تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : سلام آقای طالبی روز بهخیر در بازی با ورق، وقتی برگهای اصلی و به ویژه "آس" از دست کسی خارج شود، به قول معروف دست او برای رقیبان رو میشود. از آن به بعد، حریفان از برگهای باقیمانده در دست او و شرایط وی برای ادامه بازی، آگاهی کامل دارند و میتوانند حرکتهای بعدی او را با دقت بالا پیشبینی کنند. در چنین ... -
جعفر آهنگر دارابی : جناب آقای ابراهیم طالبی مدیر سایت دامنه از لطف و عنایت جنابعالی بسیار سپاسگزارم از اینکه نوشتار بنده و دوستان محترم و همچنین اظهار نظر خود را برای ثبت در تاریخ در سایت بارگذاری نموده اید.... موفق باشید. جعفر آهنگر دارابی تیرماه ۱۴۰۴ -
ناشناس : سلام استاد آقا ابراهیم عزیز، خاطرات مرا زنده کردی، اول از همه یادی کنم.از استاد خودم ابوی گرانقدر شما ، که بخشِ زیادی از دوران عمر مکتبخانه ای بنده پیش ایشان سپری شد . و به همین خاطر یکی جاهای ثابتی که قرائت فاتحه دارم مزار ایشان است ، خدا رحمتش کنه. واقعا خاطرات زیست مکتبخانه ای فراموش نشدنی است، ... -
جعفر آهنگر دارابی : سلام ✍ در تأیید بیانیه مهندس میرحسین موسوی؛ و نقد انفعال اصلاحطلبان قدرتمحور بیانیه اخیر مهندس میرحسین موسوی، با نگاهی دقیق، دلسوزانه و آیندهنگر، بار دیگر نشان داد که در میانهی هیاهوی سیاستورزیهای بیثمر، هنوز صداهایی هستند که دغدغهی مردم، نجات کشور و گذار مسالمتآمیز از بحرانهای ساختاری را دارند. ... -
مدرسه فکرت شعبهی ایتا : سلام چند نظر بازخورد روی این پست -
ناشناس : امیر رمضانی دارابی: با درود بر دوستان گروه . یک پرسش ایران در دویست و پنجاه سال گذشته در کدام جنگ با دو قدرت اتمی درگیر شده و بیش از ۲۴ ساعت مقاومت کرد !؟ و طرف مقابل تقاضای آتش بس کرد !؟ همین ما را کفایت الباقی وهمیات است . 🙏🙏 سید علی اصغر شفیعی دارابی به آقای امیر رمضانی: سلام مهندس تحلیل صحیح شرایط ... -
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ...
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- گوناگون
- مباحث دینی
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- اوسا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
گفت تو چرا برای خاتمی دعا نمی کنی!؟

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: قسمت هجدهم. سلام. ۱۹ سال قبل در ماه مضان ۱۳۷۹ ه ش برابر با ۱۴۲۰ ه ق در اعزام ز قم به کرمان جیرفت . ۱۳ روز در روستای دُبُنه و ۱۷ روز در روستای میثم آباد در جاده ی کَهنوج _ بندر عباس اتفاق افتاد. قبل از باز گو کردن خاطرات و اتفاقات عارضم خدمت دامنه خوانان شریف مخصوصاً آنها که سفرنامه این جانب را مورد توجه قرار می دهند و مطالعه می کنند ..توجه آنها را به گُذر زندگی (خوشحالی) جلب می نمایم
در ۱۷ مهر ۱۳۷۹ ه ش برابر با ولادت امام جواد ع دهم ماه رجب ۱۴۲۰ ه ق چشم مان به نوزادی که تازه قدم به عرصه ی وجود گذاشت ( معصومه ام ) مُنَوَّر شد . وَجد ، شادی ، شَعَف اینجانب وصف ناپذیر بود عَلا رَغمِ آنکه یک سال تمام در غم و اندوه عفیفه بسر می بردیم و آن نقطه غم هر چند در قلب ما محو شدنی و فراموش شدنی نیست اما با تولد معصومه ام تحوّلی عجیب در تشکیلات سیستم زندگی بوجود آمد که آرامش ما نسبتا بر قرار شد. و خوشحالی در اعضاء خانواده ام و فامیلان فرا گیر شد . و این حرکت باعث تسکین آلامِ و غم ، غصه های ما شد . و جای خَلاَءِ عفیفه را در معصومه جستجو می کردیم . از زمان پرواز عفیفه تا تولد معصومه یک سال ، سه روز طول کشید . از زمان تولد معصومه تا اعزام تبلیغ ام به کرمان شاید دو ماه ، نیم طول کشید . از مُحرم تا ماه رمضان ۷ ماه می باشد ..ماه عربی قمری ١ : محرم ، ٢ : صفر ٣ : ربیع الاول 4 : ربیع الثانی ۵ : جمادی الاول ۶ : جمادی الثانی ٧ : رجب ٨ : شعبان ٩ : رمضان ١۰ : شوال ١١ : ذی القعده ١٢ : ذی الحَجَّه . منظور تبلیغات ما با ماه عربیِ قمری ارتباط دارد..
اتفاقات در دُبُنه و میثم آباد
۱ : مسئول فرهنگی و بعضی از روحانیون دیگر از مردم دُبُنه بد تعریف می کردند و بدترین روستا در جیرفت را روستای دُبُنه می دانستند . حکم مرا برای آنجا صادر نمودند... رفتم دُبُنه خانه ی آقای مُلایی. ایشان معلم ورزش بودند ..همین که رفتم تو اتاق مهمانیش سلام کردم . دیدم آقای ملایی یکوَر شد . بمن گفت . تو هم یک وَر بشو . گفتم برای چی ؟ گفت یعنی راحت باش . ما جیروفتی ها رسم ما اینجوری می باشد . هر مهمانی که بیاد به خانه ی ما به او می گوئیم یکوَر بشو تا راحت باشه و خودمانی شویم..گفتم نه . خوبه همین جوری راحتم .
تکیه به پشتی دادم مودب نشستم ..چند سوال از من کرد من جواب دادم .).مخفی نماند عکس بزرگ از سید محمد خاتمی رئیس جمهور اَسبقِ اندر اَسبق روی دیوار اتاقشان چسبیده بود ).
اولین سوال : گفت مدرک تحصیلی ات چیه؟
گفتم : فرهنگی یا حوزوی ؟ گفت هر دو را بگو
گفتم فرهنگی تا دیپلم پیش رفتم و راهنمایی و دبیرستان را در مشهد کنار درس حوزه خواندم ..
اما حوزوی سطح ۴ حوزه هستم .
گفت یعنی چه سطح چهار حوزه هستی ؟
گفتم : یعنی (دکترا ) ( ۱۹ سال قبل در درس خارج آیت ا..سید احمد خاتمی شرکت داشتم )
بمن گفت پس خیلی سَوادت در سطح عالی قرار دارد . گفتم بله در خدمتم . مگس را از سرِ خودمون رَم می دهیم . گفت چی را از سرِ خودت رَم می دهی ؟ جواب دادم مگس را . گفت چه جالب . گفتم بله. حالا ایشان یِوَری قرار گرفته من نشسته ام .
سوال دوم : ( سیاسی ) گفت در حوزه علمیه قم جناح چپ و راست دارید ؟ گفتم بله حسابی .. در این قسمت خیلی توجه دارند
بعضی ها چپُ چپ هستند خلیی تندُ تند یعنی چپی های تند رو ..
بعضی ها خیلی راستُ راست هستند. یعنی راستی های تند رو
بعضی ها هم اصل نظام ، رهبری را قبول ندارند .
بعضی ها متعادلند سعی می کنند دل همه ی جناحها بدست بیاورند ولی نمی توانند .
بعضی ها بی خیالِ جناح چپ و راست هستند میگن زندگیِ ما بچرخه و بگرده برای ما خوبه. چیه خون خودمان را کثیف کنیم. ما الان دنبال آب ، نون باشیم . به زن و بچه و زندگیمون برسیم . ..
سوال سوم : از من سوال کرد تو کدام طرف هستی ؟ چپی یا راست ؟ اصلا به خاتمی رای دادی یا به ناطق ...جواب دادم مِلاک رَأی بود ، وظیفه بود ادای تکلیف کردم . بنده بخاطر شرائطی که دارم رأی من باید مخفی باشه . کسی نفهمه ... گفتم شما مگه می دانی رهبر به چه کسی رای داده ..من تا الان نفهمیدم رهبر به کدام کاندیدا رای داده ما الان آمدیم اینجا برای تبلیغ دین ، احکام ، اخلاق ، اعتقادات ... دنبال اصل وظیفه هستیم ..و تکلیف هم همین است ..
جناب آقا ابراهیم آن موقع دامنه نداشتی که در دامنه یاد بگیرم . به آقای ملایی بگویم ما سیاسی میاسی بلد نیستیم ... [دامنه: سلام جناب شیخ مالک بزرگوار. از من قبول می کنند؛ ولی شما را نه. چون می گویند هر عمامه به سری، هر طلبه و آخوندی، الّا و لابُدّ، سیاسی میاسی وارد است و الّا چرا این همه به امور وارد است و به ختمِ امور واقف!؟]
اتفاق دوم : ظهرها و شب ها منبر می رفتم مرتب ..و همیشه در دعاهایم می گفتم خدایا جوانان ...و نوامیس و آبرو و رهبری و دولت و ملتی خدمتگزار به اسلام و مسلمین ...حفظ فرما ...آقای ملایی یه روز بمن گفت تو چرا برای خاتمی دعا نمی کنی ؟ گفتم بجای خاتمی دولت و ملت میگویم و ایشان منظورش این بود که اسم خاتمی را ببرم ...همان جور که اسم رهبر می برم ..و بنده اسم هیچ رئیس جمهور را نمی برم .
از زمان شروع تبلیغم که در اوائل تبلیغم مرحوم رفسنجانی رئیس جمهور بود دعایم به همین سَبک بود ...دعا به اهلش میرسه وقتی گفتم دولت خدمتگزار اگر دولت خدمتگزار نباشه دعا به او نمی رسه ..
اتفاق سوم : روز ها ساعت ۱۰ صبح برای خانم ها کلاس داشتم . خیلی شلوغ می شد ..بعد از چند روز مسئول تبلیغات جیرفت از من خواست خدمت شان برسم . رفتم..... بعد از چند کلامی به من گفت تو در جلسه ی خانم ها در مورد صیغه صحبت کردی ؟ گفتم نه گفت آقای ملایی آمد گفت تو درباره ی صیغه صحبت داشتی ..البته داشتم آیه ی( یاایهاالذین کُتِبَ علیکم الصیام ....) این آیه ی صیام را تفسیر می کردم و کلمه کُتِبَ گفتم صیغه ی فعل مجهول ماضی الی آخر....چند بار صیغه در این آیه از زبانم تکرار شد ...من منظورم تجزیه و ترکیب آیه ی شریفه ...بود بعضی مثل اینکه بد برداشت کردند . و به آقای ملایی گفتند این آقا علاقه داره یکی از خانم ها را صیغه کنه چون در صحبت هایش حرف صیغه میزنه ...
اصلاً به هیچ وجهِ من الوجوه ذره ایی فکرم صیغه ی زنان نبود بعضی اینجوری برداشت کردند... بعد خود مسئول تبلیغات گفت ..به شما گفتم این روستا [...] روستا می باشد در جیرفت ... برخی ها خیلی راحت به آدم تهمت می زنند ..دیگه ماموریت ۱۳ روز داره تمام میشه و از اینکه ۱۳ روز را انجا دوام آوردی خیلی کار کردی ..گفتم ما وظیفه ی خودمان را انجام دادیم ..و بمن گفت تو بِرُویِ میزبان خودت نیاور که چرا آمد اینجا تو را تهمت زد .. و ایشان خودش آدم خوبی نیست ..بعنوان اسرار گفت و من چون ایشان را قبول ندارم حرفش را هم قبول ندارم ..و به تو اعتماد دارم و بازرس پشت صحنه و بصورت غیر مستقیم و بدون اینکه شما اطلاع داشته باشی در غیاب شما فعالیت شما را دیده و گزارش از اهالی محل دریافت کرده و اهالی محل از شما تعریف می کردند ...و تو خبر نداری . دو سه سال قبل شنیدم مسئول سازمان تبلیغات جیرفت از دنیا رفت . جوان بود ..خدا رحمتش کنه ..
امّا اتفاقات در ماموریت ۱۷ روزروستای میثم آباد .. جیرفت جاده کَهنوج بندر عباس..
۱ : میزبان من در میثم آباد دو همسر داشت. فامیلی اش رئیسی بود. ۱۵ تا بچه داشت دو سه بچه اش ریز بودند ..نیاز به نگهداری بودند.. در راهروِ خانه چهار دست و پا، این وَر و آن وَر می رفتند. لباس شان نجس شده بود . سریع به آقای رئیسی گفتم بچه ها لباس شان نجس است. ببرید پاکشان کنید ..و توجه به طهارت و نجاست داشته باشید ..این بچه ها نجاست را روی فرش ها و راهروها کشاندند همه جا را نجس باید همه ی این فرش ها و ..اتاق ها را با کُر پاک کنید ...طهارت و نجاست را تشخیص بدهید و جدی بگیرید...آقای رئیسی آدم با سواد بود و قرآن هم بلد بود ..و من تاکید کردم هر چه زودتر اتاق را پاک کنند..
۲ : حمام نداشتند من برای ضرورت جهت استحمام به صحرا می رفتم . پشت آن جزیره آب چاه از طریق دهنه ی لوله که خیلی گشاد بود و آن آب برای باغ خیار درختی بود.. آب فوّاره می زد در عین حال که زمستان بود و هوا سرد بود . آب سرد نبود ..می شد با آن آب خودمان را شستشو بدهیم . و اهالی محل هم همین کار را می کردند. و من در هنگام شستشو تمام تلاشم این بود کسی مرا آن وضع نبینه.. منظور حمام رفتن ما در آن محل اینجوری بود و مجبوری...
۳ : این ها هم از ناطق و خاتمی حرف می زدند و گفتند: ناطق رفت دربار .. گفتم الفاظ خوب بکار ببرید و این ها مسلمانند احترام آنها لازمه و غیبت نداشته باشیم گناهان خودمان را زیاد نکنیم... و توضحات دیگر..
۴ : یک رور زنی آمد گفت کسی جوجه بُکشه روزه اش باطله ..گفتم خیر.. خیلی از مسائل احکام دور بودند...وظیفه ام مشخص بود چکار کنم .
۵ : روز قدس اهالی چند روستا جمع شدند در همین محله میثم آباد جهت تظاهرات و چندین نفر روحانی هم بودند.. در اتمام راهپیمایی سخنرانی را در اختیار این جانب قرار دادند ..خیلی خوب تونستم بحث را ارتباط بدهم برای دفاع از فلسطین و انزجار از اسراییل ..و صفات یهودهایِ اسرائیل را مطرح کردم ... و چرا امام خمینی روز آخرین جمعه ی ماه رمضان را روز قدس و تظاهرات اعلام کرد؟ که این مباحث مذکور محور بحثم بود ..
سلام ۱۷ مرداد ۱۳۹۷. السلام علیک یا صاحب الزمان
مےنویسم ز توڪہ دار و ندارم شدہ اے
ےقرارت شدم و صبر و قرارم شدہ اے
من ڪہ بےتاب توأم اےهمہ تاب و تبم
تو همہ دلخوشے لیل و نہارم شده اے
پاسخ دامنه
به نام خدا. سلام ما هم به شما. اول آن که کم کم داریم درمی یابیم که شما به عنوان یک روحانی پرتلاش، جای جای ایران را رفته ای و «سیروا فی الارض» نموده ای و مردم و فقر فرهنگی و مالی شان را از نزدیک دیده ای. این، از آن امتیازات برجسته ی جناب مستطاب عالی ست که عادت به سکون نداری.
دوم آن که آن زن روستایی سؤال به ظاهر ساده ای از شما در باب سر بُریدن مرغ و ابطال روزه کرد، ولی خیلی عمق دارد؛ یکی این است چقدر ریشۀ ترس از خدا دارد که آدمی خون ریزی یک مرغ را در باطل کردن اعمال شرعی اش دخیل می داند و از آن می هراسد و حُکمش را از کارشناس دین می پُرسد. یعنی خداترسی و تقوا و بازدارندگی معنوی.
سوم آن که شما در آدم شناسی جناح ها، جالب ترسیم کردی ذائقه های سیاسی افراد را، آن پاراگراف زیر سؤال دوم اتفاقات اول منظورم است. و آخر این که اساساً چرا برای شما منزل مُجزایی اجاره نمی کنه سازمان اعزام کننده ات؟ که مجبور نباشی در خونه های مردم، _از جمله این خونهی ۱۷ نفره ی میثم آباد_ با آن سختی و ضیقّی سُکنی گزینی!؟ که بچه های به اصطلاح دارابکلاییی ها زِلقن پِلقن، دورت را احاطه کنند و آن وضعی که می دیدی و شکیبایی پیشه می ساختی... بگذرم؛ درکت می کنم. درضمن؛ چه حُسن تصادفی شده! هم خاطره ات در باب جیرفت بوده، هم دیروز برای ما از جیرفت یک جعبه رُطب ناب هدیه رسیده از سوی کسی که خیلی برای من ارزشیه.