،،آشیخ مالک سلام
سپاسگزارم که متن خودت را به دلایل و خاطرات و مشاهدات و تجربیات خودت آغشتی. آسیبها و آفتها نباید باعث شود سه منزلَت روحانیت منهدم یا منهزم شود: منزلت پرهیزگاری. منزلت طبیبی. منزلت مردمی. خدشه به این سه یعنی روحانی در ظاهر روحانی است، در باطن بدترین جسمانی و نفسانی. درود. دامنه
سایر پاسخ من به مدرسه فکرت "
،،
جناب شیخ مالک سلام
بله، فرمایش شما منطقی است و حقیقت. بنابراین نقد و تذکر و حتی اعتراض به امور دولت و نطام یک امر عقلانی و شرعی است که خود آقاخامنهای تا سایر دانشمندان و هنرمندان و نویسندگان و منتقدان نسبت به مسائل روز مطرح میشود. ممنونم که متوسل به تهمت نمیشوید و راحت و متین بحث میکنی. ارادت و درود. دامنه
،،
آشخ مالک ت چش ضَب سو دنه!
بله، میم از تایپ افتاد ای ارجمند رفیق. درود. دامنه
،،
سلام شیخ "بینشان"
اینک که تأکید کردید : "حتماً ببین" کلیپ را دیدم که معمولاً باز نمیکنم. امرت مطاع بود و اطاعت از من واجب. چه بُتهایی هم داشت حضرت شهریار. البته آخرسر بسبجی شد به جبههها میآمد. ممنونم دری گشودی روی بیننده و خواننده. من هم از آن شاعر مفاخر ایران سه بیت تقدیم میکنم. اولی برای خودت که نزدم فوقالعاده جایگاه داری و دو بیت هم واسه دل خودم و اگر طلبنده داشت، واسه صحن هم:
از غزل ۸۹ شهریار با نام "زیان شُهرت"
تقدیم شما آقای شیخ "بینشان":
چه سالها که خزیدم به کُنج تنهایی
که گنج باشم و بینام و بینشان مانم
و این دو بیت هم برا دلم و ایضا" واسه صحن:
ای پیر خُرابات چه افتاده که دیریست
در کُنج خُرابات نبینند خَرابَت
و...
در دَیر و حرَم زخمهی سَنتور عبادت
حاجی به حجازَت زد و راهِب به رُهابَت
از آن جناب در ترویج این ایدهی مؤثر شهریار رحمت الله علیه ممنونم. درود و ارادت در وزن مداومت: ابوعارف
،،
سلام آقا سید حاج کاظم صباع
آهان، متوجه شدم. دارم میخونم الآن.
نظرم را هم خواهم نوشت همین الآن. ممنونم رفیق. درود. دامنه
،،
آیةالکرسی رو حفظش نیستم! شیخ مالک
بله، خداوند متعال را
نه نوم فرا میگیرد، نه حتی یک آن چُرت (=سِنةَ) ارادت. درود. دامنه
،،
مجدد سلام آقا سید حاج کاظم
منطق شما را درین جواب منطبق با واقعیت میدانم. آشیخ مالک دوست فاضل ما بحث دروغ را در دو ساحت فرد و دولت به زیر تحقیق و تفسیر برد و به دروغ در میان سردمداران جهان پرداخت که به نظر من بیشتر رایج است و لطمه به جامعه میزنند. این بود که به طرح دو مسئله با وی پرداختم که آیا نوید و مژدهی آب و برق رایگان و نیز آموزش رایگان دانشآموزان که وفا نشد، در دستهی دروغ جای گرفت یا نه. که ایشان و شما وارد این گفتگو شدید. ممنونم مطلب را با قرینه و مثال جلو بردید. من در مورد خود اصل رایگانبودن و نقل قول آن، هیچ نظری ندادم. صامت و بِصتا هستم. بگذرم همسنگرم. درود. دامنه
،،
آق سید موسی صباغ سلام
گرچه متن آن جناب نقل است، و نخواندمش، مرور کردم فقط. اما لازم دیدم مطلبی را عرض کنم محضرت: من البته از منتقدین برجام بودم چون نباید ایران اروپا را وارد مذاکرات کند، فقط باید با آمریکا بده و بستان میکرد طلق تئوری سه بعدی "حکمت، عزت، مصلحت"، ولی بههرحال، برجام آمد روی سیاست اجرایی این نظام با مسیری که همه میدانیم. تاریخ حافظه دارد. آقاخامنهای حتی برای تلطیف فضا و برای آرامکردن دل افرادی از جناح راست -که مثلاً نگران آن مذاکره بودند و شلوغ میکردند- لفظ "نرمش قهرمانانه" را به کار برده بود تا آنان را نرم نگه دارد و این نمیتواند فراموش شود. درود. دامنه
،،
جناب حجتالاسلام شیخ مالک سلام
بسیار باقدرت و قوت قلمت درین مبحث بر سطور دلیل و اقامهی حجت، ساطع میشود. البته شیخ اجل در آن اندیشهی مهمش دروغ مصلحتآمیز را بِه از راست فتنهانگیز دانست. پس، گاه دروغ مانند تقیه لازم حتی واجب است. البته نه هر دروغ و تقیهای. درود. دامنه
،،
جناب شیخ مالک سلام
بله، فرمایش شما منطقی است و حقیقت. بنابراین نقد و تذکر و حتی اعتراض به امور دولت و نطام یک امر عقلانی و شرعی است که خود آقاخامنهای تا سایر دانشمندان و هنرمندان و نویسندگان و منتقدان نسبت به مسائل روز مطرح میشود. ممنونم که متوسل به تهمت نمیشوید و راحت و متین بحث میکنی. ارادت و درود. دامنه
،،
آشخ مالک ت چش ضَب سو دنه!
بله، میم از تایپ افتاد ای ارجمند رفیق. درود. دامنه
،،
سلام شیخ "بینشان"
اینک که تأکید کردید : "حتماً ببین" کلیپ را دیدم که معمولاً باز نمیکنم. امرت مطاع بود و اطاعت از من واجب. چه بُتهایی هم داشت حضرت شهریار. البته آخرسر بسبجی شد به جبههها میآمد. ممنونم دری گشودی روی بیننده و خواننده. من هم از آن شاعر مفاخر ایران سه بیت تقدیم میکنم. اولی برای خودت که نزدم فوقالعاده جایگاه داری و دو بیت هم واسه دل خودم و اگر طلبنده داشت، واسه صحن هم:
از غزل ۸۹ شهریار با نام "زیان شُهرت"
تقدیم شما آقای شیخ "بینشان":
چه سالها که خزیدم به کُنج تنهایی
که گنج باشم و بینام و بینشان مانم
و این دو بیت هم برا دلم و ایضا" واسه صحن:
ای پیر خُرابات چه افتاده که دیریست
در کُنج خُرابات نبینند خَرابَت
و...
در دَیر و حرَم زخمهی سَنتور عبادت
حاجی به حجازَت زد و راهِب به رُهابَت
از آن جناب در ترویج این ایدهی مؤثر شهریار رحمت الله علیه ممنونم. درود و ارادت در وزن مداومت: ابوعارف
،،
سلام آقا سید حاج کاظم صباع
آهان، متوجه شدم. دارم میخونم الآن.
نظرم را هم خواهم نوشت همین الآن. ممنونم رفیق. درود. دامنه
،،
آیةالکرسی رو حفظش نیستم! شیخ مالک
بله، خداوند متعال را
نه نوم فرا میگیرد، نه حتی یک آن چُرت (=سِنةَ) ارادت. درود. دامنه
،،
مجدد سلام آقا سید حاج کاظم
منطق شما را درین جواب منطبق با واقعیت میدانم. آشیخ مالک دوست فاضل ما بحث دروغ را در دو ساحت فرد و دولت به زیر تحقیق و تفسیر برد و به دروغ در میان سردمداران جهان پرداخت که به نظر من بیشتر رایج است و لطمه به جامعه میزنند. این بود که به طرح دو مسئله با وی پرداختم که آیا نوید و مژدهی آب و برق رایگان و نیز آموزش رایگان دانشآموزان که وفا نشد، در دستهی دروغ جای گرفت یا نه. که ایشان و شما وارد این گفتگو شدید. ممنونم مطلب را با قرینه و مثال جلو بردید. من در مورد خود اصل رایگانبودن و نقل قول آن، هیچ نظری ندادم. صامت و بِصتا هستم. بگذرم همسنگرم. درود. دامنه
،،
آق سید موسی صباغ سلام
گرچه متن آن جناب نقل است، و نخواندمش، مرور کردم فقط. اما لازم دیدم مطلبی را عرض کنم محضرت: من البته از منتقدین برجام بودم چون نباید ایران اروپا را وارد مذاکرات کند، فقط باید با آمریکا بده و بستان میکرد طلق تئوری سه بعدی "حکمت، عزت، مصلحت"، ولی بههرحال، برجام آمد روی سیاست اجرایی این نظام با مسیری که همه میدانیم. تاریخ حافظه دارد. آقاخامنهای حتی برای تلطیف فضا و برای آرامکردن دل افرادی از جناح راست -که مثلاً نگران آن مذاکره بودند و شلوغ میکردند- لفظ "نرمش قهرمانانه" را به کار برده بود تا آنان را نرم نگه دارد و این نمیتواند فراموش شود. درود. دامنه
،،
جناب حجتالاسلام شیخ مالک سلام
بسیار باقدرت و قوت قلمت درین مبحث بر سطور دلیل و اقامهی حجت، ساطع میشود. البته شیخ اجل در آن اندیشهی مهمش دروغ مصلحتآمیز را بِه از راست فتنهانگیز دانست. پس، گاه دروغ مانند تقیه لازم حتی واجب است. البته نه هر دروغ و تقیهای. درود. دامنه
،،
آشیخ مالک سلام
سپاسگزارم که متن خودت را به دلایل و خاطرات و مشاهدات و تجربیات خودت آغشتی. آسیبها و آفتها نباید باعث شود سه منزلَت روحانیت منهدم یا منهزم شود: منزلت پرهیزگاری. منزلت طبیبی. منزلت مردمی. خدشه به این سه یعنی روحانی در ظاهر روحانی است، در باطن بدترین جسمانی و نفسانی. درود. دامنه
سلام
عجب داستان آشنایی!
✍ چقدر این روایت شبیه است—از لنین تا اینسوی مرز، از پرولتاریا تا روحانیت؛ هر دو طبقهای که قرار بود رهاییبخش باشند، اما در عمل، فرجامش به جای نجات، به کنترل و سلطه ختم شد.
یکی با نام دین آمد، وعدهی سعادت دنیا و آخرت داد؛ اما آنچه در پایان برجای گذاشت، نه دین باقی ماند و نه دنیا برای مردم آرام شد. دیگری، با پرچم ایدئولوژی نوین آمد تا «بهشت روی زمین» بسازد، اما کارش به جهنمی تمامعیار ختم شد. پس این سرنوشت تلخ، ناشی از ذات ایدئولوژیست؟ یا از رهبرانش؟ یا شاید ساختارهای قدرت، ضعف فرهنگ سیاسی، و عدم آگاهی تاریخی جوامع نقش داشتهاند؟
شاید همهی اینها.
ایدئولوژی، خود ابزار است. همچون چاقو که در دست جراح، شفابخش است و در دست جنایتکار، مرگآفرین. لنین، همانطور که اشاره کردید، با عبور از متن مارکس، یک مدل اجرایی خلق کرد که با سرکوب همراه بود. آنسوی این روایت، روحانیتی قرار دارد که به جای نقش معنوی، وارد ساختار حکمرانی شد و اشرافیت جدیدی را رقم زد—با تأکید بر نهادهایی چون ولایت، شورای نگهبان و حضور روحانیون در رأس مدیریت هر استان.
تاریخ، پر از لحظههاییست که عبرت شدند اما به اعتبار نرسیدند. گویا همواره فراموش میکنیم که قدرت، بیپاسخگویی، فساد میآورد؛ و ایدئولوژی، اگر نتواند با نیازها، آگاهی و مشارکت مردم همراه شود، دیر یا زود تبدیل به زندانی میشود برای همان مردمی که قرار بود آزادشان کند.
امروز، پرسش این است: آیا میتوان بین دین و قدرت، یا ایدئولوژی و رهایی، تعادلی انسانی و اخلاقی برقرار کرد؟ یا باز هم باید چرخهای از «وعدههای بزرگ و سرانجامهای سوزناک» را تکرار کنیم؟
دریغا... همانادریغا!
والسلام علی من اتبع الهدی
جعفر آهنگر دارابی
شهریور ۱۴۰۴
سلام علیک جناب مدیر عزیز. من کاری به امار دکر سده در کلام شما ندارم که ظاهرا به قصد مبالغه بود ولی اشکالم این است که چرا بر جامعه مدرسین اشکال فرمودی که خط قرمز و مقتدای. افاقیان است؟ لطفا نگویید انان هشت سال اقای بهار را بر مردم تحمیل کردند. و از سوی دیگر بهانه دادی به دست کسی که کینه شتری از مرحوم ممتظری دازد و اورا حامی تروریست خواند ونمیداند که حامی تروریست اول سپاه بود که او عضو موسس ان بود لطفا نفرمایید جامعه مدرسین کسانی را که فکرشان را ندارند اجازه چاپ رساله نمیدهند و وزارت ارشاد را دستور میدهند جواز انتشار ندهد ولی بقیه بماند. کامپیوترم خرامه چند کلمه را از مبایلم نوشتم
سلام علیکم.
جناب آقای طالبی.
اولا. این مطلب صرفا نقلی است ارمرحوم رفسنجانی که مرحوم آقای فاضل درملاقاتی که درمنزل عباس ملکی درزمانی که ازمشهدبرگشته وبیماراست ازجهت قلب وقند وچشم مطلبش این بودکه ازطریق شما( رفسنجانی ) به خاتمی تذکرداده شود درباره وزیر وقت ارشاد( مهاجرانی) وحرف دیگرایشان درباره تعدادزیادمراجع وبی دروازه بودن دادن رساله مشکل دیگری برای حوزه وروحانیت..
ثانیا. یادم نمیروددربرهه ای درگروه مدرسه نوشتید که روحانیون برای تاریخ نویسی مناسب نیستندوتاریخ نویسان قابل اعتمادی نیستند. چون برخی پیش داوریها وجانبداریها دربیان تاریخ اثرگذار است
کدام حرف رابپذیریم اگرقضاوت شما درست باشد نباید به این نقلها اصلا اعتمادی کرد.
ثالثا. اینکه نوشتید دفاتر مراجع از بقالی ها بیشتر است؛ باید بگویم: شاید معتقدازکسانی باشیدکه میگویند«هدف وسیله را توجیه می کند»؛ به همین جهت دروغ گفتن و دروغ نوشتن برای شمامثل آب خوردن باشد دروغ گفتنی که خود از گناه کبیره است؛ بنده حاضرم با جنابعالی بروم همان مناطقی که نام بردید بقالی ها و دفاتر مراجع را شمارش کنیم تا بهتر بدانید که چه دروغ فاحشی مرتکب شدید.
ضمنا بهتربدانیم که بقالیها تامین کننده مایحتاج کوچه های خیابان ارم وصفاییه واطراف حرم هستند. اما وجود دفاتر مراجع محترم دراین مناطق تامین کننده حوائج شرعی ودینی کشور ومردم شیعه درجهان اسلام.!؟
رابعا.. اشاره نمودید به میلیون میلیون رساله هایی که چاپ میشوند یعنی دقیقا میلیارد؟!
بنده فقط به عنوان نمونه تعداد کتب چاپ شده درکشوررا درذیل میآورم آیا با آمارشما تطبیق دارد.
- در سال ۱۳۸۵: حدود ۲۳۰ میلیون نسخه
- در سال ۱۳۹۵: کاهش به حدود ۱۴۵ میلیون نسخه
- در سال ۱۴۰۱: حدود ۱۲۰ میلیون نسخه.
خامسا. بغض شما به جامعه محترم مدرسین که حضرت امام (ره) بارها از این تشکیلات تمجید نموده اند.وحاضرین درآن جمع همیشه ازمجتهدین مسلم بوده اند.
اینست که این نهاد ارجمند؛ مرجعیت منتظری حامی تروریست و جانی مثل سید مهدی هاشمی و... را تایید نکرده است .
به هرحال دوستان خیلی از این نوع مطالب تعجب نکنند؛ از کوزه همان تراود که دراوست.
شیخ جوادآقا آفاقی:
سلام علیکم.
جناب آقای طالبی.
اولا. این مطلب صرفا نقلی است ارمرحوم رفسنجانی که مرحوم آقای فاضل درملاقاتی که درمنزل عباس ملکی درزمانی که ازمشهدبرگشته وبیماراست ازجهت قلب وقند وچشم مطلبش این بودکه ازطریق شما( رفسنجانی ) به خاتمی تذکرداده شود درباره وزیر وقت ارشاد( مهاجرانی) وحرف دیگرایشان درباره تعدادزیادمراجع وبی دروازه بودن دادن رساله مشکل دیگری برای حوزه وروحانیت..
ثانیا. یادم نمیروددربرهه ای درگروه مدرسه نوشتید که روحانیون برای تاریخ نویسی مناسب نیستندوتاریخ نویسان قابل اعتمادی نیستند. چون برخی پیش داوریها وجانبداریها دربیان تاریخ اثرگذار است
کدام حرف رابپذیریم اگرقضاوت شما درست باشد نباید به این نقلها اصلا اعتمادی کرد.
ثالثا. اینکه نوشتید دفاتر مراجع از بقالی ها بیشتر است؛ باید بگویم: شاید معتقدازکسانی باشیدکه میگویند«هدف وسیله را توجیه می کند»؛ به همین جهت دروغ گفتن و دروغ نوشتن برای شمامثل آب خوردن باشد دروغ گفتنی که خود از گناه کبیره است؛ بنده حاضرم با جنابعالی بروم همان مناطقی که نام بردید بقالی ها و دفاتر مراجع را شمارش کنیم تا بهتر بدانید که چه دروغ فاحشی مرتکب شدید.
ضمنا بهتربدانیم که بقالیها تامین کننده مایحتاج کوچه های خیابان ارم وصفاییه واطراف حرم هستند. اما وجود دفاتر مراجع محترم دراین مناطق تامین کننده حوائج شرعی ودینی کشور ومردم شیعه درجهان اسلام.!؟
رابعا.. اشاره نمودید به میلیون میلیون رساله هایی که چاپ میشوند یعنی دقیقا میلیارد؟!
بنده فقط به عنوان نمونه تعداد کتب چاپ شده درکشوررا درذیل میآورم آیا با آمارشما تطبیق دارد.
- در سال ۱۳۸۵: حدود ۲۳۰ میلیون نسخه
- در سال ۱۳۹۵: کاهش به حدود ۱۴۵ میلیون نسخه
- در سال ۱۴۰۱: حدود ۱۲۰ میلیون نسخه.
خامسا. بغض شما به جامعه محترم مدرسین که حضرت امام (ره) بارها از این تشکیلات تمجید نموده اند.وحاضرین درآن جمع همیشه ازمجتهدین مسلم بوده اند.
اینست که این نهاد ارجمند؛ مرجعیت منتظری حامی تروریست و جانی مثل سید مهدی هاشمی و... را تایید نکرده است .
به هرحال دوستان خیلی از این نوع مطالب تعجب نکنند؛ از کوزه همان تراود که دراوست.
دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
،،
آق شیخ جوادآقا سلام
پردههای متکثر کینه و کدورت آن جناب را به سمت بیتقوایی در نقل حرفهای من و تحریک به تحریف جملاتم سوق میدهد. باز نیز دست به تحریف و دستکاری جملات من زدی. و نوشتی:
"یادم نمیروددربرهه ای درگروه مدرسه نوشتید که روحانیون برای تاریخ نویسی مناسب نیستندوتاریخ نویسان قابل اعتمادی نیستند."
این جمله را خودت ساختی. من گفتم باید مطالعهی تاریخ معاصر را بازنگری کرد و شما خیلی راحت تقوا را میبوسی میذاری طاقچه. بس کن شیخ. این اخلاق علمی نیست تو پیشه کردی. خودت را به انتحار میرسانی با این دنده برانی.
شما حتی ادبیات فارسی را بلد نیستی که بدانی چه صنایعی درین زبان است و چه جاهایی به یک فارسیزبان فرصت میدهد گفتار و نوشتارش را به طنز، کنایه، مبالغه، طعنه، هجو، حشو، رمز، اشاره، و ... بدوزد.
این جامعهی مدرسین را امام خمینی هر طور تعریفی کرده باشند، مگر من گوسفن هستم با هَش و حُش و هشدار رمه شوم. عقل دارم و حرفهای آدمها را با عقل میسنجم. مگر من در سیاست مقلد هستم که حرف کسی برام حجیت داشته باشد. در پایان آگاه باش آقامنتظری ملاتر از آن بود که مو لای درزش برود. کینهات را اگر ذخیره داشتی سرِ شاهنشاه آریامهر خالی میکردی! حالا ادی انقلابی در میآری! آق شیخ جوادآقا آفاقی ازین حجاب بزن بیرون و نگذار مردم روزی بگوین برخی آخوندها از دین، روزی و رزق میخورن تا تملق کنند. بیدسپایی آمدی از سخن حق. بس است. درود، دامنه
دو جواب من به جناب آقاشیخ جواد آفاقی:
آق شیخ جوادآقا آفاقی سلام
اول بگویم اگر قصد داری دائم وسط بحث با من هی عاقبتبهخیر ببافی، این وهن و اهانت آشکار است. خاش دل دله دعا کن یا نفرین. نیازی نیست معرکه بگیری! امابعد جواب به متنت: شما از سرِ عجز در جواب، سرِ. قلمت را می چرخانی به سمت حمله به خودم. نیاز نیست برای من انگیزه ببافی. بلدی جواب بده، بلد نبودی، آن خشم خود را سر خودم پیاده نکن، ناغافلی، قالب تهی میکنی!
شما این نظام را "نظام مقدس" میدانید. و همواره از حرف امام خمینی استناد میکنید که گفتند حفظ این نظام "از اوجب واجبات" است، اما آن حرف امام خمینی را که به روحانیت و حکومتگران این نظام هشدار شدیدی داد، بترسید از آن روزی که همین مردم، علیهی شما قیام کنند، بهآسانی عبور میکنید چون میدانید زیانکارید در بخش قدرت. یادت دهم آشیخ جوادآقا آفاقی شیخ حافظ نظام، حفظ نظام اول از همه، به خود سردمداران آن مربوط است که باید با درستکاری و سیاست عقلانی و پرهیز از خودکامگی، نظام را در برابر فساد درونی حفظ کنند. اما خودت هم خبر داری دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی، چه پروندههای گلهگشادی را حتی قادر نیست، مفتوحه کند. بگذرم. درود. دامنه
،،
جناب شیخ جوادآقا آفاقی سلام
باز نیز حرفم را تحریف کردید و دست بردید بر جملاتم. نکن! چنین کاری را با هیچ دیّار بشری نکن. قباحت دارد. من کجا گفتم مردم از دین رها شدند که میآیی راحت مینویسی:
"چطور درجایی باتوهینی آشکارمردم راگسسته ورها شده ازدین ومسجدوروحانیت خطاب میکنیم"
این شیوههای شما شیخ جوادآقا به خودت لطمه میزند، نه من که هر چه در خورجین داری، تهمت و تحریف و هَجمت. البته باز نیز بگویم یک آخوند پیشنیازی ضروریتر از بردباری و پرهیزگاری ندارد. مردم به نظرم از روحانیت، بیشتر به دین آمیختهتر و مؤمنترند. چون فریبهای شرعی را هیچ بلد نیستند که در برخی از افراد حوزه رواج دارد. بماند برخی از آخوندها مردم را برای حج، سهم امام و خمس و سایر وجوهات سرکیسه میکنند. مردم دین را رها نکردند. دینی که امثال شما شیخ جوادآقا معرّف و نمایندهی آنی راآ دین واقعی و ناب نمیدانند. میگویی نه، برو میام مردم. نه هی بیاییم برین منبر و برای خودت و چند مستمع ثابت، مکرّرات تکرار کنین. خشنود زمانی باشین که رفتین هرگاه دست یک جوان دچار شک و هزار شبهه را گرفتین. بگذرم. درود. دامنه
،،
آق قاسِن بابویه سلام
چندتایی جمبوله هم شدین بازم نتونستین از پس من بر آیین. قاسن و این لغتهای سخت"! چون "رحجان". با انگ به منتقدان، بدان قاسم فقط ذائقهی خودت را تلخ میکنین. حرف مرا با حرف خودتان، رد یا نفی یا تأیید کنین. در یک متنت به اندازهی یک کف دستت، اینهمه مرا به هر سو نسبت دهین، اسمش جواب نیست، نظر نیست، بحث نیست، خودت میدانی چیست. دست بکش ازین روش، رخف. جمبوله نبودی بهتر مینوشتی. تیناری بنویس قاسن. درود. دامنه
،،
آق شیخ جوادآقا سلام
پردههای متکثر کینه و کدورت آن جناب را به سمت بیتقوایی در نقل حرفهای من و تحریک به تحریف جملاتم سوق میدهد. باز نیز دست به تحریف و دستکاری جملات من زدی. و نوشتی:
"یادم نمیروددربرهه ای درگروه مدرسه نوشتید که روحانیون برای تاریخ نویسی مناسب نیستندوتاریخ نویسان قابل اعتمادی نیستند."
این جمله را خودت ساختی. من گفتم باید مطالعهی تاریخ معاصر را بازنگری کرد و شما خیلی راحت تقوا را میبوسی میذاری طاقچه. بس کن شیخ. این اخلاق علمی نیست تو پیشه کردی. خودت را به انتحار میرسانی با این دنده برانی.
شما حتی ادبیات فارسی را بلد نیستی که بدانی چه صنایعی درین زبان است و چه جاهایی به یک فارسیزبان فرصت میدهد گفتار و نوشتارش را به طنز، کنایه، مبالغه، طعنه، هجو، حشو، رمز، اشاره، و ... بدوزد.
این جامعهی مدرسین را امام خمینی هر طور تعریفی کرده باشند، مگر من گوسفن هستم با هَش و حُش و هشدار رمه شوم. عقل دارم و حرفهای آدمها را با عقل میسنجم. مگر من در سیاست مقلد هستم که حرف کسی برام حجیت داشته باشد. در پایان آگاه باش آقامنتظری ملاتر از آن بود که مو لای درزش برود. کینهات را اگر ذخیره داشتی سرِ شاهنشاه آریامهر خالی میکردی! حالا ادی انقلابی در میآری! آق شیخ جوادآقا آفاقی ازین حجاب بزن بیرون و نگذار مردم روزی بگوین برخی آخوندها از دین، روزی و رزق میخورن تا تملق کنند. بیدسپایی آمدی از سخن حق. بس است. درود، دامنه
،،
جواب شیخ جواد آفاقی به من"
سلام علیکم
جناب آقای طالبی
الف.درچهارخط اول ازسه کلمه( کینه.کدورت. بی تقوایی) استفاده کردید که دو انتساب اول راهرگز منطبق درخویشتن نسبت به جنابعالی نمیبینم.سومی هم قضاوتش باخداست.که بنده مصداق آنم یادیگران .
ازاینکه مطالب را شخصی سازی نمی کنیدممنونم!
ب.تمامی نوشته های سابقت رادر حافظه رایانه دارید ممکن است پیداکنید اگربنده اشتباه کردم حرفم رادرباره بی اعتمادی به روحانیون درتاریخ نویسی تصحیح میکنم.
ج.سطح سواد وتخصص ادبیاتی درحوزه ادبیات فارسی بنده ویاضعف درآن دخلی درمباحثه داشت.باشد جنابعالی متبحر بنده غیرمتبحر..!!
ح .نمیدانم شایدبارها گفتید که توهین نمیکنیدوانکارکردید قضاوت دوستان دراین مورد چگونه است؟
❓این متن شما
( برخی آخوندها از دین، روزی و رزق میخورن تا تملق کنند).
جنابعالی ازچه تملقی ناراحتید.وچه نوع تملقی به غیرازموارد ذیل دربنده به عنوان یک طلبه دیدید.؟
فقط یک مورد را باصداقت نام ببرید؟
آیادفاع ازاندیشه امام تملق است ؟
دفاع ازرهبری تملق است؟
دفاع ازولایت فقیه راتملق میدانید.
دفاع ازجامعه مدرسیین ونهادهای حقیقی وحقوقی تملق است.؟
دفاع ازمسحدوجماعت تملق است. ؟
دفاع ازبیوت مراجع را تملق میدانید
دفاع از ارزشهای مثبت موجود درجامعه تملق است.
دفاع ازجبهه مقاومت وبسیج تملق است.
دفاع ازشهداوایثارگران تملق است
ودهها مورددیگر.....
جنابعالی ازکدام تملق ناراحتید که آنرا نادیده بگیرم..
اگراین مواردبالاتملق است بسیاروبسیارمارامتملق بدانید.
البته بغض نسبت به جبهه استکبار
نسبت به جبهه لیبرال
نسبت به منافقین
نسبت به کسانی که دل امام راخون کردند وازسوی امام طرد شدند.( که متعصبانه همچنان درتضاد بارفتار امام آن ساده لوح را میپسندید. )
ونسبت به همه کسانی که دربرابر نظام وانقلاب سد شدند حتما خواهدبود
بدون هیچ تملقی..
،،
استاد باقریان سلام
سن پایین شیخ جوادآقا آفاقی وی را در بند احساساتش گم کرد. سرجمع حرفاش جز یک مشت حرف مفت و سست نیست. حتی آداب نوشتن بلد نیست. بگذرم. درود. دامنه. جامعهی مدرسین که سهله، تمام روحانیت حق استیلا بر هیچ احدی ندارند، آنان آزادی دارند، بقیه هم آزادی. دین در انحصار هیچ کی نیست.
ادامه مباحث ۲۸ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :.
دامنه ۳ |
،،
آق سید یاسر سلام
مذاکره، ابزار سیاست است. حتی در گرماگرم جنگها هم رهبران کشورها در پشت جنگ با هم مذاکره مخفیانه میکنند. مثال میزنم: در حنگ صدام علیهی ایران، چندین شخصیت جهانی پیش امام خمینی آمدند در مورد جنگ و پایان آن مذاکره کردند. سرانجام آن جنگ هم، مذاکره بود با حضور خاویار پرز دکوئیار دبیر کل وقت سازمان ملل. پس، اصل مذاکره یک شأن عقلی است و دین هم آن را حرام نمیداند. مذاکره در واقع بهترین ابزار برای ممانعت از خشونت و خونریزی است. حتی ایران در اوائل انقلاب در سنندج و پاوه اول دست به مذاکره با گروههای مسلح میزد، سپاس مانند دکتر مصطفی چمران وارد رزم میشدند. بگذرم. این ابزار را باید با عقل پیش برد نه با احساس. درود. دامنه
،،
جناب آق اسماعیل آفاقی سلام
از نظر من سید یاسر اطلاعات عمومیاش از فضای ایران خیلی زیاد است. و اگر آن را در بحثها بهدقت وارد کند، مفیدتر هم خواهد شد. فعالیت سید یاسر ایت دوست خالص و بااخلاص من، هیچ اشکالی ندارد، نشان موضع و مبانی اوست. من هم، نه از موضع او ناراحتم و نه از مبانی او. آزادی زمانی زیباست که آن را برای دیگری هم خواست. این صحن محترم هم -که شما یکی از مدیران محترم آنی- عین زمان جبهه که همهنوع گرایش و تفکر وجود داشت، میباشد. جنگ صدام را تمام مردم ایران با هر نوع مذهب و مرام و گرایش جناحی، دفع کردند. اساساً "هیئت رزمندگان اسلام" که در کشور راه افتاد، از نظر شکل اسمی، نادرست است، زیرا فقط اسلام نبود، در دفاع مقدس همهی ادیان و مذاهب حضور داشتند، زرتشتی، ارمنی، مسیحی، کلیمی (= یهودی) حتی مذهبیون حضرت یحیی ع صائبیها که شهدای فراوانی دادند. بگذرم. از شما و سید یاسر سپاسگزاری میکنم. درود. دامنه
،،
جناب آق شیخ سعید چلوبی سلام
پیام شما را خواندم. یعنی میفرمایی اینهمه افراد درین صحن محترم، دارند هر شب و روز و حتی سحر، سخن میگویند و متن مینویسن و پست ارسال میکنند و شعر میسُرایند و حدیث و آیات قرآن شرح میدهند و دهها پست دیگر بار میگذارند، و... خدای ناکرده دارند به تعبیر خودت: "دام" پهن میکنند. به نظرم پیشنهاد شما انسان محترم و ارجمند، نیازمند بازنگری توسط خود جنابعالی است. با احترام به حضورت که به سخن آمدید. درود. دامنه
،،
آق سید اسحاق سلام
من هرگز گمان حتی در خودم نمیپرورانم که مثلاً شما سه اخوی محترم درین صحن محترم هیئت رزمندگان دارابکلا مطلب و متن و شعر و مراسلات دیگر به اشتراک میگذارید، خدای ناکرده برای "دیدهشدن" به "هر قیمتی و هر سطحی" باشد. کار همهی اعضای این جا شأن دانشی دارد. حتی اگر دقت شد خود آقاخامنهای از تمام مردم درخواست کردند، حرف بزنند و "تبیین" کنند. یقیناً درین مسیر بزرگ هیچ وقت این باور نباید باشد همه شبیه هم فکر کنند و عین هم متن بنویسند و مانند هم موضع داشته باشند، بگذرم مرد بااخلاق آق سید اسحاق دوست بااخلاص و آداب. درود. دامنه
،،
سلام جناب سید حاج کاظم
الآن آمدم. یک چای مجدداً بنوشم. برمیگردم.
،،
سلام آسید حاج کاظم
به سه علت بر سخنان مکتوبت درین صحن دقت میورزم: ۱. پُراطلاع هستید. ۲. جبهه در یک سنگر با هم مآنوس شدیم ۳. دوست هم هستیم از دبستان تا الآن. امابعد از سد، از برق، از معاهدات، از جوّ جغرافیا، از دانشگاه و از بسازبفروشها گفتید و همه هم درست و دردی بزرگ. سخن آن دوست مطلع و تحلیلگر توانمند را درین موارد تماماً پذیرا هستم چون سخن خودم همین آفات است که مانند خوره در جان این نظام افتاد که حتی حامیان آن هم، زبانشان راحت نیست از آن بیکموکاست دفاع کنند. من هم یک نمونه را خدمت آن دوستم و صحن محترم ذکر میکنم:
در روحانیت شیعه، رسم بود علمای بارزش بین وقتشناسی و وقتکُشی، فرقِ فریق (=بسیار دارای فرق) میگذاشتند. روحانیانی به عنوان مربیِ درس اجباری "معارف" در دانشگاه اعزام شدند که بسیاریشان از هیچ سوادی برخوردار نبودند. و خود را "استاد" دانشگاه مینامند. حال آنکه "استاد" دانشگاه چندین مرحله دارد که کسی به این مقام علمی برسد. باید مقالهی ترویجی و گرید علمی بدهد و چندین شرط را کسب کند تا شاملش شود. خیلی از روحانیون نرفتند چون آن را وقتکُشی میدانستند نه وقتشناسی. اما برخی از آنان در سراسر حوزهی علمیهی ایران، در دانشگاههای ایران و نیز "دانشگاه آزاد اسلامی" که مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی آن را تأسیس کرد، شروع کردند به آب و نان رسیدن و برای خود جایگاه شغلی آفریدن. هدف، آموزش نبود، نان و نام بود. به قول زندهیاد دکتر علی شریعتی زر و زور و تزویر همواره همسایهی هماند. آنقدر سران این حکومت مدرکهای مفت گرفتند که حتی یک روز کلاس درس استاد حاضر نشدند. اسم دانشگاه آزاد را هم پسوند "اسلامی" زذند. عجب! جمهوری اسلامی ایران پر است ازین خَبط و رفتارهای هرج و مرج. ازت ممنونم سیدکاظم. بگذرم. درود. دامنه
،،
آق سید موسی سلام
بلی، درست فرمودی. مهم این است همان برجام با آنهمه گزارههای لغزان از سمت این نظام و ارکان آن درین مملکت اجرا شد تا ترامپ در آن دورهی قبل ریاستجمهوریاش، از آن خارج شد. سپس در ایران مین مقامات بگومگو و بگردند ببین تقصیرکار کیاند، آغاز شد. آنقدر هم فراوان که مسئولان! نظام را از کار کِله انداخت! بگذرم. ممنونم. درود. دامنه
سید کاظم صباع به من:
علیکم سلام
آقا ابراهیم طالبی .ممنون از اینکه استدلال مارا منطبق با واقعیت دانستید.
در عمل نمیشود هزینه آب وبرق را مجانی ارائه کرد.با کشوری فلات قاره ای،بیابانی،گرم وخشک و کم بارش،بدون داشتن رودخانه هایی مثل یانگ تائسه چین،گنگ هند،ولگا روسیه،و از طرفی بخاطر رعایت قانون آب و هوایی جهانی تعهد کنی (آقای طیب نیا در دولت آقای روحانی) نیروگاه فسیلی (با سوخت زغال سنگ)(امریکا و چین به آن عمل نمیکنند یا از معاهده حاج شدند) نسازی،میماند تولید برق هسته ای، بادی،نصب پنلهای خورشیدی که هزینه چند صدمیلیاردی می خواد. با این وضع درآمدی کشور میشود برق تولید،یا سد احداث کرد و مجانی به مردم داد.با توجه به اینکه شصت درصد درآمد ثروتمندان و شرکتها فرار مالیاتی دارند.۱
از طرفی هزینه تحصیل که فرمودیدبسیار بالاست و اکثرتحصیل کرده ها با هزینه دولت معلم و استاد شدند.و متاسفانه حقوق مناسبی با یک بازاری خرده فروش، یا ساخت وسازگرکه به دلایل غلط (معافیت انبوه سازان از پرداخت مالیات)قابل قیاس نیست میشود آموزش را مجانی عرضه داشت. مسئولین متوجه این بخش قضیه شدند و آمدن دانشگاه آزاد اسلامی را بنا نهادند
که هزینه را از دوش دولت بر دارند که این دانشگاهها در زمان آقای احمدی نژاد مثل قارچ زایش کرد.با تاسف باید گفت بابرکت همین دانشگاهها و عدم نظارت متولی فرهنگ،تمام کسبه،ساخت وساخت وسازگر،نقاش جوشکار، یک شبه شدند دکتر و مهندس..و استاد.
پایدار باشید.ارادت
سید اسحاق به من:
علیکم السلام آقا ابراهیم ، حضور و فعالیت اخویها در هر سطحی به خودشان بستگی دارد و بس ، و اما ورود در میدان یا فضای مجازی یه سری بایدها و نبایدهایی داره که جنابعالی بهتر از من واقفید همان خط قرمزهاست ، هدف باید روشنگری و سمت و سوی تعالی باشد ، بله خود مقام عظمای رهبری فرمودند من اگر رهبر نبودم در فضای مجازی جلودار بودم بدین مضمون ، چون بسیار اثر گذار است پس به همان اندازه که اثربخش است ، ماها قلم بدستها و فعالین در این مسیر مسئولیت داریم ذهن مخاطب را ور بدهیم یا همان ، هدایت کنیم نه خدایِ نکرده مخدوش و مشوّش ، بنده و امثالهم همرزمان شهدایی هستیم که همهشان ما را سفارش به حفظ نظام و ولایت و ارزشهایش و سرحداد بطوریکه ۸ سال دفاع جانانه کردیم و یک وجب از خاک مقدس این کشور را به بیگانه ندادهایم ، آنان جانشان را در این مسیر تقدیم کرده اند ، پس فرض و مسلّم است آنانی که رفتند کار حسینی کردند و آنان که ماندند باید کار زینبی کنند یعنی تبیین و تبیین ، وگر نه یزیدی اند . بفرموده حضرت آقا بسمت قله رفتن مشکلاتی در مسیر ، کم و کاستیها و بی مهریها و مخالفتهای اشخاص و حکومتها و دول و قوانین مندرآوردی بین الملل بود و هست و خواهد بود . چون هدف مقدسه دل سرد نشویم نیز نخواهیم شد به مدد اله و توجهات بقیه اللهعج ، سلامت و محفوظ باشید . ببخشید ، از حوصلهِ شما ممنون ، بقول جنابعالی از یه کف دست بیشتر شد .
سید کاظم به من
علیکم سلام
ظاهراً ته چای وقلیون رو براهه.نوش جانت.
بخشی از متن جناب
شیخ مالک رجبی:
فقدان صداقت در سازمانها، مشارکت گروهی را تهدید میکند و در محیط کار به صورتهای بسیار متنوعی از قبیل فتنه، تملق، مبالغه، زیرآبزنی، جاسوسی، عیبپوشی، نیرنگ، فرصت طلبی و ... که جملگی بر پایه دروغ شکل گرفته تجلی میکند. فقدان صداقت در اجتماع، نیروی انسانی را به کارگران تنبل، کسبه حقه باز، طبیبان بی وجدان، استادان کمفروش، دانشجویان متقلب، سربازان خائن، معلمان بی مسئولیت، کارمندان همیشه در مرخصی، همسران پنهان کار، رؤسای تبعیض گر، مدیرانی با مدارک جعلی، قضات رابطه باز، سرایداران سارق و ... تبدیل میکند
. بی تردید وجود چنین هزینه های هنگفت ملی از دست رفته به سبب فقدان صداقت در اجتماع، ضرورت آن را در بهبود انواع رفتارهای ارتباطی ترسیم میکند.
،،
آق شیخ مالک سلام
از سر تا تَه این متن خوب شما را با حوصله خواندم. آن صِفتهایی که به آن صُنوف دادی، همه حاکی از شکست روحانیت در مأموریت معنویاش است. چون خود روحانیت به این عارضهها مبتلا شد و راه رهایی ندارد. البته با قید مقیّد. درود. دامنه
دامنه ۳ | ابراهیم طالبی دارابی:
،،
سلام مجدد آق سید اسحاق
گرچه پاسخ به پستها را پایان داده بودم، تا شب فرا رسد، اما دور از اخلاق بود به شما و آق سید حاج کاظم و سید یاسر جواب ننویسم که زحمت کشیدید، پاسخ نوشتید. بله، خود شهیدان جنگ دفاع مقدس در نوشتهها و نامههایشان بر عدالت و درستکاری و معنویت و قرآن و عترت و نماز و نیایش تأکید کردند و از فساد حذر دادند. ممنونم از توضیح خوب و اخلاقیات. درود. دامنه
،،
آق سید حاج کاظم سلام
قیلون حتی پُک هم میزدم خلوت در بالاتکیه یا مردِمسره سرم گیج میگرفت. با قال محلیها: سرچرخه گییته. چای ولی سیدکاظم همش کتری کینگ کبریت میزنم. بگذرم. "چای دبش" وزیر دولت ۱۳ را هرگز نمیخوردم! چای سیلان و فومن و لاهیجان. والسلام. درود. دامنه
شیخ مالک:
سلام آقا ابراهیم آدینه شما بخیر و سلامت
هم اکنون در نماز جمعه پردیسان قم هستم از محضر امام جمعه حامدی داریم فیض میبریم
از دقت و تشویق خوب حضرتعالی به بحث دروغ تشکر دارم.
رحم الله والدیک و اخویک
دامنه ۳ | ابراهیم طالبی دارابی:
،،
و به این نوشتهات جناب صباغ حاج سید کاظم
سلام. بله، چه آخوند و چه مُکلّا در دانشگاه در هر دو صنف بیسواد زیاد بوده و هستند و از دانشجو هم دانش کمتری دارند. بگذرم. مثالهایی که میزنی واقعاً درد مزمن در جمهوری اسلامی ایران شد که قول داده شده بود اُمالقُرا (=مادر شهرهای مسلمانان) شود. اما هر دولتی آمد شروع کرد به غارت نویدها و مژدهها و قانونها و ارزشها. ممنونم از روشنگری های آن رفیق روشنگر. درود. دامنه
شیخ مالک:
با سلام مجدد بله آنچه اتفاق افتاد را گفتم
جزاکم الله خیرالجزا
دامنه ۳ | ابراهیم طالبی دارابی:
،،
جناب حجتالاسلام
شیخ مالک سلام
محضر خدایی پس، عالَم محضر خداست و عالِم هم مظهری از آن. ممنونم پژوهش میکنی و مقالات منظم و منسجم تولید میکنید. فضلیت آن دوست فاضلم مبرهن است. بینهایت ممنون که بر مادر و پدرم و اخویام حیدر رحمت فرستادی. خیز برداشتم از جایم به احترامت. روح ابوَین شما در رحمت واسعهی خداست. من نماز ظهر و عصرم را فُردا اقامه کردم. درود. دامنه
،،
سلام سید یاسر
حرکت نبویانه نیاز است. پیامبر اکرم ص در ۱۳ سال بعثت و ۱۰ حکومت بسیار سیّال و سیّاس پیش رفت. حکومت عاقل حکومتیست که مردم و میهن خود را بر جنگ درگیر نکند. تغییر هرگز عقبنشینی محسوب نمیشود. والسلام و درود وافر بر سید یاسر مهیای فرمان از نظام! این آخری کشکولی. دامنه
،،
آق شیخ مالک سلام
از سر تا تَه این متن خوب شما را با حوصله خواندم. آن صِفتهایی که به آن صُنوف دادی، همه حاکی از شکست روحانیت در مأموریت معنویاش است. چون خود روحانیت به این عارضهها مبتلا شد و راه رهایی ندارد. البته با قید مقیّد. درود. دامنه
آق قاسم بابویه سلام
نپّر زود نرو
کار دارم
الان مینویسم
ت رخف اورین طالبی
،،
قاسم بابویه به من:
سلام شب بخیر تازه از مسجد امدم جای نمیرم تِ وری اشکم بل هم نیستم درمه
،،
سلام قاسِن!
ت قاسم بابویه را بردند اردو،
شستوشو دادند؛
مغزی.
اینم ببین، ردت که زدم!
در عکس سخنرانی آقای شفیعی مازندرانی:
سرت در مدرسه فکرت است!
در عکس دستت بالا:
رَسِن اعدام بردی اردو که چی؟!
در عکس نماز:
که فنا شدی! اون فنا نا، فنای فیالله!
قاسم! توزین کن خودتو
نه جسم رو
روح رو
آن دنیا مقیاسش میلیمتریست!
راستی لَوِهسر خوب گوشت ره تَپ زووهی
از بس فقط برای اشکِم تَجِنی!
شوخی داغ اورین با قاسِن.
بگذرم
،،
آشیخ مالک سلام
سپاسگزارم که متن خودت را به دلایل و خاطرات و مشاهدات و تجربیات خودت آغشتی. آسیبها و آفتها نباید باعث شود سه منزلَت روحانیت منهدم یا منهزم شود: منزلت پرهیزگاری. منزلت طبیبی. منزلت مردمی. خدشه به این سه یعنی روحانی در ظاهر روحانی است، در باطن بدترین جسمانی و نفسانی. درود. دامنه
جناب آقاجعفر آهنگر سلام
از خواندن متنت به این نائل آمدم نائرهی ملت پر است از حرف حق که زمانی ممکن است سیل شود. سیراب شدم از این آگاهی آن دوستم. ممنونم جعفر. از خودم بهتر ادامه دادی. درود. ابراهیم