر دو مصداق پیش روی بسنده می شود:
    ✅ الف) حق دانستن خویش در اندیشه و عمل؛ هم خوارج در گذشته تاریخ؛ در حوزه باور و رفتار اینگونه بودند (حتی برای فهم و رای امام علی علیه السلام هم، ارزشی قائل نبودند)؛ و هم امروزه شاهدیم که مدعیان روشنفکری هم، مخالف حق بودن رای و رفتار دیگران هستند؛ این طایفه، نه تنها به درستی رای و نظر و کردار برخی از هم پالکی های صاحب انصاف و اقشار مختلف باور ندارند؛ بلکه در درستی اندیشه و عمل سترگ دو عبد صالح الهی و حکیم زمانه (خمینی و خامنه ای) هم به بهانه های مختلف، خدشه وارد می نمایند؛
    ✅ ب) تمام تلاش خوارج در گذشته این بود که خود را مدافع دین و ملت جلوه دهند؛ و با تمسک به شعار انحرافی «لا حُکْمَ إلاَّ لِلّهِ»، در برابر امام علی (ع) ایستادگی کردند و دانسته و ندانسته، به عنوان پیاده نظام دشمنی همانند معاویه، عمل نموده و جنگ پرزیان «خوارج نهروان» را به راه انداختند؛ کارکرد پنهان و آشکار مدعیان روشنفکری زمان ما نیز گویای اینست که آنان؛ دانسته و یا ندانسته، نقش سر بازان پیاده نظام برای ترامپ قمارباز و نتاتیاهوی جنایتکار را ایفاء می کنند؛ 

    🌸 3) البته مدعیان روشنفکری، برای درست جلوه دادن رای و عمل خویش، از شگردهای متنوعی بهره می جویند؛ از جمله: به سینه زدن سنگ طرفداری از ملت و مملکت، ایجاد یاس و نا امیدی در جامعه، ترویج شعار غلط «ما نمی توانیم، تلاش برای نادرست جلوه دادن سخنان و رفتار حکیمانه معمار کبیر انقلاب اسلامی و رهبر فرزانه نظام مقدس جمهوری اسلامی؛ هم نوائی با سران فتنه و نیز منافقان کوردل، امتناع ورزیدن از شهید تلقی نمودن شهدائی همانند: حاج قاسم سلیمانی و شهید رئیسی و...، بزرگ نمائی نسبت به نقاط ضعف موجود در بدنه نظام و در کارکرد برخی از کارگزاران، تلاش مضاعف برای بزرگ جلوه دادن امکانات و قدرت شیطانی استکبار جهانی و... .
    🌹 نکته پایانی: اگرچه تلاشهای کور مدعیان روشنفکری زمان ما، همانند تلاشهای کور خوارج زمان امام علی (ع) مشکلاتی را برای دین و ملت و انقلاب و نظام ایجاد نموده و می نماید؛ ولی وعده های الهی حاکی از اینست که فرجام شوم این طیف چیزی فرجام تلخ و عبرت آموزیکه دامنگیر خوارج شده نخواهد بود؛ پس دعا کنیم که خدای حکیم با نصرت خودش، ما را در زمره شاهدان بدفرجامی این طیف فلک زده قرار دهد. ان شاء الله.
    (حوزه علمیه قم: سید حسین شفیعی دارابی/ صبح سه شنبه 18 شهریور 1404ش= 16 ربیع الاول 1447ق)
    ،،
    سایر مباحث 
    مهندس محمد سلام
    اگر به سخنانش دسترسی داری، چکیده‌اش را نقل کنی، ممنون می‌شوم. بلی، من فقط عکس‌نوشته‌ی روزنامه را گذاشتم و هیچ سخنی ازش نقل نکردم. فقط سه نکته در معرفی وی مطرح کردم. ممنونم عبدی. درود. دامنه

    محمد عبدی:
    📢 آیت الله مسعودی خمینی: کار تندروها تخریب دولت است، من می‌دانم از چه کسی پول می‌گیرند، خودشان را جمع کنند وگرنه اسامی‌شان را می‌گویم

    🗣 عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم:

    ◀️ بعضی ها هستند که خرابکارند؛ اینها چند نفرند و من همه‌شان را می‌شناسم. دانه به دانه‌شان را می‌شناسم، کارشان را هم می‌دانم.اگر دیده باشید، یکی از آقایان یک جمله گفت. گفت فلانی در مجلس کارخرابی می‌کند و اسمش را هم برد. 

    ◀️ کار افراطیون بسیار بد است و الان هم دارند دولت را تخریب می‌کنند. این‌که چه کسی پولشان می‌دهد را هم می‌دانم. هرچه بخواهند می‌دهند برای اینکه خرابکاری کنند. بدون اینکه الان اسم ببرم، دارم می‌گویم خودشان را جمع کنند. اگر بنا شد ادامه دهند، اسامی‌شان را می‌گویم، پولشان را هم که از چه کسانی می‌گیرند، می‌گویم. باید مواظب باشند که خرابکاری نکنند./جماران

    ،،
    استاد جناب شیخ احمد باقریان سلام
    آخر متن حرف بسیار مهمی زدید و داستان خالد و یمن هم از زیبایی‌های تفکر حضرت محمد بن عبدالله پیامبر اکرم ص و علی بن ابی طالب امام علی علیهماالسلام است. در آن بالای متن هم من معتقدم بهترین ملاک است تطبیق‌دادن حدیث با قرآن، زیرا قرآن معیار است و پیامبر اکرم ص هم فرمود اگر حدیثی با قرآن مطابقت نداشت بکوبید به دیوار. متن ارزشمندی نوشتید در پاسخ به مخاطب ناشناس خود. درود. دامنه

    گفت و گوی من با اعضا امروز غروب ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : 👇

    دامنه
    ،،
    جناب محمد عبدی سلام
    امام خمینی نیز توحید و نبوت را دو اصل دین می‌داند. بگذرم. درود. دامنه

    ،،
    دامنه: آقا محمدتقی سلام
    معاد را هراس می‌دانی یا نشاط؟

    ،،
    دامنه: استاد باقریان سلام
    قشر آخوند چون با منبر و وعظ و سخن و میکروفون سر و کار دارد، بدزبانی را در جامعه گسترش داده و می‌دهند؛ علی‌الاغلب، نه تامّت. تعدادی از آنان در سراسر ایران لجن‌پراکن شدند. درود. دامنه

    ،،
    دامنه: آشیخ مالک سلام
    اخیراً درین مدرسه کی بود نوشته بود لبّاده‌ی فلان چهره‌ی جناح چپ چند میلیون تومان است؟! راستی لباده‌ات آی بهت می‌آد. کشکولی. درود. دامنه

    ،،
    دامنه: آشیخ مالک سلام
    نوشتی: "لازم" است. این لازم از کجا آمده؟ آیا خودِ رجوع به مرجع یک امر تحقیقی است یا تقلیدی؟ درود. دامنه

    ،،
    شیخ احمد باقریان:
    علیک السلام
    جناب آقای طالبی
    نفرمایید اغلب
    بفرمایید گروهی 
    چون آإن گروه فحاش سر و صدایشان زیده جنابعالی فکر میکنی اغلب هستند


    ،،
    دامنه:
    سلام استاد باقریان
    طرح سؤال آن جناب کاملاً منطقی و به نظرم سؤال اکثر مردم است. این‌که خود آقاخامنه‌ای آن قضیه را "نرمش قهرمانانه" نامیده بود. من ضد برجام هستم. اما نه به خاطر حواشی، بلکه خطای کل نظام که به جای مذاکرات دو جانبه با آمریکا، چند کشور دیگر را وارد بازی مذاکره کرد و باخت. فقط باید با آمریکا مستقیم بده و بستان کرد. درود. دامنه

    ،،
    شیخ احمد باقریان:
    علیک السلام
    جناب آقای طالبی
    تشکر از اظهار نظر جنابعالی
    و
    اظهار نظر مانعی ندارد و ذاتا خوب و گاهی لازم است 
    ولی اجازه بفرمایید دیگران ان را قبول نداشته و نظر دیگری داشته باشند


    ،،
    دامنه: 
    آشیخ محمدرضا سلام
    از پرداخت به پرسش صریح و سرراست استاد باقریان، گریختی. علت معلوم است. جرأت نداری بگی آقاخامنه‌ای هم در برجام مقصر است. طفره رفتی آشیخ محمدرضا استاد گرامی من. بگذرم. درود. دامنه

    محمد عبدی:
    با درود آقا مدیر 
    متوجه ربطش به موضوع نشدم آیا فقط به این دو یا موضوع چیز دیگه هست ولی قطعا درسهایی را از اینان در نظریه خود لحاظ کردند و ...

    شیخ احمد باقریان:
    سلام علیک
    جناب آقای طالبی
    از حرفهایم این برداشت دنشود که من رهبری را در مورد برجام مقصر میدانم
    نه 
    من هیچ کس را مقصر نمیدانم
    آنچه اشکال کرده بودن به عنوان لازمه نظر مبارک بزذرگواران مخالف برجام است


    ،،
    دامنه :
    محمد مهندس عبدی سلام
    جوابت به نظرم ناصحیح است. من هیچ ربط برقرار نکردم. لطف کن اصلاحیه بزن. ممنونم آقا پژوهنده.

    ،،
     دامنه:
    استاد باقریان سلام
    من لقمه‌ی حرفم را دور سرم نمی‌چرخانم بگذارم لای دهن متن. بگذرم. درود. دامنه

    محمد عبدی :
    با درود اصلاحیه زدم

    ،،
    دامنه:
    گوارای وجودتان این رزق راضی با زی طلبگی.
    درود داری استاد باقریان مرد متقی. آرزوی بقای عمر جنابعالی. درود. دامنه

    ،،
    دامنه:
    محمد ممنونم از فروتنی آن دوست متفکرم.
    ولی ندیدم اصلاحیه زده باشی. همان است.

    ،،
    محمد عبدی:
    متوجه ربطش به موضوع نشدم آیا فقط به این دو یا موضوع چیز دیگه هست ولی قطعا درسهایی را از اینان در نظریه خود لحاظ کردند و ...
    این هم اصلاحیه ام
    با درود

    شیخ مالک:
    سلام علیکم آقا ابراهیم مساء الخیر
     بله از قدیم قیمت لباده خیلی زیاد بود .
     اما لباده مسئولین اسبق رقم به رقم و رنگارنگ قیمتش نسبت به لباده ما چندین برابر است


    ،،
    دامنه: سلام آقای شیخ مالک رجبی
    من مادرم و پدرم برایم اسم انتخاب کردند.

    شیخ مالک:
    سلام مجدد لازم 👇👇
    هر فرد مسلمان یا باید خودش مجتهد باشد و احکام و مسائل مربوط به فروع دین را از ادله استنباط و اجتهاد نماید، یا باید از یک مجتهد و مرجع که احکام و مسائل را با سعی و تلاش فراوان به دست آورده، تقلید و پیروی نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خویش را انجام داده است، مثلاً اگر عدّهای از مجتهدان عملی را حرام میدانند و عده دیگری میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، یا اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را به جا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.(۱)

    اگر شخص مجتهد خاصی نداشته، اما اعمالش را طوری انجام داده که بنابر فتوای مجتهدی که وظیفهاش تقلید از او بود، صحیح باشد، اعمالش درست است.(۲) در غیر این صورت آن مقدار از اعمال که مطابق نباشد، صحیح نیست.

    در هر حال، در صورت مجتهد نبودن و احتیاط نکردن (چون احتیاط بسیار مشکل است و باید موارد احتیاط را بداند) باید هر چه زودتر مجتهد خود را مشخص کند، تا اعمال را طبق نظر او انجام دهد.

    پی نوشتها:

    ۱. توضیح المسائل مراجع، ج ۱، ص ۱۴، مسئله ۱.

    ۲. همان، مسئله ۱۴.

    دامنه دو |
    ،،
    حالا درست شد. شیخ خوب و از بهترین دوست.

    شیخ احمد باقریان:
    سلام علیک
    جناب اقای طالبی
    تشکر میکنم از دعای خیبر جنابعالی
    تندرست باشید

    دامنه دو |
    ،،
    آشیخ مالک سلام
    این که از رساله تقلید است.
    جواب مرا بده. این جواب نیست. درود. دامنه

    شیخ احمد باقریان:
    علیک السلام
    جناب آقای طالبی
    عرض کردم حق نظر برایتان محفوظ است

    اکبرآقا رنجبر است.
    یادگار نیک، از یک نسل نیک.
    پدرش مرحوم اصغر رنجبر محبوببت داشت،
    یک رفیق بزرگ چند و چندین ساله‌ی ما.
    اکبر سالهاست از ستاد عتبات در کربلا و نجف ساکن است.
    او اینک اینجا دیشب در "طفلان مسلم" شب را روز کرد.
    نمی‌دانید این اکبر چقدر به پدر شباهت زد:

    - در اخلاق
    - در کردار
    - در مذهب
    - در مروت
    - در معنویت
    - در بی‌آزاری

    که اوج دینداری همین ویژگی آخری است.
    اکبر دوست من است
    آقا مرا، ما را، اموات همه‌ی ماها را در دل، نجوا دار.
    ۲۱ ، ۶ ، ۱۴۰۴ ارادتمندت: دامنه


    ..[۹/۱۳،‏ ۱۱:۲۵] ۲ | ابراهیم طالبی دارابی: ☝️به سمت شرق بران
    امامزاده عباس ساری را رد کن جان جانان.
    بران به سمت گرگان.
    روی پل زغالچال زُل زن بر آسمان
    چه خمیه‌زده روی جامخانه این نقش جهان
    آن اِزّاردار خرافه را نه! الآن
    که آب از کُل (=پوست) می‌زد بیرون از آن
    خرافه‌گرایان خیال کردند اِزّاردار در بِرمه است و گریان
    رفتند حتی عده‌ای بر زیارتش کُرنشش‌کُنان
    اطلاعات جلو آمد و پس زد، خرافه، نگیرد جان
    حالا از خرافه صعود کن به ابرهای آسمان
    خداوند چه نقاشی‌های کرد در بالاسرمان
    متمنّی و ممنونم ازین انسان پشت فرمان
    که هست از فرزانگان و دانشمندان 
    نمود چشم و دل ما را شگفت از صید آن
    سپاس وافر و شکر مزید و قدردانیِ فراوان
    ابراهیم طالبی دامنه دارابی والسلامْ آن‌سان👇
    [۹/۱۳،‏ ۱۲:۵۱] دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی: سه ارتش در خاورمیانه

    نگارش ۲۲ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
    ابراهیم طالبی دامنه دارابی

    چاپ صبح

    این، چارلز برد کوپر فرمانده سنتکام است؛ فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا مستقر در خاورمیانه.

    آن، «ابومحمد جولانی»ست؛ رئیس فعلی سوریه.

    اون، خلیل حیّه؛ رهبر حماس باریکه‌ی غزه.

    چالز کوپر و جولانی همین جمعه پس از حمله‌ی نیرو هوایی ارتش اسرائیل به دوحه، دور هم نشستند چیزهایی را تقسیم کردند و تصمیم ساختند، در چهار محور "۱. سیاسی ۲. نظامی ۳. شراکت استراتژیک ۴. گسترش کانال ارتباط".

    دور از چشم همه، خاورمیانه در خفا در حال شکل‌گیری نظم نوین است؛ و در علَن در حال شکل‌گیری هژمونی نیرو هوایی ارتش اسرائیل. 

    نقله خلیل حیّه از ترور، جان سالم به در برد زیرا می‌گویند بر پیکر پسرش همام که ترور شد، نماز خواند. این عکس حیّه به نقل منبع، پس از ترورش است.

    سه ارتش در خاورمیانه جولان دارند: ارتش اسرائیل مستقر در خاک فلسطین، ارتش آمریکا مستقر در قطر و تنت و بحرین، ارتش روسیه مستقر در لاذقیه‌ی سوریه. البته سرویس اطلاعاتی فرانسه، اطلاعات و جاسوسی خاورمیانه را رهبری و سپس فروش می‌کند.

    اینک چند سالی‌ست قطر همزمان مرکز دو امر متضاد است: هم خاکش مقر مرکزی ارتش آمریکاست. هم شهرش محل استقرار رهبران حماس. حماس البته جدا از جلوه‌های ویژه مبارزه با اسرائیل، سه ضعف درون‌گرایانه دارد:

    ۱- فندق‌بارگی (=هتل‌نشینی) بیشتر رهبران آن که در غزه نیستند خارج به سر می‌برند، مگر استثناء چون شیخ احمد یاسین و یحیی سنوار که هر دو در غزه توسط ارتش اسرائیل ترور شدند.

    ۲- تصلب در فقه اهل سنت و گرایش به تفکر "تکفیر" و پیوستگی به حزب بعث صدام

    ۳- نبود سازش میان آنان و دولت خودگردان.

    قطر تا این جا سه حمله به خاک خود دشت کرد: از ارتش عربستان، از سپاه پاسداران ایران، از ارتش اسراییل. عربستان تمام‌عیار به قطر تاخته بود. سپاه ایران مقر آمریکا را در آخرین روز جنگ ۱۲ روزه زد و نیروی هوایی ارتش اسرائیل هم مقر اجلاس حماس را بمباران کرد. بگذرم.
    [۹/۱۳،‏ ۱۳:۳۵] ۲ | ابراهیم طالبی دارابی: چند جواب
    به
    چند جواب

    شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۴ :

    ،،
    جناب ۱۰۰۱ سلام
    من اساساً هیچ فیلم و کلیپی را باز نمی‌کنم.
    اگر خود خواستید بگویید این فیلم چیست و چه دارد؟ درود. دامنه

    ،،
    جناب ایران ۱۰۰۱ سلام
    خرسندم و خشنود که آخر کلام‌تان مرا فرا خواندید به تدبُر. تدبر از ریشه‌ی دبر و دُبُر است. یعنی چنان بر امور و تفکر تسلط پیدا باید کرد که پشت آن کار قرار گرفت. مثلاً می‌گویند فلان فرد پشتکار دارد. همین تدبر منظور است. آری، قرآن هم ایمان‌آورندگان و حتی تمامی آدمیان را به فهم و تدبر فرا خوانده است. و همه یعنی آزادند بخوانند و بگویند و بنویسند و بیان کنند. سپاسگزارم ازت که ستودن دارید. درود. دامنه

    ،،
    جناب شیخ مالک سلام
    می‌بینم، باشه، به تَه برسم. فعلاً بالا هستم. برسم تَه‌تر، خواهم دید پاسخت را. درود شیخ فعال و آگاه. دامنه

    ،،
    آق سید یاسر سلام
    خدای باری‌تعالی وحی کرد: "انَّ اکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ اتْقاکُم انَّ اللَّهَ علیمٌ خَبیرٌ" پس نزد پروردگار اکرم و گرامی‌تر کسی‌ست که پرهیزگارتر باشد. من فرقی قائل نیستم و بر برتری هیچ صنفی هم باور ندارم. خدا راه داد و رأی داد به پرهیزگاری. تبیعض میام شعوب و صنوف نیست. ممنونم سید یاسر اهل سخن و سخا و سطوّت. درود. دامنه

    ،،
    سید یاسر سلام
    در سوره‌ی یاسین آیه‌ی ۵۱ گمانم باشد که اهل بهشت فُکاهی می‌گویند. فکاهی هم نشان فرح و تفریح است که انسان در اوج عرفان هم باید فرحناک و طرَبناک باشد. هیچ کس بر هیچ تفضل ذاتی ندارد. مگر وارستگی. درود. دامنه
    شوخی: بور واشون دله همین ماه‌دله! هارش چه چیزهایی می‌گن در ربیع‌دله. حتی جمع‌هایی شکل می‌دن از قبل می‌خورن باکّله‌پته. که کارسازتر باشد مایه! درود. دامنه

    ،،
    سلام حاج حجت دوست دهه‌ی شصت
    آنان معتقد بودند اسلام به دست روحانیت آشتی و دمخور با شاه، از مبارزه و حرکت و دیالکتیک افتاد. من خداپرست هستم حجت. نسبت دادی دامنه مارکسیست است به قال خادت: "گرایش به گروه‌های مارکسیستی پیدا کرده". اشکال ندارد حجت به رفیقش این نسبت را دهد. بالا بری و پایین بیفتی حجت من یکی دوسِت دارد. زیاد از حد. درود. دامنه

    ،،
    سلام بازم حجت
    پیامبر اکرم ص
    ختم نبوت است
    ختم اخلاق است
    ختم مهر است
    ختم شدت در وقت شدت است
    ختم رحمت "بینهما" است
    ختم دریافت وحی است
    ختم لیّن‌بودن است
    ختم تمام فضیلت‌ها است
    آرزومندم قبرش را لمس کنم و برو درود از سویدای دلم فرِستم. ممنونم.

    ،،
    سلام جناب حجت‌الاسلام
    شیخ مالک حسینعلی
    بسیار جذبه داشت متن آن استاد،
    در مورد دروغ و شیوع آن در نظام،
    با ولع خواندم مرد باتاب.
    بسیار راضی‌ام از جواب.
    خدا دروغ را از دامن ایران مخصوصاً آخوند بزُداید!
    درود بی‌عدد برِت شیخ مالک
    دامنه: رفیق و ارادتمندت

    ،،
    وای داراب‌کلا چه مَشت بارید، ۱۳ میلی لیتر 
    سلام و ممنونم ازین گزارش آق سد اسحاق مرد اخلاق

    ،،
    سید یاسر این رأی شما
    نافذ است و مسموع و مقبول.
    موافقم و متشکر.
    درود. دامنه
    [۹/۱۳،‏ ۱۸:۱۲] ۲ | ابراهیم طالبی دارابی: عقل امنیتی علی لاریجانی چند فارنهایت است؟!

    نگارش ۲۲ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
    ابراهیم طالبی دامنه دارابی

    چاپ عصر

    آقای علی لاریجانی نشان داد هیچ عقل امنیتی درستی ندارد -که شبیه امام‌جمعه‌های مشهور این روزهای ایران- حرف شعاری و عوام‌فریبانه زد. جای او حتی در صداسیما هم زیاد بود -که این سازمان را ارگان یک جناح ساخته بود- چه رسد جای حساسی چون شعام.  او در مورد اسرائیل به سران خاورمیانه نوشت:

    "حداقل علیه‌ی دیوانگی این رژیم «ستاد عملیات مشترک» تشکیل دهید... برای مسلمانان گرسنه و مظلوم فلسطینی که کاری نکردید، حداقل برای جلوگیری از نابودی خودتان تصمیم مختصری بگیرید."

    چند ایراد در موضع اش وجود دارد:

    - وی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران است، خطابش از نظر دیپلماتیک نمی‌تواند به سران خاورمیانه باشد. این طرز حرفش شبیه بالارفتن تندروها از دیوار سفارت عربستان بود که روابط را تخریب و ویران کرده بودند.

    - وی فکر نکرد ممکن است سران خاورمیانه به او تشَر بزنند و اُشتُلُم دهند خودتان برای غزه و لبنان و سوریه چه توانستید بکنید که همه چیز را در میدان دادید و متواری شدید!

    - حتی حرفش نسبت به اوضاع آشفته‌ی خاورمیانه حق هم باشد، او نباید وارد توئیت‌بازی شود که چند سال آقای دکتر محمدجواد ظریف اسیر آن بود و امنیت ایران را بازیچه‌ی اسباب‌بازی و بچگی‌های مُفرِط خود کرده بود.

    - از کجا معلوم آن سران پیام ندهند خود شما چرا جنگ ۱۲روزه را ادامه ندادید! ولی به حماس و حزب‌الله لبنان گفتید ادامه دهید و همه می‌دانیم کار به کجا کشید. جولانِ مطلق مال نیروی هوایی ارتش اسرائیل شد که در خاورمیانه هر آن چه دلش خواست، می‌کند.

    پایان. در سیاست، لیاقت و ممارست، اصالت دارد تا هر کس هر کجا گماشته نشود که راحت و با بازیگوشی بر میهن خسارت نزند. عقل امنیتی علی لاریجانی! به نظر من، منهای ۹۹ فارنهایت است!

    سید یاسر موسوی به من:

    استاد جان فکر نمی‌کنید این کلمات شما توهین به شعور اعضای گروه هست 
    شما یا اکثرأ متوجه مطلب من نمیشید 
    یا داری به نوعی با کلمات بازی میکنید
    روز خوش.



    سید یاسر موسوی به من:
    منبر را بعدا بروید بالا



    جناب ۱۰۰۱ به من:
    سلام آقای طالبی 
    کسی از شما درمورد معنی الفاظ نخواسته
    برادر عزیز
    به دنبال چی هستی
    واقعا به دنبال چی هستی
    چرا سپاه پاسداران ایران نامیدی
    چرا به عالمان دین ما جسارت آشکار می کنی
    ببخشید
    خیلی تأسف میخورم
    من جای پسرشما هستم
    ولی صدحیف که افکار شما به نگارش درمیاد ما را از خدا دور می کنه
    از اعتقادات دوستمان دور می کنی
    واقعا جای تاسفه
    که چنین افکار و اذکار داری
    بترس
    ابد در پیش داری



    سید یاسر موسوی:
    سلام دوست گرامی نکته خوبی اشاره کردید گفتید که کسی از شما معنی الفاظ نخواسته من عذر میخوام ایشون استاد بازی با کلمات و حاشیه راندن هستند هر موقع پاسخی ندارند برای فرار از بحث اصل بی خیال میشن به فرعیات میچسبه و مسیر بحث تعقییر می‌دهد و اصلن تعجب نکنید یه موقع دیدید وسط گفتگو رفت سمت پدر پسرشجاع یا کوکب خانم  میتی کومان یا بچه های کوه آلپ هاکلبرفین حاچ زنبور عسل یا حنا دختری در مزرعه



    حجت رمضانی به سید یاسر در مورد دامنه:
    ✋سلام برار همینطوریش  خوبه وگرنه شونِه انظر ره یانه باز دِباره کار بیخ پیدا کانده ☺️ اساساً آق ابراهیم بدنبال واکاوی افراد از همه جنبه ها دره (سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، فقه، اصول،و...) هیچ فرقی برای وه نکانده طرف دکتر باشه روحانی باشه و...🙏



    جواب‌های دامنه ۳ | ابراهیم طالبی دارابی:
    ،،
    سید یاسر سلام
    خداوند در قرآن به گمانم سوره‌ی فاطر یا دخان (تردید دارم) وحی کرد انسان از طریق کلمه صعود می‌کند: یصعدُ... . یعنی بازی با کلمات نیست، بلکه احترام به حرف و حروف و گفتار است. مسلمانان معجزه‌ی مهمترشان قرآن است که از جنس کلمات است. پس نوشتار شما برام اهمیت دارد و توجه می‌کنم و جواب می‌دهم. مؤید باشید یاسر، سادات مکرم. درود. دامنه

    ،،
    منبر اساسأ سید یاسر
    می‌دانی چه شروطی دارد؟
    می‌گویم:

    - منبر به واعظ غیر متّعظ لازم ندارد.
    - منبر به آخوند بی‌مطالعه‌کننده لازم ندارد.
    - منبر به مخاطب و خطیب لازم دارد که بین آنان رفتار یک طرفه نباشد.

    امام سجاد علیه السلام وقتی منبر رفت حرفایش در ذهن تاریخ ماند اما منبرهای الآن تا منبری پایین بیاید همان پای پله‌ی منبر حرفایش عین وایتکس بخار می‌شود و می‌پّرد.

    پدر حاج شیخ عباس قمی به شیخ عباس سفارش کرده بود منبر بری از قبل مطالعه نکنی، دزد هستی. دزد اوقات مردم و به آنان مدیون می‌شوی. این بود برای هر منبر بیش از ۱۵ ساعت بلکه بیشتر پیش‌مطالعه داشت و سخنش هم اثر می‌گذاشت. حالا را نبین آسید یاسر منبر از محتوا افتاد و پای منبر یک کشت و کال آدم جمع می‌شن. بگذرم. منبر امام خمینی، شاه را به تب و لرز آورده بود. درود. دامنه.

    ،،
    جناب ۱۰۰۱ سلام
    از قضا من برای نسل نوین بهاء گران و گرام قائلم. چون

    - مغز مهیاتری دارند،
    - قلب پذیرنده‌تری
    - تفکر پویاتری
    - سلول خاکستری بِکرتری

    نزدم بسیار اهمیت داری. و باشخصیت هستی. خیلی خیلی ممنونم ذهن مرا زیر انوار تذکار و تذکرت تابان می‌کنی و نشان دادی کسی را در انباری استبداد همان ته‌خانه‌ی کدخدا حبس نمی‌کنی. درود و ارادت. دامنه

    ،،
    سید یاسر سلام
    هیچ شگفت نمی‌آیم چرا این‌همه استعداد داری. ردیف سخن می‌گی و تازه‌ها در ادبیاتت چونان برگ‌های وَرگ روغن دارد و سوسو می‌زند. کدام کارتون بود وقتی دروغ می‌گفت وِن فنی گت می‌شد از میله خودکار گت‌تر؟! پینوکیو؟ یا سندباد؟ سپاس سید یاسر. یاسر ع اولین شهید مرد در اسلام است که پس از شهادت حضرت سمیه س به دست شکنجه‌گران عیاش قریش مکه به کام مرگ رفت. چون اَحد، اَحد را از حضرت احمد ص آموخته بود. درود. دامنه

    ،،
    حضرت حجت رمضانی سلام
    اسلام به انسان جربزه داد تا در جزیرة‌العرب در برابر جاهلیت بایستد. و انسان ایمان آوُرد و ایستاد و رسید به عصر ما. پاس داریم این فرهنگ را. ای واکاو کوژ طالقان! والسلام. درود. دامنه

    دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
    پایان
    پاسخ
    والسلام ✋✋

    جواب ۱۰۰۱ ب من:

    آقای من سلام مجدد
    آیا نشندیده ای
    که مستمع صاحب سخن را برسر ذوق آورد
    امروز بعضی از مستمع ها  گوششان به دهان افراد غیر منبری بی علم و بهتر بگویم بدون اسلام و بدون قرآنیست
    کسانیکه در عمرشان قرآن نخوانده اند
    شما مدرسه رفته هستید و ادبستان معلم‌ها زانو زده اید
    شاگردها و نفوس مردم یکی نیست
    در زمان اولادمعصومین هم اینگونه بوده
    چرا واعظان را با الفاظ و گفتارمان آزرده خاطر می کنیم
    آقای من
    کمی توجه کنید چی می نویسیم 
    چون باید به همان خدا بخاطر آزار اینچنینی جواب بدهیم
    کمی توجه
    کمی در نوشتن توجه کنیم
    نوشته مثل کلام واعظ منبریست
    باید از نور باشد نا از نار 
    ببخشید کلمات شما و نوشته های شما از نار هستش
    کمی باخدا باشیم
    ماها واعظ خوب باشیم بر خوانندگان این مطالب
    دیگری هرچه کرد و هرچه شد من وشما نباشیم آقای طالبی

    ،،
    جواب من به جناب ۱۰۰۱ می‌ماند بعد.
    چون پاسخ را در هیئت رزمندگان داراب‌کلا
    امروز پایان دادم
    برسد تا فردا ان‌شاءالله

    سید یاسر موسوی:
    سلام جناب طالبی عزیز 
    حتما از نظر ادمین ها توهین صورت گرفته 
    ما اینجا خط قرمزمان رهبری و مراجع تقلید و فرماندهان نظامی هستند
    جسارتا شاید ناخواسته یا از روی فشار مطلبی تایب کردید که ادمین ها مطالب شما رو توهین قلمداد کردند و گرنه حتی نقد ناحق به رهبری هم اینجا کسی باهاشون کاری نداره

    جناب طالبی من از شما عذرخواهی میکنم 
    جسارتا اطمینان دارید مطالب شما توسط ادمین پاک شده
    آخه شما ید طولانی در پاک کردن مطالب خودتان دارید شاید از طرف خودتان حذف شد

    قاسم سلام
    متن امروز مرا در گروه تو
    کی حذف کرد؟
    چرا؟

    آیا این نظام، ایران را ساخت؟

    نگارش ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
    ابراهیم طالبی دامنه دارابی

    چاپ صبح

    با تمام قطعیت و قاطعیت بگویم: نه، نساخت.

    نشانم دهید دست کی موبایل ساخت کره و آمریکا نیست!

    نشانم دهید دست کی ماشین ساخت ایران هست و دلهره ندارد!

    نشانم دهید دست کی در خونه ظروف ایرانی‌ست و بدان افتخار می‌کند!

    نشانم دهید دست کی عمامه و عبا ایرانی‌ست و هندی و استرالیایی نزده است!

    نشانم دهید دست کی تبلت و لپ‌تاپ اگر هست از غرب یا جنوب شرق نیست!

    نشانم دهید دست کی بالاست بین راهی رفته گیجاسر گیج نشد و راضی برگشت!

    نشانم دهید دست کی سه کیسه قرص کپسول آمپول نیست عین پلا قورت نمی‌دن!

    نشانم دهید دست کی پر است که گوید آری وزیر و سران هم محاکمه شدند!

    نشانم دهید دست کی به دلش است از کاشتن دوربین پلیس در جاهایی چون کمربندی که سرعت زیر پنجاه یا شصت تاست فقط واسه خالی‌کردن جیب مردم!

    آقای مهندس بهزاد نبوی از چهره‌های مطرح چپ اگر راهبرد مهم برای کشور را "حل مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی عقلانی" اعلان کرد، حرف راست زد، اما این نظام گرفتار دست‌کم سه عقب‌ماندگی است:

    ۱. آخوندهای خروس‌جنگی با جهان!
    ۲. انقلابی‌های بی‌عقل و بی‌خرد و نادان!
    ۳. آدم‌های حاضر در حکومت که فقط خود را حق، کل جهان را باطل می‌پندارند.

    روشن سازم جناحین چپ و راست هر دو زمانی به قدرت می‌رسند یادشان رفته است ملت آنان را فرستاد بالا. ولی آنها سه روز بعد نوکر همان منصوب‌ها از سوی حاکمیت یکدست می‌شوند و گویی اصلاً انتخاباتی پیش پای مردم گذاشته نشد که راه نو و سیاست نو و مورد قبول مردم باید راه بیفتد نه فقط حرف ثابت و دائم حاکم و حاکمیت. این نظام، ایران با آن تبار تمدنی را ساخت؟ نخواهد هم ساخت. تغییر. تغییر، تغییر. این است راه قرآن و تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان.

    بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!

    ،،
    آق سید یاسر شریف سلام
    پشت فرمان هستم و راندن.
    زدم کنار فقط نوشتم
    بدانی، هر دو نوشته‌ات را خواندم.
    به محض برگشت به منزلم، حتماً برات توضیح خواهم نوشت. عجالتا" بگویم، متن ۲ من را، خودم حذف نکردم. حتی به آقا قاسم بابویه همان دیروز ساعت ۱و نیم پیام دادم و ایشان غروب پیامک زد به من. اما همچنان گنگ ماند. من پست را ۱۰ و ۳۹ صبح دیروز ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ گذاشتم این صحن محترم. اما ساعت ۱۳ و نیم دیدم حذف شد توسط نمی‌دانم کدام یک از سه مدیر محنرم این صحن. بگذرم فعلا" سید یاسر محترم. می‌آیم. ممنونم. پری روز به‌اشتباه آق سید یاسر را آق سیدمیثم تایپ کردم. درود. دامنه

    سلام دوست گرامی عرض ادب و احترام
    راستش من هنوز مطالب ایشان ندیدم 
    اما جناب آفاقی چه کدورتی؟؟ 
    شاید یک نفر دنبال حقیقت باشد شاید یه نفر مثل خودم آگاهی یا سواد رسانه نداشته باشم شاید دنبال حقیقت باشم و تحت تاثیر فضای مجازی
    میشه بفرمایید متن ایشان که توسط ادمین ها حذف شده چه توهین صورت گرفت به کدام نهاد یا مراجع توهین شده؟ 
    عذرخواهم این رفتار من دخالت در کار ادمین ها هست ولی میخوام بگم همینکه متن دیگران حذف میکنید این خودش حساسیت زا هست طرف کنترل خودش را از دست می‌دهد و اعتبار همه ما زیر سوال میره چه بسا اگر مطالب را برایش باز کنیم نطرش تعققیر کند
    حالا بگذریم بعضیا عین تحجر را دارند به هر قیمتی قسم خوردند تیشه به ریشه کشور و امنیت ملی بزنند

    عرض ارادت
    عنایت میکنید لطفا مطالبی که توسط ادمین ها حذف شده است مجددا در گروه قرار دهید کاربرا شما را قضاوت کنند ممنون میشم

    ،،
    سلام رخف محترم من آقا قاسم مدیر هیئت رزمندگان داراب‌کلا 
    به توجه به تذکرت، من مزاحم این گروه محترم نمی‌شوم، همین ساعت این گروه ارزشمندان و رزمندگان را ترک می‌کنم تا نوشته‌هایم موجب نشود کدورت در رفاقت پیش بیاید. پیش از ترک، تمام پست‌هایم ازین صحن محترم را حذف می‌کنم.

    ابراهیم طالبی دامنه دارابی
    عضو بسیج مستضعفین از سال ۵۸ تا الان.

    ،،
    هم اینک با باقی‌گذاشت فقط همین یک نوشته‌ام درین صحن محترم هیئت رزمندگان داراب‌کلا، با دو خطم این گروه را ترک کردم. ✋ ✋

    باز آمدی باز آمدی ، با عشوه و ناز آمدی
    از کوی ما کی رفته ای ، با فکر ممتاز آمدی
    رنجان دل غم دیده را ، آتش بزن تو بیشه را
    با این همه آه و فغان ، با شوق پرواز آمدی
    در روزن تو روشنی ، در چشم و در جان منی
    با این همه اهریمنی ، با سوز و با ساز آمدی
    بر کن ز بنها کینه را ، بر دل نشان مهرینه را
    بر زن به نامم سینه را ، ای تو سر افراز آمدی
    خندان شوی از روی ما ، گریان شوی از شور ما
    نالان شوی در دوری ام ، چون محرم راز آمدی 
    سلام خوش آمدی🙏😘👏

    خاطره و نکته

    نگارش ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
    ابراهیم طالبی دامنه دارابی

    چاپ شب

    روزی جبهه بین انگشتان شست و اشاره‌ی دست چپم، قرمزی بالا داد. آنقدر آن را خاراندم قرمزجیجیلیک (=شدیداً سرخ) شده بود و کوش می‌کرد. بیش از ۱۵ نفر هر کدام چیزی گفتند.

    یکی گفت : گال است!
    یکی گفت : خال است!
    یکی گفت : سالَک است!
    یکی گفت : رُطیل زد!
    یکی گفت : عقرب رفت!
    یکی گفت : گَل گاز گرفت!
    یکی گفت : شط‌علی سَپِل زد!
    یکی گفت : مادرزادی است! یا اباالفضل!
    یکی گفت : برو پایگاه اورژانس خط، بپرس از پزشک!

    رفتم با تویوتای غذا. آقای پزشک پشت خط تا دید گفت: کنسرو چیتی قارچی خوردی؟ گفتم آری! گفت چند رزمنده را گرفت! بگذرم. کنسرو از ارتش آمده بود با قارچ و گوشت. آمدم سنگر و گفتم مرا با نظرت خودتان گج‌گمراه کردید، نزدیک بود وصی‌ناظر را بگیرم!

    اینک این خاطره، مرا به خاطره‌ی دلکش از استاد محمدتقی شریعتی پدر زنده‌یاد دکتر علی شریعتی دوخت. شاید گفته شود چطور؟ می‌گم بیا، اینا، این، طور:

    از آن استاد در ص ۱۲۲ کتاب "از چشمه‌ی کویر" خوانده‌ام که یک تاجر مشهدی در کِشتی نشسته بود. گفت سرم درد می‌کند. آن فرد گفت "من ناخدای کشتی هستم، پزشک نیستم." تاجر خدا را شکر کرد که "اگر [۲۹] ایرانی همراش بودند، فوراً [۲۹] جور اظهار نظر و دارو تجویز می‌کردند". بگذرم.

    👇 متن من ۱👇

    👇 متن من ۲👇

    👇 متن من ۳👇

    ،،
    سلام آق سید یاسر
    ازت دوست صریح و شریفم ممنونم که مطلب حقی بدون لکنت و واهمه مطرح نمودی. حقیقیت آن است که خودت هم دقیقاً پرده برداشتی؛ من متن ۲ خودم را حذف نکردم. اضاف کنم حتی با آن‌که ۱۰ و ۳۹ دقیقه‌ی ۱۶ ، ۶ ، ۱۴۰۴ درین صحن محترم رزمندگان بار گذاشتم، دیگه نمی‌دانم چه ساعتی و توسط کدام سه مدیر محترم -که هر سه، دوست خوب خودم هستند- برداشته و به عبارتی به زباله‌ی حذف رفت. تا کنون هم بر من روشن نشد چرا و توسط چه کسی. بگذرم.

    دو مطلب را برای یادآوری می‌گویم:

    ۱. این صحن محترم هیئت محترم را صحن ارزشمند می‌دانسته و می‌دانم. برای نخستین بار پس از چند سال دارم می‌گویم بالای ۱۲۸ عضو از ۱۷۹ عضو این گروه را از آقا قاسم بابویه بپرس کی اضافه کرده بود؛ آقاقاسم مگر می‌تواند کتمان کند آن فرد ابراهیم طالبی دارابی دامنه نبود! چرا اضافه کردم؟ معلوم است برای تقویت. برای تضعیف که چنین نمی‌کنند. من لیست و خط تلفن می‌دادم، قاسم عضو می‌کرد. حتی برخی‌ها با آن‌که اصرار کردم، دعوت نکرد. اسم ببرم شوکه می‌شوند این صحن. بگذرم.

    ۲. من از ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ مجدداً با آقا قاسم تلفنی صحبت کردم و باز درین صحن حاضر شدم. خرسندم که خودت به من خوشآمد هم گفتید. اما یک راز را باید فاش سازم. من ۱۹ خرداد دو خط خودم ۰۹۱۰ و ۰۹۳۳ را ازین صحن محترم، بدون هیچ گله‌گذاری ترک گفتم چون آقاقاسم مدیر محترم از مطالب من خوشش نیامد و تذکر داد و من هم اطاعت و رعایت کردم. ولی با خط سوم ۰۹۱۹ همچنان بدون هیچ ردی مانده بودم. در ترک صحن هم صراحت ورزیدم گفتم فقط یا دو خط ازین صحن می‌روم. لذا با خط سومم بودم. اما تیرماه دیدم یکی از سه مدیران آن خط مرا از این گروه حفظ کردند. بی‌آن‌که حتی من یک واو درین صحن چیزی نوشته باشم. سکوت کردم و به هیچ کس نگفتم. تا پری‌روز قاسم بابویه و من گفت‌وگوی دور داشتیم به او گفتم کی و کدام سه مدیر محترم رزمندگان خط سوم مرا حذف کرد. جوابی گنگ شنیدم. لابد هنوز دارد برررسی می‌کند. بگذرم. سرت را درد نیارم. ناگفته‌ها باشد برای خاطرات که زمانش هر گاه فرا رسد. این بود که یا صحبت آقاقاسم و من لینک هیئت رزمندگان را قاسم برای من فرستاد. و از ۱۵ ، ۶ ، ۱۴۰۴ وارد صحن و نوشتن شدم. به درخواستت چشم، هم پست متن ۱ و هم متن ۲ را که زباله‌ی حذف انداخت یکی از مدیران محترم این جا، مجدداً می‌گذارم. متن ۳ که هنوز هست. سید یاسر سپاس از یُسر و سعه‌ی صدرت. درود و ارادت دامنه

    متن ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ من این بود: که هنوز هم اگر جستجو شود درین صحن هست، بدون حتی حذف یک حرفش. با سرچ در زیر علامت می‌گذارم کجاست و چه بود.

    چند
    پاسخ
    به پست
    مدرسه فکرت
    ،،
    آشیخ مالک سلام
    دلیل عقلی، جزوِ صادرات نیست، خود فرد باید تحقیقا" به این برسد آیا تقلید کند، یا نه. شما هم استدلال را ترک کردی رفتی از طریق رساله حرف زدی. رساله یعنی تقلید. انسان اول باید بپذیرد تقلید کند، سپس تصمیم بگیرید. این جبری نیست. درود. دامنه

    ،،
    آقامحمدتقی سلام
    بسیار پاسخ درست و آرامش‌بخش نوشتی حاج تقی. درود. دامنه

    ،،
    آشیخ محمدرضا سلام
    من که اشراف دقیق بر متون مدرسه فکرت شعبه‌ی ایتا و واتساپ دارم. در هر دو صحن هیچ کسی خدای ناکرده در مورد آن جناب لفظ نعوذ بالله "ابله" استخدام نکرد. اگر نشانم دهید چنین لفظی را واقعاً وارد می‌شوم. ممنونم. شأن شما اجلّ ازین الفاظ است. درود. دامنه

    ،،
    آشیخ مالک سلام مجدد
    من امروز ظهر، آیات را خواندم. حکمش چیست؟

    ،،
    آقا قاسم بابویه سلام
    در مورد غلامعلی رشید نگفتم "شهر موشکی" را او ابتکار کرد، گفتم "مزرعه‌ی موشکی" از مخ آن مَرد متقکر راهبردی بود. با این حرفت، نشان دادی فرق شهر موشکی سپاه و مزرعه‌ی موشکی سپاه را نمی‌دانی. گاناه داری! آخییی؟ چون از بس، داری فقط برای دستوردهندگان، تیفنگ را دوشفنگ و پافنگ می‌کنی و خبردار می‌ایستی! کمی سراغ آدرس خِرَد را از تن تنومندت بگیر! کشکولی فقط دردت می‌آرد ای پوست‌کالِفت! بقیه‌ی حرفات حقت است بر من فریاد بکشی. بکش تا تهروک تو در نرفت! درود. دامنه

    ،،
    آقاجلیل سلام
    خبر ندارند خانم هانا آرنت یهود و البته ضد اسرائیل بود. درود. دامنه

    ،،
    سلام استاد باقریان
    واقعاً این جمع ضدین فقط از خود امام علی علیه السلام ساخته بود.

    ،،
    آقای مهندس عبدی سلام
    تو در نشست حضوری هم هی جمع را می‌بری به این پژوهه‌ی‌تان. چه ربطی داشت رفیق!

    ،،
    استاد باقریان سلام
    این بوته چه زوری داره
    پنج کهی هم سرش رد نکرد (=پاره نشد)
    زیباست
    به سازه‌های سمت شهرتان فرح‌آباد می‌خورد.

    ،،
    عبدی اخی یا محمد! کو آن ذهنت؟
    خواص خودش جمع است!
    جمع در جمع می‌زنی!

    ،،
    جناب حجت الاسلام آشیخ محمدرضا سلام
    شست‌شویی که قصد داری صورت دهی، صابون آشتیان است! از مراغه بخر بهتر کف می‌دهد. سرِ گذرخان کنار قنادی کوچک‌زاده هست. درود و ارادت. دامنه 
    قر نگیری تره. استاد باقریان درین بحث، بر تو غلبه کرد. تمام.

    ،،
    جناب حجت الاسلام آشیخ محمدرضا سلام
    شست‌شویی که قصد داری صورت دهی، صابون آشتیان است! از مراغه بخر بهتر کف می‌دهد. سرِ گذرخان کنار قنادی کوچک‌زاده هست. درود و ارادت. دامنه 
    قر نگیره تره. استاد باقریان درین بحث، بر تو غلبه کرد قهار و قادر. تمام.

    یادآوری
    این گروه محترم
    رزمندگان داراب‌کلا
    سه مدیر دارد؛
    آقایان:
    آقا اسماعیل آفاقی
    آقا قاسم بابویه
    آقا مهدی رنجبر
    لطفاً بگویند
    متن ۲ من 
    که دیروز بار گذاشتم
    چرا حذف شد؟
    و کدام یک از سه مدیر محنرم
    حذفش کرد؟
    سپاس و ادب و ارادت.
    دامنه

    شیخ مالک:
    سلام علیکم جناب دامنه هرچند پدرت اسمت را دامنه نگرفت ولی خودت علاقه داشتید با این مستعار منتشر کردید ما طبق علاقه شما بهتر دامنه گفتیم با تشکر 
    جواب 👇👇
    تحقیق لازم نیست به اینکه تقلید کنید دیروز گفتم اما تحقیق در انتخاب مرجع بله هر کدام از ۱۵ مراجع را اعلم دانستید مقلِّدِ آن مقلَّد شوید اما اگر خودت را مجتهد میدانید میتوانید تقلید نکنید . صد در صد مجتهد نیستید چون اجتهاد در علوم حوزوی کسب میشود و در میان هزاران روحانیون هم شاید دها نفر درجه اجتهاد را کسب کنند رسیدن به درجات اجتهاد بسیار سخت است

    سلام مجدد چون وقتش گذشت قضا میخواندید

    شیخ محمدرضا احمدی:
    سلام 

    ما اهل ماست‌مالی نیستیم،
    شما هم دنبال ماله گچ‌کارهای حرفه‌ای باش، همون ماله‌ای که با آن در آخر کار کشته می‌کشند.

    از شما چنین قضاوتی بعید نیست.
    وقتی رهبری در نامه خودش از کمیسیون برجام مجلس تشکر ویژه می‌کند که ضعف‌ها و خلاها را نشان داد و متاسفانه برطرف نشد، اونوقت بیاید مواد و بندهای برجام را قبول و امضا کند؟
    موادی که مکانیسم ماشه دارد و دسترسی به اماکن نظامی و ...واقعا رهبری با این موارد موافق است؟

    نه داداش، این گونه نیست.

    آق سید یاسر سلام
    من نه در خونه‌ی قمم ماهواره دارم نه در منزل محلم. جایی هم برم ماهواره باشد چشم نمی‌دوزم. تا کنون هم نصب نکردم. این تلویزیون هم که نام بردی حتی یک مرتبه هم آن را جایی ندیدم. اما می‌دانم علی‌اصغر رمضانپور آن را رهبری می‌کند. همون معاون سید عطاءالله مهاجرانی که اینک جناح راست ازو تمجید می‌کند دیگر نمی‌داند او دارد نقش بازی می‌کند. بگذرم. ممنونم. امروزم گفتم پشت فرمانم. این جا بودم. حاج حجت لابد می‌داند این جا کجاست!

    لذت و خارش

    نگارش ۱۷ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
    ابراهیم طالبی دامنه دارابی

    چاپ شب

    سقراط اهل مذاکره و مناظره بود.
    در مناظره‌ای با رفیقش -که اصل را بر لذت می‌دید- گفت:
    پس دعا کنیم همه را مرض خارش بگیرد! چون کسی که بدنش کوش (=خارش) کند آن را می‌خارنَد، لذت می‌برَد!!

    اسماعیل:
    سلام
    جواب شما را هرکس حذف کرد خواهد داد

    آیا متن را دیدی من هم ندیده بودم

    سید یاسر موسوی:
    سلام آقای طالبی مگه روزنامه کیهان چشه؟

    تو این سال‌های اخیر تا حالا روزنامه کیهان هر پیش بینی کرده بود درست از آب در اومد

    داشتن یا نداشتن ماهواره یه چیز شخصیه 
    استفاده ازش حرام هم نیست

    جناب طالبی حالا بنظر شما چه اتفاقی افتاده این فرد روزی مدافع دو آتیشه خاتمی باشد 
    بعد مدافع دو آتیشه احمدی نژاد و شهید رییسی
    امروز هم بشدت مدافع سیاست های حضرت آقا؟
    و اخیرا هم به تندی از بیانیه جبهه اصلاحات موضع گیری کرد

    درسته من فکر کردم از طرف شما حذف شده
    پوزش🙏

    دوست عزیز از بنده دلخور نباشید من برای جنابعالی احترام قائلم و من برخلاف شما که برای دیگران نیم خیز میشوید من به احترام شما از جام برمیخیزم
     اما اینو میخوام بگم اکثر متن های شما مشترکات فراوانی با شبکه های اونور آب دارد

    حجت رمضانی:
    سلام.نگووووووووووووآقا سید یاسر عزیز، آق ابراهیم یک خال مویش شرف داره به اونور آبی ها،لامصب هرکار کامبی اتاکم نقدهای خودش درمسیراونا قرار نده نوونه که نمونه ولی ایشان بسیار دوست داشتنی هستند استاد اخلاقه.👅هرچی وره گمبی زبان سرخ سر سبز می دهد برباد،گوشش بدهکار این حرف ها نیه پس همینطوری وره تحمل هاکانین وپاسخ های راسخ ره برای ایشان قید هاکان🙏😘🇮🇷

    سید یاسر موسوی:
    سلام آقا حجت
    بنده جسارت نکردم و عذرخواهی هم کردم  
    اما برداشت بنده از متن های ایشان جوریه که ادم فکر میکنه این آقا فقط شبکه های اونور آبی میبینه گویی از واقعیت های شبکه اینترنشال بی خبر هست که توسط چه کسانی ساپورت میشن و وسط جنگ اخیر مصاحبه با نتانیاهو و....

    حجت رمضانی:
    هارشین الان دره موسه متن آماده کانده ازمن خدا حافظ

    سید یاسر موسوی:
    اما با صحبت های ایشون که اهل شبکه های اونور آبی نیستند ظن من برداشته شد

    ،،
    مهندس عبدی سلام
    پرده ۳ نظر دارم. در خود حوزه‌ی قم و مشهد جریان عقل‌ستیز حتی تفسیر و فلسفه را بر دیگران تنگ می‌کردند. مثال:
    ۱. تعطیلی نشست هفتگی مرحوم علامه طباطبایی با هانری کُربن در تهران که علامه این‌همه را می‌رفت آنجا که شادروان داریوش شایگان آن را ترتیب می‌داد که پس از انقلاب با فشار تنگ‌نظرانه بستند.

    ۲. درس فلسفه علامه طباطبایی که استاد مرتضی مطهری و دکتر ابراهیمی دینانی هم بودند. فشار آوردند که آقا بروجردی مجبور شد بگوید تعطیل کنند و فقط جلسات محدود و معدود برگزار کند.

    ازت در پرداختن این مبحث ممنونم. درود. دامنه ویرایش نکردم.


    درنگ بر حرف دیروز آقاخامنه‌ای

    نگارش ۱۷ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
    ابراهیم طالبی دامنه دارابی

    چاپ صبح

    شخا صبح که پا می‌شن آنقدر تعقیبات دارند تا آفتاب تِه بزند. خودشان در توصیه‌ها مردم را بدان فرا می‌خوانند، لابد پیشتاز این سفارش به خلق‌اند، من اما صبحا تعقیبات دیگری دارم! خواندن اخبار جهان و مرور مطبوعات ایران و جهان. امروز باخبر شدم دیدار رخ داد. آقاخامنه‌ای چند چیز گفت، برمی‌شمارم. البته آقای مسعود پزشکیان ابتدای ملاقات افشاگری کرد "هنوز ناترازی جبران نشده" و حتی گفت "باید از مردم و تولیدکنندگان برای قطع ناگزیر برق و گاز عذرخواهی کنیم."


    گرچه امروز خواستم برم پیش پیرهرات عارف وارسته‌ی افغان مفسر عرفانی قرآن که گفت:

    الهی!
    دانی به چه شادم؟!
    به آن که نه به خویشتن!
    به تو افتادم.

    اما آنچه من در حرف‌های آقاخامنه‌ای، درنگ دارم، ایناست:

    ۱. "توجه‌ی ویژه‌ به تولید"

    ۲. قطع نکردن برق واحدهای تولید، "مگر در حالت اضطرار"

    ۳. غلبه بر "حالت نه جنگ، نه صلح"

    ۴. "دشمن درصدد تحمیل این حالت است"

    ۵. "ضرر و خطر این حالت بر کشور"

    ۶. اساس تشکیل نظام؛ "تحقق اهداف، معارف و شرایع اسلامی"

    ۷. مطرح کردن همین مبانی از سوی امام خمینی "از روز اول"

    ۸. و "اگر کسی چیز دیگری بگوید، خلاف گفته"

    ۹. راه مقابله با اسرائیل، "قطع روابط تجاری و سیاسی"

    ۱۰. "پرهیز از روایت ضعف و ناتوانی"

    ۱۱. "در حل مشکلات نباید منتظر تحولات بیرونی بود."


    دیدگاه‌ام می‌گذارم:

    حرف آقاخامنه‌ای چون بر سرنوشت ملت و میهن و هر شهروند رابطه‌ی مستقیم دارد، منِ ایرانی هم حرفم را مطرح می‌کنم:

    بند ۱ : وابسته به حل فشار آمریکا بر ایران است.

    بند ۲ : دولت ۱۳ برق کارخانه‌ها را می‌داد به خانه‌ها. دولت ۱۴ آن را وارو کرد. کار دولت ۱۴ درین رابطه. عقلی بوده است. هرچند نظام باید بگوید من عرضه یا عرصه نداشتم برق میهن و مردم را تأمین.

    بند ۳ : امکان غلبه نیست، چون این وضع پدیدار شد. پدیدارشناسی ادموند هوسرول را باید خواند.

    بند ۴ : کار از کار گذشت، تحمیل شد. راهش تغییر سیاست خاورمیانه‌ای است.

    بند ۵ : خسران آن از خود جنگ احتمالی دوم اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران زیادتر است.

    بند ۶ : اما اول از همه خود نظام با فساد مسئولان! ازین شرایع دور افتاد، مردم خیلی شائق و شریف‌اند به شرایع البته شریعت بدون قرائت خشک‌‌مقدس‌مآب‌شان.

    بند ۷ : امام خمینی هم اگر مطرح کرد، الآن حق نسل نو است، نه تقلید از نظر فرد و چرخیدن روی محور هر فرد.
     
    بند ۸ : خلاف هم باشد، نظرها و نظریه‌ها در تضاد با هم تضارب می‌شوند.

    بند ۹ : اسرائیل بهانه آورده که جمهوری اسلامی ایران شعار نابودی مرا داد.

    بند ۱۰ : این پرهیز به پوشاندن نقص و نفوذ می‌انجامد. حرف ملت باید صدای رسا  محسوب شود. خاموش‌کردن مردم، حل مسئله نیست، منحل‌کردن صورت‌مسئله است.

    بند ۱۱ : اما آمریکا معلوم شد نمی‌گذارد. پس؛ شرط بدون شک، این است بیرون یعنی آمریکا را باید با مذاکره به توافق و رابطه‌ی دوجانبه رساند. وگرنه هرگز نمی‌گذارد.

    پایان. بنایم درین متن بر رعایت اصل آزادی شهروند و تحقق شرایع بود که در دین مبین آمده است ملت بر قدرت نظارت دارد و حق انتقاد و شرکت در تغییر سرنوشت.

    یادآوری
    این گروه محترم
    رزمندگان داراب‌کلا
    سه مدیر دارد؛
    آقایان:
    آقا اسماعیل آفاقی
    آقا قاسم بابویه
    آقا مهدی رنجبر
    لطفاً بگویند
    متن ۲ من 
    که دیروز بار گذاشتم
    چرا حذف شد؟
    و کدام یک از سه مدیر محنرم
    حذفش کرد؟
    سپاس و ادب و ارادت.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">