مدرسه فکرت ۲۴
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت بیست و چهارم
شهر انقلاب
قسمت دوازدهم
بهنام خدا. سلام. در ابتداء بگویم سهم هیچ صنف و قشر و گروهی در بروز انقلاب را نادیده نمیتوان گرفت. اما بهگمانم کمتر کسی انکار دارد که شهر انقلاب، "قم" نبوده است. آری؛ شهر انقلاب، قم بوده است. شاه در طول سلطنت خود، از قم میهراسید. او در اصل، دلش میخواست قم در حمایتِ حکومتش باشد و یا دستکم ساکت بماند. وقتی میدید نه حمایت است و نه سکوت، دست به سرکوب میزد.
چهار سرکوب خونبار قم توسط شاه از همه برجستهتر و تأثیرگذارتر بود:
۱. سرکوب طلاب در درون فیضیه در دوم فروردین سال ۴۲ و روز شهادت امام صادق (ع)
۲. سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۴۲.
۳. سرکوب شدید طلاب و دستگیری فراگیر آنان در قیام سال ۵۴ طلاب فیضیه.
۴. سرکوب قیام ۱۹دی ۱۳۵۶ قم که این چهارمین سرکوب، جرقهی اشتعال اعتراضات و پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۵۷ گردید. و برگزاری مراسم چهلم شهدای قیام ۱۹دی۵۶ قم، شهر بزرگی چون تبریز را به قیام ۲۹ بهمن ۵۶ کشاند. و سپس یزد و شهرهای دیگر را به حرکت جسورانه، علیهی رژیم واداشت و موج ۱۹دی قم، شهرهای دیگر ایران را یکییکی، فرا گرفت.
شهر قم به دلیل حضور مرجعیت، مجتهدین، روحانیت، طلاب، مردم مؤمن و مذهبی و از همه مهمتر، قدرت اِفتاء، جلودار نهضت اسلامی بود. حتی چشم اغلب انقلابیون به قم بود و خط و ربطها، اعلامیهها و نوارها از اینجا، جابهجا و شیوهی مبارزه از اینجا ترسیم میشد.
هنوز نیز قم بعد از چهلسال از استقرار نظام جمهوری اسلامی، همچنان شهری برای رایزنیها، مشورتها و حتی اجازهگرفتنها برای پستهایی چون ریاستجمهوریست.
قم، نماد واقعی انقلاب است. نام قم، همان قم باقی ماند و مانند شهر سنپترز بورگ، لنینگراد نشد و نیز مثل شهر استالینگراد، به ولگاگراد برنگشت. چون قم، بامُسمّی بود و به دور از خودخواهیهای کمونیستها. آری؛ قم در لغت یعنی "بپا خیز" و بپا هم خاست.
۱۳ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
بحث ۱۱۱ : این پرسش جناب ست که برای بحث و نظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق میشود:
"مسئولیت والدین درقبال نماز فرزندان چیست؟ و چه آثاری دارد؟"
پاسخم به بحث ۱۱۱
بهنام خدا. سلام. سپاس از پرسشگر بحث ۱۱۱ جناب محمد عبدی که موضوعی دینی و تربیتی را به صحن مدرسه آورد.
۱. پرسش دو پاره دارد: مسئولیت و آثار.
۲. بلی؛ مادر و پدر به دلیل اینکه نقش اول تربیت فرزند را بر عهده دارند، طبق آموزههای دینِ مُرسل، باید وظیفهی انسانی و تکلیف شرعیاش را عمل کند.
۳. یکی از صفات خدای باری تعالی، "پروردگار" است و پروردگار یعنی مربّی و پرورشدهنده. و حضرت پروردگار، خود، نماز را با فرو فرستادن وحی، به بشر آموخت و واجب ساخت، و ایمان حکم میکند پدر و مادر در برابر خدا عصیان نورزند و نماز را به فرزند بیاموزانند، یا خود مستقیم و یا از طریق آموزگاران قرآن.
۴. اساساً آموزش، بهویژه برای فرزندان، هزینه محسوب نمیشود؛ بلکه، سرمایه است. و آموختن نماز به فرزندان و گسترش فرهنگ نماز در کانون خانواده، آثار معنوی و روانی و روحی دارد.
۵. من با آنکه وارد ۵۶ سالگی شدم، هنوز ذهنم و خاطراتم پر از عطر و بوی خاص مسجدرفتنها در دورهی نوجوانی است. یعنی آثار آن بر مجموعهی زندگیام قابل لمس است. گرچه، هرچه، اخلاص در نماز بالاتر رود، آثار آن نمایانتر میشود.
در واقع در این بند ۵ خواستم بگویم، جواب من به پارهی دوم پرسش، مثبت است. حتی بالاتر از آن، نه فقط برای والدین، آثار معنوی و نشاط ایجاد میکند، بلکه خود فرد را در بزرگسالی آرامش و برکت میرساند.
به عبارت دیگر، هنوز درک میکنم که پدر و مادرم مرا به نمازخواندن واداشتند، یادم دادند، و در مسجد جامع دارابکلا پشت سر مرحوم "آقا" زیباییهای نمازخوانی را در خاطراتم مرور میکنم.
پاسخ:
جناب عرب خزائلی سلام. امور مذهبی، باورهای تردیدناپذیر مؤمنان است. نباید آن را تعبیر به اجبار کرد. همین الان اگر به مردم بگویند این گوساله، گوسفند، غاز و مرغ و هر ذبیحهای، پشت به قبله ذبح و کشتار شده، هیچ مسلمانی آن را لب نمیزند. چون این از امور مذهب اسلام است که باید رو به قبله و با ذکر بسمالله، ذبح شود. گفتن اذان در گوش نوزاد از استحبابهای دینیست. از نظر من، باورهای دینی را در بحثها نباید مخدوش ساخت و جنابعالی هم همواره به این نیکویی، آراسته بودی. فقط خواستم، بهطور کلی نظرم را بیان کرده باشم.
نکته ها:
آنان که کتاب "کفایةالاصول" مرحوم آخوند خراسانی را به تعبیر شهید مطهری "چند لا" خواندند و از بر شدند، بازهم در ادبیات عرب، غَور میکنند تا بیشتر در فهم دینی پیش بیفتند. علامه طباطبایی، با آنهمه فضل، ورع و تسلط در ادبیات عرب که تفسیر المیزان را در بیست جلد به زبان عربی نوشت، گاه برای برخی لغات ساعتها و روزها جستوجو داشت تا به فهم دقیق برسد. عربیدانی، حدّ یَقف ندارد که "کفایت" کند! علم اساساً کفایتپذیر نیست. کسی از علم فارغالتحصیل نمیشود؛ از مهد است تا لحد. به قول ابوریحان بیرونی: دانستم که ندانستم. بیشتر بخوانید ↓
پاسخ:
سلام سید علی اصغر
۱. صلح امام حسن (ع) یک تدبیر عقلانی و شرعی بود. چون فضای عوامزدگی غالب شدهبود و بهشدت به نفع معاویه چرخیده بود. و امام (ع) مانند صلح حدیبیه _که پیامبر (ص) در بستر اسلام آن را رویاندند_ راه درستی را پیمودند.
۲. مکتب رضوی (ع) نیز میدانید تأثیر شگرفی در میان مسلمانان پدید آورد. گرچه امام رضا (ع) را بهزور از مدینه به مرو و توس آوردند و وادار نمودند، اما آن امام، این تهدید خطیر را به فرصت بینظیر نشر اندیشهی علوی تبدیل کردند. کتاب "عیون اخبار الرضا" اثر شیخ صدوق (=ابن بابْویه) یکی از گرانسنگ ترین کتاب است که آراء و افکار امام رضا (ع) در آن تألیف شده است.
۳. بلی؛ برخیها در قم در مبارزه با شاه همگام امام نبودند، اما توان مخالفت علنی هم نداشتند. به هر حال از نظر من این تنوع فکری و تکثر سیاسی حتی در بین علما و مراجع را باید نشان بالندگی دانست، نه یکساننگری؛ زیرا تفکر سیاسی واحد، از نبودن خود تفکر خطرناکتر است.
۴. اما شما بهتر از من میدانی که امام بارها شاه را با زبان لیّن و نصیحت دلسوزانه تذکر میداد و نقطهی عزیمت مبارزه را در انتقاد از دولتها (=کابینههای) شاه متمرکز میکرد. حتی در کتاب کشفالاسرار در جواب حکمی زاده، به نوعی به سلطنت شاه ورود نمیکند. اما کمکم دیدند که شاه، هیچ توجهی به تذکرها نمیکند، حملاتش را متوجهی شخص شاه و واژگونی رژیم کرد و از شاه دیگر نه به عنوان "اعلیحضرت" که "ای مَردک" یاد میکرد و میگفت شاه باید برود.
پس، امام فرمول انقلاب را بهدرستی موبهمو عمل میکرد و گامهای ایشان بر حسب زمان و اقتضائات بود. و مراحل عقلانی و وظائف شرعی را فدای حوادث نمیکرد. حتی هیچگاه انقلاب مسلحانه را تجویز نکرد.
در پایان رک بگویم من هم از این متن انتقادی و توضیحی و استفهامی تو بهره بردم. زیرا ذهنم را با چند ریشتر تکان دادی و به لرزه درآوردی، تا بهشوق در جواب بکوشم. امید است، درست پاسخ داده باشم.
ستون روزانه
نعمتهای سهگانه
بهنام خدا. سلام. مفسّران _از جمله حکیم میبدی_ که قرآن را به سبک عرفانی تفسیر کردهاند، بر این نظرند که نعمتهای خدا سه نوعاند:
نعمتهای خارجی: مانند مال و جاه.
نعمتهای بدنی: مانند صحّت و عافیت.
نعمتهای نفسانی: مانند عقل، فطانت و دَهاء (= هر دو یعنی زیرکی و هوشمندی)
پس چه خوب و نشاطانگیز است که آدمی، فرمودهی قرآن در آیهی ۳ سورهی فاطر را همیشه برای خویشتنِ خویش، یاد کند:
"یَا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ ... " یعنی: ای مردم! نعمت خدا را بر خودتان یاد کنید... .
۱۴ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قوانین ایران را بدانیم
آیا ایجاد پروفایل جعلی جرم محسوب میشود؟
پاسخ حقوقدان: "بله شما میتوانید از چنین فردی شکایت کنید چرا که مطابق قانون ایجاد پروفایلی جعلی با عکسهای دیگری در شبکههای اجتماعی و تغییر و تحریف و نشر صوت یا فیلم یا تصویر دیگری به نحوی که عُرفاً موجب هتک حیثیت او شود جرم محسوب شده و مرتکب به حبس از ۹۱ روز تا ۲ سال یا جزای نقدی از پنج تا چهل میلیون ریال یا هردو مجازات محکوم خواهد شد." (منبع)
نکته ها:
حضرت امام صادق (ع): کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع.
یعنی: مردم را به غیر از زبانتان دعوت به دین کنید، تا سعى و کوشش، درستى و پرهیزگارى و خویشتندارى را از شما مشاهده کنند.
و نیز به قول حکیم ابوالقاسم فردوسی در داستان سیاوش (البته به قول مرحوم دهخدا بیت منتسب به فردوسی):
«بزرگی سَراسَر به گُفتار نیست
دوصَد گُفته چون نیمکِردار نیست»
پاسخ:
جناب جوادی نسب. نماز یک اقدام معنویست. حتی پیامبر (ص) آن را معراج مؤمن تعبیر کردند. منظورم این است جناب جوادی، یک اقدام ماورائی را نباید با اقدام مسائل پیشپا افتاده، خلط و مقایسه کرد. هرچند جلوی اختیار کسی را در نوشتن و طرح دیدگاه، نمیتوان گرفت. من هم، نظرم را انشاء کردم.
تحلیل سیاسی
علی شمخانی چند روز پیش سخنی گفت که به نظرم نیازمند توجه و تحلیل است. او گفت:
"هیچ رسوائی برای رژیم صهیونیستی که مدعی داشتن قدرت اطلاعاتی برتر است، بالاتر از این نیست که هم زمان با هیاهوهای کودکانه متوجه شود که وزرای کابینه اش به منابع اطلاعاتی تبدیل شده اند." (منبع)
(کد خبر ۶۵۱۷۴۲. سهشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۷)
تحلیل من:
۱. شمخانی در این فراز از سخن، نه یک خبر، که یک اطلاعات را، بهعمد در زمین بازی اسرائیل غاصب انداخت.
۲. اقدام علی شمخانی را _که از استراتژیستهای نظام محسوب میشود_ میتوان به تشدیدکردن تشویش در درون کابینهی تضعیفشدهی نتانیاهو تلقی کرد.
۳. در اسلام بر نظامیان رواست، خضاب کنند تا دشمن از هیبت و چهرهی افراد به ترس و تردید بیفتد، این اقدام نوین شمخانی به نظرم نوعی خضاب سیاسی و امنیتی نیز هست.
۱۴ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
ستون روزانه
گرگ و گوسفند
بهنام خدا. سلام. گرچه سعدی در شعر زیر در قالب گوسفند و گرگ، دردی را بیان میکند که یکی از رؤسای حلب، مرد دمشقی را به ده دینار از قید فرنگ رهانید، اما دختر بدخوی ستیزهجویش را به کابین صد دینار به نکاح او در آورد و وی را در قید بدتر، گرفتار کرده بود:
شنیدم گوسپندی را بزرگی
رهانید از دهان و دست گرگی
شبانگه کارد در حلقش بمالید
روان گوسپند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت خود گرگ بودی
(منبع)
اما این حکایت همچنان باقیست. و جاریست. و ساریست. امروزهروز، برخیها آمریکا را ناجی و همهکاره میپندارند که باید در انقیاد او بود تا مثلاً کره و سنگاپور و ژاپن شد؛ حال آنکه آن امپریالیسم غارتگر، در نقش گرگ خونآشام است برای گوسفند پنداشتن دیگران و به چنگال درآوردن آنان، ولی به قول دارابکلاییها در لباسی "دَگِش" شده و "بزَک" گردیده برای ایجاد الیناسیون، یعنی به تعبیر دکتر شریعتی ازخودباختگی و به رنگِ دیگری درآمدن.
یاد آن دانشمند نژادپرست افتادم که چه بد میپنداشت که گفته بود: غرب کارفرما آفریده شده، شرق عمَله و کارگر!
پیام مدیر
فرارفت
به نام خدا. به شکرانهی تلاشهای اندیشمندانهی همکلاسیها در شکلدهی به ۱۱۱ پرسش گونهگون، و با مدد از حضرت باریتعالی، شیوهی مدرسهی فکرت از سنجاقکردن پرسشها، به روش خودجوشی در بحثها ارتقاء یافت. امید است این فرارفت و گام نوین در چارچوب مقررات، مدرسهی فکرت را بیشتر از گام پیشین، به افکار و آراء و مدارا آراسته سازد. جا دارد از همهی پرسشگران، پاسخدهندگان، خوانندگان و نظرگذاران در لابهلای بحثها و میانبحثها، سپاسی درخور به عمل آورم؛ و میآورم.
۱۵ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
تحلیل سیاسی
مرکز و پیرامون
بهنام خدا. سلام. وقتی دههی هفتاد در دانشگاه نظریههای آندره گوندر فرانک و سمیر امین را میخواندم، بیشتر مفهوم مرکز و پیرامون و توسعهنیافتگی را درک کردم. گرچه آندو، در ابعاد جهانی نظریهپردازی میکردند، اما مدت مدیدیست ذهن من به شکافهای نهفتهی (=سر باز نکردهی) مرکز و پیرامون در داخل ایران متمرکز شده، و بخشی از نگاه پژوهشیام را به خود جلب نموده است. که دیروز موضعگیری نماینده یزد در برابر کیک زرد میبد یزد، مرا واداشته، تا این شکاف را تحلیل کنم. او گفت:
"در مقابل این ٣٠ تُن کیک زرد که به اصفهان منتقل شده است که حرکت ملی و بین المللی است چرا باید مردم یزد همچنان برای آب آشامیدنی شان _از حوزه زاگرس و اصفهان_ این همه دچار تنش باشند." (کد خبر ۶۵۲۴۹۶)
(منبع)
تحلیل من:
۱. همواره میان منافع ملی و منافع استانی، یک تضاد نانوشته وجود دارد. چه نفت خوزستان، چه چوب گرگان، چه کیک یزد. و حتی چه آنچه در مشهد نهفته است.
۲. چون منابع در ایران به یک اندازه در سطح کشور وجود ندارد و توزیع جغرافیایی آن متناسب با ناهموارهای طبیعی است، تعارض منافع داخلی شکل میگیرد. مثل آنچه میان یزد و اصفهان، کازرون و حومه و نیز مازندران و سمنان بهصورت مرئی و نامرئی در حال تکانه است.
۳. فضای تنش خفته با رویکرد گرایش بومی در بخشی از استانها، موجب شده سیاسیونی که بهآسانی نمیتوانند خود را به یک چهرهی شناختهشدهی کشوری تبدیل کنند، آن را سکّوی پرنسیب و معاشرت سیاسی خود گردانند.
۴. کمکم آن لُکنتی که فراگیر شده بود و از فضای تیره و تنگ آن، غبار غلیظِ کنترل امنیتی، به هوای سیاستورزی برخاسته بود، جای خود را به آزادی بیشتر در بیان داده است و این یک علتش شاید شکست انحصار رسانهی ملیست که هم تکگو بود، هم تکرو و هم ماهر در دستبُرد خبر. بنابراین اگر نماینده بومی، از بومزیست خود به دفاع بر نخیزد، از رأی انتخاباتی میافتد.
۵. پس، هرچند همهی فریادهای اینگونه، ناشی از صداقت و دفاع از منافع نیست، اما نشان از جرأتیابی و نیز آثار تئوری کمیابی و شکافته شدن آرام شکافهاست. و از نظر علم جامعهشناسی سیاسی، شکافها وقتی باز شوند، به نفع جوامع است. زیرا هم حل مسائل اجتماعی را پیش میاندازد و هم صفبندی فکری را شفافتر میسازد. به نظرم در آینده مسائل مهمتری میان مرکز و پیرامون پدیدار میشود که حکومت باید برای آن راهحل های بنیادی و وفاق همگانی بجوید.
۱۵ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
پاسخم به ر. ب. در گروه همدلی
سلام من هم به شما جناب آقا ... .
۱. از اینکه روی نوشتهام وقت گذاشتی، خواندی و نظر دادی، ممنونم.
۲. در مقایسهی کشورها باید تمامی شاخصها را در نظر گرفت و دست به تطبیق زد.
۳. اینکه کره و ژاپن به کشورهای توسعهیافته ارتقاء یافتند، امر درستیست که شما به آن اشاره کردی.
۴. اما در همین ژاپن و کره یک ضعف بسیار بزرگ هم وجود دارد: ارتش آمریکا بخشی از خاک، دریا، هوا، و پایگاههای نظامی آنها را در اشغال خود دارد. و ژاپن حق ایجاد ارتش را ندارد. اما ایران به برکت خون شهیدان حتی یک سرباز دونپایهی آمریکا هم حضور ندارد چه برسد به ژنرالها.
۵. اما این که نوشتهای:
"باکارت ملی دارن به مردم گوشت سگ میدن وملت رو وعده حوری دربهشت"
من دو تا جواب به شما میدهم:
اول اینکه خبر گوشت سگ، تکذیب شد. حال فرض را (تأکید میکنم فرض را) هم بگذاریم بر اینکه در یک جایی، چنین کار زشتی شد، آیا اقدام یک شهروندی که به مردم خودش رحم نمیکند را باید به حساب کل مملکت خود گذاشت؟ بهیقین، نه.
دوم اینکه اگر دولت یا دستاندرکاران سیاسی کشور بهجای مدیریت و حل مسائل و مشکلات کشور وعدهی حوری بهشت دادند، سخن شما و انتقاد شما نه فقط درست است بلکه جای تحسین دارد. اما اگر در محافلی خاص چنین وعدههایی میدهند بگذاریم به حساب همان محافل که طرز فکرشان اینگونه است.
ممنونم. امید است همواره در همهی امور توفیقات الهی داشته باشید.
۱۶ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
تحلیل سیاسی
پول و دموکراسی
بهنام خدا. سلام. ماه قبل تحلیلی نوشته بودم در بارهی انتخابات ۹۸ مجلس؛ اینک با موضع امروز حجةالاسلام مجتبی ذوالنور نمایندهی قم، این تحلیلم را به آن تحلیلم پیوست میزنم که گزافه نبافته بودم و شاهدِ مثال از راه رسید. او گفت:
"با استانی شدن انتخابات، افراد باید به جریان های سیاسی آویزان شوند... در غیر این صورت کاندیداها باید اینقدر پول داشته باشند که در سطح استان تبلیغات کنند که در نتیجه افرادی پولدار سر کار می آیند".
(کد خبر: 4534314 ، سهشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۷)
(منبع)
تحلیل من:
۱. دموکراسی "روش" در سیاست است؛ اما انتخابات و رأی مردم، "منش" در سیاست. به عبارتی، آن زیربنای بازی در قدرت است؛ این روبنا و حاصل جمع آن.
۲. دموکراسی "راه" است؛ اما رأی آزاد، "رفتار".
۳. یک جریان چون دموکراسی را تهدید خود میداند، هم میخواهد به "راه" دست ببرد، هم در صدد است "رفتار" را دستوری و ساختارپسند نماید.
۴. طرز تفکری که رأی آزاد را خطر میپندارد، در واقع چون نمیتواند در فضای انکساری (=شکسته شدن) خود، رأی مردم را همچنان "تزئینی" بداند، بهناچار رو به بهکارگیری ادبیات پوپولیستی (=مردمفریب) آورده است، تا با بزرگنمایی پول و برجسته کردن خطر آویزان شدن به احزاب و جریانها، هم مردم را از گرایش به دموکراسی مدرن، به سمت دموکراسی محدود و هدایتشده، سوق دهد. و هم خود را حامی و دلسوز مردم، عدالت، کوچکشهرها و سلامت انتخابات جا بیندازد.
۵. گرچه باید بگویم نقص بزرگِ نبودنِ احزاب بزرگ (نه دولتساخته و قدرتخواسته) همچنان در تمام کشور مستولی و باقیست و هیچ حزب مجوّزدار و مدنیرفتار، حتی نمیتواند در روستاها و محلهها دفتر بزند، اما همین مقدار هم که در پایتخت جمعاند، دچار تنگی جا، کمبود هوا، فَقد فعالیت، در کمین نظارت استصوابی و نیز هراس از گزارش چهارگانهی آن چهارجا هستند. اما هرگز نباید به گشایشی که مردم آن را _با حقی که خدا به آنها داده_ با استیفاء و مطالبه، هموار خواهند نمود، ناامید شد.
نکته اینکه؛ یک سیاستورز زیرک، در هر مخمصه و مسألهای، خرَد خود را وَرز میدهد؛ نه رفتار خود را دَرز. اولی، وی را به فکر نوین میرساند، ولی دومی او را _به زبان کشکولی_ به مرز اوین!
۱۶ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
رفتار فاطمی (۱)
بهنام خدا. سلام. سالها پیش وقتی کتاب محققانه و بسیار اثرگذار مرحوم سید جعفر شهیدی یعنی زندگانی فاطمه زهرا _سلامالله علیها_ را میخواندم، درسهای زیادی از آن بانوی نمونهی انسانیت در آن دیدم که آن حضرت مظهر تامّ آن بوده. یکی از آن درسها این بوده که حضرت زهرا (س) همهگونه رنجها، نداشتنها و زخمزبانها را برای حفظ مکتب و عزّت سلسلهی عترت، در خود فرو میخورد؛ اما در برابر تمام ستمها و حقپوشیها فریاد بر میآورد و حتی علیهی حاکم وقت قیام کرد، از خانه به کوچه گذر کرد، به مسجد رفت و سخنرانی سیاسی و توحیدی ایراد فرمود و خطبهای ماندگار خواند. که این رفتار خانوادگی، سیاسی و فکریاش الگو و اُسوه مانده است.
ابوالمجد مجدود بن آدم، مشهور به حکیم سنائی در تلمیح زیر چه زیبا و حکیمانه سروده:
تو چنان زی که بمیری برَهی
نه چنان چون تو بمیری برَهند
(منبع)
یعنی چنان زندگی کنیم که وقتی مرگ سراغ ما آمد واقعاً از زشتیها رها و رستگار باشیم. نه آنچنان زندگی داشته باشیم که مردم با مُردنِ ما احساس رهایی و آرامش و خلاصی کنند!
سنائی به استناد به سخن امام علی (ع) این بیت را نگاشت.
"خالِطُوا النَّاسَ مُخالَطَهً إن مُتُّم مَعَها بَکَوا عَلیکُم و إن عِشتُم حَنُّوا إلیکُم"
با مردم آنگونه معاشرت کنید که اگر مُردید بر شما اشک بریزند و اگر زنده ماندید با اشتیاق بهسوی شما بیایند."
(نهج البلاغه، حکمت 10) (منبع)
و فاطمه _که به قول قشنگ علی شریعتی_ فاطمه است، یک نمونهی اعلا از چنین انسانهاییست که مولا امام علی (ع) حکمتگویی و رازدانی کرده است و نشانی آنان را به ما داده است. و همچنان برای فاطمه _اُمّ الائمه_ هم اشک فراق است و هم اشتیاق دیدار.
ادامه، فردا...
۱۷ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
رفتار فاطمی (۲)
به نام خدا. سلام. در قسمت دوم نوشتار رفتار فاطمی، یکی از سخنان مهم آن کوثر هدایت و منادی عدالت را تقدیم میکنم.
حضرت فاطمه زهرا _سلامالله علیها_ فرمودند: «کسی که عبادت خالص خود را به خداوند متعال تقدیم میکند (و فقط برای رضای او عمل میکند) خداوند نیز بهترین مصلحت خود را بر او نازل میکند.»
۱۸ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
تحلیل سیاسی
اقناع و قلمرو
به نام خدا. سلام. یورگن استوک _دبیرکل پلیس بینالملل_ دو روز پیش _۱۶ بهمن ۱۳۹۷_ سخنی در بارهی جنگجویان داعش (= مشهور به دولت اسلامی عراق و شام) گفته که از نظر من، دارای اهمیت خبری و نیازمند توجه و تحلیل است. او گفت:
"بسیاری از پیکارجویان خارجی که برای پیوستن به داعش به عراق و سوریه رفته بودند، به کشورهایشان برگشتند... ما بانک اطلاعاتی از پیکارجویان تروریست در دست داریم... اکنون اطلاعات بیش از ۵۰ هزار پیکارجو در این بانک اطلاعاتی موجود است که در سراسر جهان پراکنده شدهاند... اگر نظارت و فشار بر این گروهها ادامه نیابد، آنها میتوانند ظرف شش تا دوازده ماه صاحب قلمرو شوند. (کد خبر: 747212) (منبع)
تحلیل من:
۱. مغربزمین همیشه کوشیده، ماجراجویان را در بیرون از قلمرو خود، به ستیزه و درگیری دائمی مشغول کند؛ مانند تزی که ولادیمیر پوتین در جمهوری چچن عملیاتی کرد؛ یعنی مسلمانان معارض را با سرکوب خشن از قلمرو روس دور ساخت، و آنها مجبور شدند برای بقا، به داعش _در عراق و سوریه_ بپیوندند.
۲. در علم سیاست چهار عنصر اساسی وقتی باهم یکجا قرار گیرند، کشور تأسیس میشود: جمعیت، سرزمین، حکومت، حاکمیت. و داعش چون عنصر اساسی سرزمین (=قلمرو) را از دست داد، به لحاظ کشوری و دولت رسمی، فرو پاشید اما تفکر و استعداد جنبش و جنگجوییاش حفظ ماند.
۳. ایران از همان زمانِ فروپاشی رسمی داعش، با رصد دقیق منطقهای و دسترسی به اطلاعات استراتژیک، با حدّت و شدّت هرگونه جنبوجوش این تفکر و جنبش جنگطلب مخاطرهانگیز را در مرزها میکاوَد، تا عنصر دوم یعنی هیچگونه قلمروی شکل نگیرد.
۴. ایران کشوری پُرهمسایه است، (=با بیش از ۱۵ همسایه + ناوها و پایگاههای منطقه) این ویژگی عجیب ژئوپلتیک، میتواند هم تهدید باشد، و هم یک فرصت بزرگ. اگر سیاست تعامل جهانی و منطقهای بههمراه راهبرد مقاومت و عقلانیت در برابر مخاصمات همزمان پیش برود، امنیت پایدار ایران با منافع ملی پیوند میخورد، در غیر این صورت، کشورهای خصم، روی این جنبش خونریز علیهی ایران حساب ویژه باز میکنند.
۵. از نظر کشورهای خصم، هم خرید ۱۵۰۰ کامپیوتر برای آن سازمان مریم رجوی مستقر در قلمرو داخلی تیرانای آلبانی کاربرد دارد و هم ایجاد قلمرو برای داعش. زیرا در روابط بینالملل هر مقابلهای، همزمان محتاج هم اقناع است و هم قدرت.
نکته اما: اقناع _که گرانیگاه علم ارتباطات است_ میتواند از طریق شایعهسازی و عملیات روانی پیش برود، ولی قدرت، از طریق سرزمین و قلمرو، ولو موقّت و محدود. که ایران اخیراً بر پایشِ این گزینهی راهبردی، با هدف مقابله و خنثیسازی، با بهکارگیری بیشترین توان اطلاعاتی و رزمی افزود.
۱۸ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
رفتار فاطمی (۳)
بهنام خدا. سلام. ایرانیان به دلیل روح عدالتجویانه، بیش از سایر ملل به امام علی (ع) پیشوای پارسایان و رهبر عدالتخواهان، ارادت ویژه و اعتقاد راسخ دارند. بهتر دیدم در ایام مصائب و تجلیل فاطمیه، در قسمت سوم رفتار فاطمی، علی _مولای موحّدان_ را از زبان حضرت فاطمه زهرا _سلامالله علیها_ در دلها یادآوری نمایم.
آن حضرت، امام علی _علیهالسّلام_ را اینگونه معرفی کردهاند:
"او پیشوایى الهى و ربّانىست، تجسّم نور و روشنایىست، مرکز توجّهی تمامى موجودات و عارفان است، فرزندى پاک از خانواده پاکان مىباشد، گویندهاى حقّگو و هدایتگر است، او مرکز و محور امامت و رهبریت است."
۱۹ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
تفسیر یک خبر مهم
بهنام خدا. سلام. دیشب از سایتی باخبر شدم در نشست خبررسانی فیلم «سمفونی نهم»، دربارهی لزوم تشکیل «مجمع تشخیص مصلحت وطن» در کنار «مجمع تشخیص مصلحت نظام" سخن بهمیان آمد. (منبع)
در این پست کوتاه و تفسیریام، خواستم نظرم را در اینباره _که پدیدهای بکر و نوین است_ گفته باشم:
۱. وطن ظرف است، نظام مظروف. پس، تا ظرف را سالم و باگنجایش نگه نداریم، مظروف بیمکان میماند و در ظرف جای نمیگیرد.
۲. از نظر من، دو دسته، صدمهرسان هستند: یکی آنانی که اسلام در ایران را بهتمامه میکوبند. دوم آنانی که ایرانِ پیش از اسلام و تمدن دیرپا و مانای ایرانیان را بهتمامه پس میزنند.
۳. غم میخورم، درد میشکم وقتی طرز لباس، نوع فرهنگ، آداب خودباختگی برخی شهروندان را مشاهده میکنم که اساساً هیچ نشانی از ایرانیبودن در آن دیده نمیشود و یکسره تقلیدی و تبلیغیست. وطن را بیش از هر چیز، از ظاهر، پوشش، ادب و خرد، باید سالم و کامل نگه داشت.
۴. بلی؛ تز و سازوارهی "مجمع تشخیص مصلحت وطن" را امری طبیعی و ضرور میدانم. از پاسداشت زبان پارسی گرفته، تا لباس و آداب. از احترام به جلوههای تمدنی و اندیشهای گرفته تا اقتباس و انتخاب. از تفکر ایرانی گرفته تا مکتب اسلامی. همگی، مصلحت وطن است. بلکه من فراتر میروم، میگویم باید در کنار مجمع تشخیص مصلحت نظام، "مجمع تشخیص حقیقت ایران" راهاندازی شود. حقیقت و مصلحت باهم پیش میروند.
۵. تفسیرم را با سه نگرش ناب ایرانیان، گره میزنم و سفت میبندم که شُل نگیریم:
پندار نیک = یعنی حتی خیال هم باید پاک باشد.
گفتار نیک = یعنی سخن انسان باید پاکیزه باشد.
کردار نیک = یعنی رفتار آدمی باید نیکو و پسندیده باشد.
و ایرانیان با همین سرمایهی سهگانهی فلسفی، زیستی و هویتی، اسلام را پذیرا شدند، به آن مکتب خدمات دادند، و از آن مکتب مبین خدمات و حسنات برگرفتند. و میان ایران و اسلام، روابط متقابل برقرار شد، که همچنان درخشان و تابان است. ایران، جایی برای اسلام. و اسلام آموزهایی وحیانی و رستگارساز برای ایران و ایرانیان.
سخن در این باره زیاد دارم، اما، زیادنویسی در مدرسهی فکرت، جای ندارد.
۱۹ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)