دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

درباره سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
نظرات
موضوع
بایگانی
پسندیده

۲۸۶ مطلب با موضوع «نویسندگان» ثبت شده است

۱۶ مهر ۱۳۹۸ ، ۰۷:۴۹

با قرآن خوشبخت شوید

با قرآن خوشبخت شوید

به قلم حجت الاسلام محمدرضا احمدی: کتاب "با قرآن خوشبخت شوید". خوشبختی و سعادتمندی و عاقبت به خیری، آرزوی همیشگی بشر بوده و خواهد بود. شاید در ضمیر پنهان انسانها، آرزویی مبارک تر از آن وجود نداشته باشد، زیرا فرجام عمل با ظاهر آن بسیار متفاوت است. اما براستی یک انسان چگونه خوشبخت می شود؟ در سایه چه افکار و تعالیمی خوشبختی میسر می گردد؟ خوشبختی واقعی کدام است و آیا با احساس خوشبختی همسان است؟ کتاب با قرآن خوشبخت شوید در سال ۱۳۹۷ به قلم سیدمهدی هاشمی چاپ شد که با طرح موضوعات مختلف، سعی دارد راه خوشبختی انسان را از این مسیر جستجو نماید.

 

کتاب با قرآن خوشبخت شوید در یک مقدمه و شانزده فصل و توضیح یکصد و چهارده موضوع تدوین شده است. ویژگی این کتاب تبیین یکصد و چهارده موضوع متنوع در قالب آیه، حدیث و شعر، همراه با شرح کوتاه است. البته قلم روان و شیوای آن را هم نباید از نظر دور داشت و درست به خاطر همین شیوایی و روانی است که مورد استقبال خانواده ها هم قرار گرفته است. مهارت خودشناسی، مهارت الگوپذیری، مهارت خودسازی، مهارت خودکنترلی، مهارت آرامش، رضامندی و شادکامی، مهارت همدلی و برادری، مهارت روابط موثر اجتماعی، مهارت دوستی و هم نشینی، مهارت همسرداری، مهارت فرزندپروری، مهارت رفتار مناسب اقتصادی، از جمله فصول این کتاب است. مطالعه این کتاب خوب را به دوستان عزیز و خانواده های محترم توصیه می کنیم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ مهر ۱۳۹۸ ، ۰۷:۱۹

لاب، شاید لاپ

 به قلم «یک دارابکلایی» :ذبا سلام. همانطور که در این پست اینجا گفتید کلمه «لاب» و یا شاید «لاپ» به معنی شکاف و پاره شدن یا پاره کردن باشد. با توجه به خود کلمه و کاربرد آن، به نظر می رسد این کلمه «لاپ» و یا «لاپه» به معنی دو نیم باشد مانند بعضی از حبوبات مثل لپه و یا باقلا. مثلا می گویند «س ره لاپه هاکن» یعنی «سیب را دو نیم کن» و یا این که «کتل ر تور جه لاپه هاکارده» یعنی « کنده را با تبر دو نیم کرد». استفاده از این کلمه در دو جای دیگر هم برایم جالب است: یکی وقتی زمین مثلا شالیزار از بی آبی قاچ می خورد می گویند زمین «لاپ» بیه. دوم، خیلی اوقات که پدرم پیش گاوها می رفت و می آمد، مخصوصا تابستان، می گفت شما آنها را آب ندادید و برای اغراق می گفت «گوها گش لاپ دکددیه»!!

 

پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام جناب «یک دارابکلایی». هم علاقه‌ی شما به واژگان داراب‌کلا برای من ارزش دارد؛ هم افزوده‌هایی که همواره بر دامنه‌ی لغات می‌نویسی و هم مثالی از پدرت یا بزرگان اطرافت به میان می آوری. ممنونم. در پایان؛ جناب یک دارابکلایی کامنت شما در آن وبلاگم (فرهنگ لغت) نیز منتشر شد. درود.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸ مهر ۱۳۹۸ ، ۰۸:۵۳

کتابلیگا

کتابلیگا

به قلم حجت الاسلام شیخ حامد دارابی نیا:

لیگ بزرگ کتابخوانی

راهنمای ثبت نام و شرکت در لیگ
 
لطفا قبل از ثبت نام، نکات زیر را با دقت مطالعه فرمایید:
 
لیگ کتابخوانیِ «کتابلیگا»، دارای سه رده سنیِ 
«نوجوانان» (متولدین ۱۳۸۳ و بعد از آن)
«جوانان» (متولدین ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲) 
«بزرگسالان» (متولدین ۱۳۹۷ و قبل از آن) می‌باشد.
 
 
۲. افراد رده سنیِ پایین‌تر می‌توانند در رده سنی بالاتر شرکت کنند.
 
 
افراد شرکت کننده در لیگ، صرفا در قالب تیم و گروه با یکدیگر به رقابت می‌پردازند و *امکان رقابت فردی در لیگ وجود ندارد.
 
۳. تعداد اعضا:
 
تعداد افراد هر تیم، حداقل ۳ و حداکثر ۷ذنفر می‌باشد.
 
۴. در هر گروه، یک نفر به عنوان سرگروه و باقی افراد، عضو گروه می‌باشند که می‌بایست اعضای گروه، هنگام ثبت نام، کد ملیسرگردوه را در فرم ثبت نام درج کنند.
 
۵ برای هر فرد فقط امکان شرکت در یک گروه وجود دارد.
 
۶. هر گروه فقط دارای یک رده سنی می‌باشد که مطابق *بالاترین رده سنیِ اعضای گروه* ثبت خواهد شد.
 
۷. بازه زمانی لیگ:
 
شروع لیگ، نیمه مهر ماه و پایان آن، نیمه اسفند می‌باشد.
 
۸. معرفی کتابها و آزمون ماهیانه:*
در هر ماه، برای هر رده سنی، یک کتاب معرفی می‌شود. مدت زمان مطالعه هر کتاب، حدود یک ماه (سی روز) می‌باشد و پس از پایان این مدت، از تمامی افراد شرکت کننده، آزمون به عمل می‌آید و معدل امتیاز افراد هر گروه، به عنوان امتیاز آن گروه در لیگ ثبت خواهد شد.
 
۹. قسمت شیرین جوایز:
در پایان هر ماه، جوایزی به قید قرعه به تیم‌های برتر هر رده سنی اهدا خواهد شد و در پایان لیگ نیز به تیم‌هایی که بالاترین امتیازات در مجموع ۵ ماه را کسب کرده باشند، جوایز نفیسی تعلق خواهد گرفت.
 
 
...
 
 
 
روند امتیازات ماهانه:
 
آزمون آبان ماه، شامل ۸ سؤال  و ۸  امتیاز، 
و آزمون آذر ماه دارای ۱۱ سؤال و ۱۱ امتیاز می‌باشد 
و این عدد، به صورت پلکانی تا اسفند ماه، به ۲۰ سؤال و ۲۰ امتیاز خواهد رسید تا گروه‌هایی که در ماه‌های اول، نتیجه مطلوب را به دست نیاورده‌اند، امکان رقابت با سایر گروه‌ها را داشته باشند و از گردونه رقابت حذف نشوند.
 
۱۱. نحوه برگزاری آزمون های ماهانه:
 
رگزاری آزمون، به صورت آنلاین خواهد بود. 
سؤالات آزمون، به صورت مجزا و یک به یک نمایش داده خواهد شد که در صورت پاسخ ندادن به یک سؤال و رفتن به سؤال بعد، امکان بازگشت به سؤال اول وجود نخواهد داشت.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۸ تیر ۱۳۹۸ ، ۰۹:۰۲

پین‌دِواج و وَل ویلانگ

به قلم دامنه: به نام خدا. پین‌دِواج. در مدرسه فکرت نیز بررسی واژگان محلی داراب‌کلا را راه انداختیم. که این لغت در آنجا شکافته شد: این لغت شامل دو کلمه است: پین یعنی پینه. دواج یعنی لحاف. علاوه بر کاربردی که جنابان دکتر اسماعیل عارف زاده و مهندس محمد عبدی سنه کوهی در زیر گفته‌اند، دست‌کم دو کاربرد دیگر هم داشته: یکی زمانی که خانه‌ها وقتی خمیر می‌کردند تا تَندیرنون بپزند، پین‌دِواج را روی تشتِ خمیر می‌گذاشتند تا خمیر حسابی و زودتر پوش بیاد (=وَر بیاد). دیگر این‌که پین‌دِواج به علت مندرس و کهنگی و پینه‌بسته‌بودن، مختصِ عضوی از خانواده‌ها بود که اغلب تکرّر ادرار (=شب‌اداری) داشت! که در زبان محلی به بچه‌های این‌گونه می‌گفتند: کِشوک.

 

 

نظر دکتر اسماعیل عارف زاده:

نظر دکتر اسماعیل عارف زاده:  سلام. پین دواج  که  پین  همان  پینه است  لحاف  نسبتا بزرگ  و  قدیمی از جنس پنبه  است  که  اکثرا  چند  نفر  از  بچه ها  و  گاهی  همه  ااعضای  خانه  برای  خواب  از  آن  استفاده  میکردند. گاهی  پیشوند  پین  یا  پینه  در موارد  دیگر  هم  بکار میرفت  مثل  پین شلوار

 

نظر محمد عبدی سنه‌کوهی:

نظر مهندس محمد عبدی سنه کوهی: سلام. پین دواج. خود از دو بخش تشکیل شده دواج یعنی لحاف. پین مخفف شده پینه هست و آن در قدیم از تکه های پارچه و بهم دوختن یک پارچه یکسره درست می کردند و با پشم گوسفند یا پنبه لحاف درست می کردند که به آن پینه دواج یا پین دواج می گفتند که از دواج که معمولاً تک و دونفره خیلی بزرگتر بود و پین دواج لحاف چندین نفرها بود. در برخی مناطق پین دواج را معادل پنبه دواج در برابر می دواج که پشم گوسفند بود هم می گفتند

 

فرهنگ لغت دارابکلا

 

 

وَل ویلانگ

 

به قلم دامنه: به‌ نام خدا. وَل ویلانگ. در داراب‌کلا به چیزی که زیاد کج شده باشد «وَل ویلانگ» یا «وَل وُ وِل» می گویند. وَل یعنی کج و ناصاف. و واژۀ وِل _گرچه در اصل به معنی رها و لااُبالی و لات است_ اما در پسوند بر سر وَل، به معنای همان کج و کُله است. هرگاه این حالت بسیارشدید شده باشد، به آن «چَپچِلخ» می گویند. مثلاً به لُغز و کنایه و با حالت اعتراضیه به کسانی که باهم زد و خوردِ شدید و بزَن بزَن داشته باشند، می گویند: «هی! بس کن دیگه، وِره چَپچِلخ هاکاردی». چَپچِلخ علاوه بر کجی معنی «درب داغون» هم می دهد.

 

 

برای مفهوم «وَل ویلانگ» دو مثال می زنم: ۱. به دار (=درخت) که کج باشد، «وَل دار» (=کج درخت) می گویند. (مثل عکس بالا) و هیمه (=هیزم) را که کج و کُله باشد، «وَل ویلانگ چُو» می نامند. ۲. سال های دورتر کهنه‌خرین‌های سیّار وقتی به محل می آمدند، ظروف روی و مسی قدیمی را به قیمت بسیار ناچیز از مردم می خریدند، برای این که ارزش آن را کم جلوه دهند، به عمد آن را پیش چشم فروشنده، زیرِ پا لِه و لَورده می کردند؛ که به این حالت می گویند: وَل ویلانگ، وَل وُ وِل.

فرهنگ لغت دارابکلا: اینجا

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۷ تیر ۱۳۹۸ ، ۰۷:۴۲

چهار چیز بیهوده از دست می‌رود

قلم دکتر فتح الله دهقان: امام صادق (ع) می فرماید: «چهار چیز بیهوده از دست می رود: بذلِ محبت به بی‌وفا، نیکی نزد شخص ناسپاس، تعلیم به کسی که گوش شنوا ندارد و سپردن راز بر کسی که رازنگهدار نباشد. منبع: خصال شیخ صدوق، باب چهارم، حدیث ۴۴.

 

 

سلام جناب دهقان. حقیقتاً ما محتاج نصایح حکیمانه‌ی امامان معصوم‌مان هستیم. رستگاری در پیروی حکیمانه از آنان است.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم «یک دارابکلایی». سلام. [در راستای این پست «خاش پِتَک رِه رِکنِه»:] [اینجا] البته بعضی ها هم «وشون پتک کوش کانده»، معادل فارسی «پشتشون می خاره» و هوس کتک خوردن دارند! در مورد بن فعل «رک» که فکر کردم دیدم ما در مازنی دو فعل با این بن داریم: یکی «برکسن» به معنی خاراندن و دیگری «رک هادن» به معنی تکان دادن و یا دور شدن و رفتن.  شکل دوم به نظر می رسد خیلی کم امروزه استفاده می شود. گاهی برای تکان دادن گل تله (تله موش) استفاده می شود و همینطور اگر بخواهند به کسی به طور توهین آمیز بگویند برو پی کارت هم می گویند «رک هاده».


دامنه: سلام جناب آقای «یک دارابکلایی» شما از زاویۀ دیگر خیلی بهتر شکافتی. «رک هادِه» را هم درست یادآور شدی. درود، که به واژگان محلی علاقه و دانش داری.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۳ تیر ۱۳۹۸ ، ۱۰:۵۸

دربارۀ درگذشت نقی فضلی

به قلم فضل الله فضلی. سلام به برادر عزیز و مومن و انقلابی استاد آقا ابراهیم، با متن زیبای خود (اینجا) اشکم را با کلماتی که در حال تایپ هستم همراه نمودی. ما جنگجویی و مدافعین دفاع از دین و وطن نفر به نفر باید با زجر و مشقت و با بی تفاوتی بسیاری از کسانی صاحب حق نیستند و حق را در گروگان خود دارند ذره ذره وجود و جسم نحیف مان در حال سفر به دیاری باقی است و ننگ این اعمال فریبکارانه و دغل کاری بر دامن ریاکاران  خواهد نشست و پل صراط راه عبور این دروغگویان بسته خواهد شد. تا در آنجا حق خود را از آنان بگیریم.  درود خدا بر شهیدان و آزادگان و جانبازان و ایثارگرانه وطن.

 

پاسخ دامنه:

سلام جناب آقای فضلی. ممنونم. خدا برادر جانباز فداکارت را قرین خوبان و بزرگان کند. برای این مصیبتِ سنگین، شکیبایی برای شما و تمامی بستگان نسبی و سببی آرزومندم
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱ خرداد ۱۳۹۸ ، ۱۵:۰۵

فهمیدنِ دین، عصری‌ست

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله نوشتار روزانۀ من در مدرسۀ فکرت فهمیدنِ دین، عصری‌ست. سلام. دکتر سروش کتاب خوب و خواندنی دارد به اسم «حکمت و معیشت» که در آن نامه‌ی امام علی ع به امام حسن مجتبی ع را شرح و تفسیر کرده است. من، چاپ اول این کتاب را دارم؛ یعنی چاپ ۱۳۷۳ مؤسسه‌ی صراط. (عکس زیر) در چند جای این نامه -که البته پاره‌ای مورخان می‌گویند این نامه خطاب به فرزند دیگرش محمد‌بن‌حنفیه است- امام علی این‌گونه می‌گویند:

 

آن‌که از عدالت بگردید به ستم گرایید... یار به منزلت خویشاوند است... دوست کسی است که در نهان به آیینِ دوستی پایبند است... بسا نزدیک که از دور، دورتر است و بسا دور که از نزدیک، نزدیک‌تر... در دین تفقّه کن... در همه‌ی امور به خداوند پناهنده شو.

 

عکس ار دامنه

 

کمی شرح دهم و نکته بگویم: جدا از چند فراز سخن والای مولا، که دقت در آن اندیشه می‌آفریند و فکرت، باید بر این مسأله تأمل بورزیم وقتی امام علی به فرزندش توصیه می‌کنند برو دین را عمیقاً بفهم، منظور _به قول دکتر سروش_ «فقط فروع دین نیست». زیرا تفقُّه در دین و فهمیدنِ اسلام، عصری‌ست و نیز در طول زمان جاری و پویاست، نه ایستا. البته با در نظر داشتن امور ثابت و متغیر در دین که چندی قبل جناب حجت‌الاسلام آفاقی نیز آن را به‌درستی شرح داده بودند.

 

امام کاظم ع فرمودند «کسی که در دینش تفقّه نکند، خدای هیچ عملی را از او نمی‌پسندد.» به گفته‌ی سروش در صفحه‌ی ۳۶۲ کتاب، تفقّه در دین همچون طبابت و طبیعت‌شناسی و... مستمر و تکامل یابنده و عصری‌ست. پس؛ خلاصه کنم و بگویم ما هم، طرف خطابِ توصیه‌ی امام علی (ع) هستیم که فرمودند بروید و دین را بفهمید.

 

پاسخم به جناب حجت‌الاسلام سیدمصطفی دارابی: سلام. از شما دوست فاضلم ممنونم که بر نوشته‌ام نقد زدید. در آن پست، سخن از ثابت و متغیر هم کردم. محکمات و متشابهات قرآن هر کدام فهم و تفسیر خاص خود را دارد. اگر فهمِ دین، عصری و بر مبنای متقضیات زمان و مکان نباشد، دینداران در تدین متحیر و سرگردان می‌مانند. حقایق قرآن و دین بر خدا و اولیای الهی روشن است، اما بر سایرین باید کشف و تفسیر شود. مثال می‌زنم اگر فهم دین، معاصر و عصری نباشد «خیل» (=اسب) در آیه‌ی زیر که آیه‌ی ۸ انفال است، همان اسب گرفته می‌شود و در ظاهر آیه ماندن، جمود و رکود شکل می‌گیرد و دینداران به عصر حجَر رجعت می‌کنند. این آیه‌ی دفاع، خود بالاترین سند قرآن است که فهم دینی، باید عصری باشد و اینک به‌جای اسب‌های آماده، باید موشک و افزارآلات بازدارنده‌ی دیگر. داشت ایران راهبرد دفاعی‌اش جنگ نامتقارن است، طبق این آیه اگر عصری نیندیشیم، باید مانند مغولان و تاتار اسب جمع‌آوری کنیم! در پدافند غیرعامل نیز، باید طبق این آیه، به فکر دفاعِ عصری باشیم، نه تجهیز اسب و زین و شمشیر و خنجر و نیزه و کمان. قرآن و آموزه‌های اسلام نیاز به تفسیر دارد، همان‌طور که کسی به آزمایشگاه می‌رود و خون می‌دهد نتیجه‌ی آزمایشش نیاز به تفسیر و تحلیل دارد و طبق روزگار و پیشرفت زمان، داروی روز تجویز می‌گردد و درمان نوین‌.

 

عین آیه و ترجمه‌ی مرحوم فولاوند را برای استناد آورده‌ام: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ. و هر چه در توان دارید از نیرو و اسب‌های آماده بسیج کنید تا با این [تدارکات] دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگرى را جز ایشان که شما نمى‌‏شناسیدشان و خدا آنان را مى‌شناسد بترسانید. منبع

 

در پایان از این بحثی که شکل دادید از شما تشکر می‌کنم جناب آقا سیدمصطفی. به‌یقین تردیدی نیست فردی که دست به فهم دین می‌زند باید در این امر علم، تخصص و قدرت تفکر داشته باشد و بر ابزار علمی مرتبط با آن، تسلط.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۸ ، ۱۱:۴۹

در غم فراق دانیال دستیار

 

شادروان دانیال دستیار که در اثر برق‌گرفتگی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، درگذشت

 

مرحوم دانیال دستیار

 

به قلم سید علی اصغر و دامنه:

 

سید‌ علی‌اصغر: سلام  شرحه شرحه در دلم غم دارم امروز. جوان ، جان ملت است . پدیده ناگوار جان جوانی را گرفت که برای آتیه خویش در حال کارکردن بود و امیدوار به زندگی ... شرح غم دانیال ، دریای از واژگان قدخمیده ایست که آه دارند و اشک می ریزند . شرح غم مرگ دانیال ، نغمه ناله های است که مردم فهیم داراب‌کلا برای درد جانکاه پدر و مادر جوانی زمزمه می کنند ... انوار الهی بر روحش ببارد تا همواره بیاد خنده های زیبا و مهربانی اش باشم . به خاندانش تسلیت عرض می نمایم . بویژه دوست و برادرم سید علی اکبر هاشمی که پدر خانم دانیال بودند و دوست و استادم ابراهیم طالبی که دایی همسرش محسوب می شوند.

 


دامنه: سلام سید. با این متن آکنده از احساس پاک و حزن و اندوه تو سید علی‌اصغر بشدت گریستم. دانیال ما دست‌کم دو برجستگی داشت پیش من: افتادگی و اخلاق و نیز کار و تلاش و عفّت. حال چهره‌ایی ازو در برابر چشمانم چشمک می‌زند که سال قبل در منزلم قم، در پیش‌روی من، بر ما چه خنده‌های خوش و مهربانی‌های راستین نشان می‌داد. نغمه‌ی غمین تو سید علی‌اصغر چه عالی و محزون در الفبای دردمان بازتاب داشت. نوشتی از آنچه که در دل الهام یافتی. واژگان تو همه از سرِ فلسفه‌ی زیستن است و درک والای حیات. بر من با این نگاه مهربان و سرشار انسانیت تسلا بخشیدی. دانیال را  جلوی چشمانم گذاشتم و اشک می‌ریزم. ای وای حسرتا! به آن همه خوبی‌های دانیال و معصومیت خواهرزاده‌ام سیده‌فاطمه هاشمی که تنها شد و یک عمر اندوه و تراژدی. بگذار بگریم رفیق. تسلیت می گویم به تمامی بستگان نسبی و سببی اش به ویژه به خواهرم و خواهرزاده‌ام و جناب سیدعلی اکبر هاشمی دامادمان، و نیز به پدر روانشاد دانیال آقای علی دستیار و پدربزرگ او عموی مان جناب حسین دستیار. خدا رحمت کناد.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ ، ۰۷:۵۰

داستان یک سیلی

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: داستان یک سیلی. مرداد ماه سال ۱۳۴۷ کارنامه ششم ابتدایی را گرفتم. شاگرد اول شده بودم. غروب بقچه حمام را برداشتم بروم حمام. وارد حمام که شدم شلوغ بود. چشمم به قفسه خالی افتاد، داشتم به سمتش می رفتم که جوانی با لباس شیک رفت طرف قفسه و ساکش را توی قفسه گذاشت. به او گفتم این قفسه مال من بود. گفت با این بقچه ات قفسه هم می خواهی؟ شَرَق! خواباندم توی گوشش، عینکش افتاد، گردش اشک را توی چشمش دیدم. مثل برق از ذهنم گذشت عجب غلطی کردم. سمت راست صورتش گل انداخته بود. با خودم کلنجار رفتم که معذرت خواهی کنم، اما تلاش بیهوده ای بود.

 

کتاب «حاج آخوند»

نوشتۀ سیدعطاءالله مهاجرانی

 

شب خوابم نبرد، تمام ذهنم شده بود سالن بیرونی حمام. سرِ کار هم خُیقم تنگ شده بود. حاج آخوند را دیدم، پرسید حال دلت چطوره؟ گفتم خوب نیستم، صدای سیلی بی آرامم کرده. جریان را برایش توضیح دادم. با صدایی آرام و محکم گفت: "سیلی می خوری... یک روزی سیلی می خوری. سی سال هم که بگذرد سیلی خواهی خورد. توی کوه که فریاد می زنی، صدایت برمی گردد، چطور ممکن است سیلی برنگردد". روز جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۷۷ رفتم نماز جمعه تهران. وسط خیابان سجاده انداختم و نماز خواندم. آقای میانسالی آمد و از برنامه طعم آفتاب انتقاد کرد. یک نفر با مشت روی شانه ام کوبید. ناسزا گفتند و لگد پراندند و ... درست در همان لحظه فرد میانسال کوتاه قامتی با دست پرگوشت و سنگینش سیلی توی گوشم خواباند که برق از سرم پرید. جواب سیلی سی سال مانده را خورده بودم. صدای حاج آخوند توی گوشم زنگ می زد: "سیلی می خوری ... سی سال هم که بگذرد سیلی خواهی خورد"

(قسمت اول: اینجا)

بخشی از کتاب حاج آخوند، نوشته دکتر مهاجرانی.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ ، ۱۳:۵۹

کتاب حاج آخوند

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: حاج آخوند؛ این کتاب روایت زندگی معنوی یک روحانیِ اصیل هست که به حاج آخوند شهره بود (۱۲۸۴_۱۳۵۲ش). اهل روستای مارون (مهاجران) در ۳۰ کیلومتری اراک به طرف خرم آباد. دوستان بر توانایی قلمی دکتر مهاجرانی آگاه هستند. او توانست به زیبایی هرچه تمامتر ویژگی های آسمانی و معنوی حاج آخوند را ترسیم نماید.


شخصیت باسوادی که حضور و سکونت در روستا ترجیح داد و به جای سفرهای آفاقی به انفس پرداخت و از نورانیت وجودش تشنگان را سیراب می نمود. نفوذ کلام او فوق العاده بود، باطن باصفای او همه جا را مصفا می کرد.سلوک ثقلینی و عرفان اهل بیتی او موجب شد تا هویت معنوی خالصی را داشته باشد. عرفانی شریعت خواه، نه شریعت گریز. تحلیل و تفسیر او از آیات و روایات و نهج البلاغه، تفسیر او از آیه نور و زیارت وارث و همچنین از فردوسی و خیام و حافظ و ... عجیب است. می گفت بگویید فردوسی قدوسی. معتقد بود کتابهای این بزرگان از دایره لفظ خارجند باید آنها را با دل خواند. معلم مارکسیست ادبیات، همانندِ معلم توده ای، بعد از صحبتهای حاج آخوند در باره شاهنامه و خیام، متقاعد شدند که باید شاهنامه و خیام را دوباره بخوانند.


بیشتر روزهای ماه رحب را روزه بود و شب اول ماه رمضان را تا صبح به عبادت و سجده می گذراند و می گفت رمضان تکه ای از بهشت است. نگاه او به جهان و هستی همانند حافظ بود و همه چیز را معجزه الهی می دانست:جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست ماه و خورشید همین آیینه می گردانند. ارتباط و نحوه تعامل او با ارامنه که در نزدیکی روستا سکونت داشتند مثال زدنی است. این را می توان از میزان علاقه و احترام آنان به حاج آخوند فهمید. از آن دست آدم هایی بود که از دیدنش سیر نمی شدی و وقتی کنارش می نشستی چایی ات سرد می شد. اگر روحانیت بخواهد تاثیرات روحانی و معنوی در مردم داشته باشد باید چنین سلوکی را انتخاب کند، وگرنه کار خیلی سخت خواهد شد. بعضی از بخش های کتاب عجیب تاثیرگذار و نافذ است.

(قسمت دوم: اینجا)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۹ اسفند ۱۳۹۷ ، ۰۹:۴۸

سنّ ازدواج و تشخیص عُرف

متن نقلی. نوشتۀ حجةالاسلام امین میرزائی: «. ...در چنین مواقعی ملاکِ تطبیقِ حکم بر قاعده، تشخیص عُرف است. به همین سیاق استنباطِ اطلاقِ سنّ ازدواج برای پسران و دختران کودک و نوجوان هر سرزمینی خطایی متدولوژیک است که عموم قاعده فقهی لاضِرار و شروطِ عامّه تکلیف (بلوغ، قدرت، عقل و اختیار) آن را تخصیص زده اند... آن عدّه فقهایی که به جواز کودک همسری رأی داده اند و (به این بهانه که اسلام برای ازدواج سنّی معیّن نکرده و موضوع بلوغ و عدم بلوغِ متزوّجین را مسکوت گذاشته) ازدواجِ طفلانِ دبستانی و پیران صد ساله را جایز دانسته اند این آیه شریفه قرآن را حتماً خوانده اند: "وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ اَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ". یعنی زنان یائسه‏ ای که امید ازدواج ندارند، بر آنان گناهی نیست که جامه خود را کنار بگذارند بدون اینکه زینتشان را جار بزنند! (سوره مبارکه نور، آیه ۶۰). تا به این جای کار مشکلی نیست و آیه شریفه بر سماحتِ رایِ شارع اقدس نسبت به این دسته از زنان اشعار دارد. مشکل آنجا پیدا می شود که متدولوژی خاصِ آقایان را به کار بگیریم و -بی توجّه به زمان و مکانِ اجرایِ حکم- فتوایی عمومی صادر کنیم.

 

اینجاست که سمانتیک و هرمنوتیک ( علم به معنای آیه و علم التاویل) وارد می شوند. فی المثل منظور از قواعدُ من النّساء چیست؟! آیا مطلقِ افرادی که به یائسگی می رسند (حدود چهل سالگی) از حجاب مُعافند؟! آیا بین زینتِ "زنانِ سیبیلویِ قاجار" با زینتِ "اهالی بلوندِ فنلاند" از منظر معناشناختی و سمانتیک ربطی برقرار است؟! آیا منظور از ثیاب، هر نوع جامه ای ست یا چادر و جُلباب؟! همانطور که می بینید تفسیر فقهی آیه از مکانی به مکانی و از زمانی به زمانِ دیگر فرق می کند. فی المثل فقیهِ شیعیِ قرنِ نهم فاضلِ مقداد (صاحب کتاب کنز العرفان فی فقه القرآن) آیه را یک جور تفسیر کرده، و صاحب محترم تفسیرالمیزان (مرحوم علّامه طباطبایی) جور دیگر.

 

مرحوم علّامه به صراحت، مطلق حجاب را بر آنان واجب ندانسته (جلد ۱۵/صفحه ۱۶۴) و تنها تبرّج یا همان "اگزوتیک" بودن را نهی کرده : "و الآیهُ فی معنیِ الاستثناءِ من عمومِ حکمِ الحجاب، و المعنی: و الکبائرُ المُّسنه من النساءِ فلا باسَ علیهنَّ ان لا یحتجبن حال کونهنَّ غیر متبرجات بزینه"؛ حال آن که فاضل مقداد (جلد ۲ / صفحه ۲۲۶) نوعی حجاب حدّاقلی -خِمار- را لازم شمرده: "و المرادُ بالثیابِ ما یلبس فوقَ الخمار من الملاحفِ و غیرها، فانّه رخّص لهنّ وضع هذه الثیاب للاجانب لعدم رغبتهم فیهنّ و زوال التهمه."!

 

بر سرسخن بازآییم. همچنان که تعریف یائسگی و زینت و خِمار و جُلباب و ثیاب از شهری به شهری و مداری به مداری (از استوا تا قطبین) فرق می کند، بین سنّ بلوغ دختران و پسران اسکاندیناوی تا استوا هم فرق هست. به طوری که نمی توان دختر هلندی را با دختر سودانی و پسر اسکیمو را با ساکن جزایر قناری مقایسه و حکم یکی را بر دیگری بار کرد. در چنین مواقعی ملاکِ تطبیقِ حکم بر قاعده، تشخیص عُرف است. به همین سیاق استنباطِ اطلاقِ سنّ ازدواج برای پسران و دختران کودک و نوجوان هر سرزمینی خطایی متدولوژیک است که عموم قاعده فقهی لاضِرار و شروطِ عامّه تکلیف (بلوغ، قدرت، عقل و اختیار) آن را تخصیص زده اند. امیدوارم این نکته فقهی و فلسفی را از این برادر فقیه و فیلسوفشان بپذیرند و زمان و مکان را در اجتهاد دخیل بدانند.» (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۶ اسفند ۱۳۹۷ ، ۱۶:۱۶

سنگ‌فرش داراب‌کلا

سنگ‌فرش داراب‌کلا

به قلم عبدالرحیم آفاقی: سلام بر همگی در مدرسۀ فکرت. آیا می دانید در سال ۱۳۵۵ چه اقدام و جهاد عمرانی از طریق مردم داراب کلا انجام شد؟ در سال ۱۳۵۵ به علت عدم کمک و مساعدت دولت مرکزی طاغوتی به روستاها و افول اقتصادی کشور  از یک سو و  خرابی کوچه ها و خیابان ها و گل آلود شدن در هنگام بارندگی و نیز بلند شدن گرد و غبار در زمان تردد وسایل نقلیه ،مردم غیور داراب کلا تصمیم  به یک اقدام جهادگونه می گیرند.

 

در آن زمان وضعیت اقتصادی مردم مناسب نبود و پول کافی و امکانات برای انجام آسفالت مهیا نبوده  به همین دلیل مردم تصمیم می گیرند با کمک و مدیریت بزرگان محل از جمله پدر مرحومم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد آفاقی، سنگ های گرد و فراوان موجود در رودخانه داراب کلا را در اندازه های مختلف با استفاده از تراکتور جمع اوری و با انجام زیر سازی با استفاده از آهک  بطور منظم در کوچه  و پس کوچه ها  سنگ فرش نمایند.

 

تمامی مردم در این اقدام سهیم بودند برخی از طریق کمک نقدی (اجباری نبوده و به اقتضای وسع) برخی دیگر با مساعدت و کمک جسمی و کارگری و برخی از هر دو طریق. مردم به گرو ههای مختلف تقسیم شدند در هر کوچه و محله مسئولی وجود داشته  عده ای در جمع آوری سنگ ها و انتقال به محل، عده ای در مهندسی تجربی این اقدام (از جمله مرحوم مغفور حاج محمود شهابی)، عده ای در انجام زیر سازی و عده ای دیگر در سنگ چینی و اقدامات پس از آن. مزد کارگری هر نفر در آن سال روزانه ۲۰ تومان بود. هر کیلو برنج هم در حدود 5 الی 6 تومان قیمت داشت و...

 

 

 

قیمت کالاها و اجناس ۱۳۵۵

کسانی که در سنگفرش‌کردن مشارکت داشتند

 

 

 

دستخط مرحوم حاج آقا آفاقی

 

 

 

روح همۀ درگذشتگان غریق رحمت خداوند

عکس های ارسالی عبدالرحیم آفاقی

 

همت، همدلی و همکاری مردم در این اقدام مثال زدنی بود. در هنگام صرف صبحانه و ناهار صحبت های آنان شنیدنی بود. کار کردن بدون قلیان و تنباکوی شاهرودی و اصفهانی غیر ممکن بود. آن موقع من پنج سالم بود صدای تخلیه سنگ ها از تراکتور هنوز در ذهن تداعی می شود. بیشتر تماشاچی بودیم ولی در جلوی منزل بچه های بزرگتر سنگ های  کوچک را جدا کرده و به دست استادان می دادند بچه ها و جوانان و نیز خانم ها در امور پخت و پز در این کار سهم زیادی داشتند.

 

بدون اغراق بعد از انجام سنگ فرش کوچه های روستایمان شبیه کوچه های لندن شده بود بخصوص بعد از هر بارش باران ، سفیدی سنگها و نظم چینش آنها، زیبایی خاصی به آن می داد. فوتبال گل کوچک با توپ پلاستیکی در این کوچه های سنگ فرش شده از خاطرات تمامی بچه ها و جوانان قدیم داراب کلا است. ای کاش حداقل چند کوچه سنگفرش شده  نگهداری می شد. درود و صلوات می فرستیم بر ارواح پاک تمامی درگذشتگان محل بخصوص ارواح درگذشته این اقدام جهادی و آرزوی سلامتی و بهروزی را برای زندگان داریم. چند عکس از این اسناد دستخط مرحوم حاج آقا آفاقی تقدیم می گردد:

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۵ اسفند ۱۳۹۷ ، ۰۷:۰۷

روش هندی و روش اسلامی

به قلم دامنه: به‌ نام خدا. سلام. روش هندی، فکر و ذهن را از توجه به بیرون باز می‌دارد. چون در پی شکستن جنبه‌ی جسمانی و نیز کانونی نگه‌داشتن نیروی ذهنی‌ست. برای این ریاضت‌کِشی، فشار به انسان می‌آورَد تا "نفْس" را در چنگ و محاصره قرار دهد. و به‌اصطلاح "متمرکز" کند. با این سبک و روش، می‌خواهد حقیقت بر او کشف شود. اما به قول شهید مطهری در صفحه‌ی ۱۹۰ کتاب "انسان‌شناسی قرآنی" روش قرآن، این نیست. بلکه روش اسلام حدّ وسط، میان روش ۱۰۰% مادّی غربی و روش ۱۰۰% معنوی هندی‌ست.

 

نکته: انسان، با معنا و دنیا باهم پیش می‌رود و "توجّه" به درون، به‌منزله‌ی "نورافکن" در وجود انسان است. پس؛ ریاضت از سوی اسلام رد شده است. زیرا در اسلام "توجه به طبیعت" وجود دارد. و قرآن تنها راه "معنا" و معنویت‌افزایی را، "درون‌گرایی" نمی‌داند، بلکه از راه "بیرون‌گرایی" هم می‌داند.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۹ بهمن ۱۳۹۷ ، ۰۸:۰۳

تراژدی آموزش در ایران

به قلم دکتر فتح الله دهقان. آموزش و پرورش در همه ادیان و مکاتب، فرهنگ های جهان امری مهم، اساسی و مقدس است. آموزگار و معلم نیز جایگاه و شان والا و ویژه ای داشته و دارد. در طول تاریخ بشر آموزش لازمه پیشرفت و توسعه جوامع بوده است. در فرهنگ و تمدن ایرانی نیز آموزش جایگاه خاصی دارد. در دین مقدس اسلام و سیره نبوی  اهمیت ویژه ای داشته و به طور مکرر به آن پرداخته شده است. آموزش در ایران متاثر از عوامل مختلفی بوده است.

 

مدرسه شهید گروهی

روستای کلچات در جنوب کرمان

 

در مقاطعی از تاریخ ایران طبقه خاصی قادر به آموختن بودند. به عنوان مثال در زمان ساسانیان فقط طبقه  اشراف و نجبا حق آموزش داشتند. معروف است که کفشگری حاضر شد کل هزینه سپاه ایران را بپردازد، ولی در عوض تنها پسر او اجازه تحصیل بیابد. ولی شاه با این امر مخالفت کرده آموزش در ایران به طور سنتی توسط روحانیون و سادات در مکتب خانه ها انجام می گرفت در دنیای جدید به تبع تحولات جهانی آموزش، در ایران به رغم مشکلات توسط رشدیه رواج یافت. پیشرفت های خوبی با تلاش صادقانه، دلسوزانه و مثال زدنی آموزگاران و دست اندر کاران امر آموزش شاهد بوده ایم.

 

نماد این تلاشها به باغچه بان و امیر کبیر بوده اند که سعی و تلاش وافری، در امر آموزش و فرهنگ انجام دادند. در ایران بانی امر آموزش دولت بوده و می باشد. در سالهای اخیر بخشی از امر آموزش به بخش خصوصی واگذار شده و در مدارس غیر انتفاعی تبلور یافته است. علیرغم پیشرفت هایی که در امر آموز شصورت گرفته، آموزش و پرورش در ایران دارای مشکلات و کاستی هایی می باشد، که شایسته و زیبنده کشورمان ایران نمی باشد.

 

اخیرا در خصوص واگذاری امر آموزش به بخش خصوصی و مقاطعه کاری اقداماتی صورت گرفته است. از جمله در قانون بودجه، قانون برنامه ششم، قانون اجرای احکام دائمی برنامه ششم و توسط مسئولین، سیاستمداران بحث ها و اظهار نظرهایی صورت گرفته است. برای اجرای سیاست ها و برنامه ها و طرح ها باید بستر و زمینه مناسب آماده باشد. طرح هایی در بخش هایی از جهان اجرا و موفق بوده است ولیبه این معنی نیست که در دیگر کشورها نیز مفید باشد. نمونه آن اجرای برنامه ی نوسازی قبل از انقلاب بود که جواب نداد. دیگر اینکه آیا اجرای این برنامه ها تناسبی با آرمان ها، اصول، اهداف، شعارهای انقلاب و قانون اساسی دارد؟ لازم داریم در این خصوص مواردی را متذکر شوم:

 

دبیرستان قلم‌چی در

منطقه‌ی ۹ آموزش و پرورش تهران


آموزش اصل، پایه و فوندانسیون آموزش در کشور امری مهم، اساسی و پایه ای بوده که پیشرفت، توسعه و در یک کلام آینده کشور در گرو آن می باشد.


جایگاه آموزش در قانون اساسی: اجرای قانون اساسی و عمل به روح آن و تحقق آن بستگی به امر آموزش در کشور دارد.در اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل ۳ و ۲۰ و ۳۰ و ۴۳ به آن پرداخته شده است. تا جایی که به طور صریح در اصل 30 می گوید: دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.


نداشتن چشم انداز دقیق: چشم انداز مشخص و برنامه مدون و جامع و درازمدت همراه با آینده نگری، لازمه امر آموزش می باشد.


تشتت فکری در امر آموزش: ایده، تئوری مشخص، مدون، اصولی و استاندارد در امر آموزش وجود نداشته، آموزش متاثر از عوامل گوناگون بوده و عدم انسجام فکری در خصوص امر آموزش کشور وجود دارد.

 

کلاس درس در دِل

جنگل‌های تالش استان گیلان


فراز و فرود در آموزش: تلاطم و عدم ثبات در تصمیم گیری و اجرای امر آموزش وجود داشته، در حالیکه ثبات روند، لازمه و پیش نیاز یک سیستم آموزشی موفق است.


نظام آموزشی و فرار مغزها: سیستم آموزشی به چه نسبت در پدیده هولناک فرار مغزها نقش دارد. با توجه به اهمیت امر آموزش طبیعتا باید از نخبگان کشور استفاده نماید. سوال این است که آیا به تناسب از نخبگان استفاده نموده است؟


اولویت آموزش: آموزش در کشورهای پیشرفته در اولویت بوده و به آن پرداخته می شود. به جرات می توان گفت توجه به امر آموزش جایگاه کشورها را در امر توسعه مشخص می نماید. به عنوان مثال دو کره  از نظر سرزمین، فرهنگ، جغرافیا، نژاد و ... مشابه بوده ولی در کره جنوبی وزارت آموزش و پرورش اولین وزارت خانه ولی در کره شمالی وزارت جنگ در اولویت اول می باشد. جایگاه و وضعیت کنونی این دو کشور شاهد خوبی در جهت اهمیت امر آموزش در توسعه کشورها می باشد. حال سوال این است که آموزش در کشور ما در رده چندم اولویت است؟


بودجه و آموزش: در مقایسه با کشورهای جهان سهم آموزشی در ایران از درامد کشور چند درصد است؟


امکانات، ابنیه و تکنولوژی: وضعیت امکانات آموزشی از جمله: ابنیه و ساختمان و امکانات رفاهی با جایگاه ایران مناسب نیست هنوز در برخی مناطق از کپر و چادر استفاده می کنند. ساختمان فرسوده بوده، حادثه شین آباد و سیستان و بلوچستان شاهد و گواه کمبود امکانات آموزشی و رفاهی می باشد. از نظر استفاده از تکنولوژی روز  مانند کامپیوتر و اینترنت چند درصد از مدارس کشور مجهز به این امکانات هستند.

 

دارالفنون از یادگارهای امیرکبیر

 

رفاه و معیشت معلمان: آیا رفاه و معیشت این قشر زحمت کش در حد قابل قبول و در خور و شان و شایسته ی این عزیزان بزرگوار است؟ آیا قابل مقایسه با دیگر کشورهای دیگر می باشد.


در خصوص واگذاری امر آموزشی به بخش خصوصی و مقاطعه کاران بایستی متذکر شد علی کاستی هایی در امر آموزش وجود دارد واگذاری آن به بخش خصوصی و مقاطعه کاری چاره ی کار نبوده و  تاراج دادن فرهنگ و آموزش کشور است. چاره ی کار این است که سیستم را اصلاح کنیم، امکانات و بودجه ی بیشتری به این امر اختصاص دهیم، به امر آموزش توجه ی بیشتری نماییم، از تجربه ی موفق کشورهای جهان استفاده نمایید. از تکنولوژی روز استفاده نماییم، از نخبگان کشور استفاده نماییم، اقدام به برنامه ریزی مدون، کارشناسی شده و استاندارد نماییم، به معیشت و رفاه معلمان توجه نماییم و نظارت و بازرسی بر امر آموزش را تقویت نماییم. در ایران تجربه ی خوبی در اداره ی امور به بخش خصوصی نداریم. اجرای اصل ۴۴ شاهدی بر این مدعا می باشد. فرهنگ کشور امری نیست که بیش از این مورد آزمون و خطا قرار گیرد. صدمه ی بیش تر به فرهنگ و آموزش کشور فاجعه ای برای کشور در آینده به بار خواهد آورد.

(چاپ آفتاب یزد. ۹ بهمن ۱۳۹۷)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱ بهمن ۱۳۹۷ ، ۰۸:۴۸

فرهنگ فاطمی

به قلم دامنه: به‌نام‌خدا. سلام. به مناسبت ایام فاطمیه، چند سخن از حضرت فاطمه زهرا س می‌آورم؛ باشد تا در پیروی از فرهنگ والای آن بزرگ بانوی اسلام، بکوشیم و توشه برگیریم:

 

فاطیمۀ اول تسلیت باد

 

حضرت فاطمه زهرا در جواب به سؤال امام حسن (ع) که پرسیدند شب هنگام، فقط دربارۀ دیگران دعای خیر می کردی و درباره خودت یک کلمه دعا نکردی؟ فرمودند:
«یا بُنى الجار ثُم الدّار.»


یعنی «پسرک عزیزم! اول همسایه، بعد خانۀ خود» (بحار الانوار , جلد 10 , صفحه 25 .) (منبع)
 

نکته: به گفتۀ سعدی در باب اول کتاب گلستان:

تو کز مِحنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

 

حضرت فاطمه زهرا فرمودند:

"خداوند ایمان را براى پاکى از شرک... و عدل و داد را براى آرامش دل‏ ها واجب نمود." (منبع)

 

از حضرت فاطمه زهرا س روایت شده که رسول خدا (ص) فرمودند:

"امام همچون کعبه است که باید به سویش روند، نه آنکه (منتظر باشند تا) او به سوی آنها بیاید." (منبع)

 

حضرت فاطمه زهرا از قول رسول خدا فرمودند:


«کسی که همسایه‌‏اش از بدی و رفتار ناگوار او در امان نباشد، مؤمن نیست. هر کس به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد، همسایه ‏اش را نمی ‏آزارد. مؤمن یا کلام خیر می‌گوید، یا سکوت اختیار می‌کند. خداوند افراد نیکوکار و بردبار و عفیف و باحَیا را دوست دارد و افراد ناسزاگو و بخیل و اصرارکننده را دشمن دارد. حیا از ایمان است و ایمان در بهشت.» (منبع)

 

حضرت فاطمه زهرا درباره‌ی امام على مولای متّقیان فرمودند:


"او پیشوایى الهى و ربّانى‌ست، تجسّم نور و روشنایى‌ست، مرکز توجّه تمامى موجودات و عارفان است، فرزندى پاک از خانواده پاکان مى‌باشد، گوینده‌اى حقّ‌گو و هدایت‌گر است، او مرکز و محور امامت و رهبریت است." (منبع)

 

حضرت فاطمه زهرا خطاب به همسرش امیر مؤمنان علی بیان داشتند:


"من از خداى خود شرم دارم که از تو چیزى را درخواست نمایم و تو توانِ تهیه‌ی آن‌را نداشته باشى." (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۴ دی ۱۳۹۷ ، ۰۸:۵۸

دربارۀ شعر در ایران

به قلم «یک دارابکلایی»: با سلام. بنده تخصصی در موضوعات مطرح شده توسط این دو بزرگوار [درین پست] ندارم. فقط یادم هست که در جایی از روزنامه نگار معروف معاصر مصری - حسنین هیکل - خواندم که رو به یکی از ادیبان معاصر ایرانی در جلسه ای گفتند: ما مصری ها اگر شاعری همچون فردوسی داشتیم آنگاه زبانمان اصلیمان را از دست نمی دادیم و امروزه به عربی صحبت نمی کردیم. شما زبان فارسی تان را مدیون فردوسی هستید. اگر شاهنامه نبود شما نیز امروز به فارسی تکلم نمی کردید. با سپاس.

 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام جناب «یک دارابکلایی». یک. ممنونم از توجۀ شما به بحث ها و مطالب در دامنه. داشتن خوانندۀ خوش ذوق و دانایی چون شما، برای من یک ارزش و درس آموزی ست. دو. حکیم ابوالقاسم فردوسی هم بعد از اسلام است. نویسندۀ آن متن، صحبت از پیش از ظهور اسلام می کند. سه. من البته در پست هایی که در صدرش می نویسم «متن نقلی»، علاوه بر رعایت امانت نوشتار نویسندگان، به معنای پیش داور نبودنِ خودم در آن باره، نیز هست. بنابراین من هم مانند جناب عالی، در بارۀ اصل موضوع مطرح شده، اظهارنظری نکرده ام و حتی عنوان پست را با واژۀ پرسشیِ «آیا»، به صورت سؤالی درآورده ام؛ بدین صورت: «آیا ایرانی ها شعر را از عرب یاد گرفتند؟». ممنونم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۲ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۴۸

حیا از خود

حیا از خود

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: حیا و اِستحیا. مفهومی اصیل که هم تشکیل دهنده بخشی از شخصیت انسان است و نشان انسانیت و هم در محاورات روزانه با دو کلمه "با حیا" و "بی حیا" زیاد سر و کار داریم. از باب تُعرَفُ الاشیاءُ باَضدادِها، وقتی حیا را در مقابل وقاحت می گذاریم، تازه متوجه می شویم که با چه مفهوم با عظمتی مواجه هستیم. علت طرح بحث، مرور آیه ۵۳ سوره احزاب است که امروز در برنامه قرائت روزانه قرآن در محل کار انجام گرفت. در این آیه، رسول خدا(ص) به دلیل حیایی که دارد نمی تواند به مهمانانی که در منزل شان حضور پیدا کردند و شام شان را هم میل کردند بگوید متفرق شوند:

 

فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیی‏ مِنْکُمْ  وقتی به منزل پیامبر رفتید، بعد از خوردن غذا متفرق شوید و سخنی گویید، این کار شما پیامبر را اذیت می کند و ایشان حیا می کند که شما را بیرون کند. با این که پیامبر از این رفتار مردم اذیت می شد، اما حیا می کرد که به آنها تذکر بدهد. کسی که خدای متعال در سوره قلم او را با اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عظیمٍ خطاب می کند، باید حیای عظیم هم داشته باشد تا خُلقش کامل گردد. این صفتِ نیکِ نفسانی می تواند منشأ بسیاری از خوبی ها و پاکدامنی ها و زیبایی ها باشد. از آنجایی که حیا یک امر نفسانی است، خلوت و جلوت برای انسان با حیا یکی است. بر اساس سخن رسول خدا(ص)، حیاء سراسر خیر است و جز خیر نتیجه‌ای ندارد. و به گفته بعضی از بزرگان، حیاء انسان را، چه دیندار باشد چه غیردیندار، از پلیدی‌ها باز می‌دارد.
 

چند نکته: حیاء باید آگاهانه، بجا و به ‌اندازه باشد. زیاده‌روی در حیاء کردن از مصادیق اسراف است. در تحصیل علم، کسب درآمد حلال و خدمت به مهمان حیا جایز نیست. اما خیلی عجیبه که انسان نسبت به خودش هم حیا داشته باشد. یعنی آنقدر مقام انسان بما هو انسان با عظمت است که حتی خودش باید از خودش شرم داشته باشد. به این سخن زیبای امیر بیان(ع) توجه کنید: غایَهُ الحَیاءِ أن یَستَحیِىَ المَرءُ مِن نَفسِهِ؛ اوج حیا این است که آدمى از خودش حیا کند. بنا بر اختصار است، اما سخن در این موضوع زیاد و ذوجهات است و جای آن دارد به بحث گذاشته شود.

 

پاسخ دامنه


سلام جناب حجةالاسلام شیخ احمدی. عالی نوشتی. «اوج حیا» را نیز بسیاردقیق و به‌جا متذکر شدی. متبرّک کردی محیط مدرسۀ فکرت را با این بحث دینی، قرآنی، روایی و اخلاقی. برقرار باشید و سالم و پرنشاط.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۲۲

ایران گرانیگاه خاورمیانه

به قلم دکتر فتح الله دهقان. کشورها با توجه به جایگاهی که در هرم قدرت جهانی دارند، به ایفای نقش می پردازند. بخشی از کشورها نقش مثبت و سازنده و برخی نقش مخرب و غیر سازنده دارند. سائول برنارد کوهن نظریه پرداز جهانی، کشورهای جهان را به پنج گروه دسته بندی کرده، که با توجه به سطح قدرتشان به ایفای نقش می پردازند. وی سطح دوم را شامل قدرتهای منطقه ای می داند که قدرت بردی فراتر از مناطق ژئوپلیتیکی خودشان داشته، در برخی مواقع به دیگر بخش های جهان نیز می رسد.

 

در این راستا به طور سنتی سه کشور ایران، ترکیه و مصر مدعیان قدرت منطقه ای در خاورمیانه هستند. مصر با توجه به وضعیت بد اقتصادی، حاکمیت نظامیان و برخی پارامترهای دیگر فاقد مشروعیت و توان ایفای نقش به عنوان قدرت اول منطقه می باشد. ترکیه نیز با توجه به موقعیت و شرایط فاقد اهرم های ایفای نقش اول قدرت در خاورمیانه می باشد. در سالهای اخیر عربستان سعودی با هزینه های گزاف سعی نموده به عنوان قدرت منطقه ای ابراز وجود نماید. ولی فاقد مولفه های حقیقی و واقعی به عنوان یک قدرت منطقه ای می باشد.

 

ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی، درآمد نفتی، توان نظامی، سرمایه انسانی بسیار بالا، عمق استراتژیک، نفوذ ایدئولوژیک در منطقه، به عنوان قدرتی منطقه ای به ایفای نقش مثبت و سازنده در خاورمیانه پرداخته است. به قولی؛ ایران، چین خاورمیانه است. همانطور که شرق دور بدون چین اهمیت سیاسی ندارد، خاورمیانه نیز بدون ایران نمی تواند نقش مهمی در سیاست جهانی ایفا نماید.

 

 

ایران در دوران جنگ سرد جایگاه خاصی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس داشته و عامل برقراری ثبات و امنیت در راستای استراتژی های کلان جهانی و منافع ملی خود بوده است. به عنوان مثال در بحران ظفار به ایفای نقش مثبت پرداخته و به مقابله با استراتژی نفوذ اتحاد شوروی که به دنبال خلل  و ایجاد بی ثباتی در منطقه حساس خلیج فارس بود پرداخت. پس از انقلاب اسلامی نیز همواره در بحران های منطقه ای همچون عراق، افغانستان، تاجیکستان، لبنان، سوریه و ... نقش سازنده و ثبات آفرین ایفا نموده است.

 

از سوی دیگر ایران توان اعمال نظر و قدرت، تاثیر و اعمال نفوذ در بحران های منطقه ای به صورت مستقیم یا از طریق بازیگران هم پیمان خود را دارد. عراق، سوریه و لبنان شواهد این مدعا می باشد. مبارزه با تروریسم و مواد مخدر که تهدیدی جهانی بر علیه بشریت می باشد نیز از دیگر دلایل این مدعا می باشد. ایران همواره برای آشتی منطقه ای و تنش زدایی (=دتانت Detente) تلاش نموده است. تلاش های ایران برای نزدیکی به کشورهای حوزه ی خلیج فارس، شرکت فعال در مذاکرات صلح سوریه، مذاکرات اخیر با طالبان در جهت حل بحران افغانستان در این راستا بوده است.

 

عربستان سعودی با تفکر و هابیت که مکتب فکری قشری سلفی، جزمی و خشن است. زمینه تولید و اشاعه تفکر تروریستی را فراهم نموده و تامین و تغذیه مالی این گروهها را نیز به عهده دارد، تروریست هایی که ثبات و امنیت را از شرق و غرب عالم ربوده اند. عربستان همچنین فاقد توان نظامی برای ابراز وجود در بحران های منطقه ای می باشد. نمونه بارز آن  سوریه و همچنین بحران یمن که نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان تاکنون دستاوردی جز فقر و فلاکت و بدبختی و کشتن زنان و کودکان بی گناه را نداشته است. ترکیه نیز فاقد ابزار و اهرم های نفوذ و ابراز وجود و تاثیر قاطع و قابل توجه در مسائل منطقه ای بوده، تنها از زمانی که به صورت تاکتیکی برای رسیدن به اهداف خود به ایران و روسیه نزدیک شده است نقش نه چندان پررنگ و تعیین کننده ای در مسائل منطقه را دارد.

 

سیر وقایع و حوادث و رویدادهای خاورمیانه در سده اخیر حکایت از آن دارد که ایران همواره در راستای ثبات و آرامش خاورمیانه عمل نموده است. ایران به عنوان قدرت منطقه ای باید در منطقه حضور فعال داشته باشد و این مسئله کاملا با اصول علم سیاست همخوانی دارد. ولی باید مواظب باشد که حضور در منطقه و هزینه هایی که انجام می دهد صدمه ای به مردم وارد نشود. همچنین بایستی به این نکته بسیار اساسی توجه نماید که عدم پرداختن به مسائل داخلی بحران هایی را به دنبال دارد که موجب آسیب به ام القراء خواهد شد. ایران بایستی مواظب باشد که بحران های خاورمیانه به باتلاقی برای این کشور تبدیل نشود که مورد سوء استفاده رقبا و دشمنان منطقه ای و جهانی اش قرار گیرد. سیر حوادث خاورمیانه حکایت از آن دارد که برقراری ثبات و امنیت در این منطقه بدون ایران امکان پذیر نمی باشد.
چاپ روزنامه آفتاب یزد. ۱۷ آبان ۱۳۹۷.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۳ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۳۳

دربارۀ ربّنای شجریان

به قلم یک دارابکلایی: با سلام. {در راستای پست ۷۰۶۷} به گفته استاد قاری قرآنی، که بنده سالیان دور چند جلسه در کلاس‌های صوت و لحن او حضور داشتم، قرآن در هفت دستگاه قرائت می‌شود و قاری مجاز نیست که غیر از آنها از دستگاه دیگری استفاده کند. این هفت دستگاه که به اختصار صنع بسحر می‌باشد عبارتند از صبا، نهاوند، عجم، بیات، سه‌گاه، حجاز و رست یا راست. ایشان تأکید داشتند که حتی از دستگاه دشتی که نوای محزونی هم دارد نباید در خواندن قرآن استفاده کرد. البته دلیلش را نمی‌دانم و به یاد نمی‌آورم. در مورد ربّنای شجریان هم با جستجویی که در اینترنت انجام دادم ایشان آن را در مقام‌های قرآنی خوانده‌اند؛ ربّنا از دستگاه رست شروع شده و به عجم خاتمه می‌یابد. قاعدتاً استاد شجریان که قاری قرآن بوده و به نواهای قرآنی تسلط داشته و حتی چند کاست قرآن به نام "به یاد پدر" دارند، به این موضوعات واقف بوده و از ایشان بعید بود که خارج از عرف بخوانند.

 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام جناب «یک دارابکلایی». از توضیحات مناسب شما بهره بردم. دوست فاضل و ارجمند من جناب حجةالاسلام محمدجواد غلامی دارابی نیز در آن پست مورد اشارۀ بالا، در پاسخ به پرسشم نکاتی را برشمردند. حال شما با این اطلاعاتِ افزوده، مطلب را غنی تر و مستند ساخته ای. راستی، آن شخص که به دعای ربّنای محمدرضا شجریان اشکال وارد کرد آقای محمدجواد لاریجانی بود که البته برای من مخالفت وی با آن آوا، کاملاً مبرهن و آشکار است چرا؟ بهتر است ورود نکنم و به همین شرح موجَز و مفید شما بسنده کنم. فقط جهت استنادسازی متن نامۀ آقای لاریجانی را در ادامۀ مطلب ضمیمه می کنم.

 

متن نقلی: «پخش ربنای شجریان خلاف موازین شرعی تلاوت است! محمدجواد لاریجانی عضو شورای نظارت بر صدا و سیما به نامه سیدرضا صالحی امیری درباره پخش ربنای محمدرضا شجریان پاسخ داد. به گزارش اقتصاد آنلاین [۱۳۹۶/۰۳/۰۷] در پی نامه سیدرضا صالحی‌امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به صداوسیما برای پخش ربنای محمدرضا شجریان در ایام ماه رمضان، محمدجواد لاریجانی عضو شورای نظارت بر صدا و سیما طی نامه‌ای به وی پاسخ داده است.

 

متن کامل این نامه به این شرح است:

 

برادر گرامی جناب آقای دکتر سیدرضا صالحی امیری-دام عزه

وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی

سلام علکیم و رحمةالله و برکاته؛

در مورد نامه منتسب به جناب‌عالی خطاب به سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی دائر بر ضرورت پخش تلاوت منتخبی از آیات چند سوره از کلام‌الله مجید با صدای هنرمند معروف آقای شجریان ضروری دانستم که نکته مهمی را خدمتتان عرض کنم.

 

از آنجا که موضوع دفاع از ایشان یک مناقشه سیاسی شده است، لذا در تلاوت مذکور توجه به آیت تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و این امر خلاف موازین شرعی تلاوت است؛ لذا خواهشمند است که سایر قطعات آوازی آن هنرمند را مطرح فرمائید که اتفاقا دارای ساختار موسیقیایی مهمتری هم هستند. حتما می‌دانید که تحت‌الشعاع قرار گرفتن توجه به آیات باهرات نسبت به مقارنات آنقدر مهم بوده که برخی از فقهای بزرگ تلاوت ملحون را مورد شبهه قرار داده‌اند. البته این حساسیت در میان موسیقی‌دانان بزرگ و حرفه‌ای هم مطرح است و آنان غالبا ابا دارند که قطعات مهم ترکیبی آنان همراه با آواز پخش شود، زیرا معتقدند توجه به الحان و معانی (و گاه حرکات متناظر بدنی) توجه به رموز و ظرافت‌های نهفته در تناسب‌های ایقاعی را که جوهر اصلی هنر موسیقی است تحت‌الشعاع قرار می‌دهد با تشکر. العبد الفانی. محمدجواد لاریجانی. عضو شورای نظارت صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران» (منبع)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۳ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۱۶

خدمت به خلق چیست؟

به قلم حجةالاسلام محمدرضا احمدی: با سلام. اگر در ابتدا بتوانیم خدمت را دسته بندی کنیم، هم با مفهوم گسترده و عمیق آن بیشتر آشنا می شویم و هم متوجه خواهیم شد که کدام یک از خدمات از اهمیت بیشتری برخوردار است. بر این اساس انواع خدمت را در موارد زیر می توانیم برشماریم:


خدمات علمی، مانند: تدریس، مدیریت پروژه های علمی، سوادآموزی و ...
خدمات معنوی، مانند: احیاء دل و جان انسان.
خدمات مادی، مانند: وام، قرض الحسنه و کمک های بلاعوض.
خدمات روحی روانی، مانند: کمک به شخص مریض، کمک به معتاد جهت خلاصی از دام اعتیاد و...
خدمات اعتقادی، مانند: جهت دهی افکار و باورها به سوی حقیقت.
خدمات اجتماعی، مانند: فعالیت های عمرانی، مسجد و مدرسه سازی، اداره بهداشت و....

 

مرحوم فاضل لنکرانی:

به جای مستحبّات،

تا می‌توانی به کار مردم برس


"خدمت" شاید یکی از مفاهیم عامی باشد که هم عقل و وجدان آدمی و هم  شرع الهی بر آن تاکید مضاعف دارند‌. نکته بعدی، اولویت بندی خدمات است. کسی که بشدت نیازمند یک لیوان آب هست، قطعاً برای او رفع تشنگی اهمیت فوق العاده ای دارد، حتی دادن اموال فراوان و توصیه های اخلاقی و ... هم جایگزبن آب نخواهد شد و او را از مرگ نجات نمی دهد. ممکن است در وهله اول، خدمات عمرانی و مادی، بیشتر به ذهن بیاید، اما خدمات دیگر به لحاظ ماهیت و مفهوم کمتر از آن نیست. آیات و احادیث فراوانی در زمینه خدمت، آن هم با تمام اقسامش وجود دارد.


نکته آخر این که با نگاه مختصر به اطراف خود، شاهد انواع و اقسام خدمات از سوی اقشار مختلف هستیم، اما به راستی کدام یک برتری دارد و بزرگترین و مهمترین خادمان چه کسانی هستند؟ برای این که به این سوال جواب بدهیم، می پرسیم که بزرگترین مشکل انسان چیست که بتوان خدمت بزرگی به او کرد؟ شاید با بنده هم عقیده باشید که بزرگترین مشکل انسان که حتی موجب ضلالت و گمراهی اش می شود، "جهل" اوست. اگر چنین است، پس کسی که او را بتواند از جهالت و ضلالت برهاند و به سوی دانایی و هدایت رهنمون گردد، بزرگترین خدمت را به او کرده است. راستی، آیا انبیا و امامان و در ادامه، علما و دانشمندان و اساتید و معلمان کاری غیر از این می کنند؟ هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیِهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ. (سوره جمعه/ آیه ۲.)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱ دی ۱۳۹۷ ، ۰۶:۰۱

معمای خروج امریکا از سوریه

به قلم دکتر فتح الله دهقان. بحران خاورمیانه و سوریه پیچیده، چند وجهی و تعداد قابل توجهی از بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای در آن درگیر هستند. بر این اساس از زوایای مختلف قابل تحلیل، توضیح و تفسیر است. گروهی از نظریه پردازان و سیاست مداران معتقدند استراتژی امریکا در خاورمیانه شکست خورده و شرایط را به نفع ایران می دانند.  طیفی از آنها بر این باورند که بحران خاورمیانه دامی از طرف غربی ها برای کشاندن محور روسیه و ایران و ... به جنگ فرسایشی برای نابودی آنها می باشد.

 

نقشه‌ی خاورمیانه

 

عده ای اظهار می دارند که این بحران فروپاشی قدرت های بزرگ خاورمیانه را به دنبال خواهد داشت و زمینه و بستر به واقعیت پیوستن تئوری خاورمیانه بزرگ غربی ها را فراهم خواهد نمود. گروهی دیگر بر این نظرند که روسیه نهایتا ایران را تنها خواهد گذاشت و با گرفتن امتیاز با غربی ها معامله خواهد کرد. عده ای دیگر معتقدند بحران خاورمیانه در راستای تامین امنیت رژیم صهیونیستی بوده و برای به سازش کشاندن اعراب با این رژیم می باشد. ارتباطات اخیر رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی را شاهد این مدعا می دانند.

 

طیف پر تعدادی از تحلیلگران سیاسی و بخش قابل توجهی از مردم این منطقه بر این باورند که خاورمیانه آرام و بدون تنش ایده آل قدرتهای بزرگ نیست و منافع آنها در خاورمیانه متشنج و متلاطم تامین می شود. البته آنها مواظب هستند که اوضاع از کنترل خارج نشود.  اخیرا آمریکا اعلام نموده که از سوریه خارج خواهد شد، در این خصوص گمانه زنی های زیادی صورت گرفته. لازم است به این نکته اساسی و مهم توجه شود که رویدادهای سیاسی دارای ابعاد آشکار و پنهان می باشد که به نحوه ی توافق قدرت های بزرگ بر می گردد. در خصوص اعلام خروج آمریکا از سوریه لازم است مواردی را به عرض برسانم:


بحران خاورمیانه دارای ریشه های تاریخی بوده که بستر را برای درگیری و جنگ و ... در این منطقه فراهم نموده است. از سوی دیگر به گواه تاریخ قدرت های خارجی در این بحران نقش بی بدیلی داشته و همواره از آن منتفع شده اند.


امریکا از ورود به بحران های چند متغیّره هراس دارد و ترجیح می دهد وارد این بحران ها نشود. یکی از دلایل عدم ورود جدی مستقیم و همه جانبه به بحران سوریه به این مسئله برمی گردد.


خروج امریکا از سوریه می تواند در راستای استراتژی های کلان جهانی، قدرت های بزرگ و رقابتهای بین المللی این قدرتها باشد. می توان گفت با توجه به بیدار شدن اژدهای زرد (چین) خاورمیانه دیگر اولویت اول امریکا نبوده و شرق آسیا و چین به اولویت اول غرب تبدیل شده است.


این تصمیم به شخصیت رئیس جمهور امریکا و این که اولویت اول برای او مسائل داخلی امریکا می باشد نیز بر می گردد.


اختلاف با هم پیمانان اروپایی، فشار بر اروپاییها برای گرفتن امتیاز نیز دور از ذهن نمی باشد. با توجه به اینکه بحران خاورمیانه تبعات مستقیم امنیتی، اقتصادی و ... برای اروپا دارد. دیگر این که سه قدرت بزرگ اروپا فرانسه، آلمان و انگلیس گریبانگیر مسائل داخلی می باشند، شاید امریکا به دنبال فشار بر آنها در راستای سیاست های ترامپ باشد.


6- با توجه به اینکه ایران در سوریه دست بالا را دارد، این خروج به معنی فرار از رسوایی شکست سیاست های امریکا در خاور میانه و سوریه نیز می تواند تعبیر شود.


نباید از نظر دور داشت که ترکیه هم پیمان غربی ها و عضو ناتو بوده و اختلافات با امریکا نیز مقطعی و تاکتیکی می باشد. امریکا با این تصمیم به دنبال امتیاز دادن به ترکیه در خصوص کردها بوده که مسئله ای امنیتی و به امنیت ملی ترکیه بر می گردد. متقابلا ترکیه در راستای سیاست های امریکا در خاورمیانه ایفای نقش نماید.


مردم خاورمیانه، قومیت ها، گروهها و جریانهای سیاسی باید از این مسئله پند و عبرت گرفته که ابر قدرتها به دنبال منافع خود هستند همانطور که دیدیم در  بحران سوریه در راستای منافع خود از کردها استفاده نمودند، ولی حال آنها را قربانی توافق با آنکارا نمودند. بنابراین مردم و حاکمان منطقه  بایستی اختلافات را کنار گذاشته و مشکلات خود را با همکاری و همفکری با یکدیگر حل و فصل نموده و دل به خارجی ها نبندند.


شایسته است سیاست مداران کشورمان به این مسئله توجه ویژه نمایند که ترکیه و روسیه رقبای تاریخی ایران بوده و ائتلاف با آنها تاکتیکی و مقطعی بوده نه استراتژیک و پایا.


ایران نباید توافقات پشت پرده امریکا، روسیه، رژیم صهیونیستی و دیگر قدرتها در خصوص نقش ایران در خاورمیانه و سناریوهای احتمالی را از نظر دور بدارد.


مردم خاورمیانه بازنده اصلی این بحران بوده و می باشند. بر همگان آشکار است که این بحران در راستای استراتژی های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ابر قدرتها می باشد. به نظر می رسد نظم جدید خاورمیانه و جهان بر خاکستر و خرابه های سوریه شکل خواهد گرفت.

(روزنامه آفتاب یزد. ۹ دی ۱۳۹۷)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی