دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

منوی سایت
پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پسندیده

برای پاکبانان مشهد می‌نویسم

جمعه, ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۰۸:۲۱ ق.ظ

به قلم دامنه: جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳ ، یک گزارشی از خبرنگار خانم «حانیه موسوی» (خودش با ح نوشت، ولی با ه دو چشم است هانیه) از تجمع پاکبانان مشهد خواندم که حیفم آمد درین‌باره ستون روزم را از گلایه‌های آنان خالی گذارم. خیلی خوب است اول، بدون خواندن متنم به خودِ عکس، با آن لباس‌های قشنگ‌شان و مقوانوشته‌های متین، برحق، باتقوا و دادخواهانه‌ی‌شان نگاه شود سپس به خواندن متنم اگر کسی خواست ادامه دهد. چند خواسته را به روش مدنی، آرام، بانزاکت و بدون لکنت با رعایت چارچوب فریاد حق، درین تجمع اعلان کردند؛ مثل «کاهش ناگهانی حقوق» «پرداخت‌نشدن حق اضافه‌کاری» و «وضع نابسامان بیمه». که باز هم ابتدا اخلاق کار زدند بارها از راه تریبون مردمی روزنامه‌ی «قدس خراسان»  پیگیر مطالبات شدند اما مسئولان بالادست -به روایت همین خانم «حانیه موسوی»- در صدد برنیامدند مطالبات‌شان را برطرف کنند لذا همین خواسته‌های بر زمین مانده موجب شد ظهر دیروز (۱۰ ، ۸ ، ۱۴۰۳) بخشی از آنان (مشاهده در تصویر) در عرصه‌ی پهناور میدان شهدای شهر مشهد، روبروی ساختمان شهرداری و شورای شهر تجمع کنند تا بلکه مسئولین صدای رسای آنان را بشنوند. در بین‌شان  حتی پاکبانان ایثارگر هم بودند که سال‌های دفاع مقدس در جنگ تحمیلی حضور داشتند. آنان علاوه بر آن چند خواسته، از «نبود تجهیزات مناسب کار» «نبود امنیت شغلی» «خطرات جانی این شغل» (که گاه شب‌ها مورد هجوم چاقوکش‌ها واقع می‌شوند) و نیز «نبود نظارت و امکانات کافی برای ثبت دقیق وضعیت کاری هر نیرو»، شِکوه کردند. حتی برخی از این تجمع‌کننده‌ها به خاطر «ترس از اخراج» از مصاحبه با خبرنگار پرهیز کردند. آقای احسان نجاری مقدم «مدیرکل هماهنگی شهرداری مشهد» در جمع آنان حاضر شد و وعده‌ی رسیدگی دقیق در روز شنبه‌ی آینده داد. یادآوری شود مشهد ۱۳ منطقه دارد که ۲۵ پیمانکار که در کاری عجیب با پیمان‌نامه‌های متفاوت با پاکبانان پیمانِ کاری بستند. از مدنیت این تجمع همین بس که در پلاکاردها نوشتند: «ما نه آشوبگریم، نه اغتشاشگر» یا «انتظار ما از شورای شهر حمایت، رفع تبعیض، نظارت بر شهرداری». آنان از صحبت آقای احسان نجاری مقدم قانع نشدند، تجمع را به سمت ساختمان اصلی شهرداری مشهد حرکت دادند و آن جا تحصن کردند ولی در نهایت طی یک گفتگوی مسالمت‌آمیز با مسئولان حاضر درین تجمع، قرار شد مطابق با وعده‌ی داده‌شده، تمام پاکبان‌ها سرِ شیفت‌های خود حاضر شوند و  نمایندگان آنان در هر منطقه در جلسه‌ی شنبه شرکت کنند و در صورت تحقق نیافتن خواسته، پاکبان‌ها خود را به استانداری و فرمانداری برسانند تا ... .
 

شرح سه حاشیه بر متن:

 
حاشیه‌ی یکم: آن دسته معترضانی که به جای مدنیت، فوری اموال عمومی را تخریب می‌کنند و از فریاد مدنی، به غیظِ غلط و جنبش کور می‌رسند، ازین پاکبانان پاک‌باخته نحوه‌ی مدنیت رفتاری را بیاموزند.
 
 
حاشیه‌ی دوم: عطر وجود سید امام موسی صدر به مشامم می‌رسد؛ همو که بارزترین رهبر محرومین زمین بود؛ و دین را به شایسته‌ترین قرائت، فهم می‌کرد. کاش میان ملل و ایران بازم می‌بود و مخالفین او در لبنان و دخالتگرهای بیرونی وی را نمی‌ربودند و سربه‌نیست نمی‌کردند و یا این‌گونه با سرنوشت نامعلوم، ما را این‌چنین منتظرِ آمدن خود نمی‌نمود تا جامعه‌ی مسلمین را با افکار بلند، انقلابی واقعی، سازگارانه، مهربانانه‌ی خود همچنان به شیوه‌ی حسنه و صالحه می‌ساخت. حیف که میان مردم نیست.
 
 
حاشیه‌ی سوم: به سرهنگ معمر قذافی وقتی اعتراض کردند در مورد ربودن سید امام موسی صدر، جواب داد: برید سرنوشت او از «جلال» خود بپرسید. منظورش آقای جلال‌الدین فارسی است که در لبنان آن زمان حضور داشت و با سید امام موسی صدر زاویه. قداقی مدعی بود صدر را فارسی لو داد. او اولین کاندیدای نخستین انتخابات ریاست‌جمهوری ایران شده بود. ولی به دلیل واهی که ریشه‌ی نسَبی به افغان دارد، ردش کردند که آن زمان متصدی تعیین صلاحیت نامزدها حجت الاسلام آقای سید محمد موسوی خوئینی بود. (هنوز این فکر غلط وجود دارد که چون فلان فرد در فلان کشور بود و هست نمی‌شود از علمش در حکومت استفاده کرد) جناب جلال‌الدین فارسی نویسنده‌ی تاریخ اسلام و مسائل روز بود. من کتاب سه جلدی پیامبری وی را همان دهه‌ی شصت، نقطه به نطقه خواندم. پیش از انقلاب در نقد مارکسیسم نیز کتاب چند جلدی نوشت. بعد در روزنامه رسالت صاحب ستون روز شد. در شکارگاه سمت کرج به سمت کسی شلیک کرد که مُرد و به دادگاه کشانده شد و تبرئه گردید. سپس مدتی می‌نوشت ولی سرانجام به سکوت رفت و منِ یک آدمِ غیرِ سیاسی‌میاسی! حتی دیگر هیچی ازو نمی‌دانم و حتی مواضع و تحلیلی ازو در فضای سیاسی ایران چندین سال است نمی‌بینم. نمی‌دانم من نمی‌بینم، یا نه او حرف می‌زند اما به من نمی‌رسد. در مورد شلیک و نیز قضیه‌ی صدر، در مورد جلال فارسی قضاوت نمی‌کنم. نقلی بود که مطرح است در موردش و بس.
| لینک کوتاه این پست → //qaqom.blog.ir/post/2347
۱۴۰۳/۰۸/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

ایران

مسائل روز

نظرات  (۱)

درود جناب طالبی عزیز. آنچه بنده از امام مدسی صدر و همرزمانش بخصوص شهید چمران بیاد دارم . مبارزه در وحله اول و آموزش به شیعیان جنوب لبنان و کسانیکه برای مبارزه با استکبار برای کمک به لبنان میرفتند بوده و اولین واحدهای نظامی حزب الله کنونی را تشکیل و آماده برای دفاع از مدنیت خود شدند .اینروزها اما شما داستانی دیگر میگویید و صحبت از صلح میکنید . نیاز است کتاب های آن شهید سعید را دوباره مرور کنیم شاید نکات و زوایای پنهانی هم داشته که مورد توجه قرار نگرفته است. 🙏🙏 امیر رمضانی دارابی.

ادامه‌ی نظرات دیگر اعضا:

نظر شیخ محمد رضا احمدی:

سلام جناب طالبی. صبح جمعه‌ی امام زمانی‌تان به خیر. واقعا این قشر بسیار مظلوم هستند. کار بسیار باارزشی انجام می‌دهند و واقعا مورد احترام همه. بخشی از مشکلات این قشر و بعضی از اقشار دیگر، سپردن کارها به شرکت‌هاست، به نحوی که شهرداری خود را در برابر این قشر پاسخگو نمی‌داند. انشاالله مشکل‌شان حل شود. جمله‌ای آوردید که: "قذافی مدعی بود صدر را فارسی لو داد". متوجه نشدم منظور چیست؟ مگر صدر زندگی مخفیانه‌ای داشت که فارسی او را لو بدهد؟ از ستون روزتان استفاده کردیم. به امید ظهور امام زمان (عج)

 

نظر جلیل قربانی:

سلام آقای طالبی مدیر

روزتان به خیر

۱- برادر عزیز، این‌همه مطلب را در یک پست می‌نویسید، فکر ما خوانندگان را نمی‌کنید که چگونه باید از این شاخه به آن شاخه بپریم تا دانه‌ها از آن برچینیم.

۲- موضوع رد صلاحیت جلال‌الدین فارسی بر اساس قانون اساسی بود که ایرانی‌الاصل بودن، لازمه ریاست جمهوری است؛ هر چند این صابون، فقط به تن جلال فارسی کف داد ولی در مورد برخی دیگر، هیچ کف نداشت؛ هیچ!

۳- در مورد شیوه امام موسی صدر بر اساس آنچه که از او خواندیم و شنیدیم، آدم لیبرال مسلکی بود که جنبش امل را تأسیس کرد، اما خیلی زود از جنگ مسلحانه فاصله گرفت و به فعالیت سیاسی روی آورد، نبیه بری از جانشینان او سال‌هاست که رئیس مجلس لبنان است.

۴- در شهر شایعه شده که نعیم قاسم از شاگردان اوست؛ حرف‌های اصلاح‌طلبانه این روزها از نعیم قاسم، امام موسی صدری است؛ انشاءالله...!

پاسخ مدیر دامنه :

،،
امیرجناب سلام. سپاس از نقد و نظرت.
،،
جناب حجت‌الاسلام آشیخ محمدرضا سلام. ۱. ظهر آن رفیق شفیق من هم به خوبی و خیر. ۲. ممنونم، فراوان، از بیان‌تان در حمایت از پاکبانان که محیط با وجود آنان پاک و پاکیزه می‌شود. ۳. منظورش پرواز سید امام موسی صدر به ایتالیا بود و ربودن. ادعای سرهنگ قذافی هنوز در تاریخ مورد تحقیق قرار نگرفت. من هم مانند شما، از همه‌ی راز مطلع نیستم. نقل قول کردم. ۴. راستی، یک حاشیه‌ی قشنگ دیگر: اخیراً امارت اسلامی افغانستان طالبانِ الآن نه آن طالبان اول، چندین کتاب از ایران و جاهای دیگر را در افغانستان ممنوع کرد، علاوه بر چند کتاب زنده‌یاد دکتر علی شریعتی، چاب و نشر و خواندن کتاب «انقلاب تکاملی اسلام» جلال‌الدین فارسی هم ممنوع کرد. اساساً آثار جلال‌الدین فارسی همه را خواندم. ۵. من هم از نوشته‌هایت واقعاً خطوط‌موطوط می‌گیرمُ لذات علمی.  برم نمازم را بگُزارم، می‌آم. هرچند مستحب است نماز ظهر در روز جمعه کمی با تأخیر خوانده شود. اما من برم سرِ سجاده‌ام بخوانم، بیام.
،،
جناب جلیل سلام. سید امام موسی صدرم آرزوست؛ بر وزن «انسانم آرزوست». بله درسته، حتی در مقاله‌ی ۱۷ دی ۱۳۵۶ «رشیدی مطلق» در روزنامه اطلاعات، نسَب کشمیری و هندی داده بودند به دستور شاه که تخریب کنند و جنگ روانی پدید بیاورند.  آقای سید حسین موسوی جنبش امل و آقای صبحی طُفیلی و حتی مرحوم آیت الله شیخ محمد حسن فضل‌الله زیاد خاطرات دارند که جامعه‌ی ایران گمان کنم کمتر دیده یا خوانده باشند. لبنان چندین بعد دارد، جناح قدرت در ایران، فقط یک بعد لبنان را می‌گوید. بگذرم. سیاسی‌میاسی بلد نیستم.

،،
مجدد بر احمدی مرد مجد و شکوه سلام. فقط جنبه‌ی عمومی دارم نظر می‌دهم که گفته باشم دیدگاه و متن جناب‌عالی را خواندم: اما چه جامعه‌ی مدرسین قم (تشکل جناح راست) ، چه مجمع مدرسین (تشکل جناح چپ) باید در بیان دیدگاه خود، به یک‌اندازه آزاد باشند. این‌که چه می‌گویند این دو تشکل، ورود نمی‌کنم، اما جامعه‌ی ایران -اغلب- در جعبه‌ی عطّاری این دو جای سیاسی یا دینی، دیگر نه مُشک خُتن می‌خرند، نه حتی عنبر ‌و عود. اگر هنوز بو و عطر هم داشته باشند، دِماغ و دَماغ مردم از بوی این دو عطاری، عادی شده است و بویی ساطع نمی‌شود.

دایره‌ی واژگان برای شرح صحن:
خُتن: نام آهو است در ناحیه‌ی خُتن چین، که ناف آهو بوی معطری می‌دهد و مُشک ازو می‌گیرند. همان جایی در چین، که دولت چین مسلمانان را در استان ایغور، به‌شدت محدود می‌کند.
نه، 
دیشب: آش دوبا خوردم؛ پِر پِر باکِله.  صبح: نون سنگک خالی خالی! ظهر: ماکارونی با فقط سویا و هویج! گوشت چرخ‌کرده گاران بود! توش نبود! حالا لابد دلت آب افتاد؟! عکس نگرفتم، وگرنه منعکَس می‌کردم. پس برو کرک را کباب کن! من به همین ساده‌خوری قانع‌ام! شما الحمدُ لِله کم‌خوراکی، وگرنه همان مرغ -که بر سرش بین خودت و آشیخ محمدرضا مذاکره‌ی قشنگی افتاد- دیر بجُنبیم، چنان می‌شود که گوسفندگوشت و ماهی‌سفید و کفال شد! فتیواک حتی! که طعم و رنگ ماهی سفید را می‌دهد!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">