qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

۱۶۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسائل روز» ثبت شده است

خاطرات جبهه و جنگ و مسائل روز
تریبونعکس

خاطرات جبهه و جنگ و مسائل روز

سه شنبه آذر ۱۴۰۱

به قلم دامنه. به چه تکیه کنیم؟! ( ۱۱۴ ) به نام خدا. سلام. یکی از دلخراش‌ترین صحنه‌ی جبهه‌رفتن‌هایم این بوده که سال ۱۳۶۲ وقتی از جوفیر خوزستان پس از نزدیک پنج ماه داغ بهار و تابستان، برگشتیم برای آمدن به تسویه و خانه، باید یک راه طولانی را طی می‌کردیم تا وارد پایگاه شهید بهشتی مستقر در غرب شهر اهواز می‌شدیم که کیسه‌ی انفرادی لوازم شخصی خود را از انبار (=کانتینر) برداریم. این پایگاه، پیش از هفت‌تپه مقر اصلی لشگر ۲۵ کربلا مازندران بود و همه به گونه‌ای از آن خاطره داریم. وقتی داشتم کیسه‌ی انفرادی‌ام را می‌رفتم بگیرم مواجه شدم با کیسه انفرادی‌ کسانی که کنار ما بودند و اما پیش چشمان ما بدن‌شان تکه‌پاره شد و دلیرانه دفاع کردند و شَهد شهادت نوشیدند و حالا کسی نیست آن کیسه‌ها را کول کشد. دلم در آن روز داغ، با همین مشاهده‌ی کیسه انفرادی‌ آن شهیدها، داغی دردناکی خورده بود. عین انبُری داغ که بر پست گوسفند می‌گذارند تا نشانه گذارند. آیا کسی را دیده‌اید که عصر عاشورا در روستای داراب‌کلا پس از خاتمه‌ی مراسم عزا و آتش‌زدن خیمه‌ها و نوحه‌ها و زنجیزها، چه حال غمباری دارد؟ انگار همه‌ی کسان خود را از دسد داده است. حالِ منِ بسیجی در آن روز، بدتر ازین وضع بغرنچ بود. آن هم کیسه انفرادی‌ شهید نعمت مقصودلو که بخشی از قلب و جگر و گوشت تنِ پاره‌پاره شده‌اش به پشت اورکتم در کمین شب ریخته بود و وقتی داخل سنگر آویزان کردم فهمیدم.

 

 

تابستان ۱۳۶۲

جبهه‌ی جنوب قرارگاه مرکزی سپاه

 

 

تابستان ۱۳۶۲ جبهه

بنده پیراهن دو جیب در چپ

حسن‌آقا آهنگر کبل مرتضی

سمت راست. روی پل اهواز

 

 

تابستان ۱۳۶۲ جبهه‌ی جوفیر. ایستاده راست:

بنده لباس پلنگی. منصوری پاسدار گرگانی

آق سید عسکری شفیعی نشسته: از راست:

آقای شعبان معافی آقای زین‌العابدین زلیکانی

از تلاوک دودانگه‌ی ساری، محمد بازاری جامخانه

 

از همین جا گریزی زنم به مظلومیت بسیج مستضعفین که هنوز هم برای قربت به سوی الله و فنای در خدای باری تعالی، با آخرین اخلاص‌ها طالب شهادت و شرافت و رشادت هستند؛ همین روزها، چه خوبانی از بسیج و انتظامی و گمنامان امام زمان (عج) نه توسط صدام، که خون پاکشان به قمه و دشنه‌ی عده‌ای رذل و نانجیب که از سر غفلت یا ارادت سرباز سازمان سیا شدند و گوش‌به‌دستور چند زن فاحشه و هرزه و دریده، بر کف خیابان ایران ریخته شده است.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
ادامه ی مطلب
انقلاب

سخنی با روزنامه‌ی جمهوری اسلامی

دوشنبه آبان ۱۴۰۱

به قلم دامنه: مسائل روز: چند سطر با روزنامه‌ی «جمهوری اسلامی». به نام خدا. سلام. من از چند تا (نه همه) از روزنامه‌هایی که مدعی «اصلاح» هستند، مثال نمی‌زنم؛ زیرا حال و روزشان دیرزمانی‌ست اثبات گردیده در برابر غرب خود را باخته‌اند و تغییر ماهیت دینی و سیاسی و حتی حرفه‌ای داده‌اند و لانه‌ی یک عده معدود (اعم از غاقل، جاهل، عامل) از عمله‌های دشمن شده‌اند، بلکه عمدا" از روزنامه‌ی «جمهوری اسلامی» مثال می‌زنم که مدیرمسئول و ستون‌نویسی به اسم حجت الاسلام آقای مسیح مهاجری دارد که زمانی نماینده‌ی اعزامی شهید بهشتی به ژاپن بود و پیوسته خود را پیروش می‌پنداشت و مدتی طولانی هم، روزنامه‌اش را طوری اداره می‌کرد که انگار «ولی فقیه ثانی» بوده و اختیاردار همه. و او هنوز هم حاضر نشد جای خود را به دیگران بسپارد؛ از آغاز یعنی اوائل انقلاب تا حالا رئیس این روزنامه مانده است و به این میز (مثل آیت‌الله آقای احمد جنتی و آقای دکتر علی اکبر ولایتی و پیش ازین حجت‌الاسلام آقای سیدمحمود دعایی) چسبیده است! و هزارها بار مواضع متضاد از خود بر جای گذاشته‌است، حتی در سیاست خارجی و موضعگیری منطقه‌ای و امنیت ملی. و درین دو ماهه‌ی اخیر هم، گونه‌ای چندچهره ظاهر شد که اگر کسی پیشینه‌ی این فرد را نشناسد خیال می‌کند، مقرّ و مفرّ و ممرّ این روزنامه، دفتر بچه‌های مرحوم رفسنجانی شده است، که "چاپ" را با "بچاپ" !! تمیز نمی‌دهد.

 

 

اینان در چاپ‌های اخیر پر کردند روزنامه را از حرف‌های نه فقط دوپهلو، که وارو. و تروریست‌ها و آتش‌افروزان و اغشتاشگران قمه‌به‌دست را -که خون بسیجی مظلوم و مأمور محترم انتظامی و نیروهای گمنام امام زمان عح را در شهرهای مختلف به زمین ریختند- به اسم "معترضان" جا می‌زدند. اگر به قول شما اینان "معترضان"اند پس چرا در چاپ امروز (۳۰ آبان ۱۴۰۱ : عکس بالا) روزنامه‌ی‌تان تیتر و عکس زدید "وداع باشکوه مردم قدرشناس اصفهان با شهدای حافظ امنیت". مگر "معترض" انسان می‌کُشد؟! که چندین شهید از ما بگیرد. کجای جهان به افراد اسلحه‌به‌دست و دشنه‌به‌جیب و چاقوبه‌آستین، فرصت حضور در معابر و خیابان می‌دهند و اسمش را معترضان می‌گویند؟! اعتراض که جزوی از جمهوری اسلامی است و حقی خداداد به بشر. و فرد معترض حتی طبق اصول دینی و اخلاقی با رعایت چارچوب و نظم و قواعد، می‌تواند ائمه‌ی مسلمین را نصیحت کند چه رسد به درخواست مطالبه و نقد و انتقاد. این رفتارهای شریر، کجایش با مفهوم اعتراض سنخیت دارد؟!

 

آقای مدیر مسئول روزنامه‌ی «جمهوری اسلامی» دست بردارید ازین رفتاری که اسمش را نمی‌دانم چیست و انگ هم نمی‌زنم. خود اگر گنگ و گمراه شدید و در شک اَشدّ به گِل زده‌اید و نمی‌توانید از آن دربیایید، دست‌کم مردم متدین را با نوشته‌ها و مواضع غلط و بی‌شرمانه‌ی خود به خشم نیاورید. روزی امام ره جمله‌ای سرنوشت‌ساز به چند نماینده‌ی مجلس و روزنامه‌ی رسالت نمادی از جناح راست عتاب کردند که از ذهن مردم ایران محو نمی‌شود:

 

«لحن شما... از لحن اسرائیل تندتر است... توجه کنید به قدرت خودتان. نشکنید این قدرت را... چرا این قدر غربزده باشیم یا شیطان‌زده؟.. چرا می‌خواهید دو دستگی ایجاد کنید؟ چه شده است شما را؟ کجا دارید می‌روید؟ اینَ تذهبون؟»

 

و حضرت امام ره حتی مقطعی دستور داده بودند روزنامه رسالت را به خاطر مشیء اختلاف‌افکنانه در جبهه توزیع نکنند؛ حال آیا همان عتاب امام را باید برای شما آورَم؟! : «اینَ تذهبون؟» کجا دارید می‌روید؟!!! چرا از شکیبایی شگفت‌انگیز رهبری معظم، سوءاستفاده دارید می‌کنید؟! به سرِ عقل بیایید و برگردید و انقلاب اسلامی را بیش ازین حراج نفسانیات خود نکنید.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
مریوان نصب آنتن پشت بام
تریبون

مریوان نصب آنتن پشت بام

يكشنبه آبان ۱۴۰۱

به قلم دامنه. ۲۹ آبان ۱۴۰۱ : خاطرات جبهه و جنگ. به چه تکیه کنیم؟! ( ۱۱۳ ) به نام خدا. سلام. تا عکسی که در لای متن این قسمت خاطره‌ی جبهه گذاشتم دیده نشود، متن چندان فایده ندارد. حالا مدتی طولانی پس از قبول قطعنامه است جوّ جبهه هم آرام و آتش‌بس برقرار. ما (من و آقای صدیقی و آق سید اسماعیل بیکایی) توی قرارگاه‌مان در ساختمانی در شمال غربی شهر مریوان، فکری به سرمان زده؛ آنتن. آری آنتن. از بس تلویزیون ندیده بودیم دل‌مان برای آن پَر می‌کشید. لینگچی کردیم و رفتیم پشت‌بام. یک آنتن درب داغون نصب کردیم تا گیرنده‌ی ما بتواند کارتونی، مسابقه‌هفته‌ی منوچهر نوذری‌یی، سریال مخمصه‌یی را صاف بگیرد که کمی از عارضه‌ی تک بُعدیِ رزمندگی که اگر در یک اعزامی، طولانی‌مدت در جبهه می‌بودی بر تو غلبه می‌کرد، بکاهد. کاهید.

 

  

 

مریوان. ۱۳۶۷

پشت بام ساختمان عقیدتی سیاسی

سپاه مریوان از راست: آقای صدیقی و بنده

عکاس: سید اسماعیل بیکایی بابلی

 

آقا سید اسماعیل بیکایی گفتم و یاد او افتادم. بابلی بود، مذهبی، باسواد و اهل مطالعه و کتاب. مدتی که ساری بودم دیدم از آن سوی خیابان دولت نزدیکی میدان امام یکی با یک خروار کتاب به‌دست دارد به سمت من می‌آید. من هم داشتم می‌رفتم دورِ شرقی میدان امام از دکّه‌ی جراید، روزنامه‌ی اطلاعات بخرم. آن سال‌ها چند روزنامه‌ی مختلف‌الاضلاع را همه‌روزه می‌خریدم و یک واوش را سر نمی‌گذاشتم؛ اطلاعات، کیهان، رسالت، و سپس سلام که آمده بود. روزنامه‌ی جمهوری اسلامی که مفت به محل کارها می‌آمد و حرفه‌ای هم نبود ولی مدتی‌ست مسیر این روزنامه تغییر ناگهانی کرد تا حدی تغییر، که از صراط منحرف و منصرف شده است.بگذرم. داشتم می‌گفتم. آنقدر کتاب دستش بود که از سرش بالا زده بود و کجکی جلوِ پایش را می‌دید. مثل کسی که سی شانه تخم‌مرغ را یکجا از اول شکمش تا روی ابرویش حمل کند. راستی سی شانه تخم‌مرغ حالا پولش چند می‌شود؟! اندازه‌ی سه چهار و پنج پیکان و ژیان آن زمان. یعنی وسط‌های دهه‌ی شصت. ای بابا من چرا امروز در خاطره از مسیر، کج می‌شوم؟! رسید به من سلام کرد و خنده‌ی خاصش را هم نمود که وقتی هم می‌خندید تِک، میم می‌شد؛ شبیه اون قسمتِ مرغ‌های چاق. گفتم این‌همه کتاب؟ گفت برای تو آوردم. هدیه. آقا، بانو، من هم از خداخواسته، (چون عاشق کتابم و سپس اگر وقت کردم عاشق چیزهای دگر!!!) از ذوق دست و بالم را گم کردم. کتاب‌ها را با نخ نایلونی که کاهو و سبزی‌خوردن را با آن می‌بندند، بسته بود و لبه‌ی چند کتاب را خم ساخته بود. اولین کتاب که روی بسته بود و چشمم افتاد دیدم "نفت" است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
ادامه ی مطلب
تریبونانقلاب

جامعه‌ی ایران به چه پرسشی رسیده؟

شنبه آبان ۱۴۰۱

به قلم دامنه. ۲۸ ابان ۱۴۰۱ : مسائل روز: جامعه به چه پرسشی رسیده؟ به نام خدا. سلام. امنیت مطلق در هیچ شرائطی و در هیچ حکومتی پدیدار نمی‌شود. به همین علت، هدف از تأسیس حکومت در درجه‌ی نخست ایجاد امنیت و نظم است تا مردم آن کشور آسوده و ایمن به کار خود بپردازند. و منظور از به وجود آمدن نیروهای مسلح در درون هر حکومتی، نگهبانی از همین امنیت و نظم اجتماعی و حفظ مرزها از احتمال تجاوزها و جنگ‌هاست. بنابرین؛ حتی اگر عالی‌ترین و بی‌نقص‌ترین دموکراسی هم در جایی شکل بگیرد (که نمی‌گیرد زیرا همیشه عیب و نقص‌ها دنباله‌ی انسان پیوست است) باز نیز در کنارش ارتش شکل می‌دهند تا در سایه‌ی قدرت آن، بقیه‌ی کارهای اجتماعی، علمی، سیاسی، دینی، فرهنگی و حتی امور شخصی شهروندی در روالی عادی و باثبات انجام گیرد و به عبارت ساده همه‌نوع داد و ستَد میان مردم برقرار باشد. خلاصه این که، چون هرگز امنیت مطلق رخ نمی‌دهد به ضرورت عقلی نیروی مسلح در کنار حاکمیت و حکومت ایجاد می‌شود تا قدرتِ مؤثرِ روزِ مبادا باشد. ازین رویکرد عقلانی، دین هم پشتیبانی نموده است و در سخنان امیرالمؤمنین علی ع نیز -که خود نزدیک پنج سال حکومت را رهبری و مردم را امامت کرد- این مفهوم مهم در فرازهای مختلف آمده است.

 

در جمهوری اسلامی ایران نیز این قاعده، مستثنی نیست، یعنی حکومتی از ناحیه‌ی دینی و مردمی که در خود می‌تواند هم جامعه‌ی مدنی فعال داشته باشد، هم احزاب سیاسی قانونی قائل به بازی بر اساس تئوری و آزادی و نیز نیروهای مسلح قوی شامل پنج سازمان رزم و اِشراف (ارتش، سپاه، انتظامی، بسیج مردمی و دو سازمان اطلاعات سپاه و وزارت) که هدف از آن ثبات، بازدارندگی و توانِ پیش‌دستی‌ست. این نظام سیاسی را اولا" مردم با رأی مستقیم خود تأسیس کرده‌ند. ثانیا" در کمتر از چند ماه بعد به چشم خود دیدند که خاک میهن مورد تجاورز و یک جنگ تمام‌عیار و بی‌رحم صدام به سرکردگی غرب قرار گرفته است و نیز همزمان مشاهده کردند که تقریبا" کل شهرهای کشور دچار نبرد مسلحانه‌ی گروهک‌های تروریستی و تجزیه‌طلب شده است. یک چنین نظام نوپا و مورد حسادت، که هر آن ممکن است مورد رَشک و دسیسه‌چینی دشمن شود و عده‌ای هم از نوع خواص و عادی، همه‌وقت حاضرند بازیچه‌ی اتاق‌عملیات‌های براندازان شوند و به روی انقلاب و مردم و حتی نیروهای مسلح قانونیِ تأمین امنیت مردم و دفاع کشور، تیغ و دشنه و قمه و اسلحه و آتش بکشند و هزاران دروغ و جنگ روانی را هم به آن پیوست کنند و زیر پای "تلویزیون تروریستی" و بنگاه‌های سلطنتی سخن‌پراکن هر نقلی را به عنوان خبر واثق قبول کنند، نه فقط باید نقش نیروهای انتظامی و بسیج مستضعفین را برای حراست از آسایش مردم و حفظ انقلاب اسلامی برجسته‌تر دید، بلکه باید و باید حضور آنان را در معابر عمومی و گذرگاه‌ها، با تصویب بودجه‌های مکفی و سرشار، دائمی و ماندگار تعریف نمود و باید از بودجه‌هایی که راحت و مفت هزینه‌ی جاهایی من‌درآوردی می‌شود، بُرید و به آنان اختصاص داد تا مردم در اثر نظم اجتماعی قانونی، زندگی طبیعی و آرام و مسئولیت‌شناسانه‌ی خود را با آسودگی خیال طی کنند.

 

امروز جامعه به چه پرسشی رسیده؟ به نظرم به پرسش سرنوشت‌ساز: با این قماش آشوبگر تروریست چگونه می‌خواهند برخورد کنند؟ منِ شهروند عادی این مملکت پاسخم این است: همه چیز در ذات خود صنعت دارد؛ مثلا": صنعتِ کِشت، صنعتِ ماشین، صنعتِ کتاب، صنعتِ گردشگر، صنعتِ کالا. حالا قیاس کن مفهوم قدرت را با صنعت. از نظر من همه چیز علاوه بر این‌که در خود صنعت دارد، قدرت هم دارد. مثلا": قدرتِ فکر، قدرتِ نفوذ، قدرتِ کاریزما، قدرتِ حزب، قدرتِ اشخاص، قدرتِ تظاهرات، قدرتِ نمازجمعه، قدرتِ حوزه، قدرتِ معتمدین، قدرتِ مطالعه که به دانش منجر می‌شود، و... در رأس همه، قدرتِ فائقه‌ی حاکمیت است که تبلور قانونی همه‌ی قدرت‌هاست و در نظام ما این قدرتِ مافوق اقتداری جنبه‌ی شرعی هم دارد که در نظریه‌ی «ولایت فقیه» جمع است. پس، به کارگیری قدرت در وقت خود، جزوِ ذات و فلسفه‌ی حکومت است. الگوی نظام، تز شهید بهشتی باید باشد: "جاذبه در حد اعلا، دافعه در اندازه‌ی ضرورت". همان جاذبه و دافعه‌ای که امام علی ع مظهرش بود. وقتی خودِ آشوبگر با رفتار شَریرش بر پالایش خود امضاء زد، حکومت برای حفظ جان مردم و چنگ‌آویختن صددرصد به امنیت وظیفه دارد قدرت را کنار خدمت پیش ببرد. هیچ حکومتی نه با صِرف خدمت می‌مانَد و نه با صِرف قدرت. این دو باید باهم باشد. این شکاف، که خود آشوبگرها و خواص خائن، پدیدارش کردند (چون در ضمیرشان این صفت حک بود) در جای خود یک فرصت بود، مردم به ماهیت کریه آنان رسیدند و اینک از خود می‌پرسند پس چرا وارد برخورد نمی‌شوند؟! بگذرم. روزهایی دارد می‌رسد که این پرسش جوابش آشکارِ آشکار می‌شود.

۱ موافقین ۲ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
سیاستایرانعکسجهان، جامعه

اهمیت استراتژیک خلیج فارس

شنبه آبان ۱۴۰۱

۲۸ ابان ۱۴۰۱

 

 

عکس دامنه از صفحه‌ی  ۴۱ کتابِ

"چغرافیای عملیات ماندگار دفاع مقدس"

نوشته‌ی: آقای احمد پوراحمد

پژوهشکده علوم دفاع مقدس

به این نوشته‌ی بنده هم به آدرس زیر رجوع شود:

چرا مهار ایران ؟!!

که سه شنبه, ۵ مهر ۱۴۰۱،

در همین تارنمای دامنه منتشر شد

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
انقلاب

مگر آقای خاتمی سرِ عقل آمده؟!

سه شنبه آبان ۱۴۰۱

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. مسائل روز: مگر آقای سیدمحمد خاتمی سرِ عقل آمده است؟! حجت الاسلام آقای سیدمحمد خاتمی دیروز (۲۳ آبان ۱۴۰۱) گفت: "این روز‌ها... بدخواهان و دشمنان از بیرون و درون پیشرفت و سربلندی آن [ایران] را مورد تهدید قرار داده‌اند... البته بیگانگان و بدخواهان و دشمنان عزت ملت و استقامت و پیشرفت کشور بیکار نمی‌نشینند، ولی نقش و کار آن‌ها بیشتر بهره‌برداری سوء از نارضایتی مردم و تلاش برای سوق‌دادن این اعتراض‌ها به سوی ناآرامی است و حتی ابزار قراردادن خون و رنج مردم برای نیل به مقاصد شومی است که دارند... وضع گریزناپذیر ارتباطات در آن، زمینه بهره‌برداری سوء از نارضایتی‌ها و استفاده ابزاری از آن برای رسیدن به مقاصد شوم را آسان کرده است. براندازی نه ممکن است نه مطلوب؛... اعتراض گرچه با مرگ ناگوار خانم مهسا امینی دخترخانم کُرد سنی آغاز شد، ولی خوشبختانه در اثر هوشیاری مردم و برغم تلاش مذبوحانه‌ای که بخصوص از خارج هدایت می‌شد، اعتراض رنگ و بوی قومی و مذهبی نگرفت."

 

ابتدا همین چند جمله‌ی انتخابی را بررسی محتوایی کنم، آنگاه چندسطری هم در نقادی دیدگاه وی بنویسم:

 

همین‌که ظاهرا" فهمید ایران تهدید واقع شده است، خود یک اعتراف بزرگی‌ست که البته با استخدام دو لغت "بدخواهان" و "دشمنان"، به صورت ناخودگاه بر تفکری صحّه گذاشته است که سالهاست رهبری معظم آن را وارد ادبیات سیاسی ایران کرده‌اند و تیپ امثال آقای خاتمی آن را به سُخره می‌گرفتند. تازه، آقای خاتمی قید تصریح "از بیرون و درون" را هم در بیان خود صراحت داده که نشان دهد این تهدید، هم از سوی کشورهای خارجی و مزدوران آنهاست و هم از جانب عوامل‌شان در درون ایران.

 

خوش‌خیالانی که غرب را قبله‌ی آمال خود پنداشته بودند و بر تنِ ایران می‌خواسته‌اند جامه‌ی چرکین غرب بپوشانند، اینک با این سخن اعتراف‌واره‌ی آقای سیدمحمد خاتمی به خماری زودهنگام می‌روند؛ زیرا وی رسما" پذیرفته در آشوب‌های وحوش‌واره‌ی اخیر عده‌ای گوش‌به‌فرمانِ فاحشه‌های فاسدِ ایرانی اما لانه‌کرده و جیره‌گیر در خودکامه‌ترین دولت‌های متظاهر به دموکراسی دروغین مغرب‌زمین، " بهره‌برداری سوء"یی صورت گرفته، آن هم به تعبیر جدیدش توسط "بیگانگان و بدخواهان و دشمنان" که جناب خاتمی اغلب اِبا داشته ازین واژگان در ساختمان زبانی خود به کار گیرد. علاوه این‌که "نیل به مقاصد شُوم"شان را هم در جملاتش آذین ساخته تا نشان دهد کسانی که هر چیزی را با نسبت‌دادن به "تئوری توطئه"، تخطئه می‌کنند، داخل در حباب‌اند و خود متوهّم و غرقه در آن. آیا خودِ خاتمی از آثار این موضع نُوِش، متنبّه و بهرمند شده است و درسی گرفته؟

 

از اینجاست که سیدمحمد خاتمی بالاخره حرف نگفته‌ی خود را -که دیری‌ست از سرِ آسایش، یا آزار، یا هراس، بر زبان نمی‌آورده و مخفی می‌داشته تا شاید از چشم عده‌ای نیفتد- بروز داده است؛ این حرف: "براندازی نه ممکن است، نه مطلوب." همه‌ی روشنگری‌های سه‌دهه‌ی متوالی رهبری معظم همین بوده است که تحذیر خردمندانه می‌دادند دشمن در پی "براندازی" انقلاب اسلامی است که برخی نابخردان و غافلان، آن را "توهّم" فرض می‌کردند. اینک با تأخیری طولانی و خودداری عمدی و یا کتمان پشیمان‌بخش، سرانجام جناب خاتمی همانی را علنی کرد که رهبری معظم خبیرانه صدها بار گوشزد می‌کرد.

 

خوشحالم کسی که خود را رأس جریانی به اسم "اصلاحات" می‌داند (=لفظی معیوب و مبهم و گنگ) مستقیم صحبت از "هوشیاری مردم" کرد و تخریب‌گری‌های اخیر را "تلاش مذبوحانه‌ای" توصیف نمود که به ضرسِ قاطعِ خودِ خاتمی: "بخصوص از خارج هدایت می‌شد." لابد اهل فن می‌دانند چرا آقای خاتمی از اصطلاح "مذبوحانه‌" در ادبیات خود علیه‌ی غرب استفاده کرد و حرکت دشمن عنود خارجی را "تلاشی مذبوحانه‌" وصف کرد؟ زیرا مذبوحانه‌ آن جنبش و حرکتی است که گوسفند یا مرغ و پرنده پس از سر بریده شدن (=ذبح) به دست و پا می‌افتند و تا زنده بمانند. یعنی تلاش بی‌سود و نومیدی‌یی حتما" مأیوس.

 

در بالا قول داده بودم "آنگاه چندسطری هم در نقادی دیدگاه آقای خاتمی بنویسم" که دیدم متنم از دو سه کف دست گذشت. پس به قول علمایی: مصدّع نمی‌شوم. بنابرین بگذرم و عنوان پرسشی متنم "مگر آقای سیدمحمد خاتمی سر عقل آمده است؟!" را خود خوانندگان محاسبه فرمایند و حدس یا قطع زنند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
روحانیتجهان، جامعهانقلاب

هم نباید کوفی بود و هم نباید طائفی!

يكشنبه آبان ۱۴۰۱

به قلم دامنه: مسائل روز: دنبال چی هستند؟!!! چرا فقط نباید کوفی بود؟ باید طائفی هم نبود! به نام خدا. کوفی‌ها از صدای خوفناک جنگ روانی ابن زیاد که با فریب گفته بود تا صبح بر سِندان‌ها بکوبند تا حامیان امام حسین ع -که شورمندانه گرد حضرت مسلم بن عقیل ع حلقه زده بودند- خیال کنند دارند شمشیر تیز می‌کنند. و یکی از عامل‌های دخیل در آن برگشتگی تاریخی و فضاحت‌آمیز برخی کوفی‌ها، همین کوبیدن بر سِندان در دل شب بود که غُرّش‌های آن خوف و هراس به دل آنان افکنده بود و جاخالی تاریخی دادند و امامی نمونه و برحق و اُسوه‌ی حق را در مَصاف پیروان یزید با اُمت و اهل بیتِ حضرت رسول الله ص تنها گذاشتند و بدترین رفتار را به نام خود ثبت نمودند که زبانزد عام و خاص شدند.

 

اما طائفی‌ها فقط با یک تحریک ساده، خام شدند و بر سر رسول خدا ص -که برای تبلیغ دین اسلام و دعوت مردم شهر طائف به آن دیار رفته بودند- خاک و خاشاک و پشکل و سنگ‌ریزه ریختند و و بر عمامه و دستارش جسارت به خرج دادند و اگر حامیان و محافظان آن حضرت نبودند شاید به جانش تعرض هم می‌کردند. طائف‌نشینان حتی نگذاشتند پیامبر خدا ص حرف خود را ادا کند. گرچه طائف مرکز بُت بزرگ "لات" بود اما از همان شهر، در آخر، بزرگانی ظهور کردند و به دین اسلام درآمدند و برجسته هم شدند؛ مثل مختار ثقفی.

 

حالا چرا فقط نباید کوفی بود؟ باید طائفی هم نبود! به این پرسش محوری، این‌گونه پاسخ می‌دهم:

 

صبح و شب، عوامل دشمن بیرونی با همان سبک کوبیدن بر سندان بر طبلی می‌کوبند که مردم متدین و حامی انقلاب اسلامی را عین مردم کوفه، بهراسانند و از مدار نظامِ برآمده از آرمان شهیدان، دور نمایند، و مثلا" عنان را به دست فاحشه‌هایی مفسد و مشهوره! بسپارند، اما شرمسارانه نمی‌توانند؛ زیرا مردم متدین خط و ربط و سرسپردگیِ این مزدوران وطن‌فروش را که برخی در رسانه‌های تلویزیونی تروریستی فارسی‌زبان جمع شده‌اند و شَریرانه دروغ و کذب و توهین می‌پراکنانند، به وضوح می‌دانند. پس مردم ما هرگز مانند مردم شهر-پادگانِ کوفه‌ی آن زمان نخواهند شد که از هراس تیزشدن خیالی شمشیرهای دشمن، ترس پیشه ساخته و «امام علی ع» و «امام حسین ع» را تنها و بی‌یار گذاشته بودند؛ برقِ درهم و دینار چشمشان را سخت زده بود!

 

اگر تحریک‌کنندگان بیرونی آشوب و تأییدکنندگان داخلی آنان (که متأسفانه نفوذ در آنان بیداد کرده و می‌کند) خیال می‌کنند می‌توانند عین عوام شهر طائف که با تحریک خواص آن شهر، مردمِ مؤمن و پایبند به دین مبین و مذاهب دیگر در ایران قوی را قادرند علیه‌ی عمامه‌ی پیامبر خدا ص که به امانت و حرمت بر سر روحانیت وارسته نهاده شده است، جسارت کنند و بپّرانند، کور خوانده‌اند و یقین کنند به خبط و خطای راهبردی مبتلا شدند و همین بزه نابخشودنی، آنان را رسوای شُهره و عام می‌کند.

 

روحانیت اگر نمی‌بود نه منبر بود، نه شناخت احکام، نه احیاداری مصائب امام حسین ع و نه حتی نشان از اصل اسلام. از تاک و تاک‌نشان هیچ نشان نبود. روحانیت تالی‌تِلو خط رسالت و امامت است و هر کس ریشه‌ی روحانیت را بزند و اسلام را از آنان منها کند بداند در خط خلاء فکری گرفتار شده است و چندذرّه ایمان خود را هم به مرور از کف خواهد داد. این روحانیت بود که از هزار و اندی سال پیش با آموختن در مکتب حوزه، فداکارانه و با نهایت زیِ طلبگی دین خدا را برای مؤمنین تروتازه و حیات‌وار نگه داشت. جسارت چند آدم رذل به عمامه‌ی مقدس روحانیت، نشان بارز فرومایگی انسانی و پستی فکری و انحطاط اخلاقی‌ست. آری؛ مردم ایران نه کوفی‌مسلک می‌شوند که صحنه را ترک کنند و نه طائفی‌تبار که شکمبه‌ی شتر و خاک و خاکروبه بر سر رسول رحمت حضرت ربّ بیندازد و بپاشانند. این هم می‌گذرد؛ مثل صدها خیانت و جنایت که علیه‌ی این نهضت روحانیت و ملت صورت گرفت. جاهل نمی‌داند اگر ولی‌فقیه زمان رهبری معظم یک گزاره‌ی نیم‌سطری خطاب عتاب‌آلود کند سیل حق کفِ باطل را خواهد بُرد. پاسخ «دنبال چی هستند؟!!!» را بازم موکول می‌کنم به وقت خودش.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
انقلاب

نظری بر "به سمت حکمرانی نو"

دوشنبه آبان ۱۴۰۱

به قلم دامنه: مسائل روز : "به سمت حکمرانی نو" و "اینا کی‌اند" ؟!!! به نام خدا. سلام. آقای محمدباقر قالیباف رئیس قوه‌ی مقننه حرف تازه‌ای زد که خواستم گفته باشم روی این گفته‌ی وی چه برداشتی دارم. اول اصل حرف آقای قالیباف به نقل از منابعی که خواندم:

 

«امیدوارم هرچه زودتر امنیت در کشور بصورت کامل تثبیت شود تا تغییرات مشروع و لازم به سمت حکمرانی نو در عرصه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی آغاز شود.» منبع

 

سه پیام مهم درین گفته آشکار است یکی "تغییرات مشروع و لازم"، دومی رفتن "به سمت حکمرانی نو" و مهمتر از همه قید "چارچوب نظام" است. من اطلاعات دقیق ندارم قالیباف این سخن را از ناحیه‌ای گفته و یا از اراده‌ی خود. اما برداشت و تحلیلم این است این حرف جدید شاید نتیجه‌ی نشست دیروز سران سه قوه باشد که بنا را برین گذاشتند که از زبان ایشان به مردم رسانده شود و بی‌تردید این پیام از صلاحدید مدار و بالای نظام عبور کرده و به میان مردم آورده شده است. این قصد هم، قصد منحط، منحرف و بدعت نیست. یعنی در خودِ شاکله‌ی انقلاب اسلامی چنین بازسازی‌یی وجود دارد و نشان عقب‌نشینی و دست‌برداری از آرمان انقلاب نیست؛ کما اینکه تئوریسین انقلاب شهید استاد مطهری اساس تفکر دینی شیعه را منطبق‌بودن بر مقتضیات زمان معرفی کرده است. و همین، علامت بالندگی مکتب اهل بیت ع است. از نظر بنده این ندای نو، اراده‌ی مدرن و مکتبی‌یی هست و باید روی آن تفکر و اندیشه و البته احتیاط و خردورزی کرد.

 

اما همه‌ی این تصمیم تازه از نگاه بنده به عنوان یک شهروند که معیار انقلابی‌ام ماندن در ظل رهبری معظم (به عنوان ولی فقیه این محصول، عصاره، نماد، نماینده، هدایتگر، قدرت مشروع دینی و نافذ مردمی در مکتب امامت) باید زمانی وارد عمل جدی و مردم‌گرایانه شود که آن حرف مهم رهبری معظم (منبع) در سخنرانی اخیرشان دقیقا" پیاده و عملیاتی شود؛ آنجا که از روی درد و شناخت و اشراف بر اوضاع فرمودند:

 

"اینها چه کسانی‌اند؟ باید فکر کرد... از کجا دستور می‌گیرند؟... اینها را بشناسیم؛ اینها را بشناسید. البتّه ما یقه‌ی اینها را رها نخواهیم کرد."

 

این را بدانیم رهبری معظم چرا مردم را به استفهام و پیش‌شناخت فرا خواندند. ایشان به نظرم دقیقا" و موبه‌مو می‌شناسد، اما با جملات پرسشی تعجبی فقط خواست مردم را دعوت به شناخت و مشاهیر و نخبه‌ها را تحریص به تبیین کنند. بنابرین تصمیم جدید نظام باید هر سه ضلع را به یک میزان پیش ببرَد: ضلع خدمت به مردم و بازسازی سیاسی. ضلع اقتدار قاطع که همان گرفتن "یقه‌ی" جنایتکاران و خیانت‌پیشگان است و ضلع سوم هم ایجاد امنیت بر پایه‌ی ورود همیشگی و قانونی و مشروع نهادهای امنیتی و انتظامی است که باید برای مردم به یک باور و هنجار تبدیل شود تا کسی خیال نکند  هر وقت و هر جا می‌تواند خدشه بر پلیس و بسیج این حافظان نوامیس و امنیت پایدار وارد کرد. این جُرم بزرگ باید نزد ملت به عنوان یک بزه قبیح و نابخشودنی و خیلی خطرناک تعریف شود.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
جهان، جامعهانقلاب

شرحی بر جنگ ترکیبی (=هیبریدی)

شنبه آبان ۱۴۰۱

به قلم دامنه: مسائل سیاسی و جهانی: به نام خدا. سلام. اول جنگ ترکیبی (=هیبریدی) را باز کنم. فکر می‌کنم با تمثیلی از قدرت انتقال خودرو، ساده‌تر تبیین شود. لطفا" هر بار هنگام خواندن این متن به تصویر هیبریدی که گذاشتم نگاه بیندازید. خودِ هیبرید ( Hybrid ) یعنی ترکیب عنصرهای مختلف حتی متفاوت. مثلا" در ماشین‌های نوین و مدرنِ هیبریدی، به جای یک موتورِ پایه، از دو موتور مکمّل یکدیگر استفاده می‌شود: موتور بنزینی یا دیزل گازوئیلی و موتور الکتریکی برقی. ازین‌رو، خودروهای هیبریدی با وسیله‌ی موتور برقی، انرژی جنبشی هدررفته را به صورت الکتریسیته در باتری‌ها ذخیره می‌کند و آن را در سربالایی‌ها و جاهای مورد نیاز وارد مدار می‌سازد. به چنین پیشرانه‌ای هیبریدی می‌گویند. حالا به تصویر بنگرید: جلو یک موتور بنزینی، پشتش یک موتور الکتریکی، وسطش یک مدار الکتریکی، عقب ماشین هم یک باک بنزین و یک پکیج باتری تعبیه شده است که وقتی ترکیب می‌شوند قدرت در مدار بیشتر می‌شود و جنبش موتور شدیدتر.

 

 

اینک می‌توانم یک مثال دیگر هم بزنم تا طرح مسئله جا بیفتد. لابد با خودروهایی که توبوشارژ (=پُرخوران) دارند، آشنایید، مثلا" خودرویم توبوشارژ دارد که وقتی دورِ موتور را از دنده‌ی دو به سه به بالای ۳هزار دور ببرم، قدرت توربو از طریق سنسور (=حسگر) وارد مدار می‌شود و شتاب موتور را جهشی می‌کند؛ یعنی یک توربین حلزونی کنار موتور و نزدیک لوله‌ی اگزوز، گازهای خروجی را می‌مَکد و آن را به جای این‌که از اگزوز به بیرون هدر برود، جذب می‌کند و به صورت یک انژری جهشی و ترکیب هوای اضافی، وارد پیستون می‌کند و قدرت موتور را دوچندان.

 

در جنگ ترکیبی (=هیبریدی) اخیر آمریکا علیه‌ی ایران نیز -که رهبری معظم، هوشمندانه متوجه شدند و بر مقابله‌ی همه‌جانبه با آن تأکید و بر تبیین دقیق آن فراخوان کردند- نحوه‌ی کار دشمن همین‌گونه است. از یک سو نبردِ دروغین مذاکره را وارد مدار می‌کند که در واقع برجام خیانت‌بار را بر ما تحمیل کند و مردم را دو دسته سازد و به شکاف فعال و رودرروی هم بگُسلانَد. بلافاصله در مرزهای کُردنشین تلاش می‌کند مسلّحین دست‌کم یک نقطه مثلا" اُشنویه را اشغال کنند تا رسما" جنگ داخلی کلید بخورد. وقتی هم فهمید باک بنزین این پیشرانه، ریپ می‌زند، فوری قضه‌ی پهپادها را با بقیه‌ی فشارها ترکیب می‌کند. باز برای این‌که موتور جنگ خاموش نشود با حرکت سمبولیک سه‌چهار مورد تحریم جدید اشخاص و سازمان‌ها، جوّ ناامیدی و نوسان بر قیمت دلار را دامن می‌زند. برای این‌که نظام و مردم را گیج کند، از یک سمت با بنگاه‌های سخن‌پراکن فارسی -که شوربختانه یکی از آن‌ها توسط علی اصغر رمضان‌پور معاون مطبوعاتی آقای احمد مسجدجامعی در دوره‌ی وزارت ارشاد دولت حجت الاسلام آقای سید محمد خاتمی اداره می‌شود- ناآرامی‌ها و بهتر است بگوییم محاربه‌ی مسلحین (سرد و گرم) را در چند جای کشور دامن می‌زنند. باز برای این‌که فاز ترکیبی را کامل‌تر کند در فضای دیپلماتیک، حرکت‌های سیاسی می‌کند مثل اقدام مشترک با آلبانی که ما را متهم به حمله‌ی سایبری می‌کند و همزمان به اوکراین فشار می‌آورد با فرستادگان ایران در لهستان بر سر روشن‌شدن مسئله‌ی پهپاد ننشیند تا با این رفتارها میان مردم خوف و هراس بیفکند و جالب‌تر این‌که گروه هفت را با خود همراه می‌کند و در بیانیه می‌نویسند ایران در برجام تعلل کرد! آن قدر بی‌آبرو که یادشان رفته خود آمریکا توسط آن رئیس دیوانه از آن خارج شد. به همین موارد بسنده نمی‌کند. ترکیب را بازهم تشدید می‌کند و با موارد دیگر درهم می‌ریزد یعنی پشت پرده به نظام پیام می‌فرستد بیایید با هم رودررو حل کنیم تا بین مردم با مردم و مسؤولین با مسؤولین شقاق بیافریند.

 

به این جنگ ترکیبی چیزهای دیگر را هم اضافه کنید که همه را توی همین یک ماه و اندی وارد مدار کرد مانند همان مثال خودروی هیبریدی و توربوشارژ. مثل این مسائل: کشف حجاب، هجوم با باورهای دینی، به تردیدانداختن  ساکتین، به گیجی‌کشاندن مرددّینِ ماجراهای اخیر، شکاف خشونتی در سطوح دانشجویی، دستور شکستن حفاظ عذاخوری میان دانشجویان دختر و پسر که ریختن حریم شرعی است و آغاز یک حرکت ضد عرفی و ضد دینی، و نیز تهییج مسلّحین، اختلاف‌افکنی استان سنی‌نشین بلوچی که البته مفتضح شدند زیرا اتحاد سنی و شیعه در آنجا پایدارتر از آن است که تُرد و شکننده شود. و بشمار برو بالا و بیاب نقش شایعه‌ساز و دروغ‌افکن سازمان رجوی را. آری،  واقعا" عجیب ترکیبی کردند. اما نمی‌دانند شکیبایی استراتژیک رهبری معظم با این شلیک‌های ترکیبی شکسته نمی‌شود و اگر روزی فرا رسد که صبر باید شکسته شود، یقین بدانند کافی‌ست یک جمله‌ی کوتاهِ یک سطری در قواره‌ی همان فتوای میرزای بزرگ صادر کنند که آن روزگار نه نی باقی مانده بود، نه قلیان، حتی در کاخ گلستان و این اقتدار شرعی و سیاسی از نظریه‌ی امامت و امت است که از ولایت نشئت دارد و در «ولی فقیه» متعیّن و نافذ شده است که مردم را در پیروی و اطاعت عامدانه، عقیدتی بار آورده است. دنبال چی هستند؟!!! را در قسمت‌های دیگر خواهم پی گرفت.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
قمعکسانقلاب

قیام ضدآمریکایی قم

جمعه آبان ۱۴۰۱

به قلم دامنه: مسائل روز: قیام ضدآمریکایی قم. به نام خدا. سلام. انگیزه‌ای برانگیزاننده‌تر مردم قم را در ۱۳ آبان ۱۴۰۱ امسال به حرم و خیابان کشانده؛ اول زیارت بارگاه معنوی حضرت معصومه (س) در آستانه‌ی شب وفات غمبارش و آنگاه شرکت از سرِ عقیده و انقلابی‌ماندن، برای فریاد علیه‌ی آمریکا آن بنیاد تباهی‌ها. شگفت‌زده شدم این‌همه مردم مؤمن در میدان دیدم که اول از روی ادب و تسلیت، محضر کریمه‌ی اهل بیت (س) حاضر و سپس راهی مسیر تظاهرات ضدامپریالیستی می‌شدند، از همان مبداء یعنی حرم و حتی کمی عقب‌تر سرِ چهارمردان، مردم پرشور و شعور (زن و مرد و نوجوان و نونهال) به صف شدند تا مقصد یعنی مصلّی و میدان جانبازان و حتی روی پل بلوار امین. من هم یکی ازین مردم ایمن.

 

اول در سردرگاه قبر مرحوم آیت‌الله بروجردی عرض ادب کرده و از مسجد بالاسر رهسپار زیارت قبر منور حضرت بی‌بی فاطمه‌ی معصومه (س) شدم که از نوجوانی پابه‌پای مرحوم پدرم به این حرم قدم می‌گذاشتم و التیام را می‌دیدم. امروز مثل هیچ روزم اینقدر دلفِسُرد به حرم ورود نکردم؛ معلوم است چرا؛ مایه‌ی ننگ شدن فرومایه‌هایی که آسان و بی‌شرم حاضر می‌شوند دست بر روی پلیس و بسیج و طلبه بلند کنند، نه فقط دست که تیغ و دشنه و شلیک. کاری که حتی در اروپا و آمریکا که خود را مهد آزادی جا زدند، منع شدید دارد و بازخواست قاطع. تیر و تیغ چیست! حتی اگر کسی رفتاری از خود بروز دهد و حدس زده شود طرف قصدش تعرّض و زدنِ پلیس است، بی‌تردید دستگیر و محاکمه می‌شود و به جریمه‌ی سنگین و محرومیت قطعی‌یی محکوم می‌شود؛ اما اینجا بر اساس دستور جنگ ترکیبی و به اسم اعتراض و کشف حجاب و درنوردیدنِ حریم عفاف! با بدترین شعار و رفتار بدتر از کفتار، با کسانی به ستیزه می‌رسند که اساس و فلسفه‌ی کارش ایجاد نظم و امنیت و آسایش و مقابله‌ی با آشوب و آتش‌افروزی‌ست.

 

 

صحن امام هادی (ع)

روضه‌ی غمبار طلبه‌ی شهید "آرمان عزیز"

 

 

اجرای سرود زیبا

در حاشیه‌ی قیام ضدآمریکایی قم

 

 

مقبره‌الشهداء حرم

شهدای محافظ شهید حاج قاسم سلیمانی

 

 

انبوه مردم

 

 

حضور مادران مؤمن با کودک خردسال‌شان

 

 

قیام ضدآمریکایی قم در ۱۳ آبان ۱۴۰۱

که همه‌ساله درین تظاهرات ضدامپریالیستی شرکت می‌کنم

 

انقلابیون و متدیّنان ذرّه‌ای شک و شبهه ندارند که پشت همه‌ی این کارها، سازمان سیا قرار دارد با ترکیبی از سازمان‌های ضدانقلاب و تجزیه‌طلب که با دلار آمریکا و ریال سعودی تغذیه و تسلیح شدند و تقسیم کار کردند که اگرچه می‌دانند بساط این انقلاب را نمی‌توانند برچینند، اما دستور دارند صدماتی هیجانی وارد کنند که مردم را به هم بدبین نمایند و طرفداران انقلاب را که جرئت شفاف‌شدن علیه‌ی اغتشاشات را ندارند و ملاحظه‌ی یک سری همفکران خود را می‌کنند که مثلا" پیششان شرمگین!!! نشوند، به سوی سکوت و در واقع همراهی با خود بکشانند. از نظر من اختیار با خود فرد است اما اینان بدانند سکوت امروزشان و احیانا" در خفا ذوق و خوشحالی‌شان از این روند، یک رفتار خیانت‌بار است که در فردای روشن و روبه‌پیش انقلاب اسلامی، رسوایی عجیبی در لای پرونده‌ی خود گذاشته‌اند. ملت سرنوشت نگون‌بار سازمان ترور و رعب را خوب به یاد دارد که دربه‌در شدند و سرآخر با خفت و خواری و دریوزگی سربازکوچولوهای سازمان سیا تبدیل شدند. سرانجام این حرکات جدید هم، که عملیات نسخه‌ی هجوم ترکیبی دشمن دنی‌ست، بی‌درنگ همان است که آن بی‌شرم‌ها مبتلا شدند. مردم با آمدن به میدان، قلم نفی بر مماشات بی‌حد کشیدند و میزان حرارت انقلابی و اخلاقی و شکیبایی خود را نشان دادند. امروز من فکر می‌کردم و حتی حسّ که در روز عاشورا میان مردمِ تظاهرات‌کننده‌ی غیور هستم. هم فریاد و هم فکر و ذکر و هم میثاق با امام امت ره و رهبر معظم که سد محکم و پولادین در برابر آمریکا و خائنین است.

 

خالی نگذارم در صحن امام هادی (ع) هم در روضه‌ی غمبار طلبه‌ی شهید "آرمان عزیز" شرکت کردم که بسیار سوزناک بود (عکس بالا) و بعد از آن به زیارت مقبره‌الشهداء حرم یعنی شهدای محافظ و همراه شهید حاج قاسم سلیمانی نائل آمدم (عکس بالا)  و از آنجا وارد آغاز راهپیمایی عظیم ضدآمریکایی قم شدم و از صحن امام رضا (ع) تا خود میدان جانبازان مصلّی، زیر پایم زمین خالی برای ایستادن ندیدم. مرحبا ملت. مرحبا عفت. مرحبا عزت. برقرار ولایت. الحق قیام ضدآمریکایی قم بود امروز. چند عکس هم انداختم و در بالا گذاشتم.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
قمجهان، جامعه

قابل توجه شهرداری قم و شهر و دِه دیگر

دوشنبه آبان ۱۴۰۱

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. مسائل اجتماعی: قابل توجه‌ی شهرداری قم یا هر شهر و دِه دیگر. مدتی‌ست می‌بینیم -همه یا اغلب- که در هر خیابان و کوچه و بوستان، و در جوف پارک و پارکینگ، موش‌ها (به زبان محلی‌مان: "گَل") که جدیدا" چنان تناور شده که از جثّه‌ی گربه هم (به گویش محلی‌مان: "پیشی یا بامشی") پیشی و بیشی گرفته، جولان می‌دهند و راست راست راه می‌روند و هر چه خواستند می‌جَوند و هر وقت خواستند راحت می‌رَمند. بشر، گربه را به حیاط، حتی گاه به اتاق خود راه داده و به او خدمت عاطفی و غذایی روا داشته که به ازای آن، هر گاه موش و اَشنیک (= بزرگ‌جثّه‌تر از موش و دُم‌دراز تر از گَل) دست به جویدن و تاراج و دستبرد زدند، گربه‌ها امان‌شان ندهند و بر دهن گیرند و غذای صید و شکار خود کنند. اما گربه‌ها یا چنان تن‌پرور شدند و تنبل و خواب‌آلو که حال دنبال‌کردن موش و گرفتن آن ندارند. و یا چنان آت‌وآشغال و مونده‌غذا خور شدند که وقتی موش را می‌بینند از بس از استخوان! و لاشه و پی و غضروف خورده‌اند از موش متنفر و سیرند.

 

 

وقتی گربه فقط نظاره‌گر باشد و موش نگیرد، از وظیفه‌ی موش‌گیری‌اش شانه خالی کند، دیری نمی‌پاید که روزی فرا می‌رسد موش، گربه می‌گیرد! نه موش، گربه. حالا شهرداری قم یا هر شهر و دِه دیگر وقتی مشاهده می‌کنند سطح شهر و دِه و قصبه و قریه و روستا، این‌گونه جولانگاه موش شده، جَست‌وخیز ماهرانه کنند با سم دفع حشرات و حیوانات موذی، آز آمارشان بکاهند و تا اذیت این جوندگان در زندگی آدمی کاسته شود و با این اقدام چرخه و سیکل طبیعی حیات را میزان نگه دارند. سگ‌های ولگرد کم بود، موش و اشنیک اضافه شد. بگذرم که اگر ادامه دهم از رساله‌ی دلگشای عُبید زاکانی ایضا" از "موش و گربه‌ی" ایشان و هکذا از "ویس و رامین" فخرالدین اسعد گرگان، پیشی می‌گیرد!

 

راستی برای همه‌ی خدمات خوب و چشمگیر شهرداری قم یا هر شهر و دِه دیگر، از صمیم دل ممنونم و به دست‌اندرکاران کرام و به‌ویژه به پاکبان‌های خَدوم و محترم خداقوت می‌گویم. برای این نوشته‌ام استناد هم دارم؛ عکس. آن هم عکس تازه و به‌روز و بکر: یعنی موش، همان اَشنیک که به گربه پهلو می‌زند: ( ۹ آبان ۱۴۰۱ ) عکس را خودم انداختم که داشتم به جایی می‌رفتم و با همین سوژه به نوشتن فوری این پست شائق شدم. خلاصه این‌که گربه‌ها اگر گربگی خود را نکنند موش‌ها شهر و کشور را اشغال می‌کنند و آت و آشغال‌ها هم بوم‌زیست‌های آدمی را احاطه!

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
بررسی بیانیه‌ی بد آقای خاتمی
گوناگونانقلاب

بررسی بیانیه‌ی بد آقای خاتمی

شنبه آبان ۱۴۰۱
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. مسائل روز: بررسی بیانیه‌ی بد آقای سیدمحمد خاتمی. حجت الاسلام آقای سیدمحمد خاتمی که همان آغاز قضیه‌ی مشکوک "ژینا امینی" طی بیانیه‌ی تحریک‌آمیز و خطاآلود خود، زودهنگام گفته بود تا "مغز استخوان"ش سوخته! حالا پس از مدتی سکوت و پرهیز خائفانه از محکوم‌کردن رفتار خشن و ویرانگر عده‌ای اندک‌شمار از نوکران و مواجب‌بگیرانِ براندازان، اینک که یکی از هولناک‌ترین رفتار جریان به‌هم‌پیوسته‌ی آشوب و آشوبگران در حرم مقدس و قابل حرمت ایرانیان، حضرت شاهچراغ شیراز ( ع ) رخ نموده که تروریستی اسحله‌به‌دست تغذیه‌شده از جریانی منفور و بدنام خون پاک بی‌گناهان که زائران و نمازگزاران و خردسالان بودند به بدترین عمل شناعت‌بار و الگوگرفته از رفتارهای تبهکاران آمریکایی، بر زمین حرم ریخته و دل هر انسان اهل مروت را فسُرده، جناب آقای خاتمی چهره‌ی مطرح جناح چپ، دست به نوشتن شده و بیانیه‌ی بد و بینابین صادر کرده که گرچه در آن خواستار سرکوب خشونت‌گران و مقابله‌ی با آنان شده، اما طوری سخن خود را در لفّافه پیچیده که هر کس آن را با فراست بخواند می‌فهمد می‌خواهد از تحلیل درستِ توطئه‌ها شانه خالی کند.
 
 
وقتی مانند آفتاب روشن است که این حرکات کور و وحشیانه در کف خیابان‌های چند شهر مخصوص و نشان‌شده، عملیات مستقیم سازمان سیا علیه‌ی انقلاب اسلامی است، چرا باید چندپهلو نوشت و خود را وجیه جا زد تا مثلا" چند طرفدار ازو نرَمند!؟ این در حافظه‌ی تاریخ خواهد ماند که در برابر ننگ براندازان، حاضر شد سکوت کند و یا اگر بیانیه‌ای نوشت طوری چینش کرد که به خیال خود نه سیخ بسوزد نه کباب!
 
نوشته است: "تقاضای زندگی خوب، امن و عادلانه از سوی مردم، تقاضای طبیعی است."
 
خوب الان توی این جنایات و اغتشاشات چه جای این جمله است که آقای خاتمی نگاشته است؟! آیا این عبارت نمی‌خواهد خط دهد که آنچه در کف خیابان‌ها، آن هم نه در روز روشن و ساعات خوب روز، که در تاریکی شب و به بدترین حالت، شکل می‌گیرد، تقاضایی برای "زندگی خوب، امن و عادلانه" است؛ ولی هر عاقلی با ذرّه‌ای فهم می‌فهمد رفتارهای دونِ شأن آدمی و خشونت‌بارترین کارها از طرف اغتشاش‌گران علیه‌ی مراکز عمومی و خصوصی مردم و شعارهای زشت و حتی خلاف دین و اهانت به قرآن و نوامیس مردم، جایی برای این "تقاضای طبیعی" باقی نگذاشته است که ایشان واژه‌ی تقاضای طبیعی را علَم می‌کند.
 
 
طرح عکس مادر شهید و فرزند شهیدش در حرم شاهچراغ ع شیراز
 
آقای سیدمحمد خاتمی در ادامه نوشته است: "و اگر ببینند شرایط این زندگی فراهم نیست، حق دارند انتقاد و حتی اعتراض کنند. ولی در همه حال انتقاد و اعتراض باید متوجه نفی خشونت هم باشد و نباید خود به خشونت آلوده شود. مخصوصاً در شرایطی که بدخواهان ایران و ایرانی در بیرون مرزهای کشور با حربه‌های غیرانسانی مانند تحریم و یا تشویق خشونت برای بهره‌گیری از خون پاک جوانان کشور امیدهای واهی در سر دارند».
۱ موافقین ۳ مخالفین ۰
ادامه ی مطلب