دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

پیام مدیر
نظر
موضوع
بایگانی
پسندیده
۱۱شهریور

ثُم اَفیضوا مِن حیثُ اَفاضَ الناسُ. من ازین آیه‌ی ۱۹۹ بقره می‌آموزم خدا دارد تعلیم می‌دهد به همگان که از همان راه عموم مردم آمدُشد شود. پیمان است که راه را از راه مردم باید پیمود. ریشه‌ی این دستور آن بود که سران قُریش به سبب نِخوت، هنگام بازگشت از حج از راه مردم برنمی‌گشتند. این است دستور آمد از وحی، که از راهی که مردم می‌روند، بروید. قرآن واقعاً مایه‌ی آرامش انسان است.

 

نقل است که مرحوم آیت ا... شیخ مرتضی حائری پسر آیت ا... آشیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ قم از بس مردمی و خاکی و متواضع بود گاه عمامه را برعکس بر سر می‌گذاشت از بس دنبال شیکُ پیک کردن البسه و ظاهر خود نبود. حتی نقل است زیرپیراهنش گاه روی پیراهنش بود. یعنی اهل دنیا و تظاهر نبود، پاک و سالم بود سلامت نفسش زبانزد بود. گویا پدرخانم مرحوم آقا سیدمصطفی بود. دامنه دارابی

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2520
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴۰۳/۰۶/۱۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

قرآن در صحنه

مباحث دینی

چهره ها

نظرات (۱)

سلام و درود جناب طالبی بزرگوار

دوران طلبگی بر اساس زهد نه فقر عبایم رنگ و رو رفته بود کهنگی آن آشکار بود همچنان می پوشیدم روزی در درس اصول بعد از پایان درس خدمت فقیه سترگ اصولی حکیم حضرت آیت الله العظمی صالحی مازندرانی رضوان الله تعالی علیه رسیدم تا پرسشی را مطرح کنم آهسته به من گفت چرا عبایت را عوض نمی کنی عبای تمیزتر بپوشید گفتم حضرت استاد زهد را از حضرت عالی آموختیم ما گمان کردیم پوشیدن این عبا زهد است 

فرمود شما فرق دارید به دانشگاه و متن جامعه می روی مبلغ هستی باید لباست زیباتر و بهتر باشد 

بعد از آن روز چنان می کنم که آن عارف کتوم فرمود 

در اینجا سخنی دارم به احترام آن فقیه بزرگ از بیان آن صرف نظر می کنم

سید کمال الدین عمادی چاچکامی

پاسخ مدیر دامنه :
،،
حجت الاسلام جناب آسید کمال‌الدین سلام.     ۱. یادداشت شما رفت برای استفاده، چون تجربت یک روحانی پارساست.     ۲. ساده‌زیستی انسان را می‌سازد، کارگاه سازندگی بشریت، دو چیز است: ساده‌زیست‌شدن و قناعت. از سرگذشتت لذت بردم. بیشتر شرح احوال خویشتن بنویس. در واقع این چندمین بار است درین صحن از روحانیون خواستم چرا و چگونه طلبه شدن خود را بر قلم آوَرند، هیچ‌کدام نیاوُردند. نیز احوال خود را در طول طلبگی بگویند، سوگند حاضرم بخورم اگر سرگذشت شخصی خود را بگویند از صد تا متن هم سرتر است. تقاضای خودم بازم تکرار می‌کنم.    ۳. از لغت کتوم برای مرحوم آیت الله العظمی صالحی مازندرانی سوادکوهی خیلی راضی‌ام، چون صدها بار پیش آن مرجع دیدار کردم و خیلی را هم همراه مرحوم پدرم. خونه‌اش هم جلوتر از مرکز انتقال خون میدان «روح الله» نرسیده به تقاطع عماریاسر بود. چقدر آن مرد بزرگ فروتن بود با مردم. بله، کتوم، صیغه‌ی مبالغه‌ی فعول، نهان‌دار راز مردم، پوشیده‌پوش ضعف و خطای عموم. ممنون.     ۴. همان عبای نخ‌نماشده از صدها عبای هندی برتر بود.   ۵. خاطره‌ی قشنگی بود.    ۶. من هم یک جِمه داشتم دوران دانشجویی از بس نخ‌نما شده بود، موی سینه‌ام از روش معلوم بود. روزی رفیقی از خوانسار به من گفت، پیرهن بدن‌نما خریدی؟! بیچاره! خبر نداشت پول پیراهن نداشتم. بگذرم. آموزنده ظاهر شدید وَ سازنده. خاتمه، دامنه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">