مدرسه فکرت ۲۶ :: دامنه‌ی داراب‌کلا
Menu
مطالب دامنه را اینجا جستجو کنید : ↓↓

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پيشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعی
دنبال کننده ها
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت بیست و ششم

 

 

بحث ۱۱۵: این پرسش برای بحث‌ و نظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق می‌شود:

نواندیشان معاصر از ضرورت بازگشت به آموزه‌های معنویان و فرزانگان سخن می‎گویند. فرزانه‌ای چون مولوی‌، صلح درونی یا صدق را مقدمه و پیش‌شرطی برای صلح بیرونی با دیگران می‌داند، این مسأله چگونه تحلیل و شکافته می‌شود؟

 

پاسخ:

سلام جناب جوادی نسب
کاری به این مبانی نظری‌ات ندارم جناب جوادی. مسأله این است، سرمایه باشد، اما حاکمیت سرمایه‌داری نباید شکل بگیرد. سوئد یک کشور پیشرفته است، اما آن فساد و چپال و غارت نوع غربی در آن دیده نمی‌شود. غرب، با فروش اسلحه نیز خزانه‌اش را پر می‌کند. مثل دوشیدن عرب از طریق تز ایران‌هراسی. آیا واقعاً این تز درست است؟ معلوم است که با ترساندن اعراب از ایران، در پی فروش افزارآلات جنگی‌اند. باید قضیه را کامل دید نه از روزنه‌ی تنگ.
تأکیدتان بر فرضیه‌ی "ویژگی انسان" و راه‌حل قَسری سرمایه‌داری، فرضیه‌ای‌ست که خود دارای چند فرضیه جانشین و فرضیه‌ی رقیب است. که آن را "فرضیه‌ی پوچ" هم می‌گویند. یعنی با نظریه‌های دیگر، راه‌حل تک‌خطی سرمایه‌داری را پوچ می‌سازد.

 

در خود آمریکا، جناح "بازها" همیشه با کارخانجات اسلحه‌سازی رشد کردند و کارتل و تراست پدید آوردند. بخش عمده‌ی درآمدشان با فروش سلاح و ایجاد جنگ میان کشورهای ثالث است. بنیاد بقای آنان بر وجود پیکار میان جوامع است.

 

بحث ۱۱۶: این پرسش برای بحث‌ و نظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق می‌شود:

ما شبانه‌روز طی ۲۴ ساعت یک دور می‌زنیم که یک روز از عمرمان حساب می‌آید. این مدتِ زمانی _که همیشه بر ما می‌گذرد و ما را از دیروز، یک روز بزرگ‌تر می‌سازد_ در این روزگار هر یک از ما را با انواع مشاهدات، شادابی‌ها، عجایب، مَشقّات، شگفتی‌ها، مشکلات و سختی‌ها روبرو می‌کند؛ سؤال این است طی ۲۴ ساعت گذشته، چه چیزی بر شما گذشته و آن را مشاهده نموده‌اید که گفتن و نوشتن آن، به ما در این مدرسه تجربه، درس، عبرت، اندیشیدن، همدردی و آموزه می‌آموزاند. یکی را اگر مایل هستید مختصر _که از حدّ دو‌ کف دست نگذرد_ تعریف کنید. و یا بگویید این روزها، ۲۴ ساعت‌ چگونه سپری می‌شود؟

 

پاسخم به بحث ۱۱۶

به نام خدا. امروز صبح وقتی از خانه بیرون می‌رفتم گربه‌ای تنومند، پَشمین و زاغ را در حال شکار دیدم. ماشین را کنار زدم، به تماشای شگفتی‌های آفرینش حضرت پروردگار پرداختم. نمی‌دانستم حامی کدام باشم: صیّاد یا صید؟ کبوتر با رنگ‌هایی که آفتاب درخشان قم، بر پرهای زیبایش پدیدار ساخته بود، و تلألو (=تابش و برق) می‌انداخت، جلوی چشمانم روزی امروز گربه و آن‌گاه کرم و میکروب‌ها شد. بگذرم.


وقتی به نشست رسیدم، کناری من _که رفیق من بود و مردِ تلخی‌ها چشیده_ درگوشی به من گفت فلانی! می‌تونی این را برام ترجمه کنی: منطقه‌ی زندگی‌ات مهم نیست، منطق زندگی‌ات مهم است. گفتم: فلانی! بالاتر از منطقه و منطق، "منطقة‌الفراغ" است که شهید سیدمحمدباقر صدر آن را مطرح کرده‌است. جایی از دین مبین اسلام، که دست مجتهد زمان‌شناس را در فهم و وضع حکم شرع باز می‌گذارد. بگذرم؛ که این فراغ، با تحجّر (=فسیل‌وارگی ذهنی) عده‌ای، به فراق! کشانده شد.

 

نکته ها: چه بر سر حکیم سهروردی آوردند، وقتی ۳۰ سالگی مجبور شد از سهرورد زنجان سر بر بیابان گذارد و در حلب دمشق به فتوای فقیهان متصلّب سُنّی، به علت آراء مترقی و شاذّ به دار آویخته شد.

 

پاسخم به جوادی نسب:

ساحت مقدس و متعالی خدا از هرگونه ظلم‌کردن و مظلوم‌شدن، منزّه است. اگر پایان همان گزاره‌ی کنایی‌ات، نشانه‌ی تعجب می‌گذاشتی، من حتی ممکن بود، نظر هم ندم چه رسد به ابطال. خدا خود فرمود نه ظلم کنید و نه مظلوم واقع شوید. پس، خدا خود بری از این ضعف است. تسبیح خدا، یعنی سلب صفات رذل از ساحت ربوبیت. و ظلم و مظلوم از خدا دور است.

 

بحث ۱۱۷: مطلب زیر برای بحث‌ و نظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق می‌شود:

فرخ نگهدار: "رفتار عمومی ایالات متحده تحت رهبری ترامپ نشان می‌دهد که او برخلاف تمام روسای جمهوری سابق، اعتقادی به نقش رهبری کننده‌ی امریکا برای حل و فصل مسایل بین‌المللی یا گلوبال ندارد. شعار «امریکا اول» معنایش این است که نهادهای بین‌المللی چون تحت اراده‌ی ما نیستند باید برانداخته شوند و اتحادهایی جایگزین شوند که ولایت (سرپرستی) امریکا را قبول دارند." (منبع)

 

پاسخم به بحث ۱۱۶

قسمت دوم

دیروز با اشتیاق فیلم "هفت سامورائی" را نیز دیدم. سامورائی‌ها جنگ‌جویان حرفه‌ای قدیم ژاپن بودند. فشرده‌ی برداشتم از این فیلم آموزنده این است:

 

۱. غارت، با زانوزدن غارت‌شوندگان تشدید می‌شود.
۲. سامورائی وقتی گرسنه باشد، پلنگ جنگل هم در امان نمی‌ماند.
۳. اجیرکردن برای دفاع! نشانه‌ی عجز و درماندگی‌ست.
۴. ممکن است فقیر باشیم، اما گدا نیستیم.
۵. مرید کف پای استاد را بوسید. اما استاد نگذاشت و گفت من استحقاق "مرادی" را ندارم.
۶. دفاع خیلی سخت‌تر از حمله است.
۷. ازخودگذشتگی برای آرمان و آسایش دهقانان مورد غارت.
۸. و نیز این تئوری استاد و رهبر هفت سامورائی که هوشمندانه بود:
وقتی همه جا امن به‌نظر می‌رسد، خطر فرا می‌رسد.

در پایان از هم‌کلاسی‌هایی که در بحث ۱۱۶ شرکت کردند، ممنونم. و از تمامی خوانندگان که حوصله کردند و پاسخ‌های ۱۱۶ را خواندند نیز سپاس‌گزار.

پاسخم به بحث ۱۱۷

یکم: آمریکا دست‌کم در سه زمینه در پی تئوری هژمونی (= سلطه) است، چون امنیت ملی و منافع ملی خود را در آن می‌بیند: ۱. صدور فرهنگ آمریکایی (زیست آمریکایی) ۲. سیاست بین‌المللی ۳. ساختار جهانی (= نظم نوین). بیشتر بخوانید ↓

دوم: با تحلیل فرخ نگهدار در نقد خصلت زشت آمریکایی، موافق‌ام. ممکن است فوری گفته شود: آمریکا منافع خود را می‌جوید. جوابم این است: بیداری حکم می‌کند، فکر هژمونی، فکر جنگلی‌ست. در دنیای حیوانات روابط با نُطق نیست، با غلبه و تنازع بقاست. اما در دنیای انسانیت باید در برابر زور و زر و تزویر ایستاد. وگرنه تمدن ملل نابود می‌شود. و این حق ملل است در برابر بی‌منطقی‌های آمریکا تسلیم نگردد.

 

سوم: اساساً نهادهای بین‌المللی فلسفه‌اش حفظ صلح بود. تلاش آمریکا برای متلاشی کردن این ساختار‌ و نظم، نشانه‌ی همزمان هم درماندگی‌ و هم زورگویی‌ اوست. درمانده است؛ چون نمی‌تواند در این نهادها حرف زور خود را به کُرسی تصویب و به اجماع جهانی برساند. زورگویی‌ست؛ چون‌که فلسفه‌ی فکری بخشی از حاکمان و سیاستمداران آمریکا، بر رهبری جهان و سلطه بر تمام کشورهاست. و این نافی حقوق بین‌المللی و اخلاق جهانی‌ست.

 

چهارم: آمریکا _هرچه جلوتر می‌رویم_ تناقضات و ضعف‌هایش افزوده‌تر می‌شود. شکست شکننده‌ی ورشو نشان داد صف‌آرایی نوین در ورای نهادهای بین‌المللی و کشورهای پیشرفته و بیدار، چنان سهل و آسان نیست. همین خود برای دولت‌های مترقی و بیدار، یک فرصت است در برابر تهدید.

 

پاسخ:
سلام جناب قربانی
از شرکت در بحث ۱۱۷ ممنونم. اما باز نیز با آن‌که در یک پستی نوشته بودی عجله کار شیطان است، خودت در هنگامه‌ی جواب نگاشتن شتاب کردی. خود فرخ نگهدار دقیق مشخص کرده از نظر آمریکایی‌ها: "...نهادهای بین‌المللی چون تحت اراده‌ی ما نیستند باید برانداخته شوند و اتحادهایی جایگزین شوند که..." پس توضیح شما واضحات بود و به متن مطلب دقت نکردی. هرجا آمریکا دچار ضعف است می‌خواهد زور اسلحه‌ و فرهنگ سطه‌جویانه‌اش را شاخ کند. چون بنیاد این نظام فاسد زورگو بر تصرف زمین و سزمین سرخ‌پوستان مظلوم بنا شد.

 

نشست ورشو را از آن رو مثال آوردم که بگویم تلاش آمریکا برای دورزدن مجامع بین‌المللی نیز امری آسان نیست. از میان کشورهای شرکت‌کننده در ورشو، بسیاری‌ از کشورها حتی به انداره‌ی عمر انقلاب‌مان سنّ و سال نداشتند، چه رسد به حد ایران کهن و پرگهرمان. نمی‌خواهم ملل را بکوبم ولی حتی اسم این کشورها در جهان ناپدید است چه رسد به توان‌شان.

 

نکته ها:

واژه‌ی عقل از "عِقال" است. یعنی زانوبند شتر. عقل از نگاه من هم قدرت بازدارندگی آدمی‌ست و هم توان وادارندگی. در اولی، عقل انسان را از کار نادرست بازمی‌دارد. در دومی، انسان را به کار شایسته وا می‌دارد.  در قرآن مجید هم از برخی از انسان‌های صاحب خرد و عقل به "اُولی‌النُهی" یاد شده است. یعنی صاحب عقل بازدارنده، نهی‌کننده.

 

پاسخ:
بسیارخوب سید. پاسخ شما از راه رسید. الان می‌خوانم. نیز خدا را شکر که تحلیلم از ورشو به قول سریال سلطان و شبان مقبول افتاد.

 

پاسخ:
صد در صد موافقم با پاسخ تحلیلی‌ات. هم از گزاره‌هایت که به شیوه‌ی علمی نوشته‌ای. هم از محتوایش که فهم تحلیلی‌ات را می‌رساند. کوتاه و گویا. سپاس سید.


پاسخ:

سلام جناب قربانی

بیفزایم به عنوان یک نکته‌ی کلی، نه خطاب مشخص به هیچ‌کس: از نظر من تطهیر چهره‌ی آمریکا، نشان عدم شناخت افراد است، و یا دست‌کم نوعی تمایل فکری. که در هر دو صورت از نظر من یک اشتباه محرز است. و نیز بیفزایم یک شهروند هم از منافع ملی کشور خودش باید دفاع کند. از نظر من هر کسی در هر مقام و جایگاهی، فقط ظاهر رفتار آمریکا را در نظر بگیرد و توان دیدن زوایای تاریک آن را نداشته باشد، دچار اعوجاج تحلیلی و کُنش حمایتی می‌شود. و این حالت نمی‌تواند فرد را در بیان حقیقت تجهیز کند. نقص بزرگی که دیده می‌شود.


یک مثال فقط می‌زنم:


از نظر من یک شهروند ایرانی نمی‌تواند نسبت به اراده‌ی خصمانه‌ی آمریکا در سرنگون‌سازی ایران، فقط بگوید: آمریکا دارد منافع ملی خود را تأمین می‌کند. خوب چنین تصمیم آمریکا جنایت علیه‌ی بشریت و حتی دفع و دفن اسلام بیدارگر است. پس، اگر مثلاً شهروند ایرانی سرنگون‌کردن را حق آمریکا بداند _با این توجیه و فرمول که آمریکا دارد منفعت ملی‌اش را جست‌وجو می‌کند_ چنین فردی سخت در اشتباه است.

 

و بیفزایم که ارزیابی شما جناب قربانی در مبانی و مُفاد هر دو اساساً اشتباهاً در اشتباه است و نیز خالی از نگاه عمقی‌ست. چون در این موضوع برداشت من این است _حدس می‌زنم_ اطلاعات شما کفایت نمی‌کند. کمی بیشتر منابع استراتژیک مطالعه کن و اخبار ژورنال را با دیده‌ی حتم و ثقه ننگر.
 


سلام جناب مرتضی شهابی


منافع خودش را دنبال کند. اما شهروند ایرانی که نمی‌تواند منافع خودش را کنار بگذارد، بگوید آمریکا چون منافع خود را دارد پی می‌گیرد، پس حقِ اوست. حق ایرانیان هم هست از منافع ملی خود دفاع کنند.
 

نکته بگویم: چون همیشه در سیاست منافع کشور دیگر، مساوی منافع کشور دیگری نیست. از جمله رفتار خصمانه و یاغی‌گرانه‌ی حاکمان آمریکا علیه‌ی ملت و کشور ایران.
 


سلام  جناب جعفر آهنگر
 

چند جمله باید بگویم:
۱. این‌که در نظام این تشخیص، دیر مشخص می‌شود، حرفی نیست. باید هوشمندانه‌تر باشند.


۲. هرگز این گونه فکر نمی‌کنم که آمریکا منافع ما را حفظ کند. مگر چنین انتظاری عقلی‌ست؟ تمام حرف من این است رفتار آمریکا علیه‌ی ایران، رفتاری سرنگون‌ساز است و نیز حمایت از اعرابِ وابسته و اسرائیل و بسیج آنان علیه‌ی ایران.


۳. خوب در برابر این منافع ملی آمریکا، ایران و ایرانی باید ساکت و خدای ناکرده توجیه‌گر باشد؟ و بگوید آمریکا حق دارد منافع خود را هر طور دوست داشت تجمیع کند!؟ و حتی منتظر سرنگون‌ کردن انقلاب باشد که جریان‌های برانداز فقط در این فاز هستند و تو دقیقا از حال و روز آنان باخبری.

 

من فراتر از این می‌روم جناب جعفر. امام خمینی _فقیه سیاستمدار_ با سخن آغشته به عدل و انصاف، این آمریکا را "گرگ" می‌دانست که در پی آن است ملت‌ها میش باشند. این نظام سلطه‌گر یک چپاول‌گری‌ست که همه را نوکر خود می‌خواهد. و نسبت به ایران آنقدر جنایت کرد که از منظر مقامات حقوقی و امنیتی ایران، کشور خصم است که خودت بهتر از من می‌دانی تا چه میزان علیه‌ی ما دست به تلاش زده و می‌زند. من هویت خودم را در ضدیت با امپریالیسم جست‌وجو می‌کنم. عقاید شما جناب جعفر برای شما احترام دارد. من دید‌گاه خودم را بیان داشتم.

 

پاسخ:
سلام جناب عیسی آهنگر. حال اگر گاو خود با شاخ‌هایش به تو حمله‌ور شد، باز هم ماهاتیر محمد دنبال شیر گاو می‌گردد!؟ هر استراتژی اقتضائات خود را دارد جناب. آقا عیسی، نَنِچّو نَنِچّو را الان کسانی می‌کنند که در دسته‌ی سرنگون‌سازان قرار دارند، که خیلی اشتهاء دارند که آمریکا از طریق ترامپ فاسد، وارد جنگ با ایران شود و آنان از تیرانی _که بُریدن گلو در چند‌دقیقه را دارند آموزش می‌بینند_ و نیز آن دوک‌نشین‌ها در آلمان برگردند! تا ایران را مثلاً در دست بگیرند!

 

صلح، تمام مکتب اسلام است. و ایران ما هرگز به هیچ کشوری نه چشم‌داشت دارد و نه در پی ستم‌رساندن است. هر کشور بخواهد این ایران بزرگ را با جنگ براندازد، سخت سیلی می‌خورد. یاد ملت هنور هست همین ترامپ، کنار سران عرب در ریاض گفته‌ بود: خلیج. یک واژه‌ی "فارسی" را از نام خلیج فارس برداشت، دیدی که چه واکنشی ایرانیان نشان دادند. آمریکا همان گاو در مثال شماست که می‌خواهد شاخ بزند، ولی شاخ‌اش را ملت می‌شکند. در این تردیدی نیست جناب عیسی. شما جناب عیسی اگر مورخ بشوی تمدن این سه کشور را به حساب خودشان می‌نویسی؟ یا نه می‌نویسی با وابستگی به آمریکا و تسلیم‌شدن، صنعتی شدند؟


نه کره، استقلال دارد، نه ژاپن ارتش، و نه آلمان حق ورود به شورای امنیت به عنوان کشور حق وتو. پس توسعه‌ی آنان تمدن درون‌زا نخواهد بود.

یعنی ایران هم مانند این سه کشور، مثلاً بوشهر و بهشهر را بدهد به آمریکا، ما آن‌گاه صاحب صنعت می‌شویم؟ بوشهر و بهشهر _آن سایت گنبد سفید جاسوسی علیه شوروی_ را شاه داده بود به آمریکا!

 

پاسخ:
سلام جناب جلیل قربانی
۱. از این‌که زحمت کشیدی دو کره را مقایسه کردی، جای تشکر و خدا قوت دارد
۲. من هم هم‌نظر هستم با شما در این‌که کره شمالی با روش توتالیتری، اجازه نداد کشورشان رشد و توسعه بیابد.


۳. بحث من با جناب عیسی بر سر مثال ژاپن، کره و آلمان بود که ایشان با مثالی که زدند خواستند بگویند چون این سه کشور از طریق صنعتی‌شدن شاخ آمریکا را شکستند ما هم از همین طریق بشکنیم. که شما ورود کردید، اما کره شمالی را وسط کشیدید که محل بحث ما نبود.


۴. من با نگرش شما نسبت به جهان، توسعه، آزادی، دین، ایران، آمریکا و بسیاری از موضوعات آشنایی یافتم. که باهم در جاهایی زاویه داریم. و این از محسنّات بشری‌ست.


۵. از جناب عیسی پرسیدم که تمدن این سه کشور در تاریخ، درون‌زا ثبت می‌شود یا به مدد و به یُمن حضور آمریکا؟


۶. هنوز هم آمریکا در هر سه کشور آلمان، ژاپن و کره جنوبی در حالت اشغال نظامی حضور گسترده‌ی تسلیحاتی و نیروهای نظامی دارد.

 

۷. از نظر من این میان‌بحث جدی میان من و شما تمام. اگر احیاناً ادبیات جدی و چالشی مرا در این میان‌بحث با ذائقه‌ی خود، خوش نمی‌داشتی، از جناب‌عالی پوزش می‌طلبم.

 

پاسخم به بحث ۱۱۸
 

به نام خدا. سلام. به نظر من یکی از مظلوم‌ترین‌ها در ایران "محیط‌بانان" هستند. آنان جان خود را برای پاسبانی از حیات وحش و طبیعت زیبا و بکر ایران، از دست می‌دهند. و مورد سرسختانه‌ترین تهاجم افراد طمّاع می‌شوند. همان کسانی‌که گاه دنبال جغد، باز، شاهین و سمندری اند که می‌خواهند زنده زنده بگیرند و ببرند به برخی از عرب‌های عیّاش بفروشند و حاضر می‌شوند محیط‌بانان را با شنیع‌ترین وضع بکُشند.

 

ستون روزانه

لباس سفید

به‌نام خدا. سلام. آیةالله رضا استادی در صفحه‌ی ۹۶ کتاب "آیینه‌ صدق و صفا" _که شرح زندگانی و نکته‌های آموزنده‌ی مرحوم آیةالله العظمی محمدعلی اراکی است_ از قول ایشان درباره‌ی روحانیان یک نکته‌ای نقل می‌کند که به نظرم تذکاریه‌ای درخور توجه است. به‌گونه‌ی خیلی‌فشرده می‌نویسم:

 

از نظر مرحوم اراکی یک روحانی و طلبه‌ی دینی "باید پاک مثل لباس سفید باشد و حرکت کند و الّا مردم می‌رَمند. روی لباس سفید یک‌خورده گَرد بنشیند معلوم می‌شود و می‌پیچد توی مردم که فلان روحانی چه کرد!"

۳ اسفند ۱۳۹۷
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

 

 

ستون روزانه

روش هندی

به‌ نام خدا. سلام. روش هندی، فکر و ذهن را از توجه به بیرون باز می‌دارد. چون در پی شکستن جنبه‌ی جسمانی و نیز کانونی نگه‌داشتن نیروی ذهنی‌ست. برای این ریاضت‌کِشی، فشار به انسان می‌آورَد تا "نفْس" را در چنگ و محاصره قرار دهد. و به‌اصطلاح "متمرکز" کند. با این سبک و روش، می‌خواهد حقیقت بر او کشف شود. اما به قول شهید مطهری در صفحه‌ی ۱۹۰ کتاب "انسان‌شناسی قرآنی" روش قرآن، این نیست. بلکه روش اسلام حدّ وسط، میان روش ۱۰۰% مادّی غربی و روش ۱۰۰% معنوی هندی‌ست.

 

نکته:

انسان با معنا و دنیا باهم پیش می‌رود و "توجّه" به درون به‌منزله‌ی "نورافکن" در وجود انسان است. پس؛ ریاضت از سوی اسلام رد شده است. زیرا در اسلام "توجه به طبیعت" وجود دارد. و قرآن تنها راه "معنا" و معنویت‌افزایی را، "درون‌گرایی" نمی‌داند بلکه از راه "بیرون‌گرایی" هم می‌داند.

۴ اسفند ۱۳۹۷
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

 

با آیه: قرآن با لفظ صریح وَحیانی هم واژه‌ی لاتَظلمون را به‌کار برد و هم لاتُظلمون را. و مشخص است تاء به ضمّه‌ی تاء و به فتحه‌ی تاء نشان از ظلم‌کردن و ظلم واقع‌نشدن است. فرمان خدا _که یک نهی اکید است_ این است: "...لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ." نه ستم مى‌کنید و نه ستم مى‌‏بینید. سوره‌ی بقره، بخش آخر آیه‌ی ۲۹۷. پس؛ مظلومیت در تاریخ فقط احساس، نیست، رُخ داده و می‌دهد و حتی خواهد داد. به زبان دیگر "عینیت" دارد نه "ذهنیت".

 

 

پاسخ:

سلام جناب شیخ مالک

۱. اجتهاد در شیعه همیشه موتور محرّکه‌ی عقلی فقیه است. و هرگز اجتهادات هیچ فقیهی، فصل‌الخطاب نیست. دریچه‌ی استنباط و اجتهاد فقه شیعه هرگز گِل گرفته نشده و نمی‌شود.

 

۲. وقتی کسی نزدیک چهل‌سال در یک نهادی باشد و هرگز، هیچ‌گاه به هیچ جا و هیچ‌ کس و نیز به ملت پاسخ‌گو نبوده باشد، این از ضعف‌های ساختاری‌ و شکننده است. افراد این‌چینی، که به کهنسالی رسیده‌اند یکی‌یکی در نظام کنونی، به کام "فوت و مرگ" _که سرنوشت محتوم موجودات ذی‌حیات است_ می‌روند اما بی‌آن‌که به پرسش‌های مردم در مسئولیتی که به آنان به امانت سپرده شده بود، پاسخ داده باشند.

 

۳. او در کتابی که درباره‌ی حکومت اسلامی و ولایت فقیه نوشته بود، رأی مردم در حکومت را بی‌اثر می‌دانست. سخن زیاد دارم... اما بگذرم.

 

۴. من، همیشه از این‌همه روحانیان انبوه، که تا میزان مناسب و مُکفی درس‌ خوانده‌اند اما همچنان در قم سُکنی دارند و به میان مردم و بلاد باز نمی‌گردند منتقد و گلایه‌مند، بوده و می‌باشم. این، یک نقص بزرگ در حوزه است؛ که در عکسی که پخش کرده‌ای، آشکار و نمودار است. (عکس زیر:)

عکس تشییع جنازه‌ی آیةالله مؤمن در قم

 

اما من و شما هر دو که در قم هستیم می‌دانیم، تراکم روحانی در قم بشدت زیاد است و حتی آقای مکارم هم گلایه کردند که چرا به میان مردم بازنمی‌گردند. شهید مطهری هم که جناب‌عالی به‌یقین می‌دانی معتقد بود ۵سال درس خواندن خوب، کفایت می‌کند و باید هجرت کرد میان ملت.
مانند مهاجرت معکوس مرحومان: آقاداراب‌کلایی از نجف به محل و مرحوم آقای آفاقی از قم به محل که هر دو بزرگ‌مرد، منشاء خیر، برکت، اثرات اجتماعی و نشر معارف دین در محل و منطقه شدند.

 

پاسخ:
سلام جناب صدرالدین آفاقی
۱. در متن هم گفتم ضعف ساختاری.
۲. البته علاوه بر ساختار، در مکتب شیعه به پیروی از امام علی (ع) در بخش حکومتی، همه‌ی مقامات، مسئول‌اند. و مسئول در معنای واژگانی هم یعنی مورد سؤال‌ واقع شدن.

 

۳. گفتی کتاب. این هم نام کتاب او: "الولایة الالهیة الاسلامیة او الحکومة الاسلامیة؛ زمن حضور المعصوم و زمن الغیبة" (منبع)
که در آن نقش مردم، فقط اطاعت و پیروی‌ست نه انتخابات و... . “در حاکمیت حکومت اسلامی رضایت شهروندانش نقشی ندارد و ولی فقیه درصورت عدم رضایت مردم حق اِعمال حکومت دارد و میتواند در شئون زندگی خصوصی و عمومی آنان ورود کند”.

منبع: کتاب آیةالله محمد مؤمن: الولایة الهیة، جلد سوم ص ۴۷۸ و جلد اول ص ۳۲۷. (منبع)
 

 

بیفزایم بسیاری از روحانیون آگاه را حتی به نزدیکی‌های حکومت راه نمی‌دهند، چه رسد به قبضه‌کردن! که من هرگز این گونه ادبیات را به‌کار نمی‌برم. قدرت، میان عده‌ای از روحانیون خاص، گردش دارد و بس! آقاصدر.

 

حرف من طبق آیه‌ی "نفْر" به سکون فاء، بازگشت پس از آموختن درس دین، به میان مردم است، نه فقط پست، مقام و قدرت. و یا ماندن تا آخر عمر در محیط حوزه‌ی علمیه.

 

نکته ها:
 

بیچاره فرهاد!
بیچاره شیرین!
بیچاره لیلی!
بیچاره مجنون
 

نکته ها:
چهار راه وجود دارد:
راه محافظه‌کاری. یعنی حفظ و حتی تشدید وضع موجود!
راه سرنگون‌ساز. که دستان آلوده به‌خون وابسته به بیرون این را دنبال می‌کنند.
راه اصلاح. که جناح چپ ساز آن را می‌زند که خود یک "راست‌ جهانی" شد.
راه تعویض اشخاص. که من این راه را درست می‌دانم.


فقط یک نکته بگویم تمام:


انتصابات و انتخابات باید مکمّل هم باشند، وگرنه حاکمیت دوگانه، شکاف خُفته‌ی خطرناک، ذخیره می‌کند، مانند تراکم گاز در چاه نفت! بازخوردها، همیشه طبق نظریه تالکوت پارسونز، در هر سیستم باید در حالت "تعادل و توازُن" باشد وگرنه کم‌کم پنج بحران را به وجود می‌آورد.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/1340
  • دامنه | دارابی

تریبون دارابکلا

مدرسه فکرت

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دامنه‌ی داراب‌کلا

قالب کارزی چهارم : دامنه ی داراب کلا