مدرسه فکرت ۱۰۴
پیامهایم
در مدرسه فکرت
قسمت صد و چهارم
کامنت ها مشاهده شود:
،،
تذکر مدیر
آشیخ محمدرضا احمدی
استاد من هستی باش. حتی بالای سرم جا داری. اما من مدیری نیستم که به هیچ احدی اجازهی دخالت در کار مدیر بکند. البته نقد و نظر و رایزنی را خیلی هم مناسب عقلانیت میدانم. با این توضیح: لطف کن در امور مدیر تصرف نکن.
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
،،
حاج علی
واقعاً این را خبر نداشتم!
تو همسایهی دیوار به دیوار ایشانی در تنگهی اسحاق آهنگر
،،
پس مثل گل کلَم، با شیخ مالک دوستداشتنی من، پیچ در پیچی حاج علی چلویی ولایی!
،،
حاج علی بدان
اول سلام. دوم این است که: من هماناندازه برای آقا خامنهای حق قائلم که سخنان خود را بگویند، هماناندازه هم حق قائلم مخالفان و منتقدان هم سخن برانند و آزادی و امکانات بیت المال مساوی بین همهی ملت تقسیم شود. مثال: شما مسئول پرسابقهی تکیه و مسجد بالا، آیا به من فرصت میدهید پشت تریبون قرار گیرم، مذاکره با آمریکا را از سوی دو جناح توضیح دهم؟ تو چندآتشه هستی، ولی واقعاً برای مردم هم حق برابر قائل شو. شما و حاکمیت عین حزب کمونیست شوروی سابق دارید، به سمت توتالیتر پرتاب میشوید. حتی شدید. من میدانم تو رزمندهای، فدایی اسلام هستی، ولی مگر همهی مردم باید عین پادگان به مقامات بالا سان بدن؟
،،
آشیخ جوادآقا سلام
من حضرت عالی را خلف خلیق شِخاحمدعموی بزرگ ما میدانم. تازیانه هم بر پیکرم بزنی، آخ نمیگویم. بر من اختیار داری. وصیت اکید مادرم دخترعموی شماست، به ما که آق شخ جواد پارهی تن من است. به دیدارش که میآمدید در بیت ما، تا یک ماه انرژی داشت. از داوری شما روی خودم، هیچ نگرانییی ندارم. احترامت بر من اوجب واجبات است. شاگردت: ابراهیم. ولی بدان، یک ورق از تاریخ سیاسی دارابکلا نمیدانی. چون یا مشهد بودی، یا قزوین، یا تهران. در پایینمسجد بیا با هم روی این جور موارد مناظرهی عمومی کنیم. ابراهیم
،،
جلیلآقا سلام
مرا که حتی با خیزران بزنند، دردم نمیآید. چون پدرم میگفت به من: «خَلِه پوستکلفتی تِه»! این، تنها خشم پدرم با من بود. ولی سه ثانیه بعد خندهاش میگرفت. حالا درین صحن حتی آنان که مرا ماشهدار میزنند، یقین کن، حتی لک میافتد روی پوستم، چه رسد خَش.
،،
سلام مرد قریبالاجتهاد حوزه آشیخ مالک نمیدانستم طلبهی حوزه هم اینمقدار تقلیدوار تعلیم میگیرد. پس کو آن اجتهادت؟ شما که از دانشآموز دبستان هم داری تقلیدیتر رفتار میکنی درین مورد. آقا شما خودت یک روحانی صاحب فکری، چیه دنبالروِ کورکورانه رفتار میکنی.
،،
تذکر مدیر
نوع مباحثهی جنابان آشیخ مالک رجبی و آقامحمد عبدی، از معیار یک گفتوگوی سالم بیرون افتاد. لطف کنید هر دو، شخصیگوییهای خودتان را به صفحهی شخصی چت خودتان منتقل کنید و صحن را مکدّر به کدِرگوییهای خودتان نسبت به همدیگر آلوده نکنید. تمام.
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
،،
سلام جناب آقای مهندس محمد عبدی
در پاسخ به سؤال آن جناب، باید با قاطعیت بگویم، هر دو شعبهی مدرسه، باز، خواهد ماند. حتی ثبتنام ممتد روزانه و شبانه براب ورود به هر دو شعبه دائر است.
،،
سلام جناب حجت الاسلام باقریان
درد سر را برای هدف برتر، بردبارانه تحمل کنید. حتماً در شعبهی واتساپ مدرسه فکرت قلم بزنید. اعضایی در آن شعبه هستند، که هرگز ایتا نمیآیند. شما هم مفسر دین و معارف اهل بیت علیهم السلام هستید. پس هر دو شعبه حضور فعال داشته باشید. اصرار دارم آن فقیه پارسا چنین کنند. من هر دو شعبه را سر پا نگه میدارم. بنای انحلال اصلاً در سرم نبود. آنچه پخش کردند، شایعهسازی عوامانه بیش نبود. درود.
،،
امیرجناب سلام
تو اغلب حرفهای مرا عمدی یا سهوی وارونه میسازی. نکن این کار رو. من همواره جمع متضاد را جای مباحثه میدانم، مثلاً حوزه، سالها بشینند با هم هی ضرب ضربا ضربوا یا قال قیل یقول کنند، گرهگشا نیست که نیست. شعبهی واتساپ مدرسه فکرت اتفاقاً اصلاً یک دست نیست. همین آقا صدرالدین آفاقی خیلی هم فعال در آن شعبه دارد با افکار مخالف فکر خود، محاجه میکند و طرح مسئله. بگذرم. از سمت خواستی حرف نقل کنی، لطف کن سخنان مرا وارونه نکن. ارادت. برو گوشی بخر بیا شعبهی واتساپ مدرسه فکرت.
،،
امیر حاشیه نرو آن پولتو خرج کن. گوشی نو بخر، سازمانگر مدرن داشته باشه، واتساپ را بذار داخلش، بدو بیا آن شعبه، جای اصوللولوگرایی تو خالیه! کشکولی
،،
استاد باقریان سلام دوباره
من خودم مدرسه فکرت را نخستین بار در تلگرام تأسیس کرده بودم. چه کنیم حاکمیت به ملت زور میگوید بهترین پیامرسان را بست به روی مردم ایران،
،،
آشیخ محمدرضا سلام
شاگرد با استاد میپیچد. پس وقتی با تو میپیچم، یعنی دارم پیشگاه آن استادم شاگردی میکنم. من تا مدتی سرم شلوغ است. ممکن است نتوانم، با آن جناب همچنان گلاویز! شوم. شعبهی واتساپ مدرسه فکرت را که تحکیم کردم، بازم بیشتر این صحن با شما در میآمیزم!
،،
امیرجناب سلام سوم
عالی است طرز نگاهات. بَجم بِرو.
بَجم بِرو: ای فارسیزبانان یعنی بجُنب بیا.
،،
آقا صدر سلام دیگر. عالی و منطقی فکر کردی. ممنونم. با تو چقدر اختلاف نظر دارم؟ خودت میدانی زیاد. ولی هنوز نشده گروهی راه اندازم در هر پیامرسان که باشد، ولی تو را دعوت نکنم. این فکر که همه باید یک فکر باشند یک گروه، هرگز متتقل کنندهی افکار نمیشود. سپاس. زیارت کن برام مشهدمقدس ما را.
،،
حاج علی چلویی رخف من سلام
مرا متلک نکن. واتساپ را نصب کن، دورهی خرزنجیر گذشت! چماق هم دیگر خراطی بگو نکنن! اثر ندارد. بیا آن شعبهی مدرسه فکرت هم باش.
،،
باز تو آشیخ مالک وچه وچه حرف زدی که! کشکولی. پیروز چیه؟ افکار با هم تعاطی و تضارب میکنند. دوستانه و سازنده. ممنونم ازت شیخ دوستداشتنی من.
،،
حاج علی: بخدا هرچند مریض ودرمانده ام اما درمقابل ضدانقلاب ورهبری همان بسیجی سال شصتم که قاضی راگروکان گرفتیم اگرجان مارابگیرند بعدا حضوری قضیه گروگان گیری قاضی راتعریف میکنم که در دادگاه ساری قاضی راگروکان گرفتیم خداراشاهد میگیرم نمی خواستم دیگر مطبی بنویسم فقط بگویم چون دیدم درگروه اکثرا دارند درگنایه هم شده ّبه رهبر مظلومان حمله کنند ومدیر انقلابی پاسدار انقلابمان انگار نه انگار که افراد ازخط قرمزها عبورمی کنند پاسداری که با ندای رهبر در جبهه حضور پیدا کرد وبادشمنان جنگید عزیز دلم این کجا وان کجا پاسداررنگ عوض نمی کند خون دید جان دادن دید پرپر شدن دید
،،
آشیخ مالک
سلام و سپاس. من منتقد سرسخت دو جناح پر عیب و ایراد راست و چپ هر دو هستم. بارها هم نقدشان کردم. تفکرات هر دو جناح را. شما آشیخ مالک دارای اجتهاد میخوانی، از خودت تولید محتوای دینی کن. همش داری از چهرههای راستی و حاکمیتی تقلید میکنی، حتی بیشتر وقتها غُلو میکنی در ستایش آنان. عیب دارد برات. ارادت: ابراهیم
،،
جواب به متن حاج علی
حاج علی سلام
به قاطعیت میگویم آقای خامنهای را روشنفکرترین روحانی میدانستم از همهی آنان پیشروتر. او تنها روحانییی بود که دوست همنشین دکتر علی شریعتی بود. حتی آنقدر به هم نزدیک بودند، که آیت الله شیخ محمد تقی مصباح یزدی شما راستیها چندآتشه! آنقدر مخالف دکتر علی شریعتی و سیدعلی خامنهای بود، با هر دو لج افتاده بود. آقاخامنهای را «شریعتی معمم» لقب داده بود. منظورش این بود آقاخامنهای همان دکتر علی شریعتی است ولی عمامه سرش است. آقاخامنهای را طرز فکر راستیهای مصباحی دارند تخریب میکنند. حرف دارم، باشه حضورا" نشست تشکیل بده من هم باشم. چرا مرا در نشستهای خودتان دعوت نمیکنی؟ لابد یا میترسین یا مرا منحرف میدانند. بگذرم. حاج علی تو خودت میدانی من چقدر به تو احترام میگذارم،
،،
محمد عبدی سلام
رفیق، گواهی میدهم آشیخ مالک استقلال مالی دارد. ارث هم به او زیاد رسیده. مادر و پدرش براش خیلی تلاش مالی کردند. الحمدُ لله تمکن مالی دارد، وابسته به سهم ام ام علیهالسلام نیست. تلاشگر بسیار خسته ناپذیر هم هست. فقط عیبش این است، اجتهاد خود را پاس نمیدارد، تقلید میکند از چهرههای افراطی راستیها.
،،
حاج علی: سلام خوب یگی دیگربه من زدی چند آتشه قبلا بهت گفتم فقط ولایتیم نه یگ کلمه کم ولا غیر بخدا جانم فدای رهبرم برای دفاع از رهبرم گفته باشی بلی دوآتشه کم است
یک قدم تا متن کتاب
رفیق سالیان درازم جناب جعفر آهنگر دست به نگارش تاریخ شفاهی دارابکلا زده است. باری؛ بخش نخست این کار علمی را به سرانجام رسانیده و به زیور چاپ رفته و برگهای تاریخ محل با نوشتهی وی رنگ روایت گرفته است و ممکن است در آینده مورد اقبال نسل بعدی قرار گیرد. درین میان نمیتوان کتمان کرد که آقای جعفر آهنگر هم از نقش خود در صحنه میگوید و هم به عنوان نویسنده، روایتگری میکند. ایشان میداند روایتگر امانت بر گردن دارد تا آنچه از دیگران طی مصاحبه و مشورت میگیرد بدون کم و زیاد باید منتقل کند. این امتیاز، میتواند این کتاب دومش را در گذر سالیان دستخوش بیاعتمادی نکند. از دید من جعفر سه ویژگی را درین اثر مد نظر قرار داد: یک. ذهن خلاقش که کم پیش میآید در تندباد حوادث به نسیانی روَد. دو. رعایت چارچوب تحقیق که همواره دست به مشورت میزند تا کمتر، نقیضه و نقیصه روایتگری وی را مخدوش کند. سه. به آبادانی و رشد روستا توجه دارد و مدتی در مقام مسئول با عملکرد توسعهگرایانه بر سختیهای کار، فائق آمد و از وی به عنوان فردی مطلع بار آوُرد که خود اطلاعات انبوهاش منبعی برای استنادات است. از جعفر برای این عزم علمی و دانشی خشنودم. انتظار دارم حتی یک خط تاریخ را جابجا نکند؛ جابجاکردن تاریخ بر کسانی میآید که قصد کردهاند مردم را از بیان رویدادهای صحیح به سمت تاریخنویسی دستوری یا چاپلوسی هُل دهند. چاپ اثر علمی آنگاه درست است که از روش علمی و نقل غیرمداخلانه و تحلیل ژرفانه برخوردار شود. برای جعفر، ماندن در راه مردم را آروزمندم و از ایمان و سایهی آن بر سرش، حالی اطمینانبخش به من دست میدهد. ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ از ناچیز روزگار: ابراهیم
پس سوریهی شما کو؟!
نگارش ۱ ، ۱۲ ، ۱۴۰۳
آقای امیرعلی حاجیزاده از فرماندهان ارشد سپاه، امروز در عصر ایران خواندم که گفت:
«هیچ کس نباید از تهدیدات خارجی نگران باشد و تأکید کرد که توان دفاعی کشور روز به روز افزایش مییابد.»
شخصاً برای این شخصیت مهم کشور احترام میگذارم، اما درین جملهاش ایراد هست. مردم چرا نگران نباشند آقای امیرعلی سردار سپاه؟! حال آنکه، ایران، در سوریه به این روز افتاد و در لبنان به آن روز؟ کشور را باید از گُسل رویارویی مهلک بیرون بُرد. به میل مردم به عنوان معیار حکومتداری توجه کنید، که نمیکنید. البته تقصیر شما نیست، مجبورید چنین چیزهایی بگید.
خاطره: روزی یک امامجمعهی بِرمِهدوک! (=گریان) در خطبهی جمعهی پایتخت گفته بود: تحریم بد است. چندی نگذشت. همو، باز خطبه خوانْد و ایندفعه گفت: تحریم خیلی هم برکت دارد و نمعت است!
میدانید چرا او سریع دگِش (=عوض) شد؟ چون از «بیت»، سخنرانییی تازه، به صدا و سیما برده شده بود و در آن، سخن بر روی اثرات مثبت تحریم دلیل اقامه شده بود.
حالا حاجیزادهی باسواد و اهل دانش، اگر ذرهای چیزی خلاف «بیت» بگوید، من احتمال میدهم جایش نشستن کنار آقای حسین اعلایی است! پایان متن ۳ دامنه.
،،
عکس برف
اشتباه نشود؛ این جا کوه آلپ سوئیس نیست، زغالانبار جنگل دارابکلاست. کاری از آقاحمیدرضا. ای حمید درود که معصومت خبرمان داد آمدی به بخش. برگرد که باز هم باهم در زغالانبار و چلکاچین بگردیم. آمین. ابراهیم. در طلب شفای تو و آق سید اسماعیل شفیعی.
،،
جناب مهندس مقتدایی سلام
من هم از خیلیها خواستم به جای این «جمهوری اسلامی» فعلی، بگویند «جمهوری مصباحی». چون خود نظام دارد دامن میزند آیت الله محمدتقی مصباح یزدی ایدئولک حکومت دینی است. پس، پخش این حرفم که عمدی آن را وضع کردم، به نظرم نوعی شرکت در بیدارگری است. ممنونم.
،،
پرسش دوم مدرسه فکرت شعبهی واتساپ:
بر پایهی جواب من به جناب آقای اسماعیل آفاقی، در چند پست بالاتر، و تأیید جناب مهندس مهدی مقتدایی درین مورد، پیشنهاد وی را به عنوان نظرسنجی در هِدر مدرسه فکرت سنجاق میکنم. شرکت درین پرسش، اختیاری است.
،،
جناب احمدآقا اللهوردیزاده سلام
قدم و قلم شما همواره برای مسائل روز و موضوعات دانشی، مفید و قابل خواندن بوده و هست.
،،
آقا صدر آفاقی سلام
ممنونم متن مرا مورد نقادی قرار دادی. دیدگاه من فرق دارد. از نظر من حکومت در کوی دانشگاه به دانشجویان ستم کرد.
۱. قتلهای زنجیرهای با وزرات حجتالاسلام دری نجفآبادی رخ داد.
۲. روزنامه «سلام» افشاگری کرد دست سعید امامی در کار است.
۳. حکومت فرمان داد روزنامه سلام را توقیف کنند.
۴. دانشجویان اعتراض کردند به تعطیلی سلام تنها روزنامه غیردولتی سال ۱۳۷۸
۵. حکومت توسط خودسرهای مسلح به کوی دانشگاه تهران (من هم سال ۱۳۷۲ در آن خوابگاه دانشجویی دو سال بودم) یورش بردند و کاری مرتکب شدند که خود آقاخامنهای در جمله آن را جنایت خواند. بگذرم آقا صدرالدین. اتفاقات در «جمهوری مصباحی» به شیوهی صداسیما و هادیان سیاسی سپاه و حلقهی صالحین بسیج مستضعفین یک جور تحلیل میخورَد، همان رخدادها در جاهای دیگر طوری دگر. شما هر طور راحتی، سر بینش و تفسیر خود باشید. ایران پر از آجر نیست که راکد روی هم کوفا شوند، ایران پر است از انسان که هر شهروند خود یک فرد است و اگر بخواهد میتواند بشود متفکر. با ارادت. مشهد زیارت یادت نرود. من ساده مینویسم. چون تاریخ را باید ساده روایت کرد، نه پیچیده و پرلغت. ادبیات خودت هم خوب است.
،،
جناب مهندس محمد رحیمی رفیق گرامی و طولانی من سلام آنچه تو را به پلکان ترقی رسانَد، همان مایهی مباهات من هم میباشد. مردِ شایسته، این ارتقای بایسته، گوارایت. به مردم، به مردم، به مردم، پیوند داشته باش. خدا از خدمت به مخلوق خود، خشنود است. درود. برادرت: دامنه
،،
پاسخم به پرسش ۲ مدرسه فکرت شعبهی واتساپ
به انقلاب اسلامی بر پایهی سال ۱۳۵۷ باور راسخ دارم، اما «جمهوری اسلامی» از زمانی به بعد از آن چارچوب انصراف داد و در بیشتر جهتها به فساد و انحراف سواری داد. اینک «جمهوری اسلامی» به «جمهوری مصباحی» شباهت گرفت. و رأی به چنین جمهوریی که مقتدایش آیت الله محمد تقی مصباح یزدی باشد، انهدام انقلاب اسلامی محسوب میشود. دامنه
،،
جناب مهندس مقتدایی سلام
من هم از خیلیها خواستم به جای این «جمهوری اسلامی» فعلی، بگویند «جمهوری مصباحی». چون خود نظام دارد دامن میزند آیت الله محمدتقی مصباح یزدی ایدئولک حکومت دینی است. پس، پخش این حرفم که عمدی آن را وضع کردم، به نظرم نوعی شرکت در بیدارگری است. ممنونم.
،،
سلام بر حمید من
بر سید تقی
بر اسحاق
سپاس
دلم شاد شد
لحظات پیش
بیمارستان بوعلی
آق سید تقی به صفحهام فرستاد. خدایا شکر
حمیدرضا لبخندت در کامم جای گرفت،
،،
جناب حاج سیدمحسنآقا سلام
من هم با احساسات پاک شما و روح انقلابیگری صادقانهات کاملاً همپویه هستم. اما آقامحسن سجادی گرامی، جمهوری اسلامی را، آخوندهایی دنیادوست دیروقتیست آفت زدند. اینک من بر خلاف نظر شما ـکه برایم احترامآمیز هستید- نظرم این است جمهوری اسلامی تبدیل شد به جمهوری مصباحی. امید است حکومت سر عقل آید، به انقلاب اسلامی رجعت کند و مردم را با خود موافق. ارادت دارم حاج سیدمحسن.
،،
جناب علی غلامینژاد سلام
نشد، علیآقا. جملهی مرا تحریف نکن. من گفتم جمهوری اسلامی که به «جمهوری مصباحی» بدل شد، تأییدش یعنی انهدام انقلاب اسلامی. فرق است میان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی. انقلاب اسلامی پایههای تفکر مردم ایران برای مبارزه با سلطنت و هر نوعی از استبداد، بود. علیآقای گرامی، خودت هم میدانی چه کردند با این جمهوری اسلامی. خدا کند عقل پیشه شود و مردم ملاک هر سیاست و راهی محسوب شوند. حکومت که به مردمش پشت کند، خود را از اصل حاکمیت که ارادهی ملت است، تهی میکند. ممنونم از نقد و بررسیات و خندیدم به آن شوخیات. خصوصا" که حالا آق سید تقی و اسحاق آهنگر رفتند پیش آق حمید که خبر مسرّتبخشی بود منتقل شد به بخش.
نگارش دامنه ۱۳ ، ۱ ، ۱۴۰۴
یکی از کتابهایی که بُزاق مرا صدچندان میکند، محیط دهن روحم را خیس، کتاب «صد میدان» خواجه عبدا... انصاری است. امرو همه، سر، سیر، سور و سیرت را سوی «سیزدهبهدر» سمتگیری کردند. کی حوصله برای خوندن متنم میذاره، پس جمله گویم و بار و بندل جمع کنم راهی دستجرد شوم از آنجا به تفرِش. پیر هرات در ص ۷ صد میدان گوید:
از آشنایی تا دوستداری، هزار مقام است.
لابد در هر مقام (=پله) هزارها حرف و دغدغه. من البته هر گاه از گام آشنایی به مقام دوستداری میرسم؛ هم نمک میشناسم، هم نمکدان. مهتر از آن، هم نمکپاش. خدایا مرا از مقام دوستداری به پلهی نخستِ آشنایی، رجعت نگردان. گُذارَم ای خدا در همان مقام دوستداری پیشت بمانم. خانم دکتر سیده سهیلا موسوی سیرجانی کتاب را حرفهای به فارسی برگردان کرد.
پاسخ دوم من
به آشیخ جوادآقا آفاقی در مدرسه فکرت شعبهی ایتا:
دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
،،
حجت الاسلام آشیخ جوادآقا سلام
با سپاس از پاسخ و احترام فراوان به آن مقام.
۱. شما روایات را همینطور نقل قول میکنی که متن را مرا نقل کردهای؟! کجای متن من نوشته شده است «مرحوم آیت الله دارابکلائی ضد امام خمینی بود» که از شما از خود در آوردید؟ گفتم قبول نداشت. مگر هر قبولنداشتنی به معنای ضدیت است. حتی اگر ضد هم بود، ایرادی ندارد. عیبی بر او بار نبود. برای من هیچ فرقی ندارد کسی امام خمینی را قبول دارد یا ندارد. ملاک من این چیزها نیست.
۲. والد ماجد شما نه شاه بود و نه مرجع. یک روحانی مردمی بود و دارای شخصیت محبوب اجتماعی. دارای خدمات و حسنات بیشمار. اما هیچ دلیلی مرا وا نمیدارد در برابر هیچ روحانییی نه رمه باشم و نه جسارت مرتکب شوم. پدرتان مواضع معلومی داشت، من هم موظف نبودم مقلد کسی باشم. احترام ایشان بر ما لازم بود و بر من لازمتر. اما اگر منظورت این است من باید مریدش میبودم سخت در اشتباهی.
در ضمن تا کنون تِ گوش پلی را پِر نکردن، ازین پس هم سعی کن چنین باش. از تاب و توان آن فامیل خوش خُلق بسیار متنعم هستم. غازکلدسچو هم بگیری مِ کینگدربن را تپچو بگیری، من ازت متواری نمیشوم. چون از نوع آخوندهای پاک هستی. مواظب باش خریده نشی! التماس تفکر. ابراهیم و ارادت.
متن پاسخ حجت الاسلام آشیخ جوادآقا آفاقی
که به آن پاسخ گفتم:
سلام علیکم
جناب آقاابراهیم
ممنونم. خدا را شکر که دست کم در نوشته جدیدکمی از منش کدخدایی بیرون آمدید و از این جهت بسیارممنونم.
آنچه در مورد دیدگاه مرحوم آیت الله دارابکلایی نسبت به امام راحل نقل شد قابل اعتماد نیست؛ چون ده ها شاهدکه خودم بررسی کردم خلاف آن را ثابت می کند؛ از جمله:
۱. حضور آن عالم وارسته در پای صندوق رای ۱۲ فروردین سال ۵۷؛
۲. حضور آن عالم متقی در یکی از جبهه ها در ایام جنگ تحمیلی؛و..
بی تردید؛ اگر وی معتقد به امام (ره) نبود؛ نه در رای گیری شرکت می نمود و نه در جبهه حضور مییافت ونه به فرزندان خویش حتی اجازه حضوردرراهپیمایی روزهای اوج انقلاب رامیداد. خودم وشایدجنابعالی هم شاهد حضور فرزندان آن مرحوم درهمه راهپیماییهای قبل ازپیروزی بوده ایم.
۳. اگر مرحوم آیت الله دارابکلائی ضد امام خمینی بود و آن بزرگوار را قبول نداشت پس چگونه تمامی روحانیون دست پرورده او (پسران؛ دامادها؛ شاگردان حوزوی و...) از باورمندان به امام خمینی بوده و می باشند؛ و...
تقاضایم اینست راضی نشو خاطرات از برخوردهای گذشته نسبت به این عالم زاهد و انقلابی؛ بازگو شود؛ بگذار نسل جدید ندانند که با مرحوم پدرم و مرحوم آیت الله دارابکلائی چه کرده اید؟ و چه خون دلی را جنابعالی و برخی از هم فکرانتان نصیبشان نموده اند.خوشبختانه هنوز جمعی از مطلعین زنده اند و....
ضمنا بخش اصلی نوشته ام بی پاسخ ماند؛ و این بار نیز مثل همیشه ذهن مخاطب را به امور دیگری مشغول نموده اید.
البته کشکولی آخرمتن شما واقعا کشکولی بود. مخصوصا ماجرای عکس.
شاید واقعیت را گفته اید.
ولی راه بنده از۵۷ هرچه بوده ام همان است بدون تغییر البته کمی باشدت بیشتر ودرهمان صراط امام ره ورهبری معظم انقلاب ولی مطلقه فقیه زمان
ادام الله عزه الشریف
ان شاالله.
آقا جعفر سلام
من به نخستین متن تو که همین قسمت است فقط دست یافتم از قبل و بعد تاریخنگاری تو دربارهی دارابکلا بیاطلاعام. اما این قسمت اشاره داشتید به شبکهی متنفذ انجمنهای اسلامی و نیز روحانییی که روی منبر نام افراد را برد. اینک من دو توضیح میافزایم:
۱. نظام در ابتدای انقلاب برای پالایش سیستم شاه و گزینش تازهواردان به سیستم، شبکهی انجمن اسلامی را در سراسر کشور پدید آوُرد که بعدها این کار توسط گروه مقاومت ادامه یافت. مُهر انجمن پای تأییدهی افراد حکم وحی مُنزل را داشت، حتی نافذتر از آن! یا افراد را بدبخت میکردند، یا گشایش امورش میشدند. بگذرم. محل دارابکلا از جاهایی بود که نون خیلیها را مُهر انجمن و یا گزارشهای مخفی آن بُرید.
۲. برای این که تاریخ را شفاف کنید نام آن روحانی حجت الاسلام سید محمد شفیعی بود. که بالای منبر اسم آقای هادی آهنگر (حاجاسملهادی) معلم پیلهکو و سپس محل و آقای اصغر مهاجر (عضو اطلاعات سپاه ساری) را برد. پس از آن بود که پدرخانم این دو نفر، مرحوم حجت الاسلام حاج آقاعلی شفیعی (عمّهشی من) به واکنش شدیدالحن برخاست و جنگ لفظی مانند بمب صدا افکن بر ساحت سیاست محل. ازین جا به بعد انجمن اسلامی به دو پارهی راست و چپ تقسیم شد. بگذرم. اسناد بیشتر مسائل محل در دسترس هست.
از شما جعفر که در نگارش قلم شیوا و تقریباً فصیحی داری، تمنا دارم در بیان تاریخ سیاسی دارابکلا بیکم و کاست وارد شو و شتاب نورز و پس از رایزنیها روی هر مسئله، دست به تنظیم بزن و چاپ کن. در ضمن ذکر منبع مورد مشورتت، در نقل روایی اصالت یک تاریخنگاری است.
آقا خلیل اوسا سلام
آری، باری هم تاسوعا خونهی پدرت حاج اکبر آمدیم به اتفاق پدرخانمت دوست دیرین و متینم آقا جواد دباغیان.
راستی! روز قدس سورک، پدرت و مادرت را دیدم و احوالپرسی کردم و سراغ تو را هم گرفتم.
راستی! اسم سورک را دههی اول انقلاب کرده بودند «صبرا». نام اردوگاه فلسطینیها در لبنان. که به طنز به دارابکلا می گفتند «شتیلا» نام یک اردوگاه دیگر فلسطینیها در لبنان. صبرا و شتیلا خودت هم رفتی سوریه و لبنان و قبرس و کامبوج! بلدی که تاریخ مَهیبی در جنگهای داخلی لبنان دارد.
سلام محمدتقی
کمترین کاری بود به روح حاجقاسماحمد.
سلام محمد عبدی
یک چیز را در پردهها جا انداختی، تداوم تنازع دو تئوری فقهی خلافت و ولایت. اولی از اهل سنت دومی از بعضی روحانیت شیعه که قائل به دخالت در سیاست بودند.
علیرضا در کرج سلام
کرج ارجح را ارجع! مینویسند؟!
راستی الف روی «ارجح» خودش نمایندهی «تر» است. پس تر و ترین نمیگیرد این اسم تفضیل.
محمد عبدی سلام
امتزاج نه، استمزاج. یعنی مزهی حرف کسی را گرفتن و مزاج فرد را ارزیابیکردن.
ملالغتی: دامنه.
سلام خلیل
اگر آیت الله مرتضی مطهری الآن بود
یا اوین بود و یا مانند مهندس مهدی بازرگان مطرود و راندهی نظام. استاد مطهری گفته بود «حکومت دینی اگر پوست پلنگ بر تن کند» عین عصر کلیسا، مردم از انزجار، به مادیگرای رو میکنند. کتاب «نارسایی مفاهیم کلیسا و علل گرایش به مادیگری» اثر گرانسنگ مرتضی مطهری را این حکومت شما باید بخواند و درس بیاموزد وگرنه مردم قدرت مافوق صوت دارند در وقتش. ممنونم که کد میدی!
سلام آقا خلیل اوسا
امام خمینی خودش طی ۱۰ سال خیلی از قولهایی که به ملت داد، یا وقت نکرد صورتبندی کند و یا از آن دست شست. مثلاً در کتاب کشفالاسرار، معتقد بود سلطنت بهترین نوع حکومت در شیعه است و حتی از امام سجاد علیه السلام کد آوُرد. ولی بعد حرفش را پس گرفت. واس من کدُ مُد میده! اوسایی!
سلام محمد عبدی
من فقط خمیرآش.
آن هم خمیرش فقط دستی.
نیز دست مست تر و تمیز.
البته دستپخت کدبانوی شامخ تو، حرف ندارد، خصوص با سبزی کوهی.
جعفر آهنگر سلام
یک نشست پس در کهک بذارید!
البته شِماها که حرکت کردید سمت کهَک، من میرم سمت کهریزک!
آق شخ جواد آقا آفاقی سلام
سیزدهبهدر البته رسم بود غروبش رقص کنند. که این رسم را شِخا بِنگونه!
بِنگونه ای فارسیزبانان یعنی از بُن زدند و انداختند. عین کُندهی درخت.
خلیل سلام
دیر میکرد عبدی، تو را به جرم دروغبافی! داخل زنبیل میکردند! هنوز یاد گرفتی مانند حکومت خودتان، راستگو باشی؟!
سلام سید علی اصغر
بیا پس مرا کنارت دوک بزن ببر جایی که شُتر آن جا نمیخوابد!
آق شیخ جوادآقا آفاقی سلام
کشکولی:
امام زمان علیه السلام اگر روزی باز بیاید، همین شخا آن حضرت را نقل است پای دار میبرند! امان از دست شخا. البته خودت از شخای خوب و خوشخُلقی. بخن که آن خال صورتت تو را همش خوشگل نشون دهد. این هم مزاح غروب سیزدهبهدر به جای رقص. البته من که زورگو هستم! رقصم را کردم و تابع فتواهای ناجور شماها نیستم!
جعفر سلام
خشایار حمید لولایی
چشمک را هم بلد نیست که
از راستچِش بزند یا چپچِش!
مهندس مقتدایی سلام
پس من بروم همان دامنهی انارقلت! شما آن قلهمُله مواظب باش اکسیژن قحط نیاد!
یادآوری عام 👇
پاسخ من ب پستها پیسمَما. پایان.
رفتم تا کی بیام، هیچ معلوم نیست. ممکن است، سه هفته در صحن نباشم. در پناه خدا. ✋
مقتدایی مهدی: 🌹🌹🌹
سلام دوستان
به دلایلی؛ ماندن در گروه رو به صلاح نمیدانم، که اخراج عضو فعال و روشنگر گروه آقای مهندس شفیعی و عدم پاسخگو بودن مدیر، به دلایل این اقدام، از جمله آنهاست.
در پایان اگر مطلب و نوشته ای باعث ناراحتی دوستی گردید، عذر خواهم.
از تبادل مطلب، با همه دوستان در PV استقبال خواهم کرد.
در پایان، دوست دارم جمله استیون هاوکینگ فیزیکدان و کیهانشناس مشهور انگلیسی را به دوستان هدیه کنم،
« بزرگترین دشمن دانایی، جهل نیست، بلکه توهم دانایی است»
ارادتمند مهدی مقتدائی
🌹🌹🌹
محمد عبدی به مهدی مقتدایی:
با درود شبانگاهی هرچند حضور همه افرادی که می توانند تاثیرگذار در مباحث گروهها باشند، مغتنم است.
اما مهم تر از فعال بودن اشخاص رعایت یک سری اصولی است که پایبندی به آن موجب تقویت مباحثات و رعایت مقررات موضوعه مدیریت است.
من از اینکه سیدباقر و دکتر باقر و چند نفر دیگر در گروه نیستند عمیقا متاسفم اما بیشتر از آن پایبند به یک سری اصولیم که جمعی را جمع نگه می دارد.
فلذا بودن و یا رفتن افراد در مدرسه هر چند اختیاری است اما حذف شدن از گروه قطعا نشان دهنده عملکرد شخص در به جمع بندی رسیدن مدیریت در نبود او مفیدتر و رفع کدورتهایی است که می توان پیشگیری کرد.
جناب سیدباقر متاسفانه سماجت بسیار زیادی در زیرپا نهادن مقررات گروه به طور تعمدی داشت و یکسری مسائلی که من ترجیح می دهم بدان اشاره نکنم مدیر را مجاب کرد که علی رغم تذکرات مکرر و نادیده گرفتن و متوسل شدن به اصرار و تکرار و... حذفش کند.
البته ایشان تنها در گروه فورواردی ها آزاد بسیار مفید، فعال و همیشه حضور داشته و دارند ولی اینجا برایش مثل زندان است.
جناب مقتدایی بهتر است خود را مثل همیشه یک اصلاح طلب مستقل الفکر و آزاده نشان داده و البته که هستید و می دانید همیشه برایم استاد و بسیار واجب الاحترام بوده و خواهید بود.
سپاس از توجه ویژه شما
سید علی اصغر شفیعی دارابی: در رهگذرِ عرفان، با عمو ابراهیم و مهناز
عموابراهیم، در دلِ شبهای تار،
در جادههای بیپایانِ معرفت،
با مهنازِ مهربان،
چون دو چراغِ فروزان،
راه روشن کر
دند
برای دلهای در جستجوی نور.
در میانِ خلوصِ این سفرِ معنوی،
دست در دستِ هم،
گامها به سوی حقیقت برداشته شد،
که در هر قدم،
حکمتِ آسمانی،
آوای دلنشینِ دلهای بیدار را شنید.
مهناز، در نگاهِ عمیقِ خود
چشمهای از آرامش و فهــمِ حکیمانه دارد،
و عمو ابراهیم، در قلبِ پاک خود
رازهایی از عشق و عرفان را کشف کرده است.
ای که در این سفرِ ملکوتی
روحتان به دیدارِ حضرتِ امام
در این حریم مقدس شتافت،
یاد کنید از آنچه در دل دارید،
که در لحظههای بیکلام،
دعاهایتان،
به گوشِ خداوند رسید.
عموابراهیم،
مهنازِ عزیز،
یادِ شما در این سرزمینِ عرفانی
همچنان در دلها باقی خواهد ماند،
چون حکمتِ ازلی در سفرِ معنویتان.
یادآوری عمومی 👇
سلام آق سید علی اصغر
من هم درگذشت آشیخ مهدی رمضانی هممحلی ببخیلی خودم را به بازماندگان مخصوصاً به حاج سید حمید محمدتقی دارابی تسلیت میگویم. آشیخ مهدی از قدیم تا حد بسیار مناسبی با هم حشر و نشر داشتیم. روحش در جوار خداوند متعال آرامش گیرد.
سلام آق سید علی اصغر
آنچه من قادرم تکلُّم کنم این است تو به منِ بندهی ناچیز خدا، فوقالعاده فروتنی میورزی و من شرمشار نوشته و سیرهی تو شدم. حرفی برای ادعا ندارم. در کنارت و کنار حاج سید رسول و حسن آقا، برکنارم از بدی و انحرافات. این خاصیت رفاقت است. وگرنه رفاقت میشود ابطال اوقات.
سلسله نوشتارم با عنوان ″از خونهی کبلآخوند تا خونهی قم″ به صورت قسمت به قسمت در بخش «اعلان» مدرسه فکرت. جهت یادآوری عرض شد. درود.
سلام آق سید علی اصغر
آن جا که گفتی هر واژه دانه میشود در بستر مدرسه فکرت، بسیار امیدبخش و فضاسازانه بود. درود. قلم روان و بهدور از تکلف و پیچش لفظ، در ادبیات بود. درود.
جناب محمد عبدی سلام
خودت که همهساله مشهد را در بغل میگیری، یادت کردیم همگی. در مدرسه فکرت ملال هرگز موضوعیت ندارد. صحنی آزاد است برای بیان افکار. درود بر تمام اعضا. ممنونم از احساس مسئولیت.
سلام عموابراهیمعزیز
سخن دلنواز و لبریز از ادب و معرفتتان، جان را گرمی داد. آنچه از فروتنی فرمودید، عین بزرگواری و نگاه کریمانهی شماست. بنده لایق چنین تعاریفی نیستم، اما اگر ذرهای خیر و برکت در این رفاقت باشد، آن را از دعای خیر شما و صفای دلتان میدانم.
همراهی با بزرگوارانی چون حاج سید رسول و حسن آقا، و حضوری چون حضور شما، نعمتیست بیبدیل که آدمی را از لغزش و فراموشی بازمیدارد. کاش قدرش را بیشتر بدانیم و به اسم رفاقت، راه حقیقت را گم نکنیم. که رفیق خوب، آینهی خیر است، نه همدم غفلت.
زنده باشید به مهر و دوامدار باشید در مسیر پاکی.
آشیخ مالک سلام
گفت و گوی زیبا بین شما و آقای دکتر حسینعلی را خواندم. ممنونم از طرز مواجههی فکری. اما آیا جایی صراحت دارد برای آن دنیا هم اثر دارد؟ شنیده بودم برای مصونیت فرد در همین دنیا کارسازی میکند.
سلام جناب دکتر حسینعلی
در مسیر زمان احادیث در دست شارحین، تصرف شد و خودخواسته بدان تفسیر زدند. امامان علیهم السلام همیشه هر چه میگفتند منطبق بر عقل و بنیادهای طبیعت بود. درود
درود فراوان بر هر دو حسینعلی:
حسینعلی، شیخ مالک
حسینعلی، دکتر رمضانی
سلام فامیلم
هیج کس نمایندهی خدا نیست. خدا مستقیم با بندگان رابطه دارد. خدا فقط رسولان را خبررسان خود کرد و امامان را مفسران آن خبرها.
محمد عبدی رفیق چند و چندین سالهی من
لطف کن در این طور کار مدیر، دخالت نکن! تذکر بود. درود.
آشیخ مالک سلام
من بارها گفتم شعار رسمی حکومتی «مرگ بر ضد ولایت فقیه» یک شعار غلط و خشونت علیهی مخالفین است. مخالفین حق نظر دارند. هیج حکومتی دهن هیچ کسی را حق ندارد ببندد.
تذکر مدیر
محمد علیزاده لطف کن مقررات مدرسه فکرت را رعایت کن.
ارسال کپی در این صحن ممنوع است.
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
آق سید علی اصغر سلام
در دورهای از تاریخ مسلمین، نهضت ترجمه داشتیم. یعنی تلاش بزرگ بزرگان دینی و دانشمندان علمی جهت برگردان کردن کتابهای غیر فارسی. این فرهنگ فاخر اقتباس بود. در اقتباس آنچه درست است گرفته میشود به معنای نور و ضد تاریکی.
تذکر دوم مدیر
محمد علیزاده
لطف کن مقررات مدرسه فکرت را رعایت کن
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
مهدی مقتدایی مدرسه را ترک کرد. ایشان شاید تصور میکرد ابراهیم طالبی تابع اَمیال میشود. مدیر دهنبین به درد لای جرز میخورد. رفتی، خدا پناه تو. من برای هیج کسی که از مدرسه برود، زانو غم نمیزنم. بِسّلامت.
آقا اسماعیل آفاقی سلام
در دنیای سیاست کسی ریاست جایی از حکومت را گرفت تا قیامت پیش ملت مورد سؤال واقع میشود. هیچ کس مقدس در سیاست نیست. نظام بیخود کرد کسی را بیجهت تقدس بخشید. مردم عقل دارند و به تملقها در مورد اشخاص حکومت محل نمیگذارند.
تذکرت به آقای مهندس مهدی مقتدایی درست است محمد. سلام و ممنونم. مؤید این پستت هستم. اما منِ مدیر این مؤسسه، برای هیچ کسی که مدرسه را خود، ترک کرد، حتی حد دُم لَلِمباز، متأسف نیستم.
سلام آقا اسماعیل آفاقی
قضاوت در مورد اشخاص داخل و خارج از حکومت کاری متعلق بر مردم ایران است. مردم هم افکار متفاوت دارند. دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی به نظر من برای برخی افراد حامی خود رفتاری خارج از عدالت صورت میدهد و آن افراد را با ادبیات چاپلوس و دروغ رنگ تقدس میبخشد. راستی باند شماها که عکس آیت الله استاد مطهری و آیت الله دکتر بهشتی را در جایگاه سخنرانی خود نمیزنند، به جای آن دو نفر جدید را نصب میکنند. تِ محو آنانی! مردِم ولی بههوشن! این جمله آخری کشکولی.
دو قلب و یک قبر
من در زیارت رضوی ۲۱ قلب این دو انسان را گریان دیدم. مشهد بودیم، اما شُترشان ساربان نداشت و هی شُتر سرش را کج میکرد میرفت امامزاده باقر سر سنگ قبر سید جواد. دل این دو انسان (کِلمعصومه زنعمویی مهربونم + آق سید علی اصغر رفیق غارم) هنوز آشوب است. مرحبا به سید که نام مادر سید جواد را در سنگ قبر، اول از اسم خود نوشت. مادران را در هبج جا فراموش نکنیم، حتی تنِ سنگ قبر نامشان را شجاعانه مقدّم بداریم. دامنه.
یادآوری: بهزودی خاطرهی زیارت مشهد مقدس را خواهم نوشت؛ فشُرده و فسُرده و فوَران.
آقا اسماعیل آفاقی سلام
من در موزهای منبری بسیار بلندپایه دیده بودم. سه جا، نشیمن داشت. حکمتش این بود:
نشیمن پلهی اول را کسانی از منبریها، روضه میخواندند که سواد عادی داشتند. نشیمن پلههای وسط را منبریهایی با سواد متوسط، مینشستند وعظ می کردند. نشیمن پلههای بالای بالا را عالمان مشهور درسخوانده میرفتند مردم را موعظه میکردند.
جمهوری اسلامی شما چنان تغییر ماهیت داد، که بیسوادترین آخوندها و بیتقواترین آنان را بُرد آن پلههای بالا نشاند و آن وقت مردم را فرامیخواند به این آدمهای بیمُدل و بیقواره احترام کنند.
متوجه شدی؟ وارد هیچ کدام از دو جملهات نشدم. فقط دریچهای نو باز کردم که البته شماها شیخ احمدعمو وَچا البته -برخیها از آنها- آنقدر حکومتی شدند که انگاری جمهوری اسلامی از زُهدان چند آخوند راستگرای بدتقوای بیسواد زاده شد. درود.
سلام جناب حسن ابراهیمی
از خانم دکتر عالیه زمانی تشکر میکنم. از شما که خبررسانی کردید نیز. فقط خواستم بگویم اسم آن دبیرستان را باید کامل گفت. اسم آن دبیرستان «کمیل دباغیان» است. کمیل فرزند جوان مرحوم حاج آقا مهدی دباغیان مرد خدوم وخیّر عظیمالقدر دارابکلا بود که در رودخانه غرق شده بود و پدرش، آن زمین را هدیهی پسرش کرد. حالا نباید نام دباغیان از سر اسم کمیل بیفتد، چه بسیار اسم کمیل، اما در این دبیرستان فقط منظور کمیل دباغیان است، نامش جاوید. دامنه
مرد با مرام حسن ابراهیمی سلام
ممنونم در کسری از ثانیه، به درخواست بنده پست را حذف کردید و متن را اصلاح فرمودید. برات از جام برمیخیزم. مرد خوب محل ما. دامنه
حسن ابراهیمیدو : سلام آقای طالبی و شب به خیر
به نکته خوبی اشاره کردید ؛ عُرف در جامعه در مورد نامهایی که میشناسیم به مختصر گوییه
ولی بهتر است کاملتر بیان کنیم
ممنونم از شما🌹🌹
سلام مجدد حسن
ممنونم از اخلاق پذیرا و سازوار آن دوست فرهیخته. سپاس فراوان تقدیمت می کنم. رفیقت: دامنه
سلام رفیق
از متنت آق سید علی اصغر به این نتیجه نائل شدم:
جابجایی غیرحسودانه در قدرت یک اصل است. دموکراسی را چهرههایی که اهل کینه نیستند و خود را حق مطلق ندانند، سازگار میهن خود میکنند. من شاگرد دکتر حسین بشیریه بودم در دانشگاه تهران. ازو آموختم دموکراسی زمانی در کشورها جا میافتند که امتناع توسعه پیش نیاید. در واقع یعنی تلخی نکردن در گردش قدرت میان شایستگان. سپاس فراوان.
استاد حجت الاسلام آقا باقریان سلام
از بهترین شرحی بود که از قلم آسان شما بر جانمان جاری شد. واقعا" انسان باید به کمک کسانی بشتابد که نیازی از سرِ اضطرار پیدا کردند. اگر کمک شوند در کنار اضطرار، اضطراب بر دوش آنان بار نمیشود. خیلی لذت بردم ازین فرهنگ اهلبیتی علیهم السلام.
جناب فتحالله دهقان سلام
پیش از حملات مغولان، ایران را عقلانیت و دیانت و یگانهپرستی پر کرده بود و همین مغولها مجذوب تفکر ایرانی کرد. اینک جمهوری اسلامی به دست کسانی افتاده است، فقط کیسه دوختند برای خاندان و باند خود. عقلانیت نمانده براشان مگر چپاول مردم.
محمد عبدی دوست پژوهندهی من سلام
آقامهندس، یک چیز در آن عصر ه در قلمت همیشه شجاعانه پنهان نمانده، دستِ همدستِ آنانی بود که از حکومت دینار میستاندند و در توجیه مشروعیت سلطنت صوفیان صفوی صف میبستند. البته ملاصدرا زیر بار این تغلب و تقلب نرفت، شوکران را نوشید! تبعید شاید هم سربهنیست.
سلام مجدد جناب دکتر فتحالله دهقان
از دانش فراوانت در تاریخ این سرزمین آگاهم. سالها شنوندهی حرفهات بودم و الحمدُ لِله فردی پارسا و هوشیاری.
آشیخ مالک سلام
شما آخوندها چرا فقط در مرگ همدیگر، به صدا میآیین؟! اغلب افراد جامعه از این طرز تسلیتنویسی، تعابیر ناجوری به کار میبرند. آقا، برای همدیگر هستبود بنویسید، یادبود البته خوب است، اما عین آبی است که از بند گذشت.
به این پست حالا
البته برم یک نسکافه بنوشم، چون کَفکَتله کردم از بس تایپ نمودم. میآمش. فعلاً ✋
با درود جناب آقا ابراهیم آق مدیر
سپاس از دقت نظر شما
سعی دارم کتمان حقیقت نکنم و آنچه واقعا بود را انعکاس بدهم
حقایق دیگری را چنان نمایان می شود که تا واقعا ریشه ها را به تصویر واقعی بکشم.
بازم سپاس از توجه و دقت نظر شما
سلام علیکم جناب مدیر
بنده زمانیکه شیخ مهدی رمضانی در قید حیاة بودند خدمتشان رسیده بودم ..
تسلیت نویسی برای اینستکه چون دارابکلا نیستم تا حضوری خدمت صاحبان عزا جهت عرض تسلیت برسم در فضای مجازی تسلیت مینویسم..و برای بازماندگان و متوفی احترام قائل میشوم
جناب جلیل سلام
این متن بسیار مهم تو را میخواهم به مراکزی برسانم تا واقعاً از نقشم در کاستن این کار نکاهم. از جناب اسحاق آهنگر و آسید تقی شفیعی عموسیدهاشم میخواهم عین متن را به خانم دکتر عالیه زمانی برسانند. آقاقربانی بند ۵ متنت چنان تکاندهنده است کخ واقعاً به تعبیرم جنایت بشری است. بند یک، من واقعاً سالی فقط یک بار تست میدهم و شکر خدا یک تیم قرص هم در جیب ندارم. آن سه نتیجهی آخر بند ۶ عجیب علتیابیهایی کردی از دیاک خودرو هم عیبیابتر. دست مریزاد رفیق ازین پرداخت مهم مبهم میهن. دامنه
یادآوری عام 👇
گمانم امشب برای پاسخها و نطراتم بس باشد. چون صحن مدرسه فکرت را نباید زیاد اشغال کنم و حوصلهسَربَر شوم. پس تا پاسخهای بعدی با این خط پاسخم، خدا پناه. ✋
با درود شبانگاهی
مدیر یعنی نخ تسبیح گروه
مدیر نوشت روحیه بخش و محرک اعضاست
و معمولا دلنشین برای همه
نه حوصله سربر...
حقیقت را بیان داشتم نه...
مهندس عبدی سلام سوم
مرا واداشتی باز دستبهتایپ شوم. ممنونم از حُسن استقبال تو. بازم من رعایت میکنم، که فضای صحن را نگیرم. ممنونم. از تعبیرت به گره نخ تسبیح، حرفها دارم و خاطرهها، اما نه حالا که باشد برای فرداها.
استاد حجت الاسلام باقریان سلام
ممنونم از زیارتقبول گوبی آن حضرت صاحب نفس زکیه..
دود و بمب
گویا دانشمندان چینی به ساخت بمب هیدروژنی غیرهستهای دست یافته و حتی آزمایشش کردهاند. خبرها حکایت از آن دارد این نوع بمب از انرژی پاک، تولید میشود و کارشناسان نظامی بریناند از ″تخریب دقیق و مرگبار″ برخوردار است. تمام این خبر به زیان ایران شد که کنار قدرت موشکی، حریفان خود را در در میان خوف و رجای بمب اتم نمایش میداد. این بمب نوین چین یعنی کهنهشدن بمب اتم و هلاک تمام هزینهها و تز خوفافکنی با بمب اتم. جهان راه تسلیح نوینی طی میکند و تقریباً تمام سرمایهگذاری روی تسلحیات قبلی دود میشود و سوخت. ۱، ۲، ۱۴۰۴ دامنه.
تذکر به صدرالدین آفاقی
حق تخفیف و درگیری با اعضا را در داخل صحن نداری. لطف کن در دفاع از افراد دلخواه محترم خود، به افراد مخالف فکری خود، در درون مدرسه هجمه و اهانت نکن. برای بار بعدی، تذکری وجود ندارد، من هم مدیری اهل سازش نیستم، مستقیم اعمال مقررات میشود. تمام.
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
سلام جناب آقا سید علی اکبر شفیعی
نقد بسیار غمانگیزی است، دست مریزاد. اما مردم به خاطر رفتار چند بی سر و پا که جمهوری اسلامی را «آخور» خود کردند، از دین دلبد نمیشوند، بلکه از همان آخورخوران فاصله میگیرند. این فاصله در علم جامعهشناسی اسمش شکاف فعال است که از درون شکافها تفکر و احزاب و گرایشها بیرون میخیزد. از نغزنویسیهای آن جناب ممنونم. باشد تا دانندگان آن گردیم و دارندگان هم.
یک یادآوری عمومی 👆
مدرسه فکرت آن نیست که پندار کنند گِیون دارد که بمَکن. آن. جمهوری اسلامی دگِشی است که وفاداران تنگنظر آن. صبح تا شام، به فکر مکیدن گیون آنند. تاکنون هم دهنشان در گِیون آن بود مکیدن و فربه شدند!
پاپ پا میشست
سید عطاءالله دست پاپ را بوس
او وقتی اخیراً پاپ فرانسیس درگذشت، گفت ″پاپ فرانسیس پای کودکان را میشست و میبوسید. از جمله پای نوجوان زندانی مسلمان مراکشی ۱۶ سالهای را شست و بوسید.″
سید عطاءالله در تالار واتیکان دست پاپ ″ را مطابق عهدی که با خود″ داشت بوسید! و به اعتراض ″یکی از علمای مشهور″ که کنار دستش بود، دلیل آوَرد.
نکته: کاری به کار سید عطاءالله مهاجرانی ندارم، مهم این است ظاهر عمل با باطن عقاید بخورَد. چه سید عطاءالله و چه پاپ باشد. عرف و شرع داورند.
با سلام درود به ریاست محترم مدرسه فکرت شعبه واتساپ . تذکر مقتدرانه ! ریاستی شما را دیدم . البته از نظر شخصی, چندان محتوی جناب صدر تهدید آمیز که نیاز به اخطار داشته باشد نیست . البته بستگی به این دارد تفسیر نهایی را چه کسی باید انجام دهد . البته مثل برداشت از نظارت استصوابی می شود . اما بعد کمی هم به مدرسه جنبی فکرت شعبه ایتا هم سربزنید که استفاده از برخی واژه ها از حد تخفیف و تهدید گذشته است اما مدیر قاطع و غیر سازشگر هیچ گونه گوشه چشمی بدان نداشته است . نمدانم ایا باید به "یک بام دو هوا " توجه کرد یا شعار " همه باهم برابرند اما بعضی ها برابرترند " البته ما را چکار به دخالت در کار روسا . ما نا باشد می توانید جدی نگیرید .
یادآوری عام👇
اینک پس از بازگشت به خانه، اقامهی نماز شام و خفتن، مجال پاسخ پیدا کردم. مِر کنم و برم از آن بالا جِر شوم بِن.
سلام جناب آقا سید علی اکبر شفیعی
با متنت موافقم. روزی ایست و بازرسی میگذاشتند نوار کاسِت آهنگ مردم را از داشبورد، جمعآوری میکردند. میگفتند حرام است. حالا بدتر از آن را هم سازمان سیمای آنان پخش میکند. آن فکر غلط را به اسم اسلام با مردم میکردند. بگذرم. این جمهوری اسلامی بسیار به مردم بابت بدکاریهایش بدهکار است که عقوبت آن گردن سران و بالاییهاست. سپاس از تشخیص و تذکرات خوب شما. دامنه
جناب دکتر فتحالله دهقان سلام
مفاد تحلیلت را درست میدانم. اما چون بین سیاست و منفعت، همیشه رابطه است و تشخیص آن هم با سیاستمداران صاحب قدرت است، هیچ کاری در جهان امروز تضمین ندارد. باید به جای آن سیاست کلی را به سمت دوستی با تمام جهان منهای اسرائیل تغییر جهت و حتی دگرگونی ماهیت داد. درود. بهره میبرم از دقتت به مسائل روز.
جناب حسن ابراهیمی سلام
مسیری که سرقت شد، میتوان با دوربینهای نصبشده در ویلاباغهای اطراف و بلندیها چک کرد. از موضوعی که به آن پرداختید، تشکر میکنم. نکات خوبی را به یاد آوردید.
آقاجعفر سلام
دست تحلیل بر جریانهای سیاسی اوائل انقلاب بردید، چون به نظر میرسد پیش از تدوین و نشر، به رایزنی و جمعآوری اطلاعات میزنی، خود را قادر نشان دادید. این از این.
تذکر تاریخی لازم دارید درین قسمت، حزب الله دارابکلا تشکل جمعی بود، نه گروه. در بند دایرهی قرمز، این اشتباه در متنت داخل شد. حزب الله دارابکلا همآورد قدرتمند چپ مذهبی دارابکلا در برابر راست سنتی بود. یک حریف با پایههای مذهب و سیاست و اندیشه در برابر انجمن اسلامی دارابکلا که با مُهر تأییده و یا رد، قدرت ساختاری خود را به رخ همه میکشیدند. روزگار بسیاری را هم تیره کردند. بیرحم بودند و با بالاترین کینه و کدورت.
از اخوی ارشد ما سخن گفتی. ایشان دو بار از لباس روحانیت بیرون زدند؛
باری در دههی ۵۰ برای در امانماندن از تعقیب مأموران ساواک که صورتی تیغ داشت و کُت روز و کفش فرار. او عکس شاه را در همان دهه، در مغازهی حاج ابراهم اکبر چلویی پاره کرد.
باری هم پس از بحران ۸۸ که ایشان با انتقاد شدید از آقای خامنهای، خود را باز میان بازسازی طاغوت و تغییر نگرش ولیفقیه به سلطان دید و در اعتراضی سنگین مجدد لباس روحانیت را از تن کَند. جلوتر نروم، چون لابد خودت از پس این بحث بر میآیی.
آق سید سعید شفیعی سلام
مدیر در باب صدور تذکر به هر عضو، نه لازم به اجازه دارد و نه نیازی به توضیح پس از تذکر. هر گاه روی متنهای دامنه حرف و نقد داشتی، مرا پاسخگو خواهی دید. از سمت من تمام.
تذکر همزمان مدیر
به مهندس محمد عبدی
شیخ مالک رجبی
لطف کنید هر دو، بگومگوهای چتمانند خود را به صفحهی شخصی خود ببرید. صحن را محل این مقدار مواجههی صمیمی و دوستانهی خود نکنید. مردم کار و بار دارند، نمیتوانند حرفهای قشنگ قشنگ شما دو تا به دوش کشند.
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
استاد حجت الاسلام آقا باقریان سلام
اگر قرار باشد در جهان کلاسی برگزار باشد و از مردم دنیا بپرسند کدام کشور این حدیث را زیر پا له کرده است، من دست بلند میگویم جمهوری اسلامی ایران. بگذرم.
آق سید سعید سلام دِیُم
مدیر هرگز گوشش بدهکار هیچ حرفی درین صجن نیست که بخواهند مدیریت او را در باب اجرای مقررات استهزاء کنند. خودت البته استیضاح میکنی نه استهزاء. سپاس نکات ارزنده روانشناسی تو.
واس این پست آقای مهدی ملایی 👇
آقامهدی ملایی سلام
قدیم در تنگهی شِخ حوسن یزید پدربزرگ ت، کِلهی آب از بالمله به یورمله پِل بِن جاری میشد. وقتی جوی از حیاط شخ حوسن میگذشت، زلال زلال میشد از بس حیاطی سرسبز داشت. تو ازو درس زلال بگیر آب را تیلٌن نکن! این اول
حالا دوم، در روزگاری میگفتند مردانی که به رنگ خاش زنفامیلها میشوند، شی کانّه نه این که زن گرنه!
از تو کشکولی میپرسم تو شی کردی؟ یا زن گرفتی! به رنگ خودت در آ.
با درود شبانگاهی جناب آقا مدیر
مدیریت شما را ارج می نهم که در برابر مظلوم نمایی برخی ها تره هم خرد نمی کنی و قاطعیت مدیر را به منصه ظهور می رسانی و جلوه گر می شوی
ازین نظر درود و سپاس
مطاعم به شرط رعایت قانون نیوتن از طرف مقابل
قاسم گرجی به صدر آفاقی: باسلام جناب آقای صدر شما چقدرطبل جنگ جنگ میکوبی ما زمانی چشم باز کردیم جنگ فیزیکی بعد جنگ روانی حالاجنگ اقتصادی خسته نشدید ما جوانی مون که رفته راحتمون بذاریدشما چه رسالتی دارید مگه این همه ظلم وستم فقر فحشا راندخواری اختلاس دزدی بی بندباری اعتیاد را چشم بسته ایدبعد می گوییدچقدر دارابکلا پیشرفت کرده چه خوب بود استپ میزدیم علم پیشرفت کرده دنیا دگر گون شده اما مابه این ناچیزها خوشحالیم با این همه منابع بهد میگویید امیت داریم یادم میاید خانه مردم هیچ حصاری نداشت حالا دیوار4مترروش حصار دوربین سگ ونگهبان بعد غارت شکایت ازدزد جرم تلقی میشوداقای جلیلی چند سال پول ملت را صرف مذاکره کرده خروجی یه مشت کاه نیاورد که نصیب بعضی ها بشه اقای ظریف رفته ملیاردها دلار پول همین مردم را اورده چیشد کی خورد لبنان حزبالله یا همونایی که 8سال با ما جنگیدن حالا برادر دینی ماشدن به ریش ماهم میخندن بس کنید.
امشب شب شهادت امام صادق ع است
قم، پرچم عزا بالا رفت. بزرگراه مرتضی آوینی
لحظات قبل. آن امام ع پیشوای صادق بود.
یادآوری عام 👇
مجالی دست که به پستهایی از اعضا بپردازم؛ پاسخ به کامنت یا نظر زیر پست. ببینیم در توان من هست یا نیست.
یادآوری عام 👇
اینک چندین پست طی چند روزی مانده است که باید در صدد پاسخ یا نظر زیر آن، بر آیم. البته پستها را تمامی میخواندم، اما بنای بر ورود نداشتم. حال؛ یک ترجیح این تصمیم را فسخ ساخت. بسم الله.
جناب آقا آزاد سلام
اساساً اسلام با رد آراء جاهلیت، و سر جا نشاندن افراد و اشرافیت، بنا بر پرهیزگار و کرامت انسان گذاشت. هر کسی در دین چنین صفاتی را بیشتر تکاسب و تمرین کند، پیش پروردگار رستگارتر است. مذاهب به اشخاص بسیار بهاء داده و میدهند، ازینرو به سیرهی مرحوم مرجع عام آیت الله العظمی بروجردی تقریب مذاهب اصالت دارد، نه تخریب. شیعه درین کار چون روی اهل بیت علیهم السلام پیروی دارد و مَودّت، چهرههایی که به آنان رو تُرش کردند، صلابت میورزد. حتی صحابی باشد. برترین کار، همان تز تقریب است و جهان هر چه سن و سالتر میشود، به این متاع محتاجتر میشود. از ارائهی آنچه در نقل قلم شما رفت و روایتگری کردی، اسائهای ندیدم. تنگنظری در میان مسلمین، تعطیلی ندارد و به مرخصی استعلاجی هم نمیرود. درود. دامنه.
آشیخ جوادآقا آفاقی سلام
متن مفیدی بود. اما خودِ سربازان امام جعفر صادق علیه السلام (=شیوخ معمّم و سادات معمّم) اکثرشان از یکی از اصلیترین خصال امام صادق ع فاصلهی فرسنگی دارند، حتی از آن خصلت هیچ بهرهای ندارند. آن خصلت تحمل بار علمی دانشمندان است از هر دین و آئین. اما صادق علیه السلام در تشییع جنازهی دانشمند مُلحد شرکت میکرد چون او حامل دانش بود. اما پیروان به ظاهر سرباز آن پیشوای صادق ع، هر چی بلدند رد دانشمند و مرتد کردن آنان. امام ششم ع نخست در میان خود شماها غریب است که چنان چاکرمآب حکومت شدین، که ملاک و معیار دین و ایمان را حتی جمهوری اسلامی گرفتین. به امام صادق ع برگردید و عزت درو کنید. درود. دامنه
حجت الاسلام استاد باقریان سلام
بله، من از این مشکلات سختافزاری آن مقام منیع آگاهم. هر چه از آن استاد جاری صحن شود، طالب خودش را دارد و من هم که در سجلّ هم «طالبی»ام یک طلبکننده در امور مغتنمام:
۱. طالبی»ام دانش را.
۲. طالبی»ام ارزش را.
۳. طالبی»ام پایش را.
۴. طالبی»ام زایش را.
۵. طالبی»ام رویش را.
۶. طالبی»ام عشقِش را.
۷. طالبی»ام جهش را.
از آن روحانی وجیه و عقیل صحن ممنونم که زمُتختیهای متنهای معیوب و مخدوش صحن، در تطبیق نوشتههای آن جناب، گرفته میشود و صیقل میخورَد. درود و ارادت. دامنه
به این پست بااهمیت آسید حسن آقا سجادی نظر ویژه ولی موجَز میدهم: هستم 👇
جناب آسید حسن آقا سلام
در شناساندن یک واژه که در کمند و کمین یک جریان بیتاب و تلخرفتار گرفتار گردید، بسیار روشنگر وارد شدید. در واقع جریان حاکم، واژهی علمی را -که ذات واژگان، جانبدار هیچ کس نیست- در مالکیت خود برد و با آن، رفتار تجاری میکند. هر کس مرافق و موافق و مراقب نظام بود، به عنوان بصیر خوانده میشود، اما تا دست از وفاداری به رفتار منحط حکومتیها بکشد، اسمش را میگذارند بیبصیرت البته به لعاب زیر:
۱. بیبصیرتِ ضد ولایت
۲. بیبصیرتِ ضد دین
۳. بیبصیرتِ غربپرست
۴. بیبصیرتِ فتنهگر
۵. بیبصیرتِ ضد روحانیت
۶. بیبصیرتِ پادوی آمریکا
۷. بیبصیرتِ لیبرالمسلک
این وسط خبر ندارند، بصیرت لاشهی گوشت شد میان خودشان. به قول خودت هر کس قائل است به قوام و قدرت فهم خود و همان را بصیرت خودش میداند چون چشمهاش جوشید.
بدانیم آسین حسن که تاریخ مسلمین صدها رویداد دارد که با صدها واژه، خون صدها انسان در طبَق ریخته شد. چرا تقیه (=پنهان کردن عقیده) در ملل مسلِم، بیش از هر مللی رشد داشت؟چون تکفیر و تفسیق، ابزار فقیههای متصلّب بود که فتاوی و فهم غلط خود را بر تن دین میدوختند. آنقدر هم بد دوختند عین دامنتنگ بر تن زن. که یک جوب آب را بپرد، نعش میشود. با ابزاری کردن واژهی گنگ بصیرت، نعش اسلام را دارند تشییع میکنند! اما اسلام در ایمان باایمانان پرهیزنده از نام و نام باقی و مقیم است. پوزش دو کف دست شد پاسخ. ارزش متن تو بسیار مطلوب بود. درود. دامنه.
یادآوری عام 👇
اینک پس از گزاردن نماز خُفتن و پیشتر از نماز شام، پاسخ به چند پست: 👇
اخیراً درین صحن و آن صحن هر دو شعبهی واتساپ و ایتا، اعضایی از اعجاز در صحرای طبس و نابودی آمریکاییها در آن جا سخن، ساز کردند. من هم درینباره نظری دارم:
۱. معجزه در دین نقل و نص است که وجود داشت.
۲. امداد غیبی از عقاید موحدین است.
۳. امام خمینی برداشتش این بود طبس معجزه بود.
۴. حرف امام خمینی لزوماً نه قابل تقبیح است، نه تقلید.
۵. میشود آن یا نقد کرد، یا نقل و یا حتی به آن معتقَد.
حالا یک مسئله:
اگر طبس معجزه است و باد و ریگ و کویر آمدند وسط، پس آن سقوط حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی که قعر دره افتاد و مُرد، آن چیست؟
پایان. دامنه
آقاجعفر آهنگر سلام
تاریخ، ورقهایش توسط سه چیز پر شد و سه رنگ هم شد:
سه چیز:
۱. قلم که توسط حاکمان تراش میخورْد.
۲. جوهر که کاتب مجبور و مواجبگیر صفحه میساخت.
۳. ناقل، که نُقل میخورد نَقل میکرد!
سه رنگ:
۱. ورقهای سبز که بیهقیها و شریعتیها کاتب آن بودند.
۲. ورقهای سرخ که خونوخون ریزیها بود.
۳. ورقهای که خرافه بود و هر چه هوش بشر را خواب میکرد.
بگذرم. اطلاعات را از کجا گرفتی؟ نکند عضو «کا،گا.ب» بودی؟!
جناب دکتر فتحالله دهقان سلام
خودت واقفی که چین «دنگ ژیائوپینگ» داشت! اما ایران کی داشته باشد خوب است؟! کشور را باید به کشوردار سپرد. درود. دامنه
[۴
سلام جلیل
زودتر از سیاستمداری، اول از همه مهندس مرحوم مهدی بازرگان در خشت خام دید. راه را نشان داده بود؛ تز سازواری جهانی. اما متصلّبین و متعصّبین مگر زیر حرف حق میرفتند. بگذرم. درود. دامنه
یادآوری عام 👇
حالا وقت لالا است و دیدن رؤیا که اعجاز در رؤیاست نه رویارویها. تا ورود بعدیام با این خط پاسخم، خدا پناه پناهخواهان. ✋
جلیل قربانی: سلام آقاابراهیم طالبی
حساب بازرگان را از تمام سیاستمداران بعد از انقلاب جدا کردهام چرا که او پیش از آن که سیاستمدار باشد، یک مصلح بود و ؛
زادنش به دیر خواهد انجامید؛
خود،
اگر زاده توانَد شد ...!
پاسخهای دامنه یک | ابراهیم طالبی دارابی
به چند پست در مدرسه فکرت شعبهی ایتا دیشب و امروز ۷ ، ۲ ، ۱۴۰۴ : 👇
،،
آق شیخ مالک دوست گرامی من سلام
در متن من هرگز حضور طلاب سلحشور در جبهه انکار نشد. رهبران مذهبی را با طلاب جاننثار هرگز مقایسه نمیکنم. تند و تلخی به تو نمیآد رفیق رقیق. «غالب» را هم بکن قالب چون ممکن است مخاطبینت خیال کنند فارسی را پاس نکردی! کشکولی. خدا نگه دار. تو آخوند خوب هستی آشیخ حسینعلی.
،،
آق شیخ محمد مهندس عبدی سلام
پژوهشگر برجسته تویی. من میرزابنویس بیش نیستم. بگذرم.
،،
جناب حجت الاسلام حاج آقا شیخ مجتبی سلام
من تاریخ را بر حسب ارادت نمینویسم، بر اساس واقعیت و حقیقت مینگارم. شاید با آن اتفاقات همفکری هم نداشته باشم، ولی تلخنگاری جزوِ ذات نویسنده و نوشته است. طلاب سلحشور و رزمنده گویاتر از آن است، که لازم به استدلال باشد. آنچه نوشتم فهم من از همان تاریخ است. من راستی درین صحن و آن صحن برای درگذشت خواهرتان تسلیت گذاشته بودم. مسافرت مشهد مانع شد در مراسم مسجد جنت حاضر شوم. ارادت به شخص خودت که واله و وارسته و وارد هستید.
،،
استاد کتاب و انیس کودکان آشیخ شاکر سلام
فردا جواب آن جناب مستطاب را مینویسم. نزدم مرد منصفی هستی و فقرچشیده. دامنه
جواب شیخ مجتبی اکبری:
«با سلام متشکرم
خداوند اموات شما خصوصا دایی عزیزحاج علی اکبر طالبی طاب ثراه را در رحمت واسعه خودش قرار دهد.»
پایان متن شیخ مجتبی اکبری لالیمی
پیام آق قاسم بابویه به دامنه:
«اوریم سلام ببخشید از شماها شنیدم اگر کسی زیاد مطالعه کنه راه را کج میره الان کج رفتن تو واقعا مطالعه زیاده یا به قول یکی از دوستان شما قاطی کردی در هر صورت راه تو کجه مثل آقا وحدت هر چه زودتر راه را انتخاب کنی بهتره به هر حال تورا هم داخل چاه وای خدای من چقدر تو مهربانی عبدی و دبیر پشت و پناه تو.»
پایان متن پیام قاسم
،،
برادر و نافذ در جانم حجت الاسلام شیخ شاکر سلام
۱. من یا صدها طلبه، کنار هم در جبهه جنگیدم. نه یک اعزام، دو اعزام، شش اعزام. حتی کنارم طلبهها شهید شدند. کجای متن این نقیصهی نامردانهنویسی آمد که شما دوست صاحب قلم آن را گِلهگذاری کردی. تاریخ را مرور کنی خواهی فهمید سران مذهبی پا به جبهه نگذاشتند. آن تعداد که پا گذاشتند، تاریخ آنان را سانسور نمیکند.
۲. من پشت سر آیت الله مرحوم ایازی «آقاجان» رستمکلا در جبههی سوسنگرد نماز جماعت خواندم. پس متن مرا با دقت بیقضاوت بخوان سپس، نقدش بزن.
۳. با هر گونه فساد در حکومت مخالفم. آخوندهای را آدرس دارم، که لوازم ساختمانی خود را از ترکیه آوردند. فکر کنم یکی از پسران من فوق لیسانس عمران است و ساختمان اجرا میکند و میداند مالک کیست! بگذرم.
من روایت زندگی خودم را بر اساس آنچه رخ داد مینویسم نه آنچه دوست دارم و یا دوست دارند. ارادت به شاکر نویسندهی شیوا نویس تاریخ کودکان ایران و جهان اسلام. دامنه.
،،
آق قاسم بابویه دوست دیرین و گرامی من سلام
هر چه تو به من بگی، میدانم از یک چیز هرگز بیرونی نمیافتی و آن این است مرا دوست داری. و هیچ وقت دلت تاب ندارد مرا دوست نداشتی باشی. اگر یقین داری به قول خودت که فرمودی: «اوریم ت.... قاطی کردی» تو بیا مرا نجات بده. شما که سه پا از ستاد ارشاد هستنی! که منِ دِ پا را راستقامت هاکانین. احتیاط کن سر تُ نشوووویی!
ارادت اوریم طالبی دارکلایی
،،
جناب مستطاب حاج سید کمال الدین فقیه دین سلام
مجدد تکرار میکنم، در آن قلمم هرگز مجاهدت و رشادت طلاب انکار نشد. حتی باری گفتم تقریباً تمام طلاب چهار مدرسهی علمیهی مرحوم آیت الله العظمی منتظری را جنگ کاملاً در کام خود بلعید؛ طلاب شهیدی که اگر اینک زنده بودند حکومت به شکل شیخ کاظم صدیقی درآمدهی شما آنان را خلع لباس میکرد و یا به اوین و کهریزک میبرد. زیاد از نام امام خمینی خرج نکنید، او رهبر دههی اول بود و مرقد شد یادگار آن انسان روزگار. نسل آن زمان تحت تعالیم او سر سپُرد و بعد که بزرگ شد دید یکسره مقلد بود. البته نقش تقلید در جنگ خیلی کارا است، ارتش میشوند برای آنانی که ارتش میسازند ولی پشت جبهه فقط فریاد میکشند. امام خمینی را دوست دارم، اما نقدش را هم در فهرست دوستی میگذارم. شما اتفاقاً تب ۸۸ درچه گرفتید که قدرت استقلال در تفقه و تفکر را دوختید به اشخاص، نه شاخصها. من زندگیام را روایت میکنم، اگر سختتان میآید در حقیقت نشان میدهد کن دقیق دارم میپیمایم. بله سختتان است چون تابع محض شخصیتها هستید و همین پرده و حجاب است بر دانش و قدرت تفهمی شما. اینا را نگفتم که دلم را از آن روحانی بهخداپیوسته واصل الیالحق من الخلق! و ممارس در اسفار اربعه خالی دارم. نه مثل شما وارستگان محتاجم، محتاج. تقوا از شما دل ندارد منفک شود. ابراهیم.
پایان
جشن عبادت دختران دارابکلا در کلاس سوم دبستان شهید محمدباقر مهاجر دارابکلا امروز ۷ ، ۲ ، ۱۴۰۴ ، به این فرزندان پاک محل تبریک میگویم سن تکلیف در عبادت خدای یکتا را. باشد تا یگانهپرستی آنان را رستگار کند. از مدیران و معلمان و مربیان این مدرسه و اولیای آن سپاسگزارم. نماز را به حجت الاسلام آشیخ علیرضا ربانی اقتداء کردند. با ایشان رفیق فرهیخته ی حوزویام سلام و سپاس دارم.
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
شیخ مالک: سلام علیکم
اگر کسی به قرآن کریم اعتقاد دارد آیه لنبلونکم بشی من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات
میگوید ما شما را با ترس با گرسنگی با کم شدن مال وجان ومیوه ووو امتحان میکنیم تا صبر شما رابیازمائیم
اگر ابراهیم رئیسی برای خدمت و در راه خدمت خلق به زمین میافتد خوش به حال او و بد به حال ما که این را سقوط حساب کنیم و بگوئیم مُرد .
واما خداوندگاهی هم امتحانش به بیداری دل ها از طریق عمل هست میگه تو اون طرف دنیا نقشه بکش برای کشتن یک رهبر من به تو میفهمانم که نقشه خدا بالاتر است البته باید چشم ها را شست تا حقیقت را ببینیم
اگر فدا شدن یک نفر مثل رئیسی خدمتگذار را با سقوط یک خائن متجاوز بیگانه با هم مقایسه کنید حقیقت را گم خواهید کرد چون هدف او چه بود که جانش را داد و هدف بیگانه در خاک دیگر چه بود که سقوط کرد .
میان ماه من با ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است
توضیح عمومی 👇
دبستان دخترانهی شهید سید باقر صباغ (روحش شاد) درست است. با پوزش که اسم آن شهید محمدباقر مهاجر (روحش شاد) نوشته بودم دیروز عصر که اسم شیفت پسرانهی همین دبستان است.
یک پاسخ هم به یک پست دهم و پایان: 👇
آقای شیخ مالک رجبی سلام
این قدر قلمت را بر مِدحَت سیاسیون نیآلای. شما که از لفظ مُرد و مُردن اینهمه اکراه داری و مرا مذمت میکنی، آیا چشمت به حدیث و عبارت نخورد که در آن موت و فوت باشد؟ چرا خودت را میخواهی بر من تحمیل کنی؟ حرف داری، بزن. چه کار به خودم داری؟ اگر مُرد و مُردن و فوت و فوتکردن لفظ بدی است، خوانندگان بهتر شیخ محمود شبستری را بلدند که لفظ موت و مُردن را آوُرد:
شیخ محمود شبستری در کنز العمال سُروده بود:
به جای جهل پر علمش کن ای دوست
که چون مغز است علم و جهل چون پوست
خوشا وقت کسی کو پیش از مرگ
شود بیدار و سازد مرگ را برگ
اگر در جهل عمرت میشود فوت
کجا یابی امان از مالک الموت
مترس از مرگ صورت زانکه سهلست
بتر مرگ ای برادر مرگ جهلست
چو از دنیا بمیرد مرد دانا
به سوی آخرت راند توانا
بدانی گر بمیری اندرین تو
که موتوا این بود قبل ان تموتوا
برای ما خیلی زبان درباری را نشخوار نکنند مدحیهگویان! شما آقای شیخ مالک هم، ببآموز تا با من بدین سبک تبختُر وارد سخن نشوی که خیال کنی دُرشت کنی جملاتتو، دُرست میکنی مرا. اگر شیوهات این شد، بسیار خوب، من هم زینپست به سیاق خودت وارد میشوم. شماها شیخها و آخوندها رفتید درسی را خواندید، که درس ابزاری است. با این ابزار اسلام را بشناسید. اما عاجزید در فهم اسلام چون در همین ابزار هم لنگ میزنید. اسلام را درمانده نکنبد، وقتی خود روحانیت درمانده شد. حرفم کلیت داشت. دامنه.
سلام علیکم آقا ابراهیم مسا الخیر..
چرا بنده را به صفات نادرست تعریف میکنید خودت گفتی مباحث در مدرسه آزاد است و منم بخاطر اینکه در مباحث آزاد شما نظری داشته باشم نظر دادم و نقد خودم را نوشتم و حرف داشتم که نوشتم به شما بی احترامی نکردم احترام شما محفوظ . اما شیوه نوشتاری شما درباره بزرگان کشور جالب نیست و ادبیات را نسبت به آنها با لحن خیلی سبک و توهین به خورد عموم تحویل میدهید و حتی دیگران را هم با نوشتن خودت تشویق میکنید آنها بدتر مینویسند .
تبختر کجا بود ...ستایش کجا بود
شما نوشتی اگر در داستان طبس معجزه بود چرا درباره شهید رئیسی معجزه اتفاق نیفتاد جواب را نوشتم تقدیم کردم .
خدا نگهدار
آقای شیخ مالک سلام
عصر شما دوست حوزوی من هم، به نیکی.
۱. بزرگان امری نسبی است. ممکن است کسی از نظام، نزد آن جناب بزرگ تلقی شود، اما همان فرد، نزد کسان دیگر، چنین نباشد.
۲. من چنین نگفتم که نقل کردید، من گفتم اگر طبس معجزه بود، پس سقوط به قعر درّه چه بود که آقای حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی در آن سقوط، مُرد. پس نگویید من گفتم چرا معجزه برای آن سقوط و مُردن، نیفتاد. من مگر پخمه هستم واسه یک فردی که هزاران پرونده را باید جواب میداد و نداد و رفت مُرد، برایش پی معجزه باشم؟ شهید لفظش نزدم ارج بیهمتایی دارد، من هرگز آن را خرج مُردهها نمیکنم.
۳. من طلاجات نداریم در مَقعد گوسالهی آقای «سامری» رفیق حضرت موسی علیه السلام سوت بگذارم و مردم را از دین، به بُت برگردانم کاری اینک همتمثالان خود شماها با ادبیات مدح برای قدرتمندان غیر پاسخگو، بُت را جای بُرهان میگذارند. بگذرم. دامنه
تذکر مدیر
محمد علیزاده لطف کن مقررات مدرسه فکرت را رعایت کن، سومین تذکر است به شما دادم. در مدرسه فکرت ارسال کپی و بازفرست متن جاهای دیگر، ممنوع است.
مدیر مدرسه فکرت
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
از سمت من این بحث، تمام. آقای شیخ مالک رجبی مختارند، به ادامه و بسنده. والسلام. دامنه
با سلام مجدد تشکر
اگر فرصتی شد نکاتی مینویسم در غیر اینصورت بنده هم از همینجا قطع کلام میکنم .
در ضمن یک سوال داشتم از گزارش روزانه شما اینکه کبل آخوند پدر بزرگ شما بود ؟؟
سلام مجدد جناب حجت الاسلام آقای شیخ مالک رجبی
بله، پدربزرگ من بود:
کبلآخوند ملا علی طالبی ابن ملاحیدر، ابن ملا طالب.
قبرش هم زیر منبر بالاتکیهی دارابکلا بود، که در نوسازی، نبش شد، به اعماق تکیه منتقل شد. ولی سنگ قبرش را -که بر تن دیوار تکیهی قبلی حکّ و نصب بود و آیت الله مرحوم آقا دارابکلایی جواز نصب آن را به پدرم داده بود- لودر تخریب کرد و مانند زُباله و نُخالهها آن را به بیابان ریختند که من به عنوان نوه
ی واث قطعی آن مرحوم، این زشتی عمل را به خدا واگذار کردم. بگذرم. هیچ چیزی خوشایندتر از رضای الهی نیست. خدا رضا داشته باشد ما را بس است. پایان. از سمت من هم تمام و به شما هم احترام واسه هر نو اهتمام. دامنه
نوهی وارث قطعی آن مرحوم 👆
جناب آقا محمد علیزاه سلام
من ارادت به آن دوست فرهیخته دارم. در مقام مدیر، اعمال مقررات را از لوازم مهم پایداری مدرسه میدانم، سپاسگزارم از این احترامت به آیین مدرسه. روح باجناق مهربانت آقا سید جواد شاد. دامنه.
یک پیام با دو محتوا
در آن شعبهی ایتای مدرسه فکرت
شیخ محمدرضا احمدی به دامنه:
جناب طالبی عزیز
سلام و عصر به خیر
نقل و انتقال مطالب از آن شعبه به این شعبه و از این شعبه به آن شعبه، موجب حیات واقعی یک گروه نمیشود.
فکری بکنید و تصمیم قاطعانه بگیرید.
یا این، یا آن.
والامر الیکم
جواب دامنه دو | ابراهیم طالبی دارابی:
سلام رفیق پرلطف و علوم جناب آشیخ محمدرضا
واتساپ را نصب کن، منتظر قدم و قلمت هستم در آن شعبه. حزم آن است هر دو جا باقی بماند، چون هر آن ممکن است، سختافزاری یکی از دو پیامرسان مشکل پیدا کند و حتی قطع شود. به تدبیری که کردهام اعتماد کن احمدیجان. والسلام.
محمدحسین آهنگر: درود برشما
در جایی اون قدیما نقل قول شده بود که از نیاکان شما در گنبه در بخشی از جنگل داراب کلا (که بنا به روایتی محل زندگی مردم داراب کلا بوده)
زندگی می کرد و آخرین بازمانده از مردم داراب کلا بوده که به محل فعلی آمده است .در صورت اطلاع و امکان توضیح فرمائید
سلام آقا محمدحسین
من فقط بِرم شِر بِن، آمدم.
شرحش به روی چشم؛ اما مَوجَز.
جناب آقا محمدحسین سلام
به این استیضاح شما دو بند جواب نیاز است، و یک بند هم اشاره:
۱. بند یک: نیای پدری ما
۲. بند دو: نیای مادری ما
توضیح بند یک:
مادر زهرا آفاقی دو ناحیه داشت:
ناحیهی مادری (مادرش سید زینب صالحی) که خاندان «صالحی» هستند و جدش آیت الله آق میرصالح صالحی و جدهاش سیده مهتاب موسوی.
ازین ناحیهی مادری، ما دودهیمان از سیکا هستند. سیکای هندوستان نه، سیکای بالادست هزارجریب نکا.
در ناحیهی پدر (شیخ باقر آفاقی) ریشه در فیروزکوه، ارجمند، آسور، قزانچای دارند. چای یعنی رودخانه. جدهاش درین سیده زبیده است که مدرس درس حوزه بود.
توضیح بند ۲ :
حالا ناحیهی پدری:
پدرم از ناحیهی مادری، خالدسته است، آنان هم طالبی هستند. مادربزرگ من از اوسا بود. از ناحیهی پدری هم کبل آخوند، آخوندملا حیدر، ملا طالب. جد ما جعفر در چکمهی خود خاک دارابکلا ریخت پوشید رفت حاجیآیش ایستاد و فریاد زد و سوگند خورد من روی خاک دارابکلا ایستادهام. از حریم دارابکلا در برابر اَسرمیها دفاع کرد. به او به خاطر این سماجت و قاطعیت و شجاعت و حراست، «جفرسگ»!! گفتند. ما ازین ناحیه دودمان ما استرآبادی گرگان هستیم. که اول در گُنبه بالادست کیجاقلعه سکونت کردند و سپس آمدند حمومپیش کوچهی کبلآخوند که از قوس ببخل به قناتپشون میرفت.
اشاره:
تا فرصت گیر میآورند میگویند ضد روحانیت است. اگر کسی صبح تا شو در ذمّ مثلاً طالقانی منتظری و ... حرف بزند ضد روحانی نیست ولی اگر بگوید فلان آخوند آن جناح چنان و چنین است میگویند ضد روحانیت شد. خب، آنها که همه را این گونه به تیغ تهمت جراحت میزنند، مگر آخوند ملا علی طالبی پدربزرگ من روحانی نبود؟ سنگ قبرش چرا نُخاله کردند بردند بیابان انداختند؟ این جا پس اگر روحانیت ملاک است، چر ازین قبر حفاظت نشد. خواستند انتقال دهند به مزار اما من استفتاء کردم آیت الله العظمی ناصر مکارم آن را منع کردند. سند را هم ارائه میکنم که خودم رفتم دفتر ایشان فتوا گرفتم. عکس مندرج. ممنونم محمدحسین. پوزش از یک کف دست گذشت.
توضیح سند بالا:
این دستخط حاج سید محسن سجادی رئیس وقت شورای دارابکلا است که به صورت در جریان این پیگیریام بوده و هستند.
سلام علیکم جناب مدیر صباح النور
بند ۲
منظورم را در همان متن اول رساندم لحن کلمات در استخدام کلمات زیبا باشد من نمیگویم بگوئید شهید میتوانستید بنویسید برحمت خدا رفت اینکه کلمه مُرد برای یک شخصیت بزرگ ناخوشایند است
البته میدانم که میدانید و عمدا با حرص نوشتی مُرد چون شما و همفکران شما بخاطر حساسیت عجیب که نسب به شهید رئیسی دارید درباره ایشان حرفهای صحیح و سالم نمیزنید و حتی یک تسلیت خشک و خالی هم نگفتید و همیشه از ایشان بدگویی میکنید . هر جور راحتی مباحث هم آزاد است اختیار دست خودت است فقط ما ماموریم در نقد بهترین نظرات را بدهیم .
جواب بند ۳
متن شما را متوجه نشدم ولی فکر کنم نوشتید شما نعوذ بالله بزرگان کشور را بُت درست میکنید و از او تقدیس میکنید اگر چنین است بنده چنین تفکری ندارم و هرگز چنین نیست و آنچه واقعیت است را میگویم....
والسلام
پاسخهایم امشب ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
در مدرسه فکرت شعبهی واتساپ : 👇
جناب آقا جلیل سلام
یعنی میفرمایی هر کس با دکتر محمد جواد ظریف مخالف باشد، یا اسرائیل است، یا دلواپس است، یا کاسبکار است، یا برانداز؟
تعریف باید جامع و مانع باشد. من خودم را یک ایرانی میدانم و فقط با همین عنوان شهروند ایران با آقای دکتر ظریف مخالف هستم. گمان نکنم اگر کسی با تفکر کسی مخالف باشد، بشود آن را وارد دستهبندی کرد. ممنونم. دامنه
مهندس محمد عبدی سلام
بند ۴ اجازهی اجتهاد یا تصرفات توسط مراجع، آنقدر گاهی بی حساب و کتاب میبود، به بیسوادترین فرد هم این اجازهی مکتوب داده میشد. بیشتر روابط و رایزنی دخیل بود نه صلاحیت علمی و یا نفوذ معنوی. هر آخوندی بیشترین وجوه شرعی را جمع میکرد میبُرد به بیت علما میداد، همین اعتبار محسوب میشد و جواز کتبی تصرف برای آن آخوند صادر میشد. معلوم است حرف من استثنا هم دارد. نکات مهمی وجود داشت درین گزارهی پژوهشیات. درود. دامنه
آقا سید روحالله سلام
ممنونم برای جدّ مادری خودت، مهر تأیید بر گزارش من زدید. همانطور که به جناب مهندس مجتبی رحیمی قمی پاسخ دادم، مهم این بود سنگ قبر حک شده بر دیوار تکیه را حتی وقتی شکستند و تکهتکه کردند، نمیبایست در نُخاله و زُباله میریختند، لااقل آن تکهسنگها را به تعبیر یک اهل دل و مُروّت، در یک نایلون میگذاشتند به من یا اَخلاف خاندان ما تحویل میدادند. چون سنگش در حد یک قاب عکس متوسط بیشتر که بود، که بر تن دیوار بیرونی قدیمیتکیهی دارابکلا آن هم با مجوز آیت الله آقا دارابکلایی و تلاشم آقابابا سالهای نصب بود. بازم هم میگویم، رضای خداست که کارها را میسّر میکند. درودت. داییابراهیم
سلام جناب جعفر
لااقل خشایار چشمک را میذاشتی زیر این پاسخم، اگر هم گپ و گفت نداشتی! کشکولی!
جناب دکتر فتحالله دهقان سلام
در واقع از دیدگاه تحلیلیات دستیابی به توافق و سرانجام انعقاد قرارداد میان سران حکومت ایران و دونالد ترامپ، بهترین سیاستورزی است. درست برداشت کردم از متنت؟
اساساً ابوسفیان هم که سرِ راه اسلام ایستاد، پیامبر اکرم ص با وی مذاکره کرد. زمانی سران و پیروان حکومت ایران میگفتند مذاکره با ترامپ نه، هرگز. شش فروند بی ۲ آورد دیه گو گارسیا، مذاکره شروع شد. ترامپ اینک در درون مذاکره بی ۲ های خود را رو میکند. فعلاً همین بس. دامنه
مهندس آقای محمد عبدی سلام
در راستای بند ۴ و ۵ عارضم که یَتی و یونی در دههی شصت هم همین بود. نزاعسازترین صنف در ایران همین روحانیان بودند و هنوز هم هستند، زیرا هر کدام دیگری به تقلید از خود دعوت میکند.
محمد مهندس سلام
مرا به سیکا ببر. غاز سیکا نا، آن روستا.
گفته بودی در وبسایت خودت ازین قضایا.
سلام به شما سه ایموجی رسان محترم زیر این پست من. ممنونم از تأییدتان. با احترام: دامنه
آقا محمد حسین آهنگر سلام
خلاف اخلاق بود، از من درخواست بکنی، اما وقتی پاسخ و توضیحاتم را مشاهده کردی، از کنار آن ولو در حد یک سلام خشک و خالی بگذری. رسم مراودهی علمی این نیست، که ورزیدی. بگذرم. درود دارم. دامنه ازین پس، گوشم آویزه کردهام، چندان پرسشت را جدی نگیرم رفیقم آق ممدُسِن. بگذرم!
آق شیخ جوادآقا آفاقی سلام
آخر متنتان مرقوم کردید بر مسلمانان است که حفظ حقوق دختر بکوشند. اشکال این است اساساً حقوق دختر معلوم نیست و در کجای فقه و تقسیر روحانیت دختر اساساً جای دارد. همواره دختران جامعه را جنس درجهی دوم و ماندن در پستو جا زدند. بگذرم. اول حقوق دختران را باید معلوم کنند، سپس در حفظش بکوشند. روحانیت نوعی برداشت داشت از دختر که از زندهبهگور کردن دختران در عصر جاهلیت کمی ندارد. دامنه.
سلام مهندس محمد عبدی
آقا پژوهشگر سنهکوهی، چقدر تز دینی اسماعیلهی باطنیهی الموتیان را در تقویت تفکر صوفی دخبل میدانی؟ عبور کردی بهآسانی. بند ۴ متنت را دریاب. درود، دامنه
پایان پاسخ ها با خط پاسخ دامنه
فقط یک مسئله: کسی خبر دارد در تلویزیون ایران به اهل سنت چه چیزی گفته شده بود؟ من چون تلویزیون نمیبینم، مگر بهندرت آن هم از سر تفنُّن، واقعاً خبر ندارم چه شد. اگر کسی واقعاً خودش میداند در حد یک کف دست یک گزارش به صحن بدهد. کسی اگر خبر دارد. نداد هم نداد. من خواستم فقط علم پیدا کنم، همین. پایان پاسخ به پستها.
شهر «اِوَز» در لارستان استان فارس به عنوان «پایتخت کتاب» ایران معرفی خواهد شد. مردم این خِطّه موارد مطالعهی خود را امارات، کویت و آلمان دنبال میکنند. مکتب مهد درین شهر «لار» نشینیان بسیار فعال است، هیچ چیز جز کتاب قادر نیست انسان را بزرگ کند. کتاب و کتابخانه مانند هوا است به ریه. دامنه.
سلام حجت الاسلام آقای شیخ مالک
ممنونم مطلعام کردید. که این طور. حالا جهت اطلاع عموم. نکتهای میگویم: در دههی هفتاد روزنامهی همشهری وابسته به شهرداری تهران دست جناح حزب کارگزاران بود. در آن سال این روزنامه توسط آقای عطریانفر اداره و با نوشتههای امثال آقای احمد زیدآبادی پیش میرفت، باری درین جریده متنی منتشر شد که به محتوای زیارت عاشورا اشکال شد. آن مقاله پیشنهاد داده چند لعن آن زیارت که خلفای اهل سنت را مشمول نفرین و لعن میکند، حذف گردد و حتی سندیت آن را خدشهدار معرفی کرد. بعد من خبر ندارم با این روزنامه چه کردند. الان چند سالی است این روزنامه دست آقای عبدالله گنجی سپاه اداره میشود. بگذرم. سیاسیمیاسی بلد نیستم. دامنه
جناب آقای آزاد طالبی سلام
عموزادهی خوبم ممنونم که سند را انتشار دادید. اینک نکتهای عمومی مطرح کنم و بگذرم. ابوبکر بن ابیقُحافه صحابی (=همصحبت و همعصر) پیامبر اکرم ص و پدر عایشه همسر آخر رسول خدا ص از قریش بود و از خواص. من فکر کنم یکی از اشکالاتی که بر او میگیرند علتش این است طی سه سال خلافت پس از پیامبر اکرم ص، جلودار عمر بن خطّاب نبود. مثلاً عمر وقتی رفت دم خانهی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که علی بن ابی طالب علیهما السلام را کِشانکِشان پای بیعت با ابوبکر بیاورَد، در اثر برائت جستن حضرت فاطمه زهرا س با آن کوثر رسول الله ص برخورد خشن و قهرآمیز که کرد، ابوبکر نقل و سندی نشان نمیدهد که رفتار عمر را تقبیح کرده باشد. تقریباً میشود گفت ابوبکر از عمر که تا آن زمان هیچکاره بود، سهم (=ترس) و حساب میبُرد زیرا عمر شخصیت تندی داشت. این کدورت در دل وفاداران به اهل بیت علیهم السلام ماند و کمکم تبدیل به موضع و بغض و برائت و سپس در ادوار مختلف به لعن و دشنام گرایید. بگذرم. دامنه
مجدد حجتالاسلام شیخ مالک سلام
بلی، در مطالعاتی که همان ایام داشتم و روزنامه همشهری آن دوره، آن متن را پیشنهاد داد، متوجه شدم منظور شهید اول قاببل، فرعون و ،،، بودند. که بعدها شیعیانی آن را به خلیفههای ۱ و ۲ و ۳ اِسناد دادند.
یک اشارهی عمومی:
در عصر مشروطه سفارت بریتانیا در ایران پول میداد به برخی آخوندها در مجالس روضه، به ذکر مصیبت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دامن بزنند که بین سنی و شیعه چنگ و دندان بیندازند. دامنه
،،
حجت الاسلام آشیخ محمدرضا احمدی سلام
من هم استثنا قائل شدم. که حضرتعالی هم بدان اشاره داشتی. بله، خود مراجع اغلبشان بسیار دقت داشتند. و ادارهکردن بیت و دفتر مراجع در طول شکلگیری مرجعیت طی بیش از هزار سال، واقعاً دشواریهایی داشت. اما در مواردی واقعاً بی در و پیکر بود. یک پژوهش صورت گیرد اجازات در ایران را جمعآوری و تدوین کند، پژوهش بکری خواهد بود. درود. دامنه. واتسآپ منتطرت.
آق محمد حسین سلام
متن و افراد نامبُردگان را خواندم.
من فقط دو نکته عموماً گویم:
۱. مرحوم رشدیهی تبریز که مدارس نوین ایران را پایهگذاری کرد، خود از خانوادهی آخوند بود و در نقلی -که معمولاً سانسور میشود- از مراجع، رتبهی در حد یا اجتهاد داشت، گرچه از نجف انصراف داد.
۲. آقای مرحوم محمد بهمنبیگی بنیانگذار «تعلیمات عشایر ایران» که معمولاً در یادِ کمتر کسی هست این چهرهی پر درخشش کشور و تأثیرگذارترین فرد در سوادآموزی مردم پایبند به عشیره و ایل و زندگی در دمن و صحرا.
آقای شیخ مالک سلام
از متنها و تراوش واژگانی خودت استفاده کنی، بهتر است. احساس من این است برخی از عبارت ساختهی سایتهای دیگر است. دامنه
عموزادهام جناب آزاد طالبی سلام
از نظر من تاریخ موزون را باید به روایت فَرَق خواند تا فَرق و افتراق در اثر تطبیق روایتگران تمیز داده شود.
زندهیاد دکتر علی شریعتی سه تقسیمبندی شگرف و حقیقتمحور از زندگانی سراسر تضادِ مرد اَضداد امام علی بن ابی طالب علیهما السلام دست داد که از دین من درست است:
۱۳ سال مبارزه برای حفظ مکتب
۲۳ سال سکوت برای حفظ وحدت
۵ سال حکومت برای ایجاد عدالت
امام علی علیه السلام غیورتر از آن بود که روی عمر بن خطاب تصور میشود. امام علی خویشتنداریاش در آن سیلیزدن عمر بر صورت دخُت نبی اکرم ص درسی عظیمتر از هر حماسهای بود. درود. دامنه
آزاد طالبی به دامنه:
درود دوباره جناب طالبی دامنه. یعنی خویشتنداری امام علی را شما، در این حادثه که حماسه شد ، که این عمر خطاب سیلی زد بر صورت دخت نبی را با ،خدو انداختن ان عمر ابن عبدود به صورت خود علی ،با تفسیر مولانای بلخی هم تراز میدانید و ان را حماسه ای بزرگ..
.....
گفت من تیغ از پی حق میزنم
بنده ی حقم نه مامور تنم
شیر حقم ،نیستم شیر هوا
فعل من بر دین من باشد گواه ..
...
میشود با متن زیبا افکار زیبا افرید ...
پاینده باشی
شرح عکس : یکی از جلوههای مسیر مازندران و گلستان به دو خراسان، در آخرهای ماه فروردین و سراسر اردیبهشت، این است، آنبهآن، لحظبهلحظ، دمبهدم در داخل ماشین، با شگفتیهای آفرینش خداوند متعال مواجه میشوی، هر جا، جوری. آق سید علی اصغر کنارم نشسته بود و صحنهها را بهزیبایی صید میکرد. البته این عکس پل ورسک، از من است، عکاس دو عکس در ۲۹ ، ۱ ، ۱۴۰۴، پس از شیروان و پس از آشخانه، ایشان بوده است. واقعاً ساعتها راندن در جاده، خلق این صحنهها به همراه غُرّش رعد و آذرخش و برق و باران و تگرگ، حال انسان را از این رو به آن رو، میکرد؛ خصوص واسه اهل احساس که حین راندن و رفتن، آهنگ هم، گوش میسپُرند. محزون یا مفرّح. دامنه
جناب دکتر فتحالله دهقان سلام
شاهد بودم که سرنوشت خودت را پس جبهه و جنگ به سمت درس بردید. از ابتدایی مدارس عشایری تا دانشگاه فردوسی مشهد و تهران و دکتری را هم هندوستان. خوشا به حالت آق فتحالله که از حافظت امام خمینی در جماران به این جمال رسیدید. درود. برادرت دامنه ابراهیم طالبی دارابی
جناب آقا آزاد طالبی سلام
به این تفسیر زیبا و عاقلانهات در شکوه فروخوردن خشم خشن، توسط امام علی علیه السلام در خندق در برابر عَمرو بن عَبدَوَد و در گوشهی خانه گلین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در برابر عُمر بن خَطّاب. ازت ممنونم عموزاده اهل مطالعه و نویسندهی محترمم.
استاد باقریان سلام
چرا در اغلب داستانها طوری روایتگری میشود که متأسفانه و نعوذ بالله خودِ حضرت رسول اکرم ص مسلوبالاراده جا میزنند حال آن آن حضرت قدرتمندترین عقل و بینش و ذکاوت را داشت. اِسناد دان همهی امور پیامبر اکرم ص به این که خدا همان آن به کمکش شتافته، در واقع کمرنگساز عقل و تدبیر بیهمتای آن اُوسوهی تمام هستی است. ببخشایید. داستان بر من نچسبید. درود. ۱۲ ، ۲ ، ۱۴۰۴ دامنه.
هیچ چی حد صبحانه و ناهار
در مسیر مشهد نمیچسبد
این دِ جا
عکس سرسبز
زائرسرای امام رضا علیه السلام
پس از آزادشهر و پیش از گالیکش
دومی قبل از چناران به مشهد
مجتمع رفاهی ریگان امام رضا ع چناران
روز ۲۶ ، ۱ ، ۱۴۰۴ عکاس: دامنه
تئوری را باید گفت و وارد شد
نگارش ۱۴ ، ۲ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
آقای سعید حجاریان در یادداشت «خیال و واقعیت» در سایتش «مشق نو» نوشت:
«در زمان حاضر نیز، بعضی در مرحلهی نظریهبافی متوقف ماندهاند.»
منظور آقای حجاریان این است عین زمان شاه که مبارزین وارد عمل شدند، باید وارد شد. نه اینکه صرفاً تئوری گفت و شعر بافت و مانند برخی از شاخههای روشنفکر و احزاب آن زمان حرف زد و بسنده کرد.
مرحوم اکبر دستیار در جبههی مریوان سال ۱۳۶۷ همرزمم بود. پنجشنبه صبح ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ رفته بودم پیشش در مزار. یاد این مرد بزرگ و خدمتگزار میهن و ملت و اسلام و انسان به خیر. دلم با قبر و عکسشش آن روز ریخته بود. رزم داشت و عزم و مرام. والسلام. دامنه.
پسردایی سلام
در جبهه هم مرد بود. باری، مشکلش را حل کرده بودم در جبهه. تا آخر عمر هر وقت مرا میدید، در بدترین شرایط ترمز میکرد از کامیونش پیاده میشد. روحش شاد و ازت سپاس.
محل ترور دکتر محسن فخریزاده دانشمند اتمی در آبسرد دماوند که توسط اسرائیل با پیچیدگی تجهیزات خودکار و در عین حال غافلگیری عجیب ایران، ترور شد. عکاس: خودم دامنه.
برف دیماه ۱۴۰۳ دارابکلا از پشتبام خونهی امیر و ابراهیم. عکاس: خودم. درین گرما دیدن برف و نمای زیبای پشت بانک صادرات سابق دارابکلا خُنکا میآفریند بر روح و تن.
حیاط مفرّح خونهی خواهرم کلثوم، اون ماه از طبقهی دوم. چقدر دور شد هر آن فرد که از حیاطِ دارُ درختْدار، به آپارتمان پناه جُست.
،،
حاج محمدتقی و حجت الاسلام شیخ مالک رجبی سلام علیکما
در مدرسه فکرت شعبهی واتساپ نظر گذاشتم زیر پست آقا مالک رجبی. این جوری:
نظر دامنه یک ابراهیم طالبی دارابی:
نظر من روی این پست آقای شیخ مالک رجبی.
همین الآن. اول سلام. 👇
حجت الاسلام شیخ مالک رجبی سلام
بر فرض که به فرمودهی شخص خودت، آقاخامنهای ۱۱۰ صِفت برای حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی برشِمُرد. اینک بر فرض صحّت این آمار و حتی صحّت صفتها، مردم آنگاه نمیپرسند آقاخامنهای از تریبون اموال ملت، به جای بیان دردهای ملت و نسل جدید دچار هزاران مخمصه و مشکل و گرفتار در فساد سیستم و تبعیض حاکمیت، آن تریبونها را صرف یک شخص میکند و مدیون بیتالمال ملت میشود؟! خود شماها آخوندها چقدر بیکار کله هستین که دنبال این جور تملقها و تقدسبخشیهای نازلتر از کشک هستید. خدایا، ملت را از دست همان سه چیز که یک نفر گمانم داریوش یا کوروش کبیر گفت، دور دار: خشکسالی، دروغ، سومی چی بود؟! دشمن.
نظر دامنهسه |
یا امامزاده بیژن!
۱۱۰ تا صفت برای یک فرد؟!
وقت مگ صَرا پییییدا بَییه؟! کشکولی
علی ترابی: دشمن ، خشکسالی ودروغ
آقا جلیل قربانی سلام
کتابسوزی یک طرف،
جای کتاب را با گلدان و مجسمه و عتیقه عوضکردن یک طرف!
به بانوی فخیمه بُگویی تو را به کتاب و کتابخانه بازگردانَد.
کتاب، لقمان است، هر چیز دیگر، لقمه. دامنه
،،
سلام حجت الاسلام آشیخ شاکر
شما در دلم جایی داری فرزانهرفیقم.
از طبع شوخ آن دوست ممنونم.
امام علی علیه السلام نقل است، انسان اهل شوخی هم بود.
راستی، کتاب بنویس تا فکر کودکان را پروار کنی، کتابی ننویس، سه سال بعد به توبه بیفتی! کشکولی.
آقاجعفر سلام
در مورد اخوی ارشدم آقای ابوطالب طالبی مشهور به «شیخ وحدت» متنی تحلیلی نوشتی، حال آنکه در روایتگری، باید راوی بمانی. چون نمیخواهم چوکُّولوم به متنت بزنم. فعلاً ورود نکردهام. ممنونم از نقش فعالت در صحن و به مسائل روز پرداختن.
آسید حسن سجادی سلام
به عنوان مدیر مدرسه فکرت از نحوهی اخلاقی گفتگویت با مخاطبان خودت درین صحن، بسیار ممنونم. پدرت حاج سیدمحسن آقا از نیروهای مؤثر محل محسوب میشوند و از تاب نقد و نظر، بهخوبی برخوردارند. درود بر هر اهل نقد و نظر و تحملکنندهی بحثهای صحن. دامنه.
جناب دکتر فتحالله دهقان سلام
سیاست آمریکا بر مبنای تئوری مورگنتا رئالیسم در روابط بینالملل است. از نظر مارکو روبیو واقعگرایی یعنی برچیدن تمام بساط هستهای ایران و حذف جمهوری اسلامی ایران.
محمد مهندس عبدی سلام
من پای درس دکتر مرحوم سید جواد طباطبایی نشستم. او غیر خود، هیچ کس را نه ایرانشناس میدانست، نه اندیشمند سیاسی اسلام. او حتی معتقد بود هیچ کس الفاظ سیاست را هم بلد نیست. او و دکتر جلیل روشندل را عوامل حکومت در دانشکدهی علوم سیاسی تهران به جرم مارکسیستبودن اخراج کردند. زوال اندیشهی سیاسی در ایران البته در جمهوری اسلامی ایران پس از تصلب در بحران ۷۸ و سپس ۸۸ و فرمان آقاخامنهای بر اسلامیسازی دروس علوم انسانی بسیار تشدید شد و چیزی از آن نماند حال آن که آقاخامنهای باری لعنت کرد که کسی نگذارد دانشگاه سیاسی نشود! البته این در عمل، همان شد که اندیشه پرپر شد.
آقا جلیل سلام
گزنده و دردناک. خدایا ایران از گزند عوامگستری در امان دار. پست مهمی بود آقاقربانی.
محمد مهندس عبدی سلام
ت وِسّه سیزده به در دنیا میآمدی، هر سال تو را ببریم صحرا و دَمن و دامنه و قله و دره به در کنیم!
یک پاسخ ماند، به آق سید حسن آقا سجادی:
الآن مینویسم و میرم نماز. 👇
جناب آسید حسن سجادی سلام
آن بحث که آقای امیر آقایی نزد آقای سروش صحت از کتاب «تذکرةالاولیا» شیخ فرید عطار خواند، هم زیبا و شیوا خواند و نشان داد عطار فقط از صفات واقعی افراد سخن به میان آوَرده است. مثل جمهوری اسلامی طرفداران نکرد که تا قلم دست میگیرند، فقط بلدند چاپلوسی قدرتمندان را بکنند تا از نون و نوا و نما و ریا و شهریه و حق کارانه و پول تملق نیفتند. بگذرم.
به قول مولوی شاعر مورد علاقهی وافرم:
خوشتر آن باشد که سِرّ دلبَران
گفته آید در حدیث دیگران
والسلام
سلام جناب سبحانی
معرفی این کتاب، بسیار مورد علاقهی من شد. انسان اتفاقا" در تنهایی با خود بهترین گفتوشنود را دارد. پستی مفید بود. درود.
در مدرسه فکرت شعبهی واتساپ نوشتم:
یادآوری عمومی 👇
پاسخ به پستها و یک متن مجزّا.
ناترازی
نگارش ۲۱ ، ۲ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
یک جریده به اسم «شرق» واژهی "ناترازی" را -که مدتیست وارد ادبیات سیاسی ایران شده است- تعریفی ارائه داده است که از دید این روزنامه «کاستیها و نارساییهای بلندمدت» را ناترازی گویند! بگذرم. اما از یک حرف نگذرم: بدترین ناترازی، ناترازی گسترده بین حاکم و حاکمیت و قدرت و ملت است. ملت، عمیق میفهمد، حاکمیت، ولی فریب.
آسید حسن سجادی سلام
روزی و روزگاری همین جعفر آهنگری را ازهمهکار انداختند. آژانس رفت نشست و مسافر کشید. اما روزی سرش زدم دیدم تذکرةالاولیاء شیخ فرید عطار دستش است. گفتم بخوان. این کتاب، کتان دل است. گفتم تازه دارم میفهمم. گفتم فرید در وصف بایزید گفت و گفت و گفت. و سرانجام این را گفت:
«چهل سال دیدهبان دل بودم»
گفتم جعفر! چهار سال دل را دیدبان باشیم، چهل سال بایزید پیشمونه. بگذرم.
آق سید حسن -که خرسندم سَر در سِرّ کتاب داری- بدانیم کتاب اَنفَسِ انسان است، نفَس را خدا داد تا نفْس را بسازیم! دامنه
آقا محمد مهندس عبد سلام
خرافه عین شایعه از اَدات پرسرعت و گیرای افرادیست که قصد دارند مغز مردم را خام نگه دارند. این دو جرثومه در تقویت هم به هم آمپول ترزیق میکنند که مردم را بفریبند. بگذرم. دامنه
جناب جلیل سلام
ضایعهتر هم آن است بخواهند با نقل «شنیدهها» سر و روی جمهوری اسلامی ایران را دستی بکشند و خود را جانبدار نگه دارند. بگذرم.
سلام آقای حجت الاسلام شیخ مالک
کمکم تبدیل شدی به شیخ مبلغ افراد. اسلام را شناساندی، حالا مشغول معرفی اشخاصی! پایاننامه مگه نداری! کشکولی. شیخ شدی مگر این و اون را شاخ و شاخهدار کنی! کشکولی
پایان پاسخ من به پستها
مرحوم اکبر دستیار در جبههی مریوان سال ۱۳۶۷ همرزمم بود. پنجشنبه صبح ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ رفته بودم پیشش در مزار. یاد این مرد بزرگ و خدمتگزار میهن و ملت و اسلام و انسان به خیر. دلم با قبر و عکسشش آن روز ریخته بود. رزم داشت و عزم و مرام. والسلام. دامنه.
ای محبوب دل خاندان ما! امروز ۲۲ ، ۲ ، ۱۴۰۴ ده سال شد زیر این قبری، اما واقعاً قلبمانی. پسر ناچیز تو: ابراهیم
جناب آقای سبحانی دوست فرهیخته سلام
اقدام نیکوییست. فرانسیس بیکن میگفت دانایی، تواناییست. در شعر کهن ما توانا است هر که دانا است. سپاس.
پیام حجت الاسلام شیخ احمد باقریان
در پی اهانت صدرالدین آفاقی به مرحوم منتظری:
۲۳ ، ۲ ، ۱۴۰۴ :
"سلام علیک
جناب آقای صدر
آیا لازمه دفاع از مرحوم مصباح این است که بر مرحوم منتظری بتازی؟!!
حدود سی و پنج سال است در رسانه ها یکطرف او را می تازند و اجازه دفاعی به او و حامیانش ندادند برای شما کافی نیست؟
بله همان شیخ ساده لوج را امام خمینی هنگامی که فرماندهان سپاه نزد او آأمدند ارجاع د اد تا بروند از او کمک بگیرند
و با اینکه امام خود نماینده در سپاه داشت با درخواست فرماندهان سپاه مرحوم طاهریب خرم آبادی را فرستاد و امام بدون توجه به نماینده سابق خود در سپاه نمایندگی منصثوب از سوی آقای منتظری را تنفیذ کرد.
ارجاعات فقهی متعدد امام خمینی رحمه الله به همین شیخ به قول شما ساده لوح بود
مثل اینکه برای دفاع از یک شخصیت لازم میدانید شخصیتی را که رهبری امام خمینی در نهضته عمدتا مرهون زحمات و تبعیدیها و زندانیهای او بود را همچنان مورد هجمه خود قرار بدهید
از خدا ترس ندارید؟!!!!"
امیر رمضانی:
متن دامنه: "سلام آق سید سعید
نظریهها بروندینیاند. فهماند. ادعااند. قرائتاند. و لذا با علوم همپیوند رابطه دارند. مسائل عقلی و شرعی مرتبط با هم بحث میشوند. آن علم سیاست و علم دین که بنده با آن آشنا هستم، متضاد افکار آقای مصباح یزدی و مسعود رجوی است. این دو نفر در پی تئوریزهکردن سرکوب ملت بودهاند. بگذرم." دامنه
نظر امیر به من: با سلام و ارادت خدمت آن دوست محترم و انقلابی . با این دیدگاه شما موافقم . فقط پرسش حتی نظریه های دینی مثل قبض و بسط شریعت را هم برون دینی میدانید !؟
امیر رمضانی: ضمن عرض درود و سلام وتشکر بابت پاسخ به پرسش بنده . آیا نظریه درون دینی هم داریم .؟ با این دیدگاه حتی تفاسیر قرآن هم نظرهای برون دینی محسوب میشوند ؟
دامنه: نص و تقریر قطعی معصوم ع دروندینی است.
امروز جامعه ایرانی، نه در بخش معنوی و نه در بخش مادی با آنچه فلسفه انقلاب اسلامی و رسالت نظام جمهوری اسلامی – طبق آرمانهای اعلام شده توسط امام خمینی – اقتضا دارد نسبتی ندارد. در فرهنگ و اخلاق و دینداری وضعیت بسیار نامطلوبی داریم و در تأمین زندگی مادی مردم علاوه بر اینکه عدالت را جاری نکردهایم، بیش از ۳۰ میلیون نفر زیر خط فقر داریم و بعد از ۴۵ سال از استقرار حکومت دینی هنوز به توزیع یارانه و بستههای حمایتی و کالابرگ، که همگی اسامی بدلی همان «کوپن» زمان جنگ هستند، متوسل میشویم. فاصله طبقاتی بیداد میکند و کار به جائی رسیده که مقدرات اقتصادی کشور دوباره به دست امثال بابک زنجانی بزرگترین مفسد اقتصادی افتاده است! در چنین شرایطی، وقتی اجلاسیههائی از علمای دین و حوزه علمیه قم تشکیل میشود، حرف اول و آخر تمام حاضران باید پاسخ به مطالبات معنوی و مادی مردم باشد که متأسفانه نیست. اینکه برگزاری چنین اجلاسهائی با آنهمه شرکتکننده و هزینه و تبلیغات پرسروصدای رسانه ملی، هیچ بازتابی در جامعه ندارد و مردم هیچ اعتنائی به چنین وقایعی نمیکنند، باید علمای دین را وادار کند از خود بپرسند چرا مردم نسبت به این امور بیتفاوتند؟ پاسخ البته روشن است. برگزارکنندگان و حاضران در این اجلاسها در فضائی سیر میکنند که با واقعیات زندگی مردم بیگانه است. در خود حوزههای علمیه و همان حوزه علمیه قم هم اکثریت علمای دین و طلاب علوم دینی از چنین فضائی فاصله دارند و خود را از آن بیگانه میدانند. حرف مشترک آنها با مردم اینست که حدود نیمی از این یک قرن که از تأسیس حوزه علمیه قم گذشته، در اختیار حکمرانی دینی بوده است. چرا حضرات در این اجلاسها از کارنامه این حکمرانی چیزی نگفتند؟ مگر دین و حوزههای علمیه نباید در خدمت مردم باشند؟ لطفاً به این سؤال پاسخ بدهید که با میراث مؤسس حوزه علمیه قم و میراث مؤسس نظام جمهوری اسلامی چه کردهاید."
جناب سبحانی دوست گرامی سلام
کشکولی : آیا میدانند ایرانیان هر روز بازار رفتند، بدانند سیبزمینی قیمت جدیدی دارد! چون این غذای مستضعفین را غذای تزئینی اَشراف و اعَیان کردند در فست فودها. پوزش رئیس گرانقدر کتابخانههای میاندورود. ۲۴ ، ۲ ، ۱۴۰۴ دامنه.
سلام جناب آقای سبحانی دوست فرهیخته
این پست دلکش بود، خصوص این حرف که هوگو با طرح درد به قلب مردم رسید.
سلام جناب آقای سبحانی دوست فرهیخته
آنقدر اسب مهم بوده است، ایران را فارس لقب دادند. فرس در لغت عرب اسب است، عرب به ایران فارس یعنی مردم اسبسوار میگفتند. ابراهیم طالبی دامنه دارابی
سلام جناب سبحانی دوست فرهیخته
این کار سراسر درس ملا نصرالدین دقیقاً یک نشان مستقیم از سران حکومت جمهوری اسلامی روحانیت ایران است که در تاریکی انبار تماما" گم شدند و ملت را به مشکلات دهشتناک انداختند. پوزش از بیانم در صراحت.
جناب سبحانی دوست فرهیخته سلام
جذاب بود. اتفاقاً من هم از دیشب خواندن رمان سرزمین خیال اثر آنتونی دوئر را شروع کردم. نظرم همواره این است کتاب انسان را بزرگ میکند. ممنونم از ایجاد انگیزه در مخاطب توسط شما و تیم شایستهی شما. ارادت ابراهیم طالبی دامنه دارابی
جناب سبحانی توانا و دانشور محترم
قصدم از ارسال فقط شرکت در گسترانیدن فرهنگ کتابخوانی است و ارزشگذاری به عظمت کتاب. ممنونم اختیار از آن شماست. ارادت دامنه
این حرف نادرشاه که گفته بود خیلی عالی است: «اگر از راه عدل دور شوم، ارتشم هم به دشمن بدل خواهد شد…»
برای تولدم در شصت و سه سالگی: همیشهی ایام در آن سالهای جنگ و درس و دانشگاهام، گاه بر اثر شدت کارها، امور را وعده میدادم به شنبهی بعد. آنقدر شنبه شنبه میکردم، گاه شش ماه شنبه میآمد و رد میشد. بازم امور وفق مراد نمیشد. دامنه
دامنه: سلام استاد پارسا جناب مرآت. سران حکومت جمهوری اسلامی ایران اما نه آینه دارند و نه خود را میشکنند. هر عیبی از خود را عدل میپندارند. بگذرم. ممنونم ۲ ، ۳ ، ۱۴۰۴ زیر این پست:
جواب مرآت : سلام جناب دارابی عزیز، سران حکومت جمهوری اسلامی. چهفدر محکم و مطمئن! خوش به حالتون که جرأت دارید و با اطمینان نظر میدهید. ولی من تازگیها یه کم ترسوم شدم. یعنی جرأتم کم شده :) با این همه نظر شما را تسامحاً و از باب انطباق کل به جزء پذیرایم... اما مزید اطلاع جنابعالی، من نسبت به دولتمردان و مجلسیان و عدلیهایها و برخی اخانید و بیوت معزز قم و مشهد نقد و اختلاف نظر دارم که بعضیهاش طبیعتاً قابل اغماضه و معتقدم که میشه نادیده بگیرم. اما در باره بقبهش میتونم به صورت موردی و مصداقی چیزهایی بنویسم و متعرّضاشان بشوم. ولی واقعیتش اینه که به صورت کلی و مطلق نمیتونم همه را جمع ببندم و بهشون وصله بچسبونم، یعنی جرأت این جور قضاوت کردن را ندارم. میترسم فردای قیامت نتونم جواب بدهم. ساده تر بگم این که من ترجیح میدهم به جای این که در باره مسئولان و دستاندرکاران حرف بزنم، به روشها و روندها و فرایندها و سیاستها اعتراض کنم و انشاءالله اگر فرصت پیدا کنم چیزهایی در این باره خواهم نوشت. اما در مورد خود افراد فقط میتونم روی مواضعشون و تصمیماتشون و اقدامات مشهور و مشهودشون که علنی و شفاف باشد حرف بزنم. تا بتونم سند ارائه کنم...
مشعوف شدم از حضورتون
الطافکم مزید.
سلام
مجموعه مباحث در گرفته در دیدار با دانش منعکس میشود.