به قلم دامنه: به نام خدا. مذاکره با دریوزگی فرق دارد! پاره‌ای از سیاسی‌جامگان -که شعار اصلاحات را پرچم کرده‌اند اما در پنهان و نهان، پیِ سرنگونی‌اند- در برابر امپریالیسم نه فقط زانو زده‌اند بلکه خیلی هم دوست می‌دارند متحد استراتژیک آمریکا شوند. البته درین میان هستند کسانی که چندان رنگ و لعاب اصلاحات ندارند و در ماتم این جناح پیراهن چاک نمی‌زنند و خود را مستقل و آزادنگر می‌دانند، ولی حرف‌شان نوعی نمایندگی این جناح به حساب می‌آید. گرچه خودِ حجت‌الاسلام خاتمی و آیت‌الله خوئینی درین باب هنوز در سکوت‌اند؛ حالا یا از سرِ پرهیز از دردسرِ اظهارنظر و یا درماندگی درین پیچ سرنوشت؛ ولی گهگاه افرادی ازین جریان نگاهی به مذاکره می‌افکنند و ساز سازش یا سازگاری می‌نوازند. در زیر، ابتدا دو نمونه می‌آورم و سپس چند نکته می‌نویسم:

 

دکتر علی بیگدلی در گفت‌وگو با روزنامه‌ی ستاره صبح ۱۰ آبان ۹۹ : «لازم است استراتژی‌های سنتی که در طول چهار دهه گذشته موفقیت‌آمیز نبوده، در سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی تغییر کند و به‌روز شود. این استراتژی‌ها باید از خصومت و دشمنی با نظام بین‌الملل، به سمت خوش‌بینی و همزیستی چندجانبه حرکت کند و راهی جز این برای کمک به منافع ملی و مردم وجود ندارد.» (منبع)

 

(ستاره صبح. دهم آبان ۱۳۹۹)

 

علی صالح‌آبادی- مدیرمسئول روزنامه‌ی ستاره صبح در سرمقاله : «اگر ترامپ ببازد، او تا... ۷۷ روز دیگر در کاخ سفید خواهد بود که روزهایی دلهره‌آور برای ایران به شمار می‌رود. نتیجه‌ی این انتخابات برای ترامپ حکم مرگ و زندگی را دارد؛ اگر ببرد، دور تازه‌ای از فشار سیاسی، اقتصادی و احتمالاً نظامی علیه ایران آغاز خواهد شد. خطر آنجاست که او بازنده‌ی انتخابات باشد که در آن صورت ممکن است علیه‌ی ایران دست به اقدامات جنون‌آمیز بزند... از روز سوم نوامبر (۱۳ آبان) تا روز دوم بهمن... ۷۷ روز پر از التهاب و دلهره برای ایرانی‌ها خواهد بود. دستگاه دیپلماسی کشور که می‌توانست از ۵ بهمن ۹۵ که «دونالد ترامپ» کلیددار کاخ سفید شد، با درک شرایط و آینده‌نگری، باب مذاکره و مصالحه را بگشاید که نگشود. این بار به خاطر حمایت از حقوق مردم ایران و منافع ملی، اگر ترامپ برنده شد گفته نشود با «چاقوکش» مذاکره نمی‌کنیم. تجربه‌ی بشری ثابت کرده که در ذات «مذاکره» نفع، مصالحه، کاهش تنش و جلوگیری از درگیری نظامی نهفته است؛ بنابراین مهم نیست که طرف مقابل چاقوکش باشد یا سیاستمدار.» (منبع)

 

چند نکته:

 

۱. دریوزگی به وضع بدبختانه‌ی بینوا و تهیدستی گفته می‌شود که به‌ناچار یا به‌عادت، دست به گدایی و تکدّی‌گری می‌زند و سوی هر کس و ناکس دستش را پُل می‌کند. آقایان دکتر بیگدلی قمی و مهندس صالح‌آبادی -جدا از شایستگی‌های شخصی- درین فراز با ترسیم غلط و طرح صورت‌مسئله‌ای اغراق‌آمیز و با دادنِ آدرس اشتباه و با آوردن ادبیات آلوده، گویا به جای میز مذاکره، ملت و نظام را به سوی تبَرزین گدایی و کشکول دریوزگی می‌فرستند.

 

۲. آقای بیگدلی چون در آن فراز از گفت‌وگو، نسبتی نادرست به انقلاب اسلامی داد، لذا نتیجه‌ی نادرست گرفت. گویا به زعم ایشان، نظام ایران با جهان در خصومت است، پس باید سعی کند همزیستی را جایگزین کند. به نظرم ایشان با این اتهام به نظام نه تنها مرتکب خَلط مبحث شده است بلکه به وارونه‌گویی غلتیده است. اگر در منطق وی رفتار چهل‌ساله‌ی نظام، دشمنی با نظام بین‌الملل تأویل می‌شود، پس آن‌همه خصومت و دخالت آمریکا در جهان و مضمحل‌کردن ساختارهای بین‌المللی و نفی چندجانبه‌گرایی چه اسمی دارد؟ دست‌کم ترامپ به عنوان فردی که ثابت کرد دشمن‌ترین شخص با ملت ایران است، نشان داد که آمریکا نه فقط خود را پلیس جهان می‌پندارد که همه باید با صدای سوت و به زبان محلی ما شِپل او شُل شوند و گوش به فرمان بایستند، بلکه قائل‌اند شرکت معامله‌گری‌اند که همه باید به او سود بپردازند؛ مانند «گاوهای شیرده» سران عرب ، یا ترسوهایی چون تروییکا (=سه‌تایی)

 

۳. آقای صالح‌آبادی به نظرم دقت نکرده است که با افکندن گرد‌وغبار بر دامنه‌ی ۷۷ روز (یعنی از ۱۳ آبان تا دوم بهمن تا زمان آمدنِ رئیس‌جمهور پنجاه‌ونهم آمریکا به اتاق بیضی کاخ سفید) نمی‌تواند منطق خود را تحمیل و یا به‌درستی آن را تبیین کند. ترساندن مردم و سپس حکم به حتمیت مذاکره، رفتاری علمی و شأنی سیاسی نیست. وی اول به‌غلط و از سرِ استیصال، فضای ۷۷ روز را مَهیب و برای مردم ترس‌آور ترسیم می‌کند تا ابتدا بتواند تنورش را با هیزم «جنگ» آتش کند، سپس با خُرده‌خاشاک‌ها آن را شعله‌ور سازد، تا آنگاه خمیرش را بچسبانَد و نونش را بپَزانَد؛ در واقع انقلابیون و «راست‌قامتانِ تاریخ» را بچِزانَد. «زهی خیال باطل»!

 

۴. بی‌هیچ تردیدی معتقدم میزی به اسم مذاکره، در وقتِ تبدیلِ تهدید به فرصت، یکی از مؤثرترین و کم‌معونه‌ترین ابزارهای عقلانیت و از بالاترین فنون دیپلماسی برای تأمین منافع ملی‌ست؛ ولی طرفِ میز باید «اهل» باشد، نه «نااهل»!

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/1730