مدرسه فکرت ۳۶ :: دامنه‌ی داراب‌کلا
Menu
مطالب دامنه را اینجا جستجو کنید : ↓↓

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پيشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعی
دنبال کننده ها
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت سی و ششم

 

پاسخ:

سلام. پرسیدی از من، باشه می‌گویم. تحلیل کوتاه من این است. ممکن است نظرم دچار نقصان باشد زیرا شاید نتوانستم همه‌ی حرفم را اینجا گفته باشم. اما در این ساعت این‌گونه می‌اندیشم: مهترین مسأله این است چرا آمریکا این‌قدر به مذاکره با ایران نیازمند است؟ علت اصلی این است چون عمق استراتژیک ایران، از قضا حوزه‌ی نفوذ آمریکاست. یعنی خاورمیانه. حال میان این عمق استراتژیک و حوزه‌ی نفوذ تصادم رخ داده است. آمریکا از این شکست، دچار وحشت شده است. بنابراین؛ خیال کرده است با نمایش قدرت و عملیات روانی و مدیریت تولید خبر می‌تواند ایران را دچار ترس کند و دست‌کم سه قوت متمایز ایران را در مذاکره‌ی دو جانبه تضعیف و مشروط سازد: بُرد موشک. کنترل توان تسلیحات هسته‌ای. و نیز بیرون راندن ایران از حوزه‌ی نفوذ.

 

از آنجا که از رویارویی تمام‌عیار با ایران بشدت می‌هراسد، و ایران هم از این سه قوت خود دست نمی‌کشد، در پیِ هیاهو و ماجراجویی‌ست تا فضا را همانند نبرد شیرها با بوفالوها تیره و تار و غبارآلود کند و در داخل ایران میان مردم چندگونگی پدید آورد و در جهان میان دولت‌های هرج‌ومرج سیاسی ایجاد کند.

 

من نظرم این است کانالی که در عراق ایجاد شده، نشان می‌دهد آمریکا فقط می‌خواهد رفتاری از خود بروز دهد که سه قدرت اروپا، روسیه و چین دریابند این کشور همچنان یک ابرقدرت قادر است. حال آن‌که قدرتش در برابر قدرت بازدارندگی بسیارخطرناک و ویرانگر ایران، پوشالی است و ضربه‌پذیر.

 

دقت کن، گفتم توانِ تسلیحات هسته‌ای. نه خودِ تسلیحات. یعنی قدرت بالقوه‌ی ایران درین فاز، که هر آن به حکم مصلحت ممکن است بالفعل گردد. اگر یادتان باشد، اوباما هم در نامه‌ای گفته بود بدین مضمون:  شما _ایران_ یک اصلی دارید به اسم مصلحت در اسلام، که هر لحظه ممکن است، حتی سوگند شما را هم تغییر دهد.... بگذرم.

 

هفت کول (۴۶)

ایران را بشناسیم

به نام خدا. سلام. نزاریان (= پیروان نزار) به رهبری حسن صباح _که خود دانشمندی متکلم بود_ بر وجوب تعلیم از سوی «معلمی صادق» تأکید می‌ورزیدند. و خارجیان به همین خاطر نزاریان را «تعلیمیه» می‌نامیدند. خود حسن صباح به کتابخانه بی‌اندازه اهمیت می‌داد. نزاریان حتی در قله‌های کوهستانی نیز کتابخانه داشتند و از علم و دانش حمایت می‌کردند. و به دلیل تأکید بر آموزش، تعلیم و کتاب‌خواندن در کوهستان، دانشمندان خارجی به ایران سرازیر شدند. و  جامعه‌ی نزاری تحرک گرفت و موجبات رونق فکری و حیات تازه و طراوت نو گردید؛ به‌طوری‌که عالم بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی سه دهه از عمر خود را در میان نزاریان در قلاع (= قلعه‌ها) گذراند. الموت در قزوین هنوز یک نشان از آن نشانگران باطنیه دارد.

 

اگر هجوم وحشیانه‌ی قوم مغول نبود، دولت نزاریان آن‌گونه منقرض نمی‌شد. هرچند سلسله‌ی امامان آنان، پای‌برجا مانده بود، اما از آن زمان به بعد بود که پنهان‌داشتن عقیده، سِرّی شدن امور و تقیّه در میان این فرقه‌ی انقلابی اسماعیلیه، به یک روال عام‌تر و پیچیده‌تر بدَل شد. که بیان آن رخصت می‌طلبد و مَجال و حال و قال.

 

نکته نگویم هفت کول کوله‌بار می‌ماند:

هیچی! خواستم بگویم ایران همآره دیارِ دلیران، دلبران، دانایان و دانشمندان بود؛ بیاییم این هویت ایرانی را بیش از پیشینیان با درس و دانش و دیانت و دلیری و دلبری و دانشمندی و دارایی و داد و دادگر و دادار (= آفریدگار) دنیای‌مان را از دَد و دَدان و دیوان و درّندگان در امان داریم.

 

 

با امام هشتم (۱)

به نام خدا. سلام. درین سلسله ‌‌‌‌‌‌گفتار کوتاه، از امام رضا _علیه‌السلام_ خواهم نوشت که در قلب ایرانیان جای دارد و کانون رأفت ماست. زاده‌ی ۱۴۸ هجری قمری مدینه که در ۲۰۳ قمری در توس (مشهد) به شهادت رسید. امید است بتوانم از این وظیفه‌ و عشقم برآیم. از دهه‌ی ۸۰ شروع کرده بودم به نوشتن پژوهشی درباره‌ی آن امام هُمام (=بزرگ و بخشنده) که کم‌کم برای این مدرسه می‌نویسم، شاید بر دانش و پویش بیفزاید. بسم‌الله.

 

ایرانی‌ها _عموماً_ تمایل و گرایش به تشیع و خاندان علی _علیه‌السلام_ داشتند و از همان اول هم که علیه‌ی عباسیان قیام کردند با عنوان «الرًضا _یا الرًضی_ مِن آل محمد» قیام کردند. به همین علت مأمون عباسی برای جلب رضایت ایرانی‌ها _که چند سال پیش‌تر از او با نام «رضا» قیام کرده بودند_ لقب رضا را به حضرت رضا داد تا در ظاهر به ایرانیان بگوید من دارم خواسته‌ی شما را برآورده می‌کنم. حال آن‌که «رضا» از قبل، یکی از القاب امام علی‌بن موسی‌الرضا (ع) بود. در عکس زیر مشهورترین لقب‌های امام هشتم را می‌آورم.

 

 

هفت کول (۴۷)

چهار قافیه‌ی ژرف
به نام خدا. سلام. حاج میرزا حسن اصفهانی _که به صفی‌علیشاه مشهور است_ از مشایخ صوفیه و عرفان سلسله‌ی نعمت‌الهی قرن ۱۳ هجری قمری بود. او شاعر هم بود. این دو بیت از اوست که به نظر من بسیاربسیار عالی سرود:

 

گر تو خواهی کز طریقت دَم زنی
پای باید بر سر عالَم زنی
نی که عالَم از طمع برهم زنی
چون دَم از آمالِ دنیا کم زنی
 

نکته بگویم: چون پیام این شعر روشن و رساست و شاید هم زیاد پیچیده و غامض! بهتر دیدم دست به برداشت ادبی‌ام بزنم نه محتوایی، که شخصاً این‌گونه می‌فهمم اگر اشتباه نکرده باشم: «زنی» ردیف آهنگین این نظم زیباست و بی‌حکمت ردیف نشد. و دَم و عالَم و بَرهم و کم، قافیه‌های قشنگ آن. که به نظر من اگر چهار قافیه را دنباله‌ی هم قرار دهیم _که دادم_ خود پیامی رمزینه‌وار و پُرژرفاست. اهل فن می‌فهمند و من دم فرو می‌بندم! آمالِ دنیا هم که می‌دانید یعنی آرزو، که توانسته بر کثیری از بشر به گویش مازندرانی‌ها، چون مار چَمبره و کلافه زده. بیشتر بخوانید ↓

 
جناب قربانی! مگر ترامپ زبان هم دارد؟! که زبان دیگران را بفهمد. آموزه‌ات درست است، تطبیق آن نادرست. ایدئالیستی حرف زدی نه رئالیستی. راستی سلام جناب جلیل. جواب ندادی. این جواب به زبان فنی‌تر طفره بود. طفره هم یعنی پریدن. و شما جناب قربانی پریدی از پاسخ. سؤال من ساده است: ترامپ زبان هم دارد؟ اوباما که می‌گویی، اوباما با ترامپ یکی است؟ من البته چون بلد نیستم پرسیدم. شاکله‌ی این دو فرد مگر یکسان است؟
 
 

نکتۀ سیاسی:

دیشب خواندم که برنی سندرز سناتور سوسیال دموکرات آمریکا _که از نامزدهای ریاست‌جمهوری در درون حزب دموکرات نیز هست_ گفت: «من در کل زندگی‌ام هرگز متوجه نشدم که چرا عربستان به عنوان یک رژیم قاتل، مستبد و غیر دموکراتیک یکی از بهترین متحدان ما است اما ایران یک فاجعه محسوب می‌شود؟»

 

نکته‌ بگویم:

چون بر نظام امپریالیستی آمریکا مکتب مرکانتالیسم (=سوداگری) حاکمیت دارد که در آن فقط پول و انباشت ثروت و حتی چپاول ملل دیگر اصالت دارد. و حقوق بشر، عدالت و انسانیت چیزی جز لقلقه‌ی زبان نیست و نیز حربه‌ای در برابر حریف. امید است غرب‌باوران بیشتر بیندیشند.

 

درخواست مدیر:

لطف کنیم همگی، بحث‌های مهم روز را به سمت احساسات نبریم. می‌دانید مسائل روز فرقش با مسائل گذشته این است، ابعاد پنهان آن هر لحظه تغییر می‌کند زیرا مسائل روز، رویدادهای‌ست که در حال رخ دادن است و تمام نشده است. پس؛ تا اطلاعات کسی کامل‌تر نشد، در نوشتن فقط گمانه‌زنی کند، نه یقینی سخن گوید و بگوید الّا و لابُد همین است. پوزش.
 
سلام جناب عبدالعلی ترابی
 
این داستان، مرا به یاد آینه‌ی معرفت مولوی انداخت که حقیقت از آسمان افتاد و هر یک از ما، یک تکّه از آن حقیقت آینه‌ایم. همان کثرت در وحدت و وحدت در کثرت. البته اگر انسان بخواهد اهل معرفت باشد و در صیقل زدن و جلا دادنِ وجودی خود کوتاهی نکند و جنس آینه‌ی شفاف خود را کِدر ننماید و جیوه‌ی پشتش را نریزد و شیشه نشود. جناب ترابی با این آموزه‌ی مرحوم جَبران خلیل جَبران، موافقم که آوردی: «عشق ثمره‌ٔ خویشاوندی روحی است» این مسیحی آگاه، کتاب «پیامبر» هم نوشت که خواندن دارد.

 

با آیه:

علامه طباطبایی در تفسیر آیه‌ی ۱۸ بقره، می‌گوید علت این است آنان یعنی گمراهان، به حق بازگشت نمی‌کنند زیرا حواس خود را معطّل گذاشتند و نخواستند از این سه نعمت بهره ببرند، نعمت‌های زبان، گوش، چشم. که هر سه، دستگاهی برای فهم است. در واقع خودشان، خود را محروم از هدایت کرده‌اند. توضیح: برداشت آزاد کردم از تفسیر علامه. مربوط به دسته‌ایی از انسان‌هاست که در حقیقت پا بر روی حقایق می گذارند. وگرنه خدا به تمامی انسان‌ها فرصت فهم و توبه و درک می‌دهد. اما آن دسته حتی اگر بفهمند، باز هم خود را به نفهمی می‌زنند. مثلاً منافقان مدینه که دست در دست یهودیان آنجا داشتند و در خفا با مشرکان مکه سر و سّری می‌نمودند، همه‌چیز را می‌فهمیدند حتی شاید بیشتر از همه. اما بازگشت به حقیقت محمدی (ص) برای‌شان سخت بود و دشوار، چون دنیادوست بودند و راحت‌طلب و فرصت‌طلب. که امروزه در اصلاح سیاسی به این تیپ افراد و افکار می‌گویند اُپورتونیست‌ها.

 

 
نکته ها: مرحوم آیت الله العظمی اراکی چند سال قبل در مصاحبه مجله‌ی «حوزه» با او _که من از آغاز انتشارش سال‌ها آبونمان آن بودم_ بدین مضمون گفته بود؛ ماها حتی دو رکعت نماز با «حضور قلب» نمی‌خوانیم! و توی نماز بیشترین خیالات و نقشه‌ها به سراغ‌مان می‌آید. تأکید می‌کنم بدین مضمون گفت.

 

هفت کول (۴۸)

منطق آمریکایی!
به نام خدا. سلام. دو سال پیش رُمانی خوانده بودم با عنوان «سیّد بغداد». قصّه‌ی جیمی سرباز آمریکایی که به راز عاشورا پی برد. نوشته‌ی دکتر محمد طعان که صاحب چند رمان به نام بادام‌زمینی، خواجه، نوستالژی، زیارت وُجده و... است. من رمان سید بغداد را خیلی خواندنی می‌دانم. از صفحه‌ی ۳۰ آن نکاتی  یادداشت کرده بودم که اینجا برداشت آزادم را از آن رمان می‌نویسم. امید است مفید افتد:

 

سرگرد آمریکایی رمان، به سرباز آمریکایی می‌گوید: «استدلال‌های ارتش الزاماً با حقیقت سنخیت ندارد.» سرباز آمریکایی این حرف سرگرد را به اعماق ذهنش فرو برد؛ زیرا او فهمیده بود که داخل آمریکا، خودکُشی‌های سربازان آمریکایی در جادّه‌ی الرُّمادی عراق را به عنوان کشته‌شدگان جا زدند!

 

سرگرد چون فهمید سرباز قضیه‌ی خودکشی‌ها را فهمید، دو استدلال دیگر دست‌وپا کرد  و بدین گونه گفت: «برای سرباز هم باید استدلال ارتش، بر حقیقت اولویت داشته باشد.» و با کمی درنگ استدلال بعدی را سنجاق کرد: «منطق ارتش، منطق جنگ است نه شفّاف‌سازی.»

 

سرباز که از راز باخبر بود، مکثی کرد و اطاعت. سرگرد حالا با اطمینان خاطر استدلال چهارم را به مغز سرباز پرتاب کرد تا شستشوی مغزی کامل شود، پس این را گفت: «هدف، ارزش این را دارد که یک جاهایی رازنگه‌دار بود.» ولی جیمی، این سرباز زیر دستِ سرگرد، هم از راز امریکایی‌ها سر در آورده بود و هم از راز عاشورا. و در نهایت با عشق و آزادی، به مکتب عاشورا پیوست. آنچه خواندید برداشتم از رمان بود.

 

نکته بگویم: به قول حضرت ابوطالب: «ثروت چون سایه رفتنی است.» و به قول شاعر:

شمع این مسأله را بر همه کس روشن کرد
که توان تا به سحر گریه‌ی بی‌شیون کرد

 

استان خیال (۱۱)

در این استان، افکارِ الحادی و الهی به‌هیچ‌وجه باهم جمع نمی‌شوند؛ اما افراد به حکم مدارا و رواداری چرا.

 

سلام جناب جوادی‌نسب
بلی؛ البته برای اولیای الهی ممکن است نیز برای سالکینِ واصِل. من، گاه خودم را آزمون می‌کنم ببینم آیا حواسم متمرکز می‌شود. وقتی در معنای الفاظ نماز خودم را وقف می‌کنم مثلاً، می‌بینم تا حدی _البته به‌میزان ثانیه‌ای می‌شود مستغرق! شد که داری با حواس‌جمع! نماز می‌خوانی_ اما لَختی نمی‌گذرد باز فیلِ درون یاد هندوستان می‌کند. به‌هرحال، تمرکز روی معنی واژگان در نماز، یک تجربه‌ است. بیازما، شاید مال شما از ثانیه‌ها به دقیقه‌ها برسد حضور قلب، حسین. اگر رسید خبرم کن. من که حواسم هزار جا سیر می‌کند!

 

حرم رضوی. بازنشر دامنه

حرم رضوی. بازنشر دامنه
 
با امام هشتم (۲)

برخی محققان اسلامی، امامت ائمه اطهار _علیهم‌السلام_ را در سه مرحله تفسیر و تحلیل کرده‌اند که من سعی کرده‌ام بسیارفشرده در اینجا تشریح کنم: ۱. از امام علی تا امام سجاد. ۲. از امام باقر تا امام کاظم. ۳. از امام رضا تا امام مهدی. علیهم‌السلام.

 

امامان مرحله‌ی اول (امام علی. امام حسن. امام حسین. امام سجاد) مکتب را در برابر انحراف _که پس از رحلت پیامبر صلوات الله علیه وآله، روی داد_ نگه‌داری کردند و در برابر جبهه‌گیری آنان ایستادگی ورزیدند.

 

امامان مرحله‌ی دوم (امام باقر. امام صادق. امام کاظم) آنچه امامان مرحله‌ی اول انجام دادند را در چارچوب تفصیلی مخصوص، برای شیعه ارائه نمودند.

امامان مرحله‌ی سوم که آغازگر آن امام رضا _علیه‌السلام_ بود، آن چارچوب تفصیلی را به روی امت گشودند و پایگاه‌های مردمی شیعه و همبستگی آنان با امام معصوم را به اوج رسانیدند. به‌طوری‌که حاکمان از خطر قیام مردمی می‌هراسیدند.

 

در این مرحله است که شیعیان، انواع شکنجه‌ها، کشتارها، دربه‌دری‌ها، محدویت‌ها و شهادت‌ها را متحمّل شدند. و بدتر آن‌که حاکمان با انواع حیله و نیرنگ، امامان را در تنگا و حصر و پادگان و دور از مردم نگه می‌داشتند تا شاید از خطرِ آگاهیِ مردم در امان! بمانند.

 

نکته: نقش امام هشتم _علیه‌السلام_ به عنوان آغازگر مرحله‌ی سوم، بسیار مؤثر، مهم و تحول‌ساز بود. تا بعد... .

 

برنی سندرز سناتور سوسیال دموکرات در صفحه اینستاگرام خود با انتشار پیام ویدئویی که در آن تصاویری از کشته شدن نظامیان آمریکایی و جنگ یمن بود، از سیاست ترامپ درباره رابطه ایالات متحده با عربستان انتقاد کرد و گفت: «من در کل زندگی‌ام هرگز متوجه نشدم که چرا عربستان به عنوان یک رژیم قاتل، مستبد و غیر دموکراتیک یکی از بهترین متحدان ما است اما ایران یک فاجعه محسوب می‌شود؟»

 

او در ادامه افزود: «اگر ما وارد جنگ با ایران شویم، ثبات منطقه از بین خواهد رفت و ما دهه‌ها در جنگی خواهیم بود که هزینه آن جان هزاران سرباز را خواهد گرفت. فقط خدا می‌داند که با این جنگ چه تعدادی از مردم در منطقه جان خود را از دست خواهند داد.» (منبع)

 

 

مینو بدیعی

شرح عکس بالا:

خانم مینو بدیعی. قلم و گزارش او را طی دهه‌های اول انقلاب همیشه می‌خواندم. کمتر کسی را دیدم که مانند او در گزارش، این‌قدر خوب بنویسد. روزنامه‌نگار حرفه‌ای و صاحب سبک در گزارش. مینو بدیعی از سال ۵۶ تا سال۷۷ در کیهان آن دوره می‌نوشت.

 

او در سرویس گزارش کیهان فعالیت می‌کرد با موضوعات بکر، که بعد به نشاط و عصر آزادگان پیوست. شفقنا از این پیشکسوت تقدیر کرد و من هم چون ازو آموختم، این پست را نوشتم و راهی مدرسه نمودم. خانم مینو بدیعی. روزنامه‌نگار حرفه‌ای که در سال ۵۶ در کیهان نوشت تا  سال۷۷. او در سرویس گزارش  کیهان فعالیت می‌کرد که بعد به نشاط، عصر آزادگان پیوست.

 

 

هفت کول (۴۹)

مویت اصلاح! می‌شود امّا

 

به نام خدا. سلام. می‌دانید که نلسون رالی هلاهلا ماندلا به دلیل مبارزات آگاهانه علیه‌ی تبعیض نژادی دستگیر و به ۲۸ سال زندان محکوم شد. سرانجام این سیاه‌پوست ضد ظلم، با انقلاب مردمی آزاد گردید و آپارتاید (=جدایی نژادی) را پایان داد. با رأی مردم به ریاست‌جمهوری رسید. این جایگاه را فقط یک‌دوره پذیرفت و گردش قدرت را برای شایستگان باز گذاشت.

 

ماندلا یک کار دیگر هم در حقوق و قدرت کرد؛ با طرح و تزِ «اعتراف کن، پوزش بخواه، عفو شو» اجازه نداد کسی مجازات شود؛ زیرا خود طعمِ تلخ اَعمال شاقّه (=دشوار) را طی سال‌ها رنج و زندان به دست سفیدپوستان، چشیده بود.

 

نکته بگویم: بهتر است نکته‌ام از شعر دکتر حبیب‌الله صناعی باشد و بس:

مویت اصلاح می‌شود، اما

تو خود اصلاح می‌شوی؟ حاشا

 

کتاب اسلام و حکمت خالده

نوشته‌ی فریتیوف شوان.

 

تحلیل سیاسی من

دو سپاه
قدرت بازدارندگی ایران در دو سپاه بزرگ و مقتدر رو به تزایُد گذاشت؛ سپاه جهان اسلام و سپاه ایران. اولی به فرماندهی فردی قدَر و کاریزماتیک به اسم مأنوس و پُرنفوذِ حاج قاسم سلیمانی با اعضایی نامرئی از سراسر جهان اسلام و جهانِ مقاومت. سپاه دوم به فرماندهی ملت ایران که پاسداران بااخلاص بخشی از آن‌اند. این دو سپاه، هرگز اهل زور، جنگ، تجاوز و کشورگشایی هیچ سرزمینی نبوده و نیستند، اما دو لبه‌ی بُرّنده‌ی قیچیِ مقاومت و بازدارندگی‌اند.

 

حسودان جهان و چپاولگران ستمگر، به این تیزی قیچی و چابکی درهم‌کوبنده آگاه‌اند، و با واهمه و حیرانی هر روز حرفی نقیض دیروز و تصمیمی وارونه‌ی فردا را در اَفّوا می‌دَمند. آنچه اینک فردی کم‌خرد و تازه‌کار و ناشی یعنی ترامپ با رویکرد عملیات روانی مانور می‌دهد، برای دوشیدن ارتجاع عرب، و دل‌خوشی سازمان تروریستی فرقه‌ی مریم رجوی و سلطنت‌طلبان آن‌سوی مرز و حفظ حریم اسراییل جعلی‌ست که از ترس فروپاشی به ولوله و دلهره افتادند.

 

باید مراقب و هوشمند بود تا نفوذی‌های یک جریان جنایتکار که از ۱۰۰۰ کامپیوتر نصب‌شده در جلگه‌ی آلبانی خط می‌گیرند، نتوانند دل مردم را خالی و فضا را کِدر کنند.

 

حتم بدانیم قدرت، خاصه توان بازدارندگی و استراتژی نامتقارن ایران، بخشی جدایی‌ناپذیر از دیپلماسی‌ست. و دیپلماسی بدون قدرت، لرزان و لغزان است. والسلام. خدا حافظ.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/827
  • دامنه | دارابی

تریبون دارابکلا

مدرسه فکرت

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دامنه‌ی داراب‌کلا

قالب کارزی چهارم : دامنه ی داراب کلا