مدرسه فکرت ۱۲ :: دامنه‌ی داراب‌کلا
Menu
مطالب دامنه را اینجا جستجو کنید : ↓↓

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پيشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعی
دنبال کننده ها
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت دوازدهم

 

اطلاعیه‌ی مدرسه‌ی فکرت
به نام خدا. چنانچه بارها یادآوری کرده ام،  هرگونه چت های دونفره سه‌نفره، در مدرسه ممنوع است. همانطورکه فوروارد (=بازفرست) ممنوع بوده است. این مقررات، هم موجب صیانت از حریم مدرسه است و هم نشان احترام گذاری به حقوق اعضا.


یادآوری می شود کماکان مثل تمام این مدت، دروازه‌ی مدرسه حداکثر تا نیم و نزدیک یک بامداد باز است، لطفا" از یک بامداد به بعد در مدرسه پیام نگذارید تا حریم خصوصی اعضا مختل نشود. احترام به حقوق متقابل، مهمترین نشانه‌ی فرهنگ، اخلاق و پایبندی به توصیه های مؤکّد دینی ست.با سپاس و احترام.


پاسخ:
سلام جناب جوادی نسب
من قبلاً در چندهفته گذشته نظرم را روشن گفتم.
من قائل به تلفیق هستم
هم عقب مانده
هم عقب نگه داشته شده.
یعنی دستان استبداد داخلی و استعمار خارجی هر دو در این بیداد دخیل است.
راستی من اصطلاح جهان سوم را توهین و نوعی توحّش می دانم که غربی ها به ملل دیگر روا می دارند.


چرا مرگ بر آمریکا؟
به نام خدا. سلام. من دست‌کم به چهار دلیل به این شعار استراتژیک ملل انقلابی جهان، ندای محوری ملت ایران و آموزه‌ی امام باور دارم:
۱. بدی به خود
۲. بدی به جهان
۳. بدی به ایران
۴_ فرمان عقل و قرآن


۱. آمریکایی‌ها به خود بدی کرده‌اند؛ از آن سال دور ۱۷۷۶ که با انگلیسی‌ها درافتادند و بعدها جنگ‌های داخلی استقلال ضد برده‌داری راه انداختند، و ایالات متحده‌ی آمریکا را بنا نهادند، تا الآن، به مرور و با مُنحنی نزولی، از آرمان بنیانگذاران اولیه و افکار درخشان ابراهام لینکلن و توماس جفرسون دست شُستند و به درّه‌ی سقوط و انحطاط کشانده‌شدند. در واقع آن "مجسّمه‌ی آزادی" _که آزادیخواهان انقلابی فرانسه در صدمین سال استقلال آمریکا به آنان هدیه کردند و در آن کشور نصب شد،_ امروزه تبدیل به "آزادی مجسمه" شده‌است! یعنی در حقیقت، آزادی اش را بلعید.


۲. آمریکایی‌ها به جهان بدی کرده‌ و می‌کنند؛ این کشور که می‌خواست محافظ آزادی و استقلال ملل باشد، کم کم از انزواطلبی و احترام به حقوق ملت‌ها بیرون رفت و در بیش از ۵۱ کشور جهان، رسماً و علناً کودتا راه انداخت و ژنرال‌ها و دیکتاتورها را بر سرکار گذاشت! و مردم را به دم تیغ مستبدان و حاکمان فاسدِ وابسته نهاد. یعنی در حقیقت، آمریکا استقلال ملت‌ها را بلعید.


۳. آمریکایی‌ها به ایران بدی کرده‌ و می‌کنند؛ امروزه، نسل اول دست‌کم عملکردهای بد و ظالمانه‌ی این رئیس جمهورهای آمریکا را از دهه‌ی بیست تا الآن خوب به یاد دارند: روزولت، ترومن، آیزنهاور، اف کندی، جانسون، نیکسون، جرالد فورد، کارتر، ریگان، هربرت بوش، کلینتون، واکر بوش، اوباما، ترامپ. بدترین و خیانت‌بارترین آن ساقط کردن دولت مرحوم مصدق است که هرگز از اذهان جامعه‌ی مترقی و انقلابی ایران محو نمی‌شود که یک خادم ملت را با کودتا سرنگون کردند و یک خائن ملت را شاهنشاه! ساختند. و هنوز نیز دست از توطئه و فشار و ضربه‌زدن به ایران و آرمان انقلامان نشُستند. در حقیقت، آمریکا دموکراسی جهانی را بلعید.


۴. اما حکم عقل و قرآن؛


الف_ عقل حکم می‌کند باید در برابر کشوری که زورگویی و قُلدوری را به جای آزادی و دموکراسی به جهان تحمیل می‌کند و می‌خواهد ارباب‌منشانه و هژمنویک (=سُلطه‌گرانه)، بر همه‌ی جهان حکومت کند، ایستاد و تن به خواری و خفّت نداد. همان‌گونه که حکیم ایران ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، دادِ سخن سر داد. و امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی فریاد بلند "آمریکا شیطان بزرگ است" را بانگ زد و از تسلیم‌پذیری زنهارمان داد. بیشتر بخوانید ↓


ب_ قرآن فرمان می‌دهد موسی‌وار باید به سراغ فرعون رفت و با او احتجاج نمود و اگر فرعونیت کرد، باید با چنین خصمی، به مبارزه و نبرد برخاست و اگر شرائط نابودکردن فرعون فراهم نیست، دست‌کم تن به یوغ، اسارت، ذلت، گردن‌کشی، برده‌داری و خدایگون شدن فرعون‌ها نداد.
آن زمان که اسلام و قرآن در بالای طاقچه‌ها بود و هنوز مفاهیم آن به قول مرحوم طالقانی در صحنه نبود، و آرمان آن به قول مرحوم دکتر شریعتی فضیلت فراموش‌شده، بود؛ گرچه الحادِ مارکسیسم محکوم است، اما بخشی از مارکسیست های انقلابی جهان چون "چه‌گوارا" و تئوریسین های مشهورشان، در چهارگوشه‌ی جهان با درخشندگی به نبرد با امپریالیسم شتافتند؛ اما انحنای دولت‌های کمونیست به توتالیتریسم (=تمامت‌خواه) و دگردیسی به رُعب و وحشت، این نبرد را به نفع امپریالیسم مغلوبه نمود. اینک چهل‌سال است، ندای اسلام ناب محمدی از حلقوم ملت انقلابی ایران علیه‌ی زر و زور و تزویر امپریالیسم آمریکا به صدا و صلا درآمده‌است و پوزه‌ی آن را به خاک مالیده‌است. آمریکایی که حکومت یک "آل" را در عربستان به "جمهوریت" ایران ترجیح می‌دهد؛ چون می‌تواند آن فاسدان را بدوشد و هرگز نمی‌تواند "سیدعلی" آن تنها رفیق روحانی علی شریعتی را حتی ثانیه‌ای بفریبد. با همه‌ی گلایه‌ها و انتقاد‌ها که ممکن است در امور داخلی به رهبری داشته باشم، این خوی امپریالیسم ستیزانه‌اش را پویه‌ی انقلابی می‌دانم و فریاد برمی‌آورم: مرگ بر آمریکا و ننگ به نیرنگ تو.
۱۲ آبان ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

 

پاسخ به نقدها
۱. به همه‌ی اعضایی که تا این ساعت، متن مرا مورد مطالعه، بررسی، تأیید و نیز نقد قرار داده‌اند؛ صمیمانه قدردانی می‌کنم و بر مقام علمی، توان تحلیلی، احاطه‌ی سیاسی و نیز دلسوزی و دردمندی‌شان احترام می‌گذارم.


۲. من در متنم چهار دلیل اقامه کرده‌ام؛ اما تا اینجا هیچ‌کدام از نقدها، به نقد این دلایل نپرداخت و به جای آن در مسائلی فرو رفت، که من هم درباره‌ی آن نوع مسائل سخن، تحلیل و برهان دارم. شاید شدیدتر از همه به مسائل عدیده‌ی داخلی حرف و نقد دارم که اینجا قصد ندارم به آن‌ها ورود کنم، چون هر کدام خود یک بحث مجزّا و دامنه‌دار است.


۳. این یک پارادایم است که هر انسان عاقلی، پشت حجّت، دلیل و براهین خود قرار می‌گیرد و من چون آمریکا را پدیده‌ی غارت و سلطه می‌بینم، این‌گونه ام. و این به دیده‌ی من خطا نیست، هرچند در منظر منتقدین دیدگاه هم نه فقط خطا حتی آن‌چنان است که نگاشته‌اند.


۴. اذعان می‌دارم که دوستان بسیار درخور شأن مدرسه‌ی فکرت، ظاهر شدند و بحث را جدی تلقی کرده و واکنش خردمندانه‌ای بروز داده‌اند. این حرکت، نشان این است که اعضای مدرسه نسبت به جامعه و تفکر، رویکرد فعالی دارند.


۵. من از همه‌ی نقدها و مُنقّدین بهره بردم، چه با طعم طنز، چه با طعنه، چه با کنایه، چه با اشاره و چه با صراحت در نقد و نظر.


۶. آنچه که مرا وادار می‌کند به این شعار استراتژیک باورمند باشم، چنانچه در متن هم آوردم، فقط به دلیل خصومت‌ورزی به ایران نبود، من با اندیشه‌ی جهانوارگی‌ پدیده را دیدم و بر آن، دلیل ارائه نمودم. من بر اینم اگر نقد دارید _که به حق هم باید داشته باشید_ باید بر دلیل های من عرضه کنید و آن را به شیوه‌ی مُتقن و بدونِ هیجان، اِبطال نمایید؛ چون از من بهتر می‌‌دانید راقِم را که رَجم و رَمی نمی‌‌کنند!
با تقدیم بالاترین احترام و پوزش
..


@
سلام آق‌سیدمحمدهاشمی
بله، حافظ در نوجوانی خمیرگیر نانوایی بوده و بسیار پراستعداد...
اما زندگی‌اش همانند غزل‌هایش که رندانه، است، پیچیده‌است که سرآخر هم اوباش حکومتی ریختند و خونه‌اش را ویران و کتاب‌هایش را سوزاندند و همین باعث شد حافظ چندروز بعد درگذشت 
و این اشعاری که حافظ به دست‌مان رسیده، تنها گوشه‌ای از آن است.
ممنونم که در پیِ آموختن‌ها هستی.

 


پاسخ بحث ۵۱
سلام. جناب مهندس عبدی دیدگاه‌ام به شرح زیر است:
۱. اساساً به خدمت‌گرفتن کودکان، اقدامی تبهکارانه است.
۲. ریشه‌ی این معضل فقر است و نیز بی‌توجهی خانواده‌ها.
۳. تاجایی‌که اطلاعات من قد می‌دهد، باندهایی مخوف دست به این بهره‌کشی می‌زنند.
۴. برخی از این معضل به فقر اقتصادی برنمی‌گردد بلکه ناشی از فرهنگ ناپذیری اجتماعی‌ست. شبیه تکدّی‌گری.
۵. من شخصاً با به بیگاری کشاندن انسان مخالف هستم. راه‌حل آن عدالت و الگوگیری از تجربیات کشورهایی ست که سوسیالیسم اجتماعی را در ساختارشان بکار گرفتند. مانند سوئد، نروژ، فنلاند.


خرافه
به نام خدا. سلام. اخیراً در کتاب علاءالدوله سمنانی (حکیم و عارف قرن ۷ و ۸ و وزیر شایسته‌ی ارغون‌شاه مغول) خواندم که "مغولان اعتقاد عظیمی به نجوم و خرافه و جادو داشتند."
نکته: نکنه خرافه‌گرایی در ایران، بخشی‌اش از همین‌جا و همین بُرهه برخاسته‌باشد؟ خودم براین نظرم که ایرانی‌ها چطور تن به پذیرفتن فرهنگ هِلِنی یونانی دوره‌ی سلوکی در ایران، نداده‌اند؛ ولی خرافه و جادو‌جَنبل مغولی‌ها را پذیرا شدند. البته که اللهُ‌اَعلم.
۱۳ آبان ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

 


سلام من به شما جناب
۱. ازاین‌که متن مرا خوانده‌ای و نقدی بر آن نگاشته‌ای جای سپاس و تحسین دارد.  ۲. به آزادی و تفکر آسیب‌شناسانه‌ات درود می‌فرستم.   ۳. موضوع روحانیت را که فرمودی، حتماً به تذکر شما عمل خواهم کرد و متنی خواهم نوشت. به‌روی‌چشم.   ۴. انتقادهایی که از کشور و دست‌اندکاران کرده‌ای، را انکار نمی‌کنم و من هم بارها دراین زمینه قلم زده‌ام و حق شما می‌دانم آزادانه و منطقی نظرت را می‌گویی.   ۵. اما این‌که مرا متهم کرده‌ای که با مرگ‌بر‌آمریکا به نون و نوا رسیده‌ام، جوابم رُک و ساده این است. نه چنین نیست. من یک شهروند عادی ایرانم و دیدگاه مستقلانه از حکومت و جناح‌ها دارم.  ۶. از شما ممنونم که به مسائل جامعه و آسیب‌ها آگاهی داری و دردمندانه قلم زده‌ای.
با احترام و پوزش. ابراهیم طالبی دارابی (دامنه).


من بودم، پس؛ هستم
با آهنگِ پاپِ "من یه خواب خوب دیدمِ" صدای مشترک مسیح و آرش، با رهیاب (=GPS) مسیریاب، راندم به سوی راهپیمایی ضد‌امپریالیستی قم. (عکس زیر)
من با این حضورم درواقع گوش‌ِ جان سپردم به فریاد همه‌ی شهیدان راه آزادی و غیرتِ ویتنامی‌ها، کره‌ای‌ها، کوبایی‌ها، نیکاراگوئه‌ای‌ها، رودیزیایی‌ها، سرخ‌پوست‌ها، سیاه‌پوست‌ها، ستمدیده‌ها، فلسطینی‌ها، ایرانی‌ها و تمامی مغضوبین قارّه‌ها.
پس؛ من هم همانند رِنه دکارت که گفت من می‌اندیشم، پس هستم، می‌گویم: من بودم، پس هستم.


 


نامه ام به جناب آقا سید باقر شفیعی
 

سلام برادر
هرگز؛ حتی در مُخیّله‌ام نیز، فکر نمی‌کردم آن مرد، با آن‌همه گذشته و سیر مطالعاتی، ارتش آمریکا را آزادی‌بخش بداند. خصال روشنفکرانه‌ی انتقادی‌ات را خبر داشتم، اما تفکر جدیدت نسبت به امپریالیسم بر من تازگی داشت و اِعجاب آفرید. هرچند اخلاقم این نبوده و نیست که بر اعتقادات کسی سرَک بکشم و خدشه‌ای بزنم، و یا از احترام‌گذاری دست بشویم، اما نقد بر مشیء جدیدتان را بر خود محفوظ می‌دارم. به عنوان یک دانش‌آموخته‌ی علوم سیاسی و مطالعه‌گر امنیت ملی، به شما فقط این نکته را عرض می‌کنم که اغلب استراتژیست‌ها به این باور دارند، و آن این است: هر پدیده‌ای دو چهره‌ی همزمان دارد: فرصت و تهدید. دست‌کم این تز مورد دقت قرار گیرد. والسلام با احترام و پوزش.

 

پاسخ سید باقر شفیعی:
درود رفیق یا راه نمیدانی یا نامه نمیخوانی همانطور در پست قبلی خودم  نوشتم با امپریالیسم این دشمن بشریت چه باید کرد  پس هنوز به عنوان دشمن  به ان معتقدم  وتوضیح دادم که نحوه مبارزه عوض شد نگفتم من انرا منجی میدانم گفتم حرکت جدیدش شبیه منجی و طرفدار حقوق بشر شد وبرای بدست اوردن منافع واستثمار روش جدیدی را انتخاب کرد که به ان میشود نئو امپریالیسم گفت  وحتی خیلیها  همان نسبت منجی را به اش دارند مانند مردم عراق وافغانستان ولیبی  از حمایت ان استقبال کردند همین حکومتهای لیبی وعراق وافغانستان و.... دست نشانده امریکا  هستند به شکل متفاوت نه مانند پینوشه و... وحتی جمهوری اسلامی در یورش به کشورهای عراق وافغانستان  در کنار انها ایستاد وتماسهایی داشتند . جناب طالبی  روش مبارزه عوض  شد سیاه سفید دیدن در عالم سیاست  را ه صحیح وسیاسنمداری نیست بله شما به عنوان  دانش اموخته  وفعال شغلی در حیطه امنیتی   بدرستی دو موضوع فرصت وتهدید را بیان نمودید که ما باید تهدید را به فرصت تبدیل کنیم نه بر عکس بله میشود در کنار همان امپریالیسم بر علیه ان میتوان مبارزه کرد وحق خویش راگرفت دادگاه لاهه وشادروان مصدق کرد  وهمین قضیه برجام  البته چرا برجام به  این صورت در امد خودت بهتر میدانی همان دلواپسانی  که  فرصت را دوباره به تهدید تبدیل کردند.

 

سلامِ دوباره
جناب آقاسیدباقر! حالا با شفافیت این نگرش‌تان دلشاد شدم. چون در متن قلبی این‌گونه نوشته‌بودی:
"اقای طالبی مبارزات  رنگ بوی دیگر گرفت همان امپریالیسم طرفدار حقوق بشر شد دیگر دست به کودتا نمیزند  حالا  به ظاهر منجی شد  عراق رانجات میدهد لیبی را افغانستان  ودر اروپا."

 

از این رو من چون شناخت و توقُع‌ام از شما به عنوان یک ضدامپریالیسم بود، گلایه کردم. اینک از تردید بیرون آمدم برادر و درود می‌فرستم به این دیدگاه انقلابی جهانوارگی شما.
از نظر من بحث تمام و قانع شدم. ممنونم.

 

 


حمام زنانه تا قبرستان
به نام خدا. سلام. از حمام‌های زنانه تعهّد گرفتند که زنان باحجاب را راه ندهند... اتوبوس‌ها حق ندارند سوارشان کنند... نگهبانان قبرستان‌ها راه‌شان ندهند...
کار حتی به جایی رسیده‌بود که مرجع تقلید شیعیان و رئیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم _مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی_ در زیرزمینِ خانه‌اش مخفیانه حمامی ساخت که زن‌های فامیل پنهانی از آن استفاده کنند.

رجوع شود به صفحه‌ی ۳۲ دائرةالمعارف مصور...


نکته: رضاخان درحالی می‌خواست با زور و اجبار، درهمه‌ی ابعاد ایران را از فرق سر تا ناخن پا، غربی (بهتراست بگویم غرب‌زده) کند، که مردم ایران _چه زن و چه مرد_ در طول تاریخ بلندش، پایبند به حجاب و پوشش و عاری از عریانی و برهنگی بودند. کتیبه‌ها، مجسّمه‌ها و آثار باستانی، همگی این عفّت و پوشش و حیاء را گواهی می‌دهد.

۱۴ آبان ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

 

پاسخ:


سلام جناب
ابتدا وظیفه‌ی خودم را عمل کنم از جناب‌عالی که بسیار منطقی در عرصه حاضری و بدور از هیاهو مطلب و نقد می‌نویسی، تشکر خالصانه کنم.

 

اما پاسخ کوتاه:

 

۱. بله، مردم فهیم و مترقی و آگاه ایران در این شعار استراتژیک، ملت آمریکا را از سیاست‌بازان خصومت‌ورز آنان، جدا می‌کنند.

۲. این آمریکاست که با ایران به لجاجت افتاده است. نه ایران. وقتی آنان این‌همه به ایران فشار وارد می‌کنند، ما باید چه کنیم. احتجاج و گفت‌وگو هم کردیم ولی آنان می‌خواهند ما هم مثل این "آل" های منطقه نوکر باشیم و مثل عصر خائفانه‌ی محمدرضاشاه، بدوشند ایران را.
با احترام و سپاس از شما.

 

پاسخ به بحث ۵۲
سلام. از آقا مسعود داراب بابت طرح پرسش ممنونم.
۱. انقلاب ایران محصول آگاهی و ترقی ملت بود، نه جهل. پس، انقلاب از دید من، یک اقدام تاریخی مردم محسوب می شود. و قابل نکوهش و ندامت نیست.


۲. با همه‌ی دسیسه‌های داخلی و خارجی، باز نیز انقلاب ثمراتِ وُفوری به ارمغان آورده است، که شمارش و اِحصای آن کارِ تاریخ‌نویسان است.


۳. اما پاره‌ای افکار و سیاست‌ها در این نظام، خلاف قانون اساسی و حقوق مردم و حتی گاه ضد آموزه‌های اسلام است، از جمله: تمامت‌خواهی، انحصار سیاسی، انسداد قدرت، میراث‌خواری، دخالت نظامیان در بازی سیاست، فساد حکومتی، تفسیر غلط از نظریه‌ی ولایت فقیه، تنگ‌نظری در هنر و فرهنگ، خودی و غیرخودی کردن شهروندان، زینت‌دانستن رأی مردم، خودسری‌ها، ایجاد مخفی گروه‌فشار، سردرگمی در اقتصاد. چندگونگی در سیاست خارجی. انتصابات مقامات، طویل‌المدت بودن پست‌های انتصابی. مجلس خبرگان ناقص، نظارت استصوابی، و... .


۴. اما آینده نظام، من قائل به پیش‌گویی نیستم اما چون به آینده‌نگری و نیز گردش روزگار به تعبیر قرآن، باور دارم، می‌گویم عمر هر حکومتی روزی بسر می‌رسد یا دچار دگرگونی می‌شود. بااین وجود، بالاخره مقامات فهمیده‌اند کهذ‌ باید پوست‌اندازی کنند و الّا ممکن است بحران ۸۸ دیگری کشور را فراگیرد، به نظرم هنوز زود است برای براندازان _که اندک‌اند و خیلی تنها و نیز بسیار درمانده_ به واژگونی و پایان آن، دلخوش کنند!.
 


شیخ عباس قمی و ما
به نام خدا. سلام. به این نوشته‌ام خوب دقت فرمایید. حاج‌شیخ‌عباس قمی، در مسجد گوهرشاد حرم رضوی مشهد، منبر می‌رفت. یک‌بار پدرش _که او هم عالِمی وارسته بود_ به او گفت آیا منبر که می‌روی، پیش‌ازآن مطالعه می‌کنی؟ جواب داد نه پدر. پدر بشدّت نگران شد و گفت پس به مردم مدیون و بدهکاری.


همین یک نَهیب و هشدار باعث شد شیخ عباس مسیر زندگی‌اش زیر و رو و دگرگون شود و کمالات و فضیلت‌ها کسب کند و صاحب مفاتیح‌الجنان گردد. نزد عامه‌ی مردم ارج، منزلت و مقام شامخ پیدا کند. بگذرم.


اما ما؛ 
دیده‌می‌شود عده‌ای زیاد در پهنه‌ی فضای مَجازی همان می‌کنند که مرحوم شیخ‌عباس قمی پیش از پند پدر، با منبر می‌کرد. شبانه‌روز بیش از ده‌ها پست، بارگذاری می‌کنند، بدون آن‌که پیش‌مطالعه‌ای، ارزیابی‌‌یی و یا تحقیقات اولیه‌ای بر روی محتوای آن کرده‌باشند. که دست‌کم اگر انتشار می‌دهند پیش خود، خدا و خلق‌الله بدهکار نباشند.

 

اگر انسان، مطالعه‌گرانه و خردمندانه گام بردارد، هرگز به خود و شأنیت خود اجازه نمی‌دهد مانند باران سیلاب‌زا، چپ و راست نوشته‌های سُست و اغلب آلوده به فریب و تهمت و دروغ را پخش کند و از خود هیچ‌چیز نداشته باشد؛ نه نوشته‌ای، نه فکری، نه نقدی، نه دیدگاهی، نه رأیی، نه حتی یادداشت معرفی یک کتابی یا مقاله‌ و سخنرانی‌یی.

۱۵ آبان ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)


 

پاسخ به بحث ۵۳
 

این تز ارنستو چه گوارا که گفت: "نفرت، سپس شلّیک" هم درست است و هم نادرست.


۱. درست است، چون او مقابلش باتیستا داشت و برای سرنگونی این دیکتاتور _که فقر، گرسنگی، کشتار و وحشتِ دهشتناک در کوبا پدید آورده بود_ هیچ راهی نمانده‌بود مگر راه نفرت و آنگاه شلیک. به قول یک انقلابی شهیر، تفنگ نداری، تُف که داری!


۲. درست است؛ برای زمان و علیه‌ی کسانی مانند باتیستا که کشور و مردم را در شرائطی غیر از صلح و سازگاری قرار داده‌بود و همه‌ی مخالفان را از سرزمین مادری به بیرون رانده‌بود.


۳. نادرست است؛ وقتی با فردی مانند مؤسس حزب رستاخیز مواجه باشی. که میان دیکتاتوری و ادای دموکراسی در رفت و آمد بود! با تردید و ترس هم مانور فضای باز سیاسی می‌داد! و هم دسته‌دسته عالم و روشنفکر را به سیاهچاله و تبعید می‌بُرد. در چنین هنگامه‌ای، همان منعِ قیام مسلّحانه‌ی امام خمینی درست است، نه تئوری ارنستو. درود بر این هر دو.


 

جواب به جناب آزاد طالبی
سلام. نگرش‌ات در باب فلسفه‌ی عبادت، ستودنی‌ست. قبول دارم این سخن‌ات که عبادت فقط نماز‌گزاردن در مسجد نیست. اما نکته اینجاست، هر چیزی سرِ جای خودش. دست‌گیری یتیم، محبت به بینوا، مبارزه با ستم، تلاش برای مساوات، اقامه‌ی قسط، برگزاری حج و... هر کدام عبادتی دارای حکمت خود است. آسیب‌ها و خرافه‌ها هم در برخی عبادت‌ها داخل شد که همه جای تأمل و اندیشیدن دارد. نیز قبول دارم معایبی که در لا به لا اشارت داشتی.


خودت می‌دانی نماز عبادتی‌ست که خود خدا آن را بر بشر واجب فرموده، این خداپرست است که با نماز، آیا نردبان می‌سازد و یا وبال؟ هر کس خود، با توجه به قدر و اندازه‌ای خویش _که فقط خود از آن باخبر است_ خدایش را می‌جوید و با او رابطه‌ی راز برقرار می‌کند و رَطلِ گران نماز می‌زند.


کوتاه بگویم و بگذرم؛ دین در معنی دقیق‌اش یعنی رابطه‌ی انسان با خدا و ارتباطات متقابل میان خدا و او. نه از سر تجارت و معامله و سود، که از روی عشق و جذبه و ذوق. میان خدا و انسان رابطه‌ی دوستی برقرار است، مگر آن که انسان خود کُفر نعمت و قطع ارتباط کند.


پوزش از درازگویی‌ام، چه کنم چون می‌دانم جناب آزاد عموی خوب من، هم خوب می‌خواند و هم خوب می‌داند.
 

پاسخ به جناب حجةالاسلام والمسلمین سیدحسین شفیعی دارابی


سلامٌ علیکم
به نام خدا. بر خود فرض می‌دانم شایسته‌ترین احترامات را به آن روحانیِ دوست و استاد بزرگوارمان ابراز و نکاتی‌ مرقوم نمایم.


۱. انتظارات دوستم جناب امیر رمضانی را از شخص جناب‌عالی، برحق و بسیارنیکو می‌دانم، که الحمدُلله آن جناب نیز در پاسخ به امیر، بانهایت سماحت و خصلت پسندیده، این قدردانی و استقبال را پنهان نگه‌نداشته‌اید.


۲. لَحن و انتقادات جناب امیر را اگرچه نمیگویم تحریک‌کننده، بلکه بشدّت نامناسب بود. روا آن بود، ادبیات بکاررفته در آن متن، بهتر استخدام می‌گردید.


۳. پیشنهاد جناب امیر را مبنی بر تأسیس مدرسه‌ی مَجازی توسط حضرت‌عالی، جهتِ تمهید بستر بحث و مواجهه‌ی فکری با نسل جوان، راهکاری منطقی و رهگشا ارزیابی ‌می‌کنم. امرِ میمونی که من هم زمانی از محضرتان طلب کرده بودم.


۴. پاسخ شما به امیر را فوق‌العاده بانزاکت، مستدل و حاکی از روح اُخوت و سازگاری می‌دانم.


۵. برخلاف جناب امیر، من حضور شما در عرصه‌ی مَجازی را طویل‌المدت، حیّ‌وحاضر، خویشتندار، فعّال و از همه‌ی روحانیون محل، منطقه‌ی میاندورد، ساری و نکا، بیشتر و شائقانه‌تر دیده و گواهی راسخ می‌دهم. که جناب‌عالی در پاسخ به امیر بر این رزومه‌ی کاری و سابقه‌ی حضور بخوبی اشارت داشتی.


۶. توقّع امیر از شما مبنی بر منولوگ (=تک‌گویی) نبودن و دیالوگ برقرار کردن را، هم صواب، هم نافع و هم از اَهمّ امور تلقی می‌کنم و اگر فقیه بودم، واجب و اُولی.


۷. حق شما می‌دانم که فرمودی با برخی از مواضع سیاسی و غیرسیاسی من، مخالفی. من این اختلاف‌نظر را طبیعی و مطابق با روح عقلانیت و فرصت برابر انتخاب اندیشمندانه راه و مشیء فکری هر فرد می‌دانم. البته من در مسائل شرعی شما را کارشناس دین می‌دانم اما با هم ممکن است بر سر مسائل دینی و سیاسی نگرش متفاوت داشته‌باشیم که این مرضیّ خداست.


۸. از محبت شما بر من، در آن پاسخ به امیر، به رسم دینی و اخلاقی و دوستی و شاگردی از شما تقدیر و سپاس به عمل می‌آورم و صراحتاً می‌طلبم برای‌مان دعا بفرمایید و رهنما بمانید. و چون سعدی به پاس فعالیت روزافزون شما استاد فاضل در فضای مَجازی می‌گویم:


خردمند مردم، هنرپروند
که تن‌پروان از هنر لاغرند


والسّلام
۱۵ آبان ۱۳۹۷.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/1220
  • دامنه | دارابی

تریبون دارابکلا

مدرسه فکرت

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دامنه‌ی داراب‌کلا

قالب کارزی چهارم : دامنه ی داراب کلا