دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

درباره سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پسندیده

۲۸۶ مطلب با موضوع «نویسندگان» ثبت شده است

۱۸ فروردين ۱۳۹۷ ، ۲۱:۰۹

نقد جناب شکیبا بر دامنه

نوشتهٔ جناب «ع. شکیبا» : سلام. با این همه شرط و شروط .... [پست «آیا باز رأی آری می دهیم؟» اینجا] یه دفعه بگو رای «نه» میدم ؟!!! نه خودتو بپیچان و نه ما را !!! شما هنوز به [... و ...] می گویی آیت الله العظمی ! بعد می گویی حکومت آخوندی نباشد؟! مگر غیر آخوندها چه گلی به سر مملکت زده اند. کت و شلواری ها و دکترها و تکنوکرات ها ببین که چقدر خیانت کرده اند. پس مهم خدمت و خیانت است و استقامت بر اصول اسلام و انقلاب، نه عبا و عمامه یا کت و شلوار ! چجور انتظار دیگران تغییر کنند و شما هنوز در تفکرات 35 سال پیش خودت بمانی . شما بهتر است با قطار انقلاب پیش بروید. یا علی.


 

پاسخ دامنه


به نام خدا. سلام من هم به شما جناب «ع . شکیبا» مدیر محترم سخن بلاگ. همین آزادی نگاه شما و من، خود نعمتی ست که با فروپاشی نظام سراسر زورگوی سلطنت پهلوی به دست ملت آگاه و آزاداندیش ارزانی ما شده است. بنابرین اختلاف نظر میان من و شما می تواند حُسن باشد نه زشت. من چندان به عناوین در میان روحانیت ایرادی ندارم، چون القاب و عناوین، اعتباری ست. بنابراین امید است بکاربردن آن شما را نیازارد. البته برخی یکشبه آیت الله العظمی خوانده می شوند! اما برخی در طول سالیان سال تفقُّه ورزیدن. آن کجا و این کجا؟

 

در ضمن ضد آخوند نیستم، با انحصارِ قدرت مخالفم نه با اساس روحانیت. اگر انحصار را حق آخوند می دانی، آنگاه انحصار دنباله اش فقط حکومت کردن نیست، جوابگویی به مردم بابت فسادها هم هست. از حضور شما در دامنه و نقد آزادانۀ تان بر من، ممنونم. همچنین به کامنتت نیز پاسخ نیمه مفصل و چندنکته نوشتم: (اینجا). در امانِ خدا.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ فروردين ۱۳۹۷ ، ۰۹:۵۸

آیا باز رأی آری می دهیم؟

به قلم دامنه. به نام خدا. وقتی به تیتر روزنامۀ اطلاعات فروردین ماه سال پنجاه و هشت در عکس زیر خوب خیره می شویم؛ نتیجۀ درخشان رفراندوم مردمی (=همه پُرسی به قول داریوش آشوری) را می بینیم و عیدبودنِ دوازدهم فروردین را و نیز به زُباله دان افتادنِ رژیم منفور سلطنتی را. همان رأی بی نظیر، عجیب و تاریخی مردم ایران زمین، موجب شده بود تا امام خمینی _رهبرکبیر انقلاب اسلامی_ با پشتیبانی و بیعت و رضایت ملت، تأسیس رسمی نظام جمهوری اسلامی را اعلام نماید. اینک این پرسش را مطرح می کنم آیا بازهم رأی آری به جمهوری اسلامی (jomhori eslami) می دهیم؟ طی این چهل سال، نظام خدمات و حسنات بی شماری را به ثبت رسانده است. و از میهن و ملت و اسلام و ارزش ها دفاع نموده است. این برکت و نعمت را کفران نمی کنیم، اما همواره باید درخت سیاست و حکومت و قدرت را آفت زدایی کرد تا نپوکد و نپوسد و نیفتد. من پاسخم را به صراحت در هفت بند می نویسم و بقیه سخن را به خوانندگان شریف وامی گذارم:
 

 

آری بازهم من رأی آری می دهم؟ اما به این شرط که: پهنۀ حکومت لُعاب آخوندی نگیرد یعنی حق حاکمیت ملت محفوظ باشد نه صِنف خاص و جناح راست.

 

آری بازهم من رأی آری می دهم؟ اما به این شرط که: همۀ مقامات در نظام از صدر تا ذیل، زِمامداری شان محدود و زمانمند و تحت نظارت باشد، نه مادام العمر و نامحدود و بی پاسخگو. چگونه می توان پذیرفت یک فرد چهل سال یعنی به اندازه عمر نظام، در یک شورای خاص، همچنان در قدرت بماند و به تاخت، بتازد!

 

آری بازهم من رأی آری می دهم؟ اما به این شرط که: هرگونه انحصار، سُلطه، اخلاق سلطنتی و شیوۀ ارباب رعیتی از چهره و تار و پود نظام محو گردد.

 

آری بازهم من رأی آری می دهم؟ اما به این شرط که: تعامل جهانی و مقاومت منطقی و شرعی باشد، نه تخاصُم منطقه ای و تضاد داخلی و دشمنی مَن درآوردی خاورمیانه ای.

 

آری بازهم من رأی آری می دهم؟ اما به این شرط که: خون و پیام شهیدان در رگ های نظام جاری باشد، نه پودر پوکِ میراثخواران و نااهلان و نابخردان و به تعبیر امام، خرمقدّسان.

 

آری بازهم من رأی آری می دهم؟ اما به این شرط که: نمازجمعه هایش، دولتی و دستوری؛ دانشگاه هایش، استبدادی؛ صداسیمایش، میلی و جناحی و باندی و شخصی؛ انتخابات های مردمی اش، نظارت استصوابی و تبعیض دیانتی و قومی و نژادی؛ مجلس شورای اسلامی اش، عصارۀ فضایلِ یک جمع و فردِ خاص؛ و در یک کلام فضای سیاسی فکری و اندیشه ای جامعه اش، شاغولی و بخش نامه ای نباشد. همین. والسّلام.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۶:۳۴

پاسخ یک دارابکلایی

به قلم جناب «یک دارابکلایی»: با سلام. با دیدن این پست شما «چرا امام علی را دوست می داریم؟» (اینجا) یاد ایام دانشجویی افتادم که یکی از اساتید برای کنفرانسی که قرار بود در دانشگاه برگزار گردد، مقاله ای نوشت که خلاصه ی نظرات دانشجویان بود. او در کلاسشان سوالی که شما عنوان پستتان قرار دادید را از دانشجویان پرسیدند و از آنها خواستند که دلیل علاقه شان را به حضرت علی برایشان بنویسند. اتفاقا مقاله ایشان یکی از مقالات برگزیده بود و به دانشجویانی که در این مقاله مشارکت داشتند، که من هم یکی از آنها بودم، یک جلد نهج البلاغه به ترجمه استاد محمد دشتی هدیه دادند. من هم نوشته بودم: علاقه خاص من به حضرت علی به دلیل شخصیت چند وجهی ایشان است. این انسان وارسته هم عادل، هم دلاور، هم مشاور، هم سخنور، هم فرمانده، هم دوست واقعی و دارای بسیاری از خصوصیات اخلاقی، انسانی و فردی است که می تواند الگو برای همه قشر از افراد جامعه باشد. او جامع الخصایص است. تولد این "حقیقت بر گونه اساطیر" را به تمام انسان های روی زمین تبریک عرض می کنم.

 

پاسخ دامنه

سلام من هم به شما جناب «یک دارابکلایی» که با قلم و خاطرۀ خوب خود، دامنه را به وجد آوردی؛ هم به علت حضور شایسته شما در دامنه و هم به دلیل متن رسای تان در این زمینه. خیلی مؤثّر نوشتی. مختصر، اما عمیق. کم، ولی پُر. من از قلم خوب شما، خاصّه در وصف امیرالمؤمنین بسیارممنون هستم و از انتخابِ عبارت مشهور و جهانی دکتر علی شریعنی یعنی «علی, حقیقتی بر گونۀ اساطیر» بی حد ازت سپاس گذار.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۶:۲۴

پاسخ عاصم

سلام. چقدر جالب که تو این روز، من روز پدرو تبریک میگم و پدر تولد منو، در این پست (اینجا) پدر کوه مجازی ست از راه دور، پدر آرامشی ست طوفانی، پدر قلبی ست مهربان. پدر کلمه ایست یا بهتر بگم کتابی ست که از توصیفش قاصرم، پدر تکیه گاهی ست از راه دور، پدر ستایش کردنی ست. پس خدا رو شاکرم به خاطر داشتن این نعمت بزرگ در زندگی چون؛

شکر نعمت، نعمتت افزون کند

کفر نعمت، از کفت بیرون کند

عاصم طالبی دارابی

تهران. یازده نوروز نود و هفت
 


 
عاصم
دارابکلا



دامنه: به نام خدا. این تقارن مَیمون و مبارکِ تولد تو با میلاد سراسر برکتِ امام علی (ع)، سی و سه سال بعد نیز برات می افتد، نیز شصت و شش سال دیگر. نیز نود و نه سال بعد از امسال. پس حُسن اتفاقی بود برات امسال، آن هم نخستین بار، عاصم. پس، قدر بدان، قدر عاصم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۶ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۰:۴۹

سُخره گرفتن حجاب

به قلم دامنه. به نام خدا. مناظرۀ دارتوکن و دامنه جناب دارتوکِن دارکوب پرسیده نظرت دربارۀ حجاب چیه؟ ضمن سلام به جناب دارکوب و تشکر از غیرت و فکرت ایشان، من چند نکته می گویم و می گذرم؛ زیرا نظر دامنه _که پَرِ پیاز بیش نیست_ چه فایده ای دارد. حجاب را قرآن گفته. خدا فرموده. پیامبران و امامان تأکید و تقدیسش کردند. قدّیسان و خوبان و مؤمنان و مادران و اُسوگان آن را پیاده کردند و این چنین عالی، معنویت را به مادّیت پیوند زدند. کسانی که این روزها این اصل دینی را به سُخره گرفته اند، به نظر می رسد از سه حالت خارج نیست: یا غفلت دارند، یا مرَض و غرَض گرفته اند و یا در بدترین احتمال جیره گیر شده اند، تا ایران را مثلاً آندُلس کنند. حجاب در محیط دینی اصلی فطری، عرفی و شرعی ست. هم حجاب مرد و هم حجاب زن هردو لازم است.
 


آنان که می گویند حجاب اختیاری ست و زن هرگونه خواست می تواند بگردد، هیچ نمی دانند که  اگر زن عُریان شود، به دنیال آن، مرد هم از او عریان تر می شود و آن گاه جامعه اسلامی و شیعی را پوچی فرامی گیرد و سراشیبی دربر؟ آنان که مدعی اند حجاب لازم نیست و اجبار نمی توان کرد، هیچ می دانند چرا در جایی که حضرت موسی می خواهد در آن وادی مقدس پا بگذارد خدا امر می کند نعلین را در آر: إِنِّى أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»  (آیۀ دوازده طه).

 

این به این معناست که جاهایی وجود دارد که باید به آن مکان ها احترام گذاشت. حال یا با رعایت حجاب یا با درآوردن نعلین. فرقی نمی کند وقتی امر، امر خداست باید مطیع و مؤمن بود. محیط جمهوری اسلامی _ولو آن که به عملکرد مسئولانش منتقد و معترض هم باشیم_ نیز این گونه است. نمی شود به اسم اسلام حکومت کرد ولی جامعه را به حال خود رها ساخت. اساساً فلسفۀ حکومت در اسلام، تمهید و فراهم سازی امنیت و رفاه و آسایش برای رسیدن به کمال و معنا و سیر الی الله است. پس دامنه می گوید: از زن حجاب و عفّت و از مرد هم عفاف و غیرت و عزّت.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۵ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۱:۰۴

استقبال از متن آسیه

به قلم دارابی: سلام دامنه. ضمن تبریک مجدد تقدیر وتشکر از متن بسیار عالی عالی عالی..... اما صدحیف باز نشر سخنان ارزشمند مقام معظم رهبری در صحن رضوی و ان اهمیت راهبردی اش ... در دامنۀ نکته سنج با ذکاوت ولایی و انقلابی خالی. قطعاً و بر  تفاخر  غنای وزن منِ دامنه خوان بی تاثیر نبود. سپاس.

 
 

پاسخ دامنه
 
به نام خدا. سلام جناب دارابی. از بزرگواری شما و نیز تبریک و تشکرت، بسیارممنونم. من، بسی خرسندم که دامنه‌خوانِ شریفی هستی و این‌گونه تشویقم می‌داری و روحیه‌بخش هستی. از این که متنِ «مرا از فرعون و فرهنگش نجاتم بده» اینجا این‌همه مورد تحسین شما قرار گرفته، هم نشانِ درک بالای شما از مقام والای آسیه _همسر فرعون_ است و هم می‌فهمی ارزش‌ها چقدر به وجود آدمی نور ‌افکنده و انسان را آرامش و معنا می‌بخشد. و من موقع تنظیم و آرایه‌ی متنِ آسیه -سلام الله علیها- بشدّت متأثر بودم؛ خصوصاً وقتی به حضرت زینب _سلام الله علیها_  در انتها رسیدم.
 
اما آنچه هم به عنوان افسوس و لفظ «خالی» آورده‌ای، باید بگویم انتظار این بوده خودِ شما جناب دارابی که این‌همه به این امور مهم، اهتمام داری، نکته‌سنجی می‌نمودی و مطلب می‌فرستادی تا من هم بهره‌گیر خوانِ علمی شما باشم و بر سر سُفره‌ی زکات علمی‌تان بنشینم و سدِّ جوع کنم. و من به یُمنِ حُسنِ خُلقِ شما نسبت به دامنه، این بیت مثنوی معنوی مولوی را که صبح امروز آن را به عنوان مثنوی‌خوانی هفتگی‌ام، زمزمه و قرائت کرده‌ام، از صمیم دل هدیه‌ات می‌دارم. به زیرِ کامنتت نیز پاسخی گذاشتم: اینجا
 
ای بسا زر که سیَه‌تابش کنند
تا شود ایمن ز تاراج و گزند
 
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۳ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۰:۲۶

یادی از داریوش شایگان

توضیح دامنه : به نام خدا. باخبر هستید که دکتر داریوش شایگان صاحب آثار فاخر در حوزۀ اندیشه و ادیان دوم فروردین امسال چشم از جهان فروبست. او کتاب های زیادی نوشته و یا ترجمه کرده بود (لیست کتابها: اینجا). دامنه برای گرامی داشتنِ مقام معنوی و علمی آن مرحوم، چندنمونه از کتاب های مهم مرحوم شایگان و یک خاطرۀ ایشان از علامه طباطبایی را در این پست می آورد. من البته در پست «انسان شاکر، انسان شاکی» (اینجا) از شایگان -که به کُما رفته بود- یادی کرده بودم: خاطرۀ شایگان از علامه:

 

علامه طباطبایی به روحانیان متحجّر بی‌اعتماد بود: تجربۀ شگفت دیگری که با او (علامه طباطبایی) داشتم، ملاقات دوبه‌دویی بود که زمانی در خانه‌ای در شمیران بین ما دست داد. قرار بود که همۀ اهل محفل آن شب در آنجا گرد آیند. من به آنجا رفتم اما بقیه غایب بودند. احتمالاً تاریخ جلسه را اشتباه کرده بودند. ما تنها بودیم. شب فرا می‌رسید و از گردسوزهایی که در طاقچه‌ها نهاده بودند، نوری صافی می‌تراوید. مانند همیشه روی زمین بر مخدّه نشسته بودیم.

 

 

مرحوم داریوش شایگان

 

من از استاد دربارۀ وضعیت اخروی و اینکه چگونه روح نماد ملکاتی است که در خود انباشته و پس از مرگ آنها را در جهان برزخ متمثّل می‌کند سؤال کردم. ناگهان استاد، که معمولاً بسیار فکور و خموش بود، از هم شکُفت. از جا کنده شد و مرا نیز با خود بُرد.  دقیقاً به خاطر ندارم که از چه می‌گفت، اما آن فوران ِحال‌های دمادم را که در من می‌دمید خوب به یاد دارم. احساس می‌کردم که عروج می‌کنم. گویی از نردبان هستی بالا می‌رفتیم و فضاهایی هر دم لطیف‌تر را بازمی‌گشودیم. چیزها از ما دور می‌شدند. هوای رقیق اوج‌ها را و حالی را که تا آن زمان از وجودش بی‌خبر بودم حس می‌کردم. سخنان استاد با حسّ بی‌وزنی و سبکی همراه بود. دیگر از زمان غافل بودم. هنگامی که به حال عادی بازآمدم، ساعت‌ها گذشته بود. سپس سکوت مُستولی شد. ارتعاش‌های عجیبی مرا تسخیر کرده بود؛ رها و مجذوب در خلسۀ صلحی وصف‌ناپذیر بودم. استاد از گفتن ایستاد و سپس چشمانش را به زیر انداخت. دریافتم که بایست تنهایش بگذارم. نه تنها به سؤالم پاسخ گفته بود، بلکه نفس تجربه را در من دمیده بود. این تجربه را دیگر برایم تکرار نکرد امّا یقین دارم که اهل باطن و کرامات بود، ولی دربرابر مخاطبان ناآشنا دم فرو می‌بست. باآنکه در محافل رسمی روحانیت فیلسوف طراز اوّلی بود که لقب علّامه داشت، ولی به روحانیان متحجّر بی‌اعتماد بود.» از کتاب «زیرآسمان‌ های جهان» منبع

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۲ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۱:۱۶

هفت سین و دکترسروش

دکتر عبدالکریم سروش از هفت سین می گوید: چون این سین سُمبل است، بنده هم حق دارم به اندازه خودم مثل دیگران، این سمبل را معنا بکنم. اگر پسندیدید، شما هم بپذیرید؛ نپسندیدید هم سرگرمی است… سین یک حرف دندانه دار است و همین دندانه‌ها در حقیقت همان ریشه و اصل ماجرا هستند. این سین‌ها به نظر من دندانه‌های کلیدند و هفت تا کلید یعنی هفت تا دری که شما می‌خواهید باز بکنید. در حقیقت هفت سین به شما هفت تا کلید می‌دهد، یک دسته کلید می‌دهد. چنین معنایی را باید از او اخذ بکنیم که کلیدها را به دست بگیرید و به دنبال گشودن قفل‌ها و گره‌ها باشید...  غزل خیلی نیکویی مولانا دارد که گمان دارم بسیاری از ما آنرا شنیده باشیم:

 

قفلی بود میل و هوا، بنهاده در دلهای ما

مِفتاح شو، مفتاح را  دندانه شو، دندانه شو

 

فوق العاده نکته لطیف و نغزی است که اینجا مولانا می‌پرورد. می‌گوید این امیال این زنگارها این خواسته‌ها این توقعات، به منزله قفل‌هایی هستند که بر دل ما نهاده شده‌اند، شما مفتاح شو شما کلید شو و مفتاح را دندانه شو مثل دندانه کلید باش، مثل دندانه مفتاح باش...

 

 

می‌خواهم عرض کنم که این مفهوم گره گشا بودن و قفل نبودن هم در وجود فرد آدمی و هم در نسبت فرد با آدمیان دیگر از گره گشاترین مفاهیم است واگر واقعاً هفت سین به ما به نحوی سمبلیک و نمادین بتواند این معنا را افاده کند، هر سال در آغاز سال، در آغاز بهار طبیعت به جای اینکه به سرکه و سمنو و… نگاه کنیم واهمیت بدهیم، یک قدم فراتر از او برویم، مفهوم کلید را از آنها احذ کنیم، آن وقت می‌توانیم برای یک سال، سرمایه داشته باشیم. یعنی درس بگیریم هم از طبیعتی که گشاده می‌شود، گلی که می‌روید و می‌شکفد و می‌خندد و هم از این هفت سینی که هفت تا کلید به دست ما می‌دهد... تصویری که یک شاعر عارف عاشق از عشق می‌دهد، یک دسته کلید است، یک هفت سین است، یک دسته کلید است که هفت تا کلید در خود دارد. خوب این عشق گشاینده چه معجزه‌ای می‌کند که همه‌ی گره‌ها را باز می‌کند. همه بُن بست ها را می‌گشاید و باز می‌کند. همه‌ی گرفتگی‌ها و گیرها را رفع می‌کند و یک جاده روشن و یک افق گسترده‌ای را در مقابل چشم شما قرار می‌دهد.

 

چرا ما از هفت سین این درس را نگیریم؟ چرا درس عشق، درس محبت، درس‌گره‌گشایی، درس کلیدبودن به جای قفل بودن نگیریم؟ بعضی آدمها نه تنها با دیگران قفلند، با خودشان هم قفلند، یعنی با خودشان هم قهرند، این قدر زنگار، این قدر تعلقات بر آنها نشسته که خودشان از چشم خودشان غایب شده‌اند، خودشان را هم نمی‌بینند. خودشان را زیر هفتاد لحاف پنهان کرده‌اند. حتی اگر بخواهند ببینند، این قدر رسوبات روی وجود آنها را گرفته که باید منجنیق بیاورند تا این آدم را از شرّ آن رسوبات جدا کنند.. این آدمی که با خودش قهر است، با دیگران هم قفل است یعنی نمی‌تواند ارتباط بگیرد، نمی‌تواند راهی به محبت باز کند و در دل آنها برود؛ با همان دسته کلید عشق است که درهای بسته را باز می‌کند. این مهم‌ترین درسی است که به نظر من ما می‌توانیم از سمبلیسم هفت‌سین بگیریم. (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۸ اسفند ۱۳۹۶ ، ۰۷:۲۹

ماشه دارِ سیداسدالله

به قلم جناب یک دارابکلایی: با سلام. با تشکر از شما جناب دامنه که با یادآوری «ماشه‌دار» در این پست (اینجا) خاطرات ایام قدیم را زنده کردید. از این طریق خواستم هم یکی دیگر از کاربردهای ماشه‌دار را بیان کنم و یادی کنم از عزیزی که اولین استاد خواندنم بود. مرحوم آقای سید اسدالله حسینی، خدایش بیامرزاد. آن مرحوم معلم عم جزء بنده در ایام نونهالی و نوجوانی بود، هم در کلاس‌های درس خود از شاگردان تنبل با ماشه‌دار پذیرایی می‌کردند! برایشان فرقی هم نمی‌کرد که خانم خانه‌دار باشی یا نونهالی. بنده هم چند باری مزه‌اش را چشیده بودم، البته نه زیاد چون قرآن آموز خوبی بودم! خواستم از آن استاد گرانمایه که حق زیادی به گردن من داشت یادی کرده باشم و طلب آمرزش و رحمت از پروردگار برای ایشان. با سپاس.

 
 
پاسخ دامنه
 
سلام بر شما جناب «یک دارابکلایی». همین اول، در صدرِ کلام بگویم خوب بود شما شاگرد مکتب قرآن مرحوم پدرم نبودی. چون او شاگردها را هم با ماشه دار می زد، هم به سقف به حالتِ سرتَه می بست. هم فلک می کرد و هم باید یک سنگ بزرگ از دَره دِله برای نوسازی دیوارمان می آوُرد. بله؛ ممنوم که بسیارخوب و دلپذیرانه به پست های دامنه توجه نشان می دهی و تکمله می نویسی که خود هم خاطره است و هم فرهنگ لغت دارابکلا. خدا رحمت  کند مرحوم سید اسدالله حسینی را. من هم بیست و هشت آذر نود و پنج در وبلاگ دیگرم روحانیت دارابکلا (اینجا) درباره اش نوشته بودم. یادآوری شما بجا و بایسته بود.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۶ اسفند ۱۳۹۶ ، ۰۸:۴۹

کو احترام به روحانیت؟

مناظره‌ی دارتوکن و دامنه

جناب دارتوکن پرسیده:

ولی روحانیت که

دچار انقضاء شده، نشده؟

 
 
جواب دامنه
 
 
به نام خدا. این لفظ «ولیِ» جناب «دارتوکِن دارکوب» اشاره ای‌ست به این پست یعنی (اینجا) که از دامنه این پرسشش را کرده: «همانطور شیر و شکّلات تاریخ انقضاء دارد آیا حکومت ها هم تاریخ انقضاء دارند؟» حالا ایشان بند کرده به روحانیت و تاریخ انقضاء اش. من پاسخم عجالتاً این است: روحانیت همیشه مورد احترام ملت بوده است. آن کسانی که از چشم ملت افتادند، عده ای قلیل از این صنف اند که مردم با دیدن کردار و گفتارشان، ابتداء به تعجّب و سپس به برائت روی آوردند و این اتفاقاً نشان بالندگی ملت است که وقتی دید، این تیپ روحانیت به جسمانیت روکرده، از او رویگردان شده است. این که تحسین دارد نه تقبیح، جناب دارکوب.
 
یک خاطرۀ مهم از خودم بگویم و تمام و والسّلام: خیلی قشنگ یادم است. در همین شهرستان ساری  شما، آقایان دکتر اخوتیان و دکتر محمدزاده -که به ترتیب در خیابان های هجده دی و مدرس مطبّ داشتند- از همان سال های دور تا نزدیک، به سلسلۀ جلیلۀ روحانیت احترام شدیدی می گذاشتند. یکی از احترامات شان این بوده به دلیل قداست لباسِ روحانیت و فضل و معنویت شان، هرگز از آنان پول ویزیت و هزینۀ معاینه و درمان نمی گرفتند. من خود دو سه باری به همراه مرحوم پدرم نزد این دو پزشک مردمی رفته بودم و شاهد قضیه بوده ام. حتی دکتر ابوالقاسم اخوتیان به خاطر همین اشتهار (حق ویزیت نگرفتن از روستاییان و روحانیان) یک دوره نمایندۀ مجلس شده بود. دورهٔ اول مجلس.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۵ اسفند ۱۳۹۶ ، ۱۱:۲۶

حکومتها تاریخ انقضا دارند؟

به قلم دامنه. به نام خدا. مناظره با دارکوب. عصر دیروز سؤال سختی از سوی جناب «دارتوکِن دارکوب» روانۀ دامنه شده است که فحوای دقیق آن این است همانطور شیر و شکّلات تاریخ انقضاء دارد آیا حکومت ها هم تاریخ انقضاء دارند

 

پاسخ دامنه

 

عجب پرسش سختی می کند این جناب «دارتوکِن دارکوب». بله که ماست و دوغ و کنسرو و زولبیا تاریخ مصرف دارند، چون فاسد می شوند و دورریختنی. ولی حکومت ها را من نمی دانم. فقط از قرآن آموخته ام اُمّت ها هم عُمر معیّنی دارند، مثل انسان ها که اجَل معیّن و اجَل معلّق دارند.

من دقیق یادم است روزی که فیلم «زیر سقف دودی» خانم پوران درخشنده را نه از صدا و سیمای میلی! که در شبکۀ فیلم های خانگی از روی تبلت می دیدم، یک جمله کلیدی داشت که یادداشت کرده بودم: «رفاقت هم تاریخ انقضاء دارد». اما حکومت را جناب دارتوکن رُک بگم، من نمی دانم!

اون عکس دارکوب را عمدی آپلود کردم و گذاشتم وسط پست، تا تو جناب «دارتوکِن دارکوب» بدانی در تنۀ تیرِ برق، ممکن است مِنجول باشد و بکوبی بکوبی به کرم هم برسی ولی یه وقت دیدی به جای مِنجول، به الکتریسیتهٔ فشارقوی رسیدی و به سرعتِ برق! بر زمین کوبیده شدی! آن وقت کی می خواهد جواب مادر و ایل و تبارت را بدهد!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۰ اسفند ۱۳۹۶ ، ۱۱:۵۵

ادامۀ اِزّار دار

به قلم جناب یک دارابکلایی: با سلام، خوب بود در پست اِزّار دار (اینجا) که از ازّار دار و امامزاده و خرافات صحبت به میان آوردید، یادی هم می کردید از ازّار دار جامخانه که چندین سال پیش باعث سرگرمی و سود جویی برخی را فراهم آورده بود. البته امیدوارم که از ماجرا با خبر بوده باشید.

 

 

جواب دامنه

 

به نام خدا. سلام من هم به شما جناب «یک دارابکلایی» که هم حُسن استقبال تان از این پست، قابل تحسین است و هم نکته پردازی ظریف تان. بله؛ ای کاش «ازّار دار جامخانه» را خودت که به یقین بر آن آگاهی و از ماورای آن باخبر، بسط می دادی. من، همین قدر از فرهنگ لغت دارابکلا می گویم برایم بس. من، وقتی به جامعه شناسی بُت پرستی و بُت پرستان می اندیشم و مطالعاتی می کنم، می بینم بُت و خرافات آن چیزی ست که زَرمندان به چینه دان زورمندان می افکنند تا راحت و آسان باهم، هم مردم را بدوشند! هم تزویر را به خدمت گیرند. خود، خیلی دقیق و خوب! می دانند که از هُبل و عزّا و ازّار دار و ریش و پشم و چشم و کَنه و کینه و در یک کلام توتِم و چیچم و زیزم، چیزی ساخته نیست، هدف، فقط خام کردن مردم است و سوارشدن بر گُردۀ آنان و نیز دورساختن از اُسُّ اساسِ خویشتن شان. والسّلام.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۰ اسفند ۱۳۹۶ ، ۱۱:۲۸

دین چیست؟

 
توضیح دامنه: به نام خدا. دیشب یکی از کاربران، از رفیقم سید علی اصغر شفیعی دارابی پرسید: «دین چیست؟ پیدایش آن برای چیست؟». ایشان ضمن پاسخ به آن کاربر محترم، نظر مرا هم طی ارسال سؤال جویا شد. آنچه در متن دستخط می خوانید جواب من است به سید علی اصغر. یک جمله از متن دستخط نیز بگویم: به قول ملاصدرا همۀ موجودات در حرکت به سوی کمال اند؛ حتی سنگ.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۵ اسفند ۱۳۹۶ ، ۰۹:۲۶

فوکویاما از ایران چه گفت؟

هرساله در ماه فوریه «نشست جهانی حکومت» به میزبانی دولت امارات متحده عربی در دبی (Dubai) برگزار می‌شود. امسال فرانسیس فوکویاما نظریه‌پرداز 65ساله‌ی ژاپنی-آمریکایی و استاد علوم سیاسی دانشگاه استنفورد _که به خاطر نظریه‌ی خود درباره‌ی «پایان تاریخ» مشهور است_ از جمله سخنرانان این نشست ۳ روزه بود. بخش هایی سخنرانی وی می آید:

 

پاسخ دامنه: به نام خدا. از سخنان چاپلوسانۀ فوکویاما در تعریف و تمجید از کشورهای عرب منحط، مستبد، فاسد و عیّاش منطقه که بی شرمانه و مستانه با ترامپ رقص شمشیر می کنند و در عوض کوبیدنِ جمهوری اسلامی ایران و بزرگنمایی رخدادهای دی ماه 96 ایران، نشان می دهد پول بگیر رشوه بِستان و سخن بران، خوب برای دانشمندان هژمونی طلب غرب ازجمله در رأس شان فوکویاما، نافع است و عایداتی دارد.

 

 

متن فوکویاما: فوکویاما به «بازنویسی تاریخ: آینده‌ی حکمرانی جهانی و حکومت‌های شبکه‌ای» پرداخت. او اظهار نگرانی کرد که تغییر به سمت جهان چندقطبی، و حضور چین در رأس آن، بی‌ثبات‌کننده خواهد بود... مشکل بزرگ در حکمرانی جهانی این است که واقعیت اجتماعی بنیادین با سرعتی بسیار سریع در حال پیش‌روی و دگرگونی است و نهادها در حال تلاشند تا خود را با آن منطبق کنند. او ظهور پوپولیسم، مهاجرت، و فناوری را از جمله مصادیق این واقعیت دگرگون‌شونده دانست. فوکویاما ظهور پوپولیسم را «پاشنه آشیل بسیاری از دموکراسی‌ها» در غرب دانست، چرا که مردم احساس می‌کنند ارزشی برای نظام سیاسی ندارند.  او بزرگترین خطر برای نظم لیبرال جهانی را از درون کشورهای غربی دانست که احساسات پوپولیستی، ضد جهانی شدن، و مهاجرستیزی منجر به ایجاد طبقه‌ای از رهبران «قُلدر» در این کشورها شده است و آنها نهادهای کشورهایشان را تضعیف می‌کنند.

 

فوکویاما اظهار داشت «اسلام سیاسی» در خاورمیانه «مشکلاتی را حربه‌ی خود می‌کند که بر اثر مدرنیزاسیون برای هویت‌ها به وجود آمده است». فرانسیس فوکویاما به رخدادهای اخیر ایران نیز پرداخت: «در ایران، یک انقلاب اجتماعی زیر پوست جامعه در حال گسترش است. یک جمعیت جوان و تحصیل‌کرده وجود دارد، خصوصا در بین زنان، که با ساختار قدرت محافظه‌کار و روستایی که بر کشور حاکم است، سر سازگاری ندارد. ایران به سمت نوعی انفجار در حرکت است و من مطمئن نیستم نتیجه‌اش چه می‌شود، ولی وضعیت ایران وضعیت باثباتی نیست». فوکویاما آشفتگی‌های اخیر در ایران را تا حدی ناشی از عوامل آب و هوایی همچون خشک‌سالی و کمبود آب دانست، که اغلب خشونت به بار آورده است و با دیگر عوامل بحران‌زا تداخل پیدا کرده است. او اظهار داشت: «بسیاری از ناآرامی‌های اخیر ایران ریشه‌های محیط زیستی داشت. منابع آب زیرزمینی بیش از حد استفاده شده است که خشکسالی ایجاد کرده است. بسیاری از خشونت‌ها در جهان به خاطر تغییرات آب و هوایی است».

 

او در کنار تحلیل‌ خود از مسائل ناخوشایند جهانی، در گفتگو با «انور قرقاش» وزیر خارجه امارات گفت کشورهای حاشیه خلیج [فارس] نشان داده‌اند «امکان تاسیس مدل‌های اقتصادی و سیاسی معتبر بدون تاثیر نهادهای لیبرال دموکراسی غربی وجود دارد.» فوکویاما افزود: «خلیج [فارس] بخش «لیبرال» را خوب اخذ کرده است. هم امنیت دارد و هم سلطه‌ی قانون و حقوق مالکیت. و شاید نشان داده‌اند که جنبه‌ی دموکراسی آن قدر هم ضرورت ندارد. خلیج [فارس] هم‌اکنون به دنیا نشان می‌دهد که چطور چنین کاری ممکن است. مشکل جهان عرب این بوده است که قادر به تاسیس دولت‌های باثبات نبوده است.» او تونس را تنها دموکراسی دانست که از دل خیزش‌های بهار عربی ۲۰۱۱ بیرون آمده است، «ولی این کشور رونق اقتصادی به ارمغان نیاورده است. این دموکراسی فرو نخواهد پاشید ولی هم‌اکنون به تار مویی بند است». (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۳ اسفند ۱۳۹۶ ، ۰۷:۱۷

پاسخ به آیت الله مؤمن

بسم الله الرحمن الرحیم. دیروز در سایت ها خواندم «آیت الله دانش زاده قمی مشهور به محمد مؤمن» دربارۀ رهبری و رأی‌گیری ۱۴ خرداد، شصت و هشت خبرگان رهبری، نکاتی گفت (در زیر) چند نکته را در مقام پاسخ در اینجا می گویم:


یک: این که ایشان در صدد رفع شُبهه و تشکیک برآمد، جای خوشحالی دارد، چون نشان می دهد آنچه در جامعه میان مردم می چرخد در بالادستِ نظام بازخورد دارد.


دو: اما حرف های شان به نظرم به جای آن که به تقویت رهبری و جایگاه مهم رهبری بینجامد، ناخودآگاه به تضعیف کشانده شد. چطور؟ آیا شایسته است وی بگوید رهبری «مسلمان واقعی است و به هیچ کس هم باج نمی‌دهد». این تعریف است یا تضعیف؟


سه: این که آقای مؤمن گفت برخی از اعضای خبرگان چون «در آن زمان هنوز مرجعیت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فعلیت نیافته بود، احتیاط کردند» در رأی ندادن به رهبری، باید بگویم آیا اساساً هیچ کس در نظام جمهوری اسلامی از این حقِّ قانونی برخوردار بوده است که بتواند شرط «مرجعیت» را در رأی گیری اولیه نادیده بگیرد؟ و یا درکل قادر بوده این شرط رهبری را از قانون اساسی حذف نماید؟


چهار: و آخر این که مگر شما خود نگفته اید «آیت الله خامنه‌ای در مشهد، تدریس مباحث فقه حکومتی داشته...» پس چرا می گویید «در آن زمان هنوز مرجعیت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فعلیت نیافته بود»...ولی حدود چهل روز بعد در رأی‌گیری دوّم پس از رفراندوم اصلاح قانون اساسی (که شرط مرجعیت حذف شد)، این مسأله هم مرتفع شد»؟ اگر این گونه است که شما استدلال و تعلیل کرده اید؛ پس چرا جامعۀ مدرسین قم در آن اطلاعیۀ مشهور معرّفی هشت مرجع قم به پیشگاه مردم، برخلاف شما بر مرجعیتِ رهبری صحّه گذاشته است؟ شما اشتباه می کنی یا جامعۀ مدرسین قم!؟ پس؛ بهتر است آری بهتر است که در مقام توضیح به ملت به عنوان یک فقیه منصوب شورای نگهبان و عضو قبلی و فعلی مجلس خبرگان، بادقت بیشتر و باشفافیت بالا سخن بگویید. تمام.

ایران. اسفند.  توحید.

 

آیت‌الله مؤمن گفت: «در رأی گیری روز ۱۴ خرداد، شصت و هشت برخی به دلیل شبهه قانون اساسی که بر اساس آن می‌بایست رهبر از «مراجع تقلید» می‌بود و در آن زمان هنوز مرجعیت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فعلیت نیافته بود، احتیاط کردند؛ ولی حدود چهل روز بعد در رأی‌گیری دوّم پس از رفراندوم اصلاح قانون اساسی (که شرط مرجعیت حذف شد)، این مسأله هم مرتفع شد و تعداد آرای ایشان خیلی بیشتر از قبل نیز شده بود. رهبری ایشان چیزی نبود که از قبل برای آن برنامه‌ریزی شده باشد؛ گویا خداوند ایشان را برای چنین موقعیتی نگه داشته و آماده کرده بود؛ اینکه آیت الله خامنه‌ای در مشهد، تدریس مباحث فقه حکومتی داشته باشد و بعد از انقلاب هم به عنوان نماینده‌ی حضرت امام(ره) در مناصب مختلف و حسّاس رشد کند و بعد به این منصب ریاست عالی برسد، عنایت الهی است... واقعا خداوند متعال بر این مردم لطف کرده که کسی را رهبر قرار داده که بزرگ شده اسلام و بزرگ شده‌ی نظام اسلامی است؛... آیت الله خامنه‌ای مسلمان واقعی است و به هیچ کس هم باج نمی‌دهد. (منیع) ، (منبع)
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۳ اسفند ۱۳۹۶ ، ۰۷:۰۷

ارتش صامت است نه ناطق

به نام خدا. سلسله پست های دامنۀ دارکوب. این بار جناب «دارتوکِن دارکوب» پرسیده چه روزنامه هایی بخوانیم؟ منظورش اینه آیا همۀ روزنامه ها را باید خواند یا نه دستچین کنیم کافیه؟

 

 

 

پاسخ دامنه:

 

نمی دانم برای جناب «دارتوکِن دارکوب» چرا باید پاسخ های من مهم یا قابل عرضه باشد، ولی به رسم ادب می گویم. من خودم این گونه ام که همه روزه در یک فُرجۀ روزانۀ خاص، به سایت پیشخوان می روم همۀ روزنامه ها را باسرعت تیترخوانی می کنم. و البته دو سه روزنامه را بادقت می نگرم و برخی از تحلیل یا خبرها را اگر ارزش خواندن بیابم، باز می کنم و مطالعه. فقط کیهان نمی خوانم؛ چون این تیم چندنفره را فاقد تقوای حداقلی می دانم، چه رسد به تقوای حداکثری. اساسِ روزنامۀ کیهانِ فرمان پذیرِ بی فرمان! را بر کِتمان حق می دانم و نیز اوج پنهان کاری و دروغ بافی و تهمت زنی. و معتقدم این روزنامۀ دستوری، بیت المال مسلمین را ملعبۀ چاپلوسی و مَجیزگویی کرده است!

 

گقتم باید همۀ روزنامه ها را تیترخوانی کرد. زیرا سایت ها منبع خبر و تحلیل اند ولی روزنامه های یک کشور علاوه بر آن، محلِ صفحه آرایی و نمایانگرِ صف آرایی اند. گاهی هم خبرهای ناب را برجسته می کنند که نشان ترجیحات آنهاست. دو مثال می آورم برای امروز:

 

یک: مثلاً چطور می توانیم از خبر بسیارمهم مرجع بزرگ جهان تشیّع آیت الله العظمی سیدعلی سیستانی در روزنامۀ اطلاعات 13 اسفند 1396 (عکس بالا) بی اطلاع بگذریم و بی خیالی طی کنیم؟ که نوشت: «حیدر العبادی نخست وزیر عراق در سخنانی ضمن ارزشمند توصیف کردن فتوای جهاد کفایی آیت الله العظمی سیستانی، تأکید کرد: این فتوا عامل اصلی پیروزی بر تروریست‌های داعش بود... این فتوا، خیزش بزرگ و تحقق پیروزی‌ها را به دنبال داشت... باید با تمامی توان، دستاورد بزرگِ پیروزی بر داعش را حفظ کرد.» (منبع)

 

 

دو: نیز چگونه می توانیم از نقص و ایراد فاحش تیترگذاری روزنامۀ افکار سیزده اسفند نود و شش (عکس پایین) به مدیریت سید حکمت الله موسوی عبور کنیم؟ دامنه اساساً معتقد است ارتش صامت است نه ناطق. یعنی کم حرف می زند و بیش عمل می کند. کم فاش می سازد و بیش حفظ اسرار می نماید. هیچ جیغ و داد نمی کشد و  بیش حافظ کشور می ماند.

 

 

اما در تیترگزینی امروز روزنامۀ افکار در عکس بالا، اگر کسی مثلاً از خواب کهف بیدار شود و آن را بر بالای دکّۀ فروش بخواند، خیال می کند کشور در وسط یک جنگ تمام عیار وحشتناکی گیر کرده است. چهار خبر به صورت تیتر بزرگ و کوچک به سپاه تعلّق دارد، از سعیدی و جعفری و فدوی تا تیتر اولش. آیا کشور دردها و حرف ها و خبرهای دیگری ندارد که این روزنامه این گونه خبرسازی می کند؟ بهتر است بگویم این گونه تولیدخبر می نماید؟ بگذرم. خواستم جوابی مستند داده باشم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸ اسفند ۱۳۹۶ ، ۱۰:۳۹

پنج شرط دوستی

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: سلام. باسمه تعالی. پنج شرط دوستی. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الصَّدَاقَةُ مَحْدُودَةٌ فَمَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ تِلْکَ الْحُدُودُ فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى کَمَالِ الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْ‏ءٌ مِنْ تِلْکَ الْحُدُودِ فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ أَوَّلُهَا أَنْ یَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِیَةُ أَنْ یَرَى زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا یُغَیِّرَهُ مَالٌ وَ لَا وِلَایَةٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَکَ شَیْئاً مِمَّا تَصِلُ إِلَیْهِ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَاتِ.

 

 

امام صادق علیه السلام فرمود: دوستی شرایطی دارد که هرکس آن را رعایت نکند، او را دوست کامل ندان و کسی که هیچکدام از این شرایط را نداشته باشد چیزی از دوستی نمی‌داند. اولین شرط این است که آشکار و نهانش برای تو یکی باشد. دوم اینکه زینت تو را زینت خود و زشتی تو را زشتی خود بداند. سوم اینکه ثروت و مقام [رابطه دوستی] او را تغییر ندهد. چهارم اینکه آن چیزی را که توانایی آن را دارد از تو دریغ نکند. پنجم اینکه تو را در سختی‌ها و مشکلات رها نسازد.  (منبع: خصال، ج۱، ص۲۷۷.)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۷ اسفند ۱۳۹۶ ، ۰۹:۵۵

حکومت پایشگره یا ملّت!

نوشته های جناب توحید: بسم الله الرحمن الرحیم. حکومت پایشگر است یا ملّت!؟ از زمانی که انسان از وضع طبیعی اش خارج، و آزادانه، آگاهانه و بااختیار تسلیمِ قرارداد اجتماعی شد، نه هرج و مرج را ترجیح داد و نه دیکتاتوری و استبداد مطلقه را خواست. او بر این برآمد، که از حالتِ انسان گرگِ انسان است _تعبیر توماس هابز در کتاب لویاتان_ بدَر روَد. و رفت. و آسایش و آرامش و رفاه و نظم هم یافت. حال، هر حکومت و دولت و حکمرانی بخواهد ملت را پایِش کند، مردم را دائم بپاید، عالمان و دانشمندان را کنترل نماید، جوان و پیر و زن و مرد را تحت نظر گیرد، کتابخوان و کتابدان را به تعقیب و تفتیش بگذارد و نیز بگُدازد؛ و در یک کلام کنترل چی شهروندان خویش باشد، بداند که از قرارداد اجتماعی خارج شده است و بر ملت زور می راند نه خدمت و نظم. زیرا این جکومت و حکمران نیست که خود را پایشگرِ ملّت بداند، ملت است که به دلیل حق حاکمیت بر سرنوشت، حقِّ پایش هر حکومت و قدرتی را دارد؛ چه قدرت های سلطه طلب و هژمونیک و امیریالیست جهان و کرۀ آلودۀ روزگار ما؛ و چه دولت ها و امیرها و شاه ها و پادشاه ها و خادم الحرم های اطراف و اکناف ما.

ایران. اسفند. توحید

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۶ اسفند ۱۳۹۶ ، ۰۸:۴۴

دو خبر دو نظر

یک: به گزارش میزان، سید سلمان سامانی سخنگوی وزارت کشور از حذف کپی کارت ملی و شناسنامه برای ارائه خدمات به مردم در دستگاه‌هاى دولتی در ٣ استان سمنان، قم و خوزستان خبرداد و گفت: این پروژه با محوریت وزارت کشور در این ٣ استان به صورت پایلوت در حال اجرا است و با توجه به دریافت بازخورد از اجرای موفق این طرح، اجراى آن در سراسر کشور و تمامی دستگاه‌های دولتی و بانک‌ها و ... به مرور به اجرا گذاشته خواهد شد. (منبع)

 

دو: آیت الله محمد یزدی رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در اجلاسیه منشور روحانیت گفت: طلبه ای که یک سال درس یک مرجع می رود ولی آن مرجع در طول سال حتی یک کلمه از نظام و ولایت فقیه و حکومت اسلامی نمی گوید، چه می داند این کتابی که امروز رونمایی شده چه می گوید، بنابراین حداقل باید این چنین اجلاسیه هایی مرتب برگزار شود. (منبع)

 

نظر دامنه: به نام خدا. یک: در مورد خبر اول باید بگویم خبر مسرّت بخشی ست. حیف که طی این چهل سال پس از انقلاب، با همین کپی کردن شناسنامه و کارت های ملی برای پیش پاافتاده ترین کارهای اداری، هزاران هزار درخت تنومند و سایه سار، از ریشه ها کنده و تبدیل به کاغذ و کُپی! شدند. یعنی هدردادنِ میلیادرها تومان پول این مردم بی نوا و تخریب زمین و جنگل و سرسبزی ها. دو: در مورد نقل قول آیت الله محمد یزدی فقط یک جمله می افزایم و بس است: مگر آن هایی که در طول سال، هزاران کلمه «از نظام و ولایت فقیه و حکومت اسلامی» می گویند از جمله خود شما، چه اثری روی مردم و روحانیت داشته اید! که بر آنها حکم و گلایه می رانید؟ بر مردم ایران چیزی را نمی توان اجبار و القاء نمود، چه برسد به مراجع و اساتید و امینان این مرز و بوم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۰ بهمن ۱۳۹۶ ، ۲۲:۲۵

فضائل ذهن و تعبّد

فضائل ذهن و تعبّد

توضیح دامنه: به نام خدا. در این پست دو مطلب کوتاه از مصطفی ملکیان فیلسوف نامدار ایران ارائه می شود. یکی دربارۀ کتاب فضائل ذهن اثر لیندا زگزبسکی و دیگری دیدگاه ایشان دربارۀ تعبُّد.

 

یک: مصطفی ملکیان با اشاره به اهمیت کتاب فضائل ذهن لیندا زگزبسکی می گوید: «کتاب‌ها را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد،‌ نخست آثاری که از مطالعه آن‌ها عالم تر و متفکرتر و فیلسوف‌تر می‌شویم،‌ یعنی به لحاظ ذهنی غنی‌تر و سرشارتر می‌شویم، دوم آثاری که وقتی آن ها را می‌خوانیم انسان بهتری می‌شویم،‌ همچنان که ویتگنشتاین آرزو می‌کرد که کتابهایش به گونه‌ای باشد که خواندن آن‌ها خواننده را بهتر کند.

 

کتاب فضایل ذهن در عین حال که از نظر علمی و فکری قوی است،‌ آدم را بهتر می‌کند. به تعبیر شاعر ما کتابی است که در آن باد می‌وزد. از این حیث اگرچه در نظر نخست مطالعه آن دشوار به نظر می‌رسد،‌ اما خواندن آن باعث می‌شود ما در خودمان فضایی معنوی حس کنیم، ‌ضمن این که این فضای معنوی مؤیّد به تاییدات آکادمیک است...» (منبع)

 

دو: از دیدگاه مصطفی ملکیان، دین در بستر تعبّد می‌روید و می‌بالد و در فرایند تکوّن خود هماره بدان وفادار می‌ماند. به سخنی دیگر، سقف دیانت بر ستون عبادت بنا می‌یابد و تدیّن پیوندی ناگسستنی با تعبّد دارد و هرگز نمی‌توان آن دو را، برای همیشه و در هر جا، از هم بُرید و در عوض، آن را با مفهوم دیگری به نام «تعقّل»، همیشه و در هر جا، آشتی داد. نه دین (یعنی اسلام یک) چنین خاصیتی دارد و نه تدیّن (یعنی اسلام دو و سه) همه‌جا این هم آغوشی با عقل_تعقّل را نگه‌ داشته است. (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۰ بهمن ۱۳۹۶ ، ۲۲:۲۲

امر، امر ملوکانه!

به قلم دامنه. به نام خدا. جناب محمد عبدی سنه کوهی در این پست (اینجا) مطالبی دربارۀ شاه گفته اند که این پاسخی ست به آن مطلب. ضمن سلام به ایشان که رفیق خوب و بافکر من است، امید است به تنویر بینجامد.

 

یک: به آنچه در بند یکم آوردی باید بگویم مردم محترمی که از زابل سیستان به دشت ناز آورده شده بودند، نه برای رونق بخشی به اقتصاد کشاورزی منطقه، بلکه در اثر زلزله و بی خانمان شدن آنان بود که رژیم، آنها را در روستایی به اسم شاه آباد (=اسلام آباد فعلی) اسکان داد.

 

 

فرودگاه دشت ناز ساری میاندورود
 
دو : شاه و شاهپور به فکر فقر و بیکاری مردم نبودند، آنها به زمین های تصرّفی شان فکر می کردند و درآمدهای وفورشان، تا در اروپا و آمریکا قصر بخرند و عیّاشی کنند. سیاست کمپرادوری بود که آنان مطیع تز آمریکایی بودند. همان چپاول نوین، که شهید خسرو گلسرخی در دادگاه اش بخوبی از آن پرده برداشت.

 

سه: من برخلاف شما معتقدم جنگل را با طرح هایی که اجرا کرده بودند غارت کردند. البته بومی ها را به کار گرفته بودند که دهان شان را ببندند. این شیوه ای آمریکایی و استعماری ست و واژۀ استعمار می دانی که از عالی ترین! کلمه هاست یعنی آبادانی و عمران کردن.

 

چهار: گفتی: «شاه هرگز متوهم پیشرفت نبود بلکه مدبّرانه و طبق برنامه های مدون و البته با الگوی مناسب از علم روز و بهرمندی از نتیجه علوم و تکنولوژی پیشرفته و رشد صنعتی واقعی، نه با آزمون و خطا و خلط مباحث، کشور را در مسیر رشد و تعالی و پیشرفت قرار داده بود... .»

 

من که در موضوع انقلاب اسلامی هم تحقیق کردم و هم کتاب نوشتم، به هیچ پژوهشگری برنخوردم که نسبت به شاه چنین دیدگاهی داشته باشد. شاه را ضعیف النفس می دانستند حتی بسیاری از انقلابیون سرشناس از فرار شاه تعجب کردند. شاهی که امرش، امر ملوکانه! تلقی می شد و اعلاحضرت همایون آریامهر لقب! داشت. اساساً کسی گمان نمی کرد انقلاب با این همه سرعت پیروز شود و سلطنت با آن همه شتاب واژگون شود. این نشان می داد شاه نه فقط مُدبّر نبود، بلکه به دلیل فساد عمیق و گندکاری های پشت پرده ایی که داشت پول و طلا و ثروت چپاول شده را زود برداشت و دررفت تا از قافلۀ تمدن! عقب نماند. فعلاً همین پاسخ بس است.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۴ بهمن ۱۳۹۶ ، ۱۰:۵۹

نقداخلاقی از دولت دینی

به قلم شیخ باقر طالبی دارابی: نقد اخلاقی ملت از دولت دینی در ایران: به استناد تجریه، مطالعه و مشاهده میتوان گفت که رابطه دولت دینی و ملت در ایران سه مرحله را تجربه کرده  و میکند.

 

مرحله حمایت ملت از دولت دینی

مرحله نقد سیاسی ملت از دولت دینی

مرحله نقد اخلاقی ملت از دولت دینی

 

 

وقتی ملت (چه در قالب حرکتهای پراکنده خیابانی  یا در گعده های فامیلی و دوستانه و در گفتگوی های رایج کوچه و بازار و مهمتر از همه در شبکه های گسترده اجتماعی فضای مجازی) با کلام و کلیپ های دیداری و شنیداری موضع اخلاقی می گیرد و خود را سالم و سیستم را دچار بی عدالتی، بی انصافی، دروغ، اختلاس، دزدی، فساد اداری، فساد اخلاقی، دست بردن به بیت المال، تضییع حق الناس و حتی تضییع حق الله معرفی می کند؛ معنایش این است که بخش دوم ترکیب مفهوم «دولت-ملت» در ایران، از حمایت بی چون و چرا و حمایت همراه با نقد سیاسی، به سمت نقد اخلاقی کوچ کرده است و در این نقد اخلاقی هر نوع حمایت خود از سیستم سیاسی (دولت) را شریک شدن در «امر غیر اخلاقی» میداند. چنان که می توان این جمله را در همه جا شنید «به ما چه، خودشان کردند...» را شاهدی برای فرار از شریک شدن در این امر که «غیر اخلاقی» تلقی میشود ، دانست. به نظر من این مرحله سوم رابطه دولت ملت در ایران که بر نقد و «اعتراض اخلاقی» دولت و نظام استوار است:

 

اولاً، اصالت دارد و داخلی است و واقعیتی اجتماعی - دینی - سیاسی در میان همین « ملت » است.

 

ثانیاً، عوامل بیرونی البته بی تاثیر نیستند اما چون نقد اخلاقی است و حرکتهای بیرون از مرز با «اخلاق» که باور مردم مسلمان و شیعه ایران است، نسبتی ندارند، سعی می کنند ضمن دم زدن به آن، بعد اخلاقی آنرا نادیده بگیرند.

 

ثالثاً، مواجه با این بعد سوم واکنش «ملت» اگر قرار باشد با همان چهارچوب های مفهومی تغدیه شود و نسبت «توطئه»، «غرب زدگی»، «بی بصیرتی» و «فتنه» به آن داده شود، نه تنها راه حل نیست که بسیار خطرناک است. به نظر میرسد «آگاهی سیاسی» مسوولین موجب مواجهه متقاوت و مسولانه تر سیاسی امنیتی نسبت به این نقد ملت از دولت و نظام شده است اما شواهد نشان می دهد این مواجهه بر اساس یک «آگاهی اخلاقی» صورت نگرفته است و کسی از این مرحله  به عنوان «نقد اخلاقی» ملت از دولت و ترسیم یک رابطه «انتقادی اخلاق بنیاد» از سوی ملت، تلقی نکرده است.

 

رابعاً، به عنوان یک محقق در زمینه جامعه شناسی دین و فرهنگ که اهمیت «نقد اخلاقی» و قدرت آن برای بر هم زدن یک ساختار را میداند، در این باره هشدار می دهم مواجهه سیاسی- امنیتی با «نقد اخلاقی» شورش های رها شده از هر نوع «هنجار اجتماعی» حتی هنجارهای ملی و عرفی را بدنبال خواهد است. جرّاحی سریع و عمیق و دقیق و علمی غده «غیر اخلاقیات» در نظام بسیار ضروری است. یکی می گفت: من خوف از غیر اخلاقی شدن جامعه دارم . گفتمش فعلا مردم موضع اخلاقی گرفته اند و نگرانی نیست... باید البته بسیار هوشمندانه به «رأی درست» مردم در امور اخلاقی توجه کرد.

(برگرفته از وبلاگ ایشان: بوی خوش بهار نارنج)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی