به قلم جناب «یک دارابکلایی» : با سلام. با تشکر از شما که با پیش کشیدن این کلمات ناب مازنی (این پست: اینجا) ما را به تفکر در این کلمات وا میدارید (چند روز هست که در مورد این کلمات و ریشه آنها و کاربرد آنها فکر میکنم و به حافظهام رجوع میکنم). کلمه «بینگنه» فعل امر نیست بلکه مضارع سوم شخص مفرد است. فعل امر فقط در مضارع مخاطب استفاده میشود که عبارت است از «بینگن». همانطور که گفتید، بیان میشود «خدا ونه بن/اسم ره بینگنه» یعنی «خدا ریشهاش یا اسمش را براندازد». بر طبق گفتههایتان فعل «بینگُئِن» به معنی برانداختن، واژگون کردن و از بین بردن است.
اما در مورد «بَوی» اینکه این کلمه معادل «شده» در فارسی است و ریشه نیست. شاید ریشه آن «بُش» یا «بَوُش» باشد. این فعل در زبان مازنی دارای تغییرات فراوانی در زمانهای مختلف میشود. مضارع اول شخص مفرد آن عبارت است از «بَوُشم» (میشوم)، ماضی آن «بهیمه» (شدم) و آینده آن «وُمبه» (خواهم شد). «اس گم بوی» هم عبارتی توصیفی است به معنی «اسم گم شده» و برای توصیف اسم به کار میرود. به عنوان مثال «اس گم بَوی مردی/زنا/ریکا/کیجا» که در آن مرد، زن، پسر یا دختر اسمهایی هستند که این عبارت آنها توصیف میکند که به زبانی دیگر عبارت توصیفی است.
و اما آیا مازنیها به جای «بینگُئِِن» از «دینگُئِن» هم استفاده میکنند، من شک دارم. چون فعل دوم معنای «انداختن» یا «درون چیزی انداختن» میدهد. مثلاً «پول دینگن قلک دله» یا «پیرهن ره دینگن شلوار دله» یا «در چفتِ دینگن» یا «دینگن ونه گوش بن ره چک»، که در هیچ یک از آنها معنی برانداختن و نابود کردن ندارد.
مطالبی را که بیان کردم به عنوان یک گویشور این زبان بوده و هیچ ادعایی در مورد درست بودن آنها و یا تخصصی بودن آنها ندارم. از شما و دوستان خواننده هم میخواهم که در صورتی که مطالب تکمیلیتری دارند حتماً ارایه کنند. به این دلیل که بر طبق یک ضربالمثل قدیمی «همه چیز را همگان دانند» و هم اینکه متأسفانه زبان ما در خطر انقراض بوده و این دادهها در آینده بسیار ارزشمند خواهد بود. باز هم از شما سپاسگزارم.
دامنه: به نام خدا. سلام جناب آقای «یک دارابکلایی». ممنونم که هم از روی علاقهمندی به واژگان محلی مینگری و هم دانش و برداشتهای ادبیاتی خود را به روی این لغتهای عمیق بومی باز مینمایی. توضیحات و نمونهمثالهای شما آن بحث و لغت را غنای دیگری بخشید و یادآورهای خوبتان، ضعفهای متن مرا برطرف نمود. «بینگن» چون جنبهی دعایی و خواستهایی دارد، «امر» است؛ امر از روی نفرین و دعا و برانداختن چیزی یا کسی یا رویدادی. من بسیارمتشکرم از جنابعالی که به این سلسله مباحث در دامنه رونق میبخشی. و خرسندم که به واژههای بومزادِ خود اشتیاق و تعلُّقخاطر داری. بههرحال این لُغتها علاوه بر بارِ معنایی، دستکم شما و مرا و مشتاقان این بحث را به یاد والدین و اجدادمان میاندازد. درود بر والدین شما و خدا رحمت کناد مادر و پدرم را. مؤیّد باشید.