دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

درباره سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پسندیده

۱۷۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسائل روز» ثبت شده است

۱۶ اسفند ۱۴۰۱ ، ۰۹:۰۵

دیپلماسی و دولت دستور رئیسی

به قلم دامنه: مسائل روز به نام خدا. سلام. قرار بود در چشم‌انداز ۲۰ ساله، ایران در منطقه مقام نخست باشد. برخی سیاسیون درین‌باره برین باورند که ایران فقط در دو موضوع هسته‌ای و توان دفاعی دست برتر یافته است و فقط این بخش از چشم‌انداز "عملیاتی شده". لذا پیشنهاد می‌دهند حال که ایران در قدرت دفاعی پیشرفت کرده است، باید دیپلماسی خود را فعال کند. خواستم این را بر اساس دیدگاه خودم مقداری باز کنم.

 

یکم: فکر کنم -بلکه بهتر است بگویم: یقین دارم- که ایران در برخی از مسائل دیگر هم، در منطقه از سایر کشورها پیشی گرفته. مانند پزشکی، نانو، فنون، صنایع، رشد تحصیلی، امنیت پایدار.

 

دوم: با آن که چنین رشدی شتابان روی داده است اما در یک پروژه‌ی مرموز، پول وطن از زمان دو دولت آقایان حجت الاسلام حسن روحانی و حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی، به ورطه‌ی دلّالی افتاده و همین مردم را دچار تشویش و دلشورگی ساخته. من حدس می‌زنم (البته قریب به یقین) چون این دو دولت در ذخیره‌ی ارزی کمبودهایی دارند، فکر می‌کنند به گران‌فروشی دلار به بازار، کسری بودجه‌های خود را جبران می‌کنند، کاری که نه فقط میانبُر و راه‌چاره‌ی استثنایی نیست، بلکه ضربه‌ی مُهلک بر پیکر اقتصاد کشور و سقوط پول ایران است. پول، پله پله باید ارزش ریالی پیدا کند اما عملا" پله پله بلکه نردبان به نردبان سقوط می‌کند.

 

سوم: با دیپلماسی فعال، هیچ دولتی زیان نمی‌کند. خودِ دیپلماسی، نوعی فن رابطه‌ی رسمی با رئیسان و نمایندگان رسمی کشورهای دیگر است برای پیداکردن بهترین و آسان‌ترین رابطه با همدیگر. چه کسی با این فن می‌تواند مخالف باشد؟! مگر آن که عاقل نباشد! بنابرین، مشکل در جای دیگر است؛ در کجا؟ در این که مسائل میان کشورها (با دخالت یا بدون دخالت دست‌های آلوده) همچنان انباشت شود و در دو طرف، انگیزه‌ی به کارگیری فن دیپلماسی، کاهش یاید. حال که کشور به بالاترین مرحله‌ی توان بازدارندگی رسیده، مردان سیاست آن باید از آن برای دیپلماسی بهره بگیرند. مثلا" همین الآن با آن که جمهوری آذربایجان عملا" زمینِ بازی اسرائیل علیه‌ی ایران شده، عادی‌ترین کار باز هم دیپلماسی است زیرا دیپلماسی یک کار دائمی در نظام سیاسی است و حتی کشورها به جنگ هم رفتند نیز، درِ دیپلماسی را به روی خود نمی‌بندند، زیرا نهایتِ جنگ هم، بلاخره میز مذاکره است. قدرت‌های نوظهور، همیشه موانعِ پیش رو دارند؛ زیرا قدرت‌های مسلط آنان را دست‌کم رقیب و در نهایت حریف و حتی خصم خود می‌پندارند و این ایجاب می‌کند فن دیپلماسی با بالاترین رایزنی و بازکردن بهترین روزنه، جزوِ رفتار رایج کشور شود حتی با دولت‌هایی که در رویارویی با ایران کم نمی‌گذراند.

 

نتیجه: دایره‌ی نخبگانی قدرت سیاسی در ایران به نظرم فشل است و تا به حال نتوانسته‌اند نفعِ قدرت نظامی ایران را -که به مدد ارتش و سپاه ایجاد شده و شگفتی جهان را با ایجاد جبهه‌ی مقاومت برانگیخته است- در مناسبات سیاسی دولت‌های خود به‌درستی به کار گیرند و از آن در برابر معاملات سیاسی، سود ببرند. دولت سیزدهم هم سیاست خارجی خود را دقیقا" معلوم نکرده و سر در گم است. به خاطر همین، در اقتصاد ممکن است به دورنمای برنامه‌ی‌های خود نائل نیاید. این وسط، نقد دولت رخ می‌دهد زیرا بر دهان جامعه لگام نمی‌شود بست. ازین رو ممکن است نقّادی‌ها به حسابِ حمله به دولت ارزیابی شود. چرا؟ چون در نگاه پاره‌ای از حامیان دولت ۱۳ این دولت دقیقا" همان دولت ارزشی‌یی هست که سال‌های سال در فکر شکل‌گیری آن بودند که از منظر آنان توانسته بساط دولت قبل را جمع کند؛ دولتی که نماینده‌ی تفکر مرحوم رفسنجانی بوده است و با رهبری معظم نظام زاویه‌ی علنی و مخفی داشته است. پس؛ خود چندان مصلحت نمی‌بینند این دولت  را با نقد بی‌تعارف، به دردسر بیندازند. البته همه فهمیدند که رقابت درون‌جناحی هم در برابر این دولت بروز کرده است. مثلا" آقای محمدرضا باهنر، که دولت فعلی را فاقد توان و تخصص برای اداره‌ی کشور می‌داند و فکر آقای علی لاریجانی را گره‌گشا معرفی می‌کند. بگذرم. فقط روشن کنم خدمات این دولت را نفی نمی‌کنم و بارها شماره هم کرده‌ام. | ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ | ابراهیم طالبی دارابی

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۲ دی ۱۴۰۱ ، ۱۵:۲۹

متنی از مصطفی بابویه دارابی

متنی از مصطفی بابویه دارابی
توضیح دامنه: جناب حجت الاسلام شیخ‌ مالک رجبی دارابی متنی در صحن هیئت رزمندگان اسلام داراب کلا ارسال کرد که جناب آقای مصطفی بابویه دارابی برای پرداختن بیشتر به مسئله، پاسخی نوشت که به علت اهمیت مفاد و پیشنهادات مندرج در آن، در وبلاگم دامنه انتشار داده می‌شود. نظر کوتاه بنده هم در آخر این پست برای توضیحات بند ۱۲ متن، خواهد آمد:
 
 
        

شیخ مالک. مصطفی. دامنه

 
متن حجت الاسلام شیخ‌ مالک رجبی دارابی: هشدار. روزی مردی به دربار کریم‌خان زند میرود و ناله و فریاد سر می‌دهد. کریم‌خان علت را جویا می‌شود، مرد با درشتی می‌گوید: دزد همه اموال‌م را برده است! کریم خان می‌پرسد: وقتی اموالت به سرقت رفت کجا بودی؟! مرد می‌گوید: خواب بودم! کریم‌خان می‌گوید: خب چرا خوابیدی که اموالت را ببرند؟ مرد می‌گوید: من خواب بودم، چون فکر می‌کردم تو بیداری! کریم‌خان سکوت می‌کند و سپس دستور می‌دهد خسارت‌ش را از خزانه جبران کنند و در پایان می‌گوید: این مرد راست گفت! ما باید بیدار باشیم... آهای مسئولین محترم فضای مجازی کشور! آیا بیدار هستید؟ حیا و عفت و پاکدامنی جوانان این مرز و بوم را دزدیدند. این اغتشاشات به خاطر خواب عمیق شماست. این اغتشاشات همان لگد دشمن است بیدار شوید. سه روز قبل سردار نقدی جهت ایراد سخن در جمع روحانیت مجاهد و مبارز در جهت جهاد تبین در ایام فاطمی آمد قم صحبتش تمام شد خودش گفت اگر کسی سوال دارد ما در خدمتیم ..یکی از مبلغین بلند شد گفت جناب سردار سخنانی که گفتید ما همه بلدیم شما بفرمائید چگونه ما بی حجابی ها را کنترل کنیم نتوانست جواب قانع کننده بدهد و دها نفر سوالات دیگر داشتند نتوانست جواب بدهد.
 
 
 
متن آقای مصطفی بابویه دارابی: با سلام خدمت شما جناب حاج آقا رجبی گرامی و سایر اعضای گروه. مبحث خوبی مطرح فرمودید. مبحث حجاب و عفاف. که این روزها بسیار مطرح میباشد. اما بعد: هشدار بسیار جدی: دشمن در صدد آن است که اسلام شیعی. با نگاه آخرالزمانی را از جامعه اسلامی حذف و یا کمرنگ کند و سنگر اول حذف دین اسلام. حذف و کمرنگ کردن حجاب و عفاف در جامعه هست. اما شاید بپرسید حذف اسلام و یا کمرنگ شدن دین اسلام چه عواقبی دارد؟؟ بنده کاملا بصورت پراگماتیستم (عمل گرایانه)و دنیایی به شما جواب میدهم و جواب بسیار خلاصه عرض میشود.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۵ آذر ۱۴۰۱ ، ۱۲:۰۴

ایمانِ بدون نان

به قلم دامنه. مسائل روز. سه خبر ؛ سه نظر. به نام خدا. سلام.

 

خبر یکم: آیت الله سید محمدمهدی میرباقری گفته: مردم، نه ولنگاری می‌خواهند و نه ایمانِ بدون نان. منبع

 

نظر: حالیا، درود برین فکر شما و حقا که سخن حقی گفتید. آری؛ ایمانِ بدون نان! ممکن است حتی برای مؤمنان مخاطره‌آمیز باشد چه رسد بر کسانی که قدرتِ صبر بر مصائب ندارند. درست است که فقر الزاما" به بی‌ایمانی منجر نمی‌شود، ولی از عوامل دخیل و مؤثر و متغیّر مهمی است. از امام صادق -علیه السّلام- نقل است منبع که رسول خدا -صلّى الله علیه و آله- فرمودند: "چه بسیار نزدیک است که فقر، کفر باشد."

 


خبر دوم: درخواست ایالات متحده برای پایان‌دادن به عضویت ایران در کمیسیون مقام زن سازمان ملل با ۲۹ رأی موافق، ۸ رأی مخالف و ۱۶ رأی ممتنع به تصویب رسید. منبع.

 

نظر: این کمیته‌ی جانبی، کلا" ۴۸ عضو دارد و یک جایی برای سوسول‌بازی است. اما به این کشورها نیامده به ایران درس دین دهند که خودشان اساسا" و تاریخا" و بدوا" از زن به عنوان شیء و کالا برداشت دارند و سالیان سال، بر زن ظلم و ستم می‌کنند و در بمباران‌های بی‌شمارشان در کشورهای دیگر، بیش از هر کسی، زنان و دختران و کودکان را آماج کشتار و حتی اسائه‌ی ادب قرار داده‌اند. دولتی مثل دولت یاغی آمریکا، پرونده‌ی قطوری ازین دست جنایات نسبت به زنان دارد و حالا خنده‌دار است جلودار حفظ حرمت زن هم شده است! بروید گورستان‌های کشورهایی که به آنجاها تجاوز نظامی کرده‌اید بشمارید چقدر زنان و دختران و غیرنظامیان را با قساوت کشته‌اید و در گودال‌های دسته‌جمعی در گور کرده‌اید، بعد بیایید برای ایران کلاس اخلاق و حقوق بگذارید!

 

البته ما که می‌دانیم منظور آن چند کشور این است که زن در ایران به هرزگی برسد و آزاد باشد عریان و فاحشگی هر چه خواست بکند، ولی شما ای بالایی‌ها !! کمی هم به خود تکانه‌ی فکری دهید و بگذارید زنان شایسته‌ی مؤمن و عالم و دانشمند، آنچه را لایق آنند کسب کنند. چرا نباید در مجمع تشخیص مصلحت حتی یک زن عضو باشد؟! چرا در شورای سیاستگذاری ائمه‌ی جمعه هیچ زن عضو نیست؟! مگر می‌خواهد پیشنماز شود؟! مگر چه ایرادی دارد زن در شوراهای عالی کشور عضویت داشته باشد؟! در تعریف واژه‌ی رجال چنان دگمیت دارید که حاضر نمی‌شوید زنِ دارای لیاقت و صلاحیت، حتی کاندیدا شود و آرای عمومی خود را بکاود. در مجلس خبرگان رهبری نیز، حتی یک عضو زن، وجود ندارد؟! یعنی کل زنان ایران حتی یک خبره ندارد! مگر تشخیص شرائط رهبری را فقط مردان بلدند؟! دست بردارید ازین نوع رفتارهای کج‌دار، که نیمی از جمعیت را از دایره‌ی تصمیم بیرون می‌اندازید. جمهوری اسلامی حکومتی فراگیر است، نه جناحی و لجنه‌ای و جرگه‌ای. بگذارید مردم محافظ "شخصیت نظام" باشند، نه تابع "شخصیت‌های نظام". این تعبیر آخری را در جایی خوانده‌ام و به نظرم درست هم هست.


خبر سوم: روابط عمومی قوه قضاییه درباره‌ی شرایط "محاربه" بیانیه‌ای صادر کرد. بند ۵ و ۹ آن از همه مهمتر است: ۵. "احراز علم، قصد خاص یا قصد نتیجه یا علم مرتکب به حصول نتیجه امری قضائی است و قاضی از مجموعه اقدامات و رفتارهای مرتکب و اوضاع و احوال حاکم بر قضیه می‌تواند این امور را احراز کند. ۹. "شرط تحقق محاربه قتل یا جرح نمی‌باشد." منبع.

 

نظر: من این روزها می‌بینم بعضی‌ها خیلی راحت اصل محاربه و حکم محاربه را به سُخره گرفته‌اند و حتی کار تفقه و فهم دینی فقیهان مطرح و شاخص شیعه را زیر سؤال و استهزاء می‌برند. واقعا" بی قید و بند شدن هم، حدی دارد. دیروز دیدم آیت الله گرامی در بحث روز محاربه، خودِ "اخافه" (=یعنی ایجاد خوف و هراس و رعب در دل افراد و جامعه و مردم) را برجسته کردند و آب سردی ریختند بر سر کسانی که تفکر فقهی را به مسخره می‌گیرند. به نظرم این بیانیه‌ی مورد اشاره، خیلی مهم است و حق است هر شهروند آن را دو سه بار بخواند. واقعا" سطح آموزش حقوقی ملت نباید اُفت داشته باشد که آفت بزرگی‌ست و صدمات جبران‌ناپذیری وارد می‌سازد. ۲۵ آذر ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: نقدی بر ادعاهای نوین مصطفی ملکیان. به نام خدا. سلام. دیروز دوستم از همین صحن هیئت محترم رزمندگان، متنی فرستاد که نگاهِ نوِ آقای مصطفی ملکیان را در بر داشت. من این نقل را حمل بر صحت می‌کنم تا اگر کذب یا مخدوش بود به خودِ دوست مربوط باشد. خواستم این دواعی جناب ملکیان را به وُسع یک پست، نقد کنم. نیاز است اول روشن سازم کتمان ضعف نظام و جناحین نمی‌کنم. علم به این ضعف‌ها دارم و قصدم نقد بر وجود تناقض در یک رفتار و گفتمان است. ابتدا چکیده‌ی آنچه از بیان ایشان برداشت شد:

 

آقای مصطفی ملکیان

 

چکیده: آقای ملکیان گفت “بنده‌ی ملکیان اصلاح‌طلب نیستم، چون دیدم که راه‌ها بسته شد”. از نظر ملکیان اصلاح‌پذیری بر گفت‌وگو بنا شده است. نظامی که می‌خواهد نشان بدهد که اصلاح‌پذیر است، باید اثبات که گفت‌وگوپذیر است. امّا از آن‌جا که گفت‌وگو با حکومت، ناممکن شده است، پس اصلاح‌پذیری هم منتفی است. لازمه‌ی گفت‌وگو از نگاه وی، وجود "یک منطقه‌ی بی‌طرف" است که طرفین گفت‌وگو در آن شریک‌اند و برای آن، سه مبنایِ مشترک نیز وجود دارد: "عقل و عقلانیّت. اخلاق و اخلاقیّت. قانون و قانونیّت؛" که ملکیان به این سرانجام رسیده تمام این مبناها در گفت‌وگو با حکومت و دولت، از میان رفته است. چون او فکر می‌کند "سه انگاره در جمهوری اسلامی، گفت‌وگو را ممتنع کرده: "برتری ایدئولوژی بر عقلانیّت. تقدُّم حفظ نظام بر حفظ اخلاق. تفوُّق ولایت فقیه بر قانون." و این سه آموزه‌ی اساسی و اصلی جمهوری اسلامی، "هیچ مبنای مشترکی را میان مردم و دولت" برای گفت‌وگو باقی نگذاشته است؛ نه عقل، نه اخلاق، نه قانون. پس، با حکومت و قانونی که حامل این سه آموزه است، نمی‌توان گفت‌وگو کرد. آقای ملکیان که خود را خشونت‌پرهیز مطلق معرفی می‌کرد، گویا اینک (البته بر اساس نقل این متن مورد استناد دوست) طرفدار خشونت‌پرهیزی مشروط است، نه خشونت‌پرهیزی مطلق. یعنی ملکیان، رسما" خودش را: «خشونت‌پرهیزی می‌داند که اصلاح‌طلب نیست.»

 

من نقدم را به جای شرح مفصل، در شمارگان احصاء می‌کنم لااقل اگر خواننده‌ای پیدا شد، رغبت کند بخواند:

 

۱. بزرگترین ضعف علمی این دواعی آقای مصطفی ملکیان این است که در راهبرد، بر برافتادن نظام بنا دارد، اما در "روش" خواهان گفت‌وگو با همین نظام است. راهبرد و روش نباید نقیض هم باشند.

 

۲. اگر آنان که خود را جریان فکری اصلاح‌طلب می‌دانند، اصلاح‌طلبی را گفتمان بدانند -که می‌دانند- چطور ازین تناقض سر در نیاوردند که یک گفتمان مگر به علت ضعف یا فقد یا فقر در گفتمان رقیب، خود را پوچ می‌کند؟! هر گفتمانی بر پایه چندین سؤال محوری و پاسخ‌های بنیادی -که تئوری‌های آن گفمان حساب می‌آید- زنده است. آقای ملکیان با نقب (قنات کندن) -نه نقد- بر گفتمان مستقر و لَج‌افتادن با آموزه‌های آن، گفتمان خود را -که اصلاح‌طلبی بود- پوچ و باطل و به عبارت دیگر پایان‌یافته اعلان کرد. و این یعنی گفتمان اصلاح مثل یک موجود انگلی (=مثالم صرفا" تشبیه برای رساندن مطلب است) روزی‌خور یک موجود دیگر بود.

 

۳.آقای ملکیان لابد نمی‌داند آقای حسین بشیریه نیز پیشتر از او در دهه‌ی هفتاد -که نظریات لیبرالی دولت تعدیل مرحوم حجت الاسلام اکبر رفسنجانی بر نظام حکفرمایی داشت و همین جریان چپ، منتقد جدی آن دولت بود- بر امتناع توسعه در ایران کتاب نوشت. اما نتوانست جرئت پذیرش خطا در نظریه‌اش را کسب کند، زیرا جمهوری اسلامی روند رشد را ادامه داد و به رده‌ی برتر جهانی رسید و شاخص‌هایی که بشیریه مثال زده بود در پاره‌ای موارد، منتفی و حتی ابطال شد.

 

۴. گیریم که از نظر ملکیان اخلاق از سوی نظام لِه شد. اما آیا آقای ملکیان این را هم از اخلاق می‌داند که تعدادی خودمحور و دخالت‌جو در جناح چپ (که دست‌کم در سه فاز دین، سیاست خارجی و جامعه‌سازی دینی کاملا" ایده‌ها و عقاید خود را باطل کرده و هضم افکار پوچ و نهیلیستی غرب شدند) در خفا بر برافتادنِ حکومت اسلامی و برچیدن ولی‌فقیه از ساختار سیاسی اتفاق کنند و دستورالعمل (=مانیفست) بنویسند اما در علَن، دَم از گفت‌وگو برای اصلاح بزنند؟! پس اگر اخلاق، عقل، قانون به قول آقای ملکیان سه پایه‌ی مناظرات است، این هر سه شرط از سوی اینان نه فقط نادیده انگاشته شده که لِه گردیده است، نه حالا، از دیرزمان پیش.

 

۵. اگر کسی فیلسوف هست (که جناب مصطفی ملکیان هست و فیلسوفی نامدار هم نیز) روی مبنای فکری خود پایداری می‌کند، مثلا" نفی‌خشونت، اگر فلسفه‌ی بنیادی شماست، اخلاق و عقل و قانون حکم می‌کند اندیشه‌ی خود را به خاطر ضعف و فقد و فقر گفتمانی رقیب، کنار نگذارید. وقتی کنار گذاشته‌اید و خشونت‌پرهیزی مطلق را ترک و آن را مقیّد و مشروط کرده‌اید، یعنی حتی خودت هم از اندیشه‌ی خودت که آن را تبلیغ می‌کنی، تبعیت نمی‌کنی. این یعنی اوج تناقض و بن‌بست تفکر. چطور می‌شود خشونت‌پرهیز فلسفی بود اما جواز مشروط آن را به اغتشاش و برانداز داد؟! ۱۳ آذر ۱۴۰۱ ابراهیم طالبی دارابی دامنه.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱ آذر ۱۴۰۱ ، ۱۰:۴۸

شش خبر ، شش نظر

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام

مسائل روز: شش خبر ، شش نظر

 

خبر یکم: بورِل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: "ما به ۳۰۰ میلیارد دلار از پول‌های روسیه دسترسی داریم و این منابع باید برای بازسازی اوکراین استفاده شود."

 

نظر: شما همیشه سارق بودید و تمدن برهنه و لخت شما بر پایه‌ی سرقت بنا شده است و سرانجام هم در اثر آثار سوءِ سرقت، سُست و پژمرده خواهید شد. لابد میلیاردها دلار پول بلوکه‌ی ایران را هم صرفِ تروریست‌های وطن‌فروش ایران می‌کنید!

 


خبر دوم: یک تبعه‌ی انگلیس به نام «اندی تورلی» مدیر یک شرکت امنیتی، در نزدیکی فرودگاه اربیل کشته شد.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. مسائل روز: فوتبال جام جهانی فرصتی همانند گردهمایی حج. به نام خدا. سلام. پُر شدم از افسوس. وضعی که فقط برای کسی قابل درک است که شبیه حال من شده باشد. چیزی شبیه انباشت حسرت و فریاد آه. شاید هیچ رویداد بسیارعظیم صلح‌برانگیزی، در اندازه‌ی جام جهانی فوتبال نداشته باشیم که این گونه شوق‌انگیز بیش از نیمی از جمعیت جهان را حدود یک ماه و اندی، در خود جلب و جذب کند. یک فرصت شگفت‌انگیزی همانند گردهمایی معنوی و عبادی حج عزیز، که نه فقط دل‌ها را به هم گره می‌زند که مغزها را هم با هم به مصاف دوستانه و روشنگرانه و متبادلانه سوق می‌دهد. کاش می‌شد تیم ایران ازین سد عبور می‌کرد و مردم دلشاد برای نخستین‌بار خود را در مرحله‌ی بالاتر بازی -که هیجانات ایده‌ئال و شعَف وصف‌ناپذیری دارد- می‌دیدند. نشد. نشد. نشد. من حقیقتا" از فنون فوتبال تهی‌ام اما با این همه برداشتم این بود تیم اساسا" بدِ بد بازی کرد گویی هر بازیکن از داشتن توپ وحشت داشت و شتاب‌آلود به سوی دیگر یارش پرت می‌کرد و اغلب و با اسَف نصیب حریف هم می‌شد؛ خصوصا" نیم‌ساعت نخستش. تیم حریف اما فکر کنم به لحاظ فنی و انگیزه‌ای، شگفت‌انگیز بازی کرد. بهتر است از ادامه‌ی نظراتم صرف نظر کنم زیرا اصلا" ازین حرفه سر در نمی‌آورم. من شورانگیز با نوه‌ام علی (پرچم در دست) مصاف تیم ایران را پیش پیش با تیم ولز و آنگاه با تیم آمریکا دنبال می‌کردم. خصوصا" شب مصاف با تیم آمریکا که انگیزه‌ای صدچندان داشتم؛ زیرا پسرم عاصم از درون ورزشگاه الثومامه در جنوب دوحه‌ی قطر، بازی ایران و آمریکا را مستقیم می‌دید و بر ما حس و حال می‌آفرید. عکس‌هایی که ازداخل ورزشگاه و هواپیما که انداخت و زنده برای‌مان می‌فرستاد و شدت احساسات ما را برمی‌انگیخت. حیف حیف حیف که تیم از ادامه بازماند. بگذرم. مهم اما این بود بیشی از مردم، اهمیت فوتبال در بُعد جام جهانی را در ایجاد شادی و همدلی و حتی تقویت امنیت ملی، آگاهی یافتند و حتی اثرات آن را حس کردند. امید است درس بیفزاید. خداقوت ایران.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸ آذر ۱۴۰۱ ، ۱۱:۱۸

چه حرکتی نهضت است؟

به قلم دامنه. مسائل اندیشه: به نام خدا. سلام. نهضت‌ها بر مبنای ارزش‌ها، خلق می‌شود و اصلی‌ترین عزیمتش ایجاد تغییر بنیادی در اذهان است. عموما" اشتباه وجود دارد؛ وقتی از نهضت سخن به میان می‌آید، فورا" دادخواست‌ها و تظاهرات و مطالبات و یا حتی تغییر قوانین، در ذهن مجسّم می‌شود. گرچه این موارد در احیای نهضت‌ها نقش ایفا می‌کند، اما به لحاظ اندیشه (البته بر اساس صفحه‌ی ۲۵۸ کتابی که از "بیل مویر" آموختم) رهگشایی برای نهضت‌های گسترده‌ی اجتماعی، شرائط خاص خودش را دارد. برای پرهیز از اطاله‌ی کلام به یک تعریف از آن بسنده می‌کنم.
 
در آکادمی (=باغی بود برای افلاطون در آتن که کم‌کم در قرن مدرن معنی انجمن و آموزشگاه گرفت) یاد می‌دهند، چنانچه در رشته‌ی علوم سیاسی هم می‌آموزانند، هر حرکتی دسته‌جمعی، که در آن، افراد _گاهی طی سال‌ها و دهه‌ها- هوشیار می‌شوند، می‌آموزند، نظریه می‌سازند و به حرکت درمی‌آیند، تا در مقابل نظم و نظام موجود (=معمولا" قدرتمندان) بایستند، و مسائل و "دردهای جامعه را التیام بخشند" و ارزش‌های بااهمیت را از نو احیاء کنند، نهضت نام دارد. مثلا" به جنبش‌های فکری در جهان اسلام و یا حرکت‌های الهیات رهای‌بخش در آمریکای لاتین، نهضت‌های آزادی‌بخش اطلاق می‌شد.
 
تبیین و نتیجه: هر گاه حرکتی فاقد این مفاهیم و ارزش‌ها بود و به‌آسانی تفکری در آن نتوان سراغ گرفت، آن حرکت، نهضت نیست، آشوب است و یک تحریک کور. مثال می‌زنم:
 
 
اگر فکری وجود داشته باشد که نارسایی نظام ایران را قطعی بداند و خود را هم مُجاب و مُلزم برای تغییر (=یا دگرگونی) آن بداند، لزوما" باید خودشان شایسته‌تر از عوامل وضع موجود باشند و به عبارتی «صالح و سالم» حساب آیند؛ و الّا نظم و نظام موجود، به علت حضور ناشایستگان در حرکت کور، برقرارتر و موجّه‌تر می‌شود. ساده‌ترین مثال به گویش زبان مادری این است: لَوِه به لاقالی می‌گوید تِه کینگ سِیوهه. یعنی کسانی لایق نهضت‌کردن هستند که خود صاحب فکر برتر و دارای تئوری آلترناتیو (=جایگزین) باشند و مجموعاً افرادی روسفید (=موّجهین) را در خود جمع کرده باشند. امام خمینی ره بیش از ۱۵ سال برای یک نهضت شایسته، تفکر کرد، نظریه تبیین نمود، مبارزه کرد و رهبری جامعه‌ی معترض نسبت به رژیم پهلوی را بر عهده گرفت و ملت هم در مقابل، شایستگی بارز و بی‌مانندش را می‌دید و با اعتماد به کاریزمای حقیقی ایشان، پشت سرش راه افتاد و نهضت را به پیروزی رساند، بی آن‌که امام حتی اجازه‌ی یک روز و یا یک لحظه قیام مسلحانه بدهند.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۵ آذر ۱۴۰۱ ، ۱۶:۲۵

مغز و مرز

به قلم دامنه. مسائل روز: مغز و مرز. به نام خدا. سلام. نکته‌هایی در سخنان امروز ( ۵ آذر ۱۴۰۱ ) رهبری  با بسیجیان محترم هست که به دیدِ بنده باید ملت روی آن چاره کند. من دست‌کم سه محور را برجسته‌تر دیدم یکی مغز و مرز است. دیگری صدای ملت. و سومی فشار مذاکراه. تصاحب مغز ملت و تغییردادن آن به سود فرهنگ و ظاهر خود؛ به قول مرحوم دکتر علی شریعتی الیناسیون فرهنگی. رهبری گفت: "اگر مغز یک ملت تصرف شود آن ملت سرزمین خود را دو دستی به دشمن تحویل می‌دهد".

من نمی‌دانستم حتی رئیس فیفا هم، آدم روشن و بیداری‌ست و وقتی دیدم آن جمله‌ی شاهکارش را بیان داشته به جریان بیداری جهانی بیشتر یقین نمودم.  این جمله‌ی آقای "جیانی اینفانتینو" رئیس فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) که در نشست خبری ( ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ) آغاز مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ قطر مطرح کرده بود:

 

«من اروپایی هستم. من فکر می‌کنم به خاطر کاری که ما اروپایی‌ها در ۳ هزار سال گذشته در سراسر جهان انجام داده‌ایم، باید برای ۳ هزار سال آینده عذرخواهی کنیم.»

 

اما صدای ملت؛ واقعا" باید توسط حکومت شنیده شود. دیری‌ست، دیری، که صدای ملت صدها بار در فضای گسترده طنین انداخت. مردم مفهوم مغز و مرز را می‌فهمند و می‌دانند اگر مغز را به دشمن بدهند، مرز هم ندارند و کشور را به فنا داده‌اند. ازین‌روست، ملت روی مرز ایران و تمامیت خاک میهن حساس است و مغز خود را با خرَد و شریعت، رشید نگه داشته است.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
به قلم دامنه. مسائل روز: آمریکا برای دوشیدن شیوخ عرب به‌عمد از ایران به عنوان یک دشمن هولناک ترسیم می‌کند که بتواند در تمام منطقه‌ی زرخیز غرب آسیا دستِ برتر داشته باشد و کالا و سلاح ساخت زرّادخانه‌های بی‌شمار آمریکا را به دولت‌های عصر حجری! منطقه بفروشد. زیرا اساسا" نظامی تجارت‌پیشه است و پول زیربنای آن. اما چرا شورای همآهنگی را هم از مقصران می‌دانم؟ هنوز وقتِ این انتقاد و بررسی‌ام درین موقعیت حساس زمانی نرسیده است و فعلا" هنوز هم باید به تبیین ماجراجویی‌های اخیر پرداخت، اما این "شورای همآهنگی تبلیغات" که گویا از دل سازمان تبلیغات درآمده و بعضاً افرادی فرسوده را در خود جای داده، خیلی هم پرطمطراق کار می‌کند و هیجانات را محور خود ساخته است و اصلا" هم به اساس کار و نیازهای واقعی مردم وقعی نمی‌نهد، و در تمام این چند دهه، فقط آمد با یک بیانیه‌ی خشک و خالی و اغلب با ادبیات غلط، تظاهرات رسمی و بعضا"صوری راه انداخت. البته این شورا (بخوانید چندنفر چینش‌شده ارنجرها) این را هم نمی‌داند اکثریت جامعه وقتی وارد تظاهرات می‌شود، نه برای اجابت به دعوت این جمع اندک، که به تشخیص فهم و علایق و باور خود، خود را به تظاهرات ملی و دینی روز قدس و ۲۲ بهمن و ۱۳ آبان می‌رسانَد. حالا که دیر شد و افسوس برای‌شان ماند (شایدم هنوزم خود را غالب و حق‌به‌جانب بپندارند) ولی چه می‌شد این "شورای همآهنگی" در طول این سال‌ها گه‌گاه تظاهراتی از جنس دیگر را هم با مسؤولیت خود راه می‌انداخت که در آن منتقدین و معترضین و کسانی که مطالباتی دارند، ندای خود را آرام و با زبان و گفتمان، به فریاد و شعار درمی‌آوردند؟! آیا این شورای همآهنگی راست باشد که طی این چهل و اندی سال، فساد و کژی و اختلاس و رانت و حراج بیت‌المال و حذف و اضافه‌های سیاسیِ خارج از انصاف، و هزار زهرمار دیگر ندید که برای آن، همه‌ی مردم را به تظاهرات فراخوان زنَد تا مردم، بُغض فروخفته‌ی خود را فریاد کنند و از طریق همین تظاهرات‌های اعتراض‌آمیزِ آرام مدنی، به دست‌اندرکاران نظام اخطار مدنی صادر کنند و آنان را هشدار داده باشند. شما آقای "شورا"ی مثلاً همآهنگی که فکر کنم حتی یک عضو زن هم در ساختارتان نداشته باشید، از مقصرانید. دلم برای این انقلابی می‌سوزد که ساقه‌های پربارش از ریشه‌ی ژرفش که با خون شهیدان آبرسانی شد و می‌شود، ثمره می‌دهد. این ثمرات را با صدمات، نپژمُرید.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. مسائل دین و جامعه: اعلَم و اقدَم حُکما. به نام خدا. سلام. چندی پیش در کتاب "دین‌ها و کیش‌های ایرانی در دوران باستان" که چکیده‌ای است از کتاب "ملَل و نحَل" ابوالفتح شهرستانی (متولد ۴۷۹ در نساء نیشابور و درگذشته‌ی ۵۴۸ در همان جا) مطلب مهمی خوانده‌ام که حیفم آمد چیزی ننویسم. از جمله در صفحه‌ی بیستم آن. پادشاهان عجم (فارس و غیر عرب) همه بر ملت ابراهیم (ع) بودند و همه‌ی مردمی که در زمان هر یک از آن پادشاهان در شهرها زندگی می‌کردند بر دین پادشاها‌شان بودند و پادشاهان‌شان را نیز مرجعی بود، یعنی موبذ که اعلَم و اقدَم حُکما بود. به دستور او کار می‌کردند، با او مخالفت نمی‌کردند، جز به رأی او عمل نمی‌نمودند، و او را بزرگ می‌دانستند.

 

 

نکته‌ی روز هم بگویم: با تلخی بسیار باید گفت در جوامع جدید با القائات دنیای بی در و پیکرِ انفجار اطلاعات، چیزهایی را روی مغز افراد به چرخش درمی‌آورند که کمترین زیان آن حالت انکاری همه‌چیز حتی باورهای قطعی و یقینی است. دنیای نو، زیر انبوه پیام‌رسان‌ها در حال لِه شدن است. کافی‌ست کسی پایه‌ی فکری قوی و عقبه‌ی مطالعاتی نداشته باشد، هم صددرصد درین فضا خواهد پژمُرد، هم روح و معنا در او میرانده می‌شود، و توان تفکر و عقلانیتش تکیده و خشکیده و پوکیده می‌شود. اگر فرد به پیام دین نپیوسته باشد، راحت از راه به در خواهد رفت و یک وقت سر راست می‌کند که می‌بیند به پوچی کشانده شده است. مطالعه و تفکر دوای مورد وثوق این دنیای وارونه است.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: مسائل روز: وقتی با زیدآبادی چنین می‌کنند!! ؛ زیدآبادی مشت نمونه‌ی خروار. به نام خدا. سلام. آقای احمد زیدآبادی مگر چه نوشته بود که این گونه سیاست را ترک کرد و آرزو نمود کاش می‌توانست درین وضع و حالی که اغتشاشگران پدید آوردند، به سمرقند یا بخارا می‌رفت و یا به تصریح خودش: "راهی عراق می‌شدم و به یادِ لحظه‌های غربت و مظلومیت علی در جوار مسجد کوفه ساکن می‌شدم." قضیه چه بود؟ البته اهل فن واردند و اخبار را از بَرند. او که خود را "به عنوان یک فعالِ سپهر عمومی" معرفی و نقشی هم به عنوان «خط چهارم» برای خود تعریف کرده بود -و به تصریح خودش: "از جنس بلاغ" هم بود- گفت: "در مقامِ اصرار و تحکم و تعیینِ تکلیف برای کسی" نیست. و روی همین بنا، در خطاب به یک هدایت‌کننده‌ی آشوبگری مستقر در کانادا (= ح . ا) ازو خواست این رفتار تشویق اغشتاشگری را ترک کند زیرا با این شیوه، دیری نخواهد پایید از کشور "ویرانه‌ای تمام‌عیار" باقی می‌گذارید. اما در یادداشت بعدی که خداحافظی زیدآبادی از دنیای سیاست بود همه‌چیز را عیان کرد با این متن عبارات:

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱ آذر ۱۴۰۱ ، ۱۴:۱۲

خاطرات جبهه و جنگ و مسائل روز

خاطرات جبهه و جنگ و مسائل روز

به قلم دامنه. به چه تکیه کنیم؟! ( ۱۱۴ ) به نام خدا. سلام. یکی از دلخراش‌ترین صحنه‌ی جبهه‌رفتن‌هایم این بوده که سال ۱۳۶۲ وقتی از جوفیر خوزستان پس از نزدیک پنج ماه داغ بهار و تابستان، برگشتیم برای آمدن به تسویه و خانه، باید یک راه طولانی را طی می‌کردیم تا وارد پایگاه شهید بهشتی مستقر در غرب شهر اهواز می‌شدیم که کیسه‌ی انفرادی لوازم شخصی خود را از انبار (=کانتینر) برداریم. این پایگاه، پیش از هفت‌تپه مقر اصلی لشگر ۲۵ کربلا مازندران بود و همه به گونه‌ای از آن خاطره داریم. وقتی داشتم کیسه‌ی انفرادی‌ام را می‌رفتم بگیرم مواجه شدم با کیسه انفرادی‌ کسانی که کنار ما بودند و اما پیش چشمان ما بدن‌شان تکه‌پاره شد و دلیرانه دفاع کردند و شَهد شهادت نوشیدند و حالا کسی نیست آن کیسه‌ها را کول کشد. دلم در آن روز داغ، با همین مشاهده‌ی کیسه انفرادی‌ آن شهیدها، داغی دردناکی خورده بود. عین انبُری داغ که بر پست گوسفند می‌گذارند تا نشانه گذارند. آیا کسی را دیده‌اید که عصر عاشورا در روستای داراب‌کلا پس از خاتمه‌ی مراسم عزا و آتش‌زدن خیمه‌ها و نوحه‌ها و زنجیزها، چه حال غمباری دارد؟ انگار همه‌ی کسان خود را از دسد داده است. حالِ منِ بسیجی در آن روز، بدتر ازین وضع بغرنچ بود. آن هم کیسه انفرادی‌ شهید نعمت مقصودلو که بخشی از قلب و جگر و گوشت تنِ پاره‌پاره شده‌اش به پشت اورکتم در کمین شب ریخته بود و وقتی داخل سنگر آویزان کردم فهمیدم.

 

 

تابستان ۱۳۶۲

جبهه‌ی جنوب قرارگاه مرکزی سپاه

 

 

تابستان ۱۳۶۲ جبهه

بنده پیراهن دو جیب در چپ

حسن‌آقا آهنگر کبل مرتضی

سمت راست. روی پل اهواز

 

 

تابستان ۱۳۶۲ جبهه‌ی جوفیر. ایستاده راست:

بنده لباس پلنگی. منصوری پاسدار گرگانی

آق سید عسکری شفیعی نشسته: از راست:

آقای شعبان معافی آقای زین‌العابدین زلیکانی

از تلاوک دودانگه‌ی ساری، محمد بازاری جامخانه

 

از همین جا گریزی زنم به مظلومیت بسیج مستضعفین که هنوز هم برای قربت به سوی الله و فنای در خدای باری تعالی، با آخرین اخلاص‌ها طالب شهادت و شرافت و رشادت هستند؛ همین روزها، چه خوبانی از بسیج و انتظامی و گمنامان امام زمان (عج) نه توسط صدام، که خون پاکشان به قمه و دشنه‌ی عده‌ای رذل و نانجیب که از سر غفلت یا ارادت سرباز سازمان سیا شدند و گوش‌به‌دستور چند زن فاحشه و هرزه و دریده، بر کف خیابان ایران ریخته شده است.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۹ آبان ۱۴۰۱ ، ۰۸:۵۱

مریوان نصب آنتن پشت بام

مریوان نصب آنتن پشت بام

به قلم دامنه. ۲۹ آبان ۱۴۰۱ : خاطرات جبهه و جنگ. به چه تکیه کنیم؟! ( ۱۱۳ ) به نام خدا. سلام. تا عکسی که در لای متن این قسمت خاطره‌ی جبهه گذاشتم دیده نشود، متن چندان فایده ندارد. حالا مدتی طولانی پس از قبول قطعنامه است جوّ جبهه هم آرام و آتش‌بس برقرار. ما (من و آقای صدیقی و آق سید اسماعیل بیکایی) توی قرارگاه‌مان در ساختمانی در شمال غربی شهر مریوان، فکری به سرمان زده؛ آنتن. آری آنتن. از بس تلویزیون ندیده بودیم دل‌مان برای آن پَر می‌کشید. لینگچی کردیم و رفتیم پشت‌بام. یک آنتن درب داغون نصب کردیم تا گیرنده‌ی ما بتواند کارتونی، مسابقه‌هفته‌ی منوچهر نوذری‌یی، سریال مخمصه‌یی را صاف بگیرد که کمی از عارضه‌ی تک بُعدیِ رزمندگی که اگر در یک اعزامی، طولانی‌مدت در جبهه می‌بودی بر تو غلبه می‌کرد، بکاهد. کاهید.

 

  

 

مریوان. ۱۳۶۷

پشت بام ساختمان عقیدتی سیاسی

سپاه مریوان از راست: آقای صدیقی و بنده

عکاس: سید اسماعیل بیکایی بابلی

 

آقا سید اسماعیل بیکایی گفتم و یاد او افتادم. بابلی بود، مذهبی، باسواد و اهل مطالعه و کتاب. مدتی که ساری بودم دیدم از آن سوی خیابان دولت نزدیکی میدان امام یکی با یک خروار کتاب به‌دست دارد به سمت من می‌آید. من هم داشتم می‌رفتم دورِ شرقی میدان امام از دکّه‌ی جراید، روزنامه‌ی اطلاعات بخرم. آن سال‌ها چند روزنامه‌ی مختلف‌الاضلاع را همه‌روزه می‌خریدم و یک واوش را سر نمی‌گذاشتم؛ اطلاعات، کیهان، رسالت، و سپس سلام که آمده بود. روزنامه‌ی جمهوری اسلامی که مفت به محل کارها می‌آمد و حرفه‌ای هم نبود ولی مدتی‌ست مسیر این روزنامه تغییر ناگهانی کرد تا حدی تغییر، که از صراط منحرف و منصرف شده است.بگذرم. داشتم می‌گفتم. آنقدر کتاب دستش بود که از سرش بالا زده بود و کجکی جلوِ پایش را می‌دید. مثل کسی که سی شانه تخم‌مرغ را یکجا از اول شکمش تا روی ابرویش حمل کند. راستی سی شانه تخم‌مرغ حالا پولش چند می‌شود؟! اندازه‌ی سه چهار و پنج پیکان و ژیان آن زمان. یعنی وسط‌های دهه‌ی شصت. ای بابا من چرا امروز در خاطره از مسیر، کج می‌شوم؟! رسید به من سلام کرد و خنده‌ی خاصش را هم نمود که وقتی هم می‌خندید تِک، میم می‌شد؛ شبیه اون قسمتِ مرغ‌های چاق. گفتم این‌همه کتاب؟ گفت برای تو آوردم. هدیه. آقا، بانو، من هم از خداخواسته، (چون عاشق کتابم و سپس اگر وقت کردم عاشق چیزهای دگر!!!) از ذوق دست و بالم را گم کردم. کتاب‌ها را با نخ نایلونی که کاهو و سبزی‌خوردن را با آن می‌بندند، بسته بود و لبه‌ی چند کتاب را خم ساخته بود. اولین کتاب که روی بسته بود و چشمم افتاد دیدم "نفت" است.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۸ آبان ۱۴۰۱ ، ۰۹:۴۹

اهمیت استراتژیک خلیج فارس

۲۸ ابان ۱۴۰۱

 

 

عکس دامنه از صفحه‌ی  ۴۱ کتابِ

"چغرافیای عملیات ماندگار دفاع مقدس"

نوشته‌ی: آقای احمد پوراحمد

پژوهشکده علوم دفاع مقدس

به این نوشته‌ی بنده هم به آدرس زیر رجوع شود:

چرا مهار ایران ؟!!

که سه شنبه, ۵ مهر ۱۴۰۱،

در همین تارنمای دامنه منتشر شد

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۶ آبان ۱۴۰۱ ، ۱۲:۴۷

نظری بر "به سمت حکمرانی نو"

به قلم دامنه: مسائل روز : "به سمت حکمرانی نو" و "اینا کی‌اند" ؟!!! به نام خدا. سلام. آقای محمدباقر قالیباف رئیس قوه‌ی مقننه حرف تازه‌ای زد که خواستم گفته باشم روی این گفته‌ی وی چه برداشتی دارم. اول اصل حرف آقای قالیباف به نقل از منابعی که خواندم:

 

«امیدوارم هرچه زودتر امنیت در کشور بصورت کامل تثبیت شود تا تغییرات مشروع و لازم به سمت حکمرانی نو در عرصه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی آغاز شود.» منبع

 

سه پیام مهم درین گفته آشکار است یکی "تغییرات مشروع و لازم"، دومی رفتن "به سمت حکمرانی نو" و مهمتر از همه قید "چارچوب نظام" است. من اطلاعات دقیق ندارم قالیباف این سخن را از ناحیه‌ای گفته و یا از اراده‌ی خود. اما برداشت و تحلیلم این است این حرف جدید شاید نتیجه‌ی نشست دیروز سران سه قوه باشد که بنا را برین گذاشتند که از زبان ایشان به مردم رسانده شود و بی‌تردید این پیام از صلاحدید مدار و بالای نظام عبور کرده و به میان مردم آورده شده است. این قصد هم، قصد منحط، منحرف و بدعت نیست. یعنی در خودِ شاکله‌ی انقلاب اسلامی چنین بازسازی‌یی وجود دارد و نشان عقب‌نشینی و دست‌برداری از آرمان انقلاب نیست؛ کما اینکه تئوریسین انقلاب شهید استاد مطهری اساس تفکر دینی شیعه را منطبق‌بودن بر مقتضیات زمان معرفی کرده است. و همین، علامت بالندگی مکتب اهل بیت ع است. از نظر بنده این ندای نو، اراده‌ی مدرن و مکتبی‌یی هست و باید روی آن تفکر و اندیشه و البته احتیاط و خردورزی کرد.

 

اما همه‌ی این تصمیم تازه از نگاه بنده به عنوان یک شهروند که معیار انقلابی‌ام ماندن در ظل رهبری معظم (به عنوان ولی فقیه این محصول، عصاره، نماد، نماینده، هدایتگر، قدرت مشروع دینی و نافذ مردمی در مکتب امامت) باید زمانی وارد عمل جدی و مردم‌گرایانه شود که آن حرف مهم رهبری معظم (منبع) در سخنرانی اخیرشان دقیقا" پیاده و عملیاتی شود؛ آنجا که از روی درد و شناخت و اشراف بر اوضاع فرمودند:

 

"اینها چه کسانی‌اند؟ باید فکر کرد... از کجا دستور می‌گیرند؟... اینها را بشناسیم؛ اینها را بشناسید. البتّه ما یقه‌ی اینها را رها نخواهیم کرد."

 

این را بدانیم رهبری معظم چرا مردم را به استفهام و پیش‌شناخت فرا خواندند. ایشان به نظرم دقیقا" و موبه‌مو می‌شناسد، اما با جملات پرسشی تعجبی فقط خواست مردم را دعوت به شناخت و مشاهیر و نخبه‌ها را تحریص به تبیین کنند. بنابرین تصمیم جدید نظام باید هر سه ضلع را به یک میزان پیش ببرَد: ضلع خدمت به مردم و بازسازی سیاسی. ضلع اقتدار قاطع که همان گرفتن "یقه‌ی" جنایتکاران و خیانت‌پیشگان است و ضلع سوم هم ایجاد امنیت بر پایه‌ی ورود همیشگی و قانونی و مشروع نهادهای امنیتی و انتظامی است که باید برای مردم به یک باور و هنجار تبدیل شود تا کسی خیال نکند  هر وقت و هر جا می‌تواند خدشه بر پلیس و بسیج این حافظان نوامیس و امنیت پایدار وارد کرد. این جُرم بزرگ باید نزد ملت به عنوان یک بزه قبیح و نابخشودنی و خیلی خطرناک تعریف شود.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۴ آبان ۱۴۰۱ ، ۱۰:۴۸

شرحی بر جنگ ترکیبی (=هیبریدی)

به قلم دامنه: مسائل سیاسی و جهانی: به نام خدا. سلام. اول جنگ ترکیبی (=هیبریدی) را باز کنم. فکر می‌کنم با تمثیلی از قدرت انتقال خودرو، ساده‌تر تبیین شود. لطفا" هر بار هنگام خواندن این متن به تصویر هیبریدی که گذاشتم نگاه بیندازید. خودِ هیبرید ( Hybrid ) یعنی ترکیب عنصرهای مختلف حتی متفاوت. مثلا" در ماشین‌های نوین و مدرنِ هیبریدی، به جای یک موتورِ پایه، از دو موتور مکمّل یکدیگر استفاده می‌شود: موتور بنزینی یا دیزل گازوئیلی و موتور الکتریکی برقی. ازین‌رو، خودروهای هیبریدی با وسیله‌ی موتور برقی، انرژی جنبشی هدررفته را به صورت الکتریسیته در باتری‌ها ذخیره می‌کند و آن را در سربالایی‌ها و جاهای مورد نیاز وارد مدار می‌سازد. به چنین پیشرانه‌ای هیبریدی می‌گویند. حالا به تصویر بنگرید: جلو یک موتور بنزینی، پشتش یک موتور الکتریکی، وسطش یک مدار الکتریکی، عقب ماشین هم یک باک بنزین و یک پکیج باتری تعبیه شده است که وقتی ترکیب می‌شوند قدرت در مدار بیشتر می‌شود و جنبش موتور شدیدتر.

 

 

اینک می‌توانم یک مثال دیگر هم بزنم تا طرح مسئله جا بیفتد. لابد با خودروهایی که توبوشارژ (=پُرخوران) دارند، آشنایید، مثلا" خودرویم توبوشارژ دارد که وقتی دورِ موتور را از دنده‌ی دو به سه به بالای ۳هزار دور ببرم، قدرت توربو از طریق سنسور (=حسگر) وارد مدار می‌شود و شتاب موتور را جهشی می‌کند؛ یعنی یک توربین حلزونی کنار موتور و نزدیک لوله‌ی اگزوز، گازهای خروجی را می‌مَکد و آن را به جای این‌که از اگزوز به بیرون هدر برود، جذب می‌کند و به صورت یک انژری جهشی و ترکیب هوای اضافی، وارد پیستون می‌کند و قدرت موتور را دوچندان.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۳ آبان ۱۴۰۱ ، ۱۴:۴۶

تظاهرات ضد آمریکایی قم

به قلم دامنه: مسائل روز: قیام ضدآمریکایی قم. به نام خدا. سلام. انگیزه‌ای برانگیزاننده‌تر مردم قم را در ۱۳ آبان ۱۴۰۱ امسال به حرم و خیابان کشانده؛ اول زیارت بارگاه معنوی حضرت معصومه (س) در آستانه‌ی شب وفات غمبارش و آنگاه شرکت از سرِ عقیده و انقلابی‌ماندن، برای فریاد علیه‌ی آمریکا آن بنیاد تباهی‌ها. شگفت‌زده شدم این‌همه مردم مؤمن در میدان دیدم که اول از روی ادب و تسلیت، محضر کریمه‌ی اهل بیت (س) حاضر و سپس راهی مسیر تظاهرات ضدامپریالیستی می‌شدند، از همان مبداء یعنی حرم و حتی کمی عقب‌تر سرِ چهارمردان، مردم پرشور و شعور (زن و مرد و نوجوان و نونهال) به صف شدند تا مقصد یعنی مصلّی و میدان جانبازان و حتی روی پل بلوار امین. من هم یکی ازین مردم ایمن. اول در سردرگاه قبر مرحوم آیت‌الله بروجردی عرض ادب کرده و از مسجد بالاسر رهسپار زیارت قبر منور حضرت بی‌بی فاطمه‌ی معصومه (س) شدم که از نوجوانی پابه‌پای مرحوم پدرم به این حرم قدم می‌گذاشتم و التیام را می‌دیدم.

 

 

صحن امام هادی (ع)

 

 

اجرای سرود زیبا

 

 

مقبره‌الشهداء حرم

شهدای محافظ شهید قاسم سلیمانی

 

 

انبوه مردم

 

 

مادران مؤمن با کودک خردسال‌شان

 

 

قم در ۱۳ آبان ۱۴۰۱

 

خالی نگذارم در صحن امام هادی (ع) هم در روضه شرکت کردم که بسیار سوزناک بود (عکس بالا) و بعد از آن به زیارت مقبره‌الشهداء حرم یعنی شهدای محافظ و همراه شهید حاج قاسم سلیمانی نائل آمدم (عکس بالا)  و از آنجا وارد آغاز راهپیمایی ضد آمریکایی قم شدم و از صحن امام رضا (ع) تا خود میدان جانبازان مصلّی، زیر پایم زمین خالی برای ایستادن ندیدم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. مسائل اجتماعی: قابل توجه‌ی شهرداری قم یا هر شهر و دِه دیگر. مدتی‌ست می‌بینیم -همه یا اغلب- که در هر خیابان و کوچه و بوستان، و در جوف پارک و پارکینگ، موش‌ها (به زبان محلی‌مان: "گَل") که جدیدا" چنان تناور شده که از جثّه‌ی گربه هم (به گویش محلی‌مان: "پیشی یا بامشی") پیشی و بیشی گرفته، جولان می‌دهند و راست راست راه می‌روند و هر چه خواستند می‌جَوند و هر وقت خواستند راحت می‌رَمند. بشر، گربه را به حیاط، حتی گاه به اتاق خود راه داده و به او خدمت عاطفی و غذایی روا داشته که به ازای آن، هر گاه موش و اَشنیک (= بزرگ‌جثّه‌تر از موش و دُم‌دراز تر از گَل) دست به جویدن و تاراج و دستبرد زدند، گربه‌ها امان‌شان ندهند و بر دهن گیرند و غذای صید و شکار خود کنند. اما گربه‌ها یا چنان تن‌پرور شدند و تنبل و خواب‌آلو که حال دنبال‌کردن موش و گرفتن آن ندارند. و یا چنان آت‌وآشغال و مونده‌غذا خور شدند که وقتی موش را می‌بینند از بس از استخوان! و لاشه و پی و غضروف خورده‌اند از موش متنفر و سیرند.

 

 

وقتی گربه فقط نظاره‌گر باشد و موش نگیرد، از وظیفه‌ی موش‌گیری‌اش شانه خالی کند، دیری نمی‌پاید که روزی فرا می‌رسد موش، گربه می‌گیرد! نه موش، گربه. حالا شهرداری قم یا هر شهر و دِه دیگر وقتی مشاهده می‌کنند سطح شهر و دِه و قصبه و قریه و روستا، این‌گونه جولانگاه موش شده، جَست‌وخیز ماهرانه کنند با سم دفع حشرات و حیوانات موذی، آز آمارشان بکاهند و تا اذیت این جوندگان در زندگی آدمی کاسته شود و با این اقدام چرخه و سیکل طبیعی حیات را میزان نگه دارند. سگ‌های ولگرد کم بود، موش و اشنیک اضافه شد. بگذرم که اگر ادامه دهم از رساله‌ی دلگشای عُبید زاکانی ایضا" از "موش و گربه‌ی" ایشان و هکذا از "ویس و رامین" فخرالدین اسعد گرگان، پیشی می‌گیرد!

 

راستی برای همه‌ی خدمات خوب و چشمگیر شهرداری قم یا هر شهر و دِه دیگر، از صمیم دل ممنونم و به دست‌اندرکاران کرام و به‌ویژه به پاکبان‌های خَدوم و محترم خداقوت می‌گویم. برای این نوشته‌ام استناد هم دارم؛ عکس. آن هم عکس تازه و به‌روز و بکر: یعنی موش، همان اَشنیک که به گربه پهلو می‌زند: ( ۹ آبان ۱۴۰۱ ) عکس را خودم انداختم که داشتم به جایی می‌رفتم و با همین سوژه به نوشتن فوری این پست شائق شدم. خلاصه این‌که گربه‌ها اگر گربگی خود را نکنند موش‌ها شهر و کشور را اشغال می‌کنند و آت و آشغال‌ها هم بوم‌زیست‌های آدمی را احاطه!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۵ آبان ۱۴۰۱ ، ۱۱:۵۰

تار امنیتی و تور امنیتی

به قلم دامنه: نام خدا. سلام. ترور در حرم حضرت شاهچراغ شیراز (احمدبن‌موسی برادر آقا امام رضا علیهماالسلام) یکی از شریف‌ترین مکان‌های مذهبی، در درجه‌ی نخست نشان زبون‌بودن مخالفین انقلاب اسلامی ایران است که چون از عجز خود در براندازی جمهوری اسلامی ایران مطمئن شدند، دست به رفتاری می‌زنند که بالاترین بازتاب در ایران و جهان بیافریند. چنین رفتاری آنچنان به‌دور از اخلاق و کردار انسانی‌ست که برای دلخوشی خود حاضرند زائر و نمازگزار را به تیر تفنگ ببندند.

 

عکس حرم شاهچراغ شیراز

 

لابد (البته شاید) منتقدان داخلی به سر عقل می‌آیند و ازین حرکت کور دشمنان به این نتیجه می‌رسند که هدف برهم‌زنندگان نظم و آسایش و امنیت ایران، نه رسیدن به مطلوب و مطالبات، که مانع‌تراشی برای پیشرفت ایران است که با رفتارهای جنون‌آمیز و دنائت بی‌حد، قصد متلاشی کردن انسجام اجتماعی و ایجاد رعب و هراس در دل ملت دارند. محکوم‌بودن این اقدام خونین، بر هر عقل سلیمی بدیهی و واضح است؛ مگر بر افرادی که کینه‌ای ازین نظام به دل دارند که ممکن است هر کار کثیفی علیه‌ی این مرزوبوم دل آنان را شاد و خنک کند تا اگر به دست ناپاک گروهک‌های مسلح باشد، که احتمال می‌دهم تعداد این افراد دارای حَقد نسبت به نظام، قلیلاً اندر قلیل باشد.

 

جدا ازین، صاحبان حریم امنیت کشور و مردم بدانند تار امنیتی آنان رسوخ‌پذیر شد و تورهای امنیتی‌شان نیز مشکل پیدا کرده است. تار امنیتی مفهومی عام است که تمام حریم کشور باید دارای این تار باشد تا کسی نتواند از این تار عبور کند. شبیه تار چسبناک عنکبوت که به وسعت بزرگ از دهن خود بر گذرگاه می‌تنَد تا بتواند بر روی این تار دایره‌ای، هم شکار کند و تور بیندازد، و هم از نفوذ و رسوخ دشمنش جلوگیری کند. بنده معتقدم تار امنیتی ایران می‌بایست محکم‌تر از پیش شود تا چنین زبون‌های خائفی، جرئت نورزند در حرمی مقدس بر روی زائر و نمازگزار تیر بیفکنند و خون بی‌گناهانی را بی‌رحمانه زمین ریزند.

 

توضیحاً عرض کنم تور امنیتی، موردی است و خاص، که فرد یا سوژه‌ی مورد نظر، تحت تعقیب و اِشراف اطلاعاتی قرار می‌گیرد و تمام حرکات و سکناتش تا رسیدن به سرنخ زیر نظر گمنامان امام زمان -عج- قرار دارد. اما تار امنیتی، عام است و شامل تمام تاروپود کشور می‌شود. تا تار امنیتی محکم و گسترده و پهن‌شده نباشد، تور امنیتی هم صدمه می‌بیند.

 

امید است گمنامان امام زمان -عج- تار و تور را بیش از پیش مواظبت کنند تا پاره نشود و رسوخ شکل نگیرد و یا دست‌کم کمتر شکل گیرد. مردم هنوز سلّاخی سه روحانی خدوم در حرم رضوی ع توسط یک نفوذی خارجی با ضربات چاقو را از یاد نبردند، که باز، یک درد تازه رخ داد. این رویداد نیازمند بازنگری فوری در ساختارهای امنیتی است.

 

این رویداد غمبار را به ایرانیان عزادار تسلیت عرض می‌کنم. امید است انقلاب اسلامی مثل تمام این سالیان، بر خائنین غالب آید و ملت دغدغه‌ی آسایش نداشته باشد و نظام در خدمت و اقتدار توأمان و بازسازی خود کوتاهی نکند. همه باید ازین  پیچیدگی‌های ضدامنینی درس بگیریم و قدر نعمتِ عظیم «امنیت» را بدانیم که تمام تلاش دشمنِ عنود این است این فضای امنیت پایدار ایران را -که پیش‌زمینه‌ی اصلی و حتمی پیشرفت‌ها و تمدن‌سازی‌هاست- زائل کند.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. چند نکته‌ی مهم در بیان رهبری معظم در دیدار اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدم که از نظرم مرور سه تای آن، شاید برای خوانندگان شریف مفید افتد.

 

نکته‌ی نخست این بود که «مصلحت» در برابر «حقیقت و حکم شریعت» نیست و این طرز تلقی را "غلط دانستند." به نظرم دو دسته از همان دوره‌ی امام خمینی ره دچار این برداشت نادرست بوده و کم و بیش هنوز هم هستند: یکی قائلین به جدایی دین از سیاست در حوزه‌های علمیه، که طرح تفکر بن‌بست زدایی "مصلحت" از سوی امام ره را مخالف شریعت می‌دانستند که فکر می‌کردند کم‌کم مصلحت جای شریعت را می‌گیرد و احکام خدا را تعطیل می‌کند و یا کنار می‌زند. دومی قائلین به جدایی دین از سیاست در عرصه‌ی جامعه که از سر ذوق‌زدگی و گرایش به غرب، این راهکار مدرن امام را نه میانبُر که از میان‌بَرنده‌ی شریعت! تعبیر می‌کردند و ازین‌رو امام را فقیه دوره‌ی گذار از فقه به عصر مدرن معرفی می‌نمودند. این دو دسته، هر دو، به یک میزان فهم درستی در اندیشه‌ی سیاسی اسلام نداشتند. اینک رهبری معظم باز هم چنین برداشتی از مصلحت را غلط اعلان کردند که از نظرم مهم بود. هرچند بنده بر ترکیب اعضای انحصاری مجمع و کارکرد آنان همواره انتقاد داشته و دارم و به مجمعی فراگیر و دارای اعضایی پویا و عالم از بطن همه‌ی جامعه معتقدم نه صرفا" تعدادی ثابت که هنوز هم در آنجا بیتوته! دارند. بگذرم.

 

نکته‌ی دوم این بود که رهبری معظم "بعضی از سیاست‌ها" را "ماندگار" معنی کردند اما برخی دیگر را "مختص یک دوره خاص"، بنابرین چنین مواردی را "نیازمند به‌روزرسانی" معرفی فرمودند. این بیان، راز مصلحت را برملا می‌کند. به نظرم سیاست‌های نادرستی در طول این چهار دهه و اندی انقلاب اسلامی، مشمول این وضعیت شدند که برای رهایی از مخمصه، مجبور به "به‌روزرسانی" آن هستیم وگرنه آن حکمت و شؤونی که حضرت امام برای مجمع مصلحت در نظر داشتند، اندک اندک، محو می‌شود و خودِ این مجمع به جای راهگشابودن، به معضل بزرگ و سدّ راه کشور بدل می‌شود و مانع اصلی تحول و دگرگونی و به تعبیر زیبای رهبری: "به‌روزرسانی".

 

نکته‌ی سوم این بود که مسؤولان کشور را به اصل مهم فراخواندند که به تعبیر بنده همان خدمت به مردم است. این‌که اغتشاشات پراکنده نباید "حواس سران و مسؤولان کشور را "پرت" کند که "از کارهای اصلی و اساسی باز" بمانند. در همه‌ی کشورها این‌جور قضایا و حتی بدتر از آن رخ می‌دهد و پلیس آن سرزمین، با قدرت با آنان مواجه می‌شود و کسی هم به پلیس آنان خُرده نمی‌گیرد. بنابرین باکی نباید باشد که پلیس امنیت ایران در برابر اغتشاشات و در حقیقت دفاع از حریم امن مردم، ذرّه‌ای تردید به خود راه ندهد و اگر مقتدرانه ظاهر نشود در واقع رخنه و حفره‌ی بعدی را پدید آورده است.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۵ مهر ۱۴۰۱ ، ۱۱:۱۵

چرا مهار ایران ؟!!

چرا مهار ایران ؟!!

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. چرا مهار ایران ؟!! مسائل زیاد است پس فقط دو مسئله را مثال می‌زنم. انرژی داخلی و اتحاد خارجی.

 

یکم: انرژی داخلی و منطقه‌ای: کافی‌ست فقط بدانیم ذخیره‌ی انرژی نفتی خلیج فارس برای دهه‌های طولانی دوام دارد اما دیگر منابع نفتی در جهان دو تا سه دهه در آینده تمام می‌شود و تُهی. گاز هم جای خود دارد که ایران و روسیه و قطر بالاترین ذخایر گازی‌اند. ایران در خلیج فارس حداکثرِ ساحل را دارد؛ به طولی زیاد، آن هم در میان خلیج فارس از دهانه‌ی اروندرود تا دریای عمان در کرانه‌ی گواتر. و این یعنی "شاهین ترازو" شدنِ ایران درین جغرافیای سیاسی. برای همین موقعیت ممتاز است که ایران با فراستِ بی‌نظیر رهبری معظم از طریق اعزام جداگانه‌ی سپاه در خلیج فارس و اعزام ارتش در دریای عمان، امنیت و ثبات را برای پایداری و اِشراف ایجاد می‌کند. زیرا "بدون اغراق، خلیج فارس عامل حیات ایران است." (درین‌باره به کتاب جغرافیای عملیات ماندگار دفاع مقدس. نوشته‌ی: احمد پوراحمد رجوع شود.) بنابرین؛ آمریکا ازین مسئله باخبر است. برای آمریکا دست‌کم از سه جهت این منطقه دارای اهمیت راهبردی است:

 

از نظر اقتصادی، منبع عمده‌ی انرژی است و تسلط ایران بر آن برای آمریکا شکننده است.

از نظر خط دفاعی، لایه‌ی سوم دفاعی استراتژیک آمریکا (تئوری برژینسکی) محسوب می‌شود. خط دفاعی اول آمریکا، خودِ ایالات متحده‌ی آمریکا است. خط دفاعی دوم، اروپاست و خط دفاعی سوم هم، خلیج فارس است.

از نظر بازار فروش، عظمیم‌ترین منطقه‌ی دادوستد اسلحه است. درآمد آمریکا در درجه‌ی بالایی، به فروش اسلحه متکی است.

 

عکس از روی جلد کتاب: دامنه

کتاب جغرافیای عملیات ماندگار دفاع مقدس. نوشته‌ی: احمد پوراحمد


دوم: علاوه برین، اتحاد خارجی ایران هم، برای آمریکا دردسرساز تلقی می‌شود. بر اساس سیاست دائمی آن کشور "مشهور به سیاست سدّ نفوذ"، ایران در هیچ شرائطی نباید اهرم قدرت برای چین و روسیه گردد. اینک اتحاد ۲۵ساله‌ی منفک میان "ایران و چین" و "ایران و روسیه" که زمینه‌های آن هوشمندانه چیده شده است و نشان داده شد که جمهوری اسلامی ایران، مقتدر منطقه‌ی و یکی از چند قدرت برتر جهانی شده است، آمریکا را بیش از پیش به فکر چاره‌جویی انداخته است تا راهبرد "مهار ایران" را عمیق‌تر و مرموزانه‌تر به کار گیرد. از نظر بنده برنامه‌ی منحط و مُهلک با متن‌های چندپهلو و مشکل‌دارِ "برجام" دست‌پخت تلخ و شورِ دولت شیک‌پوش پیشین (=حجت الاسلام حسن روحانی و دکتر محمدجواد ظریف) نمونه‌ای از همین سیاست مهار بوده است.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۳ مهر ۱۴۰۱ ، ۱۳:۴۰

تظاهرات در قم علیه‌ی آشوب

 

عزاداری در صحن شرقی اتابکی حرم حضرت معصومه س

حضور همه‌ی صنوف و آحاد ملت متدین درین حرکت انقلابی

قم. خیابان شهدا. روبروی مدرسه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام

 

 

 

​​​​​​...

 

  

حضور انبوه زنان مؤمن و غیور در میدان شهدای قم

یک‌شنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ حرم حضرت معصومه س . عکاس: دامنه

 

 

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام  امروز یک‌شنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ در سالروز رحلت جانگداز حضرت پیامبر اکرم ص و شهادت حضرت امام حسن مجتبی ع ، به حرم حضرت معصومه س رفته، پس از زیارت حرم ملکوتی کریمه‌ی اهل بیت ع و درنگ در عزاداری این روز جانسوز در صحن شرقی اتابکی، راهی راهپیمایی انبوه مردم دردمند علیه‌ی آشوب و حامیان آشوب شدم که برایم در حکم اهمیت راهپیمایی‌های اوائل انقلاب را داشت که شرکت در آن هم تولّی بود و هم تبرّی. خداوند از کاری خشنود است که به گسترش عدالت و رعایت احکام شریعت و رضایت ملت بینجامد. هیچ چیز برای بنده دردناک‌تر از آن نبود که جلوِ چشم نظام و انقلاب، آشوبگران چادر از سرِ یک زن باحجاب برداشتند و به زور سر آن انسان شرافتمند را در انظار عمومی برهنه ساختند. حقیقتا" کاری کریه و رفتاری شنیع مرتکب شدند. مهربانی و خدمت انقلاب به مردم یک اصل بدیهی و دینی‌ست، اما اُبّهت و اقتدار و قاطعبت علیه‌ی شرارت‌افکنان هم، اصلی جدایی‌ناپذیر و منطقی و قطعی‌ست. این دو شیوه‌ی کشورداری اگر متوازن نباشد آشوبگران در هر فرصت دگری که بیابند، جری‌تر و جریحه‌دارتر خیابان‌ها و حریم عمومی ملت را اشغال می‌کنند و امنیت و آسایش را خدشه‌دار.

 

تلویزیون ایران عبرت بیاموزد و معذرت بخواهد و تنبیه شود که چرا این‌همه به هرزه‌ها (برخی از هنرپیشه‌نماهای پول‌پرست) در شبکه‌های خود میدان داده بود و میلیاردها پول در حلقوم‌شان ریخت که حالا دُم درآوردند و خیال می‌کنند پشیزی می‌ارزند که آشوب را دامن زدند و از کشور گریختند. ملت متدین و ریشه‌دار ازین‌دست کارهای سبُک و اَشرافی و خلاف آرمان انقلاب سازمان سیما حقیتا" ناراضی‌ست و آنجا را لانه‌ی این هرزه‌ها کرده بود. آیا سیما باز هم بدین خفّت و حراج بیت‌المال ادامه خواهد داد؟! خدا اعلم است. چند عکس هم ازین حرکت انقلابی امروز مردم در قم انداختم که در بالا گذاشته‌ام.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی