مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت بیست و ششم
بحث ۱۱۵: این پرسش برای بحث و نظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق میشود:
نواندیشان معاصر از ضرورت بازگشت به آموزههای معنویان و فرزانگان سخن میگویند. فرزانهای چون مولوی، صلح درونی یا صدق را مقدمه و پیششرطی برای صلح بیرونی با دیگران میداند، این مسأله چگونه تحلیل و شکافته میشود؟
پاسخ:
سلام جناب جوادی نسب
کاری به این مبانی نظریات ندارم جناب جوادی. مسأله این است، سرمایه باشد، اما حاکمیت سرمایهداری نباید شکل بگیرد. سوئد یک کشور پیشرفته است، اما آن فساد و چپال و غارت نوع غربی در آن دیده نمیشود. غرب، با فروش اسلحه نیز خزانهاش را پر میکند. مثل دوشیدن عرب از طریق تز ایرانهراسی. آیا واقعاً این تز درست است؟ معلوم است که با ترساندن اعراب از ایران، در پی فروش افزارآلات جنگیاند. باید قضیه را کامل دید نه از روزنهی تنگ. تأکیدتان بر فرضیهی "ویژگی انسان" و راهحل قَسری سرمایهداری، فرضیهایست که خود دارای چند فرضیه جانشین و فرضیهی رقیب است. که آن را "فرضیهی پوچ" هم میگویند. یعنی با نظریههای دیگر، راهحل تکخطی سرمایهداری را پوچ میسازد.
در خود آمریکا، جناح "بازها" همیشه با کارخانجات اسلحهسازی رشد کردند و کارتل و تراست پدید آوردند. بخش عمدهی درآمدشان با فروش سلاح و ایجاد جنگ میان کشورهای ثالث است. بنیاد بقای آنان بر وجود پیکار میان جوامع است.
بحث ۱۱۶: این پرسش برای بحث و نظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق میشود:
ما شبانهروز طی ۲۴ ساعت یک دور میزنیم که یک روز از عمرمان حساب میآید. این مدتِ زمانی _که همیشه بر ما میگذرد و ما را از دیروز، یک روز بزرگتر میسازد_ در این روزگار هر یک از ما را با انواع مشاهدات، شادابیها، عجایب، مَشقّات، شگفتیها، مشکلات و سختیها روبرو میکند؛ سؤال این است طی ۲۴ ساعت گذشته، چه چیزی بر شما گذشته و آن را مشاهده نمودهاید که گفتن و نوشتن آن، به ما در این مدرسه تجربه، درس، عبرت، اندیشیدن، همدردی و آموزه میآموزاند. یکی را اگر مایل هستید مختصر _که از حدّ دو کف دست نگذرد_ تعریف کنید. و یا بگویید این روزها، ۲۴ ساعت چگونه سپری میشود؟
پاسخم به بحث ۱۱۶
به نام خدا. امروز صبح وقتی از خانه بیرون میرفتم گربهای تنومند، پَشمین و زاغ را در حال شکار دیدم. ماشین را کنار زدم، به تماشای شگفتیهای آفرینش حضرت پروردگار پرداختم. نمیدانستم حامی کدام باشم: صیّاد یا صید؟ کبوتر با رنگهایی که آفتاب درخشان قم، بر پرهای زیبایش پدیدار ساخته بود، و تلألو (=تابش و برق) میانداخت، جلوی چشمانم روزی امروز گربه و آنگاه کرم و میکروبها شد. بگذرم.
وقتی به نشست رسیدم، کناری من _که رفیق من بود و مردِ تلخیها چشیده_ درگوشی به من گفت فلانی! میتونی این را برام ترجمه کنی: منطقهی زندگیات مهم نیست، منطق زندگیات مهم است. گفتم: فلانی! بالاتر از منطقه و منطق، "منطقةالفراغ" است که شهید سیدمحمدباقر صدر آن را مطرح کردهاست. جایی از دین مبین اسلام، که دست مجتهد زمانشناس را در فهم و وضع حکم شرع باز میگذارد. بگذرم؛ که این فراغ، با تحجّر (=فسیلوارگی ذهنی) عدهای، به فراق! کشانده شد.
نکته ها: چه بر سر حکیم سهروردی آوردند، وقتی ۳۰ سالگی مجبور شد از سهرورد زنجان سر بر بیابان گذارد و در حلب دمشق به فتوای فقیهان متصلّب سُنّی، به علت آراء مترقی و شاذّ به دار آویخته شد.
پاسخم به جوادی نسب:
ساحت مقدس و متعالی خدا از هرگونه ظلمکردن و مظلومشدن، منزّه است. اگر پایان همان گزارهی کناییات، نشانهی تعجب میگذاشتی، من حتی ممکن بود، نظر هم ندم چه رسد به ابطال. خدا خود فرمود نه ظلم کنید و نه مظلوم واقع شوید. پس، خدا خود بری از این ضعف است. تسبیح خدا، یعنی سلب صفات رذل از ساحت ربوبیت. و ظلم و مظلوم از خدا دور است.
بحث ۱۱۷: مطلب زیر برای بحث و نظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق میشود:
فرخ نگهدار: "رفتار عمومی ایالات متحده تحت رهبری ترامپ نشان میدهد که او برخلاف تمام روسای جمهوری سابق، اعتقادی به نقش رهبری کنندهی امریکا برای حل و فصل مسایل بینالمللی یا گلوبال ندارد. شعار «امریکا اول» معنایش این است که نهادهای بینالمللی چون تحت ارادهی ما نیستند باید برانداخته شوند و اتحادهایی جایگزین شوند که ولایت (سرپرستی) امریکا را قبول دارند." (منبع)
پاسخم به بحث ۱۱۶
قسمت دوم
دیروز با اشتیاق فیلم "هفت سامورائی" را نیز دیدم. سامورائیها جنگجویان حرفهای قدیم ژاپن بودند. فشردهی برداشتم از این فیلم آموزنده این است:
۱. غارت، با زانوزدن غارتشوندگان تشدید میشود.
۲. سامورائی وقتی گرسنه باشد، پلنگ جنگل هم در امان نمیماند.
۳. اجیرکردن برای دفاع! نشانهی عجز و درماندگیست.
۴. ممکن است فقیر باشیم، اما گدا نیستیم.
۵. مرید کف پای استاد را بوسید. اما استاد نگذاشت و گفت من استحقاق "مرادی" را ندارم.
۶. دفاع خیلی سختتر از حمله است.
۷. ازخودگذشتگی برای آرمان و آسایش دهقانان مورد غارت.
۸. و نیز این تئوری استاد و رهبر هفت سامورائی که هوشمندانه بود:
وقتی همه جا امن بهنظر میرسد، خطر فرا میرسد.
در پایان از همکلاسیهایی که در بحث ۱۱۶ شرکت کردند، ممنونم. و از تمامی خوانندگان که حوصله کردند و پاسخهای ۱۱۶ را خواندند نیز سپاسگزار.
پاسخم به بحث ۱۱۷
یکم: آمریکا دستکم در سه زمینه در پی تئوری هژمونی (= سلطه) است، چون امنیت ملی و منافع ملی خود را در آن میبیند: ۱. صدور فرهنگ آمریکایی (زیست آمریکایی) ۲. سیاست بینالمللی ۳. ساختار جهانی (= نظم نوین). بیشتر بخوانید ↓