تازه ترین پست ها

پذیرفته ترین پست ها

پر بازدید ترین پست ها

پر بحث ترین پست ها

تازه ترین نظر ها

موضوع های کلی سایت دامنه

کلمه های کلیدی سایت دامنه

بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه

پیوندهای وبلاگ های دامنه

پیشنهاد منابع

دامنه‌ی داراب‌کلا

۲۹۰ مطلب با موضوع «نویسندگان» ثبت شده است

رقابت استراتژیک جهانی

رقابت استراتژیک جهانی

به قلم دکتر فتح‌الله دهقان. در طول تاریخ حیات بشر همواره رقابت میان انسانها ،حکومت‌ها و قدرت‌های جهانی در جر یان بوده و میباشد. آنها از هر ابزاری برای غلبه بر حریف استفاده نموده اند. بلایای طبیعی نیز دراین رقابت‌ها نقش مهمی ایفا کرده اند. به عنوان مثال طاعون ژوستینین موجب زوال امپراطوری روم شد. آبله در قرن ۱۵ زمینه استعمار قاره آمریکا توسط اروپاییان را فراهم نمود. زلزله لیسبون ۱۷۷۵ سونامی در قلمرو اندیشه ایجاد و موجب تحولات شگرف در اروپا و جهان شد.


با پیشرفت جوامع بشری و دست یافتن به تکنولوژی نو زندگی انسانها و جوامع متنوع و چند بعدی شده است. به تبع آن سیاست دولتها و قدرت‌های جهانی نیز متفاوت از گذشته شده و به مدد پیشرفت علم و تکنولوژی برنامه‌ها و سیاست‌های پیچیده‌ای را برای غلبه بر حریف طراحی و اجرا می‌نمایند. در دوران جنگ سرد امریکا استراتژی را حول محور اقتصاد برای به زانو درآوردن اتحاد شوروری اجرا و موفق هم شدند.
 

از جمله ابزارهای مورد استفاده اپیدمی‌ها میباشد که تحت عنوان جنگ بیولوژیک از آنها یاد می شود.با فروپاشی شوروی و بیدار شدن اژدهای زرد (چین) برای رقابت با آمریکا ظاهر شده و خود را برای قدرتی جهانی آماده میکند. در این هنگامه سخت و سرنوشت ساز چین وامریکا استفاده از هر ابزاری برای غلبه بر حریف ابایی ندارند. پنهان کاری چین در خصوص کرونا نیز میتواند در این راستا باشد. در این جابجایی استراتژیک جهانی که در حال انجام است در آینده شرق آسیا به محوریت چین صحنه رقابت شرق و غرب خواهد بود. بنابراین خاورمیانه دیگر اولویت اول استراتژیک غرب نخواهد بود.جنگ تجاری امریکا با چین میتواند در راستای تغییر استراتژی غرب باشد. در هرحال کرونا به رویا رویی غرب وچین منجر شده است.


اپیدمی کرونا چه ساخته دست بشر باشد یا حادثه ای طبیعی ،خواسته یا نا خواسته در این رقابت موثر و سرنوشت ساز است.عملکرد دو نظام لیبرال دموکراسی غربی و توتالیتر کمونیستی چین در مقابله با کرونا مهم و اساسی است.زیرا بنا به پیش بینی کارشناسان و سیاست مداران ویروس کرونا تاثیر شگرفی بر جهان داشته و موجب تحولات بنیادین خواهد شد. از جمله اقتصاد که اولویت اول کشورها و جهان می باشد را هدف قرار داده است. جهانیان منتظر عملکرد دو مکتب فکری و دو سیستم در مقابله با کرونا هستند تا سرنوشت و مسیر جهان پسا کرونا مشخص شود

چاپ روزنامه آفتاب یزد

۰
در تاریخ : ۲۷ , ۱۳۹۹ فروردين . دید ۱۹۰

محکی برای چین و روسیه

به قلم دکتر فتح‌الله دهقان. «دوست آن باشد که گیرد دست دوست/ در پریشان حالی و درماندگی» سعدی. در حالی که تحریم های ظالمانه امریکا برای ملت ایران مشکلات و معضلات عدیده ای را فراهم نموده است،اقتصاد تک محصولی کشور،لاغر ،آسیب پذیر ودر مرحله رکود تورمی بسر می برد. درآمد محدود ومختصر کشور که از طریق روابط بازرگانی با همسایگان تامین میشد نیز براثر بیماری کرونا مختل شده است.


از سوی دیگر بیماری کرونا باعث چالش ایرانیان در اثر کمبود امکانات پزشکی شده و برای تامین دارو و لوازم بهداشتی و پزشکی نیاز مبرم به ارز می باشد. این در حالیست که آمریکا همچنان بر ادامه تحریم ها پا فشاری می کند. این در شرایطی است که بسیاری از شخصیت های جهانی، نهاد های مردمی و کشور های جهان خواستار رفع تحریم های ظالمانه امریکا علیه ملت ایران هستند .

 

دکتر فتح‌الله دهقان: اسفند 1398


در این شرایط خاص و ویژه که افکار عمومی جهانیان نیز آماده است،وزارت خارجه فعالانه عمل نموده و به صورت جدی از دو کشور چین و روسیه درخواست نماید که در خصوص رفع تحریم ها از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد رسما اقدام نمایند.


با توجه به این که این ویروس از طریق چین وارد ایران شده و مسئولیت مضاعفی را برای این کشور ایجاد می‌نماید. دیگر اینکه به گواه تاریخ دو کشور چین و روسیه در صورت اقتضاء منافع از طریق شورای امنیت اقدام نمودند. وتوی قطعنامه ها علیه ونزوئلا و سوریه شاهد این مدعا می باشد. در این هنگامه سخت برای ملت ایران می طلبد چین و روسیه در قالب قطعنامه ای از شورای امنیت رسما خواهان رفع تحریم ها علیه ملت ایران شوند.

(چاپ در روزنامه آفتاب یزد. 18 فروردین 1399)

۰
در تاریخ : ۱۸ , ۱۳۹۹ فروردين . دید ۳۷۱

حکمرانی در بند نام و نقش

به قلم جلیل قربانی :

 

پیرامون بحث شماره ۱۴۸ مدرسه‌ی فکرت

۱- با وجود پیشرفت جهان در سیاست، اقتصاد و فرهنگ، در کشورهای باسابقه دنیا، نام و نوع حکومت، چندان اهمیت نداشته است. حکومت در ژاپن، انگلستان، پرتغال، اسپانیا، سلطنتی و‌ در امریکا، ایتالیا، فرانسه و آلمان، جمهوری است. هر چند با فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم در ابتدای دهه ۹۰ میلادی، برچسب خلق از کنار نام حکومت این کشورها برداشته شد.

 

 

۲- میثاق ملی و‌ کانون وحدت مردم، قانون اساسی کشور است که در آن حقوق عمومی بر پایه دستاوردهای بشری تنظیم و تایید آن به آرای عمومی (رفراندوم) سپرده می‌شود. تغییر این قانون مادر، هر چند سال نیز به ضرورت انجام می‌شود.

 

۳- در دنیای امروز، شاخص «حکمرانی خوب»، بر پایه تفکیک سیاست از معیارهای مبتنی بر دین، قومیت، نژاد، جغرافیا و مانند آن تنظیم شده و مؤلفه‌های آن؛ «پاسخگویی»، «حق اعتراض»، «ثبات سیاسی»، «عدم خشونت»، «اثربخشی دولت»، «کیفیت مقررات»، «حاکمیت قانون» و «کنترل فساد» است.

 

۴- با تعریف شاخص‌های حکمرانی، اهمیت برخورداری حکومت از این شاخص‌ها از نام حکومت مهم‌تر است. در حکمرانی خوب، دولت‌ها تلاش می‌کنند تا به پشتوانه رأی عمومی، مسیر رسیدن به پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را هموار کنند.

۰
در تاریخ : ۱۲ , ۱۳۹۹ فروردين . دید ۱۹۱

مطب شفاء الدوله قم

به قلم حجت‌الاسلام محمدرضا احمدی:  «دوا اینجا، شفا آنجا»

1. در سال 1383 استاد درس فقه سیاسی ما، جناب آقای پارسانیا، که معمولا به مباحث معرفت شناسی اشتیاق خاصی نشان می‌داد، در موضوع دین و تجدد، به اشعاری اشاره کرد که با کاشی کاری بر سردر مطب قدیمی شفاءالدوله نقش بسته بود. اصرار داشتند که حتما به آن مکان که درست در مقابل حرم مطهر قرار دارد رفته و آن اشعار را بخوانیم.

 

2. در روزی که به دلیل [حفظ سلامتی مردم]، درهای حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها بسته شده بود، عده‌ای متحجر به حرم حمله کرده و با ادعای این که حرم حضرت معصومه (س) شفاخانه هست، نسبت به بسته شدن درها اعتراض کرده و آن را شکاندند. یکی از معترضان یک بیت شعری را در استدلال خود به کار برد که بر همان مطب شفاءالدوله نقش بست بود.

 

حجةالاسلام محمدرضا احمدی

 

3. مطب شفاء الدوله در سال 1352 قمری که تقریبا مصادف با 1312 شمسی است روبروی صحن مطهر حضرت معصومه (س) و در کنار مدرسه خان یا مدرسه آیت الله بروجردی بنا نهاده شد، پنجره‌های این مطب رو به در شرقی صحن حضرت معصومه (س) باز می‌شدند، به گونه‌ای که به فضای حرم اشراف دارد.

 

4. اکنون دیگر از آن کاشی های روی سردر مطب خبری نیست و به حرم منتقل شد. می گویند مطب شفاء الدوله اولین شفاخانه در قم است که به علت ارزشمند بودن این بنا، بازسازی و مرمت می‌شود. اما شنیده می شود که جهت توسعه طرح حرم مطهر، ممکن است...

 

دکتر شفاءالدوله

 

مطب شفاءالدوله با کاشی‌نوشته

 

مطب شفاء الدوله پس از کندن کاشی‌نوشته

 

5.  اما شعری که روی سر در مطب شفاءالدوله نوشته بود که در واقع نگاه آسمانی بر آن حاکم است این است:

 

رواق حکمت اینجا، کاخ سبط مصطفی آنجا
بشارت دردمندان را دوا اینجا شفا آنجا

در اینجا طب یونانی و تشریح اروپایی
فرامین و الهیات و آیات خدا آنجا

سبب اینجاست یعنی حکمت و تقدیر و دانایی
توانایی است یعنی حکم و تقدیر و قضا آنجا

شفا از نبض اینجا می دهد تشخیص علت را
خداوند شفا دارد یدِ معجز نما آنجا

 

6.  رئیس شهربانی قم که ناظر جمع شدن مردم کنار مطب و توجه آنان به اشعار شده بود، همان طور که سوار مرکب بود، به طنز اشعاری در همان قالب سرود:

مطب دکتر بی رحم پر جور و جفا اینجا
حریم و جایگاه دخت پاک مصطفی آنجا

کتاب حِرز یعقوب و طب مُرخای اینجا
فرامین و الهیات و آیات خدا آنجا

برای ذکر تاریخ ثناء شاعر و مائر
بگفتم من که غسّالخانه دکتر شفا اینجا

 

دامنه: سلام جناب آقای احمدی. برای من مطلب قابل تأملی بود. هم روی مفاد اشعار تفکر کردم، هم روی متن شما تعمُّق. تحریک شدم در فرصت‌های آینده، وقتی گذرم به گذرخان افتاد، باری دیگر به این مکان نظر بیفکنم. این بار با نگاه ژرف‌تر. ممنونم.

۰
در تاریخ : ۷ , ۱۳۹۹ فروردين . دید ۷۶۳

توضیحی بر واژه‌ی «کاتِه»

به قلم جناب «یک دارابکلایی» : با سلام. به نوشته شما (اینجا) مطالبی می‌افزایم. درست است که به بچه بسیاری از حیوانات از جمله گربه (بامشی)، سگ، اردک (سیکا) و غاز، کاته می‌گویند، اما برای همه حیوانات این لفظ اطلاق نمی‌شود. به بچه گاو، «گوک»؛ خر و اسب، «کاره»؛ خوک (خی)، «کوله»؛ گوسفند، «وره»؛ بز، «کاله» و یا گاهی «کاته»؛ مرغ (کرک)، «چینکا یا چیندکا» گفته می‌شود.

 

در مورد ریشه آن هم احساس می‌کنم نباید از کلمه «کوتاه» باشد. چون در مقابل آن «ماره» قرار دارد. به نظرم این دو کلمه «کاته» و «ماره» با هم هستند. اگر کاته را کوچک شده کوتاه بدانیم، آنگاه «ماره» را چگونه تفسیر کنیم؟! (البته دو کلمه «کاته» و «کوتاه» خیلی از لحاظ لغوی و معنایی شبیه هستند و شاید هم حق با شما باشد!)

 

در هر صورت، بعضی‌ها پیدا می‌شوند که «اگه ملا ره مفت گیر بیارن شه بامشی کاته وسه هم دعا گرنه»، و همینطور یادمان باشد که «گودار جه بنشنه (ننشنه) سگ کاته بیتن». با سپاس.

 

دامنه : سلام بر شما. افزوده‌های شما همیشه بر قوت متن می‌افزاید و کاستی‌های آن را می‌زُداید. «همه‌چیز را همگان دانند» در این‌جور مواقع معنا پیدا می‌کند. بله، درسته. من هم در آن چند مثال، از حیواناتی نام برده‌ام که «کاتِه» بر بچه‌های‌شان صدق می‌کند.

 

در مورد «ماره» و «کاته» به نظرم اشکال شما شاید وارد نباشد. چون در فارسی نیز، میان واژگان «مادر» و «کودک» هیچ ربط ریشه‌ای لغوی نیست. دو لغت کاملاً جداست. باز نیز دریچه‌ی این لغت را نمی‌بندم؛ زیرا ممکن است نظرات درین‌باره متفاوت و فراوان باشد.

 

جناب‌عالی در دو مثال سگ‌کاته و بامشی‌کاته در دو ضرب‌المثَل رایج محلی نیز، مفهوم کاته را به‌خوبی امتداد دادی. ممنونم.

۰
در تاریخ : ۱ , ۱۳۹۹ فروردين . دید ۲۸۸

در باره لغت «تِپ‌تِپ»

به قلم جناب «یک دارابکلایی» : با سلام. کلمه یا اصطلاح «تِپ‌تِپ»، فکر می‌کنم، از ریشه «تِپّه» به معنی قطره باشد که دو بار تکرار شده است. (در زبانشناسی به این پدیده duplication یا تکثیر گفته می‌شود؛ مثلا «ریک ریکا» یا «کیج‌کیجا».) به نظرم «تِپ‌تِپ» اساساً با «تیپ‌تیپی» به معنای خالدار و یا «تَپ‌تَپ» به معنای کوبیدن بر چیزی و سروصدا کردن فرق می‌کند.
تِپ‌تِپ آب
چکه‌چکه کردن آب
شما در مورد این کلمه به تفصیل (اینجا) بیان نمودید. در اینجا می‌خواستم به مورد جالبی، که شاید مرتبط با این بحث باشد، و در کتاب «ضرب‌المثل‌های آملی» نوشته آقای یحیی جوادی آملی برخوردم اشاره کنم. ایشان این موارد را در گویش آملی بیان می‌کنند که فکر می‌کنم برای کل گستره فرهنگ مازنی صحت داشته باشد، البته با اندکی تغییر.
"در مازنی برای معیار کیل الفاظی استفاده می‌شود که عبارتند از: «هَهَ» به اندازه سر دو انگشت سبابه و شست، «پریک» به اندازه سر سه انگشت سبابه، وسطی و شست، «چپلیک» به اندازه سر پنج انگشت، «چینگال» به اندازه چهار انگشت نیمه باز، «میس» به حجم یک مشت، «قَمَش» به اندازه هم انگشتان و کف دست، و «دهیل» به حجم دو کف دست و ده انگشت."
 
من خودم تا به حال دو کلمه «هَهَ» و «قَمَش» را نشنیده بودم و معنی بعضی دیگر را به این دقت نمی‌دانستم؛ نمی‌دانم به خاطر قدیمی بودن آنهاست که سنم قد نمی‌دهد و یا اختصاص به گویش آملی دارد.

پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام بر شما جناب «یک دارابکلایی» و سپاس برای این آورده‌ی مناسب و تکمیلی‌ات. بله؛ خال‌خالی را خواستم ازین نظر در کنار واژه‌ی «تِپ‌تِپ» آورده باشم تا گستره‌ی گویش این لغت را نمایانده باشم و الّا، آری، هم‌ریشه‌اش نیست، هم‌لفظش است. اما این کتاب «ضرب‌المثل‌های آملی» که نام بردی را من ندیدم. نکات جالب و زیبایی از توزین در قدیم مثال آوردی. سعی می‌کنم از کتابخانه‌ی محله‌ی‌مان امانت بگیرم، مطالعه‌اش کنم. چون از علاقه‌مندی‌هایم می‌باشد. از نوشته‌های شما درین زمینه در دامنه لذت می‌برم و  ممنونم.

۰
در تاریخ : ۲۹ , ۱۳۹۸ بهمن . دید ۷۳۰

در باره‌ی واژه‌ی «تُ»

به قلم جناب «یک دارابکلایی» : با سلام. البته شما اکثر موارد را  (اینجا) به خوبی بیان نمودید. بنده هم نکاتی به نوشته‌های شما اضافه می‌نمایم. در مورد ریشه «تُ» فکر می‌کنم همان که بیان کردید «تاب» و یا «تب» باشد؛ به همان شیوه که آب را اُ، خواب را خُ و شب را شو می‌گوییم. در باره معنی آن هم بجز تاب که در آخر بیان نمودید، بقیه به بیماری اشاره دارد. به این معنی که از بیماری شخصی تب کند و یا دچار سوزش شود. «مه دل تُ کانده» در معنی ظاهری یعنی اینکه دچار سوزش معده هستم و یا در معنی مجاز و استعاره یعنی دلم از درد روحی بدرد آمده. در مورد «تِ رِ تُ بیته» یا «تِ دل رِ تُ خاسنه» یعنی اینکه مگر مریض شدی و یا خودت را به مریضی زدی که نمی‌خواهی کار مورد نظر را انجام دهی؟!!

 

اما من فکر می‌کنم «تُ» به معنی «عرق» نیز باشد. اگر به این دو مثال توجه کنید شاید به این نتیجه برسید. وقتی بچه‌ای مادرش را اذیت می‌کند و مدام می‌گوید چه بخورم، گاهی مادر از فرط عصبانیت می‌گوید «مِ تن تُ رِ بخور» و همینطور در مورد محصولی که نم دارد و در کیسه محصور باشد و بر اثر حرارت عرق کند می‌گویند «تُ بموئه». مثلاً وقتی که توتم را در چارچو می‌ریختند و به تلواربن می‌آوردند می‌گفتند که آن را باز کنند تا «تُ» نیاید.

 

دامنه: سلام جناب «یک دارابکلایی». با تمام متن شما موافقم و با خواندنش لذت بردم. در آن نوشته‌ام «تُه» به معنی تب را اشاره کرده بودم. فقط «تُه» به معنیِ «عرَق‌کردن» را فکر نکرده بودم و شما با مثال‌های ملموسی که زده‌اید، این واژه را بیشتر شکافتید. درود دارم به این اشتیاق و دانایی.
۰
در تاریخ : ۲۱ , ۱۳۹۸ بهمن . دید ۲۵۴

میانه‌روی و حد وسط چیست؟

به قلم دامنه: به نام خدا. میانه‌روی و حدّ وسط چیست؟ «اگر کسی در راه خدا فنا شود و غنی شود میانه‌روست؟» پاسخم به این سؤال سید علی‌اصغر شفیعی:
 
سلام. در این نظرنویسی‌ات، سؤال گرانقیمتی به درگاه مدرسه‌ی فکرت آوردی. اساساً، از انسان‌های زیرک خوشم می‌آید، اگر زیرک‌ها نباشند، حتی علم هم پیشرفت نمی‌کند. چون علم، با پرسش‌های تازه‌تر جان می‌گیرد. حتی، خون رگ‌های دانش، پرسش و پرسشگری است. برای گذر از شک به یقین، نه ماندن در شبهه و تردید.
 

دامنه. 10 فروردین 1394. ببرخاسۀ دارابکلا

 
پاسخم این است: چند سال پیش کتابی از مرحوم منتظری با عنوان «از آغاز تا انجام» را می‌خواندم که در آن «حد وسط» را خوب جا انداخت. نیز ارسطو هم در کتاب «اخلاق» این بحث را شکافت. من دو مثال می‌زنم تا «میانه‌روی» در معنای حقیقی آن روشن شود.
 
اول آن‌که از نظر ارسطو «حد وسط» در اخلاق از همه‌ی فضیلت‌ها (=زیادگی) بافضیلت‌تر است.
 
دوم این‌که میانه‌روی یا حد وسط، ناشی از رفتار متّکی به عدل است. در مثال زیر دقت فرمایید:
 
شما آقاسید علی‌اصغر می‌دانی که «شجاعت» تا چه حد برای زندگی بشر امری در حد ضرورت است، و در جبهه هم بارها آن را آزمودی. حال همین شجاعت که فضیلت و حد وسط است، ممکن است میان دو پدیده‌ی افراط و تفرط گرفتار گردد. افراط آن جُبن است (یعنی فرد در ترس مرتکب افراط شود، یعنی زیادی بترسد) و تفریط آن تهوُّر (یعنی فرد در ترس مرتکب تفریط شود، یعنی اصلاً نترسد، آنجا که باید از انجام کاری ترسید) که هر دو در مقابل فضیلت شجاعت، رذیلت محسوب می‌شود. کمال و عدل آن است که انسان شجاعت را در اندازه‌ی عدل آن داشته باشد، نه جُبن بورزد یعنی ترسو بودن در حد افراط. و نه تهور کند یعنی دلیری بی‌جا و نترسیدن در حد افراط. پس شجاع کسی نیست که اصلاً نباید بترسد، بلکه کسی است که حد وسط آن را بداند و بماند.
 
مثلاً دلاوری و شهادت و رشادت حاج قاسم سلیمانی از نظر من یک مثال عملی برای فضیلت شجاعت است؛ چون انسانی بود که هم حد وسط را می‌دانست و هم در حد وسط عمل می‌کرد. زیرا افراطی معنایش (=زیاده‌روی) است و تفریطی مفهومش کوتاهی‌گری.
 
مثال دوم: هر یک از ماها و اساساً اغلب ایرانی‌ها در دوره‌ی دفاع مقدس به جبهه رفتیم. رفتن به جبهه یک اقدام فضیلت و میانه‌روی بود، نه رذیلت؛ پس اگر رزمنده به شهادت می‌رسید، فعل او از فضایل بود. رذیلت اخلاقی در دوره‌ی دفاع مقدس در این دو چیز بود:
 
۱. برخی‌ها از نهایت ترسوبودن، به دفاع از دین و میهن برنخاستند. این یعنی افراط؛ که گفتم یعنی جُبن.
 
۲. برخی‌ها نیز با قبول قطعنامه‌ی صلح ۵۹۸ توسط امام، باز هم دم از ادامه‌ی جنگ می‌زدند و غبطه‌ی پیروزی نهایی را می‌خوردند، این یعنی تفریط؛ که گفتم تهوُر (=دلیر بی‌پروا و گستاخ) نام دارد نه شجاعت.
 
نتیجه: رزمندگان فعل‌شان فضیلت است، پس شهادت‌شان نیز حد وسط است و میانه‌روی. خدا خود در قرآن فرمود در راه خدا کشته‌شدن، شهادت و زنده‌بودن و رزق‌الهی خوردن است. پس، این سؤال شما که پرسیدی «اگر کسی در راه خدا فنا شود و غنی شود میانه روست ؟» جوابش، از نظر من آری است.
 
نکته: میانه‌رو بودن در رفتارهای سیاسی به معنای این نباید باشد که کسی بخواهد هم از آخور بخورد و هم تُوبره. نه. این کار فرصت‌طلبان است که اوایل انقلاب به آنها می‌گفتند: اُپورتونیست.
 
پوزشم را در پاسخ نیمه‌دراز بپذیر.
 
مدرسه‌ی فکرت
 
بهمن ۱۳۹۸
ابراهیم طالبی دارابی [دامنه]
۰
در تاریخ : ۱۵ , ۱۳۹۸ بهمن . دید ۲۵۵

ونِه بِن رِه خدا بینگنه

به قلم جناب «یک دارابکلایی» : با سلام. با تشکر از شما که با پیش کشیدن این کلمات ناب مازنی (این پست: اینجا) ما را به تفکر در این کلمات وا می‌دارید (چند روز هست که در مورد این کلمات و ریشه آنها و کاربرد آنها فکر می‌کنم و به حافظه‌ام رجوع می‌کنم). کلمه «بینگنه» فعل امر نیست بلکه مضارع سوم شخص مفرد است. فعل امر فقط در مضارع مخاطب استفاده می‌شود که عبارت‌ است از «بینگن». همانطور که گفتید، بیان می‌شود «خدا ونه بن/اسم ره بینگنه» یعنی «خدا ریشه‌اش یا اسمش را براندازد». بر طبق گفته‌هایتان فعل «بینگُئِن» به معنی برانداختن، واژگون کردن و از بین بردن است.


اما در مورد «بَوی» اینکه این کلمه معادل «شده» در فارسی است و ریشه نیست. شاید ریشه آن «بُش» یا «بَوُش» باشد. این فعل در زبان مازنی دارای تغییرات فراوانی در زمان‌های مختلف می‌شود. مضارع اول شخص مفرد آن عبارت است از «بَوُشم» (می‌شوم)، ماضی آن «بهیمه» (شدم) و آینده آن «وُمبه» (خواهم شد). «اس گم بوی» هم عبارتی توصیفی است به معنی «اسم گم شده» و برای توصیف اسم به کار می‌رود. به عنوان مثال «اس گم بَوی مردی/زنا/ریکا/کیجا» که در آن مرد، زن، پسر یا دختر اسم‌هایی هستند که این عبارت آن‌ها توصیف می‌کند که به زبانی دیگر عبارت توصیفی است.


و اما آیا مازنی‌ها به جای «بینگُئِِن» از «دینگُئِن» هم استفاده می‌کنند، من شک دارم. چون فعل دوم معنای «انداختن» یا «درون چیزی انداختن» می‌دهد. مثلاً «پول دینگن قلک دله» یا «پیرهن ره دینگن شلوار دله» یا «در چفتِ دینگن» یا «دینگن ونه گوش بن ره چک»، که در هیچ یک از آنها معنی برانداختن و نابود کردن ندارد.

 

مطالبی را که بیان کردم به عنوان یک گویشور این زبان بوده و هیچ ادعایی در مورد درست بودن آنها و یا تخصصی بودن آنها ندارم. از شما و دوستان خواننده هم می‌خواهم که در صورتی که مطالب تکمیلی‌تری دارند حتماً ارایه کنند. به این دلیل که بر طبق یک ضرب‌المثل قدیمی «همه چیز را همگان دانند» و هم اینکه متأسفانه زبان ما در خطر انقراض بوده و این داده‌ها در آینده بسیار ارزشمند خواهد بود. باز هم از شما سپاسگزارم.

 

دامنه: به نام خدا. سلام جناب آقای «یک دارابکلایی». ممنونم که هم از روی علاقه‌مندی به واژگان محلی می‌نگری و هم دانش و برداشت‌های ادبیاتی خود را به روی این لغت‌های عمیق بومی باز می‌نمایی. توضیحات و نمونه‌مثال‌های شما آن بحث و لغت را غنای دیگری بخشید و یادآورهای خوب‌تان، ضعف‌های متن مرا برطرف نمود. «بینگن» چون جنبه‌ی دعایی و خواسته‌ایی دارد، «امر» است؛ امر از روی نفرین و دعا و برانداختن چیزی یا کسی یا رویدادی. من بسیارمتشکرم از جناب‌عالی که به این سلسله مباحث در دامنه رونق می‌بخشی. و خرسندم که به واژه‌های بومزادِ خود اشتیاق و تعلُّق‌خاطر داری. به‌هرحال این لُغت‌ها علاوه بر بارِ معنایی، دست‌کم شما و مرا و مشتاقان این بحث را به یاد والدین و اجدادمان می‌اندازد. درود بر والدین شما و خدا رحمت کناد مادر و پدرم را. مؤیّد باشید.

۰
در تاریخ : ۴ , ۱۳۹۸ دی . دید ۶۹۹

خصلتهای مؤمن واقعی و مسلمان عاقل

خصلتهای مؤمن واقعی و مسلمان عاقل

به قلم صدرالدین‌ آفاقی: با عرض تسلیت شهادت امام رضا علیه السلام این صحن را با ذکر دو حدیث از آن حضرت مزین میکنیم باشد که چراغ راه ما باشد: سه ویژگى برجسته مؤمن: لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال: ۱. سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. ۲. وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. ۳. وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.

 

مؤمن، مؤمن واقعى نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد: سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پیامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است.
 
عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:
از او امید خیر باشد.
 
از بدى او در امان باشند.
 
خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد
 
خیر بسیار خود را اندک شمارد.
 
هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود.
 
در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود.
 
فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد.
 
خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد.
 
گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد.
 
سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى؟
 
به او گفته شد: چیست؟ فرمود:
 
احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است
۰
در تاریخ : ۲۹ , ۱۳۹۸ آبان . دید ۵۰۱

توتون داراب‌کلا و خاطره‌ها و واژه‌ها

  به قلم دامنه : به نام خدا. یادی از توتون داراب‌کلا و خاطره‌ها و واژه‌ها: یکی از خوانندگان اخیراً در باره‌ی توتون نوشته: «چه شد یاد توتم افتادی، و خاطراتش را در ذهنمان زنده کردی، ترابوزان، بارلی، ویرجنیا، نام توتونهایی بود که میکاشتیم، البته نخبندی تن واگن سوچکه و بوم سر، رج نخ و توتم سوزن ، بوقچه و عدل بندی و یک و یک و دو و سه و چار و پنج و شش و کبود سیاه و کبود تیلن و سم زنی توتم چینی، کشه گیری و چارشو دوش گیری هم خاطراتی داشت، ممنون از اینکه با عنوان واژه های محلی خاطرات را نیز زنده نگه میداری. باسپاس.» 

 

اساساً من (دامنه) از هر نوشتاری که در آن واژگان داراب‌کلا رژه بروند، خوشم می‌آید، چون خون مرا تازه‌تر، رگ مرا بازتر، قلب مرا خوش‌ضربان‌تر و روح مرا پرنده‌تر می‌سازد. پس، این کِشت کشاورزی که اینک از داراب‌کلا رخت بر بست، با تمام بزرگ‌شدمان آمیختگی دارد؛ و من هم به ادامه‌ی متن این خواننده بیفزایم:

 

اسب و توتم‌بار و سوچکه‌سر هیمه‌بزن را. و لِسک‌دوا و تیم‌جار را. و آن ول‌چو که سر تیم‌جار می‌گذاشتند و مترسکِ جیکا رَم دِه را. و آن چوصندوق و کارشناش بد عُنق دخانیات را. و آن کاوِه‌پوست، که بر گُرده‌ی برگ‌های تخت‌شده، توتِم می‌بستند موقع تخت‌کردن را. و آن زحمتی که خواهران و مادران دیارمان می‌کشیدند و هرگز یک اُف به خدا و خانواده نمی‌گفتند را. و آن سرداب تاریک و نَمور که توتم‌شقه‌ها را می‌ذاشتن نم بکشه تا تخت بشه را. و آن بدخریدن‌های دخانیات را.

 

توتون

 

و اون روغن‌نباتی‌حلب‌های ۱۷کیلویی که دو سر یک چوب سفت و دراز می‌بستیم و از کِله و چشمه آب می‌آوردیم داخل وال‌‌کشی‌ها با بَلو، می‌پاشیدیم که با آن انجلی‌چو، توتم را نشاء کنن را. و اون‌همه‌ پِک‌پِک و وِگ‌وگ کردن زنان در حین سوزن‌پُر کردنِ توتون در زیر تِلوارها را. و آن جِرکّه‌جریکّه‌ی سردَری‌بِن را.

 

​​​​​​و آن اقتصاد کمپرادور (=خریداری ارزان استعماری) که کشت توتون را بر ایران تحمیل کرد و اقتصاد کشاورزی و دامداری ایران را نابود نمود و شهید خسرو گلسرخی در بیدادگاه شاه آن را رسوا کرد را. و آن واسطه‌گری‌های خائنانه در خرید توتم‌عدل از کشاورز و تأخیر پرداخت پول‌های کشاورزان را. و آن قصه‌های قشنگ شبانه‌ی مادران که موقع توتون‌تخت‌کنی برای ما تعریف می‌کردند را، و‌ آن بادی و لَمپا و هیمه‌بخاری و گوجه‌خوارش و صمیمیت‌ها را.

 

و آن قول و وعده‌ها که پدران به فرزندان می‌دادند توتون رو بفروشم برات عروسی می‌کنم، برات اسب می‌خرم، برات دِوندی می‌خرم، شِما رِه وَرمه مشهد، قرض‌وقوله‌ها ره می‌دم، جهیزیه می‌خرم، و... را. و آن  وعده‌های دیگر که هرگز از فرط فقر عملی نشد که نشد... را. و آن فرهنگ کارِ جمعی و قرض‌کاری و همبستگی و گرمی همسایه‌ها را. و آن دود‌ها و دوده‌های سوچکه و صدای ونگ‌‌ووای سیدابوالقاسم اذان‌گو: که ای مردم داراب‌کلا پایین‌محله نَم کِنه سوچکه تَش بیته، بهین تش را خاموش و خامیر هاکین را.

 

و آن نابودی جنگل برای کاتل‌کینگه و واگُن‌چو و شیرهیمه برای سوچکه که کلِک‌سَر همه ۱۱تا تریلی هیمه‌چو کَدییه را. و اون شپِشک توتم که بدجور پچاک و چسناک بود و دستان سیاه‌شده‌ی زنان دیارمان که شیره‌ی تل‌زهر توتم پدید می‌آورد را. و آن مردان خوش‌نشین که بارِ طاقت‌فرسای ۱۱ماه توتون‌کاری را بر دوش زنان می‌گذاشتند و خادشون فقط قیلون و چوپوق پُک‌پُک دانِه و فقط کَت ره پِشت دانه را. و آن تراکتور و وِرزا و اِزّال و زمین و چی‌چم و خی و کبودشدن توتم را. بگذرم، زیاد پیش نرم... . والسلام. تمام.

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها و خاطره‌ها   

۰
در تاریخ : ۲۴ , ۱۳۹۸ آبان . دید ۵۹۱

در بارۀ فنّ نیم‌فاصله در تایپ‌کردن با رایانه

به قلم «یک دارابکلایی» : با سلام. با سپاس از اینکه به این نکات [پست ۷۳۴۴: اینجا] اهمیت می‌دهید که نشان دهنده اهمیت دادن به مخاطبتان است. من هم برای دوستانی که از رایانه استفاده می‌کنند این نکته را بیان می‌کنم. اگر از کلیدهای ترکیبی Ctrl+Shift و ۲ استفاده کنند می‌توانند نیم‌فاصله ایجاد کنند. به این صورت که بعد از تایپ قسمت اول کلیدهای Ctrl و Shift را با هم فشرده و سپس کلید ۲ را بفشارند. پس از رها کردن آنها وقتی قسمت دوم کلمه تایپ می‌شود نیم‌فاصله ایجاد شده و به قسمت قبلی می‌چسبد. همچنین دوستان بدانند که بین هر کلمه با کلمه بعد باید یک فاصله قرار گیرد، اما علاماتی مثل نقطه، ویرگول، نقطه ویرگول و نقل‌قول به کلمه قبلی می‌چسبد و با کلمه بعد یک فاصله دارد. علامت پرانتز نیز به کلمات داخل پرانتز می‌چسبد و یک فاصله با کلمات خارج آن دارد. البته بسیاری از خوانندگان به این مسایل آشنا هستند. با سپاس.

 

پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام بر شما جناب «یک دارابکلایی». از این‌که جناب‌عالی نیز به این امور دقت و توجه فرمودی، موجب خرسندی‌ست. شما به بخش واژگان محلی در دامنه نیز علاقه‌مندی نشان می‌دهی. از نکاتی که بر این فنّ افزودی ممنونم؛ زیرا با این زحمت و نگارش، به خوانندگان خود هم احترام قائل شدی و هم آموزشی ارزانی داشتی. درود.

۰
در تاریخ : ۲۴ , ۱۳۹۸ آبان . دید ۶۷۳

تحلیل تعطیلات و تعطیلی آخر هفته

به قلم جلیل قربانی: تعطیلات و تعطیلی آخر هفته. ۱- در تمام فرهنگ‌ها، کار گوهر زندگی و نیروی محرک اقتصاد است و روحیه تلاش و سخت‌کوشی به عنوان ویژگی برخی فرهنگ‌ها به شمار می‌رود. ۲- در تاریخ تمدن، تعطیلی با هدف فراغت و به معنای دست‌کشیدن از کار به تدریج  به یکی از نیازهای بشر مورد توجه قرار گرفت. ۳- شاید بتوان گفت که اولین روزهای تعطیل در تقویم (گاه‌شمار)، روزهای برگزاری مراسم جشن یا سنتی اجتماعی بود. اما به نظر من اصل تعطیلی مربوط به دوره‌ای است که انسان در اقتصاد از حالت خودمعیشتی به مازاد تولید رسید و نیاز به کار کمتر شد. ۴- از این دیدگاه، صرف‌نظر از برخی کشورها، تعطیلی را باید دستاورد رشد و توسعه اقتصادی در نظر گرفت. امروزه کاهش ساعات و در مواردی کاهش روزهای کار در کشورهای پیشرفته پیگیری می‌شود.

 

آمار تطبیقی تعطیلات در جهان

 

۵- بنابراین قراردادن دو روز تعطیلی در پایان هفته را باید در راستای هدفی اقتصادی دنبال کرد. تعطیلی با کارکردی دوگانه از یک سو موجب فراغت برخی شاغلان می‌شود و همزمان کسب‌کارهای ارائه خدمات تفریح و گردشگری در ایام تعطیل رونق می‌یابد. کاسبی هتل‌ها و رستوران‌ها در روزهای غیر تعطیل کساد است. ۶- تنها مشکل تعطیلی پایان هفته، عدم تطابق تقویم کشورهاست. به دلیل غلبه تقویم مسیحی (گریگوری)، حتّی کشورهای اسلامی، تطبیق تعطیلی آخر هفته با این تقویم را پذیرفته‌اند. ۷- ایران دارای ۷۸ روز تعطیل در تقویم سالانه است که ۲۶ روز آن تعطیل رسمی و ۵۲ روز آن تعطیلی پایان هفته است. ایران از معدود کشورهای دنیاست که یک روز تعطیل آخر هفته دارد. ۸- نکته پایانی؛ قراردادن دو روز تعطیلی در پایان هفته، امری ناگزیر در کشور است؛ مقاومت و حساسیت‌های رایج با هر دلیلی که باشد، در برابر این خواست، چندان پایدار نخواهد ماند.

۰
در تاریخ : ۱۷ , ۱۳۹۸ آبان . دید ۷۷۳

دربارۀ پیاده روی اربعین حسینی

به قلم محمد عبدی سنه کوهی: با سلام . زیارت اربعین امسال یک توفیق کم نظیر برای اهل تحقیق در زمینه  درک مصائب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در واقعه عصر عاشورا سال ۶۱ ه ق بود ازین نظر که طبق محاسبات دقیق توسط دانشمندان علم نجوم ، واقعه تاسوعا و عاشورای نهم و دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری  بر مبنای سال شمسی در روز سه شنبه ۲۰ و چهارشنبه ۲۱ مهرماه سال ۵۹ هجری شمسی اتفاق افتاده است و در نتیجه به اسارت رفتن خاندان اهل بیت (ع) در همین باده زمانی اتفاق افتاده است . همیشه برایم سوال بود که چند درصد بیان عطش و مصائب اهل بیت منطبق بر واقعیت است؟ و چقدر به بزرگنمایی مربوط می شود و یا اصلا چقدر قابل ادراک است و چقدر کم گفته می شود؟

 

 

کسانی که امسال توفیق شرکت در پیاده روی اربعین داشتند به خوبی درک  کردند که اگر فاصله ای را به اختیار می پیمودند و هیچ جبر و اجباری رویشان نبود پس از چند دقیقه می توانستند چشم بر آب ببندند و بدون اب طی طریق نمایند! درک شخصی بنده آن بود که این زمان در کشور عراق و طی مسافت بین شهرهای کوفه تا کربلا مشابهت به مرداد ماه منطقه ما داشته و هر چند صد متر باید حتما آبی به لب و گلویمان می رساندیم. مسیر پیاده روی اربعین که به احتمال زیاد همان مسیر حرکت اسرای اهل بیت (ع) واقع بود اکنون وجب به وجبش موکب دارد و به زور هم شده آب و نوشیدنی های کاهنده عطش به زوار تعارف و حتی به اجبار خورانده می شود و انواع مواد غذایی و به قول عربها انواع ماکولات و مشروبات به وفور یافت می شود و هر لحظه اراده می کردی می توانستی به استراحت در موکبها و سایه درختان کاشته شده در مسیر تن می دادی و یا مهمتر اینکه از مسیر پیاده روی خارج و سوار موتور سه چرخ و یا ماشین شده و کیلومترها جلوتر پیاده شوی!
 
اما واقعا برای طفلان و زنان همراه اسرا و برای بچه های کوچک و مهمتر امام سجاد (ع) که دچار بیماری در آن برهه زمانی بودند چه گذشت ؟! فکر و اندیشیدن به این موضوع دل هر آدمی را می فشرد و گامها را سست و رمق انسان را ناتوان می کرد. توصیف زجر ناشی از ظلم یزیدیان بر خاندان اهل بیت (ع) از زبان و قلم هر گوینده و نویسنده ای خارج است و این است که می گوییم مصیبت کربلا بزرگترین مصیبت تاریخ بشریت است و ظلمی نابخشودنی که هرگز جبران نخواهد شد. باید می رفتی و درک می کردی گوشه کوچک و قلیلی ازین مصیبت بزرگ را. این مطلب به زودی در قالب برگی از خاطرات زندگی من و یا عنوانی مناسب دیگر در وب سایت سنه کوه تکمیل و منتشر خواهد شد.
 
دامنه: سلام جناب مهندس عبدی. این نوشتۀ خوش‌ساختار شما بسیارارزشمند و نگاه نوین به پدیدۀ مقدس و جهانی اربعین است. من ازین نوشته‌ات درس آموختم. عالی به آن پرداختی. پخته و آموزنده بود. ژرف بود. تا به حال کمتر دیدم کسی این‌گونه به این رخداد بی‌نظیر جهانی نظر بیفکند. تبارک‌الله.
 
به یُمن همین کارهای ارزنده است که زندگی برکت می افتد و معنویت به سرای خانه و سراچه‌ی دل وارد می‌شود. مگر انسان فقط پوست و گوشت و شکم است که جسم و کالبد، کلید شود؟ نه هرگز. و شما و همه‌ی زائرین عارف و عابد اربعین راه معنا را طی کردید و زیارت قبول دارید؛ رستگاری، والاترین آرزوی بشری‌ست. زیارات تمامی زائرین اربعین خاصه دامنه خوانان شریف قبول.

۲
در تاریخ : ۱۱ , ۱۳۹۸ آبان . دید ۴۵۸

شبیه‌ترین انسان‌ها به پیامبر اسلام

به قلم حجت الاسلام محمدرضا احمدی: با سلام. . ایام رحلت رسول خدا صلى الله علیه و آله، شهادت امام مجتبی و امام رضا علیهم‌السلام را تسلیت عرض می‌کنم. مناسب دیدم این فرمایش زیبا و کاربردی رسول خدا را که بشدت این روزها به آن نیاز داریم، تقدیم کنم. این حدیث می‌توان ترازوی اعمال ما باشد.

 

حجةالاسلام محمدرضا احمدی

 
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:
 
ألا اُخْبِرُکُمْ بِاَشبَهِکُم بى؟ قَالوا: بَلى یا رَسولَ اللّه. قالَ: اَحسَنُکُم خُلقا وَ اَلیَنُکُم کَنَفا وَ اَبَرُّکُم بِقَرَابَتِهِ وَ اَشَدُّکُم حُبّا لاِخوانِهِ فى دینِهِ وَ اَصبَرُکُم عَلَى الحَقِّ وَ اَکظَمُکُم لِلغَیظِ وَ اَحسَنُکُم عَفْوا وَ اَشَدُّکُم مِن نَفْسِهِ اِنْصافا فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ؛
 
آیا شما را از شبیه ترین‌تان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا. فرمودند:  هر کس خوش اخلاق تر، نرم خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینى اش دوست دارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورنده تر و با گذشت تر و در خرسندى و خشم با انصاف  تر باشد.
 
(کافی، ط- الاسلامیه، ج ۲ ، ص ۲۴۰
۰
در تاریخ : ۴ , ۱۳۹۸ آبان . دید ۵۸۵

چگونگی ورود اهلبیت به کربلا

به قلم حجت الاسلام محمدرضا احمدی: با سلام و عرض تسلیت شب اربعین حسینی علیه‌السلام همان گونه که مستحضرید، زمان و چگونگی ورود اهل‌بیت سیدالشهدا(ع) به کربلا از دیرباز مورد بحث و مناقشه بوده است. با توجه به شب اربعین، خلاصه‌ای از دیدگاه‌ها تقدیم دوستان می‌شود. چهار دیدگاه در این موضوع به صورت خلاصه نقل می‌شود:

شهید مطهری معتقد است که اصولا اهلبیت سیدالشهدا(ع) به کربلا باز نگشته‌اند. حماسه حسینی، ج۱، ص۳۰. ظاهرا این نظریه مبتنی بر آن چیزی است که محدث نوری در کتاب لوءلوء و مرجان در این باره آورده است. صص ۱۶۰ و ۱۶۱. مرحوم محدث قمی هم به تبعیت از استاد خود، چنین اعتقادی دارد. منتهی الآمال، ص۵۲۴. سیدبن طاووس بازگشت اهل‌بیت سیدالشهدا(ع) را در اربعین اول(سال ۶۱ هجری) بعید می‌داند، ولی منکر اصل بازگشت آنها به کربلا نیست.الاقبال، ج۳، ص۱۰۰. برخی معتقدند ورود اهل‌بیت و جابربن عبدالله انصاری در اربعین دوم و سال ۶۲هجری بوده است. فرهاد میرزا معتمدالدوله، صاحب کتاب قمقام زخّار این نظریه را در این کتاب مطرح کرده و البته دلیلی اقامه نکرده است.ص۵۸۶ . بازگشت اهل بیت به کربلا در غیر اربعین، در منابعی مانند: امالی صدوق، ص۲۳۱ الملهوف، ص۲۲۵ و مثیرالاحزان، ص۱۰۷ آمده است.  (برگرفته از کتاب گزیده شهادتنامه امام حسین علیه‌السلام، محمدی ری‌شهری، صص ۸۳۳ تا ۸۳۹.) 

 

حجةالاسلام محمدرضا احمدی

 

لازم به ذکر است هرکدام از دیدگاه‌های فوق، موافقین و مخالفینی دارد که به صورت مشروح به این موضوع پرداختند‌. واقعیت اینه که از نظر این حقیر بعید هست که در عرض چهل روز، کاروان از کربلا به کوفه و از آنجا به شام برود و از شام به کربلا بیایند. ضمن این که چندین روز در کوفه و شام معطل شدند. با توجه به این که هنگام خروج آنها از شام، قرار بر این بود که به مدینه بروند و  در واقع مسیر از همان شام جدا می‌شود. به لحاظ محاسبات عقلی، بعید می‌نمایاند که در اربعین اول اهل بیت به کربلا آمده باشند، اما مرحوم شهید قاضی طباطبایی در کتابش معتقد است این مسائل از دیدگاه آنها استبعاد است و تلاش می‌کند پاسخ استبعاد را بدهد. حقیقتا رسیدن به نظری که با اطمینان بتوانی از آن دفاع کنی کمی مشکل است.

 

کربلا. بازنشر دامنه

دامنه: سلام جناب حجت الاسلام شیخ محمدرضا احمدی. از نوشتۀ مستند و مبتنی بر منابع و نیز نظر شخص شما در انتها، ممنونم. مفید و آموختنی بود. نکتۀ نهایی شما معقول است و نظر من نیز چنین است. درود.

۰
در تاریخ : ۲۷ , ۱۳۹۸ مهر . دید ۵۰۵
قبل ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ---- ۱۷ ۱۸ ۱۹ بعد
سایت دامنه ی داراب کلا : ابراهیم طالبی دارابی : فرهان پنجم