منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

دین‌گریزی

سه شنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۵۸ ق.ظ

سید سعید

شفیعی دارابی

 

به قلم سید سعید شفیعی دارابی: با سلام و احترام  به مدیر محترم و جناب اقای دارابکلایی.

 

۱- انچه که به عنوان سوال مطرح میگردد آیا دین گریزی یا اسلام گریزی مطرح است یا تغییر در رفتار  و مناسک اسلامی، می بایست دقیقا مشخص گردد سوال چیست.

 

۲- برداشت من این است که بیشتر تغییر در رفتار و مناسک است تا اسلام گریزی یا دین گریزی, شاید افراد  بیشتر به برداشت عرفی یا شخصی شدن دین گرایش دارند. و شاید نوع سکولار شدن (از نوع ضدیت با دین نیست ) افراد می باشد.

 

۳- شاید از نگاه دیگر باید توجه نمود، خروجی اسلام قرار بود چه شود و چه شد. البته این مسیله را باید بیشتر در جامعه ایرانی مد نظر قرار داد. چون با انقلاب اسلامی و برپایی نظام اسلامی، انتظاراتی رخ داده است ایا  به نتیجه دلخواه رسیده است یا خیر.

 

۴- باید توجه نمود که دین گریزی در کدام رده های سنی شکل میگرد. گاهی اوقات در روانشناسی برخی رفتارها در برخی از دوران رشد طبیعی بوده نمیتوان بعنوان یک مشکل در نظر  گرفت مثلا نوع پوشش و مو در سن نوجوانی با عرف در تضاد می باشد و می توان پذیرفت و یا اینکه جوانانی که در عرصه دانشگاهی می شوند با مسایلی مواجه می شوند یا به نوعی دچار شک و تردید می شوند.

 

۵- در روانشناسی در زمینه یادگیری به الگو پذیری, تقلید و شگل دهی رفتار توجه دارند که به نوعی متاثر از محیط می باشد. که این موضوع بر میگردد به عملکرد حاکمان و عالمانی که در جامعه رخ میدهد و برخی رفتارها, افراد را دچار شک و تردید می نماید.

 

۶- با توجه به گسترش تکنولوژی و علم, جوانان امروزی به راحتی نسبت به برخی از مسایل قانع نمی شوند و انتظار بر این است که باید سریع بپذیرند  تا انها را اقناع نمایند.

 

۷- شاخص وجه تمیز کننده سره  از ناسره چیست. با چه خط کشی می توان گفت کدام برداشت از اسلام صحیح می باشد. مثلا نوع نگاه شهید بهشتی و مطهری و امام موسی صدر به اسلام و نگاه اقای مصباح. و آیا در مسیله ولایت فقیه همه علما اتفاق نظر ندارند. (که وقتی مرگ بر ضد ولایت فقیه گفته می شود) یا مثلا کتاب اقتصاد ما و مالکیت در اسلام.

 

۸- وقتی نسبت به یک رفتار شبیه به هم در دو زمان متفاوت , نظریه متفاوت میدهند. ممکن است رسانه ها غلط در جامعه رواج دهند " اطاعت از رییس جمهور اطاعت از خدا است. مسئولان دولت کنونی اگر خطا کنند چون حسن نیت دارتد برایشان ثواب نوشته می شود ". وقتی رئیس جمهوری از جانب رهبری نصب و تایید می شود به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده می شود. وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست" و موارد دیگر گفته می شود شاید نمونه "بی حجاب در بند شهوات دیگران است" دانش اموزی پرسیده بود ایا خانم میرزاخانی هم اینطور بوده است و شاید در مسیله اعتراضات و اغتشاشات اخیر برای رعایت حجاب، مردان زنان را بغل میکردند با کدوم رویکرد اسلامی سازگار بود. اگر حافظه ام یار یکند درست باشد بعد از جنگ جمل امام علی ع عایشه را توسط زنانی که پوشیده و لباس شبیه به مردان بود همراهی کرد.

 

البته بنده در مسایل دینی کارشناس نیستم ولی به عنوان یک شهروند برداشت خودم را نوشتم و در نتیجه  مهتمرین کاری که باید صورت گیرد اقناع سازی جوانان, نداشتن رفتاری متفاوت نسب به یک رفتار توسط عالمان دینی، و شاید مهمترین کاری که باید صورت گیرد نشست چهره به چهره علمای دینی با مردم بخصوص جوانان می باشد و شاید نظر رهبری در دانشگاه کمتر مورد توجه قرار گرفته است کرسی ازاد اندیشی  که مورد عنایت بدون برچسب و ازادی پس از بیان اندیشه باشد بخشی از مشکلات حل خواهد شد. همانطوری که جلسات امام صادق ع و امام باقر ع  ترکیبی از همه علما بوده است و شاید نمونه نزدیکتر ارتباط بسیار حسنه استاد مطهری با افراد نهضت ازادی بوده است. ایا در حال حاضر ما چنین افرادی را داریم. ببخشید متن طولانی شد. من الله توفیق.

 

دامنه: در بخش نظرات این پست، علت و چگونگی شروع و سیر این بحث و متن در صحن در مدرسه فکرت، کاملا" آمده است.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/2311

نظرات (۱۱)

پست جناب حجت الاسلام دارابکلایی در مدرسه فکرت:

سلام علیکم
 
پیام قرآنی  

 
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. آیه ۱۲۹سوره توبه
 
پس اگر (از سخنان خداوند) روى گردان شدند، بگو: خداوند مرا کافى است، هیچ معبودى جز او نیست، تنها بر او توکّل کرده‌ام و او پروردگار عرش بزرگ است.
 

پیام ها

 

۱- رویگردانى مردم از دین، نباید در ایمان و روحیّه‌ى ما تأثیر گذارد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ».
 
۲- کسى‌که خدا دارد، چه کم دارد؟ «حَسْبِیَ اللَّهُ».
 

۳- توکّل بر خداوند، رمز غلبه بر مشکلات است. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ‌... عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ‌.

علی اکبر دارابکلایی

  • دامنه | دارابی
  • نظر ارسالی دامنه زیر پست جناب حجت الاسلام داراب‌کلایی:

    جناب استاد داراب‌کلایی سلام. سپاس از مباحث مفید و نافع و عاید. پیام بند ۱ محل بحث است: یکم: تَولی (=رویگردانی) مردم را درین روزگار -که زمانه‌ی پساپیامبری‌ست- مشخص نیست کی باید تشخیص دهد. دوم، معیار این روگرداندن‌ها معلوم نیست که چه چیزهایی تولی محسوب می‌شود. سوم بله که روی روحیه تأثیر نباید گذارد، ولی این اثر امر قسری است و اثرش را می‌گذارد.

    سلام علیکم
    آقا ابراهیم ضمن تشکر در بحث قرآنی مطرح شده
    آیه ۱۲۸ و۱۲۹ سوره توبه در روایات به آیات مشکل گشا از لسان ائمه اطهار علیهم السلام اشاره شده است به دو نمونه اشاره می گردد :


    امام صادق (علیه السلام)- حسن‌بن‌فضل از امام رضا (علیه السلام) نقل کرد که فرمود: ... امام صادق (علیه السلام) [به ربیع] فرمود: «ای ربیع! هنگامی که شرّ را در چهره او (منصور دوانیقی) دیدم، گفتم: «پروردگار مرا در برابر مخلوقات، کافی است و آفریدگارم مرا در برابر آفریدگان کفایت میکند و روزی‌دهنده مرا از روزی خورندگان کفایت میکند و خداوند که پروردگار جهانیان است برایم کافی است. کافی است او که کفایت میکند، کافی است کسی که هنوز مرا کفایت میکند، خداوند مرا کفایت می‌کند، هیچ معبودی جز او نیست، بر او توکّل کردم و او پروردگار عرش عظیم است».
    تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۴۱۰
     بحار الأنوار، ج۴۷، ص


    ابوالفتح رازی در تفسیرش می نویسد که شخصی رسول اکرم را در عالم خواب دید ودید عده ای از صالحین و دوستان هم خدمت آن حضرت بودند و در این هنگام شخصی به مجلس وارد شد و به رسول الله سلام عرض کرد.


    پیامبر آن شخص را احترام کرد واو را در بالای مجلس نشاند
    دیگران پرسیدند:یا رسول الله به چه خاطر به او چنین احترام کردی و بر دیگران برتری دادید؟ پیغمبر(ص) فرمود : زیرا این شخص بعد از هر نمازش این آیات از سوره برائت(توبه) را تلاوت میکند.


    در برابر رفتار و سخنان رسول خدا مشرکان و کفار و منافقانی بودند که مدام بهانه تراشی و سنگ اندازی می کردند وبه نوعی روی گردان بودند از آنحضرت خداوند در این آیه ابلاغ فرمود که روی گردانی آنها نباید درآنها اثر گذار باشد روی گردانی مخالفان رسول خدا مشخص بود و معیار آنها مقابله با رسول خدا بود این مشی آنها تاثیری در رسول خدا نداشت چون : توکل به خدا ایمان به خدا رمز غلبه بر مشکلات ابلاغ خداوند به انحضرت آمده است.

    علی اکبر دارابکلایی

  • دامنه | دارابی
  • جواب دامنه: قدردانم از شما و سلام مجدد جنابِ استاد داراب‌کلایی. بحث خود را ادامه دادید و شأن نزول را آوردید. جوابی به آنچه من مطرح کردم، نبود. با این وجود باز هم تشکر، زیرا این نوع مباحث به معتقدین مبدأ و معاد انرژی معنوی می‌دهد.

    سلام مجدد آقا ابراهیم
    مطلب اول جنابعالی از رویگردانی پسا رسول اکرم صلی الله
    مناسب است ابتدا عوامل همان دوران را مرور کنیم و عین همین حوادث دربعداز دوران آنحضرت هم کاملا مشهود است
    رویگردانی بسیارى از مردم چه بوده است؟در جواب می گوییم علت مى تواند چند چیزباشد:


    ۱- حب قدرت و ریاست بسیارى از بزرگان مهاجرین و انصار؛ به عنوان نمونه غزالی ، عالم مشهور اهل سنت در باره پیمان شکنی عمر بن خطاب می‌گوید :از خطبه‌های رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) خطبه آن حضرت به اتفاق همه مسلمانان در روز عید غدیر خم است که در آن فرمود : هر کس من مولا و سرپرست او هستم ، علی مولا و سرپرست او است . عمر پس از این فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به علی (علیه السلام) این گونه تبریک گفت : «افتخار ، افتخار ای ابوالحسن ، تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولای دیگری هستی .»


    این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبری علی (علیه السلام) و نشانه رضایتش از انتخاب علی (علیه السلام) به رهبری امت دارد ؛ اما پس از گذشت آن روز‌ها ، عمر تحت تأثیر هوای نفس و علاقه به ریاست و رهبری خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلی تغییر داد و با لشکر کشی‌ها ، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمین‌های دیگر ، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار کرد. (سر العالمین وکشف ما فی الدارین ، ابوحامد غزالی ، ج۱ ، ص۴ ، باب فی ترتیب الخلافة والمملکة)


    ۲- وجود نفاق و اختلاف در میان بزرگان قوم


    ۳- وجود اختلاف و کینه هایى از گذشته در بین مسلمانان؛ در این زمینه نقل شده: شخصی از طایفه بنی اسد از امام علی علیه السلام سؤال کرد :چگونه شما را که از همه سزاوارتر بودید از مقام خلافت کنار زدند ؟ حضرت در پاسخ فرمود : بدان که آن ظلم و خودکامگى که نسبت به خلافت بر ما تحمیل شد، در حالى بود که ما را نسب برتر و پیوند خویشاوندى با رسول خدا (ص) استوارتر بود ؛ جز خودخواهى و انحصارطلبى چیز دیگرى نبود که: گروهى بخیلانه به کرسى خلافت چسبیدند ، و گروهى سخاوتمندانه از آن دست کشیدند، داور خداست ، و بازگشت همه ما به روز قیامت است. (نهج البلاغة ، خطبة ۱۶۲، نهج البلاغه محمد عبده ، ج۲ ،‌ ص۶۴.


    ۴- سست ایمانى تازه مسلمانان؛ بسیاری از مسلمانان در سالهای پایانی و بالاخص سال نهم و دهم هجرت که به علت همین سیل مسلمان شدن به عام الوفود نیز معروف شد مسلمان شده بودند و طبیعی بود که با امر رسول خدا به جانشینی امیرالمومنین چندان مانوس نباشند. خود امیر المؤمنین دراین رابطه می فرماید: «به خدا سوگند اگر خطر ایجاد اختلاف و شکاف در میان مسلمانان نبود و بیم آن نمی رفت که بار دیگر کفر و بت پرستی به سرزمین اسلام باز گردد واسلام محو و نابود شود. من موضع دیگری در برابر آنان می گرفتم، لکنا علی غیر ماکنالهم علیه».(شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، ج۱، ص ۳۰۷،

    ۵- وجود کینه ها و دشمنى هاى با خاندان رسول خدا


    ۶- نگرانى گروهى ازاشراف از ادامه راه رسول اللّه به وسیله امیرالمؤمنین(ع) و عدالت وى؛ و همین عامل هم باعث شد تا مسلمان نماهایی چون خوارج ایشان را به شهادت برسانند.


    ۷- حیله گرى وخدعه برخى از افراد و ایجاد جوّ متشنّج و آلوده بعد از پیامبر(ص) (به عنوان مثالتبلیغ مى کردند که ما على را براى جانشینى پیامبر قبول داریم ولى فعلاً جوان است(حدود ۳۳ سال).

    ۸- ریشه کن نشدن رسوم قبیله اى و عصبیت جاهلى (برخى از مورّخان براین نکته تأکید دارند که مردم با این که حرف هاى حضرت رسول(ص) را شنیده بودند، باز منتظر آن بودند که شخصى طبق سنت قبیله اى براى خلافت برگزیده شود). عمدة مسلمانان و کسانی را که در کنار پیامبر حضور داشتند، - با توجه به ظهوراسلام در جزیرة العرب - مجموعة اعراب مسلمان مکه و مدینه (مهاجرین و انصار) تشکیل می دادند.
    این هشت عامل نقش مستقیم در رویگردانی مردم و خواص پس از رسول اکرم صلی الله بود.

     

    و امروز می توان گفت : حب دنیا حب ریاست حب شهرت کینه توزی قدرت طلبی نژاد گرایی و خود برتر بینی و... بزرگ ترین مصادیق رویگردانی از دین اسلام و آرمانها در عصر حاضر است.

    علی اکبر دارابکلایی

  • دامنه | دارابی
  • جواب دامنه:

    سلام و فراوان سپاس جناب حجت‌الاسلام داراب‌کلایی. هم هشت علت پس از رسول الله ص را که بیان فرمودید با دقت مطالعه کردم و هم هفت عامل فعلی روزگار ما را. بنابرین همچنان گنگ باقی گذاشتی که رویگردانی مردم را درین روزگار کی باید تشخیص دهد. و نیز معیار این روگردانی‌ها معلوم نیست که در چه چیزهایی‌ست. منظورم این است هر کس خود را شاخصی برای حق می‌پندارد و دست به قضاوت دیگران می‌زند. بر روی هفت عامل امزوزین شما یک مسئله اضاف کنم که شاید همان کسانی که قضاوت درباره‌ی آنان این است که رویگردانی پیشه کرده‌اند، نپذیرند که چنین شده‌اند. از بحث خوب شما متشکرم.

    سلام علیکم
    آقا ابراهیم اندیشمند علمی. صمیمانه تشکر دارم چرا که طالب تحلیل عمیق به مبانی اسلام و تطبیق آن با شرایط کنونی جامعه هستید هم مطالعات و هم حجم آگاهی شما عمیق و تحقیقی است.


    اما بخش دوم توضیحات با عنوان چرا دیگران خود را صاحب حق و قضاوت وخود را معیار تشخیص می دانند ؟ می پردازم:


    آنچه در قرآن درباره قضاوت نکوهش شده، قضاوت زودهنگام و براساس حدس و گمان است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیم»؛  اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید! از بسیارى از گمان‌ها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمان‌ها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید و هیچ‌یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبه‌‏پذیر و مهربان است! تجسس سو ظن و قضاوت بی جا تهمت نسبت به دیگران ممنوع است چراکه آثار سو نسبت به زندگی اجتماعی و خانوادگی و حیثیت آنها ببار خواهد آورد
    امام علی (علیه السلام) در بخشی از نامه 31 «نهج البلاغه» که به فرزندش امام حسن(علیه السلام) خطاب کرده، نخست به یکى از مهمترین اصول اخلاق انسانى اشاره کرده مى فرماید: (پسرم خویشتن را معیار و مقیاس قضاوت میان خود و دیگران قرار ده)؛ «یَا بُنَیَّ اجْعَلْ نَفْسَکَ مِیزَاناً فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ غَیْرِکَ». ترازوهاى سنتى معمولا داراى دو کفه بود و وزن کردن صحیح با آن در صورتى حاصل مى شد که دو کفه دقیقاً در برابر هم قرار گیرد. این سخن اشاره به آن است که باید هرچه براى خود مى خواهى براى دیگران هم بخواهى و هر چیزى را که براى خود روا نمى دارى براى دیگران هم روا مدارى تا دو کفه ترازو در برابر هم قرار گیرد ریشه ی قضاوت های نابجا و خودرا صاحب معیاردانستند بخاطر شرایط ذیل است:


    یکم : علم ودانش درمسیر نفسانیت : چنین افرادی گمان می کنند آنچه آموختن بالاتر از دیگران تلاش کردند وخود را برتر از دیگران در بخش علمی می دانند درحالی که اهل علم باید متواضع باشند علم آنها زمانی اثرگذار است که خود عامل باشند خود افراد ضعیف را با رفتارشان جذب کنند نه اینکه با به رخ کشیدن دانش خود دیگران را از مسیر حق خارج کنند.

    دوم :خود برتر بینی : که از صفات رذیله رفتاری است چنین افرادی هرگز فردی هم طراز خود بالاتر از خود درهرموقعیتی را هرگز پذیرش ندارند همیشه دوست دارند درهر شرایطی در تابلوها باشند در چنین شرایطی افراد آسیب پذیر جامعه چگونه هدایت گردند و چقدر براحتی جذب شیادان جامعه می گردند.

     

    سوم : تفسیر به رای : تحریف و تشریح من درآوردی فهم خود را غالب بر مبانی می کنند دروغ پردازی و خیال افکنی و... چه بگویم که در این بخش چقدر افراد ضعیف گرفتار خیال پردازی این افراد صاحب حق نسبت به دیگران ضربه خوردن چقدر زندگی ها تباه گردید چقدر فرزند از والدین فاصله گرفتن و...

     

    چهارم : حرص و حسادت  و غرور و دیگران را عبد و عبید دیدن.

     

    پنچم : مرید پروری : چنین افراد سبک مغز و صاحب حق و معیار لذت میبرند دیگران مریدان او باشند و خیال می کنند چقدر  افراد زیاد اورا می ستایند غافل از اینکه او تباه گردد و مریدش سعادتمند

     

    ششم : مروج سبک و ایده : چنین افراد ممکن در هر شرایط و موقعیت اجتماعی باشند عالم بی عمل مدیر نالایق مربی پلید و... تلاش دارند با مشی مروج و سبکی و ایده پرداز در شوونات مختلف خودش را معرفی کند. البته دهها محور دیگر را می تواند اشاره کرد ان شاءالله خداوند مارا از چنین رفتار بد بر حذر بدارد. ببخشید طولانی شد

    البته آقا ابراهیم چه کسانی صاحبان معیار قضاوت حقی هستند را ان شاءالله توضیح خواهم داد.

    علی اکبر دارابکلایی

  • دامنه | دارابی
  • نظر دامنه زیر پست و متن جناب سید سعید شفیعی دارابی:

    جناب آقای سید سعید شفیعی سلام. از شرکت اثربخش شما دوست دانای فرهیخته به این مبحث سپاسگزارم و درودی وافر دارم. اتفاقا" بهتر از بنده، طرح مسئله کردید و در واقع همانی را که من داشتم مطرح می‌کردم شما با ادبیاتی رساتر و مثال‌هایی عینی‌تر و حتی بینشی ژرف‌تر، پیش کشیدید. لابد جناب حجت الاسلام استاد دارابکلایی به باریک‌اندیشی‌های شما پاسخ خواهند داد. من در راستای فرمایش شما باید بگویم منظور من از آن جمله‌ام در مباحثه‌ی علمی با جناب دارابکلایی یعنی این عبارتم: «شاید همان کسانی که قضاوت درباره‌ی آنان این است که رویگردانی پیشه کرده‌اند، نپذیرند که چنین شده‌اند» همینی بوده است که شما با هشت بند مهم، به‌درستی و ذکاوت واردش شدید. به‌ویژه بند دوم که مد نظرم بود. این متن شما چنان برام مهم بوده است که می‌خواهم در سایتم «دامنه‌ی داراب‌کلا» انتشار دهم. و آدرس پستش را برات ارسال می‌کنم. امید است رضایت داشته باشید.

    یادم نرود بازگویی این دو جمله‌ی (اولی علمی) و (دومی تحلیلی‌ات) مفید می‌باشد که فرمودید: "گاهی اوقات در روانشناسی برخی رفتارها در برخی از دوران رشد طبیعی بوده نمیتوان بعنوان یک مشکل در نظر  گرفت." و نیز اشاره داشتید: «نمونه نزدیکتر ارتباط بسیار حسنه استاد مطهری با افراد نهضت ازادی بوده است». بلی؛ موافقم؛ این شیوه‌ی منطقی علمایی -که برگرفته از آئین دینی و اخلاقی است- باید رواج یاید وگرنه گُسست و گداخت جامعه که همواره تضاد نسلی در آن بروز و بروج دارد، مثل "بیگ‌بنگ" می‌مانَد که در کُرات منفرج شد و سیاهچاله افروخت. درود.

  • دامنه | دارابی
  • جواب دامنه به جناب حجت‌الاسلام داراب‌کلایی:

    سلام و سپاس جناب حجت‌الاسلام داراب‌کلایی. تکیه‌ی شما بر پژوهش‌های سابق جناب‌عالی، یک روش ممدوح است و نکات اخلاقی آن هم فراوان، اما استناد به آن، برای بحثی که شکل گرفت، کفایت نمی‌کند. اینک باید دید در بخش سوم چه خواهید نوشت. منظورم تازه‌های فکر شما درین باره است نه پژوهش‌ها و نوشته‌های تحقیقی قبلی‌ات. بنده هم به همان سه بند خودم، اگر نیاز دیده شد شرحی کوتاه در همین راستا خواهم نوشت.

    قسمت سوم

    سلام علیکم 

    آقا ابراهیم کنشگر مسائل دینی و سیاسی دیار ما

    ویژگی های صاحبان حق و معیار نسبت به دیگران : 

    اهمیت این مسئله به حدی است که خداوند پیامبرش داوود علیه السلام را از حکم به ناحق منع می کند.

    «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناک خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیضِلَّک عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یوْمَ الْحِسابِ» ص ایه ۲۶ 

    ای داود ما تو را خلیفه خود بر زمین قرار دادیم، در میان مردم بحق حکم کن و از هوای نفس پیروی ننما که موجب انحراف تو از راه خدا می شود، همانا کسانی که از راه خدا گمراه شوند عذاب شدیدی بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند.

     

    اما ویژگی های صاحب حق :

     

    یکم : علم همراه با عمل .

    صاحب علم ودانش جایگاه رفیع در روی زمین و عالم کائنات هستی دارد علم که برگرفته از معرفت الهی باشد میوه های فراوان ببار می آورد سبب نجات جامعه می گردد از چراغ علم برای سعادت هم نوع خود بهره می برد.

     

    دوم : اهل عدل وداد است .

    عدالت در همه ی عرصه های دینی اجتماعی سیاسی و... صاحب حق به صرف شنیدن سخن کسی قضاوت به ناحق نمی کند گره از مظلوم می ستاند نه اینکه مظلوم را درلبه ی نا امیدی قرار دهد.

     

    سوم : آگاه به شرایط سخت .

    صرف علم و شهرت و منصب کامل کننده ی صاحب معیار نیست ای چه بسا با ساده لوحی و بی تدبیری یک بحران پیچیده را تبدیل به پیچیده تر شدن موضوع می کند.

     

    چهارم : متواضع و فروتن .

    خیلی از صاحبان علم و منصب دراین بخش لنگ زدند خیلی ها سقوط کردند خیلی ها خود بینی و خود برتری آنها را گرفتار کرد اما صاحب معیار مثل ان درخت پر ثمری است که هرچه میوه بیشتر می دهد شاخه های ان خم تر می شود و افتادگی دارد.

     

    پنجم : اهل درد و غم است .

    درد جامعه درد جوان درد فقر درد ضعفا شبانه روز از مقابل چشم او دور نیست در کرانه غرور داشته های خود گرفتار نفس ش نیست به دیگران نمی گوید که دیگران عمل کنند بلکه خود آستین را بالا زده و در وسط میدان بین نیازمندان است.

     

    ششم : دور اندیش است .

    صاحب معیارافق دید وسیع دارد تنگ نظر نیست حق پذیر و حق گو است همه ی آنچه می بیند و می شنود ملاک معیار قضاوت نمی داند قدرت دید و اندیشه او همانند وسعت دریا است.

     

    هفتم : اهل رضای الهی .

    حرف ش و قضاوت ش و علم ش ومنصب ش و مدارج ش برای ارتقای مکتب و عالم هستی است.

     

    هشتم : اهل هدایت گری .

    یکی از دشوارترین بخش وعظ و هدایت گری و انتقال داشته های خود به دیگران در همه ی عرصه ها اینست که نقش هدایت دیگران را دنبال کند چنین صاحب حقی خود باید هدایت پذیر باشد خود باید طی طریق کند تا هدایتگری او اثر داشته باشد .

     

    نهم : خود فرمان نفس دارد .

    همین بخش خیلی ها را از صدر به زیر آورد خیلی ها گرفتارش شدند اهل معیار مراقب نفس ش هست فرمان نفس در ید اوست.

     

    مصادیق دیگری هم به غیر از ۹ محوری که اشاره کردم وجود دارد می توان گفت : صبور بانشاط قناعت طبع اهل مدارا اهل گذشت و بخشش انتقاد پذیر اهل کوشش ظالم و نااهل در دوربراو نزدیک نیست جاهلان و منافقان و استکبار از دایره افق او دوراند و... موفق باشید.

    علی اکبر داراب‌کلایی

  • دامنه | دارابی
  • جواب دامنه به جناب حجت‌الاسلام دارابکلایی:

    سلام جناب حجت‌الاسلام داراب‌کلایی. درین قسمت سوم مطالب عالی‌تری فرمودی. یکی از دیگری مکمل‌تر. هر نُه تا شرح و آن یازده تا فهرست پایانی همه و همه با دقت برگزیده شد. نااهل و جاهلان از افق آنان دورند ویژگی مهمی بود. درود. بنده از محضر چنین متن‌هایی لذت می‌برم و می‌آموزم. این بحث‌ها هیچ‌گاه برای انسان تنگنا ایجاد نمی‌کند و جای کسی را تنگ نمی‌سازد. همیشه لذات خودش را دارد. تشکر دارم. بنده یک آموزش‌طلب ساده هستم که دوستدار دانش و ارزشم و می‌خواهم یاد بگیرم، خصوصاً وقتی متون مهم با بیانی تَروتازه مطرح می‌شود. واقعاً دین غنی است و کاشف می‌خواهد که از این دین کشفیات کند.

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">