مدرسه فکرت ۵۲
پاسخم به پرسش جناب آقای...
سلام. از نظر من این پرسش قابل تأمل از ریشهی جستوجوی بیتاب به عدالت سرشاخه میگیرد. جواب من اما این است:
جناح چپ از ولیفقیه تفسیر به عصمت نمیڪند، اما از آن جایگاه، انتظار عدالت به عصمت دارد. این نشدنیست و تناقض بیّن (=آشڪار) و نیز بُنِ خطای چپ.
جناح راست از ولیفقیه تفسیر به شِبهعصمت میڪند و روی همین اساس آنچه رهبری میڪند وفق مُراد تحلیل میڪند و حتی تلاش دارد به دیگران بقبولاند نیّات (=درونداشت) رهبری را هم باید ڪشف ڪرد و به آن عمل نمود؛ چونکه اینان معتقدند، گاه رهبری محذور به بیان آشڪار است.
پس، من دیدگاهم این است جمهوری اسلامی مولود و زادهی بشر است. بشر معصوم نیست، پس حڪومت مدینهی فاضله یڪ تصور است نه تصویر. باید ڪژیها را ڪاست، نه یوتوپیا (=آرمانشهر) ساخت.
پیوست:
در پایان با توجه به اینڪه بحث از یزید ڪردید، فڪر دینی من به من میگوید یز ید ڪه عنصری فرومایه و فاسد بود، از رسوایی بزرگ ترسید و از روی تظاهر سعی ڪرد اُسرای عاشورا را به مدینه منزل دهد تا به خیال خود به عاقبتِ سوء خود چاره ڪند. جنایت او در روز عاشورا آنقدر انحراف و فاجعه بود، ڪه خود از نتیجهی هولناڪ ڪار خود بشدت هراسید.
جنابان شیخ احمدی و آقای...
با سلام و احترام. بحث خوبی طرح ڪردیدهاید. پاسخ و بیان مسأله از هر دو سو جالب بود. من بادقت خواندم.
علاوه بر این، استنادی به عبارت شبهمعصوم در پست من شد، ڪه تشڪر دارم. به جملهی ڪه پرانتزی از متن مدیر باز شد، یڪ پرانتز برای توضیح عمومی باز میڪنم:
منظورم من در آن پاسخ به پرسش، در بیان خطای چپ و راست این است:
۱. چپ -و هر ڪه اینگونه میاندیشد- ولیفقیه را بهدرستی در راستهی معصوم نمیگذارد، اما بهنادرستی انتظار عصمت ازو و حڪومتش دارد. زیرا همیشه توقع دارد همهی ڪارها و ڪردههای رهبری باید درست باشد. این شدنی نیست، منطقی هم حتی نیست.
۲. راست -و هر ڪه اینگونه میاندیشد- ولیفقیه را بهنادرستی در راستهی معصوم میگذارد و حتی تلقّی شِبهمعصوم ازو دارد، و بهنادرستی تمام گفتار و ڪردار و رفتار او و حڪومتش را درست و وفقِ صحت میداند.
از نظر من، هر دو فڪر غلط است. حڪومت مؤسسهایی انسانی است، و مانند انسان اشتباه میڪند. حڪومت دینی به این معنی نیست، هرچه میڪند درست است و یا اساساً این توقع ڪه حڪومت دینی، مقدس است و هرچه میخواهد میتواند بڪند، فڪری نادرست و انتظاری گزاف است.
۱۱ دی ۱۳۹۸
ابراهیم طالبی دارابی [دامنه]
تذکر:
لطف شود، آهنگ با صوت و تصویر زن، در مدرسهی فکرت بازنشر نشود. ممکن است کسی در دنیای خصوصی خود، به هر آهنگی که خواست گوش فرا دهد، و این ربطی به دخالت کسی به حریم آن فرد ندارد، اما درین پهنه، مُقتضا و مقررات مدرسه رعایت بشود. امید است درین تذکر، ضمیر مرجعاش را بیابد، که مییابد.
جناب آقای... سلام
در جایی نوشتی ویتنامیها همزمان هم جنگ و هم دیپلماسی و مذاڪره داشتند. سخن شما درست. سایر نوشتههایت را نیز خواندم اما اگر خود جنابعالی در حال حاضر پشت میز مذاڪره باشی، چه حرفها و چه چانهزنیهایی میڪنی؟ اضافه ڪنم چنانچه خود میدانید مذاڪره از اساس تفڪر پیامبر اسلام (ص) بود. آن رسول رحمت، هم دفاع میڪرد و هم مذاڪره و هم فراخوانِ دعوت به حق و حقیقت.
انتزاعی چرا پاسخ دادی! البته رئالیستی هم هست. اما معلوم نگشت جناب قربانی پشت میز مذاڪره از چه میخواهد سخن بگوید و چانه بزند. چون مذاڪره فنّ چانهزنی هوشمندانه است. دربارهی بند ۲، قید «تمام زمینهها» نمیتواند محور مذاڪره باشد. در پایان، زاویهی دید داریم، اصل مذاڪره را مهم میدانم، چگونگی آن را حرف دارم. از پاسخی ڪه مرقوم فرمودی ممنونم.
نکته:
میلاد خجستهی حضرت زینب ڪبرا -سلام الله علیها- بر پویندگان مڪتب اهلبیت -علیهم السلام- مبارڪ و فرخنده و گوارا باد. دو سخن از امام سجاد -علیه السلام- در بارهی مقام حضرت زینب پیامآور عاشورا تقدیم پیروان و دوستداران اهلبیت عصمت و طهارت (ع) میڪنم:
«عمّهام، زینب، با وجود همهی مصیبتها و رنجهایی ڪه در مسیرمان به سوی شام به او روی آوُرد، حتّی یڪ شب اقامهی نماز شب را فرو نگذاشت.»
«او هیچگاه چیزی از امروز برای فردای خود نیندوخت.»
پاسخ:
ممنون جناب. ڪشڪولی بگم: مدیر، مدرسه هِمِنِدِله دَوندِسّه ڪه نیِه. مرخصیهای چهارفصل داره مدیر. مرخصیهای بهارانه، تابستانه، پاییزانه و زمستانه.
پاسخ:
باور بفرما دلم میخواهد زیر همهی آن پستهای اعضا نظر بنویسم، اما گمان دارم این موجب میشود فضای مدرسه اشغال شود و وقت اعضا گرفته. همه را تڪتڪ خواندم. مثلاً خیلی علاقه دارم بر پست مربوط به «شال» -ڪه بسیار جالب بود- شرحی بنویسم، اما پرهیز ڪردم ڪه اوقات شریف ڪسی هدر نرود. مشق شما چون رونویسی نیست، خودنوشت است، جالب است جناب قربانی! حتی اگر با آن تفاوت نظر داشته باشم. متشڪرم.
اطلاعیه:
سلام. نظرت برایت محفوظ، یا بلڪُم محظوظ. اتفاقاً از تأسیس مدرسه تا الان سهچهار بار خودم داوطلبانه (=خودخواست) از اعضا خواستم به جای من مدیر انتخاب ڪنند. چون هم دموڪراسی رعایت میشود و هم مدیریت بین اعضا گردش دارد، هم مدیر نو، شیوههای نوین میآفریند و هم من راحت میشوم و با آسودگی تام به نوشتن میپردازم. اما نمیدانم چرا تمرین دموڪراسی در مدرسه را استقبال نمیڪنند. بیشتر بخوانید ↓