دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
آخرین نظرات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

۲۹۰ مطلب با موضوع «نویسندگان» ثبت شده است

به قلم فتح الله دهقان: جهان کنونی دارای مشکلات اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و... می‌باشد. ایران نیز دارای مشکلاتی در سطوح فردی، اجتماعی و ملی می‌باشد. بعضی مشکلات، موضوعی ومقطعی، برخی اساسی و تاریخی است. راجع به ریشه و عوامل مشکلات کشور دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد.

 

جناب دهقان. خلیج فارس

 

بعضی ریشه مشکلات را داخلی وعده ای به خارجی‌ها‌ و «تئوری توطئه» نسبت می‌دهند. عدم اجرای قانون، فساد، سیاستمداران و مدیران ناکارآمد، به جای خود صحیح، منطقی و وارد است. ولی بنظر می‌رسد مشکل اصلی کشور فرهنگی است. در این مقاله بر آنیم در حد توان به این مسئله بپردازیم که آیا مشکل اصلی کشورما فرهنگی است؟


۱- فرهنگ: اساس و فونداسیون، برای هر کشوری است، فرهنگ، ساخته شرایط مکانی و زمانی، نیازهای انسانی و همچنین نیازهای انسان‌ها‌ را تامین می‌کند. فرهنگ در طی قرن‌ها‌ شکل گرفته و پدیده ای تاریخی است که از ارزش‌ها‌ و هنجارها ساخته شده و در جغرافیای مختلف جهان، متفاوت می‌باشد.

 


۲- جهانی: تاریخ تحولات فرهنگی جهان، دوره‌ها‌ی مختلفی را به خود دیده است. از ابتدای تاریخ، جنگ بین سنت و تجدد، شروع شده و تا انتهای تاریخ نیز، ادامه خواهد داشت. سنت همیشه به شدت مقاومت نموده ولی در نهایت بازی را واگذار کرده است. در گذشته جوامع بسته، ارتباطات محدود و شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... خاص خود را داشته است.

 

در دنیای جدید، انقلاب تکنولوژی و انفجار اطلاعات، ارتباطات را به حد اعلای خود رسانده، مرزها را در هم نوردیده، دنیا به یک دهکده تبدیل شده، انسان‌ها تا حدود زیادی به حق و حقوق خود آشنا شده اند. این مسائل زمینه تحولاتی را در جهان فراهم نمود. رنسانس رویدادی بزرگ و نقطه عطفی بود، که اروپا و غرب را متحول و بر جهان تاثیرات زیادی گذاشت.

 

رنسانس دارای جنبه‌های مختلفی است، مهم ترین تاثیر آن جنبه فرهنگی آن بوده، که باعث تغییر نگاه مردم به جهان شد، و همین مسئله، اروپا و غرب را متحول کرد، زمینه توسعه و پیشرفت آنان را فراهم نمود. در جهان کنونی اصلاح و رفرم فرهنگ، لازمه توسعه می‌باشد. کشورهایی مانند ژاپن، هند، کره جنوبی و ... اقدام به رفرم نمودند. هم چنین در طول تاریخ نزاع فرهنگی بین تمدن‌ها در جریان بوده است. انقلاب تکنولوژی و ارتباطات، بالا رفتن سطح سواد از نظر کمیت و کیفیت، باعث بالا رفتن سطح آگاهی عمومی مردم شده، در برهه ی کنونی این جنگ به اوج خود رسیده است.

 

بعضی از فرهنگ‌ها مقهور فرهنگ‌های مهاجم شده، برخی از آنها ضمن حفظ کلیت خود، در بعضی از هنجارها و آیتم‌ها تغییراتی را ایجاد نموده، زمینه تعامل با دنیا را فراهم نمودند. در خصوص کشور ایران، هجمه به فرهنگ ایرانی اسلامی به اوج خود رسیده و به نظر می‌رسد که هدف آنها این است که وانمود کنند، که فرهنگ ایرانی اسلامی جوابگوی نیازهای شرایط کنونی نمی‌باشد. تجربیات تاریخی، حکایت از آن دارد که فرهنگ ایرانی اسلامی، زمینه و استعداد نوفهمی و توان مقابله با این هجمه را دارد.

 

همانطور که در گذشته مهاجمان خونخواری چون مغول‌ها با وجود پیروزی نظامی، مقهور فرهنگ ایرانی اسلامی شدند. در برهه کنونی شایسته است در بعضی از هنجار‌ها و آیتم‌ها نو فهمی شود، برخی از هنجارها و ارزش‌ها مانند عدالت خواهی، کمک به دیگران و ... مکان و زمان نمی‌شناسند. بعضی دیگر همانند انجام کار گروهی، تساهل و تسامح و... شایسته است نو فهمی گردد. 


۳- ایران: کشوری است، با تاریخی کهن، پدرسالار، حکومت‌های تک ساخت، بسیط، متمرکز و معتقد به اینکه سلاطین دارای «فره ایزدی» می‌باشند. این‌ها بخشی از مشخصات فرهنگ ایران و عواملی است که فرهنگ ایرانی را شکل داده است. ایران همانند کشورهای جهان دارای مشکلاتی می‌باشد. در خصوص عامل و ریشه این مشکلات، نظریات مختلفی وجود دارد.

 

 

کشف میراث تمدنی ایران در قلب فرهنگی ترکیه

 

عده‌ای مشکلات کشور را به خارجی‌ها نسبت داده و معتقدند ریشه مشکلات، کشورهای خارجی است. برخی معتقدند این مشکلات ریشه در داخل ایران دارد (درون زا). گروهی معتقدند عدم اجرای قانون و تبعیض در اجرای قانون باعث مشکلات شده است. بخشی دیگر، مدیران و سیاستمداران بی‌لیاقت و وابسته به بیگانگان را عاملی مهم می‌دانند. گروهی از مردم فساد را عاملی تاثیرگذار می‌دانند همه این عوامل به جای خود و در حد خود در عدم پیشرفت و توسعه کشور موثر بوده و هستند. اما، به نظر می‌رسد عامل اصلی به فرهنگ بر می‌گردد.

 

تا فرهنگ اصلاح نشود کشور به پیشرفت و توسعه نخواهد رسید. زیرا دنیای جدید لوازم خاصی را طلب می‌کند که فرهنگ گذشته ما با آن منافات دارد، ما نیاز به رفرم در همه زمینه‌ها به ویژه در خصوص فرهنگ داریم. بعنوان مثال در دنیای امروز که مردم بصورت اجتماعی در شهرها زندگی می‌کنند، نیاز به هم فکری، تعامل و در یک کلام نیاز به یک کار گروهی دارند. در دنیای امروز ارتباط با جوامع، دولتها، کشورها و همچنین ارتباطات بین المللی از بدیهیات و نیازهای جوامع بشری است. در حالی که به قول دکتر سریع القلم «مردم ما نمی‌توانند کار گروهی کنند» اصلاح فرهنگ بایستی از طریق فرهنگی باشد. در دوران معاصر ایران صدها سازمان، موسسه و بنیاد به این منظور ایجاد شده و بودجه‌های کلانی هزینه شده است ولی وضعیت ما حکایت از آن دارد که آنها موفق نبوده اند.


۴- دوگانگی یا هم‌تکمیلی: ایران کشوری است با فرهنگی غنی، از طرف دیگر دین اسلام نیز تاثیرات زیادی بر مردم ایران داشته است. به قول علامه بزرگ مطهری، اسلامیت و ایرانیت به منزله دو‌بال برای کشور هستند. نمود و تاثیر، این دو جریان را در زندگی مردم ایران به عینه می‌بینیم، ایرانیان عشق وافری به امام حسین (ع) داشته و در محرّم مراسمات با شکوه برگزار می‌کنند، از طرف دیگر برای مراسم باستانی عید نوروز نیز سنگ تمام می‌گذارند، این دو شاخصه بر مسایل اقتصادی، اجتماعی و ... موثر می‌باشد.

 

فرهنگ ایرانی خدمات زیادی را خصوصا در زمینه دیوانی و حکومت داری به اسلام عرضه داشته است. (ایرانیان تجربیات مثال زدنی در زمینه حکومت داری دارند). علامه بزرگوار مطهری تحت عنوان خدمات متقابل اسلام و ایران به آن پرداخته است. در طول تاریخ ما شاهد تعارض و مقابله ی طیفی از علاقه مندان به این دو جریان بوده ایم. که نتیجه آن صدمات جبران ناپذیری به کشور بوده و نیروها و امکانات زیادی در این مقابله و اختلافات به هدر رفته است. که می‌توانستند در راه توسعه کشور مفید باشد. زیبنده است موارد زیر مورد توجه قرار گیرد:


الف) به روز رسانی و نوفهمی در برخی از هنجارها و آیتم‌های فرهنگی نیاز ایرانیان، همچنین در جهت مقابله با کسانی که درصدد القای این مسئله هستند که فرهنگ ایرانی اسلامی مناسب شرایط کنونی نیست، و در خصوص ارتباطات بین المللی که لازمه ی توسعه ی پیشرفت و توسعه کشور می‌باشد، لازم و ضروری است.


ب) کشور دارای مشکلاتی از قبیل عدم مدیریت صحیح، فساد و ... می‌باشد ولی ابتدا بایستی بپذیریم که مشکل اصلی کشور فرهنگی است. اصلاح فرهنگ بایستی از طریق صحیح و از راه فرهنگی ایجاد شود. این کار بایستی توسط اهالی فرهنگ و سازمان‌های فرهنگی انجام شود. به‌ عنوان مثال سازمان گوشت موظف به تامین گوشت سالم و تازه و به عبارتی کمک به تامین امنبت غذایی مردم و اهالی فرهنگ است. ولی آیا می‌شود امور فرهنگی را به سازمان گوشت سپرد؟


ج) بالا رفتن سطح سواد، انقلاب ارتباطات و تکنولوژی، باعث بالا رفتن آگاهی مردم شده، فرصتی را برای اهالی فرهنگ فراهم نموده، شایسته است آنها از این فرصت فارغ از مسایل سیاسی و فقط با انگیزه فرهنگی و با نگاهی درون‌زا در جهت اصلاح فرهنگ بکوشند.


د) شایسته است همه جریان‌های حزبی برای پیشرفت و توسعه کشور تلاش نمایند. زیرا اختلافات آنها بر این مرز و بوم تاثیر سوء گذاشته و موجب اتلاف نیرو و سرمایه‌های کشور شده که نتیجه آن عدم توسعه و پیشرفت کشور است.

روزنامه‌ی‌آفتاب‌۲۷خرداد۱۳۹۷

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۹ تیر ۱۳۹۷ ، ۱۹:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

به قلم دامنه: به نام خدا. درپاسخ به مطالب جناب آقای دهقان در (اینجا) که به عنوان «فساد، سِن زدگی جامعه» در دامنه منتشر شد، چندنکته جواب، ارائه می کنم:

 

از بحث عالمانۀ شما که آغشته به زیور ادبیات ساده و رسا و سرشار از دلسوزی و آینده سازی بود_ بهره و لذت بردم. ایرانی ها باید هم این گونه به سرنوشت خود حسّاس و واکنشگر و به آنچه در میان حکومت و مردم می گذرد، آگاه و نصیحت گر و راه حل دهنده باشند؛ بخصوص شهروند جمهوری اسلامی ایران، که بنیانِ نظام آن، بر اراده و آرای مردم است. متن شما همین را نشان داشت. سپاس. 2- قول ویل دورانت را مفروض گرفتی و آوردی که: «هیچ تمدنی از بین نمی رود مگر آنکه زمینه داخلی داشته باشد»، آری؛ این، یک فرضیه نیست که بازهم نیاز به آزمودن و اثبات با ردّ و قبول داشته باشد، بلکه یک نظریه است، یک قانون است حتی یک پارادایم می باشد. و من معتقدم ترجمان دقیقِ آیۀ مهم و کلیدی ۱۱ سورۀ رعد است:

 

«...إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ»

 

یعنی: بى ‏گمان خداوند آنچه قومى دارند دگرگون نکند مگر آنکه آنچه در دلهای شان دارند، دگرگون کنند و چون خداوند براى قومى [کیفر] بدى بخواهد، برگردانى ندارد، و در برابر او سرورى ندارند. (ترجمۀ بهاءالدین خرمشاهی)

 

نوشتی: «متاسفانه شاهد رشد انواع فسادها در جامعه کنونی ایران هستیم و بیم آن می رود که شیرازه جامعه را از هم بپاشد». باید بگویم این سخن شما کاملاً منطقی ست. چرا؟ چون که، با کمالِ تأسُّف بخشی از جامعه و حکومت، هردو، نه تنها نسبت به عواقب زشت فساد و بازتاب خطرناک آن بر سرنوشت نسل حاضر خصوصاً نسل آینده، بی اعتنا هستند و همچنان به کار خود ادامه می دهند، بلکه انحراف های خود را نادیده می گیرند و همه را با آتش فساد خود، می سوزاند. چرا این ضرب المثل، در ایران این همه شیوع دارد؟


گر حکم شود که مست گیرند
در شهر هر آنچه هست گیرند!

 

چون که، مردم به همه بدبین! شدند؛ که این تعمیم دادن پدیدۀ بسیارخطرناکی ست و موجب سلب اعتماد می شود که نیجۀ قطعی آن عدمِ رضامندی می شود که در علم سیاست کنار کارآمدی و مشروعیت سیاسی قرار دارد. و این که رهبری چندباری در سخنرانی های عمومی، بین وجودِ فساد و عمومیت داشتن فساد، فرق قائل اند _یعنی می پذیرند فساد در حکومت وجود دارد، ولی اعتقاد دارند آن گونه هم نیست که تصوّر می شود فساد، عمومیت دارد_ ناشی از همین خطر خانماسوز است. بگذرم.

 

در مهمترین بخش متن خود نوشتی: «حاکمیت موظف است زمینه فعالیت آزاد آن ها [رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسی] را فراهم نماید. تا آنها به ایفای نقش بپردازند،»

 

خواستم در جوابِ این نکتۀ درست شما، سخن صریح و بااهمیت امام خمینی _رهبرکبیر انقلاب اسلامی_ را مستند سازم، تا ضمنِ اهمیت دادن به مقابله با فساد حکومتی، مبانی فکری نظام را نیز یادآور گردیده باشم که کسی خیال نکند هرکس، دیدگاه انتقادی داشت برانداز یا نمک نشناس است. مگر آن که خیال کند که ایران از چینِ کمونیست دیکتاتور، در دفنِ فساد، عقب تر! و عاجزتر! است:

 

«همه باید نظر خودشان را بدهند... و هیچ کدام هم برایشان حتی جایز نیست که یک چیزی را بفهمند و نگویند... باید وقتی می فهمند، اظهار کنند... این موافق هر که باشد، باشد، مخالف هرکه هم باشد، باشد» صحیفه امام، ج۱۳ ص ۱۰۲

 

در بند ۸ متن خود، نکتۀ بسیارهوشمندانه ای گفتی: «انسان خدا باور و دین دار اختلاس نمی کند، آنهایی که مدعیان دروغین دینداری و کاسبان از دین هستند، اگر مرتکب فساد شدند... »

 

حرف شما منطقی و مبتنی بر سنت قرآنی ست. دیندار حقیقی نیازی به فساد ندارد؛ زیرا پروای او نمی گذارد به این سمت و سو قدم بگذارد، و می داند هرگونه فساد، ایمانش را می زُداید و خسران بزرگ به جای دین ورزی می خرد!

 

اما ما می بینیم بعضاً، آخوند هم می رود به سمت رانت، به سوی دنیازدگی. و به فساد آلوده می شود. ساختمان چندین طبقه می سازد و همۀ ابزارآلاتش را از ترکیه و ایتالیا و چین و ماچین می آورد. این آلودگی، فقط و فقط به خاطر سوء استفاده از حکومت داری ست.

 

ایران شاهد بوده، که روحانیت زرتشت، در تاریخ ایران چه فسادهایی مرتکب شده بود و چه همدستی های زشتی با قدرت می نمود و چه توجیه گر بدی برای بدی ها و فسادها و نابسامانی و ظلم و ستم های جبّاران سلطنتی بود، که وقتی، وقت آن رسیده بود تا ایران به اختیار به اسلام روی آورَد، جامعه چه مشتاقانه به دین مبین و رهایی ساز و عدالت گرای اسلام، روی خوش نشان داده بود و مُسلم شد.

 

این ننگ فساد را نباید تکرار کرد، زیرا خشم خدا هرگز تبعیض بردار نیست. هرکس را در هر مقام و لباسی که باشد، تأدیب سخت می کند و به عقوبت دشوار مبتلا می سازد و عذاب خالدی (=همیشگی و دائمی) در سرنوشتش می نویسد.

 

از قوّۀ قضائیه به عنوان «قلب دموکراسی» گفتی که من فعلاً از آن عبور می کنم و همان عقوبت خدا را نوید می سازم.

 

بگذرم و بگویم که ایمان و باور به وعده و وعید (=مژده و تهدید) خداوند، انسان را مانند ترمزِ بازدارنده _و به قول دکتر شریعتی تقوایِ ستیز_ از فساد و فریب و ثروت اندوزی و اساساً ثمره خواهی های مُفت و مجانی و رانتی، بازمی دارد.

 

به همین مقدار جواب، بسنده کنم و از کار و نوشتۀ دلسوزانه شما _که راهی برون رفت از خدای ناکرده منجلاب است_ سپاس بگذارم. و بگویم فساد گرچه محوناشدنی ست، اما کم شدنی که هست. بازنیز، دامنه را با نوشته های خویش، مدَد برسان دهقان. خداحافظ. قم. دامنه.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸ تیر ۱۳۹۷ ، ۰۷:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم  فتح الله دهقان: (دانش آموختۀ جغرافیای سیاسی) . فساد، سِن زدگی جامعه: تاریخ حیات بشری مملو از صفات و پدیده های خوب و بد، زشت و زیبا، سره و ناسره است. عدالت و بی عدالتی، پاک دستی و عیاری، کمک به دیگران و حق دیگران را تضییع کردن، صفا و صمیمیت، عناد و دشمنی و ... دو روی یک سکه اند. فساد در طول تاریخ حیات بشر وجود داشته و خواهد داشت.

 

 

در ادیان، فرهنگ ها، آداب و رسوم و ... در قبح فساد سخن ها گفته شده و سفارشات زیادی در خصوص نهی آن شده است. در قرآن کریم نیز به سرنوشت اقوامی که در اثر فساد در زمین به غضب الهی گرفتار شده و از روی زمین محو شده اند، بارها سخن به میان آمده است. و در سیره ائمه نیز به این مسئله توجه زیادی شده است.

 

دانشمندان و بزرگان تاریخ بشری نیز به این مسئله توجه زیادی نموده اند. چه تمدان ها که بر اثر فساد از بین رفته و به قول ویل دورانت که می گوید: «هیچ تمدنی از بین نمی رود مگر آنکه زمینه داخلی داشته باشد» بنا به گواه تاریخ فساد یکی از مهمترین عوامل داخلی زوال تمدن ها بوده است.در فرهنگ ایرانی نیز فساد و اختلاس امری قبیح و زشت و پاکی و پارسایی نکو و تکریم می شود.

 

در این خصوص در جای جای فرهنگ ایرانی به صور گوناگون مکتوب، شفاهی، عرف و ... سخن ها به میان آمده است. و جان کلام، در فرهنگ کهن و باستانی ایران زمین، پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک است.

 

فساد مالی و رانت خواری باعث می شود که بدون هیچ سعی و تلاش و با استفاده از رانت و از راههای غیر قانونی، ناصحیح و غیر شرعی سرمایه مملکت در دست تعدادی از افراد همان ها که توماس هابز در لویاتان به بیماری ذات الجنب تشبیه شان می کند قرار گیرد. فساد مالی، رانت خواری و اختلاس یکی از انواع فسادها ست که جهان کنونی با آن دست و پنجه نرم می کند. متاسفانه شاهد رشد انواع فسادها در جامعه کنونی ایران هستیم و بیم آن می رود که شیرازه جامعه را از هم بپاشد. فساد مالی و رانت خواری بی سابقه در برهه کنونی یکی از امراض جامعه ایران کنونی است. فساد و اختلاس و رانت خواری مانند مرض سِن زدگی که گندم را از درون پوک می نماید در حال پوک نمودن و از درون پوساندن اقتصاد، اجتماع و ... ایران می باشد.

 

فسادهای مالی صورت گرفته در این برهه زمانی در طول تاریخ ایران بی سابقه بوده به طوریکه به فساد قرن شهرت یافته است. این مسئله عامل و زمینه نارضایتی وسیع اجتماعی، اعتصابات و نافرمانی های مدنی شده، به عنوان مثال اعتراضات کور دی ماه 1396 که حدود صد شهر ایران را فراگرفت یکی از عوامل مهم آن فساد و اختلاس و بی عدالتی بوده است( البته علت اعتراضات صرفا اقتصادی نبوده است).

 

این مسائل باعث عمیق تر شدن شکاف دولت – ملت شده که پدیده ای بسیار خطرناک است، و لطمه به مشروعت حاکمیت وارد نموده و کیان کشور را به خطر انداخته، می رود که مملکت را در باتلاق و منجلابی گرفتار کند که باعث عقب ماندگی بیشتر کشور و عدم توسعه آن شود. مردم ایران، حاکمان، دولتمردان و نخبگان به این مسائل توجه نمایند:

 

۱-  پذیرش و اعتراف به فساد، لازم است در وهله اول حکومت گران و سیاستگزاران و تصمیم سازان بپذیرند مملکت گرفتار فساد شده است. آن ها بایستی توجه داشته باشند که لاپوشانی فساد و ترسیم مدینه فاضله ( برنامه های صدا و سیما در این راستا می باشد) پاک کردن صورت مسئله است.

 

۲- فرهنگ و فساد، فرهنگ، فونداسیون، اساس ملک و ملت است ریشه همه مشکلات کشور به فرهنگ بر می گردد. در خصوص بحث فساد نیز فرهنگ عاملی مهم و تاثیر گذار است. چونکه حکومت گران، سیاسیون و کارگزاران کشور از همین ملتند، وقتی آنها در خانواده و جامعه بیاموزند که از فساد و اختلاس دوری کنند. (البته بایستی بصورت فرهنگ در آید) و افراد پاک فکر و پاک دست و ... از جایگاه والا و شان و حرمت در جامعه برخوردار باشند و در مقابل افراد فاسد و اختلاس گران از جامعه دفع شده و جامعه نسبت به آنها عکس العمل نشان داده و آنها را طردنماید و آنها احساس کنند در جامعه جایی ندارند و اصطلاحا تحت فشار افکار عمومی قرار گیرند در کاهش فساد موثر است.

 

به عنوان مثال: در ژاپن و کره جنوبی و ... افراد فاسد و اختلاس گر از فشار افکار عمومی دست به خودکشی می زنند. در هر حال فرهنگ، بایستی اصلاح شود.

 

۳- نخبگان و فساد، نخبگان کشور در این خصوص مسئولیتی مضاعف دارند. آنها بایستی ضمن  پاک فکری و پاک دستی در خصوص فرهنگ سازی نیز فعال مایشاء باشند. چون نخبگان در فرهنگ سازی نقش و جایگاه خاصی دارند. همچنین آنها موظفند مضرات و پیامدهای فساد را برای مردم، حکومت گران، تصمیم سازان گوشزد نموده، و پیشنهادات سازنده در خصوص مبارزه با فساد و اختلاس ارائه نمایند.

 

 

آفتاب یزد. یادداشت ستون دوم دهقان

 

۴- فکر و فساد، محیط باز وسیع و مملو از آب و گل و گیاه و ... فضایی فرح بخش، لذت آفرین برای انسان ها فراهم می نماید و محیط بسته و کوچک و خشک و بی روح مملو از خار و خاشاک باعث ملال آور شدن روح و روان آدم ها و گرفتاری آن ها به انواع امراض روحی، روانی شده.

 

روح و جسم فاسد و گندیده می شود فکر باز زمینه پرورش انسان با افق دید وسیع، انعطاف پذیر، آزاده، پاک دست و بشاش و در یک کلام انسان کامل می شود. و فکر بسته و منجمد زمینه تربیت انسانی تک بعدی، بی منطق، خشن بوده و انسان های فاسد را به بار می آورد، تاریخ حیات بشری نیز حکایت از آن دارد که سکون و انجماد زمینه فساد و گندیدگی است. به عنوان مثال آب که مایه حیات است وقتی که راکد باشد فاسد وگندیده می شود.

 

۵- حاکمیت، مجریان قانون و فساد، در خصوص مبارزه با فساد حاکمیت و دولت ها نقش مهمی دارند به عنوان مثال وقتی مقامی و یا مسئولی اقدام به اختلاس می نماید بایستی از سیستم دفع شود. نه اینکه در جایگاه بالاتری قرار گیرد تا بتواند دست به اختلاس های بزرگ تر بزند. قوه قضائیه مستقل و قضات پاکدست و شجاع یکی از مهم ترین ارکان حاکمیت در مبارزه با فساد و اختلاس و رانت خواری است نقش قوه قضائیه آن چنان مهم است که در جهان کنونی به قلب دموکراسی لقب گرفته است:

 

 ۶- برخورد قهری با فساد، لازم است با اختلاس گران برخورد قهری شود. اختلاسگران، فاسدان و رانت خواران دانه درشت که در حاشیه امن و پشت پرده ی آهنین قرار دارند، برای پاسخ حداقلی به افکار عمومی در هر شهری تعدادی از اختلاس گران و رانت خواران رده ۴۰ و ۵۰  فارغ از وابستگی باندی و گروهی و جناحی مورد مواخذه قرار گرفته و به مجازات برسند

 

 

۷- رسانه و فساد، به گواه تاریخ، خصوصا در تاریخ معاصر جهان، رسانه و مطبوعات نقش مهمی در روشنگری تنویر و جهت دهی افکارعمومی و مبارزه با فساد داشته، و حاکمیت موظف است زمینه فعالیت آزاد آن ها را فراهم نماید. تا آنها به ایفای نقش بپردازند، نقش رسانه در دنیای امروز آنچنان مهم است که آن را رکن چهارم دموکراسی می دانند.

 

۸- مدعیان دین و فساد، انسان خدا باور و دین دار اختلاس نمی کند، آنهایی که مدعیان دروغین دینداری و کاسبان از دین هستند، اگر مرتکب فساد شدند بایستی از حاشیه امن خارج شده و بدون اغماض با آنها برخورد شود زیرا جرم آنها مضاعف است آنها باعث بدبینی مردم و خصوصا جوانان به دین می شوند.

 

۹- مبارزه با فساد: برای مبارزه با فساد

الف: تجربه ی جهانی حکایت از آن دارد اولین قدم در مبارزه با فساد همگرایی خواست مردم و مسئولان است، به عبارتی به یک خواسته همگانی تبدیل شود.

 

ب: استفاده از تجربیات جهانی در خصوص مبارزه با فساد

 

ج: حاکمیت قانون و اعمال آن بدون لحاظ جایگاه و وابستگی افراد  

 

د: ایجاد بستر لازم برای شفافیت همه ی امور مرتبط با حکومت داری  

 

ذ: تصویب قوانین متناسب با شرایط فعلی در جهت مبارزه با فساد.

 

(آفتاب یزد.۷ تیر۱۳۹۷)

جواب دامنه

 

پاسخ مرا در (اینجا) بخوانید

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۷ تیر ۱۳۹۷ ، ۱۴:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: با سلام : امسال ماه رمضان در بلده ی نور که محل تبلیغم بود اطلاعات جالبی برایم اتفاق افتاد که تا آن زمان اطلاع نداشتم . به طور خلاصه و کلی تقدیم میکنم .

 


۱ : با توجه به اینکه اینجانب نزدیک به ۳۰ سفر زیارتی، زیارت مولانا علی علیه السلام اول مظلوم عالم در نجف اشرف مشرف شدم در همه این سفرها قبر همه ی علماء اعلام در حرم مطهر زیارت می کردم و فاتحه می خواندم مِن جمله عالم عامل خالص فقید سعید شیخ عباس قمی (رح) و علامه محدثی نوری (رح) که جهت ادای احترام سر قبرشان حضور پیدا می کردم ولی هیچ وقت به این فکر نکردم که علامه ی نوری زادگاهش نور مازندران است تا اینکه در این ماه رمضان در محله ی یالرود قرار گرفتم متوجه شدم ایشان در این محل بیش از صد سال قبل قدم به عرصه ی وجود گذاشتند . این شخصیت بزرگ استاد مرحوم شیخ عباس قمی بود و کتابهای معروف و مشهور زیادی نوشته  و علامه مطهری در کتاب حماسه ی حسینی از ایشان یاد می کنند ...

 


۲ : علی‌اکبر جمشیدی معروف به ناطق نوری در روستای اُوزکلا که ۵ یا ۶ کیلومتری بلده نور به دنیا آمدند . و ایشان در خانواده ی روحانی بزرگ و خانواده شهید که برادرشان می باشد معروف میباشند.


۳ : یوش، روستایی است از توابع بخش بلده شهرستان نور در استان مازندران ایران. این روستا به دلیل آن که زادگاه نیما یوشیج پدر شعر نو فارسی است، شهرت یافته‌است.


۴ : همسر امام خمینی رحمت الله علیه بنام مرحومه خدیجه ی ثقفی در کمرود دو کیلومتری محل تبلیغمان بود اهالی آن محل می گفتند فامیلانشان آنجا هستند مثل برادرانشان که خانه و کاشانه دارند و هر از گاهی حاج سید حسن خمینی و برادرانشان در آنجا حضور پیدا می کنند و مردم آن محل می گفتند حاج سید حسن خمینی و برادرانشان آنجا خانه و زمین دارند . والسلام ۴ تیر ۹۷

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام جناب شیخ مالک. بسیار ممنونم از این که اطلاعات خوبی از محل تبلیغ خود در یالرود بلده نور داده اید. البته پسوند نوری خود گویاست. دو نکته بگویم و رد شوم: 1- مرحوم محدّث نوری که شما فرمودی، باید بگویم کتاب «فصل الخطاب»ش دردسر ایجاد کرده بود؛ چون قائل به تحریف قرآن! بود، نعوذبالله. 2- شهید مطهری نیز در کتاب سه جلدی تحریفات عاشورا، ردّپایی از نوشته های محدث نوری نشان می دهد و ایشان را محترمانه نقد می کند. خدا بیامرزدش. ممنونم. درضمن عکسهایی که از یالرود به پیام رسان من فرستاده بودی را هم گذاشتم (اینجا) که دید ه ای لابُدّ.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۴ تیر ۱۳۹۷ ، ۱۱:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم جناب «یک دارابکلایی» :  با سلام خدمت جناب دامنه گرامی، با توجه به پست لغت ۲۱۲ شما با عنوان «مِنجول menjoul» در (اینجا)، فکر می‌کنم منشأ عبارت «کلّه دِله منجول دکته» از رفتار قوچ هایی باشد که «زَنا» شده‌اند و به هر کس و هر چیز که به آنها نزدیک شود با کلّه حمله‌ور می‌شوند. به خاطر اینکه اعتقاد بر این است که منجول از راه بینی گوسفند، وارد کله و مغز آن شده و آن بیچاره را مستأصل کرده و قوچ هم برای رهایی از این درد، خود را به این ور و آن ور می‌کوبد مگر اینکه دردش تسکین یابد.

 

موقع تمیز کردن کلّه برای کلّه پاچه هم سر آن را به زمین می‌کوبند تا این کرم‌ها از آن خارج شوند. خودم شاهد خوردن یکی از این کرم‌ها توسط یکی از اقوام در کله پاچه ایشان بودم!!!) به همین دلیل هم، وقتی کسی زیاد حرف می‌زند انگار در سر شنونده منجولی می‌افتد که همچون خوره شده برای مُخ او.

 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام من هم بر شما جناب یک دارابکلایی. اصلاً در مُخیّله ام هم نبوده که منجولی در کلّۀ گوسفندان و قوجان می افتد آن گونه جِمبلی و بِمپری می آیند. که من چهار سال پیش پست جِمبلی و بِمپری را در (اینجا) شرح دادم.

 

آری؛ راست می گویی. تسلیمم تسلیم. منجول گوسفند. منجول گوسفند. برخی هم می گویند اَم کله چینکا دَکته. شما هم ضَب لغت شناسی جناب. من هم مثل آن اقوام شما، یکی دو باری هنگام کلّه پاچه خوردن، ناگهان مِنجول قورت دادم؛ چه خوش مزّه هم بود منجول!

 

ممنونم از شرح شما. حالا چه سرمنشاء، به قول شما «کله قوچ» باشد چه به نقل من «پیته چو»، به هر حال، کشور پُرشده از حوار و داد و بیداد و صداهایی که مِنجول می افتد بر سر و مُخ مان. امان امان.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۴ تیر ۱۳۹۷ ، ۱۰:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

به قلم جعفر آهنگر دارابی: در بارۀ متن پست «انقلاب علیۀ انقلاب» (اینجا) نظرم این است: عالی و کاربردی ست. منتهی همانطور که خود وهمه کسانی که مسائل کشور را دنبال می کنند بهتر از من می دانید، هیچ اراده و عزمی برای اصلاح امور وجود ندارد...! وهمین موجب یاس ونامیدی [است] و هرشخص وگروهی برای برون رفت، منتظر فرشته نجات می باشند.

 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام. از مشارکت و ابراز دیدگاهت نسبت به بحث فوق، ممنونم. همین که بحث از فرشته کردی نشان می دهد به مبحث مشهور و رایج «نجات» توجه نشان می دهی. من، سه نکته را در مقام جواب یادآوری می کنم:

 

۱- از این که متن مرا کاربردی توصف کرده ای هم با شما موافقم و نشان می دهد بحث را باانگیزه دنبال نمودی. چون، ضمن بحث نظری، راه حل و برون رفت را تا حدی در آن متن برشمردم. ممنونم از دقّتت.

 

۲- من برخلاف شما _که معتقدی «هیچ اراده و عزمی برای اصلاح امور وجود ندارد...!»_ براین نظرم که این گونه رویکردهای تجدیدنظرخواهانه زمان بَر است و نیازمند حوصله و عقلانیت. و تا حد بسیارزیادی عبور کردن و گذار از حاشیه ها. کسانی که قصد گفت و گو دارند، باید همه جانبه وارد ماجرا شوند نه به حالت خسته و مأیوسانه. تجربه تاریخی ملت ها نشان داده است که پا پیش گذاشتن در سیاست، محتاج مدیریت احساسات است و کنترل مطالبات حاشیه ای حامیان.

 

۳- و آخر این که اساساً انسان هایی که قدَری اند یعنی به تقدیر و سرنوشت تن می دهند در پی فرشتۀ نجات اند و این ادبیات ناشی از تفکر سزارین سیاسی ست نه زایمان طبیعی.

 

اضافه کنم در نگرش دینی ما از بی‌نهایت فرشته در جهان، ۱۹ فرشته مشهورند: راحیل، دردائیل، اسماعیل، حیوان، زاجر، رضوان، حزقائیل، میخائیل، سجل، داعی، ظهلیل، ایمان، زوقابیل، مالک، نکیر و منکر، رومان، هاروت و ماروت، رَقِیبٌ و عَتِید. (منبع)،(منبع)؛ که این ما هستیم باید با عمل و پراکسیس خویش، ثابت کنیم در میدان ایم و تن آسایی را به فرشته، پیوند نمی زنیم. قرآن خود فرموده است که سرنوشت هیچ قومی جز به دست همان قوم، تغییر نمی کند. حال چه فرشته ها، مُعین شوند و راه میانبُر!! نشان دهند و چه خود انسان ها مجاهده کنند و تغییر را با رایزنی و عقلانیت و مدنیت رقم زنند. بگذرم. بازم از احساس مسئولیت شما در بحث ممنونم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۳ تیر ۱۳۹۷ ، ۲۱:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم دهقان: سلام بر همه افریدهای خدا به حرمت خدا. دقیق وحساب شده فرمودید (در این پست؛ انقلاب علیۀ انقلاب: اینجا) منتها در این مساله هم جهل و منفعت طلبی افراد وجود دارد، هم خارجی ها.

 

​​​​۱. حضرت عالی مستحضرید در خصوص مشکلات کشور دو دیدگاه درون گرا و برونگرا تئوری توطئه وجود دارد. بله بخشی از مشکلات ما به داخل برمیگردد ولی براساس حافظه تاریخی ورویدادهای جاری، من دست بیگانگان را بعینه میبینم. وهمان طور که حضرت عالی مستحضرید من در مقالاتم به طور مفصل به ان پرداخته ام منتهی فاجعه این است عده ای نمیفهمند. گروهی خوب میفهمند این ها منافع شخصی را بر منافع جمعی ترجیح میدهند وعده ای هم مامور حقوق بگیر بیگانه هستند و بدبختهای هستند که بی مزد ومواجب اب به اسیاب دشمن می ریزن. همه مغایر منافع وامنیت ملی ایران عزیز است.

 

۲. راجع به اصلاح امور قطعا همین است و لاغیر، ولی وجود مصلح باید صالح باشد. این اعتقاد شما ومن است و ان دیدگاه کمونیستها که میگفتند هدف وسیله را توجیه؛ صد البته غلط به گواه تاریخ ولی در حال حاضر صالح ها در مسند نیستند درحاشیه هستند وبه هشدار وانذار خیرخواهان با هر عقیده و..... نیز وقعی نهاده نمیشود همانطور که گذشتگان به 124هزار پیامبر کم توجهی کردند.

 

۳- اما راجع به نظریه معتقدان به انقلاب، حضرت عالی مستحضرید شرایط مکانی وزمانی در بوجود امدن رویدادها غیر قابل کتمان است. انقلاباتی که در جهان صورت گرفت در فضای خاص جنگ سرد و در راستای منافع دو ابرقدرت پشت هر انقلابی یکی از دوابرقدرت بود واگر خیلی خوشبینانه نگاه کنیم خواسته یا ناخواسته در راستای منافع یکی از دوابرقدرت. ومسئله بسیار مهم که بایستی مورد توجه هر ایرانی باشد این است در گسستهای تاریخی دشمنان این مرز و بوم در جهت منافع خود چه کارها که نکرده اند.

 

انقلاب در وضعیت فعلی کیان اینان را برباد خواهدداد شواهد دنیای کنونی نیز موید این ادعا است. انقلاب های مخملی در جمهوریهای نوپای شوروی سابق و بهار عربی در خاور میانه لیبی سوریه عراق و... در زمان قبل از بهار اینها کم یا زیاد سطحی از رفاه داشتند مسئله مهم مهم ... مهم امنیت داشتند بعضی ها معتقدند امنیت قبرستانی بود ایا امنیت قبرستانی بهتر از حالا نبود... باز هم ارجاع میدهم به مقالات خودم.

 

۴- راجع به سخن مرحوم بازرگان من خودم را در ان حد نمیدانم که اظهار نظر کنم. بزرگان بایستی اظهار نظر کنند مارا چه به این حرفها. من خودم را در ان حد واندازه نمیبینم.

 

۵- اما راجع اشتی ملی ببین مردم ایران؛ بایستی حول یک محوری جمع شوند. بایستی بازتعریف شود من در مقاله عشق به وطن مفصل توضیح دادم.

 

۶.​​​​​​ راجع به بند ۵ نیز (اینجا) نیازی به بحث نیست. وضعیت فعلی کشور شاهد وگواه است

 

۷.  اما راجع به رضا پهلوی وسلطنت طلبها اینها که ارزش بحث ندارند اصلا جایگاهی ندارند این تفکرات رفتار کردار بعضی هاست که باعث شده در فضای مجازی بعضیها صحبت های بکنند واز انها بهیکیو....

 

​​​​۸. واما اصلاح طلبان اول باید خود را اصلاح کنند انوقت... انها نیاز به بازسازی دارند. رانتخوار و فاسد مطرودند از هر جناحی که باشد. خصوصا کسی که ادعای اصلاح دارد.

 

 

جواب دامنه

 

به نام خدا. سلام جناب دهقان. ممنونم که مفصلاً نسبیت به این پست دامنه، اعلان نظر نمودی. در صدر کلام بگویم حدیثی ست در جلد دوم ص ۱۳۵ تفسیر مجمع البیان شیخ طبرسی که امام خمینی _رهبرکبیر انقلاب اسلامی_ نیز آن را در ص ۴۹دکتاب شئوون و اختیارات ولی فقیه _که ترجمۀ مبحث ولایت فقیه کتاب البیع ایشان است_ آورده است که معصوم (ع) فرمود: «امرالله الولاة والحکّام اَن یحکموا بالعدل والنصفة. یعنی، خداوند به فرمانروایان و حاکمان دستور داده است که با عدالت و انصاف حکم برانند. و شما خوب می دانید که این دستور، همان حکمرانی خوب است که در دنیای مدرن و پسامدرن، بشریت به استضعاف کشیده شده، به دنبال «گمشدۀ» آن است. امابعد؛ دیدگاه شما را بسیار پسندیدم؛ زیرا شما تاجایی که من باخبرم، از روی حدس و احساس سخن نمی رانی. و نیز برای دلخوشی این و آن حرفی بزَک نمی کنی. و زر و زور و تزویر را هم خوب می شناسی. و از تواضع ات دربارۀ نظریۀ ترمودینامیک مرحوم بازرگان ممنونم.

 

ضمن قدردانی از حضورتان در این بحث، تأکید دارم آنچه به عنوان عامل خارجی برای ایجاد دردسر برای انقلاب مطرح ساخته ای را قبول دارم و به هوشت در یادآوری این تذکار باور دارم. و من معتقدم خارجی ها دست به این خَبط احمقانه نمی زنند؛ زیرا ایران در همۀ دوران ها، علیۀ خصم خارجی بسیج و منسجم شد؛ چه علیۀ روس. چه علیۀ انگلیس. چه نسبت به دست درازی های صدام بی عقل و مفسد و پَلشت تر از آنان، سازمان تروریستی منافقین که شعار ارتش آزادیبخش ملی! می داد ولی سربازنوکر آمریکایی ها شد و تیرانداز صدام و مواجب گیر موساد.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۳ تیر ۱۳۹۷ ، ۱۷:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: متن اول: سلام آقای طالبی. پست هایتان را نگاه کردم خوب بود ولی. لذت دنیا و تفریح زن و دندان بوَد/بی زن و دندان جهان زندان بوَد. با دهها نفر مرد در بهترین روز عید رفتید جنگل (این پست: اینجا) چون خانمهای شما که وزیر اعظم شما هستند همراه شما نبودند بخشی از دنیا و لذائذ دنیا را به باد فناء دادید . موفق باشید. متن دوم: سلام. در پاسخ به سوال آقای سید علی اصغر شفیعی دارابی (اینجا) باید بگویم:

 

۱ : همان طور که گفته شد به یُمن قدوم وجود ذی جود کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به شکرانه این امام هُمام رکعات نماز اضافه شد. ۲ : مبنای مجوز عرضیات به ذاتیات دین ؟ خدا و  امامان  و خود شخص شخیص عقل کل هادی رسل پیغمبر ختمی مرتبت اشرف مخلوقات پیغمبر اعظم می باشد  و امام زمان علیه السلام با اجازه ی ذات اقدس اله می توانند هم در ذاتیات (ثابتات) و هم در عرضیات (متغیرات) دخالت کنند و کم یا زیاد کنند ولی مراجع عظام که تالی تلو معصومین هستند چنین اجازه را ندارند یعنی آنها نمی توانند به ذات رکعات نماز اضافه کنند یا کم کنند و دیگر ثابتات دین ... مثل نماز مسافر و روزه گرفتن یک ماه و وجوب حج. ولی در عرضیات و متغیرات بخاطر مصالح اسلام می توانند کم کنند یا زیاد کنند مثلا اگر چیزی حلالی به ضرر مسلمین باشد فقیه برای مصلحت اسلام  و مسلمین آن را موقتاً تحریم می کند مثل تحریم تنباکو به وسیله ی میرزای شیرازی که ضامن استقلال کشور و ملت مسلمان ایران شد . الان هم در حال حاضر حضرت آیت العظمی مکارم شیرازی این مرجع عالی مقام و بعضی مراجع دیگر سیگار کشیدن را حرام میدانند . دلیلشان اینستکه برای بدن ضرر دارد و هرچیزی که به بدن ضرر داشته باشد حرام می باشد. امیدوارم که جواب خوبی داده باشم.

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام جناب شیخ مالک. پاسخ شما به سیدعلی اصغر را کاری ندارم. خود ایشان اظهارنظر می کنند. من اما دربارۀ خوش طبعی، شوخی، ظرافت و مطایبۀ تان این را می گویم. اولاً ممنونم خوب گوشه زدید! ثانیاً جناب نسیم شمال _یعنی سید اشرف‌الدین قزوینی گیلانی_ در همان شعر می گوید:

 

چون خدا تأسیس این دنیا نمود
آشکارا آدم و حوّا نمود
خلق را بهرِ زن شیدا نمود
هرکه جفت خویش را پیدا نمود

(منبع)

 

حتی _البته به قول نقی معمولی_ «ولِ غاز» هم می داند جفت چیست و چه می کند با جفت؛ و خیلی هم خوب حرف نسیم شمال را لمس می کند؛ آدم که جای خود دارد. مگر شما آخوندها نگفتید تفکیک جنسیتی!؟ خوب ما هم، فتوای شماها را عین مُرّ قانون، پیاده کردیم و جدا رفتیم جنگل! و شما آخوندها بهتر می دانید که اختلاط جیزه؛ جیز!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۲ تیر ۱۳۹۷ ، ۰۹:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: با سلام و ارادت. دو متن تقدیم می دارم: ۱- استاد حاج شیخ حسین انصاریان در یکی از سخنرانیهایش فرمودند در صدر اسلام همه ی نمازها دو رکعتی، واجب بوده تا زمانی که امام حسن مجتبی علیه السلام قدم به عرصه ی وجود گذاشت از آن به بعد به شکرانه ی وجود کریم اهل البیت و مولود تازه وارد دو رکعت به نماز ظهر و عصر و عشاء اضافه شد که هر کدام ۴ رکعت شدند و یک رکعت به نماز مغرب اضافه شد که سه رکعت شد.


۲- ایده معنوی. اگر در حال ختم قران هستید به جزء ۱۵ که رسیدید ایه ۱۹ سوره کهف، کلمه ولیتلطف، میزان قران است و جای استجابت دعا. یعنی در این جا قران به دو کف مساوی تقسیم می شود. قران را قطع کنید وشروع به دعا کنید و اولین دعا برای فرج باشد. در قران های قدیمی خطی، این واژه یا درشت نوشته می شد یا قرمز تا مردم جای استجابت را گم نکنند. التماس دعا. مالک رجبی. بلده. نور.

 

 

پاسخ دامنه

 

سلام جناب شیخ مالک. ممنونم.

 

۱. از این که در بلدۀ نور مازندران در تبلیغ و هدایتگری خلق الله مشغول هستی، بسیارخرسندم و دعایت می کنم.

 

۲. در مورد اضافه شدن رکعت های نماز به نمازهای یومیه، من در این باره، تا الآن چیزی بلد نبودم و تازه شنیدم.

 

۳. ایدۀ معنوی هم جالب بود. و من در یکی از نوشته هایم در سلسله مباحث لیف روح، در سال ۱۳۹۳، به این واژۀ قرآنی «وَلْیَتَلَطَّفْ» سورۀ کهف یعنی دقّت و نرمی و لطف نشان دادن به مردم، _که به لحاظ رسم الخطی و شکلی، وسط قرآن محسوب می شود_ اشاره کرده بودم.

 

و من اینجا، بازهم تأکید می کنم که چه عالی ست که خدای حکیم، قرآن را با اسمِ «الله» و «رحمان» و «رحیم» آغاز کرده است؛ با «تلطیف» به وسط _و به قول شما به میزان_ رسانده است؛ و در آخر به ناس (=مردم) ختم نموده است. اگر اجازه داشته باشیم، ذوق را داخل برداشت از آیه کنیم، باید بگویم خدا چه قشنگ و هدفمند، مهربانی و لطف به مردم و ناس را با رحیمیت و رحمانیت خود آمیخته است. بگذرم و روده درازی نکنم. ممنونم ازت. در بلدۀ نور، بر ما هم دعای خیر بدار.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۳۱ خرداد ۱۳۹۷ ، ۰۸:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

به قلم دامنه. به نام خدا. برخی ها چنان غرب زده و مثلاً لیبرال مسلک! شده اند که از خودِ غرب هم جلو زده اند. اینان؛ گویی اساساً به تفنگ ویار! پیدا کرده اند و خود را منزّه و مُدرن پنداشته اند و فقط دَم از صلح و سازش و وِفق و مدارا و پذیرا و دوستی و گپ و گفت و تسلیم می زنند. و حتی خود را اسلام شناش! هم جا می زنند و می گویند: ما را چه به تفنگ!

 

این تیپ افراد _که میان شان حتی آخوند هم دیده می شود_ چنان غرب زده شده اند که متوهّمانه اسلام را چنان تفسیر و تعریف _بخوانید تحریف_ می کنند، که گویی اسلام فقط صلح مطلق بی قید و شرط _البته به معنای غلطش_ معنی می دهد و در آن تفنگ و دفاع و مقاومت و گلوله و حفظ حریم و حرمت ها نیست. فقط گُل است و هزاردستان بُلبل.

 

این غرب زدگی _به قول مرحوم جلال آل احمد_ از عقرب زدگی هم بدتر است. عین «سَن زدگی» ست که گندم را از درون پوک! می کند. من از این افراد خوباخته و غافل و خودشیفته، و به قول مرحوم علی شریعتی «اِلینه شده» یک پرسش ملموس و تجربه شده می پرسم و آن این است:

 

اگر ما نسل دهۀ شصتی ها، تفنگ به دست نمی گرفتیم و به جبهه ها سرازیر نمی شدیم و گلوله در نمی کردیم، مانند برخی ها فقط قُمپوز می دادیم و اَطوار درمی آوردیم! آیا صدام حسین به کمک روس و اروپا و آمریکا، تا فتح تهران و نابودی ایران و درهم کوبیدنِ انقلاب ضدِّ ستمشاهی ما و بدتر از همه، هتک حرمت نوامیس ایران زمین، پیش نمی آمد!؟

 

آیا در آن صورت، نسل امروز، نسل دیروز را نفرین نمی کرد که چرا شجاعانه به دفاع برنخیزیدید تا شرّ خصم و عدو را از سر ایران _این مرز پُرگهر_ دور نگه دارید و خاک پاک آن را حفظ و حراست نمایید؟

 

 

سالروز آزادسازی خرمشهر بر همۀ ایرانیان مبارک

 

آری؛ ما «تفنگ یا قلم؟ کدام یک؟» نداریم، بلکه همیشه تفنگ را با قلم داریم و قلم را با تفنگ. هر کدام را در وقت خاص خود. مسلمان، تسلیم است. تسلیم و مطیع خدا. و چون انسان مُسلم، مؤمن و مؤقن به خداست، هرگز از اصول و چارچوب های آن دست برنمی دارد و به صورت دستچین شده و دلبخواه اسلام را برنمی گزیند؛ بلکه قلم و تفنگ هر دو را کنار هم نگه می دارد.

 

مسلمان، در همۀ ایام صلح طلب حقیقی ست؛ اما در وقت ضرورت اهلِ مقاومت و ایثارگری و جان نثاری. درود بی پایان و کران تا کران بر رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، از جمله رشیدمردان حماسه ساز فتح خرمشهر که در نهایتِ قساوت غرب و صدام، خونین شهر گردیده بود. به احترام خون و پیام جاوید شهیدان لحظه ای از جای خود بلند شویم و دست به سینه به آنان درود و احترام بگذاریم؛ زیرا ما پیمان با آنان را هرگز نمی گُسلیم. هین! همین.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۳ خرداد ۱۳۹۷ ، ۱۲:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

به قلم جناب «یک دارابکلایی»: با سلام. جناب آقای طالبی، معمولا واژه "زیرآب زنی" [اینجا] مواقعی استفاده می شود که طرفی که زیر آب او را می‌زنند دارای خصیصه زشتی است و یا کار ناشایستی انجام داده یا می دهد و زیرآب زن معمولا این خصایص و کارها را برای خراب کردن طرف استفاده می‌کند. اما زمانی که فردی برای حفظ کشور، جان خود را که عزیزترین چیز اوست، بر کف گرفته و به جبهه می رود و یا فرد شایسته ای برای کار مناسبی در نظر گرفته شده و عده ای به ناحق و ناروا بر اینان تهمت و افترا می بندند را نمی توان زیرآب زن گفت؛ یقینا واژه ای دیگر باید برای آنان پیدا کرد، اگر چه من هر چه فکر کردم نتوانستم پیدا کنم.


این خصیصه زشت دارابکلایی به نظر می رسد که مربوط به دوران قدیم باشد، اما واقعیت این است که همین اواخر هم این قضایا ادامه دارد. فرد محترمی پیش من گلایه می کرد که به دستور وزیر، برای شغلی انتخاب شده بود اما فقط به دلیل اینکه یک هم محلی آنجا بود موفق به اشتغال نشده بود. از این ناراحت بود که همه جای این مملکت اگر کسی در جایی آشنایی داشته باشد کار او راه می افتد و مشکل او این بود که این هم محلی در آنجا بود و کاش که نبود. به نظرم به جای در لفّافه حرف زدن و نام نیاوردن از آنان، بهتر آن است که نام این افراد بر ملا شود و از این طریق شاید ریشه این خصیصه زشت اخلاقی از این دیار برچیده شود. پس لطفا اگر صلاح می دانید این کار را انجام دهید. با سپاس.

 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام من هم به شما جناب «یک دارابکلایی». متن شما دربردارندۀ نکات بسیارمهمی ست؛ که من لازم می دانم _ولو خیلی کوتاه_ به آن بپردازم:

 

۱- باید تأسُف خورد که خصلت های زشت برخی ها، موجب گردیده آدم همیشه آرزو کند کاش یک هم محلی با او همکار نباشد و یا از محل کارش باخبر نباشد. واقعاً نکتۀ دردناکی را با تفکر فعال خویش مطرح ساخته ای.

 

۲- من دلم نمی خواهد برای چنین افرادی که به قول معروف «زیرآب‌زن» هستند، واژه ای خلق کنم، کما این که شما نیز هرچه کوشیده اید، نتوانستید چنین کنید و به نظرم دلت نیامده است به آنان نسبت خاصی بدهی.

 

۳- اتفاقاً یکی از دوستان _که مرضی الطرفین است_ همان سال های اوج گزارش ها علیۀ من، با نیت خالص و مستند به من گفت: «فلان «عبدَوود» علیه ات زد.» من البته آن زمان خندیدم از توصیف او، ولی الان می گویم همین نسبت را هم نباید داد. آنان زشتی و حسادت می کنند؛ ما که نباید عین آنها از جادّۀ منطق و انصاف به در برویم.

 

۴- فرمودی اسم شان را علناً بیاورم و از لفّافه بیرون بروم چرا که از نظرت، اُولی آن است که نامشان برمَلا و آشکار شود تا از این طریق ریشۀ چنین خصیصۀ زشت اخلاقی از دیار دارابکلا برچیده شود. من ضمن سپاس از شما بابت این همدردی و بیان حق، معتقدم در وبلاگم هنوز وقت آن نشده که نام شان بیاورم. چون اینجا عرصۀ همگانی ست. فعلاً بگذارید، نام شان را نیاورم.

 

۵- من این خصیصۀ زشت زیرآب زنی را از هر کس سرزده باشد و یا سربزند محکوم می کنم. که از قول مستقیم یکی از دوستان گرامی شنیده ام علاوه بر چندتا جناح راستی محل _که اندک اند_ یکی از جناح چپی هم این خصلت را از قبل داشته است و برای شغل بگیران محل، و نیز در تحقیقات محلی، زیرآب زنی می کرد؛ که من هنوز برایم مسجّل نشده است. اگر واقعاً چنین بوده است، از این شخص هم بابت این بخش از کارهایش بیزاری می‌جویم. برای من، چپ و راست مهم نیست، حق و ارزش گرایی و پایداری در دیانت و انقلابی گری واقعی اصل است.

 

۶- در مورد آن وزیر و آن فرد خیلی تأسف خوردم که چنین شد. اگر از من کاری بر بیاید و نیاز دیده باشی، اعلان آمادگی می کنم کمکش کنم. تمام.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ، ۰۷:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم دامنه. به نام خدا. اون شاه بود که خود را به تقلّب و فریب و دروغ و خودخواهی و حیله، «ظل الله» یعنی سایۀ خدا جازده و شعار سه گانۀ «خدا، شاه، میهن» را باب کرده بود و در برابر آمریکای امپریالیست و اسرائیل غاصب خون ریز، مطیع و خاضع و بله قربان گو بود. آری؛ شاه ذلیل الله! شده بود نه ظل الله. ما، فرزندان خمینی روح الله هستیم که کلیم الله وار در برابر سه طاغوت زر و زور و تزویر ایستاد و به قول مرحوم آیت الله اراکی «مجدّدالمذهب قرن» شد و به ما ایرانی ها و مسلمانان آزادیخواه منطقه حیات جدید بخشید.

 

 

عکس ماهواره ای ایران. بازنشر دامنه

عکس ایران

بازنشر دامنه

 

ما شاه و شاه پرست نیستم که در برابر زیاده طلبی و زورگویی های امپریالیسم جهانخوار و صهیونیسم انسانخوار؛ همانند شاه «ذلیل الله»، خوار و زبون باشیم. ما زبان داریم و توان. ما ضد استبداد بوده و هستیم و شاه را با شعارهای دینی، سیاسی، اخلاقی و ایرانی و با شیوۀ انقلابِ غیرمسلّحانه و بدون خون ریزی بیرون کرده ایم. ما ضد استعمار بوده و هستیم و ایران را هرگز زیر یوغ هیچ قدرت توسعه طلب و زرمند و زورمندی، تنها و بی یار و در امان خدا رها نگداشته ایم و همانند جان خویش از آن، به توکل و توحید و خداباوری محافظت نموده ایم. ما ضد استثمار بوده و هستیم و حاضر نیستم حتی لحظه ای از سوی هیچ ابرقدرتی دوشیده شویم؛ و حتی آنی حاضر نیستیم از سوی هیچ زمامدار جهانخواری به بیگاری و تسلیم، کشانده شویم.

 

ترامپ فاسد که سهله، اگر همه سلطان های جبّار جهان از قبرشان برخیزند و علیۀ ما حَوار کشند و رَجز بخوانند، بازهم ایرانیِ تسلیم ناپذیر هستیم. زیرا؛ ما اشک ریختۀ خونِ حسین بن علی _سلام الله علیهما_ و شاگرد عصر عزّت آفرین عاشوراییم. همین. قم. دامنه.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ ، ۰۹:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به قلم میرزاعلی چلویی دارابی: به نام خدا . با سلام خدمت شما جناب دامنه و قبولی طاعات و عبادات و نیز زیارت امام رئوف. بسیار خوشحال و خرسند گشتم که چندی قبل در محل کارم سری به بنده زدید . هم سنت حسنه ی صله رحم را بجا اوردید و هم موجب خرسندی حقیر گشتید . خدا قوت دارم خدمتتان بابت بقای وبلاگ دامنه در این اشفته بازار فضای مجازی و امید وارم که موفق و موید باشید.

 

 

پاسخ دامنه

به نام خدا. سلام به شما دوست اهل دل و دیدگاه

 

۱. دیدار با شما برای من ارزش دارد چون هم اهل کاری و هم اهل داناتی و مطالعه. به همین خاطر هرچند کوتاه پیشت آمدم و خوشحال شدم دست گرم در کار تو را به صمیمت فشردم و خداقوت دادم. دوست صاحب دل را باید پاس داشت و او را در دل گذاشت. شما برای من فردی نیکخواه و نیکو هستید جناب علی میرزا.

 

۲. ممنونم بابت زیارت قبول گفتن و نیز خیلی سپاسگذارم بابت خرسندی بقای وبلاگ دامنه. این نشانۀ ارزشگرایی شخص شماست که مرا نیز برای دوام آن تشویق می نمایی. شما از زمان تأسیس دامنه تا کنون همواره دامنه را می خواندی و از نویسندگان دامنه بوده و هستی. خداقوت دوست خوب و خیّر و خیرخواه. التماس دعا.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ، ۰۹:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: سلام اقای طالبی. فرصتی پدید آمد سرگذشت شما را (اینجا) مرور کردم و لعنت کردم بر آنهایی که نون بُری می کنند و آن افراد تا الان هم وجود دارند و اگر قابل هدایتند خدا هدایتشان کنه و اگر  قابل هدایت نیستند خدا با عدالتش با آنها رفتار کنه. درضمن بخش دودانگه ساری، تبلیغ زیاد رفتم؛ مثل محمد آباد ، سیاهدشت ، رسکت ۱ و ۲ ، فریم ، ورمزآباد ، کلیج کلا ، تلارم ، دمیر کلا ، باجی میانه ، و........ الحمدالله پر برکت بود و خاطرات قشنگی و جالبی از آن مناطق دارم بازگو کردنش وقت و فرصت لازم دارم ولی مجالی نیست . خداحافظ.


 

جواب دامنه


به نام خدا. سلام جناب آقای شیخ مالک. از بذلِ مهر و محبت خالصانه ی تان ممنونم. همین قدر در خواندن زندگینامۀ من، وقت گذاشته ای و از بخشی از اوضاع محل در آن دورۀ سختِ ایثار و دفاع مقدس و مقابلۀ مان با توطئه های فراوان گروهگ های کوتوله و وطن فروش، آشناتر شده اید، خود نعمتی ست برای روحانی مستقل فکری همچون شما برادر و دوست خوب ما. ممنونم. ممنونم.


ما باافتخار سربازِ امام خمینی _رهبرکبیر انقلاب اسلامی_ بودیم؛ آن هم جان برکف و آمادۀ رزم؛ در کنار دوستان بسیارخوبِ هم جناح راست دارابکلا و هم چپ دارابکلا. ولی خُب چه کنیم که تعدادی از کم جنبه ها، مرتکب حسادت و کینه ورزی می شدند و این گونه زشت، امثال ما را، نه فقط از کارگرفتن در نظام، محروم می ساختند، بلکه در اوج نیاز در ابتدای تشکیل زندگی، هم ما را مبتلا به فشار اقتصادی و بحران طلب رزق و روزی و خانه نشین می کردند و هم آخرت خود را بدجوری تخریب و تباه می نمودند. هر که چنین می کرد ننگ! می خرید و اَنگ! پرت می کرد. چه بگویم! بگذرم.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ ، ۰۸:۴۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر


آیت الله شهید مظلوم بهشتی:
ستم پذیری به اندازه ستمگری گناه است.




امام موسی صدر: «بنابراین، مناسبت هایی همچون مبعث و إسرا و معراج و روز جمعه، هیچ یک از این مناسبت ها، هرگز انسان را به مُنفعل بودن و دست روی دست گذاشتن و منتظر تغییر و تحوُّل ماندن دعوت نمی کند. به منتظر ماندن برای بهبود اوضاع و یا خوشبینی و یا بدبینی دعوت نمی کند. این مناسبت‌ها به ما می گوید: راه و روش خود را تغییر دهید؛ خود را تغییر دهید؛ ابزارهای خود را تغییر دهید تا بتوانید جامعه ای مطلوب برای خود و فرزندانتان ایجاد کنید. اما دست روی دست گذاشتن و منتظر وقایع ماندن یا منتظر اقدام دیگران بودن، شیوه و روش محمد (ص) و علی(ع) نیست؛ و إنشاءالله ما رهروان طریق آن ها خواهیم بود.

 
 
آیت الله سید محمود طالقانی:
هدف پیامبراکرم (ص) آزادکردنِ مردم بود.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۵ فروردين ۱۳۹۷ ، ۰۹:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

از حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: سلام. امام کاظم که نصف عمر خود را زندان بودند، این همه فرزند از کجا آورده اند که در ایران این تعداد امامزاده داریم؟ شبهه ی فوق به دنبال آن است که با ارائه اطلاعات غلط و اغراق آمیز، هم درباره شخصیت امام کاظم (ع) و هم درباره نسب امامزاده های ایران شک و تردید ایجاد کند.

 


واقعیت این است که امام کاظم ع در سال ۱۲۸ هجری متولد شده اند و در سال ۱۸۳ هجری در زندان هارون وفات کرده اند. بنابراین  در سن 55 سالگی به شهادت رسیده اند. مدت زندانی بودن ایشان هم ۲۴ سال نبوده بلکه ۴ سال بوده است.  (لأعلام، خیرالدین الزرکلی، ج۷، ص۳۲۱) ضمنا امامزاده هایی که در ایران هستند لزوما نوادگان امام موسی کاظم ع نیستند بلکه بسیاری از آنان از سادات حسنی و حسینی هستند که بعد از قیام زید بن علی (سال ۱۲۱هجری) _از دست ظلم بنی امیه_ به ایران فرار کردند و با ایرانیان وصلت نمودند و نسل فراوانی از آنان به جای ماند. در واقع جد بسیاری از این امامزاده ها قبل از تولد امام کاظم ع به ایران آمده اند.  برخی از این سادات با کمک ایرانیان به قیامهایی بر ضد حکومت ظالم زمان دست زدند که غالباً به شهادت آنان می انجامید تا اینکه در سال ۲۵۰ هجری نخستین قیام شیعی در طبرستان به رهبری حسن بن زید که از سادات حسنی بود به تاسیس حکومت محلی انجامید که ۲۸ سال پابرجا بود، ولی به دست سامانیان ساقط شد. سپس حسن بن علی حسینی معروف به ناصر اطروش در سال ۲۷۸ هجری در گیلان و دیلمان قیام کرد که به تاسیس حکومت انجامید. امامزاده های شمال ایران غالبا باید از این دسته سادات حسنی و حسینی باشند. ۲۳ فروردین ۹۷.

 

دامنه: به نام خدا. سلام جناب شیخ مالک. ممنونم. ان‌شاءالله مشمول شفاعت آن امام عزیز و سختی کشیده قرار گیریم. هر کجایی، در همیشه ایام، در پی نشر معارف اهلبیت (ع) توفیق بیشتر و سلامتی روزافزون داشته باشی. خداحافظ.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۴ فروردين ۱۳۹۷ ، ۱۲:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر