به قلم دامنه

 

فاطمیه‌ی اول

 
(۱)

مظهر لطف و عنایت بر همه عالَم تویی
خُلق و خویت عالمی را جمله زیبا می‌کند

مهر تو در جانِ شیعه ریشه دارد بی‌حساب
هرکجا نام تو آید ناله سودا می‌کند

سروده‌ی محمدتقی داروگر
 
با یاد و نام خدا.  بر آن بانوی نمونه‌ی جهان همین بس، که با آن‌که دُخت حضرت خاتم‌الانبیا (ص) بودند، اما از پیامبرزادگی‌اش، توقع هیچ امتیازی را نداشتند، پارسا می‌زیستند و حتی در زندگی‌اش با امام علی (ع) دچار تنگدستی بودند و مانند فرودستان جامعه‌ی آن روز، زندگی می‌کردند و روی گلیمی می‌خوابیدند که پای‌شان از آن بیرون می‌زد و در کوخ گلینی می‌زیستند که بر هر کاخی شرافت داشت. شاعر در بیت بالا چه خوب از واقعیت حضرت فاطمه‌ی زهرا (س) گفت؛ زیرا حقیقتاً عشق به زهرای مرضیه (س) در جان شیعه ریشه دارد و در سالروز شهادت مظلومانه‌اش، اندوهبارانه حرمت نگه می‌دارند و محزونند.
 
 

 

فاطمیه‌ی اول

 

(۲)
 
یا علی رفتم بقیع اما چه سود
هرچه گشتم فاطمه آنجا نبود
 
یا علی قبر پرستویت کجاست؟
آن گل صدبرگ خوش بویت کجاست؟
 
هرچه باشد من نمک‌پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده‌ام
 
حج من بی فاطمه بی‌حاصل است
فاطمه حلّال صدها مشکل است
 
من طواف سنگ کردم، دل کجاست؟
راه‌ها پیموده‌ام، منزل کجاست؟
 
کعبه‌ی بی‌فاطمه مشتی گِل است
قبر زهرا کعبه‌ی اهلِ دل است
 
 
(نام شاعر؟ نمی‌دانم)
 
با یاد و نام خدا. یک فردی تنومند (که من سال‌ها پیش در کتاب مرحوم ذبیح‌الله منصوری سنندجی با عنوان «محمد؛ پیغمبری که از نو باید شناخت» اثر «گئورگیو» خوانده بودم که غُرّش صدایش از چندصدمتری هم شنیده می‌شد، چون از بس قوی‌پیکر بود) حالا، در امروز روزی ۸ دی ۱۳۹۹ که ما سوگوار غم آن ماتم‌ایم، خشمگینانه به درِ خانه‌ی گلین -همآن کوخ، که کعبه‌ی آمال مؤمنین است و بر تمام کاخ‌های دنیا، اَشرف است- روانه می‌شود و چون آن بزرگ‌بانو، فخر دو عاَلم را، معترض، آگاه، پشتیبان حق، در جبهه‌ی علی و از همه مهمتر در امتناع از بیعت و افشاگر اوضاع می‌بیند، بر او سیلی و لگد و تازیانه می‌زند و بر قلب دُخت رسول خدا جراحت می‌نهد. چرا به جای منطق و حجت، می‌زند؟ آن‌هم بر پیکر پاک کوثر و کانون شکل‌گیری سادات و جسم نحیف حاملِ کودکی به اسم محسن و دختر عزادار در رحلت جانگذار پدرش محمد رسول الله (ص)؛ چون نمی‌خواست آن یکتاپرست و مظهر اخلاص و عمل، علی (ع) وصی محمد (ص) پیشوا شود و راه رسول (ص) را پی بگیرد و تفکر جاهلیت و قریشی‌گرایی نژادی را همچنان به بایکوت بفرستد. شاید هم می‌خواست نفر دوم عرب بماند! هر چه بود، تاریخ پیش روست و دل‌های منصف و عقل‌های سلیم می‌دانند چرا. زیرا «چَرای قدرت» چرب است!
 

فاطمیه‌ی اول

 

(۳)

 

با یاد و نام خدا. در جریان غصب فدک و خلافت، وقتی زن‌‌های مدینه آمدند خدمت فاطمه‌ی زهرا (س)، حضرت فرمود: «من از دنیای شما بیزار هستم، از شوهران شما بیزار هستم، از شما بیزار هستم، دین را، قرآن را، عترت را، سفارش پیغمبر را، همه را شما تنها گذاشتید!» (منبع)

 

در این قسمت، چند فراز منتخب از خطبه‌ی فدکیه‌ی حضرت فاطمه زهرا -سلام الله علیها- را (که سخنرانی بسیارمهم ایشان در مسجد مدینه است و در آن تفکر و اندیشه‌ی الهی و اتمام حجت با عهدشکنان موج می‌زند و چونان دعای عرفات امام حسین (ع) یک منبع خداشناسی و جهان‌بینی است) به جان‌های شیفته‌ی عترت ارائه می‌کنم:

 

در باره‌ی حضرت محمد (ص) فرمودند: "دعوت پیامبرانش را از طریق هماهنگی تکوین و تشریع قوّت بخشد." ..."پیش از آن که او را بیافریند، برای این مقام نامزد فرمود."

 

در مورد جایگاه مهاجران و انصار انذار دادند: "و پیوسته از این می ترسیدید که دشمنان زورمند شما را بربایند و ببلعند!"

 

و به غاصبان فدک و خلافت و نیز به ساکتان هشدار دادند: "وَ کَیْفَ بِکُمْ؟ وَ أَنّی تُؤْفَکُونَ: راستی چه می‌کنید؟ و به کجا می‌روید؟" ... "آسیای اسلام بر محور وجود خاندان ما به گردش درآمد" ... "اکنون که چنین است این مَرکب خلافت و آن فدک، همه از آنِ شما، محکم بچسبید." ... "ولی بدانید این مَرکبی نیست که راه خود را بر آن ادامه دهید؛ پُشتش زخم و کف پایش شکسته است. داغِ ننگ بر آن خورده." (منبع)

 

 

ذکر مصیبت حضرت فاطمه (س) توسط آیت‌الله عبدالله جوادی آملی:

 

"فرشته‌‌ها صدا دادند یا علی! حسنین را از روی سینه‌ی مادر بردار! آن ندای ملکوتی آمد: اینها فرشته‌ی آسمان را به گریه درآوردند... «السلام علیک یا أبا عبدالله»! هیچ اجازه ندادند [در کربلا] دختر حسین (ع) روی سینه پدرش قرار بگیرد. خود حضرت [اباعبدالله] فرمود: خون چشمم را گرفته، من که تو را نمی‌شناسم هر کس هستی بدان جای بسیار بلندی نشستی، «طَالَمَا قَبَّلَهُ رَسُولُ الله»؛ اینجا را پیغمبر مکرّر می‌ بوسید." (منبع)