تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ... -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، صبح بهخیر 🟩حق یا تکلیف 🔻 امام حسین علیهالسلام وقتی تصمیم به مقابله با یزید گرفت، به تمام همراهان خود اجازه انتخاب داد؛ به بیان امروزی، حضور در میدان مبارزه را برای دیگران "تکلیف" نکرد، بلکه "حق" انتخاب و تصمیمگیری برای آنان قائل شد. جلیل قربانی -
ناشناس : درود و عالی سکه و ستیزه را تفسیر کردی . از اینجا بود که دین ابزار قدرت شد . نه راهنمای حقیقت و آرامش برای زندگانی مردم .🙏🙏🖤🖤 امیر رمضانی دارابی -
ناشناس : دنیای اقتصاد- استفنوالت : حمله گسترده اسرائیل به ایران، جدیدترین دور از نزاع این رژیم برای حذف یا تضعیف تکتک مخالفان منطقهایاش است. در پی حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل نبرد سهمگینی را برای نابودی مردم فلسطین بهعنوان یک نیروی سیاسی معنادار آغاز کرد؛ تلاشی که توسط سازمانهای ... -
ناشناس : عصر ایران ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نوت: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل میگوید بخش زیرزمینی سایت هستهای نطنز در نتیجه حملات اسرائیل «آسیب مستقیم» دیده است. تأسیسات نطنز حدود ۷۰ زنجیره سانتریفیوژ در دو کارخانه غنیسازی دارد که یکی از آنها زیرزمین است. ایران همواره تلاش برای ساخت سلاح هستهای را رد کرده اما ... -
ناشناس : سلام رویداد۲۴| در ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نشر داد : «حساب توییتری منسوب به رهبر انقلاب در توییتی به زبان عربی نوشت: باید با قاطعیت با رژیم صهیونیستی تروریست برخورد کنیم. ما هرگز با صهیونیستها سازش نخواهیم کرد.» -
ناشناس : رویداد۲۴ در ساعت ۲۳ / ۵۸ دقیقه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ انتشار داد. لینک .
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- اوسا
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۴
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
مدرسه فکرت ۱۵
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت پانزدهم
اطلاعیهی مهم مدرسهی فکرت
امشب بهمناسبت میلاد خجستهی رسول رحمت (ص) و پیشوای صادق (ع) دعوت از بانوان برای ورود به "مدرسهی فکرت" را آغاز میکنم.
در این مدت، خصوصاً چندروزی در مدرسه، همهباهم زمینهسازیهای اخلاقی کردهایم و منشور اخلاقی مدرسه را نیز نگاشته و به اشتراک گذاشتهایم؛ اینک، محیط مدرسه به احترام و حرمت تشریففرمایی بانوان به مدرسه، مهیّای نزاکت رفتاری و گفتاری، همانند همیشه است. انشاءالله همهی ما به یُمن فرخندهشب امشب، منشور اخلاقی و شئون تبادل افکار و اندیشه را دقیقاً رعایت میکنیم.
امید و رجای واثق دارم، قلم و قدم همهی آن بزرگواران در مدرسهی فکرت مبارک میباشد و از افکار و دیدگاههایشان درس خواهیمآموخت.
همکلاسیهای بزرگوار اینک _از امشب به بعد_ میتوانید دعوتهای خود را برای ورود خانمها و خواهران ارجمند به مدرسه، جامهی عمل بپوشانید. چنانچه خود، مشتاق چنین اندیشه و رویکردی برای کمالبخشی به مدرسه بودهاید. و با افکار پویا و پاک خود، محیط مدرسه را برای آمدنِ آن خواهران، عطرافشانی و آمادهی خوشآمدگویی کردهاید.
من بر اساس دأب همیشگیام، رفاقت و رشتهی محبّت را با هیچکس پاره نمیکنم؛ ولی در حیطهی مدیریت مدرسه، از اِعمال و اجرای مقررات و منشور مدرسه دریغ روا نمیدارم. و قاطعیت و تدبیر را با هیچچیزی معامله نمیکنم. پس؛ از این پس، مدرسه را _که ظرفیتها و ظرافتها در آن بسیارحساستر و صدچندان میشود_ با اخلاق خوب، آداب ایرانی و آموزههای الهیمان، درخشندهتر، پاکیزهتر و آموزندهتر از هر زمان نگهبداریم؛ که میدانم، نگهمیداریم.
از خدا خاضعانه و با اِلحاح خواستهام این حرکت جدیدمان در مدرسه، موجب ترقّی و تعالی همهیمان گردد. آمین.
با بالاترین احترام و بیشترین تمنّا
برادرتان ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
پاسخم به بحث ۶۶
سلام. با تشکر فراوان به جناب عبدالله طالبی که در این شب فرخنده پرسش خوبی را به میان آوردند. (خاطرهای از ایام دانشآموزی و دانشجویی از معلم و استاد) . اما خاطرهی کوتاه من.
عصر پاییز سال ۱۳۷۱ بود. کلاس درس تاریختحولات ایران به دکتر صادق زیباکلام گوش میکردیم. او در هنگام تدریس به تمام نقاط کلاس قدم میزد. حتی گهگاهی پیش دانشجوها لحظهای مینشست. با همه دوست میشد. لحظهای پیش من هم نشست. مرا به اسم میشناخت. (دارابی صدایم میکرد) ناگهان از پیشم باجهش برخاست و به کلاس گفت: اِه! نمازم را نخواندم. ولی وضو داشت. کنار تختهسیاه (هنوز وایتبُرد باب نشدهبود) در برآمدی جایگاه تدریس، کفش کتانیاش را درآورد و نماز گزارد. کمی با شتاب؛ چون زیاد به تنگی وقت غروب نماندهبود.
آری؛ این نماز ایشان، به عنوان استاد چند درس تخصصیام، برای من جذبه آفریدهبود. گرچه با برخی افکار او زاویه دارم ولی اینگونه آدمی بود.
صلوات بر محمد و آل محمد.
کلیدواژههای خاطرات اعضا در بحث ۶۶
بامشی؛ علی غزلی
لُغز: اگر ازت نام "زری زری مِه یار بورده کام وری" میپرسید، چی جواب میدادی؟ بلد بودی بگی کفشدوزک؟!
ولی؛ محمدحسین آهنگر
لغز: تِه اِسا هی "ولی" و "امّا" و "چرا" و "زیرا" را زیر بگیر!
قدرت و تقلّب؛ عیسی آهنگر
لغز: من که میدانم زدی به بُرجک انتخابات دونالد ترامپ. الحق ضد امپریالیستی تو!
استوار است استوار است استوار؛ سیدعلیاصغر شفیعی
لغز: خُب شد نرفتی ارتش! اونگاه کشور با خوابهای گران! تو با حملهی این و اون، اِتّا غازمرغانه قایده بیهی اونوقت!
ذوق ابتکار و خیطشدن؛ عبدالله طالبی
لغز: اگه ماشین الکتریکی میساختی مغز میشدی میرفتی آمریکا! جلای وطن میکردی!
جایزه و جیب خالی؛ سید ابراهیم موسوی
لغز: واسه همینه هنوز هم با گرسنگان زمین همدردی!
الْفیه (=هزارتا) و حافظه؛ شیخ مالک رجبی
حالا باز این منتقدین بیرحم! بگن "آقامدرسه" بد بیهه!
کفزدن محرّم و واکنش سریع مادر؛ جناب جوادینسب
لغز: تو پس همون روز الَست با امر و نهیهای سختمَخت خونگی دستوپنجه نرم میکردی!
کانهخرینی؛ حاجعلیمیرزا چلویی
لغز: چی میگفت؟ غازمرغانه، سیکاکاته، کانجیتیم، مِرْسی لَوِه خریمبی خریمبی؟!
فقط یک تشدید نذاشت؛ محمد عبدی
لغز: خُب شد استاندار زنجان نکردت!
نمره انضباط ۳ و نیم؛ مسعود داراب
لغز: باز سهونیم، برخیها همینو هم نمیگرفتن با نمره انضباط منهای زیر صفْر ، مردود میشدن!
فقر و کَلوش؛ جعفر آهنگر
لغز: خا همینهدیگه، تو هی، مظلومان تاریخ مظلومان تاریخ، میگی و دلت میخواد بیکلوشها در فرانسه انقلاب کنند که کردن الان!
اگه کسی را جاانداختم، بگن.
نمیخواستم ورود کنم به لُغز ولی چون درخواستی داشتم، اطاعت کردم.
پاسخم به بحث ۶۷
سلام. با تشکر از جناب عبدی بابت طرح این پرسش. جواب من نکات زیر است:
۱. مطالعهای در این زمینه نداشتم. سؤال جناب عبدی موجب شد، دست به کمی جستوجو بزنم. این شد که در این پست به فشردگی نوشتم.
۲. اگر بینش روشنتر دارید، بدانیدکه چشم سوم (= دید درونی) خود را فعال کردهاید.
۳. بازگشایی فیزیکی این چشم نیاز نیست، چشمسوم را میشود با هوشمندی باز نگهداشت. نشانه میدهم:
۴. اگر ورای مسائل را درک میکنید، چشمسوم شما باز است.
۵. اگر حس قویتری به برخی نادیدنیها داری، چشمسومات کار میکند. درک شهودی یعنی همین.
۶. اگر به نورهای درخشان حساس هستید و یا رنگها را زندهتر میبینید، در واقع روح بیدارتری دارید.
۷. چشم سوم کسی اگر باز باشد، سردردهای بیشتری نسبت به بقیه دارد.
۸. وقتی حس شما نسبت برخی لذتها دگرگون میشود و متفاوتنگر شدهاید، بدان که چشمدرونی فعال شدهاست
۹. و نیز چشم سوم در کسانی که مفتوح شد، از این توان برخورداند ورای برخی امور را زود بفهمند. مثلاً به قول دکتر سروش دگماتیسم نقابدار را قادری زودتر از همه تشخیص بدهی.
امیدوارم با اندکمطالعهای که در این موضوع کردهام و این پست، را با این اختصار نوشتهام، بر اهالی کنجکاو مدرسه مفید افتادهباشد.
بحث ۶۸ : به لحاظ امنیت عمومی محیط زندگی و محل سکونت خود، چقدر احساس امنیت، آرامش و شکر میکنید؟ و تأسیس بسیج از نظر شما چگونه میتواند امنیت پایدار در ایران را نگهبانی کند؟ این پرسش با توجه به سالروز تأسیس شجرهی طیبهی بسیج، تنظیم شده که برای بحث و نظر، به مدت ۲۴ ساعت در پیشخوان مدرسه سنجاق می شود. بیشتر بخوانید ↓
مدرسه فکرت ۱۴
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت چهاردهم
قلندر و قلعه
به نام خدا. سلام. این روزها مشغول "قلندر و قلعه"ام. وقتی حکیم سُهروردی به حلب میرفت در منزلی، یک فقیه قزوینی به دیدارش شتافت. بینشان بحث درگرفت. شیخ اشراق به قزوینی گفت:
"فقیهان غالباً به راه اشعری میروند و هر مشکلی را با "ما نمیدانیم" حل میکنند. من این را قبول ندارم. دانستن حق کسی است که توان دانایی دارد. افتخار بشر این است که بداند... کار انسان این نیست که عصارهی نعمتهای الهی را بمَکد و تبدیل به کثافات کند؛ او بار امانت را بر دوش دارد... نباید به عقلش نَهیب زنَد تو را فضولی نرسد!" (برداشت آزاد از: قلندر و قلعه. ص ۲۰۷)
مرد قزوینی در سکوت فرو رفت و شهابالدین سهروردی به راهش به سوی صحرا و سپس سمتِ حلب. که در نهایت با افکار روشنگرانهاش بهدست تکفیر، به دار شد و همانجا دفن!
خواستم با این نوشتهام رساندهام باشم، مشاهیر بلندآوازهی ایرانمان را غریبتر از زمانهیشان _که غریب، دربهدر، مغضوب پادشان و آوارهی سرزمین بودند_ نسازیم. افکار عمیقشان را بخوانیم و در آن غَور (=ژرفا) و وارسی کنیم. هم اویی که در قرن شش، حکمت ایرانی را با دقت و علم و درایت، آنهم به زبان شیرین فارسی نوشت.
۲۲ آبان ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
سلام جناب دکتر عارفزاده
انتقاد از نظر من، چکش توانا بر سر فولاد است نه بر روی سِندان. فولاد هرچه بیشتر چکش بخورد، آبدیدهتر میشود. ولی این انتقاد شما به ما، همان چکش بر سِندان بود. بفرما چرا؟
چون در این موضوعِ پخش عکس یک چهرهی سیاسی و زنش، در یک گروه تلگرامی محل، من در جواب جناب امیر طی چهارپنج پست، نظرم را دادم. پس، ورود دوباره من به این قضیه، اساساً وجهی نداشت. اما جناب عبدی چون فقیه نیست نباید از ۵ حکم شرعی، دو حکم را اینجا آنهم با فتوای خودش! صادر کند. البته آقای عبدی به دلیل رفاقت چندین ساله کاملاً با نوع ادبیاتم آشناست. سالم و تندرست باشید. با احترام و درود
پاسخ بحث ۵۷
۱. انسان به سبب خُلق طبْعیاش باید طرَبناک باشد. شاد، بانشاط و خندان. ۲. منطقییون وقتی خواستند یک تعریف از انسان ارائه بدهند تا فصل مُمیّز او با حیوان باشد گفتهبودند: انسان حیوانِ ضاحک است، یعنی خندان. این یعنی اهمیت و مرکزیت نشاط در وجود انسان. بیشتر بخوانید ↓
مدرسه فکرت ۱۳
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت سیزدهم
پاسخ دامنه به پرسش آقای محمد عبدی
برخی دوستان دربارهی "دینِ رحمانی" نظراتی بیان داشتند. از نقطهنظراتشان آموختم. اما من دیدگاه دیگری دارم:
اساساً ترکیب صفت و موصوفی دین رحمانی نادرست است. این اصطلاح که امروزه از سوی برخی روشنفکران در حال بحث است، به اعتقاد من خطاست. چون همهی دینها رحمانیاند، حتی دینهای غیروحیانی مانند بودایی.
این، متدیّناناند که چهرهی دین را عبوس، اخمو، ترشرو و خشن میکنند. یا از سر جهل، یا از روی فریفتن خلق و یا برای ابزار قراردادن آن. دین، خود رحمت است و رهنما. این دیندار است که بر آن جامهی غیررحمانی میپوشاند، که چنین کاری دین را از درون میپوکاند و دینداران را به تردید و ردّ میکشاند.
البته بحث دفاع، حق مقاومت و حفظ امنیت مردم سرِ جایش محفوظ. زیرا میبینیم که همهی جهان، ارتش دارند و قدرت دفاعی تا کشور و ملت و دولت از هم فرونپاشد.
فکر کنم این پاسخ جناب عبدی در این بحث آزاد و میانبحث، به اقناع برساند. خدا داناتر است.
سلام جناب آزاد طالبی
تردید ندارم جنابعالی فردی آگاه و تیزفهم هستی. متنها و نوشتهها و حتی در پاسخها که بداههگویی نیاز است، مسلط ظاهری میشوی. از برداشت خیلیپختهات لذت بردم. جهت بخشیدی به متنام. بلی؛ تصدیق میکنم درست تشخیص دادی، دین را به این روز میکشانند.
قول میدهم در یک وعده دین زرتشت را دقیق یک تحلیل تفسیری بنویسم. آن روزی که آن دین هنوز خالص مانده بود و بعد آن شد که دیدیم. من روی همین قطعهی تاریخ ایران ما، شاید بیش از ۱۰۰ جلد کتاب در دفتر و بالینم خوانده و فیشبرداری کردهام. بماند بعد.
پاسخ به جناب حسن قاسمی
سلام. به نام خدا. از من خواسته بودی چهاردلیل بیاورم که چرا نگیم مرگ بر شوروی؟ (روسیه کنونی)
اینک پاسخ:
۱. من قائل به اصل "مجاورت" هستم. یعنی هرچه کشوری به خاک سرزمینی کشوری دیگر نزدیکتر است، مناسبات امنیتی الزام میکند، روابط مسالمتآمیزتری داشته باشند. مثل مجاورت دو همسایهی دیوار به دیوار.
۲. من کمونیسم را _علیرغم الحادی که دارد و از آن به لحاظ عقیدتی بیزاری میجویم_ دشمن صلح و بشریت نمیدانم. این ایدئولوژی در مبانی سیاسیاش مبارزاتی را با استعمار و نظام ظالمانهی سرمایهداری تئوریزه کرده، که در پارهای از آن با اصول اسلام مغایرتی ندارد.
۳. منافع ملی با آنکه امری مطلق است و همیشه بنیان کشور به حفظ و تأمین آن وابسته است، اما پدیدهای سیَلان و نسبیست. به عبارتی دشمن دیروز ممکن است دوست امروز گردد و دوست امروز، دشمن فردا.
۴. من به اصل "دتانت" باور دارم. یعنی تشنجزدایی لحظه لحظه در تمام حیطههای روابط بینالملل. و نیز به عنوان یک علاقمند به مطالعات سیاست خارجی، تأیید میکنم که برای بالانس قدرت و کاستن از ضربهی حریف خصوصاً حریفی که به آستانهی خصم نزدیک شده است، هر کشوری می تواند با دشمن کمخطرتر خود، پیمانهای گذر از بحران ببندد.
برای چهار دلیلم، وارد مصادیق نمیشوم. شما خود تطبیق کن. در بارهی روس و پوتین البته تحلیلها دارم که اینجا جای بسط آن نیست. البته عملکرد یک قرن اخیر شوروی دربارهی ایران را نیز موبهمو مثل بسیاری از شماها از بَرم. و با درنظر داشتن همهی این متغیّرها، این پاسخ را نوشتم. با احترام و سپاس.
میتولوژی و نیاز به مُربّی
به نام خدا. سلام. میتولوژی دورهایست که مردم، خدایانشان را عبادت و پرستش نمیکردند؛ فقط مینشستند هی، پیوسته و مُدام دربارهی آنها بحث میکردند. بیشتر بخوانید↓
مدرسه فکرت ۱۲
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت دوازدهم
اطلاعیهی مدرسهی فکرت
به نام خدا. چنانچه بارها یادآوری کرده ام، هرگونه چت های دونفره سهنفره، در مدرسه ممنوع است. همانطورکه فوروارد (=بازفرست) ممنوع بوده است. این مقررات، هم موجب صیانت از حریم مدرسه است و هم نشان احترام گذاری به حقوق اعضا.
یادآوری می شود کماکان مثل تمام این مدت، دروازهی مدرسه حداکثر تا نیم و نزدیک یک بامداد باز است، لطفا" از یک بامداد به بعد در مدرسه پیام نگذارید تا حریم خصوصی اعضا مختل نشود. احترام به حقوق متقابل، مهمترین نشانهی فرهنگ، اخلاق و پایبندی به توصیه های مؤکّد دینی ست.با سپاس و احترام.
پاسخ:
سلام جناب جوادی نسب
من قبلاً در چندهفته گذشته نظرم را روشن گفتم.
من قائل به تلفیق هستم
هم عقب مانده
هم عقب نگه داشته شده.
یعنی دستان استبداد داخلی و استعمار خارجی هر دو در این بیداد دخیل است.
راستی من اصطلاح جهان سوم را توهین و نوعی توحّش می دانم که غربی ها به ملل دیگر روا می دارند.
چرا مرگ بر آمریکا؟
به نام خدا. سلام. من دستکم به چهار دلیل به این شعار استراتژیک ملل انقلابی جهان، ندای محوری ملت ایران و آموزهی امام باور دارم:
۱. بدی به خود
۲. بدی به جهان
۳. بدی به ایران
۴_ فرمان عقل و قرآن
۱. آمریکاییها به خود بدی کردهاند؛ از آن سال دور ۱۷۷۶ که با انگلیسیها درافتادند و بعدها جنگهای داخلی استقلال ضد بردهداری راه انداختند، و ایالات متحدهی آمریکا را بنا نهادند، تا الآن، به مرور و با مُنحنی نزولی، از آرمان بنیانگذاران اولیه و افکار درخشان ابراهام لینکلن و توماس جفرسون دست شُستند و به درّهی سقوط و انحطاط کشاندهشدند. در واقع آن "مجسّمهی آزادی" _که آزادیخواهان انقلابی فرانسه در صدمین سال استقلال آمریکا به آنان هدیه کردند و در آن کشور نصب شد،_ امروزه تبدیل به "آزادی مجسمه" شدهاست! یعنی در حقیقت، آزادی اش را بلعید.
۲. آمریکاییها به جهان بدی کرده و میکنند؛ این کشور که میخواست محافظ آزادی و استقلال ملل باشد، کم کم از انزواطلبی و احترام به حقوق ملتها بیرون رفت و در بیش از ۵۱ کشور جهان، رسماً و علناً کودتا راه انداخت و ژنرالها و دیکتاتورها را بر سرکار گذاشت! و مردم را به دم تیغ مستبدان و حاکمان فاسدِ وابسته نهاد. یعنی در حقیقت، آمریکا استقلال ملتها را بلعید.
۳. آمریکاییها به ایران بدی کرده و میکنند؛ امروزه، نسل اول دستکم عملکردهای بد و ظالمانهی این رئیس جمهورهای آمریکا را از دههی بیست تا الآن خوب به یاد دارند: روزولت، ترومن، آیزنهاور، اف کندی، جانسون، نیکسون، جرالد فورد، کارتر، ریگان، هربرت بوش، کلینتون، واکر بوش، اوباما، ترامپ. بدترین و خیانتبارترین آن ساقط کردن دولت مرحوم مصدق است که هرگز از اذهان جامعهی مترقی و انقلابی ایران محو نمیشود که یک خادم ملت را با کودتا سرنگون کردند و یک خائن ملت را شاهنشاه! ساختند. و هنوز نیز دست از توطئه و فشار و ضربهزدن به ایران و آرمان انقلامان نشُستند. در حقیقت، آمریکا دموکراسی جهانی را بلعید.
۴. اما حکم عقل و قرآن؛
الف_ عقل حکم میکند باید در برابر کشوری که زورگویی و قُلدوری را به جای آزادی و دموکراسی به جهان تحمیل میکند و میخواهد اربابمنشانه و هژمنویک (=سُلطهگرانه)، بر همهی جهان حکومت کند، ایستاد و تن به خواری و خفّت نداد. همانگونه که حکیم ایران ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، دادِ سخن سر داد. و امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی فریاد بلند "آمریکا شیطان بزرگ است" را بانگ زد و از تسلیمپذیری زنهارمان داد. بیشتر بخوانید ↓
مدرسه فکرت ۱۱
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت یازدهم
اما من معتقدم مهمترین بخش آزادی نقدِ قدرت است.
آزادی توسط آیزیا برلین به دو قسم تقسیم می شود:
آزادی مثبت. یعنی "آزادی در"
آزادی منفی. یعنی "آزادی از"
میان در و از تفاوت بسیار است. در آزادی از، مشکلات و موانع آزادی منظور است. یعنی آزادی باید از موانع، برخوردار نباشد. موانعی چون استبداد، استعمار، نژادپرستی.
بحث ۴۸ : این پرسش سیروس رجبی است که عینا" درج، و در پیشخوان مدرسه سنجاق می شود:
"امنیت چیست؟ آیا مگر داشتن امنیت فقط در امان ماندن از هجوم دشمن و نیروی نظامی خارجی هست؟ یا این امنیت ، شامل امنیت اقتصادی و اجتماعی و مهمتر از همه رفاه اجتماعی نمیشه؟ ایا امنیت نباید رفاه اجتماعی رو شامل بشه؟
در این سی سال بعد جنگ چهار دولت اومدن سر کار که جز یه دولت باقیشون همسو بودن ،اصلا آیا فکری برای رفاه اجتمایی گرفته شده به معنای واقعی. حکایت ، حکایت چماق و هویج شده طوری که هر کدوم از جوانان این سه دهه خودشون رو نسل سوخته میدونن؟ هر دو جناح سیاسی معتبر و لیدر دیگر گروه ها هم ،نسبتا مساوی در این دوران در راس امور بودن به نوبت. آیا موقع اون نشده که جراحی سیاسی صورت بگیره و گروه بندی جدیدی صورت بگیره؟ چون اصلی ترین هدف از انقلاب ایجاد امنیت در همه زمینه ها بوده."
حقدار و زورمند
به نام خدا. سلام. مرحوم مهندس مهدی بازرگان در صفحه ی ۱۵۱ کتاب خود "چهارمقاله" می گوید: "شاهان از خود چیزی نداشتند، زبانِ تملُّق خلق آنها را هم حقدار! کرد و هم زورمند؛ و شدند منشاء مفاسد."
نکته: من معتقدم اگر انسان، دست کم، دنباله ی این بیت ۲۱۴۶ شعر مولوی در دفتر ششم مثنوی در وصف عارف واقعی را بگیرد، هرگز زبانش آن نمی شود که مرحوم بازرگان آسیب بزرگش را بیان کرد. شعر این است:
از همه اُوهام و تصویرات دور
نورِ نورِ نورِ نورِ نورِ نور
۶ آبان ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
پاسخ بحث ۴۸ :
سلام. پاسخم به این پرسش چندوجهی شما بطور فشرده این است:
۱_ امنیت در یک معنا یعنی اگر دشمن خواست، نتواند حمله کند. و اگر ما خواستیم، بتوانیم دفاع کنیم. در واقع امنیت به لایه ی روان جامعه رسوخ دارد. به تمثیل اگر بگویم، امنیت یعنی با خاطر آسوده سر بر بالین و پا در جامعه و تلاش گذاشتن و دست در دست هم دادن. و این یعنی بیدار ماندن سربازان و مهیّابودن مرزداران.
۲_ احزاب باید از درون شکاف های سیاسی زاده شود نه با دستور و یا زد و بند چند دولتمرد و سیاست ورز. که وقتی چنین باشد مثل حزب "دستور" حبیب بورقیبه می شود!
۳_ رفاه اجتماعی فقط با عدالت حاصل می شود. کشورهای اسکاندیناوی مثل سوئد و فنلاند چرا برجسته شدند؟ چون سوسیالیسم اجتماعی را به لیبرالیسم مطلق، سنجاق کردند و به عدالت نزدیکتر شدند.
۴_ آسیب شناسی هر انقلاب و نظام سیاسی موجب تقویت می شود نه تضعیفش. استالین، وقتی نظام سیاسی لنین را به ارث برد با ۳۰ سال سیستم توتالیتری، در نهایت اساس انقلاب اکتبر را به نابودی کشاند.
۵_ به قول آقا حمید همین که در ذهنی جوانی چون سیروس این همه سؤال جامعه شناختی چرخش دارد، خود یک گام روشنی بخشی ست. به قول جوادی نسب باید روح جامعه امنیت یابد تا "امنیت پایدار" در روان جامعه، روان گردد.
پاسخ:
سلام جناب قربانی، فروکاستن کارکرد مرجعیت فقط به اِفتاء، نادرست است.
افکار پراکنده
به نام خدا. سلام. امام علی (ع) در خطبه ی ۱۱۹ _که یازده سطر بیشتر نیست_ نکته هایی بسیارمهم، مطرح کردند؛ از جمله این جمله که زِنهار دادند:
مادام که افکارِ شما پراکنده است، فراوانیِ تعدادِ شما سودی ندارد.
۷ آبان ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
پاسخ بحث ۴۹
به نام خدا. سلام. پاسخم به جناب جوادی نسب فقط سه نکته است: ۱. من شخصا" معتقدم حکمت مجازات اعدام درک نمی شود مگر آن که خودِ فرد، در آن ذی نفع باشد. با مثال می توانم مطلبم را روشن تر کنم: اگر مقتول، مثلا" و فرضا" فرزند، یا همسر، یا معشوقه، یا منتَسبان خیلی نزدیک و یا حتی رفیق گرمابه و گلستان ما باشد، آیا در این صورت، اعدام کردنِ قاتل را عدالت و ضرورت و حق مسلّم و عقلی نمی دانیم؟ بیشتر بخوانید ↓
رنجِ راه
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
رنج راه: یکم تا پنجاهم
رنجِ راه
به نام خدا. پیامبر اسلام (ص) برای گفتن چند «پاره کلام» حرف نو، سه سال و اندی، راز نبوت و ابلاغ رسالتش را برملا نکرد. پس؛ هم مدرسه ای ها! راه دشوار آزادی و رهایی را از آن مرد نجیب تاریخ بیاموزیم. شکیبایی و اتخاذ ذکاوت. این اولین قسمت این ستون بود.
تابعد... ۹ مرداد ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی [دامنه]
رنجِ راه
به نام خدا. امروز چنین می نویسم، گمانم این است که نیک می دانید حضرت موسی (ع) دو دختر گوسفندچَران را بر روی چاه آب، دید، به یکی دل باخت، دست به ادامهٔ عشق زد، دید، هر دو، دختران حضرت شُعیب (ع) اند. برای وصال، آرمان عشق، خروج از تفرُّد و تنهایی و زوج شدنش با دختر شعیب، ۱۰ سال طی قراردادی متعهدانه، چوپانی کرد! پس، در راه، راهِ رفتن! و رسیدن به غایت را، از آن موسای فرعون شِکن بیاموزیم: رنجوری، صبوری و امیدواری. قسمت2 بود این. تابعد.
رنجِ راه
به نام خدا. همهٔ رهبران جهان برای آرمان، سختی ها دیدند و رنج ها چشیده. امام خمینی، ۱۴ سال تبعید، نلسون ماندلا، ۳۰ سال کُنج زندان، لنین، سه سال زندگی مخفی در آلمان، شاه اسماعیل صفوی، چندسال زندگی مخفی در رشت، لِخ والسا، سالها در کنترل امنیت لهستان، مهاتما گاندی چندسال مقاومت مدنی، و از همه مهمتر انبیای خدا، سال های سال در رنجوری و فکوری و شکیبایی. پس راهِ رفتن! را از رموز مبارزه و پیروزی رهبران بیاموزیم. شما در این رنج راه، قسمت۳ را خواندید. تابعد.
ابراهیم
رنجِ راه
به نام خدا. شیعه، فقط در نُدبه (=فزَع و زاری) و نُوحه (فِغان و نالان) بودن، نیست، شیعه یک مکتب ضدِّ ستم است. جنبشی آرمان خواه در برابر نابرابری ها. و همین است که شیعه «عدل» را اصلِ مذهب خود قرار داده است. عدل، به قول مرحوم دکتر علی شربعتی، شعاری صرفاً «متافیزیکی و سرگرمیِ عُلما و حُکما و...» نیست، یک راهِ حقیقت علیهٔ ظلم و بیدادگری هاست. پس؛ راهِ رفتن! را از همان امام علی (ع) بیاموزیم که حق، در زبان او، قدرت و ریاست کردن! بر مردم نیست، بلکه «مرگِ زور» و استیفای حقوق مردم است.. قسمت4 بود این. تابعد.
ابراهیم
رنجِ راه
به نام خدا. در دنیای نسبی سیاست، با «قاطعیت» نمی توان از چیزی سخن گفت. مثالاً عرض می کنم: نه باید به نظام های مشروطه آن چنان امید بست. نه باید به سیستم های مطلقه آن گونه دل داد. نه باید لیبرالیسم را تقدیس کرد و نه باید دمکراسی را منجی کل دانست. نه باید حکومت های دینی را «مدینه فاضله» فرض نمود و نیز نه باید سیاست ورزان را قدّیسان زمان و زمین خوانْد. راهِ سیاست، راه خردورزی ست و تشخیص منافع ملت و دقت در حفاظت از کیان دین و مرز مملکت. پس راهِ رفتن! را از عاقلان بیاموزیم که عقلانیت پیشه می کنند و انطباق با مطالبات ملت را صدرِ سیاست می گذارند. شما الان قسمت5 رنجِ راه را خوانده اید که من روزانه در ستون خودم در مدرسه می نویسم. تابعد.
ابراهیم طالبی دارابی
رنجِ راه
به نام خدا. معتقدم انقلاب اسلامی ایران، پیام های درستی در ذات خود دارد، این ما هستیم و (=تأکیداً قدرت پرستان) که به آن پیام ها بی اعتناییم. انقلاب ما به ما می گوید: ستم ناپذیر باشیم. به آبادانی بپردازیم. هیچ کسی را آزار و محروم از آزادی نکنیم. ولی فقیه فقط به شرط عدل، حکم و رهبری اش نافذ است. اخلاق را در روابط میان خود حاکم کنیم. در هر کاری، رأی مردم را، میزان و ملاک قرار دهیم. هیچ کس در این مملکت فراقانون نباید بشود. مراجع تقلید که پارسایان دین اند، مراقب و ناظر جامعه اند. مکتب اسلام، راه عدالت و عزت و پیشرفت است نه ارتجاع و خرافه گرایی. و نیز آگاه باشید و تن به ذلت، خفّت و بردگی ندهید و در برابر ظالم بایستید. پس، راهِ رفتن! را از انقلاب اسلامی ایران بیاموزیم و نگذاریم این انقلاب، در چنبرهٔ انحصار و تفسیر به رأی، گرفتار آید. قسمت۶ بود این رنجِ راه. بیشتر بخوانید ↓
پنج پاسخم به مهدی مقتدایی

پاسخ اول دامنه: به نام خدا. دوست بلندپایه ام جناب مهندس مهدی مقتدایی سلام. شما شاید خبر داشته باشید که من به شما تا چه حد نزدیک و چه میزان رفیق و تا چه مدت زیادی ست که دوستم. اما این قرابت دلیل و مانعی نیست تا جواب شما را در این جمع (گروه تلگرامی دارابکلا؛ دیار همدلی) که خودت در آن پاسخ ات به [جناب حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شفیعی دارابی] آغاز کرده ای، ندهم. شما به جای آنکه از نیرنگ و خدنگ جریان سلطنت پرستان ارتجاعی خارج نشین، پرده برداری و به خوانندگان آگاهی بدهی و بگویی همه ی این بازگشت دادن های عده ای خام به گذشته ی تاریک و خیانت بار رضاخان، از سر و دست عوامل کینه توزِ وابسته به سیا و موساد علیه ی انقلاب اسلامی برخاسته است، دست به تشبُّث "ترازو" بُرده ای و به غفلت آمیخته به ساده نگری و آمار غلط و آزمون نشده و خیالاتی و تعمیم نابجا، کفّه را به سوی جور و ستم و فرد بدنام و قاتلِ شهید مدرس، توزین کرده ای!؟
عقل سلیم و اخلاق اسلامی و هویت انقلابی حکم می کند پست انتشار شده خود را ترمیم و حرف ناپخته ات را پس بگیری. شما را دعوت می کنم به تفکر در دو آیه قرآن که راهنمای مطلق ماست: أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ . مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ. آیا شما می پندارید که ما فرمانبرداران را همچون گناهکاران و مُجرمان قرار می دهیم؟ شما را چه شده است؟ چگونه داورى مى کنید؟ (قرآن کریم، آیات ۳۵ و ۳۶ قلم)
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
۲۴دشهریور ۱۳۹۷
مهدی مقتدایی:
گاهی سکوت همان دروغ است،کمی شیکتر، روشنفکرانه تر و بدون مسئولیت. سلام جناب آقای طالبی تشکر از ابراز ارادت. خودت و دوستان هم دوراه ای ما خوب میدانید که چه میزان به شریعتی ارادت داشتم و دارم (که تاوان این ارادت را نیز توسط دوستان پس داده ام) و اگر کسی اهل فکر و اندیشه باشد میداند طرفداری از سلطنت و سلطنت طلبان برای دوستداران شریعتی چه تهمت ناجوانمردانه ای است. از نظر من شاید حکومت پادشاهی بدترین نوع حکومت و توهین به شعور جامعه است. همیشه از دوستان جوان خواسته ام در انتقاد از وضع موجود حکومت گذشته را بعنوان سند مثبت و بهتر از حال مثال نزنید و از چاله به چاه نیفتیم.(بنظرم میاید در همین گروه نیز حدود یکماه پیشتر مطلبی نوشتم) اینجانب نه تنها تحت هیچ عنوانی نه از رضا و نه از پسرش و نه از نوه اش حمایت نکرده و نمیکنم، بلکه اونها نیز خیانتهای زیادی مرتکب شدند و اصولا کسی که به حکومت سلطنتی معتقد باشد از دیدگاه من در سالم بودن تفکرش باید شک کرد. رد کردن کار اونها دلیل بر تایید بی تدبیری آقایان در حراست و حفاظت از بیت المال نیست. اگر از آدم خوبی بدگویی کنیم کار نادرستی است، اگر از آدم بد و بی کفایتی هم خوب بگوییم حمایت و ستایشش کنیم و بر کاری که لیاقتش را ندارد بگماریم، به نوعی خیانت کردیم.
مگر این ایران متعلق به همه مردم نیست و همه مردم (بلا استثنا) از بیت المال سهم مساوی ندارند. مگر مسولی میتواند امانت های مردم را در جایی غیر از جایی که مردم میخواهند خرج کنند. آیا الان واقعا اینطوری است چرا شما و آقای [حجت الاسلام والمسلمین] شفیعی و دوستان دیگر در این باره یک بار مطلبی ننوشتید. چرا قلمهاشان در زمان احمدی نژاد که مورد تایید آقایان بود و کشور را به گه کشید حرفی در مطبوعات ننوشتید(اگر شما یا آقای شفیعی نوشتید آدرس بدهید)
شما و آقای [حجت الاسلام والمسلمین] شفیعی حتما به این سوال شفاف و صریح پاسخ بدهید آیا رضا شاه خاین در حراست از بیت المال از این آقایون بهتر نبود؟ آیا رضا شاه خاین مدیریتش از این آقایون بهتر نبود؟ و ..
پاسخ دوم دامنه: رفیق بزرگوارم جناب آقای مهندس مهدی مقتدایی سلام. در پاسخ به متن دوم آن جناب، چند نکتهایی مینگارم: بیشتر بخوانید ↓
مدرسه فکرت ۱۰
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت دهم
تقی آهنگر: سلام وعرض ادب یک سوال ویه درخواست از جنابعالی داشتم اولی سوال اون اینکه باتوجه به داستان موسی وخضر علیه السلام (سوره کهف) برداشت شما از لحاظ ظاهری وباطنی این داستان ورابطه ان با قضا وقدر چیه
پاسخم:
سلام جناب آقا تقی آهنگر
من برداشت شخص ام را می نویسم. تا اگر اشتباه بود به من برگردد.
اولا" خضر (ع) هرچه انجام داد به آن علم لدنّی داشت و خدا حکمت آن را به او عطا کرد. لذا کارهای او فراتر از سطح علمی روزگار بود. به اذن خدا کار و اقدام می کرد.
ثانیا" هیچ کاری و هیچ امری در هستی، بر حکمت خدا پیشی ندارد و امر خدا مافوق امرهاست. خضر امر خدا را اجرا کرد و آن سه تا کار را مأذون به اذن خدا بود. فرمان دریافت می کرد. چون مسلح به علم خاص بود. پس، خدا آن سه تا کار را کرد. هم به جهت توحید افعالی و هم از نظر حکمت که می خواهد از طریق خضر به موسی (ع) بدهد.
ثالثا" قضا و قدر جایی ست که قوانین ثابت خدا در میان باشد حال آن که در این قضیه، خضر با اتصال به خدا، فرمان ثانوی می یابد که چنین کند.
خدانگه دار.
بحث 43 : آیا برای کسی که به خدا یا دنیای پس از مرگ باور ندارد ضرورت دارد که به اصول اخلاقی و ارزش های انسانی پایبند باشد؟
این پرسش جناب حسین جوادی نسب است که عیناّ درج و در پیشخوان سنجاق شد.
پاسخ به بحث ۴۳ مدرسۀ فکرت
به نام خدا. سلام. در اجابت به جناب جوادی نسب چندجمله ای مرقوم می دارم:
ابتدا روشن سازم که کفر، امری قلبی ست و هیچ کس نمی تواند کفر کسی را بآسانی تشخیص دهد، اگر عیسی مسیح (ع) با نگاه به افراد، کفرشان را آنا" تشخیص می داد، نوعی معجزه ی آن نبی خدا بود.
در فرض پرسش شما که قید نهان دارد، از نظر من باز هم انسان بی نیاز از اخلاق و ارزش ها نیست. چند دلیل دارم:
۱_ در نهادِ انسان، نداهای خاص درونی کار گذاشته شده است. انسان حتی اگر بر فرض پرسش شما چنان باشد که پرسیدی، بازهم این صداهای درونش را می شنوند که حیوانات و سایر جنبندگان از این نداها، محروم اند.
۲_ انسان مدنی الطبع و اجتماعی و حتی در این عصر اجتماعاتی ست، پس نمی تواند اخلاق و ارزش ها را نادیده انگارد، اگر علاوه بر خدا و معاد، اخلاق و ارزش ها را هم انکار و یا نافرمانی کند، چنین شخصی در اجتماع و زیست عمومی دچار بزِه می شود. زیانکاری هایش بماند!
۳_ این نکته را هم بگویم کسانی که مدتی ست در ایران به تبعیت از برخی "پُست مدرن" های اروپا و آمریکا، ساز "معنویت" را جدا از "دیانت و شریعت" کوک کرده اند، راهی خطا و انحنا، در پیش گرفته اند، زیرا بُن مایه ی انسان، خداگرایی و جاری بودن در شریعه ی دین و ارزش های ماورایی ست.
۴_ حتی اسم بشر به این دلیل بشر است که "بشارت" درونی دارد. و از آن رو نامش "انسان" است که اُنس با خدا و ارزش ها دارد. اگرچه همین انسان گاه دچار نِسیان هم می شود که هم ریشه است با فراموشی.
درپایان اشاره کنم از نظر علامه طباطبایی آن انسان های متصوّر در پرسش شما جناب جوادی، "مستضعف فکری" اند و باید کوشید آن ها را به راه آورد. راه خدا، اخلاق و معاد. دامنه. ۲۹ مهر ۱۳۹۷.
چهار مرحله سازندگی انسان
به نام خدا. سلام. از نظر امام علی (ع) در نهج البلاغه، هر انسانی با این چهارمرحله می تواند خویشتن را بیشتر بسازد و بر مبنای آن بهتر از دیروز گردد:
۱_ مشارطه
۲_ مراقبه
۳_ محاسبه
۴_ معاتبه
توضیح: مشارطه یعنی با خود شرط کردن و پیمان داخلی بستن. معاتبه یعنی به خود عتاب و خطاب و تشَر زدن و هشدار داخلی دادن و نَهیب درونی برآوردن.
البته گرچه بر ما انسان های عادی، این سازندگی کاری سخت و طاقت فرساست؛ اما فرمولی مقدّس است که امام علی (ع) به بشریت یادآور شده است.
۲۹ مهر ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
@
جناب جوادی نسب! اساسا" انبیا برای تغییر خَلق نیامدند بلکه برای تغییر خُلق برانگیخته شدند. خلایق به اخلاق نیاز دارند که به قول دکتر سروش باید به اخلاق خداوند در آیند. این که خلقت انسان با نبوت آدم ابوالبشر (ع) آغاز شده و به حضرت ختمی مرتبت (ص) ختم شده حکمتی لطیف جز مکارم اخلاقِ خلایق ندارد. بنابراین انسان از ریشه ی نبوت برآمده است و محتاج اخلاق چه در انزوا و چه در اجتماع است. جز این باشد، نامش چیزی دیگر است.
بحث ۴۴ : در مورد موفقیت فرزندانتان چه راهکارهایی دارید؟ و یا دوستانی که فرزندان موفقی دارند از چه روشها و راهکارهایی بهره بردند؟
این پرسش جناب حمید عباسیان است که در پیشخوان سنجاق شد.
سوسیالیسم و کاپیتالیسم
به نام خدا. سلام. فرانسیس فوکویاما نظریه پرداز ژاپنی الاصل آمریکا اخیرا" گفته است سوسیالیزم باید بازگردد. او در سال ۱۹۹۲ و اوج اقتدار لیبرالیسم پس از پایان جنگ سرد، در کتابی با عنوان "پایان تاریخ و آخرین بازمانده" مدعی شده بود: آنچه شاهدش خواهیم بود نقطه پایان تکامل ایدئولوژیک بشریت و جهانی شدن اندیشه لیبرال دموکراسی غربی به عنوان آخرین شکل حکومت بشری است. بیشتر بخوانید↓
مدرسه فکرت ۹
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت نهم
پاسخ:
سلام جناب ... عین هم بودن برخی از احکام، عیب و ایرادی بر مراجع نیست. کما این که ۲+۲ مساوی ۴ برای همه ی ریاضی دانان عین هم است. مهم این است فلان مرجع هم، اجتهادش در این مسأله، مطابق با فتاوی فلان مراجع سابق و لاحِق است و مثلا" حاشیه اش بر عُروة الوثقی کتاب فقهی محوری مرحوم سید کاظم طباطبایی، با مراجع دیگر تطبیق دارد. پس، تطبیق عین به عین، حُسن است نه نُقص. و حتی موجب اعتبار یافتن آن فتوا می باشد که شبیه پارادایم می شود که انگار رویش اتفاق نظر است.
بحث ۳۵ : از مهمان چگونه پذیرایی کنیم در حد و سطح خودمان؟ یا در اندازه و توان اقتصادی مهمان؟
این پرسش جناب حسین جوادی نسب است که در پیشخوان مدرسه سنجاق می شود.
لطفا" پاسخ به جوادی نسب لینک شود تا ایشان پاسخ ها را کاوش و اعلان نظر کنند.
پاسخ دامنه به بحث ۳۵
به نام خدا.
۱_ بین میزبان و میهمان حقوق متقابل وجود دارد.
۲_ پذیرایی باید متعارف باشد نه تشریفات و اسراف.
۳_ میهمان در فرهنگ اسلامی و روحیات ایرانی دارای ارزش و قابل احترام گذاری والاست.
۴_ باید این آیین را احیا کرد چون مدتی ست میهمانی رفتن اگر نگویم کاملا" از رسم برافتاد، لااقل کاسته شد.
۵_ طبق سنت حضرت ابراهیم (ع) شیخ الانبیاء که نماد پذیرایی عالی از میهمان است، مسلمانان با قبول فرهنگ حنیف، خیلی به میهمان ارزش می گذارند و حتی قدم شان را برکت و وفور نعمت تلقی می کنند.
۶_ اساسا" میهمانی رفتن یا میهمان پذیرفتن، رفتاری مختص آدمیان است و حیوانات از آن بی بهره اند. پس باید این انگیزه ی فطری و اخلاقی و عاطفی را پاس داشت که اغلب موجب مودّت و تحکیم خانواده ها می گردد.
قم، ایران، اسلام
به نام خدا. سلام. قم، مِلک طِلق هیچ کسی نیست. هیچ کسی هم قادر نیست قم را تماماً از آنِ خود کند. زیرا قم را علم و دانش و ارزش احاطه کرده است؛ نیز آزادی و اندیشه و اجتهاد؛ نه قدرت و استیلا و انقیاد. قم مالِ همۀ ایرانیان است. متعلّق به تمامی شیعیان و مُحبّان اهل بیت _علیهم السّلام_ است. قم، مرکز اجتهاد است؛ شهر علم و عالمان. شهر همۀ ایرانی ها. قم را نمی شود شاغول کرد. قم، سُلطه پذیر نیست. قم، همیشه با تفکر برپا بود و با تفکّر می ماند. مردم ایران، چشمشان به قم است. چون که احکام شرع شان از قم و از مرجعیت برمی خیزد. درود بر مرجعیت.
۱۵ مهر ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
@
سلام جناب
شاغول کردن را که خوب می دانید. ابزار بنّا برای میزان کردن آجرهاست.
اما در پهنه ی فکر، شاغول کردن یعنی با یک نوع فکر، همه را میزان خود! کردن. این ممکن نیست که همه یک جور بیندیشند. به عبارتی تفکر دستور بردار نیست. و قم شهر اجتهادات است نه فقط یک نوع اجتهاد.
شرح عکس بالا»
از جی پلاس خواندم در مازندران برای شکار کبک ۶۶۰۰ مجوز صادر شده (یا می شود). بر این اساس برآورد کرده است جان ۴۰۰ هزار کبک در خطر است.
عشق و سلطنت
به نام سلام. در تاریخ سیاسی جهان، میان عشق و سلطنت اغلب تعارض و غوغا و بلوا برمی خاست. مثلا" ژرژ ششم در انگلستان به خاطر عشق از سلطنت گذشت. و یا عضدالدوله دیلمی _که حاکمی جاه طلب و شیفته ی تاج و تخت و شکوه و تشریفات بود_ معشوقه اش را سوار قایق کرد و در دریا انداخت تا خیال خود را در تصاحب کامل قدرت راحت کند.
۱۶ مهر ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
پاسخ به بحث ۳۶
به نام خدا. پرسش آنقدر مهم است که پاسخش چند کتاب می شود. کما این که هنوز هم حکیمان، فیلسوفان، متکلمان و دانشمندان در پی جوابا" در جواب اند. من، راه دور نمی روم. سری به گلستان می زنم و دقّ الباب می کنم سعدی ایرانی ها را که گفت:
خوردن برای زیستن و ذکر کردن است
تو معتقد که زیستن از بهرِ خوردن است
(گلستان. باب سوم ص ۱۶۰)
پس؛ بسته به جهان آگاهی و خودآگاهی و خداجویی افراد دارد که کدام انسان را تجربه کنند. یا مانند ابوذر یا عین ابوجهل؟ ابوذر وارسته شد و خداپیوسته و ربذه چشیده و تن به ذلت نداده. ولی ابوجهل، جهالت ورزید، کینه کرد، زراندوخت، مادی گرا شد، جدا از خدا زیست و نهایتا" به دست عدالت به فنا رفت. بیشتر بخوانید ↓
مدرسه فکرت ۸
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت هشتم
دو نکته:
۱_ راه اندازی مدرسه فکرت، نه بازیچه است و نه سرگرمی. هدف این حرکت، دور هم قرار گرفتن اعضاست برای به اشتراک گذاشتن دیدگاه و آرای خود با انگیزه ی بهره وری در خود و محیط. که از هر نظر، چنین اقدامی، امری پسندیده و پذیرفته است. زیرا؛ هم به تفکر و اندیشه ورزی فرد می انجامد و هم مهمترین و مؤثرترین ارتباط میان افراد یک جامعه را رونق می بخشد، که همان تبادل فکر است. که اگر با عشق و محبت میان افراد آمیخته شود، آثارش اگر بگویم مانا و جاویدان است، گزاف نگفته ام.
۲_ مدرسه فکرت، یک محیط است با مقررات مشخص. درست است که از امتیازات و مُحسّنات سایر گروه ها برخوردار نیست و شاید عیب تلقّی گردد و ممکن است بر کسانی این محدودیت سخت باشد و آزادی مطلق را بخواهند و شبیه شدن به سایر گروه ها. اما مدیر، چون مسؤولیت حقوقی، اخلاقی و از همه مهتر امنیتی این مدرسه را برعهده دارد، نمی تواند تاوان آن شیوه ها را بپذیرد. بنابراین، در آغاز فرستادن دعوت به اعضا، این قیدها را یادآور شد و افراد را آزاد و مختار گذاشت، عضویت را، خود، آزادانه بپذیرند، یا نپذیرند. که خوشبختانه اعضا بزرگواری کردند و تمنّای مدیر را پس نزدند.
مناظره در مدرسه فکرت
میان دامنه و مهدی عرب خزائلی
سلام جناب آقا مهدی عرب خزائلی و حُضّار بزرگوار و خوانندگانی که بعدا" خواهند خواند.
من آماده ام. بفرمایید. بسم الله. دامنه. 10 مهر 1397:
مهدی عرب خزائلی:
درود بر شما.جنگ از نظر شما چه معنایی دارد؟؟؟
Ebrahim Tohid:
جنگ بکارگیری ابزار و قوه ی غضب است به نیروی مقابل. یا دفاع است یا هجوم.
مهدی عرب خزائلی:
بله صحیح ، ایا جنگ در همه موارد به نفع انسان بوده یا خیر؟؟
Ebrahim Tohid:
جنگ، قاعده نیست. استثناء است. ولی قابل انکار نیز نیست. چون اغلب، تنازع منافع، با منطق رفع خصومت نمی شود.
مهدی عرب خزائلی:
بسیار عالی و دقیق بیان کردید.اگر برگردیم به اعصار شناخت انسان ها به موارد پیرامون و قلمرو زندگی همیشه انسان ها بر اساس خواسته های زیاد یا برای پیشبرد اهداف شوم خود در جنگ های مختلف شرکت میکردند.
Ebrahim Tohid:
اساسا" حمله و دفاع در نهاد موجودات ذی حیات تعبیه شده است. برای وقت ضرور.
مهدی عرب خزائلی:
صحیح.ایا در دوران صدر اسلام جنگ هایی که رخ داده برای اثبات دین بوده یا خواسته های کسانیکه تنها خواسته حکفرمایی و قدرت نمایی داشتند؟ اما از صدر اسلام تا به امروز تمام مسلمانان به نوعی متفاوت نسبت به هم در ستیز و نبرد هستند در جاییکه همه انها خودشان را طرفدار دین میدانند...مگر جز این است که همه مسلمانان دارای یک خدا و یک دین هستند. بیشتر بخوانید ↓
مدرسه فکرت ۷
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت هفتم
آشنانی با قوانین:
در قوانین مدنی (ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی) به طور مشخص چنین آمده است: هر کس به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیاء عظام یا ائمه طاهرین (علیهم السلام) یا حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) اهانت نماید، اگر مشمول حکم ساب النبی باشد، اعدام میشود و در غیر این صورت، به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.
بحث ۲۹ : آیا در طول هفته، فیلم سینمایی می بینید؟ ارزیابی شما از هنر سینما در ایران چیست؟
پاسخم به بحث ۲۹
به نام خدا. من طبق روال همیشگی ام در هفته، دو سه تا فیلم سینمایی، نه از تلویزیون بلکه از شبکه خانگی می بینم.
۱_ به ندرت فیلم ها فاخرند و پیام دارند.
۲_ لودگی در فیلم موج می زند.
۳_ تفکرآفرین نیستند.
۴_ به مسائل اصلی جامعه نمی پردازند.
۵_ از هنرپیشه های اصیل بی بهره اند.
۶_ بشدت فرهنگ ایران و اخلاق دینی، در فیلم ها مورد هجوم است.
۷_ حتی در طنز هم به ورطه ی مَضحکه غلتیدند.
۸_ جای کارگردان های فکور کاملا" خالی ست.
۹_ تجاری محور و به عبارتی گیشه ای اند.
۱۰_ درضمن، آداب و حُرمت ها در فیلم ها خیلی تُرد و شکننده در حال نابودی ست.
۱۱_ در کل، معتقدم نمی توان از نگاه کردن فیلم خود را محروم کرد. هنر بسیار پرجذبه ای ست.
بحث ۳۰ : درباره ی رفتار با حیوانات چگونه می اندیشید؟
این پرسش جناب دکتر اسماعیل عارف زاده است که در پیشخوان مدرسه فکرت، سنجاق کردم.
سلام جناب آقا سید علی اصغر
ضمن سپاس از طرح سؤال شما، من برداشت شخص ام را می گویم:
۱_ قرآن وعده و وعید می دهد، این اصل هم از قرآن است و ما همه به آموزهای وحیانی قرآن ایمان کامل و باور تامّ داریم.
۲_ امور غیب بر بشر پوشیده است. مانند ساحت حضرت ختمی مرتبت (ص)، که ما از حقیقت بشری اش اطلاع داریم، ولی از حقیقت ازلی آن حضرت کمتر باخبریم و یا اساسا" بی خبریم. اما منکر آن شأن نیستیم.
۳_ در فهم مسائل پیچیده، باید تمثیل جُست. تمثیل من این است: غُنچه برای تبدیل به شکوفه، نیازمند فروپاشی ست تا شکوفه، شکوفا شود. از نظمی به نظم دیگر. مراحل و مراتب عالم هفتگانه مانند همین تبدُّل غنچه به شکوفه است.
۴_ پس نظم به نظمی دیگر مبدل می شود که ورود به عالمی برتر از عالم دنیاست.
۵_ از آنجا که خدا حکیم است و کاری عبَث نمی کند، دگرگونی عالم به معنای پایان نیست بلکه دقیقا" نشئه ای به نشئه ی دیگر و عالی تر است.
امید است درست گفته باشم.
در ضمن، جمله ی آخر متن شما نیازمند حذف است، چون ناروا است. خود دانی اما.
پاسخ:
جناب سید علی اصغر!
به نام خدا. چون گفتی بحث را ادامه دهم، در راستای نکته ی جالب این متن ات نکته ای می گویم:
این آیه خیلی معنا دارد که یکی از مصداق های بارزش امام حسین (ع) است.«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی » فجر/ ۳۰- ۲۷. یعنی: ای جان آرام یافته، به سوی پروردگارخویش بازگرد در حالی که تو از او خشنود و او از تو خشنود است، پس در میان بندگان من درآی، و در بهشت من داخل شو. بیشتر بخوانید ↓
مدرسه فکرت ۶
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت ششم
پاسخم به جنابان قربانی، جوادی، محمدحسین آهنگر
به نام خدا. با سلام و احترام و تشکر از طرح سؤال. من در جواب با این پرسش دیدگاهم این است، امید است درست گفته باشم:
امام حسین (ع) به علت مقام عصمت، عالِم به امور خود و جامعه بودند و هر آنچه انجام دادند، همان بود که خدا خشنود بود و هیچ خدشه، ایراد، نقص و کوتاهی در آن نبود. شئوون امامت ایشان ایجاب می کرد به اقدام علیه ی یزید برخیزند ولو با ترک انقلابی حج و مکه و مدینه.
کوفه مرکز حکومت امام علی (ع) بود و مردم آنجا از امام دعوت کردند. همین عزیمت به کوفه خود عالمانه ترین و مردمی ترین و شجاعانه ترین و شاید بهتر است بگویم رمزآلودترین حرکت امام بود. اگر راه را سدّ نمی کردند و اگر موانع و انحرافات پدیدار نمی شود و زور، با زر و تزویر، نیرو نمی گرفت، حضرت سیدالشهداء (ع) مانند پدرش و جدّش، در کوفه حکومت هم تأسیس می کرد، امری ثانوی پس از امر امامت، که در تفکر شیعه ی امامیه فقط با بیعت مردم و رضایت و رأی عموم، شکل عملی به خود می گیرد.
هیچ امامی بی درخواست مردم و ایمان واقعی جامعه، برای برقراری حکومت پیش نمی افتاد که این شأنی مردمی ست، نه الهی. امام، در همه ی حیاتش امام است، چه مردم آنان را به حکومت بر جامعه فرابخوانند، و چه نخواهند. که دیدیم بر همه ی امامان ما سخت ترین روزگار گذشت که حتی نمی گذاشتند با امت اسلام در ارتباط باشند چه رسد به قیام و حکومت. و شهادت همه ی امامان و غیبت ولی عصر امام زمان (عج) همگی نشان دوران فشار بر امامان و رونقِ بازار جهالت عمومی و همپیوندی با ظالمان بود. بگذرم.
حدس من این است اگر مثلا" امام حسین (ع) سمت مردمان کوفه نمی رفتند، امروز در جامعه، خصوصا" در همین مدرسه ی فکرت، سؤال می شد! چرا امام به ندای انقلابیون غیور و ضد ظلم کوفه پاسخ مثبت ندادند!؟ اگر می دادند، کار ظلم در جهان تمام می شد و فلان و بهمان. و قِس علی هذا. با آرزوی قبولی عزاداری ها و معرفت ها. ابراهیم طالبی دارابی.
پاسخم به آقای امیر رمضانی
به نام خدا. سلام. ضمن احترام به شما چند کلمه ای جهت جواب به این متن شما، کتابت می کنم:
۱_ گفتی : "روضه ی امام حسین خواندی". جوابم این است: من هرچه متن پاسخ بالایم را خواندم حتی یک واژه به سمت روضه خوانی نرفته ام. گرچه روضه برای شخص من امری فوق العاده عرفانی و هِجرانی و حَیرانی ست، اما طعنه ی شما جناب امیر به مفهوم "روضه" در این متن، کمی زمُخت بود . امید است هر واژه در جای خود، محفوظ باشد، خصوصا" واژگانی که در میان من و شما و همه ی ماها، امری احترام آمیز و آشنا و انیس است.
۲_ گفته ای : "نمی دانم این چه رویه ای است که شما درمدرسه انداختید ." جوابم این است: خودت داوری کن من چه رویه ای راه انداختم؟ من نمی دانم منظورت از این راه انداختن چیست؟ کجای کار من لنگ می زند که خودم خبر ندارم. صدها انتقاد به من شد، من به رسم وفا و رفاقت حتی ورود نکرده ام. مدرسه جز بحث، پرسش، متن نویسی، مناظره، پاسخ به همدیگر، و تبادل بهترین شیوه برای ارائه ی افکار و از همه مهمتر تحمل همدیگر و جوشش قلم و به پیش نهادنِ انگیخته، چه رویه ای باطل و بدی را راه انداخته! که شما تا این حد برافروخته ای امیر!؟ بگو تا ما هم مطلع شویم.
۳_ فرموده ای: "یا اسم مدرسه را بردارید . اگر پاسخ درخور ندارید .سکوت فرمایید" جوابم این است: اسم مدرسه از واژه اش پیداست که همه از هم درس بگیریم. اینجا همه با هم "درس خواننده" ایم. نه کسی معلم و آموزگار خاص این مدرسه است و نه شخصی تئوریسین و مقام فصل الخطاب. فروتنی میان همه موج می زند، آن گاه شما با شیوه ای که برای من تعجب داشت مرا به چوب عِتاب می کوبی و به ضربِ داد و فریاد مضروب و مجروح می سازی!؟ شلاق می زدی دردش شیرین تر بود امیر!
۴_ نیز گفته ای: "از شخص دانا تری استعلام بعمل اورید" جوابم این است؛ چرا من استعلام کنم؟ هر کس سؤال دارد خود باید از شخصی که فکر می کند جواب او را بلد است استعلام کند. اساسا" پرسش ها برای این طرح می شود که جواب ها جست و جو شود. هر کس به وُسع خود. آن گاه شما از من می خواهی سکوت کنم و از داناتر استفهام کنم!؟ من معنی این گونه مواجهه ی علمی ات را حقیقتا" درک نمی کنم.
درضمن، این را بگویم اگر بر سر این گونه مسائل پیش پا افتاده (یعنی همین برافروختگی شما) بخواهیم وقت همدیگر تلف کنیم، از اندیشه و تفکر و هدف گذاری های مدرسه ی فکرت، پس می افتیم. ان شاء الله، دروازه ی محبت را به روی همدیگر گشوده بداریم تا نگذاریم هیج متغیّر ناخواسته یا خودخواسته ای، اساس انسانیت ما را لطمه ای وارد کند. با احترام. برادرت ابراهیم.
پاسخم به بحث ۲۵
به نام خدا. سلام. با تشکر از جناب محمدحسین که این پرسش _شیطان_ را پیش کشیده اند. من سال ۱۳۶۸ درباره ی شیطان یک مقاله ای تألیف کرده بودم که فشرده ای از آن را اینجا بازنویس می کنم. که دامنه ای فراخ دارد و بحثی طُوال و گسترده است. ۱_ در لغت: هم از ریشه ی "شاط" است یعنی سوختن از آتش و هم از ریشه ی "شطن" یعنی سرکشی کردن. ۲_ در معارف: شیطان دو نوع است: شیطان جنّی و شیطان اِنسی. نوع جنّی آن از باطن و با ایجاد افکار فاسد و به شیوه ی وسوسه، (=شبیه جنگ روانی) آدمی را دعوت به انحراف و کژی و زشتی می کند و نوع اِنسی آن به صورت ظاهری و بیرونی چنین می کند. بیشتر بخوانید ↓
مدرسه فکرت ۵
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت پنجم
پاسخم به بحث ۲۲
به نام خدا. سلام. ضمن تشکر از اعضایی که به پرسش بحث ۲۲ پاسخ داده و یا خواهند داد، من هم دیدگاهم را ارائه می کنم تا در کنار آن بحث ها قرار گیرد:
۱_ از نظر من ایران می بایست کشاورزی را رونق دهد و صنعت کشاورزی را رشد می داد.
۲_ دو کشور بزرگ و کوچک را مثال می زنم؛ آمریکا و هلند. هردو کشور از کشاورزی و دام و باغ عقب نماندند بلکه ضمن صنعتی شدن، کشاورزی را سرنوشت ملت خود فرض کردند و در جهان پیشتازند.
۳_ تکنولوژی مزایا و مضار دارد. مزایای آن فراوان و مَضارّ آن کم نیست. اما کشاورزی و دام پروری با طبع بشر سازگار و با نیاز اصلی انسان مرتبط است.
۴_ ملت بی غذا، گرسنه و تلف می شود ولی بدون مُبل و پُز می تواند بر جاجیم و گلیم تاب آورَد. ضربه زدن به کشاورزی در طولانی مدت ملت را از پای درمی آورد.
۵_ از سوی دیگر در منابع دینی نیز بر کشاورزی به دلیل آثار و برکات آن تأکید فراوان رفته است.
۶_ با صنعتی شدن مخالف نیستم، ولی این نوع توسعه و رشد یکجانبه و ناقص و توأم با رانت و فساد و دلّالی، جامعه را به ماشینیسم می کشاند و بیکاری انسانی پدید می آورد. از نظر من ترویج کشاورزی مقدم و به نفع منافع ملی ایران است.
رنجِ راه ۲۱
به نام خدا. ویلیام شکسپیر می گوید: "دلِ افسرده، تاب زبانِ تند را ندارد". خواستم در این قسمت ستون رنج راه، گفته باشم که این نَهیب مَهیب شکسپیر بدین معناست در راهِ رفتن، دل از شادابی تهی نداریم. خود را جهانمند، عقل را جوشان، روح را دریافتگر معنا بداریم تا در ناملایمات و هجوم موانع و مشکلات بویژه زخم زبانِ ناملایمان درجا نزنیم و از طی مسیر، بازنمانیم که این، آغاز ایستایی و درماندگی ست. چنین مَباد. تابعد...
ابراهیم طالبی دارابی
پاسخ:
سلام و سپاس حسن آقا قاسمی. رئیسعلی دِرواری پیشتازی شجاع و مؤمن در برابر استعمار و چپاول گری غرب بود که در رأس آن، در آن زمان انگلستان زمین خوار و نفت خوار و "تفرقه انداز و حکومت کن" قرار داشت.
من دی سال ۱۳۹۳ در وادی السّلام نجف اشرف، بر سر قبر رئیسعلی رفتم و ادای احترام کردم و در وبلاگم دامنه، تصویر و خاطراتم را نگاشتم. روح این مبارز آگاه علیه ی دست درازی های غرب به شرق، جاویدان باد. ازت ممنونم یادش را تازه نگاه داشتی.
درضمن وطن دوست درست است نه "وطن پرست". پرستیدن فقط برای خداست و بس. پوزش.
زنگ شعر در مدرسه فکرت
بزرگی و افزونی و راستی
همه گیرد از خوی بد کاستی
حکیم شیعه ابوالقاسم فردوسی
قابل توجه ی دکتر عارف زاده که آن خبر را در مدرسه پست کرده بود. واقعیت از زبان خود آن فلسطینی کاراته کا:ذهفته گذشته و در رقابت های کاراته بازی های آسیایی «سجاد گنج زاده» در وزن به اضافه ۸۴۴ صاحب مدال طلا شد، اما حاضر نشدن رزاق طنطاش، حریف فلسطینی وی در اولین دیدارش حاشیههایی را در فضای مجازی به وجود آورد. بیشتر بخوانید ↓
مدرسه فکرت ۴
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت چهارم
رنج راه
به نام خدا. مرحوم مهندس مهدی بازرگان در کتاب مشهورش _ذرّه بی انتها، ص ۵۰_ می گوید: "اراده، ما را اداره می کند." این به معنای آن است انسان صاحب اختیار و آزادی ست. و خداوند متعال نیز بر بشر چنین خواسته است. پس، هم مدرسه ای های بامرام، اراده را فرمانده خود کنیم و تحت فرمان هیچ خواهش از جانبِ شهوت، غضب، هواهای نفْس، خُطوات شیطان، و شیطانک ها نباشیم. راه فقط با اراده و به قول علامه حکیمی "قاطعیت نَشکن" طی می شود. قسمت ۱۵ را خواندید.
سلام. میلاد امام هادی، علی النقی (ع) است. یک سخن دیگر از آن امام شهید تقدیم می شود:
هر گاه در زمانه اى، عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانى به دیگرى حرام است، مگر آن که [آدمى] بدى از کسى ببیند. و هر گاه در زمانه اى، ظلم بیش از عدل باشد، تا وقتى که [آدمى] خیرى از کسى نبیند، نباید به او خوشبین باشد.
@
سلام. فارسی بدون عربی امکان بقا ندارد.
نقل یک خبر
اکثر مردم ایران اصلاح طلب هستند یا اصولگرا ؟ ما ، آمار دقیقی نداریم ولی آنچه از جریان جامعه متوجه شده ایم این است: هیچکدام!
برآوردها و نتایج چند انتخابات نشان می دهد اصلاح طلبان، پایگاه اجتماعی بیشتری نسبت به اصولگرایان دارند اما به نظر می رسد تعداد افرادی که نه اصلاح طلب اند و نه اصولگرا، بیشتر باشد؛ "هیچکدام گرایان" در اکثریت اند.
مردم از سیاستمداران و مسؤولان شان، اقدام و اصلاح می خواهند ولی نه اصولگرایان توانسته اند عملگرایان خوبی باشند و نه اصلاح طلبان، آن گونه که ادعا می کنند، مصلح اند. هم از این روست که مدام بر مشکلات مردم افزوده می شود و هر گاه که مردم نگاه از مسائل روزمره شان بر می گیرند و به مسؤولان اصلاح طلب و اصولگرا می نگرند، آنها را در حال جنجال می بینند و گاه نیز خبرهایی از اختلاس می شوند. (منبع: عصر ایران)
پاسخ:
مثال های عربی از خانه در همه روزه:
غذا. صبح. عصر. طبخ. اشتهاء. استفراغ. تهوُّع. تمیز. غسل. سلام. خداحافظ (حافظ اش). سلامت، مریض. قرص. دقت. مطالعه. کتاب. قرآن. دعا. التماس. و.... که هر روز با این واژگان در درون خانه هر کسی به فراوانی دیده و شنیده می شود. گریزناپذیر است.
البته مدرسه ای ها اگر بخواهند فارسی ناب و سره بنویسند من هیچ باکی ندارم و پیش می افتم. ولی می دانم که کم می آوریم. پوزش عارف زاده که اسم شما و فامیلی شما هم عربی ست. منهای واژۀ زاده.
(سایت الف)
سلام
همین یک سند دادگاه جریان انحرافی احمدی نژاد_مشائی (۴شهریور) کافی ست که بدانیم چرا در مدرسه فکرت باید "مقرارت پذیر" باشیم. از همین جاست که درمثل گویند "العاقل یکفیه الاشارة و الجاهل یضرب بالسیاط"
یعنی: خردمند را اشارتی بسنده است و جاهل را باید به تازیانه بزنند تا سخنی را دریابد یا در نیابد.
پاسخم به بحث ۱۹
به نام خدا
سلام. ضمن قدردانی از دکتر ترابی که زمینه ساز تدوین این پرسش شدند، دیدگاه ام به شرح کوتاه زیر است: ۱_ این یک بحث صرفا" زنانه نیست، مردان نیز در آن دخیل و ذی نفع اند. پس بحثی مشترک است. ۲_ با تجربه عملی و اندوخته ی مطالعاتی معتقدم میان دختر و پسر باید پیش از ازدواج عشق پایدار و عفیف روی دهد تا پیوند لذت آورتر و کام گیری عمیق تر رخ دهد و زندگی مشترک، دوام عاشقانه پیدا کند. بیشتر بخوانید ↓
مدرسه فکرت ۳
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت سوم
قسمت دوم پاسخ آقای وحدت درباره بحث ۱۵ دین و سیاست و نهاد و فرانهاد، که عینا درج می شود:
شیخ وحدت:
به نام خدا
بخش دوم پاسخ من به اظهارات جناب اخوی { آقا ابراهیم } و دیگر دوستان:
4 ـ جناب آقا ابراهیم در رد نهاد بودن دین نوشتند: « دین امری قدسی و ما فوق همه چیز است».
لازم می دانم در باره « امر قدسی » بودن دین نکاتی را عرض کنم:
الف: منظور ایشان از دین، دین اسلام است ولی مقصود ما از دین در پست « نهاد های جامعه» مطلق دین است.
ب: ما سه تا اسلام داریم که از آنها به اسلام یک، اسلام دو، واسلام سه تعبیر می کنیم. اسلام یک عبارت است از کتاب خدا. اسلام دو عبارت است همه مکتوبات روایی وتفسیری و تحقیقات کلامی وفقهی واخلاقی که ازعلما و اندیشمندان در اختیار علاقمندان به اسلام قرار داده شده و می شود. اسلام سه همان است که در بستر جامعه به صورت شعائر ومناسک مورد توجه عموم مردم می گیرد وبدان عمل می شود.
ج: امر قدسی یعنی امر مقدس، یعنی امر پاک ومنزه از هر عیب و نقص.
د: از سه اسلام یاد شده تنها قرآن کریم، امر قدسی و غیر قابل نقد محسوب می شود.
بخش دیگر را بعداً می فرستم.
پایان نقل قول.
شهیدان معذرت
می بینم گویی شما را فراموش کرده اند که چرا خون تان را ریخته اند! رژیم نکبت بار دو پهلوی، تطهیر می شود، فقط برای این که در نظام جمهوری اسلامی انحرافات و فساد رخ داده است، همه ی خدمات چهل ساله انقلاب با نهایت احساس و ضرب آهنگ بغض، نادیده انگاشته می شود، و دو دزد بزرگ ایران رضا و محمدرضا، توسعه گرا و مردم دوست و خادم معرفی می شوند! کجاست انصاف و شمّ تحقیق!؟ شهیدان معذرت که زیر خاک روح تان از این حرف های بی مطالعه و رنگین به "..." آزرده می شود. به شهید مطهری رجوع می دهم: "کلاس جای تعلیم است، نه تبلیغ". مراقب باشیم پیکر چی را می تراشند! و لاغر و نحیفش می دارند و جسد کیا را تزیین و بزک می نمایند!
انشای دوم من
به نام خدا. دین آمده تا روان ما را معمور کند یعنی، امید، آرامش، شادی. (هفت آسمان، شماره ۲، تابستان ۱۳۷۸) وقتی روی این سخن استاد مصطفی ملکیان، کمی می اندیشم به سه جهت تکان می خورم:
دین باید داشته باشم، یک
روان من باید آبادان باشد، دو
و سرآخر امید، آرامش، شادی کنم، سه.
درود می فرستم به محمد امینم (ص) که قلبش وسعت پذیرفت و قرآن را دریافت کرد و ما را به آن فراخواند. حال شاکرم خدا را شب سر بر بالین می گذارم چون به دین اسلام مبین روی آوردم. و روز با طلوع آفتاب ، طلوع می کنم چون هرسه را در خودم به وسع خویشم، دارم. والسلام
قسمت سوم پاسخ آقای شیخ وحدت درباره مبحث ۱۵ دین و سیاست و نهاد و فرانهاد:
شیخ وحدت:
به نام خدا
بخش سوم پاسخ من به جناب اخوی { آقا ابراهیم } و دوستان:
ایشان در واکنش به این عبارت من: « ... بنا بر این، دین نه عین سیاست است و نه جدای از سیاست» در پست نهاد های جامعه در اوج بر آشفتگی نوشتند: « حتی رستم هم با گُرز و تبر نمی تواند دین را از سیاست جدا کند، این ها همه آرزوست و نیز وهم...».
برای روشن شدن مدعایم لازم است نکاتی را ـ به صورت کوتاه و فشرده ـ به عرض برسانم:
۱ ـ سیاست در عبارتی ساده یعنی: « تدبیر امور دنیای مردم از طریق تشکیل دولت و ایجاد نظم، امنیت، آزادی، عدالت و رفاه ». بنا بر این، سیاست امری زمینی، عرفی و مقتضای ضروری زیست اجتماعی انسان است، و هر گونه تلاش برای این همانی کردن دین و سیاست، فروکاستن از شأن آسمانی دین وخاک نشین کردن آن است.
۲ ـ بین زعامت دینی و زمامداری سیاسی فاصله از زمین تا آسمان و از خاک تا خدا است: زمامدار سیاسی کار گذار مردم و اجیر و مزد بگیر آنها است، ولی زعیم دینی منصوب من عند الله و واجب الطاعة است.
۳ ـ زمامدار سیاسی بسته میل مردم برای مدتی کم یازیاد به کار گمارده می شود و اختیاراتش نیز بسته خواست مردم است، اما زعیم دینی تا زمانی که شرایط زعامت در او باقی باشد منصوب است و از لحظه ای که فاقد یکی از شرایط بشود خود به خود منعزل شده و طاعت از حرام می گردد.
۴ ـ در زمامداری سیاسی بین زمامدار و مردم حقوق و تکالیف متقابل تعریف می شد، اما در زعامت دینی حقوق و تکالیف، یک طرفه است: حق در جانب زعیم دینی و تکلیف در جانب متدینین است.
۵ ـ ... تا بعد
پاسخ من به آقای شیخ وحدت.
سلام به همه. هنوزم هم ذره ای به باورم تردید و ریبی ندارم. صدها آیه و دلیل دارم برای اعتقادم که دین هرگز از سیاست منفک نیست. و فرانهاد مقدس و آسمانی ست. این آیه خدا در قرآن از مهمترین استناد قرآنی من که برام مقدس، قدسی و لازم الاتّباع است و مطیع محض خدایم هستم و آماده به تقلید و پیروی از عاشورای امام حسین و پیغامبری زینب کبرا هدایتگر آزادگان هستی: بیشتر بخوانید ↓
صداها و بوهای روستا

به قلم دامنه. به نام خدا. فقط با این «صدا»ها و «بو»هاست که روستا، روستا می مانَد. صداهایی از جنس طبیعت و دنیای وحوش و بوهای خوش بر ذائقه های خوش تر آدمیان: عطر یُونجه ها. عرعر الاغ ها. ونگ و وای کُلاه پوست برّه ای ها. مِیومِیوی گربه ها. صدای قِژ قِژ بلندگو دستیِ کهنه خرین ها. ماغ گاوها. زنگولۀ بُزها. مَع مَع گوسفندها. چِخه چِخۀ صاحبان سگ ها. زوزۀ گرگ ها. جیک جیک گنجشک ها. گَپ های آفتاب نشین ها. وِگ وِگ وَثنی ها. پک پک حرّاف ها. صدای خوش قرآن خواندن مادربزرگ ها.
صدای شلخ شلیخ پای چکمه پوشان بُقچۀ حموم بدست ها در سحرگاها. شونگ شیونگ های همسایه ها. غارغار کلاغ ها. وغ وغ قورباغه ها. بوی قشنگ بینج ها. طعم گوارای خربزه محلی ها. بوی علف ها. سرخی دلرُبای گوجه کوچیک ها و از همه خوش تر قوقولی قوقوی خروس ها. حیف! حیف! که بدجوری جایگزین شد صدای گوشخراشِ موتورها بر آن همه زیبایی ها در کوچه و خیابان های روستای مُرسم و اوسا و دارابکلا. والسّلام.