تازه ترین پست ها

پذیرفته ترین پست ها

پر بازدید ترین پست ها

پر بحث ترین پست ها

تازه ترین نظر ها

موضوع های کلی سایت دامنه

کلمه های کلیدی سایت دامنه

بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه

پیوندهای وبلاگ های دامنه

پیشنهاد منابع

دامنه‌ی داراب‌کلا

۲۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسائل روز» ثبت شده است

بررسی نظر محسن رضایی در مورد ائتلاف نظامی علیه اسرائیل

نگارش ۲۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. چاپ صبح. آقامحسن رضایی با این توئیت دچار چند تناقض، اشتباه، حتی اعتراف ضمنی شد، که برمی‌شمارم:
 
۱. اعتراف به حمله‌ی اسرائیل به پنج کشور مسلمان
۲. تمنا از سران کشورهای عرب و مسلمان
۳. حتمیت حمله‌ی اسرائیل به تک تک کشورهای خاورمیانه
۴. اعتراف به حمله‌ی اسرائیل از طریق جنگنده‌ی هوایی
۵. لزوم تأسیس ائتلاف نظامی علیه‌ی اسرائیل
۶. پیشگویی حمله‌ی احتمالی اسرائیل به عراق ترکیه عربستان
 
بررسی سخن آقامحسن:
 
برادرمحسن همیشه رجز می‌خواند ما اِلَر می‌کنیم! بَلَر می‌کنیم. نابود می‌کنیم! تمام می‌کنیم. مشخص بود دارد تقویت روحیه می‌کند و نقش فعالش را نشان می‌دهد البته رجز رسمی دیرین بود در تمدن عرب و ایران. او ناخودگاه معترف شد اسرائیل ارتشی دارد که به تک تک کشورهای خاورمیانه خواهد تاخت. حتی سه کشور را علنا" بر خلاف عرف دیپلماتیک، اسم هم برد. او بالاخره فهمید جنگ با اسرائیل -اگر هم ایجاب کند- ائتلاف نظامی نیاز دارد و این یعنی هیچ کشوری در خاورمیانه به تنهایی حریف اسرائیل نیست حتی نظام ایران. من بارها در متون مسائل روزم گفتم نظام نباید ایران را به‌تنهایی خرج درگیری با اسرائیل کند، چون به فروپاشی بیشتر اقتصاد و زیرساخت‌های میهن می‌انجامد و اسرائیل به آمریکا اروپا روسیه حتی به اعراب! پشتگرم است. در واقع آقامحسن دیشب با این حرف، ثابت کرد اسرائیل نه "له" شد و نه "تقریباً از پا در آمده" و نه "به زمین چسبیده" بلکه به قولش تک تک کشورها را حمله خواهد کرد. راستی آقامحسن ائتلاف نظامی را با توئیت تأسیس نمی‌کنند، با رخنه، حزم و عقل می‌کنند.
۴
در تاریخ : ۲۳ , ۱۴۰۴ شهریور . دید ۸۹

تحلیلم بر حمله اسرائیل به صنعا و دوحه

نگارش ۲۰ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. چاپ صبح. 

نیروی هوایی اسرائیل دیروز ۱۹ ، ۴ ، ۱۴۰۴ همزمان هم به دوحه پایتخت قطر و هم به صنعا پایتخت یمن شمالی حمله‌ی مرگبار کرد. اما مهمتر از آن حرف بنیامین نتانیاهو است که با زبان تهدید و رمز پنهان گفت: 

 

"به قطر و همه کشورهایی که به [اعضای حماس] پناه می‌دهند می‌گویم: یا آن‌ها را اخراج کنید یا به عدالت بسپارید، چون اگر این کار را نکنید، خودمان اقدام خواهیم کرد."

 

از دید من این حمله و این حرف، چه معانی‌یی دارد. من سه بُعد سیاسی و نظامی و منطقه‌ای را بر می‌رسم:

 

۱. از نظر سیاسی نشان می‌دهد اسرائیل با این کار به کشورهای خاورمیانه پیامی غیرمستقیم داد که خاک خاورمیانه را به دیده‌ی محیط تهدید بقا و امنیت خود می‌نگرد. از عُمان گرفته تا رُباط مراکش و سودان و حتی از افغانستان گرفته تا تهران و ترکیه و اَمان اردن، حوزه‌ی حمله‌ی نیروی هوایی اسرائیل است. قصد اسرائیل اعلان تفوق و توان ضربه به حریف است،

 

۲. از نظر نظامی دارد جولان می‌دهد که نه "له" شدم و نه "به زمین چسبیده"ام. بنابراین ارتش اسرائیل با این دو کار (و پیش ازین با حملات وحشتناکس در همین روزهای اخیر به زاغه‌های سلاح جنبش حزب‌الله لبنان و ضربه به سوریه در حمایت از دروزی‌های سویدای سوریه) ارزیابی اخیر آقاخامنه‌ای از اسرائیل را در مَظان تردید بُرد، تا بگوید جنگ اسرائیل با همه، جنگ همیشگی این ارتش مجهز است و از پا در نمی‌آید و جنگش را با آتش‌بس‌های لغزان گره نزده است. اسرائیل زمان را به نفع خود می‌داند که فاجعه‌ی باریکه‌ی غزه را با فتوحات هوایی به منطقه طاق بزند.

 

۳. از نظر منطقه‌ای به نظرم این حرکت نظامی و حرف سیاسی اسرائیل به ترک دائمی کشورهای خاورمیانه از رویارویی با ارتش اسرائیل می‌انجامد؛ زیرا اسرائیل برخلاف ظاهر قضیه، هم روسیه را پشت خود دارد، هم آمریکا را، هم تمام اروپا را، هم سازمان ملل متحد را و حتی پاپ واتیکان را. و در رأس همه زرادخانه‌های غرب و شرق را و ثروت هول‌انگیز یهود در آمریکا و استرالیا را،

 

 

نکته‌ی آخرم اینه، این که شنیده شد اسرائیل "له" شد و "تقریباً از پا در آمد" و "به زمین چسبیده" شد، برای هر فرد آشنا به دشمن، نباید مایه‌ی اطمینان باشد، زیرا بر دشمن همیشه باید در همان حد بدبین، تحلیل و اشراف داشت، که هست. پس؛ این حرف نباید آن گونه شود که باز، غافلگیری رخ دهد. به قول آقا سیدیحیی رحیم صفوی: "نظامیان همیشه باید سناریوی بدبینانه‌تر" را احتمال دهند و خوشبین نباشند. آری؛ دشمن، یعنی نیرویی که هر آن ممکن است از جبهه‌ی غفلت و یا پشتِ رجَز، وارد شود و نفوذ هم، این رخنه و رسوخ را در زمان مقتضی مهیا می‌کند. بنابرین باید احتمال داد، آقاخامنه‌ای با هدف تخلیه‌ی اطلاعاتی اسرائیل، این دو سه ترکیب لفظی را وارد دنیای تحلیل جنگ ۱۲ روزه کرده باشد. مهم، مهیابودن برای میهن است و حراست از ملت. سپس، نوبت مدد به جایی که امکانش اگر بود. بگذرم.

۰
در تاریخ : ۲۰ , ۱۴۰۴ شهریور . دید ۴

افشاگری عباس علی آبادی

ملت و میهن را نابود نکنید. نگارش ۱۲ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی: جمهوری اسلامی ایران -که بدون رعایت منافع ملی و مصلحت ملت، دائماً توسط تندروهای شبه‌نظامی و آخوندهای حرّاف ولی علّاف و بیکار- شاخ و شانه می‌کشد و رجز سر می‌دهد که آمریکا را چنان می‌کند و اسرائیل بهمان می‌سازد، در داخل اما برای ملت و صنعت و زراعت، کمبود برق، نبود آب و اُفت گاز دارد. ملت خودش را دارد نابود می‌کند؛ از حیث معیشت، درآمد، آسایش، رفاه و آزادی اقتصاد با جهان، اما در پی "نابودی اسرائیل" است و تابلو روزشمار محو اسرائیل نصب می‌کند، با آن که چنین کار مهمی به تنهایی ازش بر نمی‌آید و مجوز سازمان ملل می‌خواهد و ائتلاف منسجم نظامی!
 
 
 
این فرد آقای عباس علی‌آبادی وزیر آب و برق دولت ۱۴ است از جناح راست که عضو وابسته‌ی "دولت ۱۳" بود و وزیر صمت (=صنعت، معدن، تجارت) آن دولت. حالا در خطر عزل قرار گرفت مانند آقای عبدالناصر همتی، ولی برای رهایی از استیضاح و عزل، حاضر شد اعترافات را بر تن بمالد و مقداری از بدکاری‌ها و بدکرداری‌های دولت ۱۳ را در جلسه‌ی علنی مجلس  برملا کند، تا در قدرت بماند. ببینیم او چه افشاهایی کرد:
 
۱. گفت "خارجی‌ها کشور ما را ترک کردند و حتی چینی‌ها از ایران رفته‌اند و در نتیجه خیلی از نیروگاه‌ها و ظرفیت‌های کشور به دلیل اینکه کارشناس مربوط نیستند با مشکل مواجه‌اند."
 
۲. گفت "دشمن در خطوط گاز که برای تولید برق حیاتی است، خرابکاری کرده بود."
 
۳. گفت "وقتی دولت آقای پزشکیان کار را از دولت قبل تحویل گرفت، مخازن خالی و صنایع کشور خاموش» بودند."
 
۴. گفت "انقلاب صنعتی چهارم و پنجم، همراه با توسعه‌ی هوش مصنوعی، نیاز به برق را به‌شدت افزایش خواهد داد و اگر بخواهیم این نیاز روزافزون را با روش‌های سنتی پاسخ دهیم، با چالش‌های عظیم جهانی و بعضاً محلی مواجه خواهیم شد."
 
۵. گفت خشکسالی‌های مداوم در سال‌های اخیر باعث شده است که بخش قابل‌توجهی از ظرفیت برق‌آبی کشور از دست برود."
 
۶. گفت "در طول برنامه‌ی ششم توسعه، هیچ قرارداد خرید تضمینی برای احداث نیروگاه‌های جدید منعقد نشد، در حالی که بیش از ۱۵ هزار مگاوات از ظرفیت نیروگاهی کشور فرسوده و عملاً عمر مفید خود را از دست داده است."
 
۷. گفت "همچنین بخشی از شبکه انتقال و توزیع برق کشور فرسوده بوده و نیازمند نوسازی است."
 
۸. گفت "۶۷ طرح نیمه‌تمام در بخش آب کشور وجود دارد که برای تکمیل این پروژه‌ها با منابع پیش‌بینی شده، دو دهه زمان نیاز خواهیم داشت."
 
۹. گفت "وزارت نیرو برای غلبه بر چالش‌های بخش آب برنامه‌های متعددی در حال اجرا دارد... تفکیک وظایف تصدی‌گری از حاکمیتی و استقرار حکمرانی محلی آب از طریق گسترش مدیریت مشارکتی."
 
یک نکته گویم و برم: روزی در چند سال پیش به متصدی تأسیسات جایی گفتم مشکل اصلی شما در چیست؟ صریح گفت ژنراتور که فقط جنس آمریکایی آن چندین سال بدون ایراد کار می‌کند و سرمایه حساب می‌آید. اینک به خاطر سیاست تقابلی و قهری جمهوری اسلامی ایران. میهن در قعر اقتصاد افتاد. چون آخوند قدرت‌پرست، جز سخن، چیزی در چنته ندارد. حوزه مگر سیاستمدار و کشوردار تعلیم می‌دهد؟! ضرَبَ و ذهَبَ و جلَسَ و نیز معارف دین یاد می‌دهد و اگر تازه اهلش پیدا شود، اخلاق و معنویت و فضیلت. مفقودی‌های مهم این زمانه‌ی حوزه‌ی علمیه. هان! آقایون! ملت و میهن را نابود نکنید.
بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!
۱
در تاریخ : ۱۲ , ۱۴۰۴ شهریور . دید ۵۱

۸۵ هزار مسجد ۸۵ میلیون جمعیت

نگارش ۳ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

یک قول این است ایران ۸۵ هزار مسجد دارد با ۸۵ میلیون نفر جمعیت. یعنی هر هزار نفر، یک باب مسجد. مسجد، از اصلی‌ترین مکان رسمی برای مناسک عبادی و مراسم مذهبی در اسلام است.

با این امکان مادی، باید دید آیا مذهب همچنان توسط مسجد، در مغز و قلب ملت دمیده می‌شود؟ یا نه، مردم گرایش و باورهای مذهبی خود را از جاهایی دیگر، عقلانی‌تر و متقیانه‌تر چون خانواده، مطالعه، کتابخانه، مرشدان معنوی، دانشمندان و نمادهای دینی تقویت می‌کنند و رشد می‌دهند. و یا اگر تضعیف مذهبی روی داده است آیا یک علت به خاطر نبود مسجد در میزان جهانی و واقعی آن نیست که به دست افرادی معدود و با ذهن‌های مسدود و تنگ‌نظر اداره می‌شود؟!


من نظرم این است مسجد در ایران از کارکرد خود دور افتاده است و شکل و ظاهر، بر محتوا و باطن، اولویت یافته است. یک علت این است آخوند مسجد از آن معنویت آخوندهای گذشته -که نماد پارسایی و پرهیزگاری بودند- به‌شدت فاصله دارد و قابل مقایسه نیست. و نیز مسجد در دست حکومت افتاده است.

قائلم مسجدهایی هم بوده و هستند که سیاست‌زده نیستند و عبارت و سیاست در آن با روش اسلام و اخلاق و انسانیت پیش می‌رود. من با مسجدهایی در چند شهر خو و اُنس دارم که در آن از شعار و تظاهر و جناح‌زدگی خبری نیست، خانه‌ی واقعی خداست، نه پاتوق جولان چند نفر خاص. مسجد، عبادتگاه معنوی و اخلاقی و دانشی و سیاسی و اجتماعی و حتی آموزشی برای مردم است، نه تیول نهاد، سازمان و یا افراد خاص و برنامه‌های خشک و یک‌دست.

۱
در تاریخ : ۳ , ۱۴۰۴ شهریور . دید ۴۳

ایران مگر چه آمادگی بر ضد اسرائیل دارد؟!

ایران مگر چه آمادگی بر ضد اسرائیل دارد؟!
 
نگارش ۲ ، ۶ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
آقاخامنه‌ای در مورد اسرائیل، امروز ۲ ، ۶ ، ۱۴۰۴ گفت:
 
"هیچ راهی وجود ندارد جز اینکه راه‌های کمک به کلی از همه طرف مسدود بشود."
 
در مورد نقش جمهوری اسلامی ایران در مورد این قضیه هم گفت:
 
"ما البته آمادگی کامل برای هر کاری که برای جمهوری اسلامی ممکن باشد، هر کاری که امکان داشته باشد، آمادگی آن را داریم."
 
این سخن را مورد پردازش قرار می‌دهم:
 
مقدمه: پیشنهاد بستن راه‌ها برای جلوگیری از کمک به اسرائیل، یک نظر ایدئولوژیکی و حتی در حد ارزش‌های چهانی‌ست و پشت آن آرمان و برنامه‌ی نابودی اسرائیل نیز، خوابیده است. تا این جا نظری ندارم. اما آیا این کار برای جمهوری اسلامی ایران درین برهه و زمان، امکان‌پذیر است؟ دست به سه تست می‌زنم:
 
سه تست فرضی:
 
تست ۱ : نظام ایران بر فرض با نیروی دریایی و زیردریایی خود، به مدیترانه لشگرکشی بکند. این کار ایران، یقیناً واکنش قهرآمیز ازتش آمریکا و اسرائیل را بر می‌انگیزانَد. تازه، حجم ناوگان نظامی دریایی ایران در برابر ارتش آمریکا مانند مقایسه‌ی امکانات ایران است با ترکمنستان یا موزامبیک و موریتانی.
 
تست ۲ : حکومت ایران از هوا مانع از فرود تجهیزات به اسرائیل شود. این فرض هم در حال حاضر، حتی تصورش، خیال تامّ است و توهم کامل. زیرا نیروی هوایی ارتش آمریکا و اسرائیل، آسمان خاورمیانه و ایران را در تصرف مطلق خود گرفته‌اند و بر آن هم آن خیمه می‌توانند بزنند.
 
تست ۳ : جمهوری اسلامی ایران از راه زمین و مرز، دست به انسداد راه‌ها به اسرائیل بزند. این هم در حال حاضر بر همگان روشن است نظام ایران راهش به لبنان حتی بسته است، چه رسد بخواهد راهی را برای اسرائیل ببندد.
 
بنابراین سخن راهبردی جدید آقاخامنه‌ای تزی‌ست که کارشناسان نظامی و بین‌الملل باید بیآزمایند که اساسا" چنین امکانی برای نظام حاکم بر ایران فراهم است و کاری از آن بر می‌آید؟ یا نه، به درد سر جدید ایران منجر می‌گردد و میهن را آماج جنگ و بمب می‌برَد؟ بگذرم.
۲
در تاریخ : ۲ , ۱۴۰۴ شهریور . دید ۲۶

بهزاد نبوی خواهان تعطیل غنی‌سازی شد

"تعلیق" غنی‌سازی
"تعطیل" غنی‌سازی
 
نگارش ۳۱ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
چاپ شب
 
آقای مهندس بهزاد نبوی رهبر قبلی "جبهه‌ی اصلاحات ایران" که بر اثر غلبه‌ی جریان نوگراتر این جبهه بر جریان چپ سنتی مذهبی وابسته به نبوی، کنار گذاشته شد و جایش را از دو سال پیش، خانم آذر منصوری رهبر "حزب اتحاد ملت" گرفت، اینک درباره‌ی بیانیه‌‌ی ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ "جبهه‌ی اصلاحات ایران" نکته‌ی جدید و مهمتری گفت. مانیفست پنهان که گفتم حالا کمی عیان شد. او گفت:
 
"من حتی تندتر از آنها هم هستم. آنها اگر معتقد به تعلیق غنی‌سازی هستند، من معتقد به تعطیل غنی‌سازی هستم"
 
 
سه نکته گویم و برم پی کارم و موضعی ندارم:
 
۱- بهزاد نبوی با این رفتار سیاسی، درصدد برآمد فشار به حکومت را قدرتمندانه‌تر کند، تا از نظر وی حکومت تن به تغییر خط مشی دهد.
 
۲- نبوی به نظرم مجمع تشخیص مصلحت نظام را به چالش کشاند. اگر این مجمع مثلاً اهل تشخیص! یک جا خواست از بطالت و سرگرمی کهولت، بیرون آید، نگاهش را به این تعطیل و تعلیق بدوزد و واقعاً ببیند آیا مصلحت میهن را درین برهه می‌تواند تشخیص دهد، یا می‌خواهد هر چه دستور گرفت همان را مصلحت کل ملت معرفی کند!
 
۳- بهزاد نبوی شکاف سیاسی داخلی عمیق ایران را با این ورود تردستانه اش، عمدا" به سمت یک شکاف تکان‌دهنده‌ی حاکمیتی، به تعبیر محلی: تِرِه (=روانه و هیش) کرد که به‌شدت گرفتار پاسخ به جهان و مردم ایران گردیده است و مات و معلق روی پل، وا و مبهوت مانده است.
۰
در تاریخ : ۳۱ , ۱۴۰۴ مرداد . دید ۱۸

حاکمیت تن به پیشنهادات اصلاحی نمی دهد

اشاره‌ای برای اذهان: روزنامه‌ی "آگاه" وابسته به جناح راست، چاپ امروز ۲۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ به علت انتشار بیانیه‌ی ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ "اصلاح‌طلبان" در انتقاد از سیاست‌های حاکمیت و شیوه‌ی حکمرانی، آنان را در تیتری درشت: "تسلیم‌طلبان" لقب داد. من می‌خواهم از دو زاویه دست به پردازش بزنم. تا نگاه "جبهه‌ی اصلاحات ایران" و نگاه "دکتر محمود سریع‌القلم" را در مورد وضعیت حاکمیت در ایران، بررسی کرده باشم. در زیر در دو بخش -با پرهیز از موضع‌گرفتن و صرفا" با هدف تبیین- به آن می‌پردازم. دامنه
 
 

این حاکمیت به هیچ‌وجه

تن به پیشنهادات اصلاحی نمی‌دهد

نگارش ۲۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. متن من در چاپ صبح. من به علت این‌که مسائل روز را از اهم موارد سرنوشت‌ساز ملت و میهن می‌دانم، نسبت به رویدادهای آن از خودم تحرک فکری نشان می‌دهم، زیرا به عنوان یک شهروند ایران، برای ملت و میهن حساب باز کرده‌ام و نمی‌توانم بی‌تفاوت بمانم و تماشاگر شوم. دو حرکت روی داد در کشور که از نظر من واقعاً جای تفکر و پردازش دارد. بدون گرفتن موضع، تبیین می‌کنم؛ زیرا فردی ناوابسته به تمام جریان‌های سیاسی فلسفی می‌باشم. خِرَد خودم و دیانت -که از آن با عقل مستقلم تفسیر دارم- رهنُمای پسندیده‌ای‌ست؛ زیرا رسول ظاهری را هم، باید با رسول باطنی فهم کرد. اینک ورود به این دو مسئله یکی از یک استاد توسعه‌گرا و دیگری از یک بیانیه‌ی جریان چپ اصلاح‌گرا: داخل گیومه "،،،" همه حرف نقل است، نه جملات من:
 
بخش ۱
بیانیه‌ی "جبهه‌ی اصلاحات ایران"
 
آنان چنین مطرح کردند که "تداوم این مسیر" یعنی تز حکمرانی آقاخامنه‌ای "بدون بازسازی و گشودن باب تعامل سازنده با جهان، هزینه‌های انسانی، مالی و روانی بسیاری بر ملت تحمیل خواهد کرد." و برگشت "مکانیزم ماشه" از نظرشان "مشروعیت جنگ آینده علیه‌ی ایران را با برچسب «تهدیدکننده‌ی صلح» تأمین می‌کند. بنابراین پیشگیری از این سناریو، فوریت امنیت ملی است". و گفتند: "۳راه پیش روی ملت و حاکمیت است:
بیشتر...
۱
در تاریخ : ۲۹ , ۱۴۰۴ مرداد . دید ۱۷

محمدرضا باهنر بالاخره سرِ عقل آمد

نگارش ۲۶ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی

متن من در چاپ صبح
 
او دیروز گفت:
"بعضی‌ها می‌گفتند العیاذبالله اگر پیامبر اعظم (ص) هم بیاید ثبت‌نام کند، شورای نگهبان می‌تواند بگوید که یکی از عموهای ایشان ابوجهل بوده یا همسرش فلانی بوده یا برادرزاده‌هایش هم این‌گونه بودند و... طبیعتاً تأیید صلاحیت نمی‌شود."
 
او دیروز گفت:
بیشتر...
۰
در تاریخ : ۲۶ , ۱۴۰۴ مرداد . دید ۱۷

می‌خواهی بجنگی ؟! خب آمد و زد

متن نقلی: آقای پزشکیان گفته است: "نه زیر پایمان آب هست نه پشت سدها... آب چاه‌ها تمام شود نمی دانیم چکار باید بکنیم... با شعار دادن، نقد کردن و توقع ایجاد کردن، مشکل حل نمی‌شود... نفت را خواستند تحریم کنند و دارند تحریم می‌کنند ... حرف نمی‌زنی؟ خب می‌خواهی چکار کنی؟ می‌خواهی بجنگی؟! خب آمد و زد؛ الان برویم درست کنیم دوباره می‌آید می‌زند".

۰
در تاریخ : ۲۴ , ۱۴۰۴ مرداد . دید ۱۹

آقاخامنه‌ای در دیدگاه انتقادی پرستش! بدونِ پرسش!

نگارش ۱۳ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. آقاخامنه‌ای یک شخصیت مشهوری‌ست. در حکومت شاه، وارد سیاست و مبارزه شد. محال بود روحانی‌یی شهامت به‌خرج می‌داد دوست و هم‌نشین و مصاحب زنده‌یاد دکتر علی شریعتی شود، اما او از نزدیکترین دوست و پیرو علی بود و علی و سیدعلی قلوی فکری هم بودند. پس از تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران، در بین جریان راست جمهوری اسلامی، بسیار نفوذ دارد. برای سپاهیان و بسیج و پایگاه‌های مقاومت، یک قِدّیس در حد پرستش! بدونِ پرسش است. در جهان، شخصیت‌هایی از دولت‌ها و جوامع دینی و مذهبی با او مراوده و دوستی دارند. در جنبش‌های نوظهورتری چون حزب‌الله لبنان، حماس غزه،  انصارالله یمن و جهادی‌های شیعی افغانستان، حرف‌شنوی ازو وجود دارد. تسلط بر تمام دولت‌های جمهوری اسلامی ایران داشت و مهره‌های خود را عین پازل کاشت. به جریان راست جمهوری اسلامی ایران گرایش و اعتماد واثق دارد و به آنان پر و بال می‌دهد. زندگی شخصی سالمی داشت و دارد. به‌شدت بر نماز اهمیت شگفت‌انگیز می‌دهد و تضرع و دعا از وجنات اوست. اما همه‌ی این‌ها برای من که یک نقل از دیدگاه شخصی‌ام باقی مانده است، موجب نمی‌شود دیدگاه انتقادی بر مشیء و بینشش نیندازم:


۱. نگاه فقهی متصلّب، به وی امید و دل بستند و ایشان هم فقه‌اش با نوگرایی تقریباً زاویه دارد. شعرش عمیق است اما فقهش، از سنت بیرون نزده است.

 

۲. حاضر شده است همچنان در جایگاه اول کشور با بیش از ۳۶ سال طول، بمانَد و معلوم شد بر ماندن در آن تمایل دارد و یا خبرگان ایشان را مَجاب کردند تا عمر در رهبری باقی بماند.

 

۳. حلقه‌های دور ایشان، یکسره از تفکر راست است و او هم، آنان را حمایت و از رویش‌هایی در بسیج و احزاب راست، خرسند است و نمونه، مثال می‌زند.

 

۴. با آن که خاورمیانه از تفکر غالب عربی و عاری از سیاست درگیری آکنده است، ایشان سیاست نفوذ در مرز اسرائیل را پیش بُرد و مورد انتقاد داخلی و جهان قرار گرفت، اما همچنان نگرش خاورمیانه‌ای خود را منطبق بر واقعیت می‌داند با آن‌که تمام آن جبهه‌ها را از دست داد و ارتش نُخبه‌کُش و بدون اخلاق اسرائیل تمام منطقه‌ی اطراف خود را سرکوب کرد و به ایران هم ۱۲ روز جنگ کرد و ضربات مهلک و غافلگیرکننده‌ای وارد کرد.

 

۵. شخصیت‌هایی مانند آیت الله منتظری، حجت‌الاسلام اکبر رفسنجانی، حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری، حجت الاسلام سید محمد موسوی خوئینی، حجت الاسلام مهدی کروبی، حجت الاسلام سید محمد خاتمی، آقای مهندس میرحسین موسوی، حجت الاسلام مسیح مهاجری، فیلسوف مصطفی ملکیان و ... از ایشان فاصله گرفته بودند و همچنان از وی دوری می‌کنند.

 

۶. در مقابل، شخصیت شاخص راست مانند: آقای حسین شریعتمداری کیهان، سرتیپ حسین الله کرم. آیت الله مصباح یزدی، آیت الله احمد جنتی، دو برادر: حجت الاسلام شیخ مهدی و شیخ حسین طائب، حجت الاسلام سید احمد خاتمی، حجت الاسلام سید احمد علم‌الهدی، آقای سعید جلیلی، آقای علی لاریجانی، حجت شیخ صادق لاریجانی، حجت الاسلام روح الله حسینیان، و روضه‌خوان شیخ کاظم رجبی صدیقی، بسیار مورد وثوق آقاخامنه‌ای بوده‌اند و هستند.

 

مواردی ازین دست موجب شده است مسئله‌ی ولی‌فقیه -تزی مطلقه برآمده از تفقُه خاص امام خمینی- به صورت حادّ و خاموش، دچار بحران مشروعیت سیاسی شود و آقاخامنه‌ای نتواند این جایگاه را به مرکز انسجام ملی تبدیل کند، و خود ایشان از نظر جامعه‌شناسی سیاسی مهمترین شکاف فعال (به مفهوم تنازع فکری) در درون جامعه‌ی ایران شد. اینک میهن ایران در گپ و گفتِ چالش بزرگی مانند، جهان‌گرایی، ترک سیاست سنتی ناشی از وصیت‌نامه و صحیفه‌ی امام خمینی، زمانمندشدن دوره‌ی رهبری، انتقال قدرت، انتخابات و حتی رفراندوم مجلس مؤسسان و چندین مطالبه‌ی سنگین از قدرت و حاکمیت وارد شده است و قدرت هم، تزهای رایج و جاری خود را رنگ حقانیت می‌زند و سایر دیدگاه‌ها را یا انگ غربی می‌زند و یا ننگ بی‌دینی! با صدها افترای دیگر که حتی اسم بردن آن الفاظ چندش‌آور است و اتلاف اوقات. بی‌اعتنایی و سکوت فلسفی و فکرب به حرف‌های سست و تهمت‌های مفت، بهترین پاسخ است.

 

نمونه‌ی تازه اینه مردم یک سال است به علت انتساب پرونده‌ی فساد و زد و بند زمین‌خواری حوزه‌ی علمیه‌ی جایی گران و خوش‌آب و هوا در شمال شرق تهران به آقای شیخ کاظم رجبی صدیقی امام جمعه تهران و رئیس "ستاد امر به معروف و نهی از منکر" !!! ایران، خواهان عزل او بودند. اما همچنان آقاخامنه‌ای پشت ایشان ماند و تا دیروز، گویی خبرها حاکی‌ست قبول کرد کنار برود. کسی که حیثیت جمهوری اسلامی ایران را بازی سخت و رذلی کرد و مردم به این رفتار نظام به‌شدت خندیدند. بگذرم. این تضاد و تنازع، مانند آب در دل تَفت کویر، راه باز می‌کند و زمین تشنه و چاک چاک را آبیاری می‌نماید. بگذرم. ملت! بمان! - میهن! بخن!

۳
در تاریخ : ۱۵ , ۱۴۰۴ مرداد . دید ۸

حرف منتقدان چیست؟

حرف منتقدان چیست؟

نگارش ۱۲ ، ۵ ، ۱۴۰۴ :

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

این متنم اشاره به سیاست داخلی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نیست، فقط به سیاست خاورمیانه‌ای می‌پردازد:

 

محو اسرائیل از خاورمیانه

این فاز هر چند پشتوانه‌ی ایدئولوژیک و آرمانگرایانه به خود بگیرد، اما برای میهن ایران زیانبار است. زیرا حتی اگر ایران قادر باشد بر فرض محال اسرائیل را از خاورمیانه محو کند، آن وقت واکنش‌های متحد اصلی اسرائیل یعنی آمریکا، قهرآمیزترین حالت به خود می‌گیرد، که خسارت آن غیرقابل تصور است و میزان ویرانگری آن بشدت وحشتناک می‌شود. اسرائیل، شرّ مطلق است و بدون تردید نامشروع، اما مگر هر شرّی را می‌شود از میان برد و پول مردم را برای آن از بین برد؟!

 

درگیری با آمریکا

چین و روس خواهان تز درگیری‌های صوری و لفظی دایمی میان آمریکا و ایران هستند تا با سرگرم‌کردن آمریکا بر سر ایران، آنان اقتصاد خود را رونق دهند و به سرمایه‌گذاری در جهان مشغول باشند. بر فرض به ادعای حاکمان فعلی ایران، جمهوری اسلامی، آمریکا را حریف باشد، آن وقت آمریکا، نه دست به فرار می‌زند و نه دست روی دست می‌گذارد. کمترین کارش این می‌شود اقتصاد ایران را فلج کند و سد راه پیشرفت آسان کشور شد و معیشت و آینده‌ی ایران را هدف قرار دهد.

 

خاورمیانه

حتی اگر در خیالی‌ترین فرض، نظام حاکم بر ایران، خاورمیانه را از چنگ تمام قدرت‌های جهانی به در بیاورد، آن وقت با این تفکرِ مثلا" اسلامیزه‌کردن دستوری مردم -که حتی در داخل ایران هم به بن‌بست رسیده است- مگر می‌تواند بر ملل عرب -که خوشگذران‌ترین قوم آفرینش هستند- حکم بِدوانَد. خیالی بیش نیست. این سیاست جمهوری اسلامی جز خسارت هیچ عایدی‌یی ندارد.

 

فلسطین

ایران حماس را در باریکه‌ی غزه سال‌هاست در برابر دولت خودگردان فلسطین در کرانه، تجهیز و تسلیح کرد و عملاً فلسطین را؛دو پاره کرد غزه و کرانه. حال‌آن‌که قضیه‌ی فلسطین ابتدا باید از راه همبستگی فلسطینی پیش برود، نه شقاق و تضادآفرینی. اینک اسرائیل به بهانه‌ی عملیات حماس، نه فقط غزه را به بدترین وضع انداخت، بلکه کل منطقه را زیر هراس نگه داشت، حتی جمهوری اسلامی ایران را هم زیر ضربات ترور و وحشت فرو برد و به جنگ سنگین با ایران پرداخت و ضربات را زد و رفت برای فازهای بدتر بعد. ایران هم، دیگر حتی برای لبنان و سوریه نمی‌تواند یک قدم بردارد و یک کلاشینکف دهد، چه رسد به کمک حماس. معلوم بود نظام ایران نمی‌تواند حماس را نجات دهد و دیدیم غزه‌ای را، که به تلّی از خاک بدل شد و مردمش اسیر و گرفتار و گرسنه و آواره‌ی دو سمت درگیری و جنگ. اسرائیل هم، نظامی است با ارتش بی‌رحم و حاکمانی در آخرین وجه نیرنگ و ننگ. خود جمهوری اسلامی ۱۲ روز در جنگ اسرائیل با ایران، از توقف و آتش‌بس خوشحالی کرد و آن را حتی پیروزی خود به حساب آورد، حال آن که با چندین ماه جنگ جهنمی اسرائیل، شمال مرفه تهران به حماس می‌گوید: بجنگ! بجنگ! بجنگ! خودش خوشحال آتش‌بس شد، ولی حماس را می‌گوید همچنان بجنگ! حتی مردم غزه گرفتار در حنگ گردند و این چنین میان درگیری دو سمت دعوا و دفاع، در نهایت مشقت و رنج.

 

سازگاری

هیچ سیاستی سالم‌تر از سازگاری جهانی نیست. زیرا آمریکا با این روش‌های جمهوری اسلامی ایران، نه از پای در می‌آید و نه حاصلی از تضاد نصیب ایران می‌شود. راه، راه اقتصاد است و ایدئولوژی فقط شعار در ظاهر است و دروغ برای حفظ قدرت. چون‌که جمهوری اسلامی حتی نتوانست مردم ایران را به دلخواه حاکم و حاکمان درآورَد، چه رسد بخواهد رهبری دیگر مردم خاورمیانه را گردن بگیرد. خنده‌دار است خیلی! راه، راه مهندس مهدی بازرگان، مصلح صالح ایران که داشت روحانیت را درس سیاست می‌داد و سازواری جهانی ولی آخوند مگر حرف دانشمند را می‌شنود! خودشان را دانای دهر می‌دانند و حتی ولی و سرپرست دین و میهن و مردم!

 

اقتصاد

عامل قدرت، اقتصاد است. چند قدرت بازیگر جهان اگر سیاست جهانی پیشه کردند و ارتش قدرتمند ساختند، علت اصلی آن است می‌خواهند ثروت و اقتصاد خود را همچنان رشد دهند و در برابر رقابت -که یک اصل عقلی اقتصاد است- از همدیگر کم نیاورند.

 

به نظر می‌رسد حتی یقین حاصل است ملت، روزی را رقم خواهد زد که در آن شایستگان دانش را به اریکه‌ی خدمت و سیاست می‌رسانَد و خودکامگان را از دور حکومت بسته و مسدود، بدون حتی قطره‌ی ریختن خون و خشونت، خارج می‌کند. میهن! بخن!

۱
در تاریخ : ۱۲ , ۱۴۰۴ مرداد . دید ۹

نقدی بر وظیفه‌ی حضرات روحانی در پیام آقاخامنه‌ای

نگارش ۸ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. آقاخامنه‌ای اخیراً در پیامی ضبط‌شده -که در (سایت "عصر ایران" ۳ ، ۵ ، ۱۴۰۴) خواندم- گفت: "هدایت معنوی و نورانی‌‌کردن دل‌ها و توصیه به صبر و سَکینه و ثبات مردمی، وظیفه‌ی حضرات روحانی است."

 

خواستم روی این جمله‌ی آقاخامنه‌ای، پی‌گویه از نوعِ سبک دانشنامه‌نویسی داشته باشم:

۳۶ سال است، غیرمنقطع در جایگاه نخست "جمهوری اسلامی ایران" قرار گرفته است. علاوه بر حضور دائم و مطلق در سیاست کشور، حوزه‌ی علمیه‌ی روحانیت را نیز تحت اشراف خود قرار داده است. شعارش "ایران قوی و معنوی" است و رویکردش، تمرکز و تکیه بر سنتی که امام خمینی آن را رواج داده است. اما پس از ۳۶ سال، جامعه‌ی ایران در دین و دانش و سیاست، راه متفاوت و پلورال (=متکثر، چندگونگی) را خواهان است. روحانیت در نورانی‌ساختن خود علیل مانده است، چه رسد بخواهد "دل‌ها"ی مردم را نور بتابانَد. در "هدایت معنوی" مورد خواست آقاخامنه‌ای نیز، قشر حکومتی روحانیت، عاجز و مضطرّ مانده است و بیش از همه، خودشان نیازمند هدایت! و محتاج معنویت! شده‌اند؛ به‌طوری که مردم اکثراً، اکثرِ آنان را دنیادوست‌تر از خود، ارزیابی می‌کنند که دنبال و پیِ پول و پَر و دست‌وپا زدن برای معاشِ بیشتر و زادِ معادِ فراموش‌شده، بار آمدند. بگذرم! آخوندی که راحت با پولش بارها حج می‌رود و شق شق، بِنه را می‌مِجَد، درحالی که مردم تهیدست پول جهاز سه پرکاله دخترشان را ندارند، نمی‌تواند پیشوای معنوی مردم و نورِ مؤمنان باشد. مردم روحانیون را که می‌بینند به یاد خدا که نه، به یاد هیچ فعل اخلاقی، هیچ رفتار پارسایی و هیچ حساب و قیامت هم نمی‌افتند، چون فهمیده‌اند که اینان حامل لباسی درین حدِ ظاهرند، نه نوید و مژده‌ی معنوی و سلسله‌ی دوستی و مدارا و مروّت. انصاف، تنها متاعی نایابِ این قشر چاپلوس قدرت، است.

 

دریغا و درودا بر آن قلیل روحانیان پارسا که:

طعم آیت الله کوهستانی را می‌دهند،

عطر شیخ حسنعلی مروارید،

و الماس صیقل‌خورد‌ه دلی عارف وارسته، مانند سید علی قاضی طباطبایی.

 

اما این قماش روحانیون، حتی با شاه پهلوی دوم -که ۳۷ سال تمام بر اَریکه‌ی قدرت تکیه زده بود- یک روز مبارزه نکرده و "مرگ بر شاه" که شروع می‌شد، عین خوالِفِ (=بر زمین نششتگان و جاخوردگان) عصر محمد بن عبدالله ص، به سمت لحاف زیر کُرسی و بالشت پر قو و کِرک‌پَر، متواری می‌شدند و اینک چنین طایفه و تیره‌ای هرگز صاحب صلاحیت برای "هدایت معنوی و نورانی‌کردن دل‌ها"ی مردم نیستند و حتی آن لباسِ تظاهر بر تنشان هم، زیادی‌ست و زائد.

۲
در تاریخ : ۹ , ۱۴۰۴ مرداد . دید ۲۲

انقلاب میرحسین

نگارش ۷ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. آقای "سردار حسین نجات جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله سپاه" و معاون اسبق سازمان اطلاعات سپاه، در ۷ ، ۵ ، ۱۴۰۴ گفت:

 

"اگر جنگ ادامه می‌یافت و آمریکا در لحظات آخر وارد جنگ نمی‌شد، رژیم صهیونیستی به کلّی نابود می‌شد."

 

چند سخن با این طرز سخن گفتنِ افراد رده‌بالای سپاه و جواب به دو "اگرِ" این آقا:

 

۱. اگر آقای زیبایی‌نژاد مشهور به سردار نجات، نمی‌داند! ملت اما خوب می‌داند سالیان سال است آمریکا با اسرائیل پیمان امنیتی نظامی امضاء کرده است. پس؛ این انتظار که اگر "آمریکا در لحظات آخر وارد جنگ نمی‌شد"، شرط و فرضی "پوچ" است؛ پوچ به معنای متدلوژی آن (= یعنی روش تحقیق)، چون جمهوری اسلامی ایران، باید برآوُردش همیشه این باشد در پشت و پَس و پهلو و سر و زیرِ اسرائیل، دولت آمریکا قرار دارد و وارد هر کارزار که نیاز شد، می‌شود و نباید میهن را در دام اسرائیل بیندازد.

 

۲. اما "اگرِ" دیگر وی که گفت اگر جنگ ۱۲‌روزه ادامه می‌یافت. این اگر هم، نادرست و پر از توهُم است. زیرا توقف جنگ و یا آتش‌بس، همواره دو سمت دارد. خُب آقای نجات که این را می‌گوید. آیا فکر نمی‌کند که ممکن است ملت بپرسد، مگر کی شما را مجبور کرده بود! آتش‌بس کنید و یا هر اسمی، مانند خاموش‌شدن آتش و بازایستادن جنگ و ... . خودتان هم دلتان خواست، جنگ متوقف شود. زیرا ادامه‌ی جنگ را می‌دانستید به جاهایی بسیار مُهلک می‌انجامید و ملت هم پی جنگ و خشونت نبود.

 

۳. اما جمله‌ی اسرائیل "به کلی نابود می‌شد" هم، خیلی خنده‌دار و ضد واقعیت است. زیرا آن‌گاه مردم خواهند پرسید شماها که توان داشتید اسرائیل را "به‌کلی نابود" کنید! دِ پس چرا ایستادید و نابود نکردید؟! یعنی به‌طنز! اسرائیل را فُرجه و عمر دوباره دادید! که غزه را بکوبد؟! و سوریه را تار و مار کند؟! معلوم است حتی بار لفظ نابود را هم بلد نیستید.

 

آری؛ امثال جناب نجات ملت یادش هست، نابودکردن را آی خشِن بلدند، البته نابودکردن انقلاب فراگیر ۸۸ میرحسین.

۱
در تاریخ : ۷ , ۱۴۰۴ مرداد . دید ۱۲

آهن سرد آیا؟!

آهن سرد آیا؟! نگارش ۵ ، ۵ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. آقاخامنه‌ای در پیام ضبط‌شده‌ی دو روز پیشش، گفت "این ضربه را" اسرائیل بر ایران "وارد آوَرد." اشاره‌اش از ضربه به ترور سران نیروهای مسلح سپاه و ارتش و رئیسان و معاونان اطلاعاتی نظام و سپاه پاسداران و دانشمندان اتمی ایران بود، که چهل روز گذشت. البته سرآخر هم گفت: "دشمنان ایران آهن سرد می‌کوبند."

 

من نظرم اما این است:

 

"ضربه" نبود، زیان زیاد و بسیار بزرگ بود که علاوه بر ترور غافلگیرانه‌ی اشخاص شاخص قدرت و نظام، میلیاردها دلار از زیرساخت‌های نظامی و اتمی جمهوری اسلامی ایران را بلعید. ۱۲روز پایتخت را به بن‌بست محض فرو برد، همه‌ی سران نظام را مجبور کرد به مخفیگاه بروند؛ که عقلی هم هست انسان از ترس یا حفظ نفس و ماندن برای ایفای نقش، پناه بگیرد. بیش از چند میلیون جمعیت تهران را به ترک تهران و رفتن به شمال ایران و سرازیر شدن به قم، مجبور کرد. به‌طورب که قم در پخت نون، با ازدحام جمعیت مسافر مواجه شده بود. ترکِ محیط جنگی شهری هم، خودش یک حرکت عقلی و ستوده است. حتی هنوز هم ترس از جنگ دوم اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران، در تهران بشدت سایه افکنده است. یعنی جمهوری اسلامی ایران بر حمله‌ی دوم اسرائیل حساب باز کرده است و رهبران آن با حفاظتی چندین لایه و آماده‌باش‌های متوالی محافظت می‌شوند و راحت نمی‌توانند نزد مردم حاضر شوند. خودِ این افزودن لایه‌ی حفاظت و آماده‌باش میلیاردها تومان پول می‌بلعد. بگذرم.

 

اما این‌که بر "آهن سرد می‌کوبند" به نظرم چنین نیست. چون تمام حرکت‌های آمریکا و اسرائیل و اروپا نشانی از چکش بر فولاد داغ، بر سر سندان سفت است. از "مکانیسم ماشه" تا خلع سلاح دالان داوود که از مرز اسرائیل هست تا مرز کردستان عراق ایران و حتی تنگ زنگزور. آری؛ اسرائیل در صدد تأمین این دالان است و ناتو در پی تسلط بر زنگزور. تعجب آن است آسمان این مسیر تماماً در اختیار اسرائیل افتاد. جنگ اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران فازبندی است، مرحله به مرحله شروع می‌کند. نیروهای اعزامی از جمهوری اسلامی ایران هم، حتی یک نیرو نمانده است در مرز اسرائیل و سوریه و لبنان. هفت جبهه را همزمان با جهنمی‌ترین رفتار، ارتش اسرائیل زیر آتشبار دارد. زیرا این حکومت اساسش این است در خاورمیانه هیچ دولتی نباید قدرت داشته باشد. هر گاه چنین چیزی پیش بیاید، ارتش اسرائیل طبق مانیفست آن. غافلگیرانه حمله می‌کند: مانند حمله‌های ویرانگر سالیان دور ارتش اسرائیل به مصر، به عراق، به سوریه، به اردن و حتی به جنبش‌های شِبه‌نظامی لبنان و حکومت انصارالله حوثی در یمن شمال. اخیرا" هم کنسِت اسرائیل (= لفظ عِبری برای پارلمان و در عربی مجلس و در افغان لویی‌جرگه) تصویب کرد، کرانه‌ی باختری هم باید به خاک! اسرائیل ضمیمه شود.

۰
در تاریخ : ۵ , ۱۴۰۴ مرداد . دید ۵

یمن باز هم دو قسمت شد

متن نقلی: کشور یمن هم اکنون عملا" به دو بخش یمن شمالی (به مرکزیت شهر صنعا) و یمن جنوبی (به مرکزیت بندر عدن) تقسیم شده است. هر بخش توسط دولت جداگانه اداره می‌شود.

 


یمن شمالی توسط دولت انصارالله (حوثی‌ها) مورد حمایت ایران و یمن جنوبی توسط دولت مورد حمایت عربستان سعودی اداره می‌شود. دو دولت یمن، هر کدام خود را قانونی و حکومت کل سرزمین یمن و طرف مقابل را غیرقانونی می‌دانند. این دو دولت تا قبل از این، درگیر جنگ داخلی برای حاکمیت بر همه‌ی سرزمین یمن بودند اما چند وقتی است با میانجیگری سازمان ملل متحد، جنگ را متوقف کرده‌اند. کشورهای جهان از جمله سازمان ملل متحد یمن جنوبی را به عنوان دولت قانونی یمن به رسمیت می‌شناسند. جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که یمن شمالی را به عنوان دولت رسمی و قانونی یمن قبول دارد. سفارت یمن در تهران در اختیار سفیر اعزامی از یمن شمالی است.

۰
در تاریخ : ۲۵ , ۱۴۰۴ تیر . دید ۳۰

بیانیه میرحسین موسوی

بیانیه میرحسین موسوی

 

«بسم الله الرحمن الرحیم. در جریان جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن‌ عزیزمان یک بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد و امتیازی بر امتیازات کارنامه تاریخی‌‌شان افزوده شد؛ و این نه فقط به خاطر همبستگی آنان در برابر دشمن، که به واسطه ایستادگی آنها در عین رنجیدگی‌های عمیق بود. در حالی که فرزندان نظامی ملت شهید یا غافلگیر شده بودند دوراندیشی ستودنی مردم نقشه‌های شوم متجاوزان را ناکام گذاشت.

بیشتر...
۳
در تاریخ : ۲۱ , ۱۴۰۴ تیر . دید ۲۱

ضدیت با کوروش کبیر

ضدیت بخشی از نظام با قبر و نام کوروش. نگارش ۲۰ ، ۴ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. آقای سید عزت‌الله ضرغامی رئیس پیشین رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران در شبکه‌ی پیام‌رسان «ایکس» توئیتر سابق مطلبی نوشت که دربردارنده‌ی تحریف تاریخ است. عین حرف وی این است:

 

«توصیه‌های ملی و میهن‌دوستانه‌ی رهبر انقلاب امر جدیدی نیست»

 

اما تا جایی که من حافظه‌ام قد می‌دهد، روزگاری -که آقای سید عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد وقت جمهوری اسلامی ایران بود- برای سال تحویل نوروز مراسمی را در سرِ نماد قبر کوروش کبیر برگزار کرده بود تا سنت ایرانی در پایِ پایدارِ آن پادشاه دادگر ایران (که در قرآن مشهور شد به ذوالقرنین) تحویل و نو شود. اما از سمت حاکمیت مورد نکوهش قرار گرفت و آفاخامنه‌ای با یک حرکت نمادین، شلمچه‌ی جبهه‌ی نور را جایی برای تحویل سال برگزیده بود. بگذرم. موردی دیگری هم دارم که حتی باری درین مدرسه هم گفته بودم که در قم، شهرداری و شورای شهر به هیچ شعبه‌ی زنجیره‌ای فروشگاه "افق کوروش" اجازه درج نام "کوروش" را بر روی تابلوی فروشگاه‌هاش نمی‌دهد و در این شهر، روی تابلوها فقط نوشته شده است: "افق" و درج نام کوروش جلوِ آن ممنوع و مشمول جریمه‌ی سنگین و حتی انحلال و تعطیلی است. قصدم داوری درین مورد نیست، نقل تاریخی اما باید از روایتی درست پیروی کند، نه دروغ و چاپلوس و سالوس.

۱
در تاریخ : ۲۰ , ۱۴۰۴ تیر . دید ۱۷

چرا اسرائیل به جنگ ایران آمد؟

چرا اسرائیل به جنگ ایران آمد؟
نگارش ۱۸ ، ۴ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی
 
پیش‌درآمد تحلیل
جنگ، سازوبرگ حکومت‌هاست. اصل، بر خصومت است. دولت‌ها، به دولت‌ها به دید حریف و تهدید می‌نگرند. فقط استثنائا" صلح وجود دارد. پس؛ سازگاری حکومت‌ها، نتیجه‌ی سیاست‌ورزی‌هاست، نه برونداد واقعی اتحاد فکری و آرمانی آن‌ها. این نگاه، نگاه رئالیستی به جهان است. یعنی واقعیت قدرت، نه نگرش ایدئالیستی به دنیا که پندارگرایان متوسل به اخلاق و خیال می‌شوند. کشورهایی درین موقعیت و واقعیت، سود می‌برند که روح سازگاری در خود بپروَرند و به هر میزان، ستیزگی نظام خود را تیز کنند، ایدئولوژیک‌تر و آسیب‌پذیر می‌شوند و با این استراتژی، جنگ حتمی را در چند قدمی خود مهیا می‌کنند.
 
شناخت شاکله‌ی اسرائیل
اسرائیل برآمده از مصوبه‌ی سیاسی و دینی است. دست دسیسه سر تأسیسش بود. بحران بقا دارد. برای حفظ ثغور خود، تسلط بر مرزها حتی در دوردست‌ها را نشانه رفته است. برای این کار، بر ارتش تکیه دارد. نظامش را چندحزبی و پارلمانی، ترسیم کرده است، اما همه در هر شرائطی، ارتش را برای بقا، اصل و خط مقدّم تصمیم می‌دانند. پس؛ اسرائیل کشوری مسلح است. با کشورهای قدرتمند چون آمریکا و انگلستان، پیمان امنیتی بسته است. برای حفظ برتری نظامی خود بر تمام کشورهای منطقه، به تجهیز قوا، خصوصا" نیروی هوایی بسیارپیشرفته و آموزش‌دیده روی آورده است و سیاست قبولاندن عدم تعرُّض به خود را بر کشورها دنبال می‌کند. در واقع اسرائیل بیش از هر کشوری می‌داند باید از خود، از طریق جنگ، بقا ایجاد کند و درین راه هر دست برتر را یا کشوری را که قصد برتری داشته باشد، می‌خواهد در بدترین سبک غافلگیری، قطع کند. برای این هدف، موساد (=اطلاعات خارجی)، شاباک (=اطلاعات داخلی) و آمان (=اطلاعات جنگ و دفاع) را در مدرن‌ترین و مخوف ترین ساختار شکل داده است و ارتش و جنگ، بر پایه این سه سازمان استوارند.
 
سیاست کنش‌گرای اسرائیل
درین فاز اسرائیل تمام خاورمیانه را دشمن خود فرض می‌کند و برای خنثی‌سازی دشمن خود، از پنج اصل پیروی می‌کند: ۱. نفوذ ۲. ارتش ۳. سازش ۴. ستیز ۵. غلبه.
بیشتر...
۲
در تاریخ : ۱۸ , ۱۴۰۴ تیر . دید ۱۸

سخنی با فرمانده سپاه تهران

 سخنی موجز با برادر حسن‌زاده. نگارش ۱۲ ، ۴ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران یعنی برادر حسن حسن‌زاده دیروز ۱۱ ، ۴ ، ۱۴۰۴ گفت "اجازه نمی‌دهیم حتی یک مو از سر رهبر عزیزمان کم شود."

 

سلام برادر حسن‌زاده. بسیارخوب، خاب. نه نکوهیده، که ستوده است قصد قربت آن فرمانده. اما صحبت در میان ملت این است پس چرا نتوانستید آن شب ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ جان و پیکر و پا و تنِ پاره پاره شده‌ی آن تعداد فرماندهان ژنرال و زبده از سران سپاه و اطلاعات سپاه و ستاد کل نیروهای مسلح را از ترور یک شبه و آسان و به چشم‌به‌هم زدن، نجات دهید؟! و این جور بد، غافلگیر نشوید که در کام اسرائیل این چنین شَهدِ عسل نریزید تا در تاریخ جعلی آن نظام مصنوع، شیرینی نزند؟! و فکر ملت را به این حیرت به آج و واج نرسانید؟! کمی فکر کنید بعد جمله‌سازی را شروع نمایید.

 

تهدید، دیگر بالقوه نیست برادر، بالفعل شد، زندگی در تهران برای حکومتگران و مقامات آن، ناامن شد، به‌شدت بی‌ایمن. چه بدانی، چه ندانی. اما این را همه می‌دانند. اجرکم عندالله آقای فرمانده سپاه تهران. والسلام.

 

به مناسبت ماه محرم‌الحرام و حرمت به امام حسین علیه‌السلام و یاران، بر خودم لازم می‌دانم یک نکته هم بگویم این ایام حزن و ماتم آن امام مدفون به ارض کربلا و بینانگذار واقعه‌ی سراسر انسانی و عرفانی و حماسی عاشورا:

 

مرحوم بدیع‌الزمان فروزانفر در تقریرات ص ۹۴ معتقد بود «در زمان پیامبر اکرم ص مردم متوجه‌ی عمل بودند، نه سرگرم بحث و تفتیش عقیده!»

 

با این نقل قول خواستم بگویم: هان! همانا، امام حسین علیه السلام کوشید مردم عصرش را به عقیده و عمل برگردانَد، نه به تفتیش و تعقیب همدیگر و اجبار سَلیقه و اِعمال سُلطه. آن امام سیدالشهداء علیه السلام، مکتبش و مرامش و مرادش با عبادت و عرفه و عقل و عمل پر بود ، نه از حرف و صحبت صِرف و تفتیش مردم.

۱
در تاریخ : ۱۲ , ۱۴۰۴ تیر . دید ۴۹

محرم و امام حسین

نگارش ۶ ، ۴ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی : معاویه حاکم بود؛ از پایتختش شام (=سوریه) بر مکه و مدینه و کوفه و بلاد دورتر فرمانروایی می‌کرد. اسلام توسط حکومت تبعیضی و تفسیری، به‌شدت وارونه شده بود. سال ۶۰ هجرت، او مُرد. پسرش یزید، ازین سلسله بر اسلام و مسلمانان سلطه یافت. در مدینه، کسان فرمانبَرِ مطیعِ محضِ خود را سراغ امام حسین علیه السلام فرستاد که برای حکمرانی خود بر مردم، بیعت بستانَد. امام سیدالشهداء اباعبدالله علیه السلام، با شهامت، دست رد زد و در برابر جور یزید ایستاد. این حرکت امام حسین، آغاز یک واقعه‌ی دلخراش اما عقیده‌ساز شد. ادامه برای متن بعد.

 

اما نتیجه تا این جا، این است، هر انسان -که امروزه شهروند نام دارد- آزاد است به حاکم بد و حکومت فاسد، دست رد بزند و جانش هم ایمن باید بماند. این جواز، از حرکت حسینی آقا حضرت سیدالشهداء، نشئت گرفت و راه آزادگان گردید تا برده‌ی حاکمان و بدسِگالان نگردند.

 

جا دارد یاد کنم از تازه‌ترین کسانی که اینک نیستند و اسرائیل با بهره از اصل غافلگیری، به طرفة‌العینی ترورشان کرد؛ ارقام آنان درشت است که نمی‌شود نام بُرد. تعدادی‌شان، از نزدیک بر من آشنا بودند. گویا میان دو حکومت، آتش، موقتا" متوقف شد و به «بس» بودنِ آتش تن دادند، شاید هم یک حالت مرموز برای قوسی دگر، باشد. البته آقاخامنه‌ای در سخنی تصویرشده‌ی غیرزنده، در مورد آن طرف گفت که «در زیر ضربات جمهوری اسلامی، تقریباً از پا در آمد و لِه شد.» و این سخنش را باید کارشناسان دانشِ برآوُردِ استراتژیک، ارزیابی کنند و ملت را آگاهی واقعی دهند که "لِه‌"شدگی اسرائیل چیست و "تقریباً از پا در آمد" از نظر علوم نظامی و فرهنگ مخاصمه، به چه معناست. تسلیت به ایران برای ماه محرم و ترور نظامیان ارشد "نظام" و از دست دادن تعدادی زیاد از شهروندان بی‌گناه و غیرنظامی و دانشوران علم اتمی.

 

 
نگارش ۷ ، ۴ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
قسمت ۲ : سلطنت بر مسلمانان -آن هم به اسم اسلام- توسط امویان عموزادگان پیغمبر اکرمِ مسلمانان -سلام بر ایشان و آل‌شان- مسیر را به سمت ستیزه و سکّه ناهموار ساخت. حکومت و سیاست از شکلِ طبیعی و مردمی خود، خارج، و به نام خلافت (=در فارسی یعنی جانشینی برای رسول خدا ص) بر مسلمانان و آحاد افراد ادیان دیگر، سلطنت و سلطه‌گری تبدیل شد. آن قدر، بسته و فردپیشه، که حتی فکر و نظر شخصیت ممتازی چون امام حسین علیه السلام، جایی برای نشر و بقا نیافت و آن انسان بزرگ زمانه را در آغوش صحرا و ریگزارها و بیابان‌ها فرستاد که در مکه بلَد امین هم، ایمن نمانْد. و سرانجام جایی در ۸۸ کیلومتر شمالی‌تر از شهر پادگانی کوفه، آن امام و یاران را به نبرد مجبور ساختند و تمام اطرافیان‌شان را به زیر تیغ یا تازیانه بُردند. 
 
نتیجه‌ی این متنم تا اینجه این است که از فردای رحلت بنیانگذار دین اسلام، حاملان دین به مدد عالمان آن و مجاهدان مسلح آن، کوشیدند خود را از راه سکّه یا ستیزه، بر مردم تحمیل کنند، نه دین را برای مردم تسهیل و یا مرارت را از مردم تقلیل. این انحراف اعظم یعنی فردگونگی حکومت، اسلام مکتب رهایی و آزادی و آزادگی، را به دست مصلحت و تشخیص‌های فردی حاکم، سپُرد و مستبدّان، رواج یافتند و دین شد ابزار قدرت آنان، نه راهنمای حقیقت و درگاه رستگاری و مُمِدّ رفاه و موجب معیشت. هر چند مردمانی هم ماندند که دین را در فطرت و سیرت خود حفظ کرده بودند و به رنگ حاکم، هرگز در نیامده بودند. چونان حسین بن علی علیهماالسلام امامِ آزادمردان و غیورزنان هر عصر و زمان. ادامه در متن بعد.
 
 
نگارش ۸ ، ۴ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
قسمت ۳ : در حالی که حاکمان اموی به روبناها در دین و تظاهر در رفتار مذهبی اهمیت می‌دادند -حتی درین امر هم ایمان حقیقی نداشتند- در همان حال، هر کس را، سرِ راهِ خود سدّ و به زبان امروزی اپوزیسیون (=مخالف) حس می‌کردند، به دَم شمشیر می‌بردند و یا از دیار خود می‌راندند و نفیِ بلَد می‌نمودند.
 
امویان طی بیش از ۹۹ سال حکمرانی‌شان، آنقدر مسجد ساختند که هر کجای بلاد مسلمین یک یادگار انگار از خود برجای گذاشتند تا نفوذ خود را به رخ همگان بکشانند. حتی همین مسجد بیت‌المقدس زردرنگ در فلسطین را هم، حاکم وقت اموی مروانی ساخت، کنار آن مسجدالاقصی که قُبه‌ی نقره‌ای رنگ دارد و صخره‌ای سقف. زیرا مهم برای امویان نماز و نمازگزاران نبود، بلکه فقط می‌خواستند قدرت‌نمایی خود را با نمادهای نمایان و رفتارهای مذهبی ظاهری اسلام مثل مسجد و نمازجمعه و ... نشان دهند و ذهن مردم را به نفع خود بفریبند. وگرنه آن نمازگزار حقیقی اسلام یعنی امام حسین علیه السلام را وسط نماز در روز عاشورا تیرباران نمی‌کردند.
 
نتیجه‌ی این متنم اینه، امویان به تعبیر من مُصلّیٰ می‌ساختند، اما مُصلّین (=نمازگزارها)ی واقعی و مؤمنان اهل نماز اخلاص را می‌کشتند. یک علت این رفتارشان این بود که قدرت و حکومت و سیاست از نظر امویان ریاستِ یک "رأس" بود برای سلطنت، نه احترام "رأس‌ها" یعنی آحاد مردم، برای حکومت و سیاست. شرح کوتاه این مفهوم رأس و رأس‌ها، بمانَد برای متن بعد.
 
 
نگارش ۹ ، ۴ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
قسمت ۴ : اسلام که از میان تهیدستان و ستمدیدگان برخاسته بود، دوباره به آن رنگ اَشرافیت و فکر جاهلیت زدند. اول برای اسلام، "رأس" قائل شدند به اسم خلیفه. دوم برای مسلمانان، حاکم تعریف کردند به اسم فردی همه‌کاره در حکومت و قدرت، که هم از اسلام حرف می‌زند یعنی تفسیر ارائه می‌دهد و هم به مسلمانان دستور و امر و نهی می‌دهد. یعنی آحاد مردم تحت و تسلیم حاکم و حکومت و سیاست باید می‌شدند و از آن تعلیم می‌بایست می‌گرفتند. اسلام، شده بود خلاصه و خلاص میان رأس و رأس‌ها.
 
اساساً ابتدا امویان برای اسلام، رئیس پروراندند و بر مسلمانان ریاست را باب کردند. حال آن که اسلام، رئیس نیاز ندارد، اسلام معارفش ارائه شد و خاتمیت شکل گرفت. اما از امویان به بعد، اسلام را دینی رئیس‌پرور درست کردند که یا خلیفه بود، یا بعدها سلطان بود، یا شاه بود، یا فقیه بود، یا وکیل و یا حتی جنگجوی مسلح. امام حسین علیه السلام در عصر خود این برگشت به جاهلیت و وارونگی اسلام به دست حاکم و والیان خون‌آشام‌شان را به چشم دید و وقتی هم فهمید ازو در مدنیه و مکه دیگر کاری ساخته نیست، دعوت ملت کوفه را فرصت دینی حساب کرد و به سمت آنان آمد تا بلکه با روش علوی پدرش و تبعیت سنت نبوی و اصلاح امت دین جدّش، بتواند رنگ رفته‌ی اسلام به اسلام و هویت آزادگی مخدوش‌شده‌ی مسلمان و انسان را به آن برگرداند، اما گردن او را زدند؛ زیرا زیر فرمانروایی یک فردی به اسم یزید و سرسپردگانش نرفت.
 
نتیجه‌ی این قسمت متن است تا از راه رسیدند اول گفتند مسلمانان باید تحت ریاست یک رئیس. دین بورزند وگرنه دینش غلط است. یعنی اسلام را اسیر رئیس و رأس کردند. سپس بر مسلمانان حکم راندند که باید حرف حاکم را حرف خدا و حرف رسول خدا ص و حرف فصل‌الخطاب دین حساب کنید و الّا حتی اگر امام حسین علیه السلام هم باشید، سرتان را از قفا (=پشت گردن به سبک عرب جاهلیت) می‌بُرّیم. در واقع، اسلامِ منطق و خِرَد را به اسلام خرافه و خنجر مبدّل کردند و واقعه‌ی عاشورا بازگشت تمام‌عیار به اسلامِ عرفان و عرفه و عقل و عدل بود. ادامه در متن بعد.
 
 
نگارش ۱۰ ، ۴ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی
قسمت ۵ : کوشش واعظین برای بردن مردم به سمت مصائب عاشورا اگرچه در حد رعایت حد وسط، امری شایسته و ستوده است، اما به تعبیر مرحوم استاد محمدرضا حکیمی "هم باید به مصائب عاشورا عنایت کرد و هم به مسائل عاشورا". او "ذات عاشورا را نماز و عدالت" می‌دانست. و در ص ۹۳ کتاب "راه خورشیدی" نوشت: "نماز واژه‌ی شب عاشورا است و عدالت واژه‌ی روز عاشورا."
 
 
نتیجه‌ی این قسمت متن من اینه چون مرحوم حکیمی آسیب مسیر را دید، در جمله‌ای تلخ گفته بود. "یک حسین مظلوم، در عاشورا وجود دارد و یک عاشورای مظلوم، در تاریخ". از نظر آن علامه‌ی عدل و عقل و شرع، "اگر عاشورا الگو عدل و شرع می‌شد هیچ حکومت ستمگری در سرزمین اسلامی بر جای نبود." او خود در تعابیری گزنده و دردآور، "فقه‌خوانندگان بی‌خبر" و "رساله‌نویسان بی‌رسالت" را نقد کرد و از "منابر رِخوت‌آور" خُرده گرفت که عاشورا را در مصائب حبس کردند و از مسائل عاجز ماندند.
۲
در تاریخ : ۶ , ۱۴۰۴ تیر . دید ۴۷

گستره ی جغرافیایی جنگ اسرائیل با ایران

منبع

تیتر روزنانه

"عصر میهن" (۲۵ ، ۳ ، ۱۴۰۴)

 

گستره ی جغرافیایی جنگ اسرائیل با ایران که ساعت ۳ و اندی بامداد جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ (۱۳ ژوئن ۲۰۲۵) شروع شد. این پست فقط جمع‌آوری آشکار است از روایت‌های مختلف، بدون ورود و داوری دامنه. در ادامه:

بیشتر...
۲
در تاریخ : ۲۳ , ۱۴۰۴ خرداد . دید ۴۰۷

اسلامِ اسیر !!!

اسلامِ اسیر !!! نگارش ۲۱ ، ۳ ، ۱۴۰۴ ابراهیم طالبی دامنه دارابی. خبر که دیشب پخش شد -چنانچه همین هم باشد و فاجعه‌آمیزتر ازین هم، نباشد- واقعاً دل ملت را می‌فِسُرَد. این که دولت پزشکیان دیروز فهمید آن دولت پیشین که در اثر سقوط، مُرد، به وزارت نفت دستور داده بود به حوزه‌ی علمیه‌ی شیخ غلامرضا قاسمیان و پروژه‌ی با اسم مرکز قائمه‌ی آقای آیت الله مصباح فلان میلیارد تومان پول تزریق کند.

 

منبع

تزریق میلیارها تومان پول

به حوزه علیمه به دستور دولت سیزده

 

تزریق کند که چه شود؟! عمامه بر سر طلبه‌های مظلوم و محتاج حتی نون، گذارند و بروند درون حکومت برای حاکمیت، فرمان ببَرند؛ زیرا حوزه‌ی فرمانبَر نیاز دارد سیستم ولایت مطلقه‌ی فقیه این نظام. و همین طلاب بدآموز مظلوم را راهی روستاها و محفل‌ها کنند که عمر و عثمان و ابوبکر را ذم و لعن کنند و تنش میان مذاهب را تنشی‌تر سازند.

 

ملت وقتی درین شرائط تحریم و فشار، خود را به تاب‌آوری اجباری عادت داد، حال بشنود میلیاردها تومان پول بیت‌المال را آسان در حلقوم حوزه می‌کنند که به مذاهب بد و بیراه بار کنند، دست‌کم خشمش این است بگوید اسلامِ اسیرِ جمهوری اسلامیِ نوع آخوندی مستکبرانه، چه گروگان مظلومی گرفته است؛ چی را؟ دین مبین را. خدایا خودت خشم بر سر ستمگر بر اسلام نازل کن. اینان از دین زور و زر و تزویر می‌خرند و بیع می ستانند و سپس بیعت می‌کنند. بگذرم.

۳
در تاریخ : ۲۱ , ۱۴۰۴ خرداد . دید ۵۷
قبل ۱ ۲ ۳ ۴ ---- ۸ ۹ ۱۰ بعد
سایت دامنه ی داراب کلا : ابراهیم طالبی دارابی : فرهان پنجم