منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، داراب‌کلای میاندورود
Qalame Qom Damanehye Dovvom
جهان، ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود، داراب‌کلا

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

مدرسه فکرت ۲۵

يكشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۱۹ ق.ظ

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت بیست و پنج

 

رفتار فاطمی (۴)

به‌ نام‌ خدا. سلام. حضرت فاطمه زهرا _سلام‌الله علیها_ فرمودند:

"خداوند، صبر را وسیله‌‌ی استحقاق و شایستگی پاداش قرار داد."

این سخن حکیمانه‌ی حضرت زهرا (س) در سایت آثار مرحوم آیةالله بهجت به‌صورت دوبیتی به نظم در آمده است:

 

گر پنجره‌ی نگاه تو غم دارد
صدها گره بزرگ و مبهم دارد
با صبر بر آن، رسی به پاداشی نیک
کاین راه، هزار پیچ و صد خم دارد

(منبع)

۲۰ بهمن ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

 

پاسخم به پرسش جناب ر. بابویه

در گروه دیار همدلی
سلام جناب آقای... .
پرسش خوب شما نیازمند پاسخ مفصل و تاریخ‌نگارانه است. اما اینجا در یک نکته می‌گویم که اساساً ایرانیان اندیشه‌ی عدالت داشتند. اوج این نگرش در همان سخن سه‌گانه‌ی پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک نهفته است، که در پاره‌ای از دوره‌ها توسط شاهان ستمگر از مردم دریغ می‌شد. و ایرانیان با همین تفکر سه‌پندی، امام علی (ع) را مظهر تام عدالت یافتند و پیرو  اهل‌بیت (ع) شدند. ممنونم از شما جناب.


فیلیپا فوت چه می‌گفت؟
به‌ نام‌ خدا. سلام. خانم فیلیپا فوت _که در  ۲۰۱۰ درگذشت_ یک فیلسوف اخلاق فضیلت بود. او تا مدت‌ها، حتی به‌ هیچ مدرسه‌ و دانشگاهی نرفته‌ بود. خود گفته‌بود اول مُلحد بود. اما هوش سرشاری داشت و پایش به دانشگاه باز شد. با افکار توماس آکویناس (قرون میانه) و ویتگنشتاین آشنا شد و خود به مقام یک فیلسوف اخلاق‌شناس معاصر نائل آمد . او "دستور زبان خیر" نوشت که از تزهای اصلی اوست.


من، علاوه بر آشنایی قبلی با افکار او، سه‌ شب پیش یک متن گفت‌وگوی بسیار مهم او را دیده و خوانده‌ام که چهارساعت زمان برد. صدانت: (منبع) در اینجا در چند نکته‌ی گزاره‌ای و تمثیلی، فشرده‌ی دیدگاه فلسفی اخلاقی‌اش را با برداشت آزادم از آن متن، می‌نویسم. اگر نقصی در این برداشتم، دیده‌اید، به حساب من بگذارید، نه آن فیلسوف:


فیلیپا فوت بر این نظر بود:


۱. اخلاق، در نهایت بیانِ طرز تلقی‌ست.


۲. انسان باید ویژگی‌های خیر را دارا باشد. زیرا نبودِ آن رذیلت است و بودنِ آن فضیلت.


۳. انسان باید "نفع‌رسانی" کند به انسان‌ها، حیوان‌ها و...


۴. تلاش انسان برای دفعِ درّندگی حیوان از طریق باغ وحش، نافی خصوصیت ذاتی درندگان نمی‌گردد.


۵. ریشه‌ی عمیق درخت بلندقامت چنار، لازمه‌ی ذاتی آن است که نبودِ آن نقص است.


۶. دُم رنگارنگ طاووس نَر، ریشه‌ی دوام زندگی و جفت‌یابی آن است، که فقدان آن نقص و شرّ است.


۷. فیلیپا فوت با تمثیل ریشه‌ی چنار و دُم طاووس می‌خواهد بگوید انسان باید خصوصیات معنوی، فضیلت‌های اخلاقی و "نفع‌رسانی" داشته باشد که نبود آن برای انسان نقص و شرّ است. انسان باید آن را در خود پدید آورَد و در رفتارش پدیدار نماید.


۸. او برای چنین انسانی و ضرورت فضیلت‌ها، "دستور زبان خیر" نوشت.


۹. فوت با این جمله‌ی ویتگنشتاین بسیار متحول شد و تز فلسفی و اخلاقی خود را در فضیلت و خیر پیش برد: "هرچه می‌خواهی بگو؛ اما همانی که هستی، باش.بحث عمیق است و فضای مدرسه‌ی فکرت در اندازه‌ی گنجایش دو کف دست. پس تا همین اندازه بس است. بیشتر بخوانید ↓

قبر پروین اعتصامی

امروز علاوه بر حضور در تظاهرات 22 بهمن قم، بر سر قبر پروین اعتصامی در حجره‌ی شرقی صحن امام رضا (ع) حرم حضرت معصومه (س) نیز رفتم و عکسی از مزارش انداختم.

 

از سروده‌ی قشنگ با نام "روح آزاد" شادروان پروین اعتصامی، بیت زیر را هدیه‌ی همکلاسی‌ها می‌کنم:

چشم جان‌را، بی‌نگه دیدارهاست
پای دل را، بی‌قدم رفتارهاست

 

ستون روزانه
دویست سال بحث

به‌نام خدا. سلام. روزی غزالی گفت: "لیسَ فی الامکان ابدعُ مِمّا کان" یعنی نظامی زیباتر از نظام موجود، امکان ندارد.


بر روی این سخن غزالی، ۲۰۰ سال بحث می‌کردند که آیا چنین است که او می‌گوید. به گفته‌ی شهید مطهری "۲۰۰ سال سر این جمله، به سر و کلّه‌ی همدیگر زدند."


نکته بگویم: مهم آن است به‌جای مخالفت و انتقاد از "نوشته‌ها" به سمت و سوی ضدّیت و انتقام از "نویسنده‌ها" راه را کج نکرد. گذشتگان، ۲۰۰ سال بر سر جمله‌ی غزالی بحث کردند، نه بر سرِ غزالی. مثال بگویم: یک روزنامه‌ی توپخانه‌ای ایران، به جای اثبات افکار خود و نقد افکار دیگران، به انکار و نفی افراد و دگران، چاپ و نشر و نیز توزیع! می‌شود. و این عیب آشکاری‌ست که همچنان با اموال بیت‌المال ادامه دارد.

 


پاسخ:

سلام جناب جوادی‌نسب. دو نکته‌ی اول و دوم شما، یک واقعیت است که با آفت و آسیب آغشته شد. اما نکته‌ی سوم شما از نظر من نیازمند توضیح است که عرض می‌کنم:

 

۱. نیک می‌دانید در دین یهود، هم کتاب تورات است و هم کتاب تلمود. تلمود مجموعه‌ی نظرات فقهی عالمان یهود است از آغاز تا الان. و متشرّعان آن دین، با تلمود پیش می‌روند؛ یعنی نگاه به نظر فقهی عالمان یهود.

 

۲. در اسلام نیز، هم کتاب قرآن است، هم کتاب حدیث و هم کتاب افتاءهای مراجع تقلید.

 

۳. بر مجتهد لازم است بر احکام خدا تأکید کند. نمی‌تواند فهم و ایمان خود را تعطیل نماید. این از نشانه‌های بالندگی‌ست که فهم‌های مجتهدان یکسان نباشد. و دست به تتبُّع و نظر بزند. یکسان‌انگاری مُخلّ استنباط فقیه است.

 

۴. بنابراین، گزاره‌ی پایانی شما مثل این می‌ماند که بگوییم راه تک‌خطی که دیگران رفتند را باید پیمود. نه، جناب جوادی! راه اسلام، "مکتب" شده است، یعنی نگاشته شده و مکتوب. روحانیت که نمی‌تواند به جای فقه آل محمد و قرآن، چشم در خط و ربط سایران بدوزد. اساس وجود روحانیت هم همین مصون نگه داشتن مکتب از دستبرد است و نیز فهم و افتاء بر مبنای قرآن و روایات.

 

۵. با این توضیح، نقد سوم شما وارد نیست، زیرا احکامی که به مقتضیات زمان و مکان نیازمند فهم‌ تازه است، هم راه‌حل شرعی و ثانوی دارد، و هم در مجامع رسمی و محاکم دعاوی، کاربردی شده است.

 

۶. چالش بر سر مسائل شرعی که راه برون‌رفت و مصلحت و اقتضائات زمان و مکان در آن وجود دارد، نوعی ایستایی در بحث تکراری‌ست، که خود پویا شده است. پوزش.

 

توضیح عکس بالا:

ایران. اورامان. استان کردستان. بهمن ۱۳۹۷. یک آیین ایرانی و بومی. دَف‌نوازی، ذبح دام و تقسیم گوشت آن برای تبرُّک‌کنان. همراه با شادی و پایکوبی سنتی و محلی کُردمردان. سه مرد میان‌سال کُرد. با موهای بلند و پریشان به آسمان، به حد گیسوان. در حال پایکوبی آیین بومی‌ منطقه‌ی اورامان سَروآباد مریوان.

 


سؤال میانبحثی سید علی اصغر: از اعضاء سوال می کنم . جابجایی در قدرت در علم سیاست و فلسفه پذیرفته است. چرا بعضی از حاکمان روی خوش به این مولفه ندارند ؟ آیا قدرت که هدف نهایی سیاست ورزی است مهمتر از دموکراسی است؟
 


پاسخ به سؤال سیاسی سید علی اصغر

به‌نام خدا. سلام. پاسخم به پرسش ماهرانه‌ی شما جناب آقا سید این است:

مقدمه: سیاست در یک معنا، تدبیر جامعه است. جوامع _اغلب آن_ در این مفهوم سیاست، همگرایی دارند، اما بر سر مفهوم تدبیر، واگرایی می‌ورزند. یعنی جور دیگری آن را هجی می‌کنند!

 

بحث: در تدبیر (=مدیریت سیاسی) نگرش‌های فلسفی متفاوت و گاه متعارض وجود دارد. همین موجب می‌شود نوعی تصلّب و هژمونی (=سُلطه‌گری)، در درون قدرت، تراکم کند. شبیه تصلّب شرایین که در رگ‌ها رسوب رُخ می‌دهد که اگر درمان نگردد به قلب نشانه می‌رود و سَکت به بار می‌آورد. حکومت‌ها هم دچار سَکت می‌شوند، خفیفِ بی‌بُهت تا شَدید با رُعب.

 

نتیجه: بنابراین وقتی تدبیر، بد تعبیر شود، تصلّب مَهیب رخ می‌دهد و در اثر تصلّب (=سخت‌گیری سیاسی) "خود حق‌پنداری" پدیدار می‌شود و همین نمی‌گذارد، قدرت میان مردم گردش کند. که به اصطلاح علم سیاست چنین رویدادی را "اُلیگارشی قدرت" می‌گویند که قدرت را میان خود دست‌به‌دست می‌کنند. در این‌باره باید آنتونیو گرامشی را خوب خواند. اگر بخواهم "مانندشناسی" کنم، اجازه می‌خواهم این را آقا سید، کشکولی بگویم: مانند "قَن‌کَلو بازی" بازیگرخانه‌های عروسی‌های قدیم.

 

جواب سید علی اصغر: سلام. از دقت تان اهل تدبیر می شوم .

پاسخ تان بیشتر رویکرد جهانی دارد شاید از میدان علم سیاست که در ید تخصص تان هست داری بررسی و تحلیل و تبیین می کنی اما قدرت و توانایی شخصیت سیاسی ات مغز علم سیاست را می شکافت و تفاوت سیاست و تدبیر  با مفهوم کاربردی سیاست  که به واگرایی می انجامد را می نگاری. دو عرصه عادی و طبیعی با مهندسی نمودن آداب سیاسی را واضح نمودی. اگر تدبیر باشد قیدی نیست و شفافیت وجود دارد و اگر واگرایی باشد تمرکز بی چون و چرای قدرت آفت حکمرانی می شود .تشکر و تقدیس.

 

 

نکته ها:

شهید مطهری وقتی به دانشگاه هجرت کرد، تازه فهمید چه جای پرمسأله‌ایی رفته است. امام خمینی هم از رفتن او به محیط دانشگاه راضی و مُبتهج (=شادمان و خرسند) بود. آری؛ در دانشگاه و محیط آزادتر، سؤالات دانشجویان باعث شد، مطهری به فکر فرو رود و مغز متفکر شود و پاسخ‌ها و گفتارها و نوشته‌هایش بیش از صد جلد کتاب  شود. خواستم بگویم، سؤال، از مصالح اصلی ساختمان اندیشه است. اگر سؤال دانشجویان و جوانان نبود، مطهری، مطهری نمی‌شد. درود.

 

ستون روزانه
از صانع به صُنع
به‌ نام خدا. سلام. اگر از صانع (=خدا) به صنع برسی، برهان است. ولی اگر از صنع (=طبیعت) به صانع برسی، دلیل است. و برهان بر دلیل ارجح است. زیرا برهان یعنی روشن، آشکار، سفید، واضح و درخشنده که بر قلب مؤمنان رخ می‌تاباند و به خداشناسی و خداپرستی نائل می‌آیند.


عارفانِ والِه از صانع به صنع می‌رسند. یعنی از طریق عرفان به خدا و غرق در حُبّ و قُرب خدا، طبیعت را جلوه‌ی ظهور خداوند می‌دانند.


شیخ فریدالدّین عطّار _که مراد مولوی، حافظ و عارفان دیگر بود_ در تذکرةالاولیاء حالِ این‌گونه بزرگان واله و شیدا را خوب شرح کرد.
۲۵ بهمن ۱۳۹۷.

 

پاسخ:

سلام جناب جوادی. با احترام و پوزش از این توضیح‌ام _که ان‌شاءالله "توضیح واضحات" نباشد_ در ادامه‌ی متن‌ات بنویسم: البته در واژه‌ی "تبریک" _که لفظ عربی‌ست_ فقط شادباشی جمع نیست، بلکه نوعی برکت _که فیض، رستگاری و فراوانی خیر در آن است_ وجود دارد. مانند بِرکه که اطراف خود را آبرسانی می‌کند. اطلاق آن برای شهیدان، از همین لطافت در معنا، به‌کار گرفته می‌شود. واژگان، چنان‌چه می‌دانید حسین آقا! گاه ده‌ها معنی آشکار، پنهان و حتی کشف‌نشده دارند. پوزش.


ستون روزانه
سهراب و زمان
به‌نام خدا. سلام. مرحوم سهراب سپهری به عنصر زمان در میان مردم توجه داشت و آگاهی می‌داد. او این‌گونه دردمندانه و غمگینانه از نبودِ این عامل مهم در میان مردم، شِکوه کرده بود:


"باید امشب بروم،
من‌که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه،
صحبت کردم،
حرفی از جنسِ زمان نشنیدم."

۲۶ بهمن ۱۳۹۷.

 

پاسخ:
سلام جناب عزت‌الدین

شادمانه، شادباش دارم به شما برای مقام‌آوری آن سه تکواندوکا، سه شاگرد برجسته‌ات جنابان: سید سبحان، مرتضی و مصطفی. و آرزوی پیشرفت می‌کنم برای این نام‌آوران تکواندوی داراب‌کلا که بسیار درخشیدند و عالی و آگاهانه آموختند از شما. 

درود بر شما جناب آقا عزت‌الدین رمضانی و تمامی شاگردان نوجوان و جوان و خوب و بااخلاق شما.

 

سلام جناب جوادی‌نسب
بلی؛ شما درست می‌گویی، متعارَف این است. اما در قصد و نیّت گوینده‌ی واژه‌ی تبریک به مقام شهید، همان ارزش معنوی رستگاری و سعادت‌مندی مندرج در لفظ تبریک است نه خدای ناکرده سُرور و شادی.

ممنونم از عنایت‌ و دقت‌تان به مسائل ریز، درشت، متوسط، میانه و اَتمیزه حتی آقا.

 

پاسخ:
سلام جناب قربانی
با شما در این بیان و کارکرد واژه، موافق هستم. به‌هرحال در ایران از همان اَوان انقلاب در محاورات عمومی به مادران شهید و پدران شهید و بازماندگان شهیدان، تبریک می‌گویند. وقتی محاوره‌ای چهل سال در زبان مردم جاری باشد، بخشی از فرهنگ ارتباطات می‌شود و تبریک‌گویی برای شهیدان یک رسم گردیده است. البته بحث علمی شما، درست و منطقی‌ست. درود که دقیق و رسا نوشته‌ای.

 

پاسخ به سید علی اصغر

سلام. بیفزایم برای زدودن ابهام و تکمیل بحث:

 

۱. در تأیید برداشت شما و نیز سؤالی که آوردی، دل وقتی مَسرور باشد، "سُرور" را درک و لمس می‌کند. اما وقتی دل، فسُرده باشد، نه. تفکر در صُنع _که جهان‌ آفرینش است_ توسط خود صانع _که حضرت آفریدگار متعال است_ به آدمیان آموزانده شد که فرمود: سیروا فی‌الارض... یعنی از کثرت به وحدت رسیدن. اما از صانع به صنع رسیدن یعنی از وحدت به کثرت توجه‌کردن. از خدا به خلق. از اسفار اربعه‌ی ملاصدرا یکی همین است از آن چهارگانه.

 

۲. برهان، بی‌دلیل نیست، که شما نوشتی. البته می‌دانم برای مقایسه با نگرش اشراقی نوشتی. اما لازم است بیفزایم برهان، وضوح‌اش بالاتر است. به‌عبارتی "دلیلِ روشن" را برهان می‌گویند که برای عارف و خداپرست تردیدی باقی نمی‌گذارد. مثل: وجود "مزّه" در قارچ. یا حضور آثار و برکات"ذُکر" در اذکار. یا اثر "عشق امام حسین (ع)" در زندگی بشر.

 

۳. عطّارگونگی را زیبا وضع کرده‌ای. ترکیب تازه‌ای بود. زیبا نوشتی و زیبا دیدی. تشکر وافر. در امان خدا، آقا.

 

 

توضیح عکس بالا:
به‌نام خدا. سلام هم‌کلاسی‌ها. درگذشت دکتر پوران شریعت‌رضوی، همسر مرحوم دکتر علی شریعتی و خواهرشهید مهدی شریعت رضوی _شهید ۱۶ آذر_ را گرامی‌ می‌دارم.

 

یاد و نام این همسر مبارز و آگاه معلم انقلاب علی شریعتی _که امروز جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ درگذشت_ در تاریخ ایران مانا می‌ماند.

 

کتاب "طرحی از یک زند‌گی‌" نوشته‌ی زیبای پوران شریعت رضوی _این زن نام‌ور ایران زمین_ درباره‌ی زوایای زندگی شریعتی، بسیار خواندنی‌ست. بی این کتاب، شناخت ابعاد فکری و سلوک شریعتی کامل نمی‌گردد. کتاب "طرحی از یک زندگی" اثر دکتر پوران شریعت رضوی، همسر گرانقدر مرحوم دکتر علی شریعتی. روح این دو مبارز روشنفکر متعّهد شاد باد.

 

یادم است کتاب "طرحی از یک زندگی‌" را چندسال پیش به تو امانت داده‌بودم که کامل خواندی و به‌ من بازگرداندی.

پوران در صفحه‌ی ۱۲۶ این کتاب درباره‌ی شریعتی نوشت‌:

"شب‌زنده‌داری پی‌درپی او _علی شریعتی_ موجب می‌شد که کلاس‌های درس‌اش دیرتر برگزار شود."

 

پوران، همسر باوفای شریعتی، در صفحه‌ی ۱۵۷ کتابش در حق شریعتی نوشت:

"در مصر به دیدار اَهرام می‌رود و بر سر گور هزاران برده‌ی آفریقایی در زیر اهرام می‌رود نه بر سر گور فرعون‌ها."

 

پوران در صفحه‌ی ۱۶۹ کتابش نوشت:

"علی، اگر کاغذی در دست نداشت، از پاکت سیگارش استفاده می‌کرد و رئوس مطالب را می‌نوشت... برخی از نیایش‌هایش را در شب‌های قدر بالبداهه گفته بود: مثل: خدایا! عقیده‌ی مرا از دست عُقده مصون بدار. "

 

مطالبی که از روان‌شاد پوران شریعت رضوی همسر گرانقدر مرحوم دکتر علی شریعتی، در پاسخ‌ها می‌نویسم همه یادداشت‌های سال ۱۳۸۵ من است از کتابش "طرحی از یک زندگی" اثر فاخر آن زن مبارز و آگاه روزگار.

 

پوران در صفحه‌ی ۲۰۹ کتابش نوشت:

"رژیم به علی می‌گفت: بُت شده‌ای ولی خُردت خواهیم کرد و به لَجن‌زارت خواهیم کشید..."

 

آری باید اسَف خورد که بخشی کوچک از حوزه‌ی علمیه در آن زمان خیلی به شریعتی تاختند و البته هیچ قدرت و غولی نمی‌تواند دکتر شریعتی از دل ملت بزُداید. او با همه‌ی کتاب‌هایش ماند و می‌ماند. بُت هم نیست. یک متفکر بود و دارای افکار و آراء که می‌تواند نقد شود و نیز اِبرام و مورد اقبال.

 

پوران در صفحه‌ی ۱۶۷ کتابش نوشت:


"گروه‌های تحقیقاتی که علی پایه‌گذاری کرد در حسینه‌ی ارشاد: ۱. گروه تأتر ۲. گروه کودکان و نوجوانان ۳. گروه ادبیات ۴. گروه تحقیقات قرآن و نهج‌البلاغه".

دکتر شریعتی در مرکز یک حسینیه، به فکر کودکان هم بود. و نیز تعالیم نهج‌البلاغه و قرآن. او حتی با آن منزلت و اندیشه، کتابی برای کودکان نوشته بود: مثل کتاب: "کدو تنبل" و نیز کتاب "برای ما، برای شما، برای دیگران"

 

پوران در صفحه‌ی ۲۱۲ کتابش نوشت:

"علی شریعتی می‌گفت: .... قلمم را شش‌دانگ وقف ایمان کرده‌ام."

 

شریعتی در بیداری جوانان، نقش بی‌بدیل داشت. در مورد نکته‌ی آخرت، در واقع پوران نخواست مخفی کند، حقیقت رفتار شریعتی را گفت. یک نمونه دیگر می‌نویسم:

 

پوران در صفحه‌ی ۲۰۳ کتابش نوشت:

"علی در لباس خریدن بچه‌ها دخالت نمی‌کرد، اما اگر مُد روز و تقلیدی بود، دلخور می‌شد."


آری! این‌چنین بود! برادر. که این را وقتی اهرام ثلاثه‌ی مصر را دیده بود، در همنوایی با بردگان سیاه، نوشت و سخن گفت، که در زیر اهرام پس از سال‌ها کار و بیگاری و بردگی مدفون شدند.

 

پوران در صفحه‌ی ۱۰۳ کتابش نوشت:

علی به هر قیمتی در جست‌جوی خلوتی می‌گشت تا بتواند بنویسد..."

 

شریعتی هم روحانیت ساکت و شاه‌دوست را نقد می‌کرد و هم  روحانیت آگاه و مبارز را به‌خوبی معرفی می‌کرد. میان او و سیدعلی خامنه‌ای یک رفاقت صمیمانه و هم‌نگرشی برقرار بود. به‌همین خاطر یک روحانی شناخته شده که محفل خاص دارد در قم _که نامش را نمی‌برم_ علیه‌ی رهبری می‌گفت: آقای خامنه‌ای همان شریعتی‌ست، اما شریعتی معمّم (=عمامه‌به‌سر)

 

پوران در صفحه‌ی ۱۵۸ کتابش نوشت:

 

"علی خود در یکی از درس‌های خود در حسینیه ارشاد گفت: به همان اندازه که به "وِزوزیست"ها گوشم بدهکار نیست، چشم‌انتظار صاحب‌نظری هستم تا با انتقاد درست، عیبم را به من بنماید."

 

درگذشت همسر دکتر علی شریعتی اعلام شد: پیکر روان‌شاد دکتر پوران شریعت‌رضوی در امامزاده عبدالله و در کنار مزار برادرش شهید مهدی شریعت‌ رضوی، و شهیدان: احمد قندچی و مصطفی بزرگ‌نیا، _سه دانشجوی شهید 16 آذر سال 32_ به خاک سپرده می‌شود.

مراسم تشییع پیکر ایشان، صبح روز یکشنبه 28 بهمن ماه برگزار می‌گردد. روح‌شان شاد و نام‌شان جاویدان.

 


توضیح عکس بالا:
عنوان کتاب "برسد به دست پوران عزیزم..." که شریعتی در نامه‌هایش به همسرش روان‌شاد پوران شریعت رضوی می‌نوشت.

توضیح اختصاصی برای جناب جوادی: عکس، دست و نیم‌رخ پوران را نشان می‌دهد؛ که کتاب با همین عنوان به خط سرخ، در دست اوست.

 

توضیح عکس بالا:

خانه‌موزۀ مرحوم دکتر علی شریعتی در تهران. اینجا اتاق مطالعه و زندگی و نماز و راز و نیاز دکتر علی شریعتی‌ بود. درود بر این سجّاده‌ی نماز بر کف اتاق، که عشق و عرفان و برابری را برای علی شریعتی باهم و هم‌جهت نگاه می‌داشت.

 

روح پوران شریعت رضوی و علی شریعتی شاد و جاویدان. آن دو برای بیداری علیه‌ی استبداد و واژگونی سلطنت و ستم‌شاهی نقش بزرگی داشتند. تاریخ، آنان را فراموش نمی‌کند، حتی اگر کسانی بخواهند آنان را از کتاب درسی و تاریخی این سرزمین محو کنند!

 

عصر تفکر شریعتی البته تابع شرائط زمان است. هرگاه اوضاع گونه‌ای شود که آن آراء سیاسی شریعتی نیاز شود، عصر شریعتی هم پایان نمی‌یابد. از او هزاران صفحه، متن باقی‌ست. که هر کدام در جای خود، مهم است. ابوالفضل بیهقی هم بیش از ۴۰ جلد کتاب نوشت، ولی ۳۹تا گم شد! ولی هنوز هم میان ما هست با آن‌که یک کتابش باقی مانده‌است. بگذرم.

 

به‌ نظر من، بخش اصلی تاریخ انقلاب و جنبش بیداری بود. تئوریسین انقلاب و عامل حرکت و جهت.

پوران در صفحه‌ی ۶۱ کتابش نوشت:

 

"علی در سال ورود به فرانسه _۱۹۵۹_ بحران اشغال الجزایر توسط فرانسه را می‌بیند و به جمع مبارزان در الجزایر می‌پیوند."

یعنی شریعتی با این حرکت، مبارزه‌ علیه‌ی استبداد شاهی را با مبارزه علیه‌ی استعمار غرب پیوند می‌زند.

 

پوران در صفحه‌ی ۷۷ کتابش نوشت:

علی در سال ۱۳۴۱ با خواندن کتاب "دوزخیان روی زمین" اثر فرانتس فانون، نویسنده‌ی انقلابی الجزایر، سخت تحت تأثیر قرار گرفت."

 

حسینیه‌ی ارشاد جایی بود که جوانان جنوب تهران در نازی‌آباد با عشق و شوق مخفی مخفی می‌رفتند تا شمران، تا دین راستین بیاموزند که آن زمان فقط در طهارت و وِرد  و گریه و روضه خلاصه می‌شد. به قول دکتر شریعتی: «برای این که بدانی هر که چگونه فکر می کند ببین از کجا می خورد».

 

نکته ها:

امروزه خیلی‌ها دیگر هیچ کتابی نمی‌خوانند و حتی از گلستان سعدی و آثار مفاخر ایران سر در نمی‌آورند، چه رسد به آثار شریعتی و مطهری. یک صفحه‌ی بوستان سعدی را هم شاید نتوانند بدرستی بخوانند. این درد است. درد بزرگ که آیندگان را می‌سوزاند. نسل کم‌مطالعه، نسلی کم‌مطالعه به‌بار خواهد آورد. امید است ایمان و ایران باهم پیش بروند.

 

 

خانم الیزابت وارن

بحث ۱۱۲ : این پرسش برای بحث‌ و نظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق می‌شود:

خانم الیزابت وارن سناتور دموکرات به‌طور رسمی اعلام کرد در انتخابات 2020 آمریکا برای شکست دونالد ترامپ شرکت می‌کند. وی که اهل ایالت ماساچوست است خواستار "مبارزه علیه‌ی نابرابری اقتصادی، مبارزه با فشار بر طبقه‌ی متوسط و پاسخگو‌کردن طبقه‌ی مرفّه" شده است. (منبع)

 

پرسش این است چرا این نامزد بر روی این سه پدیده دست گذاشته است؟ این سه راهبرد مبارزاتی، نشان از چه وضعیت و واقعیت درون جامعه‌ی سیاسی آمریکا می‌دهد؟

 

پاسخم به بحث ۱۱۲
به نظر من، راهبرد تئوریک الیزابت اورن واقعیت‌های زیر را نشان می‌دهد
۱. شکاف فزاینده‌ی نابرابری اقتصادی در جامعه‌ی آمریکا، یک تضاد ایدئولوژیک میان الیگارشی قدرت پدید آورده است؛ به اندازه‌ای که زدودن آن، به جنگ قدرت میان نخبگان و الیت رسیده است.


۲. طبقه‌ی متوسط که همیشه حامل اندیشه‌ها و تحولات فکری و فلسفی و دینی جوامع‌اند، در درون جامعه‌ی چندلایه‌ی آمریکا به شکل شکننده‌ای در معرض فشار و بیرون‌رفت از تصمیمات سیاسی قرار گرفته است.


۳. یک طبقه‌ی فرادست مرفّه‌ی مرکانتال (=سودجو) مانند تار عنکبوت ساختار و جامعه‌ی آمریکا را احاطه کرده است که با آرمان قانون‌گذاران اولیه‌ی ایالات متحده ناسازگار است. این روند، هرچند نشان از نفوذ جریان کاپیتال دارد، اما یک نزاع فکری و مرزبندی اجتماعی را با خود حمل می‌کند.


نکته: البته برخی از سر شیدایی، یا نادانی و یا از روی غفلت و خودباختگی جامعه‌ی سیاسی آمریکا را تطهیر می‌کنند و این دست‌کم دو علت دارد:
۱_ غرب‌زدگی که به قول مرحوم آل احمد از عقرب‌زدگی بدتر است.
۲_ تحقیر ایران و حس حقارت که در واقع توسعه‌یافتگی را تک‌خطی می‌دانند و معتقدند راه رشد ایران، نسخه‌ی مدرنیزاسیون آمریکایی‌ست. همچون کره و ژاپن.


در پایان از پاسخ‌دهندگان به پرسش ۱۱۲، جنابان به ترتیب زمان پاسخ: شیخ احمدی، مرتضی شهابی و سیدعلی اصغر تشکر می‌کنم که برای پاسخ وقت و فکر گذاشتند. نیز به خوانندگانی که بحث ۱۱۲ را مورد توجه قرار دادند، خداقوت می‌گویم.

 

 

 

ستون روزانه
شُرور

به‌ نام خدا. سلام. مرحوم آیةالله منتظری در کتاب "از آغاز تا انجام" که در قالب گفت‌وگوی فرضی میان یک دانشجو و عالم دینی با عنوان "ناصر و منصور" مشهور است، درباره‌ی شُرور سخن نَغز (=نیک و نیکو) و پُرمغزی دارد که احساس کردم نوشتن آن خالی از لطف و نفع‌رسانی نیست. ایشان می‌گویند:


"شُرور، اَعدام می‌باشند... شرّ امر وجودی نیست. مثل جهل که عدمِ علم است، عدَم است. و مرَض که عدمِ صحّت است."


نکته: ساده‌تر کنم بیان منتظری را: یعنی بدی‌ها (=شُرور، شرّها) در نظام آفرینش وجود ندارند، بلکه بشر آن را به وجود می‌آورد یا به علل دیگر روی می‌دهند.

۲۷ بهمن ۱۳۹۷.

توضیح من:


سلام سید
تسلّط در موضوع از اساس یک نوشته و از نشانه‌های دانش یک نویسنده است. کاوش خوبی انجام دادی. با همان سه پدیده‌ی موجود در پرسش پیش رفتی. اوج نگاه حرفه‌ای‌ات، همان نقد تقلیل سیاست خارجی به توئیت‌بازی (=در فارسی یعنی جیک‌جیک گنجشک‌ها) است که متأسفانه آقای دکتر ظریف هم دچار این آسیب خطرناک شده بود و همچنان در آن بازی می‌کند.

 

سؤال حسین جوادی نسب: جناب طالبی سلام. سوال اساسی این است که مثلا باران را نعمت و از آن خدا می دانند اما سیل را که نتیجه همین باران است به عوامل دیگر و حتی گناه بشر منتسب می کنند چرا ؟
 

پاسخم به جناب جوادی‌نسب

سلام
بشر به حکم عقل و تدبیر معیشت موظف است جایی ساکن شود، که در امان بماند. یک مثال می‌زنم: چرا مردم قدیم داراب‌‌کلا به‌جای آن‌که خانه‌ها را در دامنه‌ی دو یال شرقی و غربی بنا کنند، آمدند کنار رودخانه‌ که ممکن است در اثر باران سیل‌آسا، طغیان کند. بهتر بود در جلگه خانه‌سازی نکنند و به دامنه بروند. پس؛ این یک اصل است که کره‌ی زمین با مخاطرات توأم است، این بشر است که باید عقل معیشت‌اندیش خود را به‌کار گیرد و در جاهای بی‌خطر زیست‌گاه شکل دهد.

 

بیفزایم که منظور مرحوم منتظری این نیست که شرّ حادث نمی‌شود، بلکه منظورش این است شرّ و شُرور، امر "وجودی" نیستند. از "نیست‌ها" (=اَعدام) هستند. بیفزایم بشر با دستان خود زمین پاک و محیط زیست پاکیزه را آلوده بلکه نابود می‌کند. این آلودگی‌ها حادث می‌شود و با خود بسیاری از آلودگی‌های دیگر را به‌وجود می‌آورد. مثلاً نابودی درختان جنگل داراب‌کلا به محیط زیست محل‌مان ضربه‌ی سنگینی زد. بشر با دست خود، شر به‌پا می‌کند. درختان اِزّاردار سر به فلک کشیده و تنومند در امام‌زاده جعفر داراب‌کلا، سیدحمزه اسرم و سمسکنده همگی نشان می‌دهد روزگاری جنگل تا آنجا توسعه داشته‌ است. خُب، این تخریب، آثار بد خود را در طول زمان با خود حادث می‌کند. پوزش. کمی زیاد جواب دادم.


 

استان خوزستان

 

پاسخ:

سلام جناب جعفر آهنگر


۱. در بند اول نکات درستی مطرح کردی. موافق هم‌ایم. ۲. در بند دوم هم نظر شما واقعیت دارد. اما نظر من این است، در دسترس بودن آب عقلانی‌ست. ولی در کنار و مجاورت و نزدیک آن، خانه بناکردن غیرعقلانی‌ست. راحت‌طلبی گاهی انسان را از تحمل‌کردنِ سختی دور می‌دارد. ۳. اما ورودت به بحث، کاری پسندیده است جعفر و نیز قابل سپاس. مانند عکس بالا جناب جعفر. ساختمان‌های مسکونی در کنار رودخانه‌ی پرآب و طغیان‌گر در خوزستان. که اگر تخریب شود، خود بشر و "بساز و بفروش‌ها" مقصّرند، نه باران و رود و طبیعت زمین. در عکس بالا: در چند‌متری رودخانه‌ که مَسیل طبیعی آب است، ساختمان ده طبقه ساخته شد!

 

جان انسان و کودکان و.... در این‌گونه سازه‌ها آیا ارزش دیده شد؟ نه، فقط سود و طمع و حرص است. و نیز متأسفانه، نبودِ نظارت، وجدان کاری! و حتی شاید زد و بند غیرانسانی!

 


سلام سید. بلی؛ تصدیق می‌کنم که هم در حوزه‌ی سازمانی در جغرافیا اشتغال داشتی و هم در حوزه‌ی فکر ژئوپلتیک آموختی. یک یادآوری کنم که شوکه شوی. کتاب جغرافیای سیاسی مشکی‌رنگ خانم دُرّه میرحیدر (مهاجرانی) یادته، که اواخر دهه‌ی شصت (یا اوائل دهه‌ی هفتاد) دست‌به‌دست و در منزل دوستان می‌خواندیم؟ و تو آن کتاب را که از من بود، کنفرانس هم دادی. یاد یوسف به‌خیر.

 

 

بحث ۱۱۳ : این پرسش برای بحث‌ و نظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق می‌شود:

خُلقیات ایرانیان چیست؟

 

ستون روزانه
فکر بد پادشاه

به‌نام خدا. سلام. در شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی داستانی آمده است که خواندن آن جالب، حیرت‌انگیز و تفکرآفرین است. فشرده‌اش این است:


پیرزنی وقتی دید شیر گاوش کم‌شده ناراحت شد. گفتند: چه اتفاقی افتاده‌است؟ گفت: اندیشه‌ی مَلِک، دیگر شده‌است.


توضیح: منظور پیرزن این بود که فکرِ بد به سر پادشاه آمده، و درنتیجه گاو من شیرش خشک شده!


نکته: به لحاظ اندیشه‌ی فلسفی، این نشانی از حکمت خُسروانی ایرانی است که بر این اصل بنا بود که پادشاه دادگر (نه دیکتاتور ستمگر) دارای "فرّه ایزدی" (=یعنی برخوردار از شُکوه و جلال الهی) است که حتی پندار کج او موجب می‌شود گاو فلان پیرزن روستا، شیر ندهد! چه رسد به عمل ستمکارانه‌ی او.

۲۸ بهمن ۱۳۹۷.


@
سلام جناب دکتر عارف‌زاده
بلی؛ برداشت درستی کرده‌ای. خودتان واقف و آگاه‌اید که ایران، منبع بزرگ حکمت و خردمندی و یکتاپرستی‌ست. و از میان منابع حکیمان، شاعران و فرزانگان فراوان ایران، درس‌ها و اندیشه‌ها نهفته است. من سیاسی میاسی بلد نیستم! دکتر.

 

ستون روزانه
استدراک

به‌نام خدا. سلام. از ویژگی‌های فراوان انسان، یکی "اِستدراک" است. یعنی خُرده‌گیری و عیب‌یافتنِ در کلام و سخن. و آن‌گاه کوشش برای رفع توهّم کردن از آن.


پس؛ هرگاه اهل "پی‌بردن" و "دریافتن" شدیم، در واقع اهل استدراک هستیم. این، امتیاز برجسته‌ی انسان‌های "دانش‌گرا" و خردمند است. که من، نامش را می‌گذارم: درکِ‌ تازه و فهمِ نُوین.


۲۹ بهمن ۱۳۹۷
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

 

نکته ها:به‌یقین باخبرید که اینان، گاه هم می‌گویند ما باید به منویات رهبری (=نیّت‌های رهبری) عمل کنیم، نه به دستورات ایشان. و دلیل هم اقامه می‌کنند که رهبری گاه معذور است در علَن، حرف‌ِ دل‌شان را به زبان جاری کنند و آن‌ها آن حرف دل را می‌گویند ما کشف می‌کنیم! گویا علم به مکنونات هم دارند! حتی "آتش به‌اختیار" را هم بدون نظر رهبری، هجی و عملی می‌کنن. از اینجا به بعد را چون من سیاسی‌میاسی بلد نیستم، نمی‌دانم چی به چی است!

 

بحث ۱۱۴ : این پرسش برای بحث‌ و نظر در پیشخوان مدرسه، سنجاق می‌شود:

چرا میان ایرانیان بر سر "پرسپولیسی‌بودن" و یا "استقلالی بودن"، این‌همه معرکه، هیجان، شادابی و بحث برپاست؟ در این دوگانه‌ و آوردگاه استقلالی و پرسپولیسی، چه درس‌ها و آموزه‌هایی می‌توان سراغ داد؟

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/1362

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">